نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 4 - صفحه 8


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    581MB
    28 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 4
    55MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان عزیزم این فایل دقیقا جواب سوالات چند روز پیش من بود این چند روز همیشه نجواهای ذهن میاد که چرا تو مثل بقیه نتیجه نگرفتی چرا قانون برای تو جواب نمیده خلاصه کلی درگیری ذهنی که باید در این راه استقامت داشته باشم اولین اقدام من در این مسیر ایده یاد گیری رانندگی بود من در این مدت همیشه می‌ترسیدم که این کار را انجام بدم همیشه دیگران را تشویق می کردم که این کار را انجام بدهید ولی دریغ از این که خودم یه اقدامی انجام بدهم ولی با کار کردن روی دوره‌ی احساس لیاقت یه ندای درونی بهم گفت که چرا همیشه دیگران را تشویق می‌کنی ولی خودت عمل نمی کنی و حرف استاد تو ذهنم مرور میشد که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است خلاصه دو ماه پیش اقدام کردم ودر حال تعلیم دیدن هستم این اقدام چنان اعتماد به نفسی به من داد که نگو الان به خودم افتخار می کنم که این کار را انجام دادم

    و هرروز از خودم سوال می‌کنم که چطور به درآمد برسم چون که من یه خانم خانه دار هستم و دوست دارم که در آمد داشته باشم ولی در این مدت هیچ ایده‌ای به ذهنم نیامده میدونم که خیلی ترمز دارم ولی هنوز به راه حل نرسیدم

    انشالله با ادامه دادن در این مسیر الهی بهترین نتیجه را می‌گیریم و با دستی پر از نتایج خودم می‌نویسم

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    رزیتا زارع گفته:
    مدت عضویت: 693 روز

    سلام بر استاد عزیز و دوستان من یه دختر 17 ساله با کلی ارزو که میگفتم 18 سالم بشه فلان میکنم بمان میکنم ایطو میشه اوطو میشه و منتظر بودم 18 سالگی یک تحولی عظیم در زندگیم رخ بده، چند روز دیگه 18 سالم میشه نکته اصلی اینه که من با این حرف ها خودمو گول میزدم یعنی قطعا میدونستم تموم این تحولات نیاز به تکامل و قدم برداشتن داره و برای این اقداماتی هم انجام میدادم میتونم بگم تموم این 17 سالگی هر شبش من چند ساعت در حال صحبت کردن با خودم بودم که تنبلیو بزارم کنار و دست به عمل بشم برای اهدافم البته مدتی انجامش دادم ولی باز اجازه دادم تنبلی بر من غلبه کنه. با شروع این ماه من هه ی سعی کردم حداقل اروم اروم دوباره شروع به کار کردن روی خودم کنم و دوباره اون روحیه شروع و اون هدایت شدنا و اتفاقات خوب افتادنا شروع شده و من دارم سعی میکنم که بهترش کنم و برای همین اومدم تو سایت استاد تا ببینم فردا چه فایلی گوش بدم دانلودش کنم و همینجوری یهویی دستم میرفت روی چیزای دیگه و شانسی شانسیو با هنگ کردن گوشیم من به این فایل و کامنت هدایت شدم، که دقیقا حرف هایی که لازمه ی عمل و حال من بوده در اینجا قرار داشت

    و الان چشمام پر از اشک دلم پر از اکلیلی و ذهنم پر از انگیزه شد برای انجامی بهتر در مسیر خواسته هام (:

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    سلام به استاد عزیز

    سلام به دوستان خوب خودم

    ممنون خدای خوب خودم هستم که من را به این فایل عالی هدایت کرد

    هدایت شدن

    طی کردن تکامل خود

    از همه زیباتر دنبال خدای خودم رفتن

    همه چیز به آرامی رخ می دهد

    همه چیز برای من زمانی رخ می دهد که من تکامل خودم را طی کرده باشم

    یعنی اینکه از لحاظ ذهنی من توانسته باشم به آن موقعیت و آن راه رسیده باشم

    نکته زیبایی که دریافتم این بود که دنبال کار و شغلی باشم که به آن علاقه دارم

    این علاقه همان می شود که من را به سمت جلو هدایت کند و من را به موفقیت ها می رساند

    ایمان

    امید

    قدرت داشتن به خدای خود

    اینها همان انگیزه هایی است که کمک می کند تا من در راه خودم به جلو بروم و بتوانم به موفقیت و موقعیت های عالی دست پیدا کنم

    مهمترین درس امروز برای من این بود که گوش به صدای دل و قلب خودم بدهم و از آن اطاعت و پیروی کنم و آنوقت من موفق خواهم بود

    به امید روزهای عالی و خوب

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    مینو برنی گفته:
    مدت عضویت: 1277 روز

    سلام بر استاد عباس منش و خانم شایسته

    سلام بر همه دوستان عزیز

    این فایل نشانه امروز من است.

    من سال 1403 را هدف گذاری کردم که شهودی‌تر عمل کنم و هدایت‌های الهی را دریافت کنم. سالی که تعهد داده ام همه چیز را با خدا بسپارم تسلیم برنامه‌ریزی او باشم و هرچه پیش آید شکر بگویم.

    تضادی که دو روز پیش برایم اتفاق افتاد را می‌نویسم تا ردپایی باشد برای خودم:

    چندین هفته است که مرتب می‌گویم خدایا برنامه مراقبت‌های امتحانات نهایی را به تو سپردم ، هرچه تو بگویی، می‌گویم چشم.

    (اما در ظاهر فقط تکرار می‌کردم)

    دو روز پیش که مدیرم برنامه‌های مراقبت امتحان نهایی را به من داد و من دیدم که نسبت به ساعاتی که در این مدرسه تدریس دارم، بیشتر نوشته، اعتراض کردم البته با نرمی و ملایمت!!

    ایشان هم با جدیت و البته کمی عصبانیت گفت ه این برنامه هیچ تغییری نمی‌کند.

    البته بقیه همکاران هم معترض بودند اما من فقط حرف زدم.

    دو تا از همکارانم گفتند که فایده‌ای ندارد ، حرف نزن ( نشانه خداوند و هدایت از طرف او ،، که من باز هم نگرفتم این نشانه را).

    دوباره با مدیر به نرمی صحبت کردم و ایشان بسیار بد و با خشونت برخورد کردند و برخورد بدی پیش آمد.

    من چندین سال است با این مدیر کار می‌کنم و این اولین بار بود که سرم داد کشید و…..

    به شدت ناراحت بودم و سر کلاس خیلی سعی کردم خودم را کنترل کنم.

    تا دیشب هم نجواهای شیطان در ذهنم بود و گفتگوهای منفی!!

    از طرف دیگر خودم را سرزنش می‌کردم که باز هم به الهامات خداوند توجه نکردی! خدا به وسیله دو تا از همکارانت بهت هشدار داد، اما تو باز هم نگرفتی!

    امروز که با حال بد از خدا خواستم که مرا راهنمایی کند این فایل نشانه را زدم.

    و چقدر دقیقاً این فایل نشانه حال و روز من هست .

    من فقط به زبان می‌گویم خدایا تسلیم امر تو هستم ، هر طور تو برنامه‌ریزی کنی.

    اما در عمل معترض هستم به این برنامه‌ریزی خدا

    به زبان می‌گویم خدایا من بر خیری که از جانب تو برسد محتاجم،

    اما در عمل می‌خواهم خودم دست به کار بشوم و با حرف زدن با مدیر و یا جابجایی با همکارانم ، کار را درست کنم.

    واقعا تغییر شخصیت بنیادین در من صورت نگرفته؛ که نتایج بنیادین هم وارد زندگیم نشده هنوز.

    می‌خواهم دوباره شروع کنم.

    می‌خواهم این اتفاق را به فال نیک بگیرم که باید محل کارم را تغییر بدهم.

    می‌خواهم دوباره پذیرای نشانه‌ها و الهامات خداوند باشم.

    و برای هر کاری حتی یک حرف زدن ساده ( حرفم را بزنم یا سکوت کنم) از خداوند هدایت بخواهم.

    همیشه هرجا روی عقل و منطق خودم حرف می‌زنم اینجوری خراب می‌کنم.

    و هرجا که روی خدا حساب می‌کنم نتیجه عالی می‌گیرم و اما چه فایده که زود فراموش می‌کنم.

    ( و من می‌دانم که اگر مدیرم می‌خواست که برنامه را کمی تغییر دهد با این بحث اصلاً تغییرش نمی‌دهد.)

    می‌دانم که خودم این مسئله را رقم زدم، من از وقتی که بحث امتحانات نهایی شد، من مرتب در ذهنم درگیر برنامه مراقبت‌هایم بودم که چطور می‌شود!!

    خدایا شکرت که به من فهماندی که هیچ تغییر بنیادی نکردم.

    خدایا شکرت که امروز به من گفتی اینطور نیست که دستانم را ببرم بالا بگویم تسلیم و تمام.

    بلکه در عمل باید تسلیم تو باشم.

    در عمل تسلیم شدن یعنی:

    بپذیرم این برنامه‌ای که خداوند چیده برایم، بهترین برنامه است.

    و با منطق عقلی خودم نخواهم به خیال باطل خودم، بهبودی در آن بدهم و بهترش کنم. که چه بسا بدترش می‌کنم!

    می‌خواهم واقعاً برای تغییر محل کارم تسلیم امر خداوند بشوم و هیچ پلنی نریزم و هرچه خدا خواست فقط بگویم شکرت.

    خدایا خودت کمکم کن که در مسیر تو باشم و شکرگزار تو

    اگر کمکم نکنی حتی در این مسیر تسلیم امر تو،، باز هم به خطا می‌روم.

    چهارشنبه. 19 اردیبهشت 1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    حمید رجایی گفته:
    مدت عضویت: 2729 روز

    به نام خداوندی که رحمتش همیشگی نعماتش بی‌نهایت است .

    سلام استاد عزیزم سلام به همه بچه‌های عزیز این سایت زیبا و توحیدی نمی‌دونم چی وصف شما استاد گرانقدر و بزرگم بکنم .

    این روزا اصلاً یه حال و هوای دیگه‌ای دارم اصلاً نمی‌دونم کجام .

    نمی‌دونم تو کدوم قسمت از مرحله رشتم می‌دونم توی کدوم مرحله از قانون جذبم توی کدوم یکی از مدارهای قوانین کیهانی هستم.

    ولی این روزا متوجه شدم که از مدار دور شدم از قوانین دور شدم از استاد دور شدم از اصل قانون یعنی توحید دور شدم .

    ولی بازم خدای مهربونم داره هدایتم میکنه.

    نه اینکه این مسیر رو کلاً بذارم کنار روزی نیست که فایل گوش ندم روزی نیست که به سایت سر نزنم روزی نیست که در مورد قوانین فکر نکنم وروزی نیست که در مورد این صحبت‌ها با خودم فکر نکنم

    ولی انگار یه پرده‌ای میان این حرف‌ها و من قرار داده شده .

    از زمانی که پیش خودم فکر کردم دیگه قانونو فهمیدم دیگه بلد شدم و از وقتی که توی مسیر شغلی هم خیلی حرفه‌ای بودم گفتم دیگه من واقعاً بلدم و دقیقاً قبل از آشنایی با این قوانین از اونوره خر افتادم و حالا که با قوانین آشنا شدم از این ور خر افتادم یعنی تا قبل آشنایی با استاد کارهای بسیار فوق‌العاده و عالی انجام میدادم ولی اصلاً خودمو نمی‌دیدم اصلاً ارزش قائل نبودم برای خودم و کارم ولی الان توی این چند سال یواش یواش که قانونو بلد شدم و سعی کردم ارزشمند بشم که داشت نتایج خوب می‌شد و خوب می‌شد یهویی از اونور خر افتادم و گفتم دیگه من بلد شدم دیگه یاد گرفتم و یادم از خدا و توحید و اونی که خودش منو هدایت کرد به این مسیر زیبا و توحیدی و الهی رفت و فکر کردم خودمم وقتی که داشتم روی فایل‌ها کار می‌کردم در صورتی که دوره می‌خریدم روش کار می‌کردم شاید در حد یه سرسوزن حالم بهتر می‌شد و فکر می‌کردم مسیرم درسته و یادم رفته که من اون اوایل با همون فایل‌های رایگان استاد بیشتر از این نتیجه می‌گرفتم چرا چون خودمو سپرده بودم به خدا و می‌گفتم که خدایا من نمی‌فهمن من نمی‌دونم که استاد چی میگه ولی می‌دونم که این جواب بارها و بارها درخواست خودم بوده که بشناسم جهانم رو که بشناسم خودم رو که بشناسم خدا رو و خدا را شکر کار کردن برام خیلی لذت بخش بود و دنبال فقط یه فرصت یه فضای همنشین یه هم صحبت حالا یا توی سایت یا توی کامنت‌ها یا توی فایل‌های رایگان یا توی محصولات آموزشی مدام دنبال اینجور چیزا بودم با هر نکته عشق می‌کردم لذت می‌بردم پا می‌شدم از شدت خوشحالی بشکن می‌زدم مثل فرفره دور خودم می‌چرخیدم و بعد از اینکه ایمانم یه اپسیلون قوی شد و مهاجرت کردم و خدا درها رو یکی پس از دیگری برام باز می‌کرد و من به دنبال نتایج بهتر و بالاتر بودم یواش یواش اصله قوانین استاد و قوانین الهی یعنی همون توحید رو فراموش کردم می‌دونم شایدم فراموش نکردم ولی داشتم مسیری رو که با عشق شروع کردم با لذت شروع کردم و ادامه می‌دادم رو یواش یواش رفت به روند سختی و زجر و اینکه زور بزنم و خودم روی فایل‌ها روی آموزش‌ها کار کنم و این شد که مسیر هر روز سخت‌تر می‌شد و چرایی‌ها و نشدن‌ها و اامیدی‌ها یواش یواش بیشتر سراغم میومد و طبق صحبت‌های استاد توی این فایل که گفت اگه من یک بار هم بگم تسلیمم این نیست که همه چیز خوب بشه و متوجه شدم.

    (بعد از تسلیم واحساس عجز پیش خداهمین هفته پیش به صورت کاملآ اتفاقی و هدایتی منی که اصلأ مدت زیادی روی ثروت یک کار نمی‌کردم فقط هدایت شدم به جلسه 27ثروت یک که فقط اون فایل روی گوشیم پلی شد که در مورد ارزشمندی و احساس لیاقت بود دقیقاً حال منو داشت توضیح می‌داد با اینکه نمی‌دونم چند 10 یا چند صد بار این فایلو گوش دادم و نکته برداشتم و کامنت گذاشتم ولی مهم نیست که چقدر گوش میدم مهم اینه که اگه پرده‌ای جلوی گوش و یا چشم‌هایم قرار داده باشه پس نه می‌بینم نمی‌فهمم نه درک می‌کنم) که از غرور و شرک خودمه خیلی خیلی بیشتر از این‌ها باید حواسم جمع باشه ته که این رو هم از خود خدا می‌خوام چون واقعاً من نمی‌تونم من نمی‌دونم من عاجزم لحظه‌ای مرا به خودم وا نگذار خدای من که به آنی خود را گم می‌کنم.

    استاد عزیزم بارها و بارها شاید روزی چند بار از خودم می‌پرسم و شاید نمی‌دونم این چندمین باره این فایل فوق العاده رو از هادی عزیز و توضیحات شما دیدم و باز هم پاسخ خداوند بود به پرسش من که پرسیده بودم آیا مسیر شغلی و کاری من درسته یا خیر و از اونجایی که شما توی دوره عزت نفس گفته بودید توی اون توانایی که دارید برید و توش کار کنید و بهتر و بهتر بشید (مهندس برق صنعتی)به جای اینکه توی جایی که مهارت ندارید بخواهید فعالیت کنید و بهتر بشید خوب دقیقاً من این نکته رو دوست داشتم و خیلی هم روش زوم کردم و بعد از چند سال کار کردن روی فایل‌ها و بهتر شدنم و بعد از مهاجرتم به تهران بارها و بارها با خودم خلوت کردم پرسیدم خودم رو کند و کاو کردم و از خداوند فقط پرسیدم که کدوم راه کدوم مسیر خداوند فقط بهم همین می‌گفت که تو باید فروشنده بشی تو باید فروشنده بشی.

    و الان این صحبت‌های هادی عزیز مهر محکمی بر صحبت خداوند شد که هزاران بار ناامید شد ولی توی مسیرش ادامه داد و اون حسی که بهش گفته بود که تو باید توی بیمه عمر موفق بشی

    و دقیقاً حس و حال این روزای منه که فقط بهم میگه تو باید فروشنده بشی الا چراییش رو نمی‌دونم و می‌دونم که این پلن خداوند که این برنامه خداوند برای بهتر شدن منه این مسیریه که خدا که عالم همه اطلاعات چه برای من گذاشته

    ولی این منم که با بی‌ایمانی و شک و تردید دست خدا رو از رشد خودم کوتاه می‌کنم ولی اگر یکم ایمانم رو قوی کنم و به پلنی که خدا برام چیده اعتماد کنم راحت‌تر بهتر شیرین‌تر و سریع‌تر مسیر رو طی می‌کنم.

    ایاک نعبد و ایاک نستعین خدایا تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم.

    پس خدایا ای پروردگار من ای عالم الغیب بشهادت تویی انرژی توی تک تک سلول‌های من و این جهان هستی پس خودت مسیر را بر من آسان کن .

    مثل دعای حضرت موسی قبل مقابله با فرعون

    رب اشرح لی صدری و یسر لی امری ولحلل عقدتا من لسانی یفقهو قولی.

    استادم دوستون دارم امیدوارم که هر روز ادتر سالم‌تر با ایمان‌تر موفق‌تر توی این مسیر باشید خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    فاطمه علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1318 روز

    بنام الله

    بنام پروردگار جهانیان پروردگاری که ما را براه راست راه کسانیکه نعمت بخشیده..هدایت نموده! نعمتیکه در تمامی جنبه های زندگی..می باشد…

    میخام از تمام وجودم این نشانه پروردگار را مورد تحسین قرار بدم…و این فایل با ارزش .مخصوصا اون کلام خداوندی که در درون هادی میاد بیرون…رو..!..مدام برای قلبم یاداوری کنم.که مسیر درست بها میخاد….

    این فایل مخصوصا صحبت استاد در دقیقه های آخر…خیلی روم تاثیر میگزاره…

    هر وقت گوشش کردم نسبت به اگاهیهام یچیزی درونمو غوطه ور کرده..

    استاد عزیزم دقیقا مهره های زندگی منم مثل زندگی نامه هادی عزیز چیدمان شد توسط خداوند…

    ولی فقط نوعش متفاوته..

    من یه خاسته ایی که مدت پنج سال تکاملش طول کشید..تا من به این سایت هدایت بشم.به طول انجامید..

    دقیقا یادمه قبل از آشنایی من با شما.و درخاستم از خداوند برای داشتن خاسته ایی که سالیان سال میخاستم’ با تمام وجودم داشته باشم….بهش برسم

    دستانی از دستانش تو راهم اومد خیلی این اتفاق جالب بود دقیقا هم زمانی تا یه هفته طول کشید تا من وارد یه بازی الهی بشم.

    استاد میخام بگم.چیزهایی که الان بهش رسیدم.از بچگی خداوند بهم الهام کرده بوده..و هنوز که هنوز اون صحنه دیدن این الهام خداوند ،تو ذهنم تداعی میشه

    همیشه میگفتم خدایا این چی بوده..و با گذشت زمان..الان برام آشکار شده..و تو زندگیمه.خیلی راحت و بدیهی

    ..میخام بگم!

    این هدایت، و وارد شدن من به اینجا..دقیقا تکامل رو میتونم لحظه به لحظه اش بصورت واضح درکش کنم…

    همه چیز……

    و من با تکامل شخصیتم تعقییر کرد..حتی جالب اینه..مدام الهامات همون موقع که من،. تو خط این قانون الهی نبودم.

    خداوند از طریق خواب افراد مدام به من میگفتن..که من از اینکار پیش نکشم.

    اینقدر افراد بهم میگفتن..منم یه روز از خداوند گفتم.

    خدایا من باید چکار کنم.هیچی از دستم برنمیاد.چیه مدام این خاسته رو به من میگی.این خواب افراد چیه متصل به من میگن..

    میخام بگم.همون ‘موقع هم،تو مدار این اگاهیها نبودم.باز احساس میکردم این خاسته یچیزی داره..

    تا اینکه بقول هادی گفتم خدایا من ناتوانم.اهدنالصرات المستقیم.خداشاهده همیشه سوره حمد میخوندم دریغ از اینکه بدونم مسیر درست چیه.انگار یچیزی درونمو داشت می کشید بسمت خوشبختی و سعادتمندی دنیا و اخرت…

    ….و

    چون الهامات زیاد بود.ولی ناگفته نمونه این خاسته اصلا فکرشو نمیکردم مسیر درست باشه چون پر از باورهای شرک آمیز بود..

    تا اینکه با چند سال تسلیم وارد این فضای معنوی شدم..

    همون روز خداوند بهم گفت.نگاه کن.مسیری که اومدی درسته فقط ادامه بده.

    درسته خوبه انجامش بده.

    و پشت سرهم خواب و تصویر روزانه برای من یاداور میشد..که پا نکشیا مسیرت درسته انجامش بده خوبه خوبه برو جلو…

    هر موقع بیخیالش میشدم بازم منو هدایت میکرد..

    دقیقا قانون تکامل رو با جان ودلم درک کردم.یجاهایی بود بازم عجول میشدم بازم بهم میگفت عجله نکن تو باید تعقییر کنی..

    استادم اینقدر الهامت زیاد بود که بیشتر منو قوی تر میکرد..

    اینقدر داستانم طولانیه که نمیدونم چجور بگمش!

    میخام بگم اگه لطف عنایت پروردگار نبود ‘،خداشاهده من کاملا میزاشتمش کنار.

    هر بار ریجکت میشدم بازم از طریق خواب مهر تایید این خاسته رو زد..

    استاد خداوند از طریق فردی که احساس کردم همون فرشته منه بهم گفت و تبریکم بهم گفت..دیدم یه پسر کوچولو 2ساله(که شما باشی)از خوشحالی بقول ما (پشتک )میزد!..تیشرت و شلوار امریکایی پوشیده بودین!… بعد از صحبتمون.و تبریک به من!و شخصیتمو بهم گفت…و چند تا حرف بینمون رد و بدل شد! بهش گفتم! …. این پسرتونه بهم گفت اره گفتم چه جالب لباس امریکایی پوشیده.(خیلی خواب شفافی بود)همین باعث شد تا من ادامه بدم و شخصیتم تعقییر کنه!

    بهم خندید..و بعد متوجه شدم شما هستین.

    و این گذشت..و من طی سال گذشته فقط روی رشد و شخصیتم کار میکردم.اینقدر روزهایی بود که کم میوردم ولی بهم مدام بهم میگفت درسته برو جلو نترس من همراهتم.!

    اینقدر جاها تهمت شنیدم اینقدر حرف خوردم بهم گفت ادامه بده..استاد حقیقتا جاهایی بود که کنترل ذهن برام سخت میشد..

    چون اینقدر پر از باورهای شرک امیز بودم..خیلی جاها هم که نیاز به پس گردنی داشتم خدا بهم نشون داد.

    ولی پس گردنیشم برام شیرین بود همراه با مراقبت ویژه…

    شخصیتی که الان بهش رسیدم و نگاهی به قبلم میفتم زمین تا اسمون متفاوته !

    من جوری شدم که در برابر رفتار ناجالب کسی یا گفته های بدرد نخور.زبانم قدرت صحبت رو نداره دیگه نمیتونه مثل قبل باشه.به آرامش واقعی رسیدم ..و بازم دارم روی این ارامش کار میکنم..و تمرین بخودم میدم تا بتونم غلبه کنم بر این رفتارهایی که دارم!و میدونم خیلی باید روی خودم کار کنم.

    و…

    همین قانون مدارها داره بیشتر برام واضحتر میشه که نشانش اینه برای مدارهای بالا باید بیشتر روی خودم کار کنم.

    چون حرف تا عمل زمین تا اسمون متفاوته ولی اگه تو این روند قوی بشی خیلی برات اسونتر میشه..دقیقا منم دارم کم کم و قدرت عملگراییم به لطف خودش عالی میکنم..

    و نکته بعد داستان قصه بهشتی ‘هادی عزیزمون.

    داره به من یاداوری میشه..هدف زندگی عجله نیست ما مدار به مدار باقانون تکامل پیش میرم.و بیشتر لذت ببرم…و مدام این تکرار روی قانون رو روی خودم پیش ببرم…

    و بیشتر روی خودم کار کنم.و بشینم باورامو در بیارم هر روز که میگذره میبینم باید خیلی روی خودم کار کنم.چون الف هرز خیلی سریع رشد میکنه.علف هرز جز پیچک شدن دورمون نیست..

    و نکته بعدی ما پله پله رشد میکنیم.

    برای بالا بردن کیفیت شخصیتمون که میتونه توی تمامی جنبه های زندگیمون تاثیر گذار باشه …رو با دقت بیشتری انجام بدییم.

    تعقییر شخصیت تا درست نشه..اگه هم نتایجی اومد نتایج پایدار نیست بعد یه مدتی به شکست تبدیل میشه.

    نکته بعدی هادی عزیزمون…

    میشه داستان بیزنس جدیدم…از اوایل عید چقدر برام نتیجه رقم زد و من تونستم همه نظر از مهارتم.از روند کاریم.از شخصیتم و زابطه با مشتریانم همه اینها کامپلیت تعقییر کرده..و هنوزم باید بیشتر تعقییر کنه.ولی تا اینجای کار عالی بود!

    حتی همون خاسته دیگرم همگی الهامات پروردگار بود..مدام بهم میگفت خوبه برو جلو برو جلو ادامه بده..

    امروز از طریق خداوند در اول صبح..بهم گفت این فلانی باهات تماس گرفته مشتریت هستا جوابشو بده..دیدم اره…

    به محض اینکه درونی شخصیتی مهارتی تعقییر میکنه دستان خداوند میاد…

    و این تماس منو امیدوار کرد..و امروز عصر بازم سرکله پاشنه خودشو نشون داد..که باید روی این نقطعه ضعف کار کنم.

    و در نهایت میخام بگم..

    اینقدر نتیجه گرفتم هر چقدر خودشناسیم قوی تر میشه بهتر میدونم روند طبیعی جهان و خداوند ….دقیق و درسته..و خداوتد واقعا واقعا دارم بیشتر احساسش میکنم.که حکیم و دانا هست..خداوند عدالتش دقیق دقیقه.نو لای درزش نمیره…

    و همون ایمانی که عمل نیاورد..دقیقا میشه شاخه سرسبد یه گلدان زیبا…و حرف مفتم میشه عملگرایی برای کسانیکه که متعهد نیستن….

    پس این ایده الهامی رو که مدام خداوند بهم الهام میکنمو ادامه میدم توکل بخداوند پیش میرم..من هنوز به اون نتیجه خاص نرسیدم.ولی داره درسهای قوی رو بهم میده..و هر چقدر ریز بیین میشم.میبینم اره..دقیقا همون چیز درستشه!که باید باشه.

    اینا اوندن تا منو شجاعتر کنن..اومدن تا درسهامو بیشتر بگیرم و بدونم مسیر فقط مسیر درسته.که اینم نیاز به بها داره.نیاز به کار کردن روی خودمون داره…

    و با شجاعتر بیشتر ادامه بدییم .و بدونیم همه چیز خداونده.همه چیز خودشه…

    خدایا امروز صبح چشم سمت چپمو یه لحظه دو بین کردی…فهمیدم اگه تو تو زندگی من نباشی من قدرت هیچی رو ندارم.قدرت حتی راه رفتنمم میگیری…همه چیز خودتی .همه چیز خودتی…

    من فقط باید روی شخصیتم کار کنم تا بتونم احساس خوب رو به زندگیم برگردونم.!

    …….

    چون نتایج پایدار از تعقییر پایدار میان…

    همون ایمان و عمل…

    من این بحث مدار و صحبت دقیقه های اخر بیش از چند مرتبه گوشش کردم..انگار یه هینتی ‘ بهم میده که ادامه بدم..چون خاسته ام، خیلی نیاز به کنترل ذهن قوی، داره.

    که برمیگرده بهمون باورامون..بهمون تعقییر شخصیتمون.وووو. افکارمون…

    پس ما هم مثل هادی ادامه میدیم ادامه میدیم…و از خداوند میخام وارد نتایج پایدار و بهتری بشیم….

    چون نتایج باعث میشه تا وجود خودتو در این دنیای مادی پیدا کنی، و بسوی خوشبختی و کمال راه یابیم!

    ممنون از لطف پروردگار که مرا هدایت نمود تا به خودشناسی و خداشناسی برسم!…الهی امین یا رب العالمین…

    و در نهایت بگم ..یبار دیگه صحبت استاد همین الان تو ذهنم بازم یاداور شد…که ایمان فقط بحرف زدن نیست عمل کردنه…

    اگه قرار حرف زدن بود همه عمل میکردن!بهت میگه اینکار رو انجام بده…و ایده میاد باید ادامه بدی.درسته سخته ولی باید ادامه بدی…و عمل کنی…بعد که نتایج اومدن مسخص میشه..دقیقا برای خودمم همینجور شده…نتایج که میان حتی کوچک میدونم بخاطر عملم بوده..درسته یجاهایی کم میوردم ولی بخودم میگفتن اینجا برات خوبه..اینحا جای درستشه که تو یاد بگیری.شخصیتتت رشد کنه..و بهتر بشی..و ادم قوی تر بشی برای درخاست خاستهات در مدار بالا…

    خونه های ویلایی..ماشینهای با کیفیت عالی ووو کلی خاسته های درجه یک.رابطه عالی…نیاز به بها داره…و ایده ایی که برات میاد باید اینقدر رو خودت کار کنی..که اون خاسته ها نشون جانت بشه…

    زندگی خوب و عالی در تمامی جنبه ها نیاز به عملکرد بالا داره…پس داره تو رو قوی تر میکنه باید درسهاتو یاد بگیری..باید عزت نفست.هر چیزی باید روی خودت کار کنی و کم کم تو هدایت میشی.شخص تووووووو.شخص خودد من…..با تعقییر درونی نتایجم میان.نتایج پایدار و زیبا!

    پس ادامه بده..و فقط روی خودت کار کن!…

    دنیای درون تو دنیای بیرون توئه!…پس حرکت کن.نقطعه ضعفهات همون پاشنهاته.بهش بتاز نترس! بعد میدونی چقدر بی ارزش بودن که من اینقدر بولدش میکردم…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام

    فایل نشانه امروزم

    نکته مهم که من درک کردم اول شناخت قانون تکامل هست ، که هم مهم است و هم بسیار مخفی ، یعنی وقتی در مسیر موفقیت وپیشرفت قرار می گیریم، چون شور و اشتیاق فراوانی داریم که نتایج را ببینیم، سریع به خواسته خود برسیم زود ثروتمند شویم ، سریع بع خوشبختی برسیم، سریع به همسر دلخواه خود برسیم ، غافل از اینکه، وقتی خواسته یا رویایی در ذهن و قلب ما شکل گرفت ، طبیعی است که به آسانی بهش برسیم بنابراین وقتی باور به این قضیه داریم عجله ای نداریم و نگران و آشفتگی ذهن هم نداریم

    نکته بعدی، اعتماد به جریان هدایت الله است وقتی که به جدیدمان الله باور داشته باشیم اگر دز مسیر موفقیت، به موانع و یا تضادها برخورد کنیم ، این اعتماد به الله، استقامت و پایداری ما را بالا می بره و به حدی می رسیم که از مسیر لذت می بریم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 880 روز

    ادامه بدی انگیزه بگیری ازش چون برات خوبه

    چقدر این جمله منو بفکر انداخت

    وقتی کاری بهت الهام میشه دست گداشته روی نقطه ضعفهات، کافیه بمونی ادامه بدی تا الهامات بهت گفته بشه تا تکاملت طی بشه موفقیتهات شروع بشه

    چقدر این حرف عالی بود

    خیلی مواقع این مسله را ما داریم که برای ترسها شروع نمیکنیم وقتی مجبور میشیم بواسطه شغلمون با اون ترس هم پیش میریم

    و الان ایده ای اومد که بعد از نوشتن کامنت میرم انجام میدم کاری که منم باید بصورت روزانه ادامه بدم نترسم فقط انجامش بدم چون نتایج هر روز هست

    چقدر من لذت میبرم از شنیدن تجربه دیگران چقدر شور و شوق برام میاره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سپیده سیف گفته:
      مدت عضویت: 920 روز

      سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جانم

      سلام خدمت ساناز با ایمان خیلی قشنگ توضیح دادین توی کامنتتون خدا همیشه به همه ی ما الهام میکنه وشرایطی رو به ما میگه که توی اون مدار امکان انجام دادنش رو داریم(حرف استاد گلم بود)

      یه چیزی رو من خیلی بهش توجه کردم زمانهایی که ورودیهام رو کنترل کردم وتمرکزی رفتم برای دیدن وگوش دادن فایلهای استاد عزیزم خیلی واضح تر صدای خدا رو شنیدم.

      عزیزم همیشه موفق وسربلند باشی.

      درپناه الله مهربانم باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1245 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟

    خداوند بسیار بخشنده و مهربان و جریان جهان رو به خیر و خوبی است، به محض اراده ی ما برای تغییر خداوند ما را به بهترین شکل ممکن و از هزاران طریق هدایت خواهد کرد . قانون تکامل مهمترین قانونی است که باید همیشه آن را برای انجام هر کاری در نظر بگیریم هیچ گاه نمی توانیم یک شبه تغییر کنیم این روند تکاملی است که به میزانی که ما تغییر می کنیم جهان به ما پاداش خواهد داد و ما را هدایت خواهد کرد. تلاش کنیم بهترین باشیم. در زمان مناسب خداوند اشخاص مناسب را به سمت ما هدایت خواهد کرد تنها کاری که باید انجام دهیم این است که باید هر روز باورهای خود را تغییر دهیم . برای درک قانون تکامل باید به تئوری مدارها توجه کنیم زمانی که بر روی باورهای خود کار می کنیم به مدار بالاتر لاجرم هدایت خواهیم شد فردی با مدار پایین هرگز به مدار بالاتر و پایین تر از خود دسترسی نداشته و باید با کار کردن بر روی باورهای خود مدار خود را بالاتر برده تا لاجرم به افراد شرایط و ایده های بهتر هدایت شویم. به خداوند و هدایت های او ایمان و باور داشته باشیم و حرکت کنیم . زمانی که خواسته ای داشته باشیم و باورهای مناسب را ایجاد کنیم لاجرم به افراد مناسب هدایت خواهیم شد. عزت نفس مهمترین عامل در موفقیت افراد است . زمانی که با تعهد مسیر درست را ادامه می دهیم و مداومت و استقامت داریم خداوند نیز از ما حمایت و هدایت می کند . گفتگوهای ذهنی مثبت با خودمان از عوامل موفقیت و پیشرفت است. باید بر روی نقاط ضعف شخصیت خود کار کنیم مثل توانایی نه گفتن کار کنیم. هر کدام از ما زمانی که تسلیم خداوند می شویم شیوه ای پیش خواهد امد تا ظرف وجودی ما بزرگتر شود و صدایی در درون ما به ما خواهد گفت که ادامه بده ممکن است سخت باشد اما چون ایده ای الهامی است باید به برنامه ی خداوند اعتماد کنیم. ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است . ایمان در عمل خود را نشان می دهد زمانی می توانیم ادامه دهیم که آن را از سمت خداوند بدانیم از آن انگیزه گرفته و ادامه دهیم. مداومت و پایداری در مسیر درست بسیار اهمیت دارد به پلن خداوند اعتماد کنیم.

    کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟

    زمانی که ایده ای به ما الهام می شود باید به آن عمل کنیم هر چند که بسیار سخت باشد. باید بر روی باورهای خود کار کرده تا مدار ما بالاتر رفته و لاجرم به اشخاص شرایط و موقعیت های بهتر هدایت شویم. گفتگوهای درونی مثبت با خودمان هنگام مواجهه شدن با چالش ها بسیار اهمیت داشته و باعث می شود بتوانیم بر نجواهای ذهنی غلبه کرده و احساس خوبی داشته باشیم.

    چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟

    – زمانی که از انجام کارهایی که از آن ها می ترسیدیم اما به انجام آن پرداختیم فکر می کنیم انجام آن ها بسیار ساده بوده اما ذهن ما چنین توهمی را برایمان ایجاد کرده بود و هر چقدر آن را تکرار و تمرین کردیم ساده تر شد.

    برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

    – تصمیم داریم بر ترس های بیشتری غلبه کرده و تمرینات دوره ی عزت نفس تمرین آگهی بازرگانی آفرینش قانون درخواست و احساس لیاقت گفتن مرزها و محدوده ها به اشخاص را تمرین کرده و در آن مهارت کسب کنیم.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    مهستی خیرابادی گفته:
    مدت عضویت: 1631 روز

    سلام

    استاد جان این فایل هدایتی بود نمیدانم چی شد که وقتی وارد سایت شدم خود به خود کلیدها اومد روصفحه

    با خودم فکر کردم گفتم حتما یه چیزی هست که من نمی‌دونم

    همین جور که داشتم فکر میکردم که کدوم فایل رو باز کنم گفتم خدایا کمکم کن با چشم بسته یکی از این فایلها که باید گوش کنم باز بشه

    وقتی حرفهای هادی جان رو گوش دادم ودر مورد چیدمان خداوند صحبت میکرد اشک تو چشام جمع شد ودر مورد طی کردن تکامل خیلی عالی صحبت کردن

    آخه خودم تازگیا شروع کردم میرم باشگاه ومدام به خودم میگم نباید عجله کرد آرام آرام باید تکامل رو طی کرد

    خداوند وقتی تسلیمش بشیم واقعا کولاک می‌کنه

    وقتی ازش هدایت بخواهیم اون جلوتر از ما اقدام می‌کنه

    انشاالله که بتونیم ایمان با عمل داشته باشیم ونامید نشیم

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: