اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خیلی خیلی برام جالب بود این فایل و انگار واقعا برای من ساخته شده بود چون دقیقا امروز همسر عزیزم به من زنگ زد و گفت که قصد داره چند روزه دیگه خانوادش از شهرستان بیاره خونه ما،
به مدت طولانی منزل ما باشن و در کنار هم باشیم .
واقعیتش با اینکه عاشق مهمونی بازی هستم و صمیمانه لذت میبرم از مهمون ،
و پدر و مادر همسرم خیلی دوست دارم
اما واقعیت به خاطر خستگی زیاد، خیلی دوست نداشتم همسرم این کارو بکنه.
تمایل داشتم با همسرم و دخترهام بیشتر وقت بزارم.
نمیدونم چرا این احساس بد داشتم؟
اما خدا رو شکر با دیدن این فایل کلی حالم خوب شد و احساس فوق العادهای بدست آوردم.
من تو این روزهای اخیر خیلی سردرگم بودم
و بسیار خسته از نگهداری دو فرزند شیرخوار کوچولو ،
که به لطف الله تونستم با خودم عهدی ببندم و سعی کنم برای خودم اهداف کوچیکتر کنم که بتونم از پس شون بر بیام .
خیلی از دوستان بزرگوار هستن که کامنت میزارن از اهدافشون و خوشبختانه هم کلی موفق هستن .
بسیار الگوهای عالی هستن برای من ب شخصه.
اما ازون جایی که من در شرایطی نیستم که مدت زمان های طولانی برای خودم تعیین کنم ، صرفا اهداف و تعهدات خودم خیلی کوچیک و کوتاه کردم.
هر روز تعهد یک روزه میدم و به لطف خدای عزیزم تقریبا موفق بودم.
انشالله که خدای جونی بیشتر کمک کنه و نور ایمان بیشتر و بیشتر در قلبم روشن کنه
خدایا شکرت بابت الطاف بیکرانت
خدایا شکرت که هستی
خدایا شکرت بخاطر قانون قشنگت
خدایا هر روز فهم و درک و شعور من به قوانین هستی بیشتر کن.
1/میوه رودیگه جانمیزنم و داخل ی ظرف میریزم و تعارف میکنم
2 /چایی بردن اول کتموم شده ،داخل کتری شیشه ای میریزم عینمسجدها /
اگر قهوه خاستن علی کافه میزارمبراشون یا قهوه فوری
3/در مجموع برای مهمانیهای بزرگتر پول میدهمبیرونهمدرستکنند،از اردکها و غازهایی که هر کدوم نزدیک 1 تومان میشن خودداری کامل میکنم /نهایت ب خروس ومرغ کفایت میکنم/اگر میخامران بوقلمون درست کنم دیگ دهن مادر عزیز ونکاهنمیکنم که میگه من مزه اش ودوست ندارم و من وپشیمان بشم /بعد از اومدنمهمان دیگهنمیگمبریدسر غذا ببینین خوب شده یا ب اندازه هست،خودم قدرت درکوتصمیم دارم
در مجموع شاممهمانداشته باشی حال میده براشون املت بزنی با ظرف ی بار مصرف با خیار وگوجه ونونسنگک برای اونها و همونجا سر سفره انگور یا هندوانه بیاری نوش جانکنن
ی فولوکس چایی روی اپن هر کی برای خودش بریزه
خدایا چ عالی
سفره باتمام تجهیزات جمع شود و توام راحت بشینی
نه سختی اشپزخونه نه سختی بعد از غذا
اما من ضرب العجل چیدم و گام بگام پیش میرم
خودمونهر جمعه بیرونیم یا پنج شنبه
ظرفهامون و همه رووپلاستیکی صل اعلی میکنمکهدیگه اومدم خونه بشور بشور نباشهککلافه بشم
به نام خداوندی که امروز فقط ماموریتش خوشحال کردن من بود
و سپاس از استاد و خانم شایسته عزیزم که این فایل مهمانی را به ما هدیه کردند، امروز ما بچه های سایت مهمان شما بودیم و خودمون رو در اونجا تجسم کردیم و با لذت بردن شما، لذت بردیم و با خندیدن شما خندیدیم،
من یه باور خوبی دارم اینه که میگم هر وقت موجب خوشحالی یک نفر بشوم، خداوند در برابرش من رو بیشتر خوشحال میکنه، چون چند بار برام اتفاق افتاده بهش ایمان آورده ام
حالا استاد و خانم شایسته عزیز چون موجب لذت و شادی ما شدند، صدها برابر بیشتر لذت و شادی وارد زندگیشون میشه،
امروز روز تولدم بود و من این فایل رو هدیه تولدم از طرف شما و خداوند میدونم
امروز خداوند کار و زندگیش رو ول کرده تا فقط من رو خوشحال کنه، از صبح اینقدر زیبایی و لذت بهم داده که از خوشحالی دارم بال در میارم
صبح به محض اینکه بیدار شدم رفتم توی حیاط، دیدم هوا ابریه و آسمون پر از ابرهای پفکی و سفید و زیباست، با آسمون حال میکنم و حس خوب میگیرم، بعد سرم آوردم پایین دیدم یا خدا گلدونم سه تا گل بنفش خوشگل با هم یکجا در آورده، دیگه از خوشحالی دیونه شدم، رفتم قربون صدقه گلدون هام رفتم نازشون کردم، و یه درخت لیمو شیرین بزرگی توی حیاطمون هست موقعی که من بچه بودم هسته لیمو شیرین تو باغچه انداختم بعد تبدیل به درخت شد،حالا یه درخت تنومند شده، اینقدر کیف میکنم که این درخت منه، کلی هم میوه داده که باید کامیون بیاریم بار کنیم، کلی با این جمله ام خودم خندیدم، بعد اومدم توی خونه پرنده هامون با سوت صدام زدند، رفتم پیششون کلی عشق ازشون گرفتم و نازشون کردم، بعد اومدم توی سایت دیدم فایل جدید با بگ گراند خانم شایسته مهربون اومده، کلی کیف کردم درجا دانلودش کردم، در همین حین که داشتم لذت میبردم یاد اومد امروز تولدمه خیلی خوشحال شدم، گفتم امروز باید خودم هم خودم رو خوشحال کنم، گفتم تولد من که هیچکس یادش نیست بزار خودم برای خودم کیک درست کنم و شمع بزارم فوت کنم گفتم برای خودم ارزش قائل میشم، دخترم 5 سالش هست صبح که بیدار شد بهش گفتم تولدمه کلی قربون صدقه ام رفت بوسم کرد و گفت مامان هدیه چی میخوای، گفتم عزیزم یه نقاشی برام بکش، بعد یه دختر زیبا با کلاه تولد با کیک و شمع کشید این بهترین هدیه ای بود که دخترم میتونست بهم بده کلی لذت بردم، بعد رفتم وسایل های کیک با شمع خریدم و با کمک دخترم کیک درست کردیم و لذت بردیم، با اینکه کیک خور نیستم ولی دوست داشتم خودم رو خوشحال کنم ، از کیک درست کردن با دخترم خیلی لذت بردم باعث رابطه قشنگ تری بین ما شد، به نظرم خانواده ها یا دو نفری که توی رابطه هستند یه وقت های برای سرگرمی با هم آشپزی کنند خیلی لذت داره، خلاصه کیک که گذاشتم توی فر، صدای در حیاط شنیدم رفتم در باز کردم دیدم ای خدا یه کابینت سفید که میخواستم و چند ماه منتظرش بودم نجار برام درست کرده آورده، خیلی خوشحال شدم، داستان این کابینت اینطور بود که من 8 ماهی هست که به خونه دیگه اومدم و فر برقی ام توی کابینت خونه قبلیم بود، ولی چون از وسایل پر استفاده ام بود میخواستم بیارمش به این خونه جدیده، خلاصه هیچ نجاری حاظر نمیشه یه دونه کابینت برای فر بسازه، بعد از چند ماه همسرم یکی پیدا کرد که در کنار میز مغازه خودش برای من هم کابینت بسازه و اینطور شد که صبح روز تولدم بعد از 8 ماه کابینتم آماده شد و آوردن خونمون، به دخترم و همسرم گفتم این هدیه تولدم بوده خدا برام فرستاده، راستی این کیکی که درست کردم بهترین کیکی بود که تا حالا درست کرده بودم، خودم کیف کردم به شوخی به همسرم گفتم این کیک هم مثل خودم بینظیره، ظهر هم همسرم به یه قهوه اسپرسو خوشمزه دعوتم کرد همین که میخواستیم بریم بیرون نم نم بارون اومد، دخترم گفت مامان این هم هدیه تولدته، بخدا داشتم دیونه میشدم مگه داریم از این روز زیباتر، از یه طرف هم خوشحال بودم دخترم 5 سالشه و این چیزها رو یاد گرفته و زیبا بین شده، راستی دخترم این فایل شما را از صبح چند بار نگاه کرده و از هر قسمت اسکرین شات گرفته برای خودش ، اون قسمت جالبش مثل میوه های توت و بلوبری و تمشک که خیلی دوست داره ازش صدتا عکس گرفت، چقدر بچه ها خوب به قانون عمل میکنند و چون هیچ باور محدود کننده ای ندارند خیلی زود به خواسته هاشون میرسند، من با این سنم تا پارسال بلوبری نخورده بودم ولی دخترم علاقه زیاد به میوه داره و همسرم هم چون میخواد دخترمون را با باورهای خوب بزرگ کنیم هر چیزی توی دلش بوده براش فراهم کرده با اینکه توی شهر ما بلوبری با تمشک و این شاه توت ها نیست ولی وقتی جایی میریم برای دخترم میخریم حتی میوه دراگون هم دوست داشت تست کنه براش خریدیم، یه بار هم گیر داد آوکادو دوست دارم براش خریدیم تست کرد دید مورد علافه اش نیست، واقعا تا به یه چیزی نرسی ازش نمیگذری، الان دخترم خیلی چیزها رو ما براش فراهم میکنیم که رسیدن به همه چیز براش باور پذیر باشه، امروز هر دقیقه میگفت کی میریم آمریکا از این بلوبری و تمشک ها بخوریم
خوب بریم سراغ زیبایی های این فایل
اولین مورد زیبا، بگ گراند زیبای فایل با تصویر خانم شایسته عزیزم که عاشقشم، بهترین الگو برای ما خانم های سایت که ما هم میتونیم مثل ایشون بهترین و ارزشمند ترین انسان روی زمین خداوند باشیم
زیبایی بعدی خونه زیبایی بهشتی که کلی دلمون براش تنگ شده بود، چقدر همه جا تمیز و براقه، انرژی مثبته خونه از توی فایل مشخصه، خونه واقعا چیدمان زیبایی داره،
همه جا چوبی و قهوه ای براق با پنجره بزرگ و سفید، ویو دریاچه و درختان سر سبز از پنجره، مبل های چرمی سفید و قهوه ای با کیفیت، تلویزیون هیولا، کلاه پشمی سوغات سفر به دور آمریکا که به دیوار زدید، فرش سفید روشن و زیبا، من عاشق رنگ روشن برای خونه هستم خونه خیلی دلباز میشه، اینه های زیبایی که توی خونه به کار بردید هم روبه رو آشپزخونه هم بالای میز کار هم توی هال، کانتر آشپزخونه هم خیلی براق و نو و برنیو هست، نظم عالی وسایل آشپزخونه، ماگ های خوشگل، دستگاه اسپرسو عالی، یخچال تمیز و براق، همه چی بینظیره، و کلمن خوب و جا دار و بزرگ که برای مهمانی خیلی کاربردیه، ظرف های چوبی برای سرو غذا عالیه، چقدر شما با سلیقه هستید عجب ترکیب غذاها و رنگ هایی واقعا بینظیره، اینقدر شما حرفه ای دیزاین کردید شبیه کسانی که میرند سفره آرایی و میز آرایی عمل کردید واقعا تحسینتون میکنم خیلی عالیه، راستی رومیزیتون خیلی خوشگله با اون عکس زیبایی مرغ و خروس ها من عاشقش شدم چقدر ایده جالبی تا حالا از این چیزها ندیدم، واقعا خدا خیرتون بده با دیدن این فایل خیلی از خواسته های که تا حالا ندیدم در ما به وجود اومده که ما هم میخوایم داشته باشیم و تجربه کنیم، چقدر غذاها در کمال شیک و مجلسی بودن، خوشمزه و راحت تهیه شدند، به نظرم در خونه ای که عشق و لذت بیشتری در جریان هست در پشت صحنه اش یه خانم کد بانو مثل خانم شایسته جان حظور داره، که از همه نظر و همه جوره در همه ی زمینه ها حتی شغل هم بهترینه، من تا حالا همچین انسان با ارزشی ندیدم، آن شالله ما هم بتونیم از ایشون الگو بگیرم و یه زندگی رویایی و زیبا برای خودمون و عزیزانمون بسازیم، شما در کمال راحتی و آسان گرفتن برای خودتون، برای مهمان ها هم ارزش قائل بودید و مطابق با سلیقه و ذائقه آنها، چیزی رو که دوست داشتند آماده کردید، موقعی که استاد داشتند بیرون خونه رو میشستند،یاد حرف آدم های قدیم افتادم که میگفتن هر کس خونه را آب و جارو کنه براش مهمون میاد
و اما زیبایی های این فایل، دوتا عزیز که یکیشون، استاد خوش قیافه و جوان و زیبایم و یکی خانم شایسته جانم، که این لباس لیمویی زیبا خیلی بهشون میاد، چقدر جذاب و زیبا شدند، چقدر موهاشون خوشگله، چقدر چهره شاداب و با آرامشی دارند اصلا از چهره شون، آرامش و لذت بیداد میکنه،
میگن ظاهر انسان خبر از حال دل ادم میده همینه، معلومه خانم شایسته یه روح پاک و آرام داره که چهره اش اینقدر نورانی شده،
خوب بریم سراغ تمرین های این فایل که بنظرم از اون پاشنه های آشیل منه که باید خیلی روش کار کنم
1. چه درس هایی از این فایل گرفتم؟ من اعتراف میکنم که یه انسانی هستم که به شدت به دنبال تعریف و تمجید دیگران از خودم هستم، همش میخوام دیگران رو خوشحال کنم و یه کاری برای دیگران کنم و شاید اون طرف هم خیلی خوشحال بشه و لذت ببره ولی خودم اصلا لذت نبردم چون کلی اذیت شدم و خودم رو خسته کردم، مثلا در حوضه آشپزی خیلی خودم رو خسته میکنم تا بقیه از دستپختم تعریف کنند و به به و چه چه کنند با اینکه یه وقت های از شدت کار کردن برای مهمانداری، دست هایم بی حس میشد ولی باز به کار کردن ادامه میدادم
از این فایل چی یاد گرفتم باید بگم که اگه میخوام بقیه رو خوشحال کنم فقط راهش پختن غذا نیست، با هر چیز دیگه میشه دیگران رو خوشحال کرد، به قول استاد غذاهای خوشمزه در همه جا حتی رستوران ها هم هست، یکی دیگه از مواردی که یاد گرفتم، اگه میخوام مهمانم لذت ببره باید من شاد و سر حال باشم ولی اگه اینقدر کار کنم و خودم رو خسته کنم، زمانی که مهمون ها اومدن دیگه نای حرف زدن با مهمون ندارم و اخم هام توی هم رفته از بس خسته هستم، و مهمون هم اینطوری معذب میشه و کمتر پیش ما میاد، در کل ترجیح میده دوستی با ما رو کنار بزاره چون احترام خیلی مهم تر از خوردن غذا های خاص در مهمونیه، درس های که از خانم شایسته جانم یاد گرفتم که مطابق میل مهمان هام تنقلات و چیزهای با کیفیت تهیه کنم و خدا رو شکر بخاطر گسترش کارها در جهان همه جور کاری به وجود اومده و هر کس با یه ایده ای غذایی و یا تنقلاتی را به فروش میرسونه، ما هم میتونیم در میان این همه تنوع، چیزهای سالم و خوشمزه و با کیفیت آماده کنیم، هم مهمان لذت میبره از غذایی که مطابق میلش هست و با کیفیت و خوشمزه درست شده و هم ما راحت تر بودیم و لذت و شادی بیشتری داریم و میتونیم در این مهمونی برای خودمون هم غذاهایی که دوست داریم به صورت آماده تهیه کنیم و اون روز فقط روز تفریح و لذت مون باشه،
پس درس های که گرفتم این برای ارزسمند دانستن خودم نیاز به اثبات خودم به دیگران از راه آشپزی سخت و پذیرایی پیچیده نیست، میتونم در کمال راحتی و با ذکاوت و خلاقیت خودم، بهترین میز را آماده کنم و هم مهمان لذت میبره و هم خودم، به نظرم غذای با کیفیت و مطابق میل هر کی در روی میز موجب لذت بیشتر میشه،
فکرش کن اگه بخوابم مثلا برای این 30 نفر با هر ذائقه ای بخوایم غذایی تهیه کنیم باید یک هفته زمان بزاریم بعد هم چون رسیدگی به این هم غذا سخته در نتیجه هیچ کدوم اون طعمی که میخوایم درست نمیشه، من توی این زمینه مهمون داری اینقدر با تجربه شدم که اینقدر حرف توی سرم میچرخه که نمیدونم چطور بنویسمشون، من از زمانی که بچه بودم و یادم میاد همیشه 50 تا 50 تا مهمون داشتیم، الان هم با اینکه ازدواج کردم ولی تا 5 سال پیش مهمون سالی یه بار خونمون نمیومد ولی توی این 8 ماه که به خونه جدید اومدیم از بس حس و انرژی مثبتی داره خونمون، 8 بار شاید بیشتر مهمون داشتیم
2. چه ایده های گرفتم که در مهمانی بعدی ام استفاده کنم؟ سعی میکنم تا جایی که میتونم غذاهای سالم و آماده تهیه کنم، یا اگه نشد از رستوران غذا سفارش بدم، خلاصه که میخوام دفعه بعد کمتر آشپزی کنم و روزم را با شادی و بدون خستگی بگذرونم
2. اگه بعد از صرف غذا، مهمون خواست کمکم کنه قبول کنم، مثلا وقتی مهمون میومد خونمون میخواست ظرف بشوره من نمیزاشتم، از یه طرف این حس داشتم که وقتی خودم میرم مهمونی دوست ندارم وقتم رو برای ظرف شستن بزارم، بخاطر همین به مهمونم میگم نمیخواد ظرف بشوری، چند ساعت بیشتر پیش هم نیستیم بیا حرف بزنیم
حالا این ایده از خانم شایسته یاد گرفتم هم زمان که داریم ظرف میشوریم و آشپزخونه رو مرتب میکنیم حرف بزنیم، حتما که نباید بشینیم و حرف بزنیم
و یه چیز دیگه هم توی ذهنم بود گفتم اگه مهمون اومد خونم و ظرف شست موقعی که من رفتم خونشون باید ظرف بشورم، و این ظرف شستن توی مهمونی برام لذت نداره، تصمیم گرفتم هر مهمونی اومد خونمون اگه خیلی اسرار کرد کمک کنه قبول کنم، ولی مثلا خودم که میرم مهمونی اگه دوست ندارم ظرف بشورم اشکال نداره در کارهای دیگه مثل جمع کردن وسایل پذیرایی کمکش کنم
3. چه ایده ای دارم که مهمانی از این راحت تر و لذت بخش تر باشه؟ به نظرم مثلا توی یه کلمن بزرگ شیشه ای میشه آبمیوه طبیعی ریخت و هر کی خواست توی لیوان یک بار مصرف برای خودش آبمیوه بریزه،
برای چایی هم که توی فلاسک بزرگ چایی درست کنید و هر کی میخواد برای خودش چایی بریزه هم چایی سیاه با هل میشه درست کرد و هم چایی میوه ای ، در کنار چایی برای اون هایی که چیز شیرین میخورند، یه چیز شیرین و سالم انتخاب کنید مثل کشمش یا مویز یا انجیر خشک بزارید،
مثلا همین دیروز عصرخونه بابامینا مهمون داشتند، من کمک مامانم بودم براشون هندونه با خربزه آماده کردم الان که تابستونه برای پذیرایی مهمونی خوبه، نوشیدنی البالو با تخمه، نون های شیرین اماده با دسر خوشمزه و آسون شبیه بستنی زعفرونی آماده کردم و پذیرایی کردیم، با اینکه وسایل پذیرایی راحت بود، ولی ظرف شستم خیلی اذیتم کرد چون برای مهمونی عصر مهمان ها کمک نمیکنند و تمام کارها بر عهده خودم بود، باید یاد بگیرم از ظرف یکبار مصرف استفاده کنیم چون باید برای بدن خودم احترام قائل بشم و خسته اش نکنم، چون این بدن که به من سلامتی داده و همیشه به من خدمت میکنه من هم باید مراقبش باشم و بیش از حد توانایی اش ازش کار نکشم،
امیدوار که همیشه این سایت الهی برقرار باشه و من بیشتر از برکت های این سایت با آموزش های استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم و کامنت دوستان استفاده کنم
به که چقدر حس خوب وعالی بهمون داد وچقدر ساده گرفتن را زیبا برامون گفتید
من همیشه برام سوال بود آخه چرا قدیما رفت وآمد اینقدر زیاد بود ولی الان نه
من الان 46 سالمه ویادم میاد قبلا که توی زادگاهم یعنی شهرکرد چهارمحال وبختیاری زندگی میکردیم البته الان اصفهانیم
توی چهارمحال که زمستانهای بسیار سردی داشت ولی یادمه شبها برای شب نشینی با پدر ومادر وخواهر وبرادرم میرفتیم بیرون بااینکه ماشین داشتیم ولی پیاده راه میافتادیم وچقدر باصفا بود کوچه ها پر از برف ومردم حتی وقتی برق قطع بود فانوس به دست دسته جمعی میرفتن مهمونی
همه چی خیلی ساده گاهی اوقات دور هم یه آبگوشت یا غذاهای بسیار ساده اما پرازصفا وعشق من همیشه به اطرافیانم میگفتم بابا بیاید ساده بگیریم مثل اون زمان که کودک بودم
اما متاسفانه خیلی ها قبول که نمیکردن تازه مسخره هم میکردن که واه سالی یک بار یا دوباره مهمونی چراباید ساده باشه وهر چه میگفتم که ساده گرفتن برابر است با رفت وآمد بیشتر ولی همه بهم میگفتن صمیمیتها کم شده
گرفتاریها زیاد شده دیگه کسی به فکر کسی نیست وهر کی به فکر خودشه اما من باور نمیکردم تا اینکه شما استاد گرامی باز هم در مورد این مساله صحبت کردید ومن فهمیدم که میشود آره میشود به این روش هم زندگی کرد
مردهای ایرانی معمولا به همسرشان میگویند غذا را زیاد درست کن آبرومون کم وزیاد نشه آخه مگه آبرو توی کمو زیاد شدن غذاست وچقدر خودشون را به آب وآتش میزنن حتی قرض میگیرن تا بتونن یک مهمانی راه بیاندازن مهمانی که بوی چشم وهمچشمی میده
حتما باید ظرف وظروف جدید وآنچنانی تهیه کنن حتی خیلی ها قرض میگیرن وخلاصه مدام درگیر اینجور مسائل
استاد ممنونم ازتون که چقدر عالی بهمون مهارتهای زندگی را آموزش میدید
من تصمیم گرفتم از این به بعد آسون بگیرم وعمل کنم بر آنچه شما گفتیدممنونم ازتون که هستید
استاد جان اصن تو ذهن من دقیقا همین اشتباه بود که شما گفتین که من فلانی رو دعوت کنم کلی ازش پذیرایی انچنانی کنم و این یعنی لذت بردن از مهمونی و این یعنی احترام گذاشتن به مهمونت!
واقعا هم وقتی مهمونی رو به خودت سخت میگیری هیچ تجربه ای ازش کسب نمیکنی اون مهمونه هم فقط میگه اقا من هر چی زودتر برم تابیشتر اسباب زحمت نشدم واسشون و یه جورایی فرار میکنه همینطور هم واسه خود منم پیش اومده که فرار کردم طوری که وقتی اومدم بیرون خونه طرف انگار از تو قفس اومدم بیرون حس سبکی داشتم و بعدشم تفسیر مهمونی که دیدی فلانی چیکار کرده بود و فلان شد
استاد این سخت گرفتنه یه وجه مالی هم داره که انچنانی مهمانی دادن خرج انچنانی هم داره که من بارها و بارها حتی وقتی که تو شرایط مالی خوبی نبودم تجربش کردم
البته هنوزم با اینکه رو عزت نفسم و خودارزشیم دارم کار میکنم ته ذهنم یه مقدار هست که مهمونی گرفتن و میزبان بودن رو واسه خودم سخت میگیرم و این باور رو دارم که من باید بهترین خودم رو تو مهمونی ارائه بدم حالا این بهترینه از نظر من چی بوده و البته هست یعنی همون تعارفات ایرانی و غذاهای خوشمزه و جور وا جور تا خوش مشرب بودن و بگو بخند گرفته تا جایی که علاوه بر غذاهای باب دل مهمانم حرفهایی رو هم بزنم که مهمانم خوشش بیاد که بگه اره تو راست میگی حتی حرفهایی که برا خودم خط قرمزشون کردم که ورود نکنم بهشون مثل مسایل سیاسی!
ولی یه جورایی دنبال تایید دیگران بودم تا راحتی خودم و به خودم اونقدر تو مهمونی سخت میگیرم که به قول شما حتی نمیشه همیشه مهمون داشته باشم اینقدر بهم سخت میگذره و در سالش به چند تا مهمونی نمیرسم!
اینم بگم که در مورد مهمونی رفتن هم همینطورم که اگه همونجوری که خودم سفره انچنانی باید بچینم و اخلاق و رفتارم باید باب میل مهمانم باشه انتظار دارم که میزبان منم همین کارارو واسه من بکنه که اگه غیر از باشه شاکی میشم و به عنوان بی احترامی به خودم میدونمش ! وای بحال اون مهمونی که قبلا من دعوتش کرده باشم که دیگه هیچی…
خداروشکر که هدایت شدم به آسون گرفتن تا اسون شدن
اتفاقا همین سال گذشته هم برام پیش اومد و کلی ناراحت شدم که چرا فلانی من این همه براش وقت و انرژی گذاشتم و احترام گذاشتم بهش و حالا که نوبت اون شد اینقدر ساده و سبک گرفته همه چیو و به من احترام نزاشته !!
استاد من تو خانواده ای بزرگ شدم که مهمونی دادن ومهمون داشتن جزیی از روزمرگی خانواده بود واسه همین توی این سبک مهمونی همه چی تموم دادن و سختی دادن به خودم استادم یعنی هر کسی که خونه من اومده دقیقا متوجه شده که این سفره کار چند ساعت کار نیست و کلی وقت و انرژی و هزینه خورده تا شده این !
و این سبک مهمونی دادنه همونطور که گفتم عادت خانواده ای بود که من توش بزرگ شدم و هر چی هم اون مهمان غریبه تر میبود و رودروایسی بیشتر تجملات و سختی کشیدنه بیشتر و همون فرمونم اومدم تو زندگی مشترک خودم بعد از اینکه ازدواج کردم و به قولی تشکیل خانواده دادم!
وبعدا که اگاهتر شدم به لطف آشنایی با شما استاد عزیز و خرید دوره عزت نفس وقتی رجوع کردم به اون روز مهمونی دیدم که من به خودم سخت گرفتم چون من باورهای نامناسبی توی عزت نفسم دارم من دنبال ارزشمندی بیرون خودم گشتم نه درون خودم من دنبال تایید دیگران بودم من دلم میخواسته که بهم توجه کن بگم ماشالا دیدی چقدر مهمونی توپی داد دمش گرم و این داستانا و من تو اینجور خانواده ای بزرگ شدم وگرنه طبیعی مهمونی همونه که اون بنده خدا منو دعوت کرد نه ظرف انچنانی درکار بود نه غذاها و دسرهای رنگانگ همونچیزی که واسه خونه خودش بود رو چار قلم بیشترش کرد واسه ما و مشکل مالی هم نداشت بگم منبع مالی نداشت اتفاقا درامدش همونموقع از الان من بیشتر بود و تو همون روزها هم اتفاقی مهمان شدم خونه پدری اون شخص و دیدم اونجام همینطوره اونام راحتن و سختی کشیدن و تجملاتی درکار نبود ولی در عین حال توی دوتاشون به طرز عجیبی احساس راحتی داشتم پس فهمیدم دنبال ایراد تو اونا نگردم منم که باید دیدگاهم رو تغییر بدم منم که نیاز به تایید دیگران دارم و عوامل بیرونی رو دخیل میدونم توی ارزشمندی منم که دنبال تایید دیگرانم منم که شرک دارم !
وظیفه من و شما نیست که به مهمون خوش بگذره وچقدر این جمله درسته و من در مقابلش مقاومت دارم
انشالا که خداوند هدایتگرم باشه بتونم طوری عزت نفسم رو بسازم و رو خودم کار کنم که منم مثل شما و اون بنده خدا نه تنها راحت مهمونی بدم بلکه بتونم جمعها و دور همی های بیشتری رو توی روابطم تجربه کنم و ازشون لذت ببرم درحالی که بقیه هم از کنار من بودن لذت ببرن
استاد جان سپاس گزارم از اینکه اینقدر دقیق و درست به قوانینی که اموزش میدین عمل میکنین و بهترین نمونه و مثال هستین برای همه ما که مسیر درست رو بشناسیم
واقعا که عزت نفس اساسی ترین موضوعی هست که من و ما باید همیشه روش کار کنیم و این کار کردن انتهایی نداره!
از یک بار مصرف های که اصلا اسمشون یک بار مصرفه خدایش اصلا انگار اهنن خخخخخخخخ
چقدر زیبا و عالی وخوش گذرونی خودمم احساس میکردم اونجا
چقدر لذت بردم از اینکه شیرجه میزدید تو آب چقدر عالیه بخدا من که کیف کردم
از اون طرف وسایل های تویه آب که دیگه با تمام سادگیشون محشره
باران نعمت خداوند که به درخواست شما پاسخ داد که دیگه دیوانه کنندس
استاد خیلی به فکر فرو رفتم یه شاخه های تو فکرم فرو رفت آخه مگه میشه یه آدم بگه بخداوند امروز هوا خوب باشه وابری باشه و آنقدر زیبا وعالی هوا ابری بشه و یارانم بیاد ..
دوباره به خودم اومدم،(احساس لیاقت ) اره واقعا همینه احساس لیاقت خیلی مهمه این همه تو دوره 12قدم استاد حرف زدن در موردش چقدر این احساس لیاقت مهمه تا جای احساسش کنی بعد از خدا درخواست کنی که امروز هوا ابری بشه
آنقدر خدارو باور داشته باشی.
1.چه درس های از این فایل گرفتی؟
درسهای که تو این فایل هست
داستان خلاف زندگی 99درصد از دورو بریام هستن
چقدر میبینم که سختی متحمل میشن دیگران و خود من هم اینجوریم تنها مسئله ای که تو یک مهمونی ها بهش توجه میکنن و بزرگش میکنن فقط فقط چی رو سفره بود سالادش چند نو غذا داشت چی آورده بودن وکلی کنجکاوی. های دیگه که از یکدیگر میپرسن ولی توی این فایل به من یاد داد که اولا بارها و بارها این فایل و نگاه کنم ونکته برداری کنم دوما سخت. نگیرم ب خودم وقتی مهمون میاد راحت و ساده باشم .
چون اکثر کارها ب دست همسر عزیزم درست میشه اما بدون بحث کردن میخوام در وجود خودم سادگی رو شروع کنم نه فقط در مهمونی در تمام جنبه ها .
2راحت تر ولذت بخش تر.
یک بار مصرف ها برام خیلی ایده خوبی چون در 99درصد مواقع که پیش میاد در مهمونی ها همه دارن زجر میکشن البته بنده خدا زنها.
ولی این ایده خیلی عالیه بنظرم
و غذاهای ساده که تاجایی که بتونم ب همسرم بگم
و تعارف کردن رو بذارم کنار
خیلی خودم زجر کشیدم از این بحث وخیلی هم به دیگران تعارف میکنم که حتما کمش خواهم کرد
3.پیشنهاد .
تو خانه پدرم بدلیل مشکلات مالی 99درصد غذا ها ساده هست
جدا از شرایط مالی واقعا مادرم هم خیلی ساده میگیره. وزیاد گیرنمیده به اینکه کی چی. درست کرد چی درست نکرد
بهمین دلیل 99درصد فامیلامون میان خونه پدرم کم تر میرن خونه عموم
این سادگی خیلی. کارها رو انجام. میده واقعا لذت بخش هم هست حتما سادگی رو در نظر بگیرم
اول هم حتما ب خودم میگم
تعارف کردن رو بذاریم کنار
و اینکه بخواهیم که دیگران ومهمونامون بهشون خوش بگذره.
استاد عاشقتم با این نکته طلای ها ت بخدا که دیوانه کنندس
من. از جای که این دنیارو فهمیدم
این باور بسیار غلط رو داشتم که مسئول خوش گذرونی مهمونا هستم بخدا قسم کلی هزینه کردم کلی خودم رو تودردسر انداختم کلی سر درد بیا برو داشتم
تا اینکه مهمونی که میاد خونمون بهش خوش بگذره اکثر وقتا هم نگذشته
تازه وقتی هم میرفتم مهمونی. بازم اینو از صاحب خونه ها انتظار داشتم
چقدر باوره غلطیه وچقدر تو با گفتن ش استاد من رو روشن کردی که. واقعا من مسئول نیستم
استاد فایلتون خیلی خوب بود واقعا لذت بردم کیف کردم اصلا روحیه مو عوض کرد چه دیدگاه و افکار جذابی دوباره تو همین فایل بود که میشه چه قدر راحت مهمونی گرفت و لذت برد
در کل تو دوره 12 قدم قدم 10 جلسه 2 فایل ستاره قطبی خیلی خوب گفتی استاد تعجب نمیکنید که من هر اتفاقی میفته شرایط من خوبه و بهتر میشه هر چی میگذره داره شرایطم بهتر میشه هر چی و هر چی بشه من حالم خوبه و اتفاقات عالی ای میفته برام
چون قوانین ثابته و من عمل میکنم
استاد همینه
شما چیز هایی و دریافت کردید و میکنید که دارید عمل میکنید
من واقعا هیچ وقت ندیدم حداقل شخصی با این شرایط تو فیلم های تخیلی ام نیست
خانواده خوب
دوستان خوب
فضای لاکچری
طبیعت زیبا
دریاچه
امکانات به روز
دوستانی از چندین ملیت
و چنین حس و حالی
انشالله یه روزی من و همسرمم ام تو همون جمع های دعوت شده از شما باشیم
وای استاد این فایل من دیونه کرد خیلی جلوی خودم گرفتم تا اخر ببینم بعد کامنت بزارم بس حرف داشتم بگم خوب دوست داشتم این صحبت ها بگم مخصوصا برای خودم تکرار بشه و درس بگیرم از گذشته و شما استاد جان
ما هروقت مهمانی داریم بس که کار داریم بس که خرید میریم بس که تدارک میبنم که چی درست کنیم که اون مهمان ها نخورده باشن یا تکراری نباشه واقعا خسته کلافه میشم یعنی استاد ما قشنگ قبل ار اینکه مهمان بیاد در حدی بی جون ناتوان میشیم که میگیم خدایا یک ساعت دو ساعت فقط دیر بیان که ما نفسی تازه کنیم در این حد خسته میشیم و بی جون وای استاو سر ظرف یک بار مصرف که نگین من خودم کشتم تا خانواده قبول کنن فقط سر سفره لیوان یک بار مصرف باشه اونم با کلی تلاش صحبت و به قول شما نطرشون اینه که زشته درست نیست مهمان چی میگه یا بهشون برمیخوره و جالبه من تازه با این فایل فهمیدم ما مهمانی نمیدیم که دور هم باشیم خوش باشیم ما مهمانی میدیم به رخ بکشیم هنر سلیقه غذاهای جدید ظرف های جدید و..
ما بیشتر از اینکه لذت ببریم از مهمانی خودم زجر میدیم چون مهمانی تمام بشه یک عالمه ظرف وسیله غذا باقی مونده که حالا باید جمع و شسته بشن واقعا چه لذتی داره یا جای اینکه توی مهمانی مشغول صحبت خوش گذرونی باشی همش مشغول پذیرایی کردنی
البته استاد من اعتراف میکنم خودم بسیار ادم تجملاتی هستم و حتی خانواده نخوان کلی تدارک ببین من میگم باید انجام بدیم چرا؟ مهمان نگه سلیقه نداشتن نگه نتونستن چهار مدل غذا درست کنن بشینن پشن سرمون بگن رفتیم خونه فلانی یه غذا گذاشت جلمون مگه نداریم ما و همه این افکار باعث میشه فشار به خودم خانواده بیارم واقعاسر هیچی سر اینکه چهار نفر بگن وای چقدر هنر داشت وای چه بلدن غذا درست کنن مگه هنر من توانایی من با چهار مدل غذا مشخش میشه
یا استاد مثلامیخوام دوستی کسی دعوت کنم اولش میشینم کلی برنام میچینم چی درست کنم چی نکنم وای الان پول ندارم هزار مدل چیز بزارم جلوش پس کنسله تا پول داشته باشم تفریح شادی خوش گذرونی سر تجملات میندارم عقب اخ استاد همیشه فکر میکردم خانوادم تقصری دارن تو این تجملات ولی ن مقصر اصلی منم من خودم بیشتر دامن میزنم من خودم بدترم و حداقل میتونم جلو دوستام این کارا نکنم و از یه جای کوچیک شروع کنم
مریم جان وقتی شما گفتی خیلی وقتها شده مهمان امده و من کارام نکردم یا یکی از دوستانم افتادم برای بار اول رفتم خونشون خیلی راحت بهم گفت بیا تو اشپرخونه کنارم تا کارام کنم و حتی بهش گفتم کمک میخوای و خیلی راحت گفت اره باهم کلی کار انجام دادین و واقعا کلیم خوش گذشت بهم لذت بردم درصورتی که من خودم مهمان بگه یه لیوان بردارم میگه ن زشته خودم انجام میدم مهم نیست کمر من میکشته بس کار میکنم مهم اینه مهمان کار نکنه که چی واقعا
واقعا خداروشکر میکنم از وقتی مهاجرت کردم کرح استاد میبنم که چقدر راحت میگرن مهمانی کارا و الان با دیدن این فیلم گفتم خدایا شکرت من جایی هستم که ادمهاش اکثرا این شکلن من میتونم خیلی راحت این عادت رفتاد کنار بزارم و لذت بیشتری ببرم از زندگی کارام و مهمانی دادن
استاد واقعا نکته طلایی گفتین مهمان باید خودش خودش سرگرم کنه چقدر استرس فکر این داریم که وای نکنه حوصلش سر بره نکنه من باید کلی تدارک بازی هم میدیدم و این چیزا واقعا دیدم شما چقدر راحت میگرین همه چیر و لذت بردم از این همه سادگی و زیبایی مهمانی دادن هاتون واقعا کیف کردم و گفتم باید منم شروع کنم چقدر به خودم زندگی سخت بگیرم که چی دیگران چه فکری میکنن که دیگران میشنین همه جا بگن نیلوفر کد بانو بود یا نبود مگه مهمه اصلا چه اهمیتی داره و اخ استاد چقدر ما بعضی از ادمها قل رنجیر میکنیم به خودمون مثلا یکی از فامیل های ما به شدت تجملاتی و اهل به رخ کشیدن و ما واقعا لذت خاصی نمیریم باشون باشیم ولی ن فامیله باید هر طور شده باشون باشیم و چون اونا اهل تجملات هستن پس باید بهترین ظرف بهترین غذا بزاریم جلشون که چی بشه واقعا باید ول کرد ادمها موقعیتی که اذیتی و لذت نمیری به درک که اون ادم با تیپ زندگی من حال نمیکنه جهان کسی میاره که با من جور باشه و من همین طوری قبول کنه و با من لذت ببره من مهمانی زیادی رفتم و بدون شک بهترین مهمانی ها اونایی بود که اصلا تجملاتی نبود راحت بود خودت بلند میشدی کار میکردی غذا سرو میکردی و از این مدل کار ها واقعا احساس لذت داشتم اون مواقع به قول شما ولی مهمانی میرفتم هزار مدل چیز داشت همش اونجاهم فکر میکنی وای من چقدر باید هزینه زحمت بکشم اصلا چی درست کنم وای حتی دیگه از اون مهمانیم لذت نمیبری چون فکر اینده میری و برام یه چیزی جالب بود ما کلی هزینه میکنیم انواع ظرف ها جدیدترین مدل وسایل میخریم هزار یک مدل مواد غذایی میگیریم خوب واقعا هزینه ظرف یک بار مصرف یا غذا اماده کمتر نیست دیگه هزینه اب برق نمیدی برای شت شو و ساعت ها وای نمیستی ظرف بشور بنظرم این بها دادن ارزش داره و وقتی دقت کنی میفهمی شاید همه نظر ن تنها بهتره کم هزینه ترم شاید باشه وقتی ظرق میوه خوشگل شما دیدم گفتم خدایا ما کیلو کیلو انواع میوه ها میخریم ظرف به چه بزرگی میچینم برای 10 نفر واقعا که چی که بگن وای چه دست دل بازن برامون 10 کیلو میوه گذاشتن واقعا چه چیز هایی ملاک ارزش خودمون قرار دادیم واقعا استاد بهترین الگو بود این فیلم بی نهایت لذت بردم از این همه چیزای رنگ رنگی خوشگل خوشمزه و درجه یک بی نهایت تحسینون میکنم برای این همه ثروت و ازادی مالی و مکانی که میتونید مرتب این همه ادم مهمان کنید و مهمانی برید واقعا نوش جونتون این همه چیزای عالی نوش جونتون این بهتش قشنگی که توش زندگی میکنید شما لایق این همه چیر عالی هستین
چقدر برامون مهمه که خودمون راحت باشیم و ساده مهمونی بگیریم؟!
راستش هنوز خودم به سنی نرسیدم که خودم مهونی بدم ولی تجربیات اطرافیانم رو دیدم)!
مامانم قبلا خیلی خودشو اذیت میکرد و قبل از مهمونی چند روز قبل باید فقط برنامه ریزی میکرد و صبح زود شروع میکرد(فقط زجر آور و خستگی))!
و الان که سادگی رو از شما یاد گرفتیم و عزت نفسمون رفته بالاتر ،بیشتر برای خودمون ارزش قائلیم و خودمون رو برای نظر دیگران زجر نمیدیم و همه چیز رو سعی میکنم راحت بگیریم و هربار راحت تر!
با همون چیز هایی که هست و همون شکلی که خودمون غذا میخوریم و توی همون بشقاب ها و ظرف ها))!
اصلا وقتی انقدر سخت میگیری و چندین نوع غذا آماده میکنی ، خود طرف هم خیلی معذب میشه و خیلی سخت دیگه خونش میره ولی برعکس کسی که خیلی راحت میگیره ، بقیه هم خیلی باهاش راحتن و بیشتر دوست دارن دوباره برن خونش!
من دوست دارم هم خودم لذت ببرم و هم مهمون ها، نمیخوام به خاطر بقیه حتی یه لحظه هم سختی بکشم!
ولی بعضی موقع ها خیلی به خودمون سختی میدیم که به مهمون هم خوش بگذره چون یادمون میره که نمیتونیم بقیه رو تغییر بدیم و ما مسئول خوشحالی و حس خوب و لذت بردن بقیه نیستیم و دوست داریم به بقیه هم اندازه ما خوش بگذره وقتی که خودش نمیخواد!
وظیفه ما نیست که به اونا خوش بگذره ، وظیفه خودشونه که به خودشون خوش بگذره!!
و مهم نیست مهمونی چطوری باشه و چقدر تجملاتی باشه ، مهم احساس خوب و لذت بردن از مهمونیه!
میزبان هم قراره لذت ببره با مهموناش!
و چند تا از نمونه های حل مسلئه یکیش اون سفلون خیلی کاربردی و باحال بود که واقعا کار رو راحت کرده و
دوم اینکه مسئله مهمونی گرفتن رو خیلی راحت کردید و همینطور مسئله ظرف شستن شدن رو با ظرف یکبار مصرف حل کردید،،
و همینطور نوشیدنی ها!
من که خیلی خیلی از خوراکی هایی که آماده کردید لذت بردم و برای خودمم همیشه همینطور خوراکی های سالم و طبق قانون سلامتی آماده میکنم و هربار با خلاقیت جدید و به راحترین شکل!
خیلی خوبههه که توی زمان صرف جویی میشه و ساعت ها غذا درست کردن به راحتی حل میشه!
چقدر لذت بردن از پرودایس و مهونی تون!
چقدر دلم برای دوستاتون و منظره بهشتی پرودایس تنگ شده بود و در و دیوار ها و عنکبوت ها..!
و از اجابت خواسته ی قشنگتون و اجابتگر قدرتمندی مثل خدا که فقط بخوای اون اجابت میکنی به شرط اینکه تو هم خدا رو اجابت کنی و توی فرکانس خوب باشی ، اون موقع است که توی فرکانس خوب کن فیکون میشه و میخواهی و میشوددد!
سریال های شما خیلی توی روحیه و شخصیت ام تاثیر داره و وقتی زیاد میبینم احساس میکنم منم مثل شما میشم و رفتار میکنم و شخصیت خیلی متفاوت تر و بهتر میشم !
چقدر آب فوقالعاده ای بودد،قشنگ حس کردم دما و لذت بردن ازش رو))!
و قسمت عنکبوت ها رو چندین بار با مامانم و برادرم هم دیدیم و کلی خندیدیم!!
خیلی خوبننن!
ولی نمیدونید از این فایل چه لذذذتی بردم، ممنون بابت فایل به این قشنگی و مهمی!
مرسییی رب مهربونم بابت پرودایس قشنگمون و آدم های فوقالعاده که سر راه زندگیم آوردی))!!
مریم بانوی نازنینم ممنون از تزئین و راهنمایی قشنگتون!!
و ممنون استاد قشنگم بابت درسی که بهمون دادید و همیشگی سادگی رو از شما یاد میگیریم و همه کار ها رو ساده تر میکنم که..
چطور از این راحت تر؟ساده تر؟کارا تر؟با کیفیت تر؟و…
آیا هیچ درباره آنچه کشت میکنید اندیشیدهاید؟! (63) آیا شما آن را میرویانید یا ما میرویانیم؟! (64) هرگاه بخواهیم آن را مبدّل به کاه در هم کوبیده میکنیم که تعجّب کنید! (65)
این آیه رو خیلی دوس داشتم چون خیلی قشنگ اومده از یه تمثیل استفاده کرده
توی قرآن بارها اومده خدا گفته که مثلا به پیامبر میگه تو تیر ننداختی خدا بود که تیر انداخت
و خیلی ساده یه جورایی کارایی که ما فک میکنیم ما داریم انجام میدیم رو خدا به خودش نسبت میده
اینجا میشه ریز اینو برداشت کرد که وقتی که میگیم ما دست خداییم
فلاان مشتری دست خداس یعنی چه
من همیشه به خودم میگم که توی این دنیا فقط تو هستیو خدا
فقط و فقط تو هستیو خدا
اگه کسی باهات خوبه اون دست خداس در واقع خود خداست و یه جوابی به باورهای تو
اگه مشتری وجود داره و یه مشتری راضیه و بارها تا الان سفارش داده در واقع دست خداست
این اگه بره و تو روی باورهات کار کرده باشی خدا از یه دست دیگه برای تو اون مبلغو میرسونه
یاد اون دوستی میوفتم که اومد توی کلاب هاوس آنلاین شد و شروع کرد به صحبت کردن
دقیق داستانشو یادم نیس ولی یادم گفت شرکت من یه مشتری داشت اونم میخاس سو استفاده کنه دیگه از شرکت ما
منم با اینکه توی هزینه های شرکتم میموندم و با اینکه دوستام بهم گفتن نکن این کارو اونو ردش کردم رفت
و تا ردش کردم خدا یه مشتری دیگه رسوند که کلی بیش تر از اون قبلی بهم خیر رسوند
خیلی لذت بردم از داستان این دوستمون
و مصداق بارز اینجاس
آیه آخرش
اومده با یشا گفته اکه خدا در مشیتش باشه اون کشت شما رو تبدیل به کاه میکنه
برای من تا دلت بخاد پیش اومده که بیشتر از هرکس دیگه ای زمان گذاشتم کلی تلاش کردم یه سیستم رو راه انداختم و کلا بعدش یه جورایی رفته روی هوا
چرا
چون خدا با مشیتش با من رفتار میکنه
با قوانینش با من رفتار میکنه
نمیشه که من قوانین خدا رو نادیده بگیرم و انتظار داشته باشم تلاش های حتی گنده ام به ثمره بشینه
من همیشه مثال بابک بختیاری رو میزنم
بابک بختیاری مگه چی کار کرد اومد بستنی تقریبا َآب شده رو کرد توی لیوان یه نی گنده ام گذاشت وسطش و شد آیس پک
همین
کار خاص دیگه ای نکرد
یعنی چی
یعنی تلاش کوچیکش جواب داد
بعد همین ایده ی به نظر من مسخره
میره جلوتر به جایی میرسه که کلی میترکونه
و باعث میشه که آیس پک تبدیل بشه به برندی که ظرف مدت دو سال بشه جزو صد برند برتر کشور
این اصن عجیب و غریبه آآآ
یعنی من مادرم توی کار فرش دستبافه
فرش دستباف اصفهان رو متری تقریبا هفتصد دلار میخرن
و حتما هم باید جفت باشه
مثلا یه جفت نه متریش به پول الان در میاد حدود ششصد پنجاه میلیون تومن میشه تقریبا دوازه سیزده هزار دلار
حالا این فرش اگه اسم مثلا دردشتی اگه زیرش بخوره
دیگه 13 هزار دلار نمیخرنش اون موقع 80 هزار دلار میخرنش
یعنی تقریبا شش برابر
میشه به پول الان حدود چهار میلیارد تومن
با یه دونه اسسممم
یه دونه فرش که کیفیت بافتش اصلا و اصلا و اصلا به فرشها ما نمیرسه با یه برند شش برابر میشه قیمتش
حالا فک کن خدا لطف داشته به بابک بختیاری و دو ساله برندشو کرده جزو صد برند برتر کشور
ببین چ جوری میتونی ازش پول بسازه
از همون یه دونه
قبلا یه نفر میخاس برند بشه
باید صد سال قدمت داشت توی کارش
بابک بختیاری پونزده سال پیش تازه
اونم نه الان
کاری کرده که ظرف مدت دو سال
به لطف خدا برندش اینجوری بترکونه
اینا نشون میده که فرصتها هروز داره بیشتر میشه
و اگه از قوانین استفاده کنی میتونی پیشرفت کنی
اگه نکنی
زندگی کاملا میتونه مزخرف باشه
همونجوری که بابک بختیاری اینجوری آسمونو زمینو به هم دوخت
دمش گرم
خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
درود بیکران
بر استاد دوست داشتنی
بر مریم بانو عزیز
بر دوستان و خانواده فوق العاده عباسمنش
خیلی خیلی برام جالب بود این فایل و انگار واقعا برای من ساخته شده بود چون دقیقا امروز همسر عزیزم به من زنگ زد و گفت که قصد داره چند روزه دیگه خانوادش از شهرستان بیاره خونه ما،
به مدت طولانی منزل ما باشن و در کنار هم باشیم .
واقعیتش با اینکه عاشق مهمونی بازی هستم و صمیمانه لذت میبرم از مهمون ،
و پدر و مادر همسرم خیلی دوست دارم
اما واقعیت به خاطر خستگی زیاد، خیلی دوست نداشتم همسرم این کارو بکنه.
تمایل داشتم با همسرم و دخترهام بیشتر وقت بزارم.
نمیدونم چرا این احساس بد داشتم؟
اما خدا رو شکر با دیدن این فایل کلی حالم خوب شد و احساس فوق العادهای بدست آوردم.
من تو این روزهای اخیر خیلی سردرگم بودم
و بسیار خسته از نگهداری دو فرزند شیرخوار کوچولو ،
که به لطف الله تونستم با خودم عهدی ببندم و سعی کنم برای خودم اهداف کوچیکتر کنم که بتونم از پس شون بر بیام .
خیلی از دوستان بزرگوار هستن که کامنت میزارن از اهدافشون و خوشبختانه هم کلی موفق هستن .
بسیار الگوهای عالی هستن برای من ب شخصه.
اما ازون جایی که من در شرایطی نیستم که مدت زمان های طولانی برای خودم تعیین کنم ، صرفا اهداف و تعهدات خودم خیلی کوچیک و کوتاه کردم.
هر روز تعهد یک روزه میدم و به لطف خدای عزیزم تقریبا موفق بودم.
انشالله که خدای جونی بیشتر کمک کنه و نور ایمان بیشتر و بیشتر در قلبم روشن کنه
خدایا شکرت بابت الطاف بیکرانت
خدایا شکرت که هستی
خدایا شکرت بخاطر قانون قشنگت
خدایا هر روز فهم و درک و شعور من به قوانین هستی بیشتر کن.
آمین
موفق و پیروز ، سربلند باشید
م.ج
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام استاد جان سلام مریم خانم زیبا و سلامدوستان
سپاسگذارم از دوستانم بخاطر آگاهی های عالی کهنوشتین
خدمتتون عرض کنم من خودمامشبمهمانداشتم 4 نفر
و از اول سفره تا انتهای غذا خوردن 4 بار گفتم ببخشید
ببخشید غذاکمنمکشده
ببخشید زیاد خوشمزه نشد
غذا خوشمزه نشد ک نمیخوری
ببخشیددیگه
قربونشبرممهمونم همنشست سریع گفت غذا نمکنداره حالا غذامپرگوشتاونوندید ،بینمکی غذامو سریع گفتن
همسرمهمسر سفره میگن همه چی فراوونی هست بفرمایید
راه حل من برای لذت بردن بیشتر
1/میوه رودیگه جانمیزنم و داخل ی ظرف میریزم و تعارف میکنم
2 /چایی بردن اول کتموم شده ،داخل کتری شیشه ای میریزم عینمسجدها /
اگر قهوه خاستن علی کافه میزارمبراشون یا قهوه فوری
3/در مجموع برای مهمانیهای بزرگتر پول میدهمبیرونهمدرستکنند،از اردکها و غازهایی که هر کدوم نزدیک 1 تومان میشن خودداری کامل میکنم /نهایت ب خروس ومرغ کفایت میکنم/اگر میخامران بوقلمون درست کنم دیگ دهن مادر عزیز ونکاهنمیکنم که میگه من مزه اش ودوست ندارم و من وپشیمان بشم /بعد از اومدنمهمان دیگهنمیگمبریدسر غذا ببینین خوب شده یا ب اندازه هست،خودم قدرت درکوتصمیم دارم
در مجموع شاممهمانداشته باشی حال میده براشون املت بزنی با ظرف ی بار مصرف با خیار وگوجه ونونسنگک برای اونها و همونجا سر سفره انگور یا هندوانه بیاری نوش جانکنن
ی فولوکس چایی روی اپن هر کی برای خودش بریزه
خدایا چ عالی
سفره باتمام تجهیزات جمع شود و توام راحت بشینی
نه سختی اشپزخونه نه سختی بعد از غذا
اما من ضرب العجل چیدم و گام بگام پیش میرم
خودمونهر جمعه بیرونیم یا پنج شنبه
ظرفهامون و همه رووپلاستیکی صل اعلی میکنمکهدیگه اومدم خونه بشور بشور نباشهککلافه بشم
اما تنها راه حله من اینه
خانه حیاط دار و کباب زدن و ی کاسه سالاد وتمام
استاد و مریم جان سپاگسذارم بابت فایلهای عالیتون
و ممنون ب خاطر اضافه کردن ستاره ها ب من
دوستتون دارم فراوون
به نام خداوند مهربانم
به نام خداوندی که امروز رو به من هدیه کرد
به نام خداوندی که امروز فقط ماموریتش خوشحال کردن من بود
و سپاس از استاد و خانم شایسته عزیزم که این فایل مهمانی را به ما هدیه کردند، امروز ما بچه های سایت مهمان شما بودیم و خودمون رو در اونجا تجسم کردیم و با لذت بردن شما، لذت بردیم و با خندیدن شما خندیدیم،
من یه باور خوبی دارم اینه که میگم هر وقت موجب خوشحالی یک نفر بشوم، خداوند در برابرش من رو بیشتر خوشحال میکنه، چون چند بار برام اتفاق افتاده بهش ایمان آورده ام
حالا استاد و خانم شایسته عزیز چون موجب لذت و شادی ما شدند، صدها برابر بیشتر لذت و شادی وارد زندگیشون میشه،
امروز روز تولدم بود و من این فایل رو هدیه تولدم از طرف شما و خداوند میدونم
امروز خداوند کار و زندگیش رو ول کرده تا فقط من رو خوشحال کنه، از صبح اینقدر زیبایی و لذت بهم داده که از خوشحالی دارم بال در میارم
صبح به محض اینکه بیدار شدم رفتم توی حیاط، دیدم هوا ابریه و آسمون پر از ابرهای پفکی و سفید و زیباست، با آسمون حال میکنم و حس خوب میگیرم، بعد سرم آوردم پایین دیدم یا خدا گلدونم سه تا گل بنفش خوشگل با هم یکجا در آورده، دیگه از خوشحالی دیونه شدم، رفتم قربون صدقه گلدون هام رفتم نازشون کردم، و یه درخت لیمو شیرین بزرگی توی حیاطمون هست موقعی که من بچه بودم هسته لیمو شیرین تو باغچه انداختم بعد تبدیل به درخت شد،حالا یه درخت تنومند شده، اینقدر کیف میکنم که این درخت منه، کلی هم میوه داده که باید کامیون بیاریم بار کنیم، کلی با این جمله ام خودم خندیدم، بعد اومدم توی خونه پرنده هامون با سوت صدام زدند، رفتم پیششون کلی عشق ازشون گرفتم و نازشون کردم، بعد اومدم توی سایت دیدم فایل جدید با بگ گراند خانم شایسته مهربون اومده، کلی کیف کردم درجا دانلودش کردم، در همین حین که داشتم لذت میبردم یاد اومد امروز تولدمه خیلی خوشحال شدم، گفتم امروز باید خودم هم خودم رو خوشحال کنم، گفتم تولد من که هیچکس یادش نیست بزار خودم برای خودم کیک درست کنم و شمع بزارم فوت کنم گفتم برای خودم ارزش قائل میشم، دخترم 5 سالش هست صبح که بیدار شد بهش گفتم تولدمه کلی قربون صدقه ام رفت بوسم کرد و گفت مامان هدیه چی میخوای، گفتم عزیزم یه نقاشی برام بکش، بعد یه دختر زیبا با کلاه تولد با کیک و شمع کشید این بهترین هدیه ای بود که دخترم میتونست بهم بده کلی لذت بردم، بعد رفتم وسایل های کیک با شمع خریدم و با کمک دخترم کیک درست کردیم و لذت بردیم، با اینکه کیک خور نیستم ولی دوست داشتم خودم رو خوشحال کنم ، از کیک درست کردن با دخترم خیلی لذت بردم باعث رابطه قشنگ تری بین ما شد، به نظرم خانواده ها یا دو نفری که توی رابطه هستند یه وقت های برای سرگرمی با هم آشپزی کنند خیلی لذت داره، خلاصه کیک که گذاشتم توی فر، صدای در حیاط شنیدم رفتم در باز کردم دیدم ای خدا یه کابینت سفید که میخواستم و چند ماه منتظرش بودم نجار برام درست کرده آورده، خیلی خوشحال شدم، داستان این کابینت اینطور بود که من 8 ماهی هست که به خونه دیگه اومدم و فر برقی ام توی کابینت خونه قبلیم بود، ولی چون از وسایل پر استفاده ام بود میخواستم بیارمش به این خونه جدیده، خلاصه هیچ نجاری حاظر نمیشه یه دونه کابینت برای فر بسازه، بعد از چند ماه همسرم یکی پیدا کرد که در کنار میز مغازه خودش برای من هم کابینت بسازه و اینطور شد که صبح روز تولدم بعد از 8 ماه کابینتم آماده شد و آوردن خونمون، به دخترم و همسرم گفتم این هدیه تولدم بوده خدا برام فرستاده، راستی این کیکی که درست کردم بهترین کیکی بود که تا حالا درست کرده بودم، خودم کیف کردم به شوخی به همسرم گفتم این کیک هم مثل خودم بینظیره، ظهر هم همسرم به یه قهوه اسپرسو خوشمزه دعوتم کرد همین که میخواستیم بریم بیرون نم نم بارون اومد، دخترم گفت مامان این هم هدیه تولدته، بخدا داشتم دیونه میشدم مگه داریم از این روز زیباتر، از یه طرف هم خوشحال بودم دخترم 5 سالشه و این چیزها رو یاد گرفته و زیبا بین شده، راستی دخترم این فایل شما را از صبح چند بار نگاه کرده و از هر قسمت اسکرین شات گرفته برای خودش ، اون قسمت جالبش مثل میوه های توت و بلوبری و تمشک که خیلی دوست داره ازش صدتا عکس گرفت، چقدر بچه ها خوب به قانون عمل میکنند و چون هیچ باور محدود کننده ای ندارند خیلی زود به خواسته هاشون میرسند، من با این سنم تا پارسال بلوبری نخورده بودم ولی دخترم علاقه زیاد به میوه داره و همسرم هم چون میخواد دخترمون را با باورهای خوب بزرگ کنیم هر چیزی توی دلش بوده براش فراهم کرده با اینکه توی شهر ما بلوبری با تمشک و این شاه توت ها نیست ولی وقتی جایی میریم برای دخترم میخریم حتی میوه دراگون هم دوست داشت تست کنه براش خریدیم، یه بار هم گیر داد آوکادو دوست دارم براش خریدیم تست کرد دید مورد علافه اش نیست، واقعا تا به یه چیزی نرسی ازش نمیگذری، الان دخترم خیلی چیزها رو ما براش فراهم میکنیم که رسیدن به همه چیز براش باور پذیر باشه، امروز هر دقیقه میگفت کی میریم آمریکا از این بلوبری و تمشک ها بخوریم
خوب بریم سراغ زیبایی های این فایل
اولین مورد زیبا، بگ گراند زیبای فایل با تصویر خانم شایسته عزیزم که عاشقشم، بهترین الگو برای ما خانم های سایت که ما هم میتونیم مثل ایشون بهترین و ارزشمند ترین انسان روی زمین خداوند باشیم
زیبایی بعدی خونه زیبایی بهشتی که کلی دلمون براش تنگ شده بود، چقدر همه جا تمیز و براقه، انرژی مثبته خونه از توی فایل مشخصه، خونه واقعا چیدمان زیبایی داره،
همه جا چوبی و قهوه ای براق با پنجره بزرگ و سفید، ویو دریاچه و درختان سر سبز از پنجره، مبل های چرمی سفید و قهوه ای با کیفیت، تلویزیون هیولا، کلاه پشمی سوغات سفر به دور آمریکا که به دیوار زدید، فرش سفید روشن و زیبا، من عاشق رنگ روشن برای خونه هستم خونه خیلی دلباز میشه، اینه های زیبایی که توی خونه به کار بردید هم روبه رو آشپزخونه هم بالای میز کار هم توی هال، کانتر آشپزخونه هم خیلی براق و نو و برنیو هست، نظم عالی وسایل آشپزخونه، ماگ های خوشگل، دستگاه اسپرسو عالی، یخچال تمیز و براق، همه چی بینظیره، و کلمن خوب و جا دار و بزرگ که برای مهمانی خیلی کاربردیه، ظرف های چوبی برای سرو غذا عالیه، چقدر شما با سلیقه هستید عجب ترکیب غذاها و رنگ هایی واقعا بینظیره، اینقدر شما حرفه ای دیزاین کردید شبیه کسانی که میرند سفره آرایی و میز آرایی عمل کردید واقعا تحسینتون میکنم خیلی عالیه، راستی رومیزیتون خیلی خوشگله با اون عکس زیبایی مرغ و خروس ها من عاشقش شدم چقدر ایده جالبی تا حالا از این چیزها ندیدم، واقعا خدا خیرتون بده با دیدن این فایل خیلی از خواسته های که تا حالا ندیدم در ما به وجود اومده که ما هم میخوایم داشته باشیم و تجربه کنیم، چقدر غذاها در کمال شیک و مجلسی بودن، خوشمزه و راحت تهیه شدند، به نظرم در خونه ای که عشق و لذت بیشتری در جریان هست در پشت صحنه اش یه خانم کد بانو مثل خانم شایسته جان حظور داره، که از همه نظر و همه جوره در همه ی زمینه ها حتی شغل هم بهترینه، من تا حالا همچین انسان با ارزشی ندیدم، آن شالله ما هم بتونیم از ایشون الگو بگیرم و یه زندگی رویایی و زیبا برای خودمون و عزیزانمون بسازیم، شما در کمال راحتی و آسان گرفتن برای خودتون، برای مهمان ها هم ارزش قائل بودید و مطابق با سلیقه و ذائقه آنها، چیزی رو که دوست داشتند آماده کردید، موقعی که استاد داشتند بیرون خونه رو میشستند،یاد حرف آدم های قدیم افتادم که میگفتن هر کس خونه را آب و جارو کنه براش مهمون میاد
و اما زیبایی های این فایل، دوتا عزیز که یکیشون، استاد خوش قیافه و جوان و زیبایم و یکی خانم شایسته جانم، که این لباس لیمویی زیبا خیلی بهشون میاد، چقدر جذاب و زیبا شدند، چقدر موهاشون خوشگله، چقدر چهره شاداب و با آرامشی دارند اصلا از چهره شون، آرامش و لذت بیداد میکنه،
میگن ظاهر انسان خبر از حال دل ادم میده همینه، معلومه خانم شایسته یه روح پاک و آرام داره که چهره اش اینقدر نورانی شده،
خوب بریم سراغ تمرین های این فایل که بنظرم از اون پاشنه های آشیل منه که باید خیلی روش کار کنم
1. چه درس هایی از این فایل گرفتم؟ من اعتراف میکنم که یه انسانی هستم که به شدت به دنبال تعریف و تمجید دیگران از خودم هستم، همش میخوام دیگران رو خوشحال کنم و یه کاری برای دیگران کنم و شاید اون طرف هم خیلی خوشحال بشه و لذت ببره ولی خودم اصلا لذت نبردم چون کلی اذیت شدم و خودم رو خسته کردم، مثلا در حوضه آشپزی خیلی خودم رو خسته میکنم تا بقیه از دستپختم تعریف کنند و به به و چه چه کنند با اینکه یه وقت های از شدت کار کردن برای مهمانداری، دست هایم بی حس میشد ولی باز به کار کردن ادامه میدادم
از این فایل چی یاد گرفتم باید بگم که اگه میخوام بقیه رو خوشحال کنم فقط راهش پختن غذا نیست، با هر چیز دیگه میشه دیگران رو خوشحال کرد، به قول استاد غذاهای خوشمزه در همه جا حتی رستوران ها هم هست، یکی دیگه از مواردی که یاد گرفتم، اگه میخوام مهمانم لذت ببره باید من شاد و سر حال باشم ولی اگه اینقدر کار کنم و خودم رو خسته کنم، زمانی که مهمون ها اومدن دیگه نای حرف زدن با مهمون ندارم و اخم هام توی هم رفته از بس خسته هستم، و مهمون هم اینطوری معذب میشه و کمتر پیش ما میاد، در کل ترجیح میده دوستی با ما رو کنار بزاره چون احترام خیلی مهم تر از خوردن غذا های خاص در مهمونیه، درس های که از خانم شایسته جانم یاد گرفتم که مطابق میل مهمان هام تنقلات و چیزهای با کیفیت تهیه کنم و خدا رو شکر بخاطر گسترش کارها در جهان همه جور کاری به وجود اومده و هر کس با یه ایده ای غذایی و یا تنقلاتی را به فروش میرسونه، ما هم میتونیم در میان این همه تنوع، چیزهای سالم و خوشمزه و با کیفیت آماده کنیم، هم مهمان لذت میبره از غذایی که مطابق میلش هست و با کیفیت و خوشمزه درست شده و هم ما راحت تر بودیم و لذت و شادی بیشتری داریم و میتونیم در این مهمونی برای خودمون هم غذاهایی که دوست داریم به صورت آماده تهیه کنیم و اون روز فقط روز تفریح و لذت مون باشه،
پس درس های که گرفتم این برای ارزسمند دانستن خودم نیاز به اثبات خودم به دیگران از راه آشپزی سخت و پذیرایی پیچیده نیست، میتونم در کمال راحتی و با ذکاوت و خلاقیت خودم، بهترین میز را آماده کنم و هم مهمان لذت میبره و هم خودم، به نظرم غذای با کیفیت و مطابق میل هر کی در روی میز موجب لذت بیشتر میشه،
فکرش کن اگه بخوابم مثلا برای این 30 نفر با هر ذائقه ای بخوایم غذایی تهیه کنیم باید یک هفته زمان بزاریم بعد هم چون رسیدگی به این هم غذا سخته در نتیجه هیچ کدوم اون طعمی که میخوایم درست نمیشه، من توی این زمینه مهمون داری اینقدر با تجربه شدم که اینقدر حرف توی سرم میچرخه که نمیدونم چطور بنویسمشون، من از زمانی که بچه بودم و یادم میاد همیشه 50 تا 50 تا مهمون داشتیم، الان هم با اینکه ازدواج کردم ولی تا 5 سال پیش مهمون سالی یه بار خونمون نمیومد ولی توی این 8 ماه که به خونه جدید اومدیم از بس حس و انرژی مثبتی داره خونمون، 8 بار شاید بیشتر مهمون داشتیم
2. چه ایده های گرفتم که در مهمانی بعدی ام استفاده کنم؟ سعی میکنم تا جایی که میتونم غذاهای سالم و آماده تهیه کنم، یا اگه نشد از رستوران غذا سفارش بدم، خلاصه که میخوام دفعه بعد کمتر آشپزی کنم و روزم را با شادی و بدون خستگی بگذرونم
2. اگه بعد از صرف غذا، مهمون خواست کمکم کنه قبول کنم، مثلا وقتی مهمون میومد خونمون میخواست ظرف بشوره من نمیزاشتم، از یه طرف این حس داشتم که وقتی خودم میرم مهمونی دوست ندارم وقتم رو برای ظرف شستن بزارم، بخاطر همین به مهمونم میگم نمیخواد ظرف بشوری، چند ساعت بیشتر پیش هم نیستیم بیا حرف بزنیم
حالا این ایده از خانم شایسته یاد گرفتم هم زمان که داریم ظرف میشوریم و آشپزخونه رو مرتب میکنیم حرف بزنیم، حتما که نباید بشینیم و حرف بزنیم
و یه چیز دیگه هم توی ذهنم بود گفتم اگه مهمون اومد خونم و ظرف شست موقعی که من رفتم خونشون باید ظرف بشورم، و این ظرف شستن توی مهمونی برام لذت نداره، تصمیم گرفتم هر مهمونی اومد خونمون اگه خیلی اسرار کرد کمک کنه قبول کنم، ولی مثلا خودم که میرم مهمونی اگه دوست ندارم ظرف بشورم اشکال نداره در کارهای دیگه مثل جمع کردن وسایل پذیرایی کمکش کنم
3. چه ایده ای دارم که مهمانی از این راحت تر و لذت بخش تر باشه؟ به نظرم مثلا توی یه کلمن بزرگ شیشه ای میشه آبمیوه طبیعی ریخت و هر کی خواست توی لیوان یک بار مصرف برای خودش آبمیوه بریزه،
برای چایی هم که توی فلاسک بزرگ چایی درست کنید و هر کی میخواد برای خودش چایی بریزه هم چایی سیاه با هل میشه درست کرد و هم چایی میوه ای ، در کنار چایی برای اون هایی که چیز شیرین میخورند، یه چیز شیرین و سالم انتخاب کنید مثل کشمش یا مویز یا انجیر خشک بزارید،
مثلا همین دیروز عصرخونه بابامینا مهمون داشتند، من کمک مامانم بودم براشون هندونه با خربزه آماده کردم الان که تابستونه برای پذیرایی مهمونی خوبه، نوشیدنی البالو با تخمه، نون های شیرین اماده با دسر خوشمزه و آسون شبیه بستنی زعفرونی آماده کردم و پذیرایی کردیم، با اینکه وسایل پذیرایی راحت بود، ولی ظرف شستم خیلی اذیتم کرد چون برای مهمونی عصر مهمان ها کمک نمیکنند و تمام کارها بر عهده خودم بود، باید یاد بگیرم از ظرف یکبار مصرف استفاده کنیم چون باید برای بدن خودم احترام قائل بشم و خسته اش نکنم، چون این بدن که به من سلامتی داده و همیشه به من خدمت میکنه من هم باید مراقبش باشم و بیش از حد توانایی اش ازش کار نکشم،
امیدوار که همیشه این سایت الهی برقرار باشه و من بیشتر از برکت های این سایت با آموزش های استاد عزیز و خانم شایسته عزیزم و کامنت دوستان استفاده کنم
سلام استاد عزیزم خانم شایسته ی گلم وهمفرکانسیهای نازنین
چقدر این فایلتون بی نظیر بود همانند همه ی فایلها
به که چقدر حس خوب وعالی بهمون داد وچقدر ساده گرفتن را زیبا برامون گفتید
من همیشه برام سوال بود آخه چرا قدیما رفت وآمد اینقدر زیاد بود ولی الان نه
من الان 46 سالمه ویادم میاد قبلا که توی زادگاهم یعنی شهرکرد چهارمحال وبختیاری زندگی میکردیم البته الان اصفهانیم
توی چهارمحال که زمستانهای بسیار سردی داشت ولی یادمه شبها برای شب نشینی با پدر ومادر وخواهر وبرادرم میرفتیم بیرون بااینکه ماشین داشتیم ولی پیاده راه میافتادیم وچقدر باصفا بود کوچه ها پر از برف ومردم حتی وقتی برق قطع بود فانوس به دست دسته جمعی میرفتن مهمونی
همه چی خیلی ساده گاهی اوقات دور هم یه آبگوشت یا غذاهای بسیار ساده اما پرازصفا وعشق من همیشه به اطرافیانم میگفتم بابا بیاید ساده بگیریم مثل اون زمان که کودک بودم
اما متاسفانه خیلی ها قبول که نمیکردن تازه مسخره هم میکردن که واه سالی یک بار یا دوباره مهمونی چراباید ساده باشه وهر چه میگفتم که ساده گرفتن برابر است با رفت وآمد بیشتر ولی همه بهم میگفتن صمیمیتها کم شده
گرفتاریها زیاد شده دیگه کسی به فکر کسی نیست وهر کی به فکر خودشه اما من باور نمیکردم تا اینکه شما استاد گرامی باز هم در مورد این مساله صحبت کردید ومن فهمیدم که میشود آره میشود به این روش هم زندگی کرد
مردهای ایرانی معمولا به همسرشان میگویند غذا را زیاد درست کن آبرومون کم وزیاد نشه آخه مگه آبرو توی کمو زیاد شدن غذاست وچقدر خودشون را به آب وآتش میزنن حتی قرض میگیرن تا بتونن یک مهمانی راه بیاندازن مهمانی که بوی چشم وهمچشمی میده
حتما باید ظرف وظروف جدید وآنچنانی تهیه کنن حتی خیلی ها قرض میگیرن وخلاصه مدام درگیر اینجور مسائل
استاد ممنونم ازتون که چقدر عالی بهمون مهارتهای زندگی را آموزش میدید
من تصمیم گرفتم از این به بعد آسون بگیرم وعمل کنم بر آنچه شما گفتیدممنونم ازتون که هستید
سلام و عرض ادب
استاد جان اصن تو ذهن من دقیقا همین اشتباه بود که شما گفتین که من فلانی رو دعوت کنم کلی ازش پذیرایی انچنانی کنم و این یعنی لذت بردن از مهمونی و این یعنی احترام گذاشتن به مهمونت!
واقعا هم وقتی مهمونی رو به خودت سخت میگیری هیچ تجربه ای ازش کسب نمیکنی اون مهمونه هم فقط میگه اقا من هر چی زودتر برم تابیشتر اسباب زحمت نشدم واسشون و یه جورایی فرار میکنه همینطور هم واسه خود منم پیش اومده که فرار کردم طوری که وقتی اومدم بیرون خونه طرف انگار از تو قفس اومدم بیرون حس سبکی داشتم و بعدشم تفسیر مهمونی که دیدی فلانی چیکار کرده بود و فلان شد
مطمنا که بقیه بچه هام اینطور مهمونی رفتن تجربه منو داشتن!
استاد این سخت گرفتنه یه وجه مالی هم داره که انچنانی مهمانی دادن خرج انچنانی هم داره که من بارها و بارها حتی وقتی که تو شرایط مالی خوبی نبودم تجربش کردم
البته هنوزم با اینکه رو عزت نفسم و خودارزشیم دارم کار میکنم ته ذهنم یه مقدار هست که مهمونی گرفتن و میزبان بودن رو واسه خودم سخت میگیرم و این باور رو دارم که من باید بهترین خودم رو تو مهمونی ارائه بدم حالا این بهترینه از نظر من چی بوده و البته هست یعنی همون تعارفات ایرانی و غذاهای خوشمزه و جور وا جور تا خوش مشرب بودن و بگو بخند گرفته تا جایی که علاوه بر غذاهای باب دل مهمانم حرفهایی رو هم بزنم که مهمانم خوشش بیاد که بگه اره تو راست میگی حتی حرفهایی که برا خودم خط قرمزشون کردم که ورود نکنم بهشون مثل مسایل سیاسی!
ولی یه جورایی دنبال تایید دیگران بودم تا راحتی خودم و به خودم اونقدر تو مهمونی سخت میگیرم که به قول شما حتی نمیشه همیشه مهمون داشته باشم اینقدر بهم سخت میگذره و در سالش به چند تا مهمونی نمیرسم!
اینم بگم که در مورد مهمونی رفتن هم همینطورم که اگه همونجوری که خودم سفره انچنانی باید بچینم و اخلاق و رفتارم باید باب میل مهمانم باشه انتظار دارم که میزبان منم همین کارارو واسه من بکنه که اگه غیر از باشه شاکی میشم و به عنوان بی احترامی به خودم میدونمش ! وای بحال اون مهمونی که قبلا من دعوتش کرده باشم که دیگه هیچی…
خداروشکر که هدایت شدم به آسون گرفتن تا اسون شدن
اتفاقا همین سال گذشته هم برام پیش اومد و کلی ناراحت شدم که چرا فلانی من این همه براش وقت و انرژی گذاشتم و احترام گذاشتم بهش و حالا که نوبت اون شد اینقدر ساده و سبک گرفته همه چیو و به من احترام نزاشته !!
استاد من تو خانواده ای بزرگ شدم که مهمونی دادن ومهمون داشتن جزیی از روزمرگی خانواده بود واسه همین توی این سبک مهمونی همه چی تموم دادن و سختی دادن به خودم استادم یعنی هر کسی که خونه من اومده دقیقا متوجه شده که این سفره کار چند ساعت کار نیست و کلی وقت و انرژی و هزینه خورده تا شده این !
و این سبک مهمونی دادنه همونطور که گفتم عادت خانواده ای بود که من توش بزرگ شدم و هر چی هم اون مهمان غریبه تر میبود و رودروایسی بیشتر تجملات و سختی کشیدنه بیشتر و همون فرمونم اومدم تو زندگی مشترک خودم بعد از اینکه ازدواج کردم و به قولی تشکیل خانواده دادم!
وبعدا که اگاهتر شدم به لطف آشنایی با شما استاد عزیز و خرید دوره عزت نفس وقتی رجوع کردم به اون روز مهمونی دیدم که من به خودم سخت گرفتم چون من باورهای نامناسبی توی عزت نفسم دارم من دنبال ارزشمندی بیرون خودم گشتم نه درون خودم من دنبال تایید دیگران بودم من دلم میخواسته که بهم توجه کن بگم ماشالا دیدی چقدر مهمونی توپی داد دمش گرم و این داستانا و من تو اینجور خانواده ای بزرگ شدم وگرنه طبیعی مهمونی همونه که اون بنده خدا منو دعوت کرد نه ظرف انچنانی درکار بود نه غذاها و دسرهای رنگانگ همونچیزی که واسه خونه خودش بود رو چار قلم بیشترش کرد واسه ما و مشکل مالی هم نداشت بگم منبع مالی نداشت اتفاقا درامدش همونموقع از الان من بیشتر بود و تو همون روزها هم اتفاقی مهمان شدم خونه پدری اون شخص و دیدم اونجام همینطوره اونام راحتن و سختی کشیدن و تجملاتی درکار نبود ولی در عین حال توی دوتاشون به طرز عجیبی احساس راحتی داشتم پس فهمیدم دنبال ایراد تو اونا نگردم منم که باید دیدگاهم رو تغییر بدم منم که نیاز به تایید دیگران دارم و عوامل بیرونی رو دخیل میدونم توی ارزشمندی منم که دنبال تایید دیگرانم منم که شرک دارم !
وظیفه من و شما نیست که به مهمون خوش بگذره وچقدر این جمله درسته و من در مقابلش مقاومت دارم
انشالا که خداوند هدایتگرم باشه بتونم طوری عزت نفسم رو بسازم و رو خودم کار کنم که منم مثل شما و اون بنده خدا نه تنها راحت مهمونی بدم بلکه بتونم جمعها و دور همی های بیشتری رو توی روابطم تجربه کنم و ازشون لذت ببرم درحالی که بقیه هم از کنار من بودن لذت ببرن
استاد جان سپاس گزارم از اینکه اینقدر دقیق و درست به قوانینی که اموزش میدین عمل میکنین و بهترین نمونه و مثال هستین برای همه ما که مسیر درست رو بشناسیم
واقعا که عزت نفس اساسی ترین موضوعی هست که من و ما باید همیشه روش کار کنیم و این کار کردن انتهایی نداره!
سپاس گزارم استاد عزیزم
سلام به به به به سلام سلام به همگی میبینم که جمتون جمه ممنون کمه دست مریزاد خانم شایسته عزیز چقدر ساده و شیک وباکیفیت.
خیلی لذت بردم خدایش خیلی یعنی آنقدر راحتی وساده گرفتن خیلی عالیه بخدا
از نوشیدنی های بسیار ساده و خیلی هم آسان.
از یک بار مصرف های که اصلا اسمشون یک بار مصرفه خدایش اصلا انگار اهنن خخخخخخخخ
چقدر زیبا و عالی وخوش گذرونی خودمم احساس میکردم اونجا
چقدر لذت بردم از اینکه شیرجه میزدید تو آب چقدر عالیه بخدا من که کیف کردم
از اون طرف وسایل های تویه آب که دیگه با تمام سادگیشون محشره
باران نعمت خداوند که به درخواست شما پاسخ داد که دیگه دیوانه کنندس
استاد خیلی به فکر فرو رفتم یه شاخه های تو فکرم فرو رفت آخه مگه میشه یه آدم بگه بخداوند امروز هوا خوب باشه وابری باشه و آنقدر زیبا وعالی هوا ابری بشه و یارانم بیاد ..
دوباره به خودم اومدم،(احساس لیاقت ) اره واقعا همینه احساس لیاقت خیلی مهمه این همه تو دوره 12قدم استاد حرف زدن در موردش چقدر این احساس لیاقت مهمه تا جای احساسش کنی بعد از خدا درخواست کنی که امروز هوا ابری بشه
آنقدر خدارو باور داشته باشی.
1.چه درس های از این فایل گرفتی؟
درسهای که تو این فایل هست
داستان خلاف زندگی 99درصد از دورو بریام هستن
چقدر میبینم که سختی متحمل میشن دیگران و خود من هم اینجوریم تنها مسئله ای که تو یک مهمونی ها بهش توجه میکنن و بزرگش میکنن فقط فقط چی رو سفره بود سالادش چند نو غذا داشت چی آورده بودن وکلی کنجکاوی. های دیگه که از یکدیگر میپرسن ولی توی این فایل به من یاد داد که اولا بارها و بارها این فایل و نگاه کنم ونکته برداری کنم دوما سخت. نگیرم ب خودم وقتی مهمون میاد راحت و ساده باشم .
چون اکثر کارها ب دست همسر عزیزم درست میشه اما بدون بحث کردن میخوام در وجود خودم سادگی رو شروع کنم نه فقط در مهمونی در تمام جنبه ها .
2راحت تر ولذت بخش تر.
یک بار مصرف ها برام خیلی ایده خوبی چون در 99درصد مواقع که پیش میاد در مهمونی ها همه دارن زجر میکشن البته بنده خدا زنها.
ولی این ایده خیلی عالیه بنظرم
و غذاهای ساده که تاجایی که بتونم ب همسرم بگم
و تعارف کردن رو بذارم کنار
خیلی خودم زجر کشیدم از این بحث وخیلی هم به دیگران تعارف میکنم که حتما کمش خواهم کرد
3.پیشنهاد .
تو خانه پدرم بدلیل مشکلات مالی 99درصد غذا ها ساده هست
جدا از شرایط مالی واقعا مادرم هم خیلی ساده میگیره. وزیاد گیرنمیده به اینکه کی چی. درست کرد چی درست نکرد
بهمین دلیل 99درصد فامیلامون میان خونه پدرم کم تر میرن خونه عموم
این سادگی خیلی. کارها رو انجام. میده واقعا لذت بخش هم هست حتما سادگی رو در نظر بگیرم
اول هم حتما ب خودم میگم
تعارف کردن رو بذاریم کنار
و اینکه بخواهیم که دیگران ومهمونامون بهشون خوش بگذره.
استاد عاشقتم با این نکته طلای ها ت بخدا که دیوانه کنندس
من. از جای که این دنیارو فهمیدم
این باور بسیار غلط رو داشتم که مسئول خوش گذرونی مهمونا هستم بخدا قسم کلی هزینه کردم کلی خودم رو تودردسر انداختم کلی سر درد بیا برو داشتم
تا اینکه مهمونی که میاد خونمون بهش خوش بگذره اکثر وقتا هم نگذشته
تازه وقتی هم میرفتم مهمونی. بازم اینو از صاحب خونه ها انتظار داشتم
چقدر باوره غلطیه وچقدر تو با گفتن ش استاد من رو روشن کردی که. واقعا من مسئول نیستم
هیچ کس هم مسئول نیست
اگه اینا تغییر کنند زندگی بهش میشه ب خدا
عاشقتم استاد بی نهایت تحسینت میکنم
سلام استاد عزیز
مریم شایسته شایسته شایسته (بر هر نعمت الهی)
استاد فایلتون خیلی خوب بود واقعا لذت بردم کیف کردم اصلا روحیه مو عوض کرد چه دیدگاه و افکار جذابی دوباره تو همین فایل بود که میشه چه قدر راحت مهمونی گرفت و لذت برد
در کل تو دوره 12 قدم قدم 10 جلسه 2 فایل ستاره قطبی خیلی خوب گفتی استاد تعجب نمیکنید که من هر اتفاقی میفته شرایط من خوبه و بهتر میشه هر چی میگذره داره شرایطم بهتر میشه هر چی و هر چی بشه من حالم خوبه و اتفاقات عالی ای میفته برام
چون قوانین ثابته و من عمل میکنم
استاد همینه
شما چیز هایی و دریافت کردید و میکنید که دارید عمل میکنید
من واقعا هیچ وقت ندیدم حداقل شخصی با این شرایط تو فیلم های تخیلی ام نیست
خانواده خوب
دوستان خوب
فضای لاکچری
طبیعت زیبا
دریاچه
امکانات به روز
دوستانی از چندین ملیت
و چنین حس و حالی
انشالله یه روزی من و همسرمم ام تو همون جمع های دعوت شده از شما باشیم
به نام خدای مهربان
وای استاد این فایل من دیونه کرد خیلی جلوی خودم گرفتم تا اخر ببینم بعد کامنت بزارم بس حرف داشتم بگم خوب دوست داشتم این صحبت ها بگم مخصوصا برای خودم تکرار بشه و درس بگیرم از گذشته و شما استاد جان
ما هروقت مهمانی داریم بس که کار داریم بس که خرید میریم بس که تدارک میبنم که چی درست کنیم که اون مهمان ها نخورده باشن یا تکراری نباشه واقعا خسته کلافه میشم یعنی استاد ما قشنگ قبل ار اینکه مهمان بیاد در حدی بی جون ناتوان میشیم که میگیم خدایا یک ساعت دو ساعت فقط دیر بیان که ما نفسی تازه کنیم در این حد خسته میشیم و بی جون وای استاو سر ظرف یک بار مصرف که نگین من خودم کشتم تا خانواده قبول کنن فقط سر سفره لیوان یک بار مصرف باشه اونم با کلی تلاش صحبت و به قول شما نطرشون اینه که زشته درست نیست مهمان چی میگه یا بهشون برمیخوره و جالبه من تازه با این فایل فهمیدم ما مهمانی نمیدیم که دور هم باشیم خوش باشیم ما مهمانی میدیم به رخ بکشیم هنر سلیقه غذاهای جدید ظرف های جدید و..
ما بیشتر از اینکه لذت ببریم از مهمانی خودم زجر میدیم چون مهمانی تمام بشه یک عالمه ظرف وسیله غذا باقی مونده که حالا باید جمع و شسته بشن واقعا چه لذتی داره یا جای اینکه توی مهمانی مشغول صحبت خوش گذرونی باشی همش مشغول پذیرایی کردنی
البته استاد من اعتراف میکنم خودم بسیار ادم تجملاتی هستم و حتی خانواده نخوان کلی تدارک ببین من میگم باید انجام بدیم چرا؟ مهمان نگه سلیقه نداشتن نگه نتونستن چهار مدل غذا درست کنن بشینن پشن سرمون بگن رفتیم خونه فلانی یه غذا گذاشت جلمون مگه نداریم ما و همه این افکار باعث میشه فشار به خودم خانواده بیارم واقعاسر هیچی سر اینکه چهار نفر بگن وای چقدر هنر داشت وای چه بلدن غذا درست کنن مگه هنر من توانایی من با چهار مدل غذا مشخش میشه
یا استاد مثلامیخوام دوستی کسی دعوت کنم اولش میشینم کلی برنام میچینم چی درست کنم چی نکنم وای الان پول ندارم هزار مدل چیز بزارم جلوش پس کنسله تا پول داشته باشم تفریح شادی خوش گذرونی سر تجملات میندارم عقب اخ استاد همیشه فکر میکردم خانوادم تقصری دارن تو این تجملات ولی ن مقصر اصلی منم من خودم بیشتر دامن میزنم من خودم بدترم و حداقل میتونم جلو دوستام این کارا نکنم و از یه جای کوچیک شروع کنم
مریم جان وقتی شما گفتی خیلی وقتها شده مهمان امده و من کارام نکردم یا یکی از دوستانم افتادم برای بار اول رفتم خونشون خیلی راحت بهم گفت بیا تو اشپرخونه کنارم تا کارام کنم و حتی بهش گفتم کمک میخوای و خیلی راحت گفت اره باهم کلی کار انجام دادین و واقعا کلیم خوش گذشت بهم لذت بردم درصورتی که من خودم مهمان بگه یه لیوان بردارم میگه ن زشته خودم انجام میدم مهم نیست کمر من میکشته بس کار میکنم مهم اینه مهمان کار نکنه که چی واقعا
واقعا خداروشکر میکنم از وقتی مهاجرت کردم کرح استاد میبنم که چقدر راحت میگرن مهمانی کارا و الان با دیدن این فیلم گفتم خدایا شکرت من جایی هستم که ادمهاش اکثرا این شکلن من میتونم خیلی راحت این عادت رفتاد کنار بزارم و لذت بیشتری ببرم از زندگی کارام و مهمانی دادن
استاد واقعا نکته طلایی گفتین مهمان باید خودش خودش سرگرم کنه چقدر استرس فکر این داریم که وای نکنه حوصلش سر بره نکنه من باید کلی تدارک بازی هم میدیدم و این چیزا واقعا دیدم شما چقدر راحت میگرین همه چیر و لذت بردم از این همه سادگی و زیبایی مهمانی دادن هاتون واقعا کیف کردم و گفتم باید منم شروع کنم چقدر به خودم زندگی سخت بگیرم که چی دیگران چه فکری میکنن که دیگران میشنین همه جا بگن نیلوفر کد بانو بود یا نبود مگه مهمه اصلا چه اهمیتی داره و اخ استاد چقدر ما بعضی از ادمها قل رنجیر میکنیم به خودمون مثلا یکی از فامیل های ما به شدت تجملاتی و اهل به رخ کشیدن و ما واقعا لذت خاصی نمیریم باشون باشیم ولی ن فامیله باید هر طور شده باشون باشیم و چون اونا اهل تجملات هستن پس باید بهترین ظرف بهترین غذا بزاریم جلشون که چی بشه واقعا باید ول کرد ادمها موقعیتی که اذیتی و لذت نمیری به درک که اون ادم با تیپ زندگی من حال نمیکنه جهان کسی میاره که با من جور باشه و من همین طوری قبول کنه و با من لذت ببره من مهمانی زیادی رفتم و بدون شک بهترین مهمانی ها اونایی بود که اصلا تجملاتی نبود راحت بود خودت بلند میشدی کار میکردی غذا سرو میکردی و از این مدل کار ها واقعا احساس لذت داشتم اون مواقع به قول شما ولی مهمانی میرفتم هزار مدل چیز داشت همش اونجاهم فکر میکنی وای من چقدر باید هزینه زحمت بکشم اصلا چی درست کنم وای حتی دیگه از اون مهمانیم لذت نمیبری چون فکر اینده میری و برام یه چیزی جالب بود ما کلی هزینه میکنیم انواع ظرف ها جدیدترین مدل وسایل میخریم هزار یک مدل مواد غذایی میگیریم خوب واقعا هزینه ظرف یک بار مصرف یا غذا اماده کمتر نیست دیگه هزینه اب برق نمیدی برای شت شو و ساعت ها وای نمیستی ظرف بشور بنظرم این بها دادن ارزش داره و وقتی دقت کنی میفهمی شاید همه نظر ن تنها بهتره کم هزینه ترم شاید باشه وقتی ظرق میوه خوشگل شما دیدم گفتم خدایا ما کیلو کیلو انواع میوه ها میخریم ظرف به چه بزرگی میچینم برای 10 نفر واقعا که چی که بگن وای چه دست دل بازن برامون 10 کیلو میوه گذاشتن واقعا چه چیز هایی ملاک ارزش خودمون قرار دادیم واقعا استاد بهترین الگو بود این فیلم بی نهایت لذت بردم از این همه چیزای رنگ رنگی خوشگل خوشمزه و درجه یک بی نهایت تحسینون میکنم برای این همه ثروت و ازادی مالی و مکانی که میتونید مرتب این همه ادم مهمان کنید و مهمانی برید واقعا نوش جونتون این همه چیزای عالی نوش جونتون این بهتش قشنگی که توش زندگی میکنید شما لایق این همه چیر عالی هستین
به نام رب!
بازم بحث شیرین و مهم عزت نفس))!
چقدر برامون مهمه که خودمون راحت باشیم و ساده مهمونی بگیریم؟!
راستش هنوز خودم به سنی نرسیدم که خودم مهونی بدم ولی تجربیات اطرافیانم رو دیدم)!
مامانم قبلا خیلی خودشو اذیت میکرد و قبل از مهمونی چند روز قبل باید فقط برنامه ریزی میکرد و صبح زود شروع میکرد(فقط زجر آور و خستگی))!
و الان که سادگی رو از شما یاد گرفتیم و عزت نفسمون رفته بالاتر ،بیشتر برای خودمون ارزش قائلیم و خودمون رو برای نظر دیگران زجر نمیدیم و همه چیز رو سعی میکنم راحت بگیریم و هربار راحت تر!
با همون چیز هایی که هست و همون شکلی که خودمون غذا میخوریم و توی همون بشقاب ها و ظرف ها))!
اصلا وقتی انقدر سخت میگیری و چندین نوع غذا آماده میکنی ، خود طرف هم خیلی معذب میشه و خیلی سخت دیگه خونش میره ولی برعکس کسی که خیلی راحت میگیره ، بقیه هم خیلی باهاش راحتن و بیشتر دوست دارن دوباره برن خونش!
من دوست دارم هم خودم لذت ببرم و هم مهمون ها، نمیخوام به خاطر بقیه حتی یه لحظه هم سختی بکشم!
ولی بعضی موقع ها خیلی به خودمون سختی میدیم که به مهمون هم خوش بگذره چون یادمون میره که نمیتونیم بقیه رو تغییر بدیم و ما مسئول خوشحالی و حس خوب و لذت بردن بقیه نیستیم و دوست داریم به بقیه هم اندازه ما خوش بگذره وقتی که خودش نمیخواد!
وظیفه ما نیست که به اونا خوش بگذره ، وظیفه خودشونه که به خودشون خوش بگذره!!
و مهم نیست مهمونی چطوری باشه و چقدر تجملاتی باشه ، مهم احساس خوب و لذت بردن از مهمونیه!
میزبان هم قراره لذت ببره با مهموناش!
و چند تا از نمونه های حل مسلئه یکیش اون سفلون خیلی کاربردی و باحال بود که واقعا کار رو راحت کرده و
دوم اینکه مسئله مهمونی گرفتن رو خیلی راحت کردید و همینطور مسئله ظرف شستن شدن رو با ظرف یکبار مصرف حل کردید،،
و همینطور نوشیدنی ها!
من که خیلی خیلی از خوراکی هایی که آماده کردید لذت بردم و برای خودمم همیشه همینطور خوراکی های سالم و طبق قانون سلامتی آماده میکنم و هربار با خلاقیت جدید و به راحترین شکل!
خیلی خوبههه که توی زمان صرف جویی میشه و ساعت ها غذا درست کردن به راحتی حل میشه!
چقدر لذت بردن از پرودایس و مهونی تون!
چقدر دلم برای دوستاتون و منظره بهشتی پرودایس تنگ شده بود و در و دیوار ها و عنکبوت ها..!
و از اجابت خواسته ی قشنگتون و اجابتگر قدرتمندی مثل خدا که فقط بخوای اون اجابت میکنی به شرط اینکه تو هم خدا رو اجابت کنی و توی فرکانس خوب باشی ، اون موقع است که توی فرکانس خوب کن فیکون میشه و میخواهی و میشوددد!
سریال های شما خیلی توی روحیه و شخصیت ام تاثیر داره و وقتی زیاد میبینم احساس میکنم منم مثل شما میشم و رفتار میکنم و شخصیت خیلی متفاوت تر و بهتر میشم !
چقدر آب فوقالعاده ای بودد،قشنگ حس کردم دما و لذت بردن ازش رو))!
و قسمت عنکبوت ها رو چندین بار با مامانم و برادرم هم دیدیم و کلی خندیدیم!!
خیلی خوبننن!
ولی نمیدونید از این فایل چه لذذذتی بردم، ممنون بابت فایل به این قشنگی و مهمی!
مرسییی رب مهربونم بابت پرودایس قشنگمون و آدم های فوقالعاده که سر راه زندگیم آوردی))!!
مریم بانوی نازنینم ممنون از تزئین و راهنمایی قشنگتون!!
و ممنون استاد قشنگم بابت درسی که بهمون دادید و همیشگی سادگی رو از شما یاد میگیریم و همه کار ها رو ساده تر میکنم که..
چطور از این راحت تر؟ساده تر؟کارا تر؟با کیفیت تر؟و…
( گفت آسان گیر بر خود کارها
که از روی طبع
سخت میگیرد جهان بر مردمان سختکوش)!
به یادگار ردپای عزیز))(◍•ᴗ•◍)*。
آیات 63 تا 65 سوره ی واقعه
سلام به همگی
امیدوارم جیباتون پر پول باشه
حال دلتون عالی باشه
و شکر گذاری لحظه به لحظه زندگی تون باشید
امشبم میخام به ایده ام عمل کنم و یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم
أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶٣﴾ أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ ﴿۶۵﴾
آیا هیچ درباره آنچه کشت میکنید اندیشیدهاید؟! (63) آیا شما آن را میرویانید یا ما میرویانیم؟! (64) هرگاه بخواهیم آن را مبدّل به کاه در هم کوبیده میکنیم که تعجّب کنید! (65)
این آیه رو خیلی دوس داشتم چون خیلی قشنگ اومده از یه تمثیل استفاده کرده
توی قرآن بارها اومده خدا گفته که مثلا به پیامبر میگه تو تیر ننداختی خدا بود که تیر انداخت
و خیلی ساده یه جورایی کارایی که ما فک میکنیم ما داریم انجام میدیم رو خدا به خودش نسبت میده
اینجا میشه ریز اینو برداشت کرد که وقتی که میگیم ما دست خداییم
فلاان مشتری دست خداس یعنی چه
من همیشه به خودم میگم که توی این دنیا فقط تو هستیو خدا
فقط و فقط تو هستیو خدا
اگه کسی باهات خوبه اون دست خداس در واقع خود خداست و یه جوابی به باورهای تو
اگه مشتری وجود داره و یه مشتری راضیه و بارها تا الان سفارش داده در واقع دست خداست
این اگه بره و تو روی باورهات کار کرده باشی خدا از یه دست دیگه برای تو اون مبلغو میرسونه
یاد اون دوستی میوفتم که اومد توی کلاب هاوس آنلاین شد و شروع کرد به صحبت کردن
دقیق داستانشو یادم نیس ولی یادم گفت شرکت من یه مشتری داشت اونم میخاس سو استفاده کنه دیگه از شرکت ما
منم با اینکه توی هزینه های شرکتم میموندم و با اینکه دوستام بهم گفتن نکن این کارو اونو ردش کردم رفت
و تا ردش کردم خدا یه مشتری دیگه رسوند که کلی بیش تر از اون قبلی بهم خیر رسوند
خیلی لذت بردم از داستان این دوستمون
و مصداق بارز اینجاس
آیه آخرش
اومده با یشا گفته اکه خدا در مشیتش باشه اون کشت شما رو تبدیل به کاه میکنه
برای من تا دلت بخاد پیش اومده که بیشتر از هرکس دیگه ای زمان گذاشتم کلی تلاش کردم یه سیستم رو راه انداختم و کلا بعدش یه جورایی رفته روی هوا
چرا
چون خدا با مشیتش با من رفتار میکنه
با قوانینش با من رفتار میکنه
نمیشه که من قوانین خدا رو نادیده بگیرم و انتظار داشته باشم تلاش های حتی گنده ام به ثمره بشینه
من همیشه مثال بابک بختیاری رو میزنم
بابک بختیاری مگه چی کار کرد اومد بستنی تقریبا َآب شده رو کرد توی لیوان یه نی گنده ام گذاشت وسطش و شد آیس پک
همین
کار خاص دیگه ای نکرد
یعنی چی
یعنی تلاش کوچیکش جواب داد
بعد همین ایده ی به نظر من مسخره
میره جلوتر به جایی میرسه که کلی میترکونه
و باعث میشه که آیس پک تبدیل بشه به برندی که ظرف مدت دو سال بشه جزو صد برند برتر کشور
این اصن عجیب و غریبه آآآ
یعنی من مادرم توی کار فرش دستبافه
فرش دستباف اصفهان رو متری تقریبا هفتصد دلار میخرن
و حتما هم باید جفت باشه
مثلا یه جفت نه متریش به پول الان در میاد حدود ششصد پنجاه میلیون تومن میشه تقریبا دوازه سیزده هزار دلار
حالا این فرش اگه اسم مثلا دردشتی اگه زیرش بخوره
دیگه 13 هزار دلار نمیخرنش اون موقع 80 هزار دلار میخرنش
یعنی تقریبا شش برابر
میشه به پول الان حدود چهار میلیارد تومن
با یه دونه اسسممم
یه دونه فرش که کیفیت بافتش اصلا و اصلا و اصلا به فرشها ما نمیرسه با یه برند شش برابر میشه قیمتش
حالا فک کن خدا لطف داشته به بابک بختیاری و دو ساله برندشو کرده جزو صد برند برتر کشور
ببین چ جوری میتونی ازش پول بسازه
از همون یه دونه
قبلا یه نفر میخاس برند بشه
باید صد سال قدمت داشت توی کارش
بابک بختیاری پونزده سال پیش تازه
اونم نه الان
کاری کرده که ظرف مدت دو سال
به لطف خدا برندش اینجوری بترکونه
اینا نشون میده که فرصتها هروز داره بیشتر میشه
و اگه از قوانین استفاده کنی میتونی پیشرفت کنی
اگه نکنی
زندگی کاملا میتونه مزخرف باشه
همونجوری که بابک بختیاری اینجوری آسمونو زمینو به هم دوخت
دمش گرم
خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس
دوستون دارم