نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    337MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی | قسمت 1
    24MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

144 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدحسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 2078 روز

    سلام خدمت شما استادعزیزم وخانم شایسته گرامی

    چه قدر دوست داشتم که یه فایل جدید در سال جدید ازشما ببینم

    چه قدر این دوره شگفت انگیز ه چه قدر داره کمک میشه به شناخت من ازخودم وتکرار نکردن وجلوگیری از آب در هاون کوبیدنهای طولانی

    عاشقتونم وشما رو به رب العالمین میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    javad aghaahmadi گفته:
    مدت عضویت: 3501 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره قصص

    إِنَّ ٱلَّذِی فَرَضَ عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لَرَآدُّکَ إِلَىٰ مَعَادࣲۚ قُل رَّبِّیٓ أَعۡلَمُ مَن جَآءَ بِٱلۡهُدَىٰ وَمَنۡ هُوَ فِی ضَلَٰلࣲ مُّبِینࣲ(٨۵)

    آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت بازمى‌گرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر مى‌داند چه کسى هدایت آورده، و چه کسى در گمراهى آشکار است!»

    ============================

    به نام خداوند جان

    الهی به امید تو

    سلام به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته مهربان و همه دوستان عزیزم در این سایت توحیدی

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم ساعت 4.37 دقیقه صبحه و نمی‌دونید چه حالی دارم

    از خدا خواستم که من رو هدایت کنه و قرآن رو باز کردم و این آیه بی نظیر اومد.

    واقعا نمی‌دونید که چه حالی دارم.

    تو این مدت از راه خداوند و توحید دور شده بودم و جهان با شدت هر چه تمام تر مشت‌های سنگینی رو به من زد که تقریبا زندگیم از هم پاشید اما به لطف خداوند دوباره هدایت شدم و چند روزی هست که دوباره خدای خودم رو پیدا کردم و با لطف الله بی نهایت مهربان دارم دوباره در مسیر درست قدم بر میدارم و همین دو سه روز که دارم دوباره درست حرکت میکنم دارم حال خوب و اتفاقات خوب رو تجربه میکنم.

    منی که تا هیچ چند روز قبل آنقدر دور شده بودم از مسیر توحید که همسرم ول کرده بود و رفته بود خونه پدرش، کارم ور از دست داده بودم و کاملا سر در گم بودم تو این دریای بی کران حالا دارم میبینم که همین دیروز از من برای فعالیت در یک شرکت بزرگ دعوت به همکاری شده و کم کم داره همه چیز رو به بهبود می‌ره

    اما این بار با خودت عهد بستم که از این به بعد فقط در مسیر درست قدم بردارم و به هیچ وجه تحت هیچ شرایطی این مسیر رو گم نکنم و به قول استاد حتی برای عبور از خیابون از خداوند هدایت بخوام.

    واقعا نمی‌دونم چی بگم . وقتی قرآن رو باز کردم خداوند گفت تو را به جایگاه باز می‌گردانیم. دیگه هدایت از این بیشتر.

    تو تو مسیری که بهش هدایت شدی بمون، طرف خودتو انجام بده الباقیشو رو بسپار به خدا. خدا کارشو خوب بلده.

    فقط توکل کن به خدا، قدرت رو از انسانها بگیر و به خدا بده و دیگه نگران هیچی نباش. خدا کارشو خوب بلده. نگران طرف خدا نباش.

    خدا نه هیچ وقت خوابش می بره ، نه فراموش می‌کنه. خدا کارشو به بهترین حالت انجام میده.

    تو این چند روز تمرکز کردم روی کامنت های سایت مخصوصاً کامنت های سعیده عزیزم.

    چقدر کامنت های این فرشته خدا عالیه. چقدر من رو با کامنت هاش هدایت کرده. چقدر داره قانون رو یادآوری می‌کنه که بنده من تو برای رسیدن به خوشبختی و سعادت فقط یک راه داری اونم مسیر توحیده. اونم توکل به خداست و اجازه دادن به خدا برای اینکه هدایتت کنه.

    و من تصمیم گرفتم فرمون رو بدم دست خدا.

    بشینم رو شونه های خدا و اجازه بدم خداوند من رو به مسیر های درست هدایت کنه. خدا می‌دونه چقدر زندگیم عالی خواهد شد، چقدر همه چیز برام آسون خواهد شد.

    استاد یه جورایی این کامنت برای من هم نشونه امروزم بود و هم رد پای من که جواد یادت نره امروز کجایی، یادت نره که وقتی از مسیر خداوند دور شدی چه اتفاقاتی برات افتاد، چقدر سختی کشیدی، چقدر زندگیت برات سخت شد.

    می‌دونم خیلی زود با خواندن این کامنت ها در آینده ایمانم به خداوند بیشتر میشه. می‌دونم چند وقت دیگه وقتی به این کامنت برگردم چقدر سپاسگزار تر میشم که خدا هیچ وقت منو تنها نداشت. خداوند بود من نبودم، خدا میخواست من رو هدایت کنه ، من نمی‌خواستم.

    من به خودم ظلم کردم.

    اما حالا خداوند دوباره دست به کار شده و داره من رو هدایت می‌کنه تا آسون بشم برای اسونی ها.

    امروز نشونه من دوره شیوه حل مسائل زندگی بود ، امروز خداوند به من با توضیحاتی که استاد تو این فایل دادن گفت راه حل تمام مسائلت که الان تو زندگیت داری جلوی جشمته، تو جشماتو بستی، اما تو تو مدار دیدن اون راه حل ها نیستی.

    تو باید مدارتو ببری بالا. تو باید جاتو عوض کنی. تو باید فرکانس رادیوتو عوض کنی تا بتونی بشنوی و ببینی راه حل تمام مسائلت رو.

    خدایا شکرت میکنم که امروز بازم تو بزرگی کردی و دست منو گرفتی و هدایتم کردی به این سایت توحیدی و یاد آوری کردی که آقا جواد تو نیستی وگرنه در رحمت خدا همیشه بازه، خدا همیشه بنده هاش رو هدایت میکنه، اما به شرط اینکه تو هم خدا رو اکسپت کنی. تو هم باور کنی که خداوند می‌تونه تو بدترین شرایط هم تو رو به بهترین راه حل ها که اگه تمام جهان هم دور هم جمع بشن نمیتونن راهنماییت کنن هدایت کنه.

    و من چقدر گمراه بودم

    و چقدر به خودم ظلم کردم.

    خدایا منو ببخش.

    الان که دارم این کامنت رو مینویسم پای سجاده نشستم و از خدا خواستم تا هدایتم کنه تا بنویسم تا هم سپاسگزاری من از خداوند باشه و هم اینکه رد پایی باشه برام که بدونم در آینده به کجا ها میرسم.

    از شما استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان ممنونم که این خونه توحیدی رو برای امثال من راه اندازی کردید تا توش فارغ از تمام جهان و دغدغه ها بتونیم با خوندن کامنت های زیبای این خانواده توحیدی و با دیدن فایل های صحبت های بی نظیر استادم در مسیر درست باقی بمونیم.

    اینجا میخوام یه چیزی رو بگم به همه دوستانم. من خیلی عالی داشتم در مسیر درست قدم برمیداشتم. هر روز کامنت های زیادی رو میخونم. هر روز تمرین ستاره قطبیم رو انجام میدادم، هر روز روی خودم کار میکردم و نتایج خوبی میگرفتم، اما شیطان من رو گمراه کرد و تمرکز من از روی مسیر درست برداشته شد و تمرکزم رفت روی شبکه های اجتماعی، دوستانی که در مدار من نبودن و اون لحظه بود که مشکلات ظاهر شدن، اتفاقات ناجور شروع شد و من انگار چشم هام بسته بود و نمی‌دیدم که دارم مسیر اشتباه رو میرم.

    آنقدر پیش رفتم که جهان با پتک زد تو سرم و دیر متوجه شدم. اما همین که متوجه شدم که دارم مسیر اشتباه رو میرم و به مسیر برگشتم دوباره دارم میبینم که خداوند مهربان با آغوش باز من رو پذیرفت و هدایتم کردم. دیدم که خداوند با آغوش باز منتظر بود من برگردم تا برام همه چیز رو درست کنه.

    خدایا من نوکرتم. من شرمندم که تورو گم کردم. کوچیکی من رو ببخش.

    اما قول میدم دیگه از این مسیر دور نشم. قول میدم دیگه چشم ازت برندارم . قول میدم تسلیم تو باشم.

    می‌دونم به مو میرسه اما پاره نمیشه . می‌دونم درس هام رو یاد میگیرم و تو هدایتم می‌کنی و میرم جلو.

    یاد اون آیه افتادم که خداوند به حضرت ابراهیم گفت تسلیم باش و ابراهیم گفت تسلیم پروردگار جهانیان شدم.

    خدایا تسلیم توام. خدایا من زورم نمی‌رسه. من بنده توام و تو ولی و سرپرست منی. خدایا خودم میسپارم دست تو. تو هر کاری بگی و هدایتم کنی من انجام میدم. تو بگو من انجام میدم.

    قربونت برم استاد که آنقدر عالی و روان همه چیزو برامون توضیح میدید.

    انشاالله شاگرد خوبی باشم براتون.

    براتون از خدای بزرگ ثروت و نعمت و برکت و سلامتی و خوشبختی در هر دو جهان رو درخواست میکنم.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    محدثه صادقی گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    بنام خدای رزاق م

    سلام به استاد عزیز وهمه همراهان

    تشکر میکنم بابت این فایل ارزشمند…از دیشب درگیر مسئله ی توی روابطم ک فوق العاده از قهر کردن وفرااار بیزارم و متاسفانه دارم با کانون توجهم تکرارش میکنم….میدونم مسئله چیه اما راهحلش برام پیچیده شده!!!!

    امیدوارم این دوره فوق العاده ک درست تخفیفش تا شب تولدم هست رو کادو بگیرم

    خدایا شکرت

    منم میتونم یکی از بنده های قووووی بشم و خلق کنم هر انچه ک میخوام….سپاااااس بیکران

    سپاس از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    زهرانجفی گفته:
    مدت عضویت: 1568 روز

    سلام به استادگرانقدرومریم عزیزودوست داشتنی که باراهنمایی های دقیقش ماروبه راه راست هدایت میکنه.

    استادجان چقدرزیبافرمودیدراجع به تربیت های اشتباه مادرگذشته ازطرف خانواده،جامعه،مدرسه ، رسانه ووو.

    چندین باراین فایل روبادقت گوش کردم وگذشتموشخم زدم ومرورکردم ودیدم درسته دقیقاماتربیت شدیم وبهتره بگم ساخته شدیم برای کمالگرایی.برای بی نقص بودن وبی نقص عمل کردن.برای پرفکت بودن،بهترین بودن،بدون اجازه کوچکترین خطا واشتباه.وازهمه غم انگیزتراینجاست که خودماهم این زنجیره اشتباه روادامه دادیم وازدیگران خصوصا بچه های کوچیک توقع کمالگرابودن داریم.اجازه بچگی کردن واشتباه کردن وتجربه کردن روازشون گرفتیم.همونطورکه والدین ما(والدنه تنهابه معنی پدرومادر،به معنی کسانی که دررشد وپرورش وتربیت مادخیل بودند حتی مثلا خاله ودایی ومعلم هم میتونن والدباشن)ناآگاهانه باما اینچنین کردند.

    من به شخصه اعتراف میکنم داخل همین شبکه های اجتماعی به خیال خام واشتباه ترویج صحیح نوشتاروگفتارصحیح فارسی ازخلق الله غلط املایی ولغوی میگرفتم.خداوکیلی ته دلمم قنج میرفت که من ادبیاتم خوبه تلفظ واملای درست کلمات روبلدم ومیتونم بقیه رواصلاح کنم.درصورتی که خیلی وقت پیش فهمیدم اصطلاح مُلّا لغتی بودن برازنده منه چون بااین کارداشتم کمالگرایانه برخوردمیکردم واین وسط شاید ناخواسته باعث رنجش خاطرکسی هم میشدم حالا هرچقدرم مودبانه ودوستانه تذکرمیدادم.

    استادمثالهایی که زدیدهمشون برام آشناست.مثلا یبارتوی پیج ی خانم موفق که استادآموزش اعتمادبه نفس وعزت نفس واینا به خانم هاهستندبودم که دیدم ی دخترخانم ناآگاهی به این خانم استاد(که انصافا خیلی دخترموفقی هستش ومثل شماخودش رو به بالاترین سطح زندگی وخوشبختی رسونده)کنایه زده بودتویی که بینیت کجه چطوراومدی حرف ازاعتمادبه نفس میزنی؟یابرای به اصطلاح سوتی های کلامی گویندگان تلویزیون یاسیاستمداران وکلی آدم معروف دیگه توی پیج های متعدد هزارباراون مطلب یا ویدئو رومیخونی ومیبینی.

    هرچی بیشتربه حرفاتون فکرمیکنم میبینم که کمالگرایی انگاری ی اعتیادخاموش که میتونه خیلی آهسته وآرام یقه ماروبگیره ورسوخ کنه توی وجودمون.

    خودمن صدهامثال اززندگی خودم میتونم بیارم بابت کارهایی که ترسیدم ازقضاوت ومسخره شدن وسوال جواب دیگران وکارهایی رو انجام ندادم.

    چقدرترسیدم ازاشتباه کردن.چقدردرگیربی نقص بودن انجام شدن کارهام بودم واین بزرگترین استرس روبهم واردمیکرد.وقتایی ام که به خیلیاگفتم اشتباه کردم خب دارم یادمیگیرم قرارنیست مادرزادهمه چیوبلدباشم که موردتمسخروقضاوت قرارگرفتم وهمین باعث شدکلا دست ازانجام دادن اون کاربردارم.

    ولی الان حس میکنم همین اعترافات وخودافشایی های من اینجاودرمیان این همه مخاطب خودش ی مبارزه باکمالگرایی.ی مبارزه باحفظ کلاس وبی نقص نشون دادن خودمه.

    خوشحالم که ازخواب جهالت بیدارشدم.خوشحالم که دارم فوندانسیون شخصیت خودم روازنومیسازم اونم باصحیح ترین روش وازطریق دستان خداوندتوسط بهترین استاد.استادجانم ومریم عزیزم ممنون دارشماهستم بابت راهنمایی های درست وبجاتون.اجرتون باخودخدا.

    خدای قشنگم سپاسگزارتوام گرچه هیچوقت نمیتونم اون سپاسگزاری که درشان توئه بجابیارم.سپاسگزارتوام که بهترین آدمهارو برای روشن شدن مسیرزندگیم سرراهم قراردادی تابتونم بهترین زندگی روتجربه کنم وبسازم هرآنچه راکه میخوام فقط وفقط بادستای خودم وپشتوانه ای به اسم خودت(الله)

    درپناه خداباشید.آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1675 روز

    Hi my dear master

    I love this course. I have bought it but didn’t focus on it but I can say it changed my life.

    It made a clear vision and when I want to confront a new stage that it’s new or I haven’t any idea the simple and deep words of it help me and even I can say rescue me.

    I found sometimes I scared for a wrong decision because of other people.

    I want to be without defects despite it is the path and through it I can learn, I can improve.

    I will focus on it as soon as possible.

    And like every time I love you my handsome and brave master.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    Z گفته:
    مدت عضویت: 1393 روز

    به نام الله مهربان :)

    سلام بر استاد عباسمنش عزیز.

    اممم.

    وایسا ببینم چی میخواستم بگم.

    آهان.

    راستش میدونید حالا شاید این کامنتم ربطی به این ویدیو نداشته باشه ولی خب میخوام بگم که واقعا من از تعدادی از آموزش های رایگان شما استفاده کردم و واقعا زندگیم عوض شد.

    واقعا خیلی کارِتون درسته.

    من عاشقانه توی این سایت میچرخم و کلی چیز میز یاد میگیرم :)

    واقعا از خداوند بخاطر وجود شما، سپاسگزارم.

    خدایا شکرت واقعا بخاطر این سایت عالی.

    خدایا شکرت بخاطر خانوم شایسته‌ی عزیز که زحمت میکشن و فایل هارو ردیف میکنن.

    خدایا شکرت بخاطر اینکه ما سلامتی داریم.

    خدایا شکرت که دائم مارو هدایت میکنی.

    خدایا شکرت بخاطر این همه دوستانی که دنبال رشد و پیشرفت هستن.

    خدیا عاشقتم ای جیگر.

    نظرات دو دوستمون(آقا حامد و آیدا خانوم) هم خیلی خوب بود و واقعا چقدر کامنت بچه ها خفنه!

    دمشون گرم واقعا.

    الهی شکرت.

    راستی من از آقای “رضا عطارروشن” یه ایده‌ی خیلی خوب گرفتم که به شما هم میگم.

    من میام اون قسمت از حرفای شما که خیلی بهش نیاز دارم رو رکورد میکنم و میندازم توی یه پوشه و هر از گاهی میرم گوش میدم.

    اسم پوشه رو گذاشتم “باور ساز”. این ایده رو از آقا رضا یاد گرفتم. انصافا خیلی خوبه.

    مثلا شما درمورد این گفتید که کامنت بقیه رو نخونید، واقعا من دارم تمرین میکنم.

    من پادکست دارم و الان هم خوب رشد کرده و بالاخره کامنت هم میاد براش و من که قبلا کامنتارو میخوندم، بعضی وقتا یه ترول پیدا میشد و حس بد بهم میداد.

    ولی خب الان دیگه کلا کامنت ماممنت چک نمیکنم و فقط کار خودمو میکنم.

    واقعا ازتون ممنونم استادِ عزیز.

    مرسی که کامنتم رو خوندید.

    یاعلی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    javad aghaahmadi گفته:
    مدت عضویت: 3501 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سوره هود

    وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ ٱلنَّاسَ أُمَّهࣰ وَٰحِدَهࣰۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخۡتَلِفِینَ(١١٨)

    و اگر پروردگارت مى‌خواست، همۀ مردم را یک امّت قرار مى‌داد؛ ولى آنها همواره مختلفند

    =============================

    سلام به استاد عباس منش عزیزم و استاد شایسته مهربانم و همه عزیزانم در این خانواده بزرگ توحیدی

    استاد تورو خدا بلاک نکنی آنقدر کامنت میزارم.

    امروز این سومین کامنتیه که من میزارم. آقا بخدا تقصیر خودتونه. آنقدر این آموزش ها جواب میده بخدا نمی‌دونم چی بگم. از صبح به لطف الله بی همتا همینجوری داره اتفاقات محشر می افته. همینجوری نشستم رو شونه خدا و خدا داره من رو می بره.

    دله آدمهایی رو نرم کرده که نگو. اصلا باور کردنی نیست.

    یه همسایه داریم تو ساختمونمون که حسابی با همه سرشاخه. همیشه به همه میپره و خلاصه همه باهاش مشکل دارن. باورتون نمیشه الان برام غذا آورده میگه براتون درست کردم. بفرمایید میل کنید.

    اصلا چهار شاخ بریدم.

    خدایا داری چیکار میکنی؟ یعنی اینقدر زندگی آسون بودو من داشتم دستور پا میزدم برای هیچی ؟؟ من چرا آنقدر تو دیوار بودم.

    تو این چند روز که استارت زدم اگه بدونی چه چیزایی رو خدا برام ردیف کرده.

    الان داشتم کامنت سعیده خواهر عزیزم رو میخوندم. چقدر زیبا خدا به وسیله سعیده من رو هدایت کرد.

    اگه کامنت قبلی من رو خونده باشید خداوند من رو هدایت کرد برای مصاحبه شغلی به یه شرکت بی نظیر. وقتی داشتم کامنت سعیده جان رو میخوندم متوجه شدم یه جای راه رو دارم اشتباه میرم. من دنبال مشخصات خاصی برای شغل مورد نظرم نیستم. من دنبال یه شرکت خاصم. یعنی میگم خدایا من اینارو میخوام تو اون شرکت خاص.

    اما خدا هدایتم کرد بازم ، سنگ تموم گذاشت برام، و نشستم تمام چیزهایی که از شغلم میخوام رو ریز به ریز نوشتم و گفتم خدایا منم مثل ابراهیم تسلیم پروردگار جهانیانم. من بنده توام و تو هم پروردگار و ولی و سرپرست منی. من که به قول سعیده یه مگس نمیتونم خلق کنم .تو میتونی. تو زورت میرسه. زحمتش رو بکش و برام ردیفش کن.

    حالا با خیال راحت دارم تو مسیر درست قدم بر میدارم.

    امروز روزه بودم ،وقتی داشتم افطار میکردم یکم حالم میزون نبود. رفتم نمازم رو خوندم و از خدا خواستم یه راه نجاتی برای بیرون اومدن از این حال بد بهم نشون بده.

    باورتون شاید نشه شاید یک ساعت هم نشد که همسایه اومدو غذا رو داد.

    خدایا من رو ببخش که اینهمه مدت ازت دور بودم .اینهمه مدت به خودم ظلم میکردم.

    خدایا تسلیم توام و تو میتونی هدایتم کنی. به من قدرت درک هدایت هات رو بده.

    ===============================

    سوره انعام

    إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰۖ یُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتِ مِنَ ٱلۡحَیِّۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ(٩۵)

    خداوند، شکافندۀ دانه و هسته است؛ زنده را از مرده خارج مى‌سازد، و مرده را از زنده بیرون مى‌آورد؛ این است خداى شما! پس چگونه از حقّ منحرف مى‌شوید؟!

    ==============================

    استاد عزیزم ازت ممنونم که این فضای توحیدی رو برای ما ایجاد کردی و دست خداوند شدی در زندگی ما.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    به نام خدای مهربان

    چندروزه عجیب اصلا با نوشتن مقاومت پیدا کردم که بازم همون از کمالگرایی نشات میگیره و بهم میگه نه، مگه چی داری بگی چرا میخوای الکی کامنت بزاری و اون شماره کامنت هاتو الکی زیاد کنی، کامنت اگه میزاری یا بهترین و عالی ترینش رو بزار یا اصلا نزار.

    اما چی شد که اومدم این کامنت رو بزارم؟

    امروز صبح به محض اینکه پا شدم و ذهنم درگیر یکسری چیزا بود خدا بهم گفت برو کامنت های دانشجویان دوره حل مسائل رو بخون همون هایی که خانم شایسته اماده کرده که بخشی ازنتایج دانشجویان هست،، چون من دوره رو فعلا ندارم.

    خلاصه رفتم و خوندم،،

    از اونجا که دارم روی دوره کشف قوانین زندگی کار میکنم مغز هعی نجوا میداد که داری چیکار میکنی؟ تمرکزت رو پخش کردی چرا تمرکز نمیزاری روی همون دوره و فلان و اینا

    غافل از اینکه پیش نیاز من برای این تمرکز روی دوره و انجام. هرکاری مدیریت بیماری کمالگرایی بوده و اجرای اصل بهبود گرایی در زندگی…

    خلاصه همینجوری پیش رفتم تا رسیدم به این فایل چون این فایل رو قبلا بارها گوش داده بودم. اومدم سمتش و تصمیم گرفتم که نکات ارزنده این فایل رو به صورت عملی در زندگیم پیاده کنم

    چندروز پیش ها به کامنتی هدایت شدم که. میگفت: اگر من بعد از گوش دادن یک فایل، بعد از تمرین، بعد از هر آیه از قرآن ،، همون ادم قبلی باشم پس چه فایده ایی داشت؟

    و این اصل رو تصمیم گرفتم که توی زندگیم همیشه به خودم یاداور بشم که هرفایلی که میبینم و هرچیزی باید به یک دردی بخوره حالا با توجه به هدف همون فایل

    مثلا فایل های سفر به دور امریکا و فایل ها زندگی در بهشت رو اگر میبینی و احساست خوب نمیشه، حالت تغییری نمیکنه، یعنی تو درست به نکات مثبت اون فایل توجه نکردی و درست کاری که باید رو انجام ندادی…

    خب حالا با این مقدمه

    من اومدم کامنت بزارم تا ببینم چطوری اصلا میشه که این فایل و به صورت عملی توی زندگی اجرایی کرد و یکی یکی پیش برم با جملات این فایل و ازش بهره ببرم

    حتی امکان داره پیش رفتم و جلو رفتن با این فایل ساعت ها طول بکشه تا درمورد جملاتش فکر کنم و تمریناتش رو انجام بدم و… ولی مهم نیست،، چون باید به یک دردی این فایل بخوره وگرنه صد بار هم گوش بدم چه فایده، درسته که ورودی های خوب به ذهن داده میشه با بارها و بارهاگوش دادن و طبق اصل بهبود گرایی همین گوش دادن هم خوبه، اما الان که شرایطش رو دارم میخوام تبدیل به شخصیتم کنم این فایل و ویژگی های حل مسئله رو

    تا اینجا کامنت که دارم کامنت مینویسم یک موضوعی رو متوجه شدم اونم اینکه بهتره وقفه ندم بین اینکار و بدون وقفه پشت سرهم قدم هارو بردارم فایل گوش بدم..

    از طرفی چندروزه که میخوام این شیوه برای گوش دادن فایل هارو دقیق عملی کنم اما وسط راه مغز نجوا میده ومنو از اون شاخه به اون شاخه میپرونه

    و خبر خوب اینه که این کامنت گذاشتن باعث شده نجواها خاموش شه چون هرلحظه دارم به گفتگو های ذهنم جهت دهی میدم و اونهارو اینجا مینویسم،، ترس از قضاوت داره با هر کلمه ایی که مینویسم از بین میره و داره بهم میگه که: فقط برای خودت بنویس و لذت ببر به بقیه کار نداشته باش،، آخه بحث اینه مغز فقط اینو بزرگ میکنه وگرنه بقیه اصلا درمورد کامنت من قضاوت نمیکنن اونم بچه های سایت که اصلاا یعنی من هرچقدر هم خود افشایی بکنم بازم هیچ قضاوتی از هیچکس مطمئناً وجودنداره چون مدار بچه های سایت و کسانی که این کامنت هارو میخونن فرق داره اصلا،

    خب با این مقدمه بریم سراغ فایل

    و بازم یادآور بشم که من میخوام از این فایل به صورت کاربردی توی زندگیم استفاده کنم ممکنه گوش دادن این فایل حتی تا شب هم طول بکشه اما اگر فقط یک باور مناسب از همین چندساعت در من ایجاد بشه ارزشش رو داشته (اینم منطق برای اینکه جا نزنم)

    و همچنین اینو بگم که کامنت نوشتن باعث میشه که منسجم تر پیش ببرم این فایل رو و جا نزنم (اینم برای اینکه مغز نجوا نده که کامنت رو ادامه ندم و پاک کنم)

    الان ساعت 14:37 دقیقه هست

    این رو گذاشتم تا بدونم از ساعت چند شروع کردم و ببینم چقدر قراره توش بمونیم

    چقدررر کامنت گذاشتن خدایا باحاله واقعا و انگیزه میده به ادم و تمرکز رو لیزری میزاره روی کاری که باید انجام بشه، اینکه هرروز از خودت ردپا بزاری خیلی قشنگه واقعا اینهمه مزایا داره کامنت گذاشتن که من الکی مقاومت داشتم راجع بهش

    خدایا هدایتم کن که به درستی با قدرت پیش بروم…

    خدایا شکرت که اینقدر این مسیر قانون قشنگه

    +++

    وقتی آدم این اعتماد به نفس رو داشته باشه که فارغ از اینکه توی زندگی چه دست انداز هابی وجود داشته باشه من ادمی هستم که میتونم حلشون کنم، من آدمی ام که با حل کردنشون میتونم پیشرفت کنم، این اون حالتی هست که همه باید بهش برسیم…

    یعنی این اعتماد به نفس باعث میشه که فرار نکنیم از مسائل و آشغال هارو زیر مبل نزاریم

    خب حالا این اعتماد به نفس چطوری ایجاد میشه؟ با رفتن توی دل مسائل و حل. کردن اونها چه کوچیک چه بزرگ باعث میشه این اعتماد به نفس ایجاد بشود،، کی میشه که ما میریم توی دل مسائل،وقتی که باور کنیم همه مسائل راه حل دارند

    یک نکته ایی که من متوجه اش شدم اینه که: دقیق مفهوم کلمه مسائل رو نمیفهمم یعنی درک درستی از مسائل ندارم که مسئله یعنی چی اصلا، مسائل زندگی من چیه، کوچیک و بزرگ مسائلم چیه،، یادمه اوایل که این دوره بروزرسانی شده بود من با خودم گفتم خب من که اصلا مسئله ایی ندارم اما هرچی گذشت فهمیدم اصلا همه ما هرروزه داریم با یکسری مسائل برخورد میکنیم که باید اونهارو حل کنیم

    اما من دقیق نمیدونم مسئله یعنی چی و میخوام: اول از همه این رو برای خودم تعریف کنم که اقا مسئله یعنی چی و بعدش برم ببینم وقتی میگیم همه مسائل راه حل دارند یعنی چی و بعدش برم این باور رو بسازم

    خب بریم مثلا توی زندگی استاد ببینیم چه مسائلی بوده تا به درک درستی از مسئله برسیم

    یکی از مسئله هایی که استاد باهاش دسته و پنجه نرم میکرده تا همین چندسال پیش بحث کمبود انرژی جسمانی بوده که این خودش یک مسئله بزرگی بوده که مسایل کوچک و ریز تری رو همراه خودش به وجود میاورده خب ما به یک همچین چیزی مثلا میتونیم بگیم مسئله..

    یا مثلا زمانی که میخواستند از لحاظ مالی پیشرفت کنند به این معنی بوده که مسئله مالی داشتن، مسئله اشون چی بوده اگه دقیق تر بخوام بگم: رشد نکردن از لحاظ مالی.

    مسائل توی جنبه های مختلف میتونه باشه: توی کسب و کار، توی بحث مالی، توی روابط، توی بحث سلامتی

    و وقتی هدف بزاریم که این مسئله رو بخوایم حل کنیم

    یعنی هدف بزارم که آقا مسائل مالیم رو حل کنم و بعد از اون این هدف رو به جزییات کوچکتر تقسیم کنیم یعنی به مسائل کوتاه تری تقسیم کنیم که الان قابل حل باشن یعنی چی:

    یعنی خب نوشتی میخوای مسئله مالی ات رو حل کنی این یک هدف کلی هست،، خب برای اینکار باید روی باور های ثروت سازت کار کنی، بازم این یکم کلی هست، برای کار کردن روی باور های ثروت ساز اول باید از باور فراوانی شروع کنی که خودش باز میشه باور فراوانی در زمینه های مختلف مثل باور فراوانی در پول، باور فراوانی مشتری، باور فراوانی ایده ها و راه حل ها

    و حالا تو یک هدف کوچولوی قابل حل داری اون چیه: کار کردن روی باور فراوانی ایده ها (مثلا) خب حالا بازم جزیی تر شو یعنی چیکار کن بیا قدم های ساخت این باور رو بنویس: برای ساخت این باور اول از همه میام الگو نوشن ذهنم میدم که با یک ایده ساده کلی پول خلق کردند، بعد میام منطق مینویسم که چرا ایده ها در این جهان فراوان هستند و ایده هایی که منو به پول میرسونند خیلی زیادن، بعدش مثلا میام ویس میگیرم همه اینهارو تا ورودی مناسب بدم به مغزم….

    یعنی ما از هدفِ حل مسائل مالی رسیدیم اومدیم خرد کردیمش رسیدیم به هدفِ ساخت باور فراوانی در ایده ها و بازم اونو خرد کردیم و رسیدیم به قدمِ پیدا کردن الگو های مناسب که نشون میدن فراوانی در این دنیا زیاده

    واوووو!! الان تازه به درک این موضوع رسیدم که وقتی میگن هدف رو به قدم های کوچتر تقسیم کن یعنی چی وقتی میگن هدف رو واضح و شفاف کن یعنی چی

    یعنی خب هدفت رشد از لحاظ مالی هست اوکی با این تمرین فهمیدی قدم روزانه ات چیه امروز چه قدمی میتونی انجام بدی اونم چیزی نیست جز: پیدا کردن الگو های فراوانی و منطق فراوانی رو ساختن این مرحله اول از ساخت باور های ثروت ساز هست که خودش مرحله اول از رسیدن به پول هست

    این تمرین رو همین چندساعت پیش توی یکی از کامنت های بچه ها خوندم اما الان که توضیحش دادم تازه فهمیدم که چطوری کار میکنه،، و الان میفهمم خدا چرا گفت کامنت بزار،،

    اصلا فرض میکنیم هیچکی این کامنت رو نخونه یا همه افراد سایت این کامنت رو بخونن چه اهمیتی داره؟ وقتی داره اینقدر خوب به رشد خودم کمک میکنه؟؟

    این تمرین خیلی واقعا تمرین درست و جالبی هست برای حل هر مسئله ایی

    حتی مسئله میتونه یک چیزی مثل کمالگرایی باشه مثلا من مسئله شخصیتیم اینه که کمالگرا هستم

    یا مسئله من اینه توی ارتباطات خوب عمل نمیکنم و احساس لیاقت ندارم

    یکسری چیز ها هم هستند که ما به دنبال راه حل هستیم براش مثلا، چطور بهتر از اموزه ها استفاده کنم، چطور شرایط خونه رو جوری فراهم کنم که تمرکز بیشتر برای خودم به ارمغان بیارم، چطور از این فایل به صورت عملی توی زندگیم استفاده کنم

    یعنی یکسری سوال های خوب که ما به دنبال راه حلش هستیم

    پس میتونیم این جمله رو بنویسیم که:

    همه مسائل راه حل های ساده و قابل اجرا دارند و همه سوال های ما جواب دارند

    این سوال ها خودش یک روند از حل مسئله است دیگه یعنی همین هدف رشد مالی برای اینکه بتونیم این مسئله رو حل کنیم باید یک سری سوال ها از خودمون بپرسیم تا خرد کنیم این مسئله رو یعنی روندش اینطوری؟

    -چطوری از لحاظ مالی رشد کنم؟

    +توی کسب و کارت رشد کن

    -چطوری توی کسب و کارم رشد کنم؟

    +مهارتت رو افزایش بده

    -چیکار کنم مهارتم بره بالا توی کسب کارم؟

    +برو مثلا فلان چیز رو یاد بگیر

    -چیکار کنم اونو یاد بگیرم

    +برو فلان کتاب رو بخون، باز فلان کتاب رو که داری میخونی فصل اولش رو تمریناتش رو انجام بده و بعد همینطوری فصل فصل برو جلو تا بری سراغ قدم های بعدی

    و اینجاست که میرسیم به اهمیت پرسیدم سوالات خوب از خودمون:

    سوالاتی از جنسِ چطور از این بهتر، چطور از این لذت بخش تر، چطور از این زیبا تر

    چطور دوبرابر پول بیشتری بسازم

    یعنی اول شاید بپرسی چطور برسم به صفر اما بعدش هعی بهتر و بهتر میشی که چطور این ماه به درامد میلیارد برسم و…

    و این همون معنی لذت بردم از مسیر با قدم های بهبودی هست،،

    کم کم که دارم این کامنت رو مینویسم داره پازل های حل مسئله توی ذهنم تنظیم میشه و داره ارتباط ایجاد میشه بین تمام این اموزه ها

    خب حالا قبل از اینکه پیش بریم اون تمرین بالا که برای خودم طراحی کردم رو میخوام برم انجامش بدم،، میدونی دوست دارم اروم اروم پیش برم مثلا اگه توی کامنت مینویسم: باید باور فلان رو بسازم همون لحظه از نوشتن بیاستم و برم قدم های ساختنش رو بردارم، برم منطقش رو بنویسم، برم ویس اماده کنم ازش

    وقتی راجع به تمرینی صحبت میکنم میخوام همون لحظه وایستم و انجامش بدم دقیقا کاری که استاد پیشنهاد میکنه به ما که همون لحظه که تمرینی میده ویدیو رو استپ کنیم و بریم تمرین رو انجام بدیم..

    خب موضوعی که من توی این عرصه از زندگیم میخوام رشدش بدم و توش پیشرفت کنم بحث مالی هستش..

    همین الان نجواهای کمالگرایی اومد که: تو جریانت فرق داره تو نمیتونی دقیق به نتیجه برسی از این تمرین، تو قدم هاتو خوب مشخص نمیکنی تو نمیدونی چطوری باید اینکار رو کنی اما من میگم: بهم گفته شده انجام بدم موضوع دارای اهمیت این نیست که من بینقص انجام بدم تمرین رو مهم انجام دادن هست مهم تلاش برای درست انجام دادنه

    درواقع اینکه میگم الان میخوام از لحاظ مالی رشد کنم خودش یک قدم کوچکتر از این هدفِ:

    رشد در تمام ابعاد زندگی هست

    سلامتی، روابط، مالی، معنویت و..

    از بین اینا قدم کوچکتر اینه که از لحاظ مالی رشد کنم و این هدف من میشه.

    این هدف رشد از لحاظ مالی یک هدف کلی هست که شفاف نیست یعنی اونقدر به اندازه هدفِ: ساخت باور احساس لیاقت درمورد پول، شفاف نیست که بشه اجراش کرد و جزیی باشه

    برای همین این هدف رو باید جزئی کنم برای خودم و اینکار باعث میشه که هرروز با هدف بیدار بشم، هرروز دقیق بدونم باید چیکار کنم و چه قدم هایی بردارم درنتیجه انگیزه ام بیشتر میشه

    خدای من!! این دقیقا مسیله ایی بود ک من داشتم باهاش دست و پنجه نرم میکردم،، چندروزی بیدار میشدم و دقیق نمیدونستم باید چیکار کنم فقط یک هدف کلی داشتم اونم رشد مالی و امروز چقدر خدا قشنگ هدایتم کرد..

    خب بزار برم این تمرین رو انجام بدم ببینم تا چه حد میتونم به شفافیت برای خودم برسم و بعدش برگردم و بیام توضیح بدم درموردش

    برای اینکار میتونم از توضیحات جلسه 6 کشف قوانین هم کمک بگیرم که به همین موضوع اشاره داره

    یک نکته جالب درمورد این تمرین که در حین خوندن توضیحات جلسه 6 کشف قوانین به ذهنم اومد این بود که مثلا ما میخوایم توی یک کاری پیشرفت کنیم، قدم اول میتونه ایجاد علاقه به اون کار و باز برای ایجاد علاقه به اون کار مثلا میشه چندتا کار کرد: اهرم رنج ولذت، مشخص کردن یک هدف در اون کار و…

    چقدر درک همین تمرین واقعا کمک میکنه که وظایف روزانم رو خیلی بهتر مشخص کنم طوری که تمرکز برروی اصل باشه

    خدایااا شکرتتتت..

    وقتی که این تمرین رو بارها اگاهانه انجام بدم دیگه مغز خود به خود همین کاررو انجام میده و یادمیگیره که لقمه رو کوچیک کنه تا با بهبود گرایی قورت بده همشو و میفتم توی یک مسیر بهبود گرایی

    دقیقا این تمرین بر ضد کمالگرایی هست و چقدر مفید هست درک درست این تمرین که الان میخوام تایم بزارم تا این تمرین رو انجام بدم و درک کنم،، اصلا این خودش قدم اول برای تبدیل شخصیتم به شخصیتی بهبود گرا و کسی که میتونه مسائل رو حل کنه هست: درک این تمرینِ جزئی کردن و باز برای درک این تمرین میخوام این تمرین رو انجامش بدم همین الان برای بحث مالی و اهداف مالی خودم تا بعد از انجام بازخورد بگیرم و بفهمم چطور میشه انجامش داد..

    خدایا شکرت واقعا چقدر هدایت هات قشنگه عاشقتم!!

    تمرکز یعنی قدم‌های مشخصی که هر روز برای نزدیک شدن به آن هدف بر می‌داری

    این جمله رو همین الان توی توضیحات جلسه شش بهش برخوردم.. که واقعا چقدر ارتباط داره با این تمرین جزئی کردن اهداف

    داره میگه قدم هایی که برای خودت مشخص کردی تا هرروز برداری برای نزدیک شدن به اون هدف مشخصت یا حل اون مسئله یعنی تمرکز

    یعنی روی یک کاری وقتی میتونی بگی تمرکز لیزری دارم میزارم که قدم های رسیدن به اون رو مشخص کنی و هرروز اون قدم هارو انحام بدی و خب این تمرکز ام خودش معجزه میکنه دیگه…(خدایا مرسی واسه این هدایت هات)

    حتی همین تمرکز باعث میشه ما به خدا ادرس بدیم که دقیق میخوایم به چه سمتی هدایت بشیم مثلا من الان که تمرکز گذاشتم تا درک کنم این تمرین رو خدا همینطوری داره هدایتم میکنه…

    موقع انجام این تمرین یک مقاومت شدیدی انگار از جنس کمالگرایی نمیزاره من این تمرین رو انجام بدم نمیدونم از کجا نشات میگیره…

    ++

    رسیدم به دوتا هدف:

    +تغییر باور های ثروتساز+باور های مناسب شغلی (یعنی کشف ترمز های هرکدوم، و ساخت و تقویت باور های مناسبش)

    +رشد کردن از لحاظ شغلی و مهارتی

    …..

    باورم نمیشه اینقدر کمالگرایی داره نجوا میده و منو از انجام این تمرین باز میداره

    حرفش اینه که: نه این قدم اولی که تو انتخاب کردی درست نیست یک قدم دیگه و…

    این تمرین نمیدونم کلا خاصیتش زمان بر بودنه یا برای من زمان بر هست

    البته هنوز به این دلیل که کامل درکش نکردم شاید

    اما یکم الان مغزم واقعا داره ارور میده میخوام برم یک فایل توحیدی که خودم درست کردم با صدای خودم رو گوش بدم و بعدش بیام با حال خوب ادامه تمرین با انرژی و این مسئله رو حل کنیم!! آره حتی همین که تمرین انجام دادن برام سخته یکجور مسئله است اما راه حل داره! پس میرم حالمو خوب کنم تا به راهش هدایت بشم…

    +++

    خب خداروشکر حالم خیلی بهترشد و این احساس خوب خیلی باعث میشه بهتر فکر کنم

    یکی دیگه از هدف هایی که دارم اینه که تمرکزم روی دوره کشف قوانین باشه یعنی درک کامل جلسات،درک کامل کدنویسی و انجام تمارین که همچین بی ربط نیست با رشد از لحاظ مالی

    من تا الان اهداف بزرگ و کلی ام مشخص شده.

    خب حالا که این هدف های بزرگ رو مشخص کردم برای هرکدومشون یک هدف بهبودی کوچک روزانه باید انتخاب کنم،، مثلا برای کشف قوانین مشخص میکنم که: دیدن جلسه یک باز امکان داره در حین دیدن جلسه یک بهم گفته بشه که مثلا باور های مناسب این جلسه رو یادداشت کن

    ++++

    حس میکنم این تمرین رو یکم زیادی برای خودم سخت کردم و از اونجایی میگم که زمان زیادی گذشته که میخوام این تمرین رو انجام بدم اما پیشرفت انچنانی حاصل نشده. و کلا مغز خودمو گیج کردم اصلا نمیدونم ادامه کامنت رو چی بنویسم خخ یادم شده اصلا هدف این کامنت چی بوده و یکم تمرکزم از بین رفته.

    آقا چرا اینقدر پیچیده کردی تو ذهنت

    میخوای روی باور های ثروتسازت کار کنی؟ قدم اول اینه که روی باور فراوانی کار کن، خب حالا قدم اول مشخص شد، بعد باز یک چکلیست درست کن از کارهایی که باید بکنی برای کارکردن روی باور فراوانی و بعد که همشو انجام دادی باز میری قدم بعدی و روزانه همینطوری بهبود انجام میدی

    میخوای توی کسب و کارت رشد کنی،، قدم اول اینه که فلان مسئله رو حل کنی، برای حل فلان مسئله باید فلان کارو فلان کار رو انجام بدی خب حالا همه اینارو اولویت بندی کن و بعد انجام بده تمام شد و رفت!

    این همون قدم های کوچک ساده و واضح اما تکاملی و بهبودی هست

    این تمرین به این سادگی برای اینکه به درک ازش برسم تقریبا دوساعت وقت منو گرفت یعنی از موقعی که این تمرین رو توی این کامنت ارائه کردم تا الان فکر کنم دوساعت میگذره(الان ساعت 17:23 هست)

    چرا؟؟ چون فکر میکردم سخته فکر میکردم انجام این تمرین سخته و راه حلش هم سخته الان درک کردم مفهوم باورِ: همه مسائل راه حل دارند و راه حل های ساده و قابل اجرا

    یعنی حتی انجام یک تمرین هم میتونه از راهی سخت و اسون باشه.

    الان رسیدم به اینکه:روزی یک قدم یا یک هدف کوچک و قابل اجرای بهبودی برای هدفم بردارم

    حسم همینجا بهم گفت کامنت رو تموم کنم چون میخوام دوباره بخونمش.و بازم اگه خواستم کامنت میزارم در ادامه…

    درواقع بخش نظرات میتونه دفترچه تمرینات ما باشه و حتی استاد توی دوره کشف قوانین میگه که اگر میخواین موضوعی رو درک کنین راحع بهش فکر کنین و بیاین همون فکراتون رو توی نظرات بنویسین و اگر سوالی هم دارین از بقیه بپرسین

    خیلی این دیدگاه گذاشتن کار منو راحتتر کرده خداروشکر..

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رکسانا جمشیدی گفته:
      مدت عضویت: 2385 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      چقدر این کامنت عالی بود نشونه امروز من راستش من مدتی بود دقیقا شیوه ای برای حل مسله و اینکه چطور تمرکزی کار کنم حتی نمیدونستم چطور بتونم هدف مشخص کنم بعدش انجام بدم با اینکه فایل استاد در ایام نوروز گوش کرده بودم بازم سردرگم بودم تا امروز

      درسته برای من 5ماه طول کشید متوجه بشم اینم میدونم بخاطر مدارم هست هزاران خداروشاکرم که تونستم جوابمو بگیرم

      و همچنین سپاسگزار اقای سبزواری که باعث شد من متوجه بشم چکار باید انجام بدم الهی هزاران انرژی مثبتی که الان گرفتم به شما سرازیر بشه

      پاینده باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    Elsa گفته:
    مدت عضویت: 1542 روز

    سلام و وقت بخیر

    نکته مهم این فایل که اتمام حجت برای پذیرش قانون هست و اینکه صد درصد قانون رو قبول کنی و مثال از تجربه زندگیت بیاری ، در این حرف استاد بود که مثل یک نور درخشنده ای در این فایل خودنمایی میکرد

    قانون چیه : تمام اتفاقات و شرایط زندگی ما همه و همه ترجمه فیزیکی باورهای ماست

    اما این صحبت استاد که در این فایل بود چیه ؟ این هست که باید اول این باور رو بسازی که راه حل مسائل وجود داره و ساده و آسون هست بعد که این باور رو درست کردی چشمات میتونه راه حل رو ببینه چون قبل از ساختن این باور حتی اگه راه حل جلوی چشمت هم باشه نمیتونی ببینی چون باورنداری که راه حل مسائل وجود داره و تازه آسون هم هست .چه نکته مهمی بود بعد من مثالی در ذهنم اومد از خودم

    من یک خواسته ای رو سالها میخواستم 5 سال ، چون تو ذهنم باور رسیدن به این خواسته سخت و غیرممکن شده بود توسط ورودی های نامناسب درنتیجه به این خواسته حتی فکر هم نمیتونستم بکنم اما بعد از اینکه خداوند منو هدایتم به این مسیر و کمکم کرد تا باور هماهنگ با خواسته بسازم خیلی سریع به خواسته خودم رسیدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1252 روز

    به نام خدای مهربان

    مقاومت هامو وقتی اومدم کنار زدم برای نوشتن و کمالگرایی رو خط زدم برای نوشتن،، نوتشن خیلی برام راحتتر و اسان تر شده و این خودش جای شکرگزاری داره و باید این بهبود رو تحسین کنم چون نوشتن برای من تمرین اجرای اموزه ها و درک اون هاست و همیشه بعد از نوشتن ذهنم شفاف شده و به جایی هدایت شدم که اصلا نمیدونستم قراره نوشتم به سمت اونجا بره و همچنین مغزم و منشجم میکنه روی یک نقطه خاص

    چقدر این کمالگرایی پاشنه اشیل منه که در انجام تمارین هم کمالگرا عمل میکنم، به جای اینکه بگم تو مسائل مختلف اقا یک قدم هرچند کوچک برای مسئله یا هدفم بردارم به دنبال کارای عجیب و غریب هستم،، اژ طرفی مغز کمالگرای من دوست داره همه چیز رو همزمان عالی داشته باشه و دوری میکنه از قانون تکامل و همچنین این باعث میشه تمرکز من چند پاره بشه و نزاره حرکت کنک درست و حسابی توی مسیر

    از طرفی چقدر اینکه یک قدم یک قدم بریم جلو کمک میکنه هدایت های خداوند رو بهتر دریافت کنیم و اجرایی کنیم،، یعنی قدم اول رو میگه انجام میدی قدم بعدی گفته میشه

    نیاز نیست همش رو خودم برنامه ریزی کنم و دقیق بدونم چه مسیری قراره پیش ببرم مهم اینه ایده اولیه که گفته میشه رو اجرایی کنم و بعدش ایده بعدش قدم بعدی و قدم بعدی

    این خیلی خوبه که قدم های بعدی رو از قبل مشخص کرده باشیم اما اگر نمیدونیم دقیقا از قدم اول دوم به بعد چیکار کنیم، بهتره تمرکز رو بزارم روی همون قدم اول و همونو کامل و خوب انجام بدم و بعدش برم بعدی و بعدی

    و این کمالگرایی در ابعاد مختلف ریشه داره ها!

    حتی توی گوش دادن فایل ها میگه: تا شرایط دقیق جوری نباشه که بتونی تمرکز صد در صد بزاری بهتره اصلا فایل گوش ندی، یا اگر زمانت جوری نباشه که بتونی کامل گوش کنی بهتره اصلا گوش ندی!!

    یا اگر فلان تمرین رو نمیتونی کامل انجام بدی اصلا انجام نده

    اما بحث اینه که اگر فقط ده دقیقه فایل گوش بدم، اگر فقط یک سوال از تمرین رو انجام بدم، اگر فقط یک قدم کوچک بردارم این یعنی بهبود…

    همین کمالگرایی به شدت منو نگه داشت در حین کارکردنم در دوره کشف قوانین… چقدرر ازش اسیب خوردم و چقدر خوبه که الان درک کردم که چطور داره عمل میکنه این و سعی میکنم مدیریتش کنم، سعی میکنم گفتگو های ذهنیم رو کنترل کنم و بهش بفهمونم بهبود دائم و مستمر هرچند کوچک هست که معجزه میکنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: