این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/08/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-08-08 08:57:552024-08-08 09:05:31تسلیم بودن در برابر خداوند
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلاام گرمم ب استاد عزیزم و تک تک افراد این خانواده ک دنبال رشد و پیشرفت و علاقه مند ب آگاهی و حقیقت هستند
این اولین کامنت من هست ک دارم مینویسم برای اینکه رد پایی از خودم بجا بذارم و سیر تکاملی خودم رو ببینم و بهتر درک کنم
تقریباً سه چهار ماهی هست ک شروع کردم خوب گوش کنم ب فایلها
یادمه اوایل علاقه زیادی نداشتم درست درک نمیکردم حتی حوصلم سر میرفت اما هرچی گذشت و بیشتر گوش دادم بیشتر درک کردم و دیدم ک چقدررر درسته چقدررر من دنبال همچین چیزی ت زندگیم بودم چقدررر تشنه این آگاهی ها و نور ت زندگیم بودم الان روزی سه چهار ساعت ب فایلها گوش میدم با علاقه بسیااار، شده جزئی از برنامه روز مرم و خیلییی خوشحالم خیلییی سپاسگزارم از خداوند ک من رو ب این مسیر هدایت کرد و هرروز و هرروز بیشتر و بیشتر عاشقش میشم بیشتر میشناسمش احساس میکنم کاملا دارم با ی خدای جدید خدایی کاملا متفاوت از چیزی ک ب ما گفته بودن و ما اون رو باور کرده بودیم دارم آشنا میشم تازه دارم میفهمم مهروبونی خدارو بزرگی خدارو بخشندگی خدارو اینکه هممیششه حواسش بهم هست و هوامو داره حتی جاهایی ک من احمق بودمو همه چیو مینداختم گردن خدا و فک میکردم مشکلاتم تقصیر اونه ولی اون هوامو داشته و نذاشته خودمو با دستای خودم نابود کنم اینکه هرچی بیشتر ب خدا اعتماد کنم زندگی راحتتره، تازه دارم میفهمم ک دنیا چقدرررر قشنگههه و زندگی چقدررر میتونه لذت بخش و شیرین باشه تازه دارم میفهمم اینکه خداوند ت قرآن میگه تمام مصیبت هامون از دست خودمونه و تمام خوبی ها از طرف خداونده یعنی چی وقتی برمیگردم و ب گذشته نگاه میکنم و حتی همین الانشم همین ک ی ناراحتی برام پیش میاد میبینم کاملآ خودم ایجادش کردم دارم دلیل خیلی از اتفاقات رو درک میکنم انگار اصلا پا ب یه دنیای جدیدی گذاشتم دنیایی که توش هیچ چیز غیر ممکن نیست دنیایی ک ب همه ی خواسته هام جواب مثبت میده دنیای بسیاار بزرگ و بخشنده ای ک هیچ معیاری برای اندازه خواسته ی ما نداره
هرچقدر از خوشحالی و حال خوبم و سپاسگزاریم بگم بازم کمه
منی ک فک میکردم کل زندگی جبره و همه چیو خدا خودش میبره و میدوزه و دنبال مچ گیریه ک فقط عذاب کنه آدما رو حالا دارم تک تک اون باورهای غلط رو میریزم دور و با خدای واقعی خودم آشنا میشم و زندگی هرر لحظه برام شیرین تر لذت بخش تر و آسون تر میشه ، امیدوارم ب نور خداوند برای روزی ک همه ی باورهای غلط و دست و پا گیر از ذهنم پاک شده باشه و جاش با نور خداوند عشق خداوند لبریز بشه
عااشقتم استاد عزیزم ک اینقدرر قشنگ و گویا و قابل درک برای کسایی ک دنبال حقیقتن دنبال هدایت و راه سعادتن این همه آگاهی که ما ازش غافل بودیم رو خیلی با حوصله و قشنگ بیان میکنید و خیلیی خیلیی ازتون ممنون و سپاسگزارم ک باعث هدایت من و این همه جمعیت شدید
از خداوند یگانه برای شما و خودم و همه ی افراد این خانواده هدایت و آگاهی روز افزون و غرق شدن در نور و عشق الهی و سعادت و خوشبختی و سلامتی و ثروت و شادی و احساس خوب بینهایت رو میطلبم
آقا دوباره این بحث شد و من باز به جواب سوالم نمیرسم و واقعا اگه این برای من واضح باشه گل و میزنم
استاد جان اگه نه اینکه تسلیم شدن آرامش میاره و ما هدایت میشیم ؟
یا اینکه میگین بهت میگه چه باورهایی و عوض کنی ؟!
خب قربون شکل ماهت اگه اینجوریه چرا در دوره کشف قوانین عملا دست به تغییر باورها پرداختید ؟
مگه نمیگید تغییر باور همه چیزع ؟
بالاخره تغییر باور همه چیزع یا تسلیم شدن همه چیزه؟
من اینو نمیتونم بفهمم ینی من الان در مسائل مختلف طبق آگاهی 10 جلسه کشف قوانین نظام قدیم من میپرسم و جواب ها بهم گفته میشه من هر روز مات و مبهوتم که چقدر داره درست گفته میشه و چقدر کارها جلو میره
منتها در بعضی مواقع به علت اختلاف فرکانس جوابی دریافت نمیکنم مثالش همین سوالم
بازم میپرسم اگه با تسلیم شدن همه چیز حل میشه حتی تغییر باور ها پس لزوم این همه فایل و تکنیک ها چیه اگه تسلیم شدنه توجه به نکات مثبت چیه ؟ اگه تسلیم شدنه تغییر باور چیه ؟
من خیلی مشتاق دریافت جواب این سوالم امیدوارم صبح که بلند میشید کامنت بخونید اول به این سوال بنده جواب بدید
ما باید در این باور را داشته باشیم که کارها آسان انجام میشه، راحت انجام میشه. تسلیم بودن به این معناس تقلی نکنیم بذاریم خدا کارها رو خودش انجام بده همونطور که با تغییر باور درباره انجام کارها به این معناس که 1000 قدم خدا برمیداره یک قدم رو تو.
اره خب من همینو میگم اگه قراره خداوند کارها رو انجام بده ینی من بیام تسلیم بشم و خداوند کار و انجام بده منو در شرایطش بزارع ، آدم ها رو بیاره ، من و ببره تو مسیرش و ….. اونموقع تغییر باور جایی ندارع که
تغییر باور ینی من دیدگاهم و در رابطه با روابط عوض میکنم یا در مورد پول میرم سمت باورهایی که منو از ثروت دور نگه داشته
خب وقتی تسلیم بشم همه کارا انجام میشه لزوم خرید دوره مثلا کشف قوانین چیه ؟
چرا اگه موضوع مگه این نیست تسلیم میشیم خدا انجام میده چرا پس اینهمه دوره !؟؟؟ یه دونه دوره بیشتر نیست اونم باید در مورد تسلیم باشه اگه تنها عامل تسلیم هست
یا نه اگه عامل فقط تسلیم شدن نیست چرا خدا کارها رو انجام میده ؟!
میدونی استاد اینو نیاورده واضح بگه هیچوقت هم به این دسته از سوالات جواب نداده
من بعضی وقتا فکر میکنم قشنگ داره با ما بازی میکنه خخخخخ
یا سر کارمون گذاشته
چون اگه تسلیم شدن همه چیز باشه به این معنا که هدایت کنه ، ایده بده ، شرایط و پیش بیاره بقیه حرفا اهمیتی نداره ما در واقع با تغییر باور میخایم همین اتفاقات بیفته که خب اینجوری میفته
من تجربیات خودم و که بررسی میکنم هر جا خواسته من حاصل شده به خاطر تسلیم بوده دقیقاً از زمانی که با استاد آشنا شدم تا باورهام و تغییر بدم یه عقب برگشتم حتی نتایجی که قبلاً برام مث یه پفک خوردن بود شده الان آرزو حالا هی بیا بگو تکامل و …..
در رابطه با نظر شما هم که می فرمایید ما باید باور کنیم راهها آسونه این خودش نتیجه تسلیم هست و جدا از تسلیم نیست ینی تسلیم میشی کارها انجام میشه و تو باور میکنی نه اینکه باور کنی راهها آسونه بعد انجام بدی این دو تا زمین و آسمون باهم تفاوت دارند
در واقع نظر شخصی خود من اینه با تسلیم هم تغییر باور انجام میشه هم کارها زمین نمیمونه
اول از همه بگم اینکه شک کردی خیلی خوبه، چون شک پیش نیاز رسیدن به یقین هست ولی مواظب باش که توی این شک نمونی و بیای بیرون.
دوست خوبم ، تسلیم بودن شرط لازم برای رسیدن به خواسته هست ولی کافی نیست…
این یعنی چی؟
یعنی اینکه باید باورتو درباره خدا درست کنی تا بتوانی تسلیم باشی. باید خواسته هاتو بدونی چیه(که از تضادها زندگیت مشخص میشه) ، ترمزهاتو برداری، و با ارامش و حس توکل بسپاری به خدا…
برداشتی که من از حرفهای شما بابت تسلیم کردم این بود که ما هیچ اقدامی انجام ندیم و بگیم خدا خودش انجام میده(.منظورم از اقدام، همون چیزی هست که خداوند در سوره حمد فرمودند:اهدانا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم. یعنی از من بخواه و این خواسته کی رخ میده وقتی که باور کنی که میشه. ) و در هر مسیری که تو باور کنی خواسته هایت میرسی طبق همون مسیر، و البته با تسلیم شدن در پیشگاه خداوند(تسلیم به معنای آرامش که به خواسته ات میرسی) .
دوره های استاد این کمک رو میکنه با باوری و مسیری به خواسته ات برسی که سوت زنان باشه …
امیدوارم با درک اندکی که از آموزه های استاد دارم پاسخ مناسبی داده باشم.
در واقع از نظر من وقتی بتونی تسلیم بشی که کار راحتی نیست به همه چیز میشه رسید احساس الان من حداقل اینو میگه
ببینید اگه تسلیم بشیم قانون توجه و اجرا میکنیم ، رفته رفته باورهای مخرب قدرتشون و از دست میدن و نمیتونن همدیگه رو تثبیت کنن
چند روز پیش اومدم برم فوتبال بازی کنم گفتم خدایا من در مقابل تو تسلیم میشم و خواسته من اینه بازی بهم بچسبه مصدوم نشم یا اعصاب خوردی نشه دوست دارم گل هم بزنم
اتفاقی که افتاد این بود یه گل خوشگل زدم یک بازی عالی انجام شد و خیلی ازم استقبال شد
ماجرا اینه همیشه من این خواسته رو با خودم مطرح میکردم میخواستم گل بزنم ، میخواستم مصدوم نشم و …..
ولی خب هر دفعه یکی اتفاق می افتاد
این مثال و زدم بگم اگه تسلیم نباشی تلاشت پوچه جوابی نداره ببینید اصلا تلاش و تسلیم از هم جدا نیستن مث دو بال یک پرنده هستن که اگه هر کدوم نباشن پرنده دور سر خودش میچرخه
منظور من از تسلیم اینه نمیدونم حالا برداشت تون چه جوری بوده
در واقع من اینجور دریافت کردم من باید فقط در مقابل خداوند تسلیم باشم اونم هر لحظه نه یه بار دوبار و هر روز و هر لحظه اینو بگم که خدایا من در مقابل تو تسلیمم تو میدونی من نه
و در مقابل سایر عوامل کم نیارم ینی یکی اومد زد زیر گوشم نگم تسلیمم این نه خیلی ها دچار برداشت اشتباه از تسلیم میشن نه این نه
برای من سوال بود استاد چرا ما رو حول میدن به سمت تکنیک مگه انسان تکنیک پذیره ؟ چرا این دوره اون دوره میکنه خودش میگه تسلیم بشی ایده دریافت میکنی خب معلوم آدم ایده دریافت کنه حرکت هم میکنه آخرش دیدم بابا جان تسلیم و واقعا نمیشه توضیح داد تو یوتیوب اکثر آموزشها درباره تسلیم و دیدم ببین باز اونا هم نمیتونستن منظورشون و برسونند
در واقع من به این نتیجه رسیدم من در هر کاری تسلیم خدا میشم اگه میدونم چه کاری باید انجام بدم میرم انجام میدم و اگه ندونم چیکار کنم دیگه نمیرم واقعا بگردم راهش چیه من راهش و در تسلیم پیدا کردم
امیدوارم استاد یه فایل چرب و درست حسابی در رابطه با تسلیم بزار تو سایت چون مهمترین بحث همینه هر کسی این کامنت و میخونه اگه میخاد ببینه گفته من چقدر درسته به گذشته خودش برگرده که نتیجه دلخواه گرفته با تمام اطمینان بهتون میگم هر جا نتیجه هست که دلخواه شماست به خاطر اینکه تسلیم بودی و هرجا خواسته ها اوکی نشده چون داشتی تلاش میکردی بشه
قانون اینه تسلیم نباشی هستی فکر میکنه تو داری در مورد خواسته ات دیکتاتوری میکنی علاوه بر اینکه محقق نمیشه حتی دور هم میشه
اگر بتونید تسلیم باشی صد در صد ارامش پیدا میکنید وو سیلی از خیر و برکت و نعمت و رزق و روزی و همه خواسته ها به سمت سما میاد بدون شک.
منتها در خیلی از موارد باورهای غلط اصلا به ما اجازه نمیده که حتی به تسلیم بودن فکر کنیم. باورهایی که حتی وقتی اگاهانه تصمیم میگیریم تا تسلیم باشیم به شکل های مختلف به ما نهیب میزنه. مثلا خود من اولا وسواس میگیرم که به اندازه کافی تسلیم هستم یا نه. بعد وقتی میگم خدایا تسلیم تو هستم من رو هدایت کن تا ازمایشاتم رو خوب انجام بدم و نتایج عالی بگیرم و مقاله های عالی چاپ کنم. اما توی دلم این باور رو دارم که هر بار ازمایش میخام بکنم یه چیزی خراب میشه. این فقط یک نمونه از باورهاییه که نمیژاره تسلیم باشی و احساس خوب داشته باشی.
به نظرم راه تسلیم شدن از وسط داشتن باورهای خوب میگذره. امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشین.
بله موافقم باهاتون ، تو این چند روز بعد از این کامنت من بارها و بارها به خداوند گفتم من تسلیمم و منو هدایت کن میبینی که تو سایت عباس منش من کسی جوابمو نمیده خود استاد هم اینهمه بیکار نیست بیاد بشینه جواب بنویسه
میدونی تسلیم همه ماجراست
تا امروز اینجوری فهمیدم که تا تسلیم نشی در برابر خداوند خبری از تغییر باور هم نیست تقریباً همون چیزی که شما میگی
من دنبال همین بودم که بدونم واقعا من تسلیم بشم تغییر باور انجام میشه دیدم بله یکی یکی میگه کدوم باورهات ایراد داره مثلا من دیشب تو ماشین یهو صحنه ای از دوران خردسالی و دیدم که با پدرم در برف و سرمای زمستان داریم میریم هیئت و پدرم گفت که پول همه چیز نیست
من سریع فهمیدم این یه نوع باور هست که در ناخودآگاه من هست من تا دیشب حتی یکبار هم به این جمله دقت نکرده بودم ، یا مثلا قشنگ بهم گفت که تو برای من راه درآمد تعیین نکن ، یا اینکه فهمیدم باور به سختی مادر تمام باورهای مخرب هست ینی چی میشه آدم باور میکنه پول ساختن سخته ؟ اینجوری که چون قانون و نمیدونی میری دنبال تلاش فیزیکی وقتی بعد از سختی 6-7 ساعته پول دستت میاد که در عرض 2 ساعت یا کمتر میتونه تموم بشه ذهن اینجا پیام میده که پول کمه ( باور کمبود ) پول سخت بدست اومده و این دو تا باور هی خودشون و تثبیت میکنن ینی وقتی سخت بیاد و کم باشه ذهن همین و کپی پیست میکنه تو روابط تو سلامتی ( دکترا خوب نیستن )
باور سختی – کمبود و میاره- کمبود جلوی فراوانی و میگیره -نعمتها کمتر و سخت تر میاد و این سیکل معیوب هی تکرار میشه و غم میاد ، ناامیدی میاد جالبه اینا هم راحت میان هم زیادن برعکس پول !!!!
افسردگی پشتش میاد ، اینجاست که عدم عزت نفس میاد وسط فرد خودش و سرزنش میکنه ، گفتگوی منفی ذهن شروع میشه کانون توجه قفل میشه رو منفی و هی اونا رو تثبیت میکنه و میشه همینی که هستیم
اما در تسلیم که درجات مختلفی داره دیگه خبری از سختی نیست ینی خداوند کارها رو آسون انجام میده بعد کانون توجه معطوف نتیجه میشه و اینو تکرار میکنه و میبینی ناخودآگاه کانون توجه کنترل شده و داره به مثبت ها توجه میکنه اینجا میتونی از زندگی لذت ببری میتونی به زیبایی ها توجه کنی و اونا رو بیاری تو زندگیت
من اینا رو میدونستم ولی چند روزه به یه درجه تسلیم رسیدم که خیلی خیالم و راحت کرده ینی من وقتی ذهنم میخاد سمت چیز نادلخواه بره میگم خدایا من در مقابل تو تسلیمم ولی این موضوع یا مشکل و جرش میدم ببخشید البته از این کلمه استفاده کردم
و خیلی سریع حالم خوب میشه الان یه سری نشانه های خوب اومده که دارم دنبال میکنم
من نمیدونستم جایگاه من کجاست جایگاه خدا چیه
چرا که بارها به ما گفته شده تو باید حرکت کنی تو باید تلاش کنی
و من این و کج فهمیدم من الان میگم تسلیم میشم و خدا میگه و حالا من انجام میدم
البته ته دلم بازم شک دارم مبادا من باید یه سری کار علاوه بر تسلیم هم انجام بدم
خداوندا نفس جان من هیچی بلد نیستم خودت من رو پیش ببر خداوندا قربونت بروم خودت هدایتم کن خداوندا عشق جانم من تسلیمم خداوندا دیدی عشقت احسانت چطوری ایمانش رو نشون داد؟؟؟ دیدی کاری کردم که هر کس بشنوه چه حرفایی بهم میزنن و مسخرم میکنن آخه من چطوری بهشون توضیح بدم خدابهم گفت انجام بده انجام دادم ایمانم رو به خدا نشون دادم خداوندا عشق جانم ایمانم رو قوی تر کن قدرتمند ترم کن با قدرت بیشتری ادامه بدم عزیزم خداوندا امروز دیدی شیطان چه حرفایی بهم زد؟؟دیدی چقدر منطق آورد چه حرف های زشتی بهم زد ولی من گفتم خدا بهم گفت و منم گفتم چشم و انجام دادم خدایا دیدی بارها و بارها نا امید شدم ولی چقدر با قدرت ادامه دادم خداوندا قربونت بروم ممنونم ازت که الان هدایتم کردی به کامنت اون دوستمون که شرایطش دقیق مثل من بود که دختری که دوستش داشت به همه خواستگاراش جواب منفی داد و گفت تا چند سال دیگه و شرایط براش جور شد و با اون ازدواج کرد خب منم شرایطم الان دقیقا همونطوره طرفم بهم گفت تا چند سال دیگه و به همه خواستگاراش هم جواب منفی داد خواستگار داره که خونه ماشین همه چیز دارن ولی من چی موجودی حسابم ٨0 هزار تومن
من سپردم به خداوند خدایا خودت شاهدی من تمام پل های پشت سرم رو خراب کردم فقط یکی موند یعنی اون ستون اصلی بود پیج اینستاگرامم که دیروز نود تومن تبلیغ گذاشتم بعدش رفتم با همون سیب زمینی و گوجه گرفتم واسه خونه تنها منبع درآمدم که یعنی اون ساپورتم میکرد و همزمان داشتم روی شغل اصلی ترید کار میکردم خدایا دیدی بارها و بارها شنیدم که استاد توی چه شرایطی بود ولی رها کرد رفت دنبال هدف اصلیش کاری رو که میخواد انجام بده دیروز داشتم کتاب رویاهایی که رویا نیستن فصل پنجم رو میخوندم که همش درمورد ایمان بود خدایا چند وقت داشتی بهم میگفتی پیجت رو بفروش تمام تمرکزت رو بزار روی این کار من گفتم نه بزار باشه حداقل پول یه تخم مرغ شارژ و نونی برام در میاره تا بگذرونم وقتی کلا حرفه ای شدم میفروشم بهم گفتی ببین!!!!!احسان یعنی ایمان نداری به خداوند گفتم دارم ولی….؟ همزمان ک کتاب رو میخوندم داشتی بهم میگفتی تا اخرش گفتم چشم خدایا نفس جان هر چی تو بگی فقط همین موند باشه میفروشمش خب سه هفته هم هست که دارم عالی عمل میکنم توی ترید همه تریدام مثبت مثل تریدرهای حرفه ای دارم کار میکنم خدایا دیدی چیشد؟؟ رفتم توی گروه پیام گذاشتم که پیجم رو میفروشم اون طرف اومد گفت میخرم نقد منم همون لحضه گفتم
این از طرف خداست کاراش رو انجام دادیم دیشب ولی دیدی چیشد طرف دزد بود پیجم رو دزدید جیمیلم که باهاش توی سایت عضوم هم هک کرد( امروز هم به شماره سایت استاد تماس گرفتم و گفتم که جیمیلم هک شده میخوام تغییرش بدم) هر چی بهش پیام دادم التماس کردم عکس یخچال خونمون روبراش فرستادم اصلا هیچ از همه جا بلاکم کرد من موندم و هیچی اومدم به داداشم گفتم ببین اگه میدیدی چند وقتی یبار میوه میخریدم تخم مرغ و….میخریدم برای خونه از همین پیج بود الان اونم ندارم من میخوام از این به بعد اصلا نون خالی بخورم در جریان باش خدایا دیدی چه بلایی سرم اومد چقدر داغون شدم دو دستی سرم رو گرفتم یعنی انگار دارن با شلاق میکوبن تو سرم فقط میگفتم خدااااا خدااااا الان چیکار باید بکنم گذشت بعد یکی دو ساعت که اشکم در اومد قلبم داشت از جا کنده میشد گفتم خدایا تو ازم خواستی منم انجام دادم خدایا قربونت برم ببین احسانت چیکار کرد ایمانش رو بهت نشون داد بقیه اش با خودت ببینم تو برام چیکار میکنی ببین عزیزم میخوام اینجا کامنت بزارم در حضور بچه ها که شاهد باشن ببینن احسان چه ایمانی داشت چه باوری به خدا داشت حالا نوبت تو هستش خدایا قربونت برم فقط تویی که از حال الانم خبر داری میدونی چه شرایطی دارم نفس جان امروز که اومدم پای لب تاب گفتم اشکال نداره بیخیال حداقل حرفه ای شدم تو کارم از اینجا میتونم درآمد کسب میکنم ولی امروز ضررایی داشتم که اصلا افتضاح یعنی باورم نشد این همه مدت داشتم خوب کار میکردم چرا اینجوری شد امروز؟؟؟خدایا دیدی همون لحضه شیطان چقدر مسخرم کرد گفت اینم از اعتمادت به پرودگارت حالا چی میگی احسان این چه بلایی بود سر خودت اوردی هزار بار ارزوی مرگ کردم ولی اخرش چیشد ؟؟؟؟؟ گفتم خدایا قربونت برم من به تو اعتماد دارم و اومدم اینجا دارم کامنت میخونم من به عشق جانم اعتماد دارم خدا برام کافیه ممنونم ازت که هدایتم کردی به کامنت اون عزیزی که اونم شرایطش مثل من بود و گفت..
(خدایا سپاسگذارتم که گرفتی آنچه را باید می گرفتی تا دریافت کنم آنچه را باید الهی شکرت این اتفاق همونی هستش که بازی رو تغییر میده همون اتفاقی که به ظاهر خوب نیست همون اتفاق منبع خیر و رحمت و برکت میشه
همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم (156
بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند
هیچ مصیبتی جز به فرمان خدا نرسد. و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا قلبش را [به حقایق] راهنمایی می کند؛ و خدا به همه چیز داناست.)
خب دیگه نجواهای ذهن باید ساکت بشن ببین خدا داره چه جوری باهام حرف میزنه خدایا من دارم فریاد میزنم از ته قلبم که به تو ایمان دارم عشق جان ممنونم ازت که هدایتم کردی به کامنت ابراهیم عزیز که اونم دقیق شرایط من رو داشت و میگفت پول نداشت کولر بخره لباس و کفشاش پاره پوره بودن چه شرایطی داشت ولی الان کجاست؟؟؟ خدایا شکرت
خداوندا قربونت برم ممنونم ازت که هدایتم کردی به کامنت خانوم شهریاری که بهش الهام شد باید بره کیش و ایمان خودش رو نشون بده و چه شرایطی داشت اونجا که من درکش میکنم ولی الان خداروشکر همه چیز عالیه براش..
.
.
یا کامنت اون عزیزی رو بهم نشون دادی ک گفت تمام دارایش رو جمع کرد رفت دبی کافی شاپ زد ولی شرایط خوب نبود اول از خونه انداختنش بیرون با خونوادش کف زمین توی کافی شاپ میخوابید و اخر سر هم رفت توی دریا و بلند بلند تو رو صدا میزد یعنی مثل شرایط الانم که امروز فقط هدفون زدم در و بستم کسی نیاد ببینه فقط قدم میزدم و گریه میکردم و دلم میخواست سرم رو بکوبم تو دیوار هزار بار ارزوی مرگ کردم گفتم کاش یکی من رو میبست به رگبار و راحت میشدم ولی بعدش چیشپد هدفون رو در اوردم اون دو تا اهنگ غمگین رو پاک کردم اشکام رو پاک کردم گفتم خدای عزیزم من به تو اعتماد دارم قربونت برم تو ببین احسان امروز چیکار کرد چه ایمانی نشون داد فقط به عشق تو رفتم پای لب تاب ک بهم گفتی امروز رو بیخیال شو برو کامنت بخون روحیه ات خوب نیست… خدایا قربونت برم هر خیری که از تو برسه من به ان فقیرم خداوندا من از همه بریدم جز از رحمت تو خوب کاری کردم دلم خواست ایمانم رو نشون بدم دمم گرم باید خودم رو به خداوند عزیزم ثابت میکردم خداوندا من تسلیمم و از صمیم قلبم شکرگذار تو هستم هر اتفاقی برام بیفته خیری درش هست بدون اجازه ی تو برگی هم از درخت نمی افته چه برسه به این خداوندگار عزیزم دلم میخواااااد بلندددد فریاد بزنم من به خداوند ایمااااااان دارم خداوندا هدایتم کن باهام حرف بزن ایمانم رو قوی کن قلبم رو آروم کن خدایا بهم قدرت بده تا بیشتر تسلیم تو عزیز جانم باشم خداوندا فرمان زندگیم دست تواز صمیم قلبم شکرگذارتم و دوستت دارم بهت ایمان دارم
راااستی یادته چقدر بهم گفتی به دختری که دوستش داری برو بگو گفتم نه بزار پولدار بشم بعد انگاری داشتی توی سرم فریاااااد میزدی نه برو بگو و منم یکی رو واسطه کردم و بهش گفت گفتم هراتفاقی بیفته خیره این حکمت خداست درسته که بقیه خواستگاراش وضع مالیشون عالیه ولی من صفرم من به خداوند ایمان دارم دارم صبح تا شب روی هدفام کار میکنم روی شغل مورد علاقم تووووو بهم گفتی و منم انجام دادم وگرنه منطق خودم که عمرااجازه ی همچین کاری رو نمیداد خب دیدی ادامش چیشد اون به مادرش گفت مادرش هم که خواهر زن برادر بزرگم میشه به برادرم گفت و وقتی پای لب تابم بودم داداشم اومد گفت حقیقت داره تو این حرف رو زدی؟؟؟ با اینکه قرار بود طرفم به کسی نگه اون لحضه رنگم پرید و یعنی انگار اب سرد ریختن رو سرم گفت حالا مثلاگفت باشه بیا چی داری؟؟؟چقدر پول داری تو حسابت تو؟؟ صبح تا شب پای لب تابی(طرفم که گفت منتطر باش تا دو سه سال دیگه مادرش هم حرفی نداشت) خلاصه در همین حین که داشت باهام حرف میزد برادرم من داشتم از قبلش فایل استادکه داشت درمورد سرقت ماشین دنده ارژانتینیش رو توضیح میداد رو نگاه میکردم بعدش که رفت گفتم ببین خدا داره چه جوری باهام حرف میزنه استاد اونجا میگه اون اتفاق به ظاهر بد به نفعم بود یعنی باید اونجوری میشد منم گفتم عدو شود سبب خیر خدایا اگه این حرفا رو واسه کسی که تو این سایت عضو نیست توضیح بدم همه میگن عقلم رو از دست دادم حتما….خلاصه این رو گفتم به این برسم من به پلن خداوند عزیزم اعتماد دارم و تمام خداوند میگه و منم میگم چشممم انجام میدم هر اتفاقی بیفته خیره خداوندگار عزیزم از صمیم قلبم شکرگذارتم نفس جان منتظرتم….
کامنتت رو که خوندم، حس کردم یه هدایت از سمت خداست، چون راستش معمولاً کامنتای خیلی بلند رو نمیخونم، اما انگار ناخودآگاه مجبور شدم تا آخرش برم. بعد که دقت کردم، دیدم تو هم تریدری، مثل خودم. حس کردم شرایطت رو کامل درک میکنم… ضررهای زیاد، نرسیدن به سود مستمر، و حالا هم سرمایهای برای شروع نداری.
احسان جان، اول از همه، میخوام بهت یه پیشنهاد جدی بدم: پراپ بگیر. قطعاً باهاش آشنایی داری. یه اکانت 5K رو با یه هزینهی خیلی کم میگیری، دو مرحله پاس میکنی، بعد تو یه ماه ترید میزنی و برداشت میکنی. شرکتهای معتبری که خودم هم باهاشون کار میکنم، لست پراپ و پراپی هستن. قوانینشون رو بخون، دقیق عمل کن، و با یه سرمایهی خیلی کم، شاید در حد دو سه میلیون، ماه بعد اولین برداشت حداقل پنجاه میلیونیت رو داشته باشی.
البته، خودت بهتر میدونی که این کار فقط با کنترل ذهن، مدیریت احساسات، و مدیریت سرمایه به نتیجه میرسه. استمرار روی یه نماد و یه استراتژی ثابت، رمز موفقیته. پس اگه تصمیم گرفتی این مسیر رو بری، جدی باش، پایبند بمون، و احساسی عمل نکن.
درک میکنم چی میگی، چون خودم هم سالهای سختی رو گذروندم. ولی بدون، ته این مسیر، چیزی جز زیبایی و موفقیت نیست. پس ادامه بده، کم نیار، و دیگه با سرمایهی شخصی ترید نکن.
منتظرم خیلی زود، همینجا تو سایت، کامنت ثروتمند شدنت رو ببینم. و مطمئنم که این اتفاق برات میفته.
از خواسته هامون قصدمونو بگیم مثلا اگر میخایم بریم مسافرت بگیم خدایا من دوست دارم برم جایی که هوا خوب باشه طبیعت داشته باشه و اگر توی راه نشانه ای دریافت کردم گوشامو تیز کنم هدایتورو دنبال کنم
یا اگر میخام ازدواج کنم بگم خدا من از ازدواج آرامش میخام رابطه ی خوبو میخام عشق و محبت میخام و تسلیم میشم تاخدا منو هدایت کنه
واگر قراره من کاری بکنم تو بگو من چیکار کنم
مثلا اگر میخام ازدواج کنم اول باید خودم اون آدم خوبه باشم تا اون ازدواج شکل بگیره
وقتی تسلیم میشیم خدا میگه چه راهی رو بریم هم چه تغییری در خودمون انجام بدیم تا به اون خواسته برسیم
استاد چقد خوب تونستند تسلیم بشن و هدایت هارو دریافت کنند زندگی راحت تر شده
اگر ذهنم نجوا کرد یک ذره که تسلیم میشم هدایت هایی دریافت میکنم اتفاقاتی میوفته
بعد به خودمون میگیم ببین یک ذره تسلیم شدم چه اتفاقاتی افتاد بعد ذهن نجواگر ساکت میشه
هدایت از یک حسی میاد که از ته قلبت میاد قلبت میگه که این درسته و تاییدش میکنه و یک حس اطمینان باهاش میاد البته این اطمینان هی بیشتر میشه این یک روند تکاملیه در مقابل الهامات خداوند
گوش دادن استاد به الهام قلبی که بهش شده بود و رفتن اون به خونه باغی قم و بعدش متوجه شد چرا به اینجا اومده و دیدن دونفر که میخاستند ترک کنند و به عجز رسیده بودند
و هدف به اونجا رفتند شاید تلنگری به آن ها بود که با دیدن استاد دست از کارشون کشیدند و ازاو خواستند که کمکشون کنه و استاد سایتو معرفی کردند
اگر اعتماد کنیم میفهمیم که چه دلیلی داشته از اون الهامی که شده
جواب اولین سوال یه تجربه و یک آیه از قرآن دقیق یادم نیس کدوم آیه بود که پروردگار می فرمایید..
بهترین و مهم آرین که در هر شرایطی می تونی برای حل مسائل انجام بدین اون اشتیاق و حال وحی خوب داشتن است اون ایمان امیده است در واقع نتیجه تسلیم بودن در برابر خدا
من همیشه همیشه دیگه داره برام سلیس میشه که هر موقع هر موقع که من حس ام خوب بود و تو مدار خواسته بودم تسلیم بودم حالم خوب بود برابر میلیون ها انجام کارهای بود ایده های بوده که خیلی بنظرم دقیق و در حالی چرت بودن چون حالم با اون ایده ها خوب نبود
بچه همه چییییز انرژی و مداره فقط به قول قرآن برای هر چیزی میزانی قرار دادیم به چه اندازه توی مدار خواسته هات هستی به همون اندازه همه چیز اویکه تمام
بنام خداوند بخشنده مهربان وکار گشا خدای در دل تمام نگرانی ها با توجه به درخواست های که ازش کردم مرا مورد هدایت خودش قرار داد ودرمدار وفرکانس خودش،قرار داد وانچان سر،شار از انرژی،خداوند شدم که بهترین زیباترین لحظات عمرم رو در اون فضای فرکانسی وخوشبینی تجربه کردم قرار میکنم با یک تضاد توی زندگی خیلی،زود با صادقی کردن درحق خودم دربرابر خداوند از فضای فرکانسی خارج شدم وورباره مثل گذشته اون ورژن ترس ونگرانی های گذشته همه چیز رو برمن سخت کرد چون گفتم خودم همه چیز رومی دونم واجازه دادم ذهنم مرا در برابر خدای بیستم خدا می دانه که این بهدخاطر عدم آگاهی از خداوند وباعث شد برگردم به کمبودها گذشته این یه خاطر عدم آگاهی بوده الان می بینم حضور خداوند رو دارم درک میکنم که چطور به فرکانس پاسخ می دهد خیلی حضور خداوند بیشتر درک میکنم وآرامش بیشتری وارد قلبم می شود متوجه می شوم سال چقدر با دروغ ذهنم خودم رو با حرف های دیگران محدود کردم وخیلی دوست دارم اون خداووند با شناخت بهتری که تمام نشتی های انرژی هام باهاش بگیرم که باهاش،رفیق باشم رفیقی آنقدر جا کنه توی قبلم که باهاش هم از این دنیا با عشق برم نیاز به هم چون خدای دارم که می دونم خیر مطلق هست امشب باید بابنشیم من هدایت شدم به این فایل خداوند خواست که امشب نکته بردای کنم خدای هرکجای این دنیا قرار بگیرم با من باشه خدای ابدیت من باشه مرا رضایت درونی برسونه انگار هر چه درخواست دارم خدای که توی فایل من می تونم پیدا کنم وتسلیم او باشم نوشتن ایم کامنت هم داره دریچه قلبم رو بازمیکنه امشب بل جون دلم ببینم برعکس اون زمان همیشه فکر میکنم کسی که تسلیم خداوند باشه آدم ضعیفی یا باید همه رو راضی کنه نمی خوام اینطور تسلیمی رو من می خواهم تسلیم خدای باشم شجاع باشم خلق زندگی خودم باشم اجازه ندم عوامل بیرونی تاثیر ب من بزارن فقط قدرت او بر من تسلط داشته باشه که مرا با راه خودش به سعادت خوشبختی سلامتی وثروت برسونه خدای ارزش درونی خودم باهاش،بیدار وهوشیار کنم خدای که برای هر توانایی از سپاسگزار باشم خدای برای نفس کشیدنم با جونه دل سپاسگزاری کنم این کامنت اصل احساحس من وصداقت درون من خدای که هیچ وقت مثل گذشته فکر نکنم برای درد برم پیشش برای راحل مسائل برای هدایت لحظه ای برای تجربه خوشبختی
برای تجربه سلامتی برای تجربه زبیا ها برای گذر تضاد برای بهبود شخصتیم مهم تر از هر چیز برای ساختن باورهای توحیدی باورهای که همیشه مهم ترین اساس زندگی باشه امشب درخواست ونکته برداری کنم تسلیم خدای باشم که کلمه چطور رو برای همیشه از ذهنم پاک کنم یا هر وقت خواستم چطور بگم او خداوند صاحب زمین آسمان خدای که طوری نیروی فکریم رو هدایت کنه به سمت خواسته هایم که به قول خودت از مسیر زندگی با شور شوق انگیزه حرکت کنم استاد به خداوندی که روحش در وجودم هست هیچی نمی دونم وهیچ راحلی برای حل مسائل زندگیم ندارم اصلن عقل من بدون او بدون آگاهی او بدون هدایت او به خوشبختی درونی نمی توانه برسونه تنها هدایت او می تونه مرا بدون هیچ وابستگی وهیچ وعوامل بیرونی به خوشبختی درونی برسونه بدون او به خدا قادر به نفس کشید ن هم نیستم خدایا همیشه اینا ها رو یاد آورم کن فراموش نکنم وقتی از ته دلم وبا صداقت درونی بدون گوش دادن به شنیدن حرف هی بی علم وعقل که خودشون هم کاری از زندگی برای خودش نیومده ونمی دانن از کجا اومدن به کجا می رون از اعماق وجودم بدون او قادر به نفس کشیدن نیستم خدایا من تسلیم در برابر تو برای راهکار این شنیده ها وباورهای محدود کننده افراد خودت مرحم شنیداریم باش وشرط های که خودم بی خود به اسم الهام خداوند ساختم
خدایا شکرت که این فرصت رو به من دادی تا روی خودم کار کنم و روی شرایط زندگی ام کنترل داشته باشم، شاکرت هستم ای پروردگار قدرتمند
خدایا شاکرت هستم، خدایا شاکرت هستم که در کنار من هستی، شاکرت هستم که که مرا هدایت میکنی به شرطی که من تسلیم تو باشم
خدایا ، ای خداوند قدرتمند هزاران بار شاکرت هستم که از طریق این فایل یاد من انداختی که باید در مقابل تو خاشع باشم
من از خودم چیزی ندارم، خودم چیزی نیستم، هر آنچه که دارم از آن توست و تو هستی که آن ها را به من دادی
خداوندا ، شاکرت هستم که از طریق این فایل این مسائل را به من یاد آوری کردی
وای استاد حرف دل من را زدید وقتی گفتید “می روم به طبیعت تا تو را بیشتر حس کنم”
این تمامی خواسته من از زندگی ام است، فقط می خواهم زندگی ام طوری باشد که حضور خداوند را بیشتر حس کنم و از حضور او بیشتر لذت ببرم
خدایا هزاران مرتبه شاکرت هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، شاکرت هستم ای بهترین راهنما
استاد و دوستان عزیزم، خیلی وقت ها قبل از رسیدن به هدف احساس پوچی می کنم، از همین الان حس می کنم که به بی نهایت ثروت رسیده ام و باز هم یه چیزی کم است، نمی دانم چرا این حس ها به سراغ من می آیند، اگر می شود در کامنت ها به من کمک کنید.
هرروز جوری صداش میزنم که بله هسته وجود داره از رگ گردن به ما نزدیکتره خدایا شکرت
خدایی که که من درخواست میدم و خداوند پاسخ میده من هر رفتاری میبینم نمیدونم چقدر عمل میکنم در چه حد موفق هستم ولی میدونم انجام دادم گفتم خدایا من تسلیم هستم من درخواست میدم تو جواب میدی اگه من اون رابطه رو ندارم چون تغییر دادم فرکانس هامو تغییر دادم زندگیم تغییر کرده پس نباید ناراحت باشم نباید به یه موضوعی که تو زندگیم شغلم روابطم یا هر چی دیگه تغییر کرده من ناراحت ناراحت دلگیر نگران باشم من تغییر کردم خداوند تغییر داده خدایا شکرت خدایا تویی زندگیمو بهتر میکنی عالی تر من تسلیم هستم من بهترین هارو ازت میخوام بله قطعا هم بهترش برام رخ داده زیباترش رخ داده برای من با تغییر کردنم یه کم بهش فکر کردم ولی گفتم خدایا من درخواست دادم تو تغییر دادی پس من چرا نگران باشم چرا بگم بپرسم اینجوری شدئه اونجوری شده نباید دیگه بپرسم باید ذهنمو تغییر بدم خودمو بهترو بهتر کنم خدایا شکرت خدایا لحظه به لحظه زندگیم شکرت تمام این حرفام مربوط میشه به درک یه اگاهی از طیبه عزیزم دوست همراته تو سایت گفت اره من درونم تغییر کرده من فکر کردم دیدم بله درون من تغییر میکنه منم که باید فرکانسمون به سمت زیبایی ها باتوجه به زیبایی ها انجام بدم خدایا شکرت قدم های زیبا و عالی منم هروزی که قراره نامید شم میگم خدایا تو خدای منی تورب منی همونجور که رب ابراهیمه رب مریم رب یوسف و رب موسی خدای منم هست و دلم اروم میشه و کلی اتفاق حتی بهتر ازونی که من انتظارشو دارم برام میوفته خدای توراهر لحظه شکر هر ثانیه با هر دم و بازدم باهر نفس کشیدنم شکرت خدایا تو بساز تو بسازی قشنگتره زیباتره خدایا شکرت
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته جان و دوستان ارزشمندم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم خدایا من هدایت کن به مسیر راست به مسیر کسانی که نعمت داده ای. این توضیحات از نوشته سودای عزیز برای خودم نوشتم
تسلیم بدون در برابر خداوند
اصل و اساسی که تو رو به مرحله تسلیم و بعد هدایت قدم به قدم خداوند برای داشتن زندگی بهشتی هم در این دنیا و هم در سرای آخرت میرسونه
درک رب العالمین پروردگار جهانیان درک توانایی و قدرت خدایی که جهان رو خلق و بعد هدایتش میکنه از ذرات هستی از باکتری ها تا کهکشان را. خلق و هدایت میکنه بینهایت اگاهه بینهایت قدرتمنده بینهایت مدیر ومدبره بینهایت راه و مسیر داره
خاشع بودن متواضع بودن در مقابل خدا اعتبار هر نعمتی هرکاری هر ایده ای هر موقعیت و شرایط و فرصتی رو به خداوند بدی به میزانی که درمقابل خداوند متواضع وتسلیم هستی به همون اندازه زندگی رونتر راحتر و لذت بخش تر پیش میره و جایگاهت در مقابل غیر خدا بالاتر میره
نچسبیدن به خواسته تعیین نکردن مسیر برای رسیدن به خواسته طبق منطق ذهن خودت
منتظر نشونه ها باشم تا با هدایت خداوند پیش برن
هدف و ویژگی اصلی رو در خواسته هام بدونم و قصدم رو از رسیدن به اون خواسته کاملا واضح بگم در زمینه مالی مثلا ازادی مالی زمانی مکانی در ارامش رو میخوام درروابط عاطفی آرامش احساس یکی بودن لذت بردن تجربه زندگی سراسر توحید و عشق بدون وابستگی در سفر کردن تجربه خودم و جهان اطرافم دیدن زیباییهای بیشتر رشد شخصیتم و بعد از خداوند بخوام هر تغییری که در باورهام و عملکردم و ویژگی هایی که باید ایجاد کنم کاری بهم بگه و تسلیم باشم
قدم به قدم هدایت میشم هیچ وقت کل مسیر رو خدا نمیگه اولین قدم رو که میگه من انجامش میدم بعد قدم بعدی به من گفته میشه
از اعتماد کردن به این جریان هدایت و نتایجی که دریافت کردم به خودم یادآوری کنم از چیزهای کوچیک شروع کنم و بنویسم و ب ای ذهنم برهان و دلیل بیارم که این اعتماد به خداوند چقدر مسیر رو برام هموار و کوتاه و راحت تر و بهتر کرد
نشانه تسلیم بودن آرامشِ درونیه هدایت احساسیه که وقتی بهت گفته میشه سوالی در موردش برات پیش نمیاد هیچ مقاومتی در موردش نداری یه تائیدی در قلبت احساس میکنی اطمینان داری این درسته البته درک واضح این احساس تکاملی ایجاد میشه
رسیدن به مرحله تسلیم در زمانی که میدونی هدف چیه راحتر چون ذهن رو میتونی قانع کنی اگر بازی ذهن رو بدونم میپذیرم که این طبیعیه ذهن مقاومت میکنه به خصوص اگر هدف رو از اون الهام و هدایت ندونی ولی اگر اعتماد کنی مطمئن باشی که این به نفع توئه برای تو خوبه ،فقط میگم چشم اگر دلیل رو فهمیدم خیلی ام خوب و اگر دلیل رو فعلا نفهمیدم شاید بعدها بفهمم بازم خوبه من فقط باااااید تسلیم باشم این پلن خداونده من بهش اعتماد دارم ممکنه اصلا ارتباط اون هدایت با اون موضوع رو نفهمم چون خیلی زمان دورتری مشخص شده
درنهایت اگر میخوای به اقیانوس برسی باید بیفتی تو دریا تا جریان تو رو ببره به اقیانوس راحت و ساده و روان به خواسته هات میرسی
وعده خدا هدایته إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ما بر خودمون وظیفه قرار دادیم که همواره هدایت کنیم
پیامبر میگه خداوند من همونیه که خلق میکنه و بعد هدایت میکنه
پس دیگه سوال این نیست که هدایت هست یا نه ؟بلکه این سوال مطرح میشه که من در مسیر دریافت هدایتهای همواره خدا هستم یا نه ؟
موردی که من اخیرا برخورد کردم همکاری تو اتاق من بود که تو کامنت قبلی هم نوشته بودم گرمایی اوایل سال که هوا خیلی سر بود کولر روشن می کرد من به شدت اذیت میشدم بر اساس آگاهی احساس لیاقت از ایشان درخواست کردم که کولر کم کنه من اذیت نشوم با اینکه قبل از اینکه اتاق من بیاد خیلی با من خوب بود و خیلی هم از شخصیت من تعریف می کرد به شدت مقاومت می کرد و هر راهی فکرش کنید چه ذهنی چه کلامی من انجام دادم ولی نتیجه نداد تا می خواستم بروم به مسولین بگویم یک فکری کنند ذهن من به من می گفت تو مشرکی قدرت به چه کسی داری می دهی یعنی کارفرما می تونه انجام بده ولی خداوند نمی تونه چون من خیلی روی توحید تو این چند سال کار کردم واقعا تا جایی که می تونستم روی هیچ کس حساب نکردم به خاطر همین هم نمی خواستم بروم به کارفرما بگویم چند نشانه هم آمد که برو بگو ولی من مقاومت می کردم به خاطر همین باور تا جایی که کم آوردم و تسلیم شدن رفتم گفتم و شرایط عوض شد و الان که دوباره هوا گرم شد باز هم جریان به صورت عکس تکرار شد یعنی این خانم کولر به سمت خودش میزنه و طرف من خیلی گرم اصلا نمیشه کار کرد باز هم من به مشکل خوردم با زبان خوش گفتم هیچ تاثیری نداشت با اینکه از من کوچکتر و سابقه کاریش کمتر هست رفتار خیلی بدی داشت که من سعی می کردم اعراض کنم باز هم نشانه ها بود که برو بگو من دیگه کم آوردم رفتم گفتم یک وسیله سرد کننده برای من تهیه کنید
و مسولم گفت من خودم بررسی می کنم البته خداوند خیلی درسها را به من داد که ارزشهای خودت ببین و اولویت خودت باشی وغیره ولی اینکه چرا باید می رفتم به مسیولین می گفتم هنوز نفهمیدم منطقش چی بود
بسمالله الرحمن الرحیم
سلاام گرمم ب استاد عزیزم و تک تک افراد این خانواده ک دنبال رشد و پیشرفت و علاقه مند ب آگاهی و حقیقت هستند
این اولین کامنت من هست ک دارم مینویسم برای اینکه رد پایی از خودم بجا بذارم و سیر تکاملی خودم رو ببینم و بهتر درک کنم
تقریباً سه چهار ماهی هست ک شروع کردم خوب گوش کنم ب فایلها
یادمه اوایل علاقه زیادی نداشتم درست درک نمیکردم حتی حوصلم سر میرفت اما هرچی گذشت و بیشتر گوش دادم بیشتر درک کردم و دیدم ک چقدررر درسته چقدررر من دنبال همچین چیزی ت زندگیم بودم چقدررر تشنه این آگاهی ها و نور ت زندگیم بودم الان روزی سه چهار ساعت ب فایلها گوش میدم با علاقه بسیااار، شده جزئی از برنامه روز مرم و خیلییی خوشحالم خیلییی سپاسگزارم از خداوند ک من رو ب این مسیر هدایت کرد و هرروز و هرروز بیشتر و بیشتر عاشقش میشم بیشتر میشناسمش احساس میکنم کاملا دارم با ی خدای جدید خدایی کاملا متفاوت از چیزی ک ب ما گفته بودن و ما اون رو باور کرده بودیم دارم آشنا میشم تازه دارم میفهمم مهروبونی خدارو بزرگی خدارو بخشندگی خدارو اینکه هممیششه حواسش بهم هست و هوامو داره حتی جاهایی ک من احمق بودمو همه چیو مینداختم گردن خدا و فک میکردم مشکلاتم تقصیر اونه ولی اون هوامو داشته و نذاشته خودمو با دستای خودم نابود کنم اینکه هرچی بیشتر ب خدا اعتماد کنم زندگی راحتتره، تازه دارم میفهمم ک دنیا چقدرررر قشنگههه و زندگی چقدررر میتونه لذت بخش و شیرین باشه تازه دارم میفهمم اینکه خداوند ت قرآن میگه تمام مصیبت هامون از دست خودمونه و تمام خوبی ها از طرف خداونده یعنی چی وقتی برمیگردم و ب گذشته نگاه میکنم و حتی همین الانشم همین ک ی ناراحتی برام پیش میاد میبینم کاملآ خودم ایجادش کردم دارم دلیل خیلی از اتفاقات رو درک میکنم انگار اصلا پا ب یه دنیای جدیدی گذاشتم دنیایی که توش هیچ چیز غیر ممکن نیست دنیایی ک ب همه ی خواسته هام جواب مثبت میده دنیای بسیاار بزرگ و بخشنده ای ک هیچ معیاری برای اندازه خواسته ی ما نداره
هرچقدر از خوشحالی و حال خوبم و سپاسگزاریم بگم بازم کمه
منی ک فک میکردم کل زندگی جبره و همه چیو خدا خودش میبره و میدوزه و دنبال مچ گیریه ک فقط عذاب کنه آدما رو حالا دارم تک تک اون باورهای غلط رو میریزم دور و با خدای واقعی خودم آشنا میشم و زندگی هرر لحظه برام شیرین تر لذت بخش تر و آسون تر میشه ، امیدوارم ب نور خداوند برای روزی ک همه ی باورهای غلط و دست و پا گیر از ذهنم پاک شده باشه و جاش با نور خداوند عشق خداوند لبریز بشه
عااشقتم استاد عزیزم ک اینقدرر قشنگ و گویا و قابل درک برای کسایی ک دنبال حقیقتن دنبال هدایت و راه سعادتن این همه آگاهی که ما ازش غافل بودیم رو خیلی با حوصله و قشنگ بیان میکنید و خیلیی خیلیی ازتون ممنون و سپاسگزارم ک باعث هدایت من و این همه جمعیت شدید
از خداوند یگانه برای شما و خودم و همه ی افراد این خانواده هدایت و آگاهی روز افزون و غرق شدن در نور و عشق الهی و سعادت و خوشبختی و سلامتی و ثروت و شادی و احساس خوب بینهایت رو میطلبم
سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیز
آقا دوباره این بحث شد و من باز به جواب سوالم نمیرسم و واقعا اگه این برای من واضح باشه گل و میزنم
استاد جان اگه نه اینکه تسلیم شدن آرامش میاره و ما هدایت میشیم ؟
یا اینکه میگین بهت میگه چه باورهایی و عوض کنی ؟!
خب قربون شکل ماهت اگه اینجوریه چرا در دوره کشف قوانین عملا دست به تغییر باورها پرداختید ؟
مگه نمیگید تغییر باور همه چیزع ؟
بالاخره تغییر باور همه چیزع یا تسلیم شدن همه چیزه؟
من اینو نمیتونم بفهمم ینی من الان در مسائل مختلف طبق آگاهی 10 جلسه کشف قوانین نظام قدیم من میپرسم و جواب ها بهم گفته میشه من هر روز مات و مبهوتم که چقدر داره درست گفته میشه و چقدر کارها جلو میره
منتها در بعضی مواقع به علت اختلاف فرکانس جوابی دریافت نمیکنم مثالش همین سوالم
بازم میپرسم اگه با تسلیم شدن همه چیز حل میشه حتی تغییر باور ها پس لزوم این همه فایل و تکنیک ها چیه اگه تسلیم شدنه توجه به نکات مثبت چیه ؟ اگه تسلیم شدنه تغییر باور چیه ؟
من خیلی مشتاق دریافت جواب این سوالم امیدوارم صبح که بلند میشید کامنت بخونید اول به این سوال بنده جواب بدید
خیلی ممنون
درود دوست عزیزم
تسلیم بودن با تغییر باور چه مغایرتی داره؟
ما باید در این باور را داشته باشیم که کارها آسان انجام میشه، راحت انجام میشه. تسلیم بودن به این معناس تقلی نکنیم بذاریم خدا کارها رو خودش انجام بده همونطور که با تغییر باور درباره انجام کارها به این معناس که 1000 قدم خدا برمیداره یک قدم رو تو.
سلام خانم صادق زاده ممنون از کامنتت
اره خب من همینو میگم اگه قراره خداوند کارها رو انجام بده ینی من بیام تسلیم بشم و خداوند کار و انجام بده منو در شرایطش بزارع ، آدم ها رو بیاره ، من و ببره تو مسیرش و ….. اونموقع تغییر باور جایی ندارع که
تغییر باور ینی من دیدگاهم و در رابطه با روابط عوض میکنم یا در مورد پول میرم سمت باورهایی که منو از ثروت دور نگه داشته
خب وقتی تسلیم بشم همه کارا انجام میشه لزوم خرید دوره مثلا کشف قوانین چیه ؟
چرا اگه موضوع مگه این نیست تسلیم میشیم خدا انجام میده چرا پس اینهمه دوره !؟؟؟ یه دونه دوره بیشتر نیست اونم باید در مورد تسلیم باشه اگه تنها عامل تسلیم هست
یا نه اگه عامل فقط تسلیم شدن نیست چرا خدا کارها رو انجام میده ؟!
میدونی استاد اینو نیاورده واضح بگه هیچوقت هم به این دسته از سوالات جواب نداده
من بعضی وقتا فکر میکنم قشنگ داره با ما بازی میکنه خخخخخ
یا سر کارمون گذاشته
چون اگه تسلیم شدن همه چیز باشه به این معنا که هدایت کنه ، ایده بده ، شرایط و پیش بیاره بقیه حرفا اهمیتی نداره ما در واقع با تغییر باور میخایم همین اتفاقات بیفته که خب اینجوری میفته
من تجربیات خودم و که بررسی میکنم هر جا خواسته من حاصل شده به خاطر تسلیم بوده دقیقاً از زمانی که با استاد آشنا شدم تا باورهام و تغییر بدم یه عقب برگشتم حتی نتایجی که قبلاً برام مث یه پفک خوردن بود شده الان آرزو حالا هی بیا بگو تکامل و …..
در رابطه با نظر شما هم که می فرمایید ما باید باور کنیم راهها آسونه این خودش نتیجه تسلیم هست و جدا از تسلیم نیست ینی تسلیم میشی کارها انجام میشه و تو باور میکنی نه اینکه باور کنی راهها آسونه بعد انجام بدی این دو تا زمین و آسمون باهم تفاوت دارند
در واقع نظر شخصی خود من اینه با تسلیم هم تغییر باور انجام میشه هم کارها زمین نمیمونه
شاد باشید
درود دوست عزیزم.
اول از همه بگم اینکه شک کردی خیلی خوبه، چون شک پیش نیاز رسیدن به یقین هست ولی مواظب باش که توی این شک نمونی و بیای بیرون.
دوست خوبم ، تسلیم بودن شرط لازم برای رسیدن به خواسته هست ولی کافی نیست…
این یعنی چی؟
یعنی اینکه باید باورتو درباره خدا درست کنی تا بتوانی تسلیم باشی. باید خواسته هاتو بدونی چیه(که از تضادها زندگیت مشخص میشه) ، ترمزهاتو برداری، و با ارامش و حس توکل بسپاری به خدا…
برداشتی که من از حرفهای شما بابت تسلیم کردم این بود که ما هیچ اقدامی انجام ندیم و بگیم خدا خودش انجام میده(.منظورم از اقدام، همون چیزی هست که خداوند در سوره حمد فرمودند:اهدانا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم. یعنی از من بخواه و این خواسته کی رخ میده وقتی که باور کنی که میشه. ) و در هر مسیری که تو باور کنی خواسته هایت میرسی طبق همون مسیر، و البته با تسلیم شدن در پیشگاه خداوند(تسلیم به معنای آرامش که به خواسته ات میرسی) .
دوره های استاد این کمک رو میکنه با باوری و مسیری به خواسته ات برسی که سوت زنان باشه …
امیدوارم با درک اندکی که از آموزه های استاد دارم پاسخ مناسبی داده باشم.
در پناه الله یکتا ، شاد و موفق باشید ان شاالله
سپاس گزارم خانم صادق زاده
کامنت شما مفید بود و مختصر
در واقع از نظر من وقتی بتونی تسلیم بشی که کار راحتی نیست به همه چیز میشه رسید احساس الان من حداقل اینو میگه
ببینید اگه تسلیم بشیم قانون توجه و اجرا میکنیم ، رفته رفته باورهای مخرب قدرتشون و از دست میدن و نمیتونن همدیگه رو تثبیت کنن
چند روز پیش اومدم برم فوتبال بازی کنم گفتم خدایا من در مقابل تو تسلیم میشم و خواسته من اینه بازی بهم بچسبه مصدوم نشم یا اعصاب خوردی نشه دوست دارم گل هم بزنم
اتفاقی که افتاد این بود یه گل خوشگل زدم یک بازی عالی انجام شد و خیلی ازم استقبال شد
ماجرا اینه همیشه من این خواسته رو با خودم مطرح میکردم میخواستم گل بزنم ، میخواستم مصدوم نشم و …..
ولی خب هر دفعه یکی اتفاق می افتاد
این مثال و زدم بگم اگه تسلیم نباشی تلاشت پوچه جوابی نداره ببینید اصلا تلاش و تسلیم از هم جدا نیستن مث دو بال یک پرنده هستن که اگه هر کدوم نباشن پرنده دور سر خودش میچرخه
منظور من از تسلیم اینه نمیدونم حالا برداشت تون چه جوری بوده
در واقع من اینجور دریافت کردم من باید فقط در مقابل خداوند تسلیم باشم اونم هر لحظه نه یه بار دوبار و هر روز و هر لحظه اینو بگم که خدایا من در مقابل تو تسلیمم تو میدونی من نه
و در مقابل سایر عوامل کم نیارم ینی یکی اومد زد زیر گوشم نگم تسلیمم این نه خیلی ها دچار برداشت اشتباه از تسلیم میشن نه این نه
برای من سوال بود استاد چرا ما رو حول میدن به سمت تکنیک مگه انسان تکنیک پذیره ؟ چرا این دوره اون دوره میکنه خودش میگه تسلیم بشی ایده دریافت میکنی خب معلوم آدم ایده دریافت کنه حرکت هم میکنه آخرش دیدم بابا جان تسلیم و واقعا نمیشه توضیح داد تو یوتیوب اکثر آموزشها درباره تسلیم و دیدم ببین باز اونا هم نمیتونستن منظورشون و برسونند
در واقع من به این نتیجه رسیدم من در هر کاری تسلیم خدا میشم اگه میدونم چه کاری باید انجام بدم میرم انجام میدم و اگه ندونم چیکار کنم دیگه نمیرم واقعا بگردم راهش چیه من راهش و در تسلیم پیدا کردم
امیدوارم استاد یه فایل چرب و درست حسابی در رابطه با تسلیم بزار تو سایت چون مهمترین بحث همینه هر کسی این کامنت و میخونه اگه میخاد ببینه گفته من چقدر درسته به گذشته خودش برگرده که نتیجه دلخواه گرفته با تمام اطمینان بهتون میگم هر جا نتیجه هست که دلخواه شماست به خاطر اینکه تسلیم بودی و هرجا خواسته ها اوکی نشده چون داشتی تلاش میکردی بشه
قانون اینه تسلیم نباشی هستی فکر میکنه تو داری در مورد خواسته ات دیکتاتوری میکنی علاوه بر اینکه محقق نمیشه حتی دور هم میشه
شاد باشید ممنون
با سلام دوست عزیزم
اگر بتونید تسلیم باشی صد در صد ارامش پیدا میکنید وو سیلی از خیر و برکت و نعمت و رزق و روزی و همه خواسته ها به سمت سما میاد بدون شک.
منتها در خیلی از موارد باورهای غلط اصلا به ما اجازه نمیده که حتی به تسلیم بودن فکر کنیم. باورهایی که حتی وقتی اگاهانه تصمیم میگیریم تا تسلیم باشیم به شکل های مختلف به ما نهیب میزنه. مثلا خود من اولا وسواس میگیرم که به اندازه کافی تسلیم هستم یا نه. بعد وقتی میگم خدایا تسلیم تو هستم من رو هدایت کن تا ازمایشاتم رو خوب انجام بدم و نتایج عالی بگیرم و مقاله های عالی چاپ کنم. اما توی دلم این باور رو دارم که هر بار ازمایش میخام بکنم یه چیزی خراب میشه. این فقط یک نمونه از باورهاییه که نمیژاره تسلیم باشی و احساس خوب داشته باشی.
به نظرم راه تسلیم شدن از وسط داشتن باورهای خوب میگذره. امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشین.
سلام سارا جان ممنون از وقتی که گذاشتید
بله موافقم باهاتون ، تو این چند روز بعد از این کامنت من بارها و بارها به خداوند گفتم من تسلیمم و منو هدایت کن میبینی که تو سایت عباس منش من کسی جوابمو نمیده خود استاد هم اینهمه بیکار نیست بیاد بشینه جواب بنویسه
میدونی تسلیم همه ماجراست
تا امروز اینجوری فهمیدم که تا تسلیم نشی در برابر خداوند خبری از تغییر باور هم نیست تقریباً همون چیزی که شما میگی
من دنبال همین بودم که بدونم واقعا من تسلیم بشم تغییر باور انجام میشه دیدم بله یکی یکی میگه کدوم باورهات ایراد داره مثلا من دیشب تو ماشین یهو صحنه ای از دوران خردسالی و دیدم که با پدرم در برف و سرمای زمستان داریم میریم هیئت و پدرم گفت که پول همه چیز نیست
من سریع فهمیدم این یه نوع باور هست که در ناخودآگاه من هست من تا دیشب حتی یکبار هم به این جمله دقت نکرده بودم ، یا مثلا قشنگ بهم گفت که تو برای من راه درآمد تعیین نکن ، یا اینکه فهمیدم باور به سختی مادر تمام باورهای مخرب هست ینی چی میشه آدم باور میکنه پول ساختن سخته ؟ اینجوری که چون قانون و نمیدونی میری دنبال تلاش فیزیکی وقتی بعد از سختی 6-7 ساعته پول دستت میاد که در عرض 2 ساعت یا کمتر میتونه تموم بشه ذهن اینجا پیام میده که پول کمه ( باور کمبود ) پول سخت بدست اومده و این دو تا باور هی خودشون و تثبیت میکنن ینی وقتی سخت بیاد و کم باشه ذهن همین و کپی پیست میکنه تو روابط تو سلامتی ( دکترا خوب نیستن )
باور سختی – کمبود و میاره- کمبود جلوی فراوانی و میگیره -نعمتها کمتر و سخت تر میاد و این سیکل معیوب هی تکرار میشه و غم میاد ، ناامیدی میاد جالبه اینا هم راحت میان هم زیادن برعکس پول !!!!
افسردگی پشتش میاد ، اینجاست که عدم عزت نفس میاد وسط فرد خودش و سرزنش میکنه ، گفتگوی منفی ذهن شروع میشه کانون توجه قفل میشه رو منفی و هی اونا رو تثبیت میکنه و میشه همینی که هستیم
اما در تسلیم که درجات مختلفی داره دیگه خبری از سختی نیست ینی خداوند کارها رو آسون انجام میده بعد کانون توجه معطوف نتیجه میشه و اینو تکرار میکنه و میبینی ناخودآگاه کانون توجه کنترل شده و داره به مثبت ها توجه میکنه اینجا میتونی از زندگی لذت ببری میتونی به زیبایی ها توجه کنی و اونا رو بیاری تو زندگیت
من اینا رو میدونستم ولی چند روزه به یه درجه تسلیم رسیدم که خیلی خیالم و راحت کرده ینی من وقتی ذهنم میخاد سمت چیز نادلخواه بره میگم خدایا من در مقابل تو تسلیمم ولی این موضوع یا مشکل و جرش میدم ببخشید البته از این کلمه استفاده کردم
و خیلی سریع حالم خوب میشه الان یه سری نشانه های خوب اومده که دارم دنبال میکنم
من نمیدونستم جایگاه من کجاست جایگاه خدا چیه
چرا که بارها به ما گفته شده تو باید حرکت کنی تو باید تلاش کنی
و من این و کج فهمیدم من الان میگم تسلیم میشم و خدا میگه و حالا من انجام میدم
البته ته دلم بازم شک دارم مبادا من باید یه سری کار علاوه بر تسلیم هم انجام بدم
خیلی ممنون ازت
خداوندا نفس جان من هیچی بلد نیستم خودت من رو پیش ببر خداوندا قربونت بروم خودت هدایتم کن خداوندا عشق جانم من تسلیمم خداوندا دیدی عشقت احسانت چطوری ایمانش رو نشون داد؟؟؟ دیدی کاری کردم که هر کس بشنوه چه حرفایی بهم میزنن و مسخرم میکنن آخه من چطوری بهشون توضیح بدم خدابهم گفت انجام بده انجام دادم ایمانم رو به خدا نشون دادم خداوندا عشق جانم ایمانم رو قوی تر کن قدرتمند ترم کن با قدرت بیشتری ادامه بدم عزیزم خداوندا امروز دیدی شیطان چه حرفایی بهم زد؟؟دیدی چقدر منطق آورد چه حرف های زشتی بهم زد ولی من گفتم خدا بهم گفت و منم گفتم چشم و انجام دادم خدایا دیدی بارها و بارها نا امید شدم ولی چقدر با قدرت ادامه دادم خداوندا قربونت بروم ممنونم ازت که الان هدایتم کردی به کامنت اون دوستمون که شرایطش دقیق مثل من بود که دختری که دوستش داشت به همه خواستگاراش جواب منفی داد و گفت تا چند سال دیگه و شرایط براش جور شد و با اون ازدواج کرد خب منم شرایطم الان دقیقا همونطوره طرفم بهم گفت تا چند سال دیگه و به همه خواستگاراش هم جواب منفی داد خواستگار داره که خونه ماشین همه چیز دارن ولی من چی موجودی حسابم ٨0 هزار تومن
من سپردم به خداوند خدایا خودت شاهدی من تمام پل های پشت سرم رو خراب کردم فقط یکی موند یعنی اون ستون اصلی بود پیج اینستاگرامم که دیروز نود تومن تبلیغ گذاشتم بعدش رفتم با همون سیب زمینی و گوجه گرفتم واسه خونه تنها منبع درآمدم که یعنی اون ساپورتم میکرد و همزمان داشتم روی شغل اصلی ترید کار میکردم خدایا دیدی بارها و بارها شنیدم که استاد توی چه شرایطی بود ولی رها کرد رفت دنبال هدف اصلیش کاری رو که میخواد انجام بده دیروز داشتم کتاب رویاهایی که رویا نیستن فصل پنجم رو میخوندم که همش درمورد ایمان بود خدایا چند وقت داشتی بهم میگفتی پیجت رو بفروش تمام تمرکزت رو بزار روی این کار من گفتم نه بزار باشه حداقل پول یه تخم مرغ شارژ و نونی برام در میاره تا بگذرونم وقتی کلا حرفه ای شدم میفروشم بهم گفتی ببین!!!!!احسان یعنی ایمان نداری به خداوند گفتم دارم ولی….؟ همزمان ک کتاب رو میخوندم داشتی بهم میگفتی تا اخرش گفتم چشم خدایا نفس جان هر چی تو بگی فقط همین موند باشه میفروشمش خب سه هفته هم هست که دارم عالی عمل میکنم توی ترید همه تریدام مثبت مثل تریدرهای حرفه ای دارم کار میکنم خدایا دیدی چیشد؟؟ رفتم توی گروه پیام گذاشتم که پیجم رو میفروشم اون طرف اومد گفت میخرم نقد منم همون لحضه گفتم
این از طرف خداست کاراش رو انجام دادیم دیشب ولی دیدی چیشد طرف دزد بود پیجم رو دزدید جیمیلم که باهاش توی سایت عضوم هم هک کرد( امروز هم به شماره سایت استاد تماس گرفتم و گفتم که جیمیلم هک شده میخوام تغییرش بدم) هر چی بهش پیام دادم التماس کردم عکس یخچال خونمون روبراش فرستادم اصلا هیچ از همه جا بلاکم کرد من موندم و هیچی اومدم به داداشم گفتم ببین اگه میدیدی چند وقتی یبار میوه میخریدم تخم مرغ و….میخریدم برای خونه از همین پیج بود الان اونم ندارم من میخوام از این به بعد اصلا نون خالی بخورم در جریان باش خدایا دیدی چه بلایی سرم اومد چقدر داغون شدم دو دستی سرم رو گرفتم یعنی انگار دارن با شلاق میکوبن تو سرم فقط میگفتم خدااااا خدااااا الان چیکار باید بکنم گذشت بعد یکی دو ساعت که اشکم در اومد قلبم داشت از جا کنده میشد گفتم خدایا تو ازم خواستی منم انجام دادم خدایا قربونت برم ببین احسانت چیکار کرد ایمانش رو بهت نشون داد بقیه اش با خودت ببینم تو برام چیکار میکنی ببین عزیزم میخوام اینجا کامنت بزارم در حضور بچه ها که شاهد باشن ببینن احسان چه ایمانی داشت چه باوری به خدا داشت حالا نوبت تو هستش خدایا قربونت برم فقط تویی که از حال الانم خبر داری میدونی چه شرایطی دارم نفس جان امروز که اومدم پای لب تاب گفتم اشکال نداره بیخیال حداقل حرفه ای شدم تو کارم از اینجا میتونم درآمد کسب میکنم ولی امروز ضررایی داشتم که اصلا افتضاح یعنی باورم نشد این همه مدت داشتم خوب کار میکردم چرا اینجوری شد امروز؟؟؟خدایا دیدی همون لحضه شیطان چقدر مسخرم کرد گفت اینم از اعتمادت به پرودگارت حالا چی میگی احسان این چه بلایی بود سر خودت اوردی هزار بار ارزوی مرگ کردم ولی اخرش چیشد ؟؟؟؟؟ گفتم خدایا قربونت برم من به تو اعتماد دارم و اومدم اینجا دارم کامنت میخونم من به عشق جانم اعتماد دارم خدا برام کافیه ممنونم ازت که هدایتم کردی به کامنت اون عزیزی که اونم شرایطش مثل من بود و گفت..
(خدایا سپاسگذارتم که گرفتی آنچه را باید می گرفتی تا دریافت کنم آنچه را باید الهی شکرت این اتفاق همونی هستش که بازی رو تغییر میده همون اتفاقی که به ظاهر خوب نیست همون اتفاق منبع خیر و رحمت و برکت میشه
همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مى گویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مى گردیم (156
بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند
هیچ مصیبتی جز به فرمان خدا نرسد. و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا قلبش را [به حقایق] راهنمایی می کند؛ و خدا به همه چیز داناست.)
خب دیگه نجواهای ذهن باید ساکت بشن ببین خدا داره چه جوری باهام حرف میزنه خدایا من دارم فریاد میزنم از ته قلبم که به تو ایمان دارم عشق جان ممنونم ازت که هدایتم کردی به کامنت ابراهیم عزیز که اونم دقیق شرایط من رو داشت و میگفت پول نداشت کولر بخره لباس و کفشاش پاره پوره بودن چه شرایطی داشت ولی الان کجاست؟؟؟ خدایا شکرت
خداوندا قربونت برم ممنونم ازت که هدایتم کردی به کامنت خانوم شهریاری که بهش الهام شد باید بره کیش و ایمان خودش رو نشون بده و چه شرایطی داشت اونجا که من درکش میکنم ولی الان خداروشکر همه چیز عالیه براش..
.
.
یا کامنت اون عزیزی رو بهم نشون دادی ک گفت تمام دارایش رو جمع کرد رفت دبی کافی شاپ زد ولی شرایط خوب نبود اول از خونه انداختنش بیرون با خونوادش کف زمین توی کافی شاپ میخوابید و اخر سر هم رفت توی دریا و بلند بلند تو رو صدا میزد یعنی مثل شرایط الانم که امروز فقط هدفون زدم در و بستم کسی نیاد ببینه فقط قدم میزدم و گریه میکردم و دلم میخواست سرم رو بکوبم تو دیوار هزار بار ارزوی مرگ کردم گفتم کاش یکی من رو میبست به رگبار و راحت میشدم ولی بعدش چیشپد هدفون رو در اوردم اون دو تا اهنگ غمگین رو پاک کردم اشکام رو پاک کردم گفتم خدای عزیزم من به تو اعتماد دارم قربونت برم تو ببین احسان امروز چیکار کرد چه ایمانی نشون داد فقط به عشق تو رفتم پای لب تاب ک بهم گفتی امروز رو بیخیال شو برو کامنت بخون روحیه ات خوب نیست… خدایا قربونت برم هر خیری که از تو برسه من به ان فقیرم خداوندا من از همه بریدم جز از رحمت تو خوب کاری کردم دلم خواست ایمانم رو نشون بدم دمم گرم باید خودم رو به خداوند عزیزم ثابت میکردم خداوندا من تسلیمم و از صمیم قلبم شکرگذار تو هستم هر اتفاقی برام بیفته خیری درش هست بدون اجازه ی تو برگی هم از درخت نمی افته چه برسه به این خداوندگار عزیزم دلم میخواااااد بلندددد فریاد بزنم من به خداوند ایمااااااان دارم خداوندا هدایتم کن باهام حرف بزن ایمانم رو قوی کن قلبم رو آروم کن خدایا بهم قدرت بده تا بیشتر تسلیم تو عزیز جانم باشم خداوندا فرمان زندگیم دست تواز صمیم قلبم شکرگذارتم و دوستت دارم بهت ایمان دارم
راااستی یادته چقدر بهم گفتی به دختری که دوستش داری برو بگو گفتم نه بزار پولدار بشم بعد انگاری داشتی توی سرم فریاااااد میزدی نه برو بگو و منم یکی رو واسطه کردم و بهش گفت گفتم هراتفاقی بیفته خیره این حکمت خداست درسته که بقیه خواستگاراش وضع مالیشون عالیه ولی من صفرم من به خداوند ایمان دارم دارم صبح تا شب روی هدفام کار میکنم روی شغل مورد علاقم تووووو بهم گفتی و منم انجام دادم وگرنه منطق خودم که عمرااجازه ی همچین کاری رو نمیداد خب دیدی ادامش چیشد اون به مادرش گفت مادرش هم که خواهر زن برادر بزرگم میشه به برادرم گفت و وقتی پای لب تابم بودم داداشم اومد گفت حقیقت داره تو این حرف رو زدی؟؟؟ با اینکه قرار بود طرفم به کسی نگه اون لحضه رنگم پرید و یعنی انگار اب سرد ریختن رو سرم گفت حالا مثلاگفت باشه بیا چی داری؟؟؟چقدر پول داری تو حسابت تو؟؟ صبح تا شب پای لب تابی(طرفم که گفت منتطر باش تا دو سه سال دیگه مادرش هم حرفی نداشت) خلاصه در همین حین که داشت باهام حرف میزد برادرم من داشتم از قبلش فایل استادکه داشت درمورد سرقت ماشین دنده ارژانتینیش رو توضیح میداد رو نگاه میکردم بعدش که رفت گفتم ببین خدا داره چه جوری باهام حرف میزنه استاد اونجا میگه اون اتفاق به ظاهر بد به نفعم بود یعنی باید اونجوری میشد منم گفتم عدو شود سبب خیر خدایا اگه این حرفا رو واسه کسی که تو این سایت عضو نیست توضیح بدم همه میگن عقلم رو از دست دادم حتما….خلاصه این رو گفتم به این برسم من به پلن خداوند عزیزم اعتماد دارم و تمام خداوند میگه و منم میگم چشممم انجام میدم هر اتفاقی بیفته خیره خداوندگار عزیزم از صمیم قلبم شکرگذارتم نفس جان منتظرتم….
سلام احسان عزیز،
کامنتت رو که خوندم، حس کردم یه هدایت از سمت خداست، چون راستش معمولاً کامنتای خیلی بلند رو نمیخونم، اما انگار ناخودآگاه مجبور شدم تا آخرش برم. بعد که دقت کردم، دیدم تو هم تریدری، مثل خودم. حس کردم شرایطت رو کامل درک میکنم… ضررهای زیاد، نرسیدن به سود مستمر، و حالا هم سرمایهای برای شروع نداری.
احسان جان، اول از همه، میخوام بهت یه پیشنهاد جدی بدم: پراپ بگیر. قطعاً باهاش آشنایی داری. یه اکانت 5K رو با یه هزینهی خیلی کم میگیری، دو مرحله پاس میکنی، بعد تو یه ماه ترید میزنی و برداشت میکنی. شرکتهای معتبری که خودم هم باهاشون کار میکنم، لست پراپ و پراپی هستن. قوانینشون رو بخون، دقیق عمل کن، و با یه سرمایهی خیلی کم، شاید در حد دو سه میلیون، ماه بعد اولین برداشت حداقل پنجاه میلیونیت رو داشته باشی.
البته، خودت بهتر میدونی که این کار فقط با کنترل ذهن، مدیریت احساسات، و مدیریت سرمایه به نتیجه میرسه. استمرار روی یه نماد و یه استراتژی ثابت، رمز موفقیته. پس اگه تصمیم گرفتی این مسیر رو بری، جدی باش، پایبند بمون، و احساسی عمل نکن.
درک میکنم چی میگی، چون خودم هم سالهای سختی رو گذروندم. ولی بدون، ته این مسیر، چیزی جز زیبایی و موفقیت نیست. پس ادامه بده، کم نیار، و دیگه با سرمایهی شخصی ترید نکن.
منتظرم خیلی زود، همینجا تو سایت، کامنت ثروتمند شدنت رو ببینم. و مطمئنم که این اتفاق برات میفته.
خدا همیشه باهاته، پس فقط حرکت کن!
از خواسته هامون قصدمونو بگیم مثلا اگر میخایم بریم مسافرت بگیم خدایا من دوست دارم برم جایی که هوا خوب باشه طبیعت داشته باشه و اگر توی راه نشانه ای دریافت کردم گوشامو تیز کنم هدایتورو دنبال کنم
یا اگر میخام ازدواج کنم بگم خدا من از ازدواج آرامش میخام رابطه ی خوبو میخام عشق و محبت میخام و تسلیم میشم تاخدا منو هدایت کنه
واگر قراره من کاری بکنم تو بگو من چیکار کنم
مثلا اگر میخام ازدواج کنم اول باید خودم اون آدم خوبه باشم تا اون ازدواج شکل بگیره
وقتی تسلیم میشیم خدا میگه چه راهی رو بریم هم چه تغییری در خودمون انجام بدیم تا به اون خواسته برسیم
استاد چقد خوب تونستند تسلیم بشن و هدایت هارو دریافت کنند زندگی راحت تر شده
اگر ذهنم نجوا کرد یک ذره که تسلیم میشم هدایت هایی دریافت میکنم اتفاقاتی میوفته
بعد به خودمون میگیم ببین یک ذره تسلیم شدم چه اتفاقاتی افتاد بعد ذهن نجواگر ساکت میشه
هدایت از یک حسی میاد که از ته قلبت میاد قلبت میگه که این درسته و تاییدش میکنه و یک حس اطمینان باهاش میاد البته این اطمینان هی بیشتر میشه این یک روند تکاملیه در مقابل الهامات خداوند
گوش دادن استاد به الهام قلبی که بهش شده بود و رفتن اون به خونه باغی قم و بعدش متوجه شد چرا به اینجا اومده و دیدن دونفر که میخاستند ترک کنند و به عجز رسیده بودند
و هدف به اونجا رفتند شاید تلنگری به آن ها بود که با دیدن استاد دست از کارشون کشیدند و ازاو خواستند که کمکشون کنه و استاد سایتو معرفی کردند
اگر اعتماد کنیم میفهمیم که چه دلیلی داشته از اون الهامی که شده
بنام خدا
سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوارم
جواب اولین سوال یه تجربه و یک آیه از قرآن دقیق یادم نیس کدوم آیه بود که پروردگار می فرمایید..
بهترین و مهم آرین که در هر شرایطی می تونی برای حل مسائل انجام بدین اون اشتیاق و حال وحی خوب داشتن است اون ایمان امیده است در واقع نتیجه تسلیم بودن در برابر خدا
من همیشه همیشه دیگه داره برام سلیس میشه که هر موقع هر موقع که من حس ام خوب بود و تو مدار خواسته بودم تسلیم بودم حالم خوب بود برابر میلیون ها انجام کارهای بود ایده های بوده که خیلی بنظرم دقیق و در حالی چرت بودن چون حالم با اون ایده ها خوب نبود
بچه همه چییییز انرژی و مداره فقط به قول قرآن برای هر چیزی میزانی قرار دادیم به چه اندازه توی مدار خواسته هات هستی به همون اندازه همه چیز اویکه تمام
بنام خداوند بخشنده مهربان وکار گشا خدای در دل تمام نگرانی ها با توجه به درخواست های که ازش کردم مرا مورد هدایت خودش قرار داد ودرمدار وفرکانس خودش،قرار داد وانچان سر،شار از انرژی،خداوند شدم که بهترین زیباترین لحظات عمرم رو در اون فضای فرکانسی وخوشبینی تجربه کردم قرار میکنم با یک تضاد توی زندگی خیلی،زود با صادقی کردن درحق خودم دربرابر خداوند از فضای فرکانسی خارج شدم وورباره مثل گذشته اون ورژن ترس ونگرانی های گذشته همه چیز رو برمن سخت کرد چون گفتم خودم همه چیز رومی دونم واجازه دادم ذهنم مرا در برابر خدای بیستم خدا می دانه که این بهدخاطر عدم آگاهی از خداوند وباعث شد برگردم به کمبودها گذشته این یه خاطر عدم آگاهی بوده الان می بینم حضور خداوند رو دارم درک میکنم که چطور به فرکانس پاسخ می دهد خیلی حضور خداوند بیشتر درک میکنم وآرامش بیشتری وارد قلبم می شود متوجه می شوم سال چقدر با دروغ ذهنم خودم رو با حرف های دیگران محدود کردم وخیلی دوست دارم اون خداووند با شناخت بهتری که تمام نشتی های انرژی هام باهاش بگیرم که باهاش،رفیق باشم رفیقی آنقدر جا کنه توی قبلم که باهاش هم از این دنیا با عشق برم نیاز به هم چون خدای دارم که می دونم خیر مطلق هست امشب باید بابنشیم من هدایت شدم به این فایل خداوند خواست که امشب نکته بردای کنم خدای هرکجای این دنیا قرار بگیرم با من باشه خدای ابدیت من باشه مرا رضایت درونی برسونه انگار هر چه درخواست دارم خدای که توی فایل من می تونم پیدا کنم وتسلیم او باشم نوشتن ایم کامنت هم داره دریچه قلبم رو بازمیکنه امشب بل جون دلم ببینم برعکس اون زمان همیشه فکر میکنم کسی که تسلیم خداوند باشه آدم ضعیفی یا باید همه رو راضی کنه نمی خوام اینطور تسلیمی رو من می خواهم تسلیم خدای باشم شجاع باشم خلق زندگی خودم باشم اجازه ندم عوامل بیرونی تاثیر ب من بزارن فقط قدرت او بر من تسلط داشته باشه که مرا با راه خودش به سعادت خوشبختی سلامتی وثروت برسونه خدای ارزش درونی خودم باهاش،بیدار وهوشیار کنم خدای که برای هر توانایی از سپاسگزار باشم خدای برای نفس کشیدنم با جونه دل سپاسگزاری کنم این کامنت اصل احساحس من وصداقت درون من خدای که هیچ وقت مثل گذشته فکر نکنم برای درد برم پیشش برای راحل مسائل برای هدایت لحظه ای برای تجربه خوشبختی
برای تجربه سلامتی برای تجربه زبیا ها برای گذر تضاد برای بهبود شخصتیم مهم تر از هر چیز برای ساختن باورهای توحیدی باورهای که همیشه مهم ترین اساس زندگی باشه امشب درخواست ونکته برداری کنم تسلیم خدای باشم که کلمه چطور رو برای همیشه از ذهنم پاک کنم یا هر وقت خواستم چطور بگم او خداوند صاحب زمین آسمان خدای که طوری نیروی فکریم رو هدایت کنه به سمت خواسته هایم که به قول خودت از مسیر زندگی با شور شوق انگیزه حرکت کنم استاد به خداوندی که روحش در وجودم هست هیچی نمی دونم وهیچ راحلی برای حل مسائل زندگیم ندارم اصلن عقل من بدون او بدون آگاهی او بدون هدایت او به خوشبختی درونی نمی توانه برسونه تنها هدایت او می تونه مرا بدون هیچ وابستگی وهیچ وعوامل بیرونی به خوشبختی درونی برسونه بدون او به خدا قادر به نفس کشید ن هم نیستم خدایا همیشه اینا ها رو یاد آورم کن فراموش نکنم وقتی از ته دلم وبا صداقت درونی بدون گوش دادن به شنیدن حرف هی بی علم وعقل که خودشون هم کاری از زندگی برای خودش نیومده ونمی دانن از کجا اومدن به کجا می رون از اعماق وجودم بدون او قادر به نفس کشیدن نیستم خدایا من تسلیم در برابر تو برای راهکار این شنیده ها وباورهای محدود کننده افراد خودت مرحم شنیداریم باش وشرط های که خودم بی خود به اسم الهام خداوند ساختم
به نام خدا
خدایا شکرت که این فرصت رو به من دادی تا روی خودم کار کنم و روی شرایط زندگی ام کنترل داشته باشم، شاکرت هستم ای پروردگار قدرتمند
خدایا شاکرت هستم، خدایا شاکرت هستم که در کنار من هستی، شاکرت هستم که که مرا هدایت میکنی به شرطی که من تسلیم تو باشم
خدایا ، ای خداوند قدرتمند هزاران بار شاکرت هستم که از طریق این فایل یاد من انداختی که باید در مقابل تو خاشع باشم
من از خودم چیزی ندارم، خودم چیزی نیستم، هر آنچه که دارم از آن توست و تو هستی که آن ها را به من دادی
خداوندا ، شاکرت هستم که از طریق این فایل این مسائل را به من یاد آوری کردی
وای استاد حرف دل من را زدید وقتی گفتید “می روم به طبیعت تا تو را بیشتر حس کنم”
این تمامی خواسته من از زندگی ام است، فقط می خواهم زندگی ام طوری باشد که حضور خداوند را بیشتر حس کنم و از حضور او بیشتر لذت ببرم
خدایا هزاران مرتبه شاکرت هستم، خدایا شکرت، خدایا شکرت، شاکرت هستم ای بهترین راهنما
استاد و دوستان عزیزم، خیلی وقت ها قبل از رسیدن به هدف احساس پوچی می کنم، از همین الان حس می کنم که به بی نهایت ثروت رسیده ام و باز هم یه چیزی کم است، نمی دانم چرا این حس ها به سراغ من می آیند، اگر می شود در کامنت ها به من کمک کنید.
بنام تنها رب جهانیان الله یکتا
بنام خداوند بخشنده و مهربان
بنام تنها خالق زیبایی ها
هرروز جوری صداش میزنم که بله هسته وجود داره از رگ گردن به ما نزدیکتره خدایا شکرت
خدایی که که من درخواست میدم و خداوند پاسخ میده من هر رفتاری میبینم نمیدونم چقدر عمل میکنم در چه حد موفق هستم ولی میدونم انجام دادم گفتم خدایا من تسلیم هستم من درخواست میدم تو جواب میدی اگه من اون رابطه رو ندارم چون تغییر دادم فرکانس هامو تغییر دادم زندگیم تغییر کرده پس نباید ناراحت باشم نباید به یه موضوعی که تو زندگیم شغلم روابطم یا هر چی دیگه تغییر کرده من ناراحت ناراحت دلگیر نگران باشم من تغییر کردم خداوند تغییر داده خدایا شکرت خدایا تویی زندگیمو بهتر میکنی عالی تر من تسلیم هستم من بهترین هارو ازت میخوام بله قطعا هم بهترش برام رخ داده زیباترش رخ داده برای من با تغییر کردنم یه کم بهش فکر کردم ولی گفتم خدایا من درخواست دادم تو تغییر دادی پس من چرا نگران باشم چرا بگم بپرسم اینجوری شدئه اونجوری شده نباید دیگه بپرسم باید ذهنمو تغییر بدم خودمو بهترو بهتر کنم خدایا شکرت خدایا لحظه به لحظه زندگیم شکرت تمام این حرفام مربوط میشه به درک یه اگاهی از طیبه عزیزم دوست همراته تو سایت گفت اره من درونم تغییر کرده من فکر کردم دیدم بله درون من تغییر میکنه منم که باید فرکانسمون به سمت زیبایی ها باتوجه به زیبایی ها انجام بدم خدایا شکرت قدم های زیبا و عالی منم هروزی که قراره نامید شم میگم خدایا تو خدای منی تورب منی همونجور که رب ابراهیمه رب مریم رب یوسف و رب موسی خدای منم هست و دلم اروم میشه و کلی اتفاق حتی بهتر ازونی که من انتظارشو دارم برام میوفته خدای توراهر لحظه شکر هر ثانیه با هر دم و بازدم باهر نفس کشیدنم شکرت خدایا تو بساز تو بسازی قشنگتره زیباتره خدایا شکرت
به نام تنها قدرت جهان رب العالمین
سلام به استاد عزیزم و استاد شایسته جان و دوستان ارزشمندم
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جویم خدایا من هدایت کن به مسیر راست به مسیر کسانی که نعمت داده ای. این توضیحات از نوشته سودای عزیز برای خودم نوشتم
تسلیم بدون در برابر خداوند
اصل و اساسی که تو رو به مرحله تسلیم و بعد هدایت قدم به قدم خداوند برای داشتن زندگی بهشتی هم در این دنیا و هم در سرای آخرت میرسونه
درک رب العالمین پروردگار جهانیان درک توانایی و قدرت خدایی که جهان رو خلق و بعد هدایتش میکنه از ذرات هستی از باکتری ها تا کهکشان را. خلق و هدایت میکنه بینهایت اگاهه بینهایت قدرتمنده بینهایت مدیر ومدبره بینهایت راه و مسیر داره
خاشع بودن متواضع بودن در مقابل خدا اعتبار هر نعمتی هرکاری هر ایده ای هر موقعیت و شرایط و فرصتی رو به خداوند بدی به میزانی که درمقابل خداوند متواضع وتسلیم هستی به همون اندازه زندگی رونتر راحتر و لذت بخش تر پیش میره و جایگاهت در مقابل غیر خدا بالاتر میره
نچسبیدن به خواسته تعیین نکردن مسیر برای رسیدن به خواسته طبق منطق ذهن خودت
منتظر نشونه ها باشم تا با هدایت خداوند پیش برن
هدف و ویژگی اصلی رو در خواسته هام بدونم و قصدم رو از رسیدن به اون خواسته کاملا واضح بگم در زمینه مالی مثلا ازادی مالی زمانی مکانی در ارامش رو میخوام درروابط عاطفی آرامش احساس یکی بودن لذت بردن تجربه زندگی سراسر توحید و عشق بدون وابستگی در سفر کردن تجربه خودم و جهان اطرافم دیدن زیباییهای بیشتر رشد شخصیتم و بعد از خداوند بخوام هر تغییری که در باورهام و عملکردم و ویژگی هایی که باید ایجاد کنم کاری بهم بگه و تسلیم باشم
قدم به قدم هدایت میشم هیچ وقت کل مسیر رو خدا نمیگه اولین قدم رو که میگه من انجامش میدم بعد قدم بعدی به من گفته میشه
از اعتماد کردن به این جریان هدایت و نتایجی که دریافت کردم به خودم یادآوری کنم از چیزهای کوچیک شروع کنم و بنویسم و ب ای ذهنم برهان و دلیل بیارم که این اعتماد به خداوند چقدر مسیر رو برام هموار و کوتاه و راحت تر و بهتر کرد
نشانه تسلیم بودن آرامشِ درونیه هدایت احساسیه که وقتی بهت گفته میشه سوالی در موردش برات پیش نمیاد هیچ مقاومتی در موردش نداری یه تائیدی در قلبت احساس میکنی اطمینان داری این درسته البته درک واضح این احساس تکاملی ایجاد میشه
رسیدن به مرحله تسلیم در زمانی که میدونی هدف چیه راحتر چون ذهن رو میتونی قانع کنی اگر بازی ذهن رو بدونم میپذیرم که این طبیعیه ذهن مقاومت میکنه به خصوص اگر هدف رو از اون الهام و هدایت ندونی ولی اگر اعتماد کنی مطمئن باشی که این به نفع توئه برای تو خوبه ،فقط میگم چشم اگر دلیل رو فهمیدم خیلی ام خوب و اگر دلیل رو فعلا نفهمیدم شاید بعدها بفهمم بازم خوبه من فقط باااااید تسلیم باشم این پلن خداونده من بهش اعتماد دارم ممکنه اصلا ارتباط اون هدایت با اون موضوع رو نفهمم چون خیلی زمان دورتری مشخص شده
هرروز صبح بگم إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ
ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ
صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ
درنهایت اگر میخوای به اقیانوس برسی باید بیفتی تو دریا تا جریان تو رو ببره به اقیانوس راحت و ساده و روان به خواسته هات میرسی
وعده خدا هدایته إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ما بر خودمون وظیفه قرار دادیم که همواره هدایت کنیم
پیامبر میگه خداوند من همونیه که خلق میکنه و بعد هدایت میکنه
پس دیگه سوال این نیست که هدایت هست یا نه ؟بلکه این سوال مطرح میشه که من در مسیر دریافت هدایتهای همواره خدا هستم یا نه ؟
موردی که من اخیرا برخورد کردم همکاری تو اتاق من بود که تو کامنت قبلی هم نوشته بودم گرمایی اوایل سال که هوا خیلی سر بود کولر روشن می کرد من به شدت اذیت میشدم بر اساس آگاهی احساس لیاقت از ایشان درخواست کردم که کولر کم کنه من اذیت نشوم با اینکه قبل از اینکه اتاق من بیاد خیلی با من خوب بود و خیلی هم از شخصیت من تعریف می کرد به شدت مقاومت می کرد و هر راهی فکرش کنید چه ذهنی چه کلامی من انجام دادم ولی نتیجه نداد تا می خواستم بروم به مسولین بگویم یک فکری کنند ذهن من به من می گفت تو مشرکی قدرت به چه کسی داری می دهی یعنی کارفرما می تونه انجام بده ولی خداوند نمی تونه چون من خیلی روی توحید تو این چند سال کار کردم واقعا تا جایی که می تونستم روی هیچ کس حساب نکردم به خاطر همین هم نمی خواستم بروم به کارفرما بگویم چند نشانه هم آمد که برو بگو ولی من مقاومت می کردم به خاطر همین باور تا جایی که کم آوردم و تسلیم شدن رفتم گفتم و شرایط عوض شد و الان که دوباره هوا گرم شد باز هم جریان به صورت عکس تکرار شد یعنی این خانم کولر به سمت خودش میزنه و طرف من خیلی گرم اصلا نمیشه کار کرد باز هم من به مشکل خوردم با زبان خوش گفتم هیچ تاثیری نداشت با اینکه از من کوچکتر و سابقه کاریش کمتر هست رفتار خیلی بدی داشت که من سعی می کردم اعراض کنم باز هم نشانه ها بود که برو بگو من دیگه کم آوردم رفتم گفتم یک وسیله سرد کننده برای من تهیه کنید
و مسولم گفت من خودم بررسی می کنم البته خداوند خیلی درسها را به من داد که ارزشهای خودت ببین و اولویت خودت باشی وغیره ولی اینکه چرا باید می رفتم به مسیولین می گفتم هنوز نفهمیدم منطقش چی بود
استاد جان سپاسگزارم
به نام تنها فرمانروای کل کیهان …..
تسلیم بودن در برابر خداوند باید ابدی باشد
خداوند برنامه ریز کل جهان است
خداوند برنامه هایی را برای ما می چیند که هیچ کسی از عهده اش بر نمیاد
خدایا تنها تو را می پرستم
و تنها از تو یاری می خواهم
…….
…..
همیشه جهان در حال رشد است
جهان ایستایی ندارد
جهان همیشه در حال بهترشدن است
اگر من متوقف هستم
اگر من متوقف شده ام ایراد دارم
باید ایراد را درست کنم
و وقتی به این روند ادامه دادم سقوط آزاد
…
وقتی استاد را می بینم خیلی برام روشن میشود قانون . مثلا مثل این می ماند که استاد بگویند خب احساس خوب اتفاقات خوب همین …. و تمام
نه اینطور نیست
باید برای ذهن دلیل بیاری . منطق بیاری . منطقیش کنی . نشانش بدهی تا ثابت شود و
وقتی هم ثابت شد و بهش ثابت کردی چرخه باید ادامه داشته باشد
خدایا شکرت
……