همین لحظه بهترین زمان برای شروع است - صفحه 122


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    299MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی همین لحظه بهترین زمان برای شروع است
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1569 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 758 روز

    به نام الله یکتا.

    سلام به استاد ومریم عزیزم.

    با امید وتوکل به خدا روز ششم سفرنامه رو شروع می کنم.

    وروز ششم درس طی کردن تکامل عجله نکردن از بیراهه نرفتن.

    هر انچه در جهان خلق شده با تکامل بوده وکم کم رشد کرده همه موجودات وحتی خود کره زمین .

    پس باید مسیر طی بشه درسها اموخته بشه تا به مقصد برسیم.

    گرفتن وام ودادن چک وقرض کردن همه به معنی دور زدن مسیر هست به این معنی هست که تو هنوز لیاقت اون چیز رو نداری وقتی پولش نیست یعنی زمان رسیدن بهش نیست وتو می خواهی به امید پول دیگران بهش برسی واین مسیر جز شکست نیست.

    واگر می خوای کاری رو شروع کنی باید از همون جایی که هستی شروع کنی از همون چیزی که داری اگر تونستی یک تومن رو دوتومن کنی می تونی 100 میلیون رو 200 میلیون کنی اما اگر نتونستی پس فکر نکن پول بیشتر تو رو موفق می کنه.

    دادن چک هم یعنی چیزی رو می گیری با پولی که الان نداری وحساب می کنی شاید در آینده داشته باشی.

    راه موفقیت تسویه کردن همه وامها وقرضها وقسط هاست وحساب کردن روی دارایی های خودت.

    خدارو شکر توی این مورد نزدیک 80 درصد موفق بودم وسعی کردم وامها وقرضها رو پرداخت کنم و حقیقتا ارامشی توی زندگیمون هست که قبلا نبود وچقدر فکر ادم آزاد می شه وروزی بیشتر.

    خدایا شکرت.

    استاد ومریم عزیز سپاسگزارم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 626 روز

    بنام الله یکتا

    سلام دوباره

    روز ششم از روز شمار تحول زندگی من

    خیلی خوشحالم ک قراره اینجا شرایط و اتفاقاتی ک تجربه کرده م قبلا بنویسم تا بعدا بخونم و ببینم چقد با استفاده از قانون تونستم پیشرفت کنم و شرایطم چقدر بهتر شده.

    استاد من به خاطر حرفی ک گفتین هیچوقت سعی نکنید بقیه رو بزور هدایت کنید اصلا از همسرم نخواستم که بامن فایل گوش بده یا حرفاتونو بهش تحمیل کنم

    اما خودش چنباری ازم پرسید و برخلاف تصورم ک فکرمیکردم شاید مسخره کنه یا بگه توهمه این حرفا خیلی قشنگ تایید کرد و فایل این جلستونو باهم دیدیم و نگم که چقدر دوتایی تاییدش کردیم.

    استاد با گوشت و پوست و استخون حسش کردیم

    همسر من تو کار خرید و فروش ماشین بود و خیلی خوب کار میکرد و داشت پیشرفت میکرد

    که طمع کرد و دید که حالا ک من اینقد خوب درامد دارم بزار ماشینای گرون تر بخرم تا سودم بیشتر باشه

    و چک کشید

    مثلا ی 500 600 ملیون بیشتر از سرمایه ای که داشت و میگف تا قبل از چکم این ماشینو میفروشم و سود خوبی میکنم

    و استاد بازار ماشین به طرز عجیب غریبی همون موقع ریخت

    و همسر من چیزی حدود 700 ملیون ضرر کرد که باعث شد حال جسمیشم بد بشه و درد عصبی سیاتیک گرف و خونه نشین شد

    همون تایم پول نزول گرف و نتونست برگردونه و حکم جلبش صادر شد

    ینی ما واقعا از عرش به فرش اومدیم

    الانم همسر من دست و دلش به کار نمیرف اما من با کار کردن روی خودم

    و گوش کردن تک و توک همسرم به حرفاتون

    انگار روح و امیدو تو زندگیمون بیدار کردم

    استاد وقتی من حرفاتونو گوش میدم سپاسگذاری میکنم و امیدوارم ناخوداگاه بدون اینکه به همسرم چیزی بگم یا حرفی بزنم اونم امیدوارانه تر عمل میکنه

    و الان اصلا از گذشتمون ناراحت نیستم

    چون ما اونموقع بلد نبودیم

    نمیدونستیم قانونو

    حالا ک درس گرفتیم و بزرگ شدیم و میدونیم جریان از چیه

    ازینجارو پله پله میسازیم

    دیگه به خاطر حرف دوستام نمیرم همسرمو مجبور کنم طلای چکی برام بخره که بعد مجبور شم طلامو با ضرر بفروشم چکش پاس شه(اینکارو کردم)

    همسرم به خاطر حرف بقیه نمیره ماشینی که لیاقتشو نداره بخره

    از همینجا

    از همین دارایی هایی که داریم سپاسگذاریو شروع میکنیم

    میدونین استاد ما وقتی به خاطر حرف دیگران کاری میکنیم یا چیزی میخریم انگار فکر میکنیم اینایی که الان داریم کافی نیست و ناسپاسیم راجب داشته هامون پس میریم زیر قرض و چیزایی ک ناسپاسی کردیم درموردشون از دستشون میدیم

    همین الان با این همه سختی ک گذروندیم

    باغ ویلای خیلی خوشگلی از خودمون داریم که 600 متره و تکاملی خریدیمش

    خودم استارت یادگیری ارایشگری زدم که با دونستن قانون تکامل میدونم ک موفق میشم با تمرین و ادامه و ادامه و ادامه و

    همسرم فردا برای مصاحبه کاری جایی قراره بره بعد از مدت ها بیکاری

    و میدونم که زندگی خوب و اتفاقات عالی انتظارمونو میکشه

    چون ما یکی از درس های ثروت مند شدنو خیلی عالی یاد گرفتیم با امتحان فوق العاده سخت

    تصمیمم برای ادامه این سفر زیبا خیلی محکم تر شد و از خدا میخام منو به درامد عالی و پولی برسونه که مال خودم باشه تا بتونم دوره کشف قوانین زندگیو تهیه کنم و تو جاده های میانبر شما حرکت کنم

    ممنون از کسایی ک تا اینجا خوندن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه بهرامیان گفته:
      مدت عضویت: 758 روز

      سلام به مهتاب عزیز.

      مهتاب عزیز کامنت زیبات رو خوندم وچقدر حوشحال شدم که به مسیر موفقیت برگشتید ودارید پله ها رو یکی یکی طی می کنید.

      وقتی کامنت بچه ها و مشکلات قبل از اومدن به سایت رو می خونم برمی گردم به زندگی خودم ومی بینم که من هم چقدر تغییر کردم چه مشکلاتی که قبلا داشتم والان دیگه خبری نیست وامیدوارتر می شم وایمانم به قوانین بدون تغییر خداوند وبه این مسیر بیشتر وبیشتر می شه.

      به خودم می گم ببین برا همه داره جواب می ده توهم خیلی نتیجه گرفتی ولی الان فراموش کردی وبه یاد می یارم تک تک تغییرات زندگیم رو.

      خدارو شکر می کنم برای این خانواده صمیمی وتوحیدی وشکر می کنم که همه در این مسیر به سمت روشنایی وموفقیت حرکت می کنیم.

      برات ارزوی سلامتی وحوشبختی وثروت دارم وارزو می کنم هر روز انقدر اتفاقهای خوب توی زندگیت باشه که کامنتی برای نوشتن وگفتنشون داشته باشی.

      در پناه خدا.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    زینب نیک ورز گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    تکامل

    درک کردن تکامل اینجوریه که تکامل میخاد:))

    برای رسیدن به خواسته های بزرگمون باید اول به خواسته های کوچیک ترمون برسیم

    اگر یهو برسیم به اون بزرگتره بدون اینکه کوچیکتره رو تجربه کرده باشیم

    میشکنیم، درست مثل یک لیوان خیلی سرد که یهو آب داغ روش ریخته شده

    هاج و واج میمونیم

    خیلی عجیبه این تکامل و در عین حال دوست داشتنی

    من تا چند وقت پیش همش این توی ذهنم بود که برم امریکا و حتی لاتاری هم ثبت نام کرده بودم

    و لاتاری هم که قبول نشدم ؛ شکر خدا:)

    بعد یک شرایطی پیش اومد که من باید تنهاا میرفتم اهواز و چند روز اونجا میموندم (خودم اهل کرمانم)

    یک عالمه ترس و نگرانی بیخود داشتم ، چون من تا حالا تنها نرفته بودم جایی و انقدر دور نشده بودم

    یک چالش خیلی بزرگ برای من بود

    اما من گفتم باید ایمانمو نشون بدم و برم، من باید انجامش بدم و از دایره امنم خارج شم..

    و رفتم..

    شب اول و دوم اوکی بودم

    اما شب سوم یهو ته دلم خالی شد، یهو دیدم خدایا من اینجام تنها و هیچکسو نمیشناسم هیچ اشنایی هم نیست و فلان.. و هزار فکر دیگه که یک دفعه هجوم اوردن به سمتم

    نمیتونم توصیف کنم که چقدر حالم بد بود هر لحظه ممکن بود از حال برم

    فقط خدا میدونه که اون شب چطور صبح شد..

    خلاصه به مرور اوکی شدم، تونستم ذهنمو کم کم کنترل کنم و هر روز که میگذشت بیشتر عادت کردم به اون محیط و تنهایی و ترسهام تا حد زیادی از بین رفتن..

    حالا اینارو گفتم که برسیم به چی؟

    اره تکامل!

    من میخاستم یهو مهاجرت کنم به امریکا، بدون اینکه حتی یک مهاجرت کوتاه چند روزه یا طولانی توی کشور خودم داشته باشم (تنها بدون همراهی کسی! )

    حالا فکر کن من میرفتم یهو امریکا..به فنا میرفتم قشنگ:)))

    این سفر یک تلنگر و درس بزرگ برام داشت

    و اونم این بود که دختر تو اول راه رفتنو یاد بگیر بعد اینو بخوا که شروع کنی به دویدن..

    این قضیه در تمام زندگیمون و خواسته هامون صدق میکنه.. خیلی باید حواسمون باشه خیلی!

    یک پرانتز باز کنم این وسط

    (زینب،من خیلی بهت افتخار میکنم بابت اقدام کردنت، بابت شجاعتت، بابت محکم و استوار بودنت.. دوستت دارم. )

    خدایا سپاسگزارم و عاشقتم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام استاد ودوستان گلم

    روزشمار تحول زندگی من

    روز ششم

    موضوع این فایل قانون تکامل و ایجاد بهبود های کوچک وادامه داره .

    معمولا من برای رسیدن به خواسته هام عجله دارم و چون فورا به خواسته های بزرگم نمی رسم ذهنم شروع به تخریبم می کنه و می گه که هیچ پیشرفتی نکردی.

    اما یه شبه نمیشه راه صدساله رو طی کنم و باید مداوم قدم بردارم و قدم های بزرگتر از توانم برندارم

    افراد زیادی بخاطر عجله ورشکسته شدن و سالها به عقب افتادن.

    من پاشنه ی اشیلم همین عجله کردن هست ومرتب حسم بد میشه چون به خواسته های بزرگم نرسیدم.

    درحالیکه باید ق دم های کوچیکم را ببینم وخودمو بابت شجاعت برداشتن انها تحسین کنم ،تا خواسته های بزرگ به من داده شود

    چون اساس کار جهان تکامله.

    در کلیپ تصویری این فایل به وضوح دیدم که جهان میلیارد ها سال طول کشید تا به اینجا رسیده و این انتظار بیخودیه که من فورا بدون طی تکاملم به خواسته هام برسم.

    وقتی توی شروع کسب وکار قدم های بزرگتراز توان برداریم ووام بگیریم ،چون هنوز لیاقت رسیدن به اون خواسته رو نداریم ،پس شکست می خوریم

    چون تکامل طی نشده .

    باید هرکاری رو باامکانات همون لحظه شروع کنیم

    همونطور که تا دانه زیر خاک جوانه نزنه و از خاک بیرون نمباد ،موفقیت هم همینجوریه ،ابتدا باید باورها درون ما ساخته بشه ،ریشه بزنه رشد کنه و بعد دربیرون از وجود وزندگی ما خودشو نشون میده .

    باید لیاقت ثروت رو در خودمان ایجاد کنیم

    هیچ‌ تخمی یه شبه جوجه نشده

    هیچ گلی یه شبه میوه نشده

    همه چیز درزمان مناسب خودش اتفاق میفتد

    باید فقط صبروامید وتوکل داشته باشیم وادامه دهیم و کوچکترین دستاورد خودمانو جشن بگیریم.

    خدایا ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمدرضا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1450 روز

    بنام خدا

    سلام ،

    روز 6 ام سفر هستم .

    خداروشکر میکنم برای این فایل خوب و این روز بسیار عالی که الان دارم تجربه میکنم .

    این فایل آرامش بسیار زیادی برای من داشت ، چونکه به من یاد آوری کرد که من در مسیر درستی هستم و در رو بر روی نجواهای شیطانی من بست ، چونکه من هم در خانه بعد از تضاد کرونا کار املاک رو ادامه دادم و بصورت آنلاین کارهای ملکی انجام میدهم ، گاهی سختی هایی پیش می آید و گاهی نیاز به صبر زیادی هست که من باید بتونم ذهنم رو کنترل کنم ،

    اینکه استاد فرمودن این تضادهای الان برای زمانی است که کار شما بزرگتر میشه و این درسها رو باید یاد میگرفتی به من کمک کرد که این روزها رو راحتر و بهتر و با آرامش تر سپری کنم .

    چونکه کار من هم بصورت جالبی با کنترل ذهنم رابطه داره و عجیب وقتی ذهنمو کنترل میکنم مشتری هام بهتر و بیشتر میشود ،

    این فایل بسیار به من در کنترل ذهن و داشتن آرامش کمک کرد .

    استاد عزیزم من همیشه به گرفتن چک فکر میکردم و گاهی ناراحت میشدم که چرا چک ندارم چونکه اطرافیانم داشتن من فکر میکردم کار درستیه ک همه دارن و من ندارم ، در پی گرفتن اش بودم که اولین بار با این فایل از این کار منصرف شدم و الان خداروشکر میکنم که هرگز چک نداشتم و نخواهم داشت تا آخر عمر .

    من یکبار وام گرفتم و خداوند درسهایی به من داد که یاد گرفتم تا آخر عمر هرگز سمت وام نرم این برای قبل از آشناییم با شما بود .

    من سر این اتفاق گاهی خودم رو اذیت میکردم و عذاب وجدان میگرفتم ولی بعد از آشنایی ام با این سایت و مخصوصا فایل های اول همین سفرنامه باعث شد که من عذاب وجدانم ازبین رفت و این فایل بهم گفت که اصلا کار من از ابتدا اشتباه بود .

    استاد واقعا از شما سپاسگزارم ک خیلی بهم کمک کردید و زندگیم رو بسیار بسیار زیباتر کردید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    ف ح گفته:
    مدت عضویت: 838 روز

    سلام سلام سلام

    من از این فایل چند تا نکته مهم گرفتم یکی اینکه قانون تکامل رو باید توی هر چیزی رعایت کنم ( من متاسفانه توی خرید ماشین این قانون رو رعایت نکردم و وام گرفتم که چند ماه بعدش ی تصادفی شد که چندین ماه ماشینم پارکینگ موند و…. با اینکه خدا رو شکر میکنم چون سالم موندم توی تصادف و همه چیز رو خدا بهم کلی کمک کرد توی لحظه لحظه اون روزا ، خدا رو شکر میکنم)

    نمیتونم به خودم قول بدم که هیچ وقت وام نگیرم ولی سعی میکنم موقعی وام بگیرم که به کسب و کارم کمک کنه .

    نکته دوم اینکه از همون جای که هستم از هر لحاظ و همون امکاناتی که دارم شروع کنم و به تعویق نندازم کارها رو ( از خدا می‌خوام توی این زمینه خیلی خیلی خیلی کمک و هدایتم کنه که تنها خدا وهاب و هادی و رفیقه)

    نکته ی سوم : این ی قانونه که باید حتما پله پله تکامل طی بشه ، یک شبه موفقیت بدست نمیاد و در آرامش و با استمرار و بدون تقلا روی خودمون و کسب و کارمون کار کردن پیشرفت بهمراه میاره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Gol Sabry گفته:
    مدت عضویت: 686 روز

                  《بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ》

    روزششم از یک قدم نزدیک شدن به آرزوهام

    سلام به استاد عزیز خانم شایسته مهربان ودوستان گل

    فایل:همین لحظه بهترین زمان برای شروع است.

    موضوعی که من آموختم وموضوعی که قانون جهان هستی است و خیلی هم مهم هست موضوع تکامل است.

    هرچیزی یا طی کردن مراحل مختلف و طی کردن تکاملش به حالت فعلی رسیده است.

    چیزی که آموختم این است که جهان براساس قانون تکامل کار میکند.

    من اگر بخواهم به نتایج عالی برسم باید صبر داشته باشم وبه درستی مسیر رسیدن به خواسته هامو سپری کنم.

    قرض گرفتن برای کسب و کار به این معنی است که ما از قانون تکامل سرپیچی میکنیم ومطمئنن به نتیجه یی نخواهیم رسید وبه جای پیشرفت کردن پس رفت میکنیم وشکست میخوریم .

    آموختم که از همین پولی که الان دارم استفاده کنم.

    وهروقت تونستم این پول رو دو برابر کنم پس میتونم به جاهای بلند تر وبه درجات عالی تر برسم.

    ساخت انسان هم روند تکاملشو داشته ماهایی که ساخته شدیم واین شکل رو داریم 9 ماه در شکم مادر بودیم بعد از بدنیا اومدن هر کدوم مان سال های زیاد وکمی گذراندیم که به این حالت وبه امروز رسیدیم .

    پس سعی کنم قانون تکامل رو رعایت کنیم.

    من خودم یک خانم خانه هستم وهیچ کسب وکار ودرآمدی ندارم .

    آرزویم این است که یک خانم شاغل باشم ودرآمد داشته باشم با گوش کردن به این فایل فهمیدم باید صبر کنم تا خداوند هدایتم کند به یک کسب وکار و برای شروع کسب وکار قرض یا وام نگیرم وهمین پولی که در دسترس دارم ازش استفاده کنم.

    نگران فردا نباش واز لحظه لذت ببر هر زمان ذهنت را خالی کنی زندگی لذت بخش تر میشود

    تشکر از استاد عزیز وازدوستانی که کامنتم را خواندن

    وتشکر از خدایی که من رو در مسیر هدایت قرار داد ومن رو لایق این مسیر دانست خدایا شکرت

    إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ

    [پروردگارا!] فقط تو را مى پرستیم وتنها از تو یارى مى خواهیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فرزانه حری گفته:
    مدت عضویت: 2664 روز

    به توکل نام اعظمت بسم الله الرحمن الرحیم.

    سلام به همگی

    آغا این مورد رو من شخصا با پوست و گوشت و خونم با تک تک سلول های بدنم چشیدم و عجیب خفن شد نتیجه ش.

    قضیه از این قراره که ما یک ورشکستگی بزرگ و سخت رو تجربه کردیم سال 98 و این قضیه بی پولی ما تا سال 401 ادامه داشت.

    یه روز به علی گفتم آقا من میخوام برم یه جایی کار کنم که حداقل بتونیم کرایه خونه بدیم، یکم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که همین کارو کنیم. (قبلش در حد خیلی کم و محدود کار فروش چای رو انجام میدادم اونم توی خونه و بین همسایه ها).

    خلاصه رفتم توی یه شرکتی و کار بازاریابی رو شروع کزدم، حقوقش برای من خیلی خوب بود، برای ما که 3 تومن کرایه خونه نداشتیم بدیم عالی بود، سه برابر کرایه خونه حقوقش بود. خلاصه دو هفته کار کردم و همینجوری به این فکر افتادم که این انرژی که برای یه محصولی که اصلا علاقه ندارم صرف میکنم رو بذارم روی فروش چای که محصول خودمونه و علاقه دارم. همین کارو کردیم و خوب بود تقریبا نتیجه خوبی داشت. تا اینکه یه نفر از مشتریا بهمون پیشنهاد داد که چرا یه جای ثابت پاتوق نمیکنید؟

    اونموقع باورهای ضعیف و البته البته ترس خیلی زیادی که داشتم نمی‌ذاشت پاتوق کنیم و به همون بازاریابی مغازه به مغازه ادامه دادیم.

    تا اینکه یه روز تصمیم گرفتیم پاتوق کنیم، از اون روز نگم که تا حالا اینچنین ترس تو وجودم حس نکرده بودم،تا حالا اینطوری بین عقل و قلبم جنگ نبود. بعد کلی جنگیدن گفتیم نه باید بریم این کارو انجام بدیم. رفتیم پاتوق کردیم کنار پمپ بنزین کلارآباد، با سه تا گونی چای قد و نیم قد و کوچیک و بزرگ شروع کردیم. آخخخخخخخخ هیچوقت یادم نمیره اصن روز اول رو. یکم بعد یه آقای سن بالا اومد کنار ما بساط پرتقال پهن کرد، اونموقع یکم دلم گرم تر شد که خب الان شدیم دونفر و خوبه.

    یه هفته ای اونجا بودیم و با یدونه ترازو آشپزخونه که از قبل داشتیم(و باطریش دائم می‌پرید بیرون،خخخخ) شروع کردیم.

    بعد از یه هفته مکان رو عوض کردیم و رفتیم اول شهر کلارآباد پاتوق کردیم. اونجا یکم یکم پولامون جمع کردیم ترازو دیجیتال خریدیم، چادر برای بالای سرمون خریدیم که آفتاب و بارون اذیت نکنه، صندلی خریدیم، سماور آتیشی خریدیم، برچسب چاپ کردیم، بسته بندی هامونو مرتب کردیم، ویترین اضافه کردیم، لیوان شیشه ای و آب برای شستشو آوردیم، بنر چاپ کردیم و… روز به روز ایده میومد و ما فقط اجرا کردیم تا الان که دوسال از اون روز میگذره و خدای قشنگم اینجا مارو بلند آوازه کرده به صورتی که همه مردم کلارآباد مارو با عنوان خانوم چای فروش یا چای آتیشی کلا آباد میشناسم و خدا می‌دونه خدا می‌دونه که چقققققققققدر مشتری های خفن باحال پر انرژی ثروتمند چای زیاد بخر و اصن خاص داریم.

    استاد هرکسی اینجا پیش ما نمیاد، فقط اونایی که انرژی مثبتن، فقط اونایی که اهل حال خوبن، اونایی که لبخند روی لبشونه، ثروتمندا، پولدار فقط اونا میان پیشم و ازم چای میخرن و من الان در این لحظه شاکرترینم بابت اینکه کمک کرد جفت پا بپرسم روی ترسم و این جسارت رو به خرج دادم و با محدود ترین چیزایی که دم دستم بود کارم رو شروع کردم، الان مشتری دارم فقط بخاطر چای من از شهرهای اطراف میاد پیشم و علنی اینو میگه که فقط بخاطر شما ما اومدیم اینجا و اینهمه چای فروشی سر راه رو رد کردیم. الهی شکرت خدای قشنگ و مهربونم. چقد خوب شد که این کامنت رو نوشتم، الان یهوو به خود اومدم نفهمیدم کی شروع کردم به نوشتن که الان تموم شد،خخخ

    در پناه الله یکتا شاد باشید، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت، ماچ به همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1019 روز

    خدایاشکرت

    من الان کارمو شروع کردم

    بعد از چندسال کارگری ، کسب و کار خودمو زدم

    کوچیکه اما کسب و کار خودمه

    باهمان چیزی که داشتم

    خب میخام درس هایی ک گرفتم رو بنویسم بعداً به دردم میخوره

    برای اینکه کارمندت خوب کار کنه و با عشق برات کار کنه ، قدردانش باش و تمرکز به نکات مثبتش بذار و ازش تشکر کن ، اگر رئیس بازی دربیاری و بد صحبت کنی جواب نمیده و زمانی که تو بالاسرش نباشی کار نمیکنه

    خلاقیت اون آدم رو برانگیخته کن و بذار اونم نظرشو بگه ، به درخواست هایی ک درمورد کار داره توجه کن ، اون بیشتر با جزئیات کار سروکله میزنه

    تمرکز خودم باید تو کار باشه ، نه اینکه من برم سواحل آنتالیا کارمندان کار کنن

    درمورد فروش ،

    مشتری نمیدونه من چه خدمات و محصولاتی دارم باید یه کاری کنم ک متوجه بشه

    حالا از طریق دیدن یا شنیدن یا تجربه کردن ، من باید محصول مو معرفی کنم یه جوری

    البته اگ مدار مون خیلی خوب باشه خودشون میان ولی بهتره ک ظرف مونو آماده کنیم و درمعرض باران قرار بدیم

    درس دیگه

    هیچوقت بیشتر از پنجاه درصد ورودی رو هزینه نکن

    هرروز این سوال رو بپرس ک چه بهبود و تغییری میتونم تو کارم ایجاد کنم

    انتقاد پذیر باش و از انتقاد مشتری به درک بهتر برای بهبود کسب و کار برس

    هر مسئله ای پیش اومد ، بدون اولاً همه تو کسب و کارشون مسئله دارن . و به عنوان یک بازی بهش نگاه کن ک میخام این معما رو حل کنم تا رشد کنم نه قربانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مهری مردمی گفته:
    مدت عضویت: 2047 روز

    روزششم

    سلام به استادعزیزم وخانم شایسته ی سرشارازآرامش

    استادتکامل ……………….

    چقدرپرمفهوم هست چقدرکمک میکنه به درک ماازمسائل مون

    من یادمه اولین باری که تدریس خصوصی انجام دادم چقدرترس داشتم،تخته هم نداشتم ازیک تکه چوب ام دی اف که سفیدبوداستفاده میکردم که هنوزهم دارمش ازاتاق خواب خونه م شروع کردم تدریس میکردم باعشق،بعدمدرسه هارفتم ومسجدو…

    ازتدریس ریاضی وفارسی برای دوره ی ابتدایی شروع کردم وکم کم فراتررفتم والان پایه های هفتم وهشتم روهم درس میدم

    سعی میکنم به زبان ساده وقابل فهم برای بچه هاتوضیح بدم

    وچندوقتیه که دارم به تدریس ریاضی به صورت آنلاین فکرمیکنم امامقاومت دارم میگم

    چجوری فیلم بگیرم ،پایه دوربین ندارم ،لب تاپ ندارم که فیلم هام روذخیره کنم.

    وهمینجورموندم

    میخوام امسال مدرسه نرم چون مدارس غیرانتفاعی حقوق ناچیزی میدن

    باخودم میگم همون وقت رومیزارم وروی خودم کارمیکنم خداراههای دیگه روبرام بازمیکنه

    ان شاالله

    هرایده ای به ذهنم میادسعی میکنم اجراش کنم

    دوستدارشما

    مهری

    30خردادماه 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: