اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد یه نقد خدمتتون داشتم.احساس میکنم یه خرده تند رفتید و یا اگر اشتباه میکنم خیلی دوست دارم بهم بگید که کجا رو اشتباه میکنم.اینکه شما میگید اگر همسرتون یا دوستتون مریض شد و یا حالش بد شد اینکه ما بیایم حالشو خوب کنیم نشونه احساس عدم لیاقته.پس دوست داشتن طرف مقابل اینجا چیکاره هست.کسی رو که دوست داریم خب همه کار میکنیم که از بیماری و یا حال بد خارج بشه دیگه.خیلی ممنون میشم جواب منو بدید
خوب حتی اگر پارتنر شما مریض همبشه بازمشما چکار میتونید براش بکنید؟
میتونید خودتون رو به اب و اتیش بزنید ک اونخوب شه؟
وقتی شما در رابطه هستید و طرف مقابل حالِ روحیش بهممیریزه و میاد و میخاد که با درد و دل با شما احساسش رو خوب کنه و شما خودتونرو مسعول خوب کردن احساس اونمیدونید این یعنی عدم احساس لیاقت
شما وظیفتونه ک فقط احساس خودتونرو خوب کنید
اگر پارتنر شما حالش بده اونمباید خودش با کنترل ذهنش و کنترل کانون تمرکزش حالش رو خوب کنه
مثلا فرض کنید طرف همش راجب اخبار و نکات منفیمیاد حرف میزنه
خوب مسلمن حالش خراب میشه وقتی اون به منفی ها توجه میکنه شما چطور میخایی حال اونو خوب کنی؟
و دیدیم مفهوم احساس لیاقت را خوب درک کردین و خوب توضیح دادین ، اینکه هرکس مسؤل زندگی و احساس خودش هست .
ما ناتوان هستیم از اینکه احساس دیگران را تغییر دهیم علتش اینکه ما نمی توانیم بجای دیگران فرنکاس بفرستیم، جهان هستی هوشمند هست و البته قوانین جهان ثابت هست.
چقد قشنگ جواب این دوستمونو دادی که برداشت نادرست از حرفای استاد گرفت دقیقا همینطوره تازه حتی اگه همسری یا کسی و که دوست داری مریض شد ما تمام تلاشمونو میکنیم مثلا میبریمش دکتر و درمانگاه ووبیمارستان یا هر جا که مداوا بشه و اگه حالشم بد بشه ما فقط میتونیم راه درست کردن حالو بهش نشون بدیم و دعا کنیم و سعی کنیم حالمون بد نشه اعصبانی نشیم که نتیحه مطمعنا معکوس داره حالا طرف مقابلت نتونه حرف مارو قبول کنه و از راهکارمون استفاده کنه تا حالش خوب بشه دیگه مسول خودشه دیگه باید در کنارش باشی ولی رهایش کنی نه اینکه گیر بدی تو باید حالت خوب بشه من بایییید حالتو خوب کنم این کار صدرصد اوضاع رو بدتر میکنه که خوب نمیکنه و منطور استاد این بود و شما هم فرشته زیبا خیلی زیبا جوابشو دادین لذت بردم و امیدوارم دوست عزیزمون متوجه منظور استاد و عدم احساس لیاقت بشه تا بتونه جلوی این فرکانس درون خودش بگیره تا پیشرفت های زیبا داشته باشه من با چندین بار گوش دادن به این فایل داستان و گرفتم که هرگونه اعصبانیت هرگونه حال خرابی مون هر گونه مصرف غذا های بیخود مصرف موادمخدر .مواد الکلی و خوراکی های بیخود و افکار بیخود به جسم و ذهن و روحمون وارد کنیم نشان از عدم احساس لیاقت ما میشه که جهان هم به ما میگه بله قربان شما هرطور بفرمایین همان درسته بی ارزشی منم ثابت میکنم که بی ارزشی با ایجاد اتفاقات بیخود و بد.
من فکر میکنم منظور استاد کنترل احساسات و عواطف هست ، یعنی صفر و صد عمل نکردن ِ
طوری با همسر یا دوستی که بیمار هست یا احساس خوبی نداره برخورد بشه که وابستگی درمیون نباشه بلکه چون خودم از عشق ورزی لذت می برم یا از اینکه حال دیگران را خوب می کنم لذت می برم باشه بنظر من به بالا بودن احساس لیاقت فرد بر می گرده ولی اگه بخوایم در درون به خودمون بگیم من اومدن که قطعا و یقینا حال این بنده خدا رو خوب کنم حالا به هر شکلی ، این با قانون مشکل داره چون ما نمیدونیم اون فرد در چه فرکانس و در چه مداری هست و اون خودش مسئول خوب کردن حال خودشِ نه ما نه هیچ کس دیگه ای تا وقتی خودش نخواد نمی تونیم حالش رو خوب کنیم
یا از زاویه ای دیگه بخوام به موضوع نگاه کنم اگه ما با خودمون در صلح باشیم ، آرامش داشته باشیم در یک کلام انرژی مثبت باشیم روی فرد ناراحت تاثیر گذاریم باز بستگی به اون داره که بخواد فاز مثبت ما رو بگیره یا همچنان در فرکانس پایین غم و ناراحتی باقی بمونه
امیدوارم تونسته باشم کمک تون کرده باشم البته من خودم در موضوع کنترل احساسات و عواطف مشکل دارم و چند وقته دارم رو خودم کار می کنم که کنترل عواطف و احساساتم رو دست بگیرم و یاد بگیریم در زمان مناسب از خودم چه واکنش عاطفی مناسبی نشون بدم
حسم میگه این دوره احساس لیاقت و ارزشمندی ارتباط عجیب و جالبی باید با دوره عزت نفس ، دوره عشق و مودت در روابط ، دوره کشف قوانین زندگی داره و مثل دانشگاه اگر این دوره ها رو از استاد پاس کرده باشیم تاثیر این دوره صدچندان خواهد بود
با سلام خدمت استاد و مریم بانو و آقای کرمی و تمام دوستان
من خودم جزو اون دسته از آدمهایی هستم که اگه یکی از عزیزانم و یا اطرافیانم حالش خوب نباشه من بیشتر از اون به خودم عذاب میدم و انگار یه جور عذاب وجدان میگیرم که وقتی فلان عزیزم حالش بده من حالم خوب باشه.همه چیزهای خوب رو برای خودم قدغا میکنم.یا غذای درست و حسابی نمیخورم.یا حوصله حرف زدن با کسی رو ندارم یا کارم رو تعطیل میکنم و بی هدف وقت میگذرونم و خیلی چیزهای دیگه که به هر طریقی بتونم به خودم بد بگذرونم که مثلا علاقمو به طرف مقابل که حالش بده نشون بدم که مثلا وقتی تو حالت خوب نیست من بدتر از تو حالم بد میشه و همه چیزهای خوب برام حرامه.در حالی که هیچ کاری از دست من براش بر نمیاد که انجام بدم و باید زمان بگذره تا این فرد حالش خوب بشه.
و من اینو از حرفهای استاد فهمیدم که بر میگرده به احساس کمبود عزت نفس و یا همون عدم لیاقت.من میتونم بهش امیدواری بدم.با بودن کنارش و خوب نگه داشتن حال خودم بهش انگیزه بدم.ولی نمیشه با بد کردن حال خودم حال اونو خوب کنم.
من خیلی تو این کار افراط داشتم ولی تازگیا فهمیدم که با این کارم نه تنها به طرف مقابل کمکی نمیکنم بلکه به خودم هم ضربه میزنم.و ممنون استاد هستم که چشم مارو باز میکنه به روی این مسائل و افکار.موفق و سربلند باشید
برعکس شما من این رفتارو دارم مثلا همسرم مریض شده یا مثلا حوصله نداره یا خیلی میخوابه من یه حالتی حالم بده که من دارم فرکانس بد میفرستم اصلا دوست ندارم پیشش باشم کلا یه جورایی جلو خودمو میگیرم باهاش بدرفتاری نکنم کلا تو ذهنم دارم میگم حقته وقتی واسه خودت ارزش قائل نیستی همین میشه از درون کلا وقتی همسرم بیرون هست خوبم البته که دوستش دارم اما این دوست داشتن واقعی نیست من انگار که چون اون تو این مسیر نیست راضی نیستم همش میخوام اونو کوچیک کنم و اعصابم خورد میشه از طرفی اون تا حد امکان رفتاراش خیلی به من خوبه احترام میزاره و سعی میکنه خودش حال خودشو خوب کنه و پیش من هر حرفی نمیزنه کلا من باور اشتباهم اینه که محبت کردن و عشق ورزیدن یعنی که وابستگی اگه زیاد محبت کنی طرف وابسته میشه بهت دیگه بیچاره میشی به خاطر همین من همش رفتارام کنترل کردن هست خیلی حرف هست حتی من شوهرم مریض بشه بهش میگم خا ادا در نیار مثلا از کاری که من دوست ندارم رو انجام میده رو بهش میگم در صورتی از این طرف میدونم که هر کس مسول کاری خودشه همه باید ازاد باشن یا کلا از این رفتاری که استاد با خانم شایسته داره رو همسرم داره من بهش میگم ادا در نیار با این که هی تحسین میکنم رابطه استاد رو تو زندگی خودم هست باز من کمبود دارم دقیقا خدا اون چیز و به من میده من پس میزنم اها اینم از کمبود احساس لیاقت که من خودم رو لایق این رابطه نمیدونم خدایا کمکم کن تا خودم رو لایق بهترین نعمت هات بدونم خدایا من نمیدونم تو میدونی
حالش بد باشه و ما هم ناراحت و حس و حالمون بد بشه نشان دهنده احساس عدم لیاقته و(( اگر حال خوب طرف مقابلمون واسمون مهمه)) تلاشمونو بکنیم تا حال طرف مقابلمون خوب بشه ولی در این میان حال خودمون نباید بد بشه و درصورتی که حالمون بد شد حس عدم لیاقته که داره هشدار بهمون میده و همچنین وظیفه ما نیست حال طرف مقابل رو خوب کنیم چون تا خود فرد نخواد ما نمیتونیم حالشو خوب کنیم ما با حال و حس خوب بهش امیدواریی میدیم یا در حدی کمک میکنیم و خوب کردن حالش وخوب نگه داشتن حالش با کنترل ذهن وکنترل کانون توجه خودش بوجود میاد و به همین دلیل استاد گفتند وظیفه ما نیست حال طرف مقابلمونو خوب کنیم چون خودش مسئول ورودی و گفتگو های ذهنیش و کانون توجه اش هست و ما با بد نگه داشتن و غصه خوردن و گریه گردن موجب خوب شدن سریعتر حال طرف مقابل نمیشیم پس چه خوبه که روی خودمون کار کنیم و اینکارو کنار بزاریم چون علاوه بر اینکه حال طرف خوب نمیشه هیچ با حس بد اتفاقات بدتر رو جذب زندگیمون میکنیم
به نام خدایی که ویژگیش بخشنده گی بی حد و حصر هست و همه چیز تحت سیطره ی قدرت اوست و هدایت تمام مخلوقاتش رو بر خود واجب کرده
سلام به استاد ودوستان عزیزم
استاد جان از این نشانه ها و علائم احساس عدم لیاقت که گفتید و مثال هایی که به خصوص در مورد روابط زدید در مورد اطرافیان و دوستان خودم دیدم ولی نکته مهم و جالب این بود که من اصلا این موارد رو از عدم باور لیاقت نمیدونستم و فکر میکردم کار درستی هست و تو روابط باید این رفتارها رو داشت ولی با این توضیحات کامل شما با مثال هایی که زدید متوجه شدم چقدر باور عدم لیاقت میتونه انسان رو در چرخه معیوبی قرار بده که جهان به خاطر فرکانس غالب احساس عدم لیاقت بهت ثابت میکنه
در مورد لباس پوشیدن و گرفتن تائید و تحسین و تشویق دیگران که خودم مسئله دارم ،تو مهمونیها که چقدر مهم بود برام که در راس توجه باشم از هر لحاظ بهتر باشم و این نوع نگاه نادرست چقدر ناراحتی و حسادت رو ایجاد میکرد و کلی از مسائل دیگه ای که از عدم باور لیاقت هست و تاثیر گزار روی همه قسمتهای زندگی هست و ریشه میدونه تو همه بخشهای موفقیت مالی، سلامتی، روابط عاطفی، آرامش و معنویت فرکانس احساس لیاقت و خود ارزشمندی هم فرکانس خیلی خیلی بالا و موثری تو نتایج عالی در همه ابعاد داره
تغییر باور و تغییر رفتار فرکانس های غالب تو رو تغییر میده و جهان هم طبق قانون بدون تغییر خداوند به این فرکانسهای غالب و جدید تو در هر لحظه پاسخ میده و کرنش میکنه در مقابل این جسارتی که به خرج دادی تا شخصیت خودت رو تغییر بدی و پاداشها لاجرم از راه میرسه خدایا صدها میلیارد بار شکرت که در مدار دریافت این آگاهی ها و انشالله عمل به اونها هستم
صدای واضح و بلند و شفاف خداوند رو میشنوم که تو قلبم جاری میکنه که این تغییرات درست در شخصیت من راه ورود ثروت و نعمت و زیبایی و برکت و رحمت خداوند در زندگیمه الهی امین
استاد جان تو همون قسمت اول این دوره باور لیاقت رو با مقایسه نکردن خودم با دیگران با اون همه مثال و تایمی که گذاشتید تا به بهترین شیوه ممکن ساده و راحت ما رو به درک و عمل این آگاهی ها برسونید برام بسیار آگاهی دهنده بود با تمام وجودم میگم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
استاد عزیزم خداروشکر میکنم و افتخار میکنم شاگرد شما هستم
چقدر منتظر این دوره بودم بخدا از وقتی که فرمودید داره آماده میشه دوره احساس لیاقت هر روز میام ببینم این دوره اومده…
من خودم من پرستو خیلی خیلی زیاد به این دوره نیاز دارم
واقعا این خودارزشمندی خیلی جاها تو زندگیم خودشو نشون داده …
و واقعا ی جاهایی من احساس لیاقت نمیکنم با اینکه من واقعا دارم رو خودم کار میکنم دوره های عزت نفس و عشق و مودت و تمامی دوره های شما رو تقریبا خریداری کردم ولی این احساس عدم لیاقت واقعا شده معضل برای من
نمونش هم همین چند وقت پیش تو شروع رابطه دیدیم …با اینکه خداوند به من گفته بود قبلا پرستو تو یک گنجی ….یعنی تو لیاقت بهترینها رو داری …
ولی تو چند وقت پیش یک موردی که خیلی خاص نبود ولی خانواده خوبی داشت و برادرهایش پستهای مهمی تو اجتماع دارن ولی خودش یک آدم معمولی بود
نمیدونم چرا واقعا من باید این حس عدم لیاقت بیاد سراغم …با اینکه خواهرها و برادر من هم تحصیل کرده و همشون مستقل هستن و خود من مدیرعامل هستم و بیزینس خودمو دارم ولی متاسفانه این حس عدم لیاقت اومد …و من همش بخودم گفتم پرستو تو لیاقت بهترینها رو داری و به خدا توکل کردم و همین با عث شد من نگران رابطه و چیزی نباشم و راحت برم جلو و به خودم قول دادم هر جا نخواستم بگم نه…
و یک مورد دیگه من نه گفتن به آدمها ی جاهایی برام سخته متاسفانه …
و دوست دارم قوی و محکم باشم و همیشه برای خودم ارزش قائل باشم
استاد بینظیر و فوق العاده و ارزشمند و عزیزم بینهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
مریم جان عزیز و شایسته از شما هم واقعا واقعا سپاسگزارم
و بینهایت بینهایت بینهایت بینهایت از خداوند برای وجود شما و دوستان عزیز سایت عباسمنش سپاسگزارم
از اینکه در مورد خودتون اینقدر صادقانه صحبت کردین رگه های احساس لیاقت و ارزشمندی هم در دورن من تلنگری خورد چون من هم یه جاهایی بخاطر نداشتن احساس لیاقت و ارزشمند ضربه خوردم
بعضی وقتا خدا خیلی خیلی واضح در درون بامون حرف میزنه باید به حرفش گوش کنیم و مهمتر از گوش کردن عمل کنیم.
خودم باز مشکل دارم تو این مورد
سالیان پیش در مورد انتخاب همسر خدا در درونم گفت آنجا که تو صبر می کنی ، خدا بهترین ها رو برات فراهم می کنه
من خیلی زود فراموش کردم این حرف خدا رو و کار خودم رو کردم و ضربه ش رو هم خوردم
همین سه ماه پیش بود که در فایل های دانلودی الگوهای تکرار شونده من به پاشنه اشیلم پی بردم که خیلی عمیق در من ریشه دوانده بقدری که من وارد هر رابطهی میشدم به چند روز نرسیده اتفاقات خیلی عجیبی میوفتاد که به جدایی ختم میشد و این در من یه حس بدی ایجاد میکرد و بعد از پی بردن به این ترمز قوی اومدم خیلی تمرکزی روی احساس لیاقتم کار کردم اون موقع هنوز صحبت دوره احساس لیاقت تو سایت نشده بود.از من شروع به کار کردن و از خدای مهربان پاداش.
الان با یه فرشته دارم زندگی میکنم که هدیه خداونده من که اصلا آگاهی های دوره احساس لیاقتو نمیدونستم دست و پا شکسته برای خودم تمرین درست کردم و نتیجه شد لعلک ترضی
کامنت زیبای شما باعث شد یه نگاهی به پروفایلت بندازم و دلنوشته زیبای شمارو در مورد داستان هدایت بخونم اشک تو چشمام جمع شد با این ایمان و توکل ادامه دادین و الان مدیر یک شرکت هستین و خیلی از خانم ها و آقایانی هستن که هنوز تو در و دیوار هستن. بهتون تبریک میگم و امیدوارم به زودی زود نتایج شما در حد بینالمللی بدرخشه
این مسیر مسیر ثروت و نعمت و همه چی در این مسیر به ما داده میشود
اول از همه ورود عشق الهی به زندگی تون رو صمیمانه تبریک می گم خدا رو شکر با کار کردن روی خودتون به خواسته تون رسیدید و از اینکه بهترین ها وارد زندگی تون شده و کلید قلب تون رو دریافت کرد واقعا تحسین بر انگیزه و به شما زوج عزیز تبریک می گم
آقا فرزاد عزیز فقط یک سوال داشتم ..
روی کدام فایل ها بیشتر کار کردید؟؟
یا چه باورهای خوب و قشنگی رو ساختید؟؟.
منم خیلی روی مبحث روابط کار می کنم البته نتیجه های کم و بیش خوبی بدست آوردم ولی برای خواسته ام انگار فقط نشانه هاشو دریافت می کنم که الان از کامنت شما هم برام نشونه ای در بر داشت
امیدوارم منم پاشنه ی آشیلم رو پیدا کنم و مثل شما ذوق زده بیام اینجا از نتایجم بگم
آقا فرزاد عزیز بازم از صمیم قلبم بهتون و عزیزدلتون تبریک می گم و امیدوارم همچنان آفتاب درخشان زندگی تون همیشه نورانی و درخشنده باشه
روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با عشق و سلامتی و ثروتمندی و خوشبختی و سعادتمندی
اول از همه خیلی سپاسگزارم بابت کامنت های زیبای شما که همیشه با خوندنشون لذت میبرم و بعدا بی نهایت ممنونم بابت تبریکتون
همونطور که گفتم من با فایل پیدا کردن الگوهای تکراری چند تا ترمز قوی در مورد روابط پیدا کردم اومدم یکی یکی نوشتم و جداگانه وقت گذاشتم براشون فایل مرتبط با اونارو پیدا کردم گوش دادم و بعد تکرار و تعهد..مثلا با صلح رسیدن به خودم یکی از اونا بود من فکر میکردم با خودم در صلح هستم فکر میکردم حالم خیلی خوبه ولی این حال خوب من، وقتی که در روابط به مشکل برمیخوردم کلا بهم میرخت. فایل های آرامش در پرتو آگاهی خیلی خیلی در این مورد بهم کمک کرد یا در بخش عقل کل کامنت های زیبای آقای ابو دردایی
من خیلی میخواستم دیگران و تغییر بدم این همیشه بصورت ناخودآگاه تو رفتار و شخصیت من اجرا میشه خیلی روی این پاشنه اشیلم کار کردم دوره دوازده قدم ، برام معجزه کرد
و بعد الگوهای مناسب در فامیل یا نزدیکای خودم
الان من بیام بگم که روی یه فایل خاص کار کردم نه فقط اون چیزای که استاد و بچه ها تو کامنت ها گفتن به قسمتیشون عمل کردم. مهم اون پاشنه های اشیل هستند که باید پیدا کنیم و بعد بیاییم رو اونا کار کنیم من بیشتر از 10 تا ترمز در روابطم پیدا کردم کم و بیش کار کردم و الان میبینم بازم میتونم بهتر و بهتر بشم یه تعهد و عمل به اون آگاهی های که یاد میگیریم
اونوقت نتایج میاد من حتی یه قدم فیزیکی برای روابطم انجام ندادم فقط ذهنی اومدم شخصیتم و رفتارهارمو تغییر دادم
بار اولى که کامنت شمارو خوندم حس میکردم باید یه پاسخى بنویسم اما نمیدونستم باید چى بگم
در رابطه با موضوع احساس لیاقت این روزا خیلى دارم فکر میکنم
هنوز براى ذهنم خیلى آسان نیست که بخواد به اطمینان برسه درخصوص این موضوع که چقدر احساس لیاقت سطح زندگى مارو میتونه تغییر بده
شاید جاى سختش اینجاست که نمیتونیم تشخیص بدیم دقیق که چرا در بعضى جاها خوب پیش رفتیم نتیجه خوبى گرفتیم و در برخى جاها نه و نتیجه دلخواهمون ایجاد نشده
وقتى تجربیات خودم رو مرور میکنم بیشتر میفهمم که قضیه یکم متافیزیکىتره
یعنی موضوع به یک بار به یک شکل خاص عمل کردن یا فکر کردن نیست
موضوع نهادینه شدن یک روش فکری خاصه
مثلاً من خودم آدمی هستم که صحبت کردن تو جمع برام خیلی راحته یعنی برخلاف خیلیها ابایی از صحبت تو جمع ندارم
یادم میاد وقتی صحبت از تمرین آگهی بازرگانی میشد هربار میرفتم و انجامش میدادم
حسم خوب میشد
احساس قدرت داشتم
اما تغییر خاصی احساس نمیشد
نمیتونستم درک کنم که چرا
مثلاً درخصوص همین رابطه عاطفی وقتی یاد خود قبل از قانون با خود بعد از قانون میفتم میدیدم من اون موقع خیلی راحتتر ارتباط میگرفتم اما الان مثل سابق نیست
یعنی باوجود اینکه من احساس اعتمادبهنفس بیشتری دارم اما اون نتیجه هماهنگ نیست با اون انتظاری که از خودم دارم
یا مثلاً آدمهایی رو میدیدم که از نظر شخصیتی خیلی ضعیف هستند اما افراد خیلی فوقالعاده و حس خیلی خوبی دارند تو رابطه تجربه میکنند و این همیشه برام سوال بود که خدایا این بیعدالتی نیست؟
مگه نمیگفتی اعتمادبهنفس؟ پس چرا اون اتفاق خوبه نمیفته؟
و روزبهروز سردرگمتر میشدم
بهقول خانم شایسته وقتی قانون رو درست درک نمیکنی و عمل نمیکنی بهجای اینکه به خودت شک کنی به قانون شک میکنی
ازونجایی که مطمئن بودم قانون درسته باز در خودم دقیقتر شدم
و رسیدم به موضوع احساس لیاقت
همه آدمها در ابعاد مختلف درجه متفاوتی در مورد موضوعات مختلف درخصوص این موضوع دارند
مثلاً چند روز پیش یه مصاحبهای دیدم از ایلان ماسک و اردوغان که اردوغان ازش پرسیده بود همسرت کجاست و او گفته بود که از هم جدا هستیم
اونجا به خودم گفتم ببین این ایده درستیه که احساس لیاقت در افراد مختلف در مورد موضوعات مختلف نسبی عمل میکنه دلیلش هم اینکه ورودیها و مسیرها متفاوت بوده و مهمتر از همه ما متوجه و آگاه نیستیم اغلب که این عامل داره نتیجه رو ایجاد میکنه
یادم میاد یه جایی در دوازده قدم یکی از خواهرهای استاد گفته بودند که آره من ازینکه دیگران بهتر نتیجه گرفتند تو مدتی که دوره رو شروع کردیم و من به اندازه اونها نتیجه گرفتم احساسم بد میشه
و استاد گفته بودند که اصلاً این مقایسه خیلی اشتباهه چون همه ما در شرایط متفاوتی به دنیا آمدیم و مسیرهای متفاوت و فضا و فاصله فرکانسی متفاوتی داریم یعنی باورهامون به یک میزان و در یک سطح نیست
یکی از همان مباحث مهم خودارزشمندی بدون قید و شرطه که ذهنم خیلی باهاش مقاومت داره
اما وقتی میام بررسی میکنم و مقایسش میکنم و مثال براش میزنم از اتفاقهای مشابه در زندگی خودم حس میکنم که آرام داره مدل فکرش تغییر میکنه
مثالهای متعددی دارم ازینکه واقعاً وقتی اومدم روی این موضوع کار کردم و به رهایی رسیدم جهان خیلی راحتتر برام یه سری کارهارو انجام داد بدون اینکه من از نظر فیزیکی کار خاصی انجام داده باشم
اما باز بهقول استاد برای ایجاد نتایج متفاوت حتماً باید فرکانسها تغییر کنه
درک همین موضوع بهنظرم پیروزی بزرگی برای من بود
در آشنایی با استاد عطش زیادی برای تهیه دورهها داشتم و تند تند تهیه میکردم اما نتیجه خیلی فاصله داشت
تا رسیدم به کشف قوانین و انگار ترمزم کشیده شده
ما با عجله میخواهیم همه چیز رو تغییر بدیم و این اشتباهه
اصلاً همین عجله خودش نشونه اینه باوره جا نیفتاده درست
بهجاش بیای اینجوری فکر کنی که این مسئله حالا هرچی که هست، ثروت، رابطه هر چی بالاخره راهحلی داره و راهحلش هم خیلی آسانه طبق قانون ان معالعسر یسری و خداوند به من راهحلها رو میگه خیلی آرامتر اجازه میدی به خودت که کارها انجام بشه با احساس خوب
هرچند که در این مسیر ذهن مقاومت میکنه
ممکنه نوسانات احساسی و انرژی زیادی هم بهوجود بیاد اما در حقیقت یهجورایی مثل معتادانی که اوایل وقتی این سم میخواد از وجودشون بیاد بیرون اذیت میشن ممکنه این اتفاق برات بیفته اما باید صبور باشی
اجازه بدی سم این عجله و دور زدن قانون از وجودت بره بیرون
اینجا باید صبور باشی
اینجا باید ایمانت رو نشان بدی
باورهای قبلی تمام تلاششون رو میکنند تا باقی بمانند و شاید هیچوقتی نباشه که کامل از بین بروند اما تو باید ایمانت رو با بیشتر کار کردن روی باورها و منطقهای همجهت بیشتر کنی
دائم درباره الگوهای موفق فکر کنی
شاید نگاه بازیگونه داشتن به زندگی در این مواقع خیلی به کمک آدم بیاد
یادآوری هدایت
اینکه یه شرایط دشواری به ظاهر پیش میاد به خودت بگی خب حالا جالب شد ایول چه باحال شد این مرحلش چه کیفی میده ردش کنم من که تا اینجا اومدم از پس این هم برمیام
دوست داشتم که دراینباره صحبت کنم چون خیلی بهم کمک کرده این نگاه و مطمئن هستم که میتونه برای همه ما کمککننده باشه از این جهت که مسیر شخصی خودمون رو پیدا کنیم چون هرکسی برای کارکردن روی خودش یه مسیر منحصربهفردی داره
دوست دارم بهت بگم خدا پاسخ درخواستت رو داده
لطفاً تو جایگاه دریافت بمون
خودت رو براش آماده کن
باهاش زندگی کن
آدم اگه به قشنگیای زندگی الانش نگاه کنه میفهمه چقدر اگر قرار باشه خدا چیزی بهت بده آسان میده و اصلاً لازم نبود این همه تقلا کنی
آدم جایی تقلا میکنه که میپذیره این گره با دست باز شدنی نیست حتماً باید با دندون بازش کنی
از خوندن داستانت هم خیلی لذت بردم و خیلی تحسینت میکنم
احساس اقتدار باشکوهی در شما حس میکنم و خودش برام الهامبخش بود
امیدوارم به هر آنچه الان آرزو داری برسی دوست زیبای من
آقا احسان گل..همیشه کامنتتون برای من صحبتهایی ویژه ایی داره..
تشکر میکنم و سپاسگزار خداوندی هستم که افراد هم فرکانسی را دور همدیگه جمع کرده.همون مجمع خوبان…تا از تجربیاتشون استفاده عالی رو ببریم..
راجه به عجله کردن گفتین.دقیقا منم به این نقطعه خیلی برخوردم..چون قانون عجله نمیشناسه..مسیر زندگی لذت بخشه..تا ما رو پیش ببره.دوستدارم کامنتتونو بیشتر بررسی کنم.
چون زندگی قبل از من با استاد..بخاطر همین عجله کردنها..خیلی جاها ارزش بیلیاقتی شدیدی رو تو زندگیم پیش میبردم..
مثالش برام..مثل اینکه تو لجنی گیر کردم هر چی دست و پا میزنم بیشتر لجن منو بسمت خودش میکشوند..
باید آرام باشیم و کم کم زباله های مخفی شده ذهنمونو بیرون بکشیم.و با سعی کردن هر بار روشون کار کنیم..
و ناگفته نمونه هر چی پیش میرم..تمام باورهای محدود کننده در هر جتبه ایی از زندگیمون کلا برمیگرده و دارم خودمو تا اونجایی که تلاش میکنم شخم میزنم..
بیشتر برام واضحتر میشه..
باید من به احساس خوب پایدار برسم.
حرفهای استاد زندگی گذشته ام را مثل یه برنامه ایی که زندگیم رو ضبط کرده و یه آن نگاش کردم…فهمیدم من برای تایید شدن کارهایی عجیب و غریبی انجام میدادم..
و همین مرور باعث شد تا بیشتر سپاسگزار قانون بدون تغییر پروردگارم باشم.
چقدر این خداوند الرحمن الراحمین هست.که میتونه تو رو در بدترین شرایط به اوج برسونه.که وقتی برمیگردی به زندگی قبلت..رفتارهات و شخصیتت برای الان یچیز هضم نشده ایی باشه.و به خودت مدام یادآوری کنی که گذشته کجا بودی الانت کجا هستی!
چقدر زیبا راجب موضوع رهایی صحبت کردین و تجربهای که داشتی با ما به اشتراک گذاشتی ..
این عجله واقعا پاشنه آشیل همه ماست خصوصا خود من که تازگیها خیلی بهتر درکش کردم
من بخاطر تضادی که بهش برخوردم خیلی سعی کردم با آشنایی با استاد از مباحث ایشون استفاده کنم بخاطر همین شب و روزمو بسته بودم بهشون و همش رو خودم کار کردم و خیلی وقتا هم نتیجه خوب گرفتم ولی وقتی یکم گذشت حس کردم من دیگه قانون بلدم و باید اتفاق بزرگه بیافته بهمین خاطر هی عجله میکردم و اتفاقی که افتاد این بود که نه تنها اتفاق خاصی نیافتاد بلکه بخاطر احساس بدم از خواستهام دورتر میشدم تا اینکه بهم الهام شد و فهمیدم که دارم عجله میکنم و از روزی که فهمیدم تصمیم گرفتم رهاتر باشم و از همون روز خدا رو شاهد میگیرم هم احساسم خیلی خوب شد و هم رزق برکتم بیشتر شد
واقعا درست گفتی پسر خوب برات آرزوی موفقیت میکنم
ضمنا اون تکنیک بازی که گفتی گل گفتی و منم سعی میکنم آگاهانه بیشتر اینکارو کنم
بهتر از من هست ،یا اینکه کامنت های زیاد والبته عالی
توی سایت مینویسن واین همیشه من واذیت میکرد ومیگفتم من چرت نمیتونم اینجوری باشم ولی به لطف الله
امروز توسط شما دوست عزیزو
یه کامنت دیگه ای که اونم هدایتی بود خوندم اینو فهمیدم که مقایسه کردن اشتباه است من باید خودم وبا خودم مقایسه کنم وببینم چقدر
از دیروزم بهتر شدم و به قول شما هر کس با شرایط متفاتی
به دنیا اومده یا اینکه یکی از
پایین کوه شروع میکنه و یکی
دیگه از وسط کوه به واسطه مداری که توش هست مهم اینه که به نوک قله برسیم والبته از این مسیر حرکت به نوک قله لذت ببریم واینکه نگاهمون به دنیا یه حالت بازی
باشه نه مسابقه دادن سپاسگزارم ازالله که من وبه سمت کامنت شما هدایت کرد
وسپاسگزارم از شما که اینقدر خوب روی خودتون کار کردین و پاسخ قابل درک وآسانی نوشتین .
اما یه سوال ازتون دارم که به درک بیشترم کمک کنه
اول یه بک گراند از خودم بدم بعد برم سراغ سوالم .
من به مدت سه وخورده ای سال هست که توی سایت عضو هستم و همیشه فعالیت
داشتم چند تا دوره هم تهیه کردم والبته عمل کردم ونتایج خوبی هم گرفتم اما یه مدت هست بخاطر تغذیه یا عدم سلامتیم تمرکزم به شدت اومده
پایین و علائمی که استاد توی
دوره سلامتی میگن ودارم نمیتونم درست روی فایلها تمرکز کنم وکنترل ذهنم از دستم خارج میشه ،توانایی خرید دوره سلامتی راهم ندارم
از مسیر مورد علاقم هم هنوز
نمیتونم پول بسازم ،به همین
خاطر دارم از کارهایی که بلدش
هستم پول میسازم که کار کشاورزی هستش اما توی این
کار هم نیاز به فعالیت فیزیکی
بالا داره و من هم از نظر سلامتی کم انرژی شدم برام یکم سخت شده البته تلاش من برای ساختن ثروت اینه که
سپاسگزار خداوند هستم که من رو در جمع دوستان فوقالعادهای مثل شما قرار داده تا بهم کمک کنیم و زندگی زیباتری برای خودمان بسازیم
قبل ازینکه کامنتت رو بخونم یه حسی بهم گفت که باید یه چیزی برای این دوستت بنویسی و زمانی که دیدم سوال پرسیدی مطمئن شدم که این حس داره درست عمل میکنه، موضوعی که دوست دارم در پاسخ برات بنویسم و بیشتر دربارش صحبت کنم و اون:
توجه به صدای قلبه
مقایسه کردن خودمون با همدیگه از پایه و اساس یک موضوع ایراد داره اما ما باید همین موضوع رو هم برای خودمون منطقی کنیم
الان من مقاومتم در مورد اینکه نباید خودم رو با دیگران مقایسه کنم خیلی کمتر شده چون ذهن ازم دلیل میخواد، میگه میگی مقایسه نکن؟ چرا نباید مقایسه کنم؟ فکر نمیکنی داری با این حرفا خودت رو گول میزنی و واقعیت رو نمیپذیری؟
قانون جهان اینکه هر کسی داره بازتاب افکار و فرکانسهای خودش رو در جهان تجربه میکنه، یعنی همه مثل یک فرستنده و گیرنده عمل میکنیم و دیگرانی در این مسیر وجود ندارند. مگر وجود امواج و برنامههای رادیویی مختلف باعث اختلال همدیگه میشن؟ مثلاً بگی که رادیو ورزش به این دلیل موفق نشد که رادیو جوان خیلی از فرکانسها رو به خودش گرفته بود؟
آیا ما در خصوص امواج و برنامههای رادیویی اینطور فکر میکنیم و اصلاً همچین چیزی وجود داره؟
چطور میشه که درباره خودمون و دیگران میایم وارد مقام مقایسه میشیم؟
همینکه از این موضوع باخبر میشی خودش پیشرفت خیلی بزرگیه و باید خودت رو برای این درک تحسین کنی چون تو کلید گنج رو پیدا کردی به این دلیل که بسیاری از انرژی ما در مسیر مقایسه خودمون با دیگران داره اتلاف میشه و منطقی کردن این موضوع برای ذهن یعنی حفظ مهمترین سرمایه وجودیمون.
وقتی که میگی دارم روی خودم کار میکنم، یعنی دقیقاً چیکار کردی؟
آیا میتونی برای خودت توضیح بدی که من مثلاً توی این مدت این کار و این کار و این کار رو انجام دادم یا مثلاً این باور و این باور و این باور رو تغییر دادم که نتیجش شده فلان و فلان؟
چقدر واکنشت نسبت به اتفاقات تغییر کرده؟
در طول روز چقدر احساست بهتر شده؟
چقدر سپاسگزاتر هستی برای چیزهایی که همین الان در زندگیت داری و واقعاً ازشون لذت میبری؟
چقدر ارتباطت با خدا بیشتر شده و راحتتر میتونی حرفت رو بهش بزنی و صداش رو گوش بدی؟
چقدر گفتوگوهای غالب ذهنیت تغییر کرده؟
چقدر تغییر باورها رو جدی گرفتی؟
آیا به همان اندازه که باور داری اگر روی زمین کار کنی بالاخره یه پولی داری که هزینههات رو جبران کنی، باور داری که کار کردن روی باورها میتونه تو رو در فرکانسی قرار بده که خیلی راحتتر در مسیر پولسازی و تحقق خواستهها قرار بگیری؟
یا سوال مهمتر اینکه اصلاً چقدر خودت رو ارزشمند میدونی که راحت پول بدست بیاری؟
چقدر دنبال الگوهایی میگردی که باورهات رو برات منطقی کنند؟
باور اینکه میشود؟
چقدر میتونی رها کنی خودت رو از نتیجه و به چگونگی نچسبی و دستان خداوند رو باز بگذاری برای هدایت؟
چقدر باور کردی که خدا میتونه تو رو هدایت کنه به سمت خواستههات؟
چقدر به صدای قلبت گوش میدی برای انجام کارهات؟ یا فقط فکر میکنی جایی که صحبت از خدا باشه هدایت کار میکنه؟ فکر نمیکنی که مثلاً برای همین لحظه هم خدا میتونه من رو به سمتی هدایت کنه که یک قدم هم که شده به خواستم نزدیکتر بشم؟
چقدر خداوند رو نزدیک و اجابت کننده به خودت میبینی؟
چقدر باور کردی که میتونی به خواستت برسی؟
وقتی الگوها رو پیدا میکنی چه احساسی داری؟ احساس یقین و حالت تحسین یا احساس بد و حالت حسادت؟
چقدر پیشفرضهای ذهنیت درخصوص موضوعات مختلف تغییر کرده؟
چقدر تغییر وضعیت سلامتی و مالیت برات اهمیت داره؟
چقدر متمرکز و مصمم هستی که این وضعیت رو تغییر بدی یا فکرت همه جا هست الا جایی که باید باشه؟
از زمان و تمرکزت داری در کجا استفاده میکنی؟
چقدر نسبت به قبل شجاعانهتر تصمیم میگیری و بهجای اینکه بیشتر فکر و سبک سنگین کنی دل به جریان هدایت میسپاری و به هدایت الله ایمان پیدا کردی؟
چقدر خودت رو در حل مسائلت توانمندتر میبینی؟
چقدر نگرانیهات کمتر شده وقتی به وضعیت الان جسم و جیبت نگاه میکنی؟
چقدر امیدوارتر شدی که آینده بهتر خواهد شد؟
چقدر دیگه محدودیتهای گذشته رو با خودت به آینده نمیبری؟
چقدر باور کردی که بیماری، فقر و هر محدودیت دیگه طبیعی نیست و زاییده افکار خودته؟
چقدر نقش خودت رو در تغییر اوضاع پررنگ میبینی و چقدر عوامل بیرونی رو در وضعیت کنونی خودت دخیل میدونی؟
چقدر به این فکر کردی که وضعیت فعلیت دقیقاً همان چیزیه که باید باشه و این وظیفه توعه که با تغییر افکار و کانون توجهت تغییر ایجاد کنی؟
چقدر ایمان داری که خداوند در این مسیر هدایتت میکنه و هیچ پرسشی رو بیجواب نمیگذاره؟
چقدر باور داری که پاسخ خیلی سادست و در دل خود مسئله است؟
چقدر خودت رو لایق وضعیت بهبودیافته میبینی؟
چقدر برای دیدن اون لحظه زمان و انرژی میگذاری؟
چقدر باور کردی که این مسیر خیلی سادست و تو لایق این هستی که خیلی ساده به راهحلها دست پیدا کنی؟
پاسخ این پرسشها نشان میده که ما چقدر روی باورهامون کار کردیم
بنویس دوست من
مکتوب کن وضعیتت رو
ذهن خیلی زود فراموش میکنه
نه اینکه مقصر باشه، ماهیتش همینه
این وظیفه ماست که تکرار کنیم
اتفاقاً این خیلی هم خوبه که اینجوریه چون اگر اینطور نبود فراموش کردن اتفاقات بد برامون دشوار بود و احساس ندامت و گناه همه ما رو خیلی زود از بین میبرد
باید ذهن رو بیاریم تو تیم خودمون
باید مصمم بشیم برای تغذیه مناسب ذهنمون
باید برای همیشه تصمیم بگیریم و متعهد باشیم که روی ذهنمون و ورودیها کار کنیم
نباید خیلی زود تا شرایط بهتر شد قانع بشیم و مثل قبل جدی نباشیم
دلیل اینکه بعد از یه مدت طولانی ما نتیجه خاصی نمیگیریم اینکه جدی نمیگیریم
اگر همان تعهدی که در شروع مسیر داریم رو برای همیشه ادامه بدیم برای همیشه اوضاع ما فقط میتونه بهتر بشه این قانون جهانه
ما از یاد میبریم
ما زود به وضعیت یکم بهتر عادت میکنیم و دنبال باز از این بهتر نمیریم
ما سقف ذهنیمون کوچک شده
این وظیفه ماست که بزرگش کنیم
ما خودمون رو پیشرفتهامون رو نادیده میگیریم
ما کارهامون رو کوچک و بزرگ میکنیم و بهشون برچسب میزنیم
ما خودمون رو نمیبخشیم و به خودمون برای تغییر فرصت نمیدیم و دائماً برچسبهای گذشته رو همچنان به خودمون متصل نگه داشتیم
ما از قلبمون سوال نمیپرسیم
اگر هم بپرسیم بهش اعتماد نمیکنیم
داشتم چند روز پیش ورق بازی میکردم با یه عدهای که خیلی زیاد حرفهای بودند
به خودم گفتم میخوام از خدا کمک بگیرم این بار خدایا تو بهم بگو چیکار کنم
یه جوری بردی که اصلاً براشون باورکردنی نبود با اینکه دستشون خوب میومد اما نمیتونستند ببرند و متعجب بودند از اشتباهات بچگانهای که انجام میدادند و تصمیمات نادرستی که میگرفتند یا نحوه چرخش بازی که نمیتونستند از برگههاشون به خوبی استفاده کنند.
مثلاً با وجود اینکه نوبت من میشد با اینکه دستم پر نبود اما بهم میگفت مثلاً روی این برگه بازی کن و من فقط اطاعت میکردن و میدیدم که جریان چطور داره کارهارو انجام میده
این بازی من رو خیلی بیشتر درباره هدایت به فکر فرو برد
ما روی هدایت قلبمون حساب باز نمیکنیم
بهش اعتماد نداریم
قلبمون رو باز نمیگذاریم
میخواهیم با محدودیتهای فعلی ذهن خودمون مسائلی رو حل کنیم که مدتهاست عقلمون در حلش عاجزه
باور نکردیم که خداوند همه راهها رو میدونه و جوابهارو بلده
یکی از باگهایی که همین امروز داشتم با خودم دربارش حرف میزدم و برمیگرده به احساس عدم لیاقت موضوع اینکه من با اینکه پول ساده بدست بیاد مقاومت دارم
ازونجایی هم که اهل سخت کار کردن نیستم پول به میزانی که میخوام وارد زندگیم نمیشه
به همین دلیل بسیار ساده
چون اشاره کردی دوست دارم که یادآور بشم این جمله استاد در کشف قوانین رو که موفقیت فتح قله نیست
موفقیت میتونه هم قله باشه هم سرپایینی
برای ما اون چیزیه که باورش میکنیم
کی گفته که موفقیت یعنی فتح قله؟
چرا موفقیت سرسره بازی نباشه؟
همین تعریفه که ذهن ما پسش میزنه و جدی نمیگیره کارهای ساده رو و همش بهدنبال انجام کارهای عجیب غریبه و راضی نمیشه تا زمانی که سخت کار نکنی
آیا شما به همان اندازه که کار کردن روی زمین برات مستلزم زمان، انرژی و تمرکزه تا کارت رو خوب انجام بدی، نگاهت به تغییر باورهات همینطوره؟
موضوع اینجاست که ما جدی نمیگیریم
باور نکردیم که این مسیر جواب میده
فکر میکنیم کار کردن روی باورها و نتایج و اتفاقات زندگی دو تا چیز متفاوتند
کار کردن روی باورها باید در تک تک لحظات زندگیمون باشه
نه اینکه محدود بشه به یه زمانی که ما کاری نداریم و یه دفتر قلم جلومونه و یا داریم فایل گوش میدیم، نه، این معنی کار کردن روی باورها نیست
کار کردن روی باورها یعنی همیشه بهدنبال افکاری باشی که احساس بهتری بهت میدن و کارها راحتتر، سادهتر، پر بازدهتر و در حجم بیشتر و کیفیت بالاتری انجام بشن
یعنی گفتوگوهای غالب ذهنت مدام درباره بهبودها و انتظارات مثبت صحبت کنه
یعنی ذهن دائماً بهدنبال الگوها و منطقهای بهتر باشه
که این نیاز داره به تمرین
نیاز داره که توقعمون رو از خودمون پایین بیاریم و بهبودها رو ببینیم و دائماً برای خودم تکرار کنیم تا مقاومتها ذهنمون بشکنه
از شما دوست عزیزم بسیار سپاسگزارم که باعث شده درباره این موضوعات خیلی عالی صحبت کنیم
از خدای مهربان برات بهترین لحظات و نابترین تجربیات رو آرزومندم
آقا احسان باعشق درود بر تو و ممنونم از شما که چقد کامنت زیبا و چه سوالهای بسیاااار زیبا رو مطرح کردین برای ایجاد خودارزشمندی در خود از کامنتت کلمه به کلمه اش لذت بردم
و اون قسمتی که گفتین ما ذهنمون کوچیکه ووگنجایش نعمتهای بیشتر یا بزرگتر در روز و نداره یعنی امروز یه خواسته ای یا نعمتی وارد شد دیگه ذهن میره رو حالت خنثی تا فردا یا طبق ظرف درون تا چند روز بعد این یعنی عدم احساس لیاقت اینو خوب درک میکنم چون خودم چندین سال تو کسب و کارم اینطوری بودم که نتونستم رشد کنم اینو کاملا قبول دارم که ما هر نعمتی بما رسیده باید بابتش شکرکنیم و باید جرات کنیم به خدا بگیم حالا که اینو دادی اونم میخوام فلان چی و هم میخوام اینجاست که ایمان واقعی رو میشه که ترس داری یا ایمان و این جهان جای آدمای ترسو نیستتتتتتتتتتتتتتت
دمتگرم احسان جون داداش گلم که گفتی تا منم بگم و بفهمم چمه
این کامنت شما که در پاسخ به دوست عزیزم بود واقعا عالی بود واقعا بینظیر بود
احساس میکنم خداوند از طریق کامنت شما داره باهام حرف میزنه
داره بهم دلگرمی میده
داره بهم میگه پریسا صبر داشته باش
داره میگه این مسیر درسته حالت رو خوب نگه دار
داره میگه نکنه از مسیر خارج شی
نکنه ایمانت ضعیف شه داره میگه عجله نداشته باش و حالت رو خوب نگه دار
تو بینظیری پسر
از خداوندم سپاسگزارم که من رو به این مسیر هدایت کرد به این سایت هدایت کرد
به دوستان و افرادی هدایت میشم در این سایت و کامنتهاشون رو میخونم که قلبی زلال دارند و نشانه هارو درک میکنن و من دارم کلی مطلب می آموزم و به صورت تکاملی درک میکنم
از خداوند هدایت میخوام که همه مارو در این مسیر ثابت قدم قرار بدهد
از استاد عزیزم و مریم بانو هم به خاطر فراهم کردن این بستر سپاسگزارم.
شاد و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی دوست عزیزم
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلامبه استاد عزیزم مریم عزیز وهمه بچههای با صفای این سایت زیبا
استاد عزیز من قبلا حدود 5 الی 6 سال پیش تمام این مواردی که ذکرکردیدرا داشتم و حتی در اطرافیان نزدیکم همهمینمسایل را میدیدم و شاهدبودم ولی به لطف خدا و بی شکهدایت عالی خداوند که هیچ چیز جز لطف خداوند مهربان برام نبوده هدایت به سمت اموزش های مجانی شما و بعد از کار کردن روی دوره های شما واینکه ورزش را هرروز ادامه دادمتا الان کلا شخصیتم تغییر کرد
نمیگم کلا برطرف شده هنوزم هست یک باقی مانده ای از اون نیاز به تایید شدنتوسطدیگرانرا هنوزدارم که هرروزدارمروشکار میکنم نا بهتر وعالی تربشمولیدر کل چیزی که الانهستمبا قبلماصلا قابل مقایسه نیست از بس متفاوت شدم به لطف خدا کههمشهدایت خداونده
میدونید اینبحث ها همش یک شیرازه و اصل داره همش بهیکنقطهمیرسه منبارها وبارها در کامنت هام نوشتم وشما همهمشتاکیدداریدرواینموضوع کهاصل را باید گرفت
وقتی اصل را دو دستی میچسبی بهنظر من همه چیزبا یکتلاش کوچیکدرستمیشه ولی وقتی اصل تودستت نباشه مدام از اینموضوعبهاونموضوعپرتمیشی وکلی انرژی میگیرهو کلا گممیشی توموضوعاتمختلف
و اوناصل
توحیده باوربه اینکهقدرت فقط یکی استواونذات پاک الهی رب العالمین پروردگار وفرمانروای جهانیان است وبس
وقتی ماتوهمه مسایل خط کش توحیدرا بزاریم عزت نفس احساس لیاقت همه چیز درست میشه البته که بایدخودمون را لایق خوشبختی و ارتباط با خداوند بدونیم تا این مهم را درککنیم ولی من میگم درک همین موضوع هم قطعا هدایت خداوندهوهمیندرکهمازتوحیدوشناختخداوند میاد
خیلی جاها بوده مابدون این اگاهی ها توحیدی عمل کردیم باجندادیم اصلا از این موضوعات خبر هم نداشتیم ولی همین کهتوحیدی عملکردیمباعثشدهما چندینقدمرشد کنیم وبالا بیاییم
من شخصا در مورد تایید شدن توسط دیگران در فضای مجازی هنوز نیاز به کار دارم البته این طبیعی عست کههر کسی وقتی تایید میشه خوشحال میشه حتی خود شما همازتایید دیگران قطعا شاد میشید چونمن بارها شنیدم که گفتید با عشق کامنتها را میخوانید و همین ارسال کامنت تایید هست منظورماینه که همه انسا نها با تایید شدن احساسشون خوب میشه ولی
اگر اینانسانها وابسطه اینتایید شدنها بشن یا اینکهانسانها دارنمسیرشونمیرنخوبتاییدهممیشن
ایندوتا بینهایت با هم فرق داره
من یکمسیری را میرمکهتاییدبگیرم ، یا اینکه منهدفممسیرمهستدرحینمسیر تایید هممیشم
تفاوت اینجاست که یکسری کلا مسیر را میرنبرای تایید گرفتن ، و یکسری مسیر را میرن چه تایید بگیرنچهتایید نگیرن هدف ها متفاوت هست
منم دوستدارم لباسم ست باشه وبرمبیرون ولی ایا ست کردن لباسم برای گرفتن تاییده ؟ یا ست کردن لباسم کار هرروزمهست برای زیبایی بیشتر برای اینکه من لایق بهترین تیپ وشاد ترین تیپ وتمیز ترین اباس ها هستم چون انسان دوستدااشتنی هستمچون انسان با ارزشی هستم !؟ حالا تواین مسیر تایید هم میشم
دقیقا مثال دیگش اینه
من چند روز پیش پسرم با عشق برام با پول توجیبی خودش که بسیار براش با ارزشه وکلی هدف وارزوداره برای من یک گل زیبا خرید مادرش به من پیام داد که علی عاشق تو هست وتورا خیلی دوستت داره من اصلا تعجب نکردم من اصلا ذوق زده نشدم من اصلا حواب ندادم وااااای چقدر عالی که پسرمونعاشق منه
من بارها و بارها و بارها در دفاتر شکر گذاریم بابت اینمساله از خداوندتشکر کردم و همونروزم کلی سپاسگزار خداوند وپسرم شدم ولی من اصلا محتاج این گل نیستم من دارم مسیر خودما میرم ومطمانممسیرمدرسته مطمانممسیر من مسیری هست که همونجیزهایی کهدوستداشتمرا برام فراهم میکنه ولی خودما وابسته اونها نمیکنم تو ثروتهم همینه توروابط هم همینه
ومیگم همه اینها توحیده
مثالش توهمینسایت هم هست توهمین کامنت ها هم هست دیروز یکخبری خوندم که فلان پروفسور ترک 300 هزار تا فلاورداره ولی فلان شومن ترک 15 ملیونفالور داره اگر کسی تمرکزش رو فلاور و لایک باشه قطعا با دیدن اینموضوعدیوانهمیشه ولی اون پروفسور اصلا براش مهمنیست که چند تا فلاورداره چوناون داره مسیرش میره وقطعا اگر جزو خواسته های اونپروفسوردیدهشدنباشه این اتفاق براش رخ میده به جور دیگه و اگر الان نشده شاید کلا خواسته اش نبوده دیده شدن
هدف هر کسی مهمه
هدف من هست که بتونم در موضوعات مختلف سایت کامنت بنویسم و از نتایج و تجربیات خودم بنویسم که تمرکزم بر نکات مثبت و خودسازی باشه و نظر وکامنت های خوب دوستان را هم بخونم حالا در این مسیر کسی لایک میکنه یا نمیکنه اهمیتی نداره برام هدف لایک نیست
ولی اگر هدفم گرفتن لایک باشه این میشه عدماحساس لیاقت
همه چیز به هدف گرهمیخوره وچههدفی بالاتر از توحید چههدفی زیبا تر از هماهنگی با خداوند وقتی با اون هماهنگ باشیم همه خواسته های ما خود بخود اتفاق می افته الهی شکر بابت ایننظمدقیق جهان الهی شکر بابت این قوانین عالی جهان الهی شکر بایت حال خوبم الهی شکر بابت تکتک دقایق عمر من در این جهان زیبا
بههر حال ایندورهقطعا دوره عالی هست وموردنیاز من که بشدتهست ودر زمان مناسب انشا الله تهیه میکنم
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام به شما و سلامت باشید فرهاد عزیز دوست خوبم
عاشقانه دوست دارم هرچیزی که یاد گرفتم و عمل کردم را به دوستان همفرکانسی خودم بگم بله درست فهمیدید همه چیز توحیده
خداوندی که جواب تمام سوالات میدونه و به اسانی میشه ازش درخواست کرد و جواب شنید به شرط ایمان و عمل به شرط حرکت وشجاع بودن به شرط اعراض از ناخواسته ها وتوجه به زیبایی ها که او همواره خالق زیبایی است
ممنونم از شما دوست عزیز براتون ارزوی بهترین ها را از خداوند دارم
سلام وآرزوی سلامتی برای استاد نازنین وهمه ی متعهدین
تبریک وتبریک به مناسبت سال جدید تحصیلی
باز آمد بوی ماه مهر بوی بازی های راه
مدرسه
در میان کوچه های خستگی
میگریزم در پناه مدرسه
دلم میخواهد از چهارشنبه ی زیبایم برایتان بگویم
روزی پر از تحسین
روز چهارشنبه معلم پسرم از ما خواست که به جلسه برویم
تقریبا همه ی اولیا آمده بودند
معلم پسرم آقایی بسیار جوان21 ساله بودند
قبل از آنکه به کلاس بیایند ناظم مدرسه به کلاس آمدند
کلی از معلم تعریف و تمجید کردند
چون قبلش یک سری از اولیا برای شکایت ودلخوری به مدیریت رفته بودند و گفته بودند که چون پارسال آقای معلم سوم را درس داده پس نمیتونه پنجم را درس بده،،
ولی ناظم با درایت و خردمندی جواب داد مطالب کتاب ها (محتوا)را
در ده دقیقه ما مرور میکنیم و همه میتوانیم همه ی پایه هارا درس بدهیم گفت حتی شما هم میتوانید وقبلا هم این کار را کرده آید که مطالب را از گوگل و،،،یاد گرفته آید و به بچه هایشان آموزش داده اید
مهم نگاه معلم وآموزش معلم و تجربیات معلم است
دونوع ساز یاد گرفته اند که به همهی سنین آموزش میدهند
ومسلط به سه زبان آلمانی ،انگلیسی وفرانسه هستند
توانمندی های بالایی دارند
معلم وارد کلاس شد وچه قدر محکم ومودبانه توضیح داد که چه روش آموزشی دارد
گفت که شما نباید از معلم به عنوان حربه ی ترس برای کودک استفاده کنید
مدرسه باید مکانی امن وشاد برای بچه ها باشد
اون سیستم آموزشی که قبلاً بوده اشتباه است
من سعی میکنم بیشتر مطالب در کلاس به بچه ها آموزش داده شود و همین طور یاد گیری کامل در کلاس روی داده شود
دروس هدیه ها وقران در کلاس پرسش وپاسخ است و نیازی نیست در خانه بخوانند
و نکته ی مهم این که گفت تکالیف ریاضی
را بگذارید هرچه قدر خودشان میدانند در خانه بنویسند
یکی از اولیا پرسید اگر اشتباه بنویسند چه
معلم گفت خوب اشتباه بنویسند اینجا تمرین ها را حل میکنیم و یاد میگیرند ودرستش را مینویسند
این سیستم غلط بوده که به خاطر اشتباه نوشتن بچه ها باید خجالت بکشند ،،،
در اشتباه کردن است که مسیر های درست برای ما مشخص میشود
و درس علوم را هم با انجام دادن آزمایش یاد میگیرند
و نکته ی مهم دیگر گفتند که ما ارزیابی کلاسی داریم واون ارزیابی کلاسی نمره ی آخر ترم میشه ،وچیزی به نام امتحان نداریم
چه قدر خیالم بابت این حرف معلم راحت شد ولی بعضی اولیا شاکی شدند
دوباره یه سری از اولیا گفتند که با این روش شما ممکنه بچه ها بی خیال باشند
ومعلم با لحن قاطعانه و منعطفانه وخردمندانه اش توضیح داد جای هیچ گونه نگرانی نیست
به من اعتماد کنید ،،نیازی به فشار آوردن به بچه ها برای درس خواندن نیست
بزارید راحت باشند .برند با گروه همسالان خود بازی کنند تا تجربه کسب کنند.در کتاب خانه ی عمومی اورا ثبت نام کنید تا کتاب خواندن را یاد بگیرد
درحالیکه این نکات ارزشمند را میگفت با خودم مرور کردم که چه سال های سختی را برای فهماندن دروس و حفظ دادن آن ها به پسرانم به خرج دادم ،،دروسی که باید فقط برای یک بار امتحان بدهند و بعد فراموششان میشد
ادامه ی حرف های معلم
گفت نباید درس خواندن برایشان کسالت بار باشد
(درس خواندن برای پسرم کسالت بار بود)
به بچه ها سخت نگیرید
چرا به بچه هایتان سخت میگیرید
(چه قدر به بچه هام در درس خواندن سخت گرفتم)
هرچه قدر سخت بگیرید دنیا هم به شما سخت میگیرد
بگذارید بچه ها در محیط مدرسه لذت ببرند(حرف هایش طبق قانون بود وبوی حرف های استاد را میداد)
یک ماه به من اعتماد کنید
من تجربه ی کافی در مورد آموزش دارم و آموزش دادن را خوب بلدم
ولی باز هم یک سری از اولیا شاکی بودند و میگفتند اگر سخت نگیرید سال دیگر ممکن است با معلمی روبه رو شوند که سخت گیری کند
و معلم جواب داد،حق شما هم این است که از او قاطعانه بخواهید سخت گیری نکند
حرف های معلم همه ی الگوهای اشتباه ذهنی مرا پاره کرده بود
ومیدانستم درست میگوید
معلم:
میل خودتان است این روش آموزشی من است میتوانید فرزندتان را به کلاس دیگری ببرید .ولی من از روش آموزشی ام بر نمیگردم
نخواهید من بچه هایتان را بترسانم
با حرف های درست و به جایی که با این سن و سال کم میزد مدام در دلم او را تحسین کردم وخدای بزرگ را شکر کردم به خاطر وجود چنین معلمی
خدایا چه قدر طبق قانون حرف میزد ،چه قدر بااین سن کم پر از خردمندی بود و احساس لیاقت میکرد که گفت من از روشم بر نمیگردم
انگار همه یمان تنمان میخارید برای سختی
خنده دار است نه؟؟
گفت:
از شما خواهشمندم جلوی بچه هایتان دعوا نکنید .بعضی از شاگردانم پارسال روحیه ی پرخاشگری داشتند و گاهی افسرده بودند وبعد متوجه میشدم که پدر و مادرشان جلوی بچه دعوا میکردند
گفت:البته بچه ها با هوش هستند و همه چیز را خوب می فهمند حتی اگر جلوی آن ها دعوا نکنید ولی بدانید که تنش های شما را وقتی میبینند بدتر در روحیه ی آن ها اثر میگذارد.
چه قدر اورا تحسین کردم که به آموزش خود ایمان داشت
وسال گذشته نیز کلاس سوم تدریس کرده بود و همه ی اولیا وبچه ها از او راضی بودند
خدایا یعنی این قدر راحت بود
انگار بار سنگینی از دوشم بر داشته شده بود
خدایا شکرت به خاطر معلم بی نظیری که نصیب پسرم کردی ناظم گفته بود که قرار بوده این معلم برای مهاجرت به خارج از کشور برود که یکی دوماه دیگر مشخص میشود وبه ما اطمینان داد که به روحیات بچه ها اهمیت میدهد و فعلا نمی رود
وار خود معلم هم پرسیدیم که آیا وسط سال به خارج از کشور میرود
واو به ما اطمینان داد که نمیرود و نمیخواهد بچه ها ضربه ی روحی روانی بخورند وتا پایان سال تحصیلی در کنار بچه ها میماند
چه قدر این معلم جوان زود تکامل خود را طی کرده بود چه قدر پر از آگاهی و عشق بود
حس خوب اون معلم بسیار جوان رو از نوشته های شما گرفتم و چقدر تحسینشون کردم که به قول شما با سن کمشون،بسیار پخته و فرهیخته عمل کردن و چقدر خوبه که بچه ها هر سال این چنین معلمان شاد و آگاه و دانایی رو داشته باشند تا هم از اول کودکی راه درست رو در پیش بگیرند و هم آموزش های مدرسه به دردشون بخوره و دیگه نیازی نداشته باشند بعد از طی سالیان زیاد دوباره بیان از اول باورسازی کنند!باور خوبی که از کودکی در ذهن بچه ریشه دار بشه در بزرگسالی اون رو تا چند مرحله رشد میده
خیلی احساسم نسبت به اون معلم خوب شد و بسیار لذت بردم از آگاهی و دانایی که با وجود سن کم داشتند
و تحسین کردم شما رو که از دید قانون ،ویژگی های مثبت معلم جوان رو بزرگ و بلد کردید.
چه فرکانس عالی شما فرستادین که با همچین معلمی همفرکانس شدین ،منم از خداوند درخواست کردم که در زمینه آموزش و یادگیری دروس فرزندم احساس خوبی داشته باشم ،چون پسرم کلاس دوم ،روند اموزش و یادگیریش برام یه معضل فکری شده ،اینقدر که معلم کلاس اولشون بهش سخت میگرفت و با من تماس میگرفت که بیشتر و بیشتر باهاش کار کنم ،اون سال تحصیلی من همش در احساس استرس و نگرانی به سر می بردم ،طوری که حتی به پسرم کلی استرس وارد میکردم ،بهس سخت میگرفتم و از مسیرم کلی فاصله گرفته بودم
چقدر خوبه به روش های جدید معلم اعتماد کردن و چه معلم آگاهی داره و قانون رو میدونه سخت بگیری دنیا به خودت سخت میگیره
بعضی مواقع برای نظم به پسرم سخت میگیرم خالا چرااا
چون منم بچه بودم جور دیگری تو ی سری از کارها بهم سخت گرفته شده و ضمسر نا خود آگاه یاد گرفته به غلط اگر میخاس کسی چیزی یاد بگیره سخت بگیر
و چه معلم اکاهی که از بچه ها نمیخاد کامل باشن و استرس کامل بودن و عدم عزت نفس داشته باشن اجازه اشتباه به دیگران دادن خودش باعث میشه خودتو در گیر اونا نکنی و این یعنی احساس لیااقتتت
لذت بردم از کامنت شما در پناه خداوند مهربان و بخشنده فراوانی باشید
من این کامنتو دومین بار که دارم میخونم و چقد نکته و پیام رهایی و آزادی و زیبایی داره که ولا بیلااااا به خودمون و بچهامون سخت نگیریم بابا این کتاب خوندنها فقططططط بدرد همین دوره اش میخوره اصلااااا تو زندگیش لازم نمیشه تو زندگی شاد بودنش مهربان بودنش بخشنده بودنش راضی بودنش آروم بودنش بکارش میاد نه علوم نه ریاضی نه هندسه نه هیچی همه فقط مال دروه تحصیله اینقد واس چیزی که بدرد زندگیش و درونش نمیخوره سخت نگیریم و اگه هر چی بیخیالتر باشیم و مدیریت خوب رو اعصاب و روان خودمون داشته باشیم هم بچهامون استعدادشون رو میشه هم تو مدرسه میتونن موفق باشن هم فردای زندگی ولی متاسفانه اینارو ما ایرانیا و یا شایدم خیلی جای دیگه یاد نگرفتیم که این شده هیتلر ها صدام ها و داعشی ها و آخوندها تولید شدن که دین و ایمان مردم و به یغما بردن و برده داری و شرک پرستی در این عصر و دایر کردن همه مشکلات از آموزش غلط اول خانه بعد مدرسه بعد جامعه هست یعنی اگه ما پدر ومادرها خوب باشیم بدنبال رشد درونی باشیم بیسمونو خوب کنیم مطعمن همین بچها مدرسه رو و بعد جامعه رو درست خواهند کرد پس طبق حرف شما خواهرتوحیدی و گلم که از تجربیات زیبات برامون نوشتی نتیجه میگیریم مشکل اصلی تو هر دوره ای از پدر ومادر قبلا که اطلاعات رسانی مثل الان نبود و کنار میزاریم ولی پدر و مادرای جوان ووامروزی مثل خودمون نبایددددد با بچها بهیچ عنوان در هیچ شرایطی بجنگیم بجای جنگ باید حرمتداری کنیم بزرگی کنیم تا هم جایگاهمون در خانه و ذهن بچهامون خوب حفظ بشه هم اینکه به بچهامون یاد میدیم با بچهای خودشون که آینده سازان جامعه بعدی هستن چجوری رفتار کنن ما بایددددد مسولیت پذیر باشیم و سخت کوشی رو در هر مرحله ای از زندگیمون دور بریزیم و آسان کاری و آسان دریافت کردن را یاد بگیریم و یاد بدیم باید از ذهنمون این قانون و از بین ببریم که نابرده رنج گنج میسر نمیشود باید بگیم نابرده فکر و اندیشه گنج میسر نمیشود
درود بر شما دوست خوبم درووووود.
کامنتون خیلی برام لذت بخش و یاداوری آگاهی ناب بود
و اینکه دم این معلم جوان گرم که با این سن کمش چقدددد افکار روشن و زیبایی داشت دعا میکنیم که آموزش وپرورش ما پر بشه ازاین معلمین که دیدی که ایشونم قصد پرواز کردن به اونور آبو دارن چرا چون اونوریا ارزش خودشونو فهمیدن چقد بالاست چون اونوریا خودارزشمندی شون بالاست که دارند همچین آدمایی رو جذب میکنن از کجا از یک کشور دیگه حالا باید بفهمیم که این احساس لیاقت چیکار میکند با ما
ما برای حفظ این آدما باید ارزشمونو ببینیم و درک کنیم که چقد لایق بهترینها هستیم همینجوری بدون انجام هیچکاری ما لایق بهترینها هستیمممممم اینو درک کنیم تمومه اطراف ما جامعه ما پر میشع از آدمای خوب معلمین خوب آموزگارهای خوب پزشکای خوب البته اینقد سلامتی زیاد میشه که پزشکا میرن دنبال تحقیقات چگونه سلامت بمانیم دیگه کمتر بفکر معالجه کردن میشن خدا همه مارو طبیب و آموزگار و دانشجوی حاذق آفریده اینو ما باید درک کنیم خدایا بما درک عالی برای فهم بیشتر خودمون عنایت بفرماید آمییییییییین
تشکر میکنم بابت دوره جدیدی که آماده شده خدارو هزاران مرتبه شکر
معنی کلی احساس لیاقت یعنی این که من برای شاد بودنم توی هر زمینه ایی بع چیزی بیرون از خودم نچسبم یعنی در هر زمینه ایی دنبال یه چیزی بیرون از خودم نباشم تا حال منو بخاد خوب کنه توی اون زمینه و حالا کلیپ این فایل بیشتر درمورد شاخه روابط بود
یعنی من هرکاری رو که دوست دارم درونن انجام بدم و لذت ببرم به چیزی نچسبم رها باشم تشخیص بدم که همه ما یکی هستیم و اینو درک کنم که فقط ایمان ما هست که به خداوند میرسد ولاغیر
احساس لیاقت یعنی نترسیدن در مورد موضوعی مثل روابط شجاع بودن با خودت حالت خوب بودن، یعنی دنبال تایید نبودن یعنی ادا در نیاوردن به معنی واقعی یعنی خود واقعیم بودن یعنی باور به نعمت فراوانی توی تمامی زمینه ها این احساس ریشه داره و چقدر گستردس الان که فکر میکنم متوجه حجم گستردکی این موضوع شدم
الان به شدت خابم میاد و چشمام داره بسته میشه فردا به امید خدا میام و کامنت می نویسم باز دوباره چون این موضوع خیلی مهمه و باید ریشه ایی روش کار بشه
خدای من چقدر خندیدم به همچین روابطی و اتفاقاتی که تعریف کردید استاد : )
باورم نمیشه که همچین رفتاری و روابطی هم باشه! : ) چون خودم اصلا نمیتونم درک کنم همچین رفتاری رو از آدما و البته که میدونستم هست! چون واقعا چیزای عجیب و غریب آدم زیاد میبینه تو این جهان که یکیش همین رفتار خنده دار و مضحک به اصطلاح دختر و پسرها و خانم و آقایونی هست که گاهی میبینه و میشنوه تو این جهان.
راستش استاد من فکر کردم یه آن که الله و اکبر خدایا شکرت انگار استاد این فایلو شاید برای من سریع داد بیرون و گذاشت رو سایت چون امروزِ من از دیروز کلا پای کند و کاو و کنجکاوی و صرف شدن پای جلسه اول دوره «احساس لیاقت» و معرفی اون گذشت، و جواب دادن به تمرینات و تفکر و تعمق در آگاهی های اونها، و وقتی الان یهو دیدم این فایل جدید قرار گرفته و اسمش علائم عدم لیاقت هست، پیش خودم گفتم این حتما یه چیزی برای من داره و حتما استاد از نوشته های من شاید یه نکته مهمی رو برای من داره و خداوند اینطوری میخواد منو آگاه تر کنه و به وضوح بهتری برسونه، و البته استاد اینم بگم که نمیدونم چرا از خودِ اول شروع صحبتای شما تو این فایل احساسم خیلی خوب بود و میتونم بگم حس بهتری نسبت به کل امروزم رو داشتم، و چقدر داشتم میخندیدم از خنده روده بر شدم پای مثال های شما و اون حالت تعریف کردنتون.. : d : )
استاد من عاشقتم..
تامام
نوخطه سرِ خط : )
من بالاخره اون معمای وجودیم رو پیدا میکنم اون سوال و جوابایی که مدام با خودم دارم و پیگیر برنامه های شما هستم و ضربه ها هم خوردم و دارم میخورم همچنان و کماکان و نون نداشته باشم بخورم اما دوره های شما رو به محض اینکه پول دستم باشه بی درنگ میخرم و استفاده میکنم تا روی جهان و این رمز و راز خنده دار رو که جواب نمیگیرم یا میگنم انگار مثلا قوانین برای من برعکسه و هرچی تمرکز و کار میکنم روی آموزش ها و روی خودم انگار جهان برعکس عمل میکنه برای من و انگار کلا سرِ لج پیدا کرده با من همه چیز این جهان و یا میخواد صبرمو بسنجه رو پیدا میکنم و روشو کم میکنم! من که از مرگ ترس و واهمه ای ندارم! بیفتم بمیرمم تو فکر نیستم و با خنده میمیرم : ) : d
دیگه بدتر این که نیست!
استاد کلا ازبس من از خود بچگی تو عالم خودم بودم و بخدا حال کردم با اون شور و شوق دوران کودکی حتی نوجوانی و جوانی با هم دوره ای های خودم با کسایی که تمام بچگی و اوایل جوونیمون باهم بودیم و خوش بودیم و میخندیدیم به همه چیز و هیچ چیز این جهان به هیچ کجامون نبود و الان اونها سالیان ساله که رفتن به اصطلاح سر خونه و زندگیشون ولی من همچنان مثل مَــــــــــرد! : )) موندم سر حرفم و بخدا میخندم فقط به همچین رفتار و اتفاقات و روابطی که ازش حرف میزنین و خودمم همیشه اون موقع ها با دور و بریای خودم با همسن و سالهای خودم با پسرا این چیزارو میشنیدیم و میخندیدیم! : ) یا کلا تو خونم بوده همیشه این چیزا که اتوماتیک وار توی این فاضا نباشم و توی فضای مردونه و تنهایی لذت بخش خودم باشم و یا اگرم با دختری بودم زمانی اصلا همچین چیزایی رو تجربه نکردم خداروشکر و خیلی راحت و ریلکس و بی دردسر بوده رابطه واسم، البته گاهی شاید بخاطر اون خصلتای وجودی و طبیعیه خانم ها شااااید مثلا یه کوچولو گاهی با بعضی چیزای طرف مقابل پیش خودم گفتم یا خدااا بیا و درستش کن! و این صحبتا : ) ولی انصافا خداییش هیچ چیز خاصی نبوده و من تجربه نکردم که بخوام دنگ و فنگ داشته باشم تو رابطه و اذیت بشم و یه آب خوش از گلوم پایین نره..
اینا که بحث سالها پیشه و من خیییییییییییییلی وقته سالهاست که کسی تو زندگیم نیست و تنهایی صفا کردم واسه خودم و همیشه میگم به آدما که گاهی ازم علت جوون موندنم و انرژی و ظاهرم رو با سن واقعیم یکی نمیدونم و واقعا باور پذیر نیست واسشون ازبس که جوون میزنه تیپ و قیافم، که علت اصلی این رمز و راز اینه که با هیچ دختری نبودم و نیستم : )) : d
خلاصه استاد این نصف شبی بسی خرسند شدم پای این فایل دلیلشم نمیدونم : ) شایدم شما یا دوستان درکم نکنین و یا دلیل خنده ام رو متوجه نشید..
سلام به استاد و بانو شایسته و همه بچه های خانواده گروه تحقیقاتی عباسمنش
چقدر به این دوره احساس لیاقت نیاز دارم من که هرچی رو تو زندگیم هست از عدم احساس لیاقته
70٪دوره های استاد رو داره کل فایل های دانلودی رو دانلود کردم و مقطعی نتیجه گرفتم ولی هنوز الان تو اون مقطعی هستم که پول خرید دوره رو ندارم و همهی اینها میرسه به اینکه من احساس لیاقت رو کم دارم یعنی در حد افتضا( بیشترش مالی )
حتی دوره ها و فایل های دانلودی زیادی رو گوش دادم
انگار گنگ شدم کر شدم از شنیدن پیغام سروش .
هر چقدر رفتم دوره ای رو شروع کردن و بعد از انجام تمرین 2 جلسه یا 3 جلسه از هر دوره ای باز برگشتم به زندگیه عادی ام انگار تو ذهنم یه چیزی از بی لیاقتی حرف میزنه و صدای هدایتگر من از قلب و احساسم به من میگه راه راست همون گفته های خدا با قرآن و دهان استاد برای منه
ولی واقعا ایمان و توحیدو احساس لیاقت رو با هم کم دارم .حتما دوره احساس لیاقت همون وسیله ای هست که بشه باهاش ایمان و توحید و احساس لیاقت رو که خداوند بهت با قلبت میگه بشه شنید.
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها رحمت و نعمت بخشیده ای هدایت کن
یه طورایی انگار هم فرکانس و همسنگ هستیم درکتون می کنم منم راه رو گم کردم
تا سال 98 خوب کار کردم روی آموزه های استاد ولی یک شرک وحشناک که خودمم نمیدونستم در مسیر شرک هستم نابودم کرد و الانم هنوز درگیرش هستم امیداورم خداوند بزرگ بمون کمک کنه دوباره به مسیر برگردیم
خدایا ، ما راه به راه راست هدایت فرما راه کسانیکه به آنها نعمت بخشیده ای نه کسانیکه بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
من سالها از عدم احساس لیاقت رنج بردم و سالها دنبال بهبود خودم بودم و این مدتی که خودمو به لطف خدا همراه استاد و آموزشهاش کردم چنان نتیجه ای گرفتم که تو این چندین سال نگرفتم
تازه اول راهم تازه قراره اتفاقات عالی خلق کنم بخاطر گذشته تلخی که داشتم به خودم قول دادم بشم یکی از بهترینها
شاه کلید رشد منم بهترین دوره ای که میدونم کمکم میکنه دوره احساس لیاقت استاد هستش
استاد جان ممنونم ازتون شما نفستون حقه شما بارها و بارها به من ثابت شدین حرف هاتون بهم ثابت شد و هر چقدر که میگذره بیشتر و بیشتر بهتون ایمان پیدا میکنم
با سلام خدمت استاد عزیز.
استاد یه نقد خدمتتون داشتم.احساس میکنم یه خرده تند رفتید و یا اگر اشتباه میکنم خیلی دوست دارم بهم بگید که کجا رو اشتباه میکنم.اینکه شما میگید اگر همسرتون یا دوستتون مریض شد و یا حالش بد شد اینکه ما بیایم حالشو خوب کنیم نشونه احساس عدم لیاقته.پس دوست داشتن طرف مقابل اینجا چیکاره هست.کسی رو که دوست داریم خب همه کار میکنیم که از بیماری و یا حال بد خارج بشه دیگه.خیلی ممنون میشم جواب منو بدید
سلام دوست عزیز
منظور استاد از حال بد مریضی نبود
خوب حتی اگر پارتنر شما مریض همبشه بازمشما چکار میتونید براش بکنید؟
میتونید خودتون رو به اب و اتیش بزنید ک اونخوب شه؟
وقتی شما در رابطه هستید و طرف مقابل حالِ روحیش بهممیریزه و میاد و میخاد که با درد و دل با شما احساسش رو خوب کنه و شما خودتونرو مسعول خوب کردن احساس اونمیدونید این یعنی عدم احساس لیاقت
شما وظیفتونه ک فقط احساس خودتونرو خوب کنید
اگر پارتنر شما حالش بده اونمباید خودش با کنترل ذهنش و کنترل کانون تمرکزش حالش رو خوب کنه
مثلا فرض کنید طرف همش راجب اخبار و نکات منفیمیاد حرف میزنه
خوب مسلمن حالش خراب میشه وقتی اون به منفی ها توجه میکنه شما چطور میخایی حال اونو خوب کنی؟
.
امیدوارم پاسختون رو گرفته باشید دوست عزیز
به نام خداوند مهربان وهدایتگر
سلام خانم شریفی
کامنت زیبای شما را مطالعه کردم
و دیدیم مفهوم احساس لیاقت را خوب درک کردین و خوب توضیح دادین ، اینکه هرکس مسؤل زندگی و احساس خودش هست .
ما ناتوان هستیم از اینکه احساس دیگران را تغییر دهیم علتش اینکه ما نمی توانیم بجای دیگران فرنکاس بفرستیم، جهان هستی هوشمند هست و البته قوانین جهان ثابت هست.
امیدوارم
درپناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید
علیرضا یکتای مقدم مشهد مقدس
سلام و درود بر آجی جان خوبم
چقد قشنگ جواب این دوستمونو دادی که برداشت نادرست از حرفای استاد گرفت دقیقا همینطوره تازه حتی اگه همسری یا کسی و که دوست داری مریض شد ما تمام تلاشمونو میکنیم مثلا میبریمش دکتر و درمانگاه ووبیمارستان یا هر جا که مداوا بشه و اگه حالشم بد بشه ما فقط میتونیم راه درست کردن حالو بهش نشون بدیم و دعا کنیم و سعی کنیم حالمون بد نشه اعصبانی نشیم که نتیحه مطمعنا معکوس داره حالا طرف مقابلت نتونه حرف مارو قبول کنه و از راهکارمون استفاده کنه تا حالش خوب بشه دیگه مسول خودشه دیگه باید در کنارش باشی ولی رهایش کنی نه اینکه گیر بدی تو باید حالت خوب بشه من بایییید حالتو خوب کنم این کار صدرصد اوضاع رو بدتر میکنه که خوب نمیکنه و منطور استاد این بود و شما هم فرشته زیبا خیلی زیبا جوابشو دادین لذت بردم و امیدوارم دوست عزیزمون متوجه منظور استاد و عدم احساس لیاقت بشه تا بتونه جلوی این فرکانس درون خودش بگیره تا پیشرفت های زیبا داشته باشه من با چندین بار گوش دادن به این فایل داستان و گرفتم که هرگونه اعصبانیت هرگونه حال خرابی مون هر گونه مصرف غذا های بیخود مصرف موادمخدر .مواد الکلی و خوراکی های بیخود و افکار بیخود به جسم و ذهن و روحمون وارد کنیم نشان از عدم احساس لیاقت ما میشه که جهان هم به ما میگه بله قربان شما هرطور بفرمایین همان درسته بی ارزشی منم ثابت میکنم که بی ارزشی با ایجاد اتفاقات بیخود و بد.
مرسی خواهر خوبم که تونستم اینارو بنویسم
ممنونم ازت فرشته زیبا روی ما خواهر گلم
دوست عزیز سلام
من فکر میکنم منظور استاد کنترل احساسات و عواطف هست ، یعنی صفر و صد عمل نکردن ِ
طوری با همسر یا دوستی که بیمار هست یا احساس خوبی نداره برخورد بشه که وابستگی درمیون نباشه بلکه چون خودم از عشق ورزی لذت می برم یا از اینکه حال دیگران را خوب می کنم لذت می برم باشه بنظر من به بالا بودن احساس لیاقت فرد بر می گرده ولی اگه بخوایم در درون به خودمون بگیم من اومدن که قطعا و یقینا حال این بنده خدا رو خوب کنم حالا به هر شکلی ، این با قانون مشکل داره چون ما نمیدونیم اون فرد در چه فرکانس و در چه مداری هست و اون خودش مسئول خوب کردن حال خودشِ نه ما نه هیچ کس دیگه ای تا وقتی خودش نخواد نمی تونیم حالش رو خوب کنیم
یا از زاویه ای دیگه بخوام به موضوع نگاه کنم اگه ما با خودمون در صلح باشیم ، آرامش داشته باشیم در یک کلام انرژی مثبت باشیم روی فرد ناراحت تاثیر گذاریم باز بستگی به اون داره که بخواد فاز مثبت ما رو بگیره یا همچنان در فرکانس پایین غم و ناراحتی باقی بمونه
امیدوارم تونسته باشم کمک تون کرده باشم البته من خودم در موضوع کنترل احساسات و عواطف مشکل دارم و چند وقته دارم رو خودم کار می کنم که کنترل عواطف و احساساتم رو دست بگیرم و یاد بگیریم در زمان مناسب از خودم چه واکنش عاطفی مناسبی نشون بدم
حسم میگه این دوره احساس لیاقت و ارزشمندی ارتباط عجیب و جالبی باید با دوره عزت نفس ، دوره عشق و مودت در روابط ، دوره کشف قوانین زندگی داره و مثل دانشگاه اگر این دوره ها رو از استاد پاس کرده باشیم تاثیر این دوره صدچندان خواهد بود
موفق باشید
با سلام خدمت استاد و مریم بانو و آقای کرمی و تمام دوستان
من خودم جزو اون دسته از آدمهایی هستم که اگه یکی از عزیزانم و یا اطرافیانم حالش خوب نباشه من بیشتر از اون به خودم عذاب میدم و انگار یه جور عذاب وجدان میگیرم که وقتی فلان عزیزم حالش بده من حالم خوب باشه.همه چیزهای خوب رو برای خودم قدغا میکنم.یا غذای درست و حسابی نمیخورم.یا حوصله حرف زدن با کسی رو ندارم یا کارم رو تعطیل میکنم و بی هدف وقت میگذرونم و خیلی چیزهای دیگه که به هر طریقی بتونم به خودم بد بگذرونم که مثلا علاقمو به طرف مقابل که حالش بده نشون بدم که مثلا وقتی تو حالت خوب نیست من بدتر از تو حالم بد میشه و همه چیزهای خوب برام حرامه.در حالی که هیچ کاری از دست من براش بر نمیاد که انجام بدم و باید زمان بگذره تا این فرد حالش خوب بشه.
و من اینو از حرفهای استاد فهمیدم که بر میگرده به احساس کمبود عزت نفس و یا همون عدم لیاقت.من میتونم بهش امیدواری بدم.با بودن کنارش و خوب نگه داشتن حال خودم بهش انگیزه بدم.ولی نمیشه با بد کردن حال خودم حال اونو خوب کنم.
من خیلی تو این کار افراط داشتم ولی تازگیا فهمیدم که با این کارم نه تنها به طرف مقابل کمکی نمیکنم بلکه به خودم هم ضربه میزنم.و ممنون استاد هستم که چشم مارو باز میکنه به روی این مسائل و افکار.موفق و سربلند باشید
سلام دوست عزیز سپاسگزارم از کامنتی که گذاشتی
برعکس شما من این رفتارو دارم مثلا همسرم مریض شده یا مثلا حوصله نداره یا خیلی میخوابه من یه حالتی حالم بده که من دارم فرکانس بد میفرستم اصلا دوست ندارم پیشش باشم کلا یه جورایی جلو خودمو میگیرم باهاش بدرفتاری نکنم کلا تو ذهنم دارم میگم حقته وقتی واسه خودت ارزش قائل نیستی همین میشه از درون کلا وقتی همسرم بیرون هست خوبم البته که دوستش دارم اما این دوست داشتن واقعی نیست من انگار که چون اون تو این مسیر نیست راضی نیستم همش میخوام اونو کوچیک کنم و اعصابم خورد میشه از طرفی اون تا حد امکان رفتاراش خیلی به من خوبه احترام میزاره و سعی میکنه خودش حال خودشو خوب کنه و پیش من هر حرفی نمیزنه کلا من باور اشتباهم اینه که محبت کردن و عشق ورزیدن یعنی که وابستگی اگه زیاد محبت کنی طرف وابسته میشه بهت دیگه بیچاره میشی به خاطر همین من همش رفتارام کنترل کردن هست خیلی حرف هست حتی من شوهرم مریض بشه بهش میگم خا ادا در نیار مثلا از کاری که من دوست ندارم رو انجام میده رو بهش میگم در صورتی از این طرف میدونم که هر کس مسول کاری خودشه همه باید ازاد باشن یا کلا از این رفتاری که استاد با خانم شایسته داره رو همسرم داره من بهش میگم ادا در نیار با این که هی تحسین میکنم رابطه استاد رو تو زندگی خودم هست باز من کمبود دارم دقیقا خدا اون چیز و به من میده من پس میزنم اها اینم از کمبود احساس لیاقت که من خودم رو لایق این رابطه نمیدونم خدایا کمکم کن تا خودم رو لایق بهترین نعمت هات بدونم خدایا من نمیدونم تو میدونی
شاد باشید
سلام دوست عزیز
استاد عرض کردند اگر پارتنر،رفیق و…
حالش بد باشه و ما هم ناراحت و حس و حالمون بد بشه نشان دهنده احساس عدم لیاقته و(( اگر حال خوب طرف مقابلمون واسمون مهمه)) تلاشمونو بکنیم تا حال طرف مقابلمون خوب بشه ولی در این میان حال خودمون نباید بد بشه و درصورتی که حالمون بد شد حس عدم لیاقته که داره هشدار بهمون میده و همچنین وظیفه ما نیست حال طرف مقابل رو خوب کنیم چون تا خود فرد نخواد ما نمیتونیم حالشو خوب کنیم ما با حال و حس خوب بهش امیدواریی میدیم یا در حدی کمک میکنیم و خوب کردن حالش وخوب نگه داشتن حالش با کنترل ذهن وکنترل کانون توجه خودش بوجود میاد و به همین دلیل استاد گفتند وظیفه ما نیست حال طرف مقابلمونو خوب کنیم چون خودش مسئول ورودی و گفتگو های ذهنیش و کانون توجه اش هست و ما با بد نگه داشتن و غصه خوردن و گریه گردن موجب خوب شدن سریعتر حال طرف مقابل نمیشیم پس چه خوبه که روی خودمون کار کنیم و اینکارو کنار بزاریم چون علاوه بر اینکه حال طرف خوب نمیشه هیچ با حس بد اتفاقات بدتر رو جذب زندگیمون میکنیم
به نام خدایی که ویژگیش بخشنده گی بی حد و حصر هست و همه چیز تحت سیطره ی قدرت اوست و هدایت تمام مخلوقاتش رو بر خود واجب کرده
سلام به استاد ودوستان عزیزم
استاد جان از این نشانه ها و علائم احساس عدم لیاقت که گفتید و مثال هایی که به خصوص در مورد روابط زدید در مورد اطرافیان و دوستان خودم دیدم ولی نکته مهم و جالب این بود که من اصلا این موارد رو از عدم باور لیاقت نمیدونستم و فکر میکردم کار درستی هست و تو روابط باید این رفتارها رو داشت ولی با این توضیحات کامل شما با مثال هایی که زدید متوجه شدم چقدر باور عدم لیاقت میتونه انسان رو در چرخه معیوبی قرار بده که جهان به خاطر فرکانس غالب احساس عدم لیاقت بهت ثابت میکنه
در مورد لباس پوشیدن و گرفتن تائید و تحسین و تشویق دیگران که خودم مسئله دارم ،تو مهمونیها که چقدر مهم بود برام که در راس توجه باشم از هر لحاظ بهتر باشم و این نوع نگاه نادرست چقدر ناراحتی و حسادت رو ایجاد میکرد و کلی از مسائل دیگه ای که از عدم باور لیاقت هست و تاثیر گزار روی همه قسمتهای زندگی هست و ریشه میدونه تو همه بخشهای موفقیت مالی، سلامتی، روابط عاطفی، آرامش و معنویت فرکانس احساس لیاقت و خود ارزشمندی هم فرکانس خیلی خیلی بالا و موثری تو نتایج عالی در همه ابعاد داره
تغییر باور و تغییر رفتار فرکانس های غالب تو رو تغییر میده و جهان هم طبق قانون بدون تغییر خداوند به این فرکانسهای غالب و جدید تو در هر لحظه پاسخ میده و کرنش میکنه در مقابل این جسارتی که به خرج دادی تا شخصیت خودت رو تغییر بدی و پاداشها لاجرم از راه میرسه خدایا صدها میلیارد بار شکرت که در مدار دریافت این آگاهی ها و انشالله عمل به اونها هستم
صدای واضح و بلند و شفاف خداوند رو میشنوم که تو قلبم جاری میکنه که این تغییرات درست در شخصیت من راه ورود ثروت و نعمت و زیبایی و برکت و رحمت خداوند در زندگیمه الهی امین
استاد جان تو همون قسمت اول این دوره باور لیاقت رو با مقایسه نکردن خودم با دیگران با اون همه مثال و تایمی که گذاشتید تا به بهترین شیوه ممکن ساده و راحت ما رو به درک و عمل این آگاهی ها برسونید برام بسیار آگاهی دهنده بود با تمام وجودم میگم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی
سلام استاد عزیز و فرزانه ام
خداروشکر برای وجود پر از خیر و برکتتون
خداروشکر برای این سایت
خداروشکر برای این دوره ارزشمندم
استاد عزیزم خداروشکر میکنم و افتخار میکنم شاگرد شما هستم
چقدر منتظر این دوره بودم بخدا از وقتی که فرمودید داره آماده میشه دوره احساس لیاقت هر روز میام ببینم این دوره اومده…
من خودم من پرستو خیلی خیلی زیاد به این دوره نیاز دارم
واقعا این خودارزشمندی خیلی جاها تو زندگیم خودشو نشون داده …
و واقعا ی جاهایی من احساس لیاقت نمیکنم با اینکه من واقعا دارم رو خودم کار میکنم دوره های عزت نفس و عشق و مودت و تمامی دوره های شما رو تقریبا خریداری کردم ولی این احساس عدم لیاقت واقعا شده معضل برای من
نمونش هم همین چند وقت پیش تو شروع رابطه دیدیم …با اینکه خداوند به من گفته بود قبلا پرستو تو یک گنجی ….یعنی تو لیاقت بهترینها رو داری …
ولی تو چند وقت پیش یک موردی که خیلی خاص نبود ولی خانواده خوبی داشت و برادرهایش پستهای مهمی تو اجتماع دارن ولی خودش یک آدم معمولی بود
نمیدونم چرا واقعا من باید این حس عدم لیاقت بیاد سراغم …با اینکه خواهرها و برادر من هم تحصیل کرده و همشون مستقل هستن و خود من مدیرعامل هستم و بیزینس خودمو دارم ولی متاسفانه این حس عدم لیاقت اومد …و من همش بخودم گفتم پرستو تو لیاقت بهترینها رو داری و به خدا توکل کردم و همین با عث شد من نگران رابطه و چیزی نباشم و راحت برم جلو و به خودم قول دادم هر جا نخواستم بگم نه…
و یک مورد دیگه من نه گفتن به آدمها ی جاهایی برام سخته متاسفانه …
و دوست دارم قوی و محکم باشم و همیشه برای خودم ارزش قائل باشم
استاد بینظیر و فوق العاده و ارزشمند و عزیزم بینهایت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم
مریم جان عزیز و شایسته از شما هم واقعا واقعا سپاسگزارم
و بینهایت بینهایت بینهایت بینهایت از خداوند برای وجود شما و دوستان عزیز سایت عباسمنش سپاسگزارم
در پناه حق تعالی
سلام دوست عزیز
از خوندن کامنت شما لذت بردم
از اینکه در مورد خودتون اینقدر صادقانه صحبت کردین رگه های احساس لیاقت و ارزشمندی هم در دورن من تلنگری خورد چون من هم یه جاهایی بخاطر نداشتن احساس لیاقت و ارزشمند ضربه خوردم
بعضی وقتا خدا خیلی خیلی واضح در درون بامون حرف میزنه باید به حرفش گوش کنیم و مهمتر از گوش کردن عمل کنیم.
خودم باز مشکل دارم تو این مورد
سالیان پیش در مورد انتخاب همسر خدا در درونم گفت آنجا که تو صبر می کنی ، خدا بهترین ها رو برات فراهم می کنه
من خیلی زود فراموش کردم این حرف خدا رو و کار خودم رو کردم و ضربه ش رو هم خوردم
موفق و پیروز باشید
دوست عزیز من سلام
سپاس فراوان از توجه شما و سپاس از پاسخ بی نظیر و پر از صداقتتون
ما لایق بهترینها هستیم چون خداوند مارا لایق خلق کرده اند
خداروشکر میکنم
دوستان فوق العاده ای چون شما دارم
هم همفرکانس هم در جهت تلاش
برای بهتر شدن
و ساختن دنیای بهتری برای خود
با کمک استادی فرزانه
بینهایت سپاسگزارم
سلام به دوست عزیزم خانم سلطانی
چقدر زیبا نوشتین چقدر راحت و صادقانه صحبت کردین
همین سه ماه پیش بود که در فایل های دانلودی الگوهای تکرار شونده من به پاشنه اشیلم پی بردم که خیلی عمیق در من ریشه دوانده بقدری که من وارد هر رابطهی میشدم به چند روز نرسیده اتفاقات خیلی عجیبی میوفتاد که به جدایی ختم میشد و این در من یه حس بدی ایجاد میکرد و بعد از پی بردن به این ترمز قوی اومدم خیلی تمرکزی روی احساس لیاقتم کار کردم اون موقع هنوز صحبت دوره احساس لیاقت تو سایت نشده بود.از من شروع به کار کردن و از خدای مهربان پاداش.
الان با یه فرشته دارم زندگی میکنم که هدیه خداونده من که اصلا آگاهی های دوره احساس لیاقتو نمیدونستم دست و پا شکسته برای خودم تمرین درست کردم و نتیجه شد لعلک ترضی
کامنت زیبای شما باعث شد یه نگاهی به پروفایلت بندازم و دلنوشته زیبای شمارو در مورد داستان هدایت بخونم اشک تو چشمام جمع شد با این ایمان و توکل ادامه دادین و الان مدیر یک شرکت هستین و خیلی از خانم ها و آقایانی هستن که هنوز تو در و دیوار هستن. بهتون تبریک میگم و امیدوارم به زودی زود نتایج شما در حد بینالمللی بدرخشه
این مسیر مسیر ثروت و نعمت و همه چی در این مسیر به ما داده میشود
سلام دوست عزیز من
سپاس بینهایت از شما
برای کامنت فوق العاده و پر از حس خوب
و چقدر خوشحال شدم بابت هدیه خداوند به شما و داشتن یک همراه و شریک در زندگیتون که فرشته مهربان خطابش کردید خداروشکر
چقدر درس قشنگی به من دادید
که وقت گذاشتید و برای این هدف و خواسته تلاش کردید و احساس لیاقت را در خود پرورش دادید
واقعا خداروشکر میکنم برای استاد عباسمنش واین سایت بینظیر
و دوستان فوقالعاده ای چون شما
سلام و درود خدمت شما آقا فرزاد عزیز .
اول از همه ورود عشق الهی به زندگی تون رو صمیمانه تبریک می گم خدا رو شکر با کار کردن روی خودتون به خواسته تون رسیدید و از اینکه بهترین ها وارد زندگی تون شده و کلید قلب تون رو دریافت کرد واقعا تحسین بر انگیزه و به شما زوج عزیز تبریک می گم
آقا فرزاد عزیز فقط یک سوال داشتم ..
روی کدام فایل ها بیشتر کار کردید؟؟
یا چه باورهای خوب و قشنگی رو ساختید؟؟.
منم خیلی روی مبحث روابط کار می کنم البته نتیجه های کم و بیش خوبی بدست آوردم ولی برای خواسته ام انگار فقط نشانه هاشو دریافت می کنم که الان از کامنت شما هم برام نشونه ای در بر داشت
امیدوارم منم پاشنه ی آشیلم رو پیدا کنم و مثل شما ذوق زده بیام اینجا از نتایجم بگم
آقا فرزاد عزیز بازم از صمیم قلبم بهتون و عزیزدلتون تبریک می گم و امیدوارم همچنان آفتاب درخشان زندگی تون همیشه نورانی و درخشنده باشه
روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و ایام بکام تون شیرین و گوارا همراه با عشق و سلامتی و ثروتمندی و خوشبختی و سعادتمندی
سلام به دوست عزیزم رویا خانم
اول از همه خیلی سپاسگزارم بابت کامنت های زیبای شما که همیشه با خوندنشون لذت میبرم و بعدا بی نهایت ممنونم بابت تبریکتون
همونطور که گفتم من با فایل پیدا کردن الگوهای تکراری چند تا ترمز قوی در مورد روابط پیدا کردم اومدم یکی یکی نوشتم و جداگانه وقت گذاشتم براشون فایل مرتبط با اونارو پیدا کردم گوش دادم و بعد تکرار و تعهد..مثلا با صلح رسیدن به خودم یکی از اونا بود من فکر میکردم با خودم در صلح هستم فکر میکردم حالم خیلی خوبه ولی این حال خوب من، وقتی که در روابط به مشکل برمیخوردم کلا بهم میرخت. فایل های آرامش در پرتو آگاهی خیلی خیلی در این مورد بهم کمک کرد یا در بخش عقل کل کامنت های زیبای آقای ابو دردایی
من خیلی میخواستم دیگران و تغییر بدم این همیشه بصورت ناخودآگاه تو رفتار و شخصیت من اجرا میشه خیلی روی این پاشنه اشیلم کار کردم دوره دوازده قدم ، برام معجزه کرد
و بعد الگوهای مناسب در فامیل یا نزدیکای خودم
الان من بیام بگم که روی یه فایل خاص کار کردم نه فقط اون چیزای که استاد و بچه ها تو کامنت ها گفتن به قسمتیشون عمل کردم. مهم اون پاشنه های اشیل هستند که باید پیدا کنیم و بعد بیاییم رو اونا کار کنیم من بیشتر از 10 تا ترمز در روابطم پیدا کردم کم و بیش کار کردم و الان میبینم بازم میتونم بهتر و بهتر بشم یه تعهد و عمل به اون آگاهی های که یاد میگیریم
اونوقت نتایج میاد من حتی یه قدم فیزیکی برای روابطم انجام ندادم فقط ذهنی اومدم شخصیتم و رفتارهارمو تغییر دادم
دوست عزیزم شاد و سعادتمند و ثروتمند باشی
درود بر شما پرستو جان با نام و چهره زیبات
بار اولى که کامنت شمارو خوندم حس میکردم باید یه پاسخى بنویسم اما نمیدونستم باید چى بگم
در رابطه با موضوع احساس لیاقت این روزا خیلى دارم فکر میکنم
هنوز براى ذهنم خیلى آسان نیست که بخواد به اطمینان برسه درخصوص این موضوع که چقدر احساس لیاقت سطح زندگى مارو میتونه تغییر بده
شاید جاى سختش اینجاست که نمیتونیم تشخیص بدیم دقیق که چرا در بعضى جاها خوب پیش رفتیم نتیجه خوبى گرفتیم و در برخى جاها نه و نتیجه دلخواهمون ایجاد نشده
وقتى تجربیات خودم رو مرور میکنم بیشتر میفهمم که قضیه یکم متافیزیکىتره
یعنی موضوع به یک بار به یک شکل خاص عمل کردن یا فکر کردن نیست
موضوع نهادینه شدن یک روش فکری خاصه
مثلاً من خودم آدمی هستم که صحبت کردن تو جمع برام خیلی راحته یعنی برخلاف خیلیها ابایی از صحبت تو جمع ندارم
یادم میاد وقتی صحبت از تمرین آگهی بازرگانی میشد هربار میرفتم و انجامش میدادم
حسم خوب میشد
احساس قدرت داشتم
اما تغییر خاصی احساس نمیشد
نمیتونستم درک کنم که چرا
مثلاً درخصوص همین رابطه عاطفی وقتی یاد خود قبل از قانون با خود بعد از قانون میفتم میدیدم من اون موقع خیلی راحتتر ارتباط میگرفتم اما الان مثل سابق نیست
یعنی باوجود اینکه من احساس اعتمادبهنفس بیشتری دارم اما اون نتیجه هماهنگ نیست با اون انتظاری که از خودم دارم
یا مثلاً آدمهایی رو میدیدم که از نظر شخصیتی خیلی ضعیف هستند اما افراد خیلی فوقالعاده و حس خیلی خوبی دارند تو رابطه تجربه میکنند و این همیشه برام سوال بود که خدایا این بیعدالتی نیست؟
مگه نمیگفتی اعتمادبهنفس؟ پس چرا اون اتفاق خوبه نمیفته؟
و روزبهروز سردرگمتر میشدم
بهقول خانم شایسته وقتی قانون رو درست درک نمیکنی و عمل نمیکنی بهجای اینکه به خودت شک کنی به قانون شک میکنی
ازونجایی که مطمئن بودم قانون درسته باز در خودم دقیقتر شدم
و رسیدم به موضوع احساس لیاقت
همه آدمها در ابعاد مختلف درجه متفاوتی در مورد موضوعات مختلف درخصوص این موضوع دارند
مثلاً چند روز پیش یه مصاحبهای دیدم از ایلان ماسک و اردوغان که اردوغان ازش پرسیده بود همسرت کجاست و او گفته بود که از هم جدا هستیم
اونجا به خودم گفتم ببین این ایده درستیه که احساس لیاقت در افراد مختلف در مورد موضوعات مختلف نسبی عمل میکنه دلیلش هم اینکه ورودیها و مسیرها متفاوت بوده و مهمتر از همه ما متوجه و آگاه نیستیم اغلب که این عامل داره نتیجه رو ایجاد میکنه
یادم میاد یه جایی در دوازده قدم یکی از خواهرهای استاد گفته بودند که آره من ازینکه دیگران بهتر نتیجه گرفتند تو مدتی که دوره رو شروع کردیم و من به اندازه اونها نتیجه گرفتم احساسم بد میشه
و استاد گفته بودند که اصلاً این مقایسه خیلی اشتباهه چون همه ما در شرایط متفاوتی به دنیا آمدیم و مسیرهای متفاوت و فضا و فاصله فرکانسی متفاوتی داریم یعنی باورهامون به یک میزان و در یک سطح نیست
یکی از همان مباحث مهم خودارزشمندی بدون قید و شرطه که ذهنم خیلی باهاش مقاومت داره
اما وقتی میام بررسی میکنم و مقایسش میکنم و مثال براش میزنم از اتفاقهای مشابه در زندگی خودم حس میکنم که آرام داره مدل فکرش تغییر میکنه
مثالهای متعددی دارم ازینکه واقعاً وقتی اومدم روی این موضوع کار کردم و به رهایی رسیدم جهان خیلی راحتتر برام یه سری کارهارو انجام داد بدون اینکه من از نظر فیزیکی کار خاصی انجام داده باشم
اما باز بهقول استاد برای ایجاد نتایج متفاوت حتماً باید فرکانسها تغییر کنه
درک همین موضوع بهنظرم پیروزی بزرگی برای من بود
در آشنایی با استاد عطش زیادی برای تهیه دورهها داشتم و تند تند تهیه میکردم اما نتیجه خیلی فاصله داشت
تا رسیدم به کشف قوانین و انگار ترمزم کشیده شده
ما با عجله میخواهیم همه چیز رو تغییر بدیم و این اشتباهه
اصلاً همین عجله خودش نشونه اینه باوره جا نیفتاده درست
بهجاش بیای اینجوری فکر کنی که این مسئله حالا هرچی که هست، ثروت، رابطه هر چی بالاخره راهحلی داره و راهحلش هم خیلی آسانه طبق قانون ان معالعسر یسری و خداوند به من راهحلها رو میگه خیلی آرامتر اجازه میدی به خودت که کارها انجام بشه با احساس خوب
هرچند که در این مسیر ذهن مقاومت میکنه
ممکنه نوسانات احساسی و انرژی زیادی هم بهوجود بیاد اما در حقیقت یهجورایی مثل معتادانی که اوایل وقتی این سم میخواد از وجودشون بیاد بیرون اذیت میشن ممکنه این اتفاق برات بیفته اما باید صبور باشی
اجازه بدی سم این عجله و دور زدن قانون از وجودت بره بیرون
اینجا باید صبور باشی
اینجا باید ایمانت رو نشان بدی
باورهای قبلی تمام تلاششون رو میکنند تا باقی بمانند و شاید هیچوقتی نباشه که کامل از بین بروند اما تو باید ایمانت رو با بیشتر کار کردن روی باورها و منطقهای همجهت بیشتر کنی
دائم درباره الگوهای موفق فکر کنی
شاید نگاه بازیگونه داشتن به زندگی در این مواقع خیلی به کمک آدم بیاد
یادآوری هدایت
اینکه یه شرایط دشواری به ظاهر پیش میاد به خودت بگی خب حالا جالب شد ایول چه باحال شد این مرحلش چه کیفی میده ردش کنم من که تا اینجا اومدم از پس این هم برمیام
دوست داشتم که دراینباره صحبت کنم چون خیلی بهم کمک کرده این نگاه و مطمئن هستم که میتونه برای همه ما کمککننده باشه از این جهت که مسیر شخصی خودمون رو پیدا کنیم چون هرکسی برای کارکردن روی خودش یه مسیر منحصربهفردی داره
دوست دارم بهت بگم خدا پاسخ درخواستت رو داده
لطفاً تو جایگاه دریافت بمون
خودت رو براش آماده کن
باهاش زندگی کن
آدم اگه به قشنگیای زندگی الانش نگاه کنه میفهمه چقدر اگر قرار باشه خدا چیزی بهت بده آسان میده و اصلاً لازم نبود این همه تقلا کنی
آدم جایی تقلا میکنه که میپذیره این گره با دست باز شدنی نیست حتماً باید با دندون بازش کنی
از خوندن داستانت هم خیلی لذت بردم و خیلی تحسینت میکنم
احساس اقتدار باشکوهی در شما حس میکنم و خودش برام الهامبخش بود
امیدوارم به هر آنچه الان آرزو داری برسی دوست زیبای من
احسان عزیز
چقدر پیامتون ،کامنت،پاسخ یا بهتره بگم کلام خداوند در زبان شما برای هدایت من ،عاااالیییی بود
چقدددررر زیبا نوشتی
چقددددر درکت زیباست
چقدددررر پیامت به دلم نشست
خدایا سپاسگزارم
چقدر اینجا خوبه چقدر اینجا بهشته
چقدر آدمهای با درک و شعور چون شما اینجا زیادن
خدایا سپاسگزارم
سپاسگزارم برای این سایت
برای استادم
سپاسگزارم احسان عزیز
واقعا واقعا لذت بردم
و سپاسگزارم برای تحسینت
برای توجه و درک زیبات
واقعا سپاسگزارم
و برات آرزوی بهترینهارو دارم
سلام و درود بشما دوست عزیزم.
آقا احسان گل..همیشه کامنتتون برای من صحبتهایی ویژه ایی داره..
تشکر میکنم و سپاسگزار خداوندی هستم که افراد هم فرکانسی را دور همدیگه جمع کرده.همون مجمع خوبان…تا از تجربیاتشون استفاده عالی رو ببریم..
راجه به عجله کردن گفتین.دقیقا منم به این نقطعه خیلی برخوردم..چون قانون عجله نمیشناسه..مسیر زندگی لذت بخشه..تا ما رو پیش ببره.دوستدارم کامنتتونو بیشتر بررسی کنم.
چون زندگی قبل از من با استاد..بخاطر همین عجله کردنها..خیلی جاها ارزش بیلیاقتی شدیدی رو تو زندگیم پیش میبردم..
مثالش برام..مثل اینکه تو لجنی گیر کردم هر چی دست و پا میزنم بیشتر لجن منو بسمت خودش میکشوند..
باید آرام باشیم و کم کم زباله های مخفی شده ذهنمونو بیرون بکشیم.و با سعی کردن هر بار روشون کار کنیم..
و ناگفته نمونه هر چی پیش میرم..تمام باورهای محدود کننده در هر جتبه ایی از زندگیمون کلا برمیگرده و دارم خودمو تا اونجایی که تلاش میکنم شخم میزنم..
بیشتر برام واضحتر میشه..
باید من به احساس خوب پایدار برسم.
حرفهای استاد زندگی گذشته ام را مثل یه برنامه ایی که زندگیم رو ضبط کرده و یه آن نگاش کردم…فهمیدم من برای تایید شدن کارهایی عجیب و غریبی انجام میدادم..
و همین مرور باعث شد تا بیشتر سپاسگزار قانون بدون تغییر پروردگارم باشم.
چقدر این خداوند الرحمن الراحمین هست.که میتونه تو رو در بدترین شرایط به اوج برسونه.که وقتی برمیگردی به زندگی قبلت..رفتارهات و شخصیتت برای الان یچیز هضم نشده ایی باشه.و به خودت مدام یادآوری کنی که گذشته کجا بودی الانت کجا هستی!
باز ممنون شما دوست عزیز هستم.موفق و پایدار باشید
سلام آقا احسان دوسداشتنی و آگاه من
چقدر زیبا راجب موضوع رهایی صحبت کردین و تجربهای که داشتی با ما به اشتراک گذاشتی ..
این عجله واقعا پاشنه آشیل همه ماست خصوصا خود من که تازگیها خیلی بهتر درکش کردم
من بخاطر تضادی که بهش برخوردم خیلی سعی کردم با آشنایی با استاد از مباحث ایشون استفاده کنم بخاطر همین شب و روزمو بسته بودم بهشون و همش رو خودم کار کردم و خیلی وقتا هم نتیجه خوب گرفتم ولی وقتی یکم گذشت حس کردم من دیگه قانون بلدم و باید اتفاق بزرگه بیافته بهمین خاطر هی عجله میکردم و اتفاقی که افتاد این بود که نه تنها اتفاق خاصی نیافتاد بلکه بخاطر احساس بدم از خواستهام دورتر میشدم تا اینکه بهم الهام شد و فهمیدم که دارم عجله میکنم و از روزی که فهمیدم تصمیم گرفتم رهاتر باشم و از همون روز خدا رو شاهد میگیرم هم احساسم خیلی خوب شد و هم رزق برکتم بیشتر شد
واقعا درست گفتی پسر خوب برات آرزوی موفقیت میکنم
ضمنا اون تکنیک بازی که گفتی گل گفتی و منم سعی میکنم آگاهانه بیشتر اینکارو کنم
سپاسگزارم ازت دوست عزیزم
احسان عزیز سلام
چقدر جملاتتون کلام خدا بود
وحرف هایی که نیاز بود بشنوم .
اونجایی که گفتیدآدم ها خودشون را مقایسه میکنن ،
مثلا من نگاه میکنم به تاریخ
ورود خودم به سایت وتاریخ
ورود یسری های دیگه که ازمن
خیلی دیرتر وارد سایت شدن
اما نتایجشون خیلی بیشترو
بهتر از من هست ،یا اینکه کامنت های زیاد والبته عالی
توی سایت مینویسن واین همیشه من واذیت میکرد ومیگفتم من چرت نمیتونم اینجوری باشم ولی به لطف الله
امروز توسط شما دوست عزیزو
یه کامنت دیگه ای که اونم هدایتی بود خوندم اینو فهمیدم که مقایسه کردن اشتباه است من باید خودم وبا خودم مقایسه کنم وببینم چقدر
از دیروزم بهتر شدم و به قول شما هر کس با شرایط متفاتی
به دنیا اومده یا اینکه یکی از
پایین کوه شروع میکنه و یکی
دیگه از وسط کوه به واسطه مداری که توش هست مهم اینه که به نوک قله برسیم والبته از این مسیر حرکت به نوک قله لذت ببریم واینکه نگاهمون به دنیا یه حالت بازی
باشه نه مسابقه دادن سپاسگزارم ازالله که من وبه سمت کامنت شما هدایت کرد
وسپاسگزارم از شما که اینقدر خوب روی خودتون کار کردین و پاسخ قابل درک وآسانی نوشتین .
اما یه سوال ازتون دارم که به درک بیشترم کمک کنه
اول یه بک گراند از خودم بدم بعد برم سراغ سوالم .
من به مدت سه وخورده ای سال هست که توی سایت عضو هستم و همیشه فعالیت
داشتم چند تا دوره هم تهیه کردم والبته عمل کردم ونتایج خوبی هم گرفتم اما یه مدت هست بخاطر تغذیه یا عدم سلامتیم تمرکزم به شدت اومده
پایین و علائمی که استاد توی
دوره سلامتی میگن ودارم نمیتونم درست روی فایلها تمرکز کنم وکنترل ذهنم از دستم خارج میشه ،توانایی خرید دوره سلامتی راهم ندارم
از مسیر مورد علاقم هم هنوز
نمیتونم پول بسازم ،به همین
خاطر دارم از کارهایی که بلدش
هستم پول میسازم که کار کشاورزی هستش اما توی این
کار هم نیاز به فعالیت فیزیکی
بالا داره و من هم از نظر سلامتی کم انرژی شدم برام یکم سخت شده البته تلاش من برای ساختن ثروت اینه که
بتونم دوره سلامتی را بخرم .
چه جوابی میتونید به من بگید
که کمکم کنه .
سپاسگزارم
درود بر شما زهرا جان
سپاسگزار خداوند هستم که من رو در جمع دوستان فوقالعادهای مثل شما قرار داده تا بهم کمک کنیم و زندگی زیباتری برای خودمان بسازیم
قبل ازینکه کامنتت رو بخونم یه حسی بهم گفت که باید یه چیزی برای این دوستت بنویسی و زمانی که دیدم سوال پرسیدی مطمئن شدم که این حس داره درست عمل میکنه، موضوعی که دوست دارم در پاسخ برات بنویسم و بیشتر دربارش صحبت کنم و اون:
توجه به صدای قلبه
مقایسه کردن خودمون با همدیگه از پایه و اساس یک موضوع ایراد داره اما ما باید همین موضوع رو هم برای خودمون منطقی کنیم
الان من مقاومتم در مورد اینکه نباید خودم رو با دیگران مقایسه کنم خیلی کمتر شده چون ذهن ازم دلیل میخواد، میگه میگی مقایسه نکن؟ چرا نباید مقایسه کنم؟ فکر نمیکنی داری با این حرفا خودت رو گول میزنی و واقعیت رو نمیپذیری؟
قانون جهان اینکه هر کسی داره بازتاب افکار و فرکانسهای خودش رو در جهان تجربه میکنه، یعنی همه مثل یک فرستنده و گیرنده عمل میکنیم و دیگرانی در این مسیر وجود ندارند. مگر وجود امواج و برنامههای رادیویی مختلف باعث اختلال همدیگه میشن؟ مثلاً بگی که رادیو ورزش به این دلیل موفق نشد که رادیو جوان خیلی از فرکانسها رو به خودش گرفته بود؟
آیا ما در خصوص امواج و برنامههای رادیویی اینطور فکر میکنیم و اصلاً همچین چیزی وجود داره؟
چطور میشه که درباره خودمون و دیگران میایم وارد مقام مقایسه میشیم؟
همینکه از این موضوع باخبر میشی خودش پیشرفت خیلی بزرگیه و باید خودت رو برای این درک تحسین کنی چون تو کلید گنج رو پیدا کردی به این دلیل که بسیاری از انرژی ما در مسیر مقایسه خودمون با دیگران داره اتلاف میشه و منطقی کردن این موضوع برای ذهن یعنی حفظ مهمترین سرمایه وجودیمون.
وقتی که میگی دارم روی خودم کار میکنم، یعنی دقیقاً چیکار کردی؟
آیا میتونی برای خودت توضیح بدی که من مثلاً توی این مدت این کار و این کار و این کار رو انجام دادم یا مثلاً این باور و این باور و این باور رو تغییر دادم که نتیجش شده فلان و فلان؟
چقدر واکنشت نسبت به اتفاقات تغییر کرده؟
در طول روز چقدر احساست بهتر شده؟
چقدر سپاسگزاتر هستی برای چیزهایی که همین الان در زندگیت داری و واقعاً ازشون لذت میبری؟
چقدر ارتباطت با خدا بیشتر شده و راحتتر میتونی حرفت رو بهش بزنی و صداش رو گوش بدی؟
چقدر گفتوگوهای غالب ذهنیت تغییر کرده؟
چقدر تغییر باورها رو جدی گرفتی؟
آیا به همان اندازه که باور داری اگر روی زمین کار کنی بالاخره یه پولی داری که هزینههات رو جبران کنی، باور داری که کار کردن روی باورها میتونه تو رو در فرکانسی قرار بده که خیلی راحتتر در مسیر پولسازی و تحقق خواستهها قرار بگیری؟
یا سوال مهمتر اینکه اصلاً چقدر خودت رو ارزشمند میدونی که راحت پول بدست بیاری؟
چقدر دنبال الگوهایی میگردی که باورهات رو برات منطقی کنند؟
باور اینکه میشود؟
چقدر میتونی رها کنی خودت رو از نتیجه و به چگونگی نچسبی و دستان خداوند رو باز بگذاری برای هدایت؟
چقدر باور کردی که خدا میتونه تو رو هدایت کنه به سمت خواستههات؟
چقدر به صدای قلبت گوش میدی برای انجام کارهات؟ یا فقط فکر میکنی جایی که صحبت از خدا باشه هدایت کار میکنه؟ فکر نمیکنی که مثلاً برای همین لحظه هم خدا میتونه من رو به سمتی هدایت کنه که یک قدم هم که شده به خواستم نزدیکتر بشم؟
چقدر خداوند رو نزدیک و اجابت کننده به خودت میبینی؟
چقدر باور کردی که میتونی به خواستت برسی؟
وقتی الگوها رو پیدا میکنی چه احساسی داری؟ احساس یقین و حالت تحسین یا احساس بد و حالت حسادت؟
چقدر پیشفرضهای ذهنیت درخصوص موضوعات مختلف تغییر کرده؟
چقدر تغییر وضعیت سلامتی و مالیت برات اهمیت داره؟
چقدر متمرکز و مصمم هستی که این وضعیت رو تغییر بدی یا فکرت همه جا هست الا جایی که باید باشه؟
از زمان و تمرکزت داری در کجا استفاده میکنی؟
چقدر نسبت به قبل شجاعانهتر تصمیم میگیری و بهجای اینکه بیشتر فکر و سبک سنگین کنی دل به جریان هدایت میسپاری و به هدایت الله ایمان پیدا کردی؟
چقدر خودت رو در حل مسائلت توانمندتر میبینی؟
چقدر نگرانیهات کمتر شده وقتی به وضعیت الان جسم و جیبت نگاه میکنی؟
چقدر امیدوارتر شدی که آینده بهتر خواهد شد؟
چقدر دیگه محدودیتهای گذشته رو با خودت به آینده نمیبری؟
چقدر باور کردی که بیماری، فقر و هر محدودیت دیگه طبیعی نیست و زاییده افکار خودته؟
چقدر نقش خودت رو در تغییر اوضاع پررنگ میبینی و چقدر عوامل بیرونی رو در وضعیت کنونی خودت دخیل میدونی؟
چقدر به این فکر کردی که وضعیت فعلیت دقیقاً همان چیزیه که باید باشه و این وظیفه توعه که با تغییر افکار و کانون توجهت تغییر ایجاد کنی؟
چقدر ایمان داری که خداوند در این مسیر هدایتت میکنه و هیچ پرسشی رو بیجواب نمیگذاره؟
چقدر باور داری که پاسخ خیلی سادست و در دل خود مسئله است؟
چقدر خودت رو لایق وضعیت بهبودیافته میبینی؟
چقدر برای دیدن اون لحظه زمان و انرژی میگذاری؟
چقدر باور کردی که این مسیر خیلی سادست و تو لایق این هستی که خیلی ساده به راهحلها دست پیدا کنی؟
پاسخ این پرسشها نشان میده که ما چقدر روی باورهامون کار کردیم
بنویس دوست من
مکتوب کن وضعیتت رو
ذهن خیلی زود فراموش میکنه
نه اینکه مقصر باشه، ماهیتش همینه
این وظیفه ماست که تکرار کنیم
اتفاقاً این خیلی هم خوبه که اینجوریه چون اگر اینطور نبود فراموش کردن اتفاقات بد برامون دشوار بود و احساس ندامت و گناه همه ما رو خیلی زود از بین میبرد
باید ذهن رو بیاریم تو تیم خودمون
باید مصمم بشیم برای تغذیه مناسب ذهنمون
باید برای همیشه تصمیم بگیریم و متعهد باشیم که روی ذهنمون و ورودیها کار کنیم
نباید خیلی زود تا شرایط بهتر شد قانع بشیم و مثل قبل جدی نباشیم
دلیل اینکه بعد از یه مدت طولانی ما نتیجه خاصی نمیگیریم اینکه جدی نمیگیریم
اگر همان تعهدی که در شروع مسیر داریم رو برای همیشه ادامه بدیم برای همیشه اوضاع ما فقط میتونه بهتر بشه این قانون جهانه
ما از یاد میبریم
ما زود به وضعیت یکم بهتر عادت میکنیم و دنبال باز از این بهتر نمیریم
ما سقف ذهنیمون کوچک شده
این وظیفه ماست که بزرگش کنیم
ما خودمون رو پیشرفتهامون رو نادیده میگیریم
ما کارهامون رو کوچک و بزرگ میکنیم و بهشون برچسب میزنیم
ما خودمون رو نمیبخشیم و به خودمون برای تغییر فرصت نمیدیم و دائماً برچسبهای گذشته رو همچنان به خودمون متصل نگه داشتیم
ما از قلبمون سوال نمیپرسیم
اگر هم بپرسیم بهش اعتماد نمیکنیم
داشتم چند روز پیش ورق بازی میکردم با یه عدهای که خیلی زیاد حرفهای بودند
به خودم گفتم میخوام از خدا کمک بگیرم این بار خدایا تو بهم بگو چیکار کنم
یه جوری بردی که اصلاً براشون باورکردنی نبود با اینکه دستشون خوب میومد اما نمیتونستند ببرند و متعجب بودند از اشتباهات بچگانهای که انجام میدادند و تصمیمات نادرستی که میگرفتند یا نحوه چرخش بازی که نمیتونستند از برگههاشون به خوبی استفاده کنند.
مثلاً با وجود اینکه نوبت من میشد با اینکه دستم پر نبود اما بهم میگفت مثلاً روی این برگه بازی کن و من فقط اطاعت میکردن و میدیدم که جریان چطور داره کارهارو انجام میده
این بازی من رو خیلی بیشتر درباره هدایت به فکر فرو برد
ما روی هدایت قلبمون حساب باز نمیکنیم
بهش اعتماد نداریم
قلبمون رو باز نمیگذاریم
میخواهیم با محدودیتهای فعلی ذهن خودمون مسائلی رو حل کنیم که مدتهاست عقلمون در حلش عاجزه
باور نکردیم که خداوند همه راهها رو میدونه و جوابهارو بلده
یکی از باگهایی که همین امروز داشتم با خودم دربارش حرف میزدم و برمیگرده به احساس عدم لیاقت موضوع اینکه من با اینکه پول ساده بدست بیاد مقاومت دارم
ازونجایی هم که اهل سخت کار کردن نیستم پول به میزانی که میخوام وارد زندگیم نمیشه
به همین دلیل بسیار ساده
چون اشاره کردی دوست دارم که یادآور بشم این جمله استاد در کشف قوانین رو که موفقیت فتح قله نیست
موفقیت میتونه هم قله باشه هم سرپایینی
برای ما اون چیزیه که باورش میکنیم
کی گفته که موفقیت یعنی فتح قله؟
چرا موفقیت سرسره بازی نباشه؟
همین تعریفه که ذهن ما پسش میزنه و جدی نمیگیره کارهای ساده رو و همش بهدنبال انجام کارهای عجیب غریبه و راضی نمیشه تا زمانی که سخت کار نکنی
این انتخاب ماست که مسیر چطور باشه
خداوند خودش بر همین موضوع تاکید کرده
یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ
آیا شما به همان اندازه که کار کردن روی زمین برات مستلزم زمان، انرژی و تمرکزه تا کارت رو خوب انجام بدی، نگاهت به تغییر باورهات همینطوره؟
موضوع اینجاست که ما جدی نمیگیریم
باور نکردیم که این مسیر جواب میده
فکر میکنیم کار کردن روی باورها و نتایج و اتفاقات زندگی دو تا چیز متفاوتند
کار کردن روی باورها باید در تک تک لحظات زندگیمون باشه
نه اینکه محدود بشه به یه زمانی که ما کاری نداریم و یه دفتر قلم جلومونه و یا داریم فایل گوش میدیم، نه، این معنی کار کردن روی باورها نیست
کار کردن روی باورها یعنی همیشه بهدنبال افکاری باشی که احساس بهتری بهت میدن و کارها راحتتر، سادهتر، پر بازدهتر و در حجم بیشتر و کیفیت بالاتری انجام بشن
یعنی گفتوگوهای غالب ذهنت مدام درباره بهبودها و انتظارات مثبت صحبت کنه
یعنی ذهن دائماً بهدنبال الگوها و منطقهای بهتر باشه
که این نیاز داره به تمرین
نیاز داره که توقعمون رو از خودمون پایین بیاریم و بهبودها رو ببینیم و دائماً برای خودم تکرار کنیم تا مقاومتها ذهنمون بشکنه
از شما دوست عزیزم بسیار سپاسگزارم که باعث شده درباره این موضوعات خیلی عالی صحبت کنیم
از خدای مهربان برات بهترین لحظات و نابترین تجربیات رو آرزومندم
به نام خدای مهربان
احسان عزیزسلام
سپاسگزار خداوندی هستم که در جمع دوستانی دانشمند مثل شما
قرار دارم
وسپاسگزار شما دوست عزیز هستم
بخاطر مطالب آموزنده ای که برام نوشتین ،
از دیروز بارها وبارها کامنتتون را خوندم و اشک ریختم .
کامنتتون را خوندم ونکته برداری کردم.
اونقدر این کامنتتون را میخونم تا
مقاومت هام بشکنه .
الان فهمیدم که چقدر من به خودم
ظلم کردم وبه خودم سخت گرفتم .
چقدر توقعم از خودم بالا بود ودنبال
نتایج سریع وزود بودم بخاطر همین
چقد خودم به خودم فشار آوردم .
چقدر مقاومت داشتم وخودم ونسپردم به جریان هدایت یادم
رفته بود که باید پارو نزد وا داد باید
دل را به دریا داد،خودش میبردت
هرجا دلش خواست ،به هرجا برد بدون ساحل همونجاست .
چقدر روی خودم حساب کتاب کردم
وچقدر توقعم این بود توی شغلی که
عاشقشم وتازه واردش شدم انتظارم
از همون اول نتایج عالی بود.
چقدر پیشرفتهایی که کردم ونادیده
گرفتم واین باعث شد مدارم بیاد پایین.
عزت نفسی که ساخته بودم وبیاره
پایین
توکل وایمانم وبیاره پایین
خدایا دمت گرم که تو این مسیر را
آسونش کردی
دمت گرم استادی آفریدی که از آسون ترین راه ما را به تو وخوشبختی
سعادت برسونه
دمت گرم دوستانی آفریدی آسان شدن برای آسانی ها
خداوندا من را ببخش که یادم رفته
بود نشانه هایی که از تو بود بیاد بیارم ،خواب هایی که بهم الهام کرده
بودی وفراموش کرده بودم حتی تو
خوابی که سوره ضحی را برام فرستادی ،گفتی من همیشه پیشتم
وحواسم بهت هست قسم خوردی به
روز وشب که هوامو داری.
اره من تغییر کردم من پیشرفت کردم من روابط عالی وعاشقانه ساختم حتی توی این حوضه علاقم
که روانشناسی هست کمک کردم زندگی چندین نفر تغییر کنه وعالی
بشه .
خدایا من در طول روز همیشه آروم
بودم چون تورا حس میکردم .
ممنونم احسان عزیز که دوباره کمک
کردی خودم وپیدا کنم وبه خودم سخت نگیرم ، ازامروز شروع کردم
دوره هایی که دارم ودوباره روش تمرکز بزارم وکار کنم ،شروع کردم
دوباره تمرین ستاره قطبی انجام بدم
ودیروز نشانش دیدم .
اونقدر کامنتتون را میخونم تا مقاومت هام بشکنه واونقدر میخونم
تا بتونم به تک تک سوالهایی که پرسیده بودین وبهم کلی کمک کرد
جواب بدم .
بازم ازتون سپاسگزارم
انشالله که هرروز توی این مسیر
زیبا لذت ببرین شاد باشین وتوحیدی
ودرپناه الله مهربانی ها باشین .
خدایاشکرت……
سلام احسان جان عزیز دوست خوب توحیدی ام
آقا احسان باعشق درود بر تو و ممنونم از شما که چقد کامنت زیبا و چه سوالهای بسیاااار زیبا رو مطرح کردین برای ایجاد خودارزشمندی در خود از کامنتت کلمه به کلمه اش لذت بردم
و اون قسمتی که گفتین ما ذهنمون کوچیکه ووگنجایش نعمتهای بیشتر یا بزرگتر در روز و نداره یعنی امروز یه خواسته ای یا نعمتی وارد شد دیگه ذهن میره رو حالت خنثی تا فردا یا طبق ظرف درون تا چند روز بعد این یعنی عدم احساس لیاقت اینو خوب درک میکنم چون خودم چندین سال تو کسب و کارم اینطوری بودم که نتونستم رشد کنم اینو کاملا قبول دارم که ما هر نعمتی بما رسیده باید بابتش شکرکنیم و باید جرات کنیم به خدا بگیم حالا که اینو دادی اونم میخوام فلان چی و هم میخوام اینجاست که ایمان واقعی رو میشه که ترس داری یا ایمان و این جهان جای آدمای ترسو نیستتتتتتتتتتتتتتت
دمتگرم احسان جون داداش گلم که گفتی تا منم بگم و بفهمم چمه
دوستت دارم رفیق
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت دوست همفرکانسی عزیزم
این کامنت شما که در پاسخ به دوست عزیزم بود واقعا عالی بود واقعا بینظیر بود
احساس میکنم خداوند از طریق کامنت شما داره باهام حرف میزنه
داره بهم دلگرمی میده
داره بهم میگه پریسا صبر داشته باش
داره میگه این مسیر درسته حالت رو خوب نگه دار
داره میگه نکنه از مسیر خارج شی
نکنه ایمانت ضعیف شه داره میگه عجله نداشته باش و حالت رو خوب نگه دار
تو بینظیری پسر
از خداوندم سپاسگزارم که من رو به این مسیر هدایت کرد به این سایت هدایت کرد
به دوستان و افرادی هدایت میشم در این سایت و کامنتهاشون رو میخونم که قلبی زلال دارند و نشانه هارو درک میکنن و من دارم کلی مطلب می آموزم و به صورت تکاملی درک میکنم
از خداوند هدایت میخوام که همه مارو در این مسیر ثابت قدم قرار بدهد
از استاد عزیزم و مریم بانو هم به خاطر فراهم کردن این بستر سپاسگزارم.
شاد و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی دوست عزیزم
سلام خدمت استاد و همه دوستان
استاد به ما فرصت درک این آگاهی ها را دهید
استاد من هنوز فایل جدید را ندیدم
یعنی استاد من فایل دانلودی و محصولات برام فرقی نداره ، همش را واو به واو باید بنویسم
ببلعم
دیگر این دوره احساس لیاقت را که نگو
من به خودم تعهد داده ام تمام کامنت های این فایل های احساس لیاقت را مثل کامنت های محصولات بخوانم
فعلا 19 صفحه کامنت است و فایل جدید آمده من هنوز صفحه 3 هستم ولی تا ظهر تمام میکنم
وبعدش میروم سراغ این فایل جدید
وای استاد کامنت ها فوق العاده اند
دوره احساس لیاقت عالی است
استاد یه کم بهمان زمان دهید
برای درک این آگاهی ها
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلامبه استاد عزیزم مریم عزیز وهمه بچههای با صفای این سایت زیبا
استاد عزیز من قبلا حدود 5 الی 6 سال پیش تمام این مواردی که ذکرکردیدرا داشتم و حتی در اطرافیان نزدیکم همهمینمسایل را میدیدم و شاهدبودم ولی به لطف خدا و بی شکهدایت عالی خداوند که هیچ چیز جز لطف خداوند مهربان برام نبوده هدایت به سمت اموزش های مجانی شما و بعد از کار کردن روی دوره های شما واینکه ورزش را هرروز ادامه دادمتا الان کلا شخصیتم تغییر کرد
نمیگم کلا برطرف شده هنوزم هست یک باقی مانده ای از اون نیاز به تایید شدنتوسطدیگرانرا هنوزدارم که هرروزدارمروشکار میکنم نا بهتر وعالی تربشمولیدر کل چیزی که الانهستمبا قبلماصلا قابل مقایسه نیست از بس متفاوت شدم به لطف خدا کههمشهدایت خداونده
میدونید اینبحث ها همش یک شیرازه و اصل داره همش بهیکنقطهمیرسه منبارها وبارها در کامنت هام نوشتم وشما همهمشتاکیدداریدرواینموضوع کهاصل را باید گرفت
وقتی اصل را دو دستی میچسبی بهنظر من همه چیزبا یکتلاش کوچیکدرستمیشه ولی وقتی اصل تودستت نباشه مدام از اینموضوعبهاونموضوعپرتمیشی وکلی انرژی میگیرهو کلا گممیشی توموضوعاتمختلف
و اوناصل
توحیده باوربه اینکهقدرت فقط یکی استواونذات پاک الهی رب العالمین پروردگار وفرمانروای جهانیان است وبس
وقتی ماتوهمه مسایل خط کش توحیدرا بزاریم عزت نفس احساس لیاقت همه چیز درست میشه البته که بایدخودمون را لایق خوشبختی و ارتباط با خداوند بدونیم تا این مهم را درککنیم ولی من میگم درک همین موضوع هم قطعا هدایت خداوندهوهمیندرکهمازتوحیدوشناختخداوند میاد
خیلی جاها بوده مابدون این اگاهی ها توحیدی عمل کردیم باجندادیم اصلا از این موضوعات خبر هم نداشتیم ولی همین کهتوحیدی عملکردیمباعثشدهما چندینقدمرشد کنیم وبالا بیاییم
من شخصا در مورد تایید شدن توسط دیگران در فضای مجازی هنوز نیاز به کار دارم البته این طبیعی عست کههر کسی وقتی تایید میشه خوشحال میشه حتی خود شما همازتایید دیگران قطعا شاد میشید چونمن بارها شنیدم که گفتید با عشق کامنتها را میخوانید و همین ارسال کامنت تایید هست منظورماینه که همه انسا نها با تایید شدن احساسشون خوب میشه ولی
اگر اینانسانها وابسطه اینتایید شدنها بشن یا اینکهانسانها دارنمسیرشونمیرنخوبتاییدهممیشن
ایندوتا بینهایت با هم فرق داره
من یکمسیری را میرمکهتاییدبگیرم ، یا اینکه منهدفممسیرمهستدرحینمسیر تایید هممیشم
تفاوت اینجاست که یکسری کلا مسیر را میرنبرای تایید گرفتن ، و یکسری مسیر را میرن چه تایید بگیرنچهتایید نگیرن هدف ها متفاوت هست
منم دوستدارم لباسم ست باشه وبرمبیرون ولی ایا ست کردن لباسم برای گرفتن تاییده ؟ یا ست کردن لباسم کار هرروزمهست برای زیبایی بیشتر برای اینکه من لایق بهترین تیپ وشاد ترین تیپ وتمیز ترین اباس ها هستم چون انسان دوستدااشتنی هستمچون انسان با ارزشی هستم !؟ حالا تواین مسیر تایید هم میشم
دقیقا مثال دیگش اینه
من چند روز پیش پسرم با عشق برام با پول توجیبی خودش که بسیار براش با ارزشه وکلی هدف وارزوداره برای من یک گل زیبا خرید مادرش به من پیام داد که علی عاشق تو هست وتورا خیلی دوستت داره من اصلا تعجب نکردم من اصلا ذوق زده نشدم من اصلا حواب ندادم وااااای چقدر عالی که پسرمونعاشق منه
من بارها و بارها و بارها در دفاتر شکر گذاریم بابت اینمساله از خداوندتشکر کردم و همونروزم کلی سپاسگزار خداوند وپسرم شدم ولی من اصلا محتاج این گل نیستم من دارم مسیر خودما میرم ومطمانممسیرمدرسته مطمانممسیر من مسیری هست که همونجیزهایی کهدوستداشتمرا برام فراهم میکنه ولی خودما وابسته اونها نمیکنم تو ثروتهم همینه توروابط هم همینه
ومیگم همه اینها توحیده
مثالش توهمینسایت هم هست توهمین کامنت ها هم هست دیروز یکخبری خوندم که فلان پروفسور ترک 300 هزار تا فلاورداره ولی فلان شومن ترک 15 ملیونفالور داره اگر کسی تمرکزش رو فلاور و لایک باشه قطعا با دیدن اینموضوعدیوانهمیشه ولی اون پروفسور اصلا براش مهمنیست که چند تا فلاورداره چوناون داره مسیرش میره وقطعا اگر جزو خواسته های اونپروفسوردیدهشدنباشه این اتفاق براش رخ میده به جور دیگه و اگر الان نشده شاید کلا خواسته اش نبوده دیده شدن
هدف هر کسی مهمه
هدف من هست که بتونم در موضوعات مختلف سایت کامنت بنویسم و از نتایج و تجربیات خودم بنویسم که تمرکزم بر نکات مثبت و خودسازی باشه و نظر وکامنت های خوب دوستان را هم بخونم حالا در این مسیر کسی لایک میکنه یا نمیکنه اهمیتی نداره برام هدف لایک نیست
ولی اگر هدفم گرفتن لایک باشه این میشه عدماحساس لیاقت
همه چیز به هدف گرهمیخوره وچههدفی بالاتر از توحید چههدفی زیبا تر از هماهنگی با خداوند وقتی با اون هماهنگ باشیم همه خواسته های ما خود بخود اتفاق می افته الهی شکر بابت ایننظمدقیق جهان الهی شکر بابت این قوانین عالی جهان الهی شکر بایت حال خوبم الهی شکر بابت تکتک دقایق عمر من در این جهان زیبا
بههر حال ایندورهقطعا دوره عالی هست وموردنیاز من که بشدتهست ودر زمان مناسب انشا الله تهیه میکنم
ممنونم استاد عزیز بایت مثال هایی که زدید
در پناه حضرت حق رب العالمین باشید
وحید ربانی
سلام آقا وحید
ممنونم بابت کامنت عالیتون و اینکه سخاوتمندانه آگاهی هاتون رو با ما ب اشتراک گزاشتین و اصل رو بیان کردین
اینکه توحید اصل هست و من با باور ب اینکه انسان ارزشمندی هستم و لایق دریافت الهامات الهی و حتی هم صحبتی با خداوند هستم و رفافت با خداوند
و در همه جنبه ها سعی کنم احساس خودم رو بهتر و بهتر کنم و در موضوعات مختلف صفر و صد عمل نکنم
﷽
بنام خداوند بسیار بخشنده ، ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است
سلام به شما و سلامت باشید فرهاد عزیز دوست خوبم
عاشقانه دوست دارم هرچیزی که یاد گرفتم و عمل کردم را به دوستان همفرکانسی خودم بگم بله درست فهمیدید همه چیز توحیده
خداوندی که جواب تمام سوالات میدونه و به اسانی میشه ازش درخواست کرد و جواب شنید به شرط ایمان و عمل به شرط حرکت وشجاع بودن به شرط اعراض از ناخواسته ها وتوجه به زیبایی ها که او همواره خالق زیبایی است
ممنونم از شما دوست عزیز براتون ارزوی بهترین ها را از خداوند دارم
در پناه حضرت حق باشید
درود بر شما وحید جان
دوست زیبا، پرانرژی و ربانی من
همینطور که داشتم نوشته پربار شمارو میخوندم این صحبت استاد که ارزش کامنتها از کتابهای موفقیت بیشتره برام مرور میشد
درک پیشرفت دوستان و درسهایی که میگیرند خیلی به باورسازی بیشتر کمک میکنه و خیلی هدایتگرتره
وقتی روی خودت کار میکنی تو بارها و بارها پیش ازون چیزی که در واقعیت تجربه کنی در ذهنت بهش رسیدی و برات کاملاً بدیهیه
یادآوری این قانون توجه ما رو خیلی بهتر روی اصل قرار میده
موضوع توحید خیلی موضوع جالبیه
هربار از لمس کردنش شگفتزدهتر میشم
خیلی سپاسگزارم از شما دوست نازنینم و امیدوارم که بهترین لحظات و نابترین احساسات رو در کنار خانواده عزیزت تجربه کنی
سلام وآرزوی سلامتی برای استاد نازنین وهمه ی متعهدین
تبریک وتبریک به مناسبت سال جدید تحصیلی
باز آمد بوی ماه مهر بوی بازی های راه
مدرسه
در میان کوچه های خستگی
میگریزم در پناه مدرسه
دلم میخواهد از چهارشنبه ی زیبایم برایتان بگویم
روزی پر از تحسین
روز چهارشنبه معلم پسرم از ما خواست که به جلسه برویم
تقریبا همه ی اولیا آمده بودند
معلم پسرم آقایی بسیار جوان21 ساله بودند
قبل از آنکه به کلاس بیایند ناظم مدرسه به کلاس آمدند
کلی از معلم تعریف و تمجید کردند
چون قبلش یک سری از اولیا برای شکایت ودلخوری به مدیریت رفته بودند و گفته بودند که چون پارسال آقای معلم سوم را درس داده پس نمیتونه پنجم را درس بده،،
ولی ناظم با درایت و خردمندی جواب داد مطالب کتاب ها (محتوا)را
در ده دقیقه ما مرور میکنیم و همه میتوانیم همه ی پایه هارا درس بدهیم گفت حتی شما هم میتوانید وقبلا هم این کار را کرده آید که مطالب را از گوگل و،،،یاد گرفته آید و به بچه هایشان آموزش داده اید
مهم نگاه معلم وآموزش معلم و تجربیات معلم است
دونوع ساز یاد گرفته اند که به همهی سنین آموزش میدهند
ومسلط به سه زبان آلمانی ،انگلیسی وفرانسه هستند
توانمندی های بالایی دارند
معلم وارد کلاس شد وچه قدر محکم ومودبانه توضیح داد که چه روش آموزشی دارد
گفت که شما نباید از معلم به عنوان حربه ی ترس برای کودک استفاده کنید
مدرسه باید مکانی امن وشاد برای بچه ها باشد
اون سیستم آموزشی که قبلاً بوده اشتباه است
من سعی میکنم بیشتر مطالب در کلاس به بچه ها آموزش داده شود و همین طور یاد گیری کامل در کلاس روی داده شود
دروس هدیه ها وقران در کلاس پرسش وپاسخ است و نیازی نیست در خانه بخوانند
و نکته ی مهم این که گفت تکالیف ریاضی
را بگذارید هرچه قدر خودشان میدانند در خانه بنویسند
یکی از اولیا پرسید اگر اشتباه بنویسند چه
معلم گفت خوب اشتباه بنویسند اینجا تمرین ها را حل میکنیم و یاد میگیرند ودرستش را مینویسند
این سیستم غلط بوده که به خاطر اشتباه نوشتن بچه ها باید خجالت بکشند ،،،
در اشتباه کردن است که مسیر های درست برای ما مشخص میشود
و درس علوم را هم با انجام دادن آزمایش یاد میگیرند
و نکته ی مهم دیگر گفتند که ما ارزیابی کلاسی داریم واون ارزیابی کلاسی نمره ی آخر ترم میشه ،وچیزی به نام امتحان نداریم
چه قدر خیالم بابت این حرف معلم راحت شد ولی بعضی اولیا شاکی شدند
دوباره یه سری از اولیا گفتند که با این روش شما ممکنه بچه ها بی خیال باشند
ومعلم با لحن قاطعانه و منعطفانه وخردمندانه اش توضیح داد جای هیچ گونه نگرانی نیست
به من اعتماد کنید ،،نیازی به فشار آوردن به بچه ها برای درس خواندن نیست
بزارید راحت باشند .برند با گروه همسالان خود بازی کنند تا تجربه کسب کنند.در کتاب خانه ی عمومی اورا ثبت نام کنید تا کتاب خواندن را یاد بگیرد
درحالیکه این نکات ارزشمند را میگفت با خودم مرور کردم که چه سال های سختی را برای فهماندن دروس و حفظ دادن آن ها به پسرانم به خرج دادم ،،دروسی که باید فقط برای یک بار امتحان بدهند و بعد فراموششان میشد
ادامه ی حرف های معلم
گفت نباید درس خواندن برایشان کسالت بار باشد
(درس خواندن برای پسرم کسالت بار بود)
به بچه ها سخت نگیرید
چرا به بچه هایتان سخت میگیرید
(چه قدر به بچه هام در درس خواندن سخت گرفتم)
هرچه قدر سخت بگیرید دنیا هم به شما سخت میگیرد
بگذارید بچه ها در محیط مدرسه لذت ببرند(حرف هایش طبق قانون بود وبوی حرف های استاد را میداد)
یک ماه به من اعتماد کنید
من تجربه ی کافی در مورد آموزش دارم و آموزش دادن را خوب بلدم
ولی باز هم یک سری از اولیا شاکی بودند و میگفتند اگر سخت نگیرید سال دیگر ممکن است با معلمی روبه رو شوند که سخت گیری کند
و معلم جواب داد،حق شما هم این است که از او قاطعانه بخواهید سخت گیری نکند
حرف های معلم همه ی الگوهای اشتباه ذهنی مرا پاره کرده بود
ومیدانستم درست میگوید
معلم:
میل خودتان است این روش آموزشی من است میتوانید فرزندتان را به کلاس دیگری ببرید .ولی من از روش آموزشی ام بر نمیگردم
نخواهید من بچه هایتان را بترسانم
با حرف های درست و به جایی که با این سن و سال کم میزد مدام در دلم او را تحسین کردم وخدای بزرگ را شکر کردم به خاطر وجود چنین معلمی
خدایا چه قدر طبق قانون حرف میزد ،چه قدر بااین سن کم پر از خردمندی بود و احساس لیاقت میکرد که گفت من از روشم بر نمیگردم
انگار همه یمان تنمان میخارید برای سختی
خنده دار است نه؟؟
گفت:
از شما خواهشمندم جلوی بچه هایتان دعوا نکنید .بعضی از شاگردانم پارسال روحیه ی پرخاشگری داشتند و گاهی افسرده بودند وبعد متوجه میشدم که پدر و مادرشان جلوی بچه دعوا میکردند
گفت:البته بچه ها با هوش هستند و همه چیز را خوب می فهمند حتی اگر جلوی آن ها دعوا نکنید ولی بدانید که تنش های شما را وقتی میبینند بدتر در روحیه ی آن ها اثر میگذارد.
چه قدر اورا تحسین کردم که به آموزش خود ایمان داشت
وسال گذشته نیز کلاس سوم تدریس کرده بود و همه ی اولیا وبچه ها از او راضی بودند
خدایا یعنی این قدر راحت بود
انگار بار سنگینی از دوشم بر داشته شده بود
خدایا شکرت به خاطر معلم بی نظیری که نصیب پسرم کردی ناظم گفته بود که قرار بوده این معلم برای مهاجرت به خارج از کشور برود که یکی دوماه دیگر مشخص میشود وبه ما اطمینان داد که به روحیات بچه ها اهمیت میدهد و فعلا نمی رود
وار خود معلم هم پرسیدیم که آیا وسط سال به خارج از کشور میرود
واو به ما اطمینان داد که نمیرود و نمیخواهد بچه ها ضربه ی روحی روانی بخورند وتا پایان سال تحصیلی در کنار بچه ها میماند
چه قدر این معلم جوان زود تکامل خود را طی کرده بود چه قدر پر از آگاهی و عشق بود
آرامش عمیقی داشت و پر از احساس لیاقت
سوالات را یکی یکی با طمانینه و درایت جواب میداد
کلی برای من آموزش داشت
روش آموزشی اش مثل خودش تر و تازه وزلال بود
آگاهی های که به ما داد مثل یک مرد چهل ساله بود
حرف هایش از باوری محکم و قانون مند سرچشمه میگرفت
من مطمعن بودم درخانواده ای عالی
بزرگ شده و یا استادی مثل عباس منش دارد
سپاس از خداوند مهربان
سپاس از نو بودن وتازگی وعشق
وسادگی
بنام خداوند مهربان
سلام دوست عزیزم
چقدر زیبا از حرفهای معلم جوان گفتید
سال گذشته معلم کلاس اول داداش من هم یک پسر جوان بود که دقیقا مدل درس دادنش به بچه ها با بازی و خوشگذرانی بود
یادمه روزای اول یک خط به داداشم تو دفترش مینوشت و من کل اون صفحه رو بزور سره داداشم مینوشتم
یکروز تو دفتر داداشمنوشت
خانوم شریفی لطفا فقط یک خط بنویسد و کل صفحه را ننویسد
با خودم گفتمینی چی مگه با یک خط نوشتن یاد میگیره
بعد ازونور دختر عموم که تو روستای بالایی ما بود اخر هفته ها یادمه یکبار 25صفحه درس داده بود بهش و اونم تو دو سه روز تعطیلی باید مینوشت
نتیجه کارنامه میان ترم داداشم همه درسهاش خیلی خوب و قشنگ میتونست بخونه و بنویسه تااون کلماتی ک اموزش دیده بود رو
و دختر عموم که حتی کلمات رو نمیشناخت
واقعن ما فکر میکنیمبا سختگیریِ که همه چیز عالیی میشه
واقعن روش جدید تدریس خیلیی فوقالعادست و خداروشکر میکنم که هرروز جهان داره جای بهتری میشه برای اونایی ک اسون میگیرن
درپناه الله یکتا باشی
سلام و عرض ادب
چقدر از کامنت شما لذت بردم سپاسگزارم بخاطر به اشتراک گذاشتن تجربه معلم جوان
اگر براتون مقدور هست و تمایل داشتین بعد از یکماه در مورد رود آموزش این معلم جوان باز هم بنویسید
من برای این تیپ افراد ارزش فوق العاده ای قائل هستم و باز هم از شما سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون
موفق باشید
سلام اعظم جانم
حس خوب اون معلم بسیار جوان رو از نوشته های شما گرفتم و چقدر تحسینشون کردم که به قول شما با سن کمشون،بسیار پخته و فرهیخته عمل کردن و چقدر خوبه که بچه ها هر سال این چنین معلمان شاد و آگاه و دانایی رو داشته باشند تا هم از اول کودکی راه درست رو در پیش بگیرند و هم آموزش های مدرسه به دردشون بخوره و دیگه نیازی نداشته باشند بعد از طی سالیان زیاد دوباره بیان از اول باورسازی کنند!باور خوبی که از کودکی در ذهن بچه ریشه دار بشه در بزرگسالی اون رو تا چند مرحله رشد میده
خیلی احساسم نسبت به اون معلم خوب شد و بسیار لذت بردم از آگاهی و دانایی که با وجود سن کم داشتند
و تحسین کردم شما رو که از دید قانون ،ویژگی های مثبت معلم جوان رو بزرگ و بلد کردید.
سلام دوست عزیززز،
چه قدر از کامنتتون حس خوبی گرفتم
چه فرکانس عالی شما فرستادین که با همچین معلمی همفرکانس شدین ،منم از خداوند درخواست کردم که در زمینه آموزش و یادگیری دروس فرزندم احساس خوبی داشته باشم ،چون پسرم کلاس دوم ،روند اموزش و یادگیریش برام یه معضل فکری شده ،اینقدر که معلم کلاس اولشون بهش سخت میگرفت و با من تماس میگرفت که بیشتر و بیشتر باهاش کار کنم ،اون سال تحصیلی من همش در احساس استرس و نگرانی به سر می بردم ،طوری که حتی به پسرم کلی استرس وارد میکردم ،بهس سخت میگرفتم و از مسیرم کلی فاصله گرفته بودم
سلام دوست عزیز
چقدر تجربه خوبی کفتید خوبه که توجه کردید
چقدر خوبه به روش های جدید معلم اعتماد کردن و چه معلم آگاهی داره و قانون رو میدونه سخت بگیری دنیا به خودت سخت میگیره
بعضی مواقع برای نظم به پسرم سخت میگیرم خالا چرااا
چون منم بچه بودم جور دیگری تو ی سری از کارها بهم سخت گرفته شده و ضمسر نا خود آگاه یاد گرفته به غلط اگر میخاس کسی چیزی یاد بگیره سخت بگیر
و چه معلم اکاهی که از بچه ها نمیخاد کامل باشن و استرس کامل بودن و عدم عزت نفس داشته باشن اجازه اشتباه به دیگران دادن خودش باعث میشه خودتو در گیر اونا نکنی و این یعنی احساس لیااقتتت
لذت بردم از کامنت شما در پناه خداوند مهربان و بخشنده فراوانی باشید
سلام و درود بر آجی خوبم
من این کامنتو دومین بار که دارم میخونم و چقد نکته و پیام رهایی و آزادی و زیبایی داره که ولا بیلااااا به خودمون و بچهامون سخت نگیریم بابا این کتاب خوندنها فقططططط بدرد همین دوره اش میخوره اصلااااا تو زندگیش لازم نمیشه تو زندگی شاد بودنش مهربان بودنش بخشنده بودنش راضی بودنش آروم بودنش بکارش میاد نه علوم نه ریاضی نه هندسه نه هیچی همه فقط مال دروه تحصیله اینقد واس چیزی که بدرد زندگیش و درونش نمیخوره سخت نگیریم و اگه هر چی بیخیالتر باشیم و مدیریت خوب رو اعصاب و روان خودمون داشته باشیم هم بچهامون استعدادشون رو میشه هم تو مدرسه میتونن موفق باشن هم فردای زندگی ولی متاسفانه اینارو ما ایرانیا و یا شایدم خیلی جای دیگه یاد نگرفتیم که این شده هیتلر ها صدام ها و داعشی ها و آخوندها تولید شدن که دین و ایمان مردم و به یغما بردن و برده داری و شرک پرستی در این عصر و دایر کردن همه مشکلات از آموزش غلط اول خانه بعد مدرسه بعد جامعه هست یعنی اگه ما پدر ومادرها خوب باشیم بدنبال رشد درونی باشیم بیسمونو خوب کنیم مطعمن همین بچها مدرسه رو و بعد جامعه رو درست خواهند کرد پس طبق حرف شما خواهرتوحیدی و گلم که از تجربیات زیبات برامون نوشتی نتیجه میگیریم مشکل اصلی تو هر دوره ای از پدر ومادر قبلا که اطلاعات رسانی مثل الان نبود و کنار میزاریم ولی پدر و مادرای جوان ووامروزی مثل خودمون نبایددددد با بچها بهیچ عنوان در هیچ شرایطی بجنگیم بجای جنگ باید حرمتداری کنیم بزرگی کنیم تا هم جایگاهمون در خانه و ذهن بچهامون خوب حفظ بشه هم اینکه به بچهامون یاد میدیم با بچهای خودشون که آینده سازان جامعه بعدی هستن چجوری رفتار کنن ما بایددددد مسولیت پذیر باشیم و سخت کوشی رو در هر مرحله ای از زندگیمون دور بریزیم و آسان کاری و آسان دریافت کردن را یاد بگیریم و یاد بدیم باید از ذهنمون این قانون و از بین ببریم که نابرده رنج گنج میسر نمیشود باید بگیم نابرده فکر و اندیشه گنج میسر نمیشود
درود بر شما دوست خوبم درووووود.
کامنتون خیلی برام لذت بخش و یاداوری آگاهی ناب بود
و اینکه دم این معلم جوان گرم که با این سن کمش چقدددد افکار روشن و زیبایی داشت دعا میکنیم که آموزش وپرورش ما پر بشه ازاین معلمین که دیدی که ایشونم قصد پرواز کردن به اونور آبو دارن چرا چون اونوریا ارزش خودشونو فهمیدن چقد بالاست چون اونوریا خودارزشمندی شون بالاست که دارند همچین آدمایی رو جذب میکنن از کجا از یک کشور دیگه حالا باید بفهمیم که این احساس لیاقت چیکار میکند با ما
ما برای حفظ این آدما باید ارزشمونو ببینیم و درک کنیم که چقد لایق بهترینها هستیم همینجوری بدون انجام هیچکاری ما لایق بهترینها هستیمممممم اینو درک کنیم تمومه اطراف ما جامعه ما پر میشع از آدمای خوب معلمین خوب آموزگارهای خوب پزشکای خوب البته اینقد سلامتی زیاد میشه که پزشکا میرن دنبال تحقیقات چگونه سلامت بمانیم دیگه کمتر بفکر معالجه کردن میشن خدا همه مارو طبیب و آموزگار و دانشجوی حاذق آفریده اینو ما باید درک کنیم خدایا بما درک عالی برای فهم بیشتر خودمون عنایت بفرماید آمییییییییین
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم
تشکر میکنم بابت دوره جدیدی که آماده شده خدارو هزاران مرتبه شکر
معنی کلی احساس لیاقت یعنی این که من برای شاد بودنم توی هر زمینه ایی بع چیزی بیرون از خودم نچسبم یعنی در هر زمینه ایی دنبال یه چیزی بیرون از خودم نباشم تا حال منو بخاد خوب کنه توی اون زمینه و حالا کلیپ این فایل بیشتر درمورد شاخه روابط بود
یعنی من هرکاری رو که دوست دارم درونن انجام بدم و لذت ببرم به چیزی نچسبم رها باشم تشخیص بدم که همه ما یکی هستیم و اینو درک کنم که فقط ایمان ما هست که به خداوند میرسد ولاغیر
احساس لیاقت یعنی نترسیدن در مورد موضوعی مثل روابط شجاع بودن با خودت حالت خوب بودن، یعنی دنبال تایید نبودن یعنی ادا در نیاوردن به معنی واقعی یعنی خود واقعیم بودن یعنی باور به نعمت فراوانی توی تمامی زمینه ها این احساس ریشه داره و چقدر گستردس الان که فکر میکنم متوجه حجم گستردکی این موضوع شدم
الان به شدت خابم میاد و چشمام داره بسته میشه فردا به امید خدا میام و کامنت می نویسم باز دوباره چون این موضوع خیلی مهمه و باید ریشه ایی روش کار بشه
عاشقتونم فعلا
خدای من چقدر خندیدم به همچین روابطی و اتفاقاتی که تعریف کردید استاد : )
باورم نمیشه که همچین رفتاری و روابطی هم باشه! : ) چون خودم اصلا نمیتونم درک کنم همچین رفتاری رو از آدما و البته که میدونستم هست! چون واقعا چیزای عجیب و غریب آدم زیاد میبینه تو این جهان که یکیش همین رفتار خنده دار و مضحک به اصطلاح دختر و پسرها و خانم و آقایونی هست که گاهی میبینه و میشنوه تو این جهان.
راستش استاد من فکر کردم یه آن که الله و اکبر خدایا شکرت انگار استاد این فایلو شاید برای من سریع داد بیرون و گذاشت رو سایت چون امروزِ من از دیروز کلا پای کند و کاو و کنجکاوی و صرف شدن پای جلسه اول دوره «احساس لیاقت» و معرفی اون گذشت، و جواب دادن به تمرینات و تفکر و تعمق در آگاهی های اونها، و وقتی الان یهو دیدم این فایل جدید قرار گرفته و اسمش علائم عدم لیاقت هست، پیش خودم گفتم این حتما یه چیزی برای من داره و حتما استاد از نوشته های من شاید یه نکته مهمی رو برای من داره و خداوند اینطوری میخواد منو آگاه تر کنه و به وضوح بهتری برسونه، و البته استاد اینم بگم که نمیدونم چرا از خودِ اول شروع صحبتای شما تو این فایل احساسم خیلی خوب بود و میتونم بگم حس بهتری نسبت به کل امروزم رو داشتم، و چقدر داشتم میخندیدم از خنده روده بر شدم پای مثال های شما و اون حالت تعریف کردنتون.. : d : )
استاد من عاشقتم..
تامام
نوخطه سرِ خط : )
من بالاخره اون معمای وجودیم رو پیدا میکنم اون سوال و جوابایی که مدام با خودم دارم و پیگیر برنامه های شما هستم و ضربه ها هم خوردم و دارم میخورم همچنان و کماکان و نون نداشته باشم بخورم اما دوره های شما رو به محض اینکه پول دستم باشه بی درنگ میخرم و استفاده میکنم تا روی جهان و این رمز و راز خنده دار رو که جواب نمیگیرم یا میگنم انگار مثلا قوانین برای من برعکسه و هرچی تمرکز و کار میکنم روی آموزش ها و روی خودم انگار جهان برعکس عمل میکنه برای من و انگار کلا سرِ لج پیدا کرده با من همه چیز این جهان و یا میخواد صبرمو بسنجه رو پیدا میکنم و روشو کم میکنم! من که از مرگ ترس و واهمه ای ندارم! بیفتم بمیرمم تو فکر نیستم و با خنده میمیرم : ) : d
دیگه بدتر این که نیست!
استاد کلا ازبس من از خود بچگی تو عالم خودم بودم و بخدا حال کردم با اون شور و شوق دوران کودکی حتی نوجوانی و جوانی با هم دوره ای های خودم با کسایی که تمام بچگی و اوایل جوونیمون باهم بودیم و خوش بودیم و میخندیدیم به همه چیز و هیچ چیز این جهان به هیچ کجامون نبود و الان اونها سالیان ساله که رفتن به اصطلاح سر خونه و زندگیشون ولی من همچنان مثل مَــــــــــرد! : )) موندم سر حرفم و بخدا میخندم فقط به همچین رفتار و اتفاقات و روابطی که ازش حرف میزنین و خودمم همیشه اون موقع ها با دور و بریای خودم با همسن و سالهای خودم با پسرا این چیزارو میشنیدیم و میخندیدیم! : ) یا کلا تو خونم بوده همیشه این چیزا که اتوماتیک وار توی این فاضا نباشم و توی فضای مردونه و تنهایی لذت بخش خودم باشم و یا اگرم با دختری بودم زمانی اصلا همچین چیزایی رو تجربه نکردم خداروشکر و خیلی راحت و ریلکس و بی دردسر بوده رابطه واسم، البته گاهی شاید بخاطر اون خصلتای وجودی و طبیعیه خانم ها شااااید مثلا یه کوچولو گاهی با بعضی چیزای طرف مقابل پیش خودم گفتم یا خدااا بیا و درستش کن! و این صحبتا : ) ولی انصافا خداییش هیچ چیز خاصی نبوده و من تجربه نکردم که بخوام دنگ و فنگ داشته باشم تو رابطه و اذیت بشم و یه آب خوش از گلوم پایین نره..
اینا که بحث سالها پیشه و من خیییییییییییییلی وقته سالهاست که کسی تو زندگیم نیست و تنهایی صفا کردم واسه خودم و همیشه میگم به آدما که گاهی ازم علت جوون موندنم و انرژی و ظاهرم رو با سن واقعیم یکی نمیدونم و واقعا باور پذیر نیست واسشون ازبس که جوون میزنه تیپ و قیافم، که علت اصلی این رمز و راز اینه که با هیچ دختری نبودم و نیستم : )) : d
خلاصه استاد این نصف شبی بسی خرسند شدم پای این فایل دلیلشم نمیدونم : ) شایدم شما یا دوستان درکم نکنین و یا دلیل خنده ام رو متوجه نشید..
به نام خدای وهاب
سلام به استاد و بانو شایسته و همه بچه های خانواده گروه تحقیقاتی عباسمنش
چقدر به این دوره احساس لیاقت نیاز دارم من که هرچی رو تو زندگیم هست از عدم احساس لیاقته
70٪دوره های استاد رو داره کل فایل های دانلودی رو دانلود کردم و مقطعی نتیجه گرفتم ولی هنوز الان تو اون مقطعی هستم که پول خرید دوره رو ندارم و همهی اینها میرسه به اینکه من احساس لیاقت رو کم دارم یعنی در حد افتضا( بیشترش مالی )
حتی دوره ها و فایل های دانلودی زیادی رو گوش دادم
انگار گنگ شدم کر شدم از شنیدن پیغام سروش .
هر چقدر رفتم دوره ای رو شروع کردن و بعد از انجام تمرین 2 جلسه یا 3 جلسه از هر دوره ای باز برگشتم به زندگیه عادی ام انگار تو ذهنم یه چیزی از بی لیاقتی حرف میزنه و صدای هدایتگر من از قلب و احساسم به من میگه راه راست همون گفته های خدا با قرآن و دهان استاد برای منه
ولی واقعا ایمان و توحیدو احساس لیاقت رو با هم کم دارم .حتما دوره احساس لیاقت همون وسیله ای هست که بشه باهاش ایمان و توحید و احساس لیاقت رو که خداوند بهت با قلبت میگه بشه شنید.
خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها رحمت و نعمت بخشیده ای هدایت کن
به امید دیدار
سلام دوست عزیز
یه طورایی انگار هم فرکانس و همسنگ هستیم درکتون می کنم منم راه رو گم کردم
تا سال 98 خوب کار کردم روی آموزه های استاد ولی یک شرک وحشناک که خودمم نمیدونستم در مسیر شرک هستم نابودم کرد و الانم هنوز درگیرش هستم امیداورم خداوند بزرگ بمون کمک کنه دوباره به مسیر برگردیم
خدایا ، ما راه به راه راست هدایت فرما راه کسانیکه به آنها نعمت بخشیده ای نه کسانیکه بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
سلام به استاد گرامی و به خانم شایسته عزیزم
من سالها از عدم احساس لیاقت رنج بردم و سالها دنبال بهبود خودم بودم و این مدتی که خودمو به لطف خدا همراه استاد و آموزشهاش کردم چنان نتیجه ای گرفتم که تو این چندین سال نگرفتم
تازه اول راهم تازه قراره اتفاقات عالی خلق کنم بخاطر گذشته تلخی که داشتم به خودم قول دادم بشم یکی از بهترینها
شاه کلید رشد منم بهترین دوره ای که میدونم کمکم میکنه دوره احساس لیاقت استاد هستش
استاد جان ممنونم ازتون شما نفستون حقه شما بارها و بارها به من ثابت شدین حرف هاتون بهم ثابت شد و هر چقدر که میگذره بیشتر و بیشتر بهتون ایمان پیدا میکنم
پایدار باشید همیشه
سلام مریم عزیزم
ورود شما به سایت رو بهتون تبریک میگم
مریم عزیزم این شروعشه
گذشته هیچ اهیمتی نداره فقد بجای اینکه اشغال هارو بزاری زیر مبل سعی کن گذشته رو التیام بدی و اینده ات رو بسازی
خوشوندی به جمعمون و انشالله کلییی خبرای عالی ازت بشنوم
کلی ببینم زندگیتو خلق کردی
کلی ببینم موفق شدی
کلیییی ببینم خوشبختی
تازه شروع معجزاته ازت میخام ادامه بدی عزیزم
انشالله که درمسیر خوشبختی هرروز موفقتر و ثابت قدمتر باشی
فعلا درپناه الله یکتا باشی دوستت دارم