اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من سال 1398 رفتم خدمت سربازی قرار بود من بعد اموزشی معاف بشم بخاطر یک پرونده پزشکی که داشتیم.اما گذشت و گذشت و اون پرونده هیچکاری برای من نکرد با اینکه من همش منتظر بودم معاف بشم برم سرخونه زندگیم اما اون اتفاقی که من میخواستم نشد ولی نگاه من الخیرو فی ما وقع بود اون موقع از این قوانین باخبر نبودم اما این قانون رو اجرا کردم گذشت و گذشت که اخرای خدمت بود که من با یه کتابی توی کتابخونه پاسگاهمون اشنا شدم و اون کتاب باعث شد هدایت بشم به مسیری دیگه و همینجوری تا که من با این مسیر توحیدی اشنا شدم و بعدا فهمیدم همون سر خدمت موندن من و باعث خیر شد که خیال منو از بابت این دنیا و اون دنیا راحت کرده منو از خواب غفلت بیدار کرد سپاسگزارم استاد
به نام خداوند بخشنده و مهربان خدایی که ما را خلق کرد و از روح خودش در ما دمید تا ما هم بتونیم شرایطمونا و زندگیمونا خلق کنیم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته زیبا و دوست داشتنی،و تمام دوستان گلم تو این فضای فوق العاده معنوی
اینقدر این فضا زیبا بود که آدم محو تماشای اونا میشه،دریاچه،اسمون صاف و ابرهای تپلی،
استاد جونم اندامتا میبینم کیف میکنم،شما فوق العاده ای
خب بریم سراغ این فایل که با شنیدنش تک به تک برام خاطره بود،من از یک اتفاق به ظاهر خیلی بد چنان آرامشی پیدا کردم و خدا را درونم یافتم که الان که فکرشا میکنم تعجب میکنم که آیا واقعا من اون آدم بودم،اینقدر که تغییر کردم،کلا شدم ی آدم دیگه،چون مسئولیت اون کارا پذیرفتم و گفتم خودم ب وجودش آوردم خودمم عوضش میکنم،و اون اتفاق به ظاهر بد شد نقطه عطف زندگی من،من در زندان بودم ولی آرامش داشتم،جسمم زندانی بود ولی روحم و ذهنم ازاد،اصلا یک حس عالی داشتم،امیدوارم بتونم تو این مسیر ثابت قدم باشم
از وقتی که با این قانون آشنا شدم مسیر زندگیم روزبه روز روبه پیشرفته تا قبل از آشناییم با این مباحث ودرک قوانین با هر اتفاق ناگوار احساس ضعف وناتوانی داشتم وبا بد شدن احساسم به اتفاقات بد وبدتر هدایت میشدم.
اما استاد الان به لطف شما هدایت پروردگارم با اعماق وجودم به این درک رسیدم که هر اتفاقی درمسیرزندگیم رخ میدهد الخیر ومافی وقع هستش وهمه چیز به خیر وصلاح منه
استاد الان کاملا درک میکنم وقتی شما میگین باید دید مثبت به مسئله داشته باشید واین شما هستین که با نگاهی که به مسائل دارین،اتفاقات ها رو رقم میزنید.
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر وجودپاک وتوحیدیتون که باحضورگرمتون وعمل به قوانین درست واصل واساس جهان هم به رشد وپیشرفت خودتون کمک کردین هم به ما.
وسلام و درود بر استاد بزرگوارم استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیز
وسلام بر خانواده بزرگ استاد وهم فرکانسی های عزیزم
استاد عزیزم من بینهایت سپاسگزار خداوندی هستم
که شما رو سر راهم قرار داد تا راهم رو پیدا کنم وبا لذت این راه رو ادامه میدم در رابطه با این فایل که گذاشتید میخواستم تجربه ام رو تعریف کنم استاد کن معلم هستم و به علت بیماری که داشتم پارسال دو سه ماه در بستر بیماری بودم من پارسال معاون مدرسه بودم مدیر مدرسه خیلی زنگ میزد سخت میگرفت که یا بیا سر کار یا استعفا بده ولی طبق قانون تا چهار ماه هیچ کس حتی وزیر هم نمیتوانست کاری به کار بیمار داشته باشه چه برسه حکمش رو لغو کنه ولی این مدیر شده بود بلای جان ما راستش اوایل من خیلی ناراحت بودم که چرا همکار من این کارها رو انجام میده و بسیار نگران تا اینکه یکی رو آوردن جای ما ومن خودم رو آروم کردم که ما هم خدایی داریم وکارم رو به خدا سپردم که خدایا تو خودت اینو برام درستش کن
در همون بستر بیماری من با شما آشنا شدم و از شما یاد گرفتم که حال خوب اتفاقات خوب رو رقم میزند
ومن گفتم این اتفاق در جهت خیر منه خدا میدونه یک روز مونده بود به آخرین روز مرخصی استعلاجی من از اداره زنگ زدن بیا اداره رفتم گفتند جایی رو برات در نظر گرفتیم بیا برو من نشسته بودم و قدرت خدا رو نظاره میکردم که چطور کارها برام انجام شد توسط دستان خداوند بدون هیچ زحمتی مدیریت یک مدرسه رو برام نوشتند الان هفت هشت ماه توی اون مدرسه هستم از هر جهت عالی آرام دوستان و همکاران بسیار خوب و همراه به لطف خدای مهربان ورحیم در سلامت وآسایش وآرامشی وصف نشدنی به سر میبرم خدا رو صد هزار مرتبه شکر
با تشکر از شما استاد بسیار بزرگوارم خداوند خیر دنیا وآخرت رو نصیبتان کند
وتشکر از همهی دوستان و خانواده صمیمی استاد عباس منش
مطالبی که من تازه دارم بعد 1590 روز تقریبا که عضواین مکان مقدس شدم درک میکنم ومیفهمم شون اونم تازه یه کم
کنترل ذهن کاربظاهر آسان اما بواقع سختیه به حرف آسونه وقتی میفهمی که اتفاقاتو ذهن خودت وافکارت داره رقم میزنه میگی خب اینکه کاری نداره بافکرم همه چی رو درست میکنم اما کارکردمغز مگه به این آسونیهاست مغزمثل یه بچه ی فوق العاده تُخزو باهوش ونابغه است که تحت تعلیم قراردادنش بسیار سخت وپیچیده است که واقعا جهاد اکبرمیخواد بتونی بعد تعلیمات غلطی که گرفته دوباره بهش آموزش بدی چه رسد به اینکه خیلی یادتقریبا هیچ کدوم از غلطهاتو ندونی وبخوای تازه پیداشون کنی وبعد پیداکردن تغییرشون بدی واقعا سخته اینو میگم تا بپذیرم که کارسختیه کنترل ذهن کارسختیه که هرلحظه بتونی ذهنتو مشاهده کنی که داره چی بلغور میکنه واسه خودش واون گفته هاشم بدون اینکه من بدونم رفتارهای منو احساسات منوتحت تاثیر میزاره تازه چندروزیه که دارم یه کم سعی میکنم فکرهامو مشاهده کنم وقضاوتشون نکنم فقط بزارم بیان وبرن واگر خراب بودن یه چیز بهتربزارم بجاش که حسمو خوب نگه دارم درزمانهای بیشتری
تواین 1500 خورده ای روز یه سری محصولاتو خریدم وتقریبا تمام رایگانهارو حتما یه بار یابعضیهارو چندبارگوش دادم اما هیشه ذهنم وسط فایلها درمیره ونمیتونم حتی کنترلش کنم که خوب گوش بدم تازه دارم میفهمم که من با خوندن اوکی ترم تا گوش دادن تازه خوندنم که بسختی باید ذهنموجمع کنم که دارم چی میخونم وبرای خودم تحلیل کنم
اما با این وجود ذهن فوق العاده بیش فعال من همونجاهایی که تونستم ذهنمو مدیریت کنم بطور باورنکردنیه همه چیز هودش درست شده وقتی رهاکردم چرندیات وترسهای ذهنمو وبه اندازه ای که تونستم کارمو بسپرم بخدا بدون اینکه درگیر چگونگی بشم ومن فقط لذت ببرم وبزارم اون کارهامو بکنه واقعا عالی شده همه چیز
واین روزها سخت در تلاشم که بتونم مشاهده گرافوارم باشم وقضاوتشون نکنم ویادم بمونه که من ذهنم نیستم من میتونم نظاره گرش باشم وفکردرست روبزارم بجاش تا بتونم درلظه شادباشم وازهمون لحظه م لذت ببرم دارم سعی میکنم هرروزتوی این کار یه قدم حرفه ای تر وبهتربشم تا بتونم کنترل زندگیمو بگیرم دست خودم
تا بتونم از دل تضادها خواسته هامو بکشم بیرون وبشناسمشون وفشارهایی که بهم میاد انگیزه بدای حرکتم بشن وهرروز یه قدم بجلو پیشرفت کنم واز مسیرم لذت ببرم ودرگیراینکه کی به هدفم میرسم نشم
دقیقا یادم می اید که تابستان سال گذشته تازه در یکی از شرکت های بزرگ استخدام شده بودم با اینکه هنوز زمان زیادی از مهاجرتم به این کشور نگذشته بود اینکه تونسته بودم در یکی از شرکت های بزرگ استخدام بشم به خودم افتخار میگردم و اما خیلی استرس بابت محیط کار جدید و اینکه زبانم هنوز به اون حد قوی نیست که در چنین محیطی بتونم کار کنم. اما همیشه سعی میکردم ذهنیتم را مثبت نگه دارم چرا که به حس خوب و اتفاقات خوب باور داشتم.
اما بعد از حدود یک ماه که انجام بودم عذرم را خواستن و یک جورایی اخراج شدم اولش یک حس نسبتا منفی گرفتم و گمی از خودم نا امید شدم اما به قول استاد همیشه این جمله را میگفتم که حتما در این خیریتی است- بعد از چند ساعت که گذشت تونستم ذهنمو کنترول کنم و نگذارم که خیلی حال منو خراب کنه
خیلی جالبه بعد از زمانُ فرصت های زیادی برام فراهم شد که منو توی یک مسیر شغلی دیگه گذاشت و الان در آمدم خیلی بهتر از زمانی است که در انجا کار میکردم- الان خدا را همیشه و همیشه شکر میکنم که این اتفاق افتاد و من اخراج شدم چون اگر اخراج نمیشدم احتمالا شجاعت تغییر شغلی که در راستای علایقم نبود را نمیداشتم. و همیشه بابت چنین اتفاقی در زندگی خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم – الان در کار بهتر و با درآمد بهتر که اصلا نمیشه با کار که در اون شرکت داشتم مقایسه کرد.
اون اخراج از اون شرکت بعنوان یکی از نقاط مهم زندگی ام همیشه بخاطر میسپارم و خدا را بابت آن هزاران مرتبه شکر میکنم
من امشب یک سوال داشتم از خداوند و برای دریافت جواب هدایت شدم به این فایل
از خداوند خواستم توحید عملی رو به من بفهمونه و بهم بگه چطور میتونم توحیدی عمل کنم و بعد به این فایل هدایت شدم
فوق الاده بود این باور هافوق الاده بودند الان که به گذشته خودم نگاه میکنم به اتفاقات و شرایط که در گذشته برام رخ داده و جاهایی که من دیدگاهم رو نسبت به اتفاق تغیر دادم خیلی خیلی اتفاقات خوبی برای من رخ داده
سال 99 بود که 15 روز قبل از اینکه به خدمت سربازی اعزام بشم مادرم به رحمت خدا رفت دقیقا در دوران پندمیک بود این اتفاق خیلی تغیرات بزرگی رو در من ایجاد کرد اول از همه به خودم گفتم این یک اتفاق طبیعیه و برای همه رخ میده همه یه روزی از دنیا میرن چه الان چه بعدا بالاخره هر کسی وقتی داره تونستم خیلی سریع خودمو جمعو جور کنم و دقیقا 15 روز مونده بود به اینکه برم خدمت اومدم به خودم گفتم الان وقتشه خودتو نشون بدی اگه نری خدمت سربازی میشی سرباز فراری و خیلی زندگیت بدتر میشه درسته این اتفاق رخ داده ولی دلیل نمیشه که کاری رو که شروع کردیم تموم نکنیم خلاصه رفتم خدمت و الان حدود 2 ساله که خدمتم رو تموم کردم به لطف الله
اتفاق بعدی که دیگه به نظرم یک ضربه فنی بود از طرف جهان روی من گرفتار اعتیاد شدن من بود این اتفاق حدود 2 سال طول کشید و باعث از بین رفتن تمامی سرمایه من و سلامتی من شد بازم جا نزدم گفتم ببین تو تونستی اون اتفاق اون فوت مامان رو پشت سر بزاری و سالم ازش بیرون بیای این که چیزی نیست دقیق یادمه به جایی رسیدم گفتم خدایا من تسلیمم من دیگه نمیدونم چیکارکنم تو هدایتم کن و به خداوندی خودش قسم هدایتم کرد به سمت بهترین ها تونستم اعتیاد رو کنار بزارم ورزش بدنسازی رو از نو شروع کنم بعدش رفتم یه جایی سر کار و از نوشروع کردم هنوز که هنوزه به خودم میگم اون اتفاق من رو از ابن رو به اون رو کرد بعد از ترک مواد و سیگار یه جوری جون گرفتم یه جوری انرژی و اعتماد به نفس و قدرت گرفتم که از اون جایی که کار میکردم اومدم بیرون و رفتم سراغ کسب و کار خودم الان حدود 2 ساله که اعتیاد رو کنار گذاشتم و 1 ساله که کسب و کار خودم رو راه انداختم
خداروشکر میکنم بابت این آگاهی های ناب
چقد قشنگ گفتی استاد اتفاقات به تنهایی هیچ معنی خواصی ندارن و معنایی که ما بهشون میدیم و اون تعبیری که ما براشون قائل هستیم نشون میده که اون اتفاق چه نتیجه ای رو میتونه توی زندگی ما ایجاد کنه
دقیقا همینطوره اگه من بعد اون اتفاقات میومدم و آه ناله میکردم و تو سر خودم میزدم و میگفتم واای شکست خوردم و از این حرفا قطعا الان اینجایی که هستم نبودم من تونستم ذهنمو کنترل کنم و تسلیم بشم در مقابل خداوند و از اون تظاد ها گذر کنم و ازشون به عنوان سوخت استفاده کنم
دقیقا دوتا از مسائل بسیار بزرگی رو پشت سر گذاشتی و سر بلند بیرون اومدی که حتی یکی از این دوتا به نوبه ی خودش خیلی هارو زمین گیر کرده و از پا درآورده
دوست دارم تشویق و تحسین کنم همه ی عزیزانی که موفق میشن بیماری اعتیاد رو بهش غلبه کنن
من مدت ها قبل همیشه پدرم رو بابت شکست هاش توی زندگیش قضاوت میکردم و همیشه میگفتم چرا نتونست اون همه ثروتی که توی جوونیش که ما بچه بودیم ساخت رو نگه داره و همه رو به باد داد ! و همیشه قضاوتش میکردم و طوری که سیگاری بودنش برای همه مون طبیعی بود
اصلا انگار سیگاری بودن تو کل فامیلامون طبیعی بود و هموزم هست اما من الان وااااقعا بابامو تحسین میکنم چون دقیقا ایشون هم مثل شما دوساله که لب به هیچی نزده و کاملا پاکه پاکه و خداروشکر میکنم بابت سلامتیش
و خییییلی خییییلی خوشحالم که خودش با این سایت الهی آشنا شده و تقریبا یک ماهه که داره به استاد گوش میده هرچند چون سنشون بالاست و کوهی از تجربه هستن یکوچولو منم منم دارن و فکر میکنن بیشتر از استاد عباسمنش حتی قانون رو بلدن! که البته به قول استاد وقتی نتیجه شو میبینیم متوجه میشیم چخبره که خب ایشالا همچنان هدایت میشن و اوضاع بعد از پاکیشون داره به سمت پیشرفت توی همه ی زمینه ها پیش میره
اول از همه تبریک میگم به خودم و همه دوستانم که اینجا دارن روی خودشون کار میکنن
واقعیتش من خیلی خوشحالم و خیلی خداروشکر میکنم این فرصت نصیبم شده که تقریبا چهل روز با این سایت و استاد عزیزم آشنا شدم
من همیشه تو همه زندگی بارها باخودم تکرار کردم که خداوند خیلی بنده هاشو دوست داره و منو خیلی بیشتر و هربار دلایل منطقی آوردم و محبتهایی که خیلی از آدما تو زندگیشون نمیبینن رو دیدم و برای خودم بارها مرور کردم و معجزه شکرگزاری رو دیدم
اما دراین فایل بحث این شد که یاد یه تجربه بیوفتین که شما جور دیگه ای بهش نگاه کردید
امروز همکلاسیم داشت از استاد صحبت میکرد که ایشون از سمینار من یه ایرادی گرفتن و هربار برای بقیه دانشجوها بدون ذکر اسم میگن و میخواست بگه مشکلی که توی پاورپوینت سمینارم بود باعث شده اینجوری بگه
و من خندیدم و گفتم چه جالب، فک کن چقد آدم معروفی شدم استاد همه جا داره ذکر خیرمو میگه و از من صحبت میکنه ببین چیکار کردم که یادشه و دوست داره همش بگه
و همونطور که شما فرمودید این نوع تفکر نوعی تمرین بود و واقعا حالم بهتر شد خیلی خیلی شاد شدم و از قضا حتی فکرمم درمورد استادم بد نشد بلکه تماما خیر دیدم
و برخلاف همیشه که خیلی حساس و زود رنج بودم دراین موارد ، اینبار برخلاف همیشه حسم عالی موند و سطح انرژیم بالای بالا موند
نوع نگاه و کنترل ذهنی که شما اینجا بهمون یاد میدید و آشنامون میکنید شگفت انگیزه
من توی همه عمرم داشتم میگشتم به دوستام میگفتم باید یکی باشه منو راهنمایی کنه
که بتونم تو یکسری شرایط انسان بودن رو بلد بشم، که چجوری تصمیم بگیرم، کجا چه عکس العملی نشون بدم و و و همه و همه هم برای بهتر شدن خودم میخواستم
یعنی میدونستم باید افکار رو کنترل کرد ولی فکر میکردم اینجوری دارم به خودم سخت میگیرم
اما اینجارو پیدا کردم و وقتی همون آدمی رو خدا فرستاد که لازم بود من شاکر تر از پیش شدم
استاد وجود شما خواست قلبی من بود که اگه روزی فایلای شمارو گوش ندم حس میکنم چیزی کمه
البته نه که بخوام شمارو بت بسازم ولی من واقعا ازتون ممنونم که وجود دارید که من تونستم بعد چهل روز دست به کامنت بشم و هرچی تو دلمه رو به نوشته تبدیل کنم
میخوام بگم
حتی نحوه پیدا کردن این سایت هم خواست قلبی من بوده که الان دارمش
حرفاتون تک به تک با منطق من میخوره و تاثیرگذار ترین حرفارو میزنین و در نهایت سادگی و صمیمیت به قلبها دسترسی پیدا میکنین
مچکرم و دوست دارم تاابد سپاسگزار شما و خالق شما باشم
حرفهای زیادی دارم که قطعا در ادامه در فایلهای مرتبط کامنت خواهم کرد
در نهایت میخوام بگم
مرسی که منو به آرامش دعوت کردید و در مسیر بهتر شدن و رشد من بسیار کمک کردید :)
با سلام من از تجربه این اتفاقات خودم بگم
من سال 1398 رفتم خدمت سربازی قرار بود من بعد اموزشی معاف بشم بخاطر یک پرونده پزشکی که داشتیم.اما گذشت و گذشت و اون پرونده هیچکاری برای من نکرد با اینکه من همش منتظر بودم معاف بشم برم سرخونه زندگیم اما اون اتفاقی که من میخواستم نشد ولی نگاه من الخیرو فی ما وقع بود اون موقع از این قوانین باخبر نبودم اما این قانون رو اجرا کردم گذشت و گذشت که اخرای خدمت بود که من با یه کتابی توی کتابخونه پاسگاهمون اشنا شدم و اون کتاب باعث شد هدایت بشم به مسیری دیگه و همینجوری تا که من با این مسیر توحیدی اشنا شدم و بعدا فهمیدم همون سر خدمت موندن من و باعث خیر شد که خیال منو از بابت این دنیا و اون دنیا راحت کرده منو از خواب غفلت بیدار کرد سپاسگزارم استاد
به نام خداوند بخشنده و مهربان خدایی که ما را خلق کرد و از روح خودش در ما دمید تا ما هم بتونیم شرایطمونا و زندگیمونا خلق کنیم
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته زیبا و دوست داشتنی،و تمام دوستان گلم تو این فضای فوق العاده معنوی
اینقدر این فضا زیبا بود که آدم محو تماشای اونا میشه،دریاچه،اسمون صاف و ابرهای تپلی،
استاد جونم اندامتا میبینم کیف میکنم،شما فوق العاده ای
خب بریم سراغ این فایل که با شنیدنش تک به تک برام خاطره بود،من از یک اتفاق به ظاهر خیلی بد چنان آرامشی پیدا کردم و خدا را درونم یافتم که الان که فکرشا میکنم تعجب میکنم که آیا واقعا من اون آدم بودم،اینقدر که تغییر کردم،کلا شدم ی آدم دیگه،چون مسئولیت اون کارا پذیرفتم و گفتم خودم ب وجودش آوردم خودمم عوضش میکنم،و اون اتفاق به ظاهر بد شد نقطه عطف زندگی من،من در زندان بودم ولی آرامش داشتم،جسمم زندانی بود ولی روحم و ذهنم ازاد،اصلا یک حس عالی داشتم،امیدوارم بتونم تو این مسیر ثابت قدم باشم
ممنون استاد عزیزم بابت فایل های بی نظیرتون،
عااااااشقتونم
به نام خداوند بخشنده مهربانم
سلام استاد عزیزم سلام مریم جانم
سلام دوستان هم مسیرم
از وقتی که با این قانون آشنا شدم مسیر زندگیم روزبه روز روبه پیشرفته تا قبل از آشناییم با این مباحث ودرک قوانین با هر اتفاق ناگوار احساس ضعف وناتوانی داشتم وبا بد شدن احساسم به اتفاقات بد وبدتر هدایت میشدم.
اما استاد الان به لطف شما هدایت پروردگارم با اعماق وجودم به این درک رسیدم که هر اتفاقی درمسیرزندگیم رخ میدهد الخیر ومافی وقع هستش وهمه چیز به خیر وصلاح منه
استاد الان کاملا درک میکنم وقتی شما میگین باید دید مثبت به مسئله داشته باشید واین شما هستین که با نگاهی که به مسائل دارین،اتفاقات ها رو رقم میزنید.
سپاسگزارم استاد عزیزم بخاطر وجودپاک وتوحیدیتون که باحضورگرمتون وعمل به قوانین درست واصل واساس جهان هم به رشد وپیشرفت خودتون کمک کردین هم به ما.
براتون آرزوی سلامتی وبهترینهارو دارم.یاحق
به نام خداوند مهربان
وسلام و درود بر استاد بزرگوارم استاد عباسمنش وخانم شایسته عزیز
وسلام بر خانواده بزرگ استاد وهم فرکانسی های عزیزم
استاد عزیزم من بینهایت سپاسگزار خداوندی هستم
که شما رو سر راهم قرار داد تا راهم رو پیدا کنم وبا لذت این راه رو ادامه میدم در رابطه با این فایل که گذاشتید میخواستم تجربه ام رو تعریف کنم استاد کن معلم هستم و به علت بیماری که داشتم پارسال دو سه ماه در بستر بیماری بودم من پارسال معاون مدرسه بودم مدیر مدرسه خیلی زنگ میزد سخت میگرفت که یا بیا سر کار یا استعفا بده ولی طبق قانون تا چهار ماه هیچ کس حتی وزیر هم نمیتوانست کاری به کار بیمار داشته باشه چه برسه حکمش رو لغو کنه ولی این مدیر شده بود بلای جان ما راستش اوایل من خیلی ناراحت بودم که چرا همکار من این کارها رو انجام میده و بسیار نگران تا اینکه یکی رو آوردن جای ما ومن خودم رو آروم کردم که ما هم خدایی داریم وکارم رو به خدا سپردم که خدایا تو خودت اینو برام درستش کن
در همون بستر بیماری من با شما آشنا شدم و از شما یاد گرفتم که حال خوب اتفاقات خوب رو رقم میزند
ومن گفتم این اتفاق در جهت خیر منه خدا میدونه یک روز مونده بود به آخرین روز مرخصی استعلاجی من از اداره زنگ زدن بیا اداره رفتم گفتند جایی رو برات در نظر گرفتیم بیا برو من نشسته بودم و قدرت خدا رو نظاره میکردم که چطور کارها برام انجام شد توسط دستان خداوند بدون هیچ زحمتی مدیریت یک مدرسه رو برام نوشتند الان هفت هشت ماه توی اون مدرسه هستم از هر جهت عالی آرام دوستان و همکاران بسیار خوب و همراه به لطف خدای مهربان ورحیم در سلامت وآسایش وآرامشی وصف نشدنی به سر میبرم خدا رو صد هزار مرتبه شکر
با تشکر از شما استاد بسیار بزرگوارم خداوند خیر دنیا وآخرت رو نصیبتان کند
وتشکر از همهی دوستان و خانواده صمیمی استاد عباس منش
توانایی کنترل ذهن
توانایی اعراض از ناخواسته ها
جهت دهی آگاهانه به کانون توجه
فرصتی شگفت انگیز بنام تضاد
اینا کلیدهای این فایل وپیامهای این جلسه آموزشیه
مطالبی که من تازه دارم بعد 1590 روز تقریبا که عضواین مکان مقدس شدم درک میکنم ومیفهمم شون اونم تازه یه کم
کنترل ذهن کاربظاهر آسان اما بواقع سختیه به حرف آسونه وقتی میفهمی که اتفاقاتو ذهن خودت وافکارت داره رقم میزنه میگی خب اینکه کاری نداره بافکرم همه چی رو درست میکنم اما کارکردمغز مگه به این آسونیهاست مغزمثل یه بچه ی فوق العاده تُخزو باهوش ونابغه است که تحت تعلیم قراردادنش بسیار سخت وپیچیده است که واقعا جهاد اکبرمیخواد بتونی بعد تعلیمات غلطی که گرفته دوباره بهش آموزش بدی چه رسد به اینکه خیلی یادتقریبا هیچ کدوم از غلطهاتو ندونی وبخوای تازه پیداشون کنی وبعد پیداکردن تغییرشون بدی واقعا سخته اینو میگم تا بپذیرم که کارسختیه کنترل ذهن کارسختیه که هرلحظه بتونی ذهنتو مشاهده کنی که داره چی بلغور میکنه واسه خودش واون گفته هاشم بدون اینکه من بدونم رفتارهای منو احساسات منوتحت تاثیر میزاره تازه چندروزیه که دارم یه کم سعی میکنم فکرهامو مشاهده کنم وقضاوتشون نکنم فقط بزارم بیان وبرن واگر خراب بودن یه چیز بهتربزارم بجاش که حسمو خوب نگه دارم درزمانهای بیشتری
تواین 1500 خورده ای روز یه سری محصولاتو خریدم وتقریبا تمام رایگانهارو حتما یه بار یابعضیهارو چندبارگوش دادم اما هیشه ذهنم وسط فایلها درمیره ونمیتونم حتی کنترلش کنم که خوب گوش بدم تازه دارم میفهمم که من با خوندن اوکی ترم تا گوش دادن تازه خوندنم که بسختی باید ذهنموجمع کنم که دارم چی میخونم وبرای خودم تحلیل کنم
اما با این وجود ذهن فوق العاده بیش فعال من همونجاهایی که تونستم ذهنمو مدیریت کنم بطور باورنکردنیه همه چیز هودش درست شده وقتی رهاکردم چرندیات وترسهای ذهنمو وبه اندازه ای که تونستم کارمو بسپرم بخدا بدون اینکه درگیر چگونگی بشم ومن فقط لذت ببرم وبزارم اون کارهامو بکنه واقعا عالی شده همه چیز
واین روزها سخت در تلاشم که بتونم مشاهده گرافوارم باشم وقضاوتشون نکنم ویادم بمونه که من ذهنم نیستم من میتونم نظاره گرش باشم وفکردرست روبزارم بجاش تا بتونم درلظه شادباشم وازهمون لحظه م لذت ببرم دارم سعی میکنم هرروزتوی این کار یه قدم حرفه ای تر وبهتربشم تا بتونم کنترل زندگیمو بگیرم دست خودم
تا بتونم از دل تضادها خواسته هامو بکشم بیرون وبشناسمشون وفشارهایی که بهم میاد انگیزه بدای حرکتم بشن وهرروز یه قدم بجلو پیشرفت کنم واز مسیرم لذت ببرم ودرگیراینکه کی به هدفم میرسم نشم
اینارو نوشتم تابعدها یادم بیاد کجای کاربودم وپیشرفتمو ملموستر مشاهده وباورش کنم
بنام خدا
این فایل پیام هدایتی امروز من بود
دلیل موفقیت بعضی ادمها توی نحوه برخوردشون باوقایع وباوراشونه
اینکه انقدر خودتو قبول داری ،انقدر برای وقت وانرژی که گذاشتی ارزش قائل هستی که فارغ ازاینکه نتیجه چیه اسم اون کار بزاری تجربه متفاوت
وهمچین ادمی بااین دیدگاه میشه ایلان ماسک که جهان رو به تحسین وامیداره
چون اول خودش ،خودشو باور کرده وروی این اتفاق یه اسم گذاشته که حتی اگر موفق امیز بود انقدر برای من معنا نداشت
مهم اینه توی این شرایط بتونی ذهنتو کنترل کنی واعتماد به نفستو ازدست ندی
واقعاً تحسین برانگیزه
استاد ممنونم که این موضوع رو انتخاب کردی وراجبش برامون حرف زدی
کلی تجربه وآگاهی کسب کردم
سلام بر استاد عباسمنش عزیز و سایر دوستان عزیز
چقدر این فایل زیبا بود و پر از آگاهی های ناب بود.
دقیقا یادم می اید که تابستان سال گذشته تازه در یکی از شرکت های بزرگ استخدام شده بودم با اینکه هنوز زمان زیادی از مهاجرتم به این کشور نگذشته بود اینکه تونسته بودم در یکی از شرکت های بزرگ استخدام بشم به خودم افتخار میگردم و اما خیلی استرس بابت محیط کار جدید و اینکه زبانم هنوز به اون حد قوی نیست که در چنین محیطی بتونم کار کنم. اما همیشه سعی میکردم ذهنیتم را مثبت نگه دارم چرا که به حس خوب و اتفاقات خوب باور داشتم.
اما بعد از حدود یک ماه که انجام بودم عذرم را خواستن و یک جورایی اخراج شدم اولش یک حس نسبتا منفی گرفتم و گمی از خودم نا امید شدم اما به قول استاد همیشه این جمله را میگفتم که حتما در این خیریتی است- بعد از چند ساعت که گذشت تونستم ذهنمو کنترول کنم و نگذارم که خیلی حال منو خراب کنه
خیلی جالبه بعد از زمانُ فرصت های زیادی برام فراهم شد که منو توی یک مسیر شغلی دیگه گذاشت و الان در آمدم خیلی بهتر از زمانی است که در انجا کار میکردم- الان خدا را همیشه و همیشه شکر میکنم که این اتفاق افتاد و من اخراج شدم چون اگر اخراج نمیشدم احتمالا شجاعت تغییر شغلی که در راستای علایقم نبود را نمیداشتم. و همیشه بابت چنین اتفاقی در زندگی خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم – الان در کار بهتر و با درآمد بهتر که اصلا نمیشه با کار که در اون شرکت داشتم مقایسه کرد.
اون اخراج از اون شرکت بعنوان یکی از نقاط مهم زندگی ام همیشه بخاطر میسپارم و خدا را بابت آن هزاران مرتبه شکر میکنم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز
من امشب یک سوال داشتم از خداوند و برای دریافت جواب هدایت شدم به این فایل
از خداوند خواستم توحید عملی رو به من بفهمونه و بهم بگه چطور میتونم توحیدی عمل کنم و بعد به این فایل هدایت شدم
فوق الاده بود این باور هافوق الاده بودند الان که به گذشته خودم نگاه میکنم به اتفاقات و شرایط که در گذشته برام رخ داده و جاهایی که من دیدگاهم رو نسبت به اتفاق تغیر دادم خیلی خیلی اتفاقات خوبی برای من رخ داده
سال 99 بود که 15 روز قبل از اینکه به خدمت سربازی اعزام بشم مادرم به رحمت خدا رفت دقیقا در دوران پندمیک بود این اتفاق خیلی تغیرات بزرگی رو در من ایجاد کرد اول از همه به خودم گفتم این یک اتفاق طبیعیه و برای همه رخ میده همه یه روزی از دنیا میرن چه الان چه بعدا بالاخره هر کسی وقتی داره تونستم خیلی سریع خودمو جمعو جور کنم و دقیقا 15 روز مونده بود به اینکه برم خدمت اومدم به خودم گفتم الان وقتشه خودتو نشون بدی اگه نری خدمت سربازی میشی سرباز فراری و خیلی زندگیت بدتر میشه درسته این اتفاق رخ داده ولی دلیل نمیشه که کاری رو که شروع کردیم تموم نکنیم خلاصه رفتم خدمت و الان حدود 2 ساله که خدمتم رو تموم کردم به لطف الله
اتفاق بعدی که دیگه به نظرم یک ضربه فنی بود از طرف جهان روی من گرفتار اعتیاد شدن من بود این اتفاق حدود 2 سال طول کشید و باعث از بین رفتن تمامی سرمایه من و سلامتی من شد بازم جا نزدم گفتم ببین تو تونستی اون اتفاق اون فوت مامان رو پشت سر بزاری و سالم ازش بیرون بیای این که چیزی نیست دقیق یادمه به جایی رسیدم گفتم خدایا من تسلیمم من دیگه نمیدونم چیکارکنم تو هدایتم کن و به خداوندی خودش قسم هدایتم کرد به سمت بهترین ها تونستم اعتیاد رو کنار بزارم ورزش بدنسازی رو از نو شروع کنم بعدش رفتم یه جایی سر کار و از نوشروع کردم هنوز که هنوزه به خودم میگم اون اتفاق من رو از ابن رو به اون رو کرد بعد از ترک مواد و سیگار یه جوری جون گرفتم یه جوری انرژی و اعتماد به نفس و قدرت گرفتم که از اون جایی که کار میکردم اومدم بیرون و رفتم سراغ کسب و کار خودم الان حدود 2 ساله که اعتیاد رو کنار گذاشتم و 1 ساله که کسب و کار خودم رو راه انداختم
خداروشکر میکنم بابت این آگاهی های ناب
چقد قشنگ گفتی استاد اتفاقات به تنهایی هیچ معنی خواصی ندارن و معنایی که ما بهشون میدیم و اون تعبیری که ما براشون قائل هستیم نشون میده که اون اتفاق چه نتیجه ای رو میتونه توی زندگی ما ایجاد کنه
دقیقا همینطوره اگه من بعد اون اتفاقات میومدم و آه ناله میکردم و تو سر خودم میزدم و میگفتم واای شکست خوردم و از این حرفا قطعا الان اینجایی که هستم نبودم من تونستم ذهنمو کنترل کنم و تسلیم بشم در مقابل خداوند و از اون تظاد ها گذر کنم و ازشون به عنوان سوخت استفاده کنم
خیلی دوستتون دارم شبتون بخیر.
آقا مهدی عزیز
باریکلا به این اراده شما
احسنت به این قدرت تصمیم گیری شما
به خودت افتخاااااار کن
دقیقا دوتا از مسائل بسیار بزرگی رو پشت سر گذاشتی و سر بلند بیرون اومدی که حتی یکی از این دوتا به نوبه ی خودش خیلی هارو زمین گیر کرده و از پا درآورده
دوست دارم تشویق و تحسین کنم همه ی عزیزانی که موفق میشن بیماری اعتیاد رو بهش غلبه کنن
من مدت ها قبل همیشه پدرم رو بابت شکست هاش توی زندگیش قضاوت میکردم و همیشه میگفتم چرا نتونست اون همه ثروتی که توی جوونیش که ما بچه بودیم ساخت رو نگه داره و همه رو به باد داد ! و همیشه قضاوتش میکردم و طوری که سیگاری بودنش برای همه مون طبیعی بود
اصلا انگار سیگاری بودن تو کل فامیلامون طبیعی بود و هموزم هست اما من الان وااااقعا بابامو تحسین میکنم چون دقیقا ایشون هم مثل شما دوساله که لب به هیچی نزده و کاملا پاکه پاکه و خداروشکر میکنم بابت سلامتیش
و خییییلی خییییلی خوشحالم که خودش با این سایت الهی آشنا شده و تقریبا یک ماهه که داره به استاد گوش میده هرچند چون سنشون بالاست و کوهی از تجربه هستن یکوچولو منم منم دارن و فکر میکنن بیشتر از استاد عباسمنش حتی قانون رو بلدن! که البته به قول استاد وقتی نتیجه شو میبینیم متوجه میشیم چخبره که خب ایشالا همچنان هدایت میشن و اوضاع بعد از پاکیشون داره به سمت پیشرفت توی همه ی زمینه ها پیش میره
خدایا شکرت بابت سلامتی پدرم
سپاس دوست عزیز بابت شیر کردن تجربیاتتون
درپناه حق
سلام و درود خدمت استاد عزیز و عزیزدلشون
و همه دوستانی که اینجا هستند ومتن بنده رو میخونن
اول از همه تبریک میگم به خودم و همه دوستانم که اینجا دارن روی خودشون کار میکنن
واقعیتش من خیلی خوشحالم و خیلی خداروشکر میکنم این فرصت نصیبم شده که تقریبا چهل روز با این سایت و استاد عزیزم آشنا شدم
من همیشه تو همه زندگی بارها باخودم تکرار کردم که خداوند خیلی بنده هاشو دوست داره و منو خیلی بیشتر و هربار دلایل منطقی آوردم و محبتهایی که خیلی از آدما تو زندگیشون نمیبینن رو دیدم و برای خودم بارها مرور کردم و معجزه شکرگزاری رو دیدم
اما دراین فایل بحث این شد که یاد یه تجربه بیوفتین که شما جور دیگه ای بهش نگاه کردید
امروز همکلاسیم داشت از استاد صحبت میکرد که ایشون از سمینار من یه ایرادی گرفتن و هربار برای بقیه دانشجوها بدون ذکر اسم میگن و میخواست بگه مشکلی که توی پاورپوینت سمینارم بود باعث شده اینجوری بگه
و من خندیدم و گفتم چه جالب، فک کن چقد آدم معروفی شدم استاد همه جا داره ذکر خیرمو میگه و از من صحبت میکنه ببین چیکار کردم که یادشه و دوست داره همش بگه
و همونطور که شما فرمودید این نوع تفکر نوعی تمرین بود و واقعا حالم بهتر شد خیلی خیلی شاد شدم و از قضا حتی فکرمم درمورد استادم بد نشد بلکه تماما خیر دیدم
و برخلاف همیشه که خیلی حساس و زود رنج بودم دراین موارد ، اینبار برخلاف همیشه حسم عالی موند و سطح انرژیم بالای بالا موند
نوع نگاه و کنترل ذهنی که شما اینجا بهمون یاد میدید و آشنامون میکنید شگفت انگیزه
من توی همه عمرم داشتم میگشتم به دوستام میگفتم باید یکی باشه منو راهنمایی کنه
که بتونم تو یکسری شرایط انسان بودن رو بلد بشم، که چجوری تصمیم بگیرم، کجا چه عکس العملی نشون بدم و و و همه و همه هم برای بهتر شدن خودم میخواستم
یعنی میدونستم باید افکار رو کنترل کرد ولی فکر میکردم اینجوری دارم به خودم سخت میگیرم
اما اینجارو پیدا کردم و وقتی همون آدمی رو خدا فرستاد که لازم بود من شاکر تر از پیش شدم
استاد وجود شما خواست قلبی من بود که اگه روزی فایلای شمارو گوش ندم حس میکنم چیزی کمه
البته نه که بخوام شمارو بت بسازم ولی من واقعا ازتون ممنونم که وجود دارید که من تونستم بعد چهل روز دست به کامنت بشم و هرچی تو دلمه رو به نوشته تبدیل کنم
میخوام بگم
حتی نحوه پیدا کردن این سایت هم خواست قلبی من بوده که الان دارمش
حرفاتون تک به تک با منطق من میخوره و تاثیرگذار ترین حرفارو میزنین و در نهایت سادگی و صمیمیت به قلبها دسترسی پیدا میکنین
مچکرم و دوست دارم تاابد سپاسگزار شما و خالق شما باشم
حرفهای زیادی دارم که قطعا در ادامه در فایلهای مرتبط کامنت خواهم کرد
در نهایت میخوام بگم
مرسی که منو به آرامش دعوت کردید و در مسیر بهتر شدن و رشد من بسیار کمک کردید :)
سلام ودرود به هانیه جان عزیزم
من هم ورود شما را به سایت استاد عباسمنش تبریک میگم وامیدوارم که هربار که کامنت مینویسی من درفرکانس دریافت باشم وآگاهی های شما رابخوانم ولذت ببرم.
الان که این کامنت شما را خواندم ودیدم چقدر زیبا جواب دوستتان رادادیدکه
چقدرآدم معروفی شدم که استاد همه جا ذکروخیر من ومیگه
ببین چقدرشما توی فرکانسی شکرگذاری هستید که به همه چیز به چشم مثبت ،تشکر وقدردانی نگاه میکنید
واقعا جای تحسین دارید
امیدوارم بازم بتونم کامنت های قشنگ شما را بخونم.
درپناه الله مهربان،شادوخوشبخت باشید.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
اتفاقات رخ داده شده در زندگی ما به تنهایی:معنای خاصی ندارد تعبیر و معنایی که ما به اتفاقات می دهیم نشانگر تاثیرات و نتایج خوب و بد آن در زندگی ماست
رخ دادن اتفاق مشابه برای دو فرد متفاوت به دلیل باورها و نگرش های متفاوت :
نتایج کاملا متفاوتی به همراه دارد
هر اتفاقی که در زندگی ما رخ می دهد این ما هستیم که انتخاب می کنیم:
*چه معنایی به این اتفاق دهیم
*مشخص می کنیم که نتایج آن در نهایت به نفع یا ضرر ما تمام می شود
تعبیر ما از اتفاقات : نشانگر باورها و نگرش های متفاوت ماست
باید قانون تکامل را: به درستی درک و به آن عمل کنیم
زمانی که اتفاقات نامناسب برای افراد رخ می دهد:
گروهی آن را فرصتی برای موفقیت و پیشرفت بیشتر و عده ای دیگر آن را دلیلی برای عدم موفقیت و پیشرفت خود می دانند
بررسی کنیم:
چه تفسیر و تعریفی برای اتفاقات خود در زندگیمان می سازیم؟
چه کلماتی را هنگام رخ دادن اتفاقات نامناسب استفاده می کنیم؟
اتفاقات را فرصتی برای پیشرفت دانسته یا آن را دلیل برای عدم موفقیت خود می دانیم؟
اگر با نگاه متفاوت به مسائل زندگی توجه کنیم:
می توانیم از آنها به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت استفاده کنیم
اتفاقات نامناسب برای افراد موفق نه تنها باعث نابودی آنها نشده:
بلکه انگیزه ای برای خدمت و خلق ارزش بیشتر شده است
زمانی که نگرش خود را به مسائل تغییر داده کلماتی با بار مثبت را استفاده می کنیم گله و شکایت نمی کنیم به احساس خوب دست میابیم :
اتفاقات به ظاهر بد برای ما تبدیل به بهشت نعمت و ثروت خواهد شد
اتفاقات: با توجه به معنایی که به آنها می دهیم در زندگی ما تاثیر گذار است
باور:
الخیر فی ما وقع را در ذهن خود ایجاد کنیم و احساس خوبی :
نسبت به اتفاقات به ظاهر بد و نامناسب داشته باشیم تا اتفاقات به ظاهر بد برای ما تبدیل به نعمت و ثروت شود
اگر باورهای مناسب داشته باشیم: اتفاقات خوب را برای خود رقم می زنیم
اگر باورهای نامناسب داشته باشیم: اتفاقات بد را برای خود رقم می زنیم
اگر برچسبی که به اتفاقات به ظاهر بد می زنیم متفاوت از قبل باشد و ما را به احساس خوب بیشتر برساند:
نتیجه ی آن به کلی تغییر کرده در نهایت به نفع ما تمام می شود
این ما هستیم که:
به اتفاقات معنا می دهیم اگر نگاه متفاوت داشته باشیم اتفاقات نامناسب در نهایت به نفع ما تمام خواهد شد
توانایی کنترل ذهن نگاه کردن به مسائل ناجالب از زاویه ی متفاوت:
باعث می شود در هر شرایطی زندگی فوق العاده رویایی داشته باشیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم