«ظلم به خود» از دیدگاه قرآن - صفحه 110 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری «ظلم به خود» از دیدگاه قرآن
    472MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی «ظلم به خود» از دیدگاه قرآن
    38MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1887 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مائده سازگار گفته:
    مدت عضویت: 773 روز

    به نام خدای یکتا و امرزنده️

    امروز روز دوم روز شماره تحول زندگیِ منه

    ولی من اصلا براش اماده نیستم

    این فایل رو چندین بارگوش کردم

    توفواصل زمانیِ زیاد!

    بارها از روش نوشتم

    بارها نوشته هامو خوندم

    بارها متن ابتدای فایل رو خوندم واز روش بارها وبارها نوشتم

    ولی نتونستم ریشه ی اون دوتا ترمز رو بخشکانم

    بشدت تو وجودم ریشه دونده

    خیلی ابیاریش کردم و متاسفانه مسیرشو در خاک روح و ذهنم پیدا کرده وظاهرا هم خیلی جاخوش کرده

    انگار که برای کندن و یا خشکاندنش نمیشه فقط به خوده ریشه فکر کنم

    اون ریشه ی فاسد تمام بسترِ خودشو خراب کرده

    خاک روحِ منو هم الوده کرده وریشه ها و گلهای دیگه ی روحمو پوسونده و پژمرده کرده

    غیرازاین هم نمیتونست باشه

    سالهاست که دارم تمام شرایط لازم برای رشدش رو براش مهیا میکنم

    سالهاست که میدونم رشدِ بیشترِ این پیچک اخر،منو خفه میکنه و از حرکت وامیداره

    ولی همیشه دلم به این خوش بود که حداقل هست

    حداقل منم یکم سبزم

    نگو که این سبزیِ ظاهری ، نتیجش یه گل زیبا وخوش بو نیست!

    یه پیچیکِ پر شاخ وبرگِ که هدفش نابودیِ منه

    تمام وجودم درد میکنه

    حس میکنم خلع سلاح شدم

    نمیخوام تسلیمش بشم

    حس میکنم هنوز قدرتم خیلی کمه برای کندنش

    شایدم بهتره اول جلوی رشد بیشترشو بگیرم

    شاید فعلا نباید خودمو برای کندنِ ریشه ای به اون قدرتمندی خسته کنم، چون داره ناامیدم میکنه

    براش اماده نیستم

    باید اول تاجاییکه میتونم شاخ وبرگش رو بزنم

    باید اول پیچشِ ساقه هاشو از پیکره ی روحم بکنم

    که بتونم یکم نفس بکشم

    یکم ازاد بشم

    که بتونم بالاخره بعد ازبیش از دو دهه ، ظاهر روحم رو ببینم

    به یه قیچی نیاز دارم

    اون قیچی “تکرارِ”

    تکرارِ هرچه که اینجا نوشته وگفته شده

    تو روز دوم فصلِ اول

    تکرارِ اصلِ قربانی نبودن و احساس گناه نداشتن!!!!!!

    من دراین چندروز حالم بسیار دگرگون بود واین قاعده یک لحظه از ذهنم دور نمیشد که: حال خوب = اتفاق خوب

    و واقعا سعی میکردم با توجه به نکات مثبت و شکرگذاری وحتی فکر به ارزوهام حال خودمو بهتر کنم ونذارم جهان به حال بدم واکنش بده

    امایکم با کُندی انجام میشد

    من من دراینباره به خودم حق میدم وسخت نمیگیرم

    ولی درهرحال تمام سعیمو میکنم که به قوانین وفادار باشم

    وازشون غافل نباشم

    چقدر درونم درد میکنه!!

    ومن این درد رو با پرسه زدن در فایل های “زندگی در بهشت” و”سفربه دور آمریکا” و “سریال تمرکز روی نکات مثبت ” تسکین میدم.!

    و چه سکوتی جهانم رو فراگفته!

    حس میکنم باید باخودم مهربونتر باشم

    متلاطمم!!

    من اون جهاد اکبر رو شروع کردم

    و حس میکنم نیروهای مقاوم دارن غُرّش میکنن

    که دست نگهدار!

    مااروم سرِ جامون نشسته بودیم

    عزت نفس میخوای چیکار؟!!

    تو بدون عزت نفست راحتتری!!

    باید بر این ترس و مقاومت غلبه کنم

    و برم تو دلش

    چقدرر قلم شما زیباست خانم شایسته️

    چقد خوب عزت نفس رو تو وجودتون نهادینه کردین

    انقدر خوب ساختینش که چیزایی که نوشتین تجربه ی تک تک لحظات زندگیمه

    و زندگیه ادمای مشابه من

    امروز روز دوم باید باشه

    ولی من نمیتونم حسابش کنم

    هنوز ترمزهای احساس گناه و احساس قربانی بودن وظلم به دیگران تو وجودم پابرجان وقدرتمند

    ولی من ادامه میدم

    وباز هم برای روز دوم کامنت میذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1092 روز

    به نام یگانه خالق جهان هستی

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم بانو و دیگر دوستانم

    رد پای من در روز دوم سفر

    استاد هر بار که این دسته فایلهارو گوش میدم خون در رگهای من تند تر حرکت میکنه و ضربان قلبم تندتر میزنه..پر از امید میشم،،پر انگیزه برای حرکت کردن، سراسر وجودم پر میشه از شهامت و شجاعت

    آخ که چقدر این خدا دوستداشتنیه با قوانینی که برای این جهان وضع کرده..چقدررر خوبه که من جزئ دسته ای هستم که شایستگی شنیدن و اگاه شدن از این قوانین رو دارم ،با استفاده از این قوانین چقدر زندگیمون میتونه آسانتر و لذت بخش تر باشه..

    چقدر خوبه که هیچکس نمیتونه چوب لا چرخ زندگیمون بزاره..چقدر خوبه که همه کاره این جهان خودمون هستیم وقتی دستمون تو دستان قدرتمند و نوازشگر یگانه قدرت هستی باشه..

    استاد هر چی بیشتر آگاه میشم که تمام اتفاقات زندگی من بر اساس باورها و فرکانسهای خودم هست چقدر بیشتر یقه ادمها رو رها میکنم..جاییکه حتی شیطان هم چیزی گردن نمیگیره چقدر من بیشتر احساس غرور و قدرت بهم دست میده که قدرت زندگیم دست خودمه و بس

    خدای من تو به من چقدررر اعتماد داشتی که ساختن جهانم رو به خودم سپردی،فققققققققط

    اگر برای کسی خوبی بخوام،میاد توی زندگی خودم،،اگر بدی بخوام هم میاد توی زندگی خودم..خب من واسه خودم چی دوستدارم؟؟ من دوستدارم چه چیزی دعوت کنم به زندگی ام؟؟

    اونوقته که دیگه حسادت نیست،لجاجت نیست،نفرین و کارشکنی نیست،چون من هیچکدوم از اینها رو واسه خودم نمیخوام..

    دارم باور میکنم که هر کس نردبان خودش رو داره برای رسیدن به موفقیتهاش،،نه من میتونم از نردبان کسی بالا برم نه کسی از نردبان من..ما حتی توان نداریم نردبانهای همدیگه رو بندازیم یا بشکنیم ،چون به محض اینکه بخوایم اینکارو انجام بدیم از نردبان خودمون سقوط کردیم..و دوباره از اول

    آیه 97سوره مبارک نسائ من رو یاد این جمله انداخت که خیلی وقتها با خودم تکرارش میکنم

    «اگر از جایی که هستی،راضی نیستی،جاتو عوض کن.چون تو یک درخت نیستی»

    در حقیقت فرشتگان جلوی دیگر موجودات را نمیگیرن که چرا تغییر نکردی چون آنها اختیاری از خودشون ندارند..آنها توان عملی کردن یا نکردن هدایتی رو ندارن..آنها عمل میکنند اتوماتیک وار..

    پس چرا از من پرسیده میشه؟ چون من یک درخت نیستم..چون من حق انتخاب دارم..چون من تواناییهایی دارم که به کمکشون میتونم جهانم رو اونطور که دوستدارم و خودم رو لایقش میدونم خلق کنم..از هر نظر،،سلامتی،روابط،ثروت،کسب و کار،معنویت و..

    خوشحالم که در جمعی هستم که یکروزی قبول کردن درخت نیستن و باید حرکت کنند و میتوانند تغییر بدهند..خدارا صدهزاااار مرتبه شکر میکنم برای حضورم در جمع عزیزان و دوستان قدرتمندم

    استاد عزیزم بسیار بابت وجودتون خدارا سپاس میگویم

    مریم بانو ممنون برای مهیا کردن این سفر بینظیر

    در پناه الله یکتا،روز و روزگارتون عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مریم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1094 روز

    روزدوم

    سلام به دوستان عزیزم

    دو روزه باخودم تکرارمیکنم فقط برای امروز زندگی کن فقط برای امروز به دانسته هات عمل کن

    من ادم خیلی کمالگرایی هستم واقعیتش نوشتن کامنت برام سخته اوایل میگفتم بزار مدارم بره بالاتره درک بهتری از قوانین داشته باشم بعدکامنت بنویسم

    ولی نه

    دو روز متعهدانه دارم به قوانین عمل میکنم اولین ومهم ترین چیزی که بهم کمک کرد برنامه ریزی روزانه بود که چطوری درطول روز اگاهانه به قوانین عمل کنم

    یه توضیح خیلی مختصر درموردم خودم میدم من یه ادم عصبی هستم ودرونگرا وخجالتی واسترسی وزود رنج

    عصبی بودنم بر میگرده به اینکه ازبچگی تابه الان به خواسته هانرسیدم و تحقیرهای خانواده وجامعه

    …………………………………………

    تومحیطی که توش کارمیکنم ارامش ندارم وخیلی عصبی هستم یکی ازپاشنه های اشیلم مهم بودن حرفهاونظرهای دیگرانه بعداز خوندن نظرات وکامنت های بچه هاتوعقل کل

    دو،سه روز خیلی خوب شده بودم روحیم بهترشده بود ولی دوباره تواین روزا برگشتم به حالت اولیم رفتارهاوحرفهای بقیه واسم مهم شده پس بایدهمیشه روی این نقطه ضعفم کارکنم

    امروز بعد گوش کردن فایل” ظلم به خود “بازم واسم مرور شد که من صد درصدخالق زندگیم هستم من بافرکانس هام زندگیمو رقم میزنم

    واینکه من نمیتونم روی زندگی کسی تاثیربذارم وکسی هم نمیتونه رو زندگی من تاثیربزاره

    تومحیط کاریم با دونفراز همکارام به اختلاف خوردم همیشه نگران این بودم که زیراب منو بزنه ازمن بد بگه پیش صاحبکارم

    بعداز دیدن این فایل گفتم نه دیگران هیچ تاثیر نمیتونه روی من بزاره وبخواد منو خراب کنه این شرکوباید از وجودم بکشم بیرون…

    ممنون از استادعزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    فاطمه ش گفته:
    مدت عضویت: 1781 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    روز چهل و سوم از روزشمار تحول زندگی من

    این فایل یک نکته اصلی داشت و اونهم “عدم توانایی ما در ایجاد کوچک ترین تغییری، چه مثبت و چه منفی در زندگی دیگران بود”

    یعنی همونطور که ما توانایی کامل در خلق زندگی خودمون داریم و هر اتفاق و شرایطی در زندگیمون، بدون استثنا، حاصل باور های خودمونه؛ در مقابل، ما کوچک ترین توانایی رو نداریم که بخوایم دیگران، زندگیشون یا شرایطشون رو تغییر بدیم.

    و این همون مرحله تسلیم بودنه؛ ما باید تسلیم باشیم در برابر تغییر دیگران چون ما تواناییش رو نداریم.

    اما هر تغییری رو که بخوایم میتونیم به راحتی در زندگیمون اجرا کنیم.

    بخاطر همینه که حق الناس (بدین معنا که ما بتونیم به کسی ظلم و ستم کنیم و سرنوشتش رو تغییر بدیم) هرگز در جهان هستی معنا نداره.

    بخاطر همینه که قربانی شدن و مورد ظلم قرار گرفتن کوچک ترین معنایی نداره.

    اگر من بدونم قانون جهان هستی رو

    اگر من باور داشته باشم که خداوند، تنها فرمانروای جهان هستیه، من میفهمم که هرگز کسی نمیتونه به من ظلمی کنه و من هر شرایط نادلخواهی رو که دارم تجربه میکنم فقط و فقط بخاطر افکار و باور های خودمه.

    کسی به من ظلم نمیکنه، خودمم که دارم به خودم ظلم میکنه با باور هام، با بی ایمانیم، با ترسم، با نگرانیم، با افسردگیم، با احساس گناهم؛ من رفتم جایی که بلا هست، و این فقط و فقط خود من هستم که میتونم مدارم رو با تغییر افکارم تغییر بدم و شرایطم رو بهبود ببخشم.

    اونجاهایی که فکر میکنم:

    -کسی داره به من بی احترامی میکنه و منو اذیت میکنه

    -فلانی باید به من اجازه بده که فلان کار رو بکنم؛ حالا چکار کنم

    -کسی قدرتی در زندگی من داره و مانع رسیدن من به خواسته ام میشه

    دارم شرک میورزم؛ چون قانون اینه که هیچ کس همچین قدرتی نداره و من اگر به خداوند ایمان داشته باشم، هرگز اینجور فکر نمیکنم و هرگز نمیترسم.

    خدایا به من کمک کن؛ من میخوام که در مسیر توحید حرکت کنم

    من میخوام که باور های قدرتمند کننده بسازم

    خدایا من میخوام روز به روز به تو نزدیکتر بشم

    خدایا شکرت که داری منو هدایت میکنی

    از استاد عزیز و خانم شایسته مهربان هم بسیار بابت این سفر زیبا سپاسگزارم

    آرزوی زیباترین ها رو برای همه همفرکانسی های عزیزم دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ندا عادلی گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    سلام

    چقدر واقعا الان دارم با دید باز تر قرآن و میخونم.خدا رو شکر که با آگاهی های استاد قرآن رو به نیت تکرار کردن آیات محکمش با نیت تکرار وعده هایی که خداوند به ما داده دوباره شروع کردم.

    چقدر درسته که مثلا شاید 2 یا 3 صفحه راجب یک مفهوم توضیح داده که ما بیشتر و درست تر متوجه بشیم.چقدر خداوند عادله که هیچکسی نمیتونه در حق ما ظلم کنه و یا ما در حق کسی

    چقدر عدالت چقدر درستی.چقدر این لبه تیغ خطرناکیه که آیا وعده شیطان و صداشو بیشتر بشنویم یا خدا رو؟!

    من که خودم آیاتی از خداوند که بهم آرامش میده که حالمو خوب میکنه روی دیوار آشپزخونم نوشتم و چقدرر خوبه که هر روز صبح با این نوشته ها منو یاد وعده روزی دهنده بغیر حساب میندازه و پیشنهادم به شما هم همین کاره تا عادت کنیم تا با تکرار باور کنیم تا در زندگیم ببینیم عبارات تاکیدی رو و من دارم میبینم خدا رو شکر

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سید مهدی جزایری گفته:
    مدت عضویت: 2192 روز

    روز دوم

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی

    خدا رو شکر می‌کنم بابت این آگاهی های ارزشمندی که بر زبان استاد جاری می‌شود

    خدا رو شکر می‌کنم که در مدار دریافت و شنیدن این آگاهی ها هستم و از خدا می‌خواهم که عمل به اینها را نیز روزی من کند

    خدایا شکرت

    استاد چه زیبا مفهوم ظلم را از یک منظر جدید برای ما باز می‌کند

    من برای اولین بار است که این دیدگاه رو در مورد ظلم می شنوم، با این که من در قم هستم و از این دست مباحث زیاد شنیده ام ولی کلام استاد، خاص است و متمایز و البته درخشنده

    نکته جالب اینجاست که استاد تاکید دارد که ما برویم و تحقیق کنیم و چشم و گوش بسته مطالبی را که می شنویم نپذیریم

    این نشان از صداقت و اعتماد به نفس بالای استاد دارد

    امروز روز دوم من از روزشمار تحول زندگی است و همین دیروز که روز اول من بود، یک اتفاق مالی خیلی خوشحال کننده ای برایم رخ داد، که مرا در شادی عمیقی فرو برد

    الهی شکر

    امیدوارم بتوانم تا ده ها و صدها روز این روند رو ادامه بدهم و شاگرد خوبی برای استاد عزیزم باشم.

    در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    رضیه زارع خورمیزی گفته:
    مدت عضویت: 445 روز

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته عزیز ودوستان همسفرم

    سفر نامه روز چهل وسوم

    این جهان کوه است و فعل ما ندا

    سوی ما آید نداها را صدا

    ما در جهانی زندگی می‌کنیم که با سیستم کار میکنه واین سیستم به ارتعاشات و فرکانس های ما پاسخ میده و ما با احساس هایی که به هر چیزی داریم فرکانس می‌فرستیم احساس خوب فرکانس های مثبت ارسال میکنه و احساس بد فرکانس منفی ما وقتی احساس گناه به خودمون داریم گناه های بیشتری را تجربه می‌کنیم وقتی احساس قربانی شدگی می‌کنیم عزت نفس مان را داغون می‌کنیم چون ما همه به یک اندازه به خداوند و سیستمی که در جهان قرار داده دسترسی داریم و این سیستم هیچ تغییری نمیکنه ما تنها خالق زندگی خویش هستیم و اینکه بخواهیم کسی را تغییر دهیم توهمی بیش نیست من فقط خودم و شرایط خودم را میتونم تغییر بدهم و با تغییر کردنم میتونم الگویی برای خانواده ام باشم من زمانی احساس قربانی شدگی میکنم که فکر میکنم عوامل بیرون از من قدرتی دارند و من را در شرایط ها قرا میده من باید این قدرت را پس بگیرم و به خدای درونم بدهم.

    سپاسگزارم از استاد و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محمدرضا حسینوندپناهی گفته:
    مدت عضویت: 783 روز

    بنام خداوند بخشنده ی وهاب

    حمدوسپاس مخصوص خداونداست که پروردگارجهانیان است، خدایا سپاس گزارم بابت حضورم دراین فضای مقدس ونورانی

    سلام ودرودبه همه عزیزان

    روزشمارتحول زندگی من روزچهلو دوم

    فایل:

    ظلم به خودازدیدگاه قران

    تمام اتفاقات زندگی مابدون استثناءبازتاب باورها وفرکانس های خودمون هست

    اگه این اصل رابپذیریم که مابدون استثناءخالق زندگی مان بافرکانس هایمان هستیم تمام حاشیه های زندگی حذف می شوند وان وقت نمی توانیم عوامل بیرون ازخودرامقصر ومانع ای بدانی برسرراه خواسته هایمان یامانع ای بدانی برای دست یابی به خواسته هایت

    مگرتوحیدغیرازاین است

    ان وقت هدایت می شویم به اجرای توحیددرعمل همان مسیری که زندگی ا مان راباتوانایی وخاصیت خداگونه خلق می کنیم، همان توانی ای که همواره مارادرزمان مناسب ودرمکان مناسب قرارخواهدداد.

    تغییرات اساسی درزندگی ماازجایی شروع می شود که این دومفهوم رابخوبی بپذیریم ودرک کنیم

    _ماتوانایی کاملی برخلق زندگی دلخواه مان داریم

    -ماازایجادهرتغییری درزندگی دیگران -خواه درجهت مثبت وخواه درجهت منفی _ناتوانیم

    درک این رابطه که ماتوانایی تغییرزندگی خودمان راداریم، ومادرتغییرزندگی دیگران ناتوان هستیم،

    زندگی مارا دگرگون می کند.

    می توان بااجرای این مفهوم درزندگی مان، باورهای سمی وخانمان سوز به نام احساس گناه، احساس قربانی بودن، وموردظلم واقع شدن رادروجودمان ازریشه بخشکانیم وراه رابرای ساختن عزت نفس هموارنماییم ودرهای زندگی ات رابه روی نعمتها وفرصتها بگشایی که پشت این سدهای بتونی جمع شده بود

    زیرااحساس گناه، احساس قربانی بودن وموردظلم واقع شدن، همان ترمزهای مهمی هستن که بخش اعظمی ازعزت نفس راتخریب ساخته اند که پای حرکت تو برای تحقق خواسته هایت است

    بی انکه اگاه باشی منشاءوابشخوراصلی ترین ناخواسته های زندگی ات همین باورهای محدودکننده اندکه ازانهاغافل شده ای

    زیراماموجوداتی فرکانسی هستیم ودرجهانی زندگی می کنیم که اساس ان مبتنی برمداروفرکانس است، یعنی انچه جهان درباره مادرک می کند وبه ان پاسخ میدهد فقط وفقط فرکانس های ماست

    جهان ساخته شده که یک دستگاه مبدل باشدبرای تبدیل فرکانس های دریافت شده درقالب اتفاقات وشرایط هم سنگ، وهماساس باباورها فرکانس ها وکانون توجه امان

    اساس فرکانس ارسالی ماازهرچیزی باشد شرایط اتفاقات وتجربه زندگی ما هم سنگ بافرکانس ارسالی خودمون است

    این جهان کوه است وفعل ما ندا

    سوی ماایدنداها راصدا

    بحث ظلم درقران

    وبحث حق الناس

    اتفاقا داشتم دوره قانون افرینش روامروز مرور میکردم که بااین موضوع رسیده بودم که مادرحق هیچ کس نمی تونیم ظلم کنیم وخداوندهم به هیچ کس ظلم نمی کنه که مااشتباه یاخطایی انجام داده باشیم وخداوند تصمیم بگیره ماروتنبیه کنه، خداوند یک سیستم وقوانینی بدونتغییر رادرجهان تعین کرده وهرکس باباورها وفرکانس ارسالی خودش درمداری قرارمی گیرد که نتیجه اون باورها وفرکانسها شرایط اتفاقاتی است که اون شخص تجربه می کند فرقی هم نمی کند اون شخص کی باشد چه دینی داشته باشد وکجا باشد.

    یعنی دراصل اگه جایی هم مورد رنجش وظلمی قراربگیریم حاصل افکارخودمون هست وخودمان به خودمون ظلم کرده ایم

    ازحق الناس هم درقران چیزی یادنشده ومانمی تونیم حق کسی خوبی ویاحتی بدی کنیم

    همه چیز باوره که ما شرایط رابرای خودمون می سازیم، باباورهای خودمون، هرچی راکه باورکنیم اتفاق می افتد وتجربه میکنیم

    وبحث دعاواستغفار مااگه برای دیگران دعای خیرویاشر کنیم عواقبش به خودمون برمیگره وکسی درهر مداری که باشه اتفاقت همون مدارراتجربه می کنه، دعای ماراه بجایی برای شرایط اون شخص نمی بره

    یادمه کلاس اول دبیرستان یه معلمی داشتیم سید بود وبعدازاتمام درس سرکلاس بچها داشتن باهاش بحث میکردن ودرمورد موضوعات مختلفی گفتگو میکردن که بچهاازش پرسیدن اقاراست میگن دعا ونفرین سیدا گیراست معلم خیلی شوخی هم بود، گفت پسرجان کی اینوگفته، خوب اگه اینجوری بود زمان جنگ بجای فرمانده هاوسربازها، سیداعزام میکردن سرمرز توسنگرها نفرین میکردن تادشمنو شکست بدن ونابود کنن

    درپایان سپاس گزارخداوندم که بازهم مورد لطف ورحمتش قرارگرفتم وحالم رابهبودبخشیدم وحالم راخوب کردم سواازهرنتیجه وکاری خاص فقط به لطف پروردگارواگاهی های سایت استادعباسمپش

    وارامشی که وقتی توسایتم برتمام وجودم حکم فرماست، وتازمانی که وصلم حالم خوبه وارامش دارم درپناه الله شادسالم، ثروتمند وسعادتمند باشیددردنیاواخرت حق نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 345 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ، ایشالله براتون همیشه بهترین ها باشه . از خداوند سپاسگزارم پای تعهدم هستم و ادامه میدم و میخوام تغییر کنم ، درس امروز از روز شمار تحول زندگی من : 1- یاد گرفتم آتنا تو تمام شرایط زندگیت که فکر میکنی در حق ات ظلم شده خودت به وجود آوردی تو در این مدار بودی تو با باورهات و افکارات دعوت کردی باهات اینطور رفتار باشه ، 2- من یاد گرفتم چیزی به نام حق الناس که از باورهای گذشتگان در ما شکل گرفته وجود نداره ، من به کسی ظلم کنم به اون ظلم نکردم به خودم ظلم کردم ، یا اگر به من ظلم شده من باور کردم من نقش مظلوم و قربانی بازی کردم ، اگر من نقش مظلوم بازی نکرده بودم و باور نکرده بودم کسی به من ظلم نمیکرد ، حتی اگر من در مدار نامناسب باشم این خودم هستم با افکارهای منفی شیطان دعوت میکنم به زندگیم پس باز به خودم بر میگرده من باور کردم که شیطان یا همون نجواها قدرت دارند در زندگیم من بهشون توجه کردم بهشون انرژی دادم باز به من بر میگرده دقت که میکنم همه چیز به خودم بر میگزده ، یا ترس که از خوشی هام تعریف کنم یا اتفاقی افتاد نگاه کن فلانی چون فهمید نظر کرد آه کشید کار من انجام نشد خوب من به اون قدرت دادم اگر درک میکردم من خودم خالق زندگیم هستم کسی قدرت نداره به زندگی من و اصلا دو قدرت وجود نداره فقط یک قدرت وجود داره آن هم الله هست رب العامین هست ، پس باز خودم مسئولم نه چشم اون طرف ، وقتی نگاه میکنم این همه آدم ثروتمند مطرح هستن مثل رونالدو چرا اونو کسی چشم نمیزنه ؟ یا گلزار ؟ و خیلی های دیگه اصلا استاد عزیز ؟ چون اونا باور ندارن قدرت فقط خدا میدوننن چون باور دارند خودشون خالق زندگیشون هستن ، پس همه چیز بر میگزده به خودم و باورهام و به نظرم ایمانم رو به خدا قوی کنم ، و فقط رو قدرت خدا حساب باز کنم ، 3- یاد گرفتم خودم قرآن از اول بخونم و تحقیق کنم هر چند ذهن مقاومت کنه بگه نه نمیتونی اما این کار انجام بدم برای قوی تر شدن ایمانم به خداوند پامو از این ترمز بردارم ، پامو از ترمز مظلوم نمایی بردارم ، پامو از ترمز احساس گناه بردارم ، پامو از ترمز اینکه اگه خوبی ها و اتفاقات خوب تعریف کنم اونا کم میشه بردارم ، چون این اتفاق افتاده متوجه شدم خودم قدرت دادم و باور کردم ، پامو از ترمز محدود کردن خودم و ترس از شرایط جدید مکان های جدید بردارم و اینقد با ذهن منطقی نرم باعث بشه انجام ندم ، باورمو از هزینه ها ی زندگی که توجه کردم بردارم ، و بدونم من خودمو در این مدارها قرار دادم ، و باید بیشتر روی خودم و باورهام کار کنم تا از این مدارها خارج شم و در مدار خواسته هام برم ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مینا رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    سلام به استاد گل و دستان عزیز

    استاد من توی این فایل خیلی خیلی بارو های پوچ و اشتباهم درست شد و خداروشکر میکنم

    موضوع این بود که من توی چشم زخم خیلی خیلی باور مخرب داشتم و دارم ولی نسبت به قبلا خیلی کم شده من فک میکردم هر کسی به چشم طرف خوشگل یا خوب به نظر برسه یعنی اون طرف رو چش زده و …

    ولی وقتی توی قران اون ایه های که گفته بودین رو سرچ کردم و دیدم که آدما خودشون اکلی اکلی برای سرگرم کردن خودشون چشم زخم رو دروس کردن

    مرسی استاد از این همه فایل رایگان و هدیه گذاشتین رو سایت دستتون درد نکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: