این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-13.gif8001020مدیر فنی/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngمدیر فنی2015-06-05 00:00:002022-12-29 00:40:45همین لحظه بهترین زمان برای شروع است
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام
سفرنامه روز ششم
قانون تکامل : مهمترین قانونی که در مسیر موفقیت باید به آن احترام گذاشت سیر تکاملی هر چیزی می باشد
ما به هر چیز دوروبرمان نگاه میکنیم میبینیم که مسیری را طی کرده اند تا به اونجایی که الان هستند رسیدند
انسان ،گیاهان، جانوران،سیاره هاو…
وقتی به سیر تکاملی باور داشته باشی آرام هستی و به زمان بندی خداوند ایمان داری که هر چیز در زمان خودش اتفاق می افتد.
ما باید برای یک پیشرفت بزرگ از قدم های کوچک شروع کنیم وقتی از قدم های کوچک شروع میکنی و شکست میخوری باز بلند میشوی و شروع میکنی ولی وقتی از همون اول میخواهی قدم هات را بزرگ برداری اگر شکست بخوری ناامید میشی و شاید دیگر نتوانی حرکت کنی.
وقتی از هیچ شروع میکنی یعنی من ایمان دارم که خداوند در مسیر هدایتم میکنه و قدم های بعدی را بهم میگوید.
سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستانم که در این مسیر همراهم هستند
سلام خداوند هزار بار شکرت بابت این که به هدایت خداوند ایمان دارم خدایا شکرت با آگاهی که خداوند بهم میده آگاه تر بیدار تر وآسان تر شاد تر وبا احساحس خوب روند توحید وتکاملم رو طی کنم خداوند شکرت با درک درستی که از خداوند وآگاهی که در مسیر خوشبختی مسیر کهدخداوند برای انتخاب کرد خودش هم اجازه نداد از این مسیر خارج بشم خودش بعد از این خدایا شکرت عین روز برام روشن با روند تاکامل مسیر ی ،که خداوند برام تهیه کرده با عشق،ادامه خدایا شکرت همیشه از خداوند در خواست کردم الان در خواست میکنم مسیر مسیر درست والبته تکاملی رو خودش برام رقم بزنه برای،تعغیراتم برای رسیدن شخصتی حقیقی وثروتمند شدنم مطمئنم خودش صدامو می شوند وبرای رقم میزنه و یک جاده هموار ودرست رو برام مهیا کرده
مسیر های درست و هموار و هماهنگ با قوانین به قول شما استاد عزیز وقتی به ما گفته میشود که در آرامش باشیم ولی چک ، وام ، نزول و…همه اینها برای ما نگرانی میاورد و باعث میشود ما هر روز نگران و نگران و نگران تر شویم و آرامشی که از زندگی میخواهیم در همه ابعاد زندگی به ما کمک کند را از دست میدهیم و با آرامش به راه های درست هدایت میشویم من به شخصه تا حال حاضر نه وام گرفتم و نه دسته چک دارم و نه قرض میکنم و از خداوند به خاطر این هدایت های هماهنگ با قوانین هستی ممنونم
به لطف خدا کارم رو دوست دارم وبا لذت انجامش میدم،تو بعضی قسمت ها هنوز قبل کار استرس دارم که حتی استرسم هم تکاملی داره عمل میکنه و کم و کم تر میشه به لطف الله چون من ماهر تر میشم
وقتی آرومم الهامت و ایده های عالی هم میان که خیلی تو پیشرفت کار کمک میکنن
در مورد قرض و وام که واقعا خط قرمزم قرار دادمش
چون از باور کمبود میاد
چند روز پیش خواستم گوشواره ام رو که بزرگه و نمیزارمش رو با یه گوشواره کوچک و انگشتر عوض کنم ،یاد حرف استاد افتادم که میگن من هر شرایطی رو از فیلتر قانون رد میکنم ببینم از نظر قانون درسته یا نه
به خودم اومدم دیدم اصلا درست نیست،این از باور کمبود میاد ،من باید پول جدید بسازم تا چیز جدیدی بخرم نه اینکه قبلی رو بفروشم و معاوضه کنم پس با پولی که داشتم گوشواره کوچک رو خریدم و انگشترم به لطف الله در ماه های بعد با کار کردن روی خودم و باور فراوانیم پولش رو میسازم و بهترینش رو میخرم
اگه قانون تکامل رو درک کنیم برای هیچ کاری عجله نمیکنیم چون اول باید ظرفمون بزرگتر بشه تا نعمت های بیشتری توش جمع بشه والا سرریز میکنه و از ظرفمون خارج میشه
استاد عزیز و مریم بانو سپاس گزارم
خداوندا ای هدایت کننده و راهنمای من در هر لحظه بی نهایت سپاس گزارم
سلام الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم اشک از چشمام میاد ولی هنوز انگار اون بغضم نشکسته این روزا به لطف خدا بیشتر ساعتای روزم رو تو سایتم از صبح دوبار این فایل رو نگاه کردم عمیق بهش فکر کردم
ما خوشبختانه تو زندگیمون هیچ قرض و قسطی نداریم
اما یه چیزی مدتهاست که منو رنج میده و اونم اینه که برای خودم درآمدی ندارم
من فوقالعاده دوس دارم که دستم تو جیب خودم باشه اینکه از کسی حتی همسرم درخواست کنم بهم پول بده رو بینهایت برای خودم سخت و ناراحتکننده میدونم و عقیده وارم چرا باید برای تهیه نیازهای خودم برای کارهای که دوس دارم یکی دیگه باید کار کنه و به من پول بده مدتهاست که داره برام نشونههایی میاد که باید خودت درآمد داشته باشی ولی نمیدونم چیکار کنم من برای کسی کار کردن رو دوست ندارم من کار خاصی بلدنیستم دوتا بچه کوچیک دارم که باید مدام مراقبشون بود مدام فکر کردم و فکر کردم و فکر
هزار تا راه و رفتم و ذهنم هزارتا نمیشه برام آورده از هزار جا ترسوندتم امروز فهمیدم اینا شرکه
تو این چندروز من فایل الگویی مناسب برای کسب وکار و دیدم کامنت آقای عطار روشن و زیر همین فایل خوندم این فایل و دیدم چندوقت پیش یه خانومی که دوسش دارم بهم گفت تو اگه درآمد داشته باشی اعتمادبهنفست فوقالعاده بالا میره این حرف و تو کامنتای سیدعلی خوشدل خوندم که میگفت ایمانی که عمل نیاره مفتم نمیارزه امروز باز تو گفتگو بادوستان قسمت 19 بود فک کنم یکی میگفت باید رفت سراغ شغل موردعلاقه
شغل مورد علاقه شغلی که توش خستگی و گرسنگی و گذر زمان رو متوجه نمیشی این همه نشونه واضح برای من اومده
من تو آشپزی و شیرینی پزی اینجوریم خستگی و گرسنگی و گذر زمان نمیفهمم تمام تمرکزم میزارم توقع خلق بهترین طعم ها رو از خودم دارم
دلم میخواد تو دیوار برای فروش شیرینی آگهی بزارم ولی هی ترسا و قضاوتا اینکه بقیه بگن نه تو نمیتونی همین اول راه منو مایوس میکنه
خدایا من پول حلال میخوام تو راه درست قدم برمیدارم به هیچکدوم از بندههات رو نمیندازم از هیچکس توقع کمک ندارم اینهمه رو ورودیام کنترل دارم این همه حواسم هست غیبت نکنم نمیگم صد درصد موفق بودم ولی تا 60 درصد که موفق بودم خدایا در حال حاضر این تنها شغلی که من دوسش دارم توش مهارت دارم به وقتم میخوره تو خونه خودمه زمانم آزاده باهاش
خدایا تو بشو تبلیغ من
خدایا تو بشو دوست و آشنای من
خدایا تو بشو حامی من
خدایا تو منو ببین دستمو بگیر درکم کن خدایا از من به اندازه تواناییم توقع داری دیگه مگه نه
خدایا دلمو قرص کن به موقع بیدارم کن راه و نشونم بده خدایا پناه من باش
خدایا من قلبم رو باز میکنم تا هدایت کنی و من دریافت کنم
خدایا من نمیدونم ،من تسلیمم و هر چی بگی انجام میدم و میدونم در مسیر درستی هستم ،چون احساسم خوبه
خدایا شکرت وسپاس گزارم بابت استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز و بچه های نازنین و عشقای من و این سایت الهی .
قانون جهان هستی :
جهان طوری طراحی شده که به فرکانسای من پاسخ میده ،ومن در هر لحظه دارم آگاهانه یا ناآگاهانه از این قانون استفاده میکنم و من یک موجودی هستم در جهانی که طراحی شده تا به فرکانس من پاسخ بده ،
جهان هیچ شکل و فرم و غالبی ندارد ،
من با افکار هر لحظم و با احساسی که هر لحظه دارم ، دارم به جهان خودم شکل میدم ،
در تمام تاریخ و تا به الان خداوند از همین مکانیزم استفاده کرده و به در خواست های ما پاسخ داده ،چون کارآمدترین شیوه ی خداوند برای گسترش جهان ،پاسخ به فرکانس های ماست و اون هر لحظه داره پاسخ میده ،
حالا چرا جهان هدایت میکنه از کسی که طالب رشده ؟؟؟چون هم جهت با قانون گسترش جهان داره حرکت میکنه ،
یعنی وقتی که ما از قوانین آگاه باشیم و بدونیم که خداوند با این دقت که برگی بی اذنش زمین نمی افته حواسش به همه ما هست ،میشیم ابراهیمی دیگر و انقلاب میکنیم در زندگی خودمون و چنان دلمون قرص میشه برای قدم برداشتن ،وقتی که بر پایه ی قوانین الهی شخصیت خودمون رو برنامه ریزی میکنیم
قانون میگه که جهان ،جهان فراوانیه و نعمت ها هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه و قانون میگه که جهان مسخر باورهای منه
قانون میگه که طبیعی ترین شیوهی زندگی اینه که از چیزی که عاشقشی پول فراوان بسازی ،قانون میگه که ثروت مثل اکسیژن در همه جا هست و ما فقط باید نفس بکشیم تا دریافت کنیم و این طبیعی ترین شیوهی زندگیه ،
اینکه بسیاری از اشخاص به تمام مادیات رسیدن و اما آخرش دیده که نه بابا حال من خوب نیست ،چرا چون در جایگاهی که باید باشم نیستم ،به دلیل ترسام و…..
اما طبیعی اینه که هم لذت ببرم و وقتی لذت میبرم پول خودش میاد ،
قانون اینه که از هر آن چیزی که دارم شروع کنم و اجازه بدم این بچهی توی گهواره کم کم رشد کنه ، دست و پاش قوی بشه ،تلاش کنه ،چهار دست و پا راه بره و بعد کم کم یاد بگیره که با کمک سرپا وایسه و بعد کم کم قدم برداره و بعد کم کم که یاد گرفت قدم برداره ،دوییدن رو شروع کنه و در تمام این مراحل اون بچه راضیه ،خوشحاله از کوچکترین پیشرفتش ،چرا ما واقعا از بچه ها درس زندگی نمیگیریم ؟؟؟
اون بچه راضیه و خوشحاله ،چون ذهنش پاکه ،چون پاک از همه چیزه و میدونه که بالاخره یاد میگیره و اصن عجله ای نداره ،میخنده تو لحظه شاده ،با یه شکلات همه چی یادش میره حتی اگه خیلی حالش بد باشه ،فراموش میکنه و اصن یادش نمیاد که قهر بوده ،
به نظرم بچه ها شخصیت فوق العاده ای دارن از هر نظر و هر آن چیزی که برای رشد لازمه رو دارن ،چون هنوز به شیوه ی طبیعی زندگی مشغولن و ذهنشون در معرض مزخرفات قرار نگرفته و برای اونا همه چیز ممکنه چون خداوند در یک ذهن آرام جای داره به شکل ایده و احساس خوب و ….
میشود از چیزی که عاشقشم پول بسازم و این شیوه ی طبیعیه زندگیه ، من خلق شدم لذت ببرم و عشق کنم و انسان رو تجربه کنم
من میدونم که رسیدن به خواسته ها به من احساس خوشبختی نمیده ،بلکه احساس خوشبختی یک نوع نگاهه در هر لحظه به اتفاقاتی که داره رخ میده
پس همه چیز ذهنه ،پس هر چقدر ذهن رو خاموش کنیم ،صدای خداوند رو مثل بچه ی دوسه ساله زیاد میشنویم ،و اون همه ی جواب هارو داره ،ودذ هر لحظه داره منو هدایت میکنه ،
طبیعی اینه که من اجازه بدم ،خداوند کارهامو انجام بده و خداوند رو توی وجودم هرروز بزرگتر ببینم ،خدایی که هرروز تواناییش برای انجام کارهای من بیشتر میشه و با ایمان من داره رشد میکنه ، آره دقیقا ،خداوند با ایمان من رشد میکنه ،به اندازه ای که روی ایمانم کار میکنم ،خداوند هم تواناییش در انجام کارهای من داره بیشتر و بیشتر میشه ،
پس چی شد ؟؟؟خداوند هم داره با قانون پیش میره ، یعنی چی ؟؟؟یعنی به اندازهی فهم من کوچیک میشه و هر چقدر که روی خودم کار میکنم ،با من رشد میکنه !!!!!چی شد ؟؟؟یعنی خداوند هم داره قانون تکامل رو رعیت میکنه ،چون یهو این پروسه اتفاق نمی افته ، طی یک روند تکاملی خداوند تواناییش برای انجام کارهای من بیشتر میشه ، خب من چیکار کنم ؟؟؟فقط و فقط در هر لحظه طوری به شرایط و اتفاقات نگاه کنم که به احساس بهتری برسم ،همین و بعد هدایت و هدایت و هدایت ،
ظهری این فایل رو دیدم که خوابم برد یه یه ساعتی و بعد بیدار شدم و تایم باشگاه بود و رفتم و به صورت خیلی اتفاقی با پسرداییم بودم که هدایت شدیم به یک آبمیوه بستنی که بالای شهره و اصن برنامه نداشتیم برا اونجا و کلا پلن عوض شد که داستانش مفصله بماند ،
میخوام از تکامل بگم
و اولش بگم که چقدر من صاحب اون بستنی فروشی رو تحسین کردم و هر موقع یادم میوفته تحسین میکنم ،چون به چشم دیدم روند این کسب و کارو و اوایلش رو
سال 92وسه بود که از مدرسه با دوستم میومدیم (دبیرستان ) که تو مسیر دیدیم یه مغازه باز شده و مسیر ماهم تو برگشت طولانی بود و پیاده می اومدیم و صبا با آژانس میرفتیم ،خلاصه اونموقع بالاها نه ساخت و سازی بود و اصن یه جورایی پرت بود کاملا ،ما مشتری ایشون شدیم و میرفتیم و دوتا پیاله باقاله و اینا میخوردیم و از همون اول خوش برخورد بود و راضی و پارسال که گذرم بعد از سالها برای اولین بار به اون طرف افتاد که البته ، الله اکبر ببین کارکرد قانون رو و اینکه خداوند چجوری با ما داره حرف میزنع ، اتفاقا یه هم زمانی رخ داد که بعدها سالها من اون دوست دوران دبیرستانمو دیدیم و سوار ماشین اون رفتیم و از اونجا فک کنم بستنی گرفتیم ،دقیقا با همون دوستم و این قضیه همین الان که دارم تایپ میکنم به ذهنم اومد ،
خدایا شکرت
خلاصه که اون جای کوچیک الان شده سه دهنه مغازه و شده ایستگاه کلا و همینجوری فقط مشتری بود که میومد و چندین نفر داشتن کار میکردن و خود اون آقا هم با روی خوش دانش کار میکرد و من فقط نگاش میکردم و تحسین میکردم ،و میگفتم دمت گرم ،مشتری تو فقط منوط دوستم بودیم و چند نفر دیگه و الان چه کرده خداوند با کسب و کار تو که البته که خداوند پاسخ داده به ایمان تو به باور تو ،چندین کارتخوان و مشتریها با حال خوب میومدن و خرید میکردن و یکی از بچه های باشگاهم اونجا کار میکرد و سلام و احوالپرسی کردیم ،
این شخص نمونه ی کسی بود که با قانون پیش رفت و درسهاشو یاد گرفت و عجله نداشت و ناامید نشد و خلاصه اون تصویری که میدید رو داره زندگی میکنه ،
اما بر عکس این شخص منم
که یک بار برای کسب و کار اولم قرض گرفتم و مغازه زدم و به دلایل مختلف و البته به دلیل اینکه درسهاشو یاد نگرفته بودم و روند رو طی نکرده بودم ،با مخ خوردم زمین و دقیقا چند ماه بعد اون دوباره یک پول کلان دیگه که وام گرفتم به عنوان قرض از شخصی و اون هم برباد رفت ،چون من لیاقت اون پول رو نداشتم به شیوه ی طبیعی ، و جهان با چک و لگد به من فهموند که این راهش نیست ،بسیاری از این مثالا داریم توی اطرافمون ،از اشخاصی که راه درست رو رفتن و اشخاصی که ناآگاهانه یا اینکه توهم زدن که میشه بدون طی تکامل و خوردن زمین با مخ ،ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر که با قوانین آشنا شدم و اون پولایی که رفت از دستم و فشاری که اومد بهم منو وارد مداری کرد که یه کم از بیخیالی بیام بیرون و فکر کنم و سوال کنم و با این قوانین آشنا بشم ،صد هزار مرتبه شکرت
من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می جویم
من متعهد میشم که تکامل خودم رو طی کنم و سعی کنم جلوی نجواهای ذهنم رو بگیرم و به خودم یادآوری کنم که قانون چیه و با آمپول یه شبه رسیدن توهم نزنم ،
خدایا تو هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که بر آنان غضب نمودی و نه گمراهان .
روز ششم هست وتکامل چقدر زیبا ودر همه چی هست در آفرینش-خلقت وهر آنچه که بوده وهست واین عجله کردن برای چی هست آدم خودش نمیدونه
یه وقتهایی در محل کار همکارا برای رسیدن به مقام بالاتر از هیچ تلاشی دست نمیکشن وزمانی که به اون جایگاه میرسن چون حقشون نبوده کلا اخراج میشن وکار اصلی خودشون رو هم از دست میدن پس تکامل رو باید باصبر وحوصله بگذرونیم هر چی به وقتش اتفاق می افته امیدوارم با تغییر باورها اتفاقات خوب رو جذب کنیم وبه تکامل برسیم البته با عمل به گفته های استاد عزیز
همه ی شما همفرکانسیام واستاد ومریم عزیز رو به خدا میسپارم ️️️
روز ششم سفرنامه. خدایا تو قلم بدست بگیر که هرآنچه باید رو بنویسم
قانون تکامل یکی از اصلی ترین قوانینیه که من همیشه ب صورت ناخودآگاه رعایت میکردم. من تو زندگیم کمتر به یاد دارم که شکست بدی رو تجربه کرده باشم . دلیلشم اینه که همیشه به قول معروف لقمه اندازه دهنم برداشتم
چند تا از مثال های تکامل رو مینویسم ک باورم قوی تر بشه .
یادمه توی دوران تحصیل دانشگاه من از لحاظ درسی خیلی افت کرده بودم . دانشگاه دولتی درس میخوندم که اساتیدمون بسیار سخت گیر بودن . و من شروع کردم به تغییر باورهام در مورد هوش و استعدادم. هرروز صداهای که ضبط کرده بودم رو گوش میدادم و سعی میکردم نشونه های بهبود رو بگیرم و دنبال کنم .
اروم اروم رنج نمراتم یکم بهتر شد و جهان هم کم کم جامو تغییر داد و از کنار آدمای تنبل و بازنده دورم کرد و منو هم خوابگاهی شاگرد اول ها کرد. فقط یک ترم طول کشید که من از رنج نمرات حدود 10 11 توی اکثر درس ها نمره ماکزیمم کلاس میشدم . واقعا یه جاهاییش خودمم باورم نمیشد فراتر از حد انتظار بود. اینطور شد که من معدلم از حدود 13 به نزدزک 17 رسید تا اخر دوران تحصیل و این یه شبه اتفاق نیفتاد . و ترم اخر اینقدر اعتماد ب نفسم بالاتر رفته بود که نصف بقیه میخوندم و با اختلاف نمره اول کلاس میشدم
یا یه مثال دیگه یادمه که دوس داشتم توی دانشگاه درامد داشته باشم از خدا میخواستم یه راهی برای کسب درآمد بهم نشون بده . یکی از پروژه هایی که ترم قبلش پاس کرده بودم و خیلی بهش مسلط بودم بهم پیشنهاد شد ک برای یکی از دوستان انجام بدم و یه رقم کمی دریافت کنم
وقتی انجامش دادم نتیجه و نمره اون فرد اینقدر بالا شد که همه اطرافیان بهم پیشنهاد دادن که ترمای بعد برای اونا انجام بدم. و من شروع کردم اروم اروم تعداد بیشتری پروژه تحویل میگرفتم و همه راضی و طی یه مدت کوتاه اسم من پیچید توی کل بچه های عمران و معماری حتی بچه های سال پایینی.
من میدونستم این سرزبونا افتادن از کجا آب میخوره از جانب ربم بود . ب طرزی ک از ترم های قبل زنگ میزدک برای دو ترم بعد پروژه رزرو میکردن و درآمد من توی دانشجویی به اندازه حقوق قانون کار یک مهندس با تجربه رسید.
اولش ک شروع کردم ب تصوراتمم نمیرسید همچین پیشرفتی . خدایا شکرت
الان من تریدر بازار فارکسم که این هم با هدایت پروردگار پیداش کردم . مغز من دیوونه پیدا کردن الگوریتم های تکرار شونده ست و عاشقانه لذت میبرم از رمز گشایی رفتار جریان نقدینگی و رفتار بانک های بزرگ جهان . چیزی که خیلی توی همکارای من پرتکراره شکست های بزرگ و از دست دادن پول های زیاده ولی من از اول باورم این بود ک شکست شدید نمیخورم چون همیشه کارای هیجانی و ریسک های فراتر از حد ظرفم نمیکردم. آروم آروم جلو میرم و اصلا طمع برای عددای بزرگ ندارم و میدونم ب حدی ک ظرفم بزرگ شه بیشتر واردش میشه و این رو مدیون قانون تکاملم
خدایا شکرت خدایا مارو ب راه راست ب راه کسانی ک ب آنها نعمت دادی هدایت کن
وقتی آدم ایمان داشته باشه که برای رسیدن به صد باید دوازده و بیست و هشت و چهل و شش و هشتاد و هفت و نود و نه رو پشت سر بذاره، حقیقتا حالش خیلی بهتره. دیگه چیزی اذیتش نمیکنه؛ نگران نمیشه؛ فکر نمیکنه از دنیا عقبه؛ و این، به لطف رعایت قانون تکامل و البته، ایمان به خداونده. انگار اصلا ایمان و قانون تکامل و عزت نفس و احساس و لیاقت و همه و همه زنجیره ای از عوامل موفقیتن که باهم ارتباط تنگاتنگی دارن.
همه چیز برای فردی که صبر میکنه و کارش رو به خوبی و با ایمان ادامه میده به موقع اتفاق میفته.
و رعایت این قانون، مسیر موفقیت رو هم مطمئن تر میکنه. چون آدم حواسش فقط به یک قدمی خودشه و تمرکزش خیلی بیشتره.
خدایا شکرت؛ شکرت که هر لحظه هدایتمون میکنی به اتفاقات و شرایطی که مناسب با فرکانسمونه و ایمانمون رو قوی تر میکنی که بتونیم با قدرت هرچه بیشتر ادامه بدیم :)
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستان هم فرکانسی ام
سفرنامه روز ششم
قانون تکامل : مهمترین قانونی که در مسیر موفقیت باید به آن احترام گذاشت سیر تکاملی هر چیزی می باشد
ما به هر چیز دوروبرمان نگاه میکنیم میبینیم که مسیری را طی کرده اند تا به اونجایی که الان هستند رسیدند
انسان ،گیاهان، جانوران،سیاره هاو…
وقتی به سیر تکاملی باور داشته باشی آرام هستی و به زمان بندی خداوند ایمان داری که هر چیز در زمان خودش اتفاق می افتد.
ما باید برای یک پیشرفت بزرگ از قدم های کوچک شروع کنیم وقتی از قدم های کوچک شروع میکنی و شکست میخوری باز بلند میشوی و شروع میکنی ولی وقتی از همون اول میخواهی قدم هات را بزرگ برداری اگر شکست بخوری ناامید میشی و شاید دیگر نتوانی حرکت کنی.
وقتی از هیچ شروع میکنی یعنی من ایمان دارم که خداوند در مسیر هدایتم میکنه و قدم های بعدی را بهم میگوید.
سپاس از استاد عزیز و خانم شایسته عزیز و دوستانم که در این مسیر همراهم هستند
سلام خداوند هزار بار شکرت بابت این که به هدایت خداوند ایمان دارم خدایا شکرت با آگاهی که خداوند بهم میده آگاه تر بیدار تر وآسان تر شاد تر وبا احساحس خوب روند توحید وتکاملم رو طی کنم خداوند شکرت با درک درستی که از خداوند وآگاهی که در مسیر خوشبختی مسیر کهدخداوند برای انتخاب کرد خودش هم اجازه نداد از این مسیر خارج بشم خودش بعد از این خدایا شکرت عین روز برام روشن با روند تاکامل مسیر ی ،که خداوند برام تهیه کرده با عشق،ادامه خدایا شکرت همیشه از خداوند در خواست کردم الان در خواست میکنم مسیر مسیر درست والبته تکاملی رو خودش برام رقم بزنه برای،تعغیراتم برای رسیدن شخصتی حقیقی وثروتمند شدنم مطمئنم خودش صدامو می شوند وبرای رقم میزنه و یک جاده هموار ودرست رو برام مهیا کرده
هرچه دارم از آن خداست
درود به شما استاد عزیز
روزششم از تحول زندگی من
مسیر های درست و هموار و هماهنگ با قوانین به قول شما استاد عزیز وقتی به ما گفته میشود که در آرامش باشیم ولی چک ، وام ، نزول و…همه اینها برای ما نگرانی میاورد و باعث میشود ما هر روز نگران و نگران و نگران تر شویم و آرامشی که از زندگی میخواهیم در همه ابعاد زندگی به ما کمک کند را از دست میدهیم و با آرامش به راه های درست هدایت میشویم من به شخصه تا حال حاضر نه وام گرفتم و نه دسته چک دارم و نه قرض میکنم و از خداوند به خاطر این هدایت های هماهنگ با قوانین هستی ممنونم
به نام خداوندی که هرچه دارم از اوست
او که ارام جانهاست
روز ششم از فصل اول روزشمار زندگی من
به لطف خدا کارم رو دوست دارم وبا لذت انجامش میدم،تو بعضی قسمت ها هنوز قبل کار استرس دارم که حتی استرسم هم تکاملی داره عمل میکنه و کم و کم تر میشه به لطف الله چون من ماهر تر میشم
وقتی آرومم الهامت و ایده های عالی هم میان که خیلی تو پیشرفت کار کمک میکنن
در مورد قرض و وام که واقعا خط قرمزم قرار دادمش
چون از باور کمبود میاد
چند روز پیش خواستم گوشواره ام رو که بزرگه و نمیزارمش رو با یه گوشواره کوچک و انگشتر عوض کنم ،یاد حرف استاد افتادم که میگن من هر شرایطی رو از فیلتر قانون رد میکنم ببینم از نظر قانون درسته یا نه
به خودم اومدم دیدم اصلا درست نیست،این از باور کمبود میاد ،من باید پول جدید بسازم تا چیز جدیدی بخرم نه اینکه قبلی رو بفروشم و معاوضه کنم پس با پولی که داشتم گوشواره کوچک رو خریدم و انگشترم به لطف الله در ماه های بعد با کار کردن روی خودم و باور فراوانیم پولش رو میسازم و بهترینش رو میخرم
اگه قانون تکامل رو درک کنیم برای هیچ کاری عجله نمیکنیم چون اول باید ظرفمون بزرگتر بشه تا نعمت های بیشتری توش جمع بشه والا سرریز میکنه و از ظرفمون خارج میشه
استاد عزیز و مریم بانو سپاس گزارم
خداوندا ای هدایت کننده و راهنمای من در هر لحظه بی نهایت سپاس گزارم
سلام استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی و همه دوستانم
من حدیثم امروز1403/5/10
بسیار بسیار سپاسگزار خداوند هستم که امروز تونستم فایل 6ام تحول روز شمار زندگی من رو گوش بدم و نکته برداری کنم
و خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم بابت هدایت و حمایت هر لحظش در زندگیم واقعا عجیبه از ذوق زیاد نمیدونم چیکار کنم
از دیروز یه هدایتی سر راهمون قرار گرفت برای کسب و کار مامانم و به این فکر میکردیم که درسته که وام بگیریم یا نه!
و جوابمونو توی این ویس گرفتیم و بازهم از خداوند بزرگ میخوام که هر لحظه مارو هدایت کنه به سمت بهترین ها
سپاس فراوان از استاد عزیزم
در پناه الله یکتا شاد، سالم، خوشبخت، سعادتمند و ثروتمند باشیم در دنیا و آخرت
سلام الان که دارم این دیدگاه رو مینویسم اشک از چشمام میاد ولی هنوز انگار اون بغضم نشکسته این روزا به لطف خدا بیشتر ساعتای روزم رو تو سایتم از صبح دوبار این فایل رو نگاه کردم عمیق بهش فکر کردم
ما خوشبختانه تو زندگیمون هیچ قرض و قسطی نداریم
اما یه چیزی مدتهاست که منو رنج میده و اونم اینه که برای خودم درآمدی ندارم
من فوقالعاده دوس دارم که دستم تو جیب خودم باشه اینکه از کسی حتی همسرم درخواست کنم بهم پول بده رو بینهایت برای خودم سخت و ناراحتکننده میدونم و عقیده وارم چرا باید برای تهیه نیازهای خودم برای کارهای که دوس دارم یکی دیگه باید کار کنه و به من پول بده مدتهاست که داره برام نشونههایی میاد که باید خودت درآمد داشته باشی ولی نمیدونم چیکار کنم من برای کسی کار کردن رو دوست ندارم من کار خاصی بلدنیستم دوتا بچه کوچیک دارم که باید مدام مراقبشون بود مدام فکر کردم و فکر کردم و فکر
هزار تا راه و رفتم و ذهنم هزارتا نمیشه برام آورده از هزار جا ترسوندتم امروز فهمیدم اینا شرکه
تو این چندروز من فایل الگویی مناسب برای کسب وکار و دیدم کامنت آقای عطار روشن و زیر همین فایل خوندم این فایل و دیدم چندوقت پیش یه خانومی که دوسش دارم بهم گفت تو اگه درآمد داشته باشی اعتمادبهنفست فوقالعاده بالا میره این حرف و تو کامنتای سیدعلی خوشدل خوندم که میگفت ایمانی که عمل نیاره مفتم نمیارزه امروز باز تو گفتگو بادوستان قسمت 19 بود فک کنم یکی میگفت باید رفت سراغ شغل موردعلاقه
شغل مورد علاقه شغلی که توش خستگی و گرسنگی و گذر زمان رو متوجه نمیشی این همه نشونه واضح برای من اومده
من تو آشپزی و شیرینی پزی اینجوریم خستگی و گرسنگی و گذر زمان نمیفهمم تمام تمرکزم میزارم توقع خلق بهترین طعم ها رو از خودم دارم
دلم میخواد تو دیوار برای فروش شیرینی آگهی بزارم ولی هی ترسا و قضاوتا اینکه بقیه بگن نه تو نمیتونی همین اول راه منو مایوس میکنه
خدایا من پول حلال میخوام تو راه درست قدم برمیدارم به هیچکدوم از بندههات رو نمیندازم از هیچکس توقع کمک ندارم اینهمه رو ورودیام کنترل دارم این همه حواسم هست غیبت نکنم نمیگم صد درصد موفق بودم ولی تا 60 درصد که موفق بودم خدایا در حال حاضر این تنها شغلی که من دوسش دارم توش مهارت دارم به وقتم میخوره تو خونه خودمه زمانم آزاده باهاش
خدایا تو بشو تبلیغ من
خدایا تو بشو دوست و آشنای من
خدایا تو بشو حامی من
خدایا تو منو ببین دستمو بگیر درکم کن خدایا از من به اندازه تواناییم توقع داری دیگه مگه نه
خدایا دلمو قرص کن به موقع بیدارم کن راه و نشونم بده خدایا پناه من باش
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
سپاس گزار خداوندم بابت بودن در فضای این آگاهی ها
سپاس گزار خداوندم که هرروز از هر جهت بهتر و بهتر میشوم
خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت اینکه داری مدیریت میکنی کارای منو
خدایا من از ذهن محدودم به تو پناه میبرم
خدایا من قلبم رو باز میکنم تا هدایت کنی و من دریافت کنم
خدایا من نمیدونم ،من تسلیمم و هر چی بگی انجام میدم و میدونم در مسیر درستی هستم ،چون احساسم خوبه
خدایا شکرت وسپاس گزارم بابت استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز و بچه های نازنین و عشقای من و این سایت الهی .
قانون جهان هستی :
جهان طوری طراحی شده که به فرکانسای من پاسخ میده ،ومن در هر لحظه دارم آگاهانه یا ناآگاهانه از این قانون استفاده میکنم و من یک موجودی هستم در جهانی که طراحی شده تا به فرکانس من پاسخ بده ،
جهان هیچ شکل و فرم و غالبی ندارد ،
من با افکار هر لحظم و با احساسی که هر لحظه دارم ، دارم به جهان خودم شکل میدم ،
در تمام تاریخ و تا به الان خداوند از همین مکانیزم استفاده کرده و به در خواست های ما پاسخ داده ،چون کارآمدترین شیوه ی خداوند برای گسترش جهان ،پاسخ به فرکانس های ماست و اون هر لحظه داره پاسخ میده ،
حالا چرا جهان هدایت میکنه از کسی که طالب رشده ؟؟؟چون هم جهت با قانون گسترش جهان داره حرکت میکنه ،
یعنی وقتی که ما از قوانین آگاه باشیم و بدونیم که خداوند با این دقت که برگی بی اذنش زمین نمی افته حواسش به همه ما هست ،میشیم ابراهیمی دیگر و انقلاب میکنیم در زندگی خودمون و چنان دلمون قرص میشه برای قدم برداشتن ،وقتی که بر پایه ی قوانین الهی شخصیت خودمون رو برنامه ریزی میکنیم
قانون میگه که جهان ،جهان فراوانیه و نعمت ها هرروز داره بیشتر و بیشتر میشه و قانون میگه که جهان مسخر باورهای منه
قانون میگه که طبیعی ترین شیوهی زندگی اینه که از چیزی که عاشقشی پول فراوان بسازی ،قانون میگه که ثروت مثل اکسیژن در همه جا هست و ما فقط باید نفس بکشیم تا دریافت کنیم و این طبیعی ترین شیوهی زندگیه ،
اینکه بسیاری از اشخاص به تمام مادیات رسیدن و اما آخرش دیده که نه بابا حال من خوب نیست ،چرا چون در جایگاهی که باید باشم نیستم ،به دلیل ترسام و…..
اما طبیعی اینه که هم لذت ببرم و وقتی لذت میبرم پول خودش میاد ،
قانون اینه که از هر آن چیزی که دارم شروع کنم و اجازه بدم این بچهی توی گهواره کم کم رشد کنه ، دست و پاش قوی بشه ،تلاش کنه ،چهار دست و پا راه بره و بعد کم کم یاد بگیره که با کمک سرپا وایسه و بعد کم کم قدم برداره و بعد کم کم که یاد گرفت قدم برداره ،دوییدن رو شروع کنه و در تمام این مراحل اون بچه راضیه ،خوشحاله از کوچکترین پیشرفتش ،چرا ما واقعا از بچه ها درس زندگی نمیگیریم ؟؟؟
اون بچه راضیه و خوشحاله ،چون ذهنش پاکه ،چون پاک از همه چیزه و میدونه که بالاخره یاد میگیره و اصن عجله ای نداره ،میخنده تو لحظه شاده ،با یه شکلات همه چی یادش میره حتی اگه خیلی حالش بد باشه ،فراموش میکنه و اصن یادش نمیاد که قهر بوده ،
به نظرم بچه ها شخصیت فوق العاده ای دارن از هر نظر و هر آن چیزی که برای رشد لازمه رو دارن ،چون هنوز به شیوه ی طبیعی زندگی مشغولن و ذهنشون در معرض مزخرفات قرار نگرفته و برای اونا همه چیز ممکنه چون خداوند در یک ذهن آرام جای داره به شکل ایده و احساس خوب و ….
میشود از چیزی که عاشقشم پول بسازم و این شیوه ی طبیعیه زندگیه ، من خلق شدم لذت ببرم و عشق کنم و انسان رو تجربه کنم
من میدونم که رسیدن به خواسته ها به من احساس خوشبختی نمیده ،بلکه احساس خوشبختی یک نوع نگاهه در هر لحظه به اتفاقاتی که داره رخ میده
پس همه چیز ذهنه ،پس هر چقدر ذهن رو خاموش کنیم ،صدای خداوند رو مثل بچه ی دوسه ساله زیاد میشنویم ،و اون همه ی جواب هارو داره ،ودذ هر لحظه داره منو هدایت میکنه ،
طبیعی اینه که من اجازه بدم ،خداوند کارهامو انجام بده و خداوند رو توی وجودم هرروز بزرگتر ببینم ،خدایی که هرروز تواناییش برای انجام کارهای من بیشتر میشه و با ایمان من داره رشد میکنه ، آره دقیقا ،خداوند با ایمان من رشد میکنه ،به اندازه ای که روی ایمانم کار میکنم ،خداوند هم تواناییش در انجام کارهای من داره بیشتر و بیشتر میشه ،
پس چی شد ؟؟؟خداوند هم داره با قانون پیش میره ، یعنی چی ؟؟؟یعنی به اندازهی فهم من کوچیک میشه و هر چقدر که روی خودم کار میکنم ،با من رشد میکنه !!!!!چی شد ؟؟؟یعنی خداوند هم داره قانون تکامل رو رعیت میکنه ،چون یهو این پروسه اتفاق نمی افته ، طی یک روند تکاملی خداوند تواناییش برای انجام کارهای من بیشتر میشه ، خب من چیکار کنم ؟؟؟فقط و فقط در هر لحظه طوری به شرایط و اتفاقات نگاه کنم که به احساس بهتری برسم ،همین و بعد هدایت و هدایت و هدایت ،
ظهری این فایل رو دیدم که خوابم برد یه یه ساعتی و بعد بیدار شدم و تایم باشگاه بود و رفتم و به صورت خیلی اتفاقی با پسرداییم بودم که هدایت شدیم به یک آبمیوه بستنی که بالای شهره و اصن برنامه نداشتیم برا اونجا و کلا پلن عوض شد که داستانش مفصله بماند ،
میخوام از تکامل بگم
و اولش بگم که چقدر من صاحب اون بستنی فروشی رو تحسین کردم و هر موقع یادم میوفته تحسین میکنم ،چون به چشم دیدم روند این کسب و کارو و اوایلش رو
سال 92وسه بود که از مدرسه با دوستم میومدیم (دبیرستان ) که تو مسیر دیدیم یه مغازه باز شده و مسیر ماهم تو برگشت طولانی بود و پیاده می اومدیم و صبا با آژانس میرفتیم ،خلاصه اونموقع بالاها نه ساخت و سازی بود و اصن یه جورایی پرت بود کاملا ،ما مشتری ایشون شدیم و میرفتیم و دوتا پیاله باقاله و اینا میخوردیم و از همون اول خوش برخورد بود و راضی و پارسال که گذرم بعد از سالها برای اولین بار به اون طرف افتاد که البته ، الله اکبر ببین کارکرد قانون رو و اینکه خداوند چجوری با ما داره حرف میزنع ، اتفاقا یه هم زمانی رخ داد که بعدها سالها من اون دوست دوران دبیرستانمو دیدیم و سوار ماشین اون رفتیم و از اونجا فک کنم بستنی گرفتیم ،دقیقا با همون دوستم و این قضیه همین الان که دارم تایپ میکنم به ذهنم اومد ،
خدایا شکرت
خلاصه که اون جای کوچیک الان شده سه دهنه مغازه و شده ایستگاه کلا و همینجوری فقط مشتری بود که میومد و چندین نفر داشتن کار میکردن و خود اون آقا هم با روی خوش دانش کار میکرد و من فقط نگاش میکردم و تحسین میکردم ،و میگفتم دمت گرم ،مشتری تو فقط منوط دوستم بودیم و چند نفر دیگه و الان چه کرده خداوند با کسب و کار تو که البته که خداوند پاسخ داده به ایمان تو به باور تو ،چندین کارتخوان و مشتریها با حال خوب میومدن و خرید میکردن و یکی از بچه های باشگاهم اونجا کار میکرد و سلام و احوالپرسی کردیم ،
این شخص نمونه ی کسی بود که با قانون پیش رفت و درسهاشو یاد گرفت و عجله نداشت و ناامید نشد و خلاصه اون تصویری که میدید رو داره زندگی میکنه ،
اما بر عکس این شخص منم
که یک بار برای کسب و کار اولم قرض گرفتم و مغازه زدم و به دلایل مختلف و البته به دلیل اینکه درسهاشو یاد نگرفته بودم و روند رو طی نکرده بودم ،با مخ خوردم زمین و دقیقا چند ماه بعد اون دوباره یک پول کلان دیگه که وام گرفتم به عنوان قرض از شخصی و اون هم برباد رفت ،چون من لیاقت اون پول رو نداشتم به شیوه ی طبیعی ، و جهان با چک و لگد به من فهموند که این راهش نیست ،بسیاری از این مثالا داریم توی اطرافمون ،از اشخاصی که راه درست رو رفتن و اشخاصی که ناآگاهانه یا اینکه توهم زدن که میشه بدون طی تکامل و خوردن زمین با مخ ،ولی خدارو صد هزار مرتبه شکر که با قوانین آشنا شدم و اون پولایی که رفت از دستم و فشاری که اومد بهم منو وارد مداری کرد که یه کم از بیخیالی بیام بیرون و فکر کنم و سوال کنم و با این قوانین آشنا بشم ،صد هزار مرتبه شکرت
من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری می جویم
من متعهد میشم که تکامل خودم رو طی کنم و سعی کنم جلوی نجواهای ذهنم رو بگیرم و به خودم یادآوری کنم که قانون چیه و با آمپول یه شبه رسیدن توهم نزنم ،
خدایا تو هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که بر آنان غضب نمودی و نه گمراهان .
در پناه الله یکتا .
سلام استاد عزیز وبانو مریم
روز ششم هست وتکامل چقدر زیبا ودر همه چی هست در آفرینش-خلقت وهر آنچه که بوده وهست واین عجله کردن برای چی هست آدم خودش نمیدونه
یه وقتهایی در محل کار همکارا برای رسیدن به مقام بالاتر از هیچ تلاشی دست نمیکشن وزمانی که به اون جایگاه میرسن چون حقشون نبوده کلا اخراج میشن وکار اصلی خودشون رو هم از دست میدن پس تکامل رو باید باصبر وحوصله بگذرونیم هر چی به وقتش اتفاق می افته امیدوارم با تغییر باورها اتفاقات خوب رو جذب کنیم وبه تکامل برسیم البته با عمل به گفته های استاد عزیز
همه ی شما همفرکانسیام واستاد ومریم عزیز رو به خدا میسپارم ️️️
به نام خداوند بخشنده مهربان
روز ششم سفرنامه. خدایا تو قلم بدست بگیر که هرآنچه باید رو بنویسم
قانون تکامل یکی از اصلی ترین قوانینیه که من همیشه ب صورت ناخودآگاه رعایت میکردم. من تو زندگیم کمتر به یاد دارم که شکست بدی رو تجربه کرده باشم . دلیلشم اینه که همیشه به قول معروف لقمه اندازه دهنم برداشتم
چند تا از مثال های تکامل رو مینویسم ک باورم قوی تر بشه .
یادمه توی دوران تحصیل دانشگاه من از لحاظ درسی خیلی افت کرده بودم . دانشگاه دولتی درس میخوندم که اساتیدمون بسیار سخت گیر بودن . و من شروع کردم به تغییر باورهام در مورد هوش و استعدادم. هرروز صداهای که ضبط کرده بودم رو گوش میدادم و سعی میکردم نشونه های بهبود رو بگیرم و دنبال کنم .
اروم اروم رنج نمراتم یکم بهتر شد و جهان هم کم کم جامو تغییر داد و از کنار آدمای تنبل و بازنده دورم کرد و منو هم خوابگاهی شاگرد اول ها کرد. فقط یک ترم طول کشید که من از رنج نمرات حدود 10 11 توی اکثر درس ها نمره ماکزیمم کلاس میشدم . واقعا یه جاهاییش خودمم باورم نمیشد فراتر از حد انتظار بود. اینطور شد که من معدلم از حدود 13 به نزدزک 17 رسید تا اخر دوران تحصیل و این یه شبه اتفاق نیفتاد . و ترم اخر اینقدر اعتماد ب نفسم بالاتر رفته بود که نصف بقیه میخوندم و با اختلاف نمره اول کلاس میشدم
یا یه مثال دیگه یادمه که دوس داشتم توی دانشگاه درامد داشته باشم از خدا میخواستم یه راهی برای کسب درآمد بهم نشون بده . یکی از پروژه هایی که ترم قبلش پاس کرده بودم و خیلی بهش مسلط بودم بهم پیشنهاد شد ک برای یکی از دوستان انجام بدم و یه رقم کمی دریافت کنم
وقتی انجامش دادم نتیجه و نمره اون فرد اینقدر بالا شد که همه اطرافیان بهم پیشنهاد دادن که ترمای بعد برای اونا انجام بدم. و من شروع کردم اروم اروم تعداد بیشتری پروژه تحویل میگرفتم و همه راضی و طی یه مدت کوتاه اسم من پیچید توی کل بچه های عمران و معماری حتی بچه های سال پایینی.
من میدونستم این سرزبونا افتادن از کجا آب میخوره از جانب ربم بود . ب طرزی ک از ترم های قبل زنگ میزدک برای دو ترم بعد پروژه رزرو میکردن و درآمد من توی دانشجویی به اندازه حقوق قانون کار یک مهندس با تجربه رسید.
اولش ک شروع کردم ب تصوراتمم نمیرسید همچین پیشرفتی . خدایا شکرت
الان من تریدر بازار فارکسم که این هم با هدایت پروردگار پیداش کردم . مغز من دیوونه پیدا کردن الگوریتم های تکرار شونده ست و عاشقانه لذت میبرم از رمز گشایی رفتار جریان نقدینگی و رفتار بانک های بزرگ جهان . چیزی که خیلی توی همکارای من پرتکراره شکست های بزرگ و از دست دادن پول های زیاده ولی من از اول باورم این بود ک شکست شدید نمیخورم چون همیشه کارای هیجانی و ریسک های فراتر از حد ظرفم نمیکردم. آروم آروم جلو میرم و اصلا طمع برای عددای بزرگ ندارم و میدونم ب حدی ک ظرفم بزرگ شه بیشتر واردش میشه و این رو مدیون قانون تکاملم
خدایا شکرت خدایا مارو ب راه راست ب راه کسانی ک ب آنها نعمت دادی هدایت کن
سلام خدمت تمام دوستان هم فرکانسیم :)
ردپای من در روز ششم سفرنامه
آخ که چقدر مهم و کارسازه این قانون تکامل.
وقتی آدم ایمان داشته باشه که برای رسیدن به صد باید دوازده و بیست و هشت و چهل و شش و هشتاد و هفت و نود و نه رو پشت سر بذاره، حقیقتا حالش خیلی بهتره. دیگه چیزی اذیتش نمیکنه؛ نگران نمیشه؛ فکر نمیکنه از دنیا عقبه؛ و این، به لطف رعایت قانون تکامل و البته، ایمان به خداونده. انگار اصلا ایمان و قانون تکامل و عزت نفس و احساس و لیاقت و همه و همه زنجیره ای از عوامل موفقیتن که باهم ارتباط تنگاتنگی دارن.
همه چیز برای فردی که صبر میکنه و کارش رو به خوبی و با ایمان ادامه میده به موقع اتفاق میفته.
و رعایت این قانون، مسیر موفقیت رو هم مطمئن تر میکنه. چون آدم حواسش فقط به یک قدمی خودشه و تمرکزش خیلی بیشتره.
خدایا شکرت؛ شکرت که هر لحظه هدایتمون میکنی به اتفاقات و شرایطی که مناسب با فرکانسمونه و ایمانمون رو قوی تر میکنی که بتونیم با قدرت هرچه بیشتر ادامه بدیم :)