نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16 - صفحه 37 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    575MB
    55 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
    52MB
    55 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

795 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هادی صدقی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    سلام خدمت همه دوستان و استاد و اقای رضای با عشق

    خیلی ممنونم از اقا رضا گل که تجربیات موفقیت هاشون رو در اختیار ما گزاشتن و همچنین از استاد عزیز که زحمت پخش این فایل ها رو کشیدن و خداوند رو سپاسگزارم بابت این همه لطف و هدایت و دادن عشقی که از زبان اقا رضا و استاد با عشقم جاری کرد

    میدونی داری باهمون چکار میکنی استاد؟ داری ما رو مجنون میکنی واقعا وقتی اخر این فایل صحبت کردی به خداوندی خدا اگه ادم کر باشه میشنوه اگه کور باشه میبینه اگه لال باشه به حرف در میاد اگه لنگ هم باشه راه میوفته .واقعا اینو از ته قلبم میگم بی اغراق

    به نظر من اگه ادم بخواد بفهمه همین تیکه پایانی فایل بسشه اگه نخواد هم که هیچ اون دیگه نمیفهمه تمام

    اخرش یه دوره کامل بود و تمام

    به قول حضرت حافظ عزیز

    تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

    مگر اسباب بزرگی همه اماده کنی

    و به این شوری که در ما ایجاد میکنی واسه حرکت کردن واقعا این جایگاه برازنده شخص شماست

    و در اخر همه شما رو به خدای بزرگ و هدایت گر میسپارم تا یه روز دیگه و یه حال خوب دیگه

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    سلام استادعزیزوخانم شایسته دلنشین و همگی دوستان خوش انرژی

    چقدر دوست دارم این جمله رو که پول لاجرم بدنبال بهبود شخصیتی و بهبود مهارت میاد

    تحسین میکنم اقا عطارروشن عزیز رو وایمانی که ساختن… ماجرای تولد فرزندتون هم خیلی جذاب بود

    خداوند به زندگیتون سلامت برکت ثروت شادی وخوشبختی بیشتروعظیمتر عطا کنه

    از خداوند میخوام به من هم قدرت حرکت با ایمان رو عطا کنه … میدونم که عطا میکنه گام به گام دارم با خدا پیش میرم، یجاهایی یسری تمرینا واسم انجام دادنش سخته تا ناراحت میشم از خودم ، خدا بهم میگه اشکالی نداره از جایی که واست آسونتره شروع کن قدمهایی که میتونی رو بردار قدمهایی که نمیتونی رو من بهت قدرتش رو میدم …

    دیشب کفشدوزک دیدم، اون قسمت هدایت وهمزمانی بود که در کویر سندوایت ضبط کردید همون شب یه کفشدوزک اومده بود خونمون گفتم کفشدوزک از کجا پیداش شده اول گذاشتم داخل گلدون بعد هم از گلدون اومده بود بیرون،گفتم لگد نشه از خونه بیرون انداختم… بعدا در قسمتای اینده دیدم خانم شایسته کفشدوزک نشون داد همون قسمت کویرسند وایت بود که منم همون شب کفشدوزک دیده بودم … استاد گفتید نشونه ی خوبیه، خانم شایسته هم گفت معجزه ست..‌. سورپرایز شدم گفتم حالا بزار یک سرچی کنم کفشدوزک نشونه چی هست، ببینم چی میاد… نشونه خوش شانسی خوشبختی عشق رفاه و موفقیت وبرآورده شدن آرزو

    دیگه در مورد افسانه هایی که در موردش هست توضیح داده بود واینکه چرا به این حشره میگن ladybug, یا ladybird واینکه برای اولین بار کفشدوزک ها هفت نقطه ای به نام مریم مقدس نامیده شده است…

    نوشته بود اگه درخونه کفشدوزک دیدید به تعداد خالهای پشتش دلار بدست میارید… گفتم عه خالهاش رو نشمردم… یه جادیگه نوشته بود حتما تاحالا خالهای کفشدوزک رو شمردید، بالای 12 خال داشته باشه گیاهخوار و آفت مزارع هست و 7خال گوشتخوار ودوست انسانها..‌. بعد پیش خودم میگفتم عه من که تاحالا خالهاش رو نشمردم… شب بعدش مامانم داشت تی وی طبیعت رو نگاه میکرد یادم از کفشدوزکه افتاد به مامانم میگفتم راستی میدونی کفشدوزک نشونه چی هست همون لحظه تی وی زوم کرد روی کفشدوزکی که روی برگ نشسته بود مامانم گفت اسمش رو اوردی اومد، نه نمیدونم …

    دیشب دوباره کفشدوزک اومده بود خونمون ایندفعه خالهاش رو شمردم

    البته من اعتقادی به افسانه هاش و اینکه به تعداد خالهاش دلار بدست میاری اینا ندارم ، صرفا کنجکاو شدم واینکه نوشته بود حتما تاحالا خالهای کفشدوزک رو شمردید احساس کردم من استثنام که تاحالا نشمردم گفتم یوقتی زشت نباشه خال کفشدوزک نشمرده ازدنیا برم

    بقول اقای عطار روشن عزیز که میگفت فایلهای استاد رو میدیدم میگفتم خدا این پیغام واین لحظه رو واسه من فرستاد…خدا میخواست با اون کفشدوزک کویر سندوایت از زبان استاد و خانوم شایسته به من اطمینان قلبی برآورده شدن آرزوهام رو بده

    از وقایع این روزام بگم که

    چندروز پیشا در جهت امتحان چیزهای جدید میگو خوردم ، هیچوقت حاضر نبودم طعمش رو بچشم، بنظرم ظاهرش چندش میومد، ولی گفتم این دفعه امتحانش میکنم…

    صورتم سرخ وبرافروخته شده بودو شروع کرده بود به سوزش و ورم کردن، فکر کردم از افتاب سوختگیه ، چشمام که شروع کرد به ورم پیش خودم گفتم عجب افتاب سوختگی هست که چشمام ورم کرده، یهویی یک تصویر از فیلمی که چندسال پیشا دیده بودم که طرف صدف خورده بود تنگی نفس گرفت داشت میمرد اومد جلوی چشمم …ذهنم جرقه زد حساسیت یعنی حساسیته ، من اصلا سابقه آلرژی نداشتم، البته چرا خیلی سالها پیش یه مدتی بود به فلفل حساس شده بودم گلوم متورم میشد که نمیدونم چطوری خودش خودکار خوب شد … سرچ کردم حساسیت به میگو… و علائم انافیلاکسی و انژیوادم اومد عکسا رو دیدم دقیقا شبیه بود، چهره م داشت شبیه وزغ میشد خدا بهم رحم کرد بموقع رفتم دکتر دوتا امپول زدم از وزغ به هَمِستری که داخل لپهاش غذا قایم کرده ارتقاء یافتم والان نسبت به سلامتیم وچهره ی انسانیم وزیباییم سپاسگزارترم… اگر من گذشته م بود در مواجه با این صحنه میگفت چقدر من بدشانسم یا خدا داره مجازاتم میکنه،یا عمرا دیگه سمت ناشناخته برم، چقدر استرس میگرفتم وگریه میکردم که من دارم میمیرم چقدر عصبانی میشدم و غرمیزدم و به زمین وزمان چرت وپرت میگفتم

    ولی من جدیدم گفت خدایاشکرت که به ذهنم اوردی چی هست تا برم دکتر ، خدایاشکرت بموقع رفتم ، یادخانوم شایسته افتادم که زنبور نیشش زد وگفت که حتما برای بدنم خوب بوده و از صحبتهای مامانش در مورد آجیش که عقرب نیشش زده بود میگفت….

    گفتم خدایا شکرت حتما یه خیروخوبی واسه م داشته…

    وزیباییهای سفرم رو به خودم یادآور شدم

    همزمانی بالا اومدن دلفینها به محض رسیدن قایق ما، که قایقران گفت شما خیلی خوش شانسید واینکه قرار بود دلفینا رو ببینیم کسی چیزی از لاکپشت نگفته بود، انتظار دیدن لاکپشت رو نداشتم اما تقریبا همزمان با دلفینها یک لاکپشت هم اومد روی اب نفس گرفت…

    اینکه چندین وچنددفعه جت دیدم که اثر رد سفیدش روی اسمون و ابرا و کوه ها صحنه رو جالبتتر میکرد

    اینکه شترسواری رو امتحان کردم

    وپروانه های نارنجی و زرد و سفید بطرفم میومدن و از کنارم میگذشتن

    اینکه فیلمبرداریم همزمان شد با اقایی که از روبرو میومدوداشت آواز میخوند وخانمی که لبخندزنان به دوربین دست تکون داد

    اینکه آدما هم شده بودن مامور نشون دادن زیباییهای بیشتر، زیباییهایی که از نگاه من غایب بود رو آدمهای دیگه بهش اشاره میکردن که توجه م به سمتش جلب میشد

    پرنده هایی که دیدم و راه رفتن صدفها ، ماهی های رنگارنگ ، گلهای رنگارنگ

    رقص پدری با دختربچه ش و رقصیدن گروهی از خانمها، ریسهای نوری درختا ، اِلمانهای زیبا

    دوتاگربه ای که اومده بودن کنار من میومیو میکردن ،گفتم وایستید غذام رو که آوردن بهتون میدم، دیدم یکیشون شروع کرد بامنگوله ی شالم بازی کردن و

    بعدش رفتن…غذا رو که اوردن گفتم خدایا بفرستشون بیان میخوام بهشون غذا بدم ، نمیدونم چرا نفرستادشون

    یبارم روی نیمکت نشسته بودم کلاغه روی درخت روبرویی قارقار میکرد گفتم ای بابا توئم بااون صدات ، برو بگوخوش صداتون بیاد، ایندفعه همزمانی جالبی رخ داد به محض اینکه کلامم منعقدشد همون لحظه کلاغه پریدرفت و همون لحظه یه پرنده اندازه گنجشک نشست شروع کرد به آواز خوندن…

    خیلی وقتا از یادم میره من قبلیم چطوری بود ومن جدیدم با فایلهای شما شکل گرفته…استادعزیزم وخانم شایسته دلنشینم عاشقتونم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    منصور حاجی رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم که از وقتی با شما آشنا شدم معنای واقعی آرامش رو تجربه کردم از شما بی نهایت سپاسگزارم

    استاد عزیزم تضادی در ذهن من ایجاد شده که از شما درخواست میکنم لطفا این موضوع رو برای من شفاف کنید تا درکش کنم

    شما همیشه مخالف بورس و بازارهای مالی این چنینی بودین البته من اینو درک میکنم که مفهوم حرف شما اینه که نباید بخاطر اینکه باورهای ضعیفی که در مورد ثروت داریم و اینکه بخاطر رویای یک شبه پولدار شدن افراد به سمت این بازارها میرن به سمت این بازارها بریم و باید باورهای درست درباره پول داشته باشیم تا ثروتمند بشیم ولی چیزی که باعث تضاد در ذهن من شده اینه که الگوی اصلی من برای شغلی که عاشقش هستم وارن بافت هست و نتایج فوق العاده ای هم کسب کردن و کل ثروتشون رو از سرمایه گذاری در بورس و خرید سهام کسب کردن و این صحبت شما یه تضاد در ذهن من ایجاد کرده نسبت به شغلی که عاشقش هستم و حدود 2 سال هست که دارم آموزش میبینم و زمانی که به تسلط قابل قبول برسم میخوام از همون سرمایه کمی که خودم دارم شروع کنم به کسب درآمد و کم کم رشد کنم و حتی به نتایجی بالاتر از وارن بافت هم برسم.لطفا تفاوت دیدگاه خودتون نسبت به این بازارها و موفقیتی که وارن بافت از این شغل گرفته رو بیشتر برای ما باز کنید تا متوجه مسیری که دارم میرم بشوم از شما سپاسگزارم بابت تمام تاثیرات عالی که در زندگی من داشتین و حال خوبی که الان دارم تجربه میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      ابراهیم خانلرپور گفته:
      مدت عضویت: 2221 روز

      سلام دوست عزیز

      استاد قبلا تو دوره ثروت 1 هم اشاره به این موضوع داشتن .

      منظور ایشون وارن بافت یا تریدرهای بازار نیست که برای پولسازی مهارت کسب میکنن .

      تاکیدشون به کسانیه که بدون مهارت و به نیت یه شبه پولدار شدن ( مثل قمار) بدون تخصص یا از طریق کانال های سیگنال اقدام میکننه .

      وارن بافت با تخصصش یه تاجر در بازارهای الکترونیکیه و اصول کارش با یه تاجر در بازارهای فیزیکی هیچ فرقی نداره .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    زینب بچای نصاری گفته:
    مدت عضویت: 1133 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی

    بازهم مثل همیشه فایلتون بی نظیر بود

    فیلمی که آقای عطار روشن هم ضبط کردند هم بی نظیر بود و توضیحات شما بی نظیرت

    من استاد خودم چند سال در این قانون جذبم و دقیقا حدود 5 ساله ولی شاید اول به فکر ثروت بودم و ثروتمند شدن

    ولی اصلا ناراحت نیستم که چرا تا الان به ثروت دلخواهم نرسیدم ولی در این مسیر به سلامتی کامل واینکه اصلا در این چند سال دکتر نرفتم و حتی بچه هام خداراشکر هیچ کدومشون دکتر نرفتند و اینکه به اون آرامش کامل رسیدم اون آرامشی که در زندگی نداشتمش

    واز وقتی با شما هم هستم و وارد سایت شما شدم زندگی م عالی و عالیتر شده و آرامشم بیشتر و درآمدم هم بیشتر شده خداراشکر

    ولی به نظر من درک این قانون و ورود و شناخت این قانون اول از همه از درون خودت و روی رفتار و اخلاق خودت شروع میشه و تغییرات را خود درک میکنی و میفهمی ولی به قول شما استاد دیگران فقط ثروت و پول ومیبینن ولی مهم خودتی که شناخت کامل از خودت پیدا می‌کنی بعد کم کم خدای خودت را می‌شناسی که اونم هم باز به درون خودت هست و کسی آنها را نمیبینی وفقط تو اینها را درک میکنی و لمس میکنی

    ولی دختر 14 سالمه فهمیده ومیگه مامان اخلاقت و حتی حرف زدنت با چند سال پیش خیلی خیلی فرق کرده والان با سه تا دخترام دوست هستم قبلاً خیلی عصبی بودم و همش استرس استرس

    ولی الان همه‌ی چیز و میسپارم به خدا و میرم جلو

    و می‌دونم که به همه ی اهدافم میرسم به لطف خدا جونم عاشقتم خدا

    ومیدونم تو همیشه و در همه حال ناظر منی

    خدا جون ببخشید اگه گاهی به نجواهای شیطان گوش میدم ولی باز میام و فقط چند ذکر میگم و دوباره اون حس خوبه اون آرامشه

    الا بهذکر الله تطمین القلوب

    واقعا فقط با ذکر تو قلب و جونم آرامش میگیره

    استاد از اینکه همه فایلتون منو یاد خدا میندازه از شما متشکرم هر وقت توسایت هستم فرکانسم بالای بالاست خداراشکر بابت استاد عباس منش و سایت عالیشون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1327 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    -ثروت نتیجه ی بهبود باورها و شخصیت ما در تمام زمینه ها است .

    -همه افراد همیشه به دنبال پول هستند و صرف اینکه چیزی را می خواهیم، وارد زندگی ما نخواهد شد. همه چیز بستگی به باورهای ما دارد.

    – ممکن است باورهای ما در زمینه ی درستی باشد که زودتر به آن دست خواهیم یافت.

    -مهم این است که قانون را به درستی درک کنیم چون قانون ثابت است و می توان به آن دست یافت اصل قانون یکسان است اگر آن را به درستی درک کنیم می توانیم در تمام زمینه ها از آن استفاده کنیم.

    -با دیدن الگوها می توانیم به ذهن منطقی خود ثابت کنیم که دستیابی به تمام خواسته ها امکان پذیر است.

    – اگر باورهای ما تغییر کند شرایط ما تغییر خواهد کرد. هر چقدر شرایط ما تغییر کند باز هم بیشتر و بهتر از آن خواهد شد.

    توضیحات تکمیلی استاد:

    وقتی ایشان با برنامه های استاد اشنا شدند شروع به تغییرات کردند با غیبت نکردن تمرکز بر روی کسب و کار شروع کسب و کار با همان امکانات کنونی و ادامه دادن و دیدن الگوها اتفاقات رخ داد و همان گونه که ظرف وجودی ایشان بزرگتر شد و سراغ کار عجیب و غریب نرفته و قدم به قدم ادامه دادند نشان می دهد اگر تصمیم گرفته از همان جایی که هستیم شروع به بهبود شخصیت و تغییر خودمان قدم به قدم کنیم با توجه به بزرگ شدن ظرفمان نعمت های زیادی بدست خواهیم اورد.

    نقش خود را برای تغییرات پر رنگ ببینیم. خداوند بی نهایت عادل است و مانند نور خورشید به همه یکسان می تابد. نشانه ها را تعقیب کرده و قدم به قدم پیش رفته خداوند ما را هدایت می کند اما ترس ها اجازه نمی دهد این موضوع را باور کرده و حرکت کنیم. استاد شروع کردند به ارزش خلق کردن و کمک کردن عاشقانه بدون چشم داشت، خداوند درها را برایشان باز کرد. خداوند هوای همه را دارد اما به اندازه ای که ما حرکت می کنیم درها را باز می کند همه بر می گردد به ایمان و باور و توکل ما . قبل از تغییرات در زمینه ی ثروت تغییرات درونی در ایمان و توکل ما اتفاق خواهد افتاد از آگاهی های استاد باید در عمل استفاده کنیم به سراغ جایی برویم و ارزش خلق کنیم همه ی ما منحصر به فرد هستیم و اگر با داشتن باورهای مناسب به سراغ کسب و کار مورد علاقه ی خود رفته و ارزش خلق کنیم ثروت به سراغ ما خواهد آمد. بی نهایت روش برای خلق ارزش وجود دارد مثال ها و الگوهای بسیار زیادی وجود دارد. به سراغ مهارتی برویم که به آن علاقه داریم و فکر نکنیم که هیچ شرکت یا فردی بتواند برای ما کاری انجام دهد زمانی که ارزش خلق می کنیم مهارت و توانایی های ما بهتر شده و مسیر رشد ما بیشتر می شود وقتی توانایی خلق ارزش داشته باشیم قوی تر خواهیم شد و پول به دنبال ما خواهد آمد.

    همه چیز از ارزش خلق کردن، حرکت کردن، قدم برداشتن و لذتی که از کسب مهارت خود می بریم به وجود خواهد آمد. ارزش خلق کنیم، ثروت به دنبال ما خواهد آمد. برده ی پول نباشیم وقتی ما به کسب و کار مورد علاقه ی خود می پردازیم در آن حرفه ای می شویم اگر باورهای درستی داشته باشیم و حرکت کنیم به آرامی درها باز خواهد شد با همان شرایط و امکانات کنونی در دسترس خود شروع کنیم و به دنبال خلق ارزش باشیم. در ابتدا باید بتوانیم ذهن خود را در مورد مسائل مالی کنترل کنیم حرکت کرده و قدم ها را برداریم به ریشه ها باز گردیم که از حرکت و رفتن به سراغ مهارت مورد علاقه ریشه می گیرد.

    نجواهای ذهن خود را کنترل کنیم همه ی ما در شروع کار نجواهای ذهنی داریم باورهای خود را درست کرده و ارزش خلق کنیم خواسته های ما قدم به قدم با بهبود خودمان شکل می گیرد هر بار باید بهتر عمل کنیم و خود را بهبود دهیم.

    خط مشی ثابت این است که حرکت کنیم و قدم برداریم تا خداوند درها را برای ما باز کند از همان جایی که هستیم و با امکانات کنونی خود حرکت کنیم. هر روز باید افکار خود را با شنیدن باورهای درست و افکار مثبت ایمان و توکل و حرکت کردن بمباران و افکار خود را مدیریت و حرکت کنیم قدم برداریم به اندازه ای که ارزش خلق می کنیم به همان اندازه به ثروت پایدار دست خواهیم یافت. زمانی که مهارت های خود را افزایش می دهیم در آن حرفه ای خواهیم شد با همان امکانات و شرایط کنونی خود آغاز کنیم حرکت کنیم ذهن خود را کنترل کنیم ارزش خلق کنیم. مهارت ما هرگز کاهش نخواهد یافت. زمانی که مهارت های خود را افزایش دهیم ثروت از بی نهایت طریق به سمت ما خواهد آمد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1416 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    نشانه امروزم

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (200)

    اى کسانى که ایمان آورده اید! (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید و (در برابر دشمنان نیز) پایدار باشید (و دیگران را به صبر دعوت کنید) و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید، شاید که رستگار شوید.

    تولید ثروت = خلق ارزش

    فارغ از این که دلار ، سیستم حکومتی، دولت ، مردم در چه وضعیتی هست ، پول و ثروت به سمت ما به آسانی و طبیعی میاد .

    چون عامل بیرونی را دخیل در تولید ثروت ندانستیم.

    فقط باید در مسیر موفقیت ثابت قدم باشیم و تمرکز بالایی در هدف خود داشته باشیم و هرچه به هدف و به کارمان علاقه داشته باشیم تمرکز ما هم بالا میره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    افسانه گفته:
    مدت عضویت: 2251 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و همه دوستان هم فرکانسیم

    مدتی بود دنبال دلیلی بودم برای اینکه چرا با اینکه دارم روی خودم کار میکنم اما نتایج فقط در حد نشانه باقی میمونن و بعد ادامه کار استپ میشه. تا اینکه دوره فوق العاده هم جهت با جریان خداوند اومد روی سایت و من بی درنگ خریداری کردم و همونجور که حدس میزدم این دوره توی همین شروع عالی بود برام. الان میگم جریانش رو. بعد از گوش دادن به جلسه اول و‌دوم متوجه اولین ایراد کارم شدم که توی کامنت جلسه دوم دوره خلاصه وار توضیحش دادم . من فکر میکردم با روزی نیم ساعت گوش دادن به فایلا دارم شق القمر میکنم و بعد ذهنمو ول میکردم به امون خدا و عملا به جز تایم های پراکنده ای که ذهنم درگیر اگاهی ها بود در ادامه کاملا رها بودم و اجازه میدادم هر ورودی وارد ذهنم بشه یه روز جدی هستم و یه روز رها و عملا هیچ مومنتمی شکل نمیگرفت.توی جلسه دوم استاد همون اول جلسه یه نکته طلایی عنوان کردن که نخواهید کسی رو‌با خودتون همراه کنید به دلیل اینکه بقیه در مدار شنیدن این اگاهی ها نیستن و شما رو‌هم با خودشون به مدارهای پایین تر میبرن .با خودم گفتم خب الحمداله این یکی کار اشتباه رو من سالهاست که دیگه انجام ندادم و خیالم راحته از این بابت. اما به شب نشده مچ خودمو گرفتم و به همسرم عنوان کردم که دوره جدید اومده روی سایت. اولش که اینو گفتم خودمم نمیدونستم منظورم چی بود و چرا اینو گفتم. اونم گفت فقط اینو بهت میگم که صد سال دیگه اضافه از خدا عمر بگیری مادامی که صدت‌ رو نمیزاری بی فایده است حتی نود و نه هم فایده نداره. من سریع گارد گرفتم که تو قضاوت میکنی و از نتایج من خبر نداری و شروع کردم به کتمان حقیقت که کم نیارم و اونم میگفت نتایج تو گویای همه چیزه و یه جورایی غیر مستقیم بهم گفت سعی نکن به کسی توصیه کنی این دوره ها رو اول خودت بهش عمل کن. چقدر حرفاش بهم برخورد اما نتیجه ای که این موضوع برای من داشت این بود که متوجه شدم این ایراد درون منم هست که دوست دارم همسرم همراهم باشه توی این راه و اونجوری که با اطمینان راجب خودم فکر میکردم نبود و عملکردم چیز دیگه میگفت. انگار ذهنم داشت بهم دروغ میگفت برای اینکه وانمود کنه ایرادی نداره توی این مورد که نخاد تغییر کنه و این حس دلسوزی توی ناخوداگاه من هست و‌نمیزاره با ارامش جلو‌ برم و مدام پشت سرمو نگاه میکنم ببینم شریک زندگیم هم دنبالم میاد یا نه ؟نکنه من برم بالا و اون جا بمونه ! نکنه جهان راه ما رو‌از هم جدا کنه!……البته همسرم قبلا از دنبال کننده های پر و‌‌ پا قرص این دوره ها بود و‌ما با هم رشد کردیم و‌بالا اومدیم ولی بعد که کارمون خوووب گسترش پیدا کرد اون توهمی که من دیگه همه چی رو‌ بلدم ما رو از مسیر پرت کرد بیرون. همسرم کامل رها کرد و منم دست و پا شکسته ادامه میدادم با اینکه تغییراتمون کاملا به مثابه از فرش به عرش بود.من دیگه اون تعهد قبل رو نداشتم و دوباره باری به هر جهت زندگی میکردم البته همسرم از اول باورای مالیش از من بهتر بود برای همین الان هم درامدزاییش ادامه داره اما توی جنبه های دیگه ازجمله حال درونی خوب ، شدیدا تنزل کرده و به همین دلیل هم دوس داشتم اونم دوباره برگرده به شرایط قبلی. اول از صحبتش با اون لحن بدی که بهم گفت حس بدی گرفتم اما بعد با خودم گفتم همچین بی راه هم نمیگه اما دقیقا نمیدونستم خب الان باید چجوری متعهد تر باشم؟ چیکار باید کنم؟ نکنه مسیر کاریم اشتباهه ؟ و هزار تا شک و شبهه دیگه. روز بعدش دنبال جواب سوالم توی سایت بودم و هدایت شدم به فایلای نتایج دوستان . الله اکبر من وقتی فایلای اقای عطار روشن رو پلی کردم دلم میخواست فقطططط گریه کنم چون دقیقا حس و حال شش سال پیش خودم که با اموزه های استاد عزیزم اشنا شدم تداعی شد برام و بیاد اوردم مسیر قبلیم رو .همینجا میخام از ایشون تشکر کنم که چقدر با جزییات حس و حالشون رو به یاد آوردن و خالصانه و صادقانه به زبون اوردن و چقددددددر این 10 تا فایل راه گشا بود برای من و چقدررررر یاداوری کرد برام حس و‌هوای شش سال پیش خودمو و دیدم متعهد بودنم به انچه از استاد میشنیدم و اشتیاقم به درک و عمل به قوانین با عملکرد الانم خیلی متفاوته .اون زمان من از صب تا شب سر کار بودم و فقط ظهرها یک‌ساعت وقت داشتم برای ناهار و‌من ترجیح میدادم به جای خوردن ناهار از محل کار بزنم بیرون و توی کوچه های اطراف پرسه بزنم و با خودم در مورد قوانین صحبت کنم و‌فایها رو گوش کنم شاید تایمی که در روز روی این اگاهی ها متمرکز بودم کم بود ولی همین کافی بود تا حسم فوق العاده باشه و کل وجودمو بگیره و مثل یه بازدارنده عمل کنه برام وبا حس فوق العاده برمیگشتم سر کار .من هدایت شدم به کار جدید و با اینکه کار قبلیم تضمین شده تر بود چون پتروشیمی بود و اون زمان توی حوزه کار کارمندی حقوق و‌ مزایاش بالاتر جاهای دیگه بودو‌کارم کاملا مرتبط با رشته تحصیلیم بود و‌من هفت سال درسش رو‌خونده بودم تا مقطع ارشد و‌دوازده سال کار کرده بودم توی اون زمینه و از طرفی من هیچ حسابی نمیتونستم روی کار جدیدم کنم چون تازه بهش ورود کرده بودم و‌نااشنا بودم و از نظر مالی هم هیچ تضمینی نبود ولی من شجاعانه از کارم استعفا دادم چون هم علاقمند بودم به کار جدید و هم ایمان داشتم که جهان با منه اگر خودم رو‌همجهت کنم باهاش .‌ یادمه روزی که استعفا دادم رئیس بخش بهم گفت کاش منم شهامت تو رو داشتم و سالهاست میخام اینکارو‌کنم و نمیتونم و‌من بیشتر مطمعن شدم که کارم درسته.استاد واقعا درسته این صحبتتون که خط مشی همه شبیه هم هست از یک تعهد واقعی شروع میشه و بعد عمل به انچه ازت برمیاد با همین چیزهایی که داری و بعد درها باز میشه و اینقدر نرم اتفاق میافته که تو یه ذره شوکه نمیشی از اتفاقات و یه روزی به خودت میای میبینی زندگیت هیچ ربطی به گذشته ات نداره چون تو تغییر کردی و اینم بگم ما شاید خودمون متوجه تغییرات نشیم ولی با مرور ردپاهایی که توی این سایت میزاریم بعدها میفهمیم قبلا چجوری فکر میکردیم و الان چطور. چند وقت پیش داشتم کامنت های اوایل اشناییم با سایت رو‌میخوندم و متوجه شدم چقدر باورهای داغونی داشتم که الان حتی از یادم رفته و‌کاملا محو شدن از ذهنم امااین مسیر انتهایی نداره و برای منی که مدتیه سست دارم قدم برمیدارم توی این مسیر که به طبع باعث شده نتایج یه جورایی لاکپشتی بشن و برای رفتن به مدارهای بالاتر همت دوباره میخاد تعهد دوباره میخاد چون چرخ مومنتم از حرکت ایستاده و نیاز به جدیت دوباره برای یک شروع طوفانی دیگه داره.

    استاد عزیزم بعد از دیدن این 10 تا فایل من اومدم اینجا که تعهد بدم به خودم و خدای خودم که ایراداتی که باعث میشه منو از مسیر الهی خارج کنه و حسم رو توی روز مره نسبت به خودم بد کنه رو برطرف کنم

    اولین مورد نحوه رفتارم با فرزندانم هست که این روزا حس میکنم بدترم شده و با کوچکترین خطایی سرشون داد میزنم و تحقیرشون میکنم و گاهی به کتک هم میرسه و بلافاصله بعدش حالم گرفته میشه و تا چند ساعت بعدش حس بدم ادامه پیدا میکنه و از اینکه شده یه عادت رفتاری بشدت ناراضی هستم از خودم و بایستی متعهدانه سعی کنم روی این موضوع کار کنم و خاتمه بدم بهش.

    یه موضوع دیگه که حس نارضایتی نسبت به خودم ایجاد میکنه موضوع رانندگیم هست که با اینکه ماشین شخصی خوب دارم ولی اکثر مواقع با اسنپ رفت و امد میکنم و این بهونه ها روبرای خودم میارم که شاید ادرس رو گم‌کنم و دیر برسم شاید توی ترافیک بمونم و دیر برسم شاید جای پارک گیرم نیادو نتونم سر وقت برسم… در صورتی که دلیل اصلیش ترس از رانندگی هست که ناشی میشه از یک تجربه و‌خاطره بد از این موضوع.

    و اما تعهد سوم که اینجا به خودم و خدای خودم میدم اینه که به هر انچه استاد عزیزم به زبون جاری کنه عمل کنم و‌وحی منزل بدونم و توی این مسیر استمرار داشته باشم و قلبم رو حساس کنم به حس بد وبشه خط قرمزم . من متعهد میشم که مثل رضای عزیز حتی اگر شرایط سخت شد و نجواهای منفی اومد استمرارم رو حفظ کنم حتی اگه زمان هایی شرایط سخت بشه و حتی همه اونهایی که دوستشون دارم و‌توی خیلی موارد قبولشون دارم بگن راهت اشتباهه باز روی تعهدم به عمل به صحبتهای استاد عزیزم باقی بمونم چون قانون همیشه یه نتیجه‌ رو میده طبق قانون پیش بری نتیجه خوبه حتی اگه کل مردم دنیا نخان یا مخالف باشن وبر خلاف قانون کیهان پیش بری با مخ میخوری زمین حتی اگه بازم کل مردم جهان موافقت باشن . مثل کاری که اقا رضای عزیز کرد در خصوص نقد کار کردن و پاره کردن چکها و این موضوع در عمل سخت هست و واقعا رضای عزیز تحسینتون میکنم از این بابت. احسنت به شما . خدایا شکرت حس و حالم امروز عالیه و حس تولد دوباره دارم خدایا شکرت به خاطر اینکه بقول اقا رضای عزیز در زمان حیاتم استاد فوق العاده ای چون شما رو دارم و از این بابت تا همیشه مدیون خدای خودم هستم. استاد بی نظیرم خداوند پشت و پناهتون باشه خیلی سپاسگزارم در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فائزه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    سلام به استاد گرانقدرم و‌ همه‌ی عزیزان هم فرکانسی

    من جلسه چهارم دوره فوق العاده دستیابی به رویا‌ها هستم وقتی عکس دوره از شما در بندرعباس و آمریکا رو امشب دیدم قند تو دلم آب شد و ذوق کردم که تونستم این دوره رو تهیه کنم و خداروشکر از این گنج بی پایان شروع به استفاده کنم امروز که از سر کار برمیگشتم

    که البته شغلم رو هم مدیون آموزه هاتون هستم علی رقم همه ی تلاشام که قبلا هم با اصرار بدنبال استقلال مالی بودم و کلی تلاش میکردم براش و همیشه به بن بست میخوردم ‌و یا نهایتا پایدار نبود و برام امید بخش نبود و باورها منفیم قلبه میکردن

    تو ماشین با خودم گفتم خوبه که کسایی که از کار برمی گردن کسی هست براشون خونه رو مرتب کنه استراحت میکنن و نهار رو براشون آماده میکنن که یهو یاد صبحش افتادم که غذا رو خودم آماده کردم و روی گاز داره با شعله ی کم میپزه حتما آماده خوردن شده این اومد تو ذهنم که خب منم خودم برای خودم غذا آماده کردم و از خودم پذیرائی میکنم همه ی اینها تو کمتر از یک دقیقه تو ذهنم بود که ناخود آگاه با خودم شروع کردم به خوندن قسمتی از آهنگی که تو مسیر خودش پلی میشه تو ماشین کلا مثبت نیست بجز این قسمتش که میگه

    خوبه خوب بلدی به خودت تکیه کنی خوبه و در ادامه میگه دمتم گرم

    کلی ذوق کردم که ذهنم با انجام تمارین با دقت و منظم عادت کرده به مثبت فکر کردن و باعث شد بفهمم که مسیر ساختن باورهام درسته و نشونه ای شد که در مسیر فرکانس مثبت قرار گرفتم

    با سپاس از مریم جان گرامی که مصداق بانویی محکم و الگویی قوی که با نشون دادن زندگی و روندشون در انجام هرکاری ما خانوم‌ها روهم تشویق می کنن که مثل ایشون قوی و متکی به ذات باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    مهرداد پورفردی گفته:
    مدت عضویت: 1304 روز

    من سلام میکنم به استاد عزیز و مریم جان امیدوارم یه روز ازنزدیک ببینمتون آرزوی موافیقت بیشتر میکنم بهتون .و من الان یک سال هست که با شما آشنا شدم از طریق یکی از همکاران که توی یک اداره شرکت نفتی هستیم در بندرعباس با شما وسایتتون آشنا شدم .البته یه چیزم بگم قبلش من توی اینستاگرام به صورت اتفاقی فایل های شما میدیم و اینکه دیگه هدایت شدم به سمت سایت اینم خواست خدا بود من دنبال تغییر بودم از خدا خواسته بودم قبلش و هدایت شدم که دیگه شروع کردم آگاهی های، سایت از، رایگان شروع کردم فایل های،دانلودی از صبح که بیدار میشدم اول گوش میدام یک فایل بعد میرقتم محل کار . وتمام تمرکزم شده بود آگاهی های که گفته میشد دیگه طوری شده بود که زمان رانندگی گوش میدادم زمان که محل کار وقتم آزاد میشد هم کاملا گوش میدادم خونه همین طور خلاصه اتفاقی که افتاد اول احساس خوب حس آرامش توی وجود من زنده شد بعد ادامه دادم از اونجای که استاد بیشتر صحبت ها توی فایل ها اسم شهر من بندرعباس در موردش میگفت که اونجا بودن دیگه خیلی ذوق میکردم خیلی حس قشنگی داشتم در واقعه یه نشانه از طرف خداوند دونستم که من باید تغییر کنم توی همی ابعاد زندگیم . و خیلی دوست دارم یکی از دوره های استاد خرید کنم که اونم به همین زودی میخوام بگیرم دوره روانشناسی ثروت دوره دوازده قدم . چون حس میکنم آماده شدم برای دریافتش به دلیل این که من این یک سال واقعا تمامی فایل های استاد که به صورت رایگان در اختیار گذاشتن که همین جا جا داره تشکر کنم استفاده کردم اتفاق های خوبی که برام افتاده توی این یک سال اگه بخوام بگم آرامش بیشتر شده . شادیم احساس خوب دیگه اخبار تلوزیون تعطیل از، اونجای که دوست داشتم یک شغل برای خودم داشته باشم بیزینس داشته باشم محصولات خودم بفروشم جز رویای من بود این کار چون من سال ها کارمند بودم توی نقطه امنی بودم یه حقوق بود اونم قسط میدادم وتصمیم گرفتم که دیگه وام نگیرم و شغل خودم رو داشته باشم و کار مورد علاقه که به لطف خداوند و آگاهی های استاد عزیزم من هدایت شدم مغازه رو اجاره کردم بیزینسم که علاقه داشتم کیف کفش شروع کردم و بازم اونجا اولش سخت بود فروشی نداشتم بازم فیل ها رو گوش میدادم و شکر گزار بودم و بعد از چند روز من فروش کردم یدونه کفش فروختم چقدر من ذوق و خوشحال بودم که فروختم دوباره شکر گزار همون یک دونه ای که فروختم بودم هی بیشتر شد تازه شروع کردم شغلمو کلی ایده دارم براشون اینم باز ار خداوند سپاسگزار که استاد رو بهم معرفی کرد و سوالی که از دوستان دارم یا استاد که پیام من رو میخونن دوست دارم کمکم کنن من حسمو گفتم و بازم میگم من از لحاظه کاری بخوام بگم من چون عشقم علاقه حسم نسبت به کار خودم بزینسم عالیه دوستش دارم که داشته باشم میخواستم ببینم من کار کارمندی که هستم میخوام بیرون بیام واقعیتش خیلی سخته برام چون 12 سال من استخدام هستم حقوق عالی مزایای عالی پاداش های عالی ولی احساس میکنم مسیر من نیست و میخوام شغل خودمو داشته باشم ممنونم از دوستان اگه به نظر بنده پاسخ بدن و از استاد عزیزم بایت این آگاهی ها تشکر میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    گل گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم استاد عباسمنش گرانقدر و جناب استاد عطارروشن گرامی

    و سپاس از این فایل فوق‌العاده ک هرروز واقعا منتظر قسمت بعدی بودم و چقدررر ازش درس گرفتم.

    درس فهم درک باور؛مثلا یکیش اونجا ک آقا رضا درمورد فروش نقدی گفتن..

    چقدر فهمیدم ک با شرایط موجود باید پیش برم و واقعا اعمال و رفتارم عوض باید بشه نه فقط حرف توخالی ک این هم تکاملی هست و میتونم با انجام ایده ها این تکاملی سرعت ببخشم

    بی نهایت درس گرفتم ازش و خداروشکر میکنم برای این همه آگاهی و مسیر زیبایی ک از زبان شیوا و خوش صحبت آقارضای عزیز دریافت کردم..

    تمام فایل های تصویری روی فلش گذاشتم ب تی وی تا از اول تا آخر بذارم و هی دینگ دینگ تو مغزم زنگ بخوره و برای خودم پلن بچینم ببینم کجای کارم‌ . درسته بچه مدرسه ای و نی نی کوچیک دارم و کلی مسئولیت ولی اصل کار روی خودم کار کردنه. اصلش همینه . خداروشکر بخاطر جریانات اخیر؛ واتساپ و اینستا چندین ماه ک پاک کردم و لیزری تر در یک گروه قوانینی هم هستم و خودمو بستم ب دیتاهای قوانین .. و خداروشکر هزاران بار ک چقدر زیبا منو هدایت میکنه به بهترین ها . خداروشکر میکنم برای دسترسی ب جناب عطارروشن و خدمتشون هم پیام تشکر و قدردانی را بعد از تک تک فایل ها داشتم و بازی هم از استاد عباسمنش عزیزم سپاسگزارم ک وقت گذاشتن نکات عالی رو واضح تر مطرح کردن ک آنقدر با عشق برای افراد سایت این فایل های ارزشمند رو هدیه قرار دادن. جناب عطارروشن کامنت عالی شمارو خوندم چقدر همسر عزیزتون مرجان خانوم رو تحسین میکنم ایشون چقدر باورهای فوق‌العاده داشتن ک بعد از اینکه شما روی خودتون کار کردین و یجورایی از سر راه فکرایشون کنار رفتید ؛ ایشون ب خودشکوفایی رسیدن و انقدر عالی و جانانه کسب و کار خودشون رو بدون حتی این آگاهی ها پیش بردن و پیشرفت کردن . درود بر ایشون و باورهای عالی درمورد روابط و ثروت ایشون ک ک همراه باشما بود و الان هم ثمره ی دلچسب و خوشایند رو تجربه میکنن نوش جونتون و گوارای وجود

    خداروشکر میکنم برای این قوانین ثابت جهان هستی

    امیدورام منم نتایج روابطی ثروت و سلامتی و .. رو یک روز برای استاد عباسمنش عزیزم بفرستم و ایشون لذت ببرن .

    استاد مهربانم بینهایت عشقی ک دارید؛ سلامتی تون و اندام رویایی تون ؛ روابط آزادی عاشقانه تون؛ هدف والا و رسالت زندگی ساز و الگوی توحیدی بودنتون رو تحسین میکنم و بی نهااایت خداروشکر میکنم ک در این زمانه با شما هستم . استادجانم و مریم عزیزم دوستتون دارم ^

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: