قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 32 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

886 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فرزانه دستوریان گفته:
    مدت عضویت: 2324 روز

    به نام خدایی که از رگ گردن به من نزدیکه

    سلام خدمت دوستان عزیز

    من این مدت انرژیم رو گذاشتم روی خودم وکم کم داره اتفاق هایی میفته وفقط هرروز دارم قدرت خدا رو درک میکنم و وهرروزم شده بهترین روز زندگیم واینقدر خوشحال بودم که دوست داشتم داد بزنم وبگم خداست که داره این کارو انجام میده ، اشتباه کردم درمورد این ها با خانواده ام صحبت کردم و امروز فهمیدم این دو روز اشتباه کردم و خودم رو میبخشم و دیگه به هیچ کس نمیگم مگر بپرسند خدا اگه یادم رفت سریع یادم بنداز که تمرکزم رو روی خودم بزارم . خدایاشکزت .

    استاد دوست دارم نتایجم رو با مدرک بهتون بگم ان شاالله طی هفته های آینده.

    اما کنترل ذهن: رسیدن به احساس خوب در شرایط بد

    من میرم حمام یا پیاده روی و حرف زدن با خدا.

    گفتن وتکرار باورهای توحیدی ودیدن نکات مثبت اون شرایط حال خودم رو خوب میکنم.

    ودیدن همه چیز که خدا هست

    گاهی زود وگاهی یکم طول میکشهکه به حال خوب برسم.

    واومدن در سایت

    بازی حافظه

    به این طریق ذهنم رو کنترل میکنم.

    خدایاشکرت شکرت شکرت

    ممنون بابت این آگاهی ها

    خدایاشکرت که در زمان مناسب در مکان وموقعیت مناسبم خدایا شکرت

    پله 61ام سفر تحول زندگیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    maryam 99 گفته:
    مدت عضویت: 1833 روز

    به نام خدای هدایتگر

    روز61سفرنامه من

    سلام…

    خدای مهربان یه سری قوانین گذاشته که انسان با استفاده از آن میتواند به هر آنچه که میخواهد برسد…بهترین کار هم کنترل ورودی های ذهن است…من خودم برای کنترل ورودی هام اخبار وتلویزیون رو کنار گذاشتم…چون اصلا زیاد اهل شبکه های اجتماعی نیستم…تا به حال اینستاگرام رو توی گوشیم نصب نکردم…کلا اون فضا باب میل من نیست…از وقتی که عضو سایت شدم مخصوصا از وقتی که سفرنامه رو شروع کردم…احساس آرامش بیشتری میکنم…گفت وگوهای منفی ذهنم کمتر شده…سعی میکنم قضاوت،غیبت و…نکنم…سپاسگزار خداوند رحمان ورحیم هستمم…که من رو به این مسیر هدایت کرد

    درپناه حق

    خدانگهدار….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    معصومه اسفندیارپور گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    به نام خدای زیباییها

    سلام به استاد عزیزم ومریم نازنین

    شصت ویکمین روز از سفرم

    بهترین راه کنترل ورودی های ما چیست؟

    توجه به نکات مثبت در هر شرایطی,حذف افراد منفی ,حذف تلویزیون واخبار روز

    نحوه اداره جهان توسط خداوند

    خداوندی سری قوانین در جهان قرار داده وکل هستی برطبق ان داره حرکت میکنه وهرکس که قوانین را یاد بگیره ودرست از آنها استفاده کنه میتونه زندگی خودش رو هرجور که بخواهد رقم بزنه,امکان نداره اتفاق دیگری بیفته,ما خالق زندگی خودمون هستیم ,ما زندگی خودمون را به هر شکلی که بخوایم رقم میزنیم

    ما انسان ها با توجه به افکارمون و با تمرکز بر روی موضوعات مختلف یه سری فرکانس‌ها را به جهان هستی ارسال می‌کنیم ما مثل یک دستگاه فرستنده هستیم که ارتعاشات را به جهان هستی ارسال می کنیم, با توجه به افکار مون و با توجه به کانون توجهمون✅

    وقتی بتونیم افکارمان را کنترل کنیم که تنها راه کنترل افکار کنترل ورودی های ذهنمون هست, ما می‌توانیم باورهامون رو اونجوری که دوست دارید ایجاد کنیم در مورد همه چیز زندگی ,روابط, سلامتی,معنویت, اگر این کار را خیلی خوب انجام ‌دهیم و تمرین کنیم و متعهد بشیم روی کنترل ورودی های ذهنمون روی ساختن باورهای قدرتمند کننده که فرکانس مناسبی را به جهان هستی ارسال می‌کند , اتفاقاتی برای مارخ می دهد💝

    شرایطی برای ما به وجود می‌آید که ما را به خواسته هامون میرسونه وا نوقت اتفاقات شروع میکنه به تغییر کردن و بعد بعضی افراد منفی خودبه خود از زندگیت حذف میشه و جهان کمک میکنه که به اهدافمان برسیم افرادی را سر راهمون قرار می‌دهد که ما را به هدفمون نزدیکتر می کند

    وقتی خدا را می شناسی✔✔✔ وقتی با خدا حرف میزنی اون وقته که سرشار از آرامش میشی و لطیف میشی💝💝

    آره واقعاً هم همین طوری که اگه یه ذره از سمیرا خارج بشی خودت احساس می کنی و سری بیدار میشی

    در هر شرایطی که باشم در صورت برخورد با هم تضادی باید حالمون رو خوب نگه داریم و احساس آرامش داشته باشیم تا جهان ما را به خواسته هامون برسونه و رضایت از جایی که در آن قرار داریم و شاکر بودن به خاطر هر آنچه که داری

    اگر باورهامون رو روی پاشنه آشیلمون درست کنیم و این باور را تغییر بدهیم خیلی راحت به این خواسته می‌رسیم

    نکته:

    وقتی چیزی را یاد می‌گیرید دنبال این نباشید که به دیگران یاد بدین اول خودتون عمل کنید👌👌👌

    ممنون استاد جانم بخاطر فایلهای بی نظیرتون

    واز دوستان گلم بابت کامنتهای باباشون ممنونم

    شاد و سلامت و پیروز باشید در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    وحید پورتقویان گفته:
    مدت عضویت: 1880 روز

    چقدر عالی چقدر فوق العاده وای خدا من عاشق خودتو قوانینت هستم از وقتی دارم سعی میکنم ورودی هامو کنترل کنم واقعا زندگیم داره رو به خوشبختی میره همش اتفاقات خوب همش شادی احساس خوب به لطف الله یکتا احساس خوب=اتفاقات خوب واقعا این احساساتی که استاد راجع بهشون صحبت کردنو من الان دارم نه کل روز ولی بیشتر روز به لطف خدا به زودی میشه هر لحظه باور کنید اصلا من فقط دارم عشق میکنم میخندم از خدا خواستم شغل مورد علاقمو واسم ردیف کنه به ۲۴ ساعت نکشید که واسم ردیفش کرد اصلا موندم داشتم دیوونه میشدم خودم باورم نشد خداروصد هزار مرتبه شکر حالا تصور کنید که از اینم بهتر میشه و انتهایی واسش نیست خداروشکر خدایا خودت هدایتم کن به بهشت که از همین دنیا شروع میشه و همش توی یک کلمه خلاصه میشه توحییییییییییییییییییید❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    سلام به خداوندی که منو هدایت میکنه!

    درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و پیروز باشیم همگی!

    خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایر کادر اجرایی سایت!

    بسیار فایل تاثیرگزاری بود!

    اتفاقا دیروز بخشی از نظرات دوستان رو خوندم و خیلی خوب نوشته بودند!

    ایده و آگاهی های خوبی به آدم القا میکرد!

    اون دوست عزیزی که نوشته بودن با همسرم گروه دو نفره زدیم که دیگه عالی!

    حالا بیاییم رو یک سری نکات فوکوس کنیم:

    خداوند یک سری قوانین مشخص رو در جهان وضع کرده!

    جهان بر طبق قوانین داره هر لحظه خودشو آپدیت میکنه!

    حالا ما این وسط، این توانایی رو داریم که این قوانین رو بشناسیم و درک کنیم!

    و از اون طرف بتونیم به نفع خودمون ازش استفاده کنیم!

    تمامی انسان ها هم به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه دارن به گونه ای از این قوانین استفاده می کنند!

    دیگه برای من واضح شده که خودم خالق زندگیم هستم!

    استاد براش مثل روز روشن شده!

    منم الان دیگه تو مرحله ی طلوع خورشید هستم!

    این آپارتمان زیبا هم که مُشرِف به اقیانوس اطلس است!

    مبارک شما و همه ی ما و جهانیان باشد!

    انسان یک دستگاه فرستنده ی فرکانس است!

    فرکانسی که از افکار و تمرکز ما بر موضوعات مختلف شکل گرفته!

    تنها راه کنترل افکار و ایجاد باورهای قدرتمند کننده و خوب، کنترل ورودی های ذهن است!

    باید تو این کنترل ورودی ها تعهد داشته باشیم!

    شاید اولش سخت باشه ولی با تمرین درست میشه!

    حالا اگر فرکانس مناسب به جهان بفرستیم چی میشه!؟

    جهان اتفاقات و شرایطی رو سر راه ما قرار میدهد که میان بُری برای رسیدن به خواسته هایمان باشد!

    ۲ نوع خواسته وجود دارد:

    ۱. خواسته هایی که من از اول در درونم بوده و میجوشیده!

    ۲. خواسته هایی که طی گذشت زمان به واسطه ی برخورد با تضادها در من ایجاد شده و تقریبا پنهان است!

    (به قول اِستِر: وقتی به مشکلی بر میخوریم، ناخودآگاه موشک های خواسته هامون رو به جهان میفرستیم!)

    وقتی که ما در این مسیر قرار بگیریم، اتفاقات هم شروع به تغییر کردن، میکنه!

    چرا!؟

    چون وقتی که ما روی باورهامون کار می کنیم!

    جهان به ما کمک می کند!

    در اول یکم کار سختی ولی خب با بمباران کردن افکارمون با توجه به نکات مثبت؛ دیگه یواش یواش می افتیم رو دور!

    یکی دیگر از راه های کنترل ذهن صحبت با خداوند است!

    حالا به هر طریقی!

    برای مثال: توجه به نکات مثبت محیط اطراف- گفتن توانایی ها و زیبایی های خودمون به خودمون و خداوند- سپاسگزاری و …!

    اینجوری به قول استاد روح لطیف میشه!

    حالا خداوکیلی من این موضوع رو تایید می کنم!

    اصلا زندگیِ من نسبت به چند ماه پیش زمین تا آسمون فرق کرده!

    حتی با اینکه لغزش هایی هم داشتم!

    ولی همین تعهد درونی نسبت به شناخت خدا و قوانینش و اجرای آن در عمل، کلا زندگی منو متحول کرده!

    آدم حس میکنه یه قدمی خداست!

    دیگه تو این دور بیوفتی، اتفاقات خوب پشت سر هم رخ میدن!

    من خودم، اولش که شروع کردم روی باورهای خوب کار کنم، یکم زمان بندی هام مَچ نمیشد!

    ولی الان به گونه ای شده که من صبح تا شب فقط روی باورهام کار می کنم!

    شغلی هم که دارم اصلا به گونه ای که لحظه به لحظه اش فقط سپاسگزاریِ!

    حتی موقع بازی ویدئویی هم من کلا فقط دارم با خدا صحبت می کنم!

    میگم: خدایا کمکم کن، هدایتم کن، که در مسیر و مداری قرار بگیرم که کلی گُل بزنم و کلین شیت کنم و …!

    حتی اصلا خیلی وقتِ اینقدر روی باورهام کار میکنم، اصلا وقت بازی کردن هم پیدا نمیکنم!

    حتی دیشب اومدم روشن کردم دستگاه رو که بخوام بازی کنم، یه حسی که آشنا بود بهم گفت خاموش کن بگیر بخواب!

    گفتم چشم و خلاصه ما روشن نکرده، خاموش کردیم!

    میریم سر شبکه های اجتماعی!

    در این لحظه بنده تمام منابع احساس خوب رو فقط برای رشد خودم گذاشتم!

    اما یک علف هرز به نام اینستاگرام و … وجود داشت که چند روز یبار وسوسه ام میکرد!

    مثل دیروز که با اینکه کلی راهکار برای دور شدن از این فضا تو کامنت فایل قبلی نوشتم!

    بازم عصرش، رفتم تو اینستا!

    الان که استاد گفتند: من اصلا درک نمی کنم کسایی رو که تو فضای مجازی هستن!

    با خودم گفتم واقعا چرا باید تو اینستا باشم که بخواد بعضی روزها حالم رو بد کنه و بعدش بخوام چنان فشار ذهنی ای رو خودم بیارم که دوباره بیام تو حلقه مثبت!

    بعد یه حسی برای بهونه جویی، بهم گفت: خب تو برای آپلود ویدئو ها و دیدن لایو استاد تو اینستا هستی!

    بعد گفتم: لایو استاد که تو سایتش هم منتشر میشه چند روز بعد و ویدئوهام رو هم که تو یوتیوب آپلود میکنم!

    خلاصه آقا به قول مادرم، انفجاری تصمیم گرفتم و زدم اینستا رو پاک کردم!

    گفتم چه کاریِ آخه آدم خودشو اذیت کنه!

    تلویزیون و ماهواره هم که مدت هاست جمع کردیم!

    همش هدایت خداوندِ، فکر نکنید من کارِ خاصی کردم!

    اینکه گفتید حقوق میگرفتید در حالی که کاری نبود و فقط داشتید روی باورهاتون کار می کردید، نشون میده که چقدر جهان همراهی میکنه آدم رو!

    باید در این مسیر از اراده مون کمک بگیریم!

    بعد از مدتی که روی باورهامون کار کنیم!

    اینقدر سنسورهای احساسی مون، قوی میشن؛ که به محض خروج از مسیر تعالی، به ما آلارم میدن!

    به قول استاد خیلی زود بیدار میشیم!

    دیگه این مسیر همش عشق و خوبی است!

    برخوردهای خوبِ افراد رو که واقعا، به وضوع میشه دید!

    خدایا شُکرت!

    وقتی که حال مون عالی باشه!

    وقتی که مکان فعلی مون رو بهشت کنیم!

    از انرژی های مثبت سیراب میشیم!

    و به دنبال اهداف جدیدتری میریم!

    داستان اهداف تون و اتفاقاتی که براتون افتاد، خیلی جذاب بود!

    باید برای رسیدن به هر هدف:

    به انرژی ای که در همه جا وجود یک شکل دیگری بدیم!

    به همه چی میرسیم!

    احساس رضایت مندی داشته باشیم!

    احساس خوبی داشته باشیم!

    به چیزهای مثبت توجه کنیم!

    و مسیرمون رو ادامه بدیم!

    خودِ دیدن اتفاقات خوب هم، توانایی می خواد؛ باید تمرینش کنیم، تو هوا بگیریمشون!

    باید تحسین کرد، باید تاییدکرد، باید سپاسگزار بود؛ این راهِ اومدنِ اتفاقات خوبِ!

    باید همیشه بگیم داریم درست کار می کنیم!

    جهان داره درست کار میکنه!

    افکار خوب مون دارن اتفاقات زیبایی رو وارد زندگی مون میکنن!

    به موقع به هر چیزی که بخواهیم میرسیم؛ کافی است که ایمان مان را حفظ کنیم!

    تو بحث ثروت، سلامتی، شادی و …!

    باورها که درست بشن؛ اتفاقات خوب سریعتر رخ میدن، زندگی قشنگتر میشه و ما قادر میشیم که از لحظات زندگی مون لذّت ببریم!

    و اون قدر این روند ادامه پیدا می کنه تا ما سیر بشیم و بریم به مدار بالاتر!

    به گونه ای که به جایی برسیم که مثل استاد اصلی ترین انگیزه مون برای رسیدن به ثروت بیشتر، فقط کمک به جهان باشد!

    هواپیمای شخصی هم مبارک همگی مون!

    نظرات عالی ای می نویسیم!

    به امید خداوند با همان کیفیت هم تو زندگی مون اجرایشان کنیم!

    بسیار فایل زیبایی بود و کلی درس و جای بحث داشت!

    سپاسگزار خداوند هستم که من را به سوی احساس عالی و لذّت بردن از لحظه به لحظه ی زندگی، هدایت می کند!

    ممنونم آقای عباسمنش، خانم شایسته، خانم فرهادی و سایر کادر اجرایی سایت!

    به امید خداوند؛ متعهد، با ایمان، با انگیزه و پولدار باشیم همگی در دنیا و آخرت!

    آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران!

    خدای من شاد ترین، با انگیزه ترین و بخشنده ترین است؛ پس من بهترینم!

    بدرود!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2230 روز

    به نام خالق هدایتگرم

    سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی ام. که واقعا منم انگار دلم براتون خیلی تنگ شده.(اما برای حس نزدیکی با شما دیدن سریال زندگی در بهشت به من میگه فاصله معنایی نداره)قبل اینکه برم برای دلیل کامنت نوشتنم شاید جالب باشه که اینی که الان از ذهنم رد شد هم بگم. من اولین بار هم هست بیشتر سه ماه هست که خانواده ام رو ندیدم. از 23 دیماه 1399 که بلیط قطارمون بود و خداحافظی کردم تا الان که مینویسم پنجشنبه است و 26 فروردین 1400 هست. یادمه داداش کوچیکم همون روزها و هفته های اول ابراز دلتنگی میکرد و من یهو یک جمله طلایی به ذهنم زد و براش ت واتساپ نوشتم. و ازش قول گرفتم که داداشم “دلتنگ بشو اما تو دلتنگی نمون” الان متوجه میشم چرا این جمله رو گفتم و الان خودم بیشتر دارم بهش عمل میکنم چون بیشتر دلتنگ میشم. و به یاد خودم میارم فهیمه تو از سهراب این قول رو گرفتی و این حرف رو زدی خودت هم عمل کن. و دوباره انگار ذهنم رفرش میشه و یادش میاد که از حس و حال دلتنگی بیاد بیرون و تو این احساس نمونم. خداروشکر انگار تونستم خودمو کنترل کنم تا حدی و تونستم تا الان با تمام دلتنگی هنوز هم اونا رو نبینم… پس استاد عزیزم دلتنگ تون هستم با اینکه من اصلا شما رو ندیدم اما تو دلتنگی ندیدن شما نمیمونم چون دارم یاد میگیرم که ذهنم رو به جای خوب هدایت کنم و حس دلتنگی هم انگار حس خوشایندی نیست تا ذهنم رو در اونجا متوقف کنم. احساس خوبیه که ازش رد بشی و انگیزه بگیرری برای مشتاق دیدن شدن و قدر دیدارها رو دونستن. پس من وقتی شما رو ببینم خیلی خیلی مشتاقم و خیلی خیلی قدر تک تک لحظه های دیدار رو میدونم…. پس قول خودم دلتنگ تون میشم اما تو دلتنگی نمیمونم. (ازش رد میشم برای گرفتن اشتیاق دیدن و داشتن یک دیدار با کیفیت با شما)

    پنجشنبه 26 فروردین 1400

    نشانه ی من: صفحه ی روز شمار تحول زندگی من_فصل سوم

    نه متن خاصی نه فایل صوتی خاصی. اما کامنت دوستان رو خوندم. یک حسی بهم گفت بیا از همین فصل شروع کن فایل ها رو به دیدن.

    پس با جون و دل گوش کردم زدم روی روز 61 ام

    بله فایل قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن

    اصلا انگار همین عنوان این فایل به من میگه که فهیمه مگه اسم امسالت رو نذاشتی کنترل ذهن و ورودی های ذهن خب پس قدم های عملی رو بردار، برنامه ریزی کن…

    من دوباره میام و ردپا میذارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    رستیانی مطلق گفته:
    مدت عضویت: 1685 روز

    🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹

    سلام به همه اعضای سایت گروه تحقیقاتی عباس منش.👋

    من یک روش خیلی خوب دارم برای برخی دوستان برای کنترل ورودی های ذهنشان در عمل.

    برخی از افراد هستند فارغ از سن و جنسیت که علاقه مند به تماشای محتوای بدون پرده هستند و اعتیاد ام دارند به این رفتار و شاید سختشان باشد که نبینند و ورودی ذهنشان را کنترل کنند. شرکت گوگل برای اپلیکیشن های جستجو گر در اینترنت که متعلق به خودش هستند ویژگی ایجاد کرد به نام « کنترل والدین » در اینترنت جستجو کنید روش تنظیم آن آموزش داده شده. باید شرایط نمایش محتوای بدون‌ پرده را غیر فعال کنید در تنظیمات آن.

    وقتی که این کار انجام شد هیچ فیلترشکنی حتی خیلی قدرتمند ام نمی تواند آن محتوا را نشان دهد.

    امیدوارم منظورم را متوجه شده باشید این برای خانواده ها ام مناسب است.

    البته‌ تلاش کنید بیشتر مرکز کنترل درونی داشته باشید تا مرکز کنترل بیرونی ولی شرایط بیرونی ام را تا حد ممکن کنترل کنید.

    🌹 در پناه الله یکتا عزت و آرامش داشته باشید 🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1944 روز

    به نام‌خدای وهاب و قدرتمند و سریع الجواب …

    سلام و درود به استاد عزیزم و به سمیه نازنینم

    و دوستان ارزشمندم…

    این کامنت تمرینی هست برای تمرکز بر روی نکات مثبت در زندگیم و اطرافم

    من حدودا ۱۰ماهی هست به طور جدی توی سایت هستم و حدودا یکسال و چند ماهه به فایل های استاد گوش میدم و این همه اگاهی و ورودی الهی منو منقلب کرده به قول استاد روحم لطیف شده و زیاد گریه میکنم،گریه از سر شوق با خدا حرف میزنم گریه میکنم،کامنت مینویسم گریه میکنم،فایل میبینم گریه میکنم…خدایا شکرت و سپاسگزارم

    من به خیاطی و طراحی علاقه دارم و تقریبا خیلی وقته میدوزم ولی از جایی که قوانین رو نمیدونستم نه برای خودم و نه برای حرفه‌ام ارزش قائل نبودم و فکر میکردم که من حرفه ای نیستم،از وقتی آمدم سمت قانون و مسیر الهی و آمدنم به این سایت(البته دانشگاه‌ که خیلی دوست داشتم دادامه تحصیل بدم،رفتم با دوتا بچه،ولی رفتم دانشگاه همش احساسم خوب بود و خوشحال بودم ولی هنوز قانون رو بلد نبودم)احساس خوبم منو با یه دوست آشنا کرد که شد دستان خدا برای من…رفتم دانشگاه دیدم اونجا اون‌چیزی نیست که میخوام،به صورت هدایتی بازم کائنات منو به یه دوست دیگه اشنا کرد رفتم پیشش برای کار و مزون،که خیلی خوب بود ولی اون کار حرفه‌ای میخواست از من و منم هنوز حرفه ای نبودم،بازم هدایت شدم به یه آموزشگاه عالی با کمترین قیمت و استادی با وجدان کاری عالی و مهربان که بی نهایت منو کمک‌ میکنه بیشتر از چارت درسی و کلاس(حتی پول کلاس هم دوستم داد و گفت هر وقت داشتی پرداختش کن) ومن چرخ خیاطی داشتم خیلی قدیمی بود و باهاش لباس مجلسی دوختم و خوشحال بودم و همش میگفتم خدایا دارم تکاملم رو طی میکنم و در بهترین زمان وسایل کارم جور میشه،و زندگیم پر شده از نشانه و لطف الهی و قانون جواب داده و راهم درست هست و باید ایمانم رو حفظ کنم الان وقتش ایمانم رو حفظ کنم و ادامه بدم…

    حدودا( که اینم تکاملی بود حتی)یه هفته ای مینوشتم ووتجسم میکردم که خدایا سپاسگزارم برای وسایل کارم و چرخم و اتو بخارم…می‌نوشتم و سپاسگزاری میکردم و احساس میکردم دارم با چرخم و وسایل تازه‌ام کار میکنم،بعد یه هفته همسرم(که میدونستم پول هم نداره)گفت بریم چرخ هارو ببینیم چه جوریه چه قیمتی دارن(بعد جالب این بود که در تمرین ستاره قطبی صبحم نوشته بودم که خدایا بابت چرخم و اتوم که امروز خریدم سپاسگزارم) و قتی رفتیم داخل مغازه همسرم گفت کدومش رو دوست داری،من هم گفتم میخوای بخری مگه میپرسی،گفت حالا انتخاب کن بعدا میایم،من انتخاب کردم بعد به فروشنده گفت لطفا برام فاکتور کنید و بعدش گفت اتو هم فاکتور کنید و من فقط به قانون فکر میکردم و خداروشکر میکردم و پر شوق بودم و سپاسگزاری و بغض خوشحالی توی گلوم بود و از خدا با صدای بلند در درونم شکر میکردم و به خودم میگفتم داری تکاملت رو طی میکنی و تو لایقی و ارزشمند بهترینها هستی راهت درسته و پر برکت،(چند روز قبلش از خدا خواسته بودم هدایتم کنه و با نشانه باهام حرف بزنه)که چند روز بعدش خیلی راحت و ساده و زیبا وسایل هامو رو خریدم و سپاسگزار خداوندم هستم و دستانی که برام میفرسته،استادی که عالی و فوقالعاده است که با آموزه هایش یه آدم دیگه شدم،حالم خوبه

    امروز داشتم با خودم حرف میزدم و خودم رو با چند سال پیش خودم مقایسه میکردم،خدای من چقدر تغییر کردم چقدر دیگه خودم رو دوست دارم،خدای من سپاسگزارم که خالق زندگی خودم هستم سپاسگزارم که مقدس‌ و پاک و زیبا باشکوه خلاق و ارزشمندم سپاسگزارم برای سلامتی که پر انرژیم و شاداب و پر از آرامش شده‌ام و من لایق دریافت الهامات هستم…سپاسگزارم

    با حرفه پر برکت و زیبایم به در آمد هم رسیدم اینبار با باورهای قدرتمند و ارزشمند هر چند کمه ولی برام ارزشمنده چون با قانون بهش رسیدم و به کارم علاقه دارم و عشق می‌ورزم و خدارو سپاسگزارم که‌روی خودم سرمایه گذاری میکنم چه روحی چه شغلی و خداوند حامی منه همراه منه منو دوستم داره منو ترکم نمیکنه عاشق منه و این نور ناتمام بر من میتابه و من در مسیر رشد جهان قرار گرفته ام

    دستان استاد عزیز و پر برکت و منجی زندگیم رو میبوسم و سپاسگزارم که زندگیم عوض شده و حالم خوبه و دیگه خودم رو دوست دارم…

    مدت هاست که مهمانی نرفتم و دوستانم فیلتر شدن، کار و تفریح و سر گرمی و سرمایه گذاری گردشم شده آموزه های استاد و این سایت،دیگه دوستانم شدن بچه های این سایت و عقل کل،چقدر خوشحال و راضیم،چه ورودهای زیبایی و چه خوراک لذیذ وولذت بخش به ذهن و روحم میدم و سپاسگزارم و هر روز نشانه و هدیه اتفاق زیبا دارم هر روز بیشتر از دیروزم شده،سپاسگزارم خدای مهربانم از تو بینهایت سپاسگزارم

    استاد عزیزم شما چقدر ماهید و بزرگ و دوست داشتنی هستید،شما منو با خدای زیبایی ها و عشق آشنا کردی،منو با خودم آشتی دادی…منو پویا کردید و درمسیر الهی و جاده جنگلی سوق دادید،من به خدا ایمان دارم و میدانم روزهای زیبا و باشکوه در راهند و این لحظه ها هم‌مسیری از همون راه هستند فرکانس الانم همه‌چیز رو رقم میزنه و خوشحالم و سپاسگزارم …برای این لحظه که دارم کامنت میکنم و تمرکز بز زیبای ها دارم سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    به نام مهربان پرودگارباسخاوتم که جهان هستی روطبق قوانین بدون تغییرش آفریدتامن خالق تجربیات زندگیم باشم

    شادم ازاینکه به فصل سوم رسیدم شصتویکمین ردپام رو بجامیذارم👣👣

    یکی ازپاشنه های آشیل ودرواقع ترمزهای ذهنی من که طی آگاهی های این سایت بهش رسیدم اینکه من درذهنم خودمو تنهای تنها در برآورده کردن رویاهام می دیدم

    درحالی که امروز باگوش کردن این فایل یک حجابی برام برداشته شد

    ایم مطلب رو استاد درهرفایلشون بارها وبارها تکرار میکنن وهمیشه دوستان در دیدگاه هاشون مینویسن

    خودمم حتما ازش زیاداستفاده کردم اما ازاین زاویه وبااین نگاه ،نه …

    من طی گوش جان سپردن به آگاهی های سایت،به این باور رسیدم که من موجودی فرکانسی هستم وباکانون توجهم دارم فرکانس هایی رو به جهان هستی ارسال میکنم وجهان هم مانند دستگاه مُبَدل فرکانس های من رو دریافت ،واساس اون فرکانس هارو به صورت شرایط واتفاق ها،وایده ها وانسان ها ، وارد تجربه ی زندگیم میکنه

    این یعنی یک قسمت کوچکی از کار…

    (که همون ماندن دراحساس خوب وتغذیه ورودی ها با باورهای قدرتمند کننده وتوجه به نکات مثبت زندگیم)به عهده ی من ،

    ومابقی یعنی هموارکردن مسیروجورکردن شرایط واتفاقات و…،به عهده ی مهربان خداست

    من نمیدونم چرااینو میدونستم اماباز فکرمیکردم که تنهام،بایدتنهاازپسش بربیام باید تنها بیافرینم

    نه ماااااااریا نه دخترخوب ،به قول استاد بیا ورو شونه های خداوندبشین

    توبندگیشوبکن توفقط امیدت به اون باشه تو رابطتتو با خالق جهان هستی تنگاتنگ بکن

    بقیش بااونه دیگه

    چراتوفکر کردی تنهایی،مگه قانون نمیگه فرکانس باتوپاسخ باجهان هستی….

    من نمیدونم چرا این دو درذهن من ازهم جدابودن،هزاربارهم ازاستادودوستان شنیده بودمش اما نمیتونستم به هَم ربطش بدم

    استادفرمودن همینکه متعهدشدن برای تمرکز برروی رشد خودشون جهان هم به آسونی مسیررو هموارکردوایشون تونستن بدون اینکه کار کنند درآمد داشته باشند وفرصتی عالی برای تمرکز روی اهدافشون وکار کردن روی خودشون براشون فراهم شده بود

    خوب این یعنی ابر وباد ومه خوشید و فلک دارند مسیر رو برای رسیدن به خواستت هموار میکنن

    چرا من فکرکردم تنهام ،چرا روشونه های خداوندننشستم چرا وقتی صدقدم رفتم منتظر کمک های غیب وهزاران دستان خداوند برای پیشبرد اهدافم نموندم

    باوجوداینکه این ترمز بزرگ ذهنی رو داشتم باز مهربان خداوندم بارها کمکم کرده ها اماچون من راه رو بسته بودم نذاشتم در فورامدادهای غیبیش غرق بشم ولذت حمایت های رگباریشو دریافت کنم

    خدایا چه میکنه این آگاهی با آدم

    اصلا چشام هاج واج مونده،چطور موضوع به این واضحی رومن درک نکردم

    استادعزیزم سپاسگزارم ازتون بابت این سایت پربرکت واین آگاهی های ناب که من تشنشم حریصشم

    واقعا بارها گفتم کاش میشد مثل محمد(ص)چهل روز برم توغار وشب تاصبح فقط این آگاهی هارو نوش جان کنم امااینترنت هنوز توغار آنتن نمیده🙈🤭🤭

    اماطبیعت منوبا آرامش ولذت ۲۷روزه که توخونه نگهم داشته،تااونجوری که دلم میخوادازاین آگاهی ها بهرمندبشم،ومن اصلامتوجه نشده بودم که این درخواستی بود که خودم بارها فرستادم ومهربان پرودگارباسخاوتم راه روبرای من هموار کردو این فرصت رودراختیارم گذاشت

    سپاسگزارم بابت اینهمه نعمت که بمن دادی مهربان پرودگارم

    سپاس ازاستاد عزیزم که این آگاهی هارو دراختیارما قرارمیده

    سپاس ازمریم بانوی عزیزکه این روزشمارتحول رو برامون ترتیب داد خدامیدونه من چقدرازاین مداومت نتیجه گرفتم ازاینکه هرروزه بود وهرروز باید مینوشتم رشد کردم اما چون برای درک امروزم هیجان زدم نمیتونم امروز از تغییراتم براتون بگم درواقع تمرکز ندارم🤭😊

    شادم که هدایت شدم به این مسیرتوحیدی

    خدایا صدها هزااار مرتبه سپاس🤲

    وسپاس ازشمایی که وقت گذاشتید و دیدگاه منوخوندید❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    من اتفاقاً تا دو سه ماه هر روز ۴صفحه ۵صفحه برای خدا می‌نوشتم ، در مورد همه چیز صحبت می‌کردم اتفاقاً همین باعث شده بود ذهنم از حرف های شلوغی که توش بود خالی بشه یعنی یه جورایی انگار این نوشتنه به کنترل ذهنم تا حد خیلی خوبی کمک کرده بود که بعدها چون مغزم انگار سبک شده بود دیگه آرام آرام حرف هام از کاغذ امد روی زبانم و شروع کردم با خدا صحبت کردن و خیلی خوب بود ولی نمیدونم چرا این قضیه کمرنگ شد یعنی در طول روز خیلی کمتر نسبت به اون موقع ها با خدا حرف میزنم

    الان که شما گفتین با خدا خیلی زیاد صحبت می‌کنید انگار که یه تلنگری برای من شد که با خدا شروع کنم به حرف زدن و دقیقاً هم در مورد نکات مثبت حرف بزنم و شکرگزاری کنم ، خداروشکر که دوباره متوجه این قضیه شدم

    شاد و آرام باشید در آغوش خدای یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: