این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/08/abasmanesh.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-08-08 08:57:552024-08-08 09:05:31تسلیم بودن در برابر خداوند
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من درحال دریافت آگاهی های روزشمار زندگی من هستم،فایل سوم در مورد تسلیم بودن در برابر خداوند بود و من برام سخت بود که درک کنم این موضوع رو،حتی نوشتن کامنت در مورد این موضوع هم برام سخت بود.
تا اینکه استاد این فایل رو روی سایت بارگزاری کردند و چقدر همزمانی
خداوند داره به من کمک میکنه داره هدایتم میکنه
خداروشکر میکنم بخاطر شنیدن این فایل ،بخاطر اینکه باورهای من تقویت شد نسبت به تسلیم خداوند بودن.
پرسیدن چرا ها از خودمون و شناخت خودمون احساس بهتری به من داد.
اینکه به یک چیزی نچسبم خیلی حالمو بهتر کرد.
یک فایل از استاد شنیدم چندروز قبل که داشتن اگر اشتباه نکنم یک شعر از پروین میخوندم.چقققثدر اون فایل عجیب بود،چقدر باعث شد نسبت به قدرتی که خداوند داره آگاه تر بشم.
خدا واسه ی من دریا می شکافه،این چیز کمیه؟
چرا من به حرفاش گوش نکنم؟چرا وقتی اون به راحتی منو به چیزهایی که میخوام میرسونه خودمو اذیت کنم؟خودم چی بلدم مگ؟چرا مثه یک نوزادی که در رحم هست فقط اعتماد نمیکنم و تسلیم نمیشم؟
نجواهای ذهنی اینجا خودشون رو نشون میدن.
خدایا من اجازه میدم که هدایتم کنی،من رو هدایت کنی به رابطه ای که احساس ارزشمندی و آرامش به من بده،یاعث بشه تورو بیشتر بشناسم،منو به سلامتی بیشتر به شادی بیشتر و به نعمت های بیشتر هدایت کن،به دیدن طبیعت زیبا هدایتم کن.
به کاری که نعمت و ثروت بیشتری به من میده و احساس ارزشمندی به من میده هدایتم کن.
استاد باورت نمیشه این فایل رو 2 3 باری گوش کردم و همش داشتم فکر میکنم من چطور تسلیم تر باشم
همین ایده ک برم روی پشت بوم خونه بخوابم هم خدا بهم گفت ب تضاد خوردم و خدا گفت این کار رو بکن انجامش دادم پر از خیر بود برام و برای من مناسب بود
و شب قبل خواب داشتم نعمت هام رو مینوشتم ک از ی جایی ب بعدش دیگه خدا واسه نوشت داشتم نعمت هام رو مینوشتم ی سری وسایل خریده بودم برای راحت بودن با دوره قانون سلامتی مثل دستگاه همبر. تابه چدنی و گاز ذغالی چرخ گوشت و اینها رو گذاشته بودم تو خونه ک مثلا راحت باشم اما استفاده ایی نمیکردم ازشون خلاصه دیشب ک داشتم اینها را مینوشتم ب خدا میگفتم خدایا من این ها رو خریدم چطور ازش پول بسازم تو شغل فعلی ام هم ب تضاد خوردم و و باعث شد ک فکر کنم و چقدر هم این تضاد خوب بود
خلاصه خدا برام نوشت این کار رو بکن چون تو ساندویچی کار میکنم همبر زدن رو یاد گرفتم ک چجوری هست و اینها و خلاصه بهم گفت اینکار رو بکن گوشت بگیر و خالص همبرگر درست کن و بفروش آماده چیزی ک خودم هم ب تضاد خورده بودم و دوست داشتم ی نفر این کار رو کرده باشه. ک البته هم هست ورق همبر آماده اما واقعا من اعتمادی نداشتم ک گوشت خالص باشه و ادویه و دوست داشتم ب سبک قانون سلامتی باشه ک خدا بهم گفت خودت انجامش بده اینها ب خدا میدونم ک باورتون میشه بهم گفت این کار رو بکن این اونجا اون و فلان این رو داری و فردا این کار رو بکن و ایم شکلی باهام حرف زد واسم نوشت خودم هم بعد اون نوشتم ک اون نجواهای شیطانی نخوان منو منصرف کنن و قشنگ احساس کردم ک همش دارن در مورد نشدن ها نمیشه وووو این ها پچ پچ میکرد و ی نکته ایی متوجه شدم این بود ک میخواست واقعا من رو منصرف کنه
همون صبح ک بیدار شدم نشونه گذاشتم و گفتم خدایا اگه این ایده الهام از طرف توست این نشونه را میذارم اگر مادرم خواست ک خونه بره بیرون ب این معنی هست ک باید انجامش بدم
خلاصه سپاس گذاری هام رو نوشتم و اومدم پایین و دیدم بله مادرم میخواد بره خونه مامانش و این هم لطف خدا بود ک شرایط رو جوری فراهم کرد ک من ماشین پدرم را بردارم و ببرم مادرم را این هم هدیه ایی از طرف خدا دیدم ک بهم لطف کرده و ماشین هم بهم داده ک برای خرید اذیت نشم برداشتم و رفتم گوشت بگیرم و ی پسر تقریبا هم سن خودم ک این هم هدایت بود رفتم پیشش و گوشت گرفتم با قلم ک این ایده هم تو مسیر بهم الهام شد ک قلم بگیرم و روغنش رو ک شما گفتین توی دوره سلامتی تهیه کنم و بفروشمش ک این ایده هم لطف خدای مهربونم بود و شما استاد عزیزم ک این آگاهی ها را در اختیار ما گذاشتید بسیار سپاس گذارم
بله خلاصه ماشین ک خدا بهم داد و همون موقع درست کردن همبر هم
خدایا عاشقتم ک مشتری هم بهم گفتی ب کی بگم بهم گفت ب فلانی بگو این محصول رو داری موقع درست کردن همبر ها و گفتم چشم
همبر ها را چندین تا زدم و سعی میکنم تکاملم را رعایت کنم و کیفیت را الویت کارم این ایده ام قرار بدم و دوره لیاقت هم واقعا بسیار تاثیر گذار بود برام و این جمله شما ک در مورد عمل کردن ب ایده ها گفتید
خدا میدونه تو سر شما ها تک تکتون چقدر ایده های میلیون دلاری اومده ک هرگز اجرا نشده هرگز اجرا نشده چرا دنبالش نرفتی
اون خدایی ک ب تو الهام کرده ب همه داشته الهام میکرده اون ی فرستنده ک داره میفرسته حالا اینکه چقدر ما گیرنده هامون قویه برمیگرده ب ما اینکه ما چقدر گیرنده هامون قوی چقدر میشنویم
اینکه میشنویم و عمل میکنیم این دیگه برمیگرده ما ب احساس لیاقت ب احساس خود ارزشمندی
همون موقع ک این فایل رو شنیدم 2 تا ایده داشتم و تو ذهنم بود اما جرات نمیکردم ی نیم قدم هم براش بردارم
خداوند چقدر مهربونه اون موقع تقریبا 2 ماه پیش فکر میکنم سیگار میکشیدم و توی همون سیگار خودم ب تضاد برخورد کردم و مثل اون شیر آبی ک داشتید استاد اون قسمت 10 بود فکر کنم آره ک داشتید پنجره ها را مینشستیم و خانم شایسته خشک میکرد اون سرشیر رو معرفی کردید من هم توی اون سیگار کشیدنه ب تضاد خوردم و ایده ایی ب ذهنم رسید ک آقا ب شرکت سیگار بگم این اندازه و اینجوری سیگار تولید کنه ووو اون ایده ایی ک داشتم یعنی این خداوند چقدر مهربونه من اون زمان ک سیگار میکشیدم فکر میکردم خدا نگاه هم بهم نمیکنه این خدا چقدر رحمان و رحیم است ک باز هم ایم ایده را بهم گفت اما من اجراش نکردم
اما این را جدی میگیرم نشونه گذاشتم و درست بود قلبم را محکم کرد خداوند و نشونه بعدی هم تو خونه ک بودم رفتم توی برنامه موسیقی گوشی و گفتم خدایا ی نشونه ی دیگه هم بدم بده و معمولا این کار رو میکنم و چشمام رو میبندم و دست میکشم روی صفحه گوشی ک فایل ها بیاد بالا و همین جوری میاد زدم روش و دیدم فایل انگیزشی 4 واسم اومد تموم شد 2 بار گوش دادم گفتم خدایا نشونه بعدی فایل فراوانی رو آورد ک توی پرادایس صحبت میکنید و اول آروی را نشون دادین و فایل بعدی هم توحید عملی بود فکر کنم درمورد رئیس جمهور شدن ترامپ توضیح دادین ک واقعا چقدر باور های قدرتمند کننده و توحیدی توی اون فایل گفتین و بی نهایت سپاس گذارم استاد خودتون میدونید میفهمید از این فرکانس از این عشقی ک ب شما دارم لذت میبرم از این لبخندی ک روی لبت هست استاد خانم شایسته هر کسی ک داره میخونه خداوند خیلی مهربونه و عاشقانه دوست داره همه پیشرفت کنیم و باز هم داشتم میرفتم سر کار استاد یهو دیدم ی پلاستیک روی حیاط هست دقت کردم دیدم این ک پلاستیک های همبر هست ک خریدم و ب پدرم گفتم کجا بوده و فلان گفت تو ماشین بود ی لحظه هنگ کردم گفتم من ک همه رو برداشتم کلا ی پلاستیک بود آیت از کجا اومده خلاصه دیدم بله خدا برام معجزه کرده ی پلاستیک دیگه هم رایگان بهم داد اگه این معجزه نیست پس چیه خدایا عاشقتم و بهد دوباره دیدم ک پدرم ی پلاستیک نسبتا زیاد چربی های مرغ و پوست و اینها از آشپزخونه آورده (جایی ک کار میکنه)و پرسیدم چجوری و اینها گفت اینها اضافه بود توی یخچال من آوردم میخوای گفتم آره آیت خیلی عالیه واسه روغن خلاصه گفت ک باشه پس من میشورم و آماده میکنم تا شب بیای خودت درسش کنی
چقدر این اشک لذت بخشه خدایا شکرت
من ی قدم برداشتم و اینجوری واسم درست کردی
چن وقتی بود دوست داشتم اینجوری گریه کنم واقعا لذت بخشه این اشک عاجزانه منه خدایا شکرت از تمام این نعمت هایی ک بهم دادهایی از هر آنچه ک بهم دادهایی از خطرات از ضررهایی ک جلو گیری کردی برام بینهایت سپاس گذارم خدای من
ای فرمانروای کل کیهان تنها تو را میفرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت هدایتم کن ب راه راست براه کسانی ک ب آنها نعمت دادهایی
عاشق همتونم دوستتون دارم
امید وارم این احساس الان من رو همگی همگی مخصوصا خودم باز هم تجربه کنم و سپاس گذار خداوند بشم
تجربیاتی را به یاد بیاورید که به جای تکیه بر عقل انسانی خود یا دیگران، تسلیم هدایت خداوند شدی
یک ساعت پیش از تودم پرسیدم آیا من همچین تجربه ای داشتم؟ ذهن شیطانی گفت .. نه … فکر نکنم … هیچی یادم نمیاد …. دلم میگفت چرا بابا حتما داشتی یادت نیست . اگه باشه خدا به یادت میندازه
و جالبه که بعد ارسال کامنت قبلی م و خوندن کامنت رها خانم یاد هدایت خودم افتادم و چقدر گریه کردم .
خیلی هم ازش نگذشته مال دوماه پیش . 19 خرداد
من 5 ماه از پیش همسرم رفته بودم برای جدایی و طلاق 4 ماه بود که پسرمم ندیده بودم هزارن مشکل ریز و درشت تو رابطه داشتیم
من تو اون مدت بیشتر از همیشه داشتم روی خودم کار میکردم چون وقت بیشتری هم داشتم قدم اول و دوم هم کار میکردم و جالب دو روز پیش که نتایجم از این دو قدم رو تو سایت نوشتم خانم شایسته عزیز بهم امتیاز داد و مطلب منو در کانال تلگرام درج کرد که بینهایت خوشحال شدم و به خودم افتخار کردم و خداروشکر کردم .
خلاصه من متوجه شدم که میتونم بازم این رابطه رو شروع کنم و ادامه بدم و برگردم پیش همسر فرزندم .
همسرم بشدت ازمن ناراحت بود بخاطر رفتن من خیلی اذیت شده بود هم خودش هم پسرم تو اون مدت که نبودم خیلی سعی کرد دلم رو بدست بیاره ولی من قبول نکردم . برای همین تصمیم گرفته بود حتی اگه منم امدم دیگه اجازه نده پسرم رو ببینم .
در خانواده من همه مصمم بودند که جدا بشیم همه باور کرده بودند چون خودم اینو گفته بودم چون خودمم قصدم جدایی بود
ولی وقتی متوجه ریشه این اختلاف ها شدم انگار که پرده ها از جلو چشمم کنار رفتند اون خشم ک کینه از دلم رفت و برای من ورق برگشت من دلتنگ همسرم شدم خواستار دیدن و در آغوش کشیدن پسرم شدم
من میدونستم که اگه برگردم همه خانوادم بامن دعوا میکنن که چرا همچین کاری کردی میدونستم که همسرم میخواد تلافی کنه میدونستم که بچم باهام غریبگی میکنه همه اینها برام مثل روز روشن بود
ولی از خدا هدایت میخواستم هر روز و هر شب تو دفترم مینوشتم از خدا هدایت میخواستم
هر لحظه در دلم از خدا خواسته ام رو طلب میکردم
از خدا پرسیدم چیکار کنم
گفت پیام بده
دو روز گذشت جوابی نگرفتم
گفتم خدایا چیکارکنم گفت برو عبدالعظیم و بگو بیان اونجا
رفتم ولی هرچه تماس گرفتم جواب نداد
رفتم در خونه و گفتن یه ساعت پیش رفتن قم
گفتم میام خونه منتظر میمونم تا بیان گفتن اجازه نداریم تو رو راه بدیم اگه بفهمه باهامون دعوا میکنه
گفتم من زنگ میزنم جواب نمیده شما باهاش تماس بگیرید
وقتی جواب داد و باهاش صحبت کردم همش میخواست لج بازی کنه و دعوا
من اصرار کردم که بیا و قبول کرد
بعد از دو ماه که از اون ماجرا میگذره زندگی ما خیلی خیلی رویایی و قشنگ و عاشقانه شده دو بار مسافرت عالی رفتیم دو هفته دیگه هم باز ی مسافرت داریم .
رابطمون عالی شده و هر دو تغیر کردیم
من وقتی یاد این ماجرا افتادم خیلی خوشحال شدم گرییم گرفت که چطور خدا هدایتم کرد و چطور دل همسرم رو نرم کرد و چقدر نتیجه عالی بوده واقعا خداروشکر میکنم که به حرف خدادگوش کردم
طالب و خواهان معشوق کسی است که از شیر درنده هم روی نگرداند ، یا اینکه شمشیر هم باعث تغییر او نشود .
چه بسیار زیبا مولانا شعری داره در مورد تسلیم
خنک آنکسکه چو ما شد، همه تسلیم و رضا شد
گرو عشق و جنون شد، گهرِ بحر صفا شد
مه و خورشید نظر شد که از او خاک چو زر شد
به کرم بحر گهر شد، به روش باد صبا شد
چو شه عشق کشیدش، ز همه خلق بریدش
نظر عشق گزیدش، همه حاجات روا شد
به سفر چون مه گردون به شب چارده پر شد
به نظرهای الهی به یکی لحظه کجا شد
دل تو کرد چرایی به برون ز آخُر قالب
وگر آن نیست بههر شب، به چراگاه چرا شد؟
خنک آنگه که کند حق گنهت طاعت مطلق
خنک آن دم که جنایات عنایات خدا شد
سفرِ مشکل و دورش بشد و ماند حضورش
ز درون قوّت نورش مدد نور سما شد
———————————————————–
دقیقا هر موقع من نیاز دارم راجب به موضوعی بشنوم به فایل های استاد هدایت میشم و زمانی که داشتم اون شب این لایو رو میشنیدیم انگار گرمایی وجودم رو گرفت و فهمیدم که کار را دست کاردون بسپرم و کنار به ایستم
و مشاهده کنم که خداوند چه زیبا رقم میزنه همه چی و
توحید، مفهوم گسترده ای داره باید خودت رو درونش غرق کنه که با گوشت و پوست و استخونت یکی بشه بفهمی من فایل های توحید عملی رو هزاران بااار گوش میکنم هر روز
شیطان هر روز زمزمه های شرک آلودی کنار گوشه ما میکنه و ما باید خیلی خیلی آگاه باشیم
سپاسگزارخداوندم که منو درمدار دریافت این آگاهی های گرانبهاقرارداد.استادعزیز من هنوز تا انتهای فایل ندیدم ولی هروقت صحبت از تسلیم بودن میشه یه صدایی دروجودم فریادمیزنه که تمام دلیل نرسیدنهات همین تسلیم نبودنته.اومدم بگم که من چقدر شرک دارم من به یه برنامه که ساخته ی دست بشره بیشترازخدا اعتماد دارم وااای که چقدرمن مشرکم وقتی از برنامه بلد یا نشان استفاده میکنم خیالم راحته که منوبه مقصدم میرسونه ولی چرا به خدایی که منوخلق کرده وازاون مهمترمنواشرف مخلوقات نامیده نمیتونم همین اندازه اعتماد کنم واقعامشکل من کجاست ؟؟جواب کاملامشخه.
من تمام راهکارهایکه درطول روز به ذهنم میرسید اعتبارشو به عقلم وهوشم میدادم الان متوجه شدم که من هیچی نیستم این لطف خداوند بوده که هر لحظه منوهدایت میکرده وگرنه من از خودم هیچی ندارم چراکه همون عقل و هوش راهم خداوندبمن داده در واقع بمن لطف کرده میتونست بهم نده پس باید هر لحظه بخودم یادآوری کنم سمیه توهیچی ازخودت نداری هرچی داری فقط ازلطف خداست ولاغیر.
استاد عزیز ازشمابینهایت سپاسگزارم بابت این آگاهی ها.
شعر زیبای خواجه عبدالله انصاری رو زمانی که نیاز داشتم بشنوم در کامنت شما خواندم!
سه ساله که عضو سایت هستم و نتایج بسیار زیادی در همه ی موارد گرفتم ولی از نظر مالی،همچنان مقاومت دارم و میدونم که باورهام مشکل دارند و باید بسیار اساسی کار کنم روشون…
همین یه ساعت پیش داشتم با خدا حرف میزدم و غرق در حال خوب بودم و بهش می گفتم که خدا جونم!توی این سه سال همه چی بهم دادی و مهمتر از همه،رابطه ی خوبم با خودت و حال خوبم هست که در هر لحظه کنترل دارم روش و نمیزارم با کمک خودت،افسارش در همه حال از دستم بره و میدونم نتایج و اتفاقات خوبی بواسطه ی کنترل افکارم در انتظارم هست ولی میخوام ثروت بی نهایت رو هم تجربه کنم و بقول استاد قصدم از ثروت بی نهایت،فقط و فقط تجربه ی خودت هست،دیدن زیبایی های جهانت و سفر کردن به تمام نقاط جهان…
من نمیدونم چطوری ولی خودت منو از بهترین و آسان ترین مسیر به سمت خواسته ام هدایت کن و شکر خدا از تمام نعمت هایی که یه فرد میتونه مثال بزنه و بخواد در زندگیش داشته باشه همه و همه رو به لطف خودت دارم ولی میخوام جهانت رو بگردم و ببینیم تمام زیبایی هایی رو که به خاطر من آفریدی و منو در این مسیر هدایت کن تا به راحت ترین و آسان ترین راه به خواسته ام برسم و جهان زیبایت رو گسترش بدم!
اومدم سایت و کامنت های جدید این فایل رو باز کردم و رسیدم به این شعر زیبا:
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم نکند فرق به حالم …. چه برانی، چه بخوانی
… چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی.
. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
به خدا یه حال عجیبیه با خدا بودن!
یه حس فوق العاده…
یه طمانیه ی خاص…
که میگه همه چی بهت میدم!!!
به شرط صبر،ایمان،تکامل و حال خوب داشتن…
تسلیم میشم در برابرش و سره تعظیم و بندگی فرود میارم و از خودش میخوام تا به سر منزل مقصود برسونه!
بنام خداوندی که بخشنده مهربان این متن رو ار اعماق وجودم می نویسم تا خداوند که با درخشندگی نورش روحش،در وجود من مر هدایت کرد وخداوند به عنوان نوری که قابل دیدن نیست که جهان رو داره رهبری می کند وجهان آفریده اون نور هست،خداوند آنجان آگاهی داره کا این آفتاب ماه هزار ستاره سیاره مدار کره زمین رو به چرخش،در میاور وکسی که مغز مرا ساخته وآگاهی ازمن بیشتر باور درام وتسلیم اون نورانیت می شوم تا با باعث روشنای وجودم بشه با آگاهیش باور دارم که از اعماق قلبم با خبر است ذهنی که به خاطر عدم آگاهی وبه خاطر غرور بیجا روح خودم رو آزار دادم روحی که قسمت از وجود خداوند است وباید بزارم خداوند خودش هدایتش رو در بر بگیر چون من سال ها به خاطر عدم آگاهی نتونستم به تنهای هدایت این روح ارزشمندی وپاکی که خداوند در وجودم گذاشته رو نادیده بگیرم وباید هدایت این رو روح رو بدم دست خداوند با باورهای توحیدی باور وادست از عجله تقلا که جز ویژگی های تسلیم نیستند دست بردارم واز خداوند در خداست کنم روش،ومسیر رو هم که چگونه ای داستان تسلیم رو باز خودش با آگاهیش من که به خاطر عدم آگاهی خودم بارها تکرار کردم عوامل بیرونی مانع ارتباط من خداوند شده ونی دونستم خودم با کانون توجه ام دارم قدرت میدم وخودم دارم مانع الهامات خداوند می شوم وخداوند خودت بهتر می دانی که همین کامنت رو با گوش پوست جونم می خواهم در زندگیم پیاده کنم وعملی کنم تا هدایت زندگیم هدایت مغری که خودت ساخته ای واروحت بر وجودم دمیده ای کمک کن به راحتی وآسانی رو به تو بسپارم تنها تو کامل هستی می دانی وتمام آگاهی جهان دردست توست خودت روحم رو بیدار کن ومرا به بیداری روحانی برسون چون روح آذان وتو قدرت بیدرا،کردنش رو هم داری چون من با عدم آگاهی روح خودم آزار دادم نه از روی قصد غرض اروی ندانی وآدم آگاهی وجهل ولی وقتی آگاهی تو باشد وقتی هدایت تو ومتکی ذات باشم کع از وجودت توست وتایید وتحسین میکنم قدرت وعظمت خداوند ودرخشندگی نورش،که فقط،در ذهنت می توانی تصورش،نوری که باعث میشه زیبای ببینی،زبیای بشنوی،نوری که وقتی بر وجودت جاری میشه آنجان به انرژی،میده که باعث میشه توهماتی که از روی ترس،زدی دنیای رو برات بسازه که لحظه روحی ودرونی اینقدر در واوج شور شوق شادی،ودیدن زیبای وسپاسگزاری،کردن می شوی وغرق انرژی می شوی وبپذیزم که من کامل نیستم ود مسیر تکامل هستم تنها خداوند کامل هست همچیز،رو به بسپارم
ما درخواست کردیم ک خدایا ما فقط تو رو میپرستیم و فقط هم از تو یاری میجوییم
ما رو هدایت کن به راه مستقیم به راه کسانی که نعمت داده ای نه راه غضب شدگان و نه راه گمراهان
خداوند هم شنیده این دعای مارو و همواره داره هدایتمون میکنه
در واقع این فایل هم از همون هدایته
خدا داره میگه اگر بخای به راه نعمت هدایتت کنم شرط داره و شرطش هم همین تسلیم شدنه
بابد تسلیم باشی و اجازه بدی ک من هدایتت کنم بابد بدونی ک تو هیچی نمیدونی از خودت از دیگران از آینده و منم ک فقط میدونم و من فقط و فقط خیر هستم و ایمان بیار ب من ک من فقط خیر تو رو میخام
خداوند بهم گفت ب یاد بیار زمانی رو ک اصرار داشتی فلان کارو انجام بدی الان آینده اون موقع هس اگر اون موقع این آینده رو میدونستی هیچ موقع از من اون درخواست رو داشتی؟منم میگم ک معلومه ک ن
میگه دیدی خیر برای تو خواستم تو نمیدونستی آینده رو.فکر کن اگر اون اتفاق افتاده بود الان چ مشکلات بزرگی داشتی
منم میگم خدایا من ب خودم ظلم کردم ک راضی نبودم ب چیزی ک تو داری رقم میزنی ممو ببخش
و سماسگزارتم ک ب حرفم گوش ندادی
خدایا تسلیم من هیچی نمیدونم هر اتفاقی ک بیفته و داره میفته فقط تو رو شکر میکنم چون حتما خیره چون تو خیر مطلقی
خدایا این کار گاهی وقتا سخت میشه و من هم ک خودت میدونی ضعیفم از خودت میخام کمکم کنی
خدا میگه اگر میخای ب راه نعمت ها هدایتت کنم باید تسلیم باشی و نترسی و غمگین نشی بابت اتفاقات
این همون ایمان ب منه
گاهی وقتا ابلیس میاددبهم میگه پس چرا خدا هدایتت نمی کنه چرا گیر کردی و نمیدونی چیکار کنی و من غمگین میشم
در واقعیت اینطوری نیس اتفاقا همون لحظه در حال هدایتم هس خدا و اگر صبر کنم نشونه ایمان منه
ب قول استاد خداوند همواره در حال هدایت ماست قول داده و ب قول هاش عمل میکنه همونطور ک قبلا کرد
وقتی تسلیم باشی یعنی ب این رسیدی ک خداوند در خال مدیریته و داره رقم میزنه دیگه وقت معاملات آرامش داری فک نمیکنی ک الان من چیکارکنم میشینی و نگاه میکنی و خیر برام رقم پیخوره
دیگه وقت ازدواج ب یک شخص خاص گیر نمیدی و اگر بکی از طرفین اون یکی رو رد کرد نمیشینه غصه بخوره و ب حرف ابلیس گوش کنه و بهش بگه ک تو خوب نیستی
در واقع این تموم شدن رابطه رو لطف خدا میدونه و میدونه ک هیچی نمیدونه
در واقع اگر خیر بود براش خداوند جوری مهر اون طرف رو در دل تو و برعکس جا می انداخت ک اون ازدواج رقم بخوره به راحتی بدون این ک تو کاری انجام داده باشی تو مثل همیشه بودی و ادا درنیاوردی
چقدر تسلیم بودن قشنگه
امیرالمؤمنین علی در دعای کمیل میگه ک خدایا کاری کن ک قانع باشم ب مقدراتی ک تو برام رقم میزنی
اولش شاید انسان فک کنه بگه ک این راضی بودن اشتباهه و باید انسان ی کاری بکنه اما در این مکتب انسان باید تسلیم باشه در برابر اتفاقاتی ک رقم میخوره
اگر تسلیم باشم خداوند ب وعده هاش عمل میکنه و هدایت میکنه ب راه نعمت هاا
مثل استاد
خدایا فقط از خودت میخام ک منو تسلیم خودت کنی چون خودت میدونی ک من ناتوان و عجولم
یا لطیف ارحم عبدک الضعیف الذلیل الخقیر المسکین المستکین
واقعا جای افسوسه که شما اینطور قرآن رو تفسیر به رأی میکنید…
خداوند در آیه 19 سوره آل عمران صریحا میفرماید: «ان الدین عند الله الاسلام» یعنی دین [مورد قبول] نزد الله، اسلام است و در آیه 85 میفرماید: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه» یعنی هر که جز اسلام دینى را بجوید، هرگز از او پذیرفته نشود!
من متوجه نمیشم که شما چطور اصرار داری که ما اصلا دینی به نام اسلام نداریم و تمام منظور خداوند از فرستادن این کتاب آسمانی و پیامبر (ص) و 12 امام (ع) یعنی یک تسلیمبودن خشک و خالی…
اصلا فرض کنیم تمام اسلام یعنی تسلیم!
آیا غیر از اینه که لازمه تسلیم خدا شدن، پذیرش دستورهاى اوست؟! آیا غیر از اینه که همیشه باید به آخرین و کاملترین دستورات الهی عمل بشه؟! و آیا آخرین و کاملترین دستورات خدا، چیزی جز همان دین اسلام هست که آخرین فرستاده او آورده؟!
افسوس بابت مخلوطکردن فهم ناقص خودتون از دین اسلام و قرآن، با بعضی مطالبی که واقعا مفید و کمککننده هستن و گاهی باعث میشن تا مخاطب نتونه مطالب نادرست رو از درست تشخیص بده…
دغدغه شما کاملا محترم است اما سطح مطالعه و دقیق شدن هر شخص در یک مساله با شخص دیگر تفاوت دارد و آقای عباسمنش ( صرف نظر از اینکه من به شخصه کسی رو بت نمیکنم و بی عیب نمیدونم ) اما ایشان واقعا در مطالعه تونستن از سطح به عمق زیادی برند و این از اشرافی که به مسائل معنوی و قرآنی دارند مشخصه و نکته آخر که لازم میدونم یادآور بشم اینکه بزرگترین رسالت دین اسلام توحید هستش و توحید همون چیزی هستش که با قسمت آخر کامنت شما نمیخونه ( اشاره شما به اینکه 12 امام هم فرستاده خدا هستند !! این بت سازی که الان هم نمودشو به وضوح در جامعه خودمون میبینیم و نتیجه ش دور شدن مردم از خدا و قرآن و دور شدن از اصل توحید هستش همون اصلی که همیشه مورد تاکید جناب عباسمنش بوده و هستش. شاد و سربلند باشید .
اما باید عرض کنم که اولا منظور بنده از بخش امامان (علیهمالسلام) این نبود که فرستاده مستقیم از جانب خدا هستن مانند پیامبران، بلکه تبیینکننده دین اسلام، ادامهدهنده راه پیامبر و منصوبشده از جانب او هستند و یقینا منصوبشدگان توسط پیامبر، قبلش از طرف خدا و به دستور خداوند منصوب شدن و پیامبر سرخود کاری رو انجام نمیده (البته به اعتقاد من تمامی 14 معصوم یک نور واحد هستند و خداوند این 14 نور رو بر همه خلائق برتری داده است و پیشنهاد میکنم اگر مایل هستید برای تعمق بیشتر در این زمینه، به مضامین برخی ادعیه مانند جامعه کبیره مراجعه بکنید)
دوما دین اسلام بر پایه 5 اصل بنا شده و نه فقط توحید و اگر هر یک از این پایهها کنار برن، تمامی این بنا فرو میریزه! به این معنا که توحید بدون اعتقاد به عدل این خدا، کاملا بیمعنا میشه! همونطور که اعتقاد به وحدانیت و عدل الهی بدون اعتقاد به اینکه این خدا بایستی فرستادگانی مانند انبیا و در ادامه ائمهای (که از گناه و خطا معصوم هستن) رو قرار بده تا دینش رو تبیین کنند، باز هم بیمعنا میشه! در نهایت اعتقاد به همه این موارد بدون وجود یک روز حساب و جدا شدن افراد صالح از ناصالح بیمعنا خواهد بود! پس بحث از امامت، بحث از یک پایه دین اسلام هست و من کسی رو نمیشناسم که پیرو و دنبالهرو اهل بیت بوده باشه اما از خدا و قرآن دور شده باشه! اگر هم شما فکر میکنید که محبت و پیروی از یک امام معصوم از خطا، مخالف با توحیده، باید در معنایی که از توحید دارید، تجدید نظر کنید
سوما آقای عباسمنش در مسائل قرآنی و معنوی دقیقا چه عمقی دارند؟ جز اینکه نظریات خودشون رو مثل هزاران نفر دیگه بیان میکنن و همونطور که من بالا اشاره کردم، صحبت ایشون خلاف آیات صریح قرآنه! بالاخره اگر مرجع ایشون و همینطور شما قرآنه، نمیشه که چند تا آیه رو مهم بدونیم و باقی آیات رو نادیده بگیریم…
اصلا اگر قرار بود که هر کسی قرآن رو طبق فهم خودش تفسیر کنه، آیا نیازی به پیامبر می بود؟ آیا نیازی به علم تفسیر میبود؟ آیا این همه احکامی که در این دین وجود دارن، اصلا در قرآن بیان شده و یا فقط به ذکر کلیات بسنده شده؟ شاهکار ایشون در بحث نمازه که استدلالی که برای عدم وجوب نماز بر اساس (1 آیه در قرآن) میارن، خندهداره…
در پایان باید عرض کنم که من خودم از خیلی مطالب آقای عباسمنش استفاده کردم و الان هم که در سایت فعالیت دارم، به امید بهره بیشتر از «بعضی» مطالب ایشونه، اما توحید صرفی که ایشون ترویج میکنن، کاملا با دین اسلام در تضاده و این دین هیچوقت نگفته که به وحدانیت و ربوبیت خداوند اعتقاد داشتهباشیم و تمام، دیگه هر کاری که دلمون خواست انجام بدیم! چون در بسیاری از ادیان پیشین ابراهیمی و غیر ابراهیمی هم میشه توحید رو پیدا کرد! بلکه این دین یک پکیج کامل و ابدیه و از ما میخواد تا در برابر «اوامر و دستورات خداوند» تسلیم باشیم و این تسلیم شامل 5 اصل و 10 فرع میشه که شما بهتر از من میدونید! البته من برای طولانینشدن بیش از حد، از ذکر جزئیات خودداری میکنم ولی دوست دارم طبق گفته خودتون که آقای عباسمنش رو بت نکرده و بیعیب نمیدونید، راجع به موضوعات دینی مثل توحید یا امامت، تحقیقات مفصلی کنید و اصلا به این صحبتها اکتفا نکنید؛ چون این مباحث تمام عقلی و استدلالی بوده و نمیتونیم بگیم چون فلانی گفت، من هم پذیرفتم… خود من هم در ابتدای آشنایی با ایشون، فکر میکردم که با شیعهبودن و عمل به تمامی اصول دین دارم شرک میورزم، اما این شک مقدس، باعث شد تا دوباره از نو راجع به دین اسلام تحقیق کنم و ایمانم نسبت به قبل چندین برابر بشه و البته که متوجه کاستیها و نواقص فراوان آقای عباسمنش در حوزه مباحث دینی و قرآنی بشم! ضمن اینکه ایشون رسما در یکی از فایلهای گفتگو با دوستان اعلام کردن که خودشون رو مسلمان نمیدونن!
عرض سلام و ادب دوباره محضر دوست بزرگوار؛ چقدر خوشحالم که میبینم مانند من ذهن پرسشگری دارید و از بت سازی گریزانید و به صرف وجود محسناتی در یک شخص از اون یک بت عاری از خطا نمیسازید ؛ دوست عزیزم مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید ! خروجی تفکرات یک فرد یا مکتب دیر یا زود ما رو به نقاط قوت و نقاط ضعف اون فکر یا بهتر بگویم گوینده و مدعی اون افکار واقف میکنه ؛ آقای عباس منش به دلیل زمان و تمرکزی که برای مطالعه قرآن گذاشته اند و نگاه عمیقتری که به نسبت حتی خیلی از روحانیان گذاشتند زوایای کمتر توجه شده تری رو برای مخاطبینشون روشن کرده اند که از جمله اونها برای من اعتقاد به چشم زخم یا معنی اصلی توحید و قدرت تشخیص اصل از فرع رو بهتر از خیلی ها توضیح داده اند و البته گفته و نظراتی هم که به نظر من کمی بیشتر از معمول مثبت اندیشانه بوده اند و باعث پنهان ماندن و محجور ماندن مساله ای شده اند که من مثلا همین دیروز پاسخ کامل و انتقادی به یکیشون دادم و امیدوارم که درجش کنند، و نکته مهم دیگری رو که خیلی لازم میدونم عرض کنم این هستش که شما اصول دین رو برای من توضیح دادید که یکی از اونها امامت بود!! دوست خوبم اعتقاد به این یک اصل فقط در بین اقلیت محترم تشیع مرسومه و اون هم فقط در بخش هایی از ایران و عراق و افغانستان آن هم در حالی که قدمت ظهور و گسترش این مکتب در ایرا همانطور که میدانید هیچگاه و هیچگاه به 500 سال هم نمیرسد ؛ مکتب و مرام حافظ سعدی مولانا خیام فردوسی و ابن سینا و ده ها و ده ها شخصیت اصیل ایرانی گواه این موضوع هستش در حالی که برداشت های ما از دین و توحید الان به این صورت که میبینیم هستش و نتیجه ش شده اینکه الان میبینیم دور شدن از قرآن و وسیله کردن مزار اون ها و تمسک به حرفهایی که به عنوان حدیث اونها ازش یاد میشه و بعضا در تضاد با قرآن هم هستند و اینکه کل شمار جمعیتی این عزیزان حتی با احتساب مناطق غالب جمعیتیشان زور به 20 درصد کل جمعیت باور مندان به اسلام برسد !! آیا باقی باور مندان به اسلام در جهان نادان و منحرفند؟ آیا به قول شما امامان منصوبین پیامبرند آن هم در حالی که حیات پیامبر فقط با زندگی و بلوغ دو نفر از اون ها همراه بوده!! آیا سایر مسلمانان جهان که نزدیکان پیامبر و جانشینان او را بت نکرده و ولادت و وفاتشان را برگزار نمیکنند به درد نخور و بی دینند؟؟؟ دوست عزیزم ما ادعای توحید میکنیم اما با تفسیر شخصی خودمان آن را رعایت میکنیم اگر آقای عباسمنش ما را تا اینجا آورده خوب چه اشکالی دارد ما هم خودمان تلاشی بکنیم و با تمرکز و نه پای تلویزیون و منبر نشستن بیاییم و دقیق تر شویم خدا هم کمکمان میکند و به سمت افراد و مسیر های درست هدایتمان میکند.
در پناه خداوند بی شریک بی همکار بی مشاور و قادر مطلق شاد و سربلند باشید.
استاد عزیزم سلام مریم مهربان و زیبا سلام بچه های فوق العاده ی هم مدار و هم مسیر سلام
استاد عزیزم بزرگترین معجزه ی من نسبت به فایل ها و گفته های شما رابطه ی حرفهای شما با نوشته هاو حال و هوای هرروزمه
من چندین روزه که در راز و نیازهام با خدا و گپ و گفت روزانه م خیلی زیاد به کلمه ی تسلیم بودن اشاره کردم و وقتی این فایل شمارو دیدم و گوش دادم بارها و بارها …. خیلی زیاد با تمام وجودم لذت بردم و احساس کردم قلبم چقدر به شما و این صحبتها نزدیکه!
من قدم 4 دوره ی بینظیر 12 قدم هستم و الان به لطف الله یکتا قدم 5 رو دارم شروع میکنم و در این مرحله از رشد با توجه به آموزه های شما استاد ناز و مهربونم که واقعا عاشقتونم به مسئله ی بی انتهای تسلیم بودن رسیدم!
و قدم به قدم هدایت شدم به دونستن بیشتر!
و شما هم در همین حال این فایل عجیب رو گذاشتید!
تسلیم بودن یعنی :
اینکه چقدر زندگی زیباتر و راحتتر میشه وقتی همه چی رو به خدا سپرد! و چه اشتباهیه گردن گرفتنِ مسائل ریز و درشت زندگیمون!
حل مشکلات احتمالی
انتخاب راهِ درست
انجامِ کارِ درست
انجامِ کارِ به موقع
پیدا کردنِ دوست خوب
پیدا کردنِ کارمند مناسب و وظیفه شناس
و و و ….
هزار و یک مسئله ای که در روز برای یک انسان ممکنه به وجود بیاد و چقددددر میشه راحتتر حل شه اگر بگیم:
خدایا تو بگو ، الان چیکار کنم؟
تو بزرگی ،تو بخشنده ای ،تو رزاقی ،تو فرمانروای این جهانی!
تو منو خلق کرد برای عشق بازی با خودت!
و این جهان روبرای لذت بردنِ من
و زمین و آسمانها و هرآنچه که بین این دو هستند رو مسخر کردی فقط برای اینکه من لذت ببرم
من مگر با این عقل و آگاهی میتونم قطره ای از دریای بیکرانِ آگاهیه تورو داشته باشم؟
مگر قدرت من در مقابل قدرت بی انتهای تو به حساب میاد؟
زندگی خیلیییی راحتتر شد برای من با این دیدگاه استاد عزیزم
آرامش لحظه به لحظه ی زندگیم موج میزنه و نشستن روی شونه های خدارو دارم تجربه میکنم!
من تسلیم بودن رو زمانی تجربه کردم که آرزوهام رو سپردم به خدا و اون برام محقق کرد یکی پس از دیگری
ارتقای شغلی
همسری که از روز اول بینظیر بود اما هرروز بهتر از قبل هم میشه
همکارو نیروی کاری عالی
افتتاح کسب و کار خودم که روزی بزرگترین آرزوم بود
خرید دوره های شما استاد عزیزم که واقعا جزو آرزوهام بود
و و و …
زندگی خیلی زیباتر شد از وقتی فهمیدم باید روی شونه های خدا نشست و کار رو سپرد به خودش!
نقشِ من در این زندگی فقط لذت بردن و زندگی راحت و آسوده رو تجربه کردنه! این احساس قبلا باعث میشد گاهی فکر کنم نکنه من تنبلم که از خدا میخوام کارا راحتتر حتی انجام بشه؟
اما امروز فهمیدم نه، این تنبلی نیست!
این رها بودن در آغوشِ مهربان و البته قدرتمند خداونده!
این توقع زیادیه که از بزرگی و قدرت بی انتهای خداوند دارم!
میدونم میتونه -بیشتر از حد تصور
میدونم میخواد -بیشتر از خودم
میدونم میده -بیشتر از چیزی که میخوام
مغز من خیلیییییی کوچیکتر از این حرفهاس که ذره ای از بزرگی معبود یکتای خودم رو درککنم!
پس من بای رها باشم
آزاد باشم در آغوشش
و خودم رو بسپارم به این قدرت بی نهایت
خداوند رزاقه، بی نهایت مهربونه، قوانینش بدون نقصِ ، و من عاشق خودشو قوانینش شدم
این داستان ادامه دارد ….
استاد بینهایت عاشقتونم احساسم به شما و خانم و شایسته و این شرایطی که برای ما درست کردید واقعا در کلام نمیگنجه
خداوند رو سپاسگزارم به خاطر وجودتون
خداوند رو سپاسگزارم از اینکه در این بازه ی زمانی به دنیا اومدم که شما استاد بینظیر رو داشته باشم و افتخااااااار کنم از ته قلبم به این شاگردی
به نام خداوند بخشنده مهربان
من درحال دریافت آگاهی های روزشمار زندگی من هستم،فایل سوم در مورد تسلیم بودن در برابر خداوند بود و من برام سخت بود که درک کنم این موضوع رو،حتی نوشتن کامنت در مورد این موضوع هم برام سخت بود.
تا اینکه استاد این فایل رو روی سایت بارگزاری کردند و چقدر همزمانی
خداوند داره به من کمک میکنه داره هدایتم میکنه
خداروشکر میکنم بخاطر شنیدن این فایل ،بخاطر اینکه باورهای من تقویت شد نسبت به تسلیم خداوند بودن.
پرسیدن چرا ها از خودمون و شناخت خودمون احساس بهتری به من داد.
اینکه به یک چیزی نچسبم خیلی حالمو بهتر کرد.
یک فایل از استاد شنیدم چندروز قبل که داشتن اگر اشتباه نکنم یک شعر از پروین میخوندم.چقققثدر اون فایل عجیب بود،چقدر باعث شد نسبت به قدرتی که خداوند داره آگاه تر بشم.
خدا واسه ی من دریا می شکافه،این چیز کمیه؟
چرا من به حرفاش گوش نکنم؟چرا وقتی اون به راحتی منو به چیزهایی که میخوام میرسونه خودمو اذیت کنم؟خودم چی بلدم مگ؟چرا مثه یک نوزادی که در رحم هست فقط اعتماد نمیکنم و تسلیم نمیشم؟
نجواهای ذهنی اینجا خودشون رو نشون میدن.
خدایا من اجازه میدم که هدایتم کنی،من رو هدایت کنی به رابطه ای که احساس ارزشمندی و آرامش به من بده،یاعث بشه تورو بیشتر بشناسم،منو به سلامتی بیشتر به شادی بیشتر و به نعمت های بیشتر هدایت کن،به دیدن طبیعت زیبا هدایتم کن.
به کاری که نعمت و ثروت بیشتری به من میده و احساس ارزشمندی به من میده هدایتم کن.
خدایا شکرت و دوست دارم،میدونم ک تو عاشقمی️
سلام استاد عزیزم عاشقتم سلام بر خانم شایسته عزیز مهربان. دوست داشتنی
استاد باورت نمیشه این فایل رو 2 3 باری گوش کردم و همش داشتم فکر میکنم من چطور تسلیم تر باشم
همین ایده ک برم روی پشت بوم خونه بخوابم هم خدا بهم گفت ب تضاد خوردم و خدا گفت این کار رو بکن انجامش دادم پر از خیر بود برام و برای من مناسب بود
و شب قبل خواب داشتم نعمت هام رو مینوشتم ک از ی جایی ب بعدش دیگه خدا واسه نوشت داشتم نعمت هام رو مینوشتم ی سری وسایل خریده بودم برای راحت بودن با دوره قانون سلامتی مثل دستگاه همبر. تابه چدنی و گاز ذغالی چرخ گوشت و اینها رو گذاشته بودم تو خونه ک مثلا راحت باشم اما استفاده ایی نمیکردم ازشون خلاصه دیشب ک داشتم اینها را مینوشتم ب خدا میگفتم خدایا من این ها رو خریدم چطور ازش پول بسازم تو شغل فعلی ام هم ب تضاد خوردم و و باعث شد ک فکر کنم و چقدر هم این تضاد خوب بود
خلاصه خدا برام نوشت این کار رو بکن چون تو ساندویچی کار میکنم همبر زدن رو یاد گرفتم ک چجوری هست و اینها و خلاصه بهم گفت اینکار رو بکن گوشت بگیر و خالص همبرگر درست کن و بفروش آماده چیزی ک خودم هم ب تضاد خورده بودم و دوست داشتم ی نفر این کار رو کرده باشه. ک البته هم هست ورق همبر آماده اما واقعا من اعتمادی نداشتم ک گوشت خالص باشه و ادویه و دوست داشتم ب سبک قانون سلامتی باشه ک خدا بهم گفت خودت انجامش بده اینها ب خدا میدونم ک باورتون میشه بهم گفت این کار رو بکن این اونجا اون و فلان این رو داری و فردا این کار رو بکن و ایم شکلی باهام حرف زد واسم نوشت خودم هم بعد اون نوشتم ک اون نجواهای شیطانی نخوان منو منصرف کنن و قشنگ احساس کردم ک همش دارن در مورد نشدن ها نمیشه وووو این ها پچ پچ میکرد و ی نکته ایی متوجه شدم این بود ک میخواست واقعا من رو منصرف کنه
همون صبح ک بیدار شدم نشونه گذاشتم و گفتم خدایا اگه این ایده الهام از طرف توست این نشونه را میذارم اگر مادرم خواست ک خونه بره بیرون ب این معنی هست ک باید انجامش بدم
خلاصه سپاس گذاری هام رو نوشتم و اومدم پایین و دیدم بله مادرم میخواد بره خونه مامانش و این هم لطف خدا بود ک شرایط رو جوری فراهم کرد ک من ماشین پدرم را بردارم و ببرم مادرم را این هم هدیه ایی از طرف خدا دیدم ک بهم لطف کرده و ماشین هم بهم داده ک برای خرید اذیت نشم برداشتم و رفتم گوشت بگیرم و ی پسر تقریبا هم سن خودم ک این هم هدایت بود رفتم پیشش و گوشت گرفتم با قلم ک این ایده هم تو مسیر بهم الهام شد ک قلم بگیرم و روغنش رو ک شما گفتین توی دوره سلامتی تهیه کنم و بفروشمش ک این ایده هم لطف خدای مهربونم بود و شما استاد عزیزم ک این آگاهی ها را در اختیار ما گذاشتید بسیار سپاس گذارم
بله خلاصه ماشین ک خدا بهم داد و همون موقع درست کردن همبر هم
خدایا عاشقتم ک مشتری هم بهم گفتی ب کی بگم بهم گفت ب فلانی بگو این محصول رو داری موقع درست کردن همبر ها و گفتم چشم
همبر ها را چندین تا زدم و سعی میکنم تکاملم را رعایت کنم و کیفیت را الویت کارم این ایده ام قرار بدم و دوره لیاقت هم واقعا بسیار تاثیر گذار بود برام و این جمله شما ک در مورد عمل کردن ب ایده ها گفتید
خدا میدونه تو سر شما ها تک تکتون چقدر ایده های میلیون دلاری اومده ک هرگز اجرا نشده هرگز اجرا نشده چرا دنبالش نرفتی
اون خدایی ک ب تو الهام کرده ب همه داشته الهام میکرده اون ی فرستنده ک داره میفرسته حالا اینکه چقدر ما گیرنده هامون قویه برمیگرده ب ما اینکه ما چقدر گیرنده هامون قوی چقدر میشنویم
اینکه میشنویم و عمل میکنیم این دیگه برمیگرده ما ب احساس لیاقت ب احساس خود ارزشمندی
همون موقع ک این فایل رو شنیدم 2 تا ایده داشتم و تو ذهنم بود اما جرات نمیکردم ی نیم قدم هم براش بردارم
خداوند چقدر مهربونه اون موقع تقریبا 2 ماه پیش فکر میکنم سیگار میکشیدم و توی همون سیگار خودم ب تضاد برخورد کردم و مثل اون شیر آبی ک داشتید استاد اون قسمت 10 بود فکر کنم آره ک داشتید پنجره ها را مینشستیم و خانم شایسته خشک میکرد اون سرشیر رو معرفی کردید من هم توی اون سیگار کشیدنه ب تضاد خوردم و ایده ایی ب ذهنم رسید ک آقا ب شرکت سیگار بگم این اندازه و اینجوری سیگار تولید کنه ووو اون ایده ایی ک داشتم یعنی این خداوند چقدر مهربونه من اون زمان ک سیگار میکشیدم فکر میکردم خدا نگاه هم بهم نمیکنه این خدا چقدر رحمان و رحیم است ک باز هم ایم ایده را بهم گفت اما من اجراش نکردم
اما این را جدی میگیرم نشونه گذاشتم و درست بود قلبم را محکم کرد خداوند و نشونه بعدی هم تو خونه ک بودم رفتم توی برنامه موسیقی گوشی و گفتم خدایا ی نشونه ی دیگه هم بدم بده و معمولا این کار رو میکنم و چشمام رو میبندم و دست میکشم روی صفحه گوشی ک فایل ها بیاد بالا و همین جوری میاد زدم روش و دیدم فایل انگیزشی 4 واسم اومد تموم شد 2 بار گوش دادم گفتم خدایا نشونه بعدی فایل فراوانی رو آورد ک توی پرادایس صحبت میکنید و اول آروی را نشون دادین و فایل بعدی هم توحید عملی بود فکر کنم درمورد رئیس جمهور شدن ترامپ توضیح دادین ک واقعا چقدر باور های قدرتمند کننده و توحیدی توی اون فایل گفتین و بی نهایت سپاس گذارم استاد خودتون میدونید میفهمید از این فرکانس از این عشقی ک ب شما دارم لذت میبرم از این لبخندی ک روی لبت هست استاد خانم شایسته هر کسی ک داره میخونه خداوند خیلی مهربونه و عاشقانه دوست داره همه پیشرفت کنیم و باز هم داشتم میرفتم سر کار استاد یهو دیدم ی پلاستیک روی حیاط هست دقت کردم دیدم این ک پلاستیک های همبر هست ک خریدم و ب پدرم گفتم کجا بوده و فلان گفت تو ماشین بود ی لحظه هنگ کردم گفتم من ک همه رو برداشتم کلا ی پلاستیک بود آیت از کجا اومده خلاصه دیدم بله خدا برام معجزه کرده ی پلاستیک دیگه هم رایگان بهم داد اگه این معجزه نیست پس چیه خدایا عاشقتم و بهد دوباره دیدم ک پدرم ی پلاستیک نسبتا زیاد چربی های مرغ و پوست و اینها از آشپزخونه آورده (جایی ک کار میکنه)و پرسیدم چجوری و اینها گفت اینها اضافه بود توی یخچال من آوردم میخوای گفتم آره آیت خیلی عالیه واسه روغن خلاصه گفت ک باشه پس من میشورم و آماده میکنم تا شب بیای خودت درسش کنی
چقدر این اشک لذت بخشه خدایا شکرت
من ی قدم برداشتم و اینجوری واسم درست کردی
چن وقتی بود دوست داشتم اینجوری گریه کنم واقعا لذت بخشه این اشک عاجزانه منه خدایا شکرت از تمام این نعمت هایی ک بهم دادهایی از هر آنچه ک بهم دادهایی از خطرات از ضررهایی ک جلو گیری کردی برام بینهایت سپاس گذارم خدای من
ای فرمانروای کل کیهان تنها تو را میفرستم و تنها از تو یاری میجویم خودت هدایتم کن ب راه راست براه کسانی ک ب آنها نعمت دادهایی
عاشق همتونم دوستتون دارم
امید وارم این احساس الان من رو همگی همگی مخصوصا خودم باز هم تجربه کنم و سپاس گذار خداوند بشم
تجربیاتی را به یاد بیاورید که به جای تکیه بر عقل انسانی خود یا دیگران، تسلیم هدایت خداوند شدی
یک ساعت پیش از تودم پرسیدم آیا من همچین تجربه ای داشتم؟ ذهن شیطانی گفت .. نه … فکر نکنم … هیچی یادم نمیاد …. دلم میگفت چرا بابا حتما داشتی یادت نیست . اگه باشه خدا به یادت میندازه
و جالبه که بعد ارسال کامنت قبلی م و خوندن کامنت رها خانم یاد هدایت خودم افتادم و چقدر گریه کردم .
خیلی هم ازش نگذشته مال دوماه پیش . 19 خرداد
من 5 ماه از پیش همسرم رفته بودم برای جدایی و طلاق 4 ماه بود که پسرمم ندیده بودم هزارن مشکل ریز و درشت تو رابطه داشتیم
من تو اون مدت بیشتر از همیشه داشتم روی خودم کار میکردم چون وقت بیشتری هم داشتم قدم اول و دوم هم کار میکردم و جالب دو روز پیش که نتایجم از این دو قدم رو تو سایت نوشتم خانم شایسته عزیز بهم امتیاز داد و مطلب منو در کانال تلگرام درج کرد که بینهایت خوشحال شدم و به خودم افتخار کردم و خداروشکر کردم .
خلاصه من متوجه شدم که میتونم بازم این رابطه رو شروع کنم و ادامه بدم و برگردم پیش همسر فرزندم .
همسرم بشدت ازمن ناراحت بود بخاطر رفتن من خیلی اذیت شده بود هم خودش هم پسرم تو اون مدت که نبودم خیلی سعی کرد دلم رو بدست بیاره ولی من قبول نکردم . برای همین تصمیم گرفته بود حتی اگه منم امدم دیگه اجازه نده پسرم رو ببینم .
در خانواده من همه مصمم بودند که جدا بشیم همه باور کرده بودند چون خودم اینو گفته بودم چون خودمم قصدم جدایی بود
ولی وقتی متوجه ریشه این اختلاف ها شدم انگار که پرده ها از جلو چشمم کنار رفتند اون خشم ک کینه از دلم رفت و برای من ورق برگشت من دلتنگ همسرم شدم خواستار دیدن و در آغوش کشیدن پسرم شدم
من میدونستم که اگه برگردم همه خانوادم بامن دعوا میکنن که چرا همچین کاری کردی میدونستم که همسرم میخواد تلافی کنه میدونستم که بچم باهام غریبگی میکنه همه اینها برام مثل روز روشن بود
ولی از خدا هدایت میخواستم هر روز و هر شب تو دفترم مینوشتم از خدا هدایت میخواستم
هر لحظه در دلم از خدا خواسته ام رو طلب میکردم
از خدا پرسیدم چیکار کنم
گفت پیام بده
دو روز گذشت جوابی نگرفتم
گفتم خدایا چیکارکنم گفت برو عبدالعظیم و بگو بیان اونجا
رفتم ولی هرچه تماس گرفتم جواب نداد
رفتم در خونه و گفتن یه ساعت پیش رفتن قم
گفتم میام خونه منتظر میمونم تا بیان گفتن اجازه نداریم تو رو راه بدیم اگه بفهمه باهامون دعوا میکنه
گفتم من زنگ میزنم جواب نمیده شما باهاش تماس بگیرید
وقتی جواب داد و باهاش صحبت کردم همش میخواست لج بازی کنه و دعوا
من اصرار کردم که بیا و قبول کرد
بعد از دو ماه که از اون ماجرا میگذره زندگی ما خیلی خیلی رویایی و قشنگ و عاشقانه شده دو بار مسافرت عالی رفتیم دو هفته دیگه هم باز ی مسافرت داریم .
رابطمون عالی شده و هر دو تغیر کردیم
من وقتی یاد این ماجرا افتادم خیلی خوشحال شدم گرییم گرفت که چطور خدا هدایتم کرد و چطور دل همسرم رو نرم کرد و چقدر نتیجه عالی بوده واقعا خداروشکر میکنم که به حرف خدادگوش کردم
بسم الله الرحمن الرحیم
غزلی از سعدی هست که بسیار زیباست
سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی
کس دیگر نتواند که بگیرد جایت
همچو مستسقی بر چشمه نوشین زلال
سیر نتوان شدن از دیدن مهرافزایت
روزگاریست که سودای تو در سر دارم
مگرم سر برود تا برود سودایت
قدر آن خاک ندارم که بر او میگذری
که به هر وقت همی بوسه دهد بر پایت
دوستان عیب کنندم که نبودی هشیار
تا فرو رفت به گل پای جهان پیمایت
چشم در سر به چه کار آید و جان در تن شخص
گر تأمل نکند صورت جان آسایت
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
هم در آیینه توان دید مگر همتایت
روز آن است که مردم ره صحرا گیرند
خیز تا سرو بماند خجل از بالایت
دوش در واقعه دیدم که نگارین میگفت
سعدیا گوش مکن بر سخن اعدایت
عاشق صادق دیدار من آنگه باشی
که به دنیا و به عقبی نبود پروایت
طالب آن است که از شیر نگرداند روی
یا نباید که به شمشیر بگردد رایت
معنی بیت دوازدهم
طالب و خواهان معشوق کسی است که از شیر درنده هم روی نگرداند ، یا اینکه شمشیر هم باعث تغییر او نشود .
چه بسیار زیبا مولانا شعری داره در مورد تسلیم
خنک آنکسکه چو ما شد، همه تسلیم و رضا شد
گرو عشق و جنون شد، گهرِ بحر صفا شد
مه و خورشید نظر شد که از او خاک چو زر شد
به کرم بحر گهر شد، به روش باد صبا شد
چو شه عشق کشیدش، ز همه خلق بریدش
نظر عشق گزیدش، همه حاجات روا شد
به سفر چون مه گردون به شب چارده پر شد
به نظرهای الهی به یکی لحظه کجا شد
دل تو کرد چرایی به برون ز آخُر قالب
وگر آن نیست بههر شب، به چراگاه چرا شد؟
خنک آنگه که کند حق گنهت طاعت مطلق
خنک آن دم که جنایات عنایات خدا شد
سفرِ مشکل و دورش بشد و ماند حضورش
ز درون قوّت نورش مدد نور سما شد
———————————————————–
دقیقا هر موقع من نیاز دارم راجب به موضوعی بشنوم به فایل های استاد هدایت میشم و زمانی که داشتم اون شب این لایو رو میشنیدیم انگار گرمایی وجودم رو گرفت و فهمیدم که کار را دست کاردون بسپرم و کنار به ایستم
و مشاهده کنم که خداوند چه زیبا رقم میزنه همه چی و
توحید، مفهوم گسترده ای داره باید خودت رو درونش غرق کنه که با گوشت و پوست و استخونت یکی بشه بفهمی من فایل های توحید عملی رو هزاران بااار گوش میکنم هر روز
شیطان هر روز زمزمه های شرک آلودی کنار گوشه ما میکنه و ما باید خیلی خیلی آگاه باشیم
واقعا
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ﴿6﴾ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ﴿٧﴾
ما را به راه راست هدایت فرما، (6) راه آنان که گرامیشان داشتهای، نه [راه] مغضوبان، و نه [راه] گمراهان. (7)
الهی آمین
با عشق فراوان
زهرا
سلام خدمت دوستان عزیز و خانواده بزرگ عباس منش
سپاسگزارخداوندم که منو درمدار دریافت این آگاهی های گرانبهاقرارداد.استادعزیز من هنوز تا انتهای فایل ندیدم ولی هروقت صحبت از تسلیم بودن میشه یه صدایی دروجودم فریادمیزنه که تمام دلیل نرسیدنهات همین تسلیم نبودنته.اومدم بگم که من چقدر شرک دارم من به یه برنامه که ساخته ی دست بشره بیشترازخدا اعتماد دارم وااای که چقدرمن مشرکم وقتی از برنامه بلد یا نشان استفاده میکنم خیالم راحته که منوبه مقصدم میرسونه ولی چرا به خدایی که منوخلق کرده وازاون مهمترمنواشرف مخلوقات نامیده نمیتونم همین اندازه اعتماد کنم واقعامشکل من کجاست ؟؟جواب کاملامشخه.
من تمام راهکارهایکه درطول روز به ذهنم میرسید اعتبارشو به عقلم وهوشم میدادم الان متوجه شدم که من هیچی نیستم این لطف خداوند بوده که هر لحظه منوهدایت میکرده وگرنه من از خودم هیچی ندارم چراکه همون عقل و هوش راهم خداوندبمن داده در واقع بمن لطف کرده میتونست بهم نده پس باید هر لحظه بخودم یادآوری کنم سمیه توهیچی ازخودت نداری هرچی داری فقط ازلطف خداست ولاغیر.
استاد عزیز ازشمابینهایت سپاسگزارم بابت این آگاهی ها.
*بارالها…
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم نکند فرق به حالم …. چه برانی، چه بخوانی
… چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی.
. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
خواجه عبدالله انصاری*
سلام مهسای عزیزم!
شعر زیبای خواجه عبدالله انصاری رو زمانی که نیاز داشتم بشنوم در کامنت شما خواندم!
سه ساله که عضو سایت هستم و نتایج بسیار زیادی در همه ی موارد گرفتم ولی از نظر مالی،همچنان مقاومت دارم و میدونم که باورهام مشکل دارند و باید بسیار اساسی کار کنم روشون…
همین یه ساعت پیش داشتم با خدا حرف میزدم و غرق در حال خوب بودم و بهش می گفتم که خدا جونم!توی این سه سال همه چی بهم دادی و مهمتر از همه،رابطه ی خوبم با خودت و حال خوبم هست که در هر لحظه کنترل دارم روش و نمیزارم با کمک خودت،افسارش در همه حال از دستم بره و میدونم نتایج و اتفاقات خوبی بواسطه ی کنترل افکارم در انتظارم هست ولی میخوام ثروت بی نهایت رو هم تجربه کنم و بقول استاد قصدم از ثروت بی نهایت،فقط و فقط تجربه ی خودت هست،دیدن زیبایی های جهانت و سفر کردن به تمام نقاط جهان…
من نمیدونم چطوری ولی خودت منو از بهترین و آسان ترین مسیر به سمت خواسته ام هدایت کن و شکر خدا از تمام نعمت هایی که یه فرد میتونه مثال بزنه و بخواد در زندگیش داشته باشه همه و همه رو به لطف خودت دارم ولی میخوام جهانت رو بگردم و ببینیم تمام زیبایی هایی رو که به خاطر من آفریدی و منو در این مسیر هدایت کن تا به راحت ترین و آسان ترین راه به خواسته ام برسم و جهان زیبایت رو گسترش بدم!
اومدم سایت و کامنت های جدید این فایل رو باز کردم و رسیدم به این شعر زیبا:
از کوی تو بیرون نشود پای خیالم نکند فرق به حالم …. چه برانی، چه بخوانی
… چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی.
. نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد… نروم باز به جایی پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
به خدا یه حال عجیبیه با خدا بودن!
یه حس فوق العاده…
یه طمانیه ی خاص…
که میگه همه چی بهت میدم!!!
به شرط صبر،ایمان،تکامل و حال خوب داشتن…
تسلیم میشم در برابرش و سره تعظیم و بندگی فرود میارم و از خودش میخوام تا به سر منزل مقصود برسونه!
ممنون از شعر زیباتون…
بنام خداوندی که بخشنده مهربان این متن رو ار اعماق وجودم می نویسم تا خداوند که با درخشندگی نورش روحش،در وجود من مر هدایت کرد وخداوند به عنوان نوری که قابل دیدن نیست که جهان رو داره رهبری می کند وجهان آفریده اون نور هست،خداوند آنجان آگاهی داره کا این آفتاب ماه هزار ستاره سیاره مدار کره زمین رو به چرخش،در میاور وکسی که مغز مرا ساخته وآگاهی ازمن بیشتر باور درام وتسلیم اون نورانیت می شوم تا با باعث روشنای وجودم بشه با آگاهیش باور دارم که از اعماق قلبم با خبر است ذهنی که به خاطر عدم آگاهی وبه خاطر غرور بیجا روح خودم رو آزار دادم روحی که قسمت از وجود خداوند است وباید بزارم خداوند خودش هدایتش رو در بر بگیر چون من سال ها به خاطر عدم آگاهی نتونستم به تنهای هدایت این روح ارزشمندی وپاکی که خداوند در وجودم گذاشته رو نادیده بگیرم وباید هدایت این رو روح رو بدم دست خداوند با باورهای توحیدی باور وادست از عجله تقلا که جز ویژگی های تسلیم نیستند دست بردارم واز خداوند در خداست کنم روش،ومسیر رو هم که چگونه ای داستان تسلیم رو باز خودش با آگاهیش من که به خاطر عدم آگاهی خودم بارها تکرار کردم عوامل بیرونی مانع ارتباط من خداوند شده ونی دونستم خودم با کانون توجه ام دارم قدرت میدم وخودم دارم مانع الهامات خداوند می شوم وخداوند خودت بهتر می دانی که همین کامنت رو با گوش پوست جونم می خواهم در زندگیم پیاده کنم وعملی کنم تا هدایت زندگیم هدایت مغری که خودت ساخته ای واروحت بر وجودم دمیده ای کمک کن به راحتی وآسانی رو به تو بسپارم تنها تو کامل هستی می دانی وتمام آگاهی جهان دردست توست خودت روحم رو بیدار کن ومرا به بیداری روحانی برسون چون روح آذان وتو قدرت بیدرا،کردنش رو هم داری چون من با عدم آگاهی روح خودم آزار دادم نه از روی قصد غرض اروی ندانی وآدم آگاهی وجهل ولی وقتی آگاهی تو باشد وقتی هدایت تو ومتکی ذات باشم کع از وجودت توست وتایید وتحسین میکنم قدرت وعظمت خداوند ودرخشندگی نورش،که فقط،در ذهنت می توانی تصورش،نوری که باعث میشه زیبای ببینی،زبیای بشنوی،نوری که وقتی بر وجودت جاری میشه آنجان به انرژی،میده که باعث میشه توهماتی که از روی ترس،زدی دنیای رو برات بسازه که لحظه روحی ودرونی اینقدر در واوج شور شوق شادی،ودیدن زیبای وسپاسگزاری،کردن می شوی وغرق انرژی می شوی وبپذیزم که من کامل نیستم ود مسیر تکامل هستم تنها خداوند کامل هست همچیز،رو به بسپارم
سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند
ما درخواست کردیم ک خدایا ما فقط تو رو میپرستیم و فقط هم از تو یاری میجوییم
ما رو هدایت کن به راه مستقیم به راه کسانی که نعمت داده ای نه راه غضب شدگان و نه راه گمراهان
خداوند هم شنیده این دعای مارو و همواره داره هدایتمون میکنه
در واقع این فایل هم از همون هدایته
خدا داره میگه اگر بخای به راه نعمت هدایتت کنم شرط داره و شرطش هم همین تسلیم شدنه
بابد تسلیم باشی و اجازه بدی ک من هدایتت کنم بابد بدونی ک تو هیچی نمیدونی از خودت از دیگران از آینده و منم ک فقط میدونم و من فقط و فقط خیر هستم و ایمان بیار ب من ک من فقط خیر تو رو میخام
خداوند بهم گفت ب یاد بیار زمانی رو ک اصرار داشتی فلان کارو انجام بدی الان آینده اون موقع هس اگر اون موقع این آینده رو میدونستی هیچ موقع از من اون درخواست رو داشتی؟منم میگم ک معلومه ک ن
میگه دیدی خیر برای تو خواستم تو نمیدونستی آینده رو.فکر کن اگر اون اتفاق افتاده بود الان چ مشکلات بزرگی داشتی
منم میگم خدایا من ب خودم ظلم کردم ک راضی نبودم ب چیزی ک تو داری رقم میزنی ممو ببخش
و سماسگزارتم ک ب حرفم گوش ندادی
خدایا تسلیم من هیچی نمیدونم هر اتفاقی ک بیفته و داره میفته فقط تو رو شکر میکنم چون حتما خیره چون تو خیر مطلقی
خدایا این کار گاهی وقتا سخت میشه و من هم ک خودت میدونی ضعیفم از خودت میخام کمکم کنی
خدا میگه اگر میخای ب راه نعمت ها هدایتت کنم باید تسلیم باشی و نترسی و غمگین نشی بابت اتفاقات
این همون ایمان ب منه
گاهی وقتا ابلیس میاددبهم میگه پس چرا خدا هدایتت نمی کنه چرا گیر کردی و نمیدونی چیکار کنی و من غمگین میشم
در واقعیت اینطوری نیس اتفاقا همون لحظه در حال هدایتم هس خدا و اگر صبر کنم نشونه ایمان منه
ب قول استاد خداوند همواره در حال هدایت ماست قول داده و ب قول هاش عمل میکنه همونطور ک قبلا کرد
وقتی تسلیم باشی یعنی ب این رسیدی ک خداوند در خال مدیریته و داره رقم میزنه دیگه وقت معاملات آرامش داری فک نمیکنی ک الان من چیکارکنم میشینی و نگاه میکنی و خیر برام رقم پیخوره
دیگه وقت ازدواج ب یک شخص خاص گیر نمیدی و اگر بکی از طرفین اون یکی رو رد کرد نمیشینه غصه بخوره و ب حرف ابلیس گوش کنه و بهش بگه ک تو خوب نیستی
در واقع این تموم شدن رابطه رو لطف خدا میدونه و میدونه ک هیچی نمیدونه
در واقع اگر خیر بود براش خداوند جوری مهر اون طرف رو در دل تو و برعکس جا می انداخت ک اون ازدواج رقم بخوره به راحتی بدون این ک تو کاری انجام داده باشی تو مثل همیشه بودی و ادا درنیاوردی
چقدر تسلیم بودن قشنگه
امیرالمؤمنین علی در دعای کمیل میگه ک خدایا کاری کن ک قانع باشم ب مقدراتی ک تو برام رقم میزنی
اولش شاید انسان فک کنه بگه ک این راضی بودن اشتباهه و باید انسان ی کاری بکنه اما در این مکتب انسان باید تسلیم باشه در برابر اتفاقاتی ک رقم میخوره
اگر تسلیم باشم خداوند ب وعده هاش عمل میکنه و هدایت میکنه ب راه نعمت هاا
مثل استاد
خدایا فقط از خودت میخام ک منو تسلیم خودت کنی چون خودت میدونی ک من ناتوان و عجولم
یا لطیف ارحم عبدک الضعیف الذلیل الخقیر المسکین المستکین
با سلام
واقعا جای افسوسه که شما اینطور قرآن رو تفسیر به رأی میکنید…
خداوند در آیه 19 سوره آل عمران صریحا میفرماید: «ان الدین عند الله الاسلام» یعنی دین [مورد قبول] نزد الله، اسلام است و در آیه 85 میفرماید: «و من یبتغ غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه» یعنی هر که جز اسلام دینى را بجوید، هرگز از او پذیرفته نشود!
من متوجه نمیشم که شما چطور اصرار داری که ما اصلا دینی به نام اسلام نداریم و تمام منظور خداوند از فرستادن این کتاب آسمانی و پیامبر (ص) و 12 امام (ع) یعنی یک تسلیمبودن خشک و خالی…
اصلا فرض کنیم تمام اسلام یعنی تسلیم!
آیا غیر از اینه که لازمه تسلیم خدا شدن، پذیرش دستورهاى اوست؟! آیا غیر از اینه که همیشه باید به آخرین و کاملترین دستورات الهی عمل بشه؟! و آیا آخرین و کاملترین دستورات خدا، چیزی جز همان دین اسلام هست که آخرین فرستاده او آورده؟!
افسوس بابت مخلوطکردن فهم ناقص خودتون از دین اسلام و قرآن، با بعضی مطالبی که واقعا مفید و کمککننده هستن و گاهی باعث میشن تا مخاطب نتونه مطالب نادرست رو از درست تشخیص بده…
سلام بر شما دوست بزرگوار ،
دغدغه شما کاملا محترم است اما سطح مطالعه و دقیق شدن هر شخص در یک مساله با شخص دیگر تفاوت دارد و آقای عباسمنش ( صرف نظر از اینکه من به شخصه کسی رو بت نمیکنم و بی عیب نمیدونم ) اما ایشان واقعا در مطالعه تونستن از سطح به عمق زیادی برند و این از اشرافی که به مسائل معنوی و قرآنی دارند مشخصه و نکته آخر که لازم میدونم یادآور بشم اینکه بزرگترین رسالت دین اسلام توحید هستش و توحید همون چیزی هستش که با قسمت آخر کامنت شما نمیخونه ( اشاره شما به اینکه 12 امام هم فرستاده خدا هستند !! این بت سازی که الان هم نمودشو به وضوح در جامعه خودمون میبینیم و نتیجه ش دور شدن مردم از خدا و قرآن و دور شدن از اصل توحید هستش همون اصلی که همیشه مورد تاکید جناب عباسمنش بوده و هستش. شاد و سربلند باشید .
با عرض سلام و وقت بخیر
ممنون بابت مطالعه کامنت بنده و پاسختون
اما باید عرض کنم که اولا منظور بنده از بخش امامان (علیهمالسلام) این نبود که فرستاده مستقیم از جانب خدا هستن مانند پیامبران، بلکه تبیینکننده دین اسلام، ادامهدهنده راه پیامبر و منصوبشده از جانب او هستند و یقینا منصوبشدگان توسط پیامبر، قبلش از طرف خدا و به دستور خداوند منصوب شدن و پیامبر سرخود کاری رو انجام نمیده (البته به اعتقاد من تمامی 14 معصوم یک نور واحد هستند و خداوند این 14 نور رو بر همه خلائق برتری داده است و پیشنهاد میکنم اگر مایل هستید برای تعمق بیشتر در این زمینه، به مضامین برخی ادعیه مانند جامعه کبیره مراجعه بکنید)
دوما دین اسلام بر پایه 5 اصل بنا شده و نه فقط توحید و اگر هر یک از این پایهها کنار برن، تمامی این بنا فرو میریزه! به این معنا که توحید بدون اعتقاد به عدل این خدا، کاملا بیمعنا میشه! همونطور که اعتقاد به وحدانیت و عدل الهی بدون اعتقاد به اینکه این خدا بایستی فرستادگانی مانند انبیا و در ادامه ائمهای (که از گناه و خطا معصوم هستن) رو قرار بده تا دینش رو تبیین کنند، باز هم بیمعنا میشه! در نهایت اعتقاد به همه این موارد بدون وجود یک روز حساب و جدا شدن افراد صالح از ناصالح بیمعنا خواهد بود! پس بحث از امامت، بحث از یک پایه دین اسلام هست و من کسی رو نمیشناسم که پیرو و دنبالهرو اهل بیت بوده باشه اما از خدا و قرآن دور شده باشه! اگر هم شما فکر میکنید که محبت و پیروی از یک امام معصوم از خطا، مخالف با توحیده، باید در معنایی که از توحید دارید، تجدید نظر کنید
سوما آقای عباسمنش در مسائل قرآنی و معنوی دقیقا چه عمقی دارند؟ جز اینکه نظریات خودشون رو مثل هزاران نفر دیگه بیان میکنن و همونطور که من بالا اشاره کردم، صحبت ایشون خلاف آیات صریح قرآنه! بالاخره اگر مرجع ایشون و همینطور شما قرآنه، نمیشه که چند تا آیه رو مهم بدونیم و باقی آیات رو نادیده بگیریم…
اصلا اگر قرار بود که هر کسی قرآن رو طبق فهم خودش تفسیر کنه، آیا نیازی به پیامبر می بود؟ آیا نیازی به علم تفسیر میبود؟ آیا این همه احکامی که در این دین وجود دارن، اصلا در قرآن بیان شده و یا فقط به ذکر کلیات بسنده شده؟ شاهکار ایشون در بحث نمازه که استدلالی که برای عدم وجوب نماز بر اساس (1 آیه در قرآن) میارن، خندهداره…
در پایان باید عرض کنم که من خودم از خیلی مطالب آقای عباسمنش استفاده کردم و الان هم که در سایت فعالیت دارم، به امید بهره بیشتر از «بعضی» مطالب ایشونه، اما توحید صرفی که ایشون ترویج میکنن، کاملا با دین اسلام در تضاده و این دین هیچوقت نگفته که به وحدانیت و ربوبیت خداوند اعتقاد داشتهباشیم و تمام، دیگه هر کاری که دلمون خواست انجام بدیم! چون در بسیاری از ادیان پیشین ابراهیمی و غیر ابراهیمی هم میشه توحید رو پیدا کرد! بلکه این دین یک پکیج کامل و ابدیه و از ما میخواد تا در برابر «اوامر و دستورات خداوند» تسلیم باشیم و این تسلیم شامل 5 اصل و 10 فرع میشه که شما بهتر از من میدونید! البته من برای طولانینشدن بیش از حد، از ذکر جزئیات خودداری میکنم ولی دوست دارم طبق گفته خودتون که آقای عباسمنش رو بت نکرده و بیعیب نمیدونید، راجع به موضوعات دینی مثل توحید یا امامت، تحقیقات مفصلی کنید و اصلا به این صحبتها اکتفا نکنید؛ چون این مباحث تمام عقلی و استدلالی بوده و نمیتونیم بگیم چون فلانی گفت، من هم پذیرفتم… خود من هم در ابتدای آشنایی با ایشون، فکر میکردم که با شیعهبودن و عمل به تمامی اصول دین دارم شرک میورزم، اما این شک مقدس، باعث شد تا دوباره از نو راجع به دین اسلام تحقیق کنم و ایمانم نسبت به قبل چندین برابر بشه و البته که متوجه کاستیها و نواقص فراوان آقای عباسمنش در حوزه مباحث دینی و قرآنی بشم! ضمن اینکه ایشون رسما در یکی از فایلهای گفتگو با دوستان اعلام کردن که خودشون رو مسلمان نمیدونن!
با تشکر و احترام
عرض سلام و ادب دوباره محضر دوست بزرگوار؛ چقدر خوشحالم که میبینم مانند من ذهن پرسشگری دارید و از بت سازی گریزانید و به صرف وجود محسناتی در یک شخص از اون یک بت عاری از خطا نمیسازید ؛ دوست عزیزم مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید ! خروجی تفکرات یک فرد یا مکتب دیر یا زود ما رو به نقاط قوت و نقاط ضعف اون فکر یا بهتر بگویم گوینده و مدعی اون افکار واقف میکنه ؛ آقای عباس منش به دلیل زمان و تمرکزی که برای مطالعه قرآن گذاشته اند و نگاه عمیقتری که به نسبت حتی خیلی از روحانیان گذاشتند زوایای کمتر توجه شده تری رو برای مخاطبینشون روشن کرده اند که از جمله اونها برای من اعتقاد به چشم زخم یا معنی اصلی توحید و قدرت تشخیص اصل از فرع رو بهتر از خیلی ها توضیح داده اند و البته گفته و نظراتی هم که به نظر من کمی بیشتر از معمول مثبت اندیشانه بوده اند و باعث پنهان ماندن و محجور ماندن مساله ای شده اند که من مثلا همین دیروز پاسخ کامل و انتقادی به یکیشون دادم و امیدوارم که درجش کنند، و نکته مهم دیگری رو که خیلی لازم میدونم عرض کنم این هستش که شما اصول دین رو برای من توضیح دادید که یکی از اونها امامت بود!! دوست خوبم اعتقاد به این یک اصل فقط در بین اقلیت محترم تشیع مرسومه و اون هم فقط در بخش هایی از ایران و عراق و افغانستان آن هم در حالی که قدمت ظهور و گسترش این مکتب در ایرا همانطور که میدانید هیچگاه و هیچگاه به 500 سال هم نمیرسد ؛ مکتب و مرام حافظ سعدی مولانا خیام فردوسی و ابن سینا و ده ها و ده ها شخصیت اصیل ایرانی گواه این موضوع هستش در حالی که برداشت های ما از دین و توحید الان به این صورت که میبینیم هستش و نتیجه ش شده اینکه الان میبینیم دور شدن از قرآن و وسیله کردن مزار اون ها و تمسک به حرفهایی که به عنوان حدیث اونها ازش یاد میشه و بعضا در تضاد با قرآن هم هستند و اینکه کل شمار جمعیتی این عزیزان حتی با احتساب مناطق غالب جمعیتیشان زور به 20 درصد کل جمعیت باور مندان به اسلام برسد !! آیا باقی باور مندان به اسلام در جهان نادان و منحرفند؟ آیا به قول شما امامان منصوبین پیامبرند آن هم در حالی که حیات پیامبر فقط با زندگی و بلوغ دو نفر از اون ها همراه بوده!! آیا سایر مسلمانان جهان که نزدیکان پیامبر و جانشینان او را بت نکرده و ولادت و وفاتشان را برگزار نمیکنند به درد نخور و بی دینند؟؟؟ دوست عزیزم ما ادعای توحید میکنیم اما با تفسیر شخصی خودمان آن را رعایت میکنیم اگر آقای عباسمنش ما را تا اینجا آورده خوب چه اشکالی دارد ما هم خودمان تلاشی بکنیم و با تمرکز و نه پای تلویزیون و منبر نشستن بیاییم و دقیق تر شویم خدا هم کمکمان میکند و به سمت افراد و مسیر های درست هدایتمان میکند.
در پناه خداوند بی شریک بی همکار بی مشاور و قادر مطلق شاد و سربلند باشید.
استاد عزیزم سلام مریم مهربان و زیبا سلام بچه های فوق العاده ی هم مدار و هم مسیر سلام
استاد عزیزم بزرگترین معجزه ی من نسبت به فایل ها و گفته های شما رابطه ی حرفهای شما با نوشته هاو حال و هوای هرروزمه
من چندین روزه که در راز و نیازهام با خدا و گپ و گفت روزانه م خیلی زیاد به کلمه ی تسلیم بودن اشاره کردم و وقتی این فایل شمارو دیدم و گوش دادم بارها و بارها …. خیلی زیاد با تمام وجودم لذت بردم و احساس کردم قلبم چقدر به شما و این صحبتها نزدیکه!
من قدم 4 دوره ی بینظیر 12 قدم هستم و الان به لطف الله یکتا قدم 5 رو دارم شروع میکنم و در این مرحله از رشد با توجه به آموزه های شما استاد ناز و مهربونم که واقعا عاشقتونم به مسئله ی بی انتهای تسلیم بودن رسیدم!
و قدم به قدم هدایت شدم به دونستن بیشتر!
و شما هم در همین حال این فایل عجیب رو گذاشتید!
تسلیم بودن یعنی :
اینکه چقدر زندگی زیباتر و راحتتر میشه وقتی همه چی رو به خدا سپرد! و چه اشتباهیه گردن گرفتنِ مسائل ریز و درشت زندگیمون!
حل مشکلات احتمالی
انتخاب راهِ درست
انجامِ کارِ درست
انجامِ کارِ به موقع
پیدا کردنِ دوست خوب
پیدا کردنِ کارمند مناسب و وظیفه شناس
و و و ….
هزار و یک مسئله ای که در روز برای یک انسان ممکنه به وجود بیاد و چقددددر میشه راحتتر حل شه اگر بگیم:
خدایا تو بگو ، الان چیکار کنم؟
تو بزرگی ،تو بخشنده ای ،تو رزاقی ،تو فرمانروای این جهانی!
تو منو خلق کرد برای عشق بازی با خودت!
و این جهان روبرای لذت بردنِ من
و زمین و آسمانها و هرآنچه که بین این دو هستند رو مسخر کردی فقط برای اینکه من لذت ببرم
من مگر با این عقل و آگاهی میتونم قطره ای از دریای بیکرانِ آگاهیه تورو داشته باشم؟
مگر قدرت من در مقابل قدرت بی انتهای تو به حساب میاد؟
زندگی خیلیییی راحتتر شد برای من با این دیدگاه استاد عزیزم
آرامش لحظه به لحظه ی زندگیم موج میزنه و نشستن روی شونه های خدارو دارم تجربه میکنم!
من تسلیم بودن رو زمانی تجربه کردم که آرزوهام رو سپردم به خدا و اون برام محقق کرد یکی پس از دیگری
ارتقای شغلی
همسری که از روز اول بینظیر بود اما هرروز بهتر از قبل هم میشه
همکارو نیروی کاری عالی
افتتاح کسب و کار خودم که روزی بزرگترین آرزوم بود
خرید دوره های شما استاد عزیزم که واقعا جزو آرزوهام بود
و و و …
زندگی خیلی زیباتر شد از وقتی فهمیدم باید روی شونه های خدا نشست و کار رو سپرد به خودش!
نقشِ من در این زندگی فقط لذت بردن و زندگی راحت و آسوده رو تجربه کردنه! این احساس قبلا باعث میشد گاهی فکر کنم نکنه من تنبلم که از خدا میخوام کارا راحتتر حتی انجام بشه؟
اما امروز فهمیدم نه، این تنبلی نیست!
این رها بودن در آغوشِ مهربان و البته قدرتمند خداونده!
این توقع زیادیه که از بزرگی و قدرت بی انتهای خداوند دارم!
میدونم میتونه -بیشتر از حد تصور
میدونم میخواد -بیشتر از خودم
میدونم میده -بیشتر از چیزی که میخوام
مغز من خیلیییییی کوچیکتر از این حرفهاس که ذره ای از بزرگی معبود یکتای خودم رو درککنم!
پس من بای رها باشم
آزاد باشم در آغوشش
و خودم رو بسپارم به این قدرت بی نهایت
خداوند رزاقه، بی نهایت مهربونه، قوانینش بدون نقصِ ، و من عاشق خودشو قوانینش شدم
این داستان ادامه دارد ….
استاد بینهایت عاشقتونم احساسم به شما و خانم و شایسته و این شرایطی که برای ما درست کردید واقعا در کلام نمیگنجه
خداوند رو سپاسگزارم به خاطر وجودتون
خداوند رو سپاسگزارم از اینکه در این بازه ی زمانی به دنیا اومدم که شما استاد بینظیر رو داشته باشم و افتخااااااار کنم از ته قلبم به این شاگردی
دوستون دارم خیلی زیاد