راهکار برای مسائل شما - صفحه 15

سلام دوستان گلم تا آخر بخونید و جواب بدید ممنونم

یه سوالی داشتم هرچند جواب سوال رو با مراجعه به چیزهاییکه بهم الهام تا جاییمیگیرم ولی ذهنم یه چیز دیگه میگه

الان من شغلی دارم که دور از خانواده ماهانه نزدیک 5 تومن درآمد دارم به پول ایران و این شغلم رو از روی اجبار قبول کرده بودم تا زمانی که با این سایت آشنا شدم … چون به این شغل علاقه ای ندارم ووفقط بخاطر پولش دارم کار میکنم و هر روز اوضاع بدتر میشه بجای اینکه پس انداز کنم بدهکار میشم و چون اینکار رو همسرم بالجبار بهم گفت اگه منو دوست داری برو اینکارو کن چیزهایی که از دست دادیم رو اینطوری بدست بیار حالمو خوب کردم تمرکزمو روی نقاط مثبت گزاشتم و الان از کارم راضی ام باورهامو درست کردم و میخوام به ایرانم برگردم و در کنار همسر و خانواده ام ادامه بدم و میدونم که موفق میشم و میدونم که خدا بهم میده ولی همسرم هی مخالفت میکنه تا اونو نگرفتی تا اینو نگرفتی تا فلان وسیلمو نگرفتی حق نداری بیای تو خراب کردی باید اونو تحویل من بدی ماشینمونو فروختی باید دوباره واسم بخریش بعد بیای و اینجور حرفا و من با وجود این همه حرف تصمیم گرفتم برگردم شاید وقتی برگشتم خونه ای نداشته باشم و تا مدتی توی خونه مادر زنم باشم ولی یه خونه احاره میکنم و ادامه میدم ولی همسرم میگه من به باجناقت قول دادم که خونشو رهن میگیریم میگم چطوری میگه از یکی قرض بگیر بعد ماهی یه تومن بهش برگردون و من میگم که یواش یواش میگیرم ولی همسرم زود میخواد بگیره …

الان من موندم چیکار کنم وقتی اومدم ایران شغل دارم(مربیگری) و کنارش یه شغل دیگه که واقعا بهش علاقه دارم رو میخوام ادامه بدم نمیدونم چطوری با انتظارات و منفی نگری ها و تحقیر های همسرم کنارربیام هیچ تاثیری رو من نداره ولی داره خودش خودشو نابود میکنه به نظرتون چیکار باید کنم منتظر جوابتون هستم