این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام دوستان عزیز واستاد گرامی من کلی مطلب تایپ کردم ولی نمیدونم چی شد که نشد ارسال کنم منم بیشتراز اینکه سعی کنم خودم راتغییر دهم سعی درتغییر اطرافیان داشتم وحالا دراین روز شماری که بلطف خداوند ازطریق خانم شایسته برنامه ریزی شده میخواهم بطور جدی ومستمر روی خودم کارکنم وفقط تمرکزم روی خودم باشه
حتما ما هم روزی فرکانسی فرستاده ایم،طالب هدایت شده ایم، در اعماق وجودمان فهمیده ایم زندگی در این دنیا باید چیزی فراتر از تجربیات کنونی ما باشد و در عمق وجودمان دنبال دریچه ای از نور و آگاهی گشته ایم که اکنون داریم در این مسیر آهسته آهسته حرکت می کنیم.
حتما روزی لبخندزده ایم و باور نکرده ایم که همه چیز از پیش تعیین شده باشد، حتما به خودمان گفته ایم اگر قرار است یک زندگی شبیه اطرافیانم را زندگی کنم دیگر چه آمدن و رفتنی؟
حتما روزی لابه لای جملاتی که می نوشته ایم و بعد می خوانده ایم متوجه شده ایم که منبع این جملات مغز ما نیست.
حتما در عمق وجودمان به الهام و غیب فکر کرده ایم به اتصال به مقامات به آنچه به آن عرفان و شناخت می گویند
به آسمان هفتم!!!
و این گونه بود که حالا باید ساختمان عزت
نفس مان را بکوبیم و از نو بسازیم.
با من حقیقی و الهی مان آن را بسازیم نه با من ملعبه دست خانواده و مدرسه و جامعه و ذهن
باید حالا که این چیزها را فهمیده ایم بدانیم هیچ قدرتی یارای ظلم کردن به ما را ندارد جز قدرت ذهن خودمان!
باید بدانیم کهدیگران هم برای خودشان الهه هایی هستند اگر بخواهند و در نتیجه نیازی به دعای ما ندارند آنها هم خودشان آفریدگار زندگی خودشان هستند چون آنها هم از روح الهی سیراب می شوند
خدا را هزاران مرتبه شکر می کنم و امیدوارم این آگاهی ها جوری در عمق جانمان بنشیند که موقع عمل کردن خود به خود ما را در مسیر قرار دهد.
درباره این فایل سرنوشت ساز میشه ساعت ها و صفحه ها صحبت کرد و مطلب نوشت اما همین اندازه که بفهمم جهان مانند آیینه و سیستم عمل میکنه میتونه چقدر زندگی من رو عوض کنه بدون ترس بدون کمبود و بدون هیچ نگرانی خیلی زیباست خدایاشکرت
با توکل بر خداوند روز ۴۳ امین از روز شمار تحول زندگی من شروع میکنم
این فایل و اگه بارها و بارها گوش بدی با هر دفعه گوش دادن آگاهی های جدیدی رو دریافت میکنی استاد خیلی خوب آیه های قرآن و شرح میدن وقتی که قرآن میخونم و به آیه هایی که استاد اشاره کردن میرسم باورهام خیلی قوی ترمیشن
آگاهی های من از این فایل
خداوند قدرت خلق زندگی خودم را بهم داده پس فقط من خالق زندگی خود هستم
من توانایی تغییر سرنوشت وزندگی هیچکس را ندارم نه میتونم کسی رو خوشبخت کنم و نه میتونم کسی رو بدبخت کنم
خداوند اندوه و غم رو با استفاده از کلمه حزن به طور کلی نهی کرده پس نتیجه میگیریم که نباید تحت هر شرایطی ناراحت بشیم همیشه احساس خوب مون و نگه داریم نه فقط یک بار بلکه همواره باید احساس خوبی داشته باشیم
اگه با خدا باشیم اگه رابطه مون با خدا نزدیک باشه همیشه احساس خوب داریم چون ما به منبع قدرت به منبع رحمت وصلیم
فرقی نمیکنه که تو چه آدمی هستی و چه مذهبی داری تو اگه به خدا ایمان داشته باشی و کار نیک انجام بدی نه غمی داری نه اندوهی نتیجه ی ایمانت هم باید احساس آرامش باشه
خدایا مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
سلام به هم فرکانسیهای فوق العاده ام دوستان پر انرژی و پاک خداوند که در حال بهبود زندگیشان در تمام جوانب زندگی هستند
نکاتی که از این جلسه آموزشی بی نظیر دریافت کردم:
نکته اول: هر دعای خیری که میکنیم به خودمون بر میگرده، این یک قانونه که اگر من برای دوستانم آرزوی سعادت و خوشبختی و سلامتی بکنم به خودم برمیگرده. اگر برای کسی خوبی میخواید به خوتون برمیگرده. اگر برای زن و شوهری خوشبختی میخواهید به خودتون برمیگرده. اگر برای کسی سلامتی میخواهید خودتون سلامت میشوید ممکنه اون بیمار سالم نشه و زن و شوهر خوشبخت نشن اما مطمئنا دعای خیر شما به خودتون برمیگرده
نکته دوم: اگر کسی در مدار درست باشه نیازی نداره که من براش دعا کنم. به هر ترتیب اون خیر و خوشبختی و اتفاقات عالی براش بوجود میاد
نکته سوم: سیستم پاسخ میدهد به افکار و رفتار شما. اونی که مسخره میکنه سیستم مانند یک آینه جواب اون فرکانس رو بهش میده و مسخره اش میکنه. نه اینکه سیستم یک آدمیه که از سر ویژگی های انسانی کسی رو مسخره کنه. سیستم بازتاب خود اون فرد رو بهش میده
نکته چهارم: اینطور نیست که انسانها اشتباه کنن و نخوان اصلاح کنن و پیامبر بیاد براشون استغفار کنه به تنهایی و سیستم اعمال اونها رو درنظر نگیره و پارتی بازی کنه. حتی برای خود پیامبرها هم خدا میگه استغفار کنید چون سیستم بر اساس قوانین کار میکنه و پارتی بازی نمیکنه. خود اون افراد استغفار باید کنند تا سیستم مطابق با قوانین بهشون پاسخ صحیح و خواسته ای رو بده. سیستم براش فرقی نمیکنه پیامبر خدا هست یا یک انسان معمولی در هر صورت طبق قوانینش عمل میکنه اگر استغفار کنی سیستم پاسخ میده اگر نکنی سیستم پاسخ نمیده
یک نکته فوق مهم رو میخوام این وسط بگم و برای همین فایل به نظرم کافی هست که کلی در موردش صحبت کنم، که سوء تفاهمی بود که خودم داشتم و موقع نوشتن این متن داره اصلاح میشه و یکی از دلایلی که اعتقاد دارم کامنت نوشتن باعث تحول زندگیم شده همین الهاماتی هست که بهم داده میشه و اون ها رو به اشتراک میگذارم چرا که اول از همه زندگی خودم رو فوق العاده زیبا میکنه و من رو در مسیر قانون هدایت میکنه و دوم خوشبختی و خیر و نیکی رو به جهان و دوستانم اشاعه میکنه و باعث شکوفایی جهان میشه:
بعضی موقع ها ممکنه ما از اون ور بوم بیفتیم و بگیم خب سیستم بر اساس قوانین پاسخ میده پس من باید فقط خود استغفار کنم و پیامبر و امام و افراد آگاه (و شاید حتی ناآگاه اما با کلامی که دقیقا میخواد پاسخ ما رو میخواد بده) که برای کمک و هدایت ما باتوجه به باورهای ما اومدن رو کلا ولشون کنیم (که دستان خدا برای هدایت هستن) چرا؟ چون پیامبرم نمیتونه کاری بکنه، سیستمه دیگه. خود فرد باید بره یک کاری انجام بده. خود فرد باید استغفار کنه. بعد خود فرد میره این کار رو انجام بده اما خب یا تازه کاره یا تنوع باوری داره و درست بلد نیست ولی چون عمل میکنه، خداوندی که برای همه کافی ایست، ایده ها، کتابها، افراد رو سر راهش میفرسته که کمک بهش بکنن که درست و عمیق استغفار کنه. بعد اون فرد دستان خدا رو رد میکنه و میگه نه پیامبر و امام و دستان خدا نمیتونن کاری بکنن من باید خودم استغفار کنم. و یک جورایی فرد خودش رو منزوی میکنه. یعنی میخوام بگم خود من شخصا ناآگاهانه خودم رو منزوی میکردم و خودم به تنهایی میگفتم باید عمل کنم. یعنی اگر خداوند دستی رو میفرستاد که بواسطه ی اون عمیقا باوری در من ساخته بشه رو رد میکردم میگفتم نه فقط خودم. در صورتی که همون باورهای توحیدی ای که روشون کار میکنم، این دستان رو برای من آوردن اما من ردشون میکردم. و یا من فقط دستان کتابیش و صوتیش رو اجازه ورود میدادم مثل استاد اما دستانی در قالب دوست، در قالب یک گروه تلگرامی، در قالب یک پست، در قالب یک لایو با یک دوست، در قالب یک چت، در قالب یک آخوند، در قالب یک کشیش، در قالب حتی پدر و مادر و .. رو اجازه ورود نمیدادم میگفتم نه آقا فقط خودم و خدای خودم. اونها نمیتونن کاری بکنن. مثلا در حوزه استغفار من میگفتم باید خودم انجام بدم و خودمم انجام میدادم اما اون تاثیرگذاری عمیق رو حس نمیکردم. یعنی استغفار من کلی خیر و برکت رو وارد زندگیم میکرد و بی پاسخ نبود اما اون تاثیر عمیق رو نداشت و من سوالم این بود که چرا اونقدری که میخوام درونی نیست؟ چرا بیشتر درونی نشده؟ چی کار کنم بیشتر حسش کنم؟ چه ترمزی این وسط هست. و فهمیدم من یکجورایی خودم رو مدت هاست که در مسیر «اجرای قانون» «منزوی کردم» با اینکه دستان خداوند اومدن که در این مسیر با انرژی دادن به هم دیگه قدرتمندانه تر حرکت کنیم و سریعتر رشد کنیم. و این یک شاه ترمز هست که اجازه نمیده اون باورهای درونی تر ایجاد بشه. خود پیامبر اسلام و تمامی افراد موفق مثل خود استاد عباس منش هم با توکل فقط به خداوند و از طریق دستان خداوند که در قالب تیم بهش داده شده حرکت کرده و به اینجا رسیده. چرا من من دستان خداوند رو محدود کردم به یک سری پیش فرض های ذهنیم و بقیه دستان خداوند رو که او وارد زندگیم میکنه رو نمیبینیم و رد میکنم؟ خود استاد هم در سرتاسر دنیا با افراد هم فرکانس میشه و خداوند دستانی رو به زندگیش میاره که بهش کمک کنه حالا در موضوع یک باور یا هر چیز دیگه ای در زندگیش. چرا من خودم رو از دستان خداوند که او وارد زندگیم میکنه در خیلی از زمینه ها محروم کردم؟ چرا دستان خداوند رو فقط در قالب یک سخنران یک کتاب موفقیت یک «شما بگویید» میبینم؟ مثلا در حوزه استغفار و جملات تاکیدی و .. خود استاد بارها گفت من ۲۰ دقیقه آخر کلاس های تندخوانیم میومد روی باورها و مباحث موفقیت کار میکردم و یک سری جملات تاکیدی خیلی خوب داشتم که اون اواخر میخوندم و خیلی تاثیرگذار بود و اکثرا به خاطر اون چند دقیقه آخر میومدن. خب این خودش یک استغفاره! و استاد به عنوان دستی از دستان خداوند اومده شرایطی رو ایجاد کرده و افراد میرن استفاده میکنن. نه اینکه اگر استاد نباشه دیگه تمام راهی نیست یا دیگه قوانین سیستم جمع میشه و فقط باید استاد باشه و اگر نباشه راهی نداریم نه، از اینور بومم نیفتیم. وقتی تو میخوای به قانون عمل کنی و میخوای زندگیت رو زیبا کنی یا کتابش فراهم میشه یا دعاش فراهم میشه یا یک مجلسی دعوت میشی یا به یک گروهی هدایت میشی یا صوتی دستت میاد یا ایده ای به ذهنت میرسه.. یا اصلا کلماتی بهت الهام میشه که بگی و عمل کنی و نتیجه اش رو بگیری. ولی اینطورم نیست که با همه دستان خداوند که برامون فرستادن دشمن بشیم و یا نادیده بگیریم و بگیم فقط خدا. خود استاد هم از اسرائیلی ها یادگرفته از مسلمون ها یاد گرفته از پسرش یاد گرفته از مریم خانم یادگرفته چرا؟ چون نگاهش به آدمها اصلا در قوم و قبیله و مذهب و اعتقاداتشون و حتی روابط خانوادگیش نیست. نگاهش به درخواستش از خداوند و چیزهایی که بهشون فکر میکرده و قوانین جهان و دستانی که خداوند برای هدایتش فرستاده هست که شاید اصلا اون افراد ندونن که دارن ایشون رو در راستای خواسته هاش هدایت میکنن و خود استاد میدونه و خدای خودش. خداوند از طریق اونها داره بهش آموزش میده. خداوند از طریق بی نهایت افراد داره هدایتش میکنه و نیومده دست ها رو بزنه کنار بگه نه فقط خودم. اگر اینطوری رفتار میکرد استاد، الان چیزی به نام خانواده صمیمی عباس منش وجود داشت؟ اصلا کلمه خانواده همینه. همه ی ما دستان خداوندیم که اومدیم به رشد هم دیگه کمک کنیم. ما اومدیم روی باورهای خودمون کار کنیم تا زندگیمون رو زیبا کنیم و با اشاعه خوشبختی در این سایت و در زندگیمون اول به خودمون کمک میکنیم و بعد به هزاران هزار نفر دیگه که در مسیر رشد هستن و چه کاری الهی تر از این؟ چه کاری بهتر از این؟ چه کاری اثر بخش تر از این برای رشد خودت و دیگران؟ به همین دلیلم هست استاد عباس منش میگه کامنت بگذارید که این سینرژی و تاثیرگذاری به صورت عمیق تری ایجاد بشه. اما خیلی از ماها میگیم نه فقط خودم و نعمتهایی که خداوند بهمون میده رو ناآگاهانه به اسم توحیدی بودن رد میکنیم که در واقع اون باورهای توحیدی این نعمت ها رو برامون آورده که ازش استفاده کنیم و در عین حال که استفاده میکنیم «حسابی هم نکنیم» و دست خداوند رو برای هدایت ها و قدم های بعدی باز کنیم. من فکر میکنم پیامبر و امامان و یا هر فرد آگاه به قوانین الهی دیگه بدون در نظر گرفتن دین و مذهب و هر فاکتور دیگه ای که نتایج خوبی هم داره در موضوع باورها خیلی میتونه به آدم کمک کنن درصورتی که دستان خداوند دیده بشن و در صورتی که حس کنی که خداوند اونها رو به سمت ما هدایت کرده و نشانه ها رو درک کنی و حس کنی که این شرایط رو خدا فراهم کرده که الان درخواست کنی با اون فرد در مورد مسئله ات صحبت کنی یا کمک بگیری و … درسته که خود فرد باید اصلاح کنه، درسته خود فرد باید استغفار کنه، اما شاید دستانی از سمت خداوند برای تو فراهم بشن که تاثیرگذار تر بهتر و باورهای خوب تری در تو ایجاد کنن در مسیر عملکردی که میخوای داشته باشی که از نعمتشون بهرمند شد اما روی خدای اونها حساب کن. روی خدای خودت حساب کن. در داستانی شنیدم که در موضوع استغفار یکی اومده بود پیش امام علی ازش درخواست کرده بود که من مشکل مالی دارم و حضرت علی بهش گفته بود چرا استغفار نمیکنی و یک دعا که همش صحبت با خدا هست بهش میده میگه این رو بخون و اگر تاثیر ازش گرفتی و اشکت درومد نشون میده باورش کردی و فرد پس از مدت ها میاد پیش امام علی میگه رزق و روزی ام فراوان شده خوشبختی وارد زندگیم شده از وقتی اون دعا رو باور کردم و خوندم.. به قول یکی از دوستان عزیزم اگر این هدایت نیست پس چیست؟! چرا ما مرز مشخص کردیم در مورد هدایت خدا؟ چرا قوانین سیستم رو به درستی درک نمیکنیم؟ اینکه استاد عباس منش میگه بیایید جهان رو از زاویه بالا ببینیم، خودمون رو به یک منطقه یک نوع تفکر محدود نکنیم تعصب نداشته باشیم اینجاها مشخص میشه. مثلا در همین مثالی که گفتم حضرت علی به عنوان دستانی از خداوند به شدت به این فرد یاری رسوند تا استغفار کنه و زندگیش عالی بشه و سیستم طبق قانون پاسخ داده. هر روز به سمت زیبایی ها و اتفاقات بهتر هدایت شوید.
به نام الله یکتا
سلام به استاد عزیزم ومریم نازنینم
چقدر احساس خوبی دارم که این سفر رو شروع کردم واز دیروز تا الان کلی حالم بهتر هست خدایا شکرت
چقدر مطالب ناب داخل این فایل بود من این فایل رو چندین دفعه گوش دادم ولی این دفعه عمیقتر گوش دادم و چیزهای بیشتری رو درک کردم
الان متوجه شدم چقدر دنبال مقصر میگشتم وقتی مشکلی برام پیش میومد
وچه ظلم ها که به خودم کردم خدایا شکرت که در این مسیر قرار گرفتم وتوحیدی تر شدم
ما اگه به خودمون ستمی کنیم وراه شیطان رو پیش بگیریم خود شیطان هم از ما بیزار میشه
خدایا کمکم کن که در مسیر هدایتت ثابت قدم باشم
امیدوارم که بتونم تا آخر مسیر رو با عمل به آگاهی هام پیش ببرم وریشه شرک رو از وجودم ریشه کن کنم اخه هنوز احساس میکنم خیلی ضعیفم
سلام دوستان عزیز واستاد گرامی من کلی مطلب تایپ کردم ولی نمیدونم چی شد که نشد ارسال کنم منم بیشتراز اینکه سعی کنم خودم راتغییر دهم سعی درتغییر اطرافیان داشتم وحالا دراین روز شماری که بلطف خداوند ازطریق خانم شایسته برنامه ریزی شده میخواهم بطور جدی ومستمر روی خودم کارکنم وفقط تمرکزم روی خودم باشه
بنام.خدا
مطالب بسیارعالیست.
من عملگراهستم.انشاالله میام امریکا و حضورا از شما وکمک های شما تشکر میکنم.ازخداتشکرمیکنم بخاطره وجود افرادی مثل شما درزندگی ام.
آفرین به شما دوست عزیز برای منم آموزنده بود حرفاتونم.
سلام
سفرنامه روز چهل و سوم
خداوند را شاکرم به خاطر اینهمه آگاهیهای ناب.
حتما ما هم روزی فرکانسی فرستاده ایم،طالب هدایت شده ایم، در اعماق وجودمان فهمیده ایم زندگی در این دنیا باید چیزی فراتر از تجربیات کنونی ما باشد و در عمق وجودمان دنبال دریچه ای از نور و آگاهی گشته ایم که اکنون داریم در این مسیر آهسته آهسته حرکت می کنیم.
حتما روزی لبخندزده ایم و باور نکرده ایم که همه چیز از پیش تعیین شده باشد، حتما به خودمان گفته ایم اگر قرار است یک زندگی شبیه اطرافیانم را زندگی کنم دیگر چه آمدن و رفتنی؟
حتما روزی لابه لای جملاتی که می نوشته ایم و بعد می خوانده ایم متوجه شده ایم که منبع این جملات مغز ما نیست.
حتما در عمق وجودمان به الهام و غیب فکر کرده ایم به اتصال به مقامات به آنچه به آن عرفان و شناخت می گویند
به آسمان هفتم!!!
و این گونه بود که حالا باید ساختمان عزت
نفس مان را بکوبیم و از نو بسازیم.
با من حقیقی و الهی مان آن را بسازیم نه با من ملعبه دست خانواده و مدرسه و جامعه و ذهن
باید حالا که این چیزها را فهمیده ایم بدانیم هیچ قدرتی یارای ظلم کردن به ما را ندارد جز قدرت ذهن خودمان!
باید بدانیم کهدیگران هم برای خودشان الهه هایی هستند اگر بخواهند و در نتیجه نیازی به دعای ما ندارند آنها هم خودشان آفریدگار زندگی خودشان هستند چون آنها هم از روح الهی سیراب می شوند
خدا را هزاران مرتبه شکر می کنم و امیدوارم این آگاهی ها جوری در عمق جانمان بنشیند که موقع عمل کردن خود به خود ما را در مسیر قرار دهد.
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
سلام خدمت دوستان و استاد قدرتمندم
درباره این فایل سرنوشت ساز میشه ساعت ها و صفحه ها صحبت کرد و مطلب نوشت اما همین اندازه که بفهمم جهان مانند آیینه و سیستم عمل میکنه میتونه چقدر زندگی من رو عوض کنه بدون ترس بدون کمبود و بدون هیچ نگرانی خیلی زیباست خدایاشکرت
با سلام و عرض ادب
می خوام در زمان حال باشم، نه غم گذشته ، نه بیم آینده ، تا بتونم الهام ها را دریافت کنم . الهام های خوب را نیگر دارم بد ها رو تقدیم شبکه خودش کنم
سلام به همگی دوستان
این فایل رو قبلا دیدم
موضوع بسیار مهمی صحبت می شه که خیلی کمک می کنه که احساس گناه رو از خودمون دور کنیم
رها تر و سر سپرده تر بشویم
آزاد تر زندگی کنیم
توحیدی تر می شویم
بیشتر قوانین رو درک می کنیم
من قران می خونم و خیلی کمک می کنه من درکم بالاتر بره
قران توی باور سازی بسیار برای من فوق العاده بوده خدا رو شکر می کنم
تا الان چندین مرحله قران رو خوندم
هر دفعه بیشتر درکش می کنم و بیشتر به وجد می آیم
بعد از چند وقت آیات مرتبط توی ذهنت کنار هم میاد و مسائل رو به صورت خیلی خوب می فهمی و درک می کنی
اون اصل و اساس رو می فهمی
همون جوری که استاد می گه که قران رو با قران بهمید
من دقیقا درک می کنم این موضوع رو
خدا رو شکر می کنم که آشنا شدم با خداوند و قوانینش
از همگی شما و استاد عزیز به خاطر خواندن کامنتم و کامنت های بسیار زیباتون سپاسگزارم
به نام خداوند تواب
سلام میکنم به استاد عزیزم وتمامی دوستان همسفر
با توکل بر خداوند روز ۴۳ امین از روز شمار تحول زندگی من شروع میکنم
این فایل و اگه بارها و بارها گوش بدی با هر دفعه گوش دادن آگاهی های جدیدی رو دریافت میکنی استاد خیلی خوب آیه های قرآن و شرح میدن وقتی که قرآن میخونم و به آیه هایی که استاد اشاره کردن میرسم باورهام خیلی قوی ترمیشن
آگاهی های من از این فایل
خداوند قدرت خلق زندگی خودم را بهم داده پس فقط من خالق زندگی خود هستم
من توانایی تغییر سرنوشت وزندگی هیچکس را ندارم نه میتونم کسی رو خوشبخت کنم و نه میتونم کسی رو بدبخت کنم
خداوند اندوه و غم رو با استفاده از کلمه حزن به طور کلی نهی کرده پس نتیجه میگیریم که نباید تحت هر شرایطی ناراحت بشیم همیشه احساس خوب مون و نگه داریم نه فقط یک بار بلکه همواره باید احساس خوبی داشته باشیم
اگه با خدا باشیم اگه رابطه مون با خدا نزدیک باشه همیشه احساس خوب داریم چون ما به منبع قدرت به منبع رحمت وصلیم
فرقی نمیکنه که تو چه آدمی هستی و چه مذهبی داری تو اگه به خدا ایمان داشته باشی و کار نیک انجام بدی نه غمی داری نه اندوهی نتیجه ی ایمانت هم باید احساس آرامش باشه
خدایا مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان
سپاسگزارم از استاد عزیزم و مریم جان عزیز
با آرزوی موفقیت و خوشبختی برای همه ی شما عزیزان.
سلام به هم فرکانسیهای فوق العاده ام دوستان پر انرژی و پاک خداوند که در حال بهبود زندگیشان در تمام جوانب زندگی هستند
نکاتی که از این جلسه آموزشی بی نظیر دریافت کردم:
نکته اول: هر دعای خیری که میکنیم به خودمون بر میگرده، این یک قانونه که اگر من برای دوستانم آرزوی سعادت و خوشبختی و سلامتی بکنم به خودم برمیگرده. اگر برای کسی خوبی میخواید به خوتون برمیگرده. اگر برای زن و شوهری خوشبختی میخواهید به خودتون برمیگرده. اگر برای کسی سلامتی میخواهید خودتون سلامت میشوید ممکنه اون بیمار سالم نشه و زن و شوهر خوشبخت نشن اما مطمئنا دعای خیر شما به خودتون برمیگرده
نکته دوم: اگر کسی در مدار درست باشه نیازی نداره که من براش دعا کنم. به هر ترتیب اون خیر و خوشبختی و اتفاقات عالی براش بوجود میاد
نکته سوم: سیستم پاسخ میدهد به افکار و رفتار شما. اونی که مسخره میکنه سیستم مانند یک آینه جواب اون فرکانس رو بهش میده و مسخره اش میکنه. نه اینکه سیستم یک آدمیه که از سر ویژگی های انسانی کسی رو مسخره کنه. سیستم بازتاب خود اون فرد رو بهش میده
نکته چهارم: اینطور نیست که انسانها اشتباه کنن و نخوان اصلاح کنن و پیامبر بیاد براشون استغفار کنه به تنهایی و سیستم اعمال اونها رو درنظر نگیره و پارتی بازی کنه. حتی برای خود پیامبرها هم خدا میگه استغفار کنید چون سیستم بر اساس قوانین کار میکنه و پارتی بازی نمیکنه. خود اون افراد استغفار باید کنند تا سیستم مطابق با قوانین بهشون پاسخ صحیح و خواسته ای رو بده. سیستم براش فرقی نمیکنه پیامبر خدا هست یا یک انسان معمولی در هر صورت طبق قوانینش عمل میکنه اگر استغفار کنی سیستم پاسخ میده اگر نکنی سیستم پاسخ نمیده
یک نکته فوق مهم رو میخوام این وسط بگم و برای همین فایل به نظرم کافی هست که کلی در موردش صحبت کنم، که سوء تفاهمی بود که خودم داشتم و موقع نوشتن این متن داره اصلاح میشه و یکی از دلایلی که اعتقاد دارم کامنت نوشتن باعث تحول زندگیم شده همین الهاماتی هست که بهم داده میشه و اون ها رو به اشتراک میگذارم چرا که اول از همه زندگی خودم رو فوق العاده زیبا میکنه و من رو در مسیر قانون هدایت میکنه و دوم خوشبختی و خیر و نیکی رو به جهان و دوستانم اشاعه میکنه و باعث شکوفایی جهان میشه:
بعضی موقع ها ممکنه ما از اون ور بوم بیفتیم و بگیم خب سیستم بر اساس قوانین پاسخ میده پس من باید فقط خود استغفار کنم و پیامبر و امام و افراد آگاه (و شاید حتی ناآگاه اما با کلامی که دقیقا میخواد پاسخ ما رو میخواد بده) که برای کمک و هدایت ما باتوجه به باورهای ما اومدن رو کلا ولشون کنیم (که دستان خدا برای هدایت هستن) چرا؟ چون پیامبرم نمیتونه کاری بکنه، سیستمه دیگه. خود فرد باید بره یک کاری انجام بده. خود فرد باید استغفار کنه. بعد خود فرد میره این کار رو انجام بده اما خب یا تازه کاره یا تنوع باوری داره و درست بلد نیست ولی چون عمل میکنه، خداوندی که برای همه کافی ایست، ایده ها، کتابها، افراد رو سر راهش میفرسته که کمک بهش بکنن که درست و عمیق استغفار کنه. بعد اون فرد دستان خدا رو رد میکنه و میگه نه پیامبر و امام و دستان خدا نمیتونن کاری بکنن من باید خودم استغفار کنم. و یک جورایی فرد خودش رو منزوی میکنه. یعنی میخوام بگم خود من شخصا ناآگاهانه خودم رو منزوی میکردم و خودم به تنهایی میگفتم باید عمل کنم. یعنی اگر خداوند دستی رو میفرستاد که بواسطه ی اون عمیقا باوری در من ساخته بشه رو رد میکردم میگفتم نه فقط خودم. در صورتی که همون باورهای توحیدی ای که روشون کار میکنم، این دستان رو برای من آوردن اما من ردشون میکردم. و یا من فقط دستان کتابیش و صوتیش رو اجازه ورود میدادم مثل استاد اما دستانی در قالب دوست، در قالب یک گروه تلگرامی، در قالب یک پست، در قالب یک لایو با یک دوست، در قالب یک چت، در قالب یک آخوند، در قالب یک کشیش، در قالب حتی پدر و مادر و .. رو اجازه ورود نمیدادم میگفتم نه آقا فقط خودم و خدای خودم. اونها نمیتونن کاری بکنن. مثلا در حوزه استغفار من میگفتم باید خودم انجام بدم و خودمم انجام میدادم اما اون تاثیرگذاری عمیق رو حس نمیکردم. یعنی استغفار من کلی خیر و برکت رو وارد زندگیم میکرد و بی پاسخ نبود اما اون تاثیر عمیق رو نداشت و من سوالم این بود که چرا اونقدری که میخوام درونی نیست؟ چرا بیشتر درونی نشده؟ چی کار کنم بیشتر حسش کنم؟ چه ترمزی این وسط هست. و فهمیدم من یکجورایی خودم رو مدت هاست که در مسیر «اجرای قانون» «منزوی کردم» با اینکه دستان خداوند اومدن که در این مسیر با انرژی دادن به هم دیگه قدرتمندانه تر حرکت کنیم و سریعتر رشد کنیم. و این یک شاه ترمز هست که اجازه نمیده اون باورهای درونی تر ایجاد بشه. خود پیامبر اسلام و تمامی افراد موفق مثل خود استاد عباس منش هم با توکل فقط به خداوند و از طریق دستان خداوند که در قالب تیم بهش داده شده حرکت کرده و به اینجا رسیده. چرا من من دستان خداوند رو محدود کردم به یک سری پیش فرض های ذهنیم و بقیه دستان خداوند رو که او وارد زندگیم میکنه رو نمیبینیم و رد میکنم؟ خود استاد هم در سرتاسر دنیا با افراد هم فرکانس میشه و خداوند دستانی رو به زندگیش میاره که بهش کمک کنه حالا در موضوع یک باور یا هر چیز دیگه ای در زندگیش. چرا من خودم رو از دستان خداوند که او وارد زندگیم میکنه در خیلی از زمینه ها محروم کردم؟ چرا دستان خداوند رو فقط در قالب یک سخنران یک کتاب موفقیت یک «شما بگویید» میبینم؟ مثلا در حوزه استغفار و جملات تاکیدی و .. خود استاد بارها گفت من ۲۰ دقیقه آخر کلاس های تندخوانیم میومد روی باورها و مباحث موفقیت کار میکردم و یک سری جملات تاکیدی خیلی خوب داشتم که اون اواخر میخوندم و خیلی تاثیرگذار بود و اکثرا به خاطر اون چند دقیقه آخر میومدن. خب این خودش یک استغفاره! و استاد به عنوان دستی از دستان خداوند اومده شرایطی رو ایجاد کرده و افراد میرن استفاده میکنن. نه اینکه اگر استاد نباشه دیگه تمام راهی نیست یا دیگه قوانین سیستم جمع میشه و فقط باید استاد باشه و اگر نباشه راهی نداریم نه، از اینور بومم نیفتیم. وقتی تو میخوای به قانون عمل کنی و میخوای زندگیت رو زیبا کنی یا کتابش فراهم میشه یا دعاش فراهم میشه یا یک مجلسی دعوت میشی یا به یک گروهی هدایت میشی یا صوتی دستت میاد یا ایده ای به ذهنت میرسه.. یا اصلا کلماتی بهت الهام میشه که بگی و عمل کنی و نتیجه اش رو بگیری. ولی اینطورم نیست که با همه دستان خداوند که برامون فرستادن دشمن بشیم و یا نادیده بگیریم و بگیم فقط خدا. خود استاد هم از اسرائیلی ها یادگرفته از مسلمون ها یاد گرفته از پسرش یاد گرفته از مریم خانم یادگرفته چرا؟ چون نگاهش به آدمها اصلا در قوم و قبیله و مذهب و اعتقاداتشون و حتی روابط خانوادگیش نیست. نگاهش به درخواستش از خداوند و چیزهایی که بهشون فکر میکرده و قوانین جهان و دستانی که خداوند برای هدایتش فرستاده هست که شاید اصلا اون افراد ندونن که دارن ایشون رو در راستای خواسته هاش هدایت میکنن و خود استاد میدونه و خدای خودش. خداوند از طریق اونها داره بهش آموزش میده. خداوند از طریق بی نهایت افراد داره هدایتش میکنه و نیومده دست ها رو بزنه کنار بگه نه فقط خودم. اگر اینطوری رفتار میکرد استاد، الان چیزی به نام خانواده صمیمی عباس منش وجود داشت؟ اصلا کلمه خانواده همینه. همه ی ما دستان خداوندیم که اومدیم به رشد هم دیگه کمک کنیم. ما اومدیم روی باورهای خودمون کار کنیم تا زندگیمون رو زیبا کنیم و با اشاعه خوشبختی در این سایت و در زندگیمون اول به خودمون کمک میکنیم و بعد به هزاران هزار نفر دیگه که در مسیر رشد هستن و چه کاری الهی تر از این؟ چه کاری بهتر از این؟ چه کاری اثر بخش تر از این برای رشد خودت و دیگران؟ به همین دلیلم هست استاد عباس منش میگه کامنت بگذارید که این سینرژی و تاثیرگذاری به صورت عمیق تری ایجاد بشه. اما خیلی از ماها میگیم نه فقط خودم و نعمتهایی که خداوند بهمون میده رو ناآگاهانه به اسم توحیدی بودن رد میکنیم که در واقع اون باورهای توحیدی این نعمت ها رو برامون آورده که ازش استفاده کنیم و در عین حال که استفاده میکنیم «حسابی هم نکنیم» و دست خداوند رو برای هدایت ها و قدم های بعدی باز کنیم. من فکر میکنم پیامبر و امامان و یا هر فرد آگاه به قوانین الهی دیگه بدون در نظر گرفتن دین و مذهب و هر فاکتور دیگه ای که نتایج خوبی هم داره در موضوع باورها خیلی میتونه به آدم کمک کنن درصورتی که دستان خداوند دیده بشن و در صورتی که حس کنی که خداوند اونها رو به سمت ما هدایت کرده و نشانه ها رو درک کنی و حس کنی که این شرایط رو خدا فراهم کرده که الان درخواست کنی با اون فرد در مورد مسئله ات صحبت کنی یا کمک بگیری و … درسته که خود فرد باید اصلاح کنه، درسته خود فرد باید استغفار کنه، اما شاید دستانی از سمت خداوند برای تو فراهم بشن که تاثیرگذار تر بهتر و باورهای خوب تری در تو ایجاد کنن در مسیر عملکردی که میخوای داشته باشی که از نعمتشون بهرمند شد اما روی خدای اونها حساب کن. روی خدای خودت حساب کن. در داستانی شنیدم که در موضوع استغفار یکی اومده بود پیش امام علی ازش درخواست کرده بود که من مشکل مالی دارم و حضرت علی بهش گفته بود چرا استغفار نمیکنی و یک دعا که همش صحبت با خدا هست بهش میده میگه این رو بخون و اگر تاثیر ازش گرفتی و اشکت درومد نشون میده باورش کردی و فرد پس از مدت ها میاد پیش امام علی میگه رزق و روزی ام فراوان شده خوشبختی وارد زندگیم شده از وقتی اون دعا رو باور کردم و خوندم.. به قول یکی از دوستان عزیزم اگر این هدایت نیست پس چیست؟! چرا ما مرز مشخص کردیم در مورد هدایت خدا؟ چرا قوانین سیستم رو به درستی درک نمیکنیم؟ اینکه استاد عباس منش میگه بیایید جهان رو از زاویه بالا ببینیم، خودمون رو به یک منطقه یک نوع تفکر محدود نکنیم تعصب نداشته باشیم اینجاها مشخص میشه. مثلا در همین مثالی که گفتم حضرت علی به عنوان دستانی از خداوند به شدت به این فرد یاری رسوند تا استغفار کنه و زندگیش عالی بشه و سیستم طبق قانون پاسخ داده. هر روز به سمت زیبایی ها و اتفاقات بهتر هدایت شوید.