ساختنِ عزت نفس در عمل - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

353 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهرداد یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 988 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته

    خداراشکر میکنم که با شما اشنا شدم تا بتونم خودمو بشناسم و زندگیمو خلق کنم

    استاد شما اعتماد به نفس منو زنده کردید .

    من کسی بودم که اصلا خودمو نمیشناختم .خیلی از درون خودمو سرزنش میکردم مخصوصا دوران مدرسه که ضعیف بودم و توی خانواده همیشه مقایسه میشدم و وقتی توی مدرسه ازم سوالی پرسیده میشد و بلد نبودم چقدر خودمو سرزنش میکردم که تو خنگی هیچی بلد نیست هر چه بهت بگن حقته و همش خرد کردن عزت نفس از درون .

    هیچ وقت نتونستم در دوران قبل از ازدواج با جنس مخالف ارتباط برقرار کنم

    هیچ وقت نتونستم توی جمعهای خودمونی حرف خودمو بزنم و همیشه میگفتم بقیه چی میگن یا بهم میخدن .

    هیچ وقت نتونستم برا خودم کار کنم و درامد داشته باشم .

    اوایل ازدواج نتونستم خودمو کنترل کنم و وابستگی شدید داشتم و چه ضربه های سنگینی توی رابطه خوردم

    واقعا عزت نفس بزرگترین پایه برای سختن زندگیه .

    خداراشکر به لطف الله مهربان که هدایتم کرد به این مسیر تونستم روی خودم کار کنم خودمو بشناسم و ضعفهام رو بشناسم و بدونم کجا مشکل دارم و فهمیدم پاشنه اشیلم همین عزت نفسه

    خداراشکر میکنم که بعد از یک سال کار کردن روی باورهام و هر روز دیدن فایلها و کامنت گذاشتن الان به لطف خدا شغل مورد علاقه خودمو دارم و اصلا حرف مردم برام مهم نیست که چه فکری در موردم میکنن یعنی به خودم گفتم اگر من پول احتیاج داشته باشم کسی بهم پول میده .اگر من مسافرت و لذت برن از دنیا رو بخام کسی بهم پول میده که برم لذت ببرم و دیدم نه کسی به من پول نمیده که من لذت ببرم پس کاری هم که میکنم برای لذت بردنه و ایجاد ثروت بی نهایت پس برام مهم نیست که بقیه چی درموردم میگن .

    هر روز رابطه عاشقانه ای با عزیز دلم دارم که لذت میبرم از این رابطه

    همیشه ذهنم رو کنترل میکنم که اتفاقات گذشته از باورهای گذشته است و الان میتونم با تغییر باورها و بهتر کردن عزت نفس این اتفاقات رو تغییر بدم به نفع خودم .

    الان خیلی توی ارتباطات .مهم نبودن حرف مردم .ایجاد کسبو کار برا خودم و کسب درامد.کنترل ذهن که همه برمیگرده به عزت نفس بهتر شدم اما خیلی جا دارم برای کار چون اون تمرینی که از خودمون توی جمع بگیم هم الان هم نمیتونم انجام بدم چون توی جمع حرف زدن که همه به من توجه کنن میترسم و باید این کارو انجام بدم چون پاشنه اشیلمه و از جمع خانوادگی و کوچیک باید شروع کنم تا ترسهام بریزه

    و اما شروع کسبو کار از صفر

    من خودم قبلا کارخونه میرفتم و یه پساندازی داشتم و از همون پول کم یه کم وسایل جزیی برای کار و یک اره برقی با امکانات کم خرید و نه چک دادم .فقط یه کم برای دستگاه اره پول کم اوردم اونم از بابام گرفتم که دو ماه بعدش دادم .

    من از صفر شروع کردم اما مطمئنم که به بالاترین نقطه توی کسبو کارم میرسم چون باید تکاملم رو طی کنم و درامدم کارم رو توسعه بدم

    خدراشکر که با استفاده از قوانین جهان هستی میتونم هر انچه که میخاهم رو بسازم

    در پناه الله یکتا شادو ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2978 روز

    بنام خالقی که مرا لایق وخالق زندگی ام آفرید

    سلام به استاد عزیزم ودوستان توحیدیم دراین مکان الهی

    روز شمار تحول زندگی من روز 77

    خداراسپاسگزارم که امروز هم به من فرصت اندیشیدن ونوشتن داد

    خداراسپاسگزارم که در مدار درک آگاهی‌های این فایل ارزشمند قرار گرفتم

    ساختن عزت نفس در عمل

    با اینکه آن فایل رو ندیدم میتونم درک کنم که آن دختر خانمها چقدر جسارت وشجاعت داشتند بدون اینکه نگران حرف مردم باشند واینکه بقیه به چه دیدی به آنها نگاه می‌کنند این کار را انجام دادند وبا غلبه بر ترسشون اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردند برای قدمهای بزرگتر

    همانطور که شما فرمودید عزت نفس کلید همه موفقیت هاست وقتی من عزت نفس داشته باشم دیگه نظر بقیه برام مهم نیست ، نگران قضاوت دیگران نیستم میتونم براحتی در جمع حرفم را بزنم

    وقتی انسان وارد دل ترسهاش بشه واقعا هیچ چیز نیست که ترسناک باشه

    تعهد دادن وعمل به تعهدی که به خود دادیم که آنچه که باید در وجودم را تغییر بدهم را تغییر بدم وبارها وبارها این کار را تکرار کنم تا ترسام از بین بره وتواناییهام همین جوری بهتر وبهتر بشه

    خیلی مهم هست که بدونیم ما چه ترسهایی داریم وبصورت واقعی بریم تو دل ترسهامون نه فقط بصورت حرف باشه اینکه بگوییم من میتونم با اینکه بریم انجامش بدیم تفاوت زیادی دارد

    خیلی خوب هست که بریم تو دل ترسهامون، قدم برداریم

    مثل تمرین تبلیغ آگاهی بازرگانی که شاید به ظاهر تمرین ساده ای بیاد ولی وقتی بخوای انجامش بدیم متوجه میشیم که چقدر ذهنم مقاومت داره به انجام دادنش

    اگر من بخوام متفاوت از بقیه نتیجه بگیرم بایدمتفاوت از بقیه عمل کنم

    بایدبرم تو دل ترسها ،حرکت کنم تا شخصیتم عوض نشه نتایج تغییر نمیکنه ،آنچه که ما رو میترسونه توهم هست ووقتی واردش میشیم می‌بینیم چیزی نیست مخصوصا در مورد عزت نفس

    دومین نکته

    شروع کردن با امکانات محدود

    خیلی از انسانها یکسری ایده ها دارند ولی میگن اگر آن لباس خاص باشه میتونم خوب برقصم و….

    یعنی یک عالمه بهانه آوردیم برای پیشرفت نکردن خودمون

    باهمان وضعیت وشرایطی که داریم شروع کنیم به عمل کردن به ایده ها وقدم به قدم که تکامل مون طی شد به موفقیت های بزرگتر وبیشتر هدایت میشیم

    در پناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    امیر رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 973 روز

    بنام یکتای بی همتایم

    سلامی گرم وصمیمی خدمت استادعزیزم وخنم شایسته عزیز

    سلام به خانواده بزرگ عباسمنشی ها

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    که باحضورت درزندگی ام هرروزش زیباترولذتبخشتر پیشود برایم ودستان مهربانم بیشترمیشوندویاری ام میکنندوبهم عشق میدهند

    ساختن عزت نفس*(

    که پایه واساس زندگیمان است وبیشترین ضرباتی که من خودم خوردم درزندگی گذشته ام بخاطر نداشتن عزت نفسم بوده

    وحتی خودمم غافل بودم والبته که نه درکی داشتم ونه آگاه بودم

    وبه لطف پروردگارم وهدایتهایش اززمانیکه باقوانین جهان آشنایم کرد

    تونستم ازطریق آموزشهای استادم روی خودم کارکنم وکلی از ترسهایم راازبین ببرم وغلبه کنم برآنها وزندگیمو زیباتربکنم

    وچقدرهم احساس خوبی بهم میده که برای هرکارم اصلا توجه به دیدگاه وقضاوتهای مردم ندارم وهمون کاری که خودم میدونم درسته روانجامش میدم وخاطرم ازانجامش جمعه

    بدلیل اینکه به خدایم اعتماد دارم واونه که به قلبم الهامشو میده ومنم بدون ترس انجامش میدم

    اینکه ادم بخواد کاری رو انجاپ بده که موفقیتی بهمراهشه وبخاطر ترس ازحرف مردم انجامش نده بنظرم اوج کمبود عزت نفسه

    اینکه ما اسمشوگذاشتیم خجالت کشین دقیقا همون نداشتن عزت نفسمونه که مارومحدود میکنه

    بعگوان مثال میتونم همین مهاجرت چند ماهه گذشته مو بگم گه میخواستم ازکیش به ترکیه مهاجرت کنم برای زندگی وپسرمم همراهم بیارم

    چقدر که اطرافیانم ودوستانم بهم حرف گفتن

    اما من فقط درونم همان تصمیمم مهم بود برام وبس

    واصلا هرجاییکه میدیدم دارن برای من حرفی درمورد مهاجرتم میزدند رو ترک میکردم

    وبلطف خداوند الان چندماهه که سفر کردم وکاملا راضی هستم از اوضاعم نه اینکه بگم خیلی راحت بود اما تموم تضادهاشم پذیرفتم ودرنال گذرکردنم ازشون

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    که هرچقدر روزهای زندگیمو دارم میگذرونم آگاهیم دارهدلیشتر میشه ازقوانین جهان ودرکمم بهتر میشه

    واحساس آرامشی الهی میکنم

    من درحال حاظر درحال کارکردن روی محصول دوازده قدم وقدم آخر هستم وهمچنین قانون آفرینش وبمحضیکه این محصولات رو کارکنم واتمام برسه حتمی محصول عزت نفس روخریداری میکنم گه بسیار مفیده وصددرصد که راه ومسیرهای بیشتری رو برام هموار میکنه

    واین مسیر الهی رودوست دارم سوت زنان وبالذت باصدای پرندگان وبانوازش نسیم ملایمی که ازلابلای شاخوبرگ درختان صورتم را ماساژ میدهد رو بگذرونم تا به اهدافم برسم واحساس کمم پروردگارم رادر قلبم ولذت ببرم

    داستن عزت نفس یعنی قدم برداشتنهای توحیدی

    داشتن عزت نفس یعنی غلبه برترسهای درونت وپاگذاشتن درون ترس وبه چنگ آوردن موفقیت

    عژت نفس یعنی رهابودن از حرف انسانها

    عزت نفس یعنی باخوددرصلح بودن

    ووقتی باخودت درصلح باشی آرامش میشود هدیه ات

    عزت نفس یعنی تمرکزتو بکنی روی خودت وزندگی خودت بدون حاشیه

    عزت نفس یعنی پذیرفتن خودت باتمام آنچه که درظاهر وباطنم دارم وخودم رادوست داشته باشم

    خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،

    برایتان آرزوی خوشبختی میکنم ودوستتان دارم

    استاد ومریم خانم سپاسگذارتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1373 روز

    به نام خداوند بخشنده هدایتگرم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون

    سلام به همه دوستان همفرکانسم

    روز شمار زندگی من روز 77

    من از وقتی که دوره عزت نفس خریدم همین خریدنش کلی بهم انگیزه داد و وقتی به تمریناتش عمل میکنم بسیار احساس خوبی بهم دست میده دوستان باور کنید ناخودآگاه از وقتی که دوررو خریدم خود به خود سیستم راه رفتن من طرز برخوردم با دیگران طرز صحبت کردنم با بقیه کلی فرق کرده و چه انرژی بابت این تغییر در وجود من جریان داره منی که هنوز تمریناتشو خوب انجام ندادم خصوصا آگهی بازرگانی فقط یکبار انجامش دادم چقدر حالمو خوب کرد

    من یک سالی هست که میخواستم دوره 12 قدم تهیه کنم ولی نشانها دورهای دیگری رو بهم پیشنهاد میداد تا اینکه امروز تصادفی معرفی دوره 12 قدم و توسط استاد گوش دادم که استاد تو فایل گفتن اگه نشانه ای براتون اومد که دوررو بخرید بخرید والا نیاز نیست که دور رو بخرید چون کسانی وارد دوره میشن که باید باشن منم که خونم کسی نبود من بودمو خدای خودم با صدای بلند به خدام گفتم که خدا جون شرایط منو می‌دونی و نیازی به گفتن تو ندارم چون تو خودت بهتر از من می‌دونی اگه من الان به این دوره نیاز دارم و در مسیرش هستم خودت با نشونه بهم بگو زدم نشونه سریال سفر به دور آمریکا پاسخ به جلسه 32 برام اومد جالب در آخر کامنت نوشته بود اگه میخوایی چکاب فرکانسی جلسه اول قدم اول و بنویسی وارد شو چه هدایتی بهتر از این من میخواستم منی که یک سال دنبال وارد شدن به دوره 12 قدم هستم امروز 24 فروردین اجازه داده شد یعنی من در فرکانس دریافتش بودم خدایا بینهایت سپاسگزارم بابت هدایتت من به چه کسی مطمئن تر از تو میتونم اعتماد داشته باشم من در این روز قبل از اینکه دوررو واردش بشم به خودم متعهد شدم که تمریناتمو مثل وحی منزل انجام بدم و کاملا صادقانه و بدون ماسک زدن

    چقدر روز خوبی داشتم امروز

    برگی دیگر از سفرنامه امروزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    ریحانه گفته:
    مدت عضویت: 753 روز

    سلام به استاد عزیز، بانو شایسته مهربان و همراهان پرتلاشم..

    استاد امروز مسائلی برام پیش اومد که شاید قبلتر ها خیلی خیلی بهم میریختم، و با ناراحتیام برای ساعات طولانی هم جسمی آسیب زیادی به خودم میزدم هم روحی.

    اما امروز، اما امروز، برای اینکه حالمو عوض کنم، سعی کردم سریع برم بلوارمون که فضای سبز قشنگی داره قدم بزنم و نکات قرآنی مسعود ریاعی رو بشنوم و کمی آروم بشم..توی مسیر دیدم چقدر آشغال ریختن توی بلوار.. یه ندایی درونم گفت برو ماسک و دستکش و کیسه زباله بگیر و اینها رو جمع کن..

    و منی که مدتها بود توی فکر هدایت شدن بودم، مدتها بود به تسلیم بودن در برابر هدایت پروردگار فکر میکردم، رفتم و بعد از کلیییی پیاده روی وسایل رو گرفتم حتی ماسک جایی نداشتن، برگشتم خونه و روسریمو عوض کردم که راحت تر باشم، ماسک رو هم برداشتم و رفتم..

    و از بالای بلوارمون شروع کردم به جمع کردن آشغال ها.. هنذفری زده بودم و خدا رو شکر، هنذفریی که تا 5 دقیقه قبلش همش قطع میشد، خیلی خوب و راحت کار کرد و نکات قرآنی شگفت انگیزی رو پخش میکرد برام.. و بی توجه به مردمی که قدم میزدن و ماشینایی که رد میشدن و آدمایی که نشسته بودن همونجا، کار خودمو میکردم…

    و بعد از یک ساعت تقریبا بارون نم نمی زد و به دلم اومد که دیگه کافیه… و جمع کردم اومدم خونه و رفتم دوش گرفتم.. پاهام خیلی درد میکرد جوری که نمیتونستم رکوع یا سجده برم اما نمیدونم چه انرژیی خدا بهم داده بود که بعدش توی خونه کلی کار کردم… کلیییی.. چیزی که برای من فوق العاده بی سابقه بود.

    از طرفی غروبی که همسرم اومد خونه دوباره همون مسئله قبلی رو باز کرد و با کلی متعلقات.. منی که اینجور وقت ها قبلا ها سریع اشکم درمیومد، یا صدامو میبردم بالا و تحملم پایین بود، من قلبم در آرامش بود، انگار زیر چتر خدا هستم و از هیچ چیزی ترسی به دل نداشتم.. از هیچ چیزی دلخوری عظیمی به دلم نمیومد.. همسرم اصرار داشت تماسی بگیرم که درست نبود، و من خیلی راحت جواب رد دادم بدون اینکه بخوام نگران عواقبش باشم، یا حتی بدون توضیح بیشتر.. به همسرم گفتم بره یکم استراحت کنه، بعد شام درست کردم و ظرفارو شستم و رفتم با آرامش و محبت بیدارش کنم که شام بخوره.. میدیدم که خودش هم ناراحته اما به روش نیاوردم.. و این داستان ادامه داشت..

    چیزی که خییییلی برام قشنگ بود این آرامش توحیدی بود.. چند روز پیش که یکی از فایل های استاد رو گوش کرده بودم در مورد تسلیم بود، خیلی برام تاثیر گذار بود.. فکر کنم اعتماد به رب، پیام حضرت ابراهیم بود.. توی پیاده رویم، روبه روم یه سگ بود، که راهمو برگشتم.. داشتم فکر میکردم که من چقدر میتونم تسلیم پروردگار باشم، و داشتم خودم رو پیش بینی میکردم و میگفتم من هنوز خیلی راه دارم و من از یه سگ ترسیدم و برگشتم.. کدوم اعتماد به رب؟! و خلاصه توی ذهنم فکر میکردم که اگر قرار باشه بدون فکرای ذهنی از هیچی نترسیم و به قول معروف به دیوار شکسته تکیه کنیم و فرقی قائل نشیم بین دیوار شکسته و دیوار محکم، اونوقت این چطوری میتونه درست باشه؟! پس نقش آموزش چی میشه؟! بعد با تکرار و تکرار فایل های مختلف توحیدی، به این نتیجه رسیدم که اتفاقا تسلیم بودن اونجا قشنگه و اونجا معنا داره که تو خطرات اون هدایتی که خدا بهت نشانه داده رو متوجه بشی و باز بری توی دلش و تسلیم حق باشی که حتما خیری در این هدایت هست.. و اینکه این هدایت وقتی بیاد قلبت متوجه میشه، البته که تو هم باید به هوش باشی این ندا ندای قلبت هست یا ندای ذهنت.. و این فکر میکنم بر حسب تکامل و تمرین تکرار بهتر بشه به امید خدا.

    و یه نکته ای که خیلی ذهنم رو مشغول میکنه و اونم شاید تاثیر فایل های توحیدی باشه، خیلی سعی میکنم کارهایی که انجام میدم شرک داخلش نباشه.. بخاطر خوش آمدن دیگران نباشه، تایید دیگران برام مهم نباشه و حتی اگر جایی تعریف میکنن من خیلی توی خودم دقت میکنم که ببینم درصدی از نیتم آیا برای این تایید بوده یا نه. و سعی میکنم اونو صفر کنم به امید خدا.

    مثلا یه جاهایی با خدا صحبت میکردم که خدایا این کار رو فقط برای تو کردم، برای اینکه حرفم رو باور کنی، کاری کن هیچکس نفهمه همچین کاری کردم.. اینطوری سیستم تاییدگیری رو خنثی میکنم، و واقعا هم کسی نمیفهمه یا حرفی نمیزنن که خیلی خوشحال میشم. احساس میکنم خدا حرف دلمو شنید و اون کارمو به صورت خالص پذیرفت..

    اما همچنان تو خیلی از مسائل این سخت گیری رو نسبت به خودم دارم، و این اواخر سعی میکنم به خودم بگم ببین ریحانه، تو کاری که دلت میخواد رو انجام بده، کاری که بهش هدایت شدی انجام بده، سعیتو بکن که ذهنتو و درونتو کاملا خالص کنی برای کارها، اگر هم کسی دید اشکالی نداره، اگر هم تایید شدی اشکال نداره، تو فعلا آزادی عمل و انرژی رو برای این از خودت نگیر، برای اینکه مطمئن باشی که آیا این کاری که میکنی خالص خالص بود یا نه.. تو کاری که درسته رو انجام بده، بقیه رو رها کن.. به مرور به اون خلوص کاملی که میخوای میرسی…

    آهان این موضوع رو هم دوست دارم بگم، امشب خیلی اتفاقی هدایت شدم به شنیدن دوباره این فایل، و به ذهنم اومد که خدا که جدیت من رو توی این خودسازی توحیدی دیده ، داره تمرین های مناسبی که توی عزت نفس مفیده رو به صورت هدایت بهم میرسونه.. مثل همین اتفاق امروز.. با اینکه بلوار خودمون بود با اینکه شلوغ بود نسبتا اما من کار خودمو میکردم و برام مهم نبود چه حرفی میزنن.. من داشتم از کارم عشق میکردم، از آیات عشق میکردم..

    از صمیم قلبم دوست دارم این هدایت بیشتر بشه و از همه هم درخواست دعا و انرژی دارم. استاد خیلی ازتون ممنونم برای همه ی زحماتتون.. مرسی که خودتون رو ساختین و مرسی که جهان رو جای زیباتری کردین..

    دیروز پریروز که فایل روزشمار تحول زندگیم مربوط بود به کلیپ انگیزشی، برنامه نویسیم رو شروع کردم به مرور که ادامش بدم..

    خدا کمکم کنه، کمکم کنه من هم زندگیم رو بسازم.. حتی از فکر کردن بهش اشک شوقم سراریز میشه، یه محیط زندگیه محترم، با فرهنگ و با شخصیت و بزرگمنش بسازم با همسرم، یه رفاه فوق العاده، یه صمیمیت و محبت و درک متقابل و توحیدی، یه الگوی رشد همراه با آرامش برای همه ی بچه هام..

    و خدایا و خدایا.. من عاشق برنامه نویسیم، کمکم کن بتونم توش به کسب درآمد برسم، کمکم کن به آزادی زمانی، مکانی و مالی برسم.. کمکم کن در سایه توحیدی تو، توی همین زمینت خوب زندگی کنم.

    باز هم ممنونم استاد.. ممنونم از خدا که شما رو هدایت کرد، که منو هدایت کرد.. هدایتگری شیرین ترین و با ارزش ترین نعمته پروردگاره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    علیرضا جلالی گفته:
    مدت عضویت: 2026 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی بزرگوار

    خداروشکر میکنم بخاطر فراوانی نعمتهایش و فراوانی نشانه ها و هدایتهایش

    موضوع عزت نفس موضوعی است که پاشنه آشیل خیلی از انسانهاست و مخصوصا نسل دهه پنجاه وشصت توی ایران بیشتر مبتلاش هستند که خودم هم جزوشون هستم به نظرم نسلهای بعدی کمتر و شاید دلیلش همون تکامل باشه و اینکه امروز مطلبی رو از حضرت علی میخوندم که مضمونش این بود چه بسا مسائلی که در زمان شما اتفاق می افته ولی بعدها حل آن مسائل بسیار آسان خواهد بود و تغییر نسلها برخی از مسائل رو آسان و راحت میکنه.

    این رو دوستان هم باید دیده باشند که خداروشکر نسل جوان جدید اعتماد به نفسشان و عزت نفسشان نسبت به ما گذشتگان بسیار بهتر شده.

    اما به هرحال همانطور که استاد گفتند عزت نفس مساله ای است که همیشه باید روش کار کنیم چون به هرحال موقعیتهای پیش میاد که اسیر حرف مردم میشیم و قضاوت اونها برای ما مهم میشه.

    چند وقت پیش من میبایست تصمیم مهمی رو که درمورد شغلم گرفته بودم و اینکه کسب و کارم رو به خاطر بدهی و …که البته حاصل با رهای اشتباه قبل بود تعطیل کنم تا دوباره از صفر وزیر صفر شروع کنم برام جالب بود که حتی در این مورد که دیگه برام واضح شده که تصمیمم درست است بازهم تعلل میکردم که نکنه اشتباه کنم و مردم چی میگن و…

    و دقیقا میدونستم که بخاطر کمبود عزت نفسم هست و تا تقریبا یک ماه جرات عمل کردن به تصمیمی که گرفته بودم نداشتم و همون یک ماه باعث شد من بیشترهم متضرر بشوم .

    اما به قول استاد حالا هم دوباره میتواند همون کمبود عزت نفس کار دستم بدهد اگر روی خودم کار نکنم اگر دوباره حرف مردم برایم مهم باشه .

    خداروشکر من اون تصمیم رو عملی کردم و خداروشکر توی این یک ماه اوضاع مالی ام خیلی عوض شد و درآمدم چندبرابر شد از زیر صفر و هنوز هم مطمئن هستم که نتایج مالی ام بیشتر میشه و .

    موضوع جالب اینکه هرجا دقت میکنم به شکستهام ردپای عدم عزت نفس و اعتماد به نفس رو میبینم و هرجا که نتیجه گرفتم و رشد کردم ردپای عزت نفس و اعتماد به نفس رو میبینم.

    مدت زمانی بود که من هیچ درآمدی نداشتم و صفر صفر بودم با کلی طلبکار اما هدادشتعد هست هر وقت با اعتماد به نفس و البته احترام با طلبکارام حرف زدم اونها هیچی نگفتند و صبر کردند وهروقت عزت نفس نداشتم فشار و دردسرهای اونها بیشتر میشد والبته که ایمان وتوکل به خداوند هم ت ی اون روزها خیلی کمکم میکرد و تعهدی که روی کار کردن روی خودم داشتم .

    حالا خداروشکر به درآمد رسیده ام و دارم کم کم بدهی هام رو تموم میکنم و همه اینها رو به خاطر کارهایی است که درمدت زمان آشنایی با سایت استاد عزیزم و مریم مهربان انجام دادم و شب روزم رو بستم به سایت و گوش کردن به فایلهای رایگان .این همه نتیجه رو من فقط از فایلهای رایگان گرفتم که البته به نظر من رایگان نیستد و هرکدامشان دنیایی ارزش دارند.

    بازهم برمیگردم به موضوع عزت نفس واعتماد به نفس که واقعا همیشه باید رکارکنم و همیشه خودم رو توش قوی تر کنم که به نظر من کلید حل بسیاری از مسائل ما خواهد بود

    و اگر حواسمان بهش باشه میتونیم خیلی زودتر و قوی تر مدارمون رو تغییر بدهیم و رشد کنیم. این موضوع رو من به شخصه توی حل مسائل زندگیم توی این مدت تجربه کردم.

    شاد باشید و تندرست ثروتمند در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1006 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان ودوستاانم

    روز77

    عزت نفس

    وقتی وارد سایت شدم اول رفتم دوره ها رو دیدم وقتی قیمت دوره ی عزت نفس رودیدم گفتم باید من بتونم با درآمد خودم این دوره روبخرم ،یکم که جلو رفتیم و تو بعضی فایل ها استاد می‌گفت فلان تمرین رو دادم تو دوره عزت نفس من هی می‌دیدم ترسم بیشتر میشه و میخام از این موضوع فرار کنم و میگفتم اگر درآمدی داشتی دوره ی 12 قدم رو بخر

    بعد نشستم با خودم صادقانه حرف زدم گفتم چرا آنقدر از دوره عزت نفس فرار میکنم

    و به کمک فایل امروز کاملا به جواب رسیدم من همش ترس این رو داشتم که استاد تمرین های سختی داده ومن نمیتونم انجام بدم من به شدت آدم خجالتی هستم و الان فهمیدم من خیلی درگیر حرف مردم هستم و وقتی اسم تمرین آگهی بازرگانی رو شنیدم گفتم با خودم اگر من این تمرین رو انجام بدم مطمینم بیهوش میشم چون تا وقتی یادم میاد اگر کسی ازم تعریف کرده و نقطه قوت ام‌روگفته سریع پشتش گفتم نه بابا اینجوریا هم نیست

    این دقیقا یکی از پاشنه آشیل های من و به قول استاد نباید توقع داشته باشم یه شبه درست بشم هر روز یه ذره بهتر از دیروز

    با خودم گفتم شاید الان بخام یهو برم این تمرین رو انجام بدم برای منی که هیچوقت توجه ام رومقاط مثبتم نبوده سخت باشه پس از کارهای کوچیک شروع میکنم تا بدونم که میتونم این تمرین رو انجام بدم

    وقتی استاد گفتن برای اینکه از این مرحله بگذری باید این تمرین رو انجام بدید اونم چند بار تا قوی بشید

    برام شروعش سخته خیلی مقاومت دارم ولی می‌دونم که این تمرین رو انجام بدم خدا اشتیاق و تعهد منو ببینه درها رو برام با می‌کنه

    باید برای انجام این کار یه اهرم رنج و لذت بنویسم و متعهد باشم به تغییر خودم

    دومین نکته ای که تو این فایل گفتین شروع کردن با همین امکانات

    امروز وقتی فایل تون رو دانلود کرده بودم و داشتم گوش میدادم بعد اینکه فایل تموم شد فایل بعدی دقیقا فایل همین لحظه بهترین زمان برای شروع کردن ،اشک تو چشمام جمع شد

    گفتم خدا قشنگ داره با نشونه ها بهم میگه شروع کن

    چند مدت پیش که رو‌باورام کار میکردم یه ایده به ذهنم اومد که نیاز داشت به لپ تاپ با اینکه لپ تاپ داشتم ولی برنامه روی این سیستم جواب نمیدادگفتم چیکار کنم با یکی که داشتم صحبت میکردم و مشکل روگفتم گفت چرا با گوشی شروع نمیکنی الان گوشی ها خیلی امکانات دارن منم با گوشی شروع کردم ولی گوشی ام خیلی هنگ میکرد همش دنبال بهونه بودم ولی خوب هی راه کار های مختلف رو امتحان میکردم یه جایی نا امید شدم و همش میگفتم من باید با همین امکانات شروع کنم تا اینکه همسرم برام هدیه گوشی خرید ،بعضی وقتا میبینم هی بهونه میارم که فلان چیز رو ندارم ولی سریع به خودم میام ومیگم اگه من تونستم با همین شرایط موفق شم‌میتونم با اون امکاناتم موفق بشم .

    این همزمانی نشونه ها برام یه تلنگر بود چون باز داشتم در جا میزدم و دنبال بهونه ها افتاده بودم

    هر کسی بهونه بیاره به هیچ‌جا نمی‌رسه این‌بهوپه ها تمومی ندارن

    من واقعا دلم میخا موفق باشم ولی آیا بهاش رو میدم آیا بی اهمیت هستم نسبت به بهونه ها

    هر روز این سوال ها رو از خودم میپرسم

    که آیا شجاعت دارم یا فقط دارم به حرف میگم

    بابا اگر باور داشته باشی عمل می‌کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 808 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسسسسسگزارم

    سلام خدا جونم سپاسگزارم

    سلام استاد عزیزم ومریم نازنینم

    سلام دوستان معنوی و همسفرم

    خدایا شکرت

    روز 77 فایل ساختن عزت نفس در عمل

    خدایا شکرت که امروزهم با تعهد اومدم و ردپا گذاشتم

    من هرروز تا ظهر کامنت روزشمار م رو می‌نویسم و بعد به کارهام مشغول میشم ولی امروز چون کار های هنری خیلی به لطف خداوند داشتم و باید تمام میشدن تا به کوره برسن اول فایل رو گوش دادم صبح و تعهد دادم که تا آخر شب حتما هر جور شده کامنت امروزم را بنویسم

    خدایا شکرت که امروز هم تقسیم کار کردیم و من نشستم رو صندلی و خودت بقیه کارهامو انجام دادی

    خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست صاحب کل کیهان تویی هر چه دارم هر کاری انجام میدم هر قدم بر دارم تویی خداجونم همه کاره ام تویی سپاسسسسسگزارم

    خدایا شکرت که کریدیت تمام کارهام رو به تو سپرده ام

    استاد عزیزم واقعا ازتون ممنونم بابت دوره عالی احساس لیاقت که فوق‌العاده عالی بود و من احساس میکنم که 180 درجه نسبت به قبلم تغییر عالی داشته ام به لطف الله

    که من فقط صرفا که دارم نفس میکشم ارزشمندم وسلاااام

    استاد عزیزم چقدر از این پاشنه های آشیل برای همه هست حرف مردم

    وااای خدای من سپاسسسسسگزارم چقدر من تغییر کرده ام

    استاد با تمرینات عالی دوره یعنی انقلاب بزرگی برای من بوده

    چقدر درباره حرف مردم کم اهمیت تر شده ام

    خدایا شکرت چقدر من قوی تر شده ام

    خدایا شکرت که قدرتت در درون من هست

    خدایا شکرت که متعهدانه ثابت قدم مانده ام تا متفاوت از بقیه باشم

    همین که ما لرها تا چهلم اگه کسی به رحمت خدا بره باید برن سر قبر و خیلی در دید بقیه باشند و

    من ایمانم را بخدا نشون دادم و با در گذشت یکی از اقوام نزدیک من اصلا نقش نداشتم اگه قبلم بود مگه من ول کن بودم تا روز آخر مراسم

    ولی بلطف خداوند و ایمان داشتن در عمل برعکس بقیه که از دقیقه اول تا آخر حضور داشتند جهان چنان تغییراتی عالی برام بوجود آورد که در جمع های منفی نباشم

    خدایا شکرت برای تغییر شخصیتم

    خدایا بی‌نهایت سپاسگزارتم

    استاد عزیزم من هم تمرین آگهی بازرگانی رو رفتم تو پارک و یه مغازه برای چند نفر خوندم و کلی منو تشویق کردن و دوباره با دور دوم احساس لیاقت که دارم دوباره روی خودم کار میکنم برسم به جلسه دوباره تواناییها ی بیشتری که در من بوجود آمده را اضافه کنم به دفترم و به امید الله یکتا دوباره انجامش بدهم

    خدایا شکرت که از همین هنر مینا کاری شروع کردم و قلبم باز است و امید دارم که درها را برایم باز کرده ای درهای ثروت و فراوانی و نعمت و برکت الهی را بهم الهام کرده ای

    خدایا شکرت که من دریافت کننده الهامات الهی هستم

    خدایا شکرت که توکل و ایمان و اعتماد و باورم تویی

    خدایا شکرت که مرا به خودشناسی و خداشناسی وتوحید هدایت کردی

    خدا یا شکررررررت که هم خدا را دارم و هم خرمارا

    خدایا شکرت که ایمانم را هر روز قوی تر میکنی

    خدایا شکرت که هر روز از هر نظر بهتر و بهتر هستم

    خدایا شکرت که من را با ترسهایم آشنا کرد ی

    خدایا همه جوره خودم وتمام زندگی ام را به تو سپرده ام وارامم

    خدا یا شکررررررت که من تکه ای ارزشمند از وجود پاک خداوند هستم من لایتناهی هستم من پاره ای از خداوند هستم من نور جهانم

    خدایا شکرت که دارمت

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان

    خدایا روی نیازم فقط بتوست هرآنچه دارم از آن توست صاحب کل کیهان تویی

    خدایا شکرت که تمام آسمان ها وزمین وهرانچه بین آنهاست را مسخر من کرده ای

    خدایا شکرت که من همواره در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین موقعیت قرار دارم

    خدایا شکرت که تمام اوضاع و شرایط و انسانها وسیله ای است برای رساندن موهبت های الهی به من

    خدایا شکرت که هر چقدر من برای خودم ارزش قائل باشم جهان هم به همان اندازه برای من ارزش قائل است

    خدایا شکرت که خودت هر لحظه داری هدایتم میکنی و تکاملی منو رشد میدهی

    خدایا شکرت که ایده ها و الهامات و نشانه ها و شهود الهی را برام واضح کرده ای

    خدایا شکرت که با همین امکانات محدود کار هنری ام را با عشق انجام میدهم که البته همه کاره تویی خدا جونم و من ایمان دارم که قدم های بعدی راهم خودت واضح میکنی سپاسسسسسگزارم

    خدایا شکرت که دستم را گرفتی در دستان قدرتمند خودت

    خدایا شکرت که خستگی امروزم از روی عشق و علاقه ام هست

    خدایا شکرت که هر لحظه لذت میبرم از زندگی از تمام لحظات چون تو را در هر کاری میبینم

    هر کاری که علاقه و شوق داشته باشی ثروت بینهایت هم دران است

    خدایا شکرت که درهای رحمت و نعمتت را برویم باز کردی ومن را با ترسهایم روبرو کردی و همه واهی بودن

    خدایا شکرت که قدرت تویی

    خدایا شکرت که صاحب کل کیهان تویی

    خدایا شکرت که تمام اتفاقات زندگی ام بر اساس باورها و فرکانس های من بوجود میآید

    خدایا شکرت که من مسئولیت تمام کارهایم را برعهده گرفتم و از اشتباهات هم درس و تجربه کسب میکنم و با عشق حرکت میکنم تا خداوند رهای پاداشش را برویم باز کند

    خدایا شکرت که هر لحظه عالی و عالی تر با آگاهی های ناب الهی در سایت قدمی بزرگتر بر میداریم به سمت زیبایی ها و علم و آگاهی های ناب الهی

    خدایا شکرت به خاطر تمام انسانها ی ثروتمند و موفق جهانت

    خدایا شکرت که مرا به زیبایی ها و انسانها ی عالی هدایت کردی

    خدایا شکرت که درهای جدید را هم از خواب و هم از بیداری برویم باز کردی

    خدایا شکرت که هر لحظه در سلامتی و ثروت وفراوانی وزیبایی بینهایت و معنویت و خوشبختی و روابط عالی و سعادت در دنیا و آخرت هستم

    خدایا شکرت که هر روز آرام‌تر صبورتر و شادتر و توحید ی تر هستم

    خدایا شکرت که دارمت

    حضورت را هر لحظه احساس میکنم خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1010 روز

    بنام خدا

    روز شمار تحول زندگی من

    امروز ازصبح اولین کاری که کردم تمرین ستاره قطبی رو گوش دادم

    امروز تونستم باکنترل ذهن دربرابر حرفهای منفی همسرم که از زمین وزمان مینالید یک ارامش خاصی رو تجربه کنم اونم باسکوت

    اشتباهی که میکردم این بود که میخواستم اونو آروم کنم یا حرفی نزنم کاری نکنم عصبی بشه ولی یه مدته یاد گرفتم که من مسؤل رفتار هیچ کسی نیستم توجهم باید روی نکات مثبت وروی خودم باشه فقط

    این باور جدید بار زیادی ازروی دوشم برداشت وهمسرم به طور غیر منتظره رفت بیرون درصورتی که قبلاً ساعتها ادامه داشت تا من عصبی بشم خداروشکر کردم که بالاخره تونستم خیلی سخت بود کنترل ذهن ،کنترل زبان ،واکنش هیجانی نشون ندادن ،

    ومن توی خلوتم حس کردم وصل شدم به خدا کلی مراقبه کردم بدون هیچ برنامه ازپیش تعیین شده

    بعد این حال خوب دخترم اومد خیلی منفی حرف میزنه همیشه یکم صحبت کردم دیدم مقاومت دارع سکوت کردم گفتم بهتره بری به کارات برسی چون من وقت ندارم سعی کن بامن منفی حرف نزنی

    این مانع دوم من بود

    بعدش حس خوبم بهتر شد با خودم گفتم چرا من مدام داشتم حال اینارو خوب میکردم

    همیشه باخودم میگفتم من شانس ندارم تا میام تو خودم باشم نمیزارن همیشه عصبی بودم ازاینکه چرا اینا عامل اذیت من هستند

    امروز فهمیدم این من بودم که به جای همه فکر میکردم دوست داشتم حال خوبمو باهمه تقسیم کنم ،ولی بعد قدمها فهمیدم که من مسؤل خوشبختی یا بدبختی هیچ کسی نیستم

    خدایا شکرت که باتغییر این باورم حالم چقد خوبه

    دیگران دوست دارن همونجوری که فکر میکنن زندگی کنن با باورهای خودشون من انرژی خودمو صرف کاری میکردم که هیچ نتیجه ای جز رنجش وخشم نداشت برام

    همیشه با خودم میگفتم چرا حال من خوب نمیشه این تغییر اساسی منو آزاد کرد

    تمرکزمو میزارم روی خودم ،افکارم،ذهنم این یک نگرش عالی بود ممنون از راهنمایی های استاد عزیزم

    اگر من تغییر نکنم تحمل کنم هیچی درست نمیشه پس امروز این تغییر نتیجه عالی برام داشت

    امروز در جلسه اخر قدم هفتم هستم دارم روانشناسی ثروت یک رو کار میکنم هرروز فایل میبینم وکامنت میخونم ومینویسم اوضاع داره بهتر میشه به لطف خدا

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      طیبه گفته:
      مدت عضویت: 691 روز

      سپاس خدای مهربان را و درود بر استاد عزیز و بانو مریم و شما دوست عزیزم

      بانو الان که کامنت شما رو خوندم تو دفتر قضایی نشستم تا نوبتم بشه دادخواست خودمو ارائه بدم بدلیل مزاحمت‌های همسرم تو محل کارم که باعث سلب آسایش و آرامش شده البته به خیال خودش

      کامنت شما انرژی خوبی تو این لحظه به من داد و بهم یادآوری کرد که توحیدی فکر کنم و توحیدی عمل کنم و همه رو دستی از دستان خدا بدانم برای رسیدن به هدفم و این تضاد رو ی گذربدونم برای رسیدن به آزادی. منم تا چند ماه پیش که با همسرم و بچه هام با هم زندگی می‌کردیم با کار کردن روی باورهام و کنترل ذهنم خیلی از اون تنش ها و بحث های تو خونه رو تونستم کنترل کنم و در مقابل حرفها و رفتارهای منفی همسرم و بچه هام 90 درصد موارد با صبوری و کنترل ذهنم همه چی خوب پیش می‌رفت تا اینکه با غلبه به ترسهام و احساس لیاقت دادن به خودم انگار یکی دست منو گرفت و از اون خونه بیرون برد اینکار من از لحاظ قانون کشورم اشتباه میباشد ولی من کاری رو کردم که بهم الهام شد و ناراحت نیستم و مطمئنم همون خدا که منو از اون خونه برد بیرون خودشم با قانون ثابت و بدون تغییرش راه منو باز میکنه و دست و پای قانون آدمها رو میبنده

      ممنون از شما بابت کامنت زیباتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        صدف صادقی گفته:
        مدت عضویت: 634 روز

        سلام به عزیزم

        چقد زیبا نوشتی

        حک شد ته قلبم

        این جمله مال خود خدا بود و از اعماق قلبت

        خدایی که با قانون ثابت و بدون تغییرش راه منو باز کرد ، می تونه قانون آدم ها رو ببنده …. قطعا همینطوره و واسه به انجام رسوندنش نیاز به ایمان ‌اشتیاق و ادامه دادن ما داره

        فصل جدید زندگیت مبارک باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    به نام‌خدای مهربان و وهاب…

    واقعا استاد این‌ آموزه ها زندگی‌ منو تغییر داده،از شما بینهایت سپاسگزارم

    من قبلا توی خونه خیاطی میکردم. از روی علاقه ای که داشتم ادامه تحصیل بدم با اولین پولی که دستم آمد رفتم دانشگاه رشته طراحی دوخت رو ادامه دادم،بعد دیدم اونجا جایی نیست که میخوام بااینکه امکانات خیلی خیلی کمی داشتم بعد از دانشگاه،رفتم دنبال علاقه ام،هدایتی به یه دوست آشنا شدم و هدایت شدم جاهای جدید و پربرکت با همون وسایل کمی که داشتم رفتم کلاس لباس شب رو ران کردم،با هزینه کمی که داشتم رفتم کلاس که دستان خداوند منو یاری کرد،بعد خیلی راحت و الهی چند روز پیش وسایل کارم جور شد،اونم وسایل حرفه ای که میدونم برای عمل کردن به قانون بود و در حین کار همش در حس و حال خوب بودم و میدونستم باید کسب لیاقت کنم و حرکت کنم،الهامی بهم شد که از اطرافیان و نزدیکان شروع کن،چون از خانواده و دوستانم دور هستم بهشون گفتم یه لباسی که اندازه تون هست بیارید که پرو نخواد،با این هدایت به در آمد هم رسیدم،خدایا شکرت،از همون چرخ قدیمی و همون اتوی زوار در رفته و همون اتاقی که اتاق خواب بود شروع کردم،با کمترین امکانات،ولی داشتم روی خودم سرمایه گذاری میکردم،استاد گفت از همون جایی که هستی شروع کن و من با اینکه ترس داشتم برای دوخت، از اطرافیان، رفتم تو دل ترسها،به اقوام گفتم استادم گفته شروع کن به دوخت و قبول سفارش،گفتم استادم گفته تو دیگه میتونی سفارش بگیری(در واقع اون استاد احساس لیاقتی بود که باید کسب میکردم و آموزه های استاد عباسمنش بود) که بهم جرات و انگیزه حرکت داد و خداوند هم پاداشم رو داد خیلی زیبا و راحت،وسایلم جور شد و دارم تکاملم رو طی میکنم و قدم قدم خیلی زیبا و شیک و مجلسی بهم داره گفته میشه،خدایا شکرت،چقدر لذت بخشه با عمل به قانون به هر آنچه میخواهی برسی و خداوند حامی توست،واقعا الان هیچ ایده‌ای ندارم که باید چی کار کنم ولی میدونم بهم گفته خواهد شد و دارم‌کسب لیاقت میکنم و باید لایق بشم تا بهترین هارو کسب کنم هر چند الان هم به اندازه لیاقتم بهم داه شده خدایا شکرت بی نهایت سپاسگزارم

    استاد عزیزم از شما بی نهایت سپاسگزارم برای آموزهای ناب و الهی تون،این فایل واقعا ارزشمند بود،انشالاه بتونم به همه تمرین های که گفتید عمل کنم،این تمرین اگاهی بازرگانی برام سخته،یه بار توی‌جمع خانوادگی انجامش دادم اونم با ترس،انشالاه بتونم بازم تکرارش کنم و برم تو دل ترسها…

    شاد و موفق و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      نفیسه گفته:
      مدت عضویت: 2116 روز

      سلام دوست نازنینم

      آفرین عزیزم واقعا تحسینت میکنم

      خدارو شکر که شروع کردی با همون شرایطت و رفتی تو دل کار

      دمت گرم که دنبال این حرفه مقدس و معنوی رفتی

      امیدوارم خبرهای عالی از موفقیت هات رو بشنوم

      قطعا لایق بهترین ها هستی

      از الله یکتا برای تو نازنین توحید عملی خواستارم💐💐💐💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سارا شکری امیدوار گفته:
      مدت عضویت: 855 روز

      سلام سمیه ی عزیزم

      دوست خیاط من

      منم عاشق خیاطی هستم و کلاس رفتم و یاد گرفتم. چند سال پیش گروه تلگرام زدم و برای مشتریام لباس میدوختم. ولی چون احساس عدم لیاقت داشتم، عایدی زیادی نداشتم، خیلی استرس میگرفتم با مدلای جدید و بلاخره بعد از دو سال از اغاز کارم، به خاطر فروشندگی در شغل همسرم، که مغازه کادویی داره خیاطی رو تعطیل کردم که فروشندگی هم مشکلات خاص خودش و استرس های خودشو داشت، الان توی خونه هستم و از بچه دو ساله ام نگهداری میکنم و فقط برای خودمو بچه هام میدوزم ولی علاقه به خیاطی همچنان در وجودمه و لذت میبرم از انجامش

      من ادمای موفقی توی حرفه مورد علاقم دیدم که رشد کردن و مغازه دارن برای خودشون و کلی خیاط باهاشون همکاری میکنن و لباسهای دوخته شده و اماده تحویل مشتری میدن، وهمونحا هم تنگ و گشاد میکنن، اگه مشکلی جرئی داشته باشه

      خیلی دوست دارم بدونم توی حوضه خیاطی الان در چه جایگاهی هستین، به درامد عالی و به عزت نفس رسیدین و اینکه از پس چالشهاش بر اومدین؟؟؟

      ممنون میشم باروهای قدرتمند کننده ای که برای خودتون ساختین رو برام مکتوب کنید دوست خوب و ارزشمندم

      انشاالله در کنار خداوند در حال تجربه ی بهترین خواسته هاتون باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سمیه اسفندیاری گفته:
        مدت عضویت: 1880 روز

        سلام سارا جان،امیدوارم حالت روبه راه باشه

        واقعا هدایت خداوند خیلی زیباو باید حواست جم باشه،خدایا شکرت برای هدایتت و برای نشانه هات شکررررر

        سارای عزیزم خوندن کامنت شما و بعد خوندن کامنت خودم در سال1400 که تازه شروع کرده رودم،مرور لذت بخش و یاد آوری اینکه شاکر باشم

        میدونی شرایط الانم در سال1403 آروزی 1400 من بوده،ولی واقعا چقدر زود یادم رفته و فراموش کردم و عادی شده

        اینه میگم این کامنت شما هدایتی بود برای من،برای منی که تمرین میکنم بودن و موندن در احساس خوب رو

        سال 1400 اصلن شرایط الانم قابل تصور هم نبود اصلن

        الان دستان خداوند بعد از گوش دادن به هدایتش،یه خونه کامل با همه تجهیزات،تحت اختیار خودم،با همه امکاناتش،تمام وسایل کار،کارت بانکی به نام خودم،محل فروش لباسهام،هدایت مشتری ها،خرید پکیجهای آموزشی حرفه ای،شرایطی عالی دارم،بدون خرج کردن یه هزاری از خودم(واقعا چقدر آدم ناشکر و فراموشکاره)

        با در آمدم دوره های استااد رو گرفتم،دوره های آموزشی خیاطی رو گرفتم،الان مشتری دارم،توی دوخت خیلی عالی شدم،دوره برای تیر ماه دوره آموزشی خیاطی گذاشتم،با یکی از دستان خداوند که اتفاقا ثروتمند هم هست همکارم،واقعا اتفاقات در مسیر عالی بوده،همه یه جوری هایی بر من افروده…از سال1400 من هر روز نوشتم،دوره گوش دادم،یه روزم نبوده که افکارم رو رها کنم،متعهد بودم و ادامه دادم و خدواند هر بار واضحتر منو هدایت کرده،هر رشد و پیشرفتی فقط بستگی به ایمان توکل و کنترل ذهن من داشته،ناامید هم شدم،خسته هم شدم،نجواها هجوم آوردن ولی ادامه دادم چون اینم روندی از رشده،گفتم باشه اشکال نداره،من ادامه میدم،مینویسم،اره درسته سخته،تغییر باورهایی که سالها باهاشون زندگی کردی،مثل سیمان سخت شده،ولی اشکال نداره،تنها راه همینه،راهی دیگه ای در زندگی من به صرفه نیست،همین راهشه،اشکال نداره میشه،برای بی نهایت ادم شده برای منم میشه…در روزهای و شرایط سخت به خودم میگم داره مدارت عوض میشه مقاومت کن درست میشه،اینا فقط بازی ذهنه،داره گولم می‌زنه،مگه وعده خداوند حق نیست؟مگه بهم وعده خیر نداده،و میده…من قادر به درک قدرت و توانایی خداوند نیستم،من محدودم،من به خدواند توکل میکنم و روی دوشش میشینم و جلو میرم،باشه نجواهام بخشی از منه،از ذهن منه،نمیشه حذفشون کرد،ولی میشه ایمانم رو توکلم رو یقین به بزرگی خداوند رو پرورش بدم رشدش بدم،درسته نجوا میاد ولی بعدش راحتتر می‌تونم تشخیصش بدم و کنترلش کنم و بفهمم الان در چه احساسی هستم و خودم‌رو در شرایطی قرار بدم که به احساس کمی بهتر برسم،به خودم سخت نگیرم،بعدش دوباره می‌نویسم و نعمتهام رو به یاد میارم از کجا به کجا رسیدم و فرصتهایی که تمام نمیشه و هر بار بهتر میشن،مثل الان که با نوشتن این کامنت چه هدایتهایی یادم آمد و به احساس بهتری رسیدم،من فقط باید بندگی کنم و شاکر باشم همین،درسته سخته خیلی سخته ولی به خداوند اعتماد میکنم،تغییر باورها سخته ولی شدنیه،در نهایت اتفاق خواهد افتاد

        سارای عزیزم ممنونم که کامنت منو خوندی و باعث شدی به گذشته فکر کنم،بنویسم و احساس بهتر و سپاسگزاری برسم

        در پناه خداوند شاد و سلامت باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: