گام به گام - صفحه 7

194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1129 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به مریم قشنگم واستاد گرانقدر

    وبچه های این سایت

    وقتی دوره گام به گام اومد روی سایت وحسی بهم میگفت روزی 2 ساعت بشین کار کن روی خودت .

    وقتی شروع کردم .احساس عجیبی داشتم .با هر قدم آگاه تر میشدم ومیگفتم چقدر قشنگ خداوند منو هدایت کرده به این فایل

    واقعا خدا رو سپاس گذارم بابت این آگاهی ها ،مریم جان و استاد عزیزم.

    من با هر قدم احساس میکردم تو خواب هستم وانکار منو می‌کشه به سمت آگاهی های ناب …..

    مریم جان دستت طلا بشه ،که اینقدر زحمت کشیدی بابت این فایل ها.

    کاش می‌توانستم شما رو بغل کنم و از شما تشکر کنم.

    این آگاهی ها الماسه

    من عاشق اینجور آگاهی ها هستم .

    از خدا می‌خوام بهترین ها برای من و بچه های سایت رقم بخوره .

    الهی آمین

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 2076 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش نازنینم

    سلام به بانو شایسته عزیز و دوستان خوبم

    خدا رو سپاسگزارم بابت هدایت به ای سایت و این مسیر زیبای توحیدی

    استاد خوبم انشاالله هر جا هستید در کنار خانم شایسته خوب و خوش سلامت باشید

    و هر روز رو با لذت و شادی بیشتری سپری کنید

    استاد خوبم شما مثل یه الماس با ارزش و زیبا هستید

    فایل هاتون هم مثل خودتون با ارزش و فوق العاده هستند

    از شما سپاسگذارم بابت وجود زیباتون

    بابت عشقی که به همه ما دارید

    تک تک جملات شما سخنان زیبای خداونده

    و تمام قوانین کل عالم را می‌توان از آن استخراج کرد

    استادم از اینکه ابزارهای قدرتمند را در اختیارم قرار دادید تا سوراخ های سطل ثروتم رو بگیرم سپاسگزارم

    از اینکه فرکانسم رو دارید تنظیم می‌کنید رو موج خداوند

    از اینکه مدارم رو دارید می‌برید نزدیک منبع نور و عشق و ثروت

    خدا را شکر تکامل این مرحله از زندگیم هم در حال اتمام می‌باشد

    و آرام آرام وارد سیکل تصاعدی آن خواهم شد

    و سپس هم مرحله بعدی از این دنیای زیبا

    و باز هم رشد، گسترش و تکامل و تصاعد

    و در تک تک این مراحل، بذر های زیبای کلام شما را باغچه ذهنم می‌کارم

    و با لذت و شادی متمرکز به رشد و نمو آنها می‌شوم

    و ثپس ثمره زیبای آن را به شکل آرامش و خوشبختی برداشت می‌کنم

    و چه میوه فرح‌بخش و روح‌نوازی است

    میوه ای که از بذرهای گفتگوهای شما شروع شد و با انرژی احساسات مثبت آب‌یاری شد

    استاد عزیزم باز هم از شما سپاسگذارم

    استاد شایسته عزیز از شما متشکر هستم

    بابت انرژی مثبت و زیبای شما در این سایت الهی

    بابت تک تک بهبود های فوق‌العاده

    و بابت ایده های ناب و تحول آفرین

    در پناه الله یکتاسلامت، ثروتمند و سعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1878 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد و بانو شایسته توانمند و توحیدی

    ازتون برای فعالیتی که از سر شوقه و علاقه است تبریک میگم،این سایت بوی بهشت میده بوی رشد و شوق و توکل…خداقوت

    این سالهایی که در سایت بودم هر روز شوقم برای ادامه مسیر بیشتر میشه،هر بار با یه چالش و یه تضاد مدارم تغییر میکنه و من بیشتر میفهمم که جهاد اکبر ینی چی،توحید ینی چی و گوش دادن هر بار فایلها با درک متفاوت بهم میگه مسیرت درسته و ادامه بده،هر بار در جاده جنگلی صداها بوها مزه ها زیبای های متفاوت و جدیدی رو کشف میکنم و هر بار سبک بار تر میشم

    من یه تصمیم جدی برای خودم گرفتم آپدیت کردن کوله بار 43 سالمه که تقریبا همزمان شد با خانه تکانی ذهن و به لطف خداوند چقدر نگاهم باز شد و هر بار هم البته کوله بارم آپدیت تر و سبک تر…در جهانی که هر سال هر ماه هر روز داره همه چی تغییر میکنه…نشانه های اطرافم تغییر فصل‌ها شب و روز ناپایداری آب و هوا حرکت زمین،آپدیت سلولهامون در یه دوره،خواب،بیداری،تغییرات بدنی،زندگی، شرایطش،به روز رسانی کل وسایل دور ورمون،از آپدیت نرم افزارهای گوشی مون که خودش در ماه پیام میده گوشیتو به روز رسانی کن،تاتغییرات کلی زندگی…بعد من موندم توی افکار و باورهای 40 سال قبل بعد نتیجه متفاوت میخوام‌‌‌‌…نمیشه باید تغییر کنم…به لطف خداوند شروع کردم و هر بار چیزهایی از کوله بارم بیرون آمد که نمیدونستم دارمش!!!…با آگاهی این چند دست اخیر فایلهای توحیدی و قرانی استاد حالی دگرگون تر دارم،احساسم عوض شده،و سبک بار تر هستم،مخصوصا فایل آخری که( هست چگونه به راه راست‌هدایت میشویم)..‌.نوشتن و گوش دادن هر باره اش درهای جدیدی برام باز میشه‌…در کنارش استارت قانون آفرینش منو خیلی راضی کرده و خدا میدونه در آینده چی میشه…

    وقتی مانترای (خدایاهر آنچه دارم آزآن توست) رو نوشتم و در موردش فکر کردم دیدم من 43 ساله از خدا عمر گرفتم،ضربان قلبی منظم،نفسهای منظم،خونی که در جریانه،غذایی که خوردم و پروسه تبدیلش به خون و ….داستانش به تبدیل انرژی و خواب راحتم و آبی که نوشیدم و لباسی که پوشیدم و سقف بالای سرم و زندگی که تشکیل داده برام، فرزندان زیبا و پر برکتم که هدیه داده،آرامش زندگیم و تجربه های این 43

    ساله که الان اینجام،استوار و سلامت و زیبا و پر انرژی من‌چه کاری براشون کردم؟؟!!!هیچی…هیچی…همه لطف خودش بوده،از فضلش بهم بخشیده…روزیِ که جاری بوده،هدایتی که آمده،آشنایی با استاد و خرید دوره‌ هاو توحید و خودم و کلی رهایی و عشق که جاری شده همه لطف خودش بوده…من کاری نکردم…هر جا راحت پیش رفته فقط اجازه دادم و رها بودم توکل کردم…آنقدر هدایت ها بوده…لطفش در حقم جاریه که هرچه شاکر باشم کمه.‌‌‌..بعد من بازم میگم خوب که چی،اونم ندارم هنوز که…

    این فایل آخر چنان آرامشی با همین یاد آوری به من داد که راضیم…خیلی راضی و شاکرم…بعد دوباره با آگاهی جدید درسهای قانون افرینش رو‌‌نوشتم با اینکه چند بار نوشته بودم ولی اینبار درکش متفاوت بود و فهمیدم مدارم عوض شده و استاد مارو دیگه تراپیست خودمون کرده…هر جا دیدی برداشت جدید از یه فایلی که بارها گوشش دادی داشتی تو تغییر کردی و نگاهت و ظرفت بزرگ شده…جالبه عجله ام برای داشتن خواسته هام کم شده…خیلی نگرانشون نیستم چون میدونم میان،در بهترین زمان و بهترین مکان…من در مسیر رشدم و هر بار بهتر میشم…

    حالا خیلی خوشحالم از خودم از زندگیم از روندم و میدونم بار بعد نگاهم عوض میشه و کوله بارم چقدر سبک و به روزتر…چون میدانم ته خط منو و خدا می مونیم…هر چند الانم منو و خداییم ولی ته خط سوپرایز نمیشم…نمیترسم با روبرو شدن با خودم و خداوند…همه انگیزه ام اینه با خودم روبرو بشم،اصل منم،اونی که قائم به ذاته…

    دوست دارم تنها تنهای تنها باشم…ساعتها و روزها…بنویسم و فکر کنم…خسته نمیشم،نمیترسم..‌خدایا شکرت

    خواهم به خلوتکده ای

    از همه دور

    من باشم و

    من باشم و

    من….

    یه نوری روشنه در قلبم که شاکرش هستم

    خدایا هر آنچه دارم از آن توست

    تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    استاد گرانقدرم و بانو شایسته گرانقدرم ازتون با وسعت قلبم که وصله به خدای بی انتها سپاسگزارم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    هاله ریاحی گفته:
    مدت عضویت: 2388 روز

    با سلام و خسته نباشید خدمت شما دو استاد محترم

    من از سال 97 باشما اشنا شدم

    مسیر خودسازیم رااز چند سال قبل اشنایی باشما اغاز کردم همون روند تکامل حتی ناخوداگاه اما کاملا خدا اگاه .

    خدا ما رو رشد میده

    و امشب جالب بود اومدم کامنت بزارم دیدم این باور منم نوشتید

    اگر فکر کنیم نیاز نیست رو خودمون کار کنیم در اشتباهیم

    کارکردن رو خود باید دائمی باشه

    اما حتما اصلاح مسیر لازم است

    و من وقتی یادم میفته به گذشتم و روندی که اومدم

    فقط میبینم هر دوره باز اسونتر شدم برای اسانی های زندگی برای زیباتر شدنش

    پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام و کلا این بحث گام به گام خودش دنیای درسه

    تعهد داشتن تو مسیر مهمترین چیزه

    فاصله داشتن از جامعه باز مهمترین چیزه

    هرچند تنها بودن خودش یه مساله است ولی زمانیکه نتیجه میگیری و نتایج اونا رو هم ببینی رنج جدا بودن از این جامعه بجون میخری چون بی این فاصله نتیجه ایم نیست هرچند که من در میان خانوادمم و اما بازم اون فاصله هست چرا چون باورا متفاوته

    من مجموعه ای از باورا رو دارم یعنی عقایدم به اسلام رو دارم احکام رو باور دارم تشیع رو باور دارم با تحقیق و نتیجه ام بهش رسیدم اما مباحث سایت شما رو هم قبول دارم به جز موارد تفاوتی که دارم باشما یعنی از مجموعه اینها من تونستم نتایجی بگیرم که یه روز جزو محالات ذهنم بود

    مثال تو بحث توحید و شرک

    من افرادی هستن تو زندگیم که هم خیلی بزرگترن ازم هم قدرت و مال بیشتر دارن منم معیارا و ملاکای اونا رو ندارم و خیلی بمن منتقد هستن اما چون من با خدا دارم حرکتمو پیش میبرم اونا قدرتشون صفر شده این اگر بخوام با جزییات بگم واسه کسی واقعا متعجب میشه و نمیشه اینجا گفت . طولانیه ولی واسه من بالاترین اعجاز زندگیم همینه که تونستم بتهای زندگیمو هر روز بیشتر کوچیک کنم و چیزی حسابشون نکنم اونها عادت دارن همه ازشون حساب ببرن و واسشون عجیبه من چطوری دارم هربار از دستشون در میرم چون خدا میخواد هرچند احترام و اخلاقم عالیه باهاشون اما با برنامه الهیم پیش میرم باج نمیدم گردن کج نمیکنم و طبق اهداف و برنامه اونا پیش نمیرم من دارم طرح و مسیر الهی خودم رو پیش میبرم

    و جهانم حتی در عین تصور بی نظمی که دارم من ولی بانظم دقیق و خطاناپذیرش داره بهم اثبات میکنه که هرچی هست درون خودته بیرونتم ارایش درونتو گرفته

    وقتی به الله فکر میکنم که در سکوت ظاهری خود اجازه داده هر کسی خودش زندگیشو بیافرینه و تکاملش رو طی کنه فقط ساکت میشم و چیدمان افراد زندگیمو بخودش میسپارم و ارام و رها میشم بیشتر در خود فرو میرم در خلوتم فرو میرم و فقط میگم رب من تو چقدر بزرگ و بی انتهایی و هربار بیشتر شبیهت میشم پس دست من رو رها نکن یا رب که تو تنها نجات دهنده انسانی در جهانی که بی خطا اما دقیق به هر فرکانس ما پاسخ میدهد

    و من معجزه را این میبینم که خدا من رو لایق کرد واسه الهامات و هدایت هاش

    من لایق نبودم بخاطر اشتباهاتم ولی خودش پاکم کرد بعد حس پاکی و لیاقت داد توبه مرا قبول کرد و لایق شدم و باز لایق ماندن هم تقوا میخواهد

    ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین

    بله …

    هدایت برای باتقوایانه که میرسد نه برای همه کس

    رزق …خروج از بن بست ها … برای باتقوایان است

    تقوا مهمترین اصله

    پس خدایا

    تقوای مرا به من الهام کن

    سپاس از این روند ثابت همیشگی و منسجم و پر قدرت .امیدوارم پایدار و مانا باشید به توفیق الله در هر دوره این جهان هستی تا وقتی معلوم به اذن الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    یاسمن اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    سلام بر عزیزانم

    سلام بر استاد عزیزم

    سلام بر خانم شایسته عزیزم

    وای خانم شایسته عزیز سایتو باز کردم که واسه دوره عزت نفس کامنت بذارم این تصویر خانه تکانی ذهنو دیدم خیلی ذوق کردم با خودم گفتم وای این چیه چقدر قشنگه

    واقعا از شما سپاس گذارم برای دوره خانه تکانی ذهن که درست زمانی که من بهش احتیاج داشتم شروع شد و خیلی خیلی به من کمک کرد تا در شرایطی که برام سخت بودم بتونم یه مقدار ذهنمو کنترل کنم دوره ای که منتهی شد به فایل چگونه به راه راست هدایت میشویم یا چگونه از آن دور میشویم که این فایل تا اینجای زندگیم نقطه تحول زندگی من بوده و به معنای واقعی منو دگرگون کرده و داره دید منو نسبت به همه چیز تغییر میده

    خانم شایسته عزیزم شما فوق العاده هستین چقدر خوندن این متنی که در این صفحه نوشتین به من احساس آرامش داد به منی که توو این سه سال یویو بودم و تازه چندروزه دارم به خودم میام چون آخرین باری که چک و لگد خوردم خیلی برام سنگین تموم شد دیگه باید جدی جدی بیدار شم

    منم میخوام قانونو باور کنم و درست عمل کنم

    منم میخوام آسان بشم بر آسانی ها

    منم میخوام روی شونه های خداوند بودن رو تجربه کنم و همونجا بمونم

    منم میخوام به سعادت دنیا و آخرت برسم

    به امید الله مهربان دارم شروع دوباره میکنم که همه چیو از نو بسازم

    استاد جانم و خانم شایسته عزیزم بینهایت از شما سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2228 روز

    به نام خالق بی همتای رزاق و وهابم

    سلام به قافله عشق و علمدار قافله و همراه همیشگی اش

    امروز با دیدن تصویر پروژه گام به گام این شعر در ذهنم تداعی شد.

    بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

    فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

    با تعهد به عمل به این پروژه میشه که یک ورژن جدیدی از خودمون بسازیم.

    من که تصمیم گرفتم به یاری الله از ابتدا کار کردن پروژه گام به گام شروع کنم با تعهد و استمرار در اجرای روزانه یک قدم یا بیشتر و به جا گذاشتن رد پا، ورژن بهتری از خودم بسازم. قبلا من این گام به گام رو به ترتیب در یک فایل ذخیره داشتم و مرتب گوش میدادم و خلاصه برداری می کردم ولی الان که دوباره گوش دادم انگار تمام مطالب تازه شده و مفهومی جدید پیدا کرده. و به قول استاد در مقدمه روزشمار فصل اول اگر صد بار یک آگاهی رو دریافت کنید برای بار صد و یک احساس می کنید اون مطلب جدید است چرا که تکامل فرکانسی پیدا کردید و ظرف شما بزرگتر شده.

    روز شمار در روز اول با عدم احساس گناه شروع میشود، موضوعی که استاد در دوره عزت نفس و احساس لیاقت به اون بسیار تاکید می کنند. واین احساس گناه در من بسیار ریشه دار و قوی است، آنقدر احساس گناه دارم، که اگه خونه کسی باشم و اون بچه اش رو دعوا کنه، یا با همسرش بحث کنه، یا یه اتفاقی برای اونها بیفتد، خودم رو مقصر میدانم. امروز عصر که با اسنپ داشتم میرفتم استخر، وقتی کرایه رو پرداخت کردم، راننده تشکر کرد و من بهش گفتم ان شاءالله خیر و برکت داشته باشه براتون. بعد تو ذهنم اومد اگه تا امشب یه قطعه از ماشین اش خراب بشه، اگه یه اتفاقی براش بیفته، میگه همش تقصیر این مسافر بود. (واقعا چرا باید تقصیر من باشه!!!) باور به چشم زخم این احساس را بیشتر میکنه. به خیال خودم چشمم شوره و بقیه رو چشم میزنم.

    ان شاءالله خدا یاری کنه که بتوانم با تعهد و عمل به آموزه ها این باورهای مخرب ریشه دار رو با باورهای درست جایگزین کنم. الهی آمین. خدایا به امید تو

    استاد عزیزم و مریم جان یک تشکر ویژه از شما دارم که روز به روز کار رو برایمان راحتر و ساده تر و راه را هموارتر و واضح تر می کنید در پناه حق انرژی این همه نیکی به سمت شما برگرده. الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  7. -
    نفیسه لقایی گفته:
    مدت عضویت: 839 روز

    سلام بر دستهای مهربان و پر از عشق استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز که این راه هدایت و گام به گام را در این نقطه ترسیم کردند و با عشق کلمات این متن را نوشتند‌.

    من می خواهم در مسیری که رفتم و گام به گام با استاد عباسمنش پیش رفتم از شرک هایم بگویم. از شرک هایی که بسیار زیر پوستی بودند و وقتی به وجود آنها پی بردم متحیر ماندم و هاج و واج از اینکه الله اکبر چقدر شرک خفی است و فقط با ادامه مسیر آگاهی به وجود آنها پی می بری.

    در درس های اولیه استاد گفتند هیچ عامل بیرونی در زندگی ما تاثیر ندارد و تنها همه چیز نتیجه فرکانس ماست . و من هر حرفی استاد می گفتند و عوامل بیرونی را نام می بردند می گفتم اره می دونم اینا رو و اینا که شامل من نمیشه . بله زن یا مرد بود ن یک عامل بیرونی است و تاثیری در موفقیت ندارد و… خلاصه فکر میکردم من مشکلی ندارم.

    تا اینکه فهمیدم عوامل بیرونی بسیار بسیار خفی تر از اینها هستند . من فهمیدم که من پول را عامل موفقیت می دانم و برای خرید محل سکونت و کار می گفتم پول لازم را ندارم! در صورتی که من با خرید آن ملک هم فرکانس نبودم. و دیدم آدمهایی که پول دارند اما بازهم صاحب ملک مورد نظرشان نشدند و برعکس آدمهایی که پول نداشتند و صاحب ملک شدند مثل هدیه گرفتند یا قوانین عوض شده و …

    فهمیدم من مجوز و مدارک و استانداردها عامل فروش بالا و درآمد بیشتر می دانم و پوست خودم کندم که مدارک را تکمیل کنم و بعداز تکمیل آنها مشتری بازم خرید نکرد و صادرات محصولاتم رخ نداد و فهمیدم من با آن پول و ثروت هم فرکانس نبودم! وگرنه هزاران نفر بودند که مدارک خاصی را هم نداشتند ولی هم صادرات محصولات را انجام داده اند هم به درآمد فوق العاده ای رسیدند و اصلا صرف صادرات محصول باعث افزایش درآمد نمی شود بلکه هم فرکانسی تو با پول باعث درآمد بیشتر می شود از بی نهایت طریق…

    فهمیدم من انبار پر از جنس را عامل موفقیت و افزایش درآمد می دانستم ولی در ادامه فهمیدم چه انبارهایی که پر از جنس است اما دریغ از یک مشتری و فروش و سود …!

    همه چیز فقط و فقط به درون ما فرکانس ما و خود ما بستگی دارد …

    می دانم در ادامه این گام ها باز من روبه رو می شوم با شرک های خفی ام… و متحیر میشوم اما خوبی این گام ها این است که هربار آگاه تر میشوی و دیگر به مسائل قبلی و شرک های قبلی بر نمی خوری چون تو مدام در مسیری و روی خودت کار میکنی و با هر بار تراشیده شدن و اصلاح خودت آماده میشوی برای ورود به مدار بالاتر.

    سپاس فراوان از اینکه کنار ما هستید استاد عباسمنش و مریم شایسته عزیز و دو ست داشتنی من . شما عشقیید.

    نا گفته نماند که الان به طور تمرکزی روی دوره ثروت 1 کار می کنم. و بی نهایت راضی هستم از این دوره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    7 آذر 1403

    چه استراحت شور انگیزیست وقتی در خودم غرق میشوم و تو را لمس میکنم ، وقتی با خودم هستم یعنی با توام ، همینقدر صمیمی ، نزدیک و کوتاه .

    اما همین اندک برای منی که سالها گم کرده داشتم بسی غنیمت است

    مهربانم ، وقتی چشمهام و میبندم تو در قلبم هیاهو میکنی

    بغلم میکنی

    میبوسی منو

    و من چه نا آگاهانه از تو دور بودم

    از همه جوییدمت ، جز از خودم

    در همه کاویدمت جز در خودم

    دست جلوی همه دراز کردم جز جلوی خودم

    اما حالا

    میدونم که نمیدونم

    اما همینقدر  میدونم که باید سر به گریبان ببرم و فقط در قلبم به تو بنگرم

    زیبای ِساکتِ آرام و قدرتمندم چقدر من خوشبختم که تو را یافته ام

    داشتمت اما چون خودم را گم کرده بودم تو را نمی دیدم

    و حالا چه خوشبختم ، من چقدر خوشبختم و من چقدر خوشبختم .

    خوشبختی را در قامت رعنای دخترکم میبینم که به من نوید بودن تو را میدهد

    خوشبختی را صدای مردانه و آرامش عزیز دلم میبینم که به من بودنت را یادآوری میکند

    خوشبختی را در خانه ی زیبایی که در آن سکونت دارم میبینم که به من میگوید تو هستی

    خوشبختی را در شنیدن صدای قهقهه فرزندانم میدانم که تو را فریاد میزنند

    خوشبختی را در بوی غذای پیچیده در خانه ام میبویم که تو در من حس بویایی هستی

    خوشبختی را در بافتن موهای دخترکم میبینم که نشان از گیسوی بلند تو دارد

    خوشبختی را در شنیدن صدای مادرم در پشت خط تلفن میشنوم که از مادری پاکدامن به دنیا آمدم

    خوشبختی را در هوای سرد اواخر پاییز میبینم که قدرت تو را به رخم میکشد

    خوشبختی را در نوشته هایم میبینم که تو مینویسی و من وسیله ای هستم برای نوشتن

    خوشبختی را در صدای چرخ خیاطی میشنوم زمانی که برای اهل خانه چیزی را میدوزم

    خوشبختی را در رختخواب گرمم لمس میکنم که ملحفه های آن رنگ تو را دارد و دوستش دارم چون گرمای آغوشت را حس میکنم

    خوشبختی را در نفسهایم میکشم چون تو مرا در هر نفس میکشی .

    جان منی جانان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  9. -
    هادی و مهسا گفته:
    مدت عضویت: 1813 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان خوبم در سایت عالی و بهشتی

    خدا رو اول بابت این لحظه که دارم زندگی میکنم شکر میکنم و بعد بابت بودن در این مسیر سراسر لذت به شرط ایمان و به شرط عمل

    استاد جانم بابت تمام زحماتی که در این سایت میکشید ازتون سپاسگذارم

    من به عنوان شاگرد شما که چنتا از دوره‌های بی نظیرتون رو دارم واقعا دارم میبینم و می‌شنوم که چقدر در کمال سخاوت مباحث دوره ها رو توی بیشتر فایلهای رایگان میگید و این نشان از باورهای بسیار خوب شما هم در رابطه با خدا داره و هم باور فروانی

    باز هم ازتون بینهایت سپاس گذارم

    اما حرف از عمل شد و قدم برداشتن من چند وقتی هست که دارم قدم بر میدارم و برای کارم که عاشقش هستم قدمهای تکاملی رو انجام میدم

    من یک تولید کننده کادویی هستم و قبلا به خاطر باورهای محدود کننده چکی کار می‌کردم و اون هم چه چک‌های چه از نظر زمان چه از نظر اذیت شدن در پرداخت بعضی از چک‌ها

    ولی از یه جای به بعد گفتم دیگه نباید چکی بدم و باید روی باورهام کار کنم

    چند وقتی بود اصلا ورودی مالی نداشتم از کارم و این شد که گفتم برم اسنپ کار کنم ولی اوضاع نتنها بهتر نمی‌شود بدتر هم می‌شود هرچی درمی‌آوریم یا خرج ماشین میشد یا مسائل دیگه خلاصه که تصمیم گرفتم فقط روی کارم تمرکز کنم چند روزی رو اسنپ نرفتم وکلا شاید10هزار هم رو حسابم نبود ولی من گفتم باید از کارم درامد کسب کنم چون من همیشه به عمده فروشها و پخشیهای بازار جنس داده بودم چیزی به ذهنم نرسید تا اینکه ادامه دادم و از خدا کمک گرفتم ایده خواستم رفتم دنبال مشتری خورده فروشی با اینکه برام سخت بود ولی انجامش دادم و خدارو شکر نتیجه هم تا الان عالی بوده و شاید تو یک ماه گذشته بالای 30میلیون فروش نقدی ایجاد کردم خدایا شکر

    و جدای از اینکه این ایده تا الان نتیجه خوب مالی داده خودم هم از نظر اعتماد بنفس و صحبت کردن با مشتری خیلی خوب شدم شاید خدا میخواد با این کار من رو واسه مرحله بعد آماده کنه

    خلاصه که تا اینجا من چنتا درس گرفتم اولین درس این هست که هر چقدر هم پایین باشی میتونی و راهکارش به قول استاد تو دل همون مسئله هست که بیای بالا

    دومین درس این هست که من می‌توانم تو هر شرایطی برای خودم درامد بسازم از کار خودم

    سومین درس اینکه اگر به ایده ها عمل کنی خیلی از نظر ذهنی رشد میکنی

    انشالله که بتونم از این به بعد هم برای پیشرفت خودم هم برای تشکر از استاد از آموزها به بهترین شکل استفاده عملی کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    محسن شاه مهدی گفته:
    مدت عضویت: 263 روز

    درود بیکران خدمت عزیزانم در منزل گاه عشق

    استاد عباس منش و تمامی دوستان جان ، فعال در سایت خواستم به نوبه خودم از این بخش جدید گام به گام تشکر و قدردانی کرده باشم 🪐 اینکه از فضای مجازی اصلا استفاده نمیکنم و اطلاع رسانی عمومی شما در سایت خیلی بی نظیره ممنونم، روزی چند بار به سایت نگاه میندازم و این بخش جدید چقدر زیبا می‌تونه من تو فرکانس خودم نگه داره ، بهترین هارو براتون آرزو میکنم ، سپاس فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: