اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد و دوستای خوبم اومدم از یه درک و آگاهی که همین الان بهش رسیدم براتون بگم… تازه ی تازه از تنور دراومده، داغه داغه..
هدایت طبق سیستم و قانون انجام میشه…
خداوند طبق قانون و طبق برنامه ریزی سیستمی هدایت رو انجام میده…
در مورد هدایت مهاجرت استاد: تا جاییکه از فایل ها دیگر استاد می دانم، الخصوص فایلی که در اینستاگرام در مورد توجه به خواسته ها بود، گفتند با عزیزدلشون روزها و ساعت ها وقت میزاشتند و در گوگل ارت نقطه به نقطه ی کشورهارو نگاه می کردند، در موردش صحبت می کردند. (و هرچقدر بیشتر صحبت می کردند به وضوح بیشتری می رسیدند که دقیقا چه می خواهند) عکس و ویدئو می دیدند. قطعا این کارها در یکی دو روز نبوده، حتما چند وقتی این کار را انجام می داند. قطعا چند سالی یا چند ماهی توی ذهنشون قصد مهاجرت داشتند. نه اینکه در عرض یک هفته تصمیم بگیرند که می خواهند مهاجرت کنن و بعد خداوند بگه کارهای ایران را تعطیل کن. قطعا وابسته ی خواسته(مهاجرت) نبودند و با حال خوب از زندگی لذت می بردند. یادمه حتی استاد یک جا در مورد مهاجرت گفتند: شد شد، نشد اشکال نداره، اینجا هستیم و داریم لذت می بریم از این زندگیی که ساختیم دیگه… ایشون ترمزهای مهاجرت رو رفع می کنن.
مهم: ترمزها اجازه نمیدن فرکانس خواسته قوی بشه
و وقتی فرکانس مهاجرت در استاد قوی میشه، هدایت از راه میرسه و استاد به هدایت گوش می کنه، عمل می کنه و در نهایت: به خاک امریکا خوش آمدید میشه.
ماجرایی که برای من پیش آمد اینطور بود که: من یک پالتو داشتم، و مثل خیلی ها که چندتا دارند نبودم. و چند روز پیش تصمیم گرفتم ثروتمندانه عمل کنم و برم یکی دیگه بخرم. (البته لازم داشتم ولی خوب خیلی نه) نکته اش اینجاست که من از مدت ها، یا هفته ها قبل، قصد خرید نداشتم، در فکرش نبودم، فرکانس خواسته اش را نفرستادم، یا شاید بهتر است بگویم فرکانس ضعیف با کلی باور اشتباه و ترمز قناعت کردن. و دیروز که توی سرمای هوا رفتیم برای خرید، قبل از رفتن هم توی دلم به خدا گفتم: خودت هدایتم کن به پالتویی که می خوام.
چندین ساعت گشتیم و کلی پالتو پرو کردم ولی اونی که می خواستم نبود، یا رنگش یا مدلش یا اندازه اش… خلاصه خیلی ناراحت و گرفته برگشتیم خونه. خیلی حالم گرفته بود. اینکه چرا باید من اینقدر اذیت بشم توی سرما آخرشم با دست خالی بیام خونه. نباید اینطور باشه، چطور چهار ماه پیش هدایت شدم به مانتو فروشی و در اولین پروها مانتو و شال مورد نظرم رو گرفتم، چقدرم راضی و خوشحال و چقدرم الانم دوستشون دارم. چرا امروز هدایتم نکرد؟ اصلا واقعا قانون وجود داره؟ یا اون سری شانسی اونطوری پیش رفت؟ و البته با نجواهایی که در مورد قانون به ذهنم می اومد، کامنت های هدایت رو می خوندم و پیش می رفتم و زندگی در بهشت می دیدم. اینقدری در این مسیر نتیجه گرفتم که با یکبار نتیجه نگرفتن کنار نکشم.
تا اینکه دقایقی پیش با خواهرم در مورد قانون صحبت می کردیم و بررسی کردیم سری های پیش چطور هدایت شدیم، به خرید خواسته هامون. مثلا آبجیم گفت: من ویژگی ماشین لباسشویی رو که می خواستم، مدتی مد نظرم بود، و خیلی اتفاقی(البته هدایتی) هدایت شدم به سمتش و بهترین قیمت خرید کردم. و با همدیگه کلی مثال از کفش و وسایل های دیگه هم به یاد آوردیم. حتی همون مانتوی و شالی که گفتم چهارماه پیش گرفتم، مدتی در فکر خریدش بودم.
وقتی هم که موضوع هدایت مهاجرت استاد رو هم به یاد آوردم و بررسی کردم، دیدم دقیقا همینه.
هدایت طبق سیستم و قانون انجام میشه* به قدرت فرکانس خواستنمون بستگی داره و به لفظی و زبانی درخواست هدایت کردن ربطی نداره. یجورایی انگار خدا زبان مارو متوجه نمیشه، فرکانس مارو متوجه میشه.(هم توجه بهشون و هم کم کردن ترمزها) که در نهایت فرکانس خواسته قدرت می گیره، و بعد هدایت به خواسته و بعدش تجلی خواسته…
ما هر خواسته ای داریم باید در خواستن اون چیز، تکامل طی شده باشه. تکامل زمانی یا درونی. یه خواسته ای رو مدتی در ذهنمون داشته باشیم و بخوایمش. و البته رها و بدون وابستگی. بعد از مدتی که فرکانس خواستن اون چیز در ما قوی شد، حالمون هم خوبه، به سمتش هدایت میشیم و اجابت میشه.
حالا شدت گرفتن اون فرکانس به باور و ترمزهای ما در رسیدن به اون خواسته بستگی داره. مثلا در ذهن مریم عزیز، رسیدن مایع شویند به ایشون خیلی سطحی و ساده بود. و لحظاتی که بهش نیاز پیدا کرده و به ذهنش رسیده که در اون یکی خونه داریم، این فرکانس به مرحله ی عمل رسیده. ترمزی برای دریافت اون ماده شوینده نداشته و توی ذهنش هم گیر نداده که حتما اونی که توی اون یکی خونه هست رو می خوام…یه جورایی اگه شد، شد، نشد هم نشد…
شاید یک نفر برای خرید چیز بزرگ مثل خانه یا ماشین یا مهاجرت، اینقدر ترمز توی ذهنش باشه که زمان میبره تا اون فرکانسه قوی بشه و به مرحله ی عمل برسه.
این موضوعی بود که برام پیش اومد و با تفکر در مورد هدایت مهاجرت استاد و هدایت های خودم و خواهرم، سیستمی بیشتر برام واضح شد، قلبم آرام گرفت. از حال گرفته و ناراحتی که دیروز پیش اومد، خارج شدم و بی نهایت حالم عالی شد از دریافت این آگاهی بی نظیر که می تونم در رسیدن به خواسته هام لحاظش کنم و انتظار بیجا از خودم و خدا و قانون نداشته باشم.
اگر بخوام جمع بندی کنم، میشه: ترمزهارو رفع کنیم، خواسته مون رو توی ذهنمون داشته باشیم و بهش توجه کنیم. به قول استاد لاجرم به سمتش هدایت میشیم. بعدش آگاهانه هدایت رو پذیرا باشیم، مثل استاد با ایمان به هدایت عمل کنیم و بدون شک به خواسته مون میرسیم.
امیدوارم این جمع بندی در درونم بشینه، و بتونم به همینی که گفتم موقع عمل، عمل کنم.
باسلام خدمت همه عزیزان بخصوص استاد وخانم گلشون امروز اولین روز مراقبه من بود ومن درصحرا هستم وشروع کردم که روی خودم کارکنم وخواستم هدایتمو ببینم که دیدم این فایل برام اومد خیلی جالب وعجیب هست انگار برای من ضبط شده بود خدایا بینهایت سپاس که اینقدر اگاه وزیرک وباهوش هستی ومرا وهرکس که بخواهد هدایت میکنی امیدوارهستم به این مسیر. همه چیز دست به دست هم داده تا این لحظه وحرکت خواهم کرد بعدازشناخت خودم وایمان دارم مسیرم مسیر الهی هست چون بر بزرگترین گناهم دارم غلبه مکنم یعنی ترس. همتون روبه دستان بینهایت فرمانروای جهان هستی میسپارم
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته بزرگ که انقدر شایسته س که لایق زندگی کردن با استاد شده مریم جون بهتون تبریک میگم که انقدر لایق هستین که حتی اسم وفامیلیتون هم داره فریاد میزنه که مریم زمان ، تو واقعأ شایسته ای ، عزیزم دوست دارم از زندگیت بشنوم واینکه چطورشد با این بزرگ مرد آشنا شدی ؟ دروغ چرا من واقعا،بهت حسودیم میشه ، چه گنج بزرگی درکنارته، چقدردلم میخواست هر لحظه وهر چشم برهم زدن کنار استاد باشم وازش یاد بگیرم ، مبارک هم باشید که شما هردو بهترین هستین وهردو شایسته هم
این فایل نشانه امشب منه ساعت 3وربع روز جمعه 9دیماه 1401 راستش امروز ازاستادشنیدم که به دنبال عشق وعلاقتون باشید وچیزی رو که دوس داری به دنبالش برید وتو اون زمینه کار کنید ، خیلی بهش فکر کردم حتی ازمادرم ،برادرم ،خواهرم ،بچه هام پرسیدم که درمورد من چی فکر میکنن ؟ خودم که به نتیجه ای نرسیدم ، اونا میگفتن اینکه فقط بشینی سخنرانی مذهبی وقرانی،روانشناسی وفرزندپروری گوش کنی که چطور بچه هات روتربیت کنی ، راستش من هنوز نمیدونم رسالتم تواین دنیا چیه ؟ علاقم چیه ؟ همه چیز یادگرفتم انرژیدرمانی، نقاشی ،بازیگری ،خط ، قرآن، هیپنوتیزم، فالگیری ، فروشندگی، شنا ، …..ولی هنوز هم نفهمیدم رسالتم وعلاقم چیه؟ فقط اینو میدونم که همیشه دوس دارم به دیگران کمک کنم وهمه این کارها رو که یادگرفتم برای این بوده که کبکبه اطرافیانم کرده باشم ، وقتی فروشنده مغازه بودم همه بامن دردو دل میکردن تا جای که از دستم برمیآمد کمکشون میکردم واگه کاری ازدستم نمیومد براشون دعا میکردم شاید باورتون نشه تاصبح بیدارمیموندم وگاهی انقدر براشون گریه میکردم که صبح باچشم پف کرده میرفتم مغازه ، خودم همیشه دوس داشتم یه مشاورویاروانشناس میشدم ولی خب ادامه تحصیل ندادم ، پدرم سخت بیمارشد رفتم انرژی درمانی یادگرفتم که با انرژی دادن بهش دردش رو کم کنم وبهش آرامش بدم یا کمر درد شوهرم رو خوب کنم ، هیپنوتیزم یادگرفتم که ترس واسترس پسرم رو آروم کنم ، کلاس قرآن رو باتفسیر رفتم که به بچه هام یادبدم ، ویادبگیرم که چطور زندگی کنم وچطور اونهارو بهتر تربیت کنم ، خلاصه دنبال هرچی بودم به خاطر اطرافیانم بوده ، الان که اونا بزرگ شدن من تازه فهمیدم خودم چی ؟ وحالا دارم رو خودم کارمیکنم ولی باورتون نمیشه اصلا ازبچگیم وعلاقه ام چیزی یادم نمیاد ،راستی رانندگی یادگرفتم چون شوهرم دوست نداشت ومیترسید ازش ولی من به خاطر بچه هام وراحتیشون که به گردش وتفریح ومسافرت ببرمشون ومحتاج دیگران نباشم رفتم رانندگی یادگرفتم بااینکه منم خیلی میترسیدم یادمه بعضی وقتا بعداز آموزش کلی گریه میکردم کنار خیابون ولی الان سالی سه چهاربارمیریم مسافرت و راننده سرویس مدرسه هستم
من به نشونه وهدایت خیلی معتقدم وخیلی بهش ایمان دارم ولی شاید باورتون نشه احساس میکنم الان جوابم رو نگرفتم ، آیا هنوز باید منتظرباشم تا هدایت بشم یا بایددنبال آموزش ویادگیری بیشتر باشم
خداروهزاربار شکر میکنم که من رو هدایت کرده به سمت آگاهی وآشنای با استاد راستش باورتون نمیشه اگه کار نداشتم ومجبورنبودم که کار خونه و….. رو انجام بدم فقط میشستم از صبح تا شب قرآن میخوندم ولذت میبردم و فایلهای استاد رو گوش میکردم وبرای خودم مینوشتم ، باور نمیکنید به خودم میگم کاش من سرکار نمیرفتم کاش کار خونه م رو انجام نمیدادم کاش همه میرفتن مسافرت ومن میموندم و سایت و گنجی که استاد بهم هدیه داده
البته من چند ساله که قانون جذب کار میکنم و همه فایلهای استادهای دیگه رو چندین وچند بار گوش میکردم ولی انگار اونا همه شاگرد آقای عباسمنش بودن ولی انگار اصلا حرف اونا رو نمیفهمیدم ، خدایا این بزرگ مرد کی وقت کرده 60 بار قرآن روبخونه ؟ خوش به سعادتون چقدر خوشحالم که خدا انقدر من رو دوس داشته که شما رو سر راهم قرار داده واینجوری میخواد هدایتم کنه ، چقدر عاشق صحبت کردن شما شدم ، آرام ، لطیف ودرعین حال باعظمت مردانه ، شجاع ، چقدر لذت میبرم وقتی همش میگید عاشقتونم وگاهی هم سرمون فریاد میزنید تا بهتر یاد بگیریم چقدر زیبا وعاشقانه میگید عزیزدلم ، چقدر احترام میزارید وباور دارید وقبول دارید صحبت مریم جون رو که میگه ما میریم واین خونه رو خاک میگیره ، چقدر شما پاک وشفاف وذلالی که همه چیز رو شفاف میبینید چقدر نورچشمی خدای که این همه کاربلدین ، وهمه کار میکنید وکنار ش این همه هم آگاهی دریافت میکنید، راستش نمیدونم دارم بهتون حسادت میکنم یاحسرت میخورم یا تحسینتون میکنم فقط میتونم بگم الله اکبر ، ماشاءالله به شما خدا هزاران هزار بار بیشترش کنه وبهتون برکت بده ، نوش جونتون گوارای وجودتون وبه خودم میگم کاش من هم برای خودم وقت میزاشتم شایدمنم مث استاد میتونستم انقدر بزرگ بشم ، خیلی دوستتون دارم عاشقونم ومهمتر ازهمه عاشق آگاهیاتونم واینکه این گنج رو به ما هم یادمیدین به راحتی وبازبان ساده بدون غرور وکلاس گذاشتن وپیچیدگی ، چقدر شما مرام ومعرفت پیامبران واقعی رو دارین .
خداشما رو برای هممون حفظ کنه درآخر ازهمتون میخوام که برام دعا کنید که به سمت رسالتم وشغلم وعلاقه ام هدایت بشم ، استاد همیشه میگه حرفی که عمل نیاورد حرف مفته ولی نمیدونم چرا من دوس دارم کارنکنم وفقط همه وقتم رو بزارم برای خانوادم ومادرم وآموزش دیدن وقرآن خوندن ولی ثروت مند هم باشم ، راستش شوهرم اصلا برای آموزش دیدن من پول نمیده ، من با این تضاد روبرو شدم که حالا که اون برای آگاهی من خرج نمیکنه خودم باید کار کنم که پول دوره ها وآموزش ها رو بدم ، البته مخالفتم خیلی کرده
ولی چاره نیست من برای خودم اصلا هیچی نمیخرم ، چند ساله نه کفش نه لباس ، نه آرایشگاه ، هرچی درمیارم فقط دوره های آموزشی ، اطرافیانم به صدا دراومدن ولی برای من خیلی لذت بخشه بازم باخودم عهد کردم تمام دوره های استاد رو بخرم واین گنج بزرگ رو از دست ندم ،خوشحال میشم دوستام وهم دوره ای هام راهنمایم کنن حتی به اندازه یه خط ، حتی چند سال دیگه که این پیام من خوندن ، وخیلی خوشحال تر میشم که استادعزیز ومریم جون راهنماییم کنن اونوقت دیگه به خودم میبالم
شما چه بانوی بینظیر وتوانمندی هستید تحسین برشما، بر جسارت شما و بر همت و اراده شما.
همیشه درحال یادگیری و رشد خودتون هستید
.
چقدر پرتوان و پرتلاش
افرین بانو جان.
.
معصومه جان راههای خداوند بینهایت هستن
و خداوند برای ما آسانی میخواد.
من در حال انجام کاری هستم شاید مناسب شماهم باشه.هرروز باعشق میام اینجا گوش میکنم و مینویسم و تمرین میکنم و هدایت میخام،ومیون این تمرینها هدایت شدم به تمرین سکوت ذهن که خودم ساختمش ، اینکه هر چی میاد تو سرم که هی میخاد من رو با هول و ولا بندازه وسط ی برنامه جدید، سریع میگم اروم باش دختر، خدا در آرامش با ما حرف میزنه،دست و پانزن
بزار خودش بهت میگه
و اونوقت اروم میگیرم و اماده برای شنیدن هستم
.
شماهم اگه دوست داشتی انجام بده قطعاا به سمتی عالی هدایت میشید
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خدا رو شکر میکنم که لایق شنیدن این آگاهیها و آموزشهای ارزشمند استاد شدم عجب قصه و فایل نابی بود داستانهایی که استاد تعریف کردند سرتاسر درس نتایج متفاوت توحید هدایت الله در تمام مراحل زندگی کلیدهای درس این فایل بودند که با رحمت خداوند قرار گرفتند
اگر به خدا اعتماد کنیم با هدایت الله همه چیز درست میشود خداوند همیشه و در همه حال ما را راهنمایی و هدایت میکند اگر در مدارش باشیم آن را با صدای زیاد در قلبمان میشنویم وقتی تمرکزمان را روی چیزی که دوست داریم بزاریم این به ما جسارت و شجاعت و در نهایت پاداش خداوند را دریافت میکنیم
پس من باید ذهنم را کنترل کنم و توکل کنم به خدا و با ابزار منطق پیش بروم چقدر این فایل داستان هدایت برایم لذت و درس است دارم یاد میگیرم از استاد که ایمان در شروع راه خود میشود به نتایج درخشانی که در انتظار من هست برسم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشالله
استاد واقعا سپاس گزارم به خاطر این داستان زیبایی که تعریف کردید
و این قسمت از روز شمار تحول زندگی همزمان شد با فایلی که روز قبلش رو یوتوب دیدم
خب من یکسری از دختر های هم سن خودم رو که ولاگ میگیرن دوست دارم البته همرو نگاه نمیکنم
سه نفر هستن که انرژی بسیار خوبی ازشون میگیرم ( البته واقعا انرژیش با سریال های سایت قابل مقایسه نیست ) خب اخه همه که مثل استاد و مریم جون عادت ندارن یا این عادت رو نساختن که فقط رو نکات مثبت تمرکز کنن و این رو اشتراک بدن اگه یه سرشون درد کنه هم دوست دارن تو ویدیو راجبش حرف بزنن
و خب این هایی که من دنبال میکنم انصافا خیلی انرژیشون بهتر از بقیه است اما
داشتمویدیو جدید یکی از همین دختر هارو میدیدمکه نوشته بود : مهاجرت تو یک هفته !!!!
سر مسائلی چالش بر انگیز فکر کنم مجبور شده بود بره کانادا و به قدری تنش و استرس رو توی پروسه مهاجرت تجربه کرده بود که وقتی رسیده بوده کانادا با اینکه خوشحال بوده اما از نظر جسمی تا سه روز حال خوبی نداشته
خب حس اینکه مهاجرت کرده بود رو دوست داشتم خودش هم خیلی خیلی راضی بود و میگفت از کودکی ارزوش این بوده اما
درسته که تو مدت زمان کوتاهی این اتفاقی براش افتاد که حس میکنم اینم باز خیلی خوبه
ولی سراسر فشار و استرس رو تجربه کرده بود
طوری که من اخرش که رسیده انگار نفسم جا اومد
ولی حالا همین ادم که باز مثال خوبش هست
بماندافرادی که گیر یه مدرک زبان هستنچند ساله واسه مهاجرت تا استاد که حتی بلد نبوده محاوره رو صحبت کنه
و اما داستان شما استاد !!!!
من اصلا با قسمت به قسمتش اشکم اومد…..
قلبم سراسر ذوق شد ….
چقدر توحید زیباست
چقدر جهان برای یک انسان توحیدی زیباست
چقدر زمانی که به خدا اعتمادمیکنیم به ما رحمت و نعمت میده
اصلا کی این داستان رو میتونه باور کنه !!!!
کی انقدر راحت مهاجرت کرده !
کی انقدر لذت برده از مسیر مهاجرت کردنش
کی انقدر جسارت داشته واسه عمل به چیزی که الهام میشه بهش که هرچیز که داشته رو بده بره بدون اینکه خبری باشه…
واقعا سخته بخوابم مقایسه کنم با دیگران چون انقدری تفاوت داره که ادم فکر میکنه این داستان رویا و خوابه اما خب حقیقت زندگی استاده
و چقدر از بچه های سایت از این حقیقت الگو گرفتن و به راحتی مهاجرت کردن !!!
توی اون فایل کلاب هوس که راجب مهاجرت بود چقدر من لذت بردم و باورهام تغییر کرد
همه فکر میکنن اصلا امریکا نمیشه رفت
یعنی خیلیا میرن کانادا چون نمیتونن برن امریکا وگرنه کشور مورد علاقشون نیست
مثل خوده من که اصلا کانادارو دوست ندارم
استاد من همیشه با خودم فکر میکردم اینکه از خدا بخوام اندازه شما ازادی مالی داشته باشم واسه 20 سال یا 10 سال بعدمه اما دیشب که اینارو گوش کردن یهو به دلم افتاد از خدا درخواست کنمو بگم
چون یه باور محدود کننده من اینکه تو ایران میتونم ثروت مند بشم اما اگه مهاجرت کنم به اون صورت ازادی مالی ندارم
خدایا منم دلم میخواد اندازه استاد
نعمت داشته باشم و تو یه کشور دیگه ام انقدر با ازادی کامل زندگی کنم
اصلا الگو به این خوبی دارم چرا نشه
فقط کافیه اندازه شما ایمان و عمل داشته باشم
شکر گزار خدام به خاطر این فایل توحیدی بی نظیر
شکرت خدا
استاد شما مرزهای عملکرد رو شکستید و زندگی رو به قدری راحت و اسان نشان ما دادید که داریم باور میکنیم میشه واقعا سپاس گزارتونم با همه وجودم
سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم انشاالله هر کجا هستید حال دلتون خوب باشه.
خدا رو سپاسگزارم که توفیق گوش دادن این فایل را به من عطا فرمود تا بهتر و عمیق تر معنی هدایت رو درک کنم انشاالله با عمل به آگاهی هاش سپاسگزار رب العالمینم و شما استاد عزیزم باشم.
کلمه هدایت رو من در کتاب دینی مدرسه زیاد شنیده بودم ولی هیچ وقت به این شکل که از زبان شما در فایل ها شنیدم نفهمیده بودمش درکش نکرده بودم هر چند همین الان هم نمیتونم بگم عالی متوجه شدم خودم میفهمم که اندازه مدار خودم درکش کردم ولی میتونم بشینم ساعتها بنویسم در مورد اتفاقاتی که همش هدایت بوده و هست و من خیلی جاها ناآگاهانه بهش عمل کردم و خیلی جاها بهش عمل نکردم و الان هم باز متوجه میشم که بعضی جاها هنوز آنقدر ایمانم قوی نشده که بهش عمل کنم و دقیقا به خاطر نجواها و منطق ذهنم انجامش ندادم به خاطر ترسهام به خاطر شرکم الان دیگه میتونم رد پای شرک رو در زندگی خودم و بقیه ببینم
راستش استاد شما وقتی گفتی اون پروژه های میلیاردری رو راحت جمعش کردی من خودم رو جای شما گذاشتم و دیدم من نمیتونستم اینکار رو کنم یا حداقل باید زیاد خدا بهم میگفت تا درک کنم و متوجه بشم ولی شما نه و من متوجه شدم مداری که من الان درش هستم خیلی با مدار اون روزهای شما هنوز فاصله داره و فهمیدم خیلی خیلی راه داره که من بهتر بشم اینم که الان دارم صادقانه مینویسم به خاطر اینه که دارم خیلی درونم رو واکاوی میکنم تا بهتر خودم رو بشناسم چون هنوز فکر میکنم خیلی خوب خودم رو نمیشناسم من خیلی هنوز جای کار داره روی خودم کار کنم دارم از کمالگرایی فاصله میگیرم تا بتونم اون حرکت اصلیه رو بزنم اون پیشرفته رو بسازم برا خودم همون طور که شما گفتی این شرایط رو خودم ساختم اگه شما تونستی پس من هم میتونم اگه مثل شما فکر کنم و عمل کنم و با تمام وجودم این رو میخوام که هر بار قانون رو بهتر درک کنم و «عمل»کنم ..
یه مثال دارم از خودم روی یه موضوعی نه ماهه کار میکنم و دیروز خدا بهم واضح گفت که واقعا من از زندگی چی میخوام و گفت بهتره این کار رو تموم کنی فعلا و این کار رو شروع کنی و باید تمام تمرکزت رو از روی قبلی برداری بگذاری روی این کار اگه نتیجه میخوای و من شکی ندارم که باید این کار رو بکنم ولی نجواها میگه میخوای بعد از نه ماه رهاش کنی و ضرر میکنی و من اینجا میتونم درک کنم که این موقع ها مرد میخواد که به هدایت عمل کنه و میفهمم که چقدر شما استاد متفاوتی چون متفاوت فکر میکنی که متفاوت نتیجه میگیری…
برا این تصمیم هدایت خواستم و هدایت شدم به این فایل و بارها گوش کردم و استاد یعنی چی هر بار من یکی از این فایلهای روزشمار یا فایلهای دیگر رو باز میکنم انگار برا منه و خدا داره با من حرف میزنه دقیقا مطالبی که لازمه الان بشنوم خدای من هدایت چقدر قشنگ عمل میکنه دیگه چطوری باید خدا به من بگه که من عمل کنم صحبتهای شما همیشه یه باور و ایمانی در قلبم ایجاد میکنه که کاملا مشخصه برام چقدر ایمان شما به مسیر قوی هست و عمل شما به قانون قوی و عالی هست و متوجه میشم خیلی باید هنوز روی خودم کار کنم و من واقعا ذهنم کم میاره جلوی این حد ایمان و باور شما به هدایت وقتی میبینم زندگیتون رو نجواها خودش خاموش میشه شما رو که میبینم و یه صدایی درونم فریاد میکشه که میشه فقط هدایت رو باور کن و با ایمان و شجاعت بهش عمل کن بقیه اش رو بسپار به رب العالمینی که تمام قدرتها دست خودشه و در برابر قدرتش هیچ میشه همه چی…
این فایل رو که شنیدم با توکل به خدا تصمیم گرفتم که مثل یه بنده خوب هدایت رب العالمینم رو گوش کنم و واقعا استاد زندگی شما هدایت داخلش واضحه واقعا استادی برازنده شماست چقدر قشنگ و قوی به هدایت گوش میدهید و عمل میکنید و من در زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا واضح شاهده هدایتها و عمل کردن شما بوده و هستم واقعا تحسین برانگیزه و متوجه شدم که چرا یه سری موفقیتها و پیشرفتها و نعمت ها رو خیلی ها نمیتونن بدست بیاورند و برا یه عده ی محدودیه و چرا شما به راحتی بدستش میارید این منطق که شما رو میبینم خیلی برا ذهنم قویتر از هر منطقی هست که بتونم هدایت رو تکامل رو و توحید رو بهتر درک کنم و انشاالله ««عمل»»کنم…
و چرا ما هر بار فراموش میکنیم این هدایت ها را اینکه خدا داره کارها رو خیلی راحت و ساده نه پیچیده انجام میده و چرا من میخوام با ذهنم مسایل رو پیچیده کنم چرا خودم رو به هدایت
نمی سپارم و جوابم خیلی بلنده میترسم و باید خیلی روی خودم کار کنم باید باورهام متفاوت بشه تا متفاوت عمل کنم و متفاوت نتیجه بگیرم…
استاد صادقانه از شما سپاسگزارم به خاطر تمام این فایلهای آگاهی بخش از شما سپاسگزارم به خاطر عملکرد عالیتون به قانون و هدایت که کلی درس برام داره و بسیار از رب العالمین سپاسگزارم به خاطر اینکه استادی مثل شما را در مسیر زندگیم قرار داد.
استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم دوستتون دارم و از رب العالمین براتون ثروت سلامتی شادی موفقیت و سعادت در دنیا و آخرت را خواستارم.
استادم ومریم جونم سلام دوباره به شما الگوهای بی نظیر خودم،آخه شماچقدرخالص شدید که اینقدرآگاه هستیدبه هدایتها ، ما ها هم در طول روزحتماهدایت میشویم اما باورهای مااینقدرخالص نیست که تشخیص دهیم کدام هدایت است و کدام ذهن ونجواها
من وقتی حرفهای شماروشنیدم استاد جانم انگارقلبم بازترمیشدواحساسم اونقدرسبک شد که انگاربرروی این کره ی خاکی نبودم
استاد عزیزم شماچقدرباایمان هستید،چقدرتوحیدی عمل میکنید ولحظه ای که وکیل مهاجرت باتوجه به باورهای خودش یک سری قوانین گذاشته بازم شما دراون لحظه گفتید من کاری به عوامل بیرونی ندارم که چه باورهایی داره وچی میگه ،من خدا رودارم که کارا روبرای من جفت وجورمیکنه و«خدابرای من کافیست»
این قسمت روخوب ازشمایادگرفتم که احساس خوب=اتفاقات خوب واحساس بد برابر بااتفاقات بد
واقعا شما قابل تحسین هستید که دراون لحظه قطعی سایت این قانون روبه یادآوردید وکنترل ذهن رو به این شیوه عالیی انجام دادیدکه کمتر کسی میتونه درهر لحظه قوانین روبه یادداشته باشه وپاداشش روهم گرفتید.
استاد عزیزم وقتی شما گوش به زنگ هستیدبه هدایتهای پروردگارانگارهمه چی جون میگیره واززبون خداباهاتون حرف میزنه ،وقتی ازقل خوردن اون بطری حرف زدید یه تصویراومدجلوچشمم که انگاردریک جنگلی پرازدرخت وگیاهان انبوه دارید راه میرید وبادودستانتون اون گیاهان روکنارمیزنید ونوری که جلوی شماراه میره رودنبال میکنید
استاد عزیزم خداروبسیارسپاسگزارم که شماها زوج بینظیررو سرراه من قرارداد وخداوندازطریق شماها بنده ی خالصش داره آگاهی های ناب رو به من میرسونه
یعنی نکته به نکته ی زندگیتون پرازهدایته وشما الگوی بینظیر هستید که یه چیزی دم گوشم به من میگه معصومه میبینی آره شده و میشه که اینطور به آزادی مالی ،زمانی ومکانی برسی ،استادت رومیبینی که تونسته ،فقط کافیه به هدایتهای مااعتماد وتوکل وعمل کنی…
این فایل را بارها و بارها گوش کردم زمانی که تازه وارد سایت شده بودم و هیچی از استاد نمیدونستم این فایل را گوش کرده بودم.
من دی ماه سال 1400 توسط یک لایو مشترک استاد عباسمنش با یک استاد عزیز دیگه با این سایت آشنا شدم.
من فقط توی اینستا اون استاد را دنبال میکردم و هر وقت از استادشون صحبت میکردند من دوست داشتم استادشون را بشناسم. در اون لایو نمیدونم چجوری حالم با صدای استادعباسمنش خوب شد.
در اون لایو استادعباسمنش یه جمله ای گفت که همیشه برام سوال بود.
سوال این بود که از کجا بفهمیم که راهمون درسته و خدا داره ما را هدایت میکنه؟
استاد فرمودند هر وقت حالتون و احساستون خوب بود اون هدایت خداست و هر وقت حستون و حالتون خوب نبود عصبانی بودید و هر چیزی مثل این اون هدایت شیطانه.
وای این جمله منو دگرگون کرد. انگار همه چیز را گرفتم و دنبال استاد عباسمنش میگشتم. من اتفاقی به لایو برخورد کرده بودم و میدیدم . من اصلا اهل لایو دیدن نبودم . کلا ادم اینستایی نیستم فقط برای کارهای هنری توی اینستا میرم .
ولی اونروز انگار هدایت شده بودم که باید پیدا کنم . ولی زیر این لایو چیزی نبود که بفهمم صفحه استاد در اینستا چیست.
چند بار اسمشون را زدم کلی صفحه فیک اومده بود و منم چون آشنا نبودم دنبال نکردم. ولی تو کامنتا از چند نفر پرسیدم اما جوابی به من ندادند .
ولی من میدونستم باید دنبال استاد بگردم ولی گیج بودم . چون من خیلی توی فضای مجازی مهارت نداشتم.
یک بار توی اینستا یه چیزی اونده بود فکر کنم ماجرای فانوس دریایی بود که داشتم کامنت ها را میخوندم که یه دوستی نوشته بود که وقتی چیزی میگذارید حداقل بیان کنید که این درس مربوط به استاد عباسمنش است.
یعنی مخاطبش به اون کسی بود که اون پست را گذاشته بود .
انکار خدا منو هدایت کرد که اینجا میتونم استاد را پیدا کنم. من به اون شخص پیام دادم که میشه صفحه اصلی استاد عباسمنش را به من بگویید.
و اون شخص بر خلاف بقیه که جواب نمیدادند سریعا جوابم را دادند. و آدرس سایت را دادند و حتی آدرس اصلی اینستا را دادند.
من از ایشون خیلی خیلی ممنونم که دستان خدا شدند و من را هدایت کردند به اینجا.
من اول وارد سایت شدم اصلا تا حالا عضو سایتی نبودم و فکر میکردم همه توی اینستا فعالیت میکنند. اومدم توی سایت و دنبال راهنمایی سایت فایل ها را گوش کردم و عضو سایت شدم.
چقدر عالی بود چقدر خوشحال بودم که من اونی که میخواستم را پیدا کردم. دیگه هر روزم شده بود سایت. چون هیچ بک گراندی از استاد نداشتم .
و هدایت شدم به این فایل و فایل های مشابه این که استاد از زندگیشون میگویند.
ابتدا برای من عجیب و غریب بود . میگفتم یعنی چی . مگه میشه خدا با آدم حرف بزنه.
مگه میشه خدا بهم بگه چیکار کنم .
ولی امروز میفهمم که بله . اون نجوایی که در ذهنم باهام حرف میزنه و احساسم هم خیلی خوبه اون همون صدای الله است. اون همون هدایت خداست.
همونکه منو هدایت کرده به این سایت. این همون خدای منه . چقدر ازش ممنونم . خدایا شکرت
نمیدونم چرا اینها را اینجا میگم میخواستم چیز دیگری بنویسم اما اینها نوشته شد.
شاید برای کسی که تازه اومده توی سایت خوب باشه. من تمام زندگیم شد اینجا . مثل گرسنه ای بودم که اینجا پر از غذا بود و تنوع زیاد نمیدونستم کدوم فایل را گوش کنم.
بالاخره خودم خودم را پیدا کردم به خوندن هایم نظم دادم به کامنت خوندن نظم دادم .
و امروز دوباره در روزشمارم به این فایل هدایت شدم و چقدر خوشحالم که استاد امروز مفهوم هدایت را میفهمم.
سلام به استاد بزرگوار
سلام به مریم شایسته ی عزیزم با اون سریال معرکه اش
سلام به دوستان همفرکانسی در این مسیر الهی
استاد و دوستای خوبم اومدم از یه درک و آگاهی که همین الان بهش رسیدم براتون بگم… تازه ی تازه از تنور دراومده، داغه داغه..
هدایت طبق سیستم و قانون انجام میشه…
خداوند طبق قانون و طبق برنامه ریزی سیستمی هدایت رو انجام میده…
در مورد هدایت مهاجرت استاد: تا جاییکه از فایل ها دیگر استاد می دانم، الخصوص فایلی که در اینستاگرام در مورد توجه به خواسته ها بود، گفتند با عزیزدلشون روزها و ساعت ها وقت میزاشتند و در گوگل ارت نقطه به نقطه ی کشورهارو نگاه می کردند، در موردش صحبت می کردند. (و هرچقدر بیشتر صحبت می کردند به وضوح بیشتری می رسیدند که دقیقا چه می خواهند) عکس و ویدئو می دیدند. قطعا این کارها در یکی دو روز نبوده، حتما چند وقتی این کار را انجام می داند. قطعا چند سالی یا چند ماهی توی ذهنشون قصد مهاجرت داشتند. نه اینکه در عرض یک هفته تصمیم بگیرند که می خواهند مهاجرت کنن و بعد خداوند بگه کارهای ایران را تعطیل کن. قطعا وابسته ی خواسته(مهاجرت) نبودند و با حال خوب از زندگی لذت می بردند. یادمه حتی استاد یک جا در مورد مهاجرت گفتند: شد شد، نشد اشکال نداره، اینجا هستیم و داریم لذت می بریم از این زندگیی که ساختیم دیگه… ایشون ترمزهای مهاجرت رو رفع می کنن.
مهم: ترمزها اجازه نمیدن فرکانس خواسته قوی بشه
و وقتی فرکانس مهاجرت در استاد قوی میشه، هدایت از راه میرسه و استاد به هدایت گوش می کنه، عمل می کنه و در نهایت: به خاک امریکا خوش آمدید میشه.
ماجرایی که برای من پیش آمد اینطور بود که: من یک پالتو داشتم، و مثل خیلی ها که چندتا دارند نبودم. و چند روز پیش تصمیم گرفتم ثروتمندانه عمل کنم و برم یکی دیگه بخرم. (البته لازم داشتم ولی خوب خیلی نه) نکته اش اینجاست که من از مدت ها، یا هفته ها قبل، قصد خرید نداشتم، در فکرش نبودم، فرکانس خواسته اش را نفرستادم، یا شاید بهتر است بگویم فرکانس ضعیف با کلی باور اشتباه و ترمز قناعت کردن. و دیروز که توی سرمای هوا رفتیم برای خرید، قبل از رفتن هم توی دلم به خدا گفتم: خودت هدایتم کن به پالتویی که می خوام.
چندین ساعت گشتیم و کلی پالتو پرو کردم ولی اونی که می خواستم نبود، یا رنگش یا مدلش یا اندازه اش… خلاصه خیلی ناراحت و گرفته برگشتیم خونه. خیلی حالم گرفته بود. اینکه چرا باید من اینقدر اذیت بشم توی سرما آخرشم با دست خالی بیام خونه. نباید اینطور باشه، چطور چهار ماه پیش هدایت شدم به مانتو فروشی و در اولین پروها مانتو و شال مورد نظرم رو گرفتم، چقدرم راضی و خوشحال و چقدرم الانم دوستشون دارم. چرا امروز هدایتم نکرد؟ اصلا واقعا قانون وجود داره؟ یا اون سری شانسی اونطوری پیش رفت؟ و البته با نجواهایی که در مورد قانون به ذهنم می اومد، کامنت های هدایت رو می خوندم و پیش می رفتم و زندگی در بهشت می دیدم. اینقدری در این مسیر نتیجه گرفتم که با یکبار نتیجه نگرفتن کنار نکشم.
تا اینکه دقایقی پیش با خواهرم در مورد قانون صحبت می کردیم و بررسی کردیم سری های پیش چطور هدایت شدیم، به خرید خواسته هامون. مثلا آبجیم گفت: من ویژگی ماشین لباسشویی رو که می خواستم، مدتی مد نظرم بود، و خیلی اتفاقی(البته هدایتی) هدایت شدم به سمتش و بهترین قیمت خرید کردم. و با همدیگه کلی مثال از کفش و وسایل های دیگه هم به یاد آوردیم. حتی همون مانتوی و شالی که گفتم چهارماه پیش گرفتم، مدتی در فکر خریدش بودم.
وقتی هم که موضوع هدایت مهاجرت استاد رو هم به یاد آوردم و بررسی کردم، دیدم دقیقا همینه.
هدایت طبق سیستم و قانون انجام میشه* به قدرت فرکانس خواستنمون بستگی داره و به لفظی و زبانی درخواست هدایت کردن ربطی نداره. یجورایی انگار خدا زبان مارو متوجه نمیشه، فرکانس مارو متوجه میشه.(هم توجه بهشون و هم کم کردن ترمزها) که در نهایت فرکانس خواسته قدرت می گیره، و بعد هدایت به خواسته و بعدش تجلی خواسته…
ما هر خواسته ای داریم باید در خواستن اون چیز، تکامل طی شده باشه. تکامل زمانی یا درونی. یه خواسته ای رو مدتی در ذهنمون داشته باشیم و بخوایمش. و البته رها و بدون وابستگی. بعد از مدتی که فرکانس خواستن اون چیز در ما قوی شد، حالمون هم خوبه، به سمتش هدایت میشیم و اجابت میشه.
حالا شدت گرفتن اون فرکانس به باور و ترمزهای ما در رسیدن به اون خواسته بستگی داره. مثلا در ذهن مریم عزیز، رسیدن مایع شویند به ایشون خیلی سطحی و ساده بود. و لحظاتی که بهش نیاز پیدا کرده و به ذهنش رسیده که در اون یکی خونه داریم، این فرکانس به مرحله ی عمل رسیده. ترمزی برای دریافت اون ماده شوینده نداشته و توی ذهنش هم گیر نداده که حتما اونی که توی اون یکی خونه هست رو می خوام…یه جورایی اگه شد، شد، نشد هم نشد…
شاید یک نفر برای خرید چیز بزرگ مثل خانه یا ماشین یا مهاجرت، اینقدر ترمز توی ذهنش باشه که زمان میبره تا اون فرکانسه قوی بشه و به مرحله ی عمل برسه.
این موضوعی بود که برام پیش اومد و با تفکر در مورد هدایت مهاجرت استاد و هدایت های خودم و خواهرم، سیستمی بیشتر برام واضح شد، قلبم آرام گرفت. از حال گرفته و ناراحتی که دیروز پیش اومد، خارج شدم و بی نهایت حالم عالی شد از دریافت این آگاهی بی نظیر که می تونم در رسیدن به خواسته هام لحاظش کنم و انتظار بیجا از خودم و خدا و قانون نداشته باشم.
اگر بخوام جمع بندی کنم، میشه: ترمزهارو رفع کنیم، خواسته مون رو توی ذهنمون داشته باشیم و بهش توجه کنیم. به قول استاد لاجرم به سمتش هدایت میشیم. بعدش آگاهانه هدایت رو پذیرا باشیم، مثل استاد با ایمان به هدایت عمل کنیم و بدون شک به خواسته مون میرسیم.
امیدوارم این جمع بندی در درونم بشینه، و بتونم به همینی که گفتم موقع عمل، عمل کنم.
به امید خداوند و هدایت هایش…
سلام سلام
امروز میخاستم یه املت ایتالیایی درست کنم
رفتم خرید
یه چیزی بهم گفت ژامبون نخر
همون سوسیس فرانکفورتر داری خوشمزس اونو بزن
فک کردم باور کمبوده داره میگه
گفتم نه میخرم
اومدم خونه و اومدم درست کنم
هیچ وقت هیچ وقت من تاریخ نگاه نمیکنم
هدایت گفت تاریخ رو ببین
گوش دادم
مال دیروز بود
دیگه ساعت ٣ بود گفتم ولش کن دیر میشه واسه ناهار
بعد بازم هدایت گفت سوسیس بزن
گفتم ببینا بِه رضا گفتم بهم گفت ژامبون نخر
بعد عصر رفتم پس دادم جاش خرید کردم
بعد حدود ١٠٠٠ کم بود
گفتم ازم بپرسه چی میخای میگم رنگارنگ برام بذاره
ازم نپرسید و دوتا رنگارنگ خودش گذاشت
خدای من
الیس الله به کاف عبده
اینو برای خودم نوشتم ، درونم صدایی گفت بذارش تو سایت، گفتم اینکه چیزی نیست ! گفت بذار ، گفتم من هدایت های خفن تو رو میتونم بذارم تو سایت ، گفت بذار … گفتم چشم
باسلام خدمت همه عزیزان بخصوص استاد وخانم گلشون امروز اولین روز مراقبه من بود ومن درصحرا هستم وشروع کردم که روی خودم کارکنم وخواستم هدایتمو ببینم که دیدم این فایل برام اومد خیلی جالب وعجیب هست انگار برای من ضبط شده بود خدایا بینهایت سپاس که اینقدر اگاه وزیرک وباهوش هستی ومرا وهرکس که بخواهد هدایت میکنی امیدوارهستم به این مسیر. همه چیز دست به دست هم داده تا این لحظه وحرکت خواهم کرد بعدازشناخت خودم وایمان دارم مسیرم مسیر الهی هست چون بر بزرگترین گناهم دارم غلبه مکنم یعنی ترس. همتون روبه دستان بینهایت فرمانروای جهان هستی میسپارم
سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته بزرگ که انقدر شایسته س که لایق زندگی کردن با استاد شده مریم جون بهتون تبریک میگم که انقدر لایق هستین که حتی اسم وفامیلیتون هم داره فریاد میزنه که مریم زمان ، تو واقعأ شایسته ای ، عزیزم دوست دارم از زندگیت بشنوم واینکه چطورشد با این بزرگ مرد آشنا شدی ؟ دروغ چرا من واقعا،بهت حسودیم میشه ، چه گنج بزرگی درکنارته، چقدردلم میخواست هر لحظه وهر چشم برهم زدن کنار استاد باشم وازش یاد بگیرم ، مبارک هم باشید که شما هردو بهترین هستین وهردو شایسته هم
این فایل نشانه امشب منه ساعت 3وربع روز جمعه 9دیماه 1401 راستش امروز ازاستادشنیدم که به دنبال عشق وعلاقتون باشید وچیزی رو که دوس داری به دنبالش برید وتو اون زمینه کار کنید ، خیلی بهش فکر کردم حتی ازمادرم ،برادرم ،خواهرم ،بچه هام پرسیدم که درمورد من چی فکر میکنن ؟ خودم که به نتیجه ای نرسیدم ، اونا میگفتن اینکه فقط بشینی سخنرانی مذهبی وقرانی،روانشناسی وفرزندپروری گوش کنی که چطور بچه هات روتربیت کنی ، راستش من هنوز نمیدونم رسالتم تواین دنیا چیه ؟ علاقم چیه ؟ همه چیز یادگرفتم انرژیدرمانی، نقاشی ،بازیگری ،خط ، قرآن، هیپنوتیزم، فالگیری ، فروشندگی، شنا ، …..ولی هنوز هم نفهمیدم رسالتم وعلاقم چیه؟ فقط اینو میدونم که همیشه دوس دارم به دیگران کمک کنم وهمه این کارها رو که یادگرفتم برای این بوده که کبکبه اطرافیانم کرده باشم ، وقتی فروشنده مغازه بودم همه بامن دردو دل میکردن تا جای که از دستم برمیآمد کمکشون میکردم واگه کاری ازدستم نمیومد براشون دعا میکردم شاید باورتون نشه تاصبح بیدارمیموندم وگاهی انقدر براشون گریه میکردم که صبح باچشم پف کرده میرفتم مغازه ، خودم همیشه دوس داشتم یه مشاورویاروانشناس میشدم ولی خب ادامه تحصیل ندادم ، پدرم سخت بیمارشد رفتم انرژی درمانی یادگرفتم که با انرژی دادن بهش دردش رو کم کنم وبهش آرامش بدم یا کمر درد شوهرم رو خوب کنم ، هیپنوتیزم یادگرفتم که ترس واسترس پسرم رو آروم کنم ، کلاس قرآن رو باتفسیر رفتم که به بچه هام یادبدم ، ویادبگیرم که چطور زندگی کنم وچطور اونهارو بهتر تربیت کنم ، خلاصه دنبال هرچی بودم به خاطر اطرافیانم بوده ، الان که اونا بزرگ شدن من تازه فهمیدم خودم چی ؟ وحالا دارم رو خودم کارمیکنم ولی باورتون نمیشه اصلا ازبچگیم وعلاقه ام چیزی یادم نمیاد ،راستی رانندگی یادگرفتم چون شوهرم دوست نداشت ومیترسید ازش ولی من به خاطر بچه هام وراحتیشون که به گردش وتفریح ومسافرت ببرمشون ومحتاج دیگران نباشم رفتم رانندگی یادگرفتم بااینکه منم خیلی میترسیدم یادمه بعضی وقتا بعداز آموزش کلی گریه میکردم کنار خیابون ولی الان سالی سه چهاربارمیریم مسافرت و راننده سرویس مدرسه هستم
من به نشونه وهدایت خیلی معتقدم وخیلی بهش ایمان دارم ولی شاید باورتون نشه احساس میکنم الان جوابم رو نگرفتم ، آیا هنوز باید منتظرباشم تا هدایت بشم یا بایددنبال آموزش ویادگیری بیشتر باشم
خداروهزاربار شکر میکنم که من رو هدایت کرده به سمت آگاهی وآشنای با استاد راستش باورتون نمیشه اگه کار نداشتم ومجبورنبودم که کار خونه و….. رو انجام بدم فقط میشستم از صبح تا شب قرآن میخوندم ولذت میبردم و فایلهای استاد رو گوش میکردم وبرای خودم مینوشتم ، باور نمیکنید به خودم میگم کاش من سرکار نمیرفتم کاش کار خونه م رو انجام نمیدادم کاش همه میرفتن مسافرت ومن میموندم و سایت و گنجی که استاد بهم هدیه داده
البته من چند ساله که قانون جذب کار میکنم و همه فایلهای استادهای دیگه رو چندین وچند بار گوش میکردم ولی انگار اونا همه شاگرد آقای عباسمنش بودن ولی انگار اصلا حرف اونا رو نمیفهمیدم ، خدایا این بزرگ مرد کی وقت کرده 60 بار قرآن روبخونه ؟ خوش به سعادتون چقدر خوشحالم که خدا انقدر من رو دوس داشته که شما رو سر راهم قرار داده واینجوری میخواد هدایتم کنه ، چقدر عاشق صحبت کردن شما شدم ، آرام ، لطیف ودرعین حال باعظمت مردانه ، شجاع ، چقدر لذت میبرم وقتی همش میگید عاشقتونم وگاهی هم سرمون فریاد میزنید تا بهتر یاد بگیریم چقدر زیبا وعاشقانه میگید عزیزدلم ، چقدر احترام میزارید وباور دارید وقبول دارید صحبت مریم جون رو که میگه ما میریم واین خونه رو خاک میگیره ، چقدر شما پاک وشفاف وذلالی که همه چیز رو شفاف میبینید چقدر نورچشمی خدای که این همه کاربلدین ، وهمه کار میکنید وکنار ش این همه هم آگاهی دریافت میکنید، راستش نمیدونم دارم بهتون حسادت میکنم یاحسرت میخورم یا تحسینتون میکنم فقط میتونم بگم الله اکبر ، ماشاءالله به شما خدا هزاران هزار بار بیشترش کنه وبهتون برکت بده ، نوش جونتون گوارای وجودتون وبه خودم میگم کاش من هم برای خودم وقت میزاشتم شایدمنم مث استاد میتونستم انقدر بزرگ بشم ، خیلی دوستتون دارم عاشقونم ومهمتر ازهمه عاشق آگاهیاتونم واینکه این گنج رو به ما هم یادمیدین به راحتی وبازبان ساده بدون غرور وکلاس گذاشتن وپیچیدگی ، چقدر شما مرام ومعرفت پیامبران واقعی رو دارین .
خداشما رو برای هممون حفظ کنه درآخر ازهمتون میخوام که برام دعا کنید که به سمت رسالتم وشغلم وعلاقه ام هدایت بشم ، استاد همیشه میگه حرفی که عمل نیاورد حرف مفته ولی نمیدونم چرا من دوس دارم کارنکنم وفقط همه وقتم رو بزارم برای خانوادم ومادرم وآموزش دیدن وقرآن خوندن ولی ثروت مند هم باشم ، راستش شوهرم اصلا برای آموزش دیدن من پول نمیده ، من با این تضاد روبرو شدم که حالا که اون برای آگاهی من خرج نمیکنه خودم باید کار کنم که پول دوره ها وآموزش ها رو بدم ، البته مخالفتم خیلی کرده
ولی چاره نیست من برای خودم اصلا هیچی نمیخرم ، چند ساله نه کفش نه لباس ، نه آرایشگاه ، هرچی درمیارم فقط دوره های آموزشی ، اطرافیانم به صدا دراومدن ولی برای من خیلی لذت بخشه بازم باخودم عهد کردم تمام دوره های استاد رو بخرم واین گنج بزرگ رو از دست ندم ،خوشحال میشم دوستام وهم دوره ای هام راهنمایم کنن حتی به اندازه یه خط ، حتی چند سال دیگه که این پیام من خوندن ، وخیلی خوشحال تر میشم که استادعزیز ومریم جون راهنماییم کنن اونوقت دیگه به خودم میبالم
درود معصومه جان
شما چه بانوی بینظیر وتوانمندی هستید تحسین برشما، بر جسارت شما و بر همت و اراده شما.
همیشه درحال یادگیری و رشد خودتون هستید
.
چقدر پرتوان و پرتلاش
افرین بانو جان.
.
معصومه جان راههای خداوند بینهایت هستن
و خداوند برای ما آسانی میخواد.
من در حال انجام کاری هستم شاید مناسب شماهم باشه.هرروز باعشق میام اینجا گوش میکنم و مینویسم و تمرین میکنم و هدایت میخام،ومیون این تمرینها هدایت شدم به تمرین سکوت ذهن که خودم ساختمش ، اینکه هر چی میاد تو سرم که هی میخاد من رو با هول و ولا بندازه وسط ی برنامه جدید، سریع میگم اروم باش دختر، خدا در آرامش با ما حرف میزنه،دست و پانزن
بزار خودش بهت میگه
و اونوقت اروم میگیرم و اماده برای شنیدن هستم
.
شماهم اگه دوست داشتی انجام بده قطعاا به سمتی عالی هدایت میشید
اونهم با این توانمندیهای که دارید
شما لایق و شایسته بهترینها هستید
خدایا چقدر قشنگ منو هدایت میکنی و چه قشنگه اون وقتایی که متوجه میشم چقدر حواست بهم هست.
مثلا دلم یه خوراکی میخواد، میبینم همسرم خریده.
یا تو فکرم میگم نکنه مامان از من ناراحت شده، یه دفعه اون زنگ میزنه و با مهربونی باهام حرف میزنه و خیال منو راحت میکنی که اون از من ناراحت نیست.
یا مثلاً میخوام پول داشته باشم برای خریدهام، همون موقع به کارتم واریز میشه.
یا چه قشنگ نشونهها رو میچینی که من از کاری که بهش علاقه ندارم انصراف بدم.
بعضی وقتا بودنت یادم میاره
بعضی وقتا از بودنت مو به تنم سیخ میشه
میخوام همیشه باهات بمونم، فراموشت نکنم.
به نام هدایت الله
با سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه دوستان خوبم
خدا رو شکر میکنم که لایق شنیدن این آگاهیها و آموزشهای ارزشمند استاد شدم عجب قصه و فایل نابی بود داستانهایی که استاد تعریف کردند سرتاسر درس نتایج متفاوت توحید هدایت الله در تمام مراحل زندگی کلیدهای درس این فایل بودند که با رحمت خداوند قرار گرفتند
اگر به خدا اعتماد کنیم با هدایت الله همه چیز درست میشود خداوند همیشه و در همه حال ما را راهنمایی و هدایت میکند اگر در مدارش باشیم آن را با صدای زیاد در قلبمان میشنویم وقتی تمرکزمان را روی چیزی که دوست داریم بزاریم این به ما جسارت و شجاعت و در نهایت پاداش خداوند را دریافت میکنیم
پس من باید ذهنم را کنترل کنم و توکل کنم به خدا و با ابزار منطق پیش بروم چقدر این فایل داستان هدایت برایم لذت و درس است دارم یاد میگیرم از استاد که ایمان در شروع راه خود میشود به نتایج درخشانی که در انتظار من هست برسم
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید انشالله
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته
استاد واقعا سپاس گزارم به خاطر این داستان زیبایی که تعریف کردید
و این قسمت از روز شمار تحول زندگی همزمان شد با فایلی که روز قبلش رو یوتوب دیدم
خب من یکسری از دختر های هم سن خودم رو که ولاگ میگیرن دوست دارم البته همرو نگاه نمیکنم
سه نفر هستن که انرژی بسیار خوبی ازشون میگیرم ( البته واقعا انرژیش با سریال های سایت قابل مقایسه نیست ) خب اخه همه که مثل استاد و مریم جون عادت ندارن یا این عادت رو نساختن که فقط رو نکات مثبت تمرکز کنن و این رو اشتراک بدن اگه یه سرشون درد کنه هم دوست دارن تو ویدیو راجبش حرف بزنن
و خب این هایی که من دنبال میکنم انصافا خیلی انرژیشون بهتر از بقیه است اما
داشتمویدیو جدید یکی از همین دختر هارو میدیدمکه نوشته بود : مهاجرت تو یک هفته !!!!
سر مسائلی چالش بر انگیز فکر کنم مجبور شده بود بره کانادا و به قدری تنش و استرس رو توی پروسه مهاجرت تجربه کرده بود که وقتی رسیده بوده کانادا با اینکه خوشحال بوده اما از نظر جسمی تا سه روز حال خوبی نداشته
خب حس اینکه مهاجرت کرده بود رو دوست داشتم خودش هم خیلی خیلی راضی بود و میگفت از کودکی ارزوش این بوده اما
درسته که تو مدت زمان کوتاهی این اتفاقی براش افتاد که حس میکنم اینم باز خیلی خوبه
ولی سراسر فشار و استرس رو تجربه کرده بود
طوری که من اخرش که رسیده انگار نفسم جا اومد
ولی حالا همین ادم که باز مثال خوبش هست
بماندافرادی که گیر یه مدرک زبان هستنچند ساله واسه مهاجرت تا استاد که حتی بلد نبوده محاوره رو صحبت کنه
و اما داستان شما استاد !!!!
من اصلا با قسمت به قسمتش اشکم اومد…..
قلبم سراسر ذوق شد ….
چقدر توحید زیباست
چقدر جهان برای یک انسان توحیدی زیباست
چقدر زمانی که به خدا اعتمادمیکنیم به ما رحمت و نعمت میده
اصلا کی این داستان رو میتونه باور کنه !!!!
کی انقدر راحت مهاجرت کرده !
کی انقدر لذت برده از مسیر مهاجرت کردنش
کی انقدر جسارت داشته واسه عمل به چیزی که الهام میشه بهش که هرچیز که داشته رو بده بره بدون اینکه خبری باشه…
واقعا سخته بخوابم مقایسه کنم با دیگران چون انقدری تفاوت داره که ادم فکر میکنه این داستان رویا و خوابه اما خب حقیقت زندگی استاده
و چقدر از بچه های سایت از این حقیقت الگو گرفتن و به راحتی مهاجرت کردن !!!
توی اون فایل کلاب هوس که راجب مهاجرت بود چقدر من لذت بردم و باورهام تغییر کرد
همه فکر میکنن اصلا امریکا نمیشه رفت
یعنی خیلیا میرن کانادا چون نمیتونن برن امریکا وگرنه کشور مورد علاقشون نیست
مثل خوده من که اصلا کانادارو دوست ندارم
استاد من همیشه با خودم فکر میکردم اینکه از خدا بخوام اندازه شما ازادی مالی داشته باشم واسه 20 سال یا 10 سال بعدمه اما دیشب که اینارو گوش کردن یهو به دلم افتاد از خدا درخواست کنمو بگم
چون یه باور محدود کننده من اینکه تو ایران میتونم ثروت مند بشم اما اگه مهاجرت کنم به اون صورت ازادی مالی ندارم
خدایا منم دلم میخواد اندازه استاد
نعمت داشته باشم و تو یه کشور دیگه ام انقدر با ازادی کامل زندگی کنم
اصلا الگو به این خوبی دارم چرا نشه
فقط کافیه اندازه شما ایمان و عمل داشته باشم
شکر گزار خدام به خاطر این فایل توحیدی بی نظیر
شکرت خدا
استاد شما مرزهای عملکرد رو شکستید و زندگی رو به قدری راحت و اسان نشان ما دادید که داریم باور میکنیم میشه واقعا سپاس گزارتونم با همه وجودم
به نام رب العالمین
سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم انشاالله هر کجا هستید حال دلتون خوب باشه.
خدا رو سپاسگزارم که توفیق گوش دادن این فایل را به من عطا فرمود تا بهتر و عمیق تر معنی هدایت رو درک کنم انشاالله با عمل به آگاهی هاش سپاسگزار رب العالمینم و شما استاد عزیزم باشم.
کلمه هدایت رو من در کتاب دینی مدرسه زیاد شنیده بودم ولی هیچ وقت به این شکل که از زبان شما در فایل ها شنیدم نفهمیده بودمش درکش نکرده بودم هر چند همین الان هم نمیتونم بگم عالی متوجه شدم خودم میفهمم که اندازه مدار خودم درکش کردم ولی میتونم بشینم ساعتها بنویسم در مورد اتفاقاتی که همش هدایت بوده و هست و من خیلی جاها ناآگاهانه بهش عمل کردم و خیلی جاها بهش عمل نکردم و الان هم باز متوجه میشم که بعضی جاها هنوز آنقدر ایمانم قوی نشده که بهش عمل کنم و دقیقا به خاطر نجواها و منطق ذهنم انجامش ندادم به خاطر ترسهام به خاطر شرکم الان دیگه میتونم رد پای شرک رو در زندگی خودم و بقیه ببینم
راستش استاد شما وقتی گفتی اون پروژه های میلیاردری رو راحت جمعش کردی من خودم رو جای شما گذاشتم و دیدم من نمیتونستم اینکار رو کنم یا حداقل باید زیاد خدا بهم میگفت تا درک کنم و متوجه بشم ولی شما نه و من متوجه شدم مداری که من الان درش هستم خیلی با مدار اون روزهای شما هنوز فاصله داره و فهمیدم خیلی خیلی راه داره که من بهتر بشم اینم که الان دارم صادقانه مینویسم به خاطر اینه که دارم خیلی درونم رو واکاوی میکنم تا بهتر خودم رو بشناسم چون هنوز فکر میکنم خیلی خوب خودم رو نمیشناسم من خیلی هنوز جای کار داره روی خودم کار کنم دارم از کمالگرایی فاصله میگیرم تا بتونم اون حرکت اصلیه رو بزنم اون پیشرفته رو بسازم برا خودم همون طور که شما گفتی این شرایط رو خودم ساختم اگه شما تونستی پس من هم میتونم اگه مثل شما فکر کنم و عمل کنم و با تمام وجودم این رو میخوام که هر بار قانون رو بهتر درک کنم و «عمل»کنم ..
یه مثال دارم از خودم روی یه موضوعی نه ماهه کار میکنم و دیروز خدا بهم واضح گفت که واقعا من از زندگی چی میخوام و گفت بهتره این کار رو تموم کنی فعلا و این کار رو شروع کنی و باید تمام تمرکزت رو از روی قبلی برداری بگذاری روی این کار اگه نتیجه میخوای و من شکی ندارم که باید این کار رو بکنم ولی نجواها میگه میخوای بعد از نه ماه رهاش کنی و ضرر میکنی و من اینجا میتونم درک کنم که این موقع ها مرد میخواد که به هدایت عمل کنه و میفهمم که چقدر شما استاد متفاوتی چون متفاوت فکر میکنی که متفاوت نتیجه میگیری…
برا این تصمیم هدایت خواستم و هدایت شدم به این فایل و بارها گوش کردم و استاد یعنی چی هر بار من یکی از این فایلهای روزشمار یا فایلهای دیگر رو باز میکنم انگار برا منه و خدا داره با من حرف میزنه دقیقا مطالبی که لازمه الان بشنوم خدای من هدایت چقدر قشنگ عمل میکنه دیگه چطوری باید خدا به من بگه که من عمل کنم صحبتهای شما همیشه یه باور و ایمانی در قلبم ایجاد میکنه که کاملا مشخصه برام چقدر ایمان شما به مسیر قوی هست و عمل شما به قانون قوی و عالی هست و متوجه میشم خیلی باید هنوز روی خودم کار کنم و من واقعا ذهنم کم میاره جلوی این حد ایمان و باور شما به هدایت وقتی میبینم زندگیتون رو نجواها خودش خاموش میشه شما رو که میبینم و یه صدایی درونم فریاد میکشه که میشه فقط هدایت رو باور کن و با ایمان و شجاعت بهش عمل کن بقیه اش رو بسپار به رب العالمینی که تمام قدرتها دست خودشه و در برابر قدرتش هیچ میشه همه چی…
این فایل رو که شنیدم با توکل به خدا تصمیم گرفتم که مثل یه بنده خوب هدایت رب العالمینم رو گوش کنم و واقعا استاد زندگی شما هدایت داخلش واضحه واقعا استادی برازنده شماست چقدر قشنگ و قوی به هدایت گوش میدهید و عمل میکنید و من در زندگی در بهشت و سفر به دور آمریکا واضح شاهده هدایتها و عمل کردن شما بوده و هستم واقعا تحسین برانگیزه و متوجه شدم که چرا یه سری موفقیتها و پیشرفتها و نعمت ها رو خیلی ها نمیتونن بدست بیاورند و برا یه عده ی محدودیه و چرا شما به راحتی بدستش میارید این منطق که شما رو میبینم خیلی برا ذهنم قویتر از هر منطقی هست که بتونم هدایت رو تکامل رو و توحید رو بهتر درک کنم و انشاالله ««عمل»»کنم…
و چرا ما هر بار فراموش میکنیم این هدایت ها را اینکه خدا داره کارها رو خیلی راحت و ساده نه پیچیده انجام میده و چرا من میخوام با ذهنم مسایل رو پیچیده کنم چرا خودم رو به هدایت
نمی سپارم و جوابم خیلی بلنده میترسم و باید خیلی روی خودم کار کنم باید باورهام متفاوت بشه تا متفاوت عمل کنم و متفاوت نتیجه بگیرم…
استاد صادقانه از شما سپاسگزارم به خاطر تمام این فایلهای آگاهی بخش از شما سپاسگزارم به خاطر عملکرد عالیتون به قانون و هدایت که کلی درس برام داره و بسیار از رب العالمین سپاسگزارم به خاطر اینکه استادی مثل شما را در مسیر زندگیم قرار داد.
استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم دوستتون دارم و از رب العالمین براتون ثروت سلامتی شادی موفقیت و سعادت در دنیا و آخرت را خواستارم.
در پناهش شاد باشید.
سلام به استاد عزیزم ومریم خانم شایسته گل
استادم ومریم جونم سلام دوباره به شما الگوهای بی نظیر خودم،آخه شماچقدرخالص شدید که اینقدرآگاه هستیدبه هدایتها ، ما ها هم در طول روزحتماهدایت میشویم اما باورهای مااینقدرخالص نیست که تشخیص دهیم کدام هدایت است و کدام ذهن ونجواها
من وقتی حرفهای شماروشنیدم استاد جانم انگارقلبم بازترمیشدواحساسم اونقدرسبک شد که انگاربرروی این کره ی خاکی نبودم
استاد عزیزم شماچقدرباایمان هستید،چقدرتوحیدی عمل میکنید ولحظه ای که وکیل مهاجرت باتوجه به باورهای خودش یک سری قوانین گذاشته بازم شما دراون لحظه گفتید من کاری به عوامل بیرونی ندارم که چه باورهایی داره وچی میگه ،من خدا رودارم که کارا روبرای من جفت وجورمیکنه و«خدابرای من کافیست»
این قسمت روخوب ازشمایادگرفتم که احساس خوب=اتفاقات خوب واحساس بد برابر بااتفاقات بد
واقعا شما قابل تحسین هستید که دراون لحظه قطعی سایت این قانون روبه یادآوردید وکنترل ذهن رو به این شیوه عالیی انجام دادیدکه کمتر کسی میتونه درهر لحظه قوانین روبه یادداشته باشه وپاداشش روهم گرفتید.
استاد عزیزم وقتی شما گوش به زنگ هستیدبه هدایتهای پروردگارانگارهمه چی جون میگیره واززبون خداباهاتون حرف میزنه ،وقتی ازقل خوردن اون بطری حرف زدید یه تصویراومدجلوچشمم که انگاردریک جنگلی پرازدرخت وگیاهان انبوه دارید راه میرید وبادودستانتون اون گیاهان روکنارمیزنید ونوری که جلوی شماراه میره رودنبال میکنید
استاد عزیزم خداروبسیارسپاسگزارم که شماها زوج بینظیررو سرراه من قرارداد وخداوندازطریق شماها بنده ی خالصش داره آگاهی های ناب رو به من میرسونه
یعنی نکته به نکته ی زندگیتون پرازهدایته وشما الگوی بینظیر هستید که یه چیزی دم گوشم به من میگه معصومه میبینی آره شده و میشه که اینطور به آزادی مالی ،زمانی ومکانی برسی ،استادت رومیبینی که تونسته ،فقط کافیه به هدایتهای مااعتماد وتوکل وعمل کنی…
استاد عزیزم ومریم جانم ازطه طه طه دلممممم دوستتون دارم
خدایارونگهدارهمه ی ماباشد…
به نام رب العالمین
روز 123 ام روزشمار من
سلام استاد عزیزم
سلام دوستان گلم
این فایل را بارها و بارها گوش کردم زمانی که تازه وارد سایت شده بودم و هیچی از استاد نمیدونستم این فایل را گوش کرده بودم.
من دی ماه سال 1400 توسط یک لایو مشترک استاد عباسمنش با یک استاد عزیز دیگه با این سایت آشنا شدم.
من فقط توی اینستا اون استاد را دنبال میکردم و هر وقت از استادشون صحبت میکردند من دوست داشتم استادشون را بشناسم. در اون لایو نمیدونم چجوری حالم با صدای استادعباسمنش خوب شد.
در اون لایو استادعباسمنش یه جمله ای گفت که همیشه برام سوال بود.
سوال این بود که از کجا بفهمیم که راهمون درسته و خدا داره ما را هدایت میکنه؟
استاد فرمودند هر وقت حالتون و احساستون خوب بود اون هدایت خداست و هر وقت حستون و حالتون خوب نبود عصبانی بودید و هر چیزی مثل این اون هدایت شیطانه.
وای این جمله منو دگرگون کرد. انگار همه چیز را گرفتم و دنبال استاد عباسمنش میگشتم. من اتفاقی به لایو برخورد کرده بودم و میدیدم . من اصلا اهل لایو دیدن نبودم . کلا ادم اینستایی نیستم فقط برای کارهای هنری توی اینستا میرم .
ولی اونروز انگار هدایت شده بودم که باید پیدا کنم . ولی زیر این لایو چیزی نبود که بفهمم صفحه استاد در اینستا چیست.
چند بار اسمشون را زدم کلی صفحه فیک اومده بود و منم چون آشنا نبودم دنبال نکردم. ولی تو کامنتا از چند نفر پرسیدم اما جوابی به من ندادند .
ولی من میدونستم باید دنبال استاد بگردم ولی گیج بودم . چون من خیلی توی فضای مجازی مهارت نداشتم.
یک بار توی اینستا یه چیزی اونده بود فکر کنم ماجرای فانوس دریایی بود که داشتم کامنت ها را میخوندم که یه دوستی نوشته بود که وقتی چیزی میگذارید حداقل بیان کنید که این درس مربوط به استاد عباسمنش است.
یعنی مخاطبش به اون کسی بود که اون پست را گذاشته بود .
انکار خدا منو هدایت کرد که اینجا میتونم استاد را پیدا کنم. من به اون شخص پیام دادم که میشه صفحه اصلی استاد عباسمنش را به من بگویید.
و اون شخص بر خلاف بقیه که جواب نمیدادند سریعا جوابم را دادند. و آدرس سایت را دادند و حتی آدرس اصلی اینستا را دادند.
من از ایشون خیلی خیلی ممنونم که دستان خدا شدند و من را هدایت کردند به اینجا.
من اول وارد سایت شدم اصلا تا حالا عضو سایتی نبودم و فکر میکردم همه توی اینستا فعالیت میکنند. اومدم توی سایت و دنبال راهنمایی سایت فایل ها را گوش کردم و عضو سایت شدم.
چقدر عالی بود چقدر خوشحال بودم که من اونی که میخواستم را پیدا کردم. دیگه هر روزم شده بود سایت. چون هیچ بک گراندی از استاد نداشتم .
و هدایت شدم به این فایل و فایل های مشابه این که استاد از زندگیشون میگویند.
ابتدا برای من عجیب و غریب بود . میگفتم یعنی چی . مگه میشه خدا با آدم حرف بزنه.
مگه میشه خدا بهم بگه چیکار کنم .
ولی امروز میفهمم که بله . اون نجوایی که در ذهنم باهام حرف میزنه و احساسم هم خیلی خوبه اون همون صدای الله است. اون همون هدایت خداست.
همونکه منو هدایت کرده به این سایت. این همون خدای منه . چقدر ازش ممنونم . خدایا شکرت
نمیدونم چرا اینها را اینجا میگم میخواستم چیز دیگری بنویسم اما اینها نوشته شد.
شاید برای کسی که تازه اومده توی سایت خوب باشه. من تمام زندگیم شد اینجا . مثل گرسنه ای بودم که اینجا پر از غذا بود و تنوع زیاد نمیدونستم کدوم فایل را گوش کنم.
بالاخره خودم خودم را پیدا کردم به خوندن هایم نظم دادم به کامنت خوندن نظم دادم .
و امروز دوباره در روزشمارم به این فایل هدایت شدم و چقدر خوشحالم که استاد امروز مفهوم هدایت را میفهمم.
خدایا شکرت بخاطر این مسیر سبز
خیلی خیلی دوستتون دارم
سپاسگزارم