اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاااااااااااد من عاشق این فایل شدم. خیلی عالی بود. خیلیییییی.
با این حرفاتون کلی حس قدرت میکنم. کلی انگیزه گرفتم. خیلی جاها تکلیفم با خودم مشخص شد و از سردرگمی و تردید دراومدم و جواب خیلی از سوالامو گرفتم.
اتفاقا دیشب داشتم به همین موضوع فکر میکردم. به اراده قوی، به قدرت، به دل نسوزوندن برای بقیه و تلاش برای موفقیت و بالا کشیدن خودم، به متکی نبودن به بقیه.
آخه دیشب داشتم یه داستان جنایی میخوندم و اون شخصیت اصلی داستانم همین تفکر رو داشت. اون فوقالعاده قوی و مستقل بود. یه خلافکار بود و با اینکه لو رفته بودن و باندش تقریبا نابود شدهبود در کمال آرامش تصمیم گرفت دوباره خودشو بکشه بالا. نرفت پیش بقیه باندها تا التماس کمک ازشون بکنه، ترحم کسی رو قبول نکرد بلکه تنهایی و با اعتماد به نفس تمام نقشه میکشید و کم کم باندش دوباره داشت قدرتش رو به دست میاورد چون اون اعتقاد داشت که تو این دنیا باید قوی باشی اگه میخوای دوام بیاری و اگه ضعیف باشی دیر یا زود نابود میشی. اون به هیچ عنوان ضعیف بودن و تسلیم شدن رو قبول نداست و انتخاب نکرد.
میدونین چند روزی هست که داشتم فکر میکردم به شروع کاری و خب به این هم فکر کردم که اگه خانوادهم از لحاظ روانی ساپورتم کنن خیلی بهتر میشه.
ولی حالا به این نتیجه رسیدن که اتفاقا این فرصتیه برای اینکه یاد بگیرم روی پای خودم وایسم و بدون نیاز به مقبولیت و توجه دیگران کارمو انجام بدم و خودم، ارادهام و شجاعتمو به خودم و به جهان ثابت کنم. و منتظر رحم و عطوفت بقیه حتی اگه اون افراد خانوادهم هم باشن، نباشم و سعی کنم یه آدم قوی و بااراده بشم که فقط متکی به خودش و خدای خودشه.
مدتی قبل یه کتاب خونده بودم که توجهش روی انضباط شخصی و اراده بود. از اون کتاب یاد گرفتم که اراده یه چیز خدادادی نیست بلکه ارادهمو باید خودم بسازم.
و اراده ما خیلی توسط انجام کارهای روزمره و تعهد و یا سهل انگاری که برای انجامشون به خرج میدیم، تحت تاثیر قرار میگیره.
امروز به خودم تعهد میدم هرگز برای انجام وظایفم، حتی کارهای کوچیک متعهد باشم و اونارو در حد توانم به بهترین شکل انجام بدم تا یاد بگیرم که همیشه در زندگیم دقیق، منظم، بااراده، مستقل هدفمند باشم.
استاد من با این فایل کلی انرژی گرفتم و واقعا عاشقش شدم. تصمیم گرفتم هرروز صبح قبل از شروع روزم اونو گوش بدم تا برام یادآوری شه تنها شخص مسئول در زندگیم خودم هستم نه هیچکس دیگه، قرار نیست که هیچکس بیاد به من کمک کنه یا منو نجات بده، منم قرار نیست به کسی کمک کنم، من فقط میتونم به خودم کمک کنم و یه زندگی عالی برای خودم بسازم،
تو زندگیم توقع لطف، عطوفت یا ترحم از کسی نداشتهباشم. مطلقا از هیچکس هیچ توقعی نداشتهباشم چون هرکس مسئول زندگی خودشه.
اینو یادم بمونه که فقط منم که میتونم به خودم کمک کنم و زندگیمو بسازم. میتونم ضعیف باشم و فکر کنم قربانی شرایط هستم، یا اینکه میتونم قوی باشم و زندگیم رو هرجور که میخوام خلق کنم،
در هرصورت حتی انتخاب قربانی بودن یا نبودن هم با خودمه و این خودش نشون دهندهی اینه که حتی اگه بخوام ادای قربانیها و مظلومها رو هم در بیارم نمیتونم، چون خودم انتخاب کردم که قربانی باشم.
استاد حرفاتون به طرز بیرحمانهای حقیقت محضه و منم عاشق این دنیای لعنتیمونم چون هم خودش هم قوانینش خیلی خفنهههه.😂😍
راستی استاد یه چیز خیلی مهمی رو از شما یاد گرفتم از وقتی باهاتون آشنا شدم و اونم اینکه شما همیشه و درباره هر مسئلهای فکر میکنین، الکی چیزی رو قبول نمیکنین و همیشه هم مارو تشویق میکنین به تفکر. همینطور که تو این فایل بارها این رو گفتین.
منم سعی میکنم این ویژگی رو در خودم پرورش بدم. که البته هنوز کلی جای کار داره. چون تو مدرسه یاد گرفتم فقط چیزایی که تو کتاب نوشته رو بخونم و قبول کنم و سعی نکنم سوال اضافه بپرسم. چون گیج میشم و این موضوعات رو نمیفهمم و مهمتر از همه اینکه این چیزا قرار نیست تو آزمونا بیاد:)
اعتراف میکنم وقتی تهش نتیجهگیری اون مقاله رو خوندین، اون منو قانع کرد و فکر میکردم درست میگه ولی بعدش فهمیدم بدون فکر فقط اونو قبول کردم.
به خاطر این فایل بینظیر سپاسگزارم و براتون بهترینهارو آرزومندم.
اینقدر این فایل و دوس دارم فک کنم چهل پنجاه تا دیدگاه براش گذاشتم 🤣 دلیل اینکه یه احساس عجیبی به این فایل دارم و نمیدونم شایدم جدیت استاد حال و هوای پرادایس و یا موضوع مهمی که بهش اشاره میشه نمیدونم دقیق اما کلی ذوق میکنم هربار به بهانه ای میرم سمتش الانم که جز فایل روزشمارم هست
دلسوزی بیجا اصلا از کجا بوجود اومد چقدر قبلا الکی این صفت و برای خودم بزرگش کرده بودم که من خیلی دلسوزم و مهربونی رو با دلسوزی یکی میدونستم در صورتی که این دوتا اصلا شبیه بهم نیستن
حقوق مارمولکا و سوسکا و لایه ازن 🤣🤣🤣
چقدر این بقای اصلح و برامون عالی جا انذاختین استاد اینقدر بهش توجه میکنم چون من همیشه دوس داشتم اون ادم قویه باشم حالا بودم یا نبودم در ظاهر خواستم باشم یا نه رو نمیدونم اما همیشه قوی بودن رو دوس داشتم و انتخابم اون بود این فکر که انسان از دایناسور به اون بزرگی قوی تره چقدر به آدم قدرت میده چون ذهن دایناسور و دیده و بزرگ و قوی میدیده این منطق عالی که بهش بگیم چون این موضوع که تو پاره ای از خدایی خدایی که کل جهان حتی همون دایناسور و افریده بعد تو خودت و با دایناسور مقایسه میکنی؟ ذهن من مقاومت داره البته که الان خیلی خیلی با کار کردن روی باورهام مقاومتش کم و کمتر شده اما هربار منطق های جدیدی رو بهش میدم که بره به خوردش 😌 البته که انسان خیلی قوی تره چون تو فیلمهایی مثل ژوراسیک میبینیم (با اینکه تخیلی هست) هرچقدرم دایناسور ادمهای بیشتری رو به اصطلاح نوش جان کرد و خرابی بار اورد باز انسان با مغزش با ایده هایی که بهش الهام شد تونست یه جا گیرش بندازه و برای همیشه از بین ببردش
این بزرگترین نکته طلایی رو باید با طلا نوشت وقتی تو قوی باشی اصلا جهان طوری قرارت نمیده که تو با ضعیف تر ها همراه بشی
برای سیاه پوستا مثال خوبی زدین استاد سیاه پوست قوی مثل اوباما شد رییس جمهور کشور اول دنیا همون کشوری که میگن بین سفیدا و سیاه پوستا فرق میزارن یا یکی مثل ویل اسمیت میشه هنرپیشه معروف و پول ساز یا همین هند که همه میگن کشور سطح پایینیه حالا خیلی اشاره نمیکنم به نکاتش گاندی یک هندی بود یا همین الان اقای امبانی بزرگترین شرکت نفت و توی هند داره و اسمش تا سالها جز پنج نفر پولدار جهان بوده هنوزم هست اما اگه اشتباه نکنم الان جز دهم یا نهم افراد هست و خیلی مثال های دیگه این نشون دهنده اینه جهان کاری به نژاد رنگ پوست سن موقعیت تو نداره تو فرکانس هات و شخصیت قوی که میسازی جایگاهت و تعیین میکنه وگرنه در دنیای کائنات ما هممون یه ذره حساب میشیم که اگه منبع و یه دایره بزرگ فرض کنیم وصلیم و هرکدوم بنا به افکارمون جایگاهمون تعیین کننده ست که تو کدوم قسمت وصلیم
واقعا درسته که جهان همیشه از قوی ترها حمایت میکنه و قوی ترها همیشه جذابن
اونی که همیشه همه چیز و میدونه کلی حرص میخوره از نادان ها اما هنر اونجاست که بیخیال اون نادان ها باشی چون همیشه نادان ها وجود دارن و بحث باهاشون بیفایدست و من نوعی بیشتر جذب میکنم این افراد و
من تبریز نرفتم استاد اما تو بازار تهران کار میکنم و اکثریت اونها ترک هستن و واقعا اونجا گدا نداره اگه هم داشته باشه خیلی کم هست و کسی بهشون توجه ای نداره
پس باید قوی باشم قوی
ممنونم استاد قوی و جذاب من که اینهمه نکات ارزشمند و تو این فایل به ما گفتین 💐
سلام به استاد و مریم و تمامی دوستان عزیز و هم فرکانسی
من وقتی برای اولین بار این فایل زیبا رو پارسال گوش دادم تمامی گفته ها و نظرات عالی استاد رو قبول کردم وشکی در اون نداشتم.چون خودم هم نمیگم در همه ی موارد ولی در بعضی موارد از نظر شخصیتی همیشه قوی بودم والان که دارم فکر میکنم هیچ وقت در قسمت روابط با دیگران هیچ وقت فکر نکردم به من ظلمی شده یا میتونه بشه،همه بااحترام باهام برخورد میکردن و دوست بودن و علاوه بر اون به هیچ کسی وابستگی نداشتم و احساساتی عمل نکردم که گاهی مواقع مادرم میگفت من نمیدونم تو به کی رفتی که انقدر بی احساسی در صورتی که الان طبق قانون میدونم من بی احساس نیستم فقط به کسی وابستگی ندارم و کسی رو هیچ وقت برای خودم تو روابط بت نمیکنم که اگه رفت ناراحت بشم و اذیت بشم به صورتی که همیشه در مدرسه با همه دوست بودم و بحث انچنانی با کسی نداشتم و وقتی کسی هم ضعفی داشت خیلی اذیت میشدم و به اون شخص گله هم میکردم که تو چرا ضعیفی و از حق خودت دفاع نمیکنی اتفاقا داشتم فکر میکردم که همیشه وقتی جایی میدیدم کسی میخواد حقم رو پایمال کنه محکم در برابرش میایستادم سکوت نمیکردم و از این نظر چون قوی بودم مشکلی برام پیش نمیومد.همیشه تو مدرسه اگر با معلم ،دوستان یا کسی به مشکلی بر میخوردم از همون دبستان خودم مسئله رو همون موقع حل میکردم نه مثل یکسری از بچه ها سکوت میکردم و توی خودم میریختم نه مثل یکسری دیگه پدر و مادر رو میاوردم که مسئله ی من رو حل کنن برای همین در طول دوران تحصیلم با کسی در این مورد به مشکل بر نخوردم مثلا یکبار سر کلاس پنجم دبستان معلم حین حین درس پرسیدن حرفی به من زد که اصلن درست نبود و بچه ها خیلی خندیدن ،من هم چون کلن رک بودم و در برابر همه بدون ترس بودم سکوت نکردم و خیلی محکم جوابش رو دادم و این بار بدتر کلاس رفت رو هوا.اون موقع چون از خودم دفاع کردم و سکوت نکردم مسئله برام بسته شد و با معلمم هم دیگه مشکلی نداشتم و اون هم حرفی نزد رفتم خونه و اون مسئله برام تمام شد و اصن یادم رفت. دو روز بعد سر کلاس بودم که صدا زدن دیدم معلمم و مادرم و مدیر بیرون پشت در ایستادن من متعجب بودم که چی شده ، مادرم گفت که تو به معلمت بی احترامی کردی و متعجبم بود چون در طول این چند سال یکبارم برای هیچ موردی به غیر از درس مدرسه نیومده بود. من فکر کردم که معلمم یادش رفته و مسئله حل شده چون من مقابله به مثل کرده بودم وحرفم خیلی بدم نبود گفتم نه ایشون حرفی رو زدن که درست نبود حق نداشتن من رو مسخره کنن منم جوابشون رو دادم مدیر گفتن که نه ایشون معلم بودن و فلان تو باید سکوت میکردی برو سر کلاس ازشون در برابر همه عذر خواهی کن من اصن به این فکر نکردم که مدیر هست،به این که کارم اشتباه نبوده فکر میکردم گفتم من کار اشتباهی نکردم و الانم ناراحتی ندارم ولی اگه ایشون ناراحتن سر کلاس به خاطر حرفی که زدن عذرخواهی کنن منم عذر خواهی میکنم. من اون موقع چون محکم حرف زدم و از موضع خودم پایین نیومدم مسئله بدون بحث زیاد منطقی تمام شد چون همیشه در این موارد با همه همین طور بودم هیچ وقت با کسی به مشکل برنمیخوردم و همیشه مساله همون موقع حل میشد. در قسمت دیگه ای بود که نتیجه برعکس بود یادم میاد من در قسمت هایی که مربوط به درس نبود نترس بودم و قوی عمل میکردم مثل روابط مسئول گروه نمایش یا مسابقات ورزشی ..ولی در موارد درسی چون عزت نفس نداشتم و قوی نبودم به مشکل برمیخوردم.در درس خوندن چون قوی نبودم و فکر میکردم از پسش برنمیام همیشه به مشکل برخوردم و چون اساسی حلش نکردم و خودم به تنهایی این مساله رو ریشه کن نکردم در تایم پیش دانشگاهی به مشکل بزرگی برخوردم ونمرات من به طرز وحشتناکی پایین شدن و الان میفهمم که جهان میخواست بگه دیگه فرار کردن و کمک گرفتن از دیگران نرفتن تو دل ترس بسه.من تو اون مرحله چون ضربه ی سنگینی خوردم گفتم اینطور نمیشه و برای اولین بار بدون کمک گرفتن از بقیه یا فرار کردن از مسئولیت خودم به تنهایی شروع کردم به درس خواندن و مسائلم در رابطه با درس هر بار بهتر حل شدن و هر بار عزت نفسم بالا رفت چون تو دل این ترسی که چندین سال بود درگیرش بودم رفتم و وقتی ما تو دل ترس های واحی میریم میبینیم ترسی نبوده و ما بزرگش کردیم. هیچ وقت در روابطم با دیگران نگفتم با فلانی مشکل دارم یاچرا بابام یا مامانم از من دفاع نکردن و مشکل رو حل نکردن چون خودم همیشه این قسمت رو حل میکردم .ولی در قسمت درس من همیشه توقع داشتم از دیگران و وقتی نمراتم پایین میشدن میگفتم به خاطر مامان هست که برای من کلاس تقویتی نگرفت یا من رو فلان مدرسه نذاشت یا معلم درست درس نداد و همیشه این مشکل رو به عوامل بیرون از خودم ربط دادم .الان میفهمم وقتی که ما خودمون رو در همه ی جهات زندگی مسئول ندونیم براشون هم حرکتی نمیکنیم و یا درست و قوی حرکت و عمل نمیکنیم و در دل ترس ها نمیریم و به خدا توکل نمیکنیم و بعد میندازیم گردن اینکه من اگه فلان کار و نکردم چون خانواده اینطور کردن ،کشورم اینطوریه یا معلمم یا رییس جمهور و ……
یه مثال دیگه چندین سال هست که کشورهای آسیا شرقی رو دنبال میکنم به خاطر تلاش و با برنامه بودنشون و رشد سریعشون و خیلی چیزها ازشون یادگرفتم و خیلی جاها از تلاششون و اینکه مستقل هستن و خودشون رو در بیشتر مواقع مسئول زندگیشون میدونن درس میگیرم.مثلا نزدیک یک ده هست که موج موسیقی کره در جهان خیلی صدا کرده و خیلی پیشرفت کردن و واقعا هم حقشون هست چون از نظر کیفیت اهنگ ، ویدیو و رقص خیلی عالی کار میکنن و خیلی از موسیقی دان ها میگن که از نظر کیفیتی در یه لول دیگه ای قرار دارن.من خیلی توی مردم خودمون میبینم که همیشه خودشون رو با دیگران و کشورهای خارجی مقایسه میکنن و میگن ما امکانات اون ها رو نداریم که به فلان جا مثل اون ها نمیرسیم مثلن در همین زمینه موسیقی(موسیقی کره الانه در لولی قرار گرفته که در بزرگترین چارت های جهانی رتبه های بالایی داره)من دیدم که جوان های خودمون میگن آره فلان گروه کیپاپ اگه به فلان جایگاه در آمریکا رسیده به خاطر امکاناتی بوده که در این سال ها داشته(گروه بی تی اس الان بهترین بوی بند جهان هست و خیلی در جهان تاثیر گذار بودن و الگوی خیلی ها شدن این گروه سال ۲۰۱۳ کارشون رو شروع کردن و من قانون تکامل رو با هر بار مثال زدن این گروه بهتر میفهمم این گروه با کمپانی های بزرگ کره ای شروع نکردن بلکه کارشون رو از یک استودیم که استودیوم هم نبود بلکه یک زیرزمین کوچک بوده شروع کردن و همونطور که اعضای گروه میگفتن گاهی انقدر فشار روشون بوده که چندین بار میخواستن دیسبند کنن(گروه رو منحل کنن)ولی هر بار بهم انگیزه دادن و تسلیم نشدن اون هارو در برنامه های کره و حتی در خیلی از مراسم دعوت نمیکردن برای همین وقتی دیدن در کره زیاد استقبالی ازشون نمیشه تسلیم نمیشن و تصمیم میگیرن به امریکا برن و شانس خودشون رو امتحان کنن با اینکه زبان انگلیسی رو فقط یکی از اعضای گروه بلد بوده و بقیه در کل چیز زیادی بلد نبودن ولی میرن و خود اعضای گروه مجانی به مردم داخل شهربلیط های مجانی میدادن که بیان و اجراشون رو ببین و حتی در یک ویدیو دیدم که اعضا میگفتن خجالت میکشن که باید برن و خودشون بگن که به کنسرتشون بیاین و فیلم هایی که در این چند سال از این گروه دیدم متوجه شدم که خیلی رو خودشون و عزت نفسشون و قوانین در طی این چند سال کار کردن و تو دل خیلی از ترس هاشون رفتن و قوی عمل کردن به صورتی که الان نزدیک ۳ سال هست که بهترین بوی بند جهان و دو سال هم هست که در کاخ سفید سخنرانی دارن و من هر بار دارم طبق قانون عمل کردن رو در این گروه میبینم و برای خودم مثال میزنم یه چیز دیگه کلن در کره یک گروه وقتی بخواد دبیو کنه خیلی از پروسه های سنگین رو باید طی کنه وحشتناک باید رو صدا و موسیقی و رقصشون کار کنن تمرین های سنگینی انجام بدن و قوی عمل کنن و فیلتر های سخت زیادی رو رد کنن وگرنه بهشون اجازه دبیو نمیدن و حتی خیلی ها زمان ورود به این عرصه براشون چندین سال طول میکشه چون ممکنه تو یه زمینه ای هنوز پرفکت نبوده باشن و البته که همین سختگیری ها زیاد باعث شده که طی یک دهه همچین پیشرفت سریعی در زمینه ی موسیقی داشته باشن و موج کیپاپ رو راه اندازی کنن. )در صورتی که ربطی به امکانات نداره من وقتی اراده کنم قوی عمل کنم و مسئولیت کار خودم رو به عهده بگیرم و به دنبال هدف برم و نترسم و هر تضادی بود برطرفش کنم جهان برای من همه چیز رو فراهم میکنه و من هم میتونم در همین ایران حتی در زمینه ی موسیقی جهانی بشم(در مورد مسئولیت کار و وظیفه ی خود را به عهده گرفتن هم بخوام از همین گروه مثال بزنم بگم که در یک ویدیو دیدم که یکی از اعضا گروه میگفت من گاهی اونقدر ناامید و خسته میشدم که میخواستم فرار کنم ولی به یاد میاوردم که من یه مسولیتی دارم و باید قبولش کنم و به عنوان عضوی از این گروه قسمت خودم رو درست انجام بدم که اعضا میگفتن گاهی میشد ساعت ها زیادی توی سالن رقص میموند و بیشتر تمرین میکرد البته همه ی اعضای گروه همین طور بودن و میخواستن همیشه قوی عمل کنن و بهترین خودشون رو ارائه بدن.)
نوشتن یکم برام سخت شده بود و بیشتر تو سایت فقط کامنت میخوندم ولی از این به بعد سعی میکنم هر جا دیدم باید کامنت بذارم حتمن این کار و انجام میدم.استاد عزیز سپاس بی نهایت برای این فایل بی نظیر که من هر بار گوشش میدم ازش سیر نمیشم و بیشتر یاد میگیرم و سپاس از مریم عزیزم برای فیلمبرداری عالی و خفنش و سپاس از دوستان خوبم برای کامنت های عالی که میذارن.
خدای خوبم ازت تو بی نهایت سپاسگذارم که من رو در این جمع بهشتی قرار دادی.
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته گرامی و تمامی دوستانم
اصل بقای اصلح
قبلا که خیلی بیشتر ولی الان و بعد آشنایی با استاد مقاومتم نسبت به سخنان استاد خداروشکر کمتر شده لاقل کمتر تو ذهنم جبهه میگیرم و از خدای بزرگم سپاسگزارم
درسته برای اینکه تو زندگیم پیشرفت کنم باید قوی باشم باید روی پاهای خودم باشم نمونه شم خدارو صدهزار مرتبه اینه که چند دفعه س برخلاف گذشته برای کباب پختن دیگه منتظر و دست به دامن بقیه نمیشم امشب مامانم یکم آتیش رو استارت زد ولی مابقی رو خودم انجام دادم حتی پختش رو ،شاید ازنظر بعضیا کار شاخی نباشه ولی برای من که وابسته بودم حرکت بزرگیه در نوع خودش و از محیط امن خودم زدم بیرون و ایمانم رو عملی کردم و ار خداوندم بسیار ممنونم
درسته استاد میگن قوی باشید و احساسی از روی ضعف با بقیه و مهمتر خودمون برخورد نکنیم منظور استاد اینه قوی رفتار کنیم تا بقیه هم یادبگیرند یه وقتایی بخاطر دلم خودمون و صرفا حال خوب خودمون کمک هم به دیگران برسونیم بعنوان دستی از دستان خداوند،امروز مامانم ازم پول خورد میخواست قبلش گفتم ندارم و یکم بعدش یادم اومد شاید تو کیفم باشه و جالبه مامانم میگفت ی خانم هست ک میگه در راه خدا یاریم کنید و منم یاد حرف استاد افتادم ک خداوند در راه ماندگان رو رها نمیکنه و از طرق مختلف روزیشون رو میرسونه و من با کمال میل بعنوان دستی از دستان خداوند کارم رو انجام دادم،میبینیم که بوقتش کمک هم انجام میشه پس قوی بودن نشونه سنگ دل بودن نیست ولی در هرصورت اعتبار کارهامون رو باید به خداوند بزرگ و آگاه به همه چیز بدهیم،
قضیه گدا پروری رو قبول دارم درواقع کمک کردن بهشون بیشتر درحقشون اجحاف میشه و باعث ضعیف شدنشون هم میشیم من دارم میبینم خیلی ها بجای گدایی حتی شده ضایعاتی جمع میکنن،شیشه ماشین پاک میکنن،دست فروشی در گرما و سرما میکنن،گل میفروشن خلاصه به هر حرکتی دست میزنن ک صرفا گدایی نکنن و عملی هم انجام داده باشن ،مطمعنن بازم پیشرفت در کار و مسیرشان هست باید تکامل طی بشه بشخصه تاجایی که بشه و در توانم باشه ازشون خرید میکنم و کار بهشون میدم تا بازم عمل کنن و ساکن نمونن،و اینکه آینده هرکسی رو خودش رقم میزنه سخته باورش اصلا من زورم میاد همچین قانونی رو ولی چه میشه کرد همینه و همینه
در واقع اگر من قدرت رو دست دیگران بدم و باورش کنم کارم تمومه مث گذشته میشم
ولی خدا در قرآن هم گفته من کافی ام برای هرکس و هر چیزی به شرط؟!
ایمان داشتن به کافی بودن خداوند
در غیر اینصورت دعانویس رمال ،رهگذر ،دشمن،دوست ،همه و همه میشن ی خدا برای من که به اشتباه مقصر نتیجه کارهام رو به خدا و ربم میدم که بزرگترین اشتباهه
امامان و پیامبر از دعاها و حتی دعاهای قرآنی گفتن ولی نظر من اینه خداوند گفته اگر بندگانم به من ایمان داشته باشن براشون کافی هستم ولی اگه ضعیف بودن بهتره ازین ادعیه و ذکرها استفاده بشه ک ایمانشان به خداوند بیشتر بشه و بعنوان قوت قلبی عمل کنه که حالشون و احساسشون بهتر بشه ک نتایج خوب متناسب با احساس خوبشون براشون پیش بیاد و سمت دعاهای شیطانی نرن ک فقط نتایج گرفتگی د اضطراب هست و نتیجه ش احساس بد و اتفاقات بد خواهد بود
اینجاست که صدام ها و هیتلر ها میتونن سرنوشت افراد اینچنینی رو رقم بزنه چون خودشون باور دارن پس میبینیم که خداوند عادل هست و طبق قولش کافی هست برای بندگانی ک ایمان دارن تنها فرمانروا و قدرت مطلق کل کیهان خود خداوند رحمان و رحیم هست
مث الان من که با افتخار میگم قوی هستم و تکیه گاهم هم خداوند بی نهایت قدرتمند و بیحساب بخشنده و مهربان هست پس از هیچ کس و هیچ دعانویسی حتی یهودی و حتی چشم زخم و این دست نیروهای بیرونی باور ندارم پس برای من اثر و نیرویی ندارن چون خداوند یکتا مراقب و نگه دار منه خدایا خیلی ممنونم و بی نهایت بار سپاسگزارم بابت این احساس و باوری ک لیاقت دریافتش رو بهم ارزانی داشتی
بی اذن خداوند برگی از درخت نمی افتد
بشرط ایمان به کافی بودن خداوند یکتا و واحد
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشیم
از اعماق وجودم ازت سپاسگذاری میکنم و شاکر خداوندم بابت وجود نازنینت تو این اقیانوس بیکران.
من هر وقت که یکم احساس ضعف میکنم یا حس میکنم اعتماد به نفسم کم شده یا چیزی درونم رو آزار میده درکل امیدم کم میشه میام و این فایل رو گوش میکنم و انگار خون تو رگام جریان پیدا میکنه درونم گرم میشه پر از شو رو شوق میشه امیدم زنده میشه و انگیزه هام قوی و هر بار خدا رو شکر میکنم که شما و این مأمن امن و فایلهای زندگی بخش و راه گشاتون هست که بیام و با گوش دادن بهش باغ بارورهای قشنگم رو باهاشون آبیاری کنم و یه جون و طراوت دوباره بهشون بدم و بشینم از تماشاشون لذت ببرم.واقعا خدا روشکر بعضی وقتها این قدر فشار نجواهای ذهنی زیاد میشه که آدم میبره اما خدا رو شکر من این باغ امید رو دارم و میام توش فارغ از هر چیزی دوباره آرامشم رو بدست میارم حالم خوب میشه و قدرت پیدا میکنم و با ایمان و توکل دوباره مسیرم رو ادامه میدم انگار هر بار یه چراغ تو مسیرم باز روشن میشه و راه برای من روشنتر و واضح تر میشه.
با توجه به اینکه خانم هستم قشنگ متوجه میشم چقدر درونم نیاز داره به شنیدن و شنیدن و شنیدن این آگاهی ها و هر بار باغ امید قلبم جلا پیدا میکنه شفاف تر و خالصتر میشه علفهای هرزش خشکتر اما نهالهای ایمان و توکلش شاداب تر و سرحالتر میشند.یادم میاد من تو این جهان تنها نیستم یادم میاد چه قدرتهایی دارم یادم میاد نباید اجازه بدم برای من یه چهارچوب مشخص کنند و محدودم کنند به اون چهارچوب.یادم میاد باید قدرتمند باشم و قدرتمند فکر کنم و عمل کنم.
من خیلی احساس خوشبختی میکنم که تو این مسیر با شما و خانواده عزیزم هستم.
صبح که سفرنامه ی روز 91 رو باز کردم فکر کردم اشتباه شده دوباره برگشتم و از اول فایل سفرنامه ی روز 91 رو باز کردم دیدم باز همون عنوانه گفتم پس درسته.
قطعا درسهایی در این فایل بوده که من سری قبل متوجهش نشدم.یه بار دیگه گوشش دادم.
این فایل منو به فکر فرو برد در رابطه با اینکه همه ی عمرم (قبل از آشنایی با قانون) وقتی کسی رو میدیدم وضع مناسبی نداره یا کودکان کار رو همیشه برام سوال بود که چرا خدا کاری نمیکنه برای این آدما.همیشه با خودم میگفتم که حتما یه حکمتی داره ولی این جواب منو آروم نمیکرد.حالا هرچقدر بیشتر میگذره و قانون رو بیشتر درک میکنم به اطرافم نگاه که میکنم میبینم هیچ گونه دلسوزی و ترحمی تو قانون خداوند جای نداره.چه نسبت به آدما چه حیوانات و طبیعت. جالب اینجاست که چرا این همه زمان اینهمه دانشمند طی قرنها پی به این قوانین محکم خداوند نبردن. الان که یاد فایل قبلی استاد میفتم اینجوری برداشت میکنم که نه فقط ما بچه های عضو این سایت بلکه تمام مردم جهان دوست داریم اتفاقات رو جوری ببینیم و برداشت کنیم که دوست داریم. ما سالیان سال به چشم دیدیم که خداوند هیچ وقت به ضعیف ها رحم نکرده ما بارها تو قران خوندیم که خداوند با صراحت از آتش جهنم برای کافران گفته ولی بازهم خواستیم اینجوری فکر کنیم که نه خدا دلش میسوزه برای بنده هاش و امکان نداره کسی رو به جهنم بندازه.یعنی من خودم تا قبل آشنایی با قانون هروقت که قران رو میخوندم و به آیه های عذاب که میرسیدم اینجوری برای خودم تفسیر میکردم که درسته خدا گفته عذاب میکنم به جهنم میندازم ولی اینجوری هم نیست .خدا بزرگه خدا میبخشه.خدا مهربونه.یعنی به جای اینکه قانون رو بفهمم و درک کنم دلم میخواست قانون طبق پیش فرضهای من که خدا دلش میسوزه برای بنده هاش و اونارو عذاب نمیکنه تغییر بدم.
هر چقدر که بشتر میگذره احساس ترحم و دلسوزیم نسبت به دنیای اطرافم و خودم کم میشه و سعی میکنم به جای تطبیق دادن قوانین با پیش فرض های خودم.خودم رو تغییر بدم و بتونم قوانین رو بفهمم و طبق قوانین عمل کنم.
سلام بر استاد. عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان گلم
اصل بقای اصلح
وقتی به این فایل رسیدم و دیدم خیلی از دوستان تو کامنت نوشتن روز 91 فهمیدم این فایل بازم تکرار میشه و اهمیتش خیلی زیاده
قوی باشیم
چطور میتونیم قوی باشیم؟تمرکزمون رو بزاریم رو پیشرفت خودمون
این جهان یه سری قوانین داره و تعییرنمیکنه
و اصلا احساسات نداره هر کی قوی باشه ادامه میده هر کی ضعیف باشه زیر چرخ جهان له میشه حالا ما میخواهیم باور کنیم یا نه این جز قوانین این جهان و اگر میخاییم نتایج خوب بگیریم باید مطابق با قوانین عمل کنیم
دلسوزی کردن
چقدر فک میکردم اگز دلسوزی کنم خدا بهم رحم میکنه
ما معنی رحم و دلسوزی رو اشتباه گرفتیم
من با دلسوزی کردن اتفاقا دارم در حق هر کی که میخاد باشه ظلم میکنم ،من باید خودم پیشرفت کنم آنقدر قوی بشم تا اگه حرفی به طرف گفتم بشم یه انگیزه برای اینکه اونم قوی بشه
نهداینکه بیام دل بسوزونم و با توجه کردن به نکات منفی اون اتفاقات رو وارد زندگیم کنم
من با دلسوزی دارم این فرکانس رو میفرستم که عدالت خدا ایراد داره
و از وقتی این دیدگاه رو برای خودم ساختم که هر کسی هر جایی که هست الان حای درستشه خیلییی بهم کمک کرد بتونن حس دلسوزی رو کنترل کنم
هر جا بازم میخام دلسوزی کنم سریع به خودم یاد آوری میکنم که قوانین خدا اشتباه نمیکنه اون خودش با فرکانسی که فرستاده شرایط الانش رو خلق میکنه و از هر لحطه ای تصمیم بگیره تغییر کنه خود خدا کمکش میکنه نیازی به کمک من نداره
ما خیلی پیش فرض داشتیم نسبت به اینکه آدم هایی که قوی هستن بی رحم هستن و باور های محدود کنندهدای نسبت به این موضوع داریم و واقعا نمیشه با چند بار فایل گوش دادن تغییر بدیم خیلییی بیشتر از اینا باید رک خودم کار کنم واقعاداز خدا میخام هدایتم کنه به داشتن زمان بیشتر برای کار کردن رو خودم ،این روزا به تصاد کمبود زمان خوردم و خواسته ی داشتن آزادی زمانی تو وجودم شکل گرفته و میدونم که برای اینکه قوی بشم باید بیشتر رو خودم کار کنم و ذهنم رو کنترل کنم و توجه ام رو بزارم رو پیشرفت خودم
خدایا خودت هممون رو به راه راست هدایت کن که ما بدون تو هیچیم
این فایل یادمه دوسال پیش وقتی برای اولین بار دیدم وشنیدم، خیلی حالم خوب شد، یه حسی بهم دست داد، حسی که لحظه ای نبود، کلا روم تاثیر گذاشت، مثل این حرفهای صدمن یه غاز و شعارگونه ی بعضی از افراد که خودشون رو اساتید موفقییت میدونند نبود، اونا که میان با آب وتاب میگن یالا پاشو قوی باش، تلاش کن، وفلان….
از همون حرفها که زیاد تو کتابها و فیلمها و مجله ها و سمینارهای موفقییت فردی خارجی وایرانی زیاد شنیدیم هممون…
خصوصا دقیقه 25 فایل که خطاب به من میگفتید، خطاب به تمام خانم هایی که صداتون رو میشنون، ((((اگه خانمی، خانم قوی باش تا بقیه بهت تعظیم کنند)))
ودلیلش هم میدونم چرا به دل وجانم نشست و روم تاثیر مثبت گذاشت، چون این قوی باش رو کسی داشت بهم میگفت وهر روز داره بهم میگه که از ضعیف بودن گذشته وسالهاست قدرت رو در دست داره، قدرت کنترل ذهن ونجواهای شیطانی رو، از بهونه ها دست کشیده، ترسها ودودلیهاش رو کنار گذاشته و چشم امیدش رو از دست دیگران براشته و گذاشته بر دستان قدرتمند خداوند، کسیکه ایمان فعالش رو نشون جهان داده واز صاحب جهانیان پاداشش رو گرفته…
دیروز خونه ی مادرم مهمون بودم حرف رفت سمت اینکه واقعا نباید حرف دیگران برامون مهم باشه، خصوصا وقتی می دونیم مسیرمون درسته، واینو از حال واحساس خوبمون واز نتایج مثبتی که میگیریم می تونیم هم خودمون متوجه بشیم هم اطرافیانمون…
مادرم میگفت: چقد فلانی وفلانی وفلانی شنیدن ودیدن که کتابهاتو چاپ کردی تعریفتو کردن،گفتن ماشالله مینا خیلی قویه، اینهمه مشکلات سالها توی زندگیش داشته اما همیشه تونسته برای خودش وپسر محیط امنی فراهم کنه واز پس مشکلاتش بربیاد و زندگیشو مدیرییت میکنه به بهترین شکل…
تو دلم خدارو شکر کردم والبته که حس خوبی یه لحظه بهم دست داده تا انگیزه بگیرم برای ادامه مسیرم توی چاپ کتابهای بعدیم و…
کار وحرفه و اهدافی که دارم
اماااااا
راستشو به مادرم گفتم، گفتم مامان خیلی وقته نه تعریف وتمجید کسی حتی شما که مادرم هستید ونه غیبت وقضاوت وبدگویی وحسادت ودشمنی کسی در موردم برام مهمه…
گفتم،من فقط وفقط دارم سعی میکنم مورد تایید خدا باشم، خدایی که کلی فرصت تو کل زندگیم بهم داده بود تا من 20 سال پیش به این شرایطی که الان دارم وساختمش برسم ولی من هر بار اونهارو نادیده گرفتم، از دستشون دادم با سهل انگاری، با ناشکری، با جهالت و ناآگاهی…
خدارو هزاران بار شاکرم اگه امروز کاری میکنم برای دل خودم، برای بقای خودم، برای پیشرفت خودم، برای حال خوب خودم برای اینکه انسانی مفید باشم انجام میدم، نه از روی تایید گرفتن ومقایسه وچشم وهم چشمی و خردند وبردند و تموم شد و حرص وطمع ویا نه سهل انگارانه وبا بی دقتی و از روی ناآگاهی….
استاد اینارو که گفتم باتمام وجودم باور دارم وانجامش میدم و اصلا شعاری نیست، درسته منم آدمم،این حسها میاد سراغم اما به قول شما به حایی رسیدم باتمرین کنترل ذهن، که احساساتم رو میشناسم، عوضی بازیهامو میفهمم چیه، کجا حرص وطمع وحسادت ومقایسه میاد سراغم سریع میفهمم وبه خودم یادآور میشم، هدف اصلیم چیه، خواست خداوند برای من وخواست خودم برای خودم چیه…
اما در مورد دلسوزی به حال دیگران، هنوز نسبت به خانوادم خصوصا مادرم حس دلسوزی دارم وگاهی دلم میخواد هرجوری هست بهشون بفهمونم قوانین چی هست، ولی خب به قول شما جز اینکه رابطه ها خراب بشه چیزی عاید آدم نمیشه، وهرکسی مسیر تجربه های خودش رو باید بره وما در تغییر دیگران عاجزیم و هیچ نقشی توی خوشبخت یا بدبخت کردنشون نداریم..
بنابراین بهترین کار اینه فقط وفقط حواسمون به خودمون باشه حداقل الگوی مناسبی برای اطرافیانمون باشیم انشالله
تو یک کلام بخوام بگم که باز هم مثل تمام فایل ها موقع گوش دادن چیزی در درونم گفت:توحید
خب واقعا هم همینطور هست
مورد اول ،کسی مثلاً میاد حامی حقوق بشر و فلان و فلان میشه هشتگ میزنه واین کارا می کنه که فکر میکنه میتونه تو زندگی دیگران تاثیری بذاری که این خود خود شرک است ما هیچ تاثیری نه در جهت مثبت نه در جهت منفی نمیتونیم تو زندگی دیگران داشته باشیم ما نه کسی میتونیم خوشبخت کنیم نه بدبخت.
مورد دوم اینکه کسی که خودش فک میکنه دیگران عامل بدبختی و خوشبختیش هستند هم خودش شرک هست که منتظر دیگران هست برای خوشبختیش.
توی فایل توحید عملی قسمت 6استاد گفتند اینکه کسی تو زندگی من نمیتونه در جهت خیر کمکم کنه زود متوجه شدم ولی کسی که هم نمیتونه در جهت منفی و شر به من آسیب برسونه دیر متوجه شدم.کسی با قوی بودن یا ضعیف بودنش نمیتونه
چه در جهت منفی یا مثبت زندگی ما تاثیر داشته باشه پس چرا چشممون به دست های دیگران هست چرا دست گدایی دست خواهش دست التماس به سمت دیگران دراز میکنیم چرا فک میکنیم مثلاً ازگر سیاه پوستیم اگر دگر جنسیم اگر کسی حقمون خورده و…… کسی میتونه بیاد و حق ما بگیره و بهمون بده
ما باید خودمون قوی باشیم.خداوند قدرت و توانایی به همه ما داده فقط نشناختیم وقتی توانایی این به کسی میده که هر دوتا دستا معلول هستن و نقاشی میکشن این یعنی قدرت خدا و قدرت اون فرد چون ما که دست داریم نمیتونیم با پامون حتی اسسمون بنویسیم نه که نتونیم نه اشتباه گفتم نخواستیم.چون از دایره از منطقه امن مون خارج نشدیم تا وقتی دست بوده دیگه چه نیازی به کشیدن نقاشی با پا هست .
بحث این کمک به فلان گروه و فلان گروه دیگر همینطور هست اگر کسی میتونه، زندگی خودشه بلند شه و شروع کنه زندگیش تغییر بده نه که بشینه دیگران زندگیش تغییر بدن که ممکن نیست و باید خودش بلند شه هدف هاشو آرزو های خودش تیک بزنه
یک ماه قبل رونالدو اومده بود ایران فاطمه عزیز نقاشی که با پاهاش عکس رونالدو کشیده بود دیدین ،من اصلا از پشت پرده این قضیه نه چیزی میدونم و نه دوست دارم بدونم ولی صحنه ای که من دیدم برام نشونه معجزه بود نشونه تیک خوردن هدف فاطمه خانم.
اینکه استاد میگن شما شروع کنیم شما تلاش تون در جهت با خواسته هاتون بکار گیرین اینکه باورهامون باید هم جهت با خواسته هامون بشه تا کن فیکون بشه همینه .خیلی ها بودند ثروتمند دست و پا سالم به قول خودشون فلان شخص آشنا داشتند. و میخواستند براشون پارتی بازی کنه ولی نتوانستند رونالدو ببینن ولی این خانم صددرصد آرزو شو باور کرده بوده تو ذهنش شدنی بوده باورهای قدرتمند در جهت خواسته اش داشته جهان هم کرنش کرده در مقابل این خانم .
خداوند و جهان به طور کاملا طبیعی رونالدو آورده ایران آورده فلان جا تا فلان جا رونالدو بغلش کرد و بوسیدش و نقاشیش برداشت و پیراهن خودش بهش داده این معجزه نیست
من نمیخوام رونالدو بت کنم من اصلا فوتبالی نیستم موضوع حرف من قدرت و توانایی فاطمه بوده.این خانم نه در گروه های حامی طرفداران رونالدو بودن نه ثروتمند بودند نه دوتا پا و دوتا دست سالم داشتند که بخوان دو بزنن پشت اتوبوس نه کسی برای ایشون هشتگ زدو تبلیغ این خانم کرد و این خانم مظلوم جلوه داد نه هیچکدوم از این کارا نشد .این خانم با نهایت عزت و احترام رو صندلی شون نشسته بودند و اینکه استاد میگن خداوند به صورت کاملا طبیعی شما با خواسته میرسونه همینه ،و رونالدو اومدن پیش ایشون
جهان مقابل عظمت قدرت توانایی باورهای درست فرکانس مناسب این خانم کرنش کرد .
من شنیدم تو این جریان خیلی ها دست و پاشون شکسته بود یا خورده بودند زمین یا لاستیک اتوبوس پاشون گرفته بود یا از کوه افتاده بودند خب این نشون دهنده گروهی از افراد ضعیف جامعه هست که باید هم این بلا هاسرشون بیاد میومدن گریه و التماس که ما فلانی ببینیم فاطمه خانم خیلی راحت و طبیعی بدون اذیت شدن به خواسته اش رسید
منظور من در این مثال داشتن قوای بدنی و زور و بازو بیشتر نیست قدرتمند بودن از لحاظ باور از لحاظ ذهنی از لحاظ فرکانسی هست
کسی قدرتمند هست که احساس لیاقت داشته باشه،کسی قدرتمند هست که عزت نفس داشته باشه و پایه تمام موفقیت ها و سعادت در دنیا و آخرت عزت نفس است .
استاد میگن تو حتی اگر قدرتمند باشی در زندگی خودت پیشرفت کرده باشی هم نمیتونی به دیگران کمک کنی جز اینکه اینقدر در کارت پیشرفت کنی که الگو باشی که دیگران هم تورو ببینند بگن که دیدی این تونست من هم میتونم وگرنه کاری دیگه از دست ما قدرتمند برنمیآید یا کاری دیگه فلان قدرتمند نمیتونه برای ما ضعیف ها انجام بده .
اینکه تو مقاله نوشته بود که آره قدرت همیشه خوب نیست یه جورایی منظورش این بود که باید به ضعیف ها رحم بشه و قدرتمند ها احساس ندارن یاد یکی از مثال های همیشگی استاد افتادم :
دانش آموزان یک کلاس فقط دوتاشون هستن که منظم درس خون و نمونه هستند این دونفر بورسیه میشن یا فلان دانشگاه قبول میشن بعد کسی که معدلش 9شده بیاد بگه نه شما دارین به ما ظلم میکنید شما نباید ما ترک کنین شما باید حامی ما بشین نه به بورسیه نه به تبعیض دانش آموزی نه به فلان و…….اگر بیاد بگه اون دوتا دانش آموز میگن بابا جان درس که یکی بوده معلم که همون معلم هوردومون بوده مدرسه که برای هردومون یکی بوده فقط من درس خوندم و هرروز تو کوچه و خیابون گشتن و تفریح نبودم تو بودی حالا من هم بیام تو تیم تو از امتیازم استفاده نکنم ؟؟؟؟؟؟؟ این با عقل جور در میاد
حالا ما هم همینطور
کسب که قدرت و توانایی داره کسی که تلاش میکنه کسی که باورهای درست داره از امکانات از توانایی ها از زندگیش لذت نبره بخاطر بقیه مردم که فقیر نیازمند ضعیف هستند.
بابا قانون که یکی بوده خدا به همه عقل و شعور داده و خدا هم که همون خدا بوده جهان هم که همون جهان و دنیا هست پس این احمقانه است بیاییم بگیم نه تو باید حامی حقوق فلان باشی تو نباید از امکاناتت استفاده کنی چون ما نداریم
اینا همش شرک هست ما باید با دیدن افراد توانمند در هر حوزه ای الگو بسازیم برای خودمون و شروع کنیم کسی نمیاد به ما کمک کنه کسی هم نمیتونه ما بدبخت کنه ما هم نمیتونیم نه به کسی کمک کنیم نه به کسی ضرر برسونیم ما فقط با پیشرفت و ثروتمند شدن مون باید کمک کنیم جهان جای زیبا تری بشه.
همه این حرفا گفتم و مثال آوردم که به خودم ثابت کنم به خودم نشون بدم تا مغزم مجاب بشه و دلیل و منطق ها ببینه و درست فکر کنه
سپاسگزارم ازت به خاطر کامنت ارزشمندی که نوشتی و چه مثالهای عالی اوردین دوست عزیزم
مثال فاطمه عزیز که با پاهاش نقاشی رونالدو رو کشیده بود و باورهای قدرتمندی برای خودش ساخته بود و خیلی راحت با عزت و احترام به خواستش رسیده بود
مثال اون دو تا دانش اموز درسخون که بورسیه گرفتن و در جواب بقیه دوستاشون که ازشون خواسته بودن از بورسیه شون صرف نظر کنن واقعا عالی و منطقی بود
ما تلاش کردیم، وقت و انرژی گذاشتیم، باورهای قدرتمند کننده ساختیم و این نعمت بهمون داده شده و در فرکانس دریافت این نعمت قرار گرفتیم حالا چرا باید به خاطر ضعف و کم کاری شما ازش صرف نظر کنیم؟!
سپاسگزارم دوست خوبم که یاد گرفتم از کامنتت که ذهن قدرتمند و ساختن باورهای قدرتمند خیلی مهمتر از قدرت جسمی و زور بازوست
چه بسیار افراد سالم با قوای بدنی بالا که نون ندارن بخورن و چه بسیار افراد معلول از لحاظ جسمی که خالق کسب و کارهای ارزشمندی هستن که خودشون خلق کردن با توکل و اععتماد به خدا و با خودباوری و عزت نفسشون و با ساختن باورهای قدرتمند کننده ی ذهنی
هر کسی هر جایی هست الان، دقیقا جای درستشه
من دقیقا حای درستم هستم، اگه طالب رشد و پیشرفت بیشتر و بیشتر هستم باید بیشتر و بیشتر باورهای قدرتمند کننده بسازم و بیشتر در عمل نشون بدم تغییر نگرشم و باورهامو
هر کسی الان ثروتمنده، قدرتمنده حقشه که با لذت استفاده کنه از نعمتهایی که با پیروی و عمل طبق قوانین خدا و جهان بهش داده شده، و به بقیه هم اینچنین نعمتها داده میشه به شرطی که باورهای قدرتمند کننده بسازه و عمل کنه بهشون
خدایا شکرت برای اگاهی امروزم که واضحتتر کردی برام قانونت رو از طریق لیلای عزیز
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز
حرف های این فایل آگاهی ها محکم و قوی و بدون حرفی داشت، عالی بود استاد
استاد اگه من چندسال پیش این حرفهارو میشنیدم قبول نمیکردم ولی الان که چندساله با شما هستم و از فایل ها و دوره های شما استفاده میکنم صد در صد قبول میکنم، جهان احساساتی عمل نمیکنه، اگه ضعیف باشی و نتونی خودتو با شرایط و تغییرات جهان تطبیق بدی از بین میری
مثال حضرت یعقوب خیلی واضحو ملموس بود، اگه نتونی احساساتت رو کنترل کنی حتما ضربه میخوری
من خودم قبلا همینطور بودم و سریعا به چیزی واکنش نشون میدادم یا احساس قربانی بودن میکردم ولی از موقعی که این قوانین رو بهتر شناختم و هرروز سعی میکنم بهتر بشم دارم نتایج به مراتب بهتری میگیرم و واضحمیبینم که اگه ضعیف باشی چطور طبق قوانین جهان ضربه میخوری ؛مثال گداها هم خیلی خوب بود، همه فکر میکنن اگه بیرون کسی دیدن که داره گدایی میکنه باید بهش کمککرد ولی من از همون اول یعنی از جایی که یادمه با این قضیه مشکل داشتم که به گداها کمکمیکنن و خودم اصلا نشد به گدایی کمک کنم مگر اینکه اون موقع که بچه بودم پدر مادرم بهم میگفتن این پولو بده به فلانی یا موقعی که ازدواج کردم همسرم دلش واسه گداها میسوخت و من علی رقم میل باطنیم کمکی میکردم؛ و دقیقا همینه اگه به گدایی به آدمضعیفی به موجود ضعیفی کمک کنی داری گدا و آدم ضعیف وموجود ضعیف بوجود میاری وگسترش میدی
تو همین کشور خودمون مخصوصا تهران همه میبینیم که تعداد گداها داره بیشتر میشه چرا چون اون آدم های ضعیف دیدن که آدم های دیگه دارن به ضعیفا کمک میکنن پس اون ها هم بیشتر شدن و دیدن چه راه راحتی برای زندگی کردنه همین راهو ادامه بدیم ، یا مثلا الان خیلی زیاد شده همه به گربه های خیابونی غذا میدن ، همه فکرمیکنن که این کار یعنی انسانیت ولی نمیدونن که با گذشت زمان همین حیوون (گربه) چندسال بعد دیگه نمیتونه از خودش دفاع کنه و نمیتونه واسه خودش غذا تهیه کنه و از بین میره، البته که خودم هم قبلا همینطور فکر میکردم ولی الان کاملا موافق صحبت های شما هستم
یا در مورد افرادی که دیدگاه های خاصی دارند، فکرمیکنن دیگران باید بهشون رحم کنن یا اذیتشون نکنن تا این ها هم بتونن تو جامعه زندگی کنن ولی این برخلاف قوانین جهانه
خداوند و قوانین جهان احساساستیذعمل نمیکنه ، اگه خودتو قوی نکنی جهان لهت میکنه
اینکه تو مقالات چی نوشتن و چه باورهایی دارن ، افکار نویسنده و اکثریت جامعه هستش ولی بقول شما حتی توی اون دسته گروه های خاص که دیدگاه های خاص دارن سردسته و سردمدارشون یک فرد قوی بوده، مثل ماندلا مثل اوباما مثل حیوانات و گیاهانی که تا الان رشد کردن و زنده موندن
حتی همین گروه همجنسگرایان یا گروه های دیگه اصلا چطور بوجود اومدن، غیر از اینکه کسی بوده از لحاظ باورها قوی که من میتونم به هدفم برسم و رفته و چنین گروه هایی رو بوجود آورده، اگه ضعیف بود که اصلا این گروه ها شکل نمیگرفت
یا خود ما به عنوان انسان چطور تونستیم با شرایط محیطی کره زمین خودمونو وفق بدیم و به این شرایط رسیدیم
درکل میخواستم بگم کاملا با شما موافق هستم استاد عزیز، و من هم سعی میکنم روی خودم کار کنم تا قویتر باشم و شرک نورزم واز کسی نخوام بیاد و بهم کمک کنه یا شرایطمو تغییر بده یا حالمو خوب کنه، چون یاد گرفتم همه چیز از اینجا (ذهن خودم) شروع میشه
ممنونم از شما استاد عزیز خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون
سلام خدمت استاد عباسمنش و خانم شایستهی عزیز
استاااااااااااد من عاشق این فایل شدم. خیلی عالی بود. خیلیییییی.
با این حرفاتون کلی حس قدرت میکنم. کلی انگیزه گرفتم. خیلی جاها تکلیفم با خودم مشخص شد و از سردرگمی و تردید دراومدم و جواب خیلی از سوالامو گرفتم.
اتفاقا دیشب داشتم به همین موضوع فکر میکردم. به اراده قوی، به قدرت، به دل نسوزوندن برای بقیه و تلاش برای موفقیت و بالا کشیدن خودم، به متکی نبودن به بقیه.
آخه دیشب داشتم یه داستان جنایی میخوندم و اون شخصیت اصلی داستانم همین تفکر رو داشت. اون فوقالعاده قوی و مستقل بود. یه خلافکار بود و با اینکه لو رفته بودن و باندش تقریبا نابود شدهبود در کمال آرامش تصمیم گرفت دوباره خودشو بکشه بالا. نرفت پیش بقیه باندها تا التماس کمک ازشون بکنه، ترحم کسی رو قبول نکرد بلکه تنهایی و با اعتماد به نفس تمام نقشه میکشید و کم کم باندش دوباره داشت قدرتش رو به دست میاورد چون اون اعتقاد داشت که تو این دنیا باید قوی باشی اگه میخوای دوام بیاری و اگه ضعیف باشی دیر یا زود نابود میشی. اون به هیچ عنوان ضعیف بودن و تسلیم شدن رو قبول نداست و انتخاب نکرد.
میدونین چند روزی هست که داشتم فکر میکردم به شروع کاری و خب به این هم فکر کردم که اگه خانوادهم از لحاظ روانی ساپورتم کنن خیلی بهتر میشه.
ولی حالا به این نتیجه رسیدن که اتفاقا این فرصتیه برای اینکه یاد بگیرم روی پای خودم وایسم و بدون نیاز به مقبولیت و توجه دیگران کارمو انجام بدم و خودم، ارادهام و شجاعتمو به خودم و به جهان ثابت کنم. و منتظر رحم و عطوفت بقیه حتی اگه اون افراد خانوادهم هم باشن، نباشم و سعی کنم یه آدم قوی و بااراده بشم که فقط متکی به خودش و خدای خودشه.
مدتی قبل یه کتاب خونده بودم که توجهش روی انضباط شخصی و اراده بود. از اون کتاب یاد گرفتم که اراده یه چیز خدادادی نیست بلکه ارادهمو باید خودم بسازم.
و اراده ما خیلی توسط انجام کارهای روزمره و تعهد و یا سهل انگاری که برای انجامشون به خرج میدیم، تحت تاثیر قرار میگیره.
امروز به خودم تعهد میدم هرگز برای انجام وظایفم، حتی کارهای کوچیک متعهد باشم و اونارو در حد توانم به بهترین شکل انجام بدم تا یاد بگیرم که همیشه در زندگیم دقیق، منظم، بااراده، مستقل هدفمند باشم.
استاد من با این فایل کلی انرژی گرفتم و واقعا عاشقش شدم. تصمیم گرفتم هرروز صبح قبل از شروع روزم اونو گوش بدم تا برام یادآوری شه تنها شخص مسئول در زندگیم خودم هستم نه هیچکس دیگه، قرار نیست که هیچکس بیاد به من کمک کنه یا منو نجات بده، منم قرار نیست به کسی کمک کنم، من فقط میتونم به خودم کمک کنم و یه زندگی عالی برای خودم بسازم،
تو زندگیم توقع لطف، عطوفت یا ترحم از کسی نداشتهباشم. مطلقا از هیچکس هیچ توقعی نداشتهباشم چون هرکس مسئول زندگی خودشه.
اینو یادم بمونه که فقط منم که میتونم به خودم کمک کنم و زندگیمو بسازم. میتونم ضعیف باشم و فکر کنم قربانی شرایط هستم، یا اینکه میتونم قوی باشم و زندگیم رو هرجور که میخوام خلق کنم،
در هرصورت حتی انتخاب قربانی بودن یا نبودن هم با خودمه و این خودش نشون دهندهی اینه که حتی اگه بخوام ادای قربانیها و مظلومها رو هم در بیارم نمیتونم، چون خودم انتخاب کردم که قربانی باشم.
استاد حرفاتون به طرز بیرحمانهای حقیقت محضه و منم عاشق این دنیای لعنتیمونم چون هم خودش هم قوانینش خیلی خفنهههه.😂😍
راستی استاد یه چیز خیلی مهمی رو از شما یاد گرفتم از وقتی باهاتون آشنا شدم و اونم اینکه شما همیشه و درباره هر مسئلهای فکر میکنین، الکی چیزی رو قبول نمیکنین و همیشه هم مارو تشویق میکنین به تفکر. همینطور که تو این فایل بارها این رو گفتین.
منم سعی میکنم این ویژگی رو در خودم پرورش بدم. که البته هنوز کلی جای کار داره. چون تو مدرسه یاد گرفتم فقط چیزایی که تو کتاب نوشته رو بخونم و قبول کنم و سعی نکنم سوال اضافه بپرسم. چون گیج میشم و این موضوعات رو نمیفهمم و مهمتر از همه اینکه این چیزا قرار نیست تو آزمونا بیاد:)
اعتراف میکنم وقتی تهش نتیجهگیری اون مقاله رو خوندین، اون منو قانع کرد و فکر میکردم درست میگه ولی بعدش فهمیدم بدون فکر فقط اونو قبول کردم.
به خاطر این فایل بینظیر سپاسگزارم و براتون بهترینهارو آرزومندم.
سلام مجدد
اینقدر این فایل و دوس دارم فک کنم چهل پنجاه تا دیدگاه براش گذاشتم 🤣 دلیل اینکه یه احساس عجیبی به این فایل دارم و نمیدونم شایدم جدیت استاد حال و هوای پرادایس و یا موضوع مهمی که بهش اشاره میشه نمیدونم دقیق اما کلی ذوق میکنم هربار به بهانه ای میرم سمتش الانم که جز فایل روزشمارم هست
دلسوزی بیجا اصلا از کجا بوجود اومد چقدر قبلا الکی این صفت و برای خودم بزرگش کرده بودم که من خیلی دلسوزم و مهربونی رو با دلسوزی یکی میدونستم در صورتی که این دوتا اصلا شبیه بهم نیستن
حقوق مارمولکا و سوسکا و لایه ازن 🤣🤣🤣
چقدر این بقای اصلح و برامون عالی جا انذاختین استاد اینقدر بهش توجه میکنم چون من همیشه دوس داشتم اون ادم قویه باشم حالا بودم یا نبودم در ظاهر خواستم باشم یا نه رو نمیدونم اما همیشه قوی بودن رو دوس داشتم و انتخابم اون بود این فکر که انسان از دایناسور به اون بزرگی قوی تره چقدر به آدم قدرت میده چون ذهن دایناسور و دیده و بزرگ و قوی میدیده این منطق عالی که بهش بگیم چون این موضوع که تو پاره ای از خدایی خدایی که کل جهان حتی همون دایناسور و افریده بعد تو خودت و با دایناسور مقایسه میکنی؟ ذهن من مقاومت داره البته که الان خیلی خیلی با کار کردن روی باورهام مقاومتش کم و کمتر شده اما هربار منطق های جدیدی رو بهش میدم که بره به خوردش 😌 البته که انسان خیلی قوی تره چون تو فیلمهایی مثل ژوراسیک میبینیم (با اینکه تخیلی هست) هرچقدرم دایناسور ادمهای بیشتری رو به اصطلاح نوش جان کرد و خرابی بار اورد باز انسان با مغزش با ایده هایی که بهش الهام شد تونست یه جا گیرش بندازه و برای همیشه از بین ببردش
این بزرگترین نکته طلایی رو باید با طلا نوشت وقتی تو قوی باشی اصلا جهان طوری قرارت نمیده که تو با ضعیف تر ها همراه بشی
برای سیاه پوستا مثال خوبی زدین استاد سیاه پوست قوی مثل اوباما شد رییس جمهور کشور اول دنیا همون کشوری که میگن بین سفیدا و سیاه پوستا فرق میزارن یا یکی مثل ویل اسمیت میشه هنرپیشه معروف و پول ساز یا همین هند که همه میگن کشور سطح پایینیه حالا خیلی اشاره نمیکنم به نکاتش گاندی یک هندی بود یا همین الان اقای امبانی بزرگترین شرکت نفت و توی هند داره و اسمش تا سالها جز پنج نفر پولدار جهان بوده هنوزم هست اما اگه اشتباه نکنم الان جز دهم یا نهم افراد هست و خیلی مثال های دیگه این نشون دهنده اینه جهان کاری به نژاد رنگ پوست سن موقعیت تو نداره تو فرکانس هات و شخصیت قوی که میسازی جایگاهت و تعیین میکنه وگرنه در دنیای کائنات ما هممون یه ذره حساب میشیم که اگه منبع و یه دایره بزرگ فرض کنیم وصلیم و هرکدوم بنا به افکارمون جایگاهمون تعیین کننده ست که تو کدوم قسمت وصلیم
واقعا درسته که جهان همیشه از قوی ترها حمایت میکنه و قوی ترها همیشه جذابن
اونی که همیشه همه چیز و میدونه کلی حرص میخوره از نادان ها اما هنر اونجاست که بیخیال اون نادان ها باشی چون همیشه نادان ها وجود دارن و بحث باهاشون بیفایدست و من نوعی بیشتر جذب میکنم این افراد و
من تبریز نرفتم استاد اما تو بازار تهران کار میکنم و اکثریت اونها ترک هستن و واقعا اونجا گدا نداره اگه هم داشته باشه خیلی کم هست و کسی بهشون توجه ای نداره
پس باید قوی باشم قوی
ممنونم استاد قوی و جذاب من که اینهمه نکات ارزشمند و تو این فایل به ما گفتین 💐
به نام الله یکتا
سلام به استاد و مریم و تمامی دوستان عزیز و هم فرکانسی
من وقتی برای اولین بار این فایل زیبا رو پارسال گوش دادم تمامی گفته ها و نظرات عالی استاد رو قبول کردم وشکی در اون نداشتم.چون خودم هم نمیگم در همه ی موارد ولی در بعضی موارد از نظر شخصیتی همیشه قوی بودم والان که دارم فکر میکنم هیچ وقت در قسمت روابط با دیگران هیچ وقت فکر نکردم به من ظلمی شده یا میتونه بشه،همه بااحترام باهام برخورد میکردن و دوست بودن و علاوه بر اون به هیچ کسی وابستگی نداشتم و احساساتی عمل نکردم که گاهی مواقع مادرم میگفت من نمیدونم تو به کی رفتی که انقدر بی احساسی در صورتی که الان طبق قانون میدونم من بی احساس نیستم فقط به کسی وابستگی ندارم و کسی رو هیچ وقت برای خودم تو روابط بت نمیکنم که اگه رفت ناراحت بشم و اذیت بشم به صورتی که همیشه در مدرسه با همه دوست بودم و بحث انچنانی با کسی نداشتم و وقتی کسی هم ضعفی داشت خیلی اذیت میشدم و به اون شخص گله هم میکردم که تو چرا ضعیفی و از حق خودت دفاع نمیکنی اتفاقا داشتم فکر میکردم که همیشه وقتی جایی میدیدم کسی میخواد حقم رو پایمال کنه محکم در برابرش میایستادم سکوت نمیکردم و از این نظر چون قوی بودم مشکلی برام پیش نمیومد.همیشه تو مدرسه اگر با معلم ،دوستان یا کسی به مشکلی بر میخوردم از همون دبستان خودم مسئله رو همون موقع حل میکردم نه مثل یکسری از بچه ها سکوت میکردم و توی خودم میریختم نه مثل یکسری دیگه پدر و مادر رو میاوردم که مسئله ی من رو حل کنن برای همین در طول دوران تحصیلم با کسی در این مورد به مشکل بر نخوردم مثلا یکبار سر کلاس پنجم دبستان معلم حین حین درس پرسیدن حرفی به من زد که اصلن درست نبود و بچه ها خیلی خندیدن ،من هم چون کلن رک بودم و در برابر همه بدون ترس بودم سکوت نکردم و خیلی محکم جوابش رو دادم و این بار بدتر کلاس رفت رو هوا.اون موقع چون از خودم دفاع کردم و سکوت نکردم مسئله برام بسته شد و با معلمم هم دیگه مشکلی نداشتم و اون هم حرفی نزد رفتم خونه و اون مسئله برام تمام شد و اصن یادم رفت. دو روز بعد سر کلاس بودم که صدا زدن دیدم معلمم و مادرم و مدیر بیرون پشت در ایستادن من متعجب بودم که چی شده ، مادرم گفت که تو به معلمت بی احترامی کردی و متعجبم بود چون در طول این چند سال یکبارم برای هیچ موردی به غیر از درس مدرسه نیومده بود. من فکر کردم که معلمم یادش رفته و مسئله حل شده چون من مقابله به مثل کرده بودم وحرفم خیلی بدم نبود گفتم نه ایشون حرفی رو زدن که درست نبود حق نداشتن من رو مسخره کنن منم جوابشون رو دادم مدیر گفتن که نه ایشون معلم بودن و فلان تو باید سکوت میکردی برو سر کلاس ازشون در برابر همه عذر خواهی کن من اصن به این فکر نکردم که مدیر هست،به این که کارم اشتباه نبوده فکر میکردم گفتم من کار اشتباهی نکردم و الانم ناراحتی ندارم ولی اگه ایشون ناراحتن سر کلاس به خاطر حرفی که زدن عذرخواهی کنن منم عذر خواهی میکنم. من اون موقع چون محکم حرف زدم و از موضع خودم پایین نیومدم مسئله بدون بحث زیاد منطقی تمام شد چون همیشه در این موارد با همه همین طور بودم هیچ وقت با کسی به مشکل برنمیخوردم و همیشه مساله همون موقع حل میشد. در قسمت دیگه ای بود که نتیجه برعکس بود یادم میاد من در قسمت هایی که مربوط به درس نبود نترس بودم و قوی عمل میکردم مثل روابط مسئول گروه نمایش یا مسابقات ورزشی ..ولی در موارد درسی چون عزت نفس نداشتم و قوی نبودم به مشکل برمیخوردم.در درس خوندن چون قوی نبودم و فکر میکردم از پسش برنمیام همیشه به مشکل برخوردم و چون اساسی حلش نکردم و خودم به تنهایی این مساله رو ریشه کن نکردم در تایم پیش دانشگاهی به مشکل بزرگی برخوردم ونمرات من به طرز وحشتناکی پایین شدن و الان میفهمم که جهان میخواست بگه دیگه فرار کردن و کمک گرفتن از دیگران نرفتن تو دل ترس بسه.من تو اون مرحله چون ضربه ی سنگینی خوردم گفتم اینطور نمیشه و برای اولین بار بدون کمک گرفتن از بقیه یا فرار کردن از مسئولیت خودم به تنهایی شروع کردم به درس خواندن و مسائلم در رابطه با درس هر بار بهتر حل شدن و هر بار عزت نفسم بالا رفت چون تو دل این ترسی که چندین سال بود درگیرش بودم رفتم و وقتی ما تو دل ترس های واحی میریم میبینیم ترسی نبوده و ما بزرگش کردیم. هیچ وقت در روابطم با دیگران نگفتم با فلانی مشکل دارم یاچرا بابام یا مامانم از من دفاع نکردن و مشکل رو حل نکردن چون خودم همیشه این قسمت رو حل میکردم .ولی در قسمت درس من همیشه توقع داشتم از دیگران و وقتی نمراتم پایین میشدن میگفتم به خاطر مامان هست که برای من کلاس تقویتی نگرفت یا من رو فلان مدرسه نذاشت یا معلم درست درس نداد و همیشه این مشکل رو به عوامل بیرون از خودم ربط دادم .الان میفهمم وقتی که ما خودمون رو در همه ی جهات زندگی مسئول ندونیم براشون هم حرکتی نمیکنیم و یا درست و قوی حرکت و عمل نمیکنیم و در دل ترس ها نمیریم و به خدا توکل نمیکنیم و بعد میندازیم گردن اینکه من اگه فلان کار و نکردم چون خانواده اینطور کردن ،کشورم اینطوریه یا معلمم یا رییس جمهور و ……
یه مثال دیگه چندین سال هست که کشورهای آسیا شرقی رو دنبال میکنم به خاطر تلاش و با برنامه بودنشون و رشد سریعشون و خیلی چیزها ازشون یادگرفتم و خیلی جاها از تلاششون و اینکه مستقل هستن و خودشون رو در بیشتر مواقع مسئول زندگیشون میدونن درس میگیرم.مثلا نزدیک یک ده هست که موج موسیقی کره در جهان خیلی صدا کرده و خیلی پیشرفت کردن و واقعا هم حقشون هست چون از نظر کیفیت اهنگ ، ویدیو و رقص خیلی عالی کار میکنن و خیلی از موسیقی دان ها میگن که از نظر کیفیتی در یه لول دیگه ای قرار دارن.من خیلی توی مردم خودمون میبینم که همیشه خودشون رو با دیگران و کشورهای خارجی مقایسه میکنن و میگن ما امکانات اون ها رو نداریم که به فلان جا مثل اون ها نمیرسیم مثلن در همین زمینه موسیقی(موسیقی کره الانه در لولی قرار گرفته که در بزرگترین چارت های جهانی رتبه های بالایی داره)من دیدم که جوان های خودمون میگن آره فلان گروه کیپاپ اگه به فلان جایگاه در آمریکا رسیده به خاطر امکاناتی بوده که در این سال ها داشته(گروه بی تی اس الان بهترین بوی بند جهان هست و خیلی در جهان تاثیر گذار بودن و الگوی خیلی ها شدن این گروه سال ۲۰۱۳ کارشون رو شروع کردن و من قانون تکامل رو با هر بار مثال زدن این گروه بهتر میفهمم این گروه با کمپانی های بزرگ کره ای شروع نکردن بلکه کارشون رو از یک استودیم که استودیوم هم نبود بلکه یک زیرزمین کوچک بوده شروع کردن و همونطور که اعضای گروه میگفتن گاهی انقدر فشار روشون بوده که چندین بار میخواستن دیسبند کنن(گروه رو منحل کنن)ولی هر بار بهم انگیزه دادن و تسلیم نشدن اون هارو در برنامه های کره و حتی در خیلی از مراسم دعوت نمیکردن برای همین وقتی دیدن در کره زیاد استقبالی ازشون نمیشه تسلیم نمیشن و تصمیم میگیرن به امریکا برن و شانس خودشون رو امتحان کنن با اینکه زبان انگلیسی رو فقط یکی از اعضای گروه بلد بوده و بقیه در کل چیز زیادی بلد نبودن ولی میرن و خود اعضای گروه مجانی به مردم داخل شهربلیط های مجانی میدادن که بیان و اجراشون رو ببین و حتی در یک ویدیو دیدم که اعضا میگفتن خجالت میکشن که باید برن و خودشون بگن که به کنسرتشون بیاین و فیلم هایی که در این چند سال از این گروه دیدم متوجه شدم که خیلی رو خودشون و عزت نفسشون و قوانین در طی این چند سال کار کردن و تو دل خیلی از ترس هاشون رفتن و قوی عمل کردن به صورتی که الان نزدیک ۳ سال هست که بهترین بوی بند جهان و دو سال هم هست که در کاخ سفید سخنرانی دارن و من هر بار دارم طبق قانون عمل کردن رو در این گروه میبینم و برای خودم مثال میزنم یه چیز دیگه کلن در کره یک گروه وقتی بخواد دبیو کنه خیلی از پروسه های سنگین رو باید طی کنه وحشتناک باید رو صدا و موسیقی و رقصشون کار کنن تمرین های سنگینی انجام بدن و قوی عمل کنن و فیلتر های سخت زیادی رو رد کنن وگرنه بهشون اجازه دبیو نمیدن و حتی خیلی ها زمان ورود به این عرصه براشون چندین سال طول میکشه چون ممکنه تو یه زمینه ای هنوز پرفکت نبوده باشن و البته که همین سختگیری ها زیاد باعث شده که طی یک دهه همچین پیشرفت سریعی در زمینه ی موسیقی داشته باشن و موج کیپاپ رو راه اندازی کنن. )در صورتی که ربطی به امکانات نداره من وقتی اراده کنم قوی عمل کنم و مسئولیت کار خودم رو به عهده بگیرم و به دنبال هدف برم و نترسم و هر تضادی بود برطرفش کنم جهان برای من همه چیز رو فراهم میکنه و من هم میتونم در همین ایران حتی در زمینه ی موسیقی جهانی بشم(در مورد مسئولیت کار و وظیفه ی خود را به عهده گرفتن هم بخوام از همین گروه مثال بزنم بگم که در یک ویدیو دیدم که یکی از اعضا گروه میگفت من گاهی اونقدر ناامید و خسته میشدم که میخواستم فرار کنم ولی به یاد میاوردم که من یه مسولیتی دارم و باید قبولش کنم و به عنوان عضوی از این گروه قسمت خودم رو درست انجام بدم که اعضا میگفتن گاهی میشد ساعت ها زیادی توی سالن رقص میموند و بیشتر تمرین میکرد البته همه ی اعضای گروه همین طور بودن و میخواستن همیشه قوی عمل کنن و بهترین خودشون رو ارائه بدن.)
نوشتن یکم برام سخت شده بود و بیشتر تو سایت فقط کامنت میخوندم ولی از این به بعد سعی میکنم هر جا دیدم باید کامنت بذارم حتمن این کار و انجام میدم.استاد عزیز سپاس بی نهایت برای این فایل بی نظیر که من هر بار گوشش میدم ازش سیر نمیشم و بیشتر یاد میگیرم و سپاس از مریم عزیزم برای فیلمبرداری عالی و خفنش و سپاس از دوستان خوبم برای کامنت های عالی که میذارن.
خدای خوبم ازت تو بی نهایت سپاسگذارم که من رو در این جمع بهشتی قرار دادی.
فتبارک الله احسن الخالقین
تعهد روز نود ویکم
سلام به استاد عزیزم خانم شایسته گرامی و تمامی دوستانم
اصل بقای اصلح
قبلا که خیلی بیشتر ولی الان و بعد آشنایی با استاد مقاومتم نسبت به سخنان استاد خداروشکر کمتر شده لاقل کمتر تو ذهنم جبهه میگیرم و از خدای بزرگم سپاسگزارم
درسته برای اینکه تو زندگیم پیشرفت کنم باید قوی باشم باید روی پاهای خودم باشم نمونه شم خدارو صدهزار مرتبه اینه که چند دفعه س برخلاف گذشته برای کباب پختن دیگه منتظر و دست به دامن بقیه نمیشم امشب مامانم یکم آتیش رو استارت زد ولی مابقی رو خودم انجام دادم حتی پختش رو ،شاید ازنظر بعضیا کار شاخی نباشه ولی برای من که وابسته بودم حرکت بزرگیه در نوع خودش و از محیط امن خودم زدم بیرون و ایمانم رو عملی کردم و ار خداوندم بسیار ممنونم
درسته استاد میگن قوی باشید و احساسی از روی ضعف با بقیه و مهمتر خودمون برخورد نکنیم منظور استاد اینه قوی رفتار کنیم تا بقیه هم یادبگیرند یه وقتایی بخاطر دلم خودمون و صرفا حال خوب خودمون کمک هم به دیگران برسونیم بعنوان دستی از دستان خداوند،امروز مامانم ازم پول خورد میخواست قبلش گفتم ندارم و یکم بعدش یادم اومد شاید تو کیفم باشه و جالبه مامانم میگفت ی خانم هست ک میگه در راه خدا یاریم کنید و منم یاد حرف استاد افتادم ک خداوند در راه ماندگان رو رها نمیکنه و از طرق مختلف روزیشون رو میرسونه و من با کمال میل بعنوان دستی از دستان خداوند کارم رو انجام دادم،میبینیم که بوقتش کمک هم انجام میشه پس قوی بودن نشونه سنگ دل بودن نیست ولی در هرصورت اعتبار کارهامون رو باید به خداوند بزرگ و آگاه به همه چیز بدهیم،
قضیه گدا پروری رو قبول دارم درواقع کمک کردن بهشون بیشتر درحقشون اجحاف میشه و باعث ضعیف شدنشون هم میشیم من دارم میبینم خیلی ها بجای گدایی حتی شده ضایعاتی جمع میکنن،شیشه ماشین پاک میکنن،دست فروشی در گرما و سرما میکنن،گل میفروشن خلاصه به هر حرکتی دست میزنن ک صرفا گدایی نکنن و عملی هم انجام داده باشن ،مطمعنن بازم پیشرفت در کار و مسیرشان هست باید تکامل طی بشه بشخصه تاجایی که بشه و در توانم باشه ازشون خرید میکنم و کار بهشون میدم تا بازم عمل کنن و ساکن نمونن،و اینکه آینده هرکسی رو خودش رقم میزنه سخته باورش اصلا من زورم میاد همچین قانونی رو ولی چه میشه کرد همینه و همینه
در واقع اگر من قدرت رو دست دیگران بدم و باورش کنم کارم تمومه مث گذشته میشم
ولی خدا در قرآن هم گفته من کافی ام برای هرکس و هر چیزی به شرط؟!
ایمان داشتن به کافی بودن خداوند
در غیر اینصورت دعانویس رمال ،رهگذر ،دشمن،دوست ،همه و همه میشن ی خدا برای من که به اشتباه مقصر نتیجه کارهام رو به خدا و ربم میدم که بزرگترین اشتباهه
امامان و پیامبر از دعاها و حتی دعاهای قرآنی گفتن ولی نظر من اینه خداوند گفته اگر بندگانم به من ایمان داشته باشن براشون کافی هستم ولی اگه ضعیف بودن بهتره ازین ادعیه و ذکرها استفاده بشه ک ایمانشان به خداوند بیشتر بشه و بعنوان قوت قلبی عمل کنه که حالشون و احساسشون بهتر بشه ک نتایج خوب متناسب با احساس خوبشون براشون پیش بیاد و سمت دعاهای شیطانی نرن ک فقط نتایج گرفتگی د اضطراب هست و نتیجه ش احساس بد و اتفاقات بد خواهد بود
اینجاست که صدام ها و هیتلر ها میتونن سرنوشت افراد اینچنینی رو رقم بزنه چون خودشون باور دارن پس میبینیم که خداوند عادل هست و طبق قولش کافی هست برای بندگانی ک ایمان دارن تنها فرمانروا و قدرت مطلق کل کیهان خود خداوند رحمان و رحیم هست
مث الان من که با افتخار میگم قوی هستم و تکیه گاهم هم خداوند بی نهایت قدرتمند و بیحساب بخشنده و مهربان هست پس از هیچ کس و هیچ دعانویسی حتی یهودی و حتی چشم زخم و این دست نیروهای بیرونی باور ندارم پس برای من اثر و نیرویی ندارن چون خداوند یکتا مراقب و نگه دار منه خدایا خیلی ممنونم و بی نهایت بار سپاسگزارم بابت این احساس و باوری ک لیاقت دریافتش رو بهم ارزانی داشتی
بی اذن خداوند برگی از درخت نمی افتد
بشرط ایمان به کافی بودن خداوند یکتا و واحد
در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا وآخرت باشیم
سلام استاد نازنینم
از اعماق وجودم ازت سپاسگذاری میکنم و شاکر خداوندم بابت وجود نازنینت تو این اقیانوس بیکران.
من هر وقت که یکم احساس ضعف میکنم یا حس میکنم اعتماد به نفسم کم شده یا چیزی درونم رو آزار میده درکل امیدم کم میشه میام و این فایل رو گوش میکنم و انگار خون تو رگام جریان پیدا میکنه درونم گرم میشه پر از شو رو شوق میشه امیدم زنده میشه و انگیزه هام قوی و هر بار خدا رو شکر میکنم که شما و این مأمن امن و فایلهای زندگی بخش و راه گشاتون هست که بیام و با گوش دادن بهش باغ بارورهای قشنگم رو باهاشون آبیاری کنم و یه جون و طراوت دوباره بهشون بدم و بشینم از تماشاشون لذت ببرم.واقعا خدا روشکر بعضی وقتها این قدر فشار نجواهای ذهنی زیاد میشه که آدم میبره اما خدا رو شکر من این باغ امید رو دارم و میام توش فارغ از هر چیزی دوباره آرامشم رو بدست میارم حالم خوب میشه و قدرت پیدا میکنم و با ایمان و توکل دوباره مسیرم رو ادامه میدم انگار هر بار یه چراغ تو مسیرم باز روشن میشه و راه برای من روشنتر و واضح تر میشه.
با توجه به اینکه خانم هستم قشنگ متوجه میشم چقدر درونم نیاز داره به شنیدن و شنیدن و شنیدن این آگاهی ها و هر بار باغ امید قلبم جلا پیدا میکنه شفاف تر و خالصتر میشه علفهای هرزش خشکتر اما نهالهای ایمان و توکلش شاداب تر و سرحالتر میشند.یادم میاد من تو این جهان تنها نیستم یادم میاد چه قدرتهایی دارم یادم میاد نباید اجازه بدم برای من یه چهارچوب مشخص کنند و محدودم کنند به اون چهارچوب.یادم میاد باید قدرتمند باشم و قدرتمند فکر کنم و عمل کنم.
من خیلی احساس خوشبختی میکنم که تو این مسیر با شما و خانواده عزیزم هستم.
خداوند پشت و پناهتون باشه
بنام یکتای هستی بخش
روز 91 سفرنامه
اصل بقای اصلح
صبح که سفرنامه ی روز 91 رو باز کردم فکر کردم اشتباه شده دوباره برگشتم و از اول فایل سفرنامه ی روز 91 رو باز کردم دیدم باز همون عنوانه گفتم پس درسته.
قطعا درسهایی در این فایل بوده که من سری قبل متوجهش نشدم.یه بار دیگه گوشش دادم.
این فایل منو به فکر فرو برد در رابطه با اینکه همه ی عمرم (قبل از آشنایی با قانون) وقتی کسی رو میدیدم وضع مناسبی نداره یا کودکان کار رو همیشه برام سوال بود که چرا خدا کاری نمیکنه برای این آدما.همیشه با خودم میگفتم که حتما یه حکمتی داره ولی این جواب منو آروم نمیکرد.حالا هرچقدر بیشتر میگذره و قانون رو بیشتر درک میکنم به اطرافم نگاه که میکنم میبینم هیچ گونه دلسوزی و ترحمی تو قانون خداوند جای نداره.چه نسبت به آدما چه حیوانات و طبیعت. جالب اینجاست که چرا این همه زمان اینهمه دانشمند طی قرنها پی به این قوانین محکم خداوند نبردن. الان که یاد فایل قبلی استاد میفتم اینجوری برداشت میکنم که نه فقط ما بچه های عضو این سایت بلکه تمام مردم جهان دوست داریم اتفاقات رو جوری ببینیم و برداشت کنیم که دوست داریم. ما سالیان سال به چشم دیدیم که خداوند هیچ وقت به ضعیف ها رحم نکرده ما بارها تو قران خوندیم که خداوند با صراحت از آتش جهنم برای کافران گفته ولی بازهم خواستیم اینجوری فکر کنیم که نه خدا دلش میسوزه برای بنده هاش و امکان نداره کسی رو به جهنم بندازه.یعنی من خودم تا قبل آشنایی با قانون هروقت که قران رو میخوندم و به آیه های عذاب که میرسیدم اینجوری برای خودم تفسیر میکردم که درسته خدا گفته عذاب میکنم به جهنم میندازم ولی اینجوری هم نیست .خدا بزرگه خدا میبخشه.خدا مهربونه.یعنی به جای اینکه قانون رو بفهمم و درک کنم دلم میخواست قانون طبق پیش فرضهای من که خدا دلش میسوزه برای بنده هاش و اونارو عذاب نمیکنه تغییر بدم.
هر چقدر که بشتر میگذره احساس ترحم و دلسوزیم نسبت به دنیای اطرافم و خودم کم میشه و سعی میکنم به جای تطبیق دادن قوانین با پیش فرض های خودم.خودم رو تغییر بدم و بتونم قوانین رو بفهمم و طبق قوانین عمل کنم.
به نام خدای مهربان
سلام بر استاد. عزیزم و خانم شایسته عزیز و دوستان گلم
اصل بقای اصلح
وقتی به این فایل رسیدم و دیدم خیلی از دوستان تو کامنت نوشتن روز 91 فهمیدم این فایل بازم تکرار میشه و اهمیتش خیلی زیاده
قوی باشیم
چطور میتونیم قوی باشیم؟تمرکزمون رو بزاریم رو پیشرفت خودمون
این جهان یه سری قوانین داره و تعییرنمیکنه
و اصلا احساسات نداره هر کی قوی باشه ادامه میده هر کی ضعیف باشه زیر چرخ جهان له میشه حالا ما میخواهیم باور کنیم یا نه این جز قوانین این جهان و اگر میخاییم نتایج خوب بگیریم باید مطابق با قوانین عمل کنیم
دلسوزی کردن
چقدر فک میکردم اگز دلسوزی کنم خدا بهم رحم میکنه
ما معنی رحم و دلسوزی رو اشتباه گرفتیم
من با دلسوزی کردن اتفاقا دارم در حق هر کی که میخاد باشه ظلم میکنم ،من باید خودم پیشرفت کنم آنقدر قوی بشم تا اگه حرفی به طرف گفتم بشم یه انگیزه برای اینکه اونم قوی بشه
نهداینکه بیام دل بسوزونم و با توجه کردن به نکات منفی اون اتفاقات رو وارد زندگیم کنم
من با دلسوزی دارم این فرکانس رو میفرستم که عدالت خدا ایراد داره
و از وقتی این دیدگاه رو برای خودم ساختم که هر کسی هر جایی که هست الان حای درستشه خیلییی بهم کمک کرد بتونن حس دلسوزی رو کنترل کنم
هر جا بازم میخام دلسوزی کنم سریع به خودم یاد آوری میکنم که قوانین خدا اشتباه نمیکنه اون خودش با فرکانسی که فرستاده شرایط الانش رو خلق میکنه و از هر لحطه ای تصمیم بگیره تغییر کنه خود خدا کمکش میکنه نیازی به کمک من نداره
ما خیلی پیش فرض داشتیم نسبت به اینکه آدم هایی که قوی هستن بی رحم هستن و باور های محدود کنندهدای نسبت به این موضوع داریم و واقعا نمیشه با چند بار فایل گوش دادن تغییر بدیم خیلییی بیشتر از اینا باید رک خودم کار کنم واقعاداز خدا میخام هدایتم کنه به داشتن زمان بیشتر برای کار کردن رو خودم ،این روزا به تصاد کمبود زمان خوردم و خواسته ی داشتن آزادی زمانی تو وجودم شکل گرفته و میدونم که برای اینکه قوی بشم باید بیشتر رو خودم کار کنم و ذهنم رو کنترل کنم و توجه ام رو بزارم رو پیشرفت خودم
خدایا خودت هممون رو به راه راست هدایت کن که ما بدون تو هیچیم
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استاد عزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
روزهفتادو نهم،روزشمار تحول زندگی من!
این فایل یادمه دوسال پیش وقتی برای اولین بار دیدم وشنیدم، خیلی حالم خوب شد، یه حسی بهم دست داد، حسی که لحظه ای نبود، کلا روم تاثیر گذاشت، مثل این حرفهای صدمن یه غاز و شعارگونه ی بعضی از افراد که خودشون رو اساتید موفقییت میدونند نبود، اونا که میان با آب وتاب میگن یالا پاشو قوی باش، تلاش کن، وفلان….
از همون حرفها که زیاد تو کتابها و فیلمها و مجله ها و سمینارهای موفقییت فردی خارجی وایرانی زیاد شنیدیم هممون…
خصوصا دقیقه 25 فایل که خطاب به من میگفتید، خطاب به تمام خانم هایی که صداتون رو میشنون، ((((اگه خانمی، خانم قوی باش تا بقیه بهت تعظیم کنند)))
ودلیلش هم میدونم چرا به دل وجانم نشست و روم تاثیر مثبت گذاشت، چون این قوی باش رو کسی داشت بهم میگفت وهر روز داره بهم میگه که از ضعیف بودن گذشته وسالهاست قدرت رو در دست داره، قدرت کنترل ذهن ونجواهای شیطانی رو، از بهونه ها دست کشیده، ترسها ودودلیهاش رو کنار گذاشته و چشم امیدش رو از دست دیگران براشته و گذاشته بر دستان قدرتمند خداوند، کسیکه ایمان فعالش رو نشون جهان داده واز صاحب جهانیان پاداشش رو گرفته…
دیروز خونه ی مادرم مهمون بودم حرف رفت سمت اینکه واقعا نباید حرف دیگران برامون مهم باشه، خصوصا وقتی می دونیم مسیرمون درسته، واینو از حال واحساس خوبمون واز نتایج مثبتی که میگیریم می تونیم هم خودمون متوجه بشیم هم اطرافیانمون…
مادرم میگفت: چقد فلانی وفلانی وفلانی شنیدن ودیدن که کتابهاتو چاپ کردی تعریفتو کردن،گفتن ماشالله مینا خیلی قویه، اینهمه مشکلات سالها توی زندگیش داشته اما همیشه تونسته برای خودش وپسر محیط امنی فراهم کنه واز پس مشکلاتش بربیاد و زندگیشو مدیرییت میکنه به بهترین شکل…
تو دلم خدارو شکر کردم والبته که حس خوبی یه لحظه بهم دست داده تا انگیزه بگیرم برای ادامه مسیرم توی چاپ کتابهای بعدیم و…
کار وحرفه و اهدافی که دارم
اماااااا
راستشو به مادرم گفتم، گفتم مامان خیلی وقته نه تعریف وتمجید کسی حتی شما که مادرم هستید ونه غیبت وقضاوت وبدگویی وحسادت ودشمنی کسی در موردم برام مهمه…
گفتم،من فقط وفقط دارم سعی میکنم مورد تایید خدا باشم، خدایی که کلی فرصت تو کل زندگیم بهم داده بود تا من 20 سال پیش به این شرایطی که الان دارم وساختمش برسم ولی من هر بار اونهارو نادیده گرفتم، از دستشون دادم با سهل انگاری، با ناشکری، با جهالت و ناآگاهی…
خدارو هزاران بار شاکرم اگه امروز کاری میکنم برای دل خودم، برای بقای خودم، برای پیشرفت خودم، برای حال خوب خودم برای اینکه انسانی مفید باشم انجام میدم، نه از روی تایید گرفتن ومقایسه وچشم وهم چشمی و خردند وبردند و تموم شد و حرص وطمع ویا نه سهل انگارانه وبا بی دقتی و از روی ناآگاهی….
استاد اینارو که گفتم باتمام وجودم باور دارم وانجامش میدم و اصلا شعاری نیست، درسته منم آدمم،این حسها میاد سراغم اما به قول شما به حایی رسیدم باتمرین کنترل ذهن، که احساساتم رو میشناسم، عوضی بازیهامو میفهمم چیه، کجا حرص وطمع وحسادت ومقایسه میاد سراغم سریع میفهمم وبه خودم یادآور میشم، هدف اصلیم چیه، خواست خداوند برای من وخواست خودم برای خودم چیه…
اما در مورد دلسوزی به حال دیگران، هنوز نسبت به خانوادم خصوصا مادرم حس دلسوزی دارم وگاهی دلم میخواد هرجوری هست بهشون بفهمونم قوانین چی هست، ولی خب به قول شما جز اینکه رابطه ها خراب بشه چیزی عاید آدم نمیشه، وهرکسی مسیر تجربه های خودش رو باید بره وما در تغییر دیگران عاجزیم و هیچ نقشی توی خوشبخت یا بدبخت کردنشون نداریم..
بنابراین بهترین کار اینه فقط وفقط حواسمون به خودمون باشه حداقل الگوی مناسبی برای اطرافیانمون باشیم انشالله
به نام خداوند مهربان
روز 79سفرنامه
سلام استاد عزیز مریم خانم گل و دوستان عزیزم
تو یک کلام بخوام بگم که باز هم مثل تمام فایل ها موقع گوش دادن چیزی در درونم گفت:توحید
خب واقعا هم همینطور هست
مورد اول ،کسی مثلاً میاد حامی حقوق بشر و فلان و فلان میشه هشتگ میزنه واین کارا می کنه که فکر میکنه میتونه تو زندگی دیگران تاثیری بذاری که این خود خود شرک است ما هیچ تاثیری نه در جهت مثبت نه در جهت منفی نمیتونیم تو زندگی دیگران داشته باشیم ما نه کسی میتونیم خوشبخت کنیم نه بدبخت.
مورد دوم اینکه کسی که خودش فک میکنه دیگران عامل بدبختی و خوشبختیش هستند هم خودش شرک هست که منتظر دیگران هست برای خوشبختیش.
توی فایل توحید عملی قسمت 6استاد گفتند اینکه کسی تو زندگی من نمیتونه در جهت خیر کمکم کنه زود متوجه شدم ولی کسی که هم نمیتونه در جهت منفی و شر به من آسیب برسونه دیر متوجه شدم.کسی با قوی بودن یا ضعیف بودنش نمیتونه
چه در جهت منفی یا مثبت زندگی ما تاثیر داشته باشه پس چرا چشممون به دست های دیگران هست چرا دست گدایی دست خواهش دست التماس به سمت دیگران دراز میکنیم چرا فک میکنیم مثلاً ازگر سیاه پوستیم اگر دگر جنسیم اگر کسی حقمون خورده و…… کسی میتونه بیاد و حق ما بگیره و بهمون بده
ما باید خودمون قوی باشیم.خداوند قدرت و توانایی به همه ما داده فقط نشناختیم وقتی توانایی این به کسی میده که هر دوتا دستا معلول هستن و نقاشی میکشن این یعنی قدرت خدا و قدرت اون فرد چون ما که دست داریم نمیتونیم با پامون حتی اسسمون بنویسیم نه که نتونیم نه اشتباه گفتم نخواستیم.چون از دایره از منطقه امن مون خارج نشدیم تا وقتی دست بوده دیگه چه نیازی به کشیدن نقاشی با پا هست .
بحث این کمک به فلان گروه و فلان گروه دیگر همینطور هست اگر کسی میتونه، زندگی خودشه بلند شه و شروع کنه زندگیش تغییر بده نه که بشینه دیگران زندگیش تغییر بدن که ممکن نیست و باید خودش بلند شه هدف هاشو آرزو های خودش تیک بزنه
یک ماه قبل رونالدو اومده بود ایران فاطمه عزیز نقاشی که با پاهاش عکس رونالدو کشیده بود دیدین ،من اصلا از پشت پرده این قضیه نه چیزی میدونم و نه دوست دارم بدونم ولی صحنه ای که من دیدم برام نشونه معجزه بود نشونه تیک خوردن هدف فاطمه خانم.
اینکه استاد میگن شما شروع کنیم شما تلاش تون در جهت با خواسته هاتون بکار گیرین اینکه باورهامون باید هم جهت با خواسته هامون بشه تا کن فیکون بشه همینه .خیلی ها بودند ثروتمند دست و پا سالم به قول خودشون فلان شخص آشنا داشتند. و میخواستند براشون پارتی بازی کنه ولی نتوانستند رونالدو ببینن ولی این خانم صددرصد آرزو شو باور کرده بوده تو ذهنش شدنی بوده باورهای قدرتمند در جهت خواسته اش داشته جهان هم کرنش کرده در مقابل این خانم .
خداوند و جهان به طور کاملا طبیعی رونالدو آورده ایران آورده فلان جا تا فلان جا رونالدو بغلش کرد و بوسیدش و نقاشیش برداشت و پیراهن خودش بهش داده این معجزه نیست
من نمیخوام رونالدو بت کنم من اصلا فوتبالی نیستم موضوع حرف من قدرت و توانایی فاطمه بوده.این خانم نه در گروه های حامی طرفداران رونالدو بودن نه ثروتمند بودند نه دوتا پا و دوتا دست سالم داشتند که بخوان دو بزنن پشت اتوبوس نه کسی برای ایشون هشتگ زدو تبلیغ این خانم کرد و این خانم مظلوم جلوه داد نه هیچکدوم از این کارا نشد .این خانم با نهایت عزت و احترام رو صندلی شون نشسته بودند و اینکه استاد میگن خداوند به صورت کاملا طبیعی شما با خواسته میرسونه همینه ،و رونالدو اومدن پیش ایشون
جهان مقابل عظمت قدرت توانایی باورهای درست فرکانس مناسب این خانم کرنش کرد .
من شنیدم تو این جریان خیلی ها دست و پاشون شکسته بود یا خورده بودند زمین یا لاستیک اتوبوس پاشون گرفته بود یا از کوه افتاده بودند خب این نشون دهنده گروهی از افراد ضعیف جامعه هست که باید هم این بلا هاسرشون بیاد میومدن گریه و التماس که ما فلانی ببینیم فاطمه خانم خیلی راحت و طبیعی بدون اذیت شدن به خواسته اش رسید
منظور من در این مثال داشتن قوای بدنی و زور و بازو بیشتر نیست قدرتمند بودن از لحاظ باور از لحاظ ذهنی از لحاظ فرکانسی هست
کسی قدرتمند هست که احساس لیاقت داشته باشه،کسی قدرتمند هست که عزت نفس داشته باشه و پایه تمام موفقیت ها و سعادت در دنیا و آخرت عزت نفس است .
استاد میگن تو حتی اگر قدرتمند باشی در زندگی خودت پیشرفت کرده باشی هم نمیتونی به دیگران کمک کنی جز اینکه اینقدر در کارت پیشرفت کنی که الگو باشی که دیگران هم تورو ببینند بگن که دیدی این تونست من هم میتونم وگرنه کاری دیگه از دست ما قدرتمند برنمیآید یا کاری دیگه فلان قدرتمند نمیتونه برای ما ضعیف ها انجام بده .
اینکه تو مقاله نوشته بود که آره قدرت همیشه خوب نیست یه جورایی منظورش این بود که باید به ضعیف ها رحم بشه و قدرتمند ها احساس ندارن یاد یکی از مثال های همیشگی استاد افتادم :
دانش آموزان یک کلاس فقط دوتاشون هستن که منظم درس خون و نمونه هستند این دونفر بورسیه میشن یا فلان دانشگاه قبول میشن بعد کسی که معدلش 9شده بیاد بگه نه شما دارین به ما ظلم میکنید شما نباید ما ترک کنین شما باید حامی ما بشین نه به بورسیه نه به تبعیض دانش آموزی نه به فلان و…….اگر بیاد بگه اون دوتا دانش آموز میگن بابا جان درس که یکی بوده معلم که همون معلم هوردومون بوده مدرسه که برای هردومون یکی بوده فقط من درس خوندم و هرروز تو کوچه و خیابون گشتن و تفریح نبودم تو بودی حالا من هم بیام تو تیم تو از امتیازم استفاده نکنم ؟؟؟؟؟؟؟ این با عقل جور در میاد
حالا ما هم همینطور
کسب که قدرت و توانایی داره کسی که تلاش میکنه کسی که باورهای درست داره از امکانات از توانایی ها از زندگیش لذت نبره بخاطر بقیه مردم که فقیر نیازمند ضعیف هستند.
بابا قانون که یکی بوده خدا به همه عقل و شعور داده و خدا هم که همون خدا بوده جهان هم که همون جهان و دنیا هست پس این احمقانه است بیاییم بگیم نه تو باید حامی حقوق فلان باشی تو نباید از امکاناتت استفاده کنی چون ما نداریم
اینا همش شرک هست ما باید با دیدن افراد توانمند در هر حوزه ای الگو بسازیم برای خودمون و شروع کنیم کسی نمیاد به ما کمک کنه کسی هم نمیتونه ما بدبخت کنه ما هم نمیتونیم نه به کسی کمک کنیم نه به کسی ضرر برسونیم ما فقط با پیشرفت و ثروتمند شدن مون باید کمک کنیم جهان جای زیبا تری بشه.
همه این حرفا گفتم و مثال آوردم که به خودم ثابت کنم به خودم نشون بدم تا مغزم مجاب بشه و دلیل و منطق ها ببینه و درست فکر کنه
دوستتون دارم
یا حق
سلام لیلای عزیز
سپاسگزارم ازت به خاطر کامنت ارزشمندی که نوشتی و چه مثالهای عالی اوردین دوست عزیزم
مثال فاطمه عزیز که با پاهاش نقاشی رونالدو رو کشیده بود و باورهای قدرتمندی برای خودش ساخته بود و خیلی راحت با عزت و احترام به خواستش رسیده بود
مثال اون دو تا دانش اموز درسخون که بورسیه گرفتن و در جواب بقیه دوستاشون که ازشون خواسته بودن از بورسیه شون صرف نظر کنن واقعا عالی و منطقی بود
ما تلاش کردیم، وقت و انرژی گذاشتیم، باورهای قدرتمند کننده ساختیم و این نعمت بهمون داده شده و در فرکانس دریافت این نعمت قرار گرفتیم حالا چرا باید به خاطر ضعف و کم کاری شما ازش صرف نظر کنیم؟!
سپاسگزارم دوست خوبم که یاد گرفتم از کامنتت که ذهن قدرتمند و ساختن باورهای قدرتمند خیلی مهمتر از قدرت جسمی و زور بازوست
چه بسیار افراد سالم با قوای بدنی بالا که نون ندارن بخورن و چه بسیار افراد معلول از لحاظ جسمی که خالق کسب و کارهای ارزشمندی هستن که خودشون خلق کردن با توکل و اععتماد به خدا و با خودباوری و عزت نفسشون و با ساختن باورهای قدرتمند کننده ی ذهنی
هر کسی هر جایی هست الان، دقیقا جای درستشه
من دقیقا حای درستم هستم، اگه طالب رشد و پیشرفت بیشتر و بیشتر هستم باید بیشتر و بیشتر باورهای قدرتمند کننده بسازم و بیشتر در عمل نشون بدم تغییر نگرشم و باورهامو
هر کسی الان ثروتمنده، قدرتمنده حقشه که با لذت استفاده کنه از نعمتهایی که با پیروی و عمل طبق قوانین خدا و جهان بهش داده شده، و به بقیه هم اینچنین نعمتها داده میشه به شرطی که باورهای قدرتمند کننده بسازه و عمل کنه بهشون
خدایا شکرت برای اگاهی امروزم که واضحتتر کردی برام قانونت رو از طریق لیلای عزیز
به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوند هدایتگر من و همه دوستان به شرط باور قلبی به خودش
درود بر شما استاد عباسمنش عزیز
حرف های این فایل آگاهی ها محکم و قوی و بدون حرفی داشت، عالی بود استاد
استاد اگه من چندسال پیش این حرفهارو میشنیدم قبول نمیکردم ولی الان که چندساله با شما هستم و از فایل ها و دوره های شما استفاده میکنم صد در صد قبول میکنم، جهان احساساتی عمل نمیکنه، اگه ضعیف باشی و نتونی خودتو با شرایط و تغییرات جهان تطبیق بدی از بین میری
مثال حضرت یعقوب خیلی واضحو ملموس بود، اگه نتونی احساساتت رو کنترل کنی حتما ضربه میخوری
من خودم قبلا همینطور بودم و سریعا به چیزی واکنش نشون میدادم یا احساس قربانی بودن میکردم ولی از موقعی که این قوانین رو بهتر شناختم و هرروز سعی میکنم بهتر بشم دارم نتایج به مراتب بهتری میگیرم و واضحمیبینم که اگه ضعیف باشی چطور طبق قوانین جهان ضربه میخوری ؛مثال گداها هم خیلی خوب بود، همه فکر میکنن اگه بیرون کسی دیدن که داره گدایی میکنه باید بهش کمککرد ولی من از همون اول یعنی از جایی که یادمه با این قضیه مشکل داشتم که به گداها کمکمیکنن و خودم اصلا نشد به گدایی کمک کنم مگر اینکه اون موقع که بچه بودم پدر مادرم بهم میگفتن این پولو بده به فلانی یا موقعی که ازدواج کردم همسرم دلش واسه گداها میسوخت و من علی رقم میل باطنیم کمکی میکردم؛ و دقیقا همینه اگه به گدایی به آدمضعیفی به موجود ضعیفی کمک کنی داری گدا و آدم ضعیف وموجود ضعیف بوجود میاری وگسترش میدی
تو همین کشور خودمون مخصوصا تهران همه میبینیم که تعداد گداها داره بیشتر میشه چرا چون اون آدم های ضعیف دیدن که آدم های دیگه دارن به ضعیفا کمک میکنن پس اون ها هم بیشتر شدن و دیدن چه راه راحتی برای زندگی کردنه همین راهو ادامه بدیم ، یا مثلا الان خیلی زیاد شده همه به گربه های خیابونی غذا میدن ، همه فکرمیکنن که این کار یعنی انسانیت ولی نمیدونن که با گذشت زمان همین حیوون (گربه) چندسال بعد دیگه نمیتونه از خودش دفاع کنه و نمیتونه واسه خودش غذا تهیه کنه و از بین میره، البته که خودم هم قبلا همینطور فکر میکردم ولی الان کاملا موافق صحبت های شما هستم
یا در مورد افرادی که دیدگاه های خاصی دارند، فکرمیکنن دیگران باید بهشون رحم کنن یا اذیتشون نکنن تا این ها هم بتونن تو جامعه زندگی کنن ولی این برخلاف قوانین جهانه
خداوند و قوانین جهان احساساستیذعمل نمیکنه ، اگه خودتو قوی نکنی جهان لهت میکنه
اینکه تو مقالات چی نوشتن و چه باورهایی دارن ، افکار نویسنده و اکثریت جامعه هستش ولی بقول شما حتی توی اون دسته گروه های خاص که دیدگاه های خاص دارن سردسته و سردمدارشون یک فرد قوی بوده، مثل ماندلا مثل اوباما مثل حیوانات و گیاهانی که تا الان رشد کردن و زنده موندن
حتی همین گروه همجنسگرایان یا گروه های دیگه اصلا چطور بوجود اومدن، غیر از اینکه کسی بوده از لحاظ باورها قوی که من میتونم به هدفم برسم و رفته و چنین گروه هایی رو بوجود آورده، اگه ضعیف بود که اصلا این گروه ها شکل نمیگرفت
یا خود ما به عنوان انسان چطور تونستیم با شرایط محیطی کره زمین خودمونو وفق بدیم و به این شرایط رسیدیم
درکل میخواستم بگم کاملا با شما موافق هستم استاد عزیز، و من هم سعی میکنم روی خودم کار کنم تا قویتر باشم و شرک نورزم واز کسی نخوام بیاد و بهم کمک کنه یا شرایطمو تغییر بده یا حالمو خوب کنه، چون یاد گرفتم همه چیز از اینجا (ذهن خودم) شروع میشه
ممنونم از شما استاد عزیز خیلی دوستون دارم و دوست دارم بیام امریکا از نزدیک ببینمتون