این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-08-23 05:42:152023-05-01 21:02:24«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بنامش سلام ، به نظرم احساس گناه و اینکه کارهایی که انجام میدهم چه پیامدی داره مارو از راه اصلی زندگی دور میکنه و بجایی میرسیم که تمام فکر و ذهن مان میشود چه کاری رو انجام بدم بهتر باشد و البته گناه نباشد،غافل از اینکه در اون لحظه زندگی کنیم و به صورت ماشین عمل نکنیم ، شناور بودن در لحظات برای منی که غرق گناه و ثوابم شاید کارآمد باشد ، هنوز مفهوم ظلم به خود رو نمیدانم که همواره قرآن میفرماید و از طرفی میگویدما از گناهان خرد شما میگذریم و بعد مثال موسی و چطور به پیغمبری رسیدن…؟؟؟
شاید حالت تعادل و میانه رو بودن برای شروع راه الوهیت کفایت کند..
اول کامنتم خدا را هزاران هزاران بار شاکرم که به این فایل هدایت شدم.واقعا با گوش دادن به این فایل حس وحال عجیبی درون من شعله ور شد چقدر زیبا قرآن را برایم توضیح دادی استاد عزیز.وسط فایل چقدر اشکم جاری شد از اینکه تاکنون یک بار در طول ۳۵ سال عمرم بابت این کتاب مقدس خدا رو سپاسگزاری نکردم .چقدر با روحیات امروز من سازگاری داشت این فایل .سر تهمت هایی که زده شده بود چقدر حالم بد بود وهمش در فکر تلافی بودم که با این فایل امروز آبی یخ بر روی خاکستر درونم ریختی.انان به خود ظلم کرده اند .بهترین وزیباتریی کمکی که میتوانم به خودم کنم این است که وارد مدار چنین انسانهایی نشوم .کامنت رو استاد با اشک هام دارم مینوسم واقعا خیلی تاثیر گذار بود خیلی وقته دوست دارم قرآن مطالعه کنم ولی فکر میکردم کتاب خشن وسفت و سختیه ولی از آنجا که شما پیامبر من هستید من گفته های شما را با جان ودل میپذریم وشروع به مطالعه میکنم .کسانی که مدارشان با تومتفاوت است دوری کن.ایه ۱۰۵ سوره نسا خیلی بر دلم نشست از کسانی که به خود خیانت میکنند دفاع مکن وایه ۹۷ سوره نسا که قلب آدم را تکان میدهد بی شک امروز قرآن برای من نازل شد سپاس از وجودتون
هیچ کس نمیتواند کسی را خوشبخت و یا بد بخت سازد بجز خودش، اگر خوبی کنم برای خودم کردم و اگر بدی کنم باز هم به خودم کردم و هیچ تاثیری روی فرد دیگر ندارد.
ضرب المثل: هر کس کند با خود کند.
من وقتی متوجه این مورد شدم خیلی افراد ها را بخشیدم که تا مدت ها باور نمیکرد و هر بار که برایش زنگ میزدم میگفت شماره را اشتباه کردی و من میگفتم نه، میگفتم ان فرد سابق دیگه مرده این فرد جدید خیلی فرق داره با اون و نمیدونید وقتی شروع کردم به بخشیدن بقیه ٱرامش و احساس رضایت عجیبی در من امد و هنگام بخشیدن شان هیچ مقاومتی نداشتم فقط اشک میریختم از خوشحالی و احساس میکردم باری از سر شانه هایم پایین شده و قلبم سبک تر شده و فقط برای راحتی و ٱرامش خودم بخشیدم شان.
خدارا بی نهایت سپاسگزارم که من را در مسیر بی نهایت زیبا قرار داد و خیلی از افراد که همرای شان مشکل داشتم خودشان اصلاح شدن و بطور عجیبی منو مهمانی دعوت میکنند، و تازه به این نتیجه میرسم که من با افکار و توجه ام روی جنبه های منفی ٱن افراد چیز های منفی ٱنهارا جذب میکردم، گر نه خیلی انسانهای خوب و دوست داشتنی بودن، خیلی مودب و با احترام و…
برای همه سلامتی، ثروت و سعادت در دنیا و ٱخرت خواهانم.
سلام آقای عباس منش عزیز خوب هستید انشاالله،من زیاد بلد نیستم حرف بزنم یعنی حرفهای قلمبه سلمبه،حالا یه سوال ،ایا شما،،،اصلا شما کی هستید،که حرفها ی شما هرجا ،هرزمان میشنویم ،طوری بوده که همون موقع به شنیدن اون حرف ها نیاز داشتیم،خدارو واقعا شکر می کنم،الان دارم با چشم گریان ،و شکر کننده این پیام رو براتون می نویسم من امروز صبح سر نماز از خدا خواستم بیشتر من رو با خودش آشنا کنه بیشتر قرآن رو بفهمم بعد که این فایل رو گوش کردم دیدم اصلا فقط داره با من حرف میزنه و میگه که چیکار کنم،،گریه خوشحالی 😭،قبلا خدارو خیلی دور میدیدم،وفکر میکردم صدامو نمیشنوه ولی الان انگار دائم داره باهام حرف میزنه به طرق مختلف،خدایا شکرت😌،از شما هم سپاسگزارم 🙏
من همیشه با شنیدن اسم ستم و ظلم سریعا به این موضوع فکر میکردم که ظلم یعنی یک نفر به یک نفر دیگه زجر و سختی میده و از این طریق اون فرد رو نابود میکنه و بقولی زورش بهش میرسه!!!
اما استاد دید خیلی وسیع تری در این مورد بیان کردند. اینکه اگه کسی داره به کسی ظلم میکنه در واقع داره به خودش ظلم میکنه و به خودش برمیگرده و به نظرم بر میگردیم باز هم به قانون فرکانس…که هرکس نتیجه فرکانس خودش رو دریافت میکنه و نتیجه تمرکزش در هر لحظه روی هر موضوعی رو!!
و چقدر قشنگ استاد توضیح میدن در مورد ظلم به خودمون!! بله،ما به خودمون هم ظلم میکنیم وقتی که ناسپاسی میکنیم،وقتی که داشته هامون رو نمیبینیم،وقتی که خودمون رو بخاطر کارهای گذشته یا آینده سرزنش میکنیم و به روان خودمون اهمیت نمیدیم..وقتی که برای سلامتی جسم و روحمون ارزش قائل نمیشیم،وقتی که بخاطر کمتر هزینه کردن غذای با کیفیت پایین تر یا لباس ارزون تر میخریم ..و از این طریق خودمون رو از ایییین همه نعمت و ثروت در جهان محروم میکنیم و خودمون رو محدود میکنیم…وقتی که بقیه و خودمون رو قضاوت میکنیم…وقتی که حرکتی نمیکنیم و راضی به تغییر نیستیم و توکل نداریم…وقتی ورودی هامون رو کنترل نمیکنیم و از ناخواسته ها اعراض نمیکینم…و…و…
پس مفهوم ستم خیلی خیلی وسیع تره و همش به این معنا نیست که یک نفر به یک نفر دیگه سختی رو وادارد. بقول استاد حتی اگه فرد رو بکشه هم ستمی به اون نکرده بلکه تمام اینها ستم به خود محسوب میشه…
خدارو سپاسگزارم که همسفر شدم در این مسیر و اراده کردم که بیام و ردپایی به جا بذارم و از خدای خوبم سپاسگزارم بخاطر سلامتی و نعمت و فراوانی عظیمی که در جهان قرار داده🙏🙏🙏🙏
سلام دوستان امروز فایل دوم رو گوش کردم البته بارها گوش کردم کلی نکات جدید یاد گرفتم اینکه تازه متوجه شدم چقدر ایمانم ضعیف بوده و چقدر تا الان به خودم ظلم کردم چقدر از دیگران ترسیدم که باز به خاطر ایمان ضعیفم بوده و چقدر دوست دارم قران رو دوباره بخونم ولی این بار با نگاه متفاوت دستاوردهای خودم رو با باور خودم بنویسم وبعد ها که فرکانسم بالاتر رفت دوباره بخونم و دستاوردم رو بنویسم ومقایسه کنم ممنونم
این فایل هم مثل فایل اول در مورد یک موضوع صحبت میکنه و چقدر و چقدر و چقدر موضوع مهمیه
به همین دلیل هم در شروع سفرنامه از این فایل ها استفاده شده
ظلم به خود
واقعا این موضوع پاشنه آشیل منه، بشدددت مقاوت دارم ، هنوزم مقاومت دارم و فکر میکنم خیلی ها در ناخوداگاهشون نسبت به این موضوع مقاومت دارن که هرکسی داره نتیجه فرکانس های خودش رو میگیره
هیچکس نمیتونه به کس دیگه ای ظلم کنه، مگر اینکه اون طرف خودش و با باورها و فرکانس های خودش ظلم رو برای خودش رقم بزنه
استاد من این باور رو هنووز که هنوزه نتونستم ایجاد کنم به صورت اصولی و ریشه ای
و میدونم که این باور بشدت آرامش و لذت و احساس اطمینان و یقین رو ارمغان میاره
وااقعا استاد فکر کردن به این موضوع لذتبخشه، که هیچچچچکس نمیتونه به اندازه ی ذره ای تو زندگی آدم تاثیر منفی بزاره
خیلی لذت بخشه این باور، خیلی خیلی خیلی آرامش میاره
برای خودم مرور میکنم که تثبیت بشه
امیرحسین هرفردی، با فرکانس های خودش داره زندگیش رو رقم میزنه، هر انسانی داره با افکار، باورها، و در کل با فرکانس هاش زندگی خودش رو رقم میزنه
هیچ عامل دیگه ای نیست، هیچ عامل دیگه ای وجود نداره
حتی وقتایی که میبینیم بقیه دارن از عوامل بیرونی ضربه میخورن، به این دلیل نیست که عوامل بیرونی قدرت دارن و تاثر میزارن، به این دلیله که اون فرد تو باورهاش و توی فرکانس هاش، به عوامل بیرونی قدرت داره، یعنی حتی عوامل بیرونی رو هم خود اون فرد با باورهاش ایجاد کرده و در دنیای بیرون نمود پیدا کرده
استاد نمیدونم چرا خیلی سختمه این موضوع رو به صورت ۱۰۰% قبول کنم و یقین پیدا کنم بهش…پاشنه آشیلم هست و بشدت در گذشته از همین مورد آسیب دیدم
و الان واقعا برام دشواره که قبولش کنم
اما قشنگ حس میکنم اگه این موضوع رو درست کنم و یقین پیدا کنم و ایمان ۱۰۰% بیارم که آقا هیچکس نمیتونه تاثیر تو زندگیت داشته باشه و فقط تویی که با فرکانس هات زندگیت رو رقم میزنی ، اگه این رو ایجاد کنم همینجوری، مطمئنم سیل خوشبختی وارد زندگیم میشه
شاید من باور دارم به اینکه من تاثیر گزارم تو زندگیم، اما شاید این باور رو هم دارم که بقیه هم میتونن تاثیر بزارن
یعنی تقریبا همه این باور رو دارن به صورت پیشفرض: که بله ما میتونیم زندگیمون رو رقم بزنیم، اما بقیه هم تاثیر گزارن و میتونن زندگیمون رو تحت تاثیر قرار بدن
اما نکته ی مهم اینه که: فقط و فقط ۱ نفر توان تاثیر تو زندگی مارو داره و اون خودتی…یک نفر و اونم فقط خودت
مهم اینه که این رو ایجاد کنیم، همه میدونن که همه کاره زندگیشونن، اما همونا اینم باور دارن که بقیه هم میتونن کاری کنن
واقعا استاد من خیلی مقاومت دارم نسبت به این موضوع
بنظرم باید بیام یکسره تو فایل هایی که موضوعش مستقیما اینه کامنت بزارم و برای خودم مرور کنم
حتی اگه بخوایم مثلا منصفانه و منطقی و بدون تعصب نگاه کنیم به خدا، متوجه میشیم که آقا خدا که عادله، اون حتما یه سیستمی چیده که کسی نتونه به زندگی بقیه کاری داشته باشه، اگه بقیه تو زندگی من موثر باشن که خب عدالت خدا زیر سوال میره که
اما از اونجایی که خدا عادل مطلقه، پس حتما این موضوع درسته که هرفرد با فرکانس ها و باورهای خودش و به صورت ۱۰۰% داره زندگیش رو رقم میزنه و هیچچچچچ عامل دیگه ای توان تاثیر نداره
استاد من بشدت و بشدت و بشدت و بشدت رو این موضوع پاشنه آشیل دارم و خودمم متوجهشم، و اینم حس میکنم که یه دنیاااااااااااااا ثروت و خوشبختی و نعمت پشت این باور خوابیده و منتظره که این ترمز رو بردارم و بیاد…قششششنگ حس میکنم و متوجه حضور این سد جلوی سیل عظیمی از ثروت و نعمت هستم
حالا این قانون چجوری کار میکنه و چجوری میشه که بقیه نتونن رو زندگیت تاثیر بزارن؟
قانون اینه که احساسات ما اتفاقات مارو رقم میزنن، یعنی احساس خوب= اتفاقات خوب
اگه حالت خوب باشه اتفاقات خوب میفته
*نکته ی بسیار مهم:
اینکه آیا خداوند به انتخاب خودش اتفاقات خوب رو انتخاب میکنه و میاره برامون؟
یعنی من حالم خوب باشه اید اتفاقات خوب بیفته، حالا این اتفاقات خوب یعنی چی؟ شاید یه اتفاق از نظر من خوب باشه و از نظر بقیه بد باشه! و حتما همینطوره
موضوع اینجاست که احساس خوب مساویه با اتفاقات خواسته!!!!
یعنی خدا حتی نمیاد بگه مثلا کلا ۱۰۰۰ تا اتفاق خوب تو جهان وجود داره و هرکس حالش خوب باشه یکی از این ۱۰۰۰ تارو براش رقم میزنم!! اصلا اینطور نیست!!
این نکته خیلی مهم!!! وقتی میگیم احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب، منظور اینه که وقتی حالت خوب باشه، اتفاقاتی که تووو دوست داری برات رقم میخوره، اتفاقاتی که خواسته ی توئه برات رقم میخوره
در حالت کلی بله همه ثروت و سلامتی و روابط خوب میخوان، و اینا تقریبا خواسته ی هم هست و وقتی حالشون خوب باشه وارد زندگیشون میشه
اما در مورد خواسته های جزیی تر چی؟
مثلا من میخوام برم کره ی ماه و این خواستمه، و دلم اینو میخواد، خب حالا اگه من بیام و احساسات رو خوب کنم ( که احساسم با تغییر باورها خوب میشه)
من بیام احساسم رو خوب کنم، هدایت میشم به رفتن به کره ی ماه و این میشه احساس خوب=اتفاق خوب
حالا شاید یکی خواستش رفتن به کره ی ماه نباشه! خب این آدم وقتی حالش خوبه باید هدایت بشه به رفتن به کره ی ماه؟
نه اینطور نیست…
این نکته بشددددددددددددددددددددت مهم و حیاتیه: که آقا وقتی تو حالت خوبه اتفاقاتی میفته که تو دلت میخواااااد بیفته و حالت رو بهتر میکنه!!!!
وقتی ما حالمون خوبه، اتفاق هایی که منجر به احساس بد میشن برامون نمیفته، اتفاقاتی که نتیجش احساس بد هست برامون نمیفته
وای استاد واقعا درک این موضوع هم سخته
من خودم برام سوال بود مخصوصا در مورد مواردی که میگین اگه حالتون خوب باشه اتفاق بد هم بیفته نتیجش خوبه
من در این مورد مشکل دارم و درک نکردم
مثلا من حالم خوبه و ماشینم رو میدزدن و باعث میشه پیشرفت کنم و بتونم هزار برابر بهتر از اون ماشین بخرم
مشکل من اینه که مثلا من اگه حالم خوب باشه و اتفاقی بیفته که ظاهرش بده و باطنش خوبه اما چون ظاهرش بده من گیر کنم توش و نتیجش بد بشه…
من اینجا مشکل دارم که حالم خوب باشه و ازون اتفاقا بیفته که ظاهرش بده فقط و این ظاهر بد بمن آسیب بزنه
اینجارو درست درک نکردم واقعا…و ذهنم گیر داده بهش…
نمیدونم منظور منو میفهمید یا نه استاد
انگار یه ترمز شده
من درک میکنم که احساسم خوب باشه به خواسته هام میرسم
اما اینجای داستان که میگید وقتی احساستون خوب هست ، ممکنه اتفاقات به ظاهر بدی بیفته که نتیجش خیره
استاد مشکل من اینجاست که این “ظاهر بد” به ضرر من بشه
یعنی چمیدونم مثلا من ماشینم دزدیده بشه و بعدش هم قراره خیر بشه برام، اما در حین دزدیده شدنش و این پروسه، چمیدونم دزدا بگیرن به منم آسیب بزنن! خب اینجا اون دزدیده شدنه خیر میشه، اما این ظاهر بد برام اتفاق بد رقم زده
استاد اینجارو من اصلا نمیفهمم
اینجایی که وقتی ما حالمون خوبه ممکنه اتفاقای به ظاهر بد بیفته مشکل دارم اینجا
مخصوصا در مورد سلامتیم نمیدونم چرا مشکل دارم انقدر
مثلاحالم خوبه و من مریض میشم چون برای سیستم ایمنیم خوبه، خب تا اینجا اوکیه
اما این مریضی بیاد و یه آسیب بهم بزنه چی؟
این موضوعات رو درک نمیکنم استاد
برام ترمز شده
اینارو برای خودم مینویسم
چون خیلی خوب میفهمم ترمز های ذهنم رو که خیلی ریز و جزیی هستن
یه مدت بود که کلا فکر میکردم ایرادم یچیز دیگست، بعد فهمیدم نه ایرادم مثلا عزت نفسه، بعد فهمیدم ایرادم فلان قسمته، بعد دیدم مشکل جزیی تر داره میشه و ترمز های ریزی وجود داره که همون مانع شده
قبلانا اصلا نمیتونستم پیدا کنم ترمزهارو ، ولی الان پیداشون میکنم اما راه رفعشون رو فعلا بلد نیستم و نمیدونم چجوری و از چه زاویه ای باید رفعش کرد
ایراد پیدا شده، اما راه حل پیدا نشده
فعلا در این حالتم
اصلا استاد یه چیز خیلی عجیب
من شاید ایرادم اصلا این نباشه که در مورد تاثیر بقیه تو زندگیم مقاومت دارم و نگرانم…شاید این باشه که آقا من نمیتونم این قسمت داستان که اتفاقات به ظاهر بد که منجر به اتفاق خوب میشه رو درک کنم!!!!
دقیقااااااا همینه….تمام مشکل من اینجاست که آقا تو اینجای کار گیر کردی و نمیتونی منطقی کنی برای خودت که این اتفاق های به ظاهر بد یعنی چی دقیقا؟ و چجوری اتفاق به ظاهر بد خوب میشه و از کجا معلوم همون ظاهر بدش باعث شر نشه…استاد دقییییقاااااااا مشکل من همینه… همیشه هم به اینجا میرسم اما یادم میره، و ولش میکنم و نمیتونم راهی براش پیدا کنم…استاد اصلا من مقاومتی در مورد حرفای شما ندارم که میگید زندگی هرکسی دست خودشه ۱۰۰ درصد ، وقتی پله پله میام جلو و میرسم به موضوع اینکه آقا وقتی حالم خوبه و اتفاق های به ظاهر بد میفته این یعنی چی و ترسم اینه که اون ظاهر بد اتفاقه ممکنه باعث یه دردسر و یه اتفاق جبران ناپذیر بشه…دقیقاااااااااااااا مشکل من اینجاست
استاد حرف من اینه
من مثلا باورامو ساختم، حالمم خوبه، فرکانسمم خوبه، مثلا خواسته ی من هم معافیت سربازیه
بعد مثلا یه اتفاق به ظاهر بد برام میفته و از یه بلندی پرت میشم زمین و چمیدونم فلج میشم و این باعث میشه من بتونم معاف بشم از سربازی…خب بله این اتفاق به ظاهر بد باعث شد من به خواستم برسم، قبول، اما اون فلج شدنه چی؟؟
من خواستم سلامتیه و همزمان معاف شدن از سربازی، حالا اون اتفاق به ظاهر بد اینجوریه که من رو به یه خواستم برسونه و راهش از جایی باشه که یه خواسته ی دیگم از دستم بره؟
من دقیییییقا مشکلم اینه که اون اتفاق به ظاهر بد یعنی چی، از کجا معلوم بلا سر آدم نیاره که بعدش بخواد به خواسته برسونه مارو؟ اصلا اتفاق به ظاهر بد چقدر بده؟ متوجهش نمیشم، اصلا درکش نمیکنم
مثال های ساده رو میفهمما
مثلا تاکسی شما دزدیده شد و باعث شد کلا بیخیال اون داستان بشید و حرکت کنید به سمت جلو، یا مثلا رابطه ی عاطفی کات شد و باعث شد یه رابطه ی جدید شکل بگیره، یا اخراجم کردن و باعث شد کسب و کار خودم رو بزنم و ثروتمند بشم
اینا اوکی
در مورد مثالی که من زدم چجوری میشه؟
یعنی اون اتفاق به ظاهر بد قدرتش چقدره، یعنی چی اصلا، چقدر میتونه منفی باشه، درجش چیه، درجه ی بد بودنش چیه
نمیدونم استاد این ایراد منه و نمیدونم چجوری حلش کنم، فعلا خداروشکر که دقیق متوجه شدمش و مشکل رو فهمیدم، و ایراد داستان رو دراوردم، حالا ببینم راه حلش چیه
ضمنا در حین نوشتن اینا، یاد فایل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی افتادم، و یه حسی گفت اون فایل رو با دقت ببین و گوش بده و کامنتاشم بخون
یکی از بدترین ترمزهای من حس قربانی شدن بود وخداروشکر که فهمیدم راستش حس میکنم یه اعتیادی به حس قربانی بودن پیدا کرده بودم و فکر میکردم تقدیر من اینجوریه خداروشکر که هر روز اگاهیمون با وجود این سایت بالاتر میره
من راجب اینکه خودمون مسئول زندگی خودمون هستیم موافق هستم و تجربه خودم و براتون کوتاه مینویسم . خدایا شکرت که می توانم بنویسم .
من در دوران مجردی کاملا متکی به مادرم بودم و هر مشکلی که داشتم از مادرم کمک می خواستم و مادر ها هم نه گفتن از ته دل بلد نیستن و همیشه پشتوانه من بوده . و زمانی که تلاش میکرد که من روی پای خودم وایستم و نگران آینده من بود که تنهایی می تونم از پس مشکلات بر میام یا نه . من تو باور های خودم که الان وقتی فکر میکنم به اون باورهای میگم چقدر کوتاه فکر بودم و چقدر بی مسئول . و برای یک بار توی زندگیم به پیشنهاد دوستم که عیدنوروز نزدیکه بیا بریم دست فروشی یه پولی در بیاریم خرج عیدمون در بیاد . من خیلی ذوق داشتم و بلد بودم چطوری بدون خجالت دادو فریاد کنم به قول کاسبا بازار گرمی کنم .خلاصه خیلی از اطرافیانم گفتن نرو تو چه بهاین کارا میری پولتم از دست میدی . دو دل شده بودم پول خرید جنس هم نداشتم و دلمم دوست داشت برای یک بارم شده امتحان کنم یا میشه یا نمیشه به نجواهای منی اصلا گوش ندادم و پونصد هزار تومن قرض کردم و رفتم اون کارو شرو ع کردم به تنهایی دوستمم جای دیگه مشغول شد . جوری اعتماد به نفسم بالا رفته بود که شروع کردم که همه چیز خوب پیش میرفت و خیلی سریع پولی که قرض کرده بودم و پس دادم و دو برابر اون پول رو طی ده روز کاسب شدم و جالب اینجا بود که اونایی که میگفتن نرو نرو خودشون اومده بودن پیشنهاد شراکت میدادن که پوز خندی میزدم که این پوز خند خیلی شیرین بود برام ردشون میکردم . خلاصه منی که از اونجا شروع کردم و خوشم اومد دوسال این روند و شروع کردم تا اینجا که تو بهترین جای تهران چندا فروشنده داشتم و برام کار میکرن تو بازار هر سال عید . که من یواش یواش به لطف خدا شدم کاسب و از کاسبی خوشم اومد و با هدایت خدا من راه پیدا کردم به بازار بزرگ و شدم فروشنده یکی از بزرگ ترین تجار روسری ایران که شده بود هدفم و رسیدم بهش . و پیشت رفت پشت پیشرفت . خدارو شکر میکنم که اون روز اول به نجواهای بیرونی گوش ندادم و به قلبم ایمان آوردم و به سمت هدفم حرکت کردم واز خدای مهربون و رحیم شاکرم که به من اعتماد به نفسی داد تا روی پای خودم وایسم و خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم باشم و از کسی جز خدا درخواستی نداشته باشم .
و الان خدارو شکر خدارو شکر به بیشترین اهدافم رسیدم و روی هدف های جدیدم تمرکز کردم و ایمان دارم به تک تکشون میرسم به لطف خدا و استاد عزیز با این همه آگاهی که به من هدیه میدن ممنون
بنامش سلام ، به نظرم احساس گناه و اینکه کارهایی که انجام میدهم چه پیامدی داره مارو از راه اصلی زندگی دور میکنه و بجایی میرسیم که تمام فکر و ذهن مان میشود چه کاری رو انجام بدم بهتر باشد و البته گناه نباشد،غافل از اینکه در اون لحظه زندگی کنیم و به صورت ماشین عمل نکنیم ، شناور بودن در لحظات برای منی که غرق گناه و ثوابم شاید کارآمد باشد ، هنوز مفهوم ظلم به خود رو نمیدانم که همواره قرآن میفرماید و از طرفی میگویدما از گناهان خرد شما میگذریم و بعد مثال موسی و چطور به پیغمبری رسیدن…؟؟؟
شاید حالت تعادل و میانه رو بودن برای شروع راه الوهیت کفایت کند..
اول کامنتم خدا را هزاران هزاران بار شاکرم که به این فایل هدایت شدم.واقعا با گوش دادن به این فایل حس وحال عجیبی درون من شعله ور شد چقدر زیبا قرآن را برایم توضیح دادی استاد عزیز.وسط فایل چقدر اشکم جاری شد از اینکه تاکنون یک بار در طول ۳۵ سال عمرم بابت این کتاب مقدس خدا رو سپاسگزاری نکردم .چقدر با روحیات امروز من سازگاری داشت این فایل .سر تهمت هایی که زده شده بود چقدر حالم بد بود وهمش در فکر تلافی بودم که با این فایل امروز آبی یخ بر روی خاکستر درونم ریختی.انان به خود ظلم کرده اند .بهترین وزیباتریی کمکی که میتوانم به خودم کنم این است که وارد مدار چنین انسانهایی نشوم .کامنت رو استاد با اشک هام دارم مینوسم واقعا خیلی تاثیر گذار بود خیلی وقته دوست دارم قرآن مطالعه کنم ولی فکر میکردم کتاب خشن وسفت و سختیه ولی از آنجا که شما پیامبر من هستید من گفته های شما را با جان ودل میپذریم وشروع به مطالعه میکنم .کسانی که مدارشان با تومتفاوت است دوری کن.ایه ۱۰۵ سوره نسا خیلی بر دلم نشست از کسانی که به خود خیانت میکنند دفاع مکن وایه ۹۷ سوره نسا که قلب آدم را تکان میدهد بی شک امروز قرآن برای من نازل شد سپاس از وجودتون
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان هم فریکانس ام
رد پای سوم
هیچ کس نمیتواند کسی را خوشبخت و یا بد بخت سازد بجز خودش، اگر خوبی کنم برای خودم کردم و اگر بدی کنم باز هم به خودم کردم و هیچ تاثیری روی فرد دیگر ندارد.
ضرب المثل: هر کس کند با خود کند.
من وقتی متوجه این مورد شدم خیلی افراد ها را بخشیدم که تا مدت ها باور نمیکرد و هر بار که برایش زنگ میزدم میگفت شماره را اشتباه کردی و من میگفتم نه، میگفتم ان فرد سابق دیگه مرده این فرد جدید خیلی فرق داره با اون و نمیدونید وقتی شروع کردم به بخشیدن بقیه ٱرامش و احساس رضایت عجیبی در من امد و هنگام بخشیدن شان هیچ مقاومتی نداشتم فقط اشک میریختم از خوشحالی و احساس میکردم باری از سر شانه هایم پایین شده و قلبم سبک تر شده و فقط برای راحتی و ٱرامش خودم بخشیدم شان.
خدارا بی نهایت سپاسگزارم که من را در مسیر بی نهایت زیبا قرار داد و خیلی از افراد که همرای شان مشکل داشتم خودشان اصلاح شدن و بطور عجیبی منو مهمانی دعوت میکنند، و تازه به این نتیجه میرسم که من با افکار و توجه ام روی جنبه های منفی ٱن افراد چیز های منفی ٱنهارا جذب میکردم، گر نه خیلی انسانهای خوب و دوست داشتنی بودن، خیلی مودب و با احترام و…
برای همه سلامتی، ثروت و سعادت در دنیا و ٱخرت خواهانم.
در پناه الله یکتا شاد و پیروز وٱرام باشین.
سلام آقای عباس منش عزیز خوب هستید انشاالله،من زیاد بلد نیستم حرف بزنم یعنی حرفهای قلمبه سلمبه،حالا یه سوال ،ایا شما،،،اصلا شما کی هستید،که حرفها ی شما هرجا ،هرزمان میشنویم ،طوری بوده که همون موقع به شنیدن اون حرف ها نیاز داشتیم،خدارو واقعا شکر می کنم،الان دارم با چشم گریان ،و شکر کننده این پیام رو براتون می نویسم من امروز صبح سر نماز از خدا خواستم بیشتر من رو با خودش آشنا کنه بیشتر قرآن رو بفهمم بعد که این فایل رو گوش کردم دیدم اصلا فقط داره با من حرف میزنه و میگه که چیکار کنم،،گریه خوشحالی 😭،قبلا خدارو خیلی دور میدیدم،وفکر میکردم صدامو نمیشنوه ولی الان انگار دائم داره باهام حرف میزنه به طرق مختلف،خدایا شکرت😌،از شما هم سپاسگزارم 🙏
سلام به استاد عزیزم و تمام دوستان هم فرکانسی
روز دوم..🌱
سپاسگزارم بخاطر این فایل فوق العاده
ظلم به خود..
من همیشه با شنیدن اسم ستم و ظلم سریعا به این موضوع فکر میکردم که ظلم یعنی یک نفر به یک نفر دیگه زجر و سختی میده و از این طریق اون فرد رو نابود میکنه و بقولی زورش بهش میرسه!!!
اما استاد دید خیلی وسیع تری در این مورد بیان کردند. اینکه اگه کسی داره به کسی ظلم میکنه در واقع داره به خودش ظلم میکنه و به خودش برمیگرده و به نظرم بر میگردیم باز هم به قانون فرکانس…که هرکس نتیجه فرکانس خودش رو دریافت میکنه و نتیجه تمرکزش در هر لحظه روی هر موضوعی رو!!
و چقدر قشنگ استاد توضیح میدن در مورد ظلم به خودمون!! بله،ما به خودمون هم ظلم میکنیم وقتی که ناسپاسی میکنیم،وقتی که داشته هامون رو نمیبینیم،وقتی که خودمون رو بخاطر کارهای گذشته یا آینده سرزنش میکنیم و به روان خودمون اهمیت نمیدیم..وقتی که برای سلامتی جسم و روحمون ارزش قائل نمیشیم،وقتی که بخاطر کمتر هزینه کردن غذای با کیفیت پایین تر یا لباس ارزون تر میخریم ..و از این طریق خودمون رو از ایییین همه نعمت و ثروت در جهان محروم میکنیم و خودمون رو محدود میکنیم…وقتی که بقیه و خودمون رو قضاوت میکنیم…وقتی که حرکتی نمیکنیم و راضی به تغییر نیستیم و توکل نداریم…وقتی ورودی هامون رو کنترل نمیکنیم و از ناخواسته ها اعراض نمیکینم…و…و…
پس مفهوم ستم خیلی خیلی وسیع تره و همش به این معنا نیست که یک نفر به یک نفر دیگه سختی رو وادارد. بقول استاد حتی اگه فرد رو بکشه هم ستمی به اون نکرده بلکه تمام اینها ستم به خود محسوب میشه…
خدارو سپاسگزارم که همسفر شدم در این مسیر و اراده کردم که بیام و ردپایی به جا بذارم و از خدای خوبم سپاسگزارم بخاطر سلامتی و نعمت و فراوانی عظیمی که در جهان قرار داده🙏🙏🙏🙏
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت❤
سلام دوستان امروز فایل دوم رو گوش کردم البته بارها گوش کردم کلی نکات جدید یاد گرفتم اینکه تازه متوجه شدم چقدر ایمانم ضعیف بوده و چقدر تا الان به خودم ظلم کردم چقدر از دیگران ترسیدم که باز به خاطر ایمان ضعیفم بوده و چقدر دوست دارم قران رو دوباره بخونم ولی این بار با نگاه متفاوت دستاوردهای خودم رو با باور خودم بنویسم وبعد ها که فرکانسم بالاتر رفت دوباره بخونم و دستاوردم رو بنویسم ومقایسه کنم ممنونم
سلام
روز شمار تحول زندگی من
روز ۲
این فایل هم مثل فایل اول در مورد یک موضوع صحبت میکنه و چقدر و چقدر و چقدر موضوع مهمیه
به همین دلیل هم در شروع سفرنامه از این فایل ها استفاده شده
ظلم به خود
واقعا این موضوع پاشنه آشیل منه، بشدددت مقاوت دارم ، هنوزم مقاومت دارم و فکر میکنم خیلی ها در ناخوداگاهشون نسبت به این موضوع مقاومت دارن که هرکسی داره نتیجه فرکانس های خودش رو میگیره
هیچکس نمیتونه به کس دیگه ای ظلم کنه، مگر اینکه اون طرف خودش و با باورها و فرکانس های خودش ظلم رو برای خودش رقم بزنه
استاد من این باور رو هنووز که هنوزه نتونستم ایجاد کنم به صورت اصولی و ریشه ای
و میدونم که این باور بشدت آرامش و لذت و احساس اطمینان و یقین رو ارمغان میاره
وااقعا استاد فکر کردن به این موضوع لذتبخشه، که هیچچچچکس نمیتونه به اندازه ی ذره ای تو زندگی آدم تاثیر منفی بزاره
خیلی لذت بخشه این باور، خیلی خیلی خیلی آرامش میاره
برای خودم مرور میکنم که تثبیت بشه
امیرحسین هرفردی، با فرکانس های خودش داره زندگیش رو رقم میزنه، هر انسانی داره با افکار، باورها، و در کل با فرکانس هاش زندگی خودش رو رقم میزنه
هیچ عامل دیگه ای نیست، هیچ عامل دیگه ای وجود نداره
حتی وقتایی که میبینیم بقیه دارن از عوامل بیرونی ضربه میخورن، به این دلیل نیست که عوامل بیرونی قدرت دارن و تاثر میزارن، به این دلیله که اون فرد تو باورهاش و توی فرکانس هاش، به عوامل بیرونی قدرت داره، یعنی حتی عوامل بیرونی رو هم خود اون فرد با باورهاش ایجاد کرده و در دنیای بیرون نمود پیدا کرده
استاد نمیدونم چرا خیلی سختمه این موضوع رو به صورت ۱۰۰% قبول کنم و یقین پیدا کنم بهش…پاشنه آشیلم هست و بشدت در گذشته از همین مورد آسیب دیدم
و الان واقعا برام دشواره که قبولش کنم
اما قشنگ حس میکنم اگه این موضوع رو درست کنم و یقین پیدا کنم و ایمان ۱۰۰% بیارم که آقا هیچکس نمیتونه تاثیر تو زندگیت داشته باشه و فقط تویی که با فرکانس هات زندگیت رو رقم میزنی ، اگه این رو ایجاد کنم همینجوری، مطمئنم سیل خوشبختی وارد زندگیم میشه
شاید من باور دارم به اینکه من تاثیر گزارم تو زندگیم، اما شاید این باور رو هم دارم که بقیه هم میتونن تاثیر بزارن
یعنی تقریبا همه این باور رو دارن به صورت پیشفرض: که بله ما میتونیم زندگیمون رو رقم بزنیم، اما بقیه هم تاثیر گزارن و میتونن زندگیمون رو تحت تاثیر قرار بدن
اما نکته ی مهم اینه که: فقط و فقط ۱ نفر توان تاثیر تو زندگی مارو داره و اون خودتی…یک نفر و اونم فقط خودت
مهم اینه که این رو ایجاد کنیم، همه میدونن که همه کاره زندگیشونن، اما همونا اینم باور دارن که بقیه هم میتونن کاری کنن
واقعا استاد من خیلی مقاومت دارم نسبت به این موضوع
بنظرم باید بیام یکسره تو فایل هایی که موضوعش مستقیما اینه کامنت بزارم و برای خودم مرور کنم
حتی اگه بخوایم مثلا منصفانه و منطقی و بدون تعصب نگاه کنیم به خدا، متوجه میشیم که آقا خدا که عادله، اون حتما یه سیستمی چیده که کسی نتونه به زندگی بقیه کاری داشته باشه، اگه بقیه تو زندگی من موثر باشن که خب عدالت خدا زیر سوال میره که
اما از اونجایی که خدا عادل مطلقه، پس حتما این موضوع درسته که هرفرد با فرکانس ها و باورهای خودش و به صورت ۱۰۰% داره زندگیش رو رقم میزنه و هیچچچچچ عامل دیگه ای توان تاثیر نداره
استاد من بشدت و بشدت و بشدت و بشدت رو این موضوع پاشنه آشیل دارم و خودمم متوجهشم، و اینم حس میکنم که یه دنیاااااااااااااا ثروت و خوشبختی و نعمت پشت این باور خوابیده و منتظره که این ترمز رو بردارم و بیاد…قششششنگ حس میکنم و متوجه حضور این سد جلوی سیل عظیمی از ثروت و نعمت هستم
حالا این قانون چجوری کار میکنه و چجوری میشه که بقیه نتونن رو زندگیت تاثیر بزارن؟
قانون اینه که احساسات ما اتفاقات مارو رقم میزنن، یعنی احساس خوب= اتفاقات خوب
اگه حالت خوب باشه اتفاقات خوب میفته
*نکته ی بسیار مهم:
اینکه آیا خداوند به انتخاب خودش اتفاقات خوب رو انتخاب میکنه و میاره برامون؟
یعنی من حالم خوب باشه اید اتفاقات خوب بیفته، حالا این اتفاقات خوب یعنی چی؟ شاید یه اتفاق از نظر من خوب باشه و از نظر بقیه بد باشه! و حتما همینطوره
موضوع اینجاست که احساس خوب مساویه با اتفاقات خواسته!!!!
یعنی خدا حتی نمیاد بگه مثلا کلا ۱۰۰۰ تا اتفاق خوب تو جهان وجود داره و هرکس حالش خوب باشه یکی از این ۱۰۰۰ تارو براش رقم میزنم!! اصلا اینطور نیست!!
این نکته خیلی مهم!!! وقتی میگیم احساس خوب مساویه با اتفاقات خوب، منظور اینه که وقتی حالت خوب باشه، اتفاقاتی که تووو دوست داری برات رقم میخوره، اتفاقاتی که خواسته ی توئه برات رقم میخوره
در حالت کلی بله همه ثروت و سلامتی و روابط خوب میخوان، و اینا تقریبا خواسته ی هم هست و وقتی حالشون خوب باشه وارد زندگیشون میشه
اما در مورد خواسته های جزیی تر چی؟
مثلا من میخوام برم کره ی ماه و این خواستمه، و دلم اینو میخواد، خب حالا اگه من بیام و احساسات رو خوب کنم ( که احساسم با تغییر باورها خوب میشه)
من بیام احساسم رو خوب کنم، هدایت میشم به رفتن به کره ی ماه و این میشه احساس خوب=اتفاق خوب
حالا شاید یکی خواستش رفتن به کره ی ماه نباشه! خب این آدم وقتی حالش خوبه باید هدایت بشه به رفتن به کره ی ماه؟
نه اینطور نیست…
این نکته بشددددددددددددددددددددت مهم و حیاتیه: که آقا وقتی تو حالت خوبه اتفاقاتی میفته که تو دلت میخواااااد بیفته و حالت رو بهتر میکنه!!!!
وقتی ما حالمون خوبه، اتفاق هایی که منجر به احساس بد میشن برامون نمیفته، اتفاقاتی که نتیجش احساس بد هست برامون نمیفته
وای استاد واقعا درک این موضوع هم سخته
من خودم برام سوال بود مخصوصا در مورد مواردی که میگین اگه حالتون خوب باشه اتفاق بد هم بیفته نتیجش خوبه
من در این مورد مشکل دارم و درک نکردم
مثلا من حالم خوبه و ماشینم رو میدزدن و باعث میشه پیشرفت کنم و بتونم هزار برابر بهتر از اون ماشین بخرم
مشکل من اینه که مثلا من اگه حالم خوب باشه و اتفاقی بیفته که ظاهرش بده و باطنش خوبه اما چون ظاهرش بده من گیر کنم توش و نتیجش بد بشه…
من اینجا مشکل دارم که حالم خوب باشه و ازون اتفاقا بیفته که ظاهرش بده فقط و این ظاهر بد بمن آسیب بزنه
اینجارو درست درک نکردم واقعا…و ذهنم گیر داده بهش…
نمیدونم منظور منو میفهمید یا نه استاد
انگار یه ترمز شده
من درک میکنم که احساسم خوب باشه به خواسته هام میرسم
اما اینجای داستان که میگید وقتی احساستون خوب هست ، ممکنه اتفاقات به ظاهر بدی بیفته که نتیجش خیره
استاد مشکل من اینجاست که این “ظاهر بد” به ضرر من بشه
یعنی چمیدونم مثلا من ماشینم دزدیده بشه و بعدش هم قراره خیر بشه برام، اما در حین دزدیده شدنش و این پروسه، چمیدونم دزدا بگیرن به منم آسیب بزنن! خب اینجا اون دزدیده شدنه خیر میشه، اما این ظاهر بد برام اتفاق بد رقم زده
استاد اینجارو من اصلا نمیفهمم
اینجایی که وقتی ما حالمون خوبه ممکنه اتفاقای به ظاهر بد بیفته مشکل دارم اینجا
مخصوصا در مورد سلامتیم نمیدونم چرا مشکل دارم انقدر
مثلاحالم خوبه و من مریض میشم چون برای سیستم ایمنیم خوبه، خب تا اینجا اوکیه
اما این مریضی بیاد و یه آسیب بهم بزنه چی؟
این موضوعات رو درک نمیکنم استاد
برام ترمز شده
اینارو برای خودم مینویسم
چون خیلی خوب میفهمم ترمز های ذهنم رو که خیلی ریز و جزیی هستن
یه مدت بود که کلا فکر میکردم ایرادم یچیز دیگست، بعد فهمیدم نه ایرادم مثلا عزت نفسه، بعد فهمیدم ایرادم فلان قسمته، بعد دیدم مشکل جزیی تر داره میشه و ترمز های ریزی وجود داره که همون مانع شده
قبلانا اصلا نمیتونستم پیدا کنم ترمزهارو ، ولی الان پیداشون میکنم اما راه رفعشون رو فعلا بلد نیستم و نمیدونم چجوری و از چه زاویه ای باید رفعش کرد
ایراد پیدا شده، اما راه حل پیدا نشده
فعلا در این حالتم
اصلا استاد یه چیز خیلی عجیب
من شاید ایرادم اصلا این نباشه که در مورد تاثیر بقیه تو زندگیم مقاومت دارم و نگرانم…شاید این باشه که آقا من نمیتونم این قسمت داستان که اتفاقات به ظاهر بد که منجر به اتفاق خوب میشه رو درک کنم!!!!
دقیقااااااا همینه….تمام مشکل من اینجاست که آقا تو اینجای کار گیر کردی و نمیتونی منطقی کنی برای خودت که این اتفاق های به ظاهر بد یعنی چی دقیقا؟ و چجوری اتفاق به ظاهر بد خوب میشه و از کجا معلوم همون ظاهر بدش باعث شر نشه…استاد دقییییقاااااااا مشکل من همینه… همیشه هم به اینجا میرسم اما یادم میره، و ولش میکنم و نمیتونم راهی براش پیدا کنم…استاد اصلا من مقاومتی در مورد حرفای شما ندارم که میگید زندگی هرکسی دست خودشه ۱۰۰ درصد ، وقتی پله پله میام جلو و میرسم به موضوع اینکه آقا وقتی حالم خوبه و اتفاق های به ظاهر بد میفته این یعنی چی و ترسم اینه که اون ظاهر بد اتفاقه ممکنه باعث یه دردسر و یه اتفاق جبران ناپذیر بشه…دقیقاااااااااااااا مشکل من اینجاست
استاد حرف من اینه
من مثلا باورامو ساختم، حالمم خوبه، فرکانسمم خوبه، مثلا خواسته ی من هم معافیت سربازیه
بعد مثلا یه اتفاق به ظاهر بد برام میفته و از یه بلندی پرت میشم زمین و چمیدونم فلج میشم و این باعث میشه من بتونم معاف بشم از سربازی…خب بله این اتفاق به ظاهر بد باعث شد من به خواستم برسم، قبول، اما اون فلج شدنه چی؟؟
من خواستم سلامتیه و همزمان معاف شدن از سربازی، حالا اون اتفاق به ظاهر بد اینجوریه که من رو به یه خواستم برسونه و راهش از جایی باشه که یه خواسته ی دیگم از دستم بره؟
من دقیییییقا مشکلم اینه که اون اتفاق به ظاهر بد یعنی چی، از کجا معلوم بلا سر آدم نیاره که بعدش بخواد به خواسته برسونه مارو؟ اصلا اتفاق به ظاهر بد چقدر بده؟ متوجهش نمیشم، اصلا درکش نمیکنم
مثال های ساده رو میفهمما
مثلا تاکسی شما دزدیده شد و باعث شد کلا بیخیال اون داستان بشید و حرکت کنید به سمت جلو، یا مثلا رابطه ی عاطفی کات شد و باعث شد یه رابطه ی جدید شکل بگیره، یا اخراجم کردن و باعث شد کسب و کار خودم رو بزنم و ثروتمند بشم
اینا اوکی
در مورد مثالی که من زدم چجوری میشه؟
یعنی اون اتفاق به ظاهر بد قدرتش چقدره، یعنی چی اصلا، چقدر میتونه منفی باشه، درجش چیه، درجه ی بد بودنش چیه
نمیدونم استاد این ایراد منه و نمیدونم چجوری حلش کنم، فعلا خداروشکر که دقیق متوجه شدمش و مشکل رو فهمیدم، و ایراد داستان رو دراوردم، حالا ببینم راه حلش چیه
ضمنا در حین نوشتن اینا، یاد فایل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی افتادم، و یه حسی گفت اون فایل رو با دقت ببین و گوش بده و کامنتاشم بخون
توکل به خدا
باعرض سلام خدمت دوستان عزیز
یکی از بدترین ترمزهای من حس قربانی شدن بود وخداروشکر که فهمیدم راستش حس میکنم یه اعتیادی به حس قربانی بودن پیدا کرده بودم و فکر میکردم تقدیر من اینجوریه خداروشکر که هر روز اگاهیمون با وجود این سایت بالاتر میره
سلام سلام و درود به استاد عزیز عباسمنش
من راجب اینکه خودمون مسئول زندگی خودمون هستیم موافق هستم و تجربه خودم و براتون کوتاه مینویسم . خدایا شکرت که می توانم بنویسم .
من در دوران مجردی کاملا متکی به مادرم بودم و هر مشکلی که داشتم از مادرم کمک می خواستم و مادر ها هم نه گفتن از ته دل بلد نیستن و همیشه پشتوانه من بوده . و زمانی که تلاش میکرد که من روی پای خودم وایستم و نگران آینده من بود که تنهایی می تونم از پس مشکلات بر میام یا نه . من تو باور های خودم که الان وقتی فکر میکنم به اون باورهای میگم چقدر کوتاه فکر بودم و چقدر بی مسئول . و برای یک بار توی زندگیم به پیشنهاد دوستم که عیدنوروز نزدیکه بیا بریم دست فروشی یه پولی در بیاریم خرج عیدمون در بیاد . من خیلی ذوق داشتم و بلد بودم چطوری بدون خجالت دادو فریاد کنم به قول کاسبا بازار گرمی کنم .خلاصه خیلی از اطرافیانم گفتن نرو تو چه بهاین کارا میری پولتم از دست میدی . دو دل شده بودم پول خرید جنس هم نداشتم و دلمم دوست داشت برای یک بارم شده امتحان کنم یا میشه یا نمیشه به نجواهای منی اصلا گوش ندادم و پونصد هزار تومن قرض کردم و رفتم اون کارو شرو ع کردم به تنهایی دوستمم جای دیگه مشغول شد . جوری اعتماد به نفسم بالا رفته بود که شروع کردم که همه چیز خوب پیش میرفت و خیلی سریع پولی که قرض کرده بودم و پس دادم و دو برابر اون پول رو طی ده روز کاسب شدم و جالب اینجا بود که اونایی که میگفتن نرو نرو خودشون اومده بودن پیشنهاد شراکت میدادن که پوز خندی میزدم که این پوز خند خیلی شیرین بود برام ردشون میکردم . خلاصه منی که از اونجا شروع کردم و خوشم اومد دوسال این روند و شروع کردم تا اینجا که تو بهترین جای تهران چندا فروشنده داشتم و برام کار میکرن تو بازار هر سال عید . که من یواش یواش به لطف خدا شدم کاسب و از کاسبی خوشم اومد و با هدایت خدا من راه پیدا کردم به بازار بزرگ و شدم فروشنده یکی از بزرگ ترین تجار روسری ایران که شده بود هدفم و رسیدم بهش . و پیشت رفت پشت پیشرفت . خدارو شکر میکنم که اون روز اول به نجواهای بیرونی گوش ندادم و به قلبم ایمان آوردم و به سمت هدفم حرکت کردم واز خدای مهربون و رحیم شاکرم که به من اعتماد به نفسی داد تا روی پای خودم وایسم و خودم مسئول تمام اتفاقات زندگیم باشم و از کسی جز خدا درخواستی نداشته باشم .
و الان خدارو شکر خدارو شکر به بیشترین اهدافم رسیدم و روی هدف های جدیدم تمرکز کردم و ایمان دارم به تک تکشون میرسم به لطف خدا و استاد عزیز با این همه آگاهی که به من هدیه میدن ممنون
بهترین هرو براتون آرزو دارم خدایا شکرت
روز شمار تحول زندگی من
روز دوم
سلام به همه دوستان و سلام به دوتا استاد
عزیزم
اول از همه چیز بگم حس وحالم خیلی عالیه حال دلم خوبه
با تسلیم شدن به الله و با شکر گزاری کردن از همه چیز در زندگیم حالم عالیه
امروزم فایل روز دومو گوش کردم (ظلم به خود )
چقدر استاد قشنگ توضیح میدن هیچکس نمیتونه به تو ظلم کنه وحق تورو بخوره کسی که مظلومه از فرکانس خودشه که حقش خورده میشه
هیچ کس نمیتونه تورو تغییر بده هر اتفاقی که برات میوفته فقط از فرکانس خودته و هیچکس تو زندگی تو طبق قانون نمیتونه تاثیری داشته باشه
خداروشکر از وقتی که فهمیدم کسی کوچکترین تاثیری تو زندگیم نداره و همه اتفاقای زندگیم فقط از فرکانس خودمه خیلی باهمه مهربونتر شدم
هیچکسو مقصر نمیدم هر اتفاقی که برام بیوفته با دل وجان قبولش میکنم که فرکانس خودم بوده که این اتفاق برام افتاده برای همین حس وحالم عالی شده
خداروشکر که این قانونو دارم درک میکنم سیستمی بودن خداوند رو بهتر درک میکنم
مومنان به خدا اعتماد دارند و هرکس بخدا اعتماد کند خداوند برای او کافیست in god we trust ما به خدا اعتماد داریم
این باور بارها بارها در روز با خودم تکرار میکنم روز به روز بیشتر به خدا نزدیکتر میشم و اعتمادم به خداوند بیشتر شده نشونه هاشم دارم میبینم خیلی خوشحالم
به امید الله یکتا