این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2023/02/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-02-14 22:22:142024-09-24 19:35:13نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
787نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
جهان ما را باورهای ما میسازه واین را الان میتونیم ببینیم که چقدر از نعمتها را داریم توی زندگیمون تجربه میکنیم و خداوند در عین عدالت نعمتها را دراختیار همه قرارداده اما هرکس به اندازه ارزشی که خلق میکنه و باورهاش از اونا برداشت میکنه پس بیاییم بیس جهان که فراوانی و سادگی است را باور کنیم وتحسین کنیم این دو باور را که هرچه تاکید کنیم این باورها را به همان مقدار وارد زندگیمون میشه وبدونیم که خالق زندگیمون هستیم
سلام استاد عزیز امیداورم همیشه حالتون عالی باشه من خیلی از باورهام قوی تر شد بعد از دیدن این نتیجه های بی نظیر دوستان و انگیزه گرفتم که با قدرت و ایمان بیشتری دست به تغییر و عمل بزنم من 2 ساله تریدرم و شما میگین که این کار خلق ارزش نیست میخواستم توضیحات دقیق تری بدید خیلی متشکرم از فایل های رایگانی که همیشه روی سایت قرار میدید من روزی چند بار سایت رو چک میکنم و عاشق فایل های رایگان شما هستم در آخر اگر میشه carl runefelt رو در یوتیوب سرچ کنید این جوان 27 ساله یه الگو فوق العاده ایه که در کمتر از 4 سال از صندوقداری یه سوپر مارکت به زندگی رویاهاش در دبی رسیده و ماشین رویاهاش رو خریده و از جوان ترین کارآفرین های ارزدیجیتال هست لطفا اگه میشه تو یکی از فایل هاتون راجب این الگو صحبت کنید
این جوان ادعا میکنه که تمام موفقیت هاش از طریق قانون جذب بوده و شعارشم اینه که زندگی الان من اثبات جواب دادن قانون جذبه. خیلی ممنون میشم که این الگو رو برسی کنید و راجبش نظرتونو بگید
سلام به استاد عزیز و مریم جان و هم خانواده ای های نازنین!
خدا رو شکر که هنوز کمی از فایل آقا رضای عزیز مونده بود و ما باز هم چشممون به جمال ایشون روشن شد و گوشمون صحبت های دلنواز ایشون رو شنید!
خیلی نکته ی مهمی رو گفت رضای عزیز که پول و ثروت چیزی نیست که من برم دنبالش! من باید ویژگی های درونی، شخصیتم و مهارتم رو درست کنم، پول نتیجه ی این بهبود شخصیت منه! نتیجه ی بهبود نگرش منه! همون صحبت امام علی که “روزی به دنبال تو می آید”
نکته ی مهم بعدی این بود که گفت من اگر یک تصمیمی گرفتم، اگر حرفی رو از شما باور کردم، هرگز شک نکردم، در سخت ترین روزها شک نکردم! شاید یه جاهایی افکار منفی هم غلبه می کرد با توجه به تاثیر دیگران و فضای کشور و اینا…ولی اون بِیسی که در من ایجاد شده بود از صحبت های شما انقدر محمکه که همیشه در نهایت غلبه می کرد به اونا!
و جمع بندی استاد:
وقتی آقا رضا با برنامه های استاد آشنا شد، اولین قدم این بود که شروع کرد به باور کردن اون صحبت ها، شروع کرد به کنترل احساسش به شکلی که احساس بهتری داشته باشه، شروع کرد از جایی که بتونه یه سری تغییرات رو در خودش ایجاد کنه. از غیبت نکردن، تمرکز داشتن روی کارش، لباس بهتر پوشدن، مودب تر صحبت کردن، تمیز کردن محیط و بعد ادامه داد با توجه به الگوها و صحبت ها که دیگه چکی کار نکنه، نقد بخره و نقد بفروشه و شروع شد اتفاقات افتادن و حرکت کرد و حرکت کرد و همینطور که ظرفش بزرگ تر شد، ایمانش قوی تر شد، نتایج رو بیشتر دید، با توجه به اون تعهد و ایمانی که داشت، خداوند ایده های بهتری رو بهش داد، اونم از همونجایی که بود دوباره ادامه داد، سراغ هیچ کار عجیب و غریبی هم نرفت، هدایت شد به یک مسیر زیبا، شروع کرد به ارزش خلق کردن، ادامه داد، ادامه داد، قدم به قدم…یعنی این یک case study فوق العاده ست که نشون میده از همون جایی که هستی اگر شروع کنی به تغییر باورهات و اگر ایمان داشته باشی و اگر حرکت کنی در مسیر علاقه ت و اگر از همون جایی که هستی شروع کنی به بهبود دادن شخصیتت، به تغییر خودت، به تغییر باورهات، قدم به قدم با توجه به میزانی که ظرفت بزرگ تر میشه، با توجه به آمادگی که پیدا می کنی خداوند مسیرهای بزرگ تر، قدم های بالاتر و هدایت های بیشتری رو برات داره. و این مسیر ادامه داره تا ابد.
نکته ی مهم اینه که نقش خودمون رو برای تغییرات پررنگ ببینیم. یعنی فکر نکنیم که خداوند همینجوری الکی یه سری درها رو باز کرده برای آقا رضا. خداوند عادله! با توجه به ظرفی که آماده میشه و با توجه به ایمانی که به وجود میاد، ما فالو میکنیم ایده های خداوند رو، الهاماتمون رو، نشانه ها رو، و قدم به قدم پیش میریم. یعنی ما باید نقش خودمون رو، نقش تغییر شخصیتمون رو، نقش حرکت کردن به سمت جلو رو خیلی پررنگ ببینیم. فکر نکنیم خدا برای یکی میخواد برای یکی نمی خواد.
عاشقتونم استاد جان و بی نهایت خوشحال شدم که بعد از چند روز روی ماهتون رو دیدم. انشاالله که در مسیر جدید موفق باشید و خداوند به بهترین شکل هدایتتون کنه مثل همیشه!
فایل نتایج دوستان چقدر محشره و بینظیر مثل همه فایل هاى این سایت،که من با تغییر مدارم و بالا رفتن درک و آگاهى هام بهشون هدایت میشم،مثلا چند روز پیش به فایل هاى محشر زندگى در بهشت هدایت شدم منى که هیچ وقت دلم نمیخواست اونا رو ببینم و فکر میکردم حوصله سر بر باشن،نمیدیدم چون در مدارش نبودم،خیلى جالبه استاد دیشب خوابم نمیبرد شروع کردم از قسمت یک به دیدن فایلا بعدم چشمام از خواب داشت درمى اومد و من معتاد سریال شده بودم و تا قسمت ٨ فکر کنم دیدم و چقدر عالى بود چقدر درس داشت،استاد همین یک تغییر در من بود چون اگه حتى اوایل امسال بود و من بى خوابى به سرم میزد نمى اومدم زندگى در بهشت ببینم و اونقدر باور،خواسته در وجودم شکل بگیره بلکه یک سریال بى معنى میدیدم که اساسش باورهاى اشتباهه تا از زندگى فرار کنم مثل معتادها،اما زندگى در بهشت دیدم تا بفهمم زندگى چجوریه و بهشت کجاست،دلم میخواد اینا رو بنویسم،پریشب همینجورى سمبل از فایلاى زندگى بهشت رو داشتم میدیدم که فایل تهیه قورمه سبزى خانم شایسته نازنین رو دیدم که با دقت و عشق و ظرافت داشتن آشپزى میکردن و وجودِ این بشر از بس صلحه که اصلا لازم نیست حرفى بزنن کارهاشونو ادم میبینه انگار تو عمق وجودش ته نشین میشه،قبل اینکه خونه تمیز کردن هاى ایشون رو ببینم هیچ وقت فکر نمیکردم خونه تمیز کردن اینقدر کار قشنگ و لذت بخشى باشه و دیروز تو قسمت پنجم فایل آشپزى شما رو دیدم وااى خداى من،استاد چقدر عشق بودید،فقط دلم میخواست از شدت دوست داشتن محکم بغلتون کنم،چقدر لذت بردم و خندیدم به روش آشپزى تون،بعد با خودم فکر کردم چقدر استادِ نازنینِ من به حرفهایى که میگن واقعا عمل میکنن اینکه سبک خودتون رو داشته باشید اینکه به روش خودتون زندگى کنید،استاد من فایل قورمه سبزى خانم شایسته رو دیدم با اینکه خودم در پختن قورمه سبزى ادعا دارم اما هنوز چون پایه هاى عزت نفسم قوى نشده با خودم گفتم خداروشکر دورُبر ما کسى نیست اینجورى آشپزى کنه چون در حضور همچین ادمى،ادم اصلا اعتماد به نفس نداره که آشپزى کنه بس که ایشون قدرن،استاد اما چقدر درس داشت برام،شما با همچین ادمى زندگى میکنید و به سبک خودتون آشپزى میکنید،احسنت به شما،احسنت به هردوى شما بزرگوار که این فایل ها رو براى ما اماده میکنید،هر قسمت سریال کلى برام درس داشت،ایمانى که عمل مى اورد،استاد من متوجه تعییراتم میشوم،استاد من همین اول امسال یادمه از یه استاد ارزهاى دیجیتال مشاوره تلفنى گرفتم و ایشون میگفتن هزینه اموزش ٢٠ میلیون هست و من اون موقع فکر میکردم براى ثروتمند شدن حتما باید همچین چیزهایى سرمایه گذارى کنم و خودم یادشان بگیرم،اون موقع چیزى از باورها اینجور که بعد رگبارى دیدن فایل هاى شما فهمیدم نمیدانستم البته الان هم چیز زیادى نمیدانم اما گفتید خودتان رو با دیروزتان مقایسه کنید،استاد در کامنت قبلى امم اشاره کردم شما زندگى رو براى من آسان کردید و دلیل اینکه حرفهاى شما باور پذیره برام صداقت،عشق و نتایجتون هست،استاد من همیشه به عنوان ادم ساده بین دوستان و کسانى که منو میشناختند معرفى میشدم چون بلد نبودم فى البداهه دروغ بگم،همیشه ته دلم دوست نداشتم دروغ بگم اما دروغ نگفتن رو ضعف میدونستم اما الان همیشه به راست گو بودنم افتخار میکنم و حتى با افتخار میگم من ترجیح میدم راست بگم تا با دروغ منعفتى کسب کنم و این دست اورد من بعد از گوش دادن به فایلاى شماست،استاد من همیشه خوبى هاى ادم ها رو بهشون میگفتم اما با برچسب چاپلوس و پاچه خوار مواجه میشدم اما الان به راحتى هر ویژگى مثبتى را تحسین میکنم و به این کارم افتخار میکنم،استاد دیدن زیبایى ها رو از سریال سفر به دور امریکا یاد گرفتم منى که همیشه در هر چیزى ایرادات رو میدیدم،استاد من کاملا متوجه میشم که چقدر زندگیم دست خودمه،دست باورهامه،استاد در نقش قربانى فرو نرفتن رو شما بهم یاد دادید و چقدر حس قدرت و رهایى بهم دست میده جاهایى که مچ ام رو میگیرم که ببین خودت اینو خلق کردى،دیگرانى در زندگى تو وجود ندارند،استاد من هیج وقت تو زندگیم وام یا قرض نداشتم،بجز همین امسال که من وام گرفتم تا قرض بدم به مادرم،الان میفهمم چقدر عجیب و واقعا اون روزى که این تصمیم رو گرفتم هیچ چیز از چیزهایى که الان میدانم رو نمیدانستم،هرچند بعدش مادرم هم ازم قرض نگرفت و من وامى گرفتم که اصلا لازمش نداشتم و در اولین فرصتى که با هدایت الله خواهد بود میخام همه اون وام رو تسویه میکنم و الان که ٢ قسط از قسطهاشو دادم کاملا اون سلب انرژى و تمرکزى که شما ازش صحبت میکنید رو میفهمم،و همین الان متوجه شدم چه همزمانى و هدایت قشنگى که اگر من این وام رو الان و در این زمان نمیداشتم شایذ اینقدر خوب متوجه این سخنان گهربار شما نمیشدم،استاد من فعلا جلسه سوم از قدم اولم اما همین سه جلسه تغییراتى که در من ایجاد کرده رو متوجه میشم میدونید چه حسى دارم،انگار یه ادم جدید داره متولد میشه و از نشونه هاى این ادم جدید اینه که دیگه عجله نداره،نمیتونم حسم رو توصیف کنم اما خوشحالم که قدم ها و تغییراتم هرچند کوچک دارند رخ میدهند،دیگه نمیگم چطور،بلکه میتونم لذت ببرم و براى اولین بار شاید تو زندگیم،قطعا اولین بار خیلى ریز و کوچک میتونم خواسته هامو باور پذیر ببینم بدون اینکه عجله کنم و بگم پس کى،خیلى جزئى ها استاد ،اما همین جزئى بودنش هم برایم شیرین و لذت بخش است،استاد منى که هیچ وقت به صداى قلبم گوش نمیدادم الان صداشو میشنوم نمیگم همیشه به نداش عمل میکنم اما همین شنیدن صداش براى ادمى مثل من یه قدم بزرگه،خانم شایسته تو سریال زندگى در بهشت گفتن تغییرات کوچیک در نهایت میشن قدم هاى بزرگ،الان وقتى حسم بد میشه کامل متوجه میشم از کجا داره اب میخوره مگر وقتایى که خودمو بخام گول بزنم و فرار کنم که همینم خوبه،چون من همیشه خودمو گول میزدم،در پایان فایل هاى نتایج آقاى عطار روشن عزیز براى من هم کلى درس داشت و من اکثر کامنت هاى ایشون رو قبلا خونده بودم و در واقع ماجراى زندگى ایشون رو میدونستم اما ذکرشون از زبان خودشون واقعا لذت وصف نشدنى اى داشت براى منى که اونقدر تعهد و نکته سنجى این شخصیت رو تحسین میکنم که از مدت ها پیش این گزینه که وقتى ایشان کامنت گذاشتن بهم ایمیل بیاد رو فعال کردم و اونقدر زیبا مینویسند و بیان میکنند که ادم لحظه به لحظه و مکان ها رو تصور میکنه،حتى من مغازه ابزار یراقشون رو تصور کردم اونقدر که قشنگ توصیف کردند،میدانم خیلى نوشتم و جسته و گریخته اما دوست داشتم بنویسم،نمیدانم اگر در مدار آگاهى هاى این سایت و آشنایى با شما نبودم زندگى چطور بهم میگذشت،بینهایت سپاسگزار وجودتون هستم
استاد از این فایل بسیار لذت بردم چه صحبت های اقا رضای عزیز که برخواسته از قلب شون و عمل به اموزه های شما و قوانین بدون تغییر خداوند بود و چه از توضیحات تکمیلی شما که مثل اب روی اتیش قلبم بود اونجایی که مراحل را یکی یکی وبا دقت توضیح دادین
1-از همون جایی که هستیم شروع کنیم
2-از تغییر خودمون شروع کنیم
3-هواسمون به هدایت های الهی باشه
4-برای کاری که دوست داریم ارزش خلق کنیم
5-تعهد داشته باشیم به خودمون
6-ذهن مون و نجواها را کنترل کنیم
7-قدم های کوچیک براداریم تا نتیجه ها بیاد
و فقط فقط ادامه بدیم
استاد عزیزم راستش من امشب تازه معنی کلمه (ارزش) را فهمیدم نمیدونم چند توی فایل های شما و جاهای دیگه این کلمه را شنیدم ولی انگار تازه درک کردم البته فکر میکنم که فهمیدم چون زمانی که شما گفتین باید ارزش خلق کنیم رفتم توی رویا ،،،که ای دل غافل من مدت هاست میخوام نتایج پایدار داشته باشم توی شغلم و چه کار باید بکنم خدایا من (مثلا)همه چی را بلدم،،،، که به این فایل هدایت شدم تا اونجایی که گفتید باید ارزش خلق کنید تا ثروت به سمت تون بیاد یه لحظه جا خوردم چون من میخواستم ثروت خلق کنم که له ارزش برسم
تازه فهمیدم معنی عشق را و عاشق کار بودن را چیزی شما خیلی به اون تاکید میکنید
استاد عزیزم از شما بسیار سپاس گزارم بابت اموزه هاتون
و همچنین خدارا بسیار سپاسگزارم بابت اشنایی با شما و این سایت
استاد عزیزم توی قسمت قبلی درمورد این که بعضی ها از فایل های شما اون چیزی را که میخوان متوجه میشن یا میشنون ،،در مورد موضوع ارزش خلق کردن در مورد من صدق میکنه و من با بد متوجه شدن یا براداشت اشتباه خودم باعث شدم من برده پول بشم و جالب اینجاست که فکر میکردم مسیرم درسته
و اگر این توضیح را به این فایل اضافه نکرده بودید شاید نه که صد در صد همچنان توی گمراهی باقی میموندم
نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم فقط میتونم بگم خدا قوت
من وحید گلباف متعهد میشوم
به جای عامل بیرونی روی بهبود خودم متمرکز بشوم
متعهد میشوم یه چکاپ فرکانسی کلی از خودم بگیرم
متعهد میشوم به اصل توجه کنم
متعهد میشوم برای کارم ارزش خلق کنم (که همین لحظه چند ایده بهم الهام شد)
متعهد میشوم تمام فایل های نتایج دوستان را با دقت دوباره گوش بدم
متعهد میشوم فقط روی خدا حساب باز کنم
متعهد میشوم هدف ها و ارزو هایم را بخش بخش دنبال کنم
متعهد میشوم خصلت خوب در خودم ایجاد کنم
متعهد میشوم که خودم را ارزشمند ترین هدیه خداوند بدانم و به خودم احترام بگزارم
و چیزایی که تجربه میکنم چیزی جز این نمیتونه باشه که خدااا فققققط داره برای من همه کارارو انجام میده
انگار فقط منم فقط من تو این دنیام
که حتی قانونا تغییر میکنن به نفع منه
همون چیزیه که میخوام
که همه چیز همه چیز همهههه چیز همه ی شرایط همه باتوجه به شرایط من و خواست من تو کار مورد علاقم داره پیش میره
کارایی که بقیه انجام میدن
قانونایی که جهانی عوض میشه دست من نیست
اما به نفع منه برای منه چیزیه که من میخوام
میگم احساس میکنم مسیرم درسته
چون هرفایلی میذارید از نتایج دوستان الگوبرداری از افراد موفق
یا الگوهایی که طبق جلسه چهار دوره عزت نفس دارم پیدا میکنم
همه و همه و همه و همهههه نشون میدن مسیرم درسته دارم درست میرم کارمو درست انجام میدم
امروز هنگام تمرین یه لحظه به خودم اومدم دیدم خیلی خوشحالم و احساس خوبی دارم ازاین کاری که دارم انجامش میدم داشتم لبخند میزدم درواقع میشه گفت میخندیدم و تو همون لحظه تمام حرفای شما درمورد لذت بردن انجام کاری که عاشقشی و..اومد تو ذهنم
و حالا حرفای شما اولین فایل از لذت بردن و افزایش مهارت احساس خیلی خوبی بهم داد
احساس کردم این مسیر کاملا درسته
استاد من دقیقا داشتم به این فکر میکردم که مسیر اقارضا به چه شکل بود و ازکجا شروع شد
خیلی برام جالب بود که شما هم این فایلتون دقیقا درمورد همین بود(لبخند)
مسیر درسته
درسته درسته …
تمام نشانه ها اینو میگن(لبخند)
شما درمورد ثروت میگفتید اما تماما چیزی بود که میخواستم بشنوم من
مطمئنم که در بهترین زمان شنیدم
مطمئنم..
چقدرخوبه که اصل رو میگید و من یادگرفتم که دنبال اصل باشم
تو همه ی الگوها و برام مهم نباشه تو چه شرایطی بوده چه تفاوتایی از نظر عوامل بیرونی داشتیم
هرچند گاهی ذهنم میخواد بهم بگه که نه شرایط اونا بهتر بوده بهتر میتونستن ذهنشون رو کنترل کنن
اما وقتی میخواست درمورد شما یا اقا رضا اینو بهم بگه باخودم گفتم
من اصلا میدونم بدهکاری چقدر میتونه سخت باشه آرامش آدم رو بگیره چقدر کنترل ذهن در اون شرایط سخته یانه !؟؟؟
من اصلا میتونم حتی تصورش کنم؟
فقط همین یه مورد..
و وقتی ذهنم اینو شنید کاملا سکوت کرد
و وقتی الان شنیدم که به شما هم حالت نصیحت گونه میگفتن که مسیرتو تغییر بده
شماهم نتایجی که بیشتر دیده بشه (نه درونی و شخصیتی)نبوده تو زندگیتون و بقیه مسخره میکردن یا میگفتن این داره چیکار میکنه ولی بازهم احساستون رو خوب نگهداشتید و ادامه دادید و ادامه دادید و ادامه دادید چون باور داشتین چون نتایجش رو خودتون دیده بودین
دقیقا چیزی که باعث میشه هرکدوم از ما باشما ادامه بدیم سالها همین دیدن نتیجه اس
استاد وقتی داشتم به الگوها فکر میکردم خیلی برام جالب بود که یه سری چیزا خیییلی واضح بین همشون یکسانه و یادمه چندشب پیش که داشتم به این موضوع فکر میکردم با خودم گفتم چرا اینقدر واضح هست ولی قبلا متوجه نمیشدم یا بقیه متوجه نمیشن ؟
ردپای توحید
اعتماد به نفس
افزایش مهارت
امید
انگیزه بالا، ادامه دادن ادامه دادن ادامه دادن
کنترل ذهن
کاملا واضح دیده میشه اما خیلی وقتا حتی خودشونم نمیفهمن بخاطر چی بوده
و مثال هایی حتی از افراد معروف که تا زمانی که داشتن باانگیزه و باورهای مناسب ادامه میدادن نتایج بوده و همین که دیگه فراموش کردن یا انگیزه و هدفی نداشتن خلاصه به هردلیلی که ادامه ندادن نتایج هم کمرنگ و کمرنگ و کمرنگ تر شده تاجایی که محو شدن اصلا
استاد این صحبت هارو رو باید بارها و بارها و بارها و بااارها بشنومش
به قول یکی از دوستان که کامنتش تو فایل چگونه در آمد خود را در یکسال سه برابر کنیم توسط استاد خونده شد،
وقتی روی خودمون کار میکنیم اون جوری نیست که یهو یه اتفاق عجیب تو زندگیمون بیفته،بلکه این قد ساده و بدیهی نتایج رخ میده که از دیدگاه بقیه یا حتی خودمون این روند طبیعی زندگی بوده،به همین دلیل تعهدمون را از دست میدیم و ورودیهای ذهنمونا کنترل نمی کنیم و میبینیم با همون روندی که رشد کردیم بر می گردیم سر خونه ی اول.
واقعا چقد قشنگ گفته بود
من دارم میبینم هر وقت متعهدانه ورودیهاما کنترل کردم،سپاس گذار بودم و در یک جمله کانون توجهم رو خواسته هام بود نه ناخواسته هام،دیدم که نتایج زندگیم از همه طرف خیلی خوب پیش می ره.
حتی به وضوح دیدم از دوستانی که خیلی رابطه زیادی باهم داشتیم ولی تو مسیر من نبودن خیلی راحت و جالب از هم فاصله گرفتیم.
قوانین خداوند بی تغییر هستن.
ولی این وسط نجواهای شیطان باعث سستی و تنبلی و شک و تردید میشه که به مسیرمون با قدرت ادامه نمیدیم و باعث میشه ایمانمون ضعیف بشه .
این کار شیطانه که ما را از مسیر منحرف کنه و احساس بد و ناتوانی بهمون بده.
تمام دوره ها و فایلها تمرین تمرکز روی خواسته هاست.
ما یاد میگیریم با توجه به داشته هامون و تمرکز رو خواسته هامون به احساس خوب برسیم و طبیعتا رخدادهای خوبی را تجربه کنیم.
دوستانی که مثل آقا رضا نتایج فوق العاده ای از هر جهت گرفتن بخاطر اینکه تمرکز بیشتری روی ورودی های ذهنشون گذاشتن و این باعث میشه رو احساس خوب مدت زمان بیشتری بمونن و نتایج احساس خوب بیشتر هم که مشخصه.
یکی از دوستان من نتایج مالی عالی تو زندگیش گرفته.
من هر وقت با این دوستم یه روز ساعاتی باهمیم،قشنگ تا چند وقت در آمدهای عالی کسب میکنیم.
اینجا نتایج داشتن الگو و باور کردن اینکه میشه و کنترل ذهن و وارد کردن الگوهای مناسب چه تاثیر عالی داره.
اون دوستانی که نتایجشون عالی بوده خودشونا بمباران کردن از فایلها و ورودی های عالی و باور کردن چنین در آمدها و چنین زندگی کردن را که وجود داره.
پس به سمتش هدایت شدند.
ماشالله بهشون.
چندی پیش داخل یه سر رسید قدیمی یه صفحه ای پیدا کردم که چند سال پیش نوشته بودم.
از شرایط داغون اون موقع خودم و اهداف آیندم.
وقتی خوندمش اصلا باورم نمیشد.
دقیقا مثل فیلم راز شده بود.
اول اینکه من فراموش کرده بودم در چه شرایطی بودم و الان اوضا چقد عوض شده و این نشون میده چقد فراموشکاریم.
دوم هر چی نوشته بودم که خدایی اون موقع برام اهداف بزرگی بودند همه را خیلی وقت بود که داشتم.
اینا همش پیام خداونده که میگه قانون ثابته اگه نتیجه نیست ایراد از خودمونه.
خدا را شکر میکنم که با این سایت الهی و این استاد بزرگ و شما دوستان گل آشنا هستم و از آگاهی هاتون انشا اله که استفاده میکنم.
امروزبا رفیقم رفتم دفترمدیریت پرستاری تا ببینم تصمیم نهاییشون برای درخواست های من چی بوده!
اما مترون جلسه بود و سوپروایزر گفت من ی خبرای ریز دارم
بین خودمون بمونه،مثل اینکه میخوان ازت خواهش کنن حداقل تا بعد عید بمونی و بعدش بری(ایام عید بیمارستان شهر ساحلی خیلی شلوغه)ولی تو نشنیده بگیر و با خود مترون صحبت کن …
بعد باهم برگشتیم بخش …فکرم مشغول بود …ولی کلامی و ذهنی دائم تکرار میکردم
میگفتم خدایا من تسلیمم ،تو بگو ..من هیچی نمیدونم …اصلا نمیدونم برم خوبه یا بمونم،نمیدونم مرخصی خوبه یا انتقالی …
تو بگو،تو حرف بزن،تو کمک کن،تو الهام کن…
واقعا ذهنم خالی بودو هیچ ایده ای نداشتم …
چند دقیقه نگذشت …خداوند جواب داد :
رفیقم گفت ببییین سعیده! برو به مترون بگو،اوکی من تعطیلات عید میام بهتون کمک میکنم به شرط اینکه بزارید این ماه برم !
به نفعتم هست،از شلوغی ها و دید وبازدید عید درامانی…
به همین وضوح …به همین سادگی
فقط گفتم دمتتتت گرم! رفتم پایین!
مترون هنوز جلسه بود،ساعتم رو نگاه کردم گفتم اگر تا ده دقیقه دیگه اومد بیرون یعنی من باید این حرف هارو بهش بزنم!
تو سالن قدم میزدم که یکی از سوپروایزرها( که نود درصد بیمارستان باهاش مشکل دارند ومن اگاهانه همش روی خوبی هاش تمرکز کردم) دستم رو کشید بیاد اینجا بشین خسته میشی …
اینم نشونه ی خدا دیدم …
خلاصه دقیقا اخر اون تایم ده دقیقه ای که گرفتم ،مترون اومد بیرون …خیلی عجله داشت …گفت کار دارم باید برم سریع …
و من رهاتر از همیشه …لبخند زدم،گفتم برم ؟ی وقت دیگه بیام ؟
بعد خودش وایساد …
با همون لحن صحبت کردنش که پر از عجله ست ..گفت ببین من با درخواست مرخصیت مشکلی ندارم،ولی بزار بعد عید خواهشا،نیروهامون کمه !
گفتم خانم … عید مشکل دارید؟
من 15 روز عید میام کمکتون،کشیک میدم،ولی الان من مشکل دارم نمیتونم تا بعد عید صبر کنم …
نگام کرد،گفت باشه حله!بقیه ش رو با مسئول بخشت هماهنگ کن !
بله استادجانم …از فضل خدا با 3 ماه مرخصیم موافقت شد …به همین قشنگی…
منی که این همه سال جنگیدم،این همه مدت به همه رو انداختم،شرک ورزیدم …
فقط با روی خودم کار کردن …خداوند قدم به قدم هدایتم کرد …
به قول مسی …اگر میخواستم خودم برنامه ریزی کنم، هیچ وقت نمیتونستم مثل پلنی که خدا برام چید ،انقدر خوب همه چیز رو بچینم …
اول بچه هام رو فرستاد گرگان !گفتم چشم !
بعد گفت اسم انتقالی رو نیار!بگو 6 ماه ماموریت میخوام برای گرگان وبرمیگردم،گفتم چشم!
دستان خداوند اومد ماموریت رو توی سیستم ثبت کرد بدون اینکه من دست به کیبورد کامپیوتر بزنم!
بعد بدون اینکه من روحم خبر داشته باشه یک نفر از بیمارستان گرگان اومد درخواست انتقالی داد برای بیمارستان ما !
و درواقع اگربا ایشون جابه جامیشدم،میتونستم انتقالی کامل بگیرم!
(سال های قبل همش بنر هام رو میرفتم دم بیمارستان های گرگان میچسبوندم،بلکه یکی ببینه و بخواد جابه جا بشه باهام!حالا من نشستم روی دوش خدا،خدا دستشو فرستاد که بیادبیمارستان ما بنر بزنه!کسی نمیخواد گرگان بره من جاش بیام؟؟؟؟؟)
ولی استاد به قول رضاجان،اساس اموزش هام درست بود!
من حتی به این انتقالی و جایگزینش نچسبیدم …
باید ی کمیته تشکیل میشد تا همه ی مسئولین بیمارستان درخواست من رو بررسی کنند و اوکی بدن!هر هفته به ی دلیل مسخره تشکیل نمیشد!
شیطان نجوا میکرد انقدر بیمارستان لفتش میده،همین ی نفرم پشیمون میشه و از دستش میدی!
محکم بهش گفتم،من ایشون رو پیدا نکردم که الان نگران از دست دادنش باشم!
من کارهای اداریم رو به خدا سپردم!
همه ی اتفاقات به نفع من پیش میره!
تو کامنت قبلیم گفتم چند روز بعد، خدا تو خواب بیداری بهم گفت حالا برو درخواست مرخصی با حقوق بده!
نفهمیدم چرا!ولی این ی قدم جدید بود!گفتم روچشمم !
وفرداش درخواستم رو دادم …
همه میگفتن موافقت نمیکنن …میگفتن امکان نداره ..میگفتن به هزارتا دلیل رد میشه!
من اروم بودم مثلهمیشه…خودمم تعجب میکنم چه جوری تونستم ذهنم رو کنترل کنم !فقطمیگفتمهر اتفاقی بیفته خیره!
استاد من الان میفهمم پلن خدارو …
اگر با انتقالی من موافقت میکردن!من ازین بیمارستان میرفتم تو ی بیمارستان دیگه!
روز از نو،روزی از نو!
باید پشت هم کشیک میدادم،تازه بیمارستان شهر بزرگتر،کشیک های بیشتر …
ولی من درخواستم از خدا ازادی مالی و زمانی و مکانی بود!
خواسته م توحید بود!خواسته م درومدن از کارمندی بود …
و این مرخصی بهترین پلن خدا برای من بود …
تا هم وقتم ازاد بشه!هم حقوق داشته باشم!هم تمرکزی روی خودم کار کنم تا بزودی درخواست انصرافمم رو بنویسم به امید خدا!
الان که برمیگردم به عقب میبینم،تموم اون قدم ها رو اگر برنمیداشتم …اصلا این نتیجه پیش نمیومد …
حتی امروز هم خدا برام برنامه ریزی کرد ،که سوپروایزر بهمون تقلب برسونه،بگه داستان چیه!بعد جوابش رو به زبون رفیقم بیاره و من برم به مسئولم بگم و موافقت کنه بدون هیچ مقاومتی …تازه ازم خواهش کردن! برای عید بیام …
کلمه به کلمه ش برای من درس بود ، آگاهی بود …. میتونم از توکل کردن های تو ، از تسلیم بودن هات ، از عمل کردنت به نشانه ها و هدایت های خداوند ، حسابی یاد بگیرم و اون رو توی مسیر زندگی خودم اجرا کنم
دوست عزیزم
در پناه خداوند باشی و هر روز در حال پیشرفت در مسیر علاقت
اگه غیر از این نتایجت باشه باید تعجب کرد. یعنی اونقدر عالی روی خودت کار کردی و اونقدر بی نظیر ایمان عملیت رو نشون دادی و شجاعت قدم برداشتن رو به جهان نشون دادی که به طور قطع و یقین بهتر و طلایی تر از این در انتظار تو خواهد بود.
برات از خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم بنده شایسته و توحیدی پروردگار.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام سعیده جان کامنت تاثیرگذارت رو خوندمو لذت بردم ازش بهت تبریک میگم که کارهات روون پیش رفت و با مرخصیت موافقت شد قطعا که روی شانه ی خدا نشستی عزیزم و ایشالله همه چی همین طور عالی برات پیش بره؛ خدایا شکرت بخاطر وجود دوستانی مثل شما که مسیرشون رو انقدر قشنگ برامون مینویسن قدم به قدم تا یه تلنگری بشه واسه هممون که تو این مسیر هستیم و تسلیم هدایت خداوند باشیم،من دنبالتون میکنم و دوست دارم همیشه همین طور با شور و هیجان بیای از نتایج توحیدیت برامون بنویسی…
تجربیات نابت از زندگی احساس بسیار خوبی ب من دست داد و من لذت بردم از این همه پلن های زیبایی ک خدا برات چیده چقدر هم قشنگ چیده اگ یکی از بیرون ببینه باورش نمیشه ولی کار خداست حرف ندارع توش هیچ اما و اگری نیست سعیده بهت افتخار میکنم ک خدا آنقدر برات خوب چیده ک خودت خواستی و خدا هم برات خواسته ..من هم چند مورد از این پلن های زیبا تو زندگیم دارم ی روزی حتما میگم ..
خداروشکر میکنم بابت این همه زیبایی این همه دقت ونظم
خدارو شکر بابت نتایج عالی که از قوانین بدون تغییر خداوند گرفتی.
راستش من اول چون هم فامیلم بودی و جالبتر اینکه منم اسم یکی از خواهرهام سعیده هست از روی کنجکاوی کامنتون رو خوندم.و خداییش اشکم در اومد از شوق.احسنت تبارک الله به این حد از تعهد و تلاش و تسلیم خداوند بودن ماشالله. الله اکبر
ممنون از دوست خوبمون خانوم شهریاری کامنت پر بار و عالی بود واقعا که فایل های استاد یک طرف و کامنت های بچه های سایت ی طرف لذت برم از خوندن کامنتتون امیدوارم موفق باشید تو زندگیتون و به خواسته هایی که دارید برسید
وقتی داشتم کامنتتون رو میخوندم از شدت هیجان قلبم تند تند میزد از داستان ها و هدایت هایی ک براتون اتفاق افتاد
از ایه ای ک اوردین از دست و پاهایی ک قبلا میزدید و الان روی دوش خدا نشستید و دارین کم کم زندگی دلخواهتون رو خلق میکنید. چقدر تحلیلی ک خودتون از هدایت هاتون داشتید زیبا بود واقعا تحسین برانگیزه این حد از تسلیم بودن و عملگرایی. دیدن نشانه ها و ایمان بهشون. ان شالله که شاهد خبرهای عالی تری از شما خواهیم بود.
شخصیت توحیدی شما بسیار زیباست. شاد و اروم باشید همیشه
خالق جهان هرکس خودشه چون باورها و فرکانسهاش هستند و دگر هیچ و این موضوع را بینهایت زیبا توضیح دادی و اینکه تسلیم بودن برای خدا همیشه جواب میده و کافیه انجامش بدیم واینکه ماباید قدم برداریم چون خدا بی نقصه ،جهان بی نقصه فقط من باید سهمم را انجام بدم ومطمئن باشم در زمان و مکان مناسب آنچه من میخوام بهم داده میشه به سادگی
جهان بیسش سادگی و فراوانیه باید بپذیریم این روند زیبای جهان را و با قوانین خودمون را مطابقت بدیم
تشکر میکنم ازت بابت این کامنت عالی منم دوست دارم کامنتم جز بهترین ها باشه و میشه تبریک که کامنتت انتخاب استاد بود
میخواستم بخوابم و با خودم گفتم روی فایل جدید که کامنت گذاشتی اون موقع بیام و برات بنویسم
اما دیدم واقعا نمیتونم
یعنی صدای بارون رو که شنیدم
با خودم گفتم بیام و باهمین حس خوبم برات بنویسم
میدونی…هدایت شدم به پروفایلت و چندین تا از دیدگاهات رو خوندم و چقدر لذت بردم
میدونی یکی از دلایلی که دوستداشتم حتما برات بنویسم این بود که
همین میشه گفت دیگه دوروز پیش بود که بیمارستان بودم تا خواهرزاده ی عزیز و زیبا دوستداشتنیم بدنیا بیاد و روی ماهشو ببینیم بالاخره
دیگه طاقت نداشتم بخدا (خنده)
وقتی صبح شد و یکی یکی پرسنل وارد شدن و روابطشون رو که باهم دیدم و کلا اون حس و حال بااینکه نیاز به خواب داشتم اما دوستداشتم که نگاهشون کنم چون قبلا هم گفته بودم افرادی که بهم حس خوبی میدن رو نگاهشون میکنم و یجورایی انگار سپاسگزاری میکنم انگار میرم تو دنیای دیگه
خلاصه سعیده جان چقدر برام جالب بود
میدونی تا قبل از اون روز اصلا اینجوری به این شغل به این مکان یعنی بیمارستان اینجوری نگاه نکرده بودم
اینجوری شاد و مثبت ندیده بودمش
انگار یه دنیای دیگه بود که اتفاقا بسیار زیبا بود
یه چیزی مثل دنیای ورزش تو باشگاه موقع تمرین برای من
و الان دیدم که شماهم فکر کنم پرستار هستید و خیلی برام جالب بود که دقیقا الان تو همین روزا با شما آشنا شدم
سعیده جان سپاسگزارم برای تمام دیدگاه های فوق العاده ات
خیلی تحسینت می کنم و به طرز عجیبی از موفقیت هایت لذت میبرم
من خیلی آدم تحسین گری نیستم
ولی خب نسبت به دیگران انصافاً میزان حسادت هام هم خیلی کمه
« البته میدونم باید روی وجه تحسین کردن و تصدیق کردن بی نهایت زیاد کار کنم ها ولی خب واقعیت وجودی الانم اینه :) »
جالب اینجاست به طرز عجیبی از موفقیت ها و دست آورد های شما خوشحال میشم و ذوق میکنم به خدا خیلی کم پیش میاد من اونقدر خوشحال بشم که اشک شوق تو چشمام جمع بشه….
خدا رو شکر به خاطر وجود ارزشمندت
امروز صبح تازه بیدار شده بودم کامنت بی نظیر شما در جلسه 2 عزت نفس هم خوندم چقدرررر لذت بردم از خود افشایی هایی که داشتی
از عزت نفس بالایی که داشتی برای پذیرفتن ایرادات شخصیتی خودت و اقدام عملی برای رشد و بهبود در اون زمینه ها
دیگه وقتش شده امروز به قولی که به خودم دادم عمل کنم برم شروع کنم به مطالعه راجع به گرگان :)
از نوشته ات لذت بردم از مسیری که بالذت برای رسیدن به خواسته ات طی میکنی و با رعایت قانون تکامل توجه میکنی
وهر نشانه که برات میاد بادید خیر به آن مینگری مطمعنا نتیجه هم خیره
چیزی که دلنوشته ای شمارو برام جذابتر میکنه
اینه که در هر قسمت از فایل نتایجی که در مسیر خواسته هایت رو بدست میاری برایمان بازگو میکنی
که این باعث میشه ما راحتتر به قوانین که استاد بسیار در باره اش صحبت میکنند وفایل تهیه میکند
با فعل شدن درک کنیم که بله قانون
احساس خوب =اتفاق خوب
یا الخیر فی ماالوقع درسته واین ما هستیم که با عمل کردن به قانون به نتیجه دلخواه میرسیم
البته برای رسیدن هر نتیجه ای زمان باید گذاشت ولی سرعت بخشیدن به این زمان نیازمند کانون توجه مدتزمان در احساس خوب ماندن ودوری از وردی های منفی به ذهن است
ازبابت رسید به قسمت اول خواسته ات وموافقت با مرخصی شما تبریک میگم
سلام سعیده جان دوست عزیز هم فرکانسی آفرین به تو که با استمرار در عمل به قانون تونستی به نجواهای شیطان نه بگی و ذهنتو کنترل کنی و هدایتهای خداوند رو ببینی و درعالم خواب وبیداری بشنوی وبهش عمل کنی.تحسینت میکنم که مثل بقیه دنبال وام نبودی . الهی به زودی به کاری که بهش علاقه داری هدایت بشی و بیای ونتیجت رو برامون کامنت کنی وما لذت ببریم ازنتایجت .
من چند سالی از کامنت ها دور بودم و اولین کامنتی که خوندم شما بودین که در حین مطالعه کامنتتون همش مسیر رسیدن به اهداف خودم برام مرور میشد که چقدر راحت با کارکردن روی خودم مسیر برام واضح تر میشد و هدایت میشدم و براحتی بهشون می رسیدم0
مرسی که به یادم آوردین مسیر و قانون رسیدن به خواسته ها رو0
سلام بر دوست گرامی ، من هم کامنت قبلی رو با عشق خوندم و هم این کامنت زیبا رو که واقعا وقتی روند پیشرفت کارهاتون رو توضیح میدین به این ذهن سیمانی و نجواگر من ضربه میخوره که میشود دیدی یه موفقیت دیگه از دوستان اومد و از هدایت خداوند نوشت و دیدی خدا به بنده های جواب میده و جز خیر و خوبی چیزی نمیخواد فقط ما باید خودمون رها وتسلیم خودش کنیم
سلام به برادر عزیزم و سپاسگزارم از وقتی که برام گذاشتید و لطفی که بهم داشتید و برام کامنت گذاشتید
حقیقتا فرکانس کامنت شما،انقدر بالا بود ،انقدررر در زمان مناسب درمکااان بووود که خدا گفت بنویس و سپاسگزار این دست پرقدرت من باش
من بی نهایت از جمله جمله کامنت شما سپاسگزارم
هرکدومش یک بمب انرژی بود برای من …
همین امروز که من تمرکز بالا گذاشتم روی دوره ها،همین امروز که من چندین ساعت گوش کردم و نوشتم و خوندم و کامنت گذاشتم
همین امروز که به خودم متعهد شدم تموم مرخصی و تموم وقت و انرژیم رو بزارم برای درک بیشتر دوره های استاد
Right away!
کامنت شما یک بار دیگه موتور من رو روشن کرد!
استاد همیشه میگه اول که میخواهید تغییر کنید جهان مقاومت میکنه،ولی وقتی استمرار شمارو میبینه،سر تعظیم فرو میاره!
من امروز به وضوح دیدم این داستان رو!
به مادرم گفتم بیبیین مادر جان،فکر کن من دوهفته دیگه کنکور دارم،لطفا نه برنامه ی مهمونی بچین،نه حدامکان مهمون دعوت کن !من میخوام تمرکز بزارم روی درس هام !
بعد چی شد؟ صبح بیدار شدم دیدم عمه م ساعت 6ونیم صبح پیام داده شام بیاین خونه ی ما !!!
عمه ی من:| ساعت 6ونیم صبح:|
خواب هم اگر میدید امکان نداشت اون وقت صبح بهم sms بده!
بعد مامانم تازه متوجه شد واقعا من رفتم تو اتاق و بیرون نمیام غرهای ریزش شروع شد!
این چه وضعشه!مرخصی گرفتی پیش ما باشی یا تو اتاق باشی،و هزارتا گله وشکایت دیگه …
بعد میرفت میومد بیا فلان روز با قطار بریم اینچه برون!یکم برای بچه هات وقت بزار!
میرفت میومد میگفت اینجا نمیریم؟اونجا نمیریم؟
چی میخونی تو اصلا؟ دیگه نگممم براتون
بعد من سعی کردم روی ویژگی های مثبت مادرم تمرکز کنم و هی به خودم بگم همینایی که امروز بهت خورده میگیرن بعدا که نتیجه ها واضح شد براشون،وایمیستن کنار و برات دست میزنند!
هرچند ی جاهایی فرمون از دستم در رفت و یکم عصبانی شدم ولی باز خداروشکر تونستم افسار ذهنم رو به دست بگیرم!
بعد عصر دخترخاله م اومد اینجا
بعد بچه ها الکی بهونه گرفتن ببرمشون پارک
(همییین الان که داشتم براتون مینوشتم،زنگ خونه رو زدند،عموم وزنعموم اومدن اینجا :))) ولی من احوال پرسی کردم اومدم تو اتاق )
میدونید؟اینا همه سنگ های جهان بود برای اینکه نزاره من پیش برم !
ولی سنگ هاش اندازه کلووخ هم نبود …
من با قدرت ادامه دادم و کلیی تمرکز کردم روی دوره ها …
حتی وسط نوشتن ها ،خمیازه میومد،یا خواب آلوده میشدم با ی آهنگ شاد سریع انرژیم رو بالا نگه میداشتم!
یا میگفتم ببین سعیده !
خونه میخوای ،ویلا میخوای ،ماشین میخوای ،شغل مورد علاقه میخوای ،ثروت بی حساب میخوای ،توحید میخوای ،عشق بازی با خدا میخوای،روابط عالی میخوای الان باید بیدار بمونی !
اگر اینابرات مهم نیست اووووکیبرو رااحت بخواااب !
بعد دوباره انرژی میگرفتم برای ادامه …
البته که قانون سلامتی یک موهبت بزززرگ بود برای من که الان خیلی راحت تمرکز کنم و انرژیم اصلا قابل مقایسه نیست با قبل…!
قشنگ میفهمم اون موقع هایی که حال آدم از لحاظ معنوی خوبه، چقدر فرکانس های خوبی رو ارسال میکنه،
پس لطفاً توی همین حال و احساس بمون
این پیام اگر از طرف خداوند و جهان در زمان و مکان درست به من نرسید،با کدوم برنامه ریزی انسانی میشد این کارو کرد …
بینهایت بینهایت ازتون سپاسگزارم
ی جایی استاد تو دوره دوازده قدم میگه :اونایی که بیشترین خرید رو از ما کردن و نتیجه گرفتند،کمترین کامنت رو گذاشتند!ولی من کم کاری های اونا رو با مثال های خودم جبران میکنم!
این جمله ی استاد همون موقع ی زنگی توی سرم به صدا درآورد !
حالا میخوام همینجا به خودم تعهد بدم ،من اون شاگردی میشم که با تموم دوره هایی که دارم،هم بیشترین نتیجه رو میگیره،علاوه براون از خودم قدم به قدم ردپا میزارم توی سایت…تا مثال بشم برای استاد…تا یقین بشم برای استمرار بقیه،تا اعتماد بشم برای شروع ،تا ایمان بشم برای شاگرد های بعد خودم …
علی آقا ازتون ممنونم که برام نوشتید،وکمک کردید تا من هم این جملات رو از ذهنم بیرون بکشم و غرق عشق خدا بشم …
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و شاگرد اول کلاس استاد عباسمنش خانم شهریاری مهربون
خانم شهریاری من کاملا اتفاقی هدایت شدم ب این کامنت سال پیش شما
انگار یکی گفت این مال خودته علی آقا
برسم ب داستان دیروزم
خانم شهریاری من چند ماهی هست کلا از سرکار میام تو خونه هستم تا 24 ساعت بعد برم سرکار کل تایم و میزارم تو سایت و قران خوندن
جوری که تو ایام محرم اصلا بیرون نرفتم
دیروز مادرم فهمیده من چند ماهه بیرون نمیرم دیروز ب من میگه بنده خدا افسردگی گرفتی برو بیرون خونه نمون بیچاره میشی گرفتار میشی و هزار حرف ………………………………………
نتونستم از خودم دفاع کنم خیلی ناراحت شدم یاد ده سال پیش خودم افتادم که آگاهی امروز و نداشتم با دوست های داغون رفت و آمد داشتم شب ها دیر میومدم خونه مادرم فحشم میداد کجا بودی چه غلطی میکردی با دوستان منم جوابشو میدادم متاسفانه
الانم دارم میبینم تو مسیر درست دارم حرکت میکنم بهم میگن افسرده شدی واقعا ب این نتیجه رسیدم نمیشه با حرف مردم زندگی کنی هرجور باشی بازم
بهت حرف میزنن
من تعهد دادم تا پای جانم تو این مسیر الهی قدم بردارم و تسلیم پروردگارم باشم و انقد تمرکزی کار کنم خودم و از فرکانس اینا جدا کنم
این کامنت شما چقد خوب بود
تعهد دادی جدی کار کنی انگار واسه من نوشته بودی اونم سال پیش الله اکبر
……………………………………..
یه چیز بگم و برم
یکی از تمرین های من تو ستاره قطبی اینه که
خدایا امروز منو هدایت کن با یه دوست عباسمنشی ارتباط بگیرم
باورت میشه دیروز با آقا هادی صحبت کردم ( نتایج دوستان قسمت اول ) همون اقا هادی که تو کار ببمه بود بعد تو کار املاک رفته و ترکونده
الهی شکرررت بابت این دوستان عزیز انشاله در زمان مناسب و مکان مناسب کاملا اتفاقی ببینمتون و از نتایجتون بهمون بگی و ماهم کیف کنیم خانم شهریاری عزیز سپاس گذارم ازتون
من تعهد دادم تا پای جانم تو این مسیر الهی قدم بردارم و تسلیم پروردگارم باشم و انقد تمرکزی کار کنم خودم و از فرکانس اینا جدا کنم
————————————-
عرض ادب و احترام و برکت بینهایت برای شما برادر محترم و توحیدی در مسیر هدایت الهی امیدوارم هرکجا که هستید در سلامتی بینهایت و برکت بینهایت باشید چرا که این دو نعمت بینهایت کافیست برای انسان و مابقی هم هدایت میشویم و خداوند آسان میکند برای آسانی ها و اوست که کافی ترین هست و اوست که بهترین خیر دهنده رزق دهنده و بی نیاز کننده ترین هست ….
««الهی و ربی من لی غیرک»»
در مورد حرف مردم گفتید و من میتونم ساعتهای بینهایت در مورد این موضوع و ضربه های ویرانگری که خوردم خداروشکر که هرکدام بینهایت به من درس دادن صحبت کنم.
یکی از خانمان سوز ترین و ویران کننده ترین ضربه ها و شرکهااا حرف مردم هست من آنچنان ازاین موضوع ضربه خوردم و جهنم رو تجربه کردم که با تمام وجودم پوست گوشت استخوان به این موضوع رسیدم و الحمدلله الان هیچ احدالناسی در ذهن و زندگی من وجود ندارد چرا؟! چون من با تمام وجودم ضربه هارو خوردم و درسهارو تجربه کردم و گرفتم و در نهایت هدایت شدم به این مسیر…
حتی مادر مرحومه ی عزیزم هم خیلی ضربه ها خوردن از این حرف مردم و باج دادن به حرف مردم طوری که حق دفاع کردن از خودشون نداشتن این موضوع آنچنان ویران کننده و خانمان سوز هست که فقط و فقط باید طبق اصول خودت حرکت کنی طبق توحید طبق اموزشهای استاد این سایت و یکتاپرستی محض در غیر اینصورت ویرانگر است…
یادمه در گذشته آنقدر این موضوع حرف مردم در وجودم رخنه پیدا کرده بود که من هویت شخصیتی نداشتم من نمیدونستم چیکار کنم چطور رفتار کنم چطور زندگی کنم نه بگم نگم زشته چیکار کنم کجا برم نرم زشته مردم چی میگن و قطعا جو دادن های خانواده و جامعه و بیشتر فرو رفتن در این منجلاب حرف مردم و در نهایت هم مشخصه با چنین دیدگاه و شرکی زندگی کردن انسان چه آخر عاقبت خواهد داشت…
خیلی خیلی تحسینتون میکنم به روش خودتون و به سبک خودتون زندگی میکنید بگذار بگویند افسرده چه افسردگی زیبایی…
مگر نه اینکه خدا کافیست پس بگذار بگویند افسرده جامعه گریز تنها بدبخت بیمار چه اشکال داره قضاوت کنند و نتیجه قضاوتهایشان هم مشخص خواهد شد…
کامنتون رو که مطالعه کردم در واقع به لطف الله هدایت شدم گفتم حتما باید جوابی در ادامه این کامنت بنویسم برایم مرور بشه مسیری که امدم و چه گذشته ای داشتم و چقدر چقدر عذابهااا کشیدم و من میدانم این شرک چه شرک خانمان سوزیست…
الهی که هرلحظه در پناه الله برکت الله ادامه بدهید پر قدرت پر رزق پر سلامتی پر خیر پر توان و نیروی الهی به وسیله ی مدد الهی…
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان میشورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند!
سوره احزاب آیه 60
……………….……………..
سلام گرم ب خواهر عزیزمان عاطفه خانم توحیدی
بی نهایت سپاسگزارم از پیامتون چه وقت خوبی چه زمان مناسبی ب دستم رسید
داشتم سوره شعرا را رو میخوندم ( فقط معنی ) همین که تموم کردم
بهم گفته شد برو کامنت بخون دیدم یه چراغ خوشگل تو صفحه من روشن شده انقد خوشحال شدم
رفتم کامنت زیباتون و خوندم و کلی نکات مثبت واسه خودم جمع کردم
که مهم تر از همه توجه نکردن ب حرف مردم
همین یک جمله رو درست
کار کنیم خیلی از مشکلاتمون حل میشه
خدایا مارا ب راه راست هدایت کن (نه راهی که همه مردم میرن ) راه کسانی که بهشان نعمت دادی
خواهر عزیزم من از کامنت های شما که تو این مدت برام نوشتی یه چیزی فهمیدم
با کمال احترام من هم برادر شما هستم و اهل نصحیت کردن نیستم
اما از کامنت های شما متوجه شدم از فوت مادرتون هنوز ناراحت هستید چون همیشه تو کامنت هاتون ازش اسم میبری اونم ب شکل ناراحتی و غم
خواستم یه جمله از استاد الهی قمشه ای بگم
که میگفت
30 سال پیش پدر را دفن کردیم و هنوز سر مزارش نرفتم چون میدونم او زنده است ما هستیم که مرده ایم
شماهم مادر گرامی تون و بیشتر از این اذیت نکنید اونا زنده هستن
استاد گفت پسر کوچیکم فوت شد خیلی گریه کردم
یهو یادم اومد که من تو سمینار ها یه چیز دیگه میگفتم گفتم بچه من نبود که خدا چند صباحی سپرده بود دست من الانم از من پس گرفته
شماهم داغ مادرتون و فراموش کنید و ب زندگی خودتون برگردید و روزهای خوبی و رقم بزنید
یه پیشنهاد دارم واستون (حتما دوره 12قدم و شروع کن خودت متوجه میشی قانون چی میگه )
ببخشید پر حرفی کردم
اینارو ب حساب نصحیت کردن نزار ب عنوان یه گفتگو خواهر برادری قبول کن
سعیده جان من هم این کامنتتو خوندم و هم اون لینکی که گذاشته بودی و میخوام بهت بگم تو قطعاا الان دست خداوند بودی برای من .
من مدت هاست درگیر اینم که از کارم استعفا بدم یا نه و ب شدت درگیره ذهنم و امروز واقعا از خدا خواستم حرف بزنه باهام نشونشو بهم بگه
این فایل استاد امروز نشونه روز من بود با اینکه همین دو سه روز پیش دیده بودمش با اینکه بر کردم و گفتم کامنت میخونم قطعا تو کامنتا خدا باهام حرف میزنه و وقتی دوتا کامنت تورو خوندم واقعا بغض کردم از این ایمان خالصانه و نابی که داری ..
خدایاشکرت
بهترین هارو برات ارزو میکنم سعیده عزیز و مطمئنم بهترین اتفاقات برات رخ میده
سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام .از خوندن کامنت زیبات اشک شوق ریختم .چقدر زیبا تسلیم بودن وسرسپردگی به هدایت های الهی رو توضیح دادی کامنت زیبات رو در الهی ترین زمان ممکن خوندم واین هدایت زیبای خداوند بود .همه ی ما در این مسیر زیبا روی شونه های خداوند سواریم واون ما رو آسون کرده برای آسونی ها .منم کارمند علوم پزشکی هستم وایمان دارم به زودی هدایت میشم به کسب ثروت از مسیر علایقم. عاشقانه دوستت دارم وبراو بهترینها رو آرزو دارم .
سلام سعیده جان، هر دو کامنتت بی نظیر بود و چه حال خوبی به من داد،امیدوارم پاسخ صبرت، غلبه به ترس هات و ایمانت رو دو چندان بگیرید ، با این که پدرم برای منم وضعیت مشابه شما خیلی سخته چه برسه که شما که مادری ،از رفتاری که در قبال خالق داشتی حسابی درس گرفتم
به قول مسی …اگر میخواستم خودم برنامه ریزی کنم، هیچ وقت نمیتونستم مثل پلنی که خدا برام چید ،انقدر خوب همه چیز رو بچینم
به نام خدایی که سروری کایینات هست
سلام به سعیده عزیزم
سعیده عزیزم میخواستم خواب شوم ولی خود خداوند من را به این صفحه به این فایل و به این کمنت آورد یکسال از کمنت تان میکذرد و چی زیبا شاهد توحیدی شدن تان هستم
این ایمان تان چقدر دوست دارم به خدا
سعیده عزیزم خداوند آنقدر واضح و عاشقانه برایم سخن میگوید بار ها زیبا گفته صبر داشته باش پاکیزه من برایت زیبا میچینم ولی آن چنان که ایمان داشته باشم ندارم
من همیشه چیزی که در قلبم بوده بدون ریا یاد کردیم سعیده عزیز اولین کامنت شما را که من امسال دیدم در جمع کمنت های منتخب واقعا بخیلی کردم میدانم خوب نیست ولی دست خود من نبود ناخودآگاه بود این حس من دوست ندارم این از خاطری بود که گفتم چقدر خدایا زیبا به تو ایمان دارد چرا بیشتر از من دوستت دارد چرا حس میکنم رفیقت شده چرا من این طور نباشم چرا ایمان من اینگونه نباشد
ولی میدانی بار ها چقدر خداوند عاشقانه برایم گفته پاکیزه صبر داشته باش تو هم روزی با کار کردن مثل سعیده عاشق من میشوی یارت میشوم تحسین اش کن الگو بگیر ازش
حتی قشنگ یادم هست اولین کمنتی که برای تان نوشتم به امر خدایم بود گفت برو برایش بنویس زیبا با قلب باز تحسین اش کن و من انجام دادم
حالا که این کمنتتت خواندم چقدرر دید من تغییر کرده چقدر با عشق ناخودآگاه تحسین ات کردم و ازت الگو گرفتم چقدرررر دوستتتت دارم و چقدررر عاشقانه کمنت هایت میخوانم
میدانی جالب اش چیست یک روز من به خدا گفتم
گفتم خدایا من هم مثل سعیده عزیز مثل استاد عباسمنش عاشق ات میشوم قول هست بیبین میدانم زیاد راه هست تا روی خودم کار کنم تا ایمانم قوی شود ولی همین حالا هم قشنگ خدا را حس میکنم قشنگ رفاقت اش حس میکنم قشنگ صدایش میشنوم قشنگ شده رابطه ام با خدا
دوستتتت دارم رفیق عزیزم در آغوش خداوند در حال عشق بازی با حضرت یار باشی
خدایی مهربانم در زیر همین کمنت «روح خودت پاره از خودت ، بنده عزیزت » خودت برایش کمنت بنویس خدایی مهربانم
(روی هر پله ای که سمانه عزیزم باشد ، من خدا یک پله بالا تر است.
نی به خاطر این که خدا هستم ، به خاطر این که دست سمانه عزیز دردانه خودم را بگیرم … )
سمانه عزیزم من عاشق ات هستم سمانه عزیزم من بی نهایت دوستتتتت دارم قسم به بزرگی خداوند من در هیچ یک کمنت های خود فکر نمیکنم چی بنویسم فقط هر چی در قلبم بیاید مینویسم
حالا فقط میخواهم بگویم که عاشقت هستم خواهر خوش قلبم
چرا آنقدر مهربان و خوب هستی چقدر قلب زلال داری چقدررر کمنتت هایت بوی خدا را میدهد
یکجای خوانده بودم که نوشته بود خداوند شبیه هیچکس نیست ولی زیاد آدم هاست که شبیه خداوند هستن عزیزم تو شبیه خدا هستی همانقدر عشق و مهربان هستی
عزیزم از کمنت هایت قشنگ میشود انسان عشق خداوند را حس میکند من این قلب پاکت را میبوسم این زیبایی قلبت را میبوسم
سمانه عزیزم نمیدانی چقدر حس خوب نسبت به خودت به کمنت هایت دارم چقدرر دوستتت دارم
نمیدانم چگونه سپاسگذاری کنم
زیاد قشنگ نوشتی زیاد زیبا بیان کردی زیاد حس قشنگ برایم دادی الهی بهترین بهترین حس ها را تجربه کنی
میدانی همین امروز از خدا درخواست کردم یکی از کمنت های بچه ها را دیدم زیاد عالی برایش نوشته بودن گفتم خدایا من هم دوست دارم تجربه کنم
و این خدا را میبینی که چقدر زیباست چقدر زود پاسخ میدهد
از طریق سمانه دوست داشتنی خود برایم نوشت
من آنقدر استاد دوست دارم شما بچه ها را دوست دارم که میدانی تازه درک کردیم برایم ملیت مذهب زبان هیچ چیزمهم نیست چون همه ما یکی هستیم همه ما قطره های از دریا خدا هستیم پاره از خدا هستیم و زیاد لهجه شرین تان دوست دارم زیبایی تان دوست دارم
زیاددددددددد دوستتتتتت دارم عاشقت هستم عزیزم
از خداوند مهربانم برایت اغوشش را خواهان هستم میدانی هیچ جای زیباتر از آغوش خدا نیست امن تر از آغوش خدا نیست وقتی در آغوش خدا باشی پادشاه هستی
الان که دارم این کامنت رو مینویسم 2 اسفند 1403 هستش
امیدوارم با ایمان و توکلت به هرچیزی که دوست داشتی تا الان رسیده باشی و این مسیر همیشه برات باز باشه و به خواستههای بزرگترین هم برسی
وقتی داشتم به کامنت شما فکر میکردم خودم رو یادم افتاد و خواستههایی که دارم / همش با خودم میگم که مثلا فلان خواستهای که دارم نمیشه تا عید محقق بشه، چون دارم با عقل زمینی خودم و برنامهریزی خودم پیش میرم.
میگم نمیتونم که فلان کارو انجام بدم ، یا بهمان کار این تجهیزات رو میخواد اما باید حواسم باشه که اونی که داره این جهان رو هدایت میکنه و هیچ برگی بدون اذن اون روی زمین نمیفته، حواسش به من هست
کافیه که توکل کنم به اون و بذارم برنامههارو خدا پیش ببره و به قول تو من فقط بشینم روی دوش خداوند و لذت ببرم(البته که باید ایمان عمل کردن به الهامات خداوند رو داشته باشم)
برات آرزوی موفقیت در همه مراحل زندگی رو میکنم
سخنی با استاد :
استاد جان شما تا الان 200 بار تو فایلهای مختلف گفتید که «بچهها برید کامنتارو بخونید ، توی کامنتا واقعا گنج گذاشتن ، نمیدونید که چقدر یاارزشن
همیشه یه حالت بیتفاوتی نسبت به کامنتا داشتم (همینطور به مقالاتی که مریمجان اول فایل مینوشتن)
چندین روزه که شروع کردم به خوندن مقالات اول فایلها ،همچنین مقالات داخل سایت و خوندن کامنت ها »»» خدا شاهده که با خوندنشون هربار اشک شوق تو چشمام جمع میشه ، تازه یاد گرفتم که کامنتارو برای خودم بذارم جزو علاقهمندیها و …
به خدا که این کامنتا بسیار ارزشمندن و آدم با خوندنشون اصلا مسیر براش باز میشه انگار
کارهایی که بقیه کردن براش باورپذیر میشه
خدا ممنونم بابت راهنمایی من به این سایت زیبا
از همه شما هم ممنونم بابت حضورتون تو این سایت الهی
خداوند با هدایت من به خوندن ردپای 2 سال پیشم بهم گفت بِببین! 2 سال پیش،هیچ وقت توی رویاتم اینجای زندگیت رو تصور نمیکردی!کی برات این همه کار انجام داد …؟!بقیه ی کارهارم خودم برات انجام میدم!
بازم به قول استاد:
وقتی من میام بازی رو از ذهن آغاز میکنم،من میام کارهای ذهنی رو انجام میدم!یکسری ایده ها به من گفته میشه و عمل میکنم.
ولی من یک قدم برمیدارم؛خداوند میلیارد قدم برای من برمیداره!
بازی اینه
در بحث تجسم،باور،کنترل ذهن؛وقتی میایم از ذهن استفاده میکنیم،ما در زمان مناسب،درمکان مناسب قرار میگیریم با ایده ی مناسب
و بعد کارها روون میشه!کارها راحت میشه!کارها سریع میشه!کارها لذت بخش میشه!و اتفاقات رخ میده!
علی آقا …
خدا برای مرخصی با حقوق شد.
خدا برای من انتقالی بدون جایگزین شد.
خدا برای من انصراف از کار رسمی شد.
خدا برای من یک در جادویی و مهاجرت توحیدی به جزیره ی کیش شد.
خدا برای من بهترین مدیرعامل و تاجر توحیدی دنیا شد.
خدا برای من عزت نفس،رشد شخصیت،باز شدن قلب،آروم شدن روح،صلح درون وهدایت های پشت سر هم شد.
خدا برای من کارت پولِ جادویی شد.
و خدا من رو روی دوشش سوار کرد و گذاشت وسط مسیر عشق و علاقه م…
و این مسیرِ پر از عشق ادامه دارد…این نور ادامه دارد…این مسیر سعادت دنیا و آخرت ادامه دارد …
بازم از شما سپاسگزارم بی نهایت که دست خدا شدید و امشب هدایتش رو به دستم رسوندید.
براتون بهترین هارو آرزو میکنم.الله یارتون باشه همیشه
با سلام خدمت استاد جااااان و خانم شهریاری الله اکبر از این خدا مگه داریم مگه میشه امروز پشت فرمون یه مسیری رو می رفتم و دقیقا یه تجسم می کردم که با خودم می گفتم اون موقع که استاد این آیه رو می خوند من نمی فهمیدم ولی حالا که خودم رسیدم می دونم دقیقا همین آیه رو خوندم برای خودم دمت گرم که خدایی به خودت میاد بزرگی به خودت میاد الهی شکرت
و یه تشکر ویژه از شما خانم شهریاری از کامنت های زیبای که می گذارید
سلام به استاد عزیزم خیلی خیلی دوستتون دارم همین الان که دارم این کامنتو مینوسیم احساسم عالی هست بخاطر داشتن شما واقعا ازصمیم قلبم میگم میدونم شما این حس من درک میکنی استادجان انچه از دل برایاد بردل نشیند
سلام خدمت دوست عزیزم رضا جان که با این گفته های ارزشمند باعث قدرتمند شدن باورهای من میشه و میدونم اگه مثل رضا عزیز وطبق قانون جهان و گفته های استاد از همونجای که هستیم شروع به بهترشدن کنیم و در خودمون تعقیر ایجاد کنیم مثل مثال های قشنگ آقا رضا که خیلی عالی این تعقیر درخودش شکل داده
با ایمان وتوکل و توحید راه را. ادامه داده وهمه گفته های استا را باور کرده و از همونجای که بوده باهمون امکانات که داشته با تکرار تکرار و تکرار به خیلی چیزهای که باور داشته و خواسته های که داشته رسیده
من خودم شخصا اقا رضا دوست عزیز و هم فرکانسیم را خیلی خیلی خیلی تحسین میکنم و صدها هزاربار تحسین میکنم که به خودش تعهد داد و در مسیر درست قرار گرفت و خودش را در این مسیر نگهداشت و در مقابل نجواها کنترل ذهن داشت و به زیبایهای جهان نگاه کرد تا به اینجا برسه
رضا عزیز خیلی عالی به تعهدی که به خودت دادی عمل کردی آفرین و برای من یک باور ی ایجاد کردی که به خودم متعهدتر بشم و باید به باورهام عمل کنم
از خداوند صدها هزار بار سپاسگزارم که آقا رضا به خواسته هاش رسید و به اندازه خودش جهان را جای بهتری کرد برای زندگی و جهان را گسترش داد
و سپاس از استادعباسمنش که هروز باعث گسترش جهان هستی میشه
و باعث میشه یکی مثل اقا رضا و من خودمون را پیدا کنیم وتعقیر کنیم و باعث گسترش جهان بشیم
همه دوستانه گروه تحقیقاتی استادعباسمنش درپناه الله یکتا همیشه شاد سلامت ثروتمندوسعادتمند در دنیا و اخرت
استاد این فایلهای نتایج رضا عطارروشن عزیز و توضیحات شما روی آن یک دوره بسیار پرارزش و غنی شده است. دورهای که به نظر اینجانب ارزش مالی و معنوی بسیار زیادی دارد. دورهای که میتوان آن را “بررسی موردی فردی موفق در استفاده از قانون” نامید.
واقعا قانون خیلی ساده است و چهار کلمه بیشتر نیست “احساس خوب = اتفاقات خوب” و همین احساس خوب خود را نگه داشتن و نجواها را کنترل کردن یک جهاد اکبر نیاز دارد، همان جهاد اکبری که رضای عزیز در روند رشد و تکامل خودش بروز داد و قدم به قدم، گام به گام رشد کرد و به نتایج عالی دست یافت.
استاد عباسمنش عزیز چقدر عالی بیان میکنید که تخصص کسب کردن و خلق ارزش کردن باعث میگردد پول به دنبال آدم بیاید و نتایج مالی یک اتفاق حتمی بعد از افزایش مهارت است. من یک مثال یادم آمد که حرف استاد عباسمنش عزیزم را تایید میکند و من خیلی وقت پیش از زبان استادی دیگر شنیده بودم که در ادامه بیان میکنم.
سال 1395 یک دوره فروشندگی با نام شطرنج فروش شرکت کرده بودم، استاد دوره جناب ژان بقوسیان بود، ایشان میگفت یک فروشنده موفق باید تخصص بینهایت بالایی درباره کالا یا خدمتی که میفروشد داشته باشد. ایشان برای توضیح آموزش خودش یک مثال عینی به ما نشان داد. فردی که بالاترین فروش یک نوع بیمه خاص را داشت. آن فرد را به صورت مجازی در کلاس ما اضافه کرد. ایشان بیش از ده سال در فروش بیمه تکمیلی سابقه داشتند و شروع به صحبت کردند، گفتند که که من سال گذشته کلا چهار قرارداد بیمه داشتم و چهار بیمه فروختم اما پورسانتی که دریافت کرده بود میلیاردی بود.
ایشان چهار فروش بیمه تکمیلی به چهار سازمان چند هزار نفره داشت که به ازای هر نفر از آنها پورسانت دریافت کرده بود، در ادامه گفت راز موفقیت من تخصص و مهارت من در بیمه تکمیلی است، ایشان میگفتند من با بیش از ده شرکت بیمه که کار بیمه تکمیلی میکنند کار میکنم و آنقدر درباره بیمه تکمیلی آنها اطلاعات دارم و قوانین را حفظ هستم که حتی خود کارمندان همان شرکتهای بیمه وقتی موضوع مهمی پیش میآید درباره بیمه خودشان از من سوال میپرسند که مثلا آیا این مورد را پوشش میدهد یا خیر؟!
یعنی آنقدر موضوع تخصص و مهارت داشتن مهم است که در هر رشته و یا فنی مهارت داشتند به تنهایی میتواند تفاوت ایجاد کند.
میخواهم یک فلش بک داشته باشم به یکسال قبل، من در مسیر رشد و توسعه شرکت شخصی خودم بودم که با تضاد بسیار شدیدی مواجه شدم. برای آنکه بتوانم نجواها را کنترل کنم تصمیم گرفتم مهارتهایم افزایش دهم یا مهارت جدیدی بیاموزم و این تصمیم خیلی جدی بود، یک الهامی در ذهن من آمد که تو بیش از سی سال است که از آغاز یادگیری زبان انگلیسی گذشته است اما نه میتوانی درست حرف بزنی و نه میتوانی درست بنویسی و زبان انگلیسی تو ضعیف است، تصمیم گرفتم زبان خودم تقویت کنم، ابتدا با یک اپلیکیشن زبان آموزی شروع کردم، سپس با شخصی که در لینکداین آشنا شده بودم و زبان انگلیسی عالی داشت و فایل تصویری چند دقیقهای میگذاشت که بدون توقف و تند تند انگلیسی حرف میزد، گفتگو کردم و قصد خودم بیان کردم و راهنمایی خواستم. ایشان یکی دو نفر به من معرفی کردند و گفتند اگر تصمیم جدی داری استاد خودم بهت معرفی میکنم. استاد ایشان استاد دانشگاه تهران بود که متد خاصی برای آیلتس داشت، با اشتیاق پذیرفتم و با دکتر برزگر جلسه تعیین سطح گذاشتیم، استاد گفتند شما با اغماض از متوسط هم پایینتر هستید و گرنه مبتدی برازنده شماست. ما هفتهای دو جلسه با هم کار کردیم، اولین جلسه زبانآموزی من با استاد برزگر 15/11/1400 بود و بعد از یکسال استمرار و تمرین و تمرین من 08/11/1401 امتحان آیلتس را دادم و امروز که این کامنت را مینویسم یعنی 25/11/1401 کارنامه آیلتسم به دستم رسید که موفق شدم نمره کلی 6 بگیرم و جالبتر اینکه بالاترین نمره من در مهارت اسپیکینگ با نمره 8 سپس رایتینگ با نمره 7 بوده است. در حال حاضر من روان انگلیسی صحبت میکنم و مطمئن هستم این مهارت زبان انگلیسی هم در ایران و هم در خارج از ایران در کنار مهارتهای فنی که دارم بسیار ارزش خلق خواهد کرد و دنیاهای جدیدی به روی من خواهد گشود.
استاد عباسمنش عزیز از شما صمیمانه سپاسگزاری میکنم و برای رضا عطارروشن عزیز آرزوی ثروت و سلامتی و موفقیت و شادکامی بیش از پیش دارم.
چقدر خوشحال شدم کامنت شما رو خوندم، چقدر تحسین تون کردم برای این کامنت زیبا و مثال جالبی که زدین.واقعا از سادگی زیاد این قانون ثابت الهی اصلا گاهی بهش اهمیت نمیدم. گاهی از اینکه خیلی مشخصه و در تمام اتفاقات میشه قوانین رو دید انگار برای درک و دیدنش کور و کر میشویم.
آقا رضای عزیز تحسین تون میکنم برای مهارت زبان انگلیسی و این نمره عالی و خوبی که در عرض یکسال با تمرین و ممارست گرفتین. واقعا تحسین تون میکنم.
براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
از بذل توجه و کامنت شما سپاسگزارم، بله واقعا قانون جهان هستی و ذاتِ چیزی که باعث شد رضای عطارروشن عزیز آنهمه نتایج خیره کننده خلق کند خیلی ساده است اما استفاده و استمرار و باور کردن آنها، جهاد اکبری نیاز دارد که بتوانیم نجواها را در ذهنمان کم اثر کنیم. اما باید همیشه به خودمان یادآوری کنیم که در صورت موفقیت در استفاده از قانون و توحید در عمل، جهان در دستمان خواهد بود و گوش به فرمان ما.! مانند رضای عزیز که به کائنات گفت یک خانه مبله میخواهم که فقط کلید بندازم برم زندگی کنم و کائنات با شعور و هوشمند انرژی و فرکانس باورهای رضا را دریافت کردند و به او گفت فرمانبردارم سرورم و درخواستش اجابت کرد.
این موضوع را خیلی وقت پیش در کلاسی شنیده بودم که خدای متعال میگوید: “بندهی من، از من اطاعت کن و فقط بندگی من را انجام بده تا تو را مانند خود سازم. همان طورى که من زنده هستم و نمىمیرم تو هم همیشه زنده باشى. همان طورى که من غنى هستم فقیر نمى شوم تو هم همیشه غنى باشى. همان طورى که من هر چه را اراده کنم مى شود تو را هم همین طور سازم”
بله! واقعا قانون جهان هستی خارق العاده است اگر درک کنیم و آن را به کار بندیم، یعنی آن ایمان محکم کاری با آدم میکند که اصلا به سان رب که میگوید کن، فیکون میشود او هم میتواند اراده کند و خلق کند.
امیدوارم از مومنین و صالحین باشیم و هر کسی در هر کار و رشتهای که دارد از این نیروی بینهایت به نفع خودش استفاده کند.
باز هم از شما به خاطر کامنتی که گذاشتید تشکر میکنم و سعی و تلاش شما را در این وبسایت الهی تحسین و تایید میکنم.
سلام خدمت شما آقای بهادری زاده واقعا احسنت به شما که این قدر عالی و با پشتکار تونستید مدرکتون رو بگیرید خیلی حالم خوب شد و انرژی گرفتم چون من هم در حال یاد گیری زبان انگلیسی هستم و گاهی بی انگیزه میشم کامنت شما رو که دیدم و آزاده عزیز در گفتگو با استاد خیلی انگیزه گرفتم ان شاء الله یه روز میام کامنت میزارم که منم مدرک TTCرو گرفتم
واقعا خودم هم تایید و تحسین میکنم که باز شدن زبانم به انگلیسی یکی از دستاوردهای بزرگم و از نتایج قانون جهان هستی است.
میخواهم در این رابطه خاطرهای با شما به اشتراک بگذارم. من سال 1399 موفق شدم شخص بزرگی که رزومه بسیار درخشانی داشت را در شرکت شخصی خودم استخدام کنم، ایشان شخصی شصت ساله بود که MBA و DBA خود را از ایالات متحده اخذ کرده بود و در زمین توسعه کسبوکار شخص خیلی موفقی بودند، ایشان با عنوان رئیس هیات مدیره در شرکت من استخدام شدند. ایشان ده سال ابتدای زندگی خود را در ایران زندگی کرده بودند، سپس تا بیست سالگی در انگلستان زندگی کرده و بیست سال هم در ایالات متحده زندگی کرده بودند و در سن چهل سالگی به ایران بازگشته بودند.
این موضوع را گفتم که بگم ایشان زبان انگلیسی را مانند یک native speaker سخن میگفت.
القصه در برخی جلسات کاری که ایشان هم حاضر بودند، من یکی دو واژه انگلیسی میگفتم که بعد از جلسه خیلی صادقانه اما محکم به من توصیه میکردند که انگلیسی صحبت نکن چون واقعا اشتباه تلفظ میکنی!
خب همانطور که گفتم در انتهای سال 1400 من با برخورد به تضاد خواستم نجواها را کنترل کنم و با جدیت شروع به یادگیری زبان انگلیسی کردم و همان موضوع تضاد باعث شد که دیگر همکاری ما در شرکت ادامه داشته نباشد اما کماکان دوستی ما پابرجاست.
چند هفته پیش یک تماس تلفنی با دوست قصه ما داشتم، از اول تماس انگلیسی با ایشان صحبت کردم، وقتی آنهمه پیشرفت من را دیدند مرا تایید و تحسین کردند.
این مدرک آیلتس واقعا احساس خوبی به من داده که میتوان در زندگی هر تغییری که بخواهیم رخ دهیم، به شرط ایمان به انجام، ایمان به رب، انرژی بالا و احساس خوب.
باز هم از شما آقا ابراهیم عزیز تشکر و سپاسگزاری میکنم.
ممنون و سپاس از شما خداروشکر که خداوند شخصی رو سرراه شما قرار داد که کلا انگلیسی واقعی بلد بود تا شما انگیزه بگیرین و بدنبال یادگیریش باشین من بزرگترین هدفم الان اینه که انگلیسی رو به روش درست یاد بگیرم و عاشق تدریس کردن هستم مطمئنم که خداوند کمکم میکنه ممنون آقای بهادری زاده عزیز که این خاطره رو با من اشتراک گذاشتید ان شاء الله به تمام اهدافتون برسید مؤید باشید
ممنون از سایت بنظرتون استاد و از گفته های گهربار عالی تون که زندگی مو متحول کرد
الهی فدات بشم
استاد عزیزم
برحسب اتفاق امروز یه مینی بیل شبیه مینی بیل شما دیدم
قیمتش کردم 2میلیارد
گفتم خدایا شکرت فقط یه وسیله کوچیک در مزرعه استاد پول یک خونه 50متری وسط تهرانه
اونجا بود که فراوانی و ثروت شمارو تحسین کردم.
و به این نتیجه رسیدم دارای شما نقطه ای در دل این کائنات بزرگ هستی نیست
بعد فهمیدم چقد ذهنم و دنیام کوچیکه
و چقد از خدا کم خاستم
چقد کم درخاست کردم
چقد کم آرزو کردم
هم خودم کوچیک بودم هم خدارو کم تصور کردم
خدایا منو ببخش
سلام
جهان ما را باورهای ما میسازه واین را الان میتونیم ببینیم که چقدر از نعمتها را داریم توی زندگیمون تجربه میکنیم و خداوند در عین عدالت نعمتها را دراختیار همه قرارداده اما هرکس به اندازه ارزشی که خلق میکنه و باورهاش از اونا برداشت میکنه پس بیاییم بیس جهان که فراوانی و سادگی است را باور کنیم وتحسین کنیم این دو باور را که هرچه تاکید کنیم این باورها را به همان مقدار وارد زندگیمون میشه وبدونیم که خالق زندگیمون هستیم
سلام استاد عزیز امیداورم همیشه حالتون عالی باشه من خیلی از باورهام قوی تر شد بعد از دیدن این نتیجه های بی نظیر دوستان و انگیزه گرفتم که با قدرت و ایمان بیشتری دست به تغییر و عمل بزنم من 2 ساله تریدرم و شما میگین که این کار خلق ارزش نیست میخواستم توضیحات دقیق تری بدید خیلی متشکرم از فایل های رایگانی که همیشه روی سایت قرار میدید من روزی چند بار سایت رو چک میکنم و عاشق فایل های رایگان شما هستم در آخر اگر میشه carl runefelt رو در یوتیوب سرچ کنید این جوان 27 ساله یه الگو فوق العاده ایه که در کمتر از 4 سال از صندوقداری یه سوپر مارکت به زندگی رویاهاش در دبی رسیده و ماشین رویاهاش رو خریده و از جوان ترین کارآفرین های ارزدیجیتال هست لطفا اگه میشه تو یکی از فایل هاتون راجب این الگو صحبت کنید
این جوان ادعا میکنه که تمام موفقیت هاش از طریق قانون جذب بوده و شعارشم اینه که زندگی الان من اثبات جواب دادن قانون جذبه. خیلی ممنون میشم که این الگو رو برسی کنید و راجبش نظرتونو بگید
متشکرم از توجه شما ️
سلام به استاد عزیز و مریم جان و هم خانواده ای های نازنین!
خدا رو شکر که هنوز کمی از فایل آقا رضای عزیز مونده بود و ما باز هم چشممون به جمال ایشون روشن شد و گوشمون صحبت های دلنواز ایشون رو شنید!
خیلی نکته ی مهمی رو گفت رضای عزیز که پول و ثروت چیزی نیست که من برم دنبالش! من باید ویژگی های درونی، شخصیتم و مهارتم رو درست کنم، پول نتیجه ی این بهبود شخصیت منه! نتیجه ی بهبود نگرش منه! همون صحبت امام علی که “روزی به دنبال تو می آید”
نکته ی مهم بعدی این بود که گفت من اگر یک تصمیمی گرفتم، اگر حرفی رو از شما باور کردم، هرگز شک نکردم، در سخت ترین روزها شک نکردم! شاید یه جاهایی افکار منفی هم غلبه می کرد با توجه به تاثیر دیگران و فضای کشور و اینا…ولی اون بِیسی که در من ایجاد شده بود از صحبت های شما انقدر محمکه که همیشه در نهایت غلبه می کرد به اونا!
و جمع بندی استاد:
وقتی آقا رضا با برنامه های استاد آشنا شد، اولین قدم این بود که شروع کرد به باور کردن اون صحبت ها، شروع کرد به کنترل احساسش به شکلی که احساس بهتری داشته باشه، شروع کرد از جایی که بتونه یه سری تغییرات رو در خودش ایجاد کنه. از غیبت نکردن، تمرکز داشتن روی کارش، لباس بهتر پوشدن، مودب تر صحبت کردن، تمیز کردن محیط و بعد ادامه داد با توجه به الگوها و صحبت ها که دیگه چکی کار نکنه، نقد بخره و نقد بفروشه و شروع شد اتفاقات افتادن و حرکت کرد و حرکت کرد و همینطور که ظرفش بزرگ تر شد، ایمانش قوی تر شد، نتایج رو بیشتر دید، با توجه به اون تعهد و ایمانی که داشت، خداوند ایده های بهتری رو بهش داد، اونم از همونجایی که بود دوباره ادامه داد، سراغ هیچ کار عجیب و غریبی هم نرفت، هدایت شد به یک مسیر زیبا، شروع کرد به ارزش خلق کردن، ادامه داد، ادامه داد، قدم به قدم…یعنی این یک case study فوق العاده ست که نشون میده از همون جایی که هستی اگر شروع کنی به تغییر باورهات و اگر ایمان داشته باشی و اگر حرکت کنی در مسیر علاقه ت و اگر از همون جایی که هستی شروع کنی به بهبود دادن شخصیتت، به تغییر خودت، به تغییر باورهات، قدم به قدم با توجه به میزانی که ظرفت بزرگ تر میشه، با توجه به آمادگی که پیدا می کنی خداوند مسیرهای بزرگ تر، قدم های بالاتر و هدایت های بیشتری رو برات داره. و این مسیر ادامه داره تا ابد.
نکته ی مهم اینه که نقش خودمون رو برای تغییرات پررنگ ببینیم. یعنی فکر نکنیم که خداوند همینجوری الکی یه سری درها رو باز کرده برای آقا رضا. خداوند عادله! با توجه به ظرفی که آماده میشه و با توجه به ایمانی که به وجود میاد، ما فالو میکنیم ایده های خداوند رو، الهاماتمون رو، نشانه ها رو، و قدم به قدم پیش میریم. یعنی ما باید نقش خودمون رو، نقش تغییر شخصیتمون رو، نقش حرکت کردن به سمت جلو رو خیلی پررنگ ببینیم. فکر نکنیم خدا برای یکی میخواد برای یکی نمی خواد.
عاشقتونم استاد جان و بی نهایت خوشحال شدم که بعد از چند روز روی ماهتون رو دیدم. انشاالله که در مسیر جدید موفق باشید و خداوند به بهترین شکل هدایتتون کنه مثل همیشه!
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستاى قشنگم
فایل نتایج دوستان چقدر محشره و بینظیر مثل همه فایل هاى این سایت،که من با تغییر مدارم و بالا رفتن درک و آگاهى هام بهشون هدایت میشم،مثلا چند روز پیش به فایل هاى محشر زندگى در بهشت هدایت شدم منى که هیچ وقت دلم نمیخواست اونا رو ببینم و فکر میکردم حوصله سر بر باشن،نمیدیدم چون در مدارش نبودم،خیلى جالبه استاد دیشب خوابم نمیبرد شروع کردم از قسمت یک به دیدن فایلا بعدم چشمام از خواب داشت درمى اومد و من معتاد سریال شده بودم و تا قسمت ٨ فکر کنم دیدم و چقدر عالى بود چقدر درس داشت،استاد همین یک تغییر در من بود چون اگه حتى اوایل امسال بود و من بى خوابى به سرم میزد نمى اومدم زندگى در بهشت ببینم و اونقدر باور،خواسته در وجودم شکل بگیره بلکه یک سریال بى معنى میدیدم که اساسش باورهاى اشتباهه تا از زندگى فرار کنم مثل معتادها،اما زندگى در بهشت دیدم تا بفهمم زندگى چجوریه و بهشت کجاست،دلم میخواد اینا رو بنویسم،پریشب همینجورى سمبل از فایلاى زندگى بهشت رو داشتم میدیدم که فایل تهیه قورمه سبزى خانم شایسته نازنین رو دیدم که با دقت و عشق و ظرافت داشتن آشپزى میکردن و وجودِ این بشر از بس صلحه که اصلا لازم نیست حرفى بزنن کارهاشونو ادم میبینه انگار تو عمق وجودش ته نشین میشه،قبل اینکه خونه تمیز کردن هاى ایشون رو ببینم هیچ وقت فکر نمیکردم خونه تمیز کردن اینقدر کار قشنگ و لذت بخشى باشه و دیروز تو قسمت پنجم فایل آشپزى شما رو دیدم وااى خداى من،استاد چقدر عشق بودید،فقط دلم میخواست از شدت دوست داشتن محکم بغلتون کنم،چقدر لذت بردم و خندیدم به روش آشپزى تون،بعد با خودم فکر کردم چقدر استادِ نازنینِ من به حرفهایى که میگن واقعا عمل میکنن اینکه سبک خودتون رو داشته باشید اینکه به روش خودتون زندگى کنید،استاد من فایل قورمه سبزى خانم شایسته رو دیدم با اینکه خودم در پختن قورمه سبزى ادعا دارم اما هنوز چون پایه هاى عزت نفسم قوى نشده با خودم گفتم خداروشکر دورُبر ما کسى نیست اینجورى آشپزى کنه چون در حضور همچین ادمى،ادم اصلا اعتماد به نفس نداره که آشپزى کنه بس که ایشون قدرن،استاد اما چقدر درس داشت برام،شما با همچین ادمى زندگى میکنید و به سبک خودتون آشپزى میکنید،احسنت به شما،احسنت به هردوى شما بزرگوار که این فایل ها رو براى ما اماده میکنید،هر قسمت سریال کلى برام درس داشت،ایمانى که عمل مى اورد،استاد من متوجه تعییراتم میشوم،استاد من همین اول امسال یادمه از یه استاد ارزهاى دیجیتال مشاوره تلفنى گرفتم و ایشون میگفتن هزینه اموزش ٢٠ میلیون هست و من اون موقع فکر میکردم براى ثروتمند شدن حتما باید همچین چیزهایى سرمایه گذارى کنم و خودم یادشان بگیرم،اون موقع چیزى از باورها اینجور که بعد رگبارى دیدن فایل هاى شما فهمیدم نمیدانستم البته الان هم چیز زیادى نمیدانم اما گفتید خودتان رو با دیروزتان مقایسه کنید،استاد در کامنت قبلى امم اشاره کردم شما زندگى رو براى من آسان کردید و دلیل اینکه حرفهاى شما باور پذیره برام صداقت،عشق و نتایجتون هست،استاد من همیشه به عنوان ادم ساده بین دوستان و کسانى که منو میشناختند معرفى میشدم چون بلد نبودم فى البداهه دروغ بگم،همیشه ته دلم دوست نداشتم دروغ بگم اما دروغ نگفتن رو ضعف میدونستم اما الان همیشه به راست گو بودنم افتخار میکنم و حتى با افتخار میگم من ترجیح میدم راست بگم تا با دروغ منعفتى کسب کنم و این دست اورد من بعد از گوش دادن به فایلاى شماست،استاد من همیشه خوبى هاى ادم ها رو بهشون میگفتم اما با برچسب چاپلوس و پاچه خوار مواجه میشدم اما الان به راحتى هر ویژگى مثبتى را تحسین میکنم و به این کارم افتخار میکنم،استاد دیدن زیبایى ها رو از سریال سفر به دور امریکا یاد گرفتم منى که همیشه در هر چیزى ایرادات رو میدیدم،استاد من کاملا متوجه میشم که چقدر زندگیم دست خودمه،دست باورهامه،استاد در نقش قربانى فرو نرفتن رو شما بهم یاد دادید و چقدر حس قدرت و رهایى بهم دست میده جاهایى که مچ ام رو میگیرم که ببین خودت اینو خلق کردى،دیگرانى در زندگى تو وجود ندارند،استاد من هیج وقت تو زندگیم وام یا قرض نداشتم،بجز همین امسال که من وام گرفتم تا قرض بدم به مادرم،الان میفهمم چقدر عجیب و واقعا اون روزى که این تصمیم رو گرفتم هیچ چیز از چیزهایى که الان میدانم رو نمیدانستم،هرچند بعدش مادرم هم ازم قرض نگرفت و من وامى گرفتم که اصلا لازمش نداشتم و در اولین فرصتى که با هدایت الله خواهد بود میخام همه اون وام رو تسویه میکنم و الان که ٢ قسط از قسطهاشو دادم کاملا اون سلب انرژى و تمرکزى که شما ازش صحبت میکنید رو میفهمم،و همین الان متوجه شدم چه همزمانى و هدایت قشنگى که اگر من این وام رو الان و در این زمان نمیداشتم شایذ اینقدر خوب متوجه این سخنان گهربار شما نمیشدم،استاد من فعلا جلسه سوم از قدم اولم اما همین سه جلسه تغییراتى که در من ایجاد کرده رو متوجه میشم میدونید چه حسى دارم،انگار یه ادم جدید داره متولد میشه و از نشونه هاى این ادم جدید اینه که دیگه عجله نداره،نمیتونم حسم رو توصیف کنم اما خوشحالم که قدم ها و تغییراتم هرچند کوچک دارند رخ میدهند،دیگه نمیگم چطور،بلکه میتونم لذت ببرم و براى اولین بار شاید تو زندگیم،قطعا اولین بار خیلى ریز و کوچک میتونم خواسته هامو باور پذیر ببینم بدون اینکه عجله کنم و بگم پس کى،خیلى جزئى ها استاد ،اما همین جزئى بودنش هم برایم شیرین و لذت بخش است،استاد منى که هیچ وقت به صداى قلبم گوش نمیدادم الان صداشو میشنوم نمیگم همیشه به نداش عمل میکنم اما همین شنیدن صداش براى ادمى مثل من یه قدم بزرگه،خانم شایسته تو سریال زندگى در بهشت گفتن تغییرات کوچیک در نهایت میشن قدم هاى بزرگ،الان وقتى حسم بد میشه کامل متوجه میشم از کجا داره اب میخوره مگر وقتایى که خودمو بخام گول بزنم و فرار کنم که همینم خوبه،چون من همیشه خودمو گول میزدم،در پایان فایل هاى نتایج آقاى عطار روشن عزیز براى من هم کلى درس داشت و من اکثر کامنت هاى ایشون رو قبلا خونده بودم و در واقع ماجراى زندگى ایشون رو میدونستم اما ذکرشون از زبان خودشون واقعا لذت وصف نشدنى اى داشت براى منى که اونقدر تعهد و نکته سنجى این شخصیت رو تحسین میکنم که از مدت ها پیش این گزینه که وقتى ایشان کامنت گذاشتن بهم ایمیل بیاد رو فعال کردم و اونقدر زیبا مینویسند و بیان میکنند که ادم لحظه به لحظه و مکان ها رو تصور میکنه،حتى من مغازه ابزار یراقشون رو تصور کردم اونقدر که قشنگ توصیف کردند،میدانم خیلى نوشتم و جسته و گریخته اما دوست داشتم بنویسم،نمیدانم اگر در مدار آگاهى هاى این سایت و آشنایى با شما نبودم زندگى چطور بهم میگذشت،بینهایت سپاسگزار وجودتون هستم
سلام و ارادت
عرض ادب به استاد عزیزم و همه اعضای عزیز
استاد از این فایل بسیار لذت بردم چه صحبت های اقا رضای عزیز که برخواسته از قلب شون و عمل به اموزه های شما و قوانین بدون تغییر خداوند بود و چه از توضیحات تکمیلی شما که مثل اب روی اتیش قلبم بود اونجایی که مراحل را یکی یکی وبا دقت توضیح دادین
1-از همون جایی که هستیم شروع کنیم
2-از تغییر خودمون شروع کنیم
3-هواسمون به هدایت های الهی باشه
4-برای کاری که دوست داریم ارزش خلق کنیم
5-تعهد داشته باشیم به خودمون
6-ذهن مون و نجواها را کنترل کنیم
7-قدم های کوچیک براداریم تا نتیجه ها بیاد
و فقط فقط ادامه بدیم
استاد عزیزم راستش من امشب تازه معنی کلمه (ارزش) را فهمیدم نمیدونم چند توی فایل های شما و جاهای دیگه این کلمه را شنیدم ولی انگار تازه درک کردم البته فکر میکنم که فهمیدم چون زمانی که شما گفتین باید ارزش خلق کنیم رفتم توی رویا ،،،که ای دل غافل من مدت هاست میخوام نتایج پایدار داشته باشم توی شغلم و چه کار باید بکنم خدایا من (مثلا)همه چی را بلدم،،،، که به این فایل هدایت شدم تا اونجایی که گفتید باید ارزش خلق کنید تا ثروت به سمت تون بیاد یه لحظه جا خوردم چون من میخواستم ثروت خلق کنم که له ارزش برسم
تازه فهمیدم معنی عشق را و عاشق کار بودن را چیزی شما خیلی به اون تاکید میکنید
استاد عزیزم از شما بسیار سپاس گزارم بابت اموزه هاتون
و همچنین خدارا بسیار سپاسگزارم بابت اشنایی با شما و این سایت
استاد عزیزم توی قسمت قبلی درمورد این که بعضی ها از فایل های شما اون چیزی را که میخوان متوجه میشن یا میشنون ،،در مورد موضوع ارزش خلق کردن در مورد من صدق میکنه و من با بد متوجه شدن یا براداشت اشتباه خودم باعث شدم من برده پول بشم و جالب اینجاست که فکر میکردم مسیرم درسته
و اگر این توضیح را به این فایل اضافه نکرده بودید شاید نه که صد در صد همچنان توی گمراهی باقی میموندم
نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم فقط میتونم بگم خدا قوت
من وحید گلباف متعهد میشوم
به جای عامل بیرونی روی بهبود خودم متمرکز بشوم
متعهد میشوم یه چکاپ فرکانسی کلی از خودم بگیرم
متعهد میشوم به اصل توجه کنم
متعهد میشوم برای کارم ارزش خلق کنم (که همین لحظه چند ایده بهم الهام شد)
متعهد میشوم تمام فایل های نتایج دوستان را با دقت دوباره گوش بدم
متعهد میشوم فقط روی خدا حساب باز کنم
متعهد میشوم هدف ها و ارزو هایم را بخش بخش دنبال کنم
متعهد میشوم خصلت خوب در خودم ایجاد کنم
متعهد میشوم که خودم را ارزشمند ترین هدیه خداوند بدانم و به خودم احترام بگزارم
دوستتان دارم و شما و خانم شایسته عزیز سپاس گزارم
احساس کردم دارم دیوونه میشم از این همزمانی ها
تو کــل زندگیم
احساس میکنم که کاملا در مسیر درستی هستم
و چیزایی که تجربه میکنم چیزی جز این نمیتونه باشه که خدااا فققققط داره برای من همه کارارو انجام میده
انگار فقط منم فقط من تو این دنیام
که حتی قانونا تغییر میکنن به نفع منه
همون چیزیه که میخوام
که همه چیز همه چیز همهههه چیز همه ی شرایط همه باتوجه به شرایط من و خواست من تو کار مورد علاقم داره پیش میره
کارایی که بقیه انجام میدن
قانونایی که جهانی عوض میشه دست من نیست
اما به نفع منه برای منه چیزیه که من میخوام
میگم احساس میکنم مسیرم درسته
چون هرفایلی میذارید از نتایج دوستان الگوبرداری از افراد موفق
یا الگوهایی که طبق جلسه چهار دوره عزت نفس دارم پیدا میکنم
همه و همه و همه و همهههه نشون میدن مسیرم درسته دارم درست میرم کارمو درست انجام میدم
امروز هنگام تمرین یه لحظه به خودم اومدم دیدم خیلی خوشحالم و احساس خوبی دارم ازاین کاری که دارم انجامش میدم داشتم لبخند میزدم درواقع میشه گفت میخندیدم و تو همون لحظه تمام حرفای شما درمورد لذت بردن انجام کاری که عاشقشی و..اومد تو ذهنم
و حالا حرفای شما اولین فایل از لذت بردن و افزایش مهارت احساس خیلی خوبی بهم داد
احساس کردم این مسیر کاملا درسته
استاد من دقیقا داشتم به این فکر میکردم که مسیر اقارضا به چه شکل بود و ازکجا شروع شد
خیلی برام جالب بود که شما هم این فایلتون دقیقا درمورد همین بود(لبخند)
مسیر درسته
درسته درسته …
تمام نشانه ها اینو میگن(لبخند)
شما درمورد ثروت میگفتید اما تماما چیزی بود که میخواستم بشنوم من
مطمئنم که در بهترین زمان شنیدم
مطمئنم..
چقدرخوبه که اصل رو میگید و من یادگرفتم که دنبال اصل باشم
تو همه ی الگوها و برام مهم نباشه تو چه شرایطی بوده چه تفاوتایی از نظر عوامل بیرونی داشتیم
هرچند گاهی ذهنم میخواد بهم بگه که نه شرایط اونا بهتر بوده بهتر میتونستن ذهنشون رو کنترل کنن
اما وقتی میخواست درمورد شما یا اقا رضا اینو بهم بگه باخودم گفتم
من اصلا میدونم بدهکاری چقدر میتونه سخت باشه آرامش آدم رو بگیره چقدر کنترل ذهن در اون شرایط سخته یانه !؟؟؟
من اصلا میتونم حتی تصورش کنم؟
فقط همین یه مورد..
و وقتی ذهنم اینو شنید کاملا سکوت کرد
و وقتی الان شنیدم که به شما هم حالت نصیحت گونه میگفتن که مسیرتو تغییر بده
شماهم نتایجی که بیشتر دیده بشه (نه درونی و شخصیتی)نبوده تو زندگیتون و بقیه مسخره میکردن یا میگفتن این داره چیکار میکنه ولی بازهم احساستون رو خوب نگهداشتید و ادامه دادید و ادامه دادید و ادامه دادید چون باور داشتین چون نتایجش رو خودتون دیده بودین
دقیقا چیزی که باعث میشه هرکدوم از ما باشما ادامه بدیم سالها همین دیدن نتیجه اس
استاد وقتی داشتم به الگوها فکر میکردم خیلی برام جالب بود که یه سری چیزا خیییلی واضح بین همشون یکسانه و یادمه چندشب پیش که داشتم به این موضوع فکر میکردم با خودم گفتم چرا اینقدر واضح هست ولی قبلا متوجه نمیشدم یا بقیه متوجه نمیشن ؟
ردپای توحید
اعتماد به نفس
افزایش مهارت
امید
انگیزه بالا، ادامه دادن ادامه دادن ادامه دادن
کنترل ذهن
کاملا واضح دیده میشه اما خیلی وقتا حتی خودشونم نمیفهمن بخاطر چی بوده
و مثال هایی حتی از افراد معروف که تا زمانی که داشتن باانگیزه و باورهای مناسب ادامه میدادن نتایج بوده و همین که دیگه فراموش کردن یا انگیزه و هدفی نداشتن خلاصه به هردلیلی که ادامه ندادن نتایج هم کمرنگ و کمرنگ و کمرنگ تر شده تاجایی که محو شدن اصلا
استاد این صحبت هارو رو باید بارها و بارها و بارها و بااارها بشنومش
ولی دوستداشتم حتما بنویسم
بی نهایت سپاسگزارم استاد.
سلام به همه دوستان عزیزم.
چند ساله عضو این سایت الهی هستم.
به لطف خدا نتایج بی نظیری گرفتم.
به قول یکی از دوستان که کامنتش تو فایل چگونه در آمد خود را در یکسال سه برابر کنیم توسط استاد خونده شد،
وقتی روی خودمون کار میکنیم اون جوری نیست که یهو یه اتفاق عجیب تو زندگیمون بیفته،بلکه این قد ساده و بدیهی نتایج رخ میده که از دیدگاه بقیه یا حتی خودمون این روند طبیعی زندگی بوده،به همین دلیل تعهدمون را از دست میدیم و ورودیهای ذهنمونا کنترل نمی کنیم و میبینیم با همون روندی که رشد کردیم بر می گردیم سر خونه ی اول.
واقعا چقد قشنگ گفته بود
من دارم میبینم هر وقت متعهدانه ورودیهاما کنترل کردم،سپاس گذار بودم و در یک جمله کانون توجهم رو خواسته هام بود نه ناخواسته هام،دیدم که نتایج زندگیم از همه طرف خیلی خوب پیش می ره.
حتی به وضوح دیدم از دوستانی که خیلی رابطه زیادی باهم داشتیم ولی تو مسیر من نبودن خیلی راحت و جالب از هم فاصله گرفتیم.
قوانین خداوند بی تغییر هستن.
ولی این وسط نجواهای شیطان باعث سستی و تنبلی و شک و تردید میشه که به مسیرمون با قدرت ادامه نمیدیم و باعث میشه ایمانمون ضعیف بشه .
این کار شیطانه که ما را از مسیر منحرف کنه و احساس بد و ناتوانی بهمون بده.
تمام دوره ها و فایلها تمرین تمرکز روی خواسته هاست.
ما یاد میگیریم با توجه به داشته هامون و تمرکز رو خواسته هامون به احساس خوب برسیم و طبیعتا رخدادهای خوبی را تجربه کنیم.
دوستانی که مثل آقا رضا نتایج فوق العاده ای از هر جهت گرفتن بخاطر اینکه تمرکز بیشتری روی ورودی های ذهنشون گذاشتن و این باعث میشه رو احساس خوب مدت زمان بیشتری بمونن و نتایج احساس خوب بیشتر هم که مشخصه.
یکی از دوستان من نتایج مالی عالی تو زندگیش گرفته.
من هر وقت با این دوستم یه روز ساعاتی باهمیم،قشنگ تا چند وقت در آمدهای عالی کسب میکنیم.
اینجا نتایج داشتن الگو و باور کردن اینکه میشه و کنترل ذهن و وارد کردن الگوهای مناسب چه تاثیر عالی داره.
اون دوستانی که نتایجشون عالی بوده خودشونا بمباران کردن از فایلها و ورودی های عالی و باور کردن چنین در آمدها و چنین زندگی کردن را که وجود داره.
پس به سمتش هدایت شدند.
ماشالله بهشون.
چندی پیش داخل یه سر رسید قدیمی یه صفحه ای پیدا کردم که چند سال پیش نوشته بودم.
از شرایط داغون اون موقع خودم و اهداف آیندم.
وقتی خوندمش اصلا باورم نمیشد.
دقیقا مثل فیلم راز شده بود.
اول اینکه من فراموش کرده بودم در چه شرایطی بودم و الان اوضا چقد عوض شده و این نشون میده چقد فراموشکاریم.
دوم هر چی نوشته بودم که خدایی اون موقع برام اهداف بزرگی بودند همه را خیلی وقت بود که داشتم.
اینا همش پیام خداونده که میگه قانون ثابته اگه نتیجه نیست ایراد از خودمونه.
خدا را شکر میکنم که با این سایت الهی و این استاد بزرگ و شما دوستان گل آشنا هستم و از آگاهی هاتون انشا اله که استفاده میکنم.
موفق و ثروتمند باشین
یا حق
به نام خداوند جان وخرد،کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای،خداوند روزی ده رهنمای
سلام به استادجان و به خانم شایسته ی عزیزم
ازتون بی نهایت ممنونم برای این فایل جدید و اگاهی های بی نظیر …
هرجایی هستی،بند کفشت رو سفت تر ببند
جا داره ده بار دیگه این فایل رو بببینم و از روش بنویسم تا حق مطلب این اگاهی ها ادا بشه …
اما انقدر ذوق دارم براتون بنویسم که الان تو چه شرایطی هستم بعد تموم شدن فایل این کامنت رو مینویسم.
استاد تو کامنت قبلیم توضیح دادم تو چه شرایطی هستم براتون لینکشو میزارم و بعد ادامه میدم …
https://elmeservat.com/fa/modeling-successful-people-05/comment-page-6/#comment-1066679
امروزبا رفیقم رفتم دفترمدیریت پرستاری تا ببینم تصمیم نهاییشون برای درخواست های من چی بوده!
اما مترون جلسه بود و سوپروایزر گفت من ی خبرای ریز دارم
بین خودمون بمونه،مثل اینکه میخوان ازت خواهش کنن حداقل تا بعد عید بمونی و بعدش بری(ایام عید بیمارستان شهر ساحلی خیلی شلوغه)ولی تو نشنیده بگیر و با خود مترون صحبت کن …
بعد باهم برگشتیم بخش …فکرم مشغول بود …ولی کلامی و ذهنی دائم تکرار میکردم
إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ
میگفتم خدایا من تسلیمم ،تو بگو ..من هیچی نمیدونم …اصلا نمیدونم برم خوبه یا بمونم،نمیدونم مرخصی خوبه یا انتقالی …
تو بگو،تو حرف بزن،تو کمک کن،تو الهام کن…
واقعا ذهنم خالی بودو هیچ ایده ای نداشتم …
چند دقیقه نگذشت …خداوند جواب داد :
رفیقم گفت ببییین سعیده! برو به مترون بگو،اوکی من تعطیلات عید میام بهتون کمک میکنم به شرط اینکه بزارید این ماه برم !
به نفعتم هست،از شلوغی ها و دید وبازدید عید درامانی…
به همین وضوح …به همین سادگی
فقط گفتم دمتتتت گرم! رفتم پایین!
مترون هنوز جلسه بود،ساعتم رو نگاه کردم گفتم اگر تا ده دقیقه دیگه اومد بیرون یعنی من باید این حرف هارو بهش بزنم!
تو سالن قدم میزدم که یکی از سوپروایزرها( که نود درصد بیمارستان باهاش مشکل دارند ومن اگاهانه همش روی خوبی هاش تمرکز کردم) دستم رو کشید بیاد اینجا بشین خسته میشی …
اینم نشونه ی خدا دیدم …
خلاصه دقیقا اخر اون تایم ده دقیقه ای که گرفتم ،مترون اومد بیرون …خیلی عجله داشت …گفت کار دارم باید برم سریع …
و من رهاتر از همیشه …لبخند زدم،گفتم برم ؟ی وقت دیگه بیام ؟
بعد خودش وایساد …
با همون لحن صحبت کردنش که پر از عجله ست ..گفت ببین من با درخواست مرخصیت مشکلی ندارم،ولی بزار بعد عید خواهشا،نیروهامون کمه !
گفتم خانم … عید مشکل دارید؟
من 15 روز عید میام کمکتون،کشیک میدم،ولی الان من مشکل دارم نمیتونم تا بعد عید صبر کنم …
نگام کرد،گفت باشه حله!بقیه ش رو با مسئول بخشت هماهنگ کن !
بله استادجانم …از فضل خدا با 3 ماه مرخصیم موافقت شد …به همین قشنگی…
منی که این همه سال جنگیدم،این همه مدت به همه رو انداختم،شرک ورزیدم …
فقط با روی خودم کار کردن …خداوند قدم به قدم هدایتم کرد …
به قول مسی …اگر میخواستم خودم برنامه ریزی کنم، هیچ وقت نمیتونستم مثل پلنی که خدا برام چید ،انقدر خوب همه چیز رو بچینم …
اول بچه هام رو فرستاد گرگان !گفتم چشم !
بعد گفت اسم انتقالی رو نیار!بگو 6 ماه ماموریت میخوام برای گرگان وبرمیگردم،گفتم چشم!
دستان خداوند اومد ماموریت رو توی سیستم ثبت کرد بدون اینکه من دست به کیبورد کامپیوتر بزنم!
بعد بدون اینکه من روحم خبر داشته باشه یک نفر از بیمارستان گرگان اومد درخواست انتقالی داد برای بیمارستان ما !
و درواقع اگربا ایشون جابه جامیشدم،میتونستم انتقالی کامل بگیرم!
(سال های قبل همش بنر هام رو میرفتم دم بیمارستان های گرگان میچسبوندم،بلکه یکی ببینه و بخواد جابه جا بشه باهام!حالا من نشستم روی دوش خدا،خدا دستشو فرستاد که بیادبیمارستان ما بنر بزنه!کسی نمیخواد گرگان بره من جاش بیام؟؟؟؟؟)
ولی استاد به قول رضاجان،اساس اموزش هام درست بود!
من حتی به این انتقالی و جایگزینش نچسبیدم …
باید ی کمیته تشکیل میشد تا همه ی مسئولین بیمارستان درخواست من رو بررسی کنند و اوکی بدن!هر هفته به ی دلیل مسخره تشکیل نمیشد!
شیطان نجوا میکرد انقدر بیمارستان لفتش میده،همین ی نفرم پشیمون میشه و از دستش میدی!
محکم بهش گفتم،من ایشون رو پیدا نکردم که الان نگران از دست دادنش باشم!
من کارهای اداریم رو به خدا سپردم!
همه ی اتفاقات به نفع من پیش میره!
تو کامنت قبلیم گفتم چند روز بعد، خدا تو خواب بیداری بهم گفت حالا برو درخواست مرخصی با حقوق بده!
نفهمیدم چرا!ولی این ی قدم جدید بود!گفتم روچشمم !
وفرداش درخواستم رو دادم …
همه میگفتن موافقت نمیکنن …میگفتن امکان نداره ..میگفتن به هزارتا دلیل رد میشه!
من اروم بودم مثلهمیشه…خودمم تعجب میکنم چه جوری تونستم ذهنم رو کنترل کنم !فقطمیگفتمهر اتفاقی بیفته خیره!
استاد من الان میفهمم پلن خدارو …
اگر با انتقالی من موافقت میکردن!من ازین بیمارستان میرفتم تو ی بیمارستان دیگه!
روز از نو،روزی از نو!
باید پشت هم کشیک میدادم،تازه بیمارستان شهر بزرگتر،کشیک های بیشتر …
ولی من درخواستم از خدا ازادی مالی و زمانی و مکانی بود!
خواسته م توحید بود!خواسته م درومدن از کارمندی بود …
و این مرخصی بهترین پلن خدا برای من بود …
تا هم وقتم ازاد بشه!هم حقوق داشته باشم!هم تمرکزی روی خودم کار کنم تا بزودی درخواست انصرافمم رو بنویسم به امید خدا!
الان که برمیگردم به عقب میبینم،تموم اون قدم ها رو اگر برنمیداشتم …اصلا این نتیجه پیش نمیومد …
حتی امروز هم خدا برام برنامه ریزی کرد ،که سوپروایزر بهمون تقلب برسونه،بگه داستان چیه!بعد جوابش رو به زبون رفیقم بیاره و من برم به مسئولم بگم و موافقت کنه بدون هیچ مقاومتی …تازه ازم خواهش کردن! برای عید بیام …
منم استقبال کردم …ترجیح میدم اصلا تو دیدوبازدید اجباری عید نباشم فرکانسم خراب بشه …
اینا همش در زمان درست ،در مکان درست بودنه …
اینا همش آسون شدن برای آسونی هاست …
اینا همش نتیجه سرسپردگی در برابر پروردگاره
اینا همش بخاطر اموزه های شماست استاد …
و این تازه شروع رشد جنگلم از زیرخاکه …
به امید خدا اول ماه میرم برای استفاده از تموم تمرکزم برای دوره ها …
برای پیدا کردن علاقه م …
برای پیدا کردن اون شغلی که توش خستگی برام معنی نداره
استاد واقعا الان هیچی نمیدونم …فقط میخوام اجازه بدم خدا هدایتم کنه …
میخوام ایمان داشته باشم به صحبت های شما در معرفی قانون افرینش جلسه 6
وقتی من میام بازی رو از ذهن آغاز میکنم،من میام کارهای ذهنی رو انجام میدم!یکسری ایده ها به من گفته میشه و عمل میکنم
ولی من یک قدم برمیدارم؛خداوند میلیارد قدم برای من برمیداره!
بازی اینه
در بحث تجسم،باور،کنترل ذهن؛وقتی میایم از ذهن استفاده میکنیم،ما در زمان مناسب،درمکان مناسب قرار میگیریم با ایده ی مناسب
و بعد کارها روون میشه!کارها راحت میشه!کارها سریع میشه!کارها لذت بخش میشه!و اتفاقات رخ میده!
استاد ازت ممنونم …سپاسگزارم …
امید دارم از فضل خدا بزودی بیام و از شگفتی ها براتون بنویسم …
ای مرد رونده مــــرد بـــیچاره مبـاش
از خـویش مشو برون و آواره مباش
در باطن خویش کن سفر چون مردان
اهـــل نظری، تو اهل نظّــاره مبـاش
گر مردرهی راه نهــــــان بایـــد رفت
صـد بادیه را به یک زمان باید رفت
گر می خواهی که راهت انجــــام دهد
منزل همــه در درون جـان باید رفت
گر مردرهی میان خـون بــایــــد رفت
از پــای فتــاده ســرنـگون بایـد رفت
تو پـای به راه درنــه و هیـــچ مـپرس
خـود راه بگویدت که چـون باید رفت
به نام خدای مهربان
سلام سعیده جانم
دخترر بهت تبریک میگم، خیلی خوشحال شدم بخاطر این قدم مهم زندگی ات که قدمی در جهت قدم های اصلی بعدی، الحق که شایستگی بهترین ها رو داری.
برایت بهترین ها رو از خدای منان آرزومندم.
در پناه حق کنار دخترای گُلت شادو خرم باشی
سلام به شما سعیده جان
خیلی خیلی ازت ممنونم که این کامنت رو نوشتی
کلمه به کلمه ش برای من درس بود ، آگاهی بود …. میتونم از توکل کردن های تو ، از تسلیم بودن هات ، از عمل کردنت به نشانه ها و هدایت های خداوند ، حسابی یاد بگیرم و اون رو توی مسیر زندگی خودم اجرا کنم
دوست عزیزم
در پناه خداوند باشی و هر روز در حال پیشرفت در مسیر علاقت
سعیده جانم دستت رو به گرمی میفشارم و از اینکه در این مسیر زیبا و در این بر آوردن جنگلت از زیر خاک داری ما رو شریک مکنی بی نهایت از سپاسگذارم
قطعا نوشته هات من رو دلگرم میکنه
استادم ممنونم که هر لحظه دارید به ما یاد آوری می کنید که کامنت های سایت ما یک گنجینه هستن از اونها غافل نشید
من هی که میخوام غافل بشم از خوندنشون یاد حرف استاد میوفتم
و از دیروز که به خودم تعهد دادم برای تغییرات جدی هدایت شدم به کامنت زیبا شما سعیده عزیزم
شادیتون روز افزون
سلام و درود فراوان به سعیده خانم.
اگه غیر از این نتایجت باشه باید تعجب کرد. یعنی اونقدر عالی روی خودت کار کردی و اونقدر بی نظیر ایمان عملیت رو نشون دادی و شجاعت قدم برداشتن رو به جهان نشون دادی که به طور قطع و یقین بهتر و طلایی تر از این در انتظار تو خواهد بود.
برات از خداوند بهترین ها رو درخواست میکنم بنده شایسته و توحیدی پروردگار.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
سلام خواهر عزیزم
سعیده جان
نمیدونم چی بگم
فقط میتونم از تو و از خدای تو و خودم تشکر کنم بابت این همه رها بودن و نچسبیدن
چقدر لذت بخش هست که همه کارها رو بسپاری به خود کاردان و اون همعجب قشنگ میچینه .عجب با حوصله و خوشگل میچینه
و این که اقاااااا دمت گرم بخدا که رها بودی و گوش کردی به ندای قلبت و انجام دادی و گفتی چشم قربان فرمانبردارم ارباب
و اون هم چه ناب اجابتت کرد
آفرین خواهرم
آفرین خواهرم
میدونم که به زودی از شغل مورد علاقت میای و برای ما مینویسی ب زودی حتما به زودی
موفق و سربلند و شاد باشی
سلام و خدا قوت خدمت شما خانم شهریاری
چقدر لذت میبرم میبینم یک نفر اینقدر توکل داره اینقدر رهایه اینقدر توحیدی عمل میکنه
من این داستان شما رو دارم از اول دنبال میکنم از پاسختون به محمد جبلی عزیز اگه اشتباه نکنم
واقعا عالی عمل میکنین
انشاالله یک روز رو میبینم که مثل آقا رضا بیاین جلو دوربین بگین من تونستم من رفتم من عمل کردم من نتیجه گرفتم
با همین فرمون برین حتما نتایج فوق العاده میگیرین بخواست الله مهربان
موفق باشید
سلام سعیده جان کامنت تاثیرگذارت رو خوندمو لذت بردم ازش بهت تبریک میگم که کارهات روون پیش رفت و با مرخصیت موافقت شد قطعا که روی شانه ی خدا نشستی عزیزم و ایشالله همه چی همین طور عالی برات پیش بره؛ خدایا شکرت بخاطر وجود دوستانی مثل شما که مسیرشون رو انقدر قشنگ برامون مینویسن قدم به قدم تا یه تلنگری بشه واسه هممون که تو این مسیر هستیم و تسلیم هدایت خداوند باشیم،من دنبالتون میکنم و دوست دارم همیشه همین طور با شور و هیجان بیای از نتایج توحیدیت برامون بنویسی…
سلام سعیده ی عزیزم
تجربیات نابت از زندگی احساس بسیار خوبی ب من دست داد و من لذت بردم از این همه پلن های زیبایی ک خدا برات چیده چقدر هم قشنگ چیده اگ یکی از بیرون ببینه باورش نمیشه ولی کار خداست حرف ندارع توش هیچ اما و اگری نیست سعیده بهت افتخار میکنم ک خدا آنقدر برات خوب چیده ک خودت خواستی و خدا هم برات خواسته ..من هم چند مورد از این پلن های زیبا تو زندگیم دارم ی روزی حتما میگم ..
خداروشکر میکنم بابت این همه زیبایی این همه دقت ونظم
عاشق این نظمشم.منتظر نتایج زیبای دیگت هستم
به نام رب جهانیان
سلام سعیده خانم
خدارو شکر بابت نتایج عالی که از قوانین بدون تغییر خداوند گرفتی.
راستش من اول چون هم فامیلم بودی و جالبتر اینکه منم اسم یکی از خواهرهام سعیده هست از روی کنجکاوی کامنتون رو خوندم.و خداییش اشکم در اومد از شوق.احسنت تبارک الله به این حد از تعهد و تلاش و تسلیم خداوند بودن ماشالله. الله اکبر
تبرررررررررررییییییییک
خدایا شکرت
برایت آرزوی بهترینها رو دارم خواهر گلم.
سلامی پر از شادی
ممنون از دوست خوبمون خانوم شهریاری کامنت پر بار و عالی بود واقعا که فایل های استاد یک طرف و کامنت های بچه های سایت ی طرف لذت برم از خوندن کامنتتون امیدوارم موفق باشید تو زندگیتون و به خواسته هایی که دارید برسید
شاد زندگی کنید
سلام به همه ی عزیزان سایت
سلام سعیده جان
بسیار لذت بردم از خوندن این کامنت و کامنت قبلیت.
ممنونم که مسیری که طی کردی رو نوشتی و از تجربیاتت گفتی.
برات بهترین ها رو آرزو میکنم در زندگی و رسیدن به چیزی که دوستش داری و خواسته ی قلبیت هست.
الهی شکر که ارتباطت با خدا عمیق تر شده و مو به مو به هدایت های خدا چشم گفتی و مسیر برات هموارتر میشه هر لحظه.
خیلی تحسینت میکنم که پر قدرت مسیر درست خودت رو ادامه میدی فارغ از نظرهای دیگران.
چقدر آدم آرومه و مطمئنه وقتی به فرکانس منبع وصله، میدونه چیدمان خدا بهترین و کاملترین.
الان صبح جمعه است و من روزم رو با خوندن کامنت جذاب شما آغاز کردم.
برای همه بهترین ها رو از خدا می خوام.
الهی شکر برای همه چیز
الهی شکر برای همیشه
سلام خانم شهریاری وقتتون بخیر
امیدوارم حالتون عالی باشه.
وقتی داشتم کامنتتون رو میخوندم از شدت هیجان قلبم تند تند میزد از داستان ها و هدایت هایی ک براتون اتفاق افتاد
از ایه ای ک اوردین از دست و پاهایی ک قبلا میزدید و الان روی دوش خدا نشستید و دارین کم کم زندگی دلخواهتون رو خلق میکنید. چقدر تحلیلی ک خودتون از هدایت هاتون داشتید زیبا بود واقعا تحسین برانگیزه این حد از تسلیم بودن و عملگرایی. دیدن نشانه ها و ایمان بهشون. ان شالله که شاهد خبرهای عالی تری از شما خواهیم بود.
شخصیت توحیدی شما بسیار زیباست. شاد و اروم باشید همیشه
سلام سعیده ی عزیز =)
هر دوتا کامنتت رو با ذوق و شوق فراوون خوندمشون.
و چقدر لذت بردم از ایمانت
از تعهدت به گفته ها و عمل کردن بهشون،
و از صمیم قلبم تحسینت کردم. و وقتی که کامنتت رو خوندم چقدر حسم خوب شد ،چقد ارومتر شدم، و خداروشکر کردم که به کامنت قشنگت هدایت شدم =)
برات از صمیم قلبم آرزوی آرامش قلبی عمیق و ایمانی فوق العاده میکنم.
بابت وقت گذاشتن و نوشتن این کامنت که برای من الهام بخش بود وکمک کرد ایمانم قوی تر بشه ممنونم ازت.
و چقدر کارقشنگی کردی که لینک کامنت قبلی ات رو گذاشته بودی که سریع پیداش کنیم.
و چقد خوب که خود ایه های قران رو مینویسی و میاری تو کامنت
در پناه خداوند =)
سلام سعیده عزیز
خالق جهان هرکس خودشه چون باورها و فرکانسهاش هستند و دگر هیچ و این موضوع را بینهایت زیبا توضیح دادی و اینکه تسلیم بودن برای خدا همیشه جواب میده و کافیه انجامش بدیم واینکه ماباید قدم برداریم چون خدا بی نقصه ،جهان بی نقصه فقط من باید سهمم را انجام بدم ومطمئن باشم در زمان و مکان مناسب آنچه من میخوام بهم داده میشه به سادگی
جهان بیسش سادگی و فراوانیه باید بپذیریم این روند زیبای جهان را و با قوانین خودمون را مطابقت بدیم
تشکر میکنم ازت بابت این کامنت عالی منم دوست دارم کامنتم جز بهترین ها باشه و میشه تبریک که کامنتت انتخاب استاد بود
سعیده جان
میخواستم بخوابم و با خودم گفتم روی فایل جدید که کامنت گذاشتی اون موقع بیام و برات بنویسم
اما دیدم واقعا نمیتونم
یعنی صدای بارون رو که شنیدم
با خودم گفتم بیام و باهمین حس خوبم برات بنویسم
میدونی…هدایت شدم به پروفایلت و چندین تا از دیدگاهات رو خوندم و چقدر لذت بردم
میدونی یکی از دلایلی که دوستداشتم حتما برات بنویسم این بود که
همین میشه گفت دیگه دوروز پیش بود که بیمارستان بودم تا خواهرزاده ی عزیز و زیبا دوستداشتنیم بدنیا بیاد و روی ماهشو ببینیم بالاخره
دیگه طاقت نداشتم بخدا (خنده)
وقتی صبح شد و یکی یکی پرسنل وارد شدن و روابطشون رو که باهم دیدم و کلا اون حس و حال بااینکه نیاز به خواب داشتم اما دوستداشتم که نگاهشون کنم چون قبلا هم گفته بودم افرادی که بهم حس خوبی میدن رو نگاهشون میکنم و یجورایی انگار سپاسگزاری میکنم انگار میرم تو دنیای دیگه
خلاصه سعیده جان چقدر برام جالب بود
میدونی تا قبل از اون روز اصلا اینجوری به این شغل به این مکان یعنی بیمارستان اینجوری نگاه نکرده بودم
اینجوری شاد و مثبت ندیده بودمش
انگار یه دنیای دیگه بود که اتفاقا بسیار زیبا بود
یه چیزی مثل دنیای ورزش تو باشگاه موقع تمرین برای من
و الان دیدم که شماهم فکر کنم پرستار هستید و خیلی برام جالب بود که دقیقا الان تو همین روزا با شما آشنا شدم
سعیده جان سپاسگزارم برای تمام دیدگاه های فوق العاده ات
سپاسگزارم که مینویسی برامون
حتما ادامه بده بازهم.
به نام خدایی که بی نهایت عادله و به ما قدرت خلق زندگیمان را عنایت کرده
سلام سعیده خانم ، خواهر عزیزم
چقدرررر چقدرررر خوشحال شدم و ذوق کردم به خاطر این نتایج بی نظیرت
به خاطر این حد از ایمان و توکلت اشک تو چشمام جمع شد دختر
به خدا من از همین جا موبایل رو گذاشتم زمین به افتخارت دست زدم
ماشاالله واقعاً دست مریزاد من تمام کامنت های قبلی شما هم مطالعه کردم
آفرین به غیرت و شجاعتی که نشون دادی برای ماندن در مسیر درست و احساس خوب
آفرین که با ایمان رفتی دوقلوهای افسانه ای « دخترها رو میگم:) » گذاشتی گرگان
آفرین که به هدایت الله اعتماد کردی درخواست مرخصی 3 ماهه کردی
آفرین که اینقدررررر زیبا و روان می نویسی اینقدرررر بی شیله پیله ای اینقدر خودتی بدون ادا بدون ماسک
اخ که من چقدر خودم همیشه سعی می کنم صاف و صادق باشم
و چقدررر هم آدم هایی مثل شما و آقا حمید و بقیه دوستان که اینقدر شفاف می نویسن دوست دارم
اصلاً می دونی چه خیری داره گسترش پیدا می کنه با دل نوشته هایت؟؟
می دونی چقدرررررررررر ایمان من قوی میشه و برات آرزوی خوشبختی و حال خوب و رسیدن به اهداف می کنم؟؟
می دونی چقدر هر سری دقیقاً زمانی که نیاز دارم هدایت میشم به کامنت های شما که سراسر توحید و حس خوبه
همین امروز صبح دو تا اتفاق در حوزه کاری خودم افتاد که حالمو گرفت و داشتم هی فرو میرفتم تو باطلاق !!!
داشتم و دست و پامیزدم
فریاد میزدم خدایا کمکم کن از گمراهان نباشم کمک کن که از این کفر و شرک بیام بیرون
اومدم تو اپ ایمیلم…
به چند نا کامنت از دوستای نازنینم خوندم یه کمی یه ذره حال بدم کمتر شد تقریبا رسیدم به حالت خنثی
داشتم میرفتم بیرون از ایمیل برم سراغ یه کار دیگه که یهویی حسم گفت بابا فقط یه ایمیل دیگه مونده!!
اونم کامنت سعیده خانمه! می خواهی از دستش بدهی؟؟ اینم با عشق بخوان بعد برو دیگه!!!
و خدا رو شکر که گوش کردم به هدایت الله و الان چقدرررر حالم خوبه
سعیده خانم خیلی دوستت دارم خواهر عزیزم اینو با قلبم برایت نوشتم
خیلی تحسینت می کنم و به طرز عجیبی از موفقیت هایت لذت میبرم
من خیلی آدم تحسین گری نیستم
ولی خب نسبت به دیگران انصافاً میزان حسادت هام هم خیلی کمه
« البته میدونم باید روی وجه تحسین کردن و تصدیق کردن بی نهایت زیاد کار کنم ها ولی خب واقعیت وجودی الانم اینه :) »
جالب اینجاست به طرز عجیبی از موفقیت ها و دست آورد های شما خوشحال میشم و ذوق میکنم به خدا خیلی کم پیش میاد من اونقدر خوشحال بشم که اشک شوق تو چشمام جمع بشه….
خدا رو شکر به خاطر وجود ارزشمندت
امروز صبح تازه بیدار شده بودم کامنت بی نظیر شما در جلسه 2 عزت نفس هم خوندم چقدرررر لذت بردم از خود افشایی هایی که داشتی
از عزت نفس بالایی که داشتی برای پذیرفتن ایرادات شخصیتی خودت و اقدام عملی برای رشد و بهبود در اون زمینه ها
دیگه وقتش شده امروز به قولی که به خودم دادم عمل کنم برم شروع کنم به مطالعه راجع به گرگان :)
هر کجا هستی در پناه الله مهربانی باشی
سلام به سعیده خانم خوشحال
از نوشته ات لذت بردم از مسیری که بالذت برای رسیدن به خواسته ات طی میکنی و با رعایت قانون تکامل توجه میکنی
وهر نشانه که برات میاد بادید خیر به آن مینگری مطمعنا نتیجه هم خیره
چیزی که دلنوشته ای شمارو برام جذابتر میکنه
اینه که در هر قسمت از فایل نتایجی که در مسیر خواسته هایت رو بدست میاری برایمان بازگو میکنی
که این باعث میشه ما راحتتر به قوانین که استاد بسیار در باره اش صحبت میکنند وفایل تهیه میکند
با فعل شدن درک کنیم که بله قانون
احساس خوب =اتفاق خوب
یا الخیر فی ماالوقع درسته واین ما هستیم که با عمل کردن به قانون به نتیجه دلخواه میرسیم
البته برای رسیدن هر نتیجه ای زمان باید گذاشت ولی سرعت بخشیدن به این زمان نیازمند کانون توجه مدتزمان در احساس خوب ماندن ودوری از وردی های منفی به ذهن است
ازبابت رسید به قسمت اول خواسته ات وموافقت با مرخصی شما تبریک میگم
باز منتظر نتایج بزرگتر شما هستم
تا بنویسی وما را در همقدمی خود مصممتر کنی
شاد وسلامت وموفق باشی
سلام سعیده جان دوست عزیز هم فرکانسی آفرین به تو که با استمرار در عمل به قانون تونستی به نجواهای شیطان نه بگی و ذهنتو کنترل کنی و هدایتهای خداوند رو ببینی و درعالم خواب وبیداری بشنوی وبهش عمل کنی.تحسینت میکنم که مثل بقیه دنبال وام نبودی . الهی به زودی به کاری که بهش علاقه داری هدایت بشی و بیای ونتیجت رو برامون کامنت کنی وما لذت ببریم ازنتایجت .
درپناه خداوند باشی دوست عزیزم.
درود0براتون آرزوی موفقیت دارم0
من چند سالی از کامنت ها دور بودم و اولین کامنتی که خوندم شما بودین که در حین مطالعه کامنتتون همش مسیر رسیدن به اهداف خودم برام مرور میشد که چقدر راحت با کارکردن روی خودم مسیر برام واضح تر میشد و هدایت میشدم و براحتی بهشون می رسیدم0
مرسی که به یادم آوردین مسیر و قانون رسیدن به خواسته ها رو0
سلام سعیده نازنینم
عاشق کامنتهاتم عاشق اینم که با دقتهر چه تمامتر بخونم و بخونم و بخونم چون با خوندن کامنت های بچه غرق در کنترل ذهن میشم
غرق در حال خوب میشم
چقدر توحیدی بودنت روتحسین کردم
چقدر رهابودنت رو رها کردم
الهی که غرق در هدایتهای الله بی بدیلم زندگی پر از نشاط داشته باشی
الهی که هر روز با تعهد بیشتر بیای وبنویسی
و من بیام و بخونم و لذت ببرم
چقدر خوب به قرآن اشراف داری
تحسینت میکنم
عاشقتم مرضیه جانم
در پناه الله شاد پیروز خوشبخت عاقبت بخیر باشی
سلام و درود
سلام بر دوست گرامی ، من هم کامنت قبلی رو با عشق خوندم و هم این کامنت زیبا رو که واقعا وقتی روند پیشرفت کارهاتون رو توضیح میدین به این ذهن سیمانی و نجواگر من ضربه میخوره که میشود دیدی یه موفقیت دیگه از دوستان اومد و از هدایت خداوند نوشت و دیدی خدا به بنده های جواب میده و جز خیر و خوبی چیزی نمیخواد فقط ما باید خودمون رها وتسلیم خودش کنیم
ممنون و سپاس بیکران بابت این کامنت زیبا
ممنون از سعیده جان که آگاهی ها و مسیر هدایتت رو برای ما به اشتراک میزاری
از دوستی و مصاحبت باهات بسیار لذت میبرم
آشنایی من با سایت عباس منش دات کام از طریق تو بود. الان خیلی خوشحالم که سال1401 رو با آموزه های استاد سال بسیار متفاوت و پر ثمری رو پشت سر گذاشتم.
،،،،هو،،،،
سلام بر خواهرم ،خانم شهریاری گرامی
کامنت شمارو خوندم و چشمم بارانی شد
الله اکبر
باریکلا به شما
به شمایی که انقدر پیشرفت کردی
به شمایی که از دل این تضادهایی که کمر کوه رو میشکونه،سر بلند بیرون اومدی
از افسردگی گفتی ، منم گذراندم
همینکه یک انسان بتونه از باتلاق افسردگی خودشو بکشه بیرون یعنی بزرگترین کار زندگیشو کرده
احسنت،آفرین
خانم شهریاری:
مطمئن باش روزای قشنگی در انتظارته،
شک نکن،
فقط یه خواهشی ازت دارم:
توی همین خط بمون
همین مسیرو برو
گازشو بگیر
به چپ و راست نگاه نکن
فقط مستقیم برو
فقط توی همین مسیر باش
شاید شما باورت نشه
ولی من قشنگ دارم انرژی و حس و حال شمارو درک میکنم
قشنگ میفهمم اون موقع هایی که حال آدم از لحاظ معنوی خوبه، چقدر فرکانس های خوبی رو ارسال میکنه،
پس لطفاً توی همین حال و احساس بمون،
اتفاقاً الان به خانومم گفتم برو توی سایت کامنت خانم شهریاری رو بخون،
از بسکه قشنگه
و انرژی داره
وقتی نگاه کردم دیدم 203تا لایک خورده
گفتم حقشه
گفتم این کامنت هدایتی یه،
تحسینتون کردم
و خدارو شاکرم که اول صبح، هدایت شدم به این کامنت
حال و احساسم عالی شد
خانم شهریاری، باور کن روزای خوبی در انتظارته
شک نکن
فقط توی همین مسیر بمون
الله، یارت باشه
حق،نیگهدارت باشه
ارادت
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به برادر عزیزم و سپاسگزارم از وقتی که برام گذاشتید و لطفی که بهم داشتید و برام کامنت گذاشتید
حقیقتا فرکانس کامنت شما،انقدر بالا بود ،انقدررر در زمان مناسب درمکااان بووود که خدا گفت بنویس و سپاسگزار این دست پرقدرت من باش
من بی نهایت از جمله جمله کامنت شما سپاسگزارم
هرکدومش یک بمب انرژی بود برای من …
همین امروز که من تمرکز بالا گذاشتم روی دوره ها،همین امروز که من چندین ساعت گوش کردم و نوشتم و خوندم و کامنت گذاشتم
همین امروز که به خودم متعهد شدم تموم مرخصی و تموم وقت و انرژیم رو بزارم برای درک بیشتر دوره های استاد
Right away!
کامنت شما یک بار دیگه موتور من رو روشن کرد!
استاد همیشه میگه اول که میخواهید تغییر کنید جهان مقاومت میکنه،ولی وقتی استمرار شمارو میبینه،سر تعظیم فرو میاره!
من امروز به وضوح دیدم این داستان رو!
به مادرم گفتم بیبیین مادر جان،فکر کن من دوهفته دیگه کنکور دارم،لطفا نه برنامه ی مهمونی بچین،نه حدامکان مهمون دعوت کن !من میخوام تمرکز بزارم روی درس هام !
بعد چی شد؟ صبح بیدار شدم دیدم عمه م ساعت 6ونیم صبح پیام داده شام بیاین خونه ی ما !!!
عمه ی من:| ساعت 6ونیم صبح:|
خواب هم اگر میدید امکان نداشت اون وقت صبح بهم sms بده!
ازش تشکر کردم و گفتم ممنون فعلا شرایط مهمونی ندارم !
بعد مامانم تازه متوجه شد واقعا من رفتم تو اتاق و بیرون نمیام غرهای ریزش شروع شد!
این چه وضعشه!مرخصی گرفتی پیش ما باشی یا تو اتاق باشی،و هزارتا گله وشکایت دیگه …
بعد میرفت میومد بیا فلان روز با قطار بریم اینچه برون!یکم برای بچه هات وقت بزار!
میرفت میومد میگفت اینجا نمیریم؟اونجا نمیریم؟
چی میخونی تو اصلا؟ دیگه نگممم براتون
بعد من سعی کردم روی ویژگی های مثبت مادرم تمرکز کنم و هی به خودم بگم همینایی که امروز بهت خورده میگیرن بعدا که نتیجه ها واضح شد براشون،وایمیستن کنار و برات دست میزنند!
هرچند ی جاهایی فرمون از دستم در رفت و یکم عصبانی شدم ولی باز خداروشکر تونستم افسار ذهنم رو به دست بگیرم!
بعد عصر دخترخاله م اومد اینجا
بعد بچه ها الکی بهونه گرفتن ببرمشون پارک
(همییین الان که داشتم براتون مینوشتم،زنگ خونه رو زدند،عموم وزنعموم اومدن اینجا :))) ولی من احوال پرسی کردم اومدم تو اتاق )
میدونید؟اینا همه سنگ های جهان بود برای اینکه نزاره من پیش برم !
ولی سنگ هاش اندازه کلووخ هم نبود …
من با قدرت ادامه دادم و کلیی تمرکز کردم روی دوره ها …
حتی وسط نوشتن ها ،خمیازه میومد،یا خواب آلوده میشدم با ی آهنگ شاد سریع انرژیم رو بالا نگه میداشتم!
یا میگفتم ببین سعیده !
خونه میخوای ،ویلا میخوای ،ماشین میخوای ،شغل مورد علاقه میخوای ،ثروت بی حساب میخوای ،توحید میخوای ،عشق بازی با خدا میخوای،روابط عالی میخوای الان باید بیدار بمونی !
اگر اینابرات مهم نیست اووووکیبرو رااحت بخواااب !
بعد دوباره انرژی میگرفتم برای ادامه …
البته که قانون سلامتی یک موهبت بزززرگ بود برای من که الان خیلی راحت تمرکز کنم و انرژیم اصلا قابل مقایسه نیست با قبل…!
ولی باااالاخره جهان تسلیم اراده ی من شد!
نتنها سنگ هارو برداشت که ،یک انرژی دوباره برام فراهم کرد!
کدوم انرژی …؟
خانم شهریاری:
مطمئن باش روزای قشنگی در انتظارته،
شک نکن،
فقط یه خواهشی ازت دارم:
توی همین خط بمون
همین مسیرو برو
گازشو بگیر
به چپ و راست نگاه نکن
فقط مستقیم برو
فقط توی همین مسیر باش
شاید شما باورت نشه
ولی من قشنگ دارم انرژی و حس و حال شمارو درک میکنم
قشنگ میفهمم اون موقع هایی که حال آدم از لحاظ معنوی خوبه، چقدر فرکانس های خوبی رو ارسال میکنه،
پس لطفاً توی همین حال و احساس بمون
این پیام اگر از طرف خداوند و جهان در زمان و مکان درست به من نرسید،با کدوم برنامه ریزی انسانی میشد این کارو کرد …
بینهایت بینهایت ازتون سپاسگزارم
ی جایی استاد تو دوره دوازده قدم میگه :اونایی که بیشترین خرید رو از ما کردن و نتیجه گرفتند،کمترین کامنت رو گذاشتند!ولی من کم کاری های اونا رو با مثال های خودم جبران میکنم!
این جمله ی استاد همون موقع ی زنگی توی سرم به صدا درآورد !
حالا میخوام همینجا به خودم تعهد بدم ،من اون شاگردی میشم که با تموم دوره هایی که دارم،هم بیشترین نتیجه رو میگیره،علاوه براون از خودم قدم به قدم ردپا میزارم توی سایت…تا مثال بشم برای استاد…تا یقین بشم برای استمرار بقیه،تا اعتماد بشم برای شروع ،تا ایمان بشم برای شاگرد های بعد خودم …
علی آقا ازتون ممنونم که برام نوشتید،وکمک کردید تا من هم این جملات رو از ذهنم بیرون بکشم و غرق عشق خدا بشم …
الهی شکررررررت
سلام به خانم شهریاری آماده
چه کامنت زیبای در جواب علی آقا نوشتی یک لحظه فکر کردم دارم قسمتی از یک رمان رو میخونم
وقتی نوشتی که عمه خانم ساعت 6صبح پیام داده شام دعوت کرده با اون حالت نوشته ات خیلی خندیدم
ولی شما میتونی یک رمان واقعی بنویسی یعنی با جمع آوری کامنتهات در پایان مرخصی یک کتاب برای چاپ آماده کنی
چرا میگم رمان
بخاطر اینکه رمان همیشه شخصت های خیالی داره وباهم گفتگو میکنند ویا…
ولی خوبی نوشته شما اینه که شخصیتهای داستانت واقعی هستند
اول مرخصی یواش یواش دورو برات عادت میکنند که باشما چطوری برخورد کنند
شادو سلامت و موفق باشی
،،،هو،،
سلام خانم شهریاری
الهی شکر
کامنت شما هم به ما انرژی داد
ببخشید من اومدم 5ستاره بدم ولی اشتباهی دستم خورد 4ستاره شد،
در صورتی که این کامنت شما و انرژی شما، هزار ستاره هم کم داشت،
خیلی خوشحالم که خداوند هدایتم کرد که به اندازه ی یک کم، بتونم به شما کمک کنم،
الهی صد هزار مرتبه شکرت
موفق و ثابت قدم باشید انشاءالله در این مسیر
یاحق
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره حدید ایه 25
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است!
سلام ب استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و شاگرد اول کلاس استاد عباسمنش خانم شهریاری مهربون
خانم شهریاری من کاملا اتفاقی هدایت شدم ب این کامنت سال پیش شما
انگار یکی گفت این مال خودته علی آقا
برسم ب داستان دیروزم
خانم شهریاری من چند ماهی هست کلا از سرکار میام تو خونه هستم تا 24 ساعت بعد برم سرکار کل تایم و میزارم تو سایت و قران خوندن
جوری که تو ایام محرم اصلا بیرون نرفتم
دیروز مادرم فهمیده من چند ماهه بیرون نمیرم دیروز ب من میگه بنده خدا افسردگی گرفتی برو بیرون خونه نمون بیچاره میشی گرفتار میشی و هزار حرف ………………………………………
نتونستم از خودم دفاع کنم خیلی ناراحت شدم یاد ده سال پیش خودم افتادم که آگاهی امروز و نداشتم با دوست های داغون رفت و آمد داشتم شب ها دیر میومدم خونه مادرم فحشم میداد کجا بودی چه غلطی میکردی با دوستان منم جوابشو میدادم متاسفانه
الانم دارم میبینم تو مسیر درست دارم حرکت میکنم بهم میگن افسرده شدی واقعا ب این نتیجه رسیدم نمیشه با حرف مردم زندگی کنی هرجور باشی بازم
بهت حرف میزنن
من تعهد دادم تا پای جانم تو این مسیر الهی قدم بردارم و تسلیم پروردگارم باشم و انقد تمرکزی کار کنم خودم و از فرکانس اینا جدا کنم
این کامنت شما چقد خوب بود
تعهد دادی جدی کار کنی انگار واسه من نوشته بودی اونم سال پیش الله اکبر
……………………………………..
یه چیز بگم و برم
یکی از تمرین های من تو ستاره قطبی اینه که
خدایا امروز منو هدایت کن با یه دوست عباسمنشی ارتباط بگیرم
باورت میشه دیروز با آقا هادی صحبت کردم ( نتایج دوستان قسمت اول ) همون اقا هادی که تو کار ببمه بود بعد تو کار املاک رفته و ترکونده
اره دیروز بهشون پیام دادم ازش تشکر کردم بابت تعهدشون
اقا هادی هم با پیام دلگرم کنندشون بهم انگیزه داد
الهی شکرررت بابت این دوستان عزیز انشاله در زمان مناسب و مکان مناسب کاملا اتفاقی ببینمتون و از نتایجتون بهمون بگی و ماهم کیف کنیم خانم شهریاری عزیز سپاس گذارم ازتون
کامنتم و با یه ایه زیبا تموم میکنم
أَفِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ یَخَافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَرَسُولُهُ ۚ بَلْ أُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ
آیا در دلهای آنان بیماری است، یا شکّ و تردید دارند، یا میترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند!
سوره مبارکه نور ایه 50
من تعهد دادم تا پای جانم تو این مسیر الهی قدم بردارم و تسلیم پروردگارم باشم و انقد تمرکزی کار کنم خودم و از فرکانس اینا جدا کنم
————————————-
عرض ادب و احترام و برکت بینهایت برای شما برادر محترم و توحیدی در مسیر هدایت الهی امیدوارم هرکجا که هستید در سلامتی بینهایت و برکت بینهایت باشید چرا که این دو نعمت بینهایت کافیست برای انسان و مابقی هم هدایت میشویم و خداوند آسان میکند برای آسانی ها و اوست که کافی ترین هست و اوست که بهترین خیر دهنده رزق دهنده و بی نیاز کننده ترین هست ….
««الهی و ربی من لی غیرک»»
در مورد حرف مردم گفتید و من میتونم ساعتهای بینهایت در مورد این موضوع و ضربه های ویرانگری که خوردم خداروشکر که هرکدام بینهایت به من درس دادن صحبت کنم.
یکی از خانمان سوز ترین و ویران کننده ترین ضربه ها و شرکهااا حرف مردم هست من آنچنان ازاین موضوع ضربه خوردم و جهنم رو تجربه کردم که با تمام وجودم پوست گوشت استخوان به این موضوع رسیدم و الحمدلله الان هیچ احدالناسی در ذهن و زندگی من وجود ندارد چرا؟! چون من با تمام وجودم ضربه هارو خوردم و درسهارو تجربه کردم و گرفتم و در نهایت هدایت شدم به این مسیر…
حتی مادر مرحومه ی عزیزم هم خیلی ضربه ها خوردن از این حرف مردم و باج دادن به حرف مردم طوری که حق دفاع کردن از خودشون نداشتن این موضوع آنچنان ویران کننده و خانمان سوز هست که فقط و فقط باید طبق اصول خودت حرکت کنی طبق توحید طبق اموزشهای استاد این سایت و یکتاپرستی محض در غیر اینصورت ویرانگر است…
یادمه در گذشته آنقدر این موضوع حرف مردم در وجودم رخنه پیدا کرده بود که من هویت شخصیتی نداشتم من نمیدونستم چیکار کنم چطور رفتار کنم چطور زندگی کنم نه بگم نگم زشته چیکار کنم کجا برم نرم زشته مردم چی میگن و قطعا جو دادن های خانواده و جامعه و بیشتر فرو رفتن در این منجلاب حرف مردم و در نهایت هم مشخصه با چنین دیدگاه و شرکی زندگی کردن انسان چه آخر عاقبت خواهد داشت…
خیلی خیلی تحسینتون میکنم به روش خودتون و به سبک خودتون زندگی میکنید بگذار بگویند افسرده چه افسردگی زیبایی…
مگر نه اینکه خدا کافیست پس بگذار بگویند افسرده جامعه گریز تنها بدبخت بیمار چه اشکال داره قضاوت کنند و نتیجه قضاوتهایشان هم مشخص خواهد شد…
کامنتون رو که مطالعه کردم در واقع به لطف الله هدایت شدم گفتم حتما باید جوابی در ادامه این کامنت بنویسم برایم مرور بشه مسیری که امدم و چه گذشته ای داشتم و چقدر چقدر عذابهااا کشیدم و من میدانم این شرک چه شرک خانمان سوزیست…
الهی که هرلحظه در پناه الله برکت الله ادامه بدهید پر قدرت پر رزق پر سلامتی پر خیر پر توان و نیروی الهی به وسیله ی مدد الهی…
الهی امین یا رب.
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بیاساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان میشورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در کنار تو در این شهر بمانند!
سوره احزاب آیه 60
……………….……………..
سلام گرم ب خواهر عزیزمان عاطفه خانم توحیدی
بی نهایت سپاسگزارم از پیامتون چه وقت خوبی چه زمان مناسبی ب دستم رسید
داشتم سوره شعرا را رو میخوندم ( فقط معنی ) همین که تموم کردم
بهم گفته شد برو کامنت بخون دیدم یه چراغ خوشگل تو صفحه من روشن شده انقد خوشحال شدم
رفتم کامنت زیباتون و خوندم و کلی نکات مثبت واسه خودم جمع کردم
که مهم تر از همه توجه نکردن ب حرف مردم
همین یک جمله رو درست
کار کنیم خیلی از مشکلاتمون حل میشه
خدایا مارا ب راه راست هدایت کن (نه راهی که همه مردم میرن ) راه کسانی که بهشان نعمت دادی
خواهر عزیزم من از کامنت های شما که تو این مدت برام نوشتی یه چیزی فهمیدم
با کمال احترام من هم برادر شما هستم و اهل نصحیت کردن نیستم
اما از کامنت های شما متوجه شدم از فوت مادرتون هنوز ناراحت هستید چون همیشه تو کامنت هاتون ازش اسم میبری اونم ب شکل ناراحتی و غم
خواستم یه جمله از استاد الهی قمشه ای بگم
که میگفت
30 سال پیش پدر را دفن کردیم و هنوز سر مزارش نرفتم چون میدونم او زنده است ما هستیم که مرده ایم
شماهم مادر گرامی تون و بیشتر از این اذیت نکنید اونا زنده هستن
استاد گفت پسر کوچیکم فوت شد خیلی گریه کردم
یهو یادم اومد که من تو سمینار ها یه چیز دیگه میگفتم گفتم بچه من نبود که خدا چند صباحی سپرده بود دست من الانم از من پس گرفته
شماهم داغ مادرتون و فراموش کنید و ب زندگی خودتون برگردید و روزهای خوبی و رقم بزنید
یه پیشنهاد دارم واستون (حتما دوره 12قدم و شروع کن خودت متوجه میشی قانون چی میگه )
ببخشید پر حرفی کردم
اینارو ب حساب نصحیت کردن نزار ب عنوان یه گفتگو خواهر برادری قبول کن
هر جا هستی شاد و سبز و ثروتمند باشی
پیام منو از شهر اشتهارد کرج
دربافت میکنی
ب امید دیدار یا حق
سعیده جان من هم این کامنتتو خوندم و هم اون لینکی که گذاشته بودی و میخوام بهت بگم تو قطعاا الان دست خداوند بودی برای من .
من مدت هاست درگیر اینم که از کارم استعفا بدم یا نه و ب شدت درگیره ذهنم و امروز واقعا از خدا خواستم حرف بزنه باهام نشونشو بهم بگه
این فایل استاد امروز نشونه روز من بود با اینکه همین دو سه روز پیش دیده بودمش با اینکه بر کردم و گفتم کامنت میخونم قطعا تو کامنتا خدا باهام حرف میزنه و وقتی دوتا کامنت تورو خوندم واقعا بغض کردم از این ایمان خالصانه و نابی که داری ..
خدایاشکرت
بهترین هارو برات ارزو میکنم سعیده عزیز و مطمئنم بهترین اتفاقات برات رخ میده
به امید الله
سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام .از خوندن کامنت زیبات اشک شوق ریختم .چقدر زیبا تسلیم بودن وسرسپردگی به هدایت های الهی رو توضیح دادی کامنت زیبات رو در الهی ترین زمان ممکن خوندم واین هدایت زیبای خداوند بود .همه ی ما در این مسیر زیبا روی شونه های خداوند سواریم واون ما رو آسون کرده برای آسونی ها .منم کارمند علوم پزشکی هستم وایمان دارم به زودی هدایت میشم به کسب ثروت از مسیر علایقم. عاشقانه دوستت دارم وبراو بهترینها رو آرزو دارم .
سلام سعیده جان، هر دو کامنتت بی نظیر بود و چه حال خوبی به من داد،امیدوارم پاسخ صبرت، غلبه به ترس هات و ایمانت رو دو چندان بگیرید ، با این که پدرم برای منم وضعیت مشابه شما خیلی سخته چه برسه که شما که مادری ،از رفتاری که در قبال خالق داشتی حسابی درس گرفتم
همیشه موفق و سر شار از عشق الهی باشی.
به قول مسی …اگر میخواستم خودم برنامه ریزی کنم، هیچ وقت نمیتونستم مثل پلنی که خدا برام چید ،انقدر خوب همه چیز رو بچینم
به نام خدایی که سروری کایینات هست
سلام به سعیده عزیزم
سعیده عزیزم میخواستم خواب شوم ولی خود خداوند من را به این صفحه به این فایل و به این کمنت آورد یکسال از کمنت تان میکذرد و چی زیبا شاهد توحیدی شدن تان هستم
این ایمان تان چقدر دوست دارم به خدا
سعیده عزیزم خداوند آنقدر واضح و عاشقانه برایم سخن میگوید بار ها زیبا گفته صبر داشته باش پاکیزه من برایت زیبا میچینم ولی آن چنان که ایمان داشته باشم ندارم
من همیشه چیزی که در قلبم بوده بدون ریا یاد کردیم سعیده عزیز اولین کامنت شما را که من امسال دیدم در جمع کمنت های منتخب واقعا بخیلی کردم میدانم خوب نیست ولی دست خود من نبود ناخودآگاه بود این حس من دوست ندارم این از خاطری بود که گفتم چقدر خدایا زیبا به تو ایمان دارد چرا بیشتر از من دوستت دارد چرا حس میکنم رفیقت شده چرا من این طور نباشم چرا ایمان من اینگونه نباشد
ولی میدانی بار ها چقدر خداوند عاشقانه برایم گفته پاکیزه صبر داشته باش تو هم روزی با کار کردن مثل سعیده عاشق من میشوی یارت میشوم تحسین اش کن الگو بگیر ازش
حتی قشنگ یادم هست اولین کمنتی که برای تان نوشتم به امر خدایم بود گفت برو برایش بنویس زیبا با قلب باز تحسین اش کن و من انجام دادم
حالا که این کمنتتت خواندم چقدرر دید من تغییر کرده چقدر با عشق ناخودآگاه تحسین ات کردم و ازت الگو گرفتم چقدرررر دوستتتت دارم و چقدررر عاشقانه کمنت هایت میخوانم
میدانی جالب اش چیست یک روز من به خدا گفتم
گفتم خدایا من هم مثل سعیده عزیز مثل استاد عباسمنش عاشق ات میشوم قول هست بیبین میدانم زیاد راه هست تا روی خودم کار کنم تا ایمانم قوی شود ولی همین حالا هم قشنگ خدا را حس میکنم قشنگ رفاقت اش حس میکنم قشنگ صدایش میشنوم قشنگ شده رابطه ام با خدا
دوستتتت دارم رفیق عزیزم در آغوش خداوند در حال عشق بازی با حضرت یار باشی
پاکیزه ی نازنینم،سلاااام بروی ماهت
چنین زیبا و دلنشین چرایی …؟
این صورت زیبا و این قلب مهربون و این روح توحییدت نوووش جووونت دوست قشنگ من
دورت بگردم،خبر داری دست خدا شدی برام…؟
این نقطه ی آبی ازت در بهترین زمان و مکان به دستم رسید و چراغ های زیادی رو توی سرم روشن کرد که فقط این برنامه ریزی از خداوند و آگاهی کل برمیومد
وباز هم میرسیم به این جمله ی طلایی مسی:
اگر میخواستم خودم برنامه ریزی کنم، هیچ وقت نمیتونستم مثل پلنی که خدا برام چید ،انقدر خوب همه چیز رو بچینم
ازت ممنونم پاکیزه ی زیبا و دلنشینم
امیدوارم بازم سعادت داشته باشم ازت کامنت دریافت کنم.
قلبِ فراوان از خواهر راه دورت
دوستت دارم بی نهایت
سلام به پاکیزه جانِ نازنین.
سلام به دخترِ زیبا و خوش بیانِ سایت.
سلام به پاکیزه ی توحیدیِ خدا.
یادته یه بار تو کامنت برام شعر بابا طاهر نازنین رو نوشتی؟
به صحرا بنگرم صحرا ته وینم
به دریا بنگرم دریا ته وینم
بهر جا بنگرم کوه و در و دشت
نشان روی زیبای ته وینم
خب دخترِ خوبِ خدا، همین الان که هدایت شدم به این کامنتت، که خیلی هم خوشحالم بابتش، من دارم خدا رو توی رویِ زیبای تو میبینم.
خدا رو توی کامنتِ مهربون و صادقانه ات می بینم.
قلبِ پاکت منو یادِ خدا میندازه.
تو الان قشنگ تو بغلِ خدایی.
نوشِ جونت باشه عزیزم.
به خاطر فرکانس های توحیدیِ خودته.
میدونی منم گاهی دچارِ حسادت شدم به کامنتهای برتر، برگزیده ی سایت.
شجاعتت رو تحسین میکنم که این حس ات رو نوشتی.
بیشتر تحسینت میکنم که دقیقا رفتارِ ضدِ حسادت رو انجام دادی، یعنی تحسین کردن.
تو یه فایل استاد یادم دادن، گفتن برای دوری از حسادت (حس نازیبا) آدمها و موقعیت ها و … رو تحسین (حس زیبا) کنین.
این شده که من مقداری بهبود پیدا کردم از بیماریِ حسادت.
اینکه بگم ندارمش که دروغه.
من به لطف خدا، دیگه نمیرم سمتِ دروغ گفتن به خودم مخصوصا اینجا…
چون حسم میگه به قولِ سعیده جان اینجا غارِ حرا هست برام، مکانی پاک و خالص برای عبادتِ من، خودشناسیِ من، خداشناسیِ من…
راه نداره دروغ بگم…
نه که اصلا ها.
اصلا ادعا ندارم راستگوی 100 درصدی هستم، اما انتخاب کردم جایی که نمیخوام دروغ بگم سکوت بهترین راهکاره…
خلاصه که تو دلِ شب، اومدی با کامنتت درست نشستی وسطِ قلبِ من پاکیزه جان.
چقدر من عاشقِ اسمِ خاص و بی نظیرت هستم.
یه حس خاصی دارم وقتی اسمت رو مینویسم.
حسم میگه که وصل هستی به منبع و من همیشه با یه احترام خاصی باهات روبه رو میشم.
تحسینت میکنم برای قلبِ مهربونت.
برای کامنت های دلبری که مینویسی.
با قلبم میگم، خوشحالم که دوستِ نازنینی از مردمِ محترم افغانستان، اضافه شده به دوستام، من خاطره های بسیار خوبی دارم از هم میهنانِ نازنینت دارم.
چقدر صبور، مهربان، باشخصیت، باوقار بودن و بهترین خاطره ها رو توی ذهن و قلب من زنده میکنن همیشه.
تا حالا بهت نگفتم، ولی من عاشقِ ادبیاتِ قشنگتم تو کامنت هات.
وقتی میخونم توی دلم قند آب میشه انگار از بس شیرین مینویسی.
به قول یاسمن جونم، بوس و قلب و بغل برای تو.
خیلی عزیز و ارزشمندی برای سایت.
همه مون عزیز و ارزشمندیم.
همه مون در پناهِ رب العالمینِ نازنینم باشیم.
مرسی که اینو یادآوری کردی:
به قول مسی …اگر میخواستم خودم برنامه ریزی کنم، هیچ وقت نمیتونستم مثل پلنی که خدا برام چید ،انقدر خوب همه چیز رو بچینم
با عشق و ارادتِ ویژه ی قلبی، ایمیلمو فعال کردم روی کامنتهای زیبات.
خدایا شکرت که انقدر زیبا منو هدایت میکنی بالای سرِ کامنتهای جذاب و تو دل برویِ بچه ها.
خدایی مهربانم در زیر همین کمنت «روح خودت پاره از خودت ، بنده عزیزت » خودت برایش کمنت بنویس خدایی مهربانم
(روی هر پله ای که سمانه عزیزم باشد ، من خدا یک پله بالا تر است.
نی به خاطر این که خدا هستم ، به خاطر این که دست سمانه عزیز دردانه خودم را بگیرم … )
سمانه عزیزم من عاشق ات هستم سمانه عزیزم من بی نهایت دوستتتتت دارم قسم به بزرگی خداوند من در هیچ یک کمنت های خود فکر نمیکنم چی بنویسم فقط هر چی در قلبم بیاید مینویسم
حالا فقط میخواهم بگویم که عاشقت هستم خواهر خوش قلبم
چرا آنقدر مهربان و خوب هستی چقدر قلب زلال داری چقدررر کمنتت هایت بوی خدا را میدهد
یکجای خوانده بودم که نوشته بود خداوند شبیه هیچکس نیست ولی زیاد آدم هاست که شبیه خداوند هستن عزیزم تو شبیه خدا هستی همانقدر عشق و مهربان هستی
عزیزم از کمنت هایت قشنگ میشود انسان عشق خداوند را حس میکند من این قلب پاکت را میبوسم این زیبایی قلبت را میبوسم
سمانه عزیزم نمیدانی چقدر حس خوب نسبت به خودت به کمنت هایت دارم چقدرر دوستتت دارم
نمیدانم چگونه سپاسگذاری کنم
زیاد قشنگ نوشتی زیاد زیبا بیان کردی زیاد حس قشنگ برایم دادی الهی بهترین بهترین حس ها را تجربه کنی
میدانی همین امروز از خدا درخواست کردم یکی از کمنت های بچه ها را دیدم زیاد عالی برایش نوشته بودن گفتم خدایا من هم دوست دارم تجربه کنم
و این خدا را میبینی که چقدر زیباست چقدر زود پاسخ میدهد
از طریق سمانه دوست داشتنی خود برایم نوشت
من آنقدر استاد دوست دارم شما بچه ها را دوست دارم که میدانی تازه درک کردیم برایم ملیت مذهب زبان هیچ چیزمهم نیست چون همه ما یکی هستیم همه ما قطره های از دریا خدا هستیم پاره از خدا هستیم و زیاد لهجه شرین تان دوست دارم زیبایی تان دوست دارم
زیاددددددددد دوستتتتتت دارم عاشقت هستم عزیزم
از خداوند مهربانم برایت اغوشش را خواهان هستم میدانی هیچ جای زیباتر از آغوش خدا نیست امن تر از آغوش خدا نیست وقتی در آغوش خدا باشی پادشاه هستی
الهی همیشه در آغوش خدا غرق عشق خدا باشی
باز هم تشکر عزیز من رفیق خوب من
سلام سعیده جان
الان که دارم این کامنت رو مینویسم 2 اسفند 1403 هستش
امیدوارم با ایمان و توکلت به هرچیزی که دوست داشتی تا الان رسیده باشی و این مسیر همیشه برات باز باشه و به خواستههای بزرگترین هم برسی
وقتی داشتم به کامنت شما فکر میکردم خودم رو یادم افتاد و خواستههایی که دارم / همش با خودم میگم که مثلا فلان خواستهای که دارم نمیشه تا عید محقق بشه، چون دارم با عقل زمینی خودم و برنامهریزی خودم پیش میرم.
میگم نمیتونم که فلان کارو انجام بدم ، یا بهمان کار این تجهیزات رو میخواد اما باید حواسم باشه که اونی که داره این جهان رو هدایت میکنه و هیچ برگی بدون اذن اون روی زمین نمیفته، حواسش به من هست
کافیه که توکل کنم به اون و بذارم برنامههارو خدا پیش ببره و به قول تو من فقط بشینم روی دوش خداوند و لذت ببرم(البته که باید ایمان عمل کردن به الهامات خداوند رو داشته باشم)
برات آرزوی موفقیت در همه مراحل زندگی رو میکنم
سخنی با استاد :
استاد جان شما تا الان 200 بار تو فایلهای مختلف گفتید که «بچهها برید کامنتارو بخونید ، توی کامنتا واقعا گنج گذاشتن ، نمیدونید که چقدر یاارزشن
همیشه یه حالت بیتفاوتی نسبت به کامنتا داشتم (همینطور به مقالاتی که مریمجان اول فایل مینوشتن)
چندین روزه که شروع کردم به خوندن مقالات اول فایلها ،همچنین مقالات داخل سایت و خوندن کامنت ها »»» خدا شاهده که با خوندنشون هربار اشک شوق تو چشمام جمع میشه ، تازه یاد گرفتم که کامنتارو برای خودم بذارم جزو علاقهمندیها و …
به خدا که این کامنتا بسیار ارزشمندن و آدم با خوندنشون اصلا مسیر براش باز میشه انگار
کارهایی که بقیه کردن براش باورپذیر میشه
خدا ممنونم بابت راهنمایی من به این سایت زیبا
از همه شما هم ممنونم بابت حضورتون تو این سایت الهی
سلام علی آقا
بینهایت از شما سپاسگزارم که این پاسخ پربرکت رو برام فرستاید و خداوند با این نقطه ی آبی دربهترین زمان ومکان پیغامش رو به دستم رسوند.
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ
خداوند با هدایت من به خوندن ردپای 2 سال پیشم بهم گفت بِببین! 2 سال پیش،هیچ وقت توی رویاتم اینجای زندگیت رو تصور نمیکردی!کی برات این همه کار انجام داد …؟!بقیه ی کارهارم خودم برات انجام میدم!
بازم به قول استاد:
وقتی من میام بازی رو از ذهن آغاز میکنم،من میام کارهای ذهنی رو انجام میدم!یکسری ایده ها به من گفته میشه و عمل میکنم.
ولی من یک قدم برمیدارم؛خداوند میلیارد قدم برای من برمیداره!
بازی اینه
در بحث تجسم،باور،کنترل ذهن؛وقتی میایم از ذهن استفاده میکنیم،ما در زمان مناسب،درمکان مناسب قرار میگیریم با ایده ی مناسب
و بعد کارها روون میشه!کارها راحت میشه!کارها سریع میشه!کارها لذت بخش میشه!و اتفاقات رخ میده!
علی آقا …
خدا برای مرخصی با حقوق شد.
خدا برای من انتقالی بدون جایگزین شد.
خدا برای من انصراف از کار رسمی شد.
خدا برای من یک در جادویی و مهاجرت توحیدی به جزیره ی کیش شد.
خدا برای من بهترین مدیرعامل و تاجر توحیدی دنیا شد.
خدا برای من عزت نفس،رشد شخصیت،باز شدن قلب،آروم شدن روح،صلح درون وهدایت های پشت سر هم شد.
خدا برای من کارت پولِ جادویی شد.
و خدا من رو روی دوشش سوار کرد و گذاشت وسط مسیر عشق و علاقه م…
و این مسیرِ پر از عشق ادامه دارد…این نور ادامه دارد…این مسیر سعادت دنیا و آخرت ادامه دارد …
بازم از شما سپاسگزارم بی نهایت که دست خدا شدید و امشب هدایتش رو به دستم رسوندید.
براتون بهترین هارو آرزو میکنم.الله یارتون باشه همیشه
با سلام خدمت استاد جااااان و خانم شهریاری الله اکبر از این خدا مگه داریم مگه میشه امروز پشت فرمون یه مسیری رو می رفتم و دقیقا یه تجسم می کردم که با خودم می گفتم اون موقع که استاد این آیه رو می خوند من نمی فهمیدم ولی حالا که خودم رسیدم می دونم دقیقا همین آیه رو خوندم برای خودم دمت گرم که خدایی به خودت میاد بزرگی به خودت میاد الهی شکرت
و یه تشکر ویژه از شما خانم شهریاری از کامنت های زیبای که می گذارید
سلام به استاد عزیزم خیلی خیلی دوستتون دارم همین الان که دارم این کامنتو مینوسیم احساسم عالی هست بخاطر داشتن شما واقعا ازصمیم قلبم میگم میدونم شما این حس من درک میکنی استادجان انچه از دل برایاد بردل نشیند
سلام خدمت دوست عزیزم رضا جان که با این گفته های ارزشمند باعث قدرتمند شدن باورهای من میشه و میدونم اگه مثل رضا عزیز وطبق قانون جهان و گفته های استاد از همونجای که هستیم شروع به بهترشدن کنیم و در خودمون تعقیر ایجاد کنیم مثل مثال های قشنگ آقا رضا که خیلی عالی این تعقیر درخودش شکل داده
با ایمان وتوکل و توحید راه را. ادامه داده وهمه گفته های استا را باور کرده و از همونجای که بوده باهمون امکانات که داشته با تکرار تکرار و تکرار به خیلی چیزهای که باور داشته و خواسته های که داشته رسیده
من خودم شخصا اقا رضا دوست عزیز و هم فرکانسیم را خیلی خیلی خیلی تحسین میکنم و صدها هزاربار تحسین میکنم که به خودش تعهد داد و در مسیر درست قرار گرفت و خودش را در این مسیر نگهداشت و در مقابل نجواها کنترل ذهن داشت و به زیبایهای جهان نگاه کرد تا به اینجا برسه
رضا عزیز خیلی عالی به تعهدی که به خودت دادی عمل کردی آفرین و برای من یک باور ی ایجاد کردی که به خودم متعهدتر بشم و باید به باورهام عمل کنم
از خداوند صدها هزار بار سپاسگزارم که آقا رضا به خواسته هاش رسید و به اندازه خودش جهان را جای بهتری کرد برای زندگی و جهان را گسترش داد
و سپاس از استادعباسمنش که هروز باعث گسترش جهان هستی میشه
و باعث میشه یکی مثل اقا رضا و من خودمون را پیدا کنیم وتعقیر کنیم و باعث گسترش جهان بشیم
همه دوستانه گروه تحقیقاتی استادعباسمنش درپناه الله یکتا همیشه شاد سلامت ثروتمندوسعادتمند در دنیا و اخرت
درود بر استاد عباسمنش عزیزم و مریم بانوی گرامی
استاد این فایلهای نتایج رضا عطارروشن عزیز و توضیحات شما روی آن یک دوره بسیار پرارزش و غنی شده است. دورهای که به نظر اینجانب ارزش مالی و معنوی بسیار زیادی دارد. دورهای که میتوان آن را “بررسی موردی فردی موفق در استفاده از قانون” نامید.
واقعا قانون خیلی ساده است و چهار کلمه بیشتر نیست “احساس خوب = اتفاقات خوب” و همین احساس خوب خود را نگه داشتن و نجواها را کنترل کردن یک جهاد اکبر نیاز دارد، همان جهاد اکبری که رضای عزیز در روند رشد و تکامل خودش بروز داد و قدم به قدم، گام به گام رشد کرد و به نتایج عالی دست یافت.
استاد عباسمنش عزیز چقدر عالی بیان میکنید که تخصص کسب کردن و خلق ارزش کردن باعث میگردد پول به دنبال آدم بیاید و نتایج مالی یک اتفاق حتمی بعد از افزایش مهارت است. من یک مثال یادم آمد که حرف استاد عباسمنش عزیزم را تایید میکند و من خیلی وقت پیش از زبان استادی دیگر شنیده بودم که در ادامه بیان میکنم.
سال 1395 یک دوره فروشندگی با نام شطرنج فروش شرکت کرده بودم، استاد دوره جناب ژان بقوسیان بود، ایشان میگفت یک فروشنده موفق باید تخصص بینهایت بالایی درباره کالا یا خدمتی که میفروشد داشته باشد. ایشان برای توضیح آموزش خودش یک مثال عینی به ما نشان داد. فردی که بالاترین فروش یک نوع بیمه خاص را داشت. آن فرد را به صورت مجازی در کلاس ما اضافه کرد. ایشان بیش از ده سال در فروش بیمه تکمیلی سابقه داشتند و شروع به صحبت کردند، گفتند که که من سال گذشته کلا چهار قرارداد بیمه داشتم و چهار بیمه فروختم اما پورسانتی که دریافت کرده بود میلیاردی بود.
ایشان چهار فروش بیمه تکمیلی به چهار سازمان چند هزار نفره داشت که به ازای هر نفر از آنها پورسانت دریافت کرده بود، در ادامه گفت راز موفقیت من تخصص و مهارت من در بیمه تکمیلی است، ایشان میگفتند من با بیش از ده شرکت بیمه که کار بیمه تکمیلی میکنند کار میکنم و آنقدر درباره بیمه تکمیلی آنها اطلاعات دارم و قوانین را حفظ هستم که حتی خود کارمندان همان شرکتهای بیمه وقتی موضوع مهمی پیش میآید درباره بیمه خودشان از من سوال میپرسند که مثلا آیا این مورد را پوشش میدهد یا خیر؟!
یعنی آنقدر موضوع تخصص و مهارت داشتن مهم است که در هر رشته و یا فنی مهارت داشتند به تنهایی میتواند تفاوت ایجاد کند.
میخواهم یک فلش بک داشته باشم به یکسال قبل، من در مسیر رشد و توسعه شرکت شخصی خودم بودم که با تضاد بسیار شدیدی مواجه شدم. برای آنکه بتوانم نجواها را کنترل کنم تصمیم گرفتم مهارتهایم افزایش دهم یا مهارت جدیدی بیاموزم و این تصمیم خیلی جدی بود، یک الهامی در ذهن من آمد که تو بیش از سی سال است که از آغاز یادگیری زبان انگلیسی گذشته است اما نه میتوانی درست حرف بزنی و نه میتوانی درست بنویسی و زبان انگلیسی تو ضعیف است، تصمیم گرفتم زبان خودم تقویت کنم، ابتدا با یک اپلیکیشن زبان آموزی شروع کردم، سپس با شخصی که در لینکداین آشنا شده بودم و زبان انگلیسی عالی داشت و فایل تصویری چند دقیقهای میگذاشت که بدون توقف و تند تند انگلیسی حرف میزد، گفتگو کردم و قصد خودم بیان کردم و راهنمایی خواستم. ایشان یکی دو نفر به من معرفی کردند و گفتند اگر تصمیم جدی داری استاد خودم بهت معرفی میکنم. استاد ایشان استاد دانشگاه تهران بود که متد خاصی برای آیلتس داشت، با اشتیاق پذیرفتم و با دکتر برزگر جلسه تعیین سطح گذاشتیم، استاد گفتند شما با اغماض از متوسط هم پایینتر هستید و گرنه مبتدی برازنده شماست. ما هفتهای دو جلسه با هم کار کردیم، اولین جلسه زبانآموزی من با استاد برزگر 15/11/1400 بود و بعد از یکسال استمرار و تمرین و تمرین من 08/11/1401 امتحان آیلتس را دادم و امروز که این کامنت را مینویسم یعنی 25/11/1401 کارنامه آیلتسم به دستم رسید که موفق شدم نمره کلی 6 بگیرم و جالبتر اینکه بالاترین نمره من در مهارت اسپیکینگ با نمره 8 سپس رایتینگ با نمره 7 بوده است. در حال حاضر من روان انگلیسی صحبت میکنم و مطمئن هستم این مهارت زبان انگلیسی هم در ایران و هم در خارج از ایران در کنار مهارتهای فنی که دارم بسیار ارزش خلق خواهد کرد و دنیاهای جدیدی به روی من خواهد گشود.
استاد عباسمنش عزیز از شما صمیمانه سپاسگزاری میکنم و برای رضا عطارروشن عزیز آرزوی ثروت و سلامتی و موفقیت و شادکامی بیش از پیش دارم.
سلام و عرض ارادت به شما دوست ارزشمندم
چقدر خوشحال شدم کامنت شما رو خوندم، چقدر تحسین تون کردم برای این کامنت زیبا و مثال جالبی که زدین.واقعا از سادگی زیاد این قانون ثابت الهی اصلا گاهی بهش اهمیت نمیدم. گاهی از اینکه خیلی مشخصه و در تمام اتفاقات میشه قوانین رو دید انگار برای درک و دیدنش کور و کر میشویم.
آقا رضای عزیز تحسین تون میکنم برای مهارت زبان انگلیسی و این نمره عالی و خوبی که در عرض یکسال با تمرین و ممارست گرفتین. واقعا تحسین تون میکنم.
براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم.
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
سلام و درود خدمت سرکار خانم پژوهنده گرامی
از بذل توجه و کامنت شما سپاسگزارم، بله واقعا قانون جهان هستی و ذاتِ چیزی که باعث شد رضای عطارروشن عزیز آنهمه نتایج خیره کننده خلق کند خیلی ساده است اما استفاده و استمرار و باور کردن آنها، جهاد اکبری نیاز دارد که بتوانیم نجواها را در ذهنمان کم اثر کنیم. اما باید همیشه به خودمان یادآوری کنیم که در صورت موفقیت در استفاده از قانون و توحید در عمل، جهان در دستمان خواهد بود و گوش به فرمان ما.! مانند رضای عزیز که به کائنات گفت یک خانه مبله میخواهم که فقط کلید بندازم برم زندگی کنم و کائنات با شعور و هوشمند انرژی و فرکانس باورهای رضا را دریافت کردند و به او گفت فرمانبردارم سرورم و درخواستش اجابت کرد.
این موضوع را خیلی وقت پیش در کلاسی شنیده بودم که خدای متعال میگوید: “بندهی من، از من اطاعت کن و فقط بندگی من را انجام بده تا تو را مانند خود سازم. همان طورى که من زنده هستم و نمىمیرم تو هم همیشه زنده باشى. همان طورى که من غنى هستم فقیر نمى شوم تو هم همیشه غنى باشى. همان طورى که من هر چه را اراده کنم مى شود تو را هم همین طور سازم”
بله! واقعا قانون جهان هستی خارق العاده است اگر درک کنیم و آن را به کار بندیم، یعنی آن ایمان محکم کاری با آدم میکند که اصلا به سان رب که میگوید کن، فیکون میشود او هم میتواند اراده کند و خلق کند.
امیدوارم از مومنین و صالحین باشیم و هر کسی در هر کار و رشتهای که دارد از این نیروی بینهایت به نفع خودش استفاده کند.
باز هم از شما به خاطر کامنتی که گذاشتید تشکر میکنم و سعی و تلاش شما را در این وبسایت الهی تحسین و تایید میکنم.
سلام خدمت شما آقای بهادری زاده واقعا احسنت به شما که این قدر عالی و با پشتکار تونستید مدرکتون رو بگیرید خیلی حالم خوب شد و انرژی گرفتم چون من هم در حال یاد گیری زبان انگلیسی هستم و گاهی بی انگیزه میشم کامنت شما رو که دیدم و آزاده عزیز در گفتگو با استاد خیلی انگیزه گرفتم ان شاء الله یه روز میام کامنت میزارم که منم مدرک TTCرو گرفتم
درپناه الله یکتا باشید
درود بر آقا ابراهیم عزیز
خیلی ممنون و سپاسگزارم از محبتی که به من داشتید.
واقعا خودم هم تایید و تحسین میکنم که باز شدن زبانم به انگلیسی یکی از دستاوردهای بزرگم و از نتایج قانون جهان هستی است.
میخواهم در این رابطه خاطرهای با شما به اشتراک بگذارم. من سال 1399 موفق شدم شخص بزرگی که رزومه بسیار درخشانی داشت را در شرکت شخصی خودم استخدام کنم، ایشان شخصی شصت ساله بود که MBA و DBA خود را از ایالات متحده اخذ کرده بود و در زمین توسعه کسبوکار شخص خیلی موفقی بودند، ایشان با عنوان رئیس هیات مدیره در شرکت من استخدام شدند. ایشان ده سال ابتدای زندگی خود را در ایران زندگی کرده بودند، سپس تا بیست سالگی در انگلستان زندگی کرده و بیست سال هم در ایالات متحده زندگی کرده بودند و در سن چهل سالگی به ایران بازگشته بودند.
این موضوع را گفتم که بگم ایشان زبان انگلیسی را مانند یک native speaker سخن میگفت.
القصه در برخی جلسات کاری که ایشان هم حاضر بودند، من یکی دو واژه انگلیسی میگفتم که بعد از جلسه خیلی صادقانه اما محکم به من توصیه میکردند که انگلیسی صحبت نکن چون واقعا اشتباه تلفظ میکنی!
خب همانطور که گفتم در انتهای سال 1400 من با برخورد به تضاد خواستم نجواها را کنترل کنم و با جدیت شروع به یادگیری زبان انگلیسی کردم و همان موضوع تضاد باعث شد که دیگر همکاری ما در شرکت ادامه داشته نباشد اما کماکان دوستی ما پابرجاست.
چند هفته پیش یک تماس تلفنی با دوست قصه ما داشتم، از اول تماس انگلیسی با ایشان صحبت کردم، وقتی آنهمه پیشرفت من را دیدند مرا تایید و تحسین کردند.
این مدرک آیلتس واقعا احساس خوبی به من داده که میتوان در زندگی هر تغییری که بخواهیم رخ دهیم، به شرط ایمان به انجام، ایمان به رب، انرژی بالا و احساس خوب.
باز هم از شما آقا ابراهیم عزیز تشکر و سپاسگزاری میکنم.
ممنون و سپاس از شما خداروشکر که خداوند شخصی رو سرراه شما قرار داد که کلا انگلیسی واقعی بلد بود تا شما انگیزه بگیرین و بدنبال یادگیریش باشین من بزرگترین هدفم الان اینه که انگلیسی رو به روش درست یاد بگیرم و عاشق تدریس کردن هستم مطمئنم که خداوند کمکم میکنه ممنون آقای بهادری زاده عزیز که این خاطره رو با من اشتراک گذاشتید ان شاء الله به تمام اهدافتون برسید مؤید باشید
ممنون از سایت بنظرتون استاد و از گفته های گهربار عالی تون که زندگی مو متحول کرد
ان شاء الله که خداوند بهترین ها رو بهتون بده