قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

886 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1069 روز

    به نام خدا

    سلام بر استاد عزیزم و مریم جان نازنین

    روز 61

    اقدام هایی برای کنترل ورودی ذهن

    ازوقتی درک کردم که ورودی های ذهنم روکنترل کنم خیلی از اتفاقات برام تغییرکرد

    برای اینکه بتونم هر روز زیبایی ببینم سریال زندگی در بهشت رو پیگیری کردم

    یکم که گذشت و ذهنم رو با این ورودی ها بستم یه ایده ای بهم الهام شد و من اقدام کردم در اون جهت،وقتی استاد میگن در جهت علاقه تون حرکت کنید درکی که کردم اینه که وقتی من علاقه ام رو دنبال میکنم اصلا انگار از همه چی جدا شدم ذهنم کاملا در لحظه است حالم عالیه ،امروز وقتی دیدم 4 ساعت دارم کار دلخواهم رو انجام میدم باورم نمیشد اینهمه زمان گذشته و اگر وقت داشتم دوست داشتم 4 ساعت دیگه ام کار کنم ،اوایل میگفتم کار نداشته باشم بهتر چون وقت بیشتری برای گوش کردن به فایل ها دارم و اگه بخوام کسب و کارم رو شروع کنم دیگه نمیتونم رو خودم کار کنم ولی حالا وقتی تو دل علایقم هستم میبینم که اینم یه جور کنترل ذهن. چون اصلا انگار از این دنیای مادی کنده میشم و میرم جایی دیگه

    اوایل که اومدم عضو سایت شدم تعریف موفقیت برای من یعنی اینکه یه درآمد بالا داشته باشم ،خونه وماشین خوب داشته باشم هر آنچه دلم میخواد روبتونم بخرم

    البته هنوزم اینا رو میخام ولی دلم میخواد به اینا برسم چون می‌دونم تنها راه رسیدن به خدا ثروتمند شدننه و من واقعا میخام به خدا برسم

    خدایی که تا باورامو نسبت بهش تغییر دادم شرایطوبرام تغییر داد

    اوایل فک میکردم هر وقت به درآمد رسیدم یعنی موفق شدم و از دیدن نتایج کوچیک غافل بودم اما حالا فهمیدم راه رسیدن به موفقیت های بزرگ تایید و دیدن همین نشونه های کوچیک

    وقتی استاد گفتن وقتی روی خودت کار می‌کنی انگار همه یه جور دیگه باهات رفتار میکنن دقیقا دیدم چقدر درسته این حرف

    من این چند روز که تصمیم گرفتم واقعا روی کسی حساب باز نکنم همه باهام یه جور دیگه برخورد می‌کنن همشون میگن برات فلان کار می‌کنیم بهمان کار میکنیم ولی همش تو دلم میگم رو این آدما حساب نکن فقط و فقططططط خداااا

    و این درس بزرگ که من امروز از شما یاد گرفتم مطمئنم معجزه ها تو زندگیم می‌کنه

    درسته همیشه فک میکردیم با خدا داریم صحبت میکنیم ولی این صحبت کجا و اون کجا

    راستشو بگم اوایل فک میکردم ورودی ذهن فقط دیدن و شنیدن جلوی اینا رو بگیرم حله

    ولی از وقتی فهمیدم این گفتگوهای ذهنی خیلی مهمه تا جایی که تونستم با خودم صحبت های خوب کردم ولی تا الان به همین نکته ی مهمی حواسم نبود چقدر من با خدا دارم تو ذهنم صحبت میکنم ؟چقدر دارم مثبت صحبت میکنم؟چقدز دارم توانایی هامو یاد آوری میکنم؟و من باید بیشتر خیلی بیشتر از بیشتر این کارو کنم

    من فقط باید تو ذهنم با خدا صحبت کنم

    خدایا شکرتتت این نکته رو بهم یادآوری کردی امروز

    و یه نکته ای گفتین که من خیلی از مواقع فراموشش میکنم ،من یه سری حرفای خوب اینجا می‌شنوم و میرم اینا رو انتقال. میدم به بقیه و خوب فک میکردم اینجوری کمک میکنم ولی امروز بعد شنیدن این حرف بازم یه تلنگر بهم زده شدکه درسته تو باید این حرفا رو بگی به کسایی که تو مدارس باشن می‌شنون و تغییر میکنن ولی یه شرط داره قبلش ببین خودت بهش عمل می‌کنی ؟

    بعد این قول دادم به خودم تا جایی که در توانم باشه هر حرفی که میخام بزنم اول ببینم خودم عمل میکنم یا نه

    و مطمئنم بخاطر زدن این حرفای قشنگ یه دیگران و خوب کردن حالشون تمام تلاشم رو میکنم که عمل کنم به این حرفا تا بتونم به دیگران هم بزنم این حرفارو

    نکته این فایل برای من

    هیچ وقت حرفی که خودت بهش عمل نمیکنی به دیگران نزن

    عمل کن عمل کن عمل کن به دانسته هات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    مجید یاری گفته:
    مدت عضویت: 1083 روز

    باسلام وارادت خدمت استادعشق.استاد معرفت استاد.بنده از دانشجویان 12قدم هستم خیلی خیلی خوشحال هستم. فعلا قدم پنجم هستم .من هروقت ویسای شما را گوش میکنم همیشه تازه گیه خودشا داره.یکی از ارزوهای من اینه که شما به ایران بیایید.ویه جایی مسل ورزشگاه همه بچه های سایت تو شهرهای مختلف شما را زیارت کنیم که واقعا این کار خیلی انرژی زیادی به ما میده وبارها وبارها این دیدار را برای خودم تجسم میکنم.به امید دیدار شما در ایران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 3663 روز

    سفرنامه روز 61

    سلامی به اسناد عزیزم و مریم بانوی تاثیر گذار

    وقتی از خدا صحبت می کنید نگاه تون و بغض تو چشماتون واقعی هست ،منم با شما بغض میکنم که چقدر بی انصافی میکنم در مقابل خدایی که هر چی بخوام برام‌ فراهم می‌کنه و‌من یادم میره که خدایی دارم که از مادر مهربان تر هست

    کلام تون رو دوست دارم

    هر روز و هر لحظه دارم خدا رو بیشتر درک میکنم

    خدایا ببخش به خاطر شرک هایی که دارم

    خدایا مرسی که همیشه کنار من هستی و‌من فراموشت میکنم

    جمله ای که گفتید تو این مسیر اگر از راه درست خارج بشید سریع متوجه میشید ،منم تجربه کردم و خدا روشکر میکنم که متوجه شدم و دوباره وارد مسیر درست شدم و چه جالب به محض اینکه متوجه شدم با تغییر باورهام سریع اتفاقات خوب رخ داد

    موارد جالبی گفتید درباره کنترل ورودی ها

    1. ایجاد یک.گروه در تلگرام وثبت اتفاقات کوچک

    2.صحبت کردن با خدا

    3. تکرار توانایی هام‌به خدا

    4.تو سایت بودن ،گامنت خوندن

    این موارد چند تا از روش های کنترل ورودی بود که من باید انجامش بدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1912 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این سایت توحیدی

    استاد عباسمنش عزیزم وقتی از لطیف شدن صحبت میکنید قلبم باز میشه قلبم پراز سرور میشه

    دقیقا این اتفاق برای من هم افتاده و من عااااشق اون لحظه هایی هستم که تو خلوت خودم با خداوند اشک شوق میریزم

    تاقبل از اینکه با آگاهی های شما آشنا بشم این احساس رو به این غلظت و به این شفافی درک نمی‌کردم

    بارها شده بخاطر گوش کردن مناجات نامه که شما خوندینش اشک ریختم بااون شعر پروین که میگه « سالها نرد خدایی باختی این گره را زان گره نشناختی»

    یا حتی با گوش کردن فایل پیشرفت بچها که توسایت گذاشتید یا خوندن کامنت هاتون که راجب توحید هست ،من اشک ریختم و سپاسگزاری کردم از خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتر ِ و اون لحظه ها، این صمیمیت و نزدیکی رو به وضوح لمس کردم

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که با آگاهی هایی که دراختیارمون قرارمیدین ، کمکم کردین تا مهربان خداوند رو بهتر بشناسم و خوب زندگی کنم و کمک کنم جهان جای بهتری برای زیستن باشه.

    دوستتون دارم وعششششششق برای همه ی خانواده ی بزرگ عباسمنشیم 🟢

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    نیلوفر مرادی گفته:
    مدت عضویت: 940 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز 61 سفرنامه

    دروووود بر استاد عزیز و بانو شایسته مهربان

    سلام به دوستان هم فرکانسی عزیز

    قدم های عملی برای کنترل ورودی‌های ذهن:

    اول از همه برای کنترل ورودی های ذهن باید شنیدن و دیدن اخبار رو از زندگیمون حذف کنیم.

    دیدن فیلم و سریال و ماهواره رو بزاریم کنار. اصلاً تلویزیون رو حذف کنیم تا وقت بیشتری داشته باشیم که روی قوانین جهان کار کنیم

    افراد نامناسب رو از زندگیمون حذف کنیم ، هرچند جهان هم خودش تا حدودی افراد منفی رو از زندگیمون حذف میکنه، وقتی که میبینه ما متعهدانه روی ورودی هامون کار میکنیم

    فقط و فقط به زیبایی های اطرافمون توجه کنیم

    و باورهای قدرتمند کننده برای رسیدن به خواسته هامون بسازیم

    مثل استاد با خدا حرف بزنیم

    وقتی به قوانین جهان عمل کنیم و از اون پیروی کنیم نتایج وارد زندگیمون میشه اول نتایج کوچک‌تر. و وقتی اونها رو تایید کنیم و در موردش صحبت کنیم و ادامه دهیم نتایج بزرگتر وارد زندگیمون میشه

    چون ما خالق زندگی خودمون هستیم ، با کانون توجه و فرکانسی که به جهان ارسال می‌کنیم

    خدایا شکرت که ما را به راه راست، راه آنهایی که به آنان نعمت دادی هدایت کردی

    در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    تیمور تمجیدی گفته:
    مدت عضویت: 736 روز

    سلام سلام به همه عزیزان.من از نشانه به این فایل عالی هدایت شدم .چند روزی میشه که اصلا حالم خوب نبود و از خدا میخواستم بهم بگه چکار کنم هدایتم بکنه تا امروز صبح که خبر خیلی ناراحت کننده‌ای شنیدم اما یک چیزی تو ذهنم رد شد و اومدم تو سایت یک قسمت سریال سفر دیدم که با دیدنش حالم خوب شد بعد نشانه رو زدم اومدم به این فایل درست همون چیزهای و می‌گفت استاد که باید می‌شنیدم و باید در زندگیم شروع کنم یک استارت برای من من خیلی کم دیدگاه می‌نویسم ولی اخرای فایل بود که یک چیزی انگار بهم گفت بنویس و منم نوشتم واقعا این حرف های که نوشتم و خودم تعجب میکنم.بسیار سپاسگزارم که نکات که باید می‌شنیدم خداوند از طریق استاد عزیز به من گفت و کارهای که باید انجام بدم بسیار سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    سلام به استاد و به همه دوستانی که دور ی سفره جمع شدیم.

    چقدر این فایل حال فعلی من هستش

    مخصوصا اون قسمت که استاد میگه با خدا حرف میزدم.ی مدتی هست بی حدواندازه با خدا صحبت میکنم و همش دارم گریه میکنم نمیدونم خوبه یا بد ولی حال میکنم اینقدر تو قلبم جا باز کرده و همش دارم دنبال ی فرصتی میگردم که وقت اوکی کنم باهاش حرف بزنم.ی وقتایی ناخوداگاه میبینم به محضی که صبحا چشمام باز میکنم همش دارم صحبت میکنم و سپاس گذاری میکنم ی وقتایی فکر میکردم واقعا دیوونه شدم اصلا چه معنی میده ادم از خواب که بیدار میشه کلا بچسبه به خدا و هی سپاس گذاری کنه.

    ی جورایی به محضی که چشمام باز میکنم ناخوداگاه میگم سپاس گذارم که امروز هم بهم فرصت زندگی کردن دادی.

    و نمیدونم معنی این حس و اتفاق چیع.

    حتی چند مدت پیش همش میگفتم خدایا چی بهتر از این که تو رفیق فاب منی پس من دیگه هیچی ازت نمیخوام همین که خودتو دارم کافیه ولی باز میگم ادم که با رفیقش اینجوری تا نمیکنه وقتی اون داره بهم لطف میکنه محبت میکنه چرا من میگم چیزی نمیخوام؟؟؟

    در حال حاضرکار خوب با درامد بالا دارم ولی بازم ازش کار بهتر با درامد خیلی بیشتر میخوام.

    تازگیا اپارتمان خریدم ولی بازم ازش خونه به متراژ بالا و باغ و ویلا میخوام.

    ماشین دارم ولی در حال پیدا کردن ماشین بهتری هستم ولی بازم ازش ماشین خیلی بالایی میخوام.

    و ایمان دارم خیلی خیلی زود همه چی اوکی میشه چون این خدایی که من دارم کلا خوراکش اینه من دهن باز کنم بخوام اونم فوری میگه امادست.

    ی وقتایی بهش میگم دوست دارم فقط مال من باشی فقط مال خودم اخه خیلی زنده بودن و زندگی کردن رو برام لذت بخش کرده.

    ی وقتایی دلم میخواد بغلش کنم اینقدر فشارش بدم که صداش دربیاد.

    چقدر خدایی مختص خودش هست و بس.

    و بی نهایت از خدایم سپاس گذارم که منو وارد این مجموعه کرد.بی نهایت سپاس گذارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    پاکیزه بارکزی گفته:
    مدت عضویت: 903 روز

    خدایا شکرت برای همه چیز پروردگارم

    به نام خدایی که تنها فرمانروایی جهان هست به نام خدایی که یادش در دل ها ارامش ایجاد میکند به نام تنها صاحب اختیاری جهان

    سلاممم پر از عشق به عاشقان مسیر حقیقت

    فایل عالی بی نظیری بود به خودم تبریک بگویم که سفرنامه فصل سوم را آغاز کردم

    تبریک من باشد به خودم افتخار میکنم

    روز شصت یکم روز شمار تحول زنده گی من

    یک فایل فوق العاده بی نظیری بود استاد عزیزم

    سپاسگذارت هستم

    کنترول ورودی های زهن مهم‌ترین کار ما هست باید همیشه متوجه باشیم به چی‌چیزی تمرکز داریم کاری آسان نیست ولی باید تکرار کنیم تا عالی شویم

    استاد تازه زهنم به شما گارد می‌گیرد شک را آغاز گرده امروز حس میکردم اینا چیست دروغ هست بعد از دو ماه اول فکر میکردم قبول دارم و آرام گوش میکردم ولی فکر میکنم این خوب هست چون به یقین برسم استاد

    واقعااااا زنده گی زیباست عاشق این دنیا هستم

    امروز مادرم برایم غذایی دلخواه من را آماده کرد آشک غذای خوشمزه افغان ها چقدر مادرم بالایی من مهربان شده خدایا شکرت من یکی از ویژه گی ها مثبتم این هست که بسیاررر خوش قلب و مهربان هستم به خواهرم هم بردم و ها یکی دیگر از ویژه گی ها مثبتم این هست زیادددد تاثیر گذار هستم بی نهایت تاثیر گذار هستم یکی دیگر از ویژه گی های مثبتم این هست که هر وقت حسم بد شود میتوانم زود تغییر میتم و حس بد یک نعمت میدانم که برایم بازگو میکند کجای کار ایراد دارد یکی دیگر از ویژه گی های مثبم این هست که با خودم رفیق هستم مشاور خودم هستم زود به پاسخ میرسم فهمیدم در عزت نفس و پذیرفتن خودم مشکل هست رفتم سراغ راه حل از خدا کمک خواستم مقابل آیینه نشستم جملات عالی به خودم گفتم خودم بوسیدم خود مه بغل کردم میدانن زمانی که دست مه بوسیدم وااااا حسی به خودم داشتم حس عشق حس شور حس عالی خودم در آغوش گرفتم حسم عالی شد به خودم جملات مثبت عالی گفتم از طرف خدا

    باور تان میشود خداوند من یکی را بیشتر دوست دارد بی نهایت بار ها برایم گفته که پاکیزه تو محبوب من هستی تو را بی نهایت دوست دارم

    عاشق این خدا هستم بعدا گفتم بیبین پاکیزه قشنگم خدا چیز بد نمی افریند خودش زیبا هست ‌زیبایی ها را دوست دارد پس توو زیبایی هستی چون خدا تو را به زیباترین شکل افریده

    بعد دنبال مقایسه ررفتم گفتم چی کار کنم مقایسه نکنم بعد دیدم که همه ما روح خداوند هستیم ذات ما یکی هست پس این ظاهرر ها کاملا بی معنی هست با این دیدگاه و همه ما یکی هستیم

    و خداوند ما را در بهترین قالب افریده

    جهان به صورت کامل ناقص ناقص هست چقدر جالب

    بعدا نمیدانن یکی از جواب های دوستان خواندم در عقل کل زهرایی خوشبخت چقدر رررر این دوست ما عالی بیان کرده بود

    بعدا رفتم با خودم لذت بردم صفا کردم احساسم فوق العاده عالی بود حالم عالی بود بچه ها را دیدم میخندیدن بلند بلند من هم می دیدم لذت میبردم لبخند میزدم با خودم دویدم لذت بردم

    یعنی تمام اینا اوج خوشبختی هست و یک تبریک دیگر هم به خودم بگویم که من امروز از قضاوت دیکران حالم بد نشد و یعنی خوب عمل کردیم وقتی در باره خودم شیندم خواستم من هم قضاوت اش کنم ولی دهنم بستم این یعنی پیروزی من آفرین آفرین پاکیزه بالایت افتخار میکنم

    خدایاااا شکرت صد هزار مرتبه

    لباس هایم آنقدر عالی و راحت هستن خدایا شکررررررت

    خدایا دوستتتتت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی بهره ور گفته:
    مدت عضویت: 3294 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و همه همراهان سایت عباسمنش دات کام

    خواستم برای این فایل زیبا کامنت رو درج کنم که مربوط هست به کنترل ذهن و از تجربه خودم بنویسم و ردپای باشه برا خودم

    تقریبا میشه گفت چیزی نزدیک 3 الی 4سال هست که داشنگاه و درس رو تموم کردم و تا قبل از این مطالعه و تدریس و آزمون بود و از 12 ماه سال میشه گفت چیزی حدود 9 ماه به مطالعه مشغول بودم و چون همیشه چشمم به نوشته و خوندن و ترجمه متون انگلیسی بود از لحاظ دیداری خیلی قوی شدم تا نسبت به جنبه های دیگه مثل شنوایی.

    در اینن ایام که از دانشگاه درس فارغ شدم دیدم یواش یواش کنترل ذهن برام کمی سخت شده و متوجه شدم من همیشه کنترل ذهنم رو براساس دیداری و دین انجام میدم تا بخام خودم حکم ناظر برا افکار و کنترل ذهن به این صورت رو داشته باشم و این خودشناسی بزرگی بود تا زمانهایی که کنترل ذهن نیاز دارم مطالعه کنم و سعی کنم در زمینه های دیگر هم کنترل ذهن رو انجام دهم.که بسیار بسیار خودشناسی بزرگی برای من بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: