نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    121MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11
    30MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

488 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدعلی موسوی ارشد گفته:
    مدت عضویت: 1624 روز

    بنام خداوند مهربان و بخشنده

    بنام خداوند فراوانی و معجزه ها

    بنام خداوند دهنده پاداشهای بزرگ

    سلام میکنم خدمت استاد عزیز و مریم خانم گل و تمام دوستان هم فرکانسی.

    واقعا چقد حس خوبیه که صبح زود آدم بیدار میشه و با این فایلهای ناب و خالص روز زیباش را شروع کنه.

    خدارو صدهزار مرتبه شکر بخاطر وجود این فایلها

    خیلی خیلی تحسین میکنم آقا رضای گل را که اینقد زیبا برامون توضیح میدن روند تکاملی زندگیش را.

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر الهاماتی که به ما می‌کنی هر لحظه و ما را به صراط مستقیم هدایت می‌کنی.

    الهی صدهزار مرتبه شکرت بخاطر توضیحات استاد که اینقد زیبا و قاطع به ما تاکید کرد که قرض گرفتن و قرض دادن و وام را از زندگیمون حذف کنیم تا ابد.

    خیلی خیلی این فایل بهم حس خوبی داد خیلی از آموزه های استاد برام مرور شد که یادم رفته بود درحالیکه فکر میکردم همه رو میدونم.

    واقعا تحسین میکنم آقا رضای گل را که تونستن اینقد با جدیت و پشتکار بدهی هاشو تسویه کنه

    واقعا گرفتن این تصمیم ها در عمل سخته خدا میدونه چقد نجواها آدم رو اذیت می‌کنه.

    الهی شکرت بخاطر این فایلها و این مسیر زیبا و منحصر به فرد.

    الهی شکرت بخاطر وجود استاد و دوستانی که اینجوری با استفاده از قوانین زندگیشونو پر از آرامش و توحیدی کردن.

    الهی شکرت بخاطر الهاماتی که بهمون می‌کنی و هدایتمون می‌کنی.

    الهی شکرت بخاطر این روزهای عالی زندگیم.

    بلطف خدا منم تصمیم گرفتم تمام بدهیامو تسویه کنم و دسته چک را از زندگیم خارج کنم و حتما بزودی میام و تمام نتایجم را می‌نویسم تا همه شگفت زده بشن الهی صدهزار مرتبه شکرت.

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مرضی گفته:
    مدت عضویت: 1982 روز

    ب نام خدای هدایتگر .

    سلام ب استاد عزیزم و همه ی دوستان.

    سلام ب رضای عزیز ، بی نهایت ازت ممنونم بابت ضبط این آگاهی های ناب .

    استاد عزیزم من زمان زیادی عضو سایت بودم ،ولی استمرار نداشتم و تعهد ب انجام تمرینات نداشتم.

    ولی حدود یک ماه پیش ی اتفاقی برام افتاد و وحشتناک حالم بد بود و واقعا نجوای ذهنی آزارم میداد .

    تو اون زمان تنها راه ب آرامش رسیدن رو سایت استاد عباس منش دیدم و در این یک ماه سعی کردم ک بیشتر وقتم رو اینجا باشم و الان واقعا آرومم. شروع مجددم با سایت ، همزمان شد با فایل های رضای عزیز .

    چقدر دلنشین و روان صحبت می کنند .

    خدا را هزاران بار سپاسگزارم ک منو تو مسیر این آگاهی ها قرار داد.

    حقیقت اینه که برای من صبحت های ک رضا از زندگیش میکنه و راه ها و روش‌های ک میگه تو دلم یه نور امید عجیبی روشن میکنه ک باید اینجوری برم جلو

    و برای من هم می شود.

    میدونم ک همه ی این نکته های ارزشمند توی فایل ها و صحبت‌های استاد عزیزم، هست ولی همون طور ک گفتم من همه رو گوش نکردم و تیترهای اصلی فقط تو ذهنم بود.

    ولی با فایلهایی ک از آقارضا دیدم ، خیلی نکته و روش‌ها رو تو همین فایلها دیدم.و سریعتر بهش رسیدم.

    خدای من دقیقِ ، عاشقتم خداجونم .

    چقدر خوب ک با انجام دقیق تعهدات ،ب الهامات نزدیک میشیم .

    خوابی ک رضای عزیز دیدن الهامی ک بهش شد

    تقسیم کردن ، و بدین صورت تونست بدهی دو ساله رو تسویه کنه.

    بعد تسویه اقساط بانکی .

    راه های ک تو این مدت براش باز شد تا بتونه همه ی بدهکاری ها رو صاف کنه .

    ما با وام و اقساط ذهن خودمون رو درگیر میکنیم و آرامشمون گرفته میشه.

    ما باید ب خدا اعتماد کنیم و وام نگیریم ،قرض نکنیم

    اون وقته ک خدا برامون راه باز میکنه و کمک میکنه.

    حتی ب حرف استاد ، قرض هم ندیم.

    خدایا خودت کمک کن تا من هم بتونم وام‌های خودم رو تسویه کنم .

    اینها نکاتی بود ک امروز از استاد عباس منش و آقا رضا یاد گرفتم .

    خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم، ک اینجا بودم .

    یا حق .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    آصفه تائبی گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    به نام الله یکتا

    به نام خداوند رحمان و رحیم خداوند وهاب

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان گل و دوستان گل حانواده عباس منش و اقا رضای شیرین زبون که چقدر قشنگ و دلچسب داستان نتایجشونو تعریف میکنند

    من هر قسمتو ده ها بار گوش کردم و نکته برداری کردم و نکته ها اموختم ممنون

    وای که چقدر منتظر شنیدن قسمت بعدی داستانتون بودم و خدا را شکر که امروز چشم که باز کردم و وارد سایت شدم چشمم روشن شد به دیدن قسمت یازدهم

    و بریم سراغ بقیه ماجرای زیبای داستان نتایج اقا رضا …

    اولین ایده ای که به ذهنش رسید چون استاد گفته بودند ادم باید دونبال راهی باشه که بدهیهاش و صاف کنه و ارامش و ذهنی باز برای خودش بوجود بیاره چیزی که ارامش را از اقا رضا گرفته بود 25 میلیون بدهی بود که نه میتونست خودش پولو پرداخت کنه و نه میتونست سود پولو بده و بادوستش هم مرتب سر همین موضوع بحث داشتن

    تا شروع میکنن طبق اموزشهاشون به نوشتن و هزاران بار این جمله را که :خدایا بدهی بنده خودتو بده را مینوشتند

    نکته شبها قبل ازخواب تو دفتری خواسته هاشونا مینوشتند و همچنین جمله بالایی و دفترو کنار شون میگزاشتن و از خدا میخواستن که خودش بیدارش کند و ایده و راهشو بهش بگه

    تا اینکه یک شب خواب میبینند که صدای بلندی میومده ولی صدا ازار دهنده نبوده و هر جا میرفتند صدا با همون بلندی به گوش میرسه و صدا مثل خوندن ایه های قران به عربی بوده و صبح که بیدار میشند فقط از دو کلمه از اون ایه ها تو ذهنشون مونده که صبح میرند و اون دو کلمه را سرج می زنند معنیشو پیدا میکنند و ایه مربوط به اون را هم پیدا میکنند

    نکته هدایت الله یکتا تو معنی این ایه نهفته شده که قلب اقا رضا را روشن میکنه و دلشو قرص و معنی ایه قسمت اولش به این شرح بوده که :این مسائل دنیا بازیچس و میگذرد و انان که ایمان دارند و استقامت دارند خداوند درهای نعمت را برویشان باز میکند و قسمت دوم ایه در مورد موضوعی بود در مورد تکه تکه کردن و این که خداوند به پیامبر در باره تکه تکه کردن بخش بخش کردن امر کرده که ترجمه کامل ایه یادشون نمونده

    وقتی این ایه را میبینه سریع هدایت الله وودرک میکنه و میگه خدا به من گفت بدهیت را تگه تکه کن شگفت زده میشه از ایده ای که خداوند بهش الهام کرده و میاد تصمیم میگیره بدهیش را به 25 قسمت تقسیم کنه و مینویسه که 25 میلیون بده کاریم را به فلانی به 25 قدم تقسیم میکنم و از خداوند میخوام که منو راهنمایی کنه که چطور 25 قدم را بردارم و بتونم بدهیم را تصویه کنم .نکته مهم اینجا بازم نوشتن و از خدا یاری خواستن و توکل کردن به خداست

    و در این مرحله طبق حرفهای استاد بلافاصله وقت عمل کردن بوده و این موضوعیه که همیشه استاد روش تاکید میکنند که وقتی هدایتی را دریافت میکنند سریع عمل میکنند

    و اقا رصا طبق انوزشهای دوره هدف گزاری که استاد گفتند وقتی هدفتو مشخص میکنی با خودت بشین و بنویس ببین چه قدمی میتونی برداری و هدفتو کوچیک کوچیک کن و بعد شروع کن قدم بردار

    و اقا رضام میگه خوب هدفمو که مشخص-کردم کوچیک کوچیکم کردم حالا اولین قدم چیه و باز هم ایده و هدایت خداوند که تنها پس اندازی که داشتن بیمه عمر و سرمایه ای بوده که برای دوتا فرزندشون تقریبا یک سال قبل به توصیه پسر خالشون نفری یه میلیون سرمایه گزاری کرده بودند را فسخ کنند و پول بیمه را بگیرند و شروع کنند به پرداخت قسمت به قسمت بدهیشون ولی به همسرشون حرفی نمیزنند چون میدونستد که خیلی ناراحت میشوند و اجازه این کارو نمیدند و با شجاعت این مرحله راهم میگذرونند ومبلغ یک میلیون بیمه را با کم کردن کارمزد و بقیه چیزها نفری 640 تومن به حسابشون واریز میکنند که بلافاصله اولین یک میلیونو واریز میکنن و به حساب دوستشون واریز میکنند و زنگشون میزنند که یک میلیون برات زدم که بازم با ناراحتی و نارضایتی دوستشون مواجه میشند ولی بهش میگن صبر کن من اول مرحله به مرحله اصل پولو برات میزنم و بعدم سودشو میدم که بعد از یه هفته فروش معازه خوب بوده و 700 دیگه روی 300 تومن باغی پول بیمه عمر میزارن و برای دوستشون واریز میکنند که با تعجب دوستشون مواجه میشه و بعد چند هفته با همسرشون حرف میزنند و میگن که تصمبم گرفتن قدم به قدم بدهی را بدهند و تا الانم دو میلیونشو دادن و به ایشون میگن که میتونن تو این راه کمکشون کنند و همسرشون و یه مقدار طلا میفروشند و بخش سوم را هم پرداخت میکنند و با اینکه اوضاع اقصادی کشور خیلی بهم ریخته بوده و هیچ خرید و فروشی نمیشده یه شرکت دولتی بهشون پیشنهاد میده یه مبلغ 6 میلیون بودجه بهشون داده بودند که اونا فعلا نیاز به خرید جنس ندارن ولی نمیخوان هم این بودجه را پس بدهند و به اقا رضا پولو میدند و یه فاکتور میگیرند و قرار میشه هر وقت نیاز داشتن بیان و خرد خرد جنساشونا بگیرند و اقارضام دو میلیونشو دوتا قسمت دیگه از بدهیشو پرداخت میکنند و به همین ترتیب کم کم تو مدت کمتر از دوسه ماه بدهی 25 میلیونو صفر میکنن و احساس ارامش و ازادی میکنن و ایمانشون و عزت نفسشون بالا تر میره

    نکته :وقتی عهد میبندی با خدا و خودتو متعهد میکنی به انجام کاری و روی تصمیمت میمونی به خدا و به جهان نشون میدی که تو روی حرفت و تصمیمت هستی و شجاعت نشون میدی و توکل میکنی خدا هم از راهها و جاها و دستانی که اصلا فکرشم نمیکنی بهت کمک میکنه

    تصمیم بعدی اقساط بانکی بود چون استاد همیشه تاکید میکنند که به هیچ وجه وام نگیرید چه با بهره چه بدون بهره و اقا رضا تصمیم میگیره که اقساطشو که 12 تا قسط مختلف هم بوده صاف کنه شروع میکنه از کمترین قسط که 300 تومن بوده و تو ماه دوتا سه تا هرچی میتونسه اقساطو پرداخت میکرده تا اولی تمام میشه میره سراغ دومی سومی تا اینکه همه اقساط صفر میشه و همه تصویه میشه و در کمال ناباوری برایشان در کمتر از 6 ماه که همه وامها صفر شد با تمام شدن بدهیها احساس-ارامش و ازادی کردند و احسند که ایمان و اراده ی قوی داشتن که به این سرعت عمل کردند و نتیجه گرفتند

    و در ادامه صحبتهای اقا رضا استاد توصیحاتی میدهند که چقدر مثالهای رضای عزیز کاربردیه برای همه یکیش اینه که وقتی ادم خودشو متعهد میکنه به تغییر خداوتد الهام میکنه

    و خوابی که رضای عزیز دیده بارها و بارها به همین شکل برای خود استاد هم اتفاق افتاده اینم بخاطر اون ایمان و باوریه که ایجاد میشه که خداوند میخواهد با من صحبت کند یعنی اعتمادمون به اینکه خداوند هادیه بیشتر میشود و این یه نکته خیلی ارزشمتدیه که خداوند داره در هر لحظه به شکلهای مختلف ما را هدایت میکنه

    نکته بعدی اینکه ما این هدایتها را ببینیم و دریافت کنیم و بهش عمل کنیم حتی اگه سختمون باشه حتی اگه کاملا متفاوت باشه با رفتاراای گدشتمون

    مثل اقا رضا که گفت هر جوریه باید بدهی را پرداخت کنم و بعد عمل کنیم و بعد تمام تلاشمونو بکنیم که عمل بکنیم و بعد خدا تمام درها را باز میکنه همون خدایی که هدایتمون کرد

    در مورد بحث بدهی که من بارها و بارها گفتم تحت هیچ شرایطی پول قرض نگیرید وام نگیرید و تحت هیچ شرایطی هم پول قرض ندیدن و تو هر شرایطی یه راهی پیدا کنید که پول بسازید

    وام گرفتن و پول قرض گرفتن کار ضعیفهاست

    وقتی این حد از تعهد را داشته باشی درها باز میشود و راها بهت گفته میشود

    و تحت هیچ شرایطی هم پول قرض ندین زمانی پول قرض بدین که ببخشین که دونبالش نباشی که اگه بهت برنگردوند خودت تو دردسر نیفتی و روابطت و دوستیت بهم نخوره

    و اگه ما قبلا بلد نبودیم و قرض گرفتیم و وام گرفتین همون کاری را انجام بدیم که اقا رصا و خود استاد انجام دادن

    چون وقتی ما بدهی پرداخت میکنیم انقدر از لحاظ ذهنی قوی میشوین و اون ارامش و اعتماد به نفسی که به ما میدهد انقدر زیاده که میتونیم صدها برابر اون پولو بسازیم راهایی باز میشه درهایی باز میشه که با استفاده از اونها میتونید دهها و صدها برابر اون پولی که بده کار بودین و تو زمان خیلی کوتاهتر عدد ای بسیار بزرگتری رابسازید

    و اصل اینه که شما بتونید پول بسازید

    و دلیل اصلی بدبختی 99 در صد ادمهای همین قسط و وامهاست که بخاطر بدهیشون نمیتوننداستعدادهاشونا شکوفا کنند و به سراغ اهداف و ارزوهاشون بروند

    ان شاالله که این توصیه ها و اموزشهای استاد کلید راه همه ماباشد و هممون بتونیم با ارامش و اعتماد به نفس به سمت اهداف و استعدادها و ارزوهایمان قدم برداریم

    و در اخر این قسمت برای من هدایت الله بود چون تو مرحله ای قرار دارم که نزدیک بود به سمت قرض گرفتن بروم و این یه هشدار و یه نشونه برام بود که توهیچ شرایطی به هیچ وجه پول قرض نگیرم

    ممنون از شما که وقت گزاشتین و خلاصه مطالبی که جمع کردم و درک کردمو نوشتم را مطالعه کردین

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    محمدرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    به نام الله یکتا

    درود و سلام خدمت استاد و تمام عزیزان

    خدا رو شکر میکنم که همیشه به من لطف داره

    و همیشه هدایتم میکنه و دوست داره من هر روز پیشرفت کنم و بهتر زندگی کنم

    درک من از صحبت های رضای عزیز و استاد

    تغییر باور ها باعث تغییر کل زندگی خودم میشه

    واین تغییر فقط اول با تغییر در باور ها و فرکانس بصورت بنیادین شروع میشه

    و بیرون من هم به اندازه تغییر درون من تغییر میکنه

    و چون اراده و مشیت الهی در این دنیا بر گسترش و بهتر شدن جهانه پس خدا هم برای بهتر شدن بیشتر کمک میکنه و یک قدم تغییر من رو بیشتر حساب میکنه و شرایط رو بهتر و راحتر میکنه اگر من درک کنم و نا امید نشم و حرکت کنم.

    داستان رضا قشنگ داره به من میگه غیر ممکنه ی چیزی از بیرون تغییر کنه تا من تغییر کنم

    تا زمانی که من به طور یکسان با باور های قبلی زندگی کنم زندگی هم برای من بصورت تکرار یک سری اتفاق های مشابه مثل قبل رو تکرار میکنه

    چون من اینجور خواستم حالا چه آگاهانه و چه ناآگاهانه

    محمد اگه میخوای زندگیت تغییر کنه

    تو باید اول تغییر کنی

    تغییر هم بصورت بنیادین و پایدار از درون

    و همان طور که تا باور هام تغییر نکنه هیچ اتفاق خاصی در زندگی من نمیفته

    اگرم باور هام بصورت بنیادین تغییر کنه 100درصد زندگی من هم تغییر میکنه

    لاجرم همه چی شروع میکنه به بهتر شدن

    و توی این اصلا شک و تردید نیست چون وعده خداوند قطعی است و قوانین خداوند ثابت و تغییر ناپذیر

    و اگر چیز های دارم توی زندگی ام که هنوز تغییر نکرده باید این درک کنم چون من هنوز تغییر نکردم توی اون زمینه

    و بازی این دنیا و معامله با خدا چقدر قشنگه

    و همیشه به سود منه اگه .

    قوانین رو درک کنم

    اگه از شرک دست بکشم

    اگه منتظر کسی برای تغییر زندگی ام نباشم

    اگه قدرت خداوند رو درک کنم

    اگه رحمت و مهربانی و بخشندگی خدا رو درک کنم

    وبا آرامش و حس خوب و سپاس گذاری در لحظه زندگی کنم

    عجله نکنم چشام رو روی نعمت های که خدا داده باز کنم ببینم درک کنم سپاس گذاری کنم بعد قدم به قدم همه چی تغییر میکنه

    و چقدر ایمان دوستمون رضا توی صحبت هاش دیده میشه که خداوند همیشه داره ما رو به بهترین مسیر ها هدایت میکنه و با این باور خداوند هم به بی نهایت طریق به انسان راه رو نشون میده

    و نکته ای که خیلی برام مهمه

    الهامات

    ایده ها

    هدایت های خداوند جوری هست که میشه با شرایط موجود انجام داد

    بدون دونستن قدم های بعدی

    و قدم به قدم گفته میشه به شرط اینکه من حرکت کنم قدم بردارم کار هایی رو انجام بدم که شاید به ظاهر منطقی نباشه ولی اینجا جایی هست که من باید درک کنم به هدایت الله و برم جلو

    و نکته دوم

    هدایت الله زمانی برای من میاد که حالم خوب باشه

    امیدوار باشم

    ایمان داشته باشم به این نیروی که کل جهان از آن اوست

    وگه احساس بدی داشته باشم و نا امید باشم خدا کاری نمیتونه به برای من بکنه و نجوا ها های شیطان هست که در لحظات نا امیدی که میخواد راه رو نشون بده و هر کاری که من با احساس بد و نا امید انجام بدم باعث شکست من میشه هر چند اون کار ظاهرش درست باش

    و تغییر باید از خودم باش و در این باره نباید انرژی ام رو روی دیگران بذارم انرژی ام وقتی فقط روی خودم باشه نتایج بهتر میشه

    و رضا جان خودش و خدای خودش بوده بدون اینکه بخواد به دیگران توضیح بده که چیکار میکنه

    مثل خانواده و دوستی که بهش بدهکار بوده

    و نکته دیگه قرض نکردن

    قرض نداشتن

    وام نگرفتن باعث لذت از زندگی میشه به جای زجر کشیدن

    چیزی که اکثر آدم ها خلاف اون رو دارن

    میگن

    میگن آدم تا وام نگیره

    زیر قسط قرض نره نمیتونه پول جمع کنه

    نمیتونه پس انداز کنه

    و چیز هایی که همه می دونیم

    و به خودم افتخار میکنم که باور هام توی لین زمینه از زمانی که اومدم سایت تغییر کرده

    و هیچ وامی و قسطی ندارم

    و 2تا وام داشتم که رفتم تسویه کردم و دسته چک ها رو هم به بانک تحویل دادم

    و میدونم که بهترین و خدا پسندانه ترین کار

    اینه که من پول هر چیزی رو که میخوام رو خودم بسازم به جای قرض و وام

    و قطعا خدا توی این راه به من کمک میکنه

    وام به قول استاد خودش ی شرک محسوب میشه

    تشکر از همه

    با آرزوی موفقیت برای همه دوستان

    خدایا شکرت بابت دریافت این آگاهی ها از زبان رضای عزیز و استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فرزانه گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    با سلام به استاد عزیز و تشکر به خاطر این فایل های زیبا که درس زندگی بهتر و شادتررو به ما میدن. خیلی لذت بردم از صحبت های آقا رضا اینکه خداوند رو باور داشت وهدایت خداوندرو .باور کرد که کسی پشت خط هست که درخواستش رو می شنوه باور کرد که خداوند حتما پشت خط پاسخ اورا می دهد و پاسخ خداوند صددرصد صحیح است. باور باور وقتی باور می کنی هدایت می شوی وقتی متعهد به پرداخت بدهی هات میشی جهان بقیه کارها رو واست انجام میده.این عین قانون وقتی هرشب از خداوند درخواست می کنه درخواستش رو بارها و بارها تکرار میکنه و ناامید نمیشه درها واسش باز میشه . آفرین بر تعهدو اصرارت برای پیشرفت و نشون دادن ایمانت در عمل . خدا با همه ما صحبت می کنه همه ما رو هدایت میکنه. منتها وقتی روی خودمون کار میکنیم اون صدای خداوند بلندتر میشه و نجواهای شیطان کم رنگ تر میشن. احتمالا این آیه مد نظر آقا رضا بوده إِنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَلَا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ زندگی این دنیا لهو و لعبی بیش نیست و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید پاداش شما را می دهد و اموالتان را نمی خواهد ( سوره محمد آیه 36).

    دوستان خوبم منتظر الهامات و هدایت خداوند باشین و هرگز ناامید نشین. در پناه حق شاد و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    طیبه مزرعه لی گفته:
    مدت عضویت: 767 روز

    نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 7 بهمن رو با عشق مینویسم

    یک شنبه های پر از عشق و دوست داشتنی و هدیه ارزشمند و نعمت بی نهایت زیبای خدا برای من

    امروز من مثل همیشه و هر روزم کلی درس یاد گرفتم

    صبح وقتی بیدار شدم و تمرین ستاره قطبیم رو با عشق نوشتم ، الان یادم اومد ، یه چیزی در مورد تمرین ستاره قطبی بگم

    چند روزی هست که من درخواست هایی که داشتم رو نمینویسم یا دو سه تا مینویسم و بعد چیزای دیگه مینویسم ،مدلش فرق کرده

    من به خدا گفتم ، تو میدونی من چی میخوام و در طول روز حتی درخواستمو بهت میگم و حتی به زبون میارم که مثلا من دوست دارم برای اتاقم که لوستر داره ،و برای نقاشی کار کردن میخوام لامپاشو عوض کنم و 4 تا لامپ بزرگ وصل کنم که بتونم تو نور زیاد حتی شبا رنگ روغن کار کنم

    و بتونم حتی رد قلم هامو از روی بوم رو ببینم و درست کار کنم

    یا اینکه تو خبر داری که من دوست دارم موتور سواری یاد بگیرم و یا موتور داشته باشم و ماشین و اسب و خونه ویلایی و مشتری و خیلی چیزای دیگه

    و من دوست دارم که مثلا سفارش نقاشی بگیرم

    و من دوست دارم هر روز تمرینات طراحی و رنگ روغنم رو با تمرکز انجام بدم و تمرینات دوره هایی که خریدم رو انجام بدم

    اومدم تو تمرین ستاره قطبیم یه سری خواسته های جدید ،این بار با جمله بندی متفاوت تر نوشتم

    مثلا از روزی که شروع کردم

    دارم مینویسم که

    1. دوست دارم که توجهم به ریز ترین نکات مثبت و سپاسگزاری و حال خوب باشه و سپاسگزارتر از روز قبل باشم

    2. دوست دارم توجهم ریز به ریز به هدایت هات باشه و هدایت هارو درک و دریافت کنم ،حتی ریز ترین هاشو و بفهمم و درک کنم و مهم تر از همه عمل کنم و برای هدایت هایی که میشم قدم بردارم

    3. دوست دارم که توجهم در طول روز فقط و فقط به تو باشه ،ربّ من و هر لحظه باهات صحبت کنم

    4. دوست دارم که تمرکزم رو در هر کاری که انجام میدم روی همون کار بذارم و به سرعت به نتیجه برسم چون به من گفتی تمرکز خیلی مهمه و من دوست دارم به من یاد بدی تمرکز کردن رو

    5. دوست دارم که یه هدیه بزرگ بهم بدی و داخل پرانتز توی دلم میگذرونم که هدیه بزرگ منظورم عشق بی نهایت خداست که بی نیازم کنه و من وقتی فکر میکنم بهش ، حالمو خوب میکنه که حتی تجسمشم میکنم که دریافت میکنم این عشق رو

    6. دوست‌ دارم که تسلیم تو باشم و تا جایی که میتونم هرچی تو گفتی چشم بگم و عمل کنم و قدم بردارم

    7. دوست دارم که روی‌باورهای قوی در همه جنبه ها توجه کنم و با تمرکز گوش بدم و با تمرکز احساسم رو خوب کنم

    8. دوست دارم که کد های سلامتی رو که میفرستی از منبع عظیم عشقت به سرعت سلول های بدنم دریافتشون کنن و در رقصی عظبم حالشون عالی باشه

    9. دوست دارم که سرعت بگیرم در عمل کردن به قوانین و درک کردنشون و به یادم بیارم هر روزی که دارم گوش میدم به فایل ها

    10 . دوست دارم که قرآن رو عمیقا خودم بخونم و عمیقا درک تک تک آیاتش رو بهم بگی و با اصولی ترین شکل که خودت میدونی قرآن رو مطالعه کنم و قدم بردارم

    11. دوست دارم که از همه جنبه ها بی نیازم کنی و یادم بدی که چه کارهایی انجام بدم که قلبم باز باشه برای بی نیازی از همه جنبه ها و من بی نیاز باشم و لذت ببرم از این مسیر با تو بودن

    12. دوست دارم که یادم بدی گذشتن از هرآن چه که لازمه تا من به تو نزدیک تر و نزدیک تر بشم و به من شجاعتی ببخشی که من با شجاعت و به سرعت به هدایت ها و الهامات و ایده های تو پاسخ بدم و در تقسیم بندی کارهای هردومون خیلی خیلی راحت و به هموار ترین شکل بتونم که عمل کنم

    13. دوست دارم که همه کارهای من رو به هموار ترین شکل انجام بدی و هدایتم کنی به مسیر آسان و ساده و راحت و من فقط عشق و حال کنم و روی باورهای قوی کار کنم در همه جنبه ها و تمرکز بذارم

    14. دوست دارم که تمرکز صد در صد روی همه کارها رو به من یاد بدی و درک قوانین رو یادم بدی و بسیاربسیار مراقبم هستی و مراقب ترم باشی و من فرمون رو میدم به دستان عظیم و ماچ ماچی تو که تو بهتر از من میدونی چی برای من خوبه و خودت عالی میچینی

    فرمون رو میدم دست تو ،تو برای من بخواه تو بخوای قشنگ تره

    پس فرمون دست تو که خودت میدونی من چی میخوام و از باطنم آگاهی تو قلبم رو به روی خودت باز و باز و بازتر کن

    من تو رو میخوام

    15 . دوست دارم که وقتی به انسان ها نگاه میکنم پاره ای از وجود تو رو ببینم و نور تو رو در وجودشون حس کنم و رفتارهام خدا گونه باشه و دقت کنم به ریز ترین صحبت هایی که میشنوم و پیامت رو از صحبت ها و نوشته ها و نشونه ها دریافت کنم

    16 . دوست دارم که هر روز چک لیستم رو ببینم و به سرعت کاری که باید انجام بشه رو به اتمام برسونم و تمومش کنم و برم سراغ کار بعدی

    و ….

    من نوع نوشتنم رو چند روزیه تغییر دادم و از روزی که اینارو نوشتم به طرز شگفت انگیزی ، خواسته هام تک تکشون داره رخ میده

    مثلا از دلم میگذرونم یه چیزی میخوام ،بدون اینکه درگیرش بشم ،اون لحظه میگم و میگذرم یهویی رخ میده ، که در ادامه میگم امروزم چه اتفاقایی افتاد

    دیروز یادم نبود و ننوشتم توی رد پام که وقتی رسیدم تجریش تو راه عمیقا دلم میخواست چای بخورم ، اینو گفتم و وقتی رسیدم

    همون هنرجوی استادم که یه خانم بسیار مودب و خوب هست ،داشتیم باهم صحبت میکردیم ،که یهویی بهم گفت طیبه چای میخوری ؟

    گفتم نه ممنونم نوش جان ،گفت نه میرم برای خودم بگیرم برای تو هم میخرم

    بازم گفتم نه ممنونم نخرید تشکر

    با اینکه زبانی میگفتم نه ، اما ته ته دلم به قدری خوشحال بودم که خدا داشت دوباره به من چای هدیه میداد

    یه هدیه بزرگ

    میدونم قانونه که داره عمل میکنه

    من وقتی از دوره عشق و مودت یاد گرفتم که سعی کنم ذهن و روحم رو هماهنگ کنم ، هر روز دارم هدیه دریافت میکنم

    وقتی چای رو خرید و اومد، گفت طیبه بیا بردار ،گفتم چرا زحمت کشیدین

    گفت که نه بابا بیا کیک هم گرفتم بیا بردار که گفتم نه ممنونم من چند ماهیه دیگه کیکای کارخانه ای نمیخورم

    و ازش تشکر کردم و رفتم سر کلاسم

    وقتی داشتم میرفتم ، همین چای که تو دستام بود و بوشو حس میکردم ، برای من بزرگترین هدیه خدا بود و من ذوقشو داشتم و سپاسگزاری میکردم

    به قدری خوشحال بودم که ، دوست داشتم لیوان کاغذی چای رو محکم فشارش بدم و البته کمی فشار دادم و از خدا تشکر کردم

    خدا به من چای داده بود مگه میشد تشکر نکنم

    وقتی داشتم چای رو میخوردم به قدری سپاسگزار بودم که قشنگ حسم رو حس میکردم

    حس شادی عمیقم رو

    که حتی دیروز به قدری خوشحال بودم که حتی استادم و همکلاسیم این انرژی حال خوب رو دریافت کرده بودن

    خدایا شکرت که به یادم آوردی تا اینجا بنویسم و سپاسگزارت باشم

    ولی چای خیلی چسبید خدای ماچ ماچی من

    میدونم که باید روی باورام کار کنم تا خواسته های بزرگترم مثل همین چای ،که وقتی گفتم به راحتی رخ داد ،رخ بدن

    کمکم کن تا هر روز تلاش کنم و فکر کنم و باورهای قوی بسازم

    و مهم تر از همه تکرار و استمرار داشته باشم

    یادمه استاد عباس منش میگفت انتظار نداشته باشین یک مرتبه مثلا دوچرخه ندارین ،ماشین بهتون عطا بشه

    از چیزای کوچیک درخواست کنین

    از وقتی من در تمرین ستاره قطبی نوع نوشتنمو تغییر دادم ، من که نیاز هامو به خدا میگم در طول روز به صورت گفتگو

    اما دیگه تو دفتر تمرین ستاره قطبیم نمینویسم و اگرم بنویسم دو یا سه تا

    وقتی این چند روز رو دیدم که دارن رخ میدن و من حتی به طرق مختلف تک تک اون چیزهایی که مینویسم ،حس میکنم که دارم رشد میکنم و سرعت گرفتم

    اینکه دارم درست عمل میکنم ، از آرامش و احساس خوبی که درمورد موارد مختلف دارم حس میکنم

    مثلا قبلا که هدایت یا نشونه ای دریافت میکردم و ترس داشتم برای قدم برداشتن ،از وقتی این درخواست هارو اول صبح تو تمرین ستاره قطبی مینویسم ، انگار یه جورایی هر موقع نشونه دریافت میکنم که باید یه کاری رو درعمل ،اجرا کنم ، تا ظرف وجودم رشد کنه ، به راحتی میپذیرمش و به یک باره میگم چشم و هرچی تو بگی و اون چیزی که باید بگذرم ازش و یا اینکه انجامش بدم و یا انجامش ندم رو به سرعت چشم میگم و هرچی خدا میگه طبق اون سعی میکنم عمل کنم

    و یا اینکه هر روز به طرز عجیبی من عاشق تر از روز قبلم شدم و این حس رو دارم که واقعا هر روزی که میگذره دارم بیشتر آروم میشم

    و یا اینکه به طرق مختلف من هدیه هایی دریافت کردم که واقعا حس خوبی داشتم که خدا داره هر روز به من هدیه میده

    و این تمرین رو به این شیوه جدید که نوشتم سریع تر جواب میده تا اینکه بیام فقط و فقط درخواست هامو بنویسم

    درسته که درخواست هام رو در طول روزمیگم ، اصلا اینو نمیگم که من درخواستی ندارم برعکس من بی نهایت درخواست دارم که هر روز بیشتر و بیشتر میشه ، اما فقط در دفتر تمرین ستاره قطبی نمینویسم

    یادمه استاد میگفت که اصل مهم ترین چیزه

    من وقتی از اولین روزایی که شروع کردم به نوشتن تمرین ستاره قطبی ،انگار حس میکردم که یه جورایی چسبیدم به اون نوشته ها و اصل رو در نظر ندارم

    درسته که هرچی مینوشتم و آخر شب نگاه میکردم ،میدیدم رخ دادن ، اما حس میکردم یه چیزی کمه

    با اینکه از خدا میخواستم اما حس میکردم چسبیدم به اون درخواستا

    مثلا من می نوشتم که من میخوام 500 به حسابم واریز بشه ، که بیشتر از اون واریز میشد

    اما اینبار با تغییر دادن نوع نوشتنم حس کردم که پیشرفتم بیشتر بوده

    مثلا

    من تمرکزم رو در طول روز سعی میکنم که در هر کاری 100 در 100 باشه و این برای من آسان تر شده

    و یا اینکه بیشتر با خدا صحبت میکنم و ازش کمک میخوام

    و یه شگفتانه که بود، این بود که من ریز به ریز هدایت هارو با تمرکزی که در طول روز دارم و شاخکام فعال شده و به سرعت دریافتشون میکنم و فکر میکنم و تحلیل میکنم و مینویسم و خیلی وقتا حتی وقتی مینویسم دوباره هدایت میشم و درک میکنم و میفهمم و وقتی درک میکنم که باید یه کاری انجام بدم ، خدا کمکم میکنه که انجام بدم و رشدم رو به وضوح حس میکنم

    مثلا دیروز هم استاد رنگ روغنم و هم همکلاسیم گفتن طیبه خیلی شادی و صورتت رو چیکار کردی یه جور خاص تر شدی

    در صورتی که من کار خاصی نکردم ، من فقط یه چند باری گفتم خدایا دلم میخواد نورت رو به صورتم ببخشی ،به قلبم ،به کل بدنم که تجسم میکردم در طول روز که دور تا دور بدنم و صورتم و قلبم پر از نور خداست

    و با اینکه در تمرین ستاره قطبی ننوشتم ، اما بیان کردم و خدا خودش خود به خود انجامش داد و من نیازی نبود کار خاصی انجام بدم

    فقط تنها کاری که در طول روز انجام میدم اینه که سعی میکنم هماهنگ باشم با روحم

    حالا برای خودم یه سری تمرین هایی دارم برای هماهنگ‌کردن خودم با خدا که چجوری حالمو خوب کنم

    و خود به خود خواسته هام به طرق مختلف رخ میدن

    بازم میگم‌ ، خواسته هایی که باورشون دارم رخ میدن و برای اینکه خواسته های بزرگم رخ بدن باید تمرکزمو بیشتر کنم

    و همه اینها نشانه اینه که عمل به قوانین و تمرین ستاره قطبی جواب میده و من باید ادامه بدم با قدرت بیشتر ،تا من به نتایج بیشتر و بالاتر برسم

    و بیام درمورد نتایج بزرگ صحبت کنم

    رمز کار من و کلید این گنج احساس خوب و ادامه دادن و عمل کردن به قوانین و استمرار و توجه به اصل هست

    و وقتی به اینا فکر کردم ، با خودم گفتم ببین طیبه

    به قول استاد عباس منش در دوره عشق و مودت در روابط ، تو اگر با خودت در صلح باشی و هماهنگ باشی با روحت ، با خدا ، با صاحب اختیارت

    و هر روز سعی کنی آگاهانه رفتار کنی و به ریز ترین رفتار هات توجه و دقت کنی

    خیلی اتفاقات نابی قراره برات رخ بده و نیازی نیست که هر روز تو تمرین ستاره قطبی بنویسی که مثلا من میخوام چراغ اتاقمو عوض کنم

    یا میخوام فلان چیز رو بخرم

    یا میخوام امروز با آدما خوب رفتار کنم

    یا یه مشتری ازم خرید کنه و …

    ننویس و به جاش اینارو بنویس، اما در طول روز درخواستاتو از دلت بگذرون و رها شو و به کار خودت ادامه بده

    درسته تو در طول روز از دلت میگذرونی خواسته هات رو و درموردشون صحبت میکنی و وقتی فکر میکنی و به خدا میگی ،خودش از باطنت آگاهه

    اما یه تصمیمی که گرفتم ، اومدم تو تمرین ستاره قطبی فقط و فقط خواسته هایی مینویسم که منو بیشتر و بیشتر به یاد خدا بندازه و با تجسم کردنش حالم چند برابر عالی تر بشه

    به این روش ، این چند روزی که دارم عمل میکنم خیلی جواب داده

    وقتی تمرین ستاره قطبیم رو نوشتم و حاضر شدم تا برم تجریش ، سر ورکشاپ رایگان ،امروز قرار بود یه نفر بیاد و بشینه مدل زنده باشه ،و ما طراحی کنیم و کار کنیم

    من تخته شاسیمو برداشتم و برای خودم نون گرفتم و پنیر و خرما برداشتم و رفتم

    حالم خیلی خوب بود

    تو مترو میگفتم خدای من کمکم کن که تو چهره آدما تو رو ببینم و به حرف آقای الهی قمشه ای که تو اینستاگرام تو اکسپلور دیدم گوش میدادم

    که میگفت

    وجبی که نمره نمیدن

    میگن آقا این 50 دور قرآن خونده

    50 تا کربلا رفته

    اینجوری حساب نمیکنن که

    دل رو حساب میکنن

    دل رو میارن میگن آقا چقدر شفاف شده

    إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبࣲ سَلِیمࣲ

    و تنها آن کس سود برد که با دل با اخلاص پاک ، به درگاه خدا آید

    باید دلت رو به سبب این آیات

    با صیقل این عبادات اینارو شفاف بکنی که بعد بتونی اونجا یه مقامی پیدا بکنی

    که دیدم از میله قطار یه چوب لباسی قلب آویزونه که یه فروشنده آویزون کرده بود

    چقدر هم زمان با این جملات بود دل و دل

    خندیدم ،چنان حال خوبی داشتم که تو مترو فقط میخندیدم و به آدما با عشق نگاه میکردم و میگفتم چقدر همه تون نور دارین و حس میکردم و میدیدم نور عظیم خدا رو

    وقتی بعدش هدایت شدم به حرفای امین حیایی که برای احسان علیخانی میگفت هنوز نرسیده بودم یه ایستگاهی که خط عوض کنم

    ساعت 9:40 بود

    ازش پرسید

    عشق جاودانه که میگی کیه؟

    و جواب داد

    خدامو پیدا کردم

    من این فایل روقبلا نشونه دریافت کرده بودم و امروزم نشونه بود برای من

    بعد ادامه داد

    یعنی به یک نیرویی ایمان آوردم که دیدم پشتیبانم بوده

    همیشه بوده ،زمانی که فهمیدم و دوربین رو حس کردم که همیشه دنبال من بوده دیگه احساس کردم ،خب پس جلو دوربین خدا نمیتونم فیلم بازی کنم

    بی منت بهت عشق میده

    بی منت بهت هرچی بخوای میده تو زندگیت

    هرچی که بخوای

    فقط کافیه که ازش بخوای

    و باورش داشته باشی و بهش ایمان داشته باشی و اینم 100 در 100 باید باشه و قلبی باشه

    میگم شکست هایی که تو زندگیم شاید ،میتونست شکست حساب بشه برام

    الان که بهش نگاه میکنم ،میبینم اگر اون ها نبود ،من الان تو این نقطه نبودم

    شاید خیلی ها پول رو میچسبن

    خیلی ها مقام رو میچسبن ،خیلی ها شهرت رو میچسبن

    من شاید اون هارو گذاشتم کنار و خودشو انتخاب کردم

    و اون لحظه فقط به خودش فکر کردم

    و اون بود که باعث شد جواب بگیرم

    یعنی گفتم که فرمونو میدم دست خودش یعنی میگم که هرچی که اون تو مسیر من میذاره دیگه مطمئنم خوبه

    چه بد باشه چه خوب باشه

    همین که اینو گوش میدادم قطار وایساد و در که باز شد بیلبورد خودت انتخاب کن رو دیدم

    و گفتم من تو میخوام ربّ من من تو رو انتخاب میکنم

    و چند روز پیش بهم یاد داد که حتی اگر خواسته ای داشتم که با نشونه هایی که بهم داد و گفت خودت انتخاب کن

    و به وضوح گفت جایزه ات رو خودت انتخاب کن

    من اون لحظه باید دوباره خدا رو انتخاب کنم و بگم هرچی تو بخوای

    فرمونو دادم دست تو

    و از مسیر لذت ببرم

    من توی این چند روز خیلی درسا یاد گرفتم که کمکم کرد تا بفهمم و درک کنم

    و از وقتی تمرین ستاره قطبیم رو که نوع نوشتن و درخواستم رو تغییر دادم خدا به شکلی متفاوت تر داره هدایتم‌ میکنه و ریز ترین هدایت هاشو بهم میفهمونه

    همه این صحبت ها برای من نشونه بود مگه میشه در مورد خودم انتخاب کردن امین حیایی بشنوم و همزمان قطار نگه داره و جلو در، بیلبورد خودت انتخاب کن رو که چند روز پیش میدیدم رو دوباره ببینم

    اینا همه هدایته

    اینا همه عشق خدا به من هست و اینا همه کمک هایی هست که خدا مشتاقه و به قدری برای خدا ارزشمندم که عاشق منه و هدایتم میکنه

    ریز به ریز

    من دیگه به این باور رسیدم که حتی ریز تر از ریزی که من فکرشو میکنم داره هدایتم میکنه و این سبب میشه که در طول روز بیشتر حواسمو جمع کنم و دقت کنم و شاخکامو تیز کنم تا سریع بگیرم پیامشو

    من یه فایلی هم دیدم در مورد صبح میگفت و صحبت کردن با خدا ،خدا این رو بارها با من گفته که صبح ها بامن صحبت کن

    خیلی دوستش دارم که حواسش بهم هست

    وقتی رسیدم تجریش و رفتم پاساژ دیدم یه آقای مسن نشسته رو متکا و استادا سه پایه هاشونو چیدن و میخوان شروع کنن

    با خودم گفتم مگه میشه 7 ساعت بدون حرکت بشینه و همه نقاشی بکشن

    هفته پیش یه نقاش که دوست پدرم بود در دوران مدرسه تو شهر خودمون و من متوجه شدم که خودش گفت پدرم همکلاسیش بود ،تو اخبار مربوط به ورکشاپ همیشه ایشون اطلاع میدن و گفته بود امروز ناهار میدن

    وقتی نشستیم تا طراحی کنیم من رفتم و وسایلامو چیدم و یه بوم بزرگ 50 در 70 برداشتم که هر هفته رایگان میذارن تا همه برداریم

    و من تصمیم داشتم که بومم رو ببرم به فروشگاهی که لوازم نقاشی رو تو پاساژ ازش میخرن ،بدم و بگم به جای بوم به من رنگ بده و تعویض کنه بومم رو

    وقتی به همکلاسیم گفتم ، خندید گفت طیبه بی خیال بابا نگو

    گفتم نه میرم میگم ،فعلا بوم نیاز ندارم میرم و میگم یه رنگ‌ وینزور معمولی سفید میگیرم به جاش، که ببرم بوم زیر سازی کنم

    من از جلسات دوره عزت نفس تا جایی که میتونم تمریناتم رو هم به صورت عملی انجام میدم و این هم یکی از تمریناتم بود که درخواست کردن رو یاد بگیرم بدون اینکه ترسی از نتیجه داشته باشم

    وقتی شروع به کار کردیم ،قرار بود طراحی کنیم و رنگ کار نکنیم

    یکم که گذشت استاد طراحی که یه دختر بی نهایت زیبا و خوش برخورد و خوش قلبیه اومد تا کار من و همکلاسیم رو ببینه

    همکلاسیم بهش گفت استاد، من با گفتن کلمه استاد حس کردم یه پیامی برای من داره

    با خودم‌گفتم طیبه تو چرا هیچ وقت نشد بهش بگی استاد ؟؟؟؟ و اسمشو گفتم همیشه

    ببین چقدر با احترام بهش میگه استاد

    همیشه بهت یاد داده و حتی بدون چشم داشتی ایراداتو گفته وای تو همیشه اسمش رو صدا کردی و آخرش جان اضافه میکنی و مقاومت دادی که استاد بگی بهش

    چرا نمیتونی بگی استاد ؟؟؟؟ و اینو گفتم و دیگه بهش فکر نکردم

    اما میفهمیدم که مقاومت دارم و این مقاومت برمیگرده به 7 سال پیش که من میومدم برای طراحی و خود استاد رنگ روغنم تدریس میکرد در اون زمان ، و بعد که تدریس طراحی و مداد رنگی رو به یه دختری که کارش خوب بود و استادی شو گرفته بود داده بود ، من از نوع تدریسش خوشم نیومد و یادمه یکی از دلایلی که من دیگه نرفتم کلاس نقاشی که یکی هم نداشتن شهریه کلاسا بود

    یه دلیلشم این بود که نمیتونستم قبول کنم اون دختر به من یاد بده و میگفتم خود استاد یاد بده

    و الان متوجه میشم چرا به این استاد مهربون و ماهر در کارش استاد نمیگفتم

    تمام مقاومتم برمیگشت به 7 سال پیش

    چقدر خوبه فکر کردن و پیدا کردن محدودیت ها

    خدایا شکرت

    وقتی دوستِ پدرم کنار ما سه پایه اش رو گذاشت و شروع به کار کرد

    من ازش پرسیدم که برای این آقا که اومده بشینه و استادا عکسشو بکشن چقدر پول دادن اولش نگفت اما بعد به استادم گفت برای ساعتی 300 میدیم

    یعنی هفت ساعتش 2 میلیون و 100

    تو افکارم میگفتم منم بگم که یه بار من بشینم و پولشو به من بدن

    چه اشکالی داره درخواسته

    اما میترسیدم بگم و جواب نه بشنوم

    و نگفتم ، اما سعی میکنم با این ترسم رو به رو بشم

    و یه ترسی هم که داشتم، میگفتم نه بابا طیبه تو میخوای بشینی وسط و بین این همه استاد که بیان عکس تورو بکشن؟

    و یه جورایی قشنگ معلوم بود که از عزت نفس پایینمه که این افکار رو داشتم

    وقتی موقع فکر کردن به این که منم میتونم بشینم و عکس منو بکشن توجه میکردم به احساسات و افکارم ،متوجه شدم از کمبود عزت نفس و باور های محدودم هست

    دیگه نمیتونم به خودم دروغ بگم ،خودمو میشناسم ، ته افکارم گفتم من چهرهام رو بخوان بکشن اگه بد بکشن چی ؟ اگه خوب نشه چی

    یا اگه هی بخندم چی و خیلی چیزای دیگه

    وقتی زمان ناهار شد و میز رو چیدن من ته ته دلم میگفتم کاش کباب باشه و یا جوجه ، وقتی رفتیم سر میز دیدم قیمه هست گفتم خدایا شکرت قیمه هم خوشمزه هست اما کبابم میخوام و وقتی در ظرف خورشت قیمه رو باز کردم دو تا گوشت بزرگ داره ،به قدری خوشحال بودم که خواسته ام که گوشت بود رخ داده اما به شکل خورشت قیمه و با لذت خوردم و به قدری خوشمزه بود که بی نهایت حس خوبی داشتم

    و کمی نگه داشتم تا ببرم خونه

    چقدر من تغییر کردم ،قبلا از خجالت نمیتونستم تو جمع های بزرگ و زیاد ناهار بخورم و به قدری معذب میشدم که سختم بود غذامو بخورم ،اما امروز و همیشه من به راحتی حتی تو جمعیت خیابون و جمعیت های بزرگتر راحت غذا میخورم

    خدایا شکرت

    وقتی برگشتیم سر کارمون ،من و همکلاسیم مسخره بازی درمیاوردیم و همه اش میخندیدیم و چون طراحیمون خیلی قوی نیست در طراحی مدل زنده از چهره ، میخندیدیم

    یهویی استادی که در زمان راهنمایی دوست پدرم بود ، برگشت گفت یه چیزی میگم یادتون باشه

    اینو یه نقاش خارجی به من گفته

    سعی کنید که تمام تمرکزتون رو به نقاشی بدید

    حتی اگر بلد نیستید و خوب نتونستید طراحی کنید

    مطمئن باشید اگر شما با تمرکز تمام انرژیتون رو به کار و طراحی بدید ، به طرز عجیبی خروجی کارتون عالی میشه

    پس انرژیتون رو به خندیدن به کارخودتون که خوب نشد از دست ندید

    وقتی اینارو گفت یه چراغ روشن شد برای من که طیبه با خندیدن به کارت و مسخره بازی در آوردن ،این فرکانس رو ارسال میکنی که تو اجازه میدی که بقیه هم به کارهای تو در زمان های دیگه بخندن و مسخره کنن و یا ارزش کارت رو ندونن

    تو ارزش قائل نیستی برای وقتی که میذاری و کار میکنی

    تو باید تمرکز بذاری

    و دیدم ادامه داد و گفت که با تمرکز کار کنین و کارتون ارزشمند باشه

    خیلی درس بزرگی برای من داشت که از این به بعد با دقت و تمام انرژیم رو روی کار بذارم

    بعد داشتن با یه استاد دیگه صحبت میکردن و بلند گفت دقت کنین ،یه حرف خوبی زد همکارم و گفت درسته این ورکشاپ ،هر هفته یک شنبه ها هست و این خیلی خوبه

    و ای کاش که این تمرین همیشگی باشه و هنرجوها و استاد ها هر روز زمان بذارن و تمرین کنن و مدل زنده کار کنن و همه چی با تمرین و استمرار هست که نتیجه رو مشخص میکنه

    این حرفشم برای من پیام داشت

    و بعد اشاره کرد و گفت

    نقاشی و هر چیز دیگه ای که عاشقش هستین ، اگر زمان بذارین و براش تلاش کنین ، به مرور زمان اگر طراحی و نقاشی به شما سواری بده ،سواری خوبی میده

    اگر سعی کنید تمرین کنید جوری خوش میگذره که دیگه سوارش میشین و کیف میکنین

    کافیه که استمرار داشته باشین بعد چند وقت میبینین سوار یه اسبی شدین که داره با سرعت پیش میره

    و یاد حرفای استاد عباس منش افتادم که میگفت افسار ذهن رو در دست بگیرین و وقتی شما ارباب ذهن بشید دیگه میتونید کنترلش کنید و به یه اسب تشبیه کرد

    چقدر امروز برای من درس داشت خدایا شکرت

    وقتی من دیدم چند بار طراحی کردم و درست نشد یکی از اطراحیامو دادم و بوممو برداشتم و رفتم تا عوضش کنم با یه رنگ سفید

    وقتی رفتم مغازه دار قبول کرد و گفت چی میخوای به جای بوم

    و رنگ خواستم و بهم رنگ رو داد و خیلی خوشحال بودم که رنگ‌ گرفتم

    برگشتم تا از استادم خداحافظی کنم

    با خنده گفتم ،استاد من بومی که از ورکشاپ رایگان میدن رو بردم و به جاش رنگ‌ گرفتم

    استادم بلند خندید و گفت طیبه تو دیگه کی هستی دختر،

    و استاد طراحی رو صدا کرد گفت ببین طیبه چیکار کرده

    رفته بومشو داده عوضش رنگ گرفته ،اینو گفت و خندید

    و گفت خوب کاری کردی و گفت که ، ولی طیبه این ورکشاپ برای تو خیلی خیر و برکت داره

    هم داری کار میکنی و هم دادی استفاده میکنی از مزایاش

    و خندیدم و خداحافظی کردم و رفتم خونه

    وقتی رنگ رو گرفتم دستم به قدری خوشحال بودم که از خدا تشکر کردم و رفتم

    وقتی رسیدم خونه ، به فایل دوره فکر کنم عزت نفس بود گوش میدادم که استاد میگفت باید تا اوضاع خوبه تغییر کنی

    من این پیامو گرفتم

    چون من دیگه تو این دو ماه فروشم کم شده بود و اقدام عملی برای نقاشی نداشتم و تا فروردین شهریه کلاسامو داشتم

    و به فکر افتاده بودم که تا فروردین 2 میلیون 200 دادیا

    طیبه دو ماه بعد باید شهریه کلاس بدی حرکت کن

    شب وقتی از خدا سر نماز خواستم و گریه کردم

    گفتم کمکم کن چیکار کنم برای فروش نقاشی که در زمان کمتر بتونم کارای آینه دستی رو بفروشم؟

    میدونستم که ایراد از منه و باورایی که نوشته بودم رو تکرار میکردم اما این روزا مشغول بودم و میرفتم برای فروش و قدم عملی برنمیداشتم

    و درخواست کردم راه نشونم بده

    و بعدِ نمازم ، هدایتم کرد به سمت نشانه روزم

    و فایل نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11

    من اولین بار بود که این فایل رو میدیدم

    و ادامه قسمت هاشم گوش دادم که درمورد احترام گفتن

    و فردی که داشت صحبت میکرد گفت استاد عباس منش میگفتن که :

    ایده هایی که خدا به شما میده خیلی ساده هست ، خداوند ایده هایی رو به شما میده که در همون شرایطی که هستید بتوانید انجامش بدید

    فقط نیازه که بند کفشتونو بییشتر ببندید

    اینو که شنیدم گفتم چطوری به ساده ترین روش چیزی رو بفروشم ؟ نقاشی رو به ساده ترین روش بفروشم

    وقتی این سوالو پرسیدم

    قشنگ شنیدم چاپ کن

    حتی دیروز استادم سر کلاس گفت که نقاشیاتو که ایده دادم چاپ کن و بفروش و وقتی این پیامو دریافت کردم سریع رفتم چسب چوب برداشتم و طرح دخترونه کارتونی رو چاپ‌کردم‌و خواستم روی آینه دستی چاپ کنپ و زمانم رو برای نقاشی آینه دستی نذارم

    تا شب مشغول این کار بودم که بچسبونم و فردا نتیجه رو ببینم اگر خوب بود ادامه بدم

    بعد من تا قسمت های بعدی این گفتگو رو گوش دادم‌وبه این قسمت که رسیدم که گفتن من با استاد عباس منش احساس صمیمیت میکنم و اسمشون رو میگم‌و استاد نمیگم

    چون شاخکام‌تیز بود ،گرفتم منظورش به من بود که دقیقا امروز سوالاتی داشتم

    و دیدم استاد عباس منش گفتن که احترام از صمیمیت خیلی بالاتره و فرق داره

    و من تک تک صحبت هاشونو به دقت گوش دادم و تصمیم گرفتم از این به بعد با احترام با انسان ها و بزرگتر از خودم و کوچکتر از خودم و حتی با استاد طراحیم که فقط یه بار بهم تدریس کرده طراحی رو ،بگم استاد

    الان میفهمم چرا انقدر با احترام صحبت کردن یکی از همکلاسیامو خیلی دوست داشتم و حالمو خوب میکرد و همیشه میگه شما ،مثل استاد عباس منش و مریم جان شایسته عزیز

    چون احترام گذاشتن با صمیمیت خیلی فرق داره و ارزشمند تره

    من قبلا اسمش رو میگفتم و جان اضافه میکردم

    وقتی بیشتر فکر کردم دیدم من باوری محدود داشتم ، که میگفتم فقط و فقط استاد رنگ روغنم رو قبول دارم و شرک می ورزیدم و قدرت رو در طراحی به استادم داده بودم و فکر میکردم به جز استادم کسی نمیتونه مثل اون تدریس کنه

    خدا امروز با این نشونه بهم یاد داد تا قدر دان کسانی باشم که به من یاد دادن و با احترام صحبت کنم حتی وقتی لیاقت گفتن استاد رو دارن و مهارت دارن و به پن یاد دادن ، سعی کنم استاد بگم بهشون که دستی از دستان خدا بودن و به من یاد دادن

    وقتی به امروزم دقت کردم

    و به این فایل

    دیدم امروز کلمه استاد برای من مثل یک خط قرمز دورش کشیده شده بود

    چون همکلاسیم گفت به استاد طراحی

    استاد

    در صورتی که من و خیلی از هنرجوهای دیگه اسمشو میگفتیم و آخرش جون اضافه میکردیم

    وقتی تو ورکشاپ گفت استاد

    من تو دلم گفتم چقدر مودب

    من چرا به استاد طراحی استاد نمیگم

    تاحالا به من خیلی چیزا یاد داده

    خدایا شکرت

    گریم گرفت

    ممنونم ازت که داری بهم راه هایی رو یاد میدی که رشد کنم

    من از خدا میخواستم که احترام ببینم

    خدا با این اتفاقات امروز به من یاد داد که تو اگر احترام بذاری احترام میبینی

    یه وقتایی وقتی ریز میشم به رفتارام میگم ببین چقدر رفتارات پنهان و ریزن که انقدر باید ریز بشی که بدونی چه باور محدودی داری و یا افکارت از کجا داره میاد

    به قول استاد عباس منش که میگفتن وقتی چیزی رو میخوای، باید منتظر باشی تا خدا بهت بده

    و البته که برای رسیدن به چیزی باید خودم لایق باشم

    وقتی بیشتر فکر کردم دیدم که من ته ته افکارم قبول نداشتم به استاد طراحی که واقعا در کارش استاد بود و طراحی رو به من یک جلسه یاد داد،بهش بگم‌استاد

    و قدر دان خدا هستم که درسمو بهم یاد داد تا عمل کنم بهش

    و از این به بعد استاد میگم و درسته همیشه با احترام‌صبحت میکنم اما استاد‌ میگم از این به بعد

    امروز احترام گذاشتن هم بهم واکید میشد

    اینکه اگر احترام بذارم ،احترام میبینم

    همه چیز به درون خودم برمیگرده

    وقتی از ورکشاپ برمیگشتم خونه به یه سری از استادا خسته نباشید گفتم و خداحافظی کردم

    اما به یه سریا نگفتم

    همون لحظه یه حسی بهم گفت چرا به همه نگفتی

    این کارت درست نیست

    احترام میذاری برای همه احترام بذار نه فقط به چند نفر

    و وقتی متوجه شدم گفتم من به خودم ظلم کردم و خدای من سعی میکنم از این به بعد به همه بگم نه فقط چند نفر

    که گفت تاکید میکنم به همه باید احترام بذاری

    به همه

    و هیچ استثنایی نداره

    و احترام گذاشتن خودت هست، که سبب میشه احترام ببینی

    وای من هر روز یه چیزای جدیدی دارم یاد میگیرم

    خدا چقدر مهربونه که عاشق منه که هر روز داره منو رشد میده

    وقتی رسیدم خونه ،خواهرم و مادرم رفته بودن برای فروش گل سر و به من زنگ‌زد گفت طیبه رو گاز برنج و کباب هست رسیدی خونه گرم کن بخور‌

    من اصلا حواسم نبود وقتی شب رسیدن و خواهرم هم اومد خونه مون ، وقتی رفتن من برنج و کباب و جوجه رو میخواستم‌بخورم به یکباره یاد حرفای تو ورکشاپ‌افتادم

    وای خدای من

    من تو ورکشاپ که بودم و کنارش رستورانه و غذاهای مشتریاشونو میدیدم که کباب و جوجه داره ،ته دلم گفتم کاش امروز یا جوجه میدادن و یا کباب

    چقدر خوب میشد، امروز که گذشت ولی هفته های بعد ناهار کباب بدن

    اینا که یادم اومد خندم گرفت ،گفتم خدای من چیکار داری میکنی

    من گفتم یا کباب و یا جوجه

    حتی به یکیشون هم راضی بودم

    تو هردو رو به من عطا کردی

    و من ظهر درخواستشو دادم و تو از بی نهایت دستانت بهم هم کباب و هم جوجه هدیه دادی

    و خواهرم خریده بود و اومده بودن برای ناهار خونه ما و برای من هم گرفته بود

    وای خدای من

    سپاس بیکران ربّ من

    چقدر من خوشحال بودم ،سریع سپاسگزاری کردم و با لذت خوردم شامم رو و به خواهرم زنگ زدم و تشکر کردم

    فکر نمیکردم از تشکر من انقدر خوشحال بشه

    وقتی تشکر کردم عمیقا خوشحالی و لبخند و خنده شو حس کردم

    بهش گفتم الهی پر برکت باشه کسب و کارت

    خیلی خداروشکر میکنم

    وقتی میبینم تک تک حرفایی که از دلم میگم و رد میشم ، در طول روز رخ میده

    بیشتر مصمم تر میشم که سعیمو بکنم روی باورام کار کنم تا نتایجم بزرگ و بزرگ تر بشه

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدای من نور عظیمت رو به شکل نوری در قلب و عشق و شادی و سلامتی و آرامش و ثروت و نعمت فراوان به زندگی استاد عباس منش عزیز و مریم جان شایسته و تک تک دوستان در سایت و همه جهان هستی ،جاری کن

    آمین

    دوستتون دارم خیلی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      پرستو گفته:
      مدت عضویت: 273 روز

      خدایا، هر آنچه دارم از آن توست.

      سلام طیبه ی نازنینم…

      مرسی از کامنت خیلی زیباتون! واقعاً لذت بردم. برای من که در دوره دوازده‌قدم هستم و در حال انجام تمرین ستاره قطبی، این کامنت یه انرژی مثبت و متفاوت بهم داد. خیلی حس خوبی پیدا کردم از اینکه این تمرین رو اینطور متفاوت و دقیق انجام میدین. به نظرم تمرین ستاره قطبی فقط درخواست پول و چیزهای مادی نیست. درست مثل چیزی که استاد عباس‌منش میگن، اگر فرعیات رو رها کنیم و تمرکز کنیم روی اصل، یعنی توحید و یکتاپرستی، می‌بینیم که خداوند همه چیز رو در دست خودش داره. وقتی باورمون به خداوند قوی‌تر بشه و ذهنمون از مقاومت‌ها آزاد بشه، همه نعمت‌ها و ثروت‌ها به صورت طبیعی وارد زندگی‌مون میشه.

      برای من این طور به نظر میاد که تمرین ستاره قطبی بیشتر از اینکه به خواسته‌های مادی بپردازه، ما رو دعوت میکنه به تقویت باورهای صحیح، بالا بردن تمرکز روی نکات مثبت و آمیختن خودمون با قرآن و خداوند. وقتی این اتفاق بیفته، ثروت و فراوانی به ما خواهد رسید. نکته مهم اینجاست که باید به اصل توجه کنیم، نه به فرع.

      براتون آرزوی سلامتی و آرامش و ثروت دارم …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      خانم نقدی گفته:
      مدت عضویت: 291 روز

      به نام پروردگار مهربان و بی نهایت بخشنده و وهاب

      سلام دوست عزیزم

      طیبه جان ممنون بابت کامنت زیبات کلی برام درس داشت البته همه اینها کار خداست و بس

      چقدر این قسمت کامنتت که به این هدایت رسیدی که به اصل برسی زیباست

      خدایا شکرت خدای مهربونم که امروز هدایتم کردی به خوندن این کامنت

      واقعا وقتی تمرکزت را بزاری رو خودت و خدای خودت انگار که همه دنیا مال توست و به راحتی هر خواسته ای داری برات امکان پذیره

      تو رها میکنی آرامی خودت را در آغوش پر مهر خدا رها کردی ایده ها الهامات شرایط همه و همه به لطف و هدایت الله برات زیبایی ها دوست داشتنی ها را رقم میزنن

      خدااایا تنها و تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

      خدایا هدایتم کن به مسیر درست مسیر کسانیکه نعمت و ثروت عطا کردی

      در پناه الله یکتا شاد و سلامت و موفق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا کاسه ساز گفته:
      مدت عضویت: 1558 روز

      سلام طیبه عزیزم

      ازکامنتهات ممنونم عزیزم

      باحوصله مینویسی و برامن کلی درس داره

      چقدرخوب تونستی رابطتو باخدا تکاملی بهتروبهتر کنی

      بارب ماچ ماچی

      منم سعیم همینه که بیشتربشناسمش

      ریز ریز هدایتها رو دریافت کنم

      اینو امشب از کامنتت یاد گرفتم

      تازه فهمیدم که چقدر نشونه هارو ندید گرفتم یاشک کردم و بیخیالش شدم.فهمیدم که اگر همون اول صدای قلبمو که حرف میزنه بشنوم وعمل کنم شک نکنم همون حرف خداست اگه ارومم میکنه

      هرلحظه داره هدایت میکنه هرثانیه بهم میگه درافتش میکنم اگه درمدارش باشم

      سماسگزارم ازت دختر مهربون وزیبا.

      درپناه رب قدرتمندباشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    به نام خدای هدایتگر

    توضیحات آقا رضا عزیز با جزئیات هست و من واقعا دوست داشتم از قسمت اول تا الان حتی این قسمت خیلی عالی بود .

    وقتی روند تکاملی ایشون تا الان میبینم به این نکته رسیدم که چقدر جالب بود تو قسمت اول سفرنامه از رفع احساس گناه استاد گفتن و وقتی آقا رضا احساس گناه و عذاب وجدان از خودشون گرفتن درها براشون باز شد .

    درسی که از آقا رضا میگیرم اینکه در ابتدا بصورت خیلی با اراده و متعهدانه شروع کردند کار کردن روی خودشون و شک به دل راه ندادند . و از آدمی که بقول خودشون هرکار بدی انجام میداد . تبدیل شدند به ادم منظبط که سرکار میره به شوق گوش دادن فایلها . نوشتن و تکرار اونها و انجام هرآنچه که استاد میگن .

    احساس خوب برای خودشون ایجاد میکنند . آرامش بدست میارن . مغازه شونو تمیز میکنن و بعد حتی از نظر ظاهری آراسته و خیلی شیک به سرکارشون میرن .

    تمام اینکارها و نوشتن ها و خواسته هارو هرروز و هرشب مینویسند و از خدا کمک میخوان ‌ .

    تا اینکه خداوند الهام میکنند بهشون .

    (توجه کنیم به فردی الهام میشه که خودشون گناهکار میدونستن و هر عملی که بد بود رو انجام میدادند‌ولی احساس گناه که برداشته بشه خدا بهمون نزدیک میشه ، خدا دیگه نگاه نمیکنه به گذشته ما نگاه میکنه به الان ما که داریم چیکار میکنیم . درحالیکه خودمون سالیا سال خودمونو یا دیگران رو نمیبخشیم و حالمون رو روز بروز بدتر میکنیم . )

    و آقا رضا با آرامش و حال خوب از دوستشون میخوان که صبر کنند و الهاماتی که بهشون شده رو عمل میکنن و دیگه وقفه نمیندازن و چقدر زیبا تکاملشونو طی کردن و چقدر عالی یه شاگرد عالی بودند. ایشون نماد واقعی این جمله استاد همیشه تو فایلها تکرار‌میکنن

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است .

    ایشون ایمان اوردند و انجام دادند .

    بقول استاد هرچقدر هم سخت ولی وقتی الهام بهمون میشه دیگه باید انجام بدیم .

    من تو روند زندگی آقا رضا فقط بالارفتن و پیشرفت کردن رو دیدم.

    در حالیکه خودم هنوز مثل یویو هستم .

    وقتی نشانه ها صحبت کردید چقدر بهتر درک میکنم چون برای خودم هم داره اتفاق میوفته .

    امروز خبر تلخی شنیدم از فوت یه همکلاسی که چندبار بیشتر ندیده بودمش . ولی اصلا خودمو ناراحت نکردم و گفتم ما از خداییم و به خدا برمیگردیم و دختر خوب و مهربون و شادی بود و فقط همون لحظات کوتاه و زیبا رو بیاد اوردم .

    چند ساعت بعد خبر باردار شدن یکی از دوستای مجازیم خوشحالم کرد. و گفتم این زندگیه و دنیا تولد و مرگ است پس چرارباید غمگین باشیم .

    چرا زندگیمونو کامل زندگی نکنیم و چرا سعی نکنیم بهتر بشیم .

    ( این حرفارو میزنم ولی هنوز خودم رو عالی نمیدونم چون بازم همین امروز ناراحت و عصبانی شدم بخاطر یه موضوع خانوادگی و حسم بد شد و داشتم باز به نجواها گوش میدادم تا اینکه جلوشو گرفتم و بخودم یاداوری کردم که نزار شیطان پیروز بشه و هرچی دلش میخواد بکه و تورو عصبانی کنه و بذر نفرت و کینه کاشته بشه اگر ایمان داری به این آموزشها عمل کن و با این حرفها حالمو بهتر کردم . :)

    و نشانه ها اینروزا میان و یجورایی امید میدن بهم که متین کارت درسته .

    به امید ساختن بهشت در همین دنیا از طریق ما عباسمنشیها :))))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    زهرا کاسه ساز گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    سلام به استاد عزیزم وسلام به اقارضای عزیز

    چقدراین صحبتهات به دل میشینه اقا رضا چقدر لحنتون قشنگ وبانمکه

    بادیدن فایلهای شما اشکم ناخوداگاه سرازیر میشه وخیلی جاها با حرفاتون میخندم

    چقدرقانون دقیق جواب میده

    خدایااااااشکرت که این فایل جواب خیلی ازسوالهایی بود که این روزاتوذهنمه

    خدایاااااشکرت که بازهم در زمان مناسب درمکان مناسب بودم تاهدایت تورودریافت کنم وجوابمو بگیرم

    خدایااااشکرت که این استادناب رو سر راه ما قراردادی تادرس درست زندگی کردن روازش بیاموزیم

    خدایاااااشکرت که اینقدراین مرد(استاد)خالص وصادقه وبی منت هرچی که میدونه رو رایگان دراختیارمیلیونهانفرقرارمیده مثل خودت خدا جون که این همه نعمتو بی منت به هممون عطاکردی

    خدایااااشکرت که دارم میفهمم عمل به قانون رو ،دارم درک میکنم، فهمیدم که باید باپوستوخونم به قانون عمل کنم، هر لحظه هردقیقه یادم باشه که دارم چه فرکانسی میفرستم

    خدایااااشکرت برای این همه ادم که تواین سایت نتیحه گرفتن با اموزش های استاد

    خدایاااااشکرت برای وجوداقا رضاکه اینقدرقشنگ هدایتش کردی و باتعهدی که داشت به همه چی رسید

    خدایااااشکرت برای این قسمت ازسایت که نتیجه های دوستان ازاموزه های استاد رونشون میده چقدرعااااالیه، خدا چقدرازت ممنون وسپاسگزارم برای وجوداستاد عزیزم که اینقدربرای ما باورپذیرمیکنی تغییرکردن وموفق شدنو اخه چقدر نابی چقدرتکی شمااستادعباسمنش عزیز.

    خدایااااشکرت که این سوالی که توذهنموروبه زودی به بهترین شکل هدایتم میکنی ومیگی که بایدچیکارکنم

    خدایااااااشکرت که اینقدر خوب مهربون رحیم وکریمی

    عاشقتم خدا

    عاشق خودت این جهانت این ادم های خوبت عاشق قوانین بدون تغییرت

    کمکمون کن وهرلحظه هدایتمون کن

    الهی امین

    ادلتون به نگاه خدا گرمه گرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    دنیا گفته:
    مدت عضویت: 1679 روز

    به نام خالق بی همتا

    سپاس از این فایل بی نظیر

    خداروشکر هزاران بار شکر برای استاد خوبی ها

    استاد عشق بازم هدایت شدم به یه آگاهی دیگه

    چقد این فایل الهام بخش بود

    چقد لازم بود

    خدا کنه با تموم وجودم درکش کرده باشم و تو این مسیر قدم بردارم

    الهی یاری ام کن

    جمله ی این دوستمون عالی بود که گفتن تموم زرق و برق این دنیا یه بازیه و همش دست یافتنیست فقط باید ایمان داشت به خدایی که این همه زیبایی رو برامون قرار داده تا با عمل بهذالهامات خودش برسیم به آرزوهامون و دنیا رو جای قشنگی کنیم

    چقد ایمان تو زندگیمون مهمه

    خدایا بهم ایمانی بده که هر لحظه بهم الهام بشه و هر قدم رو با یاد و ایمان به خودت بردام

    من خیلی زود ایمانم رو از دست میدم

    خیلی ضعیفم رو اینکه قوی و با ایمان به سمت هدفم پیش برم

    از خدا ایمانی رو میخام که ثانیه ای دلم نلرزه و با عزمی استوار و قلبی راسخ به هدفام برسم

    استاد عاشقتونم خیلی عشقید من خداروشکر میکنم شما رو دارم

    خدا شما رو برامون حفظ کنه و هر روز کنار شما و سایت شما موفق تر بشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    سحر کاظمیان گفته:
    مدت عضویت: 1359 روز

    به نام خدایی که اگر یک قدم به سمتش بریم صد قدم به سمت ما میاد

    استاد عباسمنش ، خانم شایسته و تمام دوستان خانواده صمیمی عباسمنش سلام

    بار اول هست که کامنت طولانی میذارم و اومدم بنویسم که من هر چه دارم و در حال به دست آوردن هستم از این سایت و استاد هست ، هر چه دارم… من ممنون خدایی هستم که دستی از دستانش رو به سمت من فرستاد تا روزی اسم استاد رو از زبانش بشنوم و بیام و ببینم چه دنیای عجیبی ست این دنیا ، که گویی با تمام نقاط این جهان متفاوته، من بهشت رو در این سایت پیدا کردم ، اونجا که حال همه خوبه و علی رغم دنیای بیرون که پر از غم و خشم و نفرته اینجا دنیای دیگریست و من هر شب با خستگی به این سایت پناه میارم و مامن امن من شده اینجا، صدای استاد به جای تمام قرص های خواب و اعصاب آرام بخش من شده ، صدای استاد به جای تمام نوشابه های انرژی زا برای من ،توان کار کردن از صبح تا شب شده ، و البته با عشق کار کردن، مدام نگاه کردن به در و دیوار محیط کارم و شکر خدا که اینجا برای منه… اینجا همه ش مال منه و مدام ذکر خدایا شکرت… خدایا سپاسگزارم ️

    چقدر مشتاقانه دنبال میکنم حکایت رضای عزیز رو و چقدر همزاد پنداری میکنم باهاشون، من معجزه رو در کلام استاد عباسمنش دیدم ، بعد در زندگی خودم که اتفاق افتاد و هر روز در حال رخ دادن هستن این معجزه ها… یک روز استاد گفتن بنویسین و تعهد بدین که در طول یک سال درآمدتون سه برابر بشه … نوشتم و تعهد دادم و الان به دوبرابر رسیدم … و منتظر روزی هستم که قراره بیام و بنویسم 3 برابر شد… و حالا 3 برابر همین مبلغ…

    به لطف خدای یکتا… ️

    به عنوان اولین کامنت طولانی همین قدر کفایت میکنه به نظرم

    از طرف یک نفر که با جهان آشتی کرده… به آن کس که او را با جهان آشتی داده و تمام آشتی کنندگان با جهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: