نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    121MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11
    30MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

484 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3598 روز

    صحبت های آقا رضا انقدر مفیدو با ارزشه که میشه به اندازه یه کتاب ازش نکته برداری کرد اما دلیل اینکه من دوباره دارم مینویسم به خاطر اینه که کامنتای دوستانو خوندم هر کسی سعی کرده نکات متبتو بنویسه درمورد ایده یا الهام من باز نوشتم که بصورت علمی پاسخ های مغز خودمون هست ، اولین و ابتدایی ترین چیزی که باید برای اون شکر گزار باشیم سلامت جسم و ذهن خودمون هست این قبل از هر خواسته یا موفقیتی اهمیت داره در مورد هدایت یا الهام یا ایده یا هر اصطلاحات مشابه کاربردش اینه که ما پاسخ سوالاتمونو از ذهن خودمون بگیریم ، مغز خیلی توانمند هست اینکه ما باور کنیم که خداوند با ما حرف میزنه به این دلیل ایده خوبی نیست که به مرور زمان در ناخودآگاه شخص دومی به اسم خداوند خلق میشود که ما روی اون کنترلی نداریم چون در ناخودآگاه است و اگر زمانی به قول استاد از مسیر درست خارج بشیم که بلاخره انسانه ممکنه پیش بیاد این موضوع ختم به جاهای خوبی نمیشود من اصلا دوست ندارم چیز منفی بگم امیدوارم کسی که این کامنتو میخونه خوب فکر کنه و سرچ کنه و اگه بدردش خورد استفاده کنه ، هدف همینه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهره قلی زاده گفته:
    مدت عضویت: 767 روز

    به نام خداوند هدایت گر

    یک ساعت پیش از شدن ناراحتی قلبم میخاست از سینه ام بزنه بیرون

    ولی نیومدم سراغ سایت

    گفتم باید آروم بشم تا بتونم چیزی دریافت کنم.

    باز مسئله تکراری من..‌‌‌رابطه با همسر….باز دعوا و درگیری شدید….درمانده ام پروردگارا ….نشانه ام این فایل بود،من یقین دارم اشتباه هدایت نشدم اما نمی‌فهمم مفهومش رو_بهم بگو چکار کنم

    امروز طوری شد که دیگه به صورت کاملا جدی خواستم برم و همه چی تموم بشه،اما همسرم اجازه نمیده و میگه من نمیتونم بذارم تو بری

    من ده ساله دارم زندگی میکنم،هر بار حالم رو خوب کردم ،وتمرکزم رو گذاشتم رو نکات مثبت همسرم و زندگیم و هر بار و هر بار همسرم یه چیزی رو بهونه کرده که باید دعوای فیزیکی رخ بده

    فقط خدا می‌دونه که من چقدر خواستم همه چی درست بشه ،و به هیچ وجه نمیخام زندگی رو زهر کنم و آرامش رو بهم بریزم به همین دلیل به هیچ کار همسرم به قول معروف گیر نمیدم_از بعضی کارها خوشم نمیاد ولی یا نادیده میگیرم یا اینکه با صحبت میگم

    اما همسرم انگار یه پروژه برداشته پروژه خراب کردن زندگی و هر روز و هر روز سر هر چیز کوچیکی زندگی رو زهر می‌کنه.

    منی که تمام این سال ها به خاطر شرک و ترسی که داشتم از همسرم قدم از قدم بر نداشتم اما زمانی که با استاد حدود دوسال پیش شروع کردم الان فقط فقط به لطف الله کل هفته کلاس آموزشی دارم و شاگرد خصوص و دارم تدریس می کنم

    و هر بار موقعیت عالی تر برام پیش میاد

    تمام سختی تدریس و بچه ها ‌و خونه فقط ده درصد انرژی ازم میگیره و اما کارها و گیر و غر زدن های شوهرم نود درصد انرژی من و گیر انداخته

    سه روز پیش خواستم یه دوره بخرم

    بخاطر شرایط بد رابطه خواستم دوره عشق و مودت رو بخرم اما مردد بودم ؛چون خیلی وقت بود به فکر قدم دو بودم

    گفتم خدا که آگاهه هر چی اون بگه

    فایل مصاحبه با استاد شماره 11. اومد چه جالب الان هم صحبت دوستان شماره 11و استاد اونجا گفت مسیری که درسته برای پیشرفت برید،کاری به بچه تون و همسرتون نداشته باشید

    شما مسئول سرنوشت و خوشبختی اونها نیستید

    اگر تویک مسیری هستید اون طرز فکر اونهاست که تو اون مسیر شما احساس خوبی داشته باشن یا بد

    و همسر من چون نمیتونه مستقیم بهم بگه نرو سرکار_داره با این کارها سنگ میندازه جلو ی دام

    و من قدم دو رو خریدم(چون پرداخت پول عشق و مدت هم مساوی بود با از دست رفتن تمام پس اندازم ‌و این حالم رو خوب نمی‌کرد و این نشانه اومد من دیگه مطمئن شدم برای خرید قدم دو)

    هر بار کاری شوهرم کرده هر بار به خودم گفتم نه این بنده خدا منظوری نداشت_این یک تضاد من باید خودم رو اصلاح کنم

    اگه میگه غذا اینطور …پس برم یه راهی پیدا کنم که این مسئله رو برطرف کنم

    اما احمق که نیستم دارم به معنای واقعی کلمه میفهمم که میخاد من وخسته کنه تا ادامه ندم ولی واقعا مسیرم مسیر درست و خوبیه ،واینو خوب میدونم پس دلیلی نمی‌بینم پا پس بکشم البته این همه اطمینان و شجاعت و وابسته نبودن و ایمان به کمک غیب رو از آشنا شدن با استاد دارم

    اگه به آسانی باید انجام بشه چرا اون هم این نظر رو نداره،من همچنان هم به فکر اصلاح امورم و صلح و آرامش اما اون هر بار فرصت میخاد و بعد از سه روز باز….

    لطفا بچه هایی که کلام الله بر ذهنشون جاری میشه بهم بگن چه کنم

    یه چیز کوچولو بگم میخام برای خودم اینجا بمونه؛دو تا بچه دارم و از زمان بارداری همیشه یقین داشتم که من هیچ کاره ام تو بحث سلامتی و این فقط خداست که مواظبشونه و اینو مطمئن بودم

    تا الان که میرم سرکار و پسرم رو بردم مهد و همه چی خوب بود،دو روز پیش گفتم بذار زنگ بزنم مربی مهد و بهش بگم صد تومن بهت بیشتر میدم و فقط برای خودت ولی بیشتر مواظب بچم باش چیزیش نشه

    باورتون میشه فرداش رفت مهد و یه حالت ناجور چشمش خورد به تاب مهد و الان حسابی کبوده….

    و گفتم به خودم ای بنده ی خدا….البته گفتم خدایا شکر که نتیجه شرک من رو به همین سرعت بهم نشون دادی نه مثل بعضی سرطان ها که تا لحظه مردن مشخص نیست و باز هم شکر کرم و لطفت رو که با وجود کبودی زیاد اما هیچ مشکلی پیش نیومد

    این هم از داستان شرک من،که فک کردم اون می‌تونه مواظب بچه هام باشه بچه های که هفت سال تمام خداوند نذاشت حتی یه بار پاشون زخم بشه

    ای بنده خدا هر چی میخوری از شرک خفی خودته

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 213 روز

    سلام به همگی، امیدوارم خوب باشید.

    تشکر می‌کنم از آقای رضا و همینطور آقای عباس‌منش که این فایل رو در اختیار ما گذاشتن، خییلییی خیییلیی ازتون تشکر می‌کنم بابت این فایل . اینها خیلی روی باورهای ما تاثیر میذاره و انگیزه و امید بالایی میده برای پیش رفتن و اعتماد کردن به پروردگار مهربانمون. خییلییی خییلییی خوشحالم و خییلیی شکر می‌کنم که ایشون تونستن اینجوری نتیجه بگیرن و امیدوارم این اتفاقات قشنگ برای تک تک ما بیافته. ممنونم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    پرستو گفته:
    مدت عضویت: 204 روز

    سلام و احترام به استاد عزیز و بانو شایسته ی نازنین و دوستانم در سایت

    خدایا شکرت این فایل چقد خوووب بود…..من یه کار خبطی کردم قبل از ورودم به سایت و یه وامی رو گرفتم و انقد پشیمونم که اندازه نداره و بارها با خودم گفتم خدایا عجب اشتباهی کردم … پول وام خرج شده و قسطهاشو ماه به ماه باید پرداخت کنم …..و حالا تصمیم گرفتم هر سه چهار ماه یکجا پرداخت کنم تا زودتر تسویه بشه …. و تعهد دادم که هیچوقت هیچوقت هیچوقت نه وام بگیرم و نه پول قرض بگیرم …مرررسی استاد عزیزم برای این آگاهی های نابتون ….خدایا شکرت که هستی شکرت که همیشه راه کار نشونم میدی ….و چققد خوب راجب قرض دادن آگاهی دادید که بر این مبنا پول قرض بدید که اگه پس ندادن خودمون توی فشار مالی نیفتیم و پس دادن و ندادن او قرض اهمیتی برامون نداشته باشه…. مرررررررسی استادجانم ….

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    نیره جم نژاد گفته:
    مدت عضویت: 3196 روز

    n j:

    سلام وعرض ادب خدمت استاد گرامی وبانو مریم جان عزیز، دمتون گرم استاد که فایل آقای رضا عطا روشن رو روی سایت گذاشتید وقتی که فیلم آقا رضا رو دیدم خیلی خوشحال شدم وآقا رضا رو تحسین کردم، واقعا یه یادآوری خیلی عالی بود برای من که دوباره به یاد بیاورم بعضی ازکارهایی که فراموش کرده بودم، ،واقعا ازتون ممنونم استاد عزیز واز خدا سپاسگذارم که من رو به مسیر شما و آموزش‌های شما هدایت کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: