همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 130


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    299MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی همین لحظه بهترین زمان برای شروع است
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1536 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شمیلا بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 146 روز

    بنام پروردگار که جز او نیست معبودی در جهان

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستانم

    من شمیلا هستم 24 سالمه من مدت کمه که وارد سایت شدم

    و

    از خدای مهربانم سپاسگزارم که منو هدایت کرد که استاد

    عزیزمرو پیدا کردم من یه مدت پیش تصمیم وام گرفتن داشت

    که کسب کار مورد علاقه ام یعنی :طراح مد :رو راه اندازی کنم و

    اون موقع وارد سایت نشده بودم هر بار که میخاستم وام بگیرم

    یه اتفاق حتما پیش میآمد تا وام گرفتنم نمیشد هر چند باری

    قصد کردم و یه ندای از دورنم نمیذاشت که وام رو بگیرم

    که این فایل استاد عزیزم رو دیدم و خیلی خوشحال شدم که وام

    نگرفتم و از خدای مهربانم سپاسگزارم که هدایتم کرد

    یه روز خواهرم بهم زنگ زد و گفت برای أینده ات پس انداز کن

    همه پولا تو خرج لباس خریدن نکن و گوشی رو قطع کرد و من

    از اون روز پس انداز شروع کردم چون تا الان توی عمرم من

    پس انداز نکردم هر چه دستم میآمد رو خرج میکردم و امروز

    استاد عزیزم تو این فایل گفت که پس انداز خیلی مهمه و من

    خیلی انگیزه گرفتم که امروز آدمی هستم که وام نگرفته و خرج

    شو به حداقل رسونه و پس انداز میکنه

    استاد عزیزم گفت از هر چه که داری شروع کن من الان مهارتم

    توی دست بافی هست و چند وقته تو خونه دست بافی میکنم

    و

    میبرم مغازه دوستم که بفروشه و از پولش پس انداز میکنم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    دنیا از آن من است گفته:
    مدت عضویت: 2192 روز

    به نام خدایی که هرچه دارم از اوست و من هیچ هیچ ام

    روزشمار تحول زندگی من فصل اول روز ششم

    خواستم تجربه ام رو از طی نکردن قانون تکامل اینجا بنویسم تا دیگران عبرت بگیرند

    دوستان عزیز من مریم هستم و از 18 سالگی علاقمند بکار بودم و هرکاری از ستم برمی‌آمد انجام می‌دادم..فروشنده ایزوگام ، لوازم آرایشی،فروشنده لوازم خانگی، فروش مبل ، عکاسی ، فیلمبرداری و بازاریابی ، کار در مرغ فروشی و فست فود ، و حتی کار کردن در منزل دیگران …اولین وامی که گرفتم زمانی بود که فروشنده کتاب بودم و رئیس اداره کار به من گفت بیا ده تومن بهت وام میدم برو یه کار برا خودت راه بنداز که نخوای یه کیف پراز کتاب حمل کنی که آیا ازت بخرن یا نه … ما وام رو گرفتیم و یه سهم متاورس خریدیم و باهاش برا بچه هام که آرزوی تولد داشتن گرفتم ، اون موقع که وام جور شد سرکار فست فود بودم و گفتم ماهی 300 تومن که چیزی نیست پرداخت میکنم، از اونجا که بخاطر زحمت زیاد چسبندگی عصب دست پیدا کرده بودم و مجبور شدم عمل کنم از کاربیکار شدم و نتونستم قصد ها رو به موقع بدم ..این شد که خدا همسرمو به کمکم فرستاد و قصدا ها رو برام پرداخت کردو فقط من بدهی به بار آورده بودم …گذشت و گذشت تا دستم بهتر شد و دوباره به سرکار فست فود برگشتم ، من خیلی به کار خیاطی علاقه داشتم و قبلا تو کارگاه های تولیدی مزدی دوزی کرده بودم و تجربه خاصی از طراحی دوخت و برش نداشتم فقط لذت دوخت رو داشتم و اینکار رو به نحو احسنت انجام داده بودم …یکی از دوستانم که دیده بود من سرکار فست فود هستم و زحماتم رو میدید به من پیشنهاد کرد که اگر پولی داری چرخ بخرو خیاطی رو شروع کن ، منم که پولی نداشتم گفتم نمیتونم الان بخرم ..ولی ایشون پیگیر بود که برا من چرخ بخره ، و دقیقا عید سال 1402 به من پیام داد که برام یه چرخ و یه سردوز و یک اتو برام خریده و 15 فروردین بدستم میرسه …آنقدر خوشحال شدم که سراز پا نمیشناختم بی خبر از اینکه شروع بدهکاری و نابودی من از همینجا شروع شده بود …من از بدهی متنفرم و دوست ندارم زیر دین کسی باشم ، به ایشون گفتم هروقت بتونم پس میدم ایشون هم گفتن که شما راضی باشی همین برا من کافیه … من مدتی توخونه کار برش خورده آوردم و دوختم ولی دیدم خیلی زحمت دارم و مزدی کمه ، یکی از دوستانم اومد گفت چرا نمیای مغازه بگیری بیای تو بازار گفتم من شرایطش ندارم پول یه ریال ندارم ..گفت بیا یه مغازه هست با رهن ده تومن بهت میدن چک هم قبول میکنه..گفتم باشه حتما خیریتی هست ، رفتیم صحبت کردیم چک سه ماهه قبول کردن و ما مغازه رو رهن کردیم ..از اونجا که من تجربه ای نداشتم و عدم احساس لیاقت هم از یه طرف فشار می‌آورد به یکی از دوستانم پیشنهاد شراکت دادم که نزدیک به 20 سال تو خونه با چرخ خونگی خیاطی می‌کرد و مشتری زیادی داشت ولی ترس از مغازه زدن داشت ..ایشونم قبول کردن به شرط نصف نصف ..با اجازتون مغازه روباز کردیم و منم کار مزدی دوزی از تهران آوردم کار شروع شد مشتری هم کم کم میومد ..یه روز شریکم گفت که رفتم برا وام بنیاد برکت صحبت کردم گفتن به شما تعلق نمیگیره کلی به همکارت تعلق میگیره (من) ، منم که انگار از خدامه بود رفتم ثبت نام کردم اومدن بازرسی و گفتن بهت تعلق میگیره بیا کارشو انجام بده ..شراکت من و دوستم که به سه ماه نکشید و ما جدا شدیم داخل همون مغازه هرکسی برا خودش کار می‌کرد…یکی از همسایه ها که منو می‌شناخت و میدونست دوست دارم تولیدی بزنم به من گفت چرا نمیری جای دیگه و همون تولیدی رو شروع کنی ، گفتم من واقعا شرایطش رو ندارم تعداد چرخم کمه و پول رهن هم ندارن..گفت یه مسجد هست برو صحبت کن یه زیر زمین بزرگ داره بهت میدن ، اونجا خالی بود و از خداشون بود که ازش پول دربیارن .. همسایه گفت منم دوتا چرخ دارم بهت هدیه میدم کارت رو شروع کن ..با باور کمبودو باورهای شرک الودی که من داشتم انگار همه دست به دست همه داده بودن تا من کلا برم زیر قرض و بدهی.. رفتیم صحبت کردیم مسجد گفت 3 ماه اول ماهی 3 میلیون و بعد از اون ماهی 5 ت ، قبول کردیم کار شروع شد ، با همون 3 تا چرخ کار شروع کردم نیرو گرفتم و مزدی دوزی میکردم ولی حتی نمیتونستم اجاره رو دربیارم، درکنار کار نزدیک به 6 ماه بدو بدو کردم تا وام بنیاد برکت دقیقا چند روز قبل از عید 1403 وام جور شد و من با اون 7 عدد چرخ خریدم ..یعنی تعداد چرخ ها رسید به 10 عدد چرخ و سردوز و اتو ، 10 نفر نیرو گرفتم و خیلی قوی شروع کردم… تو اوج بدهی اون دوستم که برام چرخ خریده بود به بی پولی خورده بود و منو تحت فشار گذاشته بود که پولو میخواد، کارابهم ریخته بود یهو وسط کار اتو سوخت همون اتوی که با پول دوستم خریده شده بود حسابی حالم گرفته می‌شد …خلاصه بعد از یکی دو ماه یکی یکی نیروها رفتن چون کار بلد نبودن یا کار یاد میگرفتن و بعد میگفتن برامون نمیصرفه و میرفتن…این وسطا اون همسایه که دوتا چرخ هدیه داده بود که کارمو شروع کنم چرخاشو پس گرفت …بعد از هرکاری و تسویه حقوق چرخکار ها یه تعداد میرفتن …منم که توان تولید نداشتم بخاطر دستمزد پایین کار مزدی دوزی مجبور بودم حقوق کمی بدم به چرخکارابدم …رسید بجایی که دو تا نیرو موند و خودم …خیلی داشتم زور میزدم و یه تنه همه کاری میکردم تا کارگاه رو نگه دارم …قصد ها رو هم مونده اجاره پرداخت نمیشد …به خودم اومدم دیدم توانم رفته ، بدهی زیاد تر شده و آبروم درخطره..و درطول این مدت یکسال من داشتم فایل های دوره 12 قدم رو گوش میدادم …و هر روز به این نتیجه می‌رسیدم که به قول استادهر کاری که بدو بدو داره سختی داره راه راه اشتباهیه …هر بار که دوخت ها رو بسته بندی میکردم و میزاشتم رو شونه هام از پله‌ها بالا میبردم و خیلی به کمرم دستم و زانوهام فشار میومدمیگفتم خدایا من این درآمد رو نمیخوام ، من درآمد عالی و راحت میخوام اشکم درمیومد…شرایط جوری شد که همسرم هم گفت بخاطر سلامتی خووودت لطفا کارگاه رو جمع کن …نزدیک به ده روز تو غم بودم ولی یه حسی بهم گفت جمع کن و خودت رو نجات بده …تصمیم گرفتم و آگهی زدم برا فروش، خیلی راحت همه چرخا و وسایل فروش رفت ، پول چرخایی که دوستم خریده بود رو پس دادم اجاره رو که یه وام 50 میلیونی بود 6 تا عقب بود رو پرداخت کردم 3 قصد دیگه از اجاره مونده و من الان فقط با یه بدهی که 7 سال باید پرداخت بشه نشستم تو خونه ، حداقلش اینه که سلامتی خودم رو نجات دادم …و به خودم قول دادم آنقدر رو خودم کار کنم که خدا تو یه چشم به هم زدن بدهی ام رو پرداخت کنه …

    یاد گرفتم که هرگز هرگز وام نگیرم

    هرگر هرگز از کسی یه ریال پول نگیرم برا شروع کاری حتی اگر التماس کردن بیا بگیر و کارت رو شروع کن

    هرگز از کسی هدیه برا شروع کاری نگیرم که بعد از مدتی یادشون میره هدیه بوده و پس میگیرن یادگرفتم که هرگز با هیچ کس شریک نشم

    امروز برای شروع بهترین روزه. حتی شده با یه ریال پول خودت ولی شروع کن از تو خونه خودت با چرخ خونگی ولی فقط شروع کن

    قانون تکامل رو طی کن و عجله نداشته باش

    ببخشید خیلی طولانی بود ولی این تجربه ارزشش رو داره که دیگران ازش عبرت بگیرن

    سپاسگزارم خدایی هستم که به من فرصت داد تا تجربه کنم و زندگی خودم را خلق کنم …از این به بعد با شناخت قوانین زندگی بهتری برای خودم خواهم ساخت …

    بماند بیادگار 30 دی ماه 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1197 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز ششم از فصل اول

    سلام خدمت استاد  عزیزم و خانم مریم شایسته عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام

    بریم سراغ نوشتن نشانه های امروز خدای رزاقم رو:

    خدایا شکرت ک دو روز پیش ی خانمی تو گروه واتس آپ یکی از آشنایانمون پیام گذاشته بود ک پودر زعفران میخوام من رفتم بهش پیام دادم و گفتم ک خواستی در خدمتم و اونم 20 عدد سفارش داد برای اون روز ،اون روز کنسل شد فرداش زنگ زد گفت 30تاش کن شب میام میبرم شبش هم نشد بیاد امروز زنگ زد گفت دارم میام 40 تا میخوام و من رفتم فروختم و 600 تومن دریافت کردم میبینی هدایت خدارو ؟

    پس من نباید تقلا کنم که چرا نشد چرا نیومد تو بسپرش ب خدا خودش میدونه چجوری برات بچینه وقتی تو رها باشی و تسلیم اون خودش میدونه چجوری روزی تو نعمتتو بیشتر کنه

    روز اول 20 تا سفارش داده بود روز دوم 30 تا سفارش داده بود روز سوم و البته روز خرید 40 تا خدایا شکرت ک نعمت هاتو هرروز برام بیشتر میکنی خدایا شکرررررت

    به یه خانم ک قبلا مشتریم بود پیام داده بودم

    ک پودر زعفران میخواد یا نه اونم گفت میخوام 4 عدد سفارش داد بعدش گفت عصاره هم میخوام داری؟منم گفتم آره رفتم و از مغازه عموم 5 تا خریدم 150 دادم بعدش رفتم براش فروختم 4 تا پودر و 5 تا عصاره و 300 تومن دریافت کردم 20 تومن بابت کرایه 50 تومن از عصاره سود کردم و 80 تومن بابت پودر زعفران خدایا شکرت

    خدایا شکرت ک امروز 750 تومن پول بهم رسوندی خدایا شکررررررررررت

    خدایا شکرت ک امروز ب میلادیه عمم دعوت بودیم و رفتیم و کلی خوش گذشت و کلی شکلات دریافت کردم و دختر عمم هم رسوندم خونشون خدایا شکرت بابت ماشین قشنگم پراید

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت برررررردم

    خدایا شکرت بابت پرتقال خوشمزه ای ک  عموم خریده بود و خوردم و لذت بردم

    خدایاشکرت بابت این نعمت های رایگانی ک هرروز دریافت میکنم

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ:

    جهان هستی بر اساس قانون تکامل کار میکنه

    هیچ چیز در این جهان ی شبه ب وجود نیومده

    ی شبه نمیشه ثروتمند شد

    ی شبه نمیشه لاغر یا چاق شد

    ی شبه نمیشه ی مهارتی رو یاد گرفت

    باید قانون تکامل طی بشه

    ی بذری رو میکاریم فرداش بهمون میوه نمیده که تکاملشو طی میکنه میوه میده

    قانون تکامل یعنی با آنچه که داری کارتو شروع کنی با امکانات الانت کاررو شروع کنی

    بدون سرمایه هم میشه کار رو شروع کرد

    تمام افراد ثروتمند با آنچه که داشتند کاررو شروع کردند تکاملو طی کردن و ثروتمند شدند

    اگه یک میلیون داری کارتو شروع کن با آنچه ک داری شروع کن

    از تو خونه از تو خیابون کاررو شروع کردند و رسیدن ب اونجایی ک الان هستند

    اگر من میگم باید فلان مقدار سرمایه داشته باشم تا کار رو شروع کنم یعنی باورام محدود کنندست یا میگم با پول قرضی ک لیاقتشو بدست نیاوردم کاررو شروع کنم یعنی باورام ایراد داره

    اگر باوراتو درست کنی اگر باور داشته باشی ک بدون سرمایه هم میشه کارو شروع کرد چون تمام افراد ثروتمند بدون سرمایه کارو شروع کردند ایده هایی ک با امکانات الانت قابل اجراست میاد به ذهنت و تو اجرا میکنی و جواب میگیری

    کسی که یک میلیونشو نمیتونه بکنه 5 میلیون

    چه انتظاری داری 100 میلیون اگه بدن بهش 200 میلیون میکنه اتفاقا چون تکاملشو طی نکرده چون مدارهای قبلی رو طی نکرده اون پولو از دست میده و با مخ میخوره زمین این یک قانونه

    و اما بریم سراغ سوال این فایل:

     در نظرات این فایل‌، داستان نقش اجرای قانون تکامل یا عدم اجرای این قانون رو در تجربیات زندگیت بنویس:

    درمورد وام گرفتن چقدر استاد تاکید کردند ک هیچوقت وام نگیر ک این وام گرفتن چون بازم تکاملو طی نمیکنی هرروز بدهکارترت میکنه

    درمورد وام گرفتن من تجربه ای نداشتم خداروشکر وام بگیرم چون قانون رو فهمیدم به هیچ وجه وام نمیگیرم خدایا شکرت

    در مورد وام گرفتن پدرم میخوام بگم که پدرم تا الان چند بار وام گرفته و بلاهایی سرش اومده سر این وام گرفتن

    در مورد خرید این خونمون چند سال پیش چون خونه وام داشت خودش و پول کامل خونه رو پدرم نداشت مجبور شد وام بگیره و چون روی پولی ک هنوز نیومده حساب کرده بود نمیتونست پرداخت کنه یکی از فامیلامون ضامن شده بود و خیلی اذیت شد ضامن

    و اون وام یکی دو میلیونی برامون چندین میلیون تموم شد یعنی خیلی رشد میکرداا ب جایی رسید ک بانک گفت خونه مال ما آخرش مادرم رفت کار کرد و اون پول رو پرداخت کرد ببین چه بلایی سرت میاره این وام گرفتن و من سر وام گرفتن های پدرم درس بزرگی برام شد ک هیچوقت وام نگیرم استادم همیشه میگه وام نگیرین دیگه تمام شد من هیچوقت وام نمیگیرم

    در مورد قانون تکامل اکثرا تو زندگیم رعایتش کردم

    درمورد کلاس رقص رفتن روز اول انقدر از بدنم کار کشیدم جلسه بعدش نتونستم برم یعنی نمیتونستم تکون بخورم از شدت پا درد حتی نمیتونستم راه برم

    من چن ساله ب کلاس رقص میرم و تکاملی دارم یاد میگیرم بدون اینکه بگم ی شبه باید برسم

    دارم از مسیرم لذت میبرم خدارو شکر

    در مورد قانون تکامل و شروع کردن از امکانات الان چن سال پیش ی ایده ای اومد ب ذهن من پودر زعفران بفروشم اولش 100 بسته سفارش دادم آروم آروم فروش رفت بعدش 100 بسته بازم بعدش 200 بسته بعدش500 بسته بعدش 1000 بسته بعدش 1500 بسته سفارش دادم چندین بار حالا تصمیم گرفتم یکم بزرگترش کنم کسب و کارمو هم عمده میفروشم ک قبلا نمیفروختم و هم 2 هزار و 2هزار ب بالا سفارش بدم و من میدونم که قانون تکامل رو رعایت کردم

    در مورد چک گرفتن ک استاد میگن هرگز چک نگیر و پول ی چیزیو اگه داری خرید کن اگه نداری خرید نکن

    تا حالا من چک نگرفتم خداروشکر

    ولی تو خرید ماشینم چون پولم کم بود و من عجله داشتم ماشینو بخرم ماشین رو خریدم و 33 میلیون بدهیم موند اما چون فامیل بود چک نگرفت و من ماهانه3300 پرداخت کردم خداروشکر تموم شد ولی چون ذهنم همش درگیرش بود و آروم نبود هیج ایده ای هم ب ذهنم نمی‌رسید

    ولی من بخاطر رعایت نکردن قانون تکامل هر چی طرف گفت قبول کردم ولی اگه نقد میخریدم خیلی بیشتر تخفیف هم میگرفتم و این درسی شد برام ک تا پول چیزیو کامل نداشته باشی نخر حتی بیمه هم نداشت خودم بیمه کردم 5 میلیون دادم

    دوست پدرم میرفت از بنگاه میوه می‌خرید میفروخت و از چک پدرم استفاده می‌کرد روزی شد که این رفیق چند ساله پدرم فرار کرد و پدرم موند با چک هایی ک دست مردمه و ما وضعیت مالیمون زیاد اوکی نبود پدرم نتونست پرداخت کنه و چند سال یارانمون قطع شد این هم یه درس بزرگی شد ک رو هیج کس حساب نکن و چک استفاده نکن تمام

    اول پولشو لیاقتشو کسب کن بعدش بخر

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
    مدت عضویت: 655 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    این فایل نشانه روز من بود

    چندتا درس داشت برام ک باید ملکه ذهنم بشه

    1-رعایت قانون تکامل

    2-وام هرگز نگیرم

    3-نقد خرید کنم

    اتفاقا امروز درمورد وام صحبت شد مادرم گف دختر داییم مدرک کاشت ناخن گرفته وقراره بهش وام بدن تا کسب وکارشو اونجاییکه معرفیش میکنن شروع کنه

    همه هم دیدگاه خوبی ب این موضوع دارن ک واسه دختر داییم رقم خورده

    برعکس من مدرک ندارم وام هم نگرفتم وامیدوارم هیچوقت نگیرم

    خاستم وسایل واسه شروع کسب وکارم بخرم

    ک گفتن دوبرابر پول الانم باید پول بذارم

    ک گفتم خدایا راضیم ب رضای تو

    تو میگی صبر کن

    چشم…

    میدونم بهترینهارو برام میفرستی

    ک خواب دیدم خدا بهم گف وسایل میخای از من فقط بخاه هرچی میخای بهت میدم فقط لباسهاتو بدوز نگران هیچی نباش

    اصلا فکرشم نمیکردم قراره روز بعد این فایلو بشنوم

    الله اکبر

    چ همزمانی

    چ هدایتی

    این فایل مهر تایید زد ب اون خواب و ب اون الهام

    و خیلی لذت بردم از مسیر صحیحی ک من دارم

    خداروشکر میکنم ذهنم درگیر قسط وام نیست

    و با ارامش و اهسته کارمو شروع میکنم منتی روی سرم نیست

    وخدا ازطریق دستانش برام میفرسته تا همه چی براحتی رقم بخوره

    سپاسگذارم استاد بابت درسهای زندگی درسهای خوشبختی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    پونه گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    در قسمت دیدگاه این فایل میخوام به عنوان رد پا نمونه هایی از رعایت نکردن قانون تکامل در زندگیمون رو بنویسم:

    1-تازه ازدواج کرده بودیم و همسرم خانه ای 90 متری در گاندی داشت و بعد از مدتی بیکاری کارخوبی پیدا کرده بود .یکسالی از زندگی مشترکمان گذشت و همسرم‌گفت میتونیم الان وام خرید خونه بگیریم و خونمونو عوض کنیم و در منطقه یک صاحبخانه شویم و‌من چون در زندگی پدریم،پدرم‌کاملا با وام و قرض مخالف بود و ایده های پدرم که چقدر هم درست بودند به منهم سرایت کرده بود مخالفت کردم ،اما همسرم با چند توجیه کار خودش را کرد و ما 22سال پیش ،سی میلیون از بانک، وام ده ساله گرفتیم و خانه ای 100 متری در نیاوران خریدیم و ماهی 600هزار تومان قسط باید میدادیم .هفت هشت ماهی گذشت و همسرم بیکارشد و قسط دادن برامون سخت…چندماهی نتونستیم قسط بدیم و چون قراربود خونه رو به مزایده بزارن من 15 میلیون از پدرم قزض کردم که اقساط عقب افتاده رو با سودی که روش اومده بود دادیم و چون همسرم دوباره سرکار رفته بود،به پدرم قول دادم بیست روزه پول رو برمیگردونیم که نتونستیم به قولمون عمل کنیم و دو ماهی طول کشید …دوباره بیکاری …دوباره قسط عقب افتاده….دوباره پیداکردن کار و……بعد از چهار سال طاقتمون طاق شده بود و دوباره دوماه قسط عقب افتاده داشتیم و به خاطر نگرانیهای مالی و اعصاب به همریخته و درگیری با همسایه ها بالاخره گفتیم بزار خونه رو بفروشیم و همه اقساط رو بدیم و راحت شیم.خانه را فروختیم و در محله ای پایینتر دوباره قانون‌تکامل رو رعایت نکردیم و پولمون که اندازه واحدی 90 متری در ساختمان بود رو نخریدیم و واحدی 135 متری رو همسرم انتخاب کرد و بعد اعتراض من گفت :سند خونه 6 ماهه دیگه حاضر میشه و تا 6 ماهه دیگه خدا بزرگه…

    خدا بزرگ بود اما باورهای ما کوچک….

    خیلی زود 6 ماه گذشت و همسر من 4 ماه شده بود که دوباره بیکار بود.

    میخواستند سند رو به نام بزنند و‌ماباید چهل میلیون میدادیم و چون هیچ پس اندازی نتونسته بودیم بکنیم دوباره خونه رو فروختیم و با پولش یه جای خیلی نامناسب تو همون محل تونستیم بخریم.

    بعد یک سالو نیم از اون محل و اون خونه که خیلی کوچیک و نامناسب بود خسته شدیم و به اجاره نشینی در شمال شهر رفتیم و دوباره خانه را برای فروش گذاشتیم.

    چون همسرم مرتب بیکار میشد ،وقتی خانه فروش رفت گفت من دیگه نمیخام کارمندی کنم و میخام با پول خانه ،کارخانه بزنم …بازهم با وجود مخالفت من که میگفتم تمام سرمایه ما همین خونس …شما از کم‌شروع کن …ولی…..کارخانه زده شد و به علت رعایت نکردن قانون تکامل و اینکه دوباره همسرم برای رونق کارخانه منتظر وام بود ،وامی که هرگز داده نشد،با کلی چک ورشکست شد.

    با پول ناچیزی که بعد جمع کردن کارخانه برامون موند میتونستیم پردیس یک واحد بخریم اما همسرم‌گفت از این محل خوشم نمیاد ،ترجیح میدم شمال یه ویلای جمعو جور بخریم.بازهم رعایت نکردن قانون تکامل و ویلایی خریدیم که چون پولمون اندازه اون ویلا نبود،باید تا هفت ماه ماهی پنج‌میلیون قسط میدادیم.دوماهی گذشت…قسط رو دادیم همسرم یه مقدار پول دستش اومد و‌گفت امروز رفتم فلان زمینو خریدم …اون زمین نزدیک ویلامون بود.گفتم تو‌که نصف پول خرید اونو داشتی! گفت بقیشو قسطی میدیم….وااااای دیوانه شدم .حالا قسط ویلا به اضافه قسط زمین و دوباره بیکاری …

    و باعث شد ماشین و طلا و کلی هم خودمونو بدهکار کنیم بابت اقساط…

    ودوباره فروش تنها داراییمون

    وتا الان که ما دوازده سال مستأجریم

    و تازه الان فهمیدیم که عجله و رعایت نکردن قانون تکامل هستو‌نیستمونو گرفت و حتی ما رو‌محتاج دیگران کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمدرضا حسینوندپناهی گفته:
    مدت عضویت: 678 روز

    بنام الله یکتا

    سلام به استادعباسمنش بانوشایسته وهمه دوستان خوبم

    روزشمارتحول زندگی من روز چهل وششم

    فایل:

    همین لحظه وهمین امکانات بهترین ومناسبترین زمان برای شروعه

    تنهاراه ثروتمندشدن شروع کارباامکانات وتوانایی هایی است که همین لحظه داری

    هیچ چیزی یک دفعه بوجودنیامده، خداوندجهان روهم یک دفعه. بوجودنیاورده

    هرکاری که میخوایم شروع کنیم سرمایه اولیه اش راخودمون جورکنیم باکسب وکارهای کوچکتر، تمام افرادخیلی موفق سرمایه اولیه شون روخودشون باکسب وکارهای کوچکتربدست اوردن

    هرکجا که الان هستیم وهرموقعیت وشرایطی که الان داریم بهترین زمان وموقعیت برای شروعه

    یادبگیریم هرگز وام نگیریم

    یادبگیریم قرض نگیریم

    یادبگیریم باهمین چیزی وموقعیتی که الان داریم شروع کنیم

    یادبگیریم چیزی رازمانی که پولش راداشتیم بخریم

    این یک توهمه که میشه راه صدساله رایک شبه طی کرد، یه شبه ازیک نقطه ای به یک نقطه خیلی بالاتررسیدبایدپله های رشد وترقی رایکی یکی طی نمود اگه ازقانون تکامل استفاده کنیم به خداوند ایمان داشته باشیم وارامش داشته باشیم ازمسیر موفقیت لذت میبریم وایده ها وراه های مناسبی برامون باز میشه

    یاد بگیریم ازقانون تکامل استفاده کنیم، وبرای موفقیت عجله نکنیم که عجله ابزارشیطان است

    درپناه الله شاد، سالم، ثروتمند وسعادتمند باشیددردنیاواخرت

    حق نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 203 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    خدایی که همه چیزم از آن اوست

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان خوبم در سایت ….

    خداروشکر امروز‌ روز فوق العاده عااالی داشتم فقط فایل گوش دادم و نکته برداری و این فایل بی نظیر هم برای چندمین بار گوش دادم و بازم طبق معمول نکته های جدید از این فایل گرفتم …..

    چی میشد من چند سال پیش با استاد عباسمنش آشنا میشدم تا خودم رو غرق وام نمی کردم و هر ماه استرس و نگرانی پرداخت قسطهاشو نداشتم …و به طرز عجیبی هم اون وام ناپدید میشد انقد که بی برکت بود ….اما خب برای عضو سایت استاد هم باید تکاملم رو طی میکردم شاید اگه وارد دوره های استادای قبل ایشون نمیشدم هرگز با استاد عباسمنش آشنا نمیشدم …..خدارو شکر که در مدار ایشون قرار گرفتم و خدا اجازه ی ورود به سایت ایشون رو به من داد….

    اما چندتا نکته از فایل استاد رو من اینجا مینویسم که هم‌ یادآوری بشه برای خودم هم ردپای من در این فایل باشه…..البته من داخل دفترم همه ی نکته ها رو یادداشت کردم اما خب تکرار آگاهی های فایلهای استاد همیشه باااید باشه هر چقدر تکرار بشه بازم کمه …..

    طی کردن تکامل طبق قانون جهان هستی … هر چیزی باید تکاملش طی بشه تا بتونی به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنی ….هیچ چیزی یه دفه به وجود نمیاد خداوند هم جهان رو یه دفعه خلق نکرد و زمان داشت برای خلق جهان … هر چیزی روند داره و باید روند تکاملیش طی بشه….

    با کمترین سرمایه ای که داری کسب و کارتو شروع کن و هرگز دنبال قرض گرفتن پول و وام نباش چون بدهی داشتن نگرانی و ترس و استرس میاره و داشتن استرس و نگرانی باعث به وجود اومدن اتفاقات و مشکلات میشه ….پس با سرمایه ی کم اما برای خودت باشه تا با خیال راحت و بدون ترس و نگرانی و با ذهنی اروم کارتو شروع کنی و تکاملتو طی کنی…..

    ایمان به خدا و آرامش ذهنی نه تنها می‌تواند به شما در مواجهه با چالش‌های زندگی کمک کند، بلکه می‌تواند راه را برای موفقیت‌های بزرگ‌تر هموار کند.

    وقتی به خدا ایمان دارید، باور اینکه هر اتفاقی در زندگی‌تان بخشی از یک نقشه بزرگتر است، به شما اطمینان می‌دهد. این اعتماد می‌تواند آرامشی به ارمغان بیاورد که از آن، فرصت‌های نو برای موفقیت پدیدار می‌شوند….

    هرگز دسته چک نگیریم چون داشتن دسته چک باعث میشه لیاقت داشتن چیزی نداشته باشیم، چک به معنای اینه که من میخوام چیزی رو بگیرم که فعلاً لیاقتش رو ندارم، فعلاً پولش رو ندارم و حساب می کنم که شاید یه روزی پولشو داشته باشم……داشتن دسته چک میتونه وابستگی مالی و بانکی ایجاد کنه این وابستگی ممکنه فرد رو در چرخه ای از بدهی ها و تعهدات مالی قرار میده که از احساس لیاقت و‌استقلال شخص می کاهد…..

    وقتی برای کسب و کارم تکامل جهان هستی رو طی کنم و هیچ عجله ای برای برآوردنش نداشته باشم و ذهنی اروم داشته باشم جهان هم روی خوشش رو به من نشان خواهند و به موفقیتهای بزرگ دست پیدا میکنم …..و ایده ها و راهکارهای جذاب در مسیر من قرار میگیره ….

    ذهن آرام سودها و ایده های جذاب رو به ما نشون میده ….

    خدایا، شکرت به خاطر این روز فوق‌العاده که پر از آگاهی‌های ناب بود. هر لحظه از این روز با دانش و بینش جدیدی همراه بود که قلب و ذهن ما را به سوی بهتر شدن هدایت کرد. از تو سپاسگزارم که هر روز به ما فرصتی می‌دهی تا بیشتر بیاموزیم، بیشتر رشد کنیم و بهتر بفهمیم. برای همه این نعمت‌ها و تجربیات غنی، تو را شکر می‌کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2610 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و احترام

    روز ششم/ همین لحظه بهترین زمان برای شروع است

    موضوع اول :

    خدا رو شکر من هیچ وقت توی زندگیم دسته چک نداشتم و خدا رو شکر وام هم نگرفتم .. چند وقت پیش رفته بودم بانک یه حسابی بزای خودم باز کنم که مثلا اون حساب رو واسه کیف پول سایت بذارم.. و بعدش اون مسیول باجه بهم گفت یه حسابی برات باز میکنم که بتونی وام هم بگیری،، بعد من گفتم خب مهم نیست چون من وام بگیر نیستم.. بعدش طرف یه جور عجیبی نگام کردم،، انگار این جمله ای که من بهش گفتم اصلا بزاش تعریف نشده بود خخخخخ

    مورد بعدی:

    من چند بار رفتم از کارگری شروع کردم و مثلا پول جمع کردم که بتونم برم سراغ کار مورد علاقم بعد رفتم سراغ کاردمورد علاقم و بعد شغلم رو از دست دادم و بعد دوباره روز از نو روزی از نو !!! یه مدتم که توی اسنپ کار میکردم.. الانم باز به این فکر بودم که دوباره برم کارگری پول جمع کنم ،، ولی این فایده نداره .. چون من هر بار به این نتیجه میرسم که از کار مورد علاقم نمیتونم پول بسازم و بعد پس اندازم صفر میشه !!!

    من باید باورم رو درست کنم که میتونم کار مورد علاقم رو بدون سرمایه شروع کنم !!! امیدوارم یه راهی و یه دری بزام باز بسه ،،چون واقعا دیکه کلافه شدم و به هر دری میزنم به در بسته میخورم !!

    خب اینم از رد پای من از روز ششم،، خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    کیمیا آدمپور گفته:
    مدت عضویت: 176 روز

    با درود به خداوندی که نعمات فراوان داد و من شکر گذار یکایک نعامت خداوند هستم

    درود بر شما دوستان هم مداری ام که پر از عشق و سلامتی و ثروت هستید

    موقعی که داشتم این فایل رو گوش می کردم به خصوص قسمت های نقد داشته باشید و اون چه رو که می خواید بخرید دقیقا زندگی خودم طی 5 تا 7 سال از نظرم گذشت

    بزارید از اول بگم تا برسم به قسمت مورد نظر که گفتم

    گفتیم برای شروع کار الان بهترین موقع است و من در کامنت قبلی گفته بودم که ایده دارم و خداروشکر با ایده من موافقت شد و در مرحله برنامه ریزی و …. برای ایده و مخاطبینم هستم و این رو متوجه شدم که قبل از 100 اعداد قبلی شو طی کرده بودم که الان این ایده ها به ذهن و قلبم اومد و موافقت شد با عملی کردن آن خدا رو شاکرم که در مسیر تکاملی هستم که به پیشرفت و سلامت و عشق و ثروت و…. من هستم و می رساند

    من خیلی تو زندگی و اعضای خانواده دیدم که مثلا وام می گرفتن برای یه کاری یا وسایل و… بعد نمی تونستن پرداخت کنن مثلا یه منبع مالی بود که از اون طریق قسط هاشو قرار بود پرداخت کنن لاکن اون منبع مالی کم کمتر میشدن و توانایی پرداخت اون وام رو نداشتن بعد می اومدن یه کار اشتباه دیگه روی اون اشتباه اول انجام میدادن می اومدن وام دیگر رو می گرفتن که اون وام اولیه رو تصفیه کنن اتفاقا اون وام اولیه پرداخت میشد قسط هاشو لاکن وام دوم قوز بالا قوز میشد و در این چند سال سر این مسائل چه قدر ناراحتی و اختلاف و سرخوردگی و … در خانواده پیش اومده

    و هنوز که هنوز موج هاشو داریم می بینیم اما به امید خدا و قرار گرفتن من در این مسیر آگاهی متوجه خیلی از مسائل شدم و وقتی در مسیر باشی در تله ها و… نمی افتی چون دیگه آگاهی دیگه می دونی اگه در مدار نباشی اگه ایمان نداشته باشی جهان چپ و راستت میکنه اصلا خودت فرکانس شو می فرستی و چپ و راست میشی

    موقعی که صحبت از قانون تکامل شد خیلی مثال ها به ذهنم اومد اما زیباترش شنیدن صدای اذان بود چه قدر صبر و… پیامبر و اصحاب انجام دادن که الان صدای اذان رو این صدای دل انگیز رو بشنویم و حتی همین اذان یک دفعه نمیگه الله اکبر و تمام بلکه با نوای زیبا و شمرده و شمرده

    نماز ، ماه رمضان،فصول سال و… کم کم می‌رسند و تعغیر می کنن نه به یک آن

    خدا جونم شکرت که متوجه این امور شدم و در این فرکانس و مدار قرار گرفتم تا بیشتر به تو به خودم به انرژی منبع وصل بشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    الماس گفته:
    مدت عضویت: 952 روز

    سلام به همگی

    1403/10/26

    هر کسی در دنیا که ثروتمند شده حتما تکاملش رو طی کرده و اصلا این امکان پذیر نیست که بدون طی کردن

    تکامل به ثروت بالا برسی

    و همچنین خیلیا با سرمایه خیلی کم کارشون رو شروع کردن و کم‌کم رشد کردن

    همین حالا بهترین موقع برای شروعه ما نباید منتظر بشینیم که شرایط فراهم بشه برای حرکت و شروع بلکه

    خودمون باید قدم اول رو برداریم

    راجب وام و خرید قسطی خداروشکر من حتی به ذهنمم هیچ وقت نیومده که بیام اینکارو کنم و حالا که شما دلیل اینکه این کارو نکنیم میگین خیلی به بقیه کمک میشه که اینکارو نکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: