اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به همه ی عزیزان در خانواده بزرگ و دوست داشتنی م
تغییر شخصیت جهادی اکبر لازم داره واقعا
مهمترین کاری که باید انجام داد،یه عمر با افکاری که توسط خانواده و دوستان و اطرافیان و اخبار و رسانه ها به خوردمون دادن،زندگی کردیم و باور کردیم زندگی همینه
یه جاهایی شجاعت داشتیم و خواستیم متفاوت باشیم ولی باورهای درونی مون میگفتن نمیشه
سمج بودیم و گفتیم باید بشه ،
حالا در ظاهر باید میشد ولی درونمون هزار جور نجوا داشت …
میخواستیم ارامش داشته باشیم،سلامتی داشته باشیم،ثروتمند باشیم کل دنیا رو بگردیم…
خلاصه جوردرنمیومد
یه سری کتاب ها، یه عده ادمهایی اومدن و گفتن بله میشه ولی نگفتن چجوری
مثبت باش مثبت فکر کن تجسم کن
باز هم جور درنمیومد
یه جایی اینقدر این خواستنه قوی بود و ما هم عاجز که ای بابا چجوری اخه
خدا خودش رو نشون داد و راه رو نشون داد
البته و صد البته همیشه نشون میداد ولی ما تو باغ نبودیم
اصلا تو مدارش نبودیم که درک کنیم
استاد عباس منش رو خدا رسوند
همیشه و همیشه
تو همه ی فایل ها
استاد میگن کنترل ورودی ها
کنترل نجواهای ذهن
حال خوب
ما که عادت کرده بودیم یا بهتر بگم باور کرده بودیم ،خوب سخت بود کنترل کردن ذهن
ولی تلاش کردیم و این تلاش نتیجه داد یه جاهایی
این بود که باور کردیم که با تغییر باورها و به اندازه تغییر باورها جهان همراهی میکنه و این قشنگ بود
توی سفر به دور امریکا بارها بارها دیدم که شما و عزیزدلتون رفتین تو دل ترسهاتون و تو دل
ناشناخته ها
مثل اون قسمتی که شما به تنهایی رفتید موتور سواری
و یا اون قسمتی که مریم جون سوار اسب شد و تور اسب سواری رو تجربه کرد.
راستش و بخواهید استاد جان منم سالها پیش این ترسها رو داشتم :
از جن ،شب تنها بیرون موندن ،تنها تو خونه خوابیدن از قبرستون ،حیوانات ،ارتفاع ، قضاوت مردم ، غیبت مردم از من و حرف دیگران راجع به من، از مرگ پدر و مادر ،
و دیگر عزیزان، از مرگ خودم، از چشم زخم طلسم بستن بخت و…
از وقتی به صورت خیلی جدی فایلهای شما رو دیدم
آگاهی ها رو شنیدم و یسری تمرینات که میگفتید
رو نوشتم و انجام دادم رفتم تو دل خیلی از این ترسها و اتفاقا چقدر موهبت های خوبی داشت و تجربه های جالبی بود.
بعنوان مثال یکی از فایلهای دانلودی شما که راجع به چشم زخم بود رو گوش دادم: ترس از طلسم ، بستن بخت و چشمم بزنن یا کسی رو چشم بزنم از بین رفت
این باور در دوران راهنمایی ام با من بود و این موضوع رو برای خودم حل اش کردم.
خیلی وقتها آگاهی : درمان است.
برای همین شما بارها و بارها گفتید که فایلها رو بیش از صد بار بشنوید. هر روز خودتو رو بمباران کنید از این ورودی های مناسب در سایت و اعراض کنیم از ناخواسته هامون
چند شب تنها تو خونه خوابیدم حتی همین چند روز پیش به مدت 14 روز بدون برق تو خونه بودم شبها با هدلایت کارهامو انجام میدادم هر روز عصرها هم دو ساعت گوشی مو میبردم خونه خواهرم و شارژ میکردم
اینطوری به تنهایی ،جن و تاریکی و خیلی ترسهای دیگه غلبه کردم و بیشتر قدر دان حموم، برق ، آب گرم و روشنایی شدم.
با باورهایی که از فایلهای شما یاد گرفتم ترس از مرگ عزیزانم ، تموم شدن روابط،مرگ خودم ، از خدا غلبه کردم و این ترسها
تبدیل به آرامش و حس خوب شد.
من خدا رو با این سایت و استادم طوری دیگه شناختم
خدایی که کلی باور اشتباه راجع بهش داشتم.
برای ترس از ارتفاع کوهنوردی رو امتحان کردم
و چند روز پیش هم رفتم بالای پل هوایی اما هنوز سقوط آزاد رو نتونستم تجربه کنم.
از آب هنوز میترسم و شنا بلد نیستم ( تو برنامه هام هست)
به سگ ها غذا میدادم که بتونم کمی نوازششون کنم
اما هنوز از اسب سواری ، بقیه حیوانات و سگهایی که غذایی نمیتونم اون لحظه بهشون بدم میترسم.
از رانندگی کردن میترسم
( که توی برنامه ام هست بهش غلبه کنم )
ترس از دست دادن و تنهایی و بی دوست همکار بودن
رو هم با دوبار مهاجرت استانی ( خوزستان به اصفهان) و درون استانی ( فولادشهر- شاهین شهر)حل کردم.
تمرین آگهی بازرگانی که در روزهای قبل خواستید از ما
رو برای دو تا از هنرجویانم خوندم ( هنوز جای کار دارم)
با غریبه ها نسبت به ده سال پیش راحتتر میتونم صحبت کنم
وقتی فهمیدم من خالق زندگی خودم هستم
دیگه از رفتن عزیزانم ،پدرم و دیگر آدم ها ناراحت نشدم و انتظارم رو از دیگران و عوامل بیرونی برای دریافت پول تو جیبی و خوشبخت کردنم و… به صفر رسوندم.
وقتی قانون رو فهمیدم که من خالق شرایط زندگی خودم در تمام جنبه های زندگی ام بواسطه فرکانسهام و کانون توجهم هستم از خیلی جهات قدرتمند شدم من اون آدم ده سال پیش و حتی یکسال پیش نیستم
در وجودم تحولات زیاد پ خاصی ایجاد شد آرامترم ، همه چیز برام زیباتر شده
و همیشه میگم من در بهترین زمان و مکان ممکن هستم.
استاد من ازت بی نهایت سپاسگزارم و امیدوارم این پیام منو ببینید …
افکار و باورهای ما نیازمند زمان هست تا تغییر کنن ،همون جور که چندین سال طول کشیده ایجاد شده،حداقل چندین ماه نیاز داره تا درست بشه
تا زمانی که خودمونا درست نکنیم،تا وقتی باورهامون را درست نکنیم،تا زمانی که داریم فرار میکنیم از ایرادهامون تا وقتی آشغال ها را میزاریم زیر مبل تغییر بنیادی در زندگیمون رخ نمیده
هر بهانه ای که شما میارید برای اینکه یک تغییر مثبت تو زندگیت ایجاد نکنی،همون هست که باعث پیشرفتت نمی شه
اگه مثل قبل فکر میکنی و مثل قبل عمل می کنی،مثل قبل نتیجه می گیری
من خودم تا همین چند وقت پیش همه را مقصر بی پولی و بدبختی خودم میدونستم و فکر میکردم در حقم ظلم شده،آقا تا مظلوم نباشه ظالمی وجود نداره ما خودمون هستیم که با دست خودمون باعث بدبختی خودمون میشیم.
^ تغیرات شخصیتی یک روزه یا دو روزه اتفاق نمی افته.باید به همون شکلی که آرام آرام ایجاد شدن، آرام آرام اونا رو تغییر داد.قدم به قدم تغییر داد.
دوره 12 قدم دوره ایی که من هنوز اندر خم کوچه ی اول و دومش هستم.
خدا کمکم کنه در مدارش قرار بگیرم و درکم به قانون تکامل بیشتر بشه.
واقعا درک .و عمل به قانون تکامل شده یک ترمز….
^ باید ترس ها رو برطرف کنیم نه اینکه خودمون رو محروم کنیم از مواهب زندگی. نباید این آشغال شخصیتی این ایراد شخصیتی ها رو برطرف کنم نه اینکه ببرمش اون آشغال رو زیر مبل.
من ترس از شکست دارم و شاید شروع نمیکنم و تعلل میکنم.
^ قدم اول اینه که ایراد هامو بپذیرم.
شــروع تغییرات زندگی استاد جان از اونجایی بود، که ایرادهای شخصیتی خودشون رو پذیرفتن.
^ من قدرت تغییر زندگی خودمو دارم، من قدرت تغییر شخصیت خودم رو دارم.
^هر بهانه ایی که میارید تا یک تغییر مثبتی در زندگی تون ایجاد کنید، این همونجایی هست که مقاومت دارید و باید تغییرش بدید.
^ باید اینو بیشتر درک کنم که تمام اتفاقات زندگی ام رو خودم دارم خلق میکنم.
^ما خدایی رو داریم و اون جهانی رو خلق کرده که در این جهانش همه چیز خوب و بد رو خلق کرده.در این جهان همه چی هست و تو انتخاب کن چی رو میخوای.و باید بدونی با افکارت داری اونا رو انتخاب میکنی. تو باید حواست باشه که هر لحظه چی رو داری انتخاب میکنی.
^ نذاشتم اینقدر افکار بد و نفرت ها و خشم ها،… توی ذهنم تلنبار بشه تا تبدیل بشه به درد…
^ متعهد بودن به کنترل ورودی هام
^ تصمیم قاطع گرفتن برای تغییر زندگی
^ اگر فکر میکنی یک شبه عوض میشیف سخت در اشتباهی. مگه یک شبه تو زبانت رو میتونی قوی کنی.نمیشه.
^ از قبل بیشتر لذت بردن.
^ از لحظه به لحظه ی زندگی درست استفاده کردن.
خدایا شکرت که من همین الان قدم یک و قدم دو از دوره ی فوق العاده 12 قدم رو دارم.
^ بحث میزان پول نیست، موضوع احساس خوشبختی و رضایت و آراش هست.
که امروز راهم باری دیگر بمن این فرصت رادادی تا لذت ببرم از مسیر الهی که درونش قرارگرفتم وهمچنان دارم باطی کردن تکاملم بزرگ وبزرگتر میشوم
استاد عزیزم بینهایت خداوند رابابت وجود شمادرزندگی ام سپاسگذارم که من راآگاه کردیداز وجودقوانین جهان هستی واینکه من خودم خالق زندگی خودمم
خداروشاکرم بابت اینکه بمن لیاقت دادتابتوانم محصول گرانبهای دوازده قدم را خریداری بکنم ودرطی یکسال تکاملم راطی بکنم وهرروزم رابهتر ازروز قبلم بسازم ولذت ببرم از تمام نعمتهایی که بمن هدیه دادهدشد ازجانب پروردگارم
وتا به امروز که قدم دوازدهمم راهم به پایان رساندم وحال کهدبه خودم نگاه میکنم به هیچ عنوان دیگه من اون آدم سال گذشته نیستم بلکه باافکاری روشن وقلبی بازودرکی بالا نسبت به تمامی مسائل پیرامونم
من دیگه الان براحتی باهرکسی که همکلام میشم فقط ذهنم توجه داره به گفتارش وفقط کلمه به کلمه دارم ازطریق قوانین ذهنش رو میخونم ومیفهمم که چقدر بقول استاد عزیزم توی درودیوارهستند آدمهای اطرافم
چقدر احساس خوبی دارم وروحم لطیف شده که بمحض اینکه نام پروردگارم رومیشنوم ناخودآگاه اشک چشمانم سرازیر میشود مثل الان که دارم باقلبم مینویسم واشکم هم داره درمیاد
چقدر لذتبخشه که خداوند در تک تک لحظات رندگیت کنارته ولمسش میکنی وحتی میتونی براحتی باهاش حرف بزنی ونیازی به هیچ انسان دیگه ای درزندگیت نداری
چقدرزیباست که تا میخواهی ازش بهت داده میشود
چقدرمهربونه خداوند که تمام جهان هستی رو براساس سیستم قدرتمندش قرارداده وهیچکسی نمیتونه حتی ذره ای بهت آسیب بزنه
چقدر خوبه که من خالق زندگی خودمم وهرطوری که درست دارم میتونم زندگیمو برای خودم رقم بزنم والبته که نیاز داره به آموزش های تخصصی که من هم استادم رو دارم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،
محصول دوازده قدم معجزه بزرگ زندگی من بود
وهمچنان هم دارم به مسیرم ادامه میدهم وتا زنده هستم به خودم متعهد میشوم که از این مسیر الهی خارج نخواهم شد
من دستاوردهای بزرگی رو توی این مسیر بدست آوردم
وباورهای قدرتمندکننده ای رابرای خودم از طریق آموزه های استاد عزیزم ساختم
خداوند راشاکرم که کسی رو در زندگی ام ودر رابطه عاطفی ام قرارداده که همیشه درکنارمه وپابه پای من دراین مسیر الهی قراردارد وانسانی خودساخته وهمپنان باخودوخدای خود درصلح است ودرآرامش کامل قراردارد واین بزرگترین وبهترین هدیه الهی بمن است
استاد عزیزم بسیار فایلهای زیبایی داریدوهمچنان از خانم شایسته هم سپاسگذارمکه از هرلحظه زیبایی های آمریکا تصویربرداری میکنندوبرایمان به اشتراک میگذاریدکه بادیدنسان انگیزه ودرخواست هادرذهنمون بوجود بیایدوبسار لذت میبرم ازدیدن زیبایی ها چونکه احساس میکنم منم درکنارتونم ودارم ازهمان فضا لذت میبرم
وامیدروزیکه بتونم مهاجرت کنم به آمریکا وببینمتون
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
باآرزوی موفقیتهای روز افزون برای خانواده بزرگ وصمیمی ام
خوشحالم که دراین سفرهیجان انگیزبا شماهمراه هستم به همه مون خوش بگذره
استادجان یه سوال ازتون داشتم شایدم یه خواسته باشه شما تو جلسه ای که درمورد وزنتون حرف زدین قراربود به مرور از راهکارها و ایده هایی که برای زیادکردن انرژیتون و کاهش وزنتون قراره استفاده کنید بچه هارو هم در جریان بزارید و این درصورتیکه که شماهرروز دارید لاغرتر میشید و تغییرتون خیلی محسوسه ولی اصلا یادتون رفته در موردش حرف بزنید چون خیلی از بچه ها کاهش وزن رو یکی ازاهدافشون قراردادن و نیاز به حرفهای شما دارن البته که شما قانون کلی رو کامل و واضح توضیح دادین و بچه ها باید خودشون از توش راهکار در بیارن ولی راهنماییهای شمام به صورت جزئیات کمک بزرگیه برای همه مون و خالی از لطف نیست
خیلی خیلی مچکرم که کامنتم رو میخونید دوستتون دارم ?
من هنوز موفق نشدم در دوره 12 قدم شرکت کنم چون تاکنون توان مالیش رو نداشتم اما میخوام به زودی و ان شاءالله تا آخر هفته قدم اول رو تهیه کنم.
سعی کردم تا جایی که میتونم از هزینه هام کم کنم تا بتونم با پس اندازی که جمع میکنم قدم اول رو تهیه کنم.
الان حدود 3 ماهه که دارم از فایل های رایگان استفاده می کنم. فکر میکنم این 3 ماه تونست منو آماده شرکت در دوره 12 قدم بکنه. هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ ذهنی و فکری و روحی و روانی!
برای ثبت نام در این دوره از 27 روز پیش شمارش معکوس واسه خودم گذاشتم که تا آخر هفته این شمارش معکوس تموم میشه و به امید خدای خوبم ثبت نام خواهم کرد.
خیلی زیاد شوق حضور در این دوره رو دارم. خیلی زیاد دوست دارم بدونم چه تمریناتی باید انجام بدم. بارها و بارها متن و فایل مقدمه دوره 12 قدم رو خوندم و دیدم و تقریبا دیگه حفظ شدم که کلیات تمرین ها چی هست اما خیلی دوست دارم. خیلی برای چکاب فرکانسی ام کنجکاوم. البته میدونم که پاشنه آشیل من درباره باورهای محدود کننده راجبه ثروت و مسائل مالیه. هنوز هیچی نشده کلی ذوق دارم در مورد تمرین ستاره قطبی که هر روز باید اول صبح و آخر شب انجامش بدم که چیه و قراره دقیقا چه کار کنم. خیلی خیلی زیاد دوست دارم بدونم که از چه راه هایی قراره پول و ثروت و نعمت به سمتم بیاد. البته میدونم که اصلا نباید راجبه این مسائل فکر کنم ولی خب خیلی کنجکاوم بدونم این بی نهایت راه خدا یعنی چه راه هایی میتونه باشه که حتی عقل من هم بهشون قد نمیده!
در پایان خوب میدونم که خدا منو به این مسیر هدایت کرده و خوب میدونم که انجام تمرینات این دوره ی رویایی باید مهمترین کار زندگیم باشه. م ه م ت ر ی ن ک ا ر ز ن د گ ی …
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان عزیزم٫ سلام به زندگی و سلام به زندگی
خب اول از همه باید بگم که من نتونستم قدم سوم رو بخرم٫٫ و خیلی عجیب حقوقم رو دقیقا فردای روز تخفیف ریختن!! و من هم تا روز آخر درخواست نکردم که بریزید٫٫ به دو علت
چون دقیقا دو ماه قبلی هم برای حقوقم درخواست کرده بودم٫٫
((( البته این دریافتی یه کار خیلی دوستانه و فانه که خودم جذبش کردم و اولین کار زندگیمه که خیلی جدی از طریق نوشتن پول به دست میارم / خداااااااای مهربون و رزاقم شکرت)))
یعنی به خودم گفتم حتما توی ذهنم باگ یا ترمزی هست، وگرنه چرا باید هر ماه به موقع نریزن؟؟
و از طرفی هم ازون جایی که استاد میگن برای هیچی تو این دنیا نباید زور زد٫٫ به خودم گفتم اگه تو مسیر بودم ریخته میشه و فایل استاد رو هم به راحتی میخرم٫ و اگرم نریختن یعنی هنوز آماده شنیدن این حرفها نیستم٫
البته طاقت نیاوردم و صبح روز آخر تخفیف ازشون درخواست حقوق کردم که ناباورانه ریخته نشد و یکم حالم گرفته شد و گفتم پس واقعا مثل اینکه توی مسیر نبودم٫٫
خلاصه٫٫ این مدت با فایلهای قبلی استاد مشغولم تا انشاااله به زودی بتونم برگردم تو اتوبوس شما و کیف کنم٫٫ البته از همین فایل های قبلی چه نکات جدیدی رو داارم میشنوم و برام تازگی دارن٫٫ همین الان داشتم جلسه اول قدم دوم رو گوش می کردم که وااااای کولاک بود و با خودم گفتم من چرا تا حالا اینارو نشنیده بودم؟؟!!!
٫
٫
الان تازه فایل گزارش استاد دانلود شد و میخوام برم گوشش بدم
و فقط نوشته هارو خوندم و گفتم واااااای چه مهیج بوده مباحث و راجع به شخصیت و خودشناسی
٫
راستش تو این مدت چندباری سر زدم به سایت و دیدم تعداد کامنتای بچهها که روی قدم سوم هست کمه نسبتا٫٫٫ نمی دونم چرا حرصم گرفته بود از استاد عباسمنش عزیزم که انقدر دارن تند تند فایل ها رو آپلود میکنن (شکلک خجالت و ناراحت) و یه سری فکرای منفی میومد تو ذهنم (براااای اولین بار نسبت به استاد حرصم گرفته بود!!! و با خودم میگفتم چرا خب سه چهار روز دیرتر قدمها رو شروع نمیکنه که دیگه همه حقوقای سر ماه رو هم گرفته باشن)
اما خیلی زود خداروشکر مثبت میشدم و می فهمیدم دارم از مسیر خارج میشم و ذهنم را خاموش میکردم و میگفتم من مدیریت مالی بلد نیستم به روند کاری استاد چه ربطی داره؟!!! :))))
آخه چند روز قبل از قدم سوم _ یه خرید تپل از چرم درسا کردم که تکاملم رو طی نکرده بودم براش و قرض تو قرض شدم ( پولش رو از مامانم قرض گرفتم که بعدا داستانش رو باید تعریف کنم) یه کیف خریدم دو میلیون و سیصد هزار تومن که با تخفیفش تونستم یه کیف دیگه هم از درسا بخرم به جای یه میلیون میشد صد هزار تومن٫٫٫ همین منو وسوسه کرد که این کارو کنم٫٫
در صورتی که به جای دومیلیونی که با خواهش و تمنا از مامانم گرفتم٫٫٫ خیلی راحت می تونستم از مامانم هفتصد تومن بگیرم و فایل رو بخرم و چند روز بعدش هم به راحتی برگردونم بهش
٫
خلاصه این شد درسی برای من که واقعااا دیگه خرید خارج از تکاملم نکنم که به جای اینکه حالش رو ببرم٫٫ روال زندگیم رو به هم بریزه :)))
البته خدای وهابم رو شکر میکنمو کیفای قشنگم رو هم دوست دارم (من عاشق کیفم) اما از قدم سوم و الانم چهارم عقب افتادم و حقوق این ماهم هم نمیتونم تقریبا همهش رو بدم برای خرید٫٫ چون دوباره میشه مث ماه قبل و تا آخر ماه پول ندارم٫٫٫
ولی ایمان دااااارم٫٫٫٫ به زودی٫٫٫٫ نمی دونم از کجا دقیقا مبلغ خرید قدم سوم٫٫ یک میلیون و چهارصد به دستم میرسه و خیلی راحت به شما میپیوندم و کیف میکنم٫٫ انشاالله
و واقعااااا تصمیم دارم مدیریت مالی کنم و سر هر ماه برای فایل ها پول کنار بذارم
چون من همیشه عشقی خرید میکنم و تا قرون آخر پولم رو و تقریبا از وسط ماه همش با استرس و کم پولی مواجه میشم!!!!
بارها هم سعی کردم پولهام رو جمع کنم اما تا به سقف یه میلیون میرسه یه چیزی می بینم که میخرمش!!!
و به خودم میگم خدا بزرگه اینا که پولی نیست٫٫٫
خدا میرسونه
البته به لطف پروردگار یکتا خیلی از وقتا هم رسیده اما خب٫٫ باید واقعا پس انداز یاد بگیرم٫٫
خلاصه این ها رو گفتم که بگم کیفش رو ببرید و حال کنید و منم به زودی به حلقه تون ملحق می شم که هرکه در این حلقه نیست فارغ ازین ماجراست٫٫ من برم گزارش استاد رو ببینم
چندروزه اینترنت منزل دچار مشکل شده بود ومن خیلی کلافه بودم ولی طبق قانون باید خودمو کنترل میکردم خداروشکر الان همه چی اوکی هست ومن میتونم فعالیتم رودرسایت ادامه بدم چون به خودم تعهد دادم روی باورهام بصورت مداوم کارکنم وتغییر باورها چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد وباید مثل غذا خوردن روی باورهامون کارکنیم چون ذهنمون نیاز داره به اینکه زیباییها ونعمتها وفراوانی رو بهش بدیم وما به هر تضادی در زندگیمون برمیخوریم متوجه میشیم که چقدر باورهامون ایرادداره وتلاش میکنیم باورهامون رو تغییر بدیم
اینکه بپذیریم که قدرت تغییر زندگیمون رو داریم ووقتی تغییر میکنیم زندگیمون تغییر میکنه وماباید ذهنمون رو شخم بزنیم واونجور که میخوایم زندگیمون روبسازیم
خدایا شکرت که چشمام این زیباییها وفراوانی رو میبینه
انسان به حرف نیست. به اسم و عنوان و ادعا نیست. آیا اگر فردی لباس پادشاه یا گدا یا لباس نظامی یا روحانیون را بر تن کند به صرف این لباس میتوان او را پادشاه، گدا، نظامی یا روحانی دانست؟ اسمها و عناوین و ادعاها هم مانند همین لباسها هستند. اما واقعیت تلخ آن است که عموماً ادعاها و عناوین معادل واقعیت شمرده میشود. یعنی کسی که عنوان گدا را به خود داده، گمان میکند که گداست و دیگران هم غالباً همین گمان را دربارهی او دارند. کسی که مدعی عرفان و روحانیت است و در آن جایگاه ایستاده یا اسمی به این مضمون به او دادهاند یا خودش به خودش داده، گمان میکند که این حرف شوخی واقعیت دارد. اگر در شناسنامه کسی نوشته شده مسیحی یا اگر مدعی است که مسیحی است، فکر میکند واقعاً مسیحی است، در حالیکه واقعاً اینطور نیست. آیا اگر کسی ماسک دلقک یا ماسک جلاد روی صورتش گذاشت به این معنی است که او دلقک یا جلاد است؟
ادعاهای و گمانهای انسان همین حالت را دارند، مثل صورتکهایی هستند که واقعیت پشت آنها نهفته است. حرف و ادعا مثل این لباس است. مثل صورتک است؛ مهم آن است که چه کسی دارد آن را میگوید.اکثر مردم فعلی و قبلی جهان معتقد بودهاند که خدا پرستند یا ایمان دارند، اما این عنوان خدا پرستی و ادعای موحد بودن تا چه حد واقعیت دارد؟ اگر به معنای موضوع و به نشانهها توجه کنیم شاید متوجه شویم که بسیاری از ما اساساً خداپرست نیستیم. پول پرستیم، شیطان پرستیم، شهوت پرستیم، همسر پرستیم، شهوت پرستیم، همسر پرستیم، فرزند پرستیم و چیز پرستیهای دیگر. همانطور که دین انسان به شناسنامهی او نیست، هویت انسان هم به ادعا و حرفهای او نیست.
این دیوار خیالی را در خود بشکنید و این گمان موهوم را حفظ نکنید. من دزد هستم. من قاتل هستم. من قدیس هستم. من راستگوترین انسانم. من پادشاهم. من پیامبر هستم. من منتخب خدا هستم. من مسیح هستم. من رهبر جهان هستم. من دیوانه هستم. دروغگو هستم. شیاد و کلاهبردار هستم. من دزد هستم. من پلیس هستم. من خیلی کارها را نمیتوانم. من هر کاری را میتوانم. من آدم خوبی هستم.
همهی اینها حرف است. همهاش ادعا است. صورتک است. لباس است. برچسب است. ما آن چیزی نیستیم که گمان میکنیم هستیم. ما همان چیزی هستیم که داناییاش را داریم. نشانههایش را داریم. توانش را داریم. اعمال و محصولات ما موید آن است. اگر روی دستگاهی نوشته بودند ضبط صوت یا اگر کسی گفت که فلان دستگاه ضبط صوت است، این الزاماً به آن معنا نیست که ضبط صوت باشد. شاید ماشین رختشویی باشد. شاید ضبط باشد اما از کار افتاده باشد و شاید هر چیز دیگری باشد غیر از ضبط صوت، اما اگر آن وسیله صدا ضبط کرد، اگر امکانی را که از ضبط صوت انتظار میرود، داشت، آن وقت میتوان به آن گفت ضبط صوت.
ما دارای هزاران هویت دروغین و ساختگی و اندکی هویت راستین هستیم. این هویت راستین غالباً در زیر هویتهای دروغین گم شده است. هر کسی در اصل خودش است اما چون زندگی اکثر ما از نوع اصلیاش نیست پس خودمان نیستیم بلکه غوطهور در نقشها و نقاشیها هستیم.
انسان همیشه تمایل به راحتی دارد و پیوسته سعی میکند که خیال خود را راحت کند. پس دوست دارد با هر توجیه استدلالی یا احساسی که شده، خود را در قالبی مورد قبول بپذیرد.
اگر تقدس گراست دوست دارد خود را فردی با ایمان، مقدس، بیگناه یا کم گناه و مانند اینها بداند. اگر ملی گراست میخواهد خود را سرباز وطن، فدایی وطن و تاحدی یک قهرمان بداند. بقیه هم به همین شکل. اما اینها همه ساختههای ذهنی است. آتش تا آتش نزند آتش نیست. نشانهی آتش آن است که بسوزاند، حرارت دهد و گرم کند. فریب اسمها و ادعاها را نخورید. این را از خودتان شروع کنید و بعد به دیگران توصیه کنید. ما توهمی نیستیم که دربارهی خود بافتهایم یا برایمان بافتهاند.
سنگ محک انسان، دانایی و نوع شعور اوست. توانایی و نوع نیروی اوست. عمل و رفتار اوست. زمان حال اوست. حالا او کیست و دارد چکار میکند؟ از کبکی که سر خود را زیر برف میکند و طعمهی شکارچی میشود نیاموزیم. عمری سر خود را زیر برف میکنیم، و اگر از این سر به زیر برف، زمان زیادی بگذرد، برف یخ میزند و منجمد میشود و دیگر سر از زیر آن بیرون نمیآید بلکه انسان در همان حالت قبر میشود.
یک عمر به خود گفتهای من آدم خوبی هستم، من آدم با خدایی هستم، من آدم چنین یا چنانی هستم. تا دیر نشده، تا برف یخ نزده سرت را بیرون بیاور. اطرافت را نگاه کن. نشانهها را ببین و خودت را محک بزن. ببین کیستی. اگر دیدی چیز بدی هستی، شجاع باش. از قبول واقعیت نترس. اگر دیدی که انسان نیستی، اعتراف کن که نیستی. این اولین قدم انسان بودن است. اقتدار حرفها و عناوین دروغ را بشکن. اکثر پادشاهان تاریخ خود را بهترین انسانها میدانستند. بسیاری از مردمان زمانه هم آنان را به این نام و عنوان قبول داشتند.
اما آیا این واقعیت داشت؟
در زمان هیتلر و چنگیز اکثر اطرافیان آنها و مردم تحت سیطره، آنها را میستودند و ستایش میکردند و به آنها القاب و عناوین پر زرق و برق میدادند. اما آیا این ربطی به واقعیت داشت؟ آیا اگر گرگی را بیاورند و روی پیشانیش بزنند گوسفند یا لباس میش را بر تن او کنند، یا عدهای توافق کنند که به او بگویند گوسفند، گرگ گوسفند میشود؟ یک طبیت باید علم طبابت داشته باشد و بتواند بیماران را درمان کند. این علم و عمل و توانایی باید باشد تا بتوان به کسی گفت که چنان است. آیا با کارت شناسایی یا لقب طبیب، کسی طبیب میشود؟
اما زندگی اکثر انسانها عکس این قاعده است و شجاعترینها کسانیاند که این رسم دروغ را تعطیل میکنند. فریب حقههای سیستم عصبی هورمونی را نخورید. مغز تمایل به راحتی دارد و به هویتی که خود را در آن راحت بیابد… هر کسی گفت که من سالم هستم به این معنا نیست که بیمار نیست. کسی سالم است که نشانههای بیماری را نداشته باشد و بلکه دارای نشانههای سلامت باشد. اکثر انسان ها بیمارند و خوشا به حال کسانی که بیماری خود را میشناسد زیرا درمان میشوند. باورهای بافته شده را از هم بگسلید. عناوین دروغین را که به خود بستهاید یا به شما بسته اند بشکنید، نترسید. اگر واقعیت داشته باشند از جنس نشکن هستند و اگر میشکنند خوشحال باشید زیرا جای این دروغ را واقعیت خواهد گرفت. داشتن دو پا و دو دست و دو از چیزهای دیگر به معنی انسان نیست. این به معنای جسم انسان است. جستجو را ادامه دهید. کسی که مسئله را متوجه میشود نیمی از جواب را پیدا کرده و کسی که هنوز متوجه مسئله نیست، دوبار باید جواب را پیدا کند. اسم حقیقی خود را پیدا کن. راه آن این است که دل به آسمان بزن و خودت باش. حقوق دیگران را رعایت کن اما خودت باش. کسی را قربانی خودت نکن و قربانی دیگران هم نشو و این یک دکترین حیاتبخش است. دکترینی است که بزرگان آن را در قوانین زندگی خود داشتند و مدام به آن عمل میکردند. پیلهی کاذب پیرامون خود را پاره میکردند. بعد چه میشد؟ آیا آنها به آزادی میرسیدند؟ نه. ولی قدمی بلند به سوی آزادی و نجات زندگی خود برمیداشتند. بعد از این پیلهی موهوم آنها با پیلهی واقعی خود، با قابلیتها و ضعفهای واقعی خود و با خود میشدند.
با دلخوش کنک ها دل را خوش نکن. بگذار حقیقتاً و برای همیشه خوشحال شوی حتی اگر ابتدا رنجی را متحمل شوی. انسان به حرف نیست. به اسم و ادعا و عنوان نیست. به دانایی اوست و به توانایی اوست. به عمل و نیایج اوست، همانطور که درخت به میوهی آن است.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
استاد عزیزم سلام
سلام به همه ی عزیزان در خانواده بزرگ و دوست داشتنی م
تغییر شخصیت جهادی اکبر لازم داره واقعا
مهمترین کاری که باید انجام داد،یه عمر با افکاری که توسط خانواده و دوستان و اطرافیان و اخبار و رسانه ها به خوردمون دادن،زندگی کردیم و باور کردیم زندگی همینه
یه جاهایی شجاعت داشتیم و خواستیم متفاوت باشیم ولی باورهای درونی مون میگفتن نمیشه
سمج بودیم و گفتیم باید بشه ،
حالا در ظاهر باید میشد ولی درونمون هزار جور نجوا داشت …
میخواستیم ارامش داشته باشیم،سلامتی داشته باشیم،ثروتمند باشیم کل دنیا رو بگردیم…
خلاصه جوردرنمیومد
یه سری کتاب ها، یه عده ادمهایی اومدن و گفتن بله میشه ولی نگفتن چجوری
مثبت باش مثبت فکر کن تجسم کن
باز هم جور درنمیومد
یه جایی اینقدر این خواستنه قوی بود و ما هم عاجز که ای بابا چجوری اخه
خدا خودش رو نشون داد و راه رو نشون داد
البته و صد البته همیشه نشون میداد ولی ما تو باغ نبودیم
اصلا تو مدارش نبودیم که درک کنیم
استاد عباس منش رو خدا رسوند
همیشه و همیشه
تو همه ی فایل ها
استاد میگن کنترل ورودی ها
کنترل نجواهای ذهن
حال خوب
ما که عادت کرده بودیم یا بهتر بگم باور کرده بودیم ،خوب سخت بود کنترل کردن ذهن
ولی تلاش کردیم و این تلاش نتیجه داد یه جاهایی
این بود که باور کردیم که با تغییر باورها و به اندازه تغییر باورها جهان همراهی میکنه و این قشنگ بود
این بود که مشتاق شدیم برای ادامه دادن
خدایا ازت میخوام هدایتم کنی به راه درست
خدایا شکرت برای قوانین ثابت جهان هستی
خدایا شکرت برای خلق زندگی دلخواهمون
خدایا شکرت
روز 98 ، فصل چهارم ، روز شمار تحول زندگی من:
به نام خداوند جسورها، خدای قدرتمند و بی نیازم
خدایی که انرژی بی نهایتی ست در دل
همه چیز و همه کس.
توی سفر به دور امریکا بارها بارها دیدم که شما و عزیزدلتون رفتین تو دل ترسهاتون و تو دل
ناشناخته ها
مثل اون قسمتی که شما به تنهایی رفتید موتور سواری
و یا اون قسمتی که مریم جون سوار اسب شد و تور اسب سواری رو تجربه کرد.
راستش و بخواهید استاد جان منم سالها پیش این ترسها رو داشتم :
از جن ،شب تنها بیرون موندن ،تنها تو خونه خوابیدن از قبرستون ،حیوانات ،ارتفاع ، قضاوت مردم ، غیبت مردم از من و حرف دیگران راجع به من، از مرگ پدر و مادر ،
و دیگر عزیزان، از مرگ خودم، از چشم زخم طلسم بستن بخت و…
از وقتی به صورت خیلی جدی فایلهای شما رو دیدم
آگاهی ها رو شنیدم و یسری تمرینات که میگفتید
رو نوشتم و انجام دادم رفتم تو دل خیلی از این ترسها و اتفاقا چقدر موهبت های خوبی داشت و تجربه های جالبی بود.
بعنوان مثال یکی از فایلهای دانلودی شما که راجع به چشم زخم بود رو گوش دادم: ترس از طلسم ، بستن بخت و چشمم بزنن یا کسی رو چشم بزنم از بین رفت
این باور در دوران راهنمایی ام با من بود و این موضوع رو برای خودم حل اش کردم.
خیلی وقتها آگاهی : درمان است.
برای همین شما بارها و بارها گفتید که فایلها رو بیش از صد بار بشنوید. هر روز خودتو رو بمباران کنید از این ورودی های مناسب در سایت و اعراض کنیم از ناخواسته هامون
چند شب تنها تو خونه خوابیدم حتی همین چند روز پیش به مدت 14 روز بدون برق تو خونه بودم شبها با هدلایت کارهامو انجام میدادم هر روز عصرها هم دو ساعت گوشی مو میبردم خونه خواهرم و شارژ میکردم
اینطوری به تنهایی ،جن و تاریکی و خیلی ترسهای دیگه غلبه کردم و بیشتر قدر دان حموم، برق ، آب گرم و روشنایی شدم.
با باورهایی که از فایلهای شما یاد گرفتم ترس از مرگ عزیزانم ، تموم شدن روابط،مرگ خودم ، از خدا غلبه کردم و این ترسها
تبدیل به آرامش و حس خوب شد.
من خدا رو با این سایت و استادم طوری دیگه شناختم
خدایی که کلی باور اشتباه راجع بهش داشتم.
برای ترس از ارتفاع کوهنوردی رو امتحان کردم
و چند روز پیش هم رفتم بالای پل هوایی اما هنوز سقوط آزاد رو نتونستم تجربه کنم.
از آب هنوز میترسم و شنا بلد نیستم ( تو برنامه هام هست)
به سگ ها غذا میدادم که بتونم کمی نوازششون کنم
اما هنوز از اسب سواری ، بقیه حیوانات و سگهایی که غذایی نمیتونم اون لحظه بهشون بدم میترسم.
از رانندگی کردن میترسم
( که توی برنامه ام هست بهش غلبه کنم )
ترس از دست دادن و تنهایی و بی دوست همکار بودن
رو هم با دوبار مهاجرت استانی ( خوزستان به اصفهان) و درون استانی ( فولادشهر- شاهین شهر)حل کردم.
تمرین آگهی بازرگانی که در روزهای قبل خواستید از ما
رو برای دو تا از هنرجویانم خوندم ( هنوز جای کار دارم)
با غریبه ها نسبت به ده سال پیش راحتتر میتونم صحبت کنم
وقتی فهمیدم من خالق زندگی خودم هستم
دیگه از رفتن عزیزانم ،پدرم و دیگر آدم ها ناراحت نشدم و انتظارم رو از دیگران و عوامل بیرونی برای دریافت پول تو جیبی و خوشبخت کردنم و… به صفر رسوندم.
وقتی قانون رو فهمیدم که من خالق شرایط زندگی خودم در تمام جنبه های زندگی ام بواسطه فرکانسهام و کانون توجهم هستم از خیلی جهات قدرتمند شدم من اون آدم ده سال پیش و حتی یکسال پیش نیستم
در وجودم تحولات زیاد پ خاصی ایجاد شد آرامترم ، همه چیز برام زیباتر شده
و همیشه میگم من در بهترین زمان و مکان ممکن هستم.
استاد من ازت بی نهایت سپاسگزارم و امیدوارم این پیام منو ببینید …
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام
تغییرات شخصیتی یکی دو روزه اتفاق نمیفته
افکار و باورهای ما نیازمند زمان هست تا تغییر کنن ،همون جور که چندین سال طول کشیده ایجاد شده،حداقل چندین ماه نیاز داره تا درست بشه
تا زمانی که خودمونا درست نکنیم،تا وقتی باورهامون را درست نکنیم،تا زمانی که داریم فرار میکنیم از ایرادهامون تا وقتی آشغال ها را میزاریم زیر مبل تغییر بنیادی در زندگیمون رخ نمیده
هر بهانه ای که شما میارید برای اینکه یک تغییر مثبت تو زندگیت ایجاد نکنی،همون هست که باعث پیشرفتت نمی شه
اگه مثل قبل فکر میکنی و مثل قبل عمل می کنی،مثل قبل نتیجه می گیری
من خودم تا همین چند وقت پیش همه را مقصر بی پولی و بدبختی خودم میدونستم و فکر میکردم در حقم ظلم شده،آقا تا مظلوم نباشه ظالمی وجود نداره ما خودمون هستیم که با دست خودمون باعث بدبختی خودمون میشیم.
بنام الله یکتا
سلام به همه ی شما عزیزان ارزشمندم
تغییر شخصیت جهادی اکبر میخواهد.
^ تغیرات شخصیتی یک روزه یا دو روزه اتفاق نمی افته.باید به همون شکلی که آرام آرام ایجاد شدن، آرام آرام اونا رو تغییر داد.قدم به قدم تغییر داد.
دوره 12 قدم دوره ایی که من هنوز اندر خم کوچه ی اول و دومش هستم.
خدا کمکم کنه در مدارش قرار بگیرم و درکم به قانون تکامل بیشتر بشه.
واقعا درک .و عمل به قانون تکامل شده یک ترمز….
^ باید ترس ها رو برطرف کنیم نه اینکه خودمون رو محروم کنیم از مواهب زندگی. نباید این آشغال شخصیتی این ایراد شخصیتی ها رو برطرف کنم نه اینکه ببرمش اون آشغال رو زیر مبل.
من ترس از شکست دارم و شاید شروع نمیکنم و تعلل میکنم.
^ قدم اول اینه که ایراد هامو بپذیرم.
شــروع تغییرات زندگی استاد جان از اونجایی بود، که ایرادهای شخصیتی خودشون رو پذیرفتن.
^ من قدرت تغییر زندگی خودمو دارم، من قدرت تغییر شخصیت خودم رو دارم.
^هر بهانه ایی که میارید تا یک تغییر مثبتی در زندگی تون ایجاد کنید، این همونجایی هست که مقاومت دارید و باید تغییرش بدید.
^ باید اینو بیشتر درک کنم که تمام اتفاقات زندگی ام رو خودم دارم خلق میکنم.
^ما خدایی رو داریم و اون جهانی رو خلق کرده که در این جهانش همه چیز خوب و بد رو خلق کرده.در این جهان همه چی هست و تو انتخاب کن چی رو میخوای.و باید بدونی با افکارت داری اونا رو انتخاب میکنی. تو باید حواست باشه که هر لحظه چی رو داری انتخاب میکنی.
^ نذاشتم اینقدر افکار بد و نفرت ها و خشم ها،… توی ذهنم تلنبار بشه تا تبدیل بشه به درد…
^ متعهد بودن به کنترل ورودی هام
^ تصمیم قاطع گرفتن برای تغییر زندگی
^ اگر فکر میکنی یک شبه عوض میشیف سخت در اشتباهی. مگه یک شبه تو زبانت رو میتونی قوی کنی.نمیشه.
^ از قبل بیشتر لذت بردن.
^ از لحظه به لحظه ی زندگی درست استفاده کردن.
خدایا شکرت که من همین الان قدم یک و قدم دو از دوره ی فوق العاده 12 قدم رو دارم.
^ بحث میزان پول نیست، موضوع احساس خوشبختی و رضایت و آراش هست.
بیــا با من همین لحظه برقص و پایکوبی کن…
بنام خالقم وهدایتگرم
درود به استاد گرامی وخانم شایسته مهربان
درود بهدخانواده بزرگ عباسمنشی
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که امروز راهم باری دیگر بمن این فرصت رادادی تا لذت ببرم از مسیر الهی که درونش قرارگرفتم وهمچنان دارم باطی کردن تکاملم بزرگ وبزرگتر میشوم
استاد عزیزم بینهایت خداوند رابابت وجود شمادرزندگی ام سپاسگذارم که من راآگاه کردیداز وجودقوانین جهان هستی واینکه من خودم خالق زندگی خودمم
خداروشاکرم بابت اینکه بمن لیاقت دادتابتوانم محصول گرانبهای دوازده قدم را خریداری بکنم ودرطی یکسال تکاملم راطی بکنم وهرروزم رابهتر ازروز قبلم بسازم ولذت ببرم از تمام نعمتهایی که بمن هدیه دادهدشد ازجانب پروردگارم
وتا به امروز که قدم دوازدهمم راهم به پایان رساندم وحال کهدبه خودم نگاه میکنم به هیچ عنوان دیگه من اون آدم سال گذشته نیستم بلکه باافکاری روشن وقلبی بازودرکی بالا نسبت به تمامی مسائل پیرامونم
من دیگه الان براحتی باهرکسی که همکلام میشم فقط ذهنم توجه داره به گفتارش وفقط کلمه به کلمه دارم ازطریق قوانین ذهنش رو میخونم ومیفهمم که چقدر بقول استاد عزیزم توی درودیوارهستند آدمهای اطرافم
من دیگه خودم رابیشتر ازهرانسانی توی دنیادوست دارم وعاشق خودم هستم واولویت زندگیم خودم هستم
چقدر احساس خوبی دارم وروحم لطیف شده که بمحض اینکه نام پروردگارم رومیشنوم ناخودآگاه اشک چشمانم سرازیر میشود مثل الان که دارم باقلبم مینویسم واشکم هم داره درمیاد
چقدر لذتبخشه که خداوند در تک تک لحظات رندگیت کنارته ولمسش میکنی وحتی میتونی براحتی باهاش حرف بزنی ونیازی به هیچ انسان دیگه ای درزندگیت نداری
چقدرزیباست که تا میخواهی ازش بهت داده میشود
چقدرمهربونه خداوند که تمام جهان هستی رو براساس سیستم قدرتمندش قرارداده وهیچکسی نمیتونه حتی ذره ای بهت آسیب بزنه
چقدر خوبه که من خالق زندگی خودمم وهرطوری که درست دارم میتونم زندگیمو برای خودم رقم بزنم والبته که نیاز داره به آموزش های تخصصی که من هم استادم رو دارم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،
محصول دوازده قدم معجزه بزرگ زندگی من بود
وهمچنان هم دارم به مسیرم ادامه میدهم وتا زنده هستم به خودم متعهد میشوم که از این مسیر الهی خارج نخواهم شد
من دستاوردهای بزرگی رو توی این مسیر بدست آوردم
وباورهای قدرتمندکننده ای رابرای خودم از طریق آموزه های استاد عزیزم ساختم
خداوند راشاکرم که کسی رو در زندگی ام ودر رابطه عاطفی ام قرارداده که همیشه درکنارمه وپابه پای من دراین مسیر الهی قراردارد وانسانی خودساخته وهمپنان باخودوخدای خود درصلح است ودرآرامش کامل قراردارد واین بزرگترین وبهترین هدیه الهی بمن است
استاد عزیزم بسیار فایلهای زیبایی داریدوهمچنان از خانم شایسته هم سپاسگذارمکه از هرلحظه زیبایی های آمریکا تصویربرداری میکنندوبرایمان به اشتراک میگذاریدکه بادیدنسان انگیزه ودرخواست هادرذهنمون بوجود بیایدوبسار لذت میبرم ازدیدن زیبایی ها چونکه احساس میکنم منم درکنارتونم ودارم ازهمان فضا لذت میبرم
وامیدروزیکه بتونم مهاجرت کنم به آمریکا وببینمتون
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
باآرزوی موفقیتهای روز افزون برای خانواده بزرگ وصمیمی ام
استادومریم خانم عزیزانم سپاسگذارم
سلام استادجونم وسلام عزیزدل استاد
خوشحالم که دراین سفرهیجان انگیزبا شماهمراه هستم به همه مون خوش بگذره
استادجان یه سوال ازتون داشتم شایدم یه خواسته باشه شما تو جلسه ای که درمورد وزنتون حرف زدین قراربود به مرور از راهکارها و ایده هایی که برای زیادکردن انرژیتون و کاهش وزنتون قراره استفاده کنید بچه هارو هم در جریان بزارید و این درصورتیکه که شماهرروز دارید لاغرتر میشید و تغییرتون خیلی محسوسه ولی اصلا یادتون رفته در موردش حرف بزنید چون خیلی از بچه ها کاهش وزن رو یکی ازاهدافشون قراردادن و نیاز به حرفهای شما دارن البته که شما قانون کلی رو کامل و واضح توضیح دادین و بچه ها باید خودشون از توش راهکار در بیارن ولی راهنماییهای شمام به صورت جزئیات کمک بزرگیه برای همه مون و خالی از لطف نیست
خیلی خیلی مچکرم که کامنتم رو میخونید دوستتون دارم ?
سلام
سلام به همه ی دوستان
من هنوز موفق نشدم در دوره 12 قدم شرکت کنم چون تاکنون توان مالیش رو نداشتم اما میخوام به زودی و ان شاءالله تا آخر هفته قدم اول رو تهیه کنم.
سعی کردم تا جایی که میتونم از هزینه هام کم کنم تا بتونم با پس اندازی که جمع میکنم قدم اول رو تهیه کنم.
الان حدود 3 ماهه که دارم از فایل های رایگان استفاده می کنم. فکر میکنم این 3 ماه تونست منو آماده شرکت در دوره 12 قدم بکنه. هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ ذهنی و فکری و روحی و روانی!
برای ثبت نام در این دوره از 27 روز پیش شمارش معکوس واسه خودم گذاشتم که تا آخر هفته این شمارش معکوس تموم میشه و به امید خدای خوبم ثبت نام خواهم کرد.
خیلی زیاد شوق حضور در این دوره رو دارم. خیلی زیاد دوست دارم بدونم چه تمریناتی باید انجام بدم. بارها و بارها متن و فایل مقدمه دوره 12 قدم رو خوندم و دیدم و تقریبا دیگه حفظ شدم که کلیات تمرین ها چی هست اما خیلی دوست دارم. خیلی برای چکاب فرکانسی ام کنجکاوم. البته میدونم که پاشنه آشیل من درباره باورهای محدود کننده راجبه ثروت و مسائل مالیه. هنوز هیچی نشده کلی ذوق دارم در مورد تمرین ستاره قطبی که هر روز باید اول صبح و آخر شب انجامش بدم که چیه و قراره دقیقا چه کار کنم. خیلی خیلی زیاد دوست دارم بدونم که از چه راه هایی قراره پول و ثروت و نعمت به سمتم بیاد. البته میدونم که اصلا نباید راجبه این مسائل فکر کنم ولی خب خیلی کنجکاوم بدونم این بی نهایت راه خدا یعنی چه راه هایی میتونه باشه که حتی عقل من هم بهشون قد نمیده!
در پایان خوب میدونم که خدا منو به این مسیر هدایت کرده و خوب میدونم که انجام تمرینات این دوره ی رویایی باید مهمترین کار زندگیم باشه. م ه م ت ر ی ن ک ا ر ز ن د گ ی …
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان عزیزم٫ سلام به زندگی و سلام به زندگی
خب اول از همه باید بگم که من نتونستم قدم سوم رو بخرم٫٫ و خیلی عجیب حقوقم رو دقیقا فردای روز تخفیف ریختن!! و من هم تا روز آخر درخواست نکردم که بریزید٫٫ به دو علت
چون دقیقا دو ماه قبلی هم برای حقوقم درخواست کرده بودم٫٫
((( البته این دریافتی یه کار خیلی دوستانه و فانه که خودم جذبش کردم و اولین کار زندگیمه که خیلی جدی از طریق نوشتن پول به دست میارم / خداااااااای مهربون و رزاقم شکرت)))
یعنی به خودم گفتم حتما توی ذهنم باگ یا ترمزی هست، وگرنه چرا باید هر ماه به موقع نریزن؟؟
و از طرفی هم ازون جایی که استاد میگن برای هیچی تو این دنیا نباید زور زد٫٫ به خودم گفتم اگه تو مسیر بودم ریخته میشه و فایل استاد رو هم به راحتی میخرم٫ و اگرم نریختن یعنی هنوز آماده شنیدن این حرفها نیستم٫
البته طاقت نیاوردم و صبح روز آخر تخفیف ازشون درخواست حقوق کردم که ناباورانه ریخته نشد و یکم حالم گرفته شد و گفتم پس واقعا مثل اینکه توی مسیر نبودم٫٫
خلاصه٫٫ این مدت با فایلهای قبلی استاد مشغولم تا انشاااله به زودی بتونم برگردم تو اتوبوس شما و کیف کنم٫٫ البته از همین فایل های قبلی چه نکات جدیدی رو داارم میشنوم و برام تازگی دارن٫٫ همین الان داشتم جلسه اول قدم دوم رو گوش می کردم که وااااای کولاک بود و با خودم گفتم من چرا تا حالا اینارو نشنیده بودم؟؟!!!
٫
٫
الان تازه فایل گزارش استاد دانلود شد و میخوام برم گوشش بدم
و فقط نوشته هارو خوندم و گفتم واااااای چه مهیج بوده مباحث و راجع به شخصیت و خودشناسی
٫
راستش تو این مدت چندباری سر زدم به سایت و دیدم تعداد کامنتای بچهها که روی قدم سوم هست کمه نسبتا٫٫٫ نمی دونم چرا حرصم گرفته بود از استاد عباسمنش عزیزم که انقدر دارن تند تند فایل ها رو آپلود میکنن (شکلک خجالت و ناراحت) و یه سری فکرای منفی میومد تو ذهنم (براااای اولین بار نسبت به استاد حرصم گرفته بود!!! و با خودم میگفتم چرا خب سه چهار روز دیرتر قدمها رو شروع نمیکنه که دیگه همه حقوقای سر ماه رو هم گرفته باشن)
اما خیلی زود خداروشکر مثبت میشدم و می فهمیدم دارم از مسیر خارج میشم و ذهنم را خاموش میکردم و میگفتم من مدیریت مالی بلد نیستم به روند کاری استاد چه ربطی داره؟!!! :))))
آخه چند روز قبل از قدم سوم _ یه خرید تپل از چرم درسا کردم که تکاملم رو طی نکرده بودم براش و قرض تو قرض شدم ( پولش رو از مامانم قرض گرفتم که بعدا داستانش رو باید تعریف کنم) یه کیف خریدم دو میلیون و سیصد هزار تومن که با تخفیفش تونستم یه کیف دیگه هم از درسا بخرم به جای یه میلیون میشد صد هزار تومن٫٫٫ همین منو وسوسه کرد که این کارو کنم٫٫
در صورتی که به جای دومیلیونی که با خواهش و تمنا از مامانم گرفتم٫٫٫ خیلی راحت می تونستم از مامانم هفتصد تومن بگیرم و فایل رو بخرم و چند روز بعدش هم به راحتی برگردونم بهش
٫
خلاصه این شد درسی برای من که واقعااا دیگه خرید خارج از تکاملم نکنم که به جای اینکه حالش رو ببرم٫٫ روال زندگیم رو به هم بریزه :)))
البته خدای وهابم رو شکر میکنمو کیفای قشنگم رو هم دوست دارم (من عاشق کیفم) اما از قدم سوم و الانم چهارم عقب افتادم و حقوق این ماهم هم نمیتونم تقریبا همهش رو بدم برای خرید٫٫ چون دوباره میشه مث ماه قبل و تا آخر ماه پول ندارم٫٫٫
ولی ایمان دااااارم٫٫٫٫ به زودی٫٫٫٫ نمی دونم از کجا دقیقا مبلغ خرید قدم سوم٫٫ یک میلیون و چهارصد به دستم میرسه و خیلی راحت به شما میپیوندم و کیف میکنم٫٫ انشاالله
و واقعااااا تصمیم دارم مدیریت مالی کنم و سر هر ماه برای فایل ها پول کنار بذارم
چون من همیشه عشقی خرید میکنم و تا قرون آخر پولم رو و تقریبا از وسط ماه همش با استرس و کم پولی مواجه میشم!!!!
بارها هم سعی کردم پولهام رو جمع کنم اما تا به سقف یه میلیون میرسه یه چیزی می بینم که میخرمش!!!
و به خودم میگم خدا بزرگه اینا که پولی نیست٫٫٫
خدا میرسونه
البته به لطف پروردگار یکتا خیلی از وقتا هم رسیده اما خب٫٫ باید واقعا پس انداز یاد بگیرم٫٫
خلاصه این ها رو گفتم که بگم کیفش رو ببرید و حال کنید و منم به زودی به حلقه تون ملحق می شم که هرکه در این حلقه نیست فارغ ازین ماجراست٫٫ من برم گزارش استاد رو ببینم
دوستتون داااارم
باسلام به استادعزیز
واقعا تغییر باورها جهاد اکبر میخواهد
چندروزه اینترنت منزل دچار مشکل شده بود ومن خیلی کلافه بودم ولی طبق قانون باید خودمو کنترل میکردم خداروشکر الان همه چی اوکی هست ومن میتونم فعالیتم رودرسایت ادامه بدم چون به خودم تعهد دادم روی باورهام بصورت مداوم کارکنم وتغییر باورها چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد وباید مثل غذا خوردن روی باورهامون کارکنیم چون ذهنمون نیاز داره به اینکه زیباییها ونعمتها وفراوانی رو بهش بدیم وما به هر تضادی در زندگیمون برمیخوریم متوجه میشیم که چقدر باورهامون ایرادداره وتلاش میکنیم باورهامون رو تغییر بدیم
اینکه بپذیریم که قدرت تغییر زندگیمون رو داریم ووقتی تغییر میکنیم زندگیمون تغییر میکنه وماباید ذهنمون رو شخم بزنیم واونجور که میخوایم زندگیمون روبسازیم
خدایا شکرت که چشمام این زیباییها وفراوانی رو میبینه
به به چه RV بینظیری نوش جونت استاد حالشو ببرین
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاشکرت
در پناه خداوند خوشحال باشید
انسان به حرف نیست. به اسم و عنوان و ادعا نیست. آیا اگر فردی لباس پادشاه یا گدا یا لباس نظامی یا روحانیون را بر تن کند به صرف این لباس میتوان او را پادشاه، گدا، نظامی یا روحانی دانست؟ اسمها و عناوین و ادعاها هم مانند همین لباسها هستند. اما واقعیت تلخ آن است که عموماً ادعاها و عناوین معادل واقعیت شمرده میشود. یعنی کسی که عنوان گدا را به خود داده، گمان میکند که گداست و دیگران هم غالباً همین گمان را دربارهی او دارند. کسی که مدعی عرفان و روحانیت است و در آن جایگاه ایستاده یا اسمی به این مضمون به او دادهاند یا خودش به خودش داده، گمان میکند که این حرف شوخی واقعیت دارد. اگر در شناسنامه کسی نوشته شده مسیحی یا اگر مدعی است که مسیحی است، فکر میکند واقعاً مسیحی است، در حالیکه واقعاً اینطور نیست. آیا اگر کسی ماسک دلقک یا ماسک جلاد روی صورتش گذاشت به این معنی است که او دلقک یا جلاد است؟
ادعاهای و گمانهای انسان همین حالت را دارند، مثل صورتکهایی هستند که واقعیت پشت آنها نهفته است. حرف و ادعا مثل این لباس است. مثل صورتک است؛ مهم آن است که چه کسی دارد آن را میگوید.اکثر مردم فعلی و قبلی جهان معتقد بودهاند که خدا پرستند یا ایمان دارند، اما این عنوان خدا پرستی و ادعای موحد بودن تا چه حد واقعیت دارد؟ اگر به معنای موضوع و به نشانهها توجه کنیم شاید متوجه شویم که بسیاری از ما اساساً خداپرست نیستیم. پول پرستیم، شیطان پرستیم، شهوت پرستیم، همسر پرستیم، شهوت پرستیم، همسر پرستیم، فرزند پرستیم و چیز پرستیهای دیگر. همانطور که دین انسان به شناسنامهی او نیست، هویت انسان هم به ادعا و حرفهای او نیست.
این دیوار خیالی را در خود بشکنید و این گمان موهوم را حفظ نکنید. من دزد هستم. من قاتل هستم. من قدیس هستم. من راستگوترین انسانم. من پادشاهم. من پیامبر هستم. من منتخب خدا هستم. من مسیح هستم. من رهبر جهان هستم. من دیوانه هستم. دروغگو هستم. شیاد و کلاهبردار هستم. من دزد هستم. من پلیس هستم. من خیلی کارها را نمیتوانم. من هر کاری را میتوانم. من آدم خوبی هستم.
همهی اینها حرف است. همهاش ادعا است. صورتک است. لباس است. برچسب است. ما آن چیزی نیستیم که گمان میکنیم هستیم. ما همان چیزی هستیم که داناییاش را داریم. نشانههایش را داریم. توانش را داریم. اعمال و محصولات ما موید آن است. اگر روی دستگاهی نوشته بودند ضبط صوت یا اگر کسی گفت که فلان دستگاه ضبط صوت است، این الزاماً به آن معنا نیست که ضبط صوت باشد. شاید ماشین رختشویی باشد. شاید ضبط باشد اما از کار افتاده باشد و شاید هر چیز دیگری باشد غیر از ضبط صوت، اما اگر آن وسیله صدا ضبط کرد، اگر امکانی را که از ضبط صوت انتظار میرود، داشت، آن وقت میتوان به آن گفت ضبط صوت.
ما دارای هزاران هویت دروغین و ساختگی و اندکی هویت راستین هستیم. این هویت راستین غالباً در زیر هویتهای دروغین گم شده است. هر کسی در اصل خودش است اما چون زندگی اکثر ما از نوع اصلیاش نیست پس خودمان نیستیم بلکه غوطهور در نقشها و نقاشیها هستیم.
انسان همیشه تمایل به راحتی دارد و پیوسته سعی میکند که خیال خود را راحت کند. پس دوست دارد با هر توجیه استدلالی یا احساسی که شده، خود را در قالبی مورد قبول بپذیرد.
اگر تقدس گراست دوست دارد خود را فردی با ایمان، مقدس، بیگناه یا کم گناه و مانند اینها بداند. اگر ملی گراست میخواهد خود را سرباز وطن، فدایی وطن و تاحدی یک قهرمان بداند. بقیه هم به همین شکل. اما اینها همه ساختههای ذهنی است. آتش تا آتش نزند آتش نیست. نشانهی آتش آن است که بسوزاند، حرارت دهد و گرم کند. فریب اسمها و ادعاها را نخورید. این را از خودتان شروع کنید و بعد به دیگران توصیه کنید. ما توهمی نیستیم که دربارهی خود بافتهایم یا برایمان بافتهاند.
سنگ محک انسان، دانایی و نوع شعور اوست. توانایی و نوع نیروی اوست. عمل و رفتار اوست. زمان حال اوست. حالا او کیست و دارد چکار میکند؟ از کبکی که سر خود را زیر برف میکند و طعمهی شکارچی میشود نیاموزیم. عمری سر خود را زیر برف میکنیم، و اگر از این سر به زیر برف، زمان زیادی بگذرد، برف یخ میزند و منجمد میشود و دیگر سر از زیر آن بیرون نمیآید بلکه انسان در همان حالت قبر میشود.
یک عمر به خود گفتهای من آدم خوبی هستم، من آدم با خدایی هستم، من آدم چنین یا چنانی هستم. تا دیر نشده، تا برف یخ نزده سرت را بیرون بیاور. اطرافت را نگاه کن. نشانهها را ببین و خودت را محک بزن. ببین کیستی. اگر دیدی چیز بدی هستی، شجاع باش. از قبول واقعیت نترس. اگر دیدی که انسان نیستی، اعتراف کن که نیستی. این اولین قدم انسان بودن است. اقتدار حرفها و عناوین دروغ را بشکن. اکثر پادشاهان تاریخ خود را بهترین انسانها میدانستند. بسیاری از مردمان زمانه هم آنان را به این نام و عنوان قبول داشتند.
اما آیا این واقعیت داشت؟
در زمان هیتلر و چنگیز اکثر اطرافیان آنها و مردم تحت سیطره، آنها را میستودند و ستایش میکردند و به آنها القاب و عناوین پر زرق و برق میدادند. اما آیا این ربطی به واقعیت داشت؟ آیا اگر گرگی را بیاورند و روی پیشانیش بزنند گوسفند یا لباس میش را بر تن او کنند، یا عدهای توافق کنند که به او بگویند گوسفند، گرگ گوسفند میشود؟ یک طبیت باید علم طبابت داشته باشد و بتواند بیماران را درمان کند. این علم و عمل و توانایی باید باشد تا بتوان به کسی گفت که چنان است. آیا با کارت شناسایی یا لقب طبیب، کسی طبیب میشود؟
اما زندگی اکثر انسانها عکس این قاعده است و شجاعترینها کسانیاند که این رسم دروغ را تعطیل میکنند. فریب حقههای سیستم عصبی هورمونی را نخورید. مغز تمایل به راحتی دارد و به هویتی که خود را در آن راحت بیابد… هر کسی گفت که من سالم هستم به این معنا نیست که بیمار نیست. کسی سالم است که نشانههای بیماری را نداشته باشد و بلکه دارای نشانههای سلامت باشد. اکثر انسان ها بیمارند و خوشا به حال کسانی که بیماری خود را میشناسد زیرا درمان میشوند. باورهای بافته شده را از هم بگسلید. عناوین دروغین را که به خود بستهاید یا به شما بسته اند بشکنید، نترسید. اگر واقعیت داشته باشند از جنس نشکن هستند و اگر میشکنند خوشحال باشید زیرا جای این دروغ را واقعیت خواهد گرفت. داشتن دو پا و دو دست و دو از چیزهای دیگر به معنی انسان نیست. این به معنای جسم انسان است. جستجو را ادامه دهید. کسی که مسئله را متوجه میشود نیمی از جواب را پیدا کرده و کسی که هنوز متوجه مسئله نیست، دوبار باید جواب را پیدا کند. اسم حقیقی خود را پیدا کن. راه آن این است که دل به آسمان بزن و خودت باش. حقوق دیگران را رعایت کن اما خودت باش. کسی را قربانی خودت نکن و قربانی دیگران هم نشو و این یک دکترین حیاتبخش است. دکترینی است که بزرگان آن را در قوانین زندگی خود داشتند و مدام به آن عمل میکردند. پیلهی کاذب پیرامون خود را پاره میکردند. بعد چه میشد؟ آیا آنها به آزادی میرسیدند؟ نه. ولی قدمی بلند به سوی آزادی و نجات زندگی خود برمیداشتند. بعد از این پیلهی موهوم آنها با پیلهی واقعی خود، با قابلیتها و ضعفهای واقعی خود و با خود میشدند.
با دلخوش کنک ها دل را خوش نکن. بگذار حقیقتاً و برای همیشه خوشحال شوی حتی اگر ابتدا رنجی را متحمل شوی. انسان به حرف نیست. به اسم و ادعا و عنوان نیست. به دانایی اوست و به توانایی اوست. به عمل و نیایج اوست، همانطور که درخت به میوهی آن است.