قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

886 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2675 روز

    به نام خدای مهربان

    درود و احترام

    روز 61/ قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن

    دور شدن از شبکه های مجازی

    دور شدن از ادم های منفی باف

    دور شدن از رسانه ها و دوری از اخبار و فیلم و سریال ها

    زندگی من بازتاب افکار منه و افکار من حاصل ورودی های ذهن منه

    به اندازه ای که اخساس لیاقتم داره بیشتر میشه خود به خود ادم های درب و داغون توی زندگیم کمتر شدن و ادم های مثبت تر اومدن توی زندگیم

    اگر هر روز متعهد باشم و روی خودم کار کنم،، ( روی خودم کار کردن یعنی اینکه هر روز با قدم های کوچک برداشتن به فکر پیشرفت و بهبود و یادگیزی موضوعات مورد علاقم باشم ..خب واضح و مشخصه که ارتباط با ادم های درب و داغون منحر میشه که به دنبال پیشرفت نباشم !!!) اون وقت درها یکی پس از دیگری باز میشه.

    یک باور مهم بزای کنترل ورودی های ذهن اینه که من ارزشمندم و لایق هستم و وقت خودم رو به بطالت و بیهودگی نمیگذرونم و میخوام هدف داشته باشم . بنابراین وقتم رو با چرندیات و ادم های درب و داغون هدر نمیدم .

    در قدم های اول ممکنه نتونم محیطم رو عوض کنم، ولی هی ادامه بدم و متعهد باشم حتما جهان کمکم میکنه شهرم و مکان زندگیم هم عوض بشه تا راحتتر روی خودم کار کنم ..

    کنترل ذهن هم تکامل میخواد ..

    مهمتر از همن اینکه به دنبال این باشم که خودم به این اگاهی ها عمل کنم و دنبال این نباشم که این ها رو گوش بدم بزای اینکه سریع برم به بقیه بگم !! البته که خیلی خیلی بهتر شدم و دیگه مثل قبل دنبال ارشاد ادم ها نیستم و فقط دنبال این هستم که زندگی خود م رو بهبود بدم ،، بعضی وقت ها شاید یادم میره این موضوع رو ولی خیلی سریع اصلاح مسیر میکنم .. چون به شدت ذهن ادم هایی که امادگی شنیدن این حرف ها رو ندارن با شنیدن این صحبت ها مقاومت میکنه و رگ های گردنشون میزنه بیزون و حسابی عصبی و پرخاشگز میشن .!!

    من که اصلا دیگه حوصله ندارم وقتم رو هدر بدم و این صحبت ها رو به بقیه انتقال بدم و هر چی بیشت اگاه میشم ،، ترجیحم بر اینه که فقط روی خودم کار کنم و کاری به بقیه نداشته باشم .. خدا رو شکر ادم های درب و داغون هم از دور و برم خیلی خیلی کمتر شدن و ادم های هدفمند دارن کم کم دور و برم رو میگیرن !!

    مهم احساس خوب داشتنه ،، اخساس خوب با سپاسگزاری بابت داشته ها و لذت بردن از ساده تر ین چیزها

    اگر من این حرف ها رو به دیکران انتقال بدم خب مشخصه که اخساس خوب رو از خودم دور میکنم ،، چون همش باید با اون ها بحث کنم و بحث کردن یعنی اخساس بد و منفی !!

    چند روزه داره مرتب بارون میاد و این خیلی جای شکر و سپاسگزاری داره

    رفتن به دل طبیعت رو خیلی دوست دارم برای ارامش و حس خوب گرفتن عالیه ..

    تمرینات یوگا واقعا ادم رو اروم میکنه ،، حداقل من رو سرشار از عشق میکنه

    اگر میخوام ثزوت بیاد توی زندکیم باید توی ذهنم فضایی رو مجسم و نقاشی کنم که دارم در ثروت و رفاه زندگی میکنم و باید بتونم این خدا رو به شکل ثروت توی ذهنم بسازم ..

    خب اینم از رد پای من از روز 61, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    شهربانو امیری گفته:
    مدت عضویت: 3018 روز

    سلام خداقوت به استاد عزیزم و دوستان عزیز

    یکی دیگر از ورودی‌های ذهنمان حرف‌ها و کلماتی حتی به شوخی است حتی دروغهامون که به زبان می‌آوریم. حرف های که میزنیم در وحله اول خروجی های ذهن ماست و در وحله دوم دوباره تبدیل به ورودی ذهن میشود. و در علم برنامه ریزی عصبی کلامی ( ان ال پی ) ثابت شده است که حرف هایی که میزنیم در ضمیرناخوداگاه ما تاثیر میگذارد و ضمیر ناخوداگاه هم بر اساس اطلاعاتی که دریافت میکند نتایج زندگیمان را به وجود می آورد. یعنی یکی از راه های برنامه ریزی ذهن کلماتی است که به زبان می آوریم. و فلسفه عبارات تاکیدی هم همین است که ما با تکرار جملات مثبت ضمیر ناخوداگاهمان را در جهت هدف هایی که داریم برنامه ریزی میکنیم و اطلاعات ورودی مثبتی را وارد ذهنمان میکنیم.

    «آهنرُبا آهن را جذب میکند ولی طلا را جذب نمیکند، هرچه خواهش بکنید که طلا خیلی گرانتر است آنرا جذب کن، نتیجه نخواهید گرفت، زیرا فطرت او آهنرُباست، ذهن شما هم جاذب است، درذهنتان چه میگذرد؟ به هرچه که فکر کنید، همان رُبا میشوید،

    اگر فکرتان بیماریست، بیماری رُبا میشوید و اگر کل پزشکان جهان هم جمع شوند تا شما ذهنیت بیماری رُبا را رها نکنید نمی توانند کاری برای شما انجام بدهند، زیرا خود کرده را تدبیر نیست،

    حال ببنید ذهنتان را با چه اطلاعاتی پر کرده اید،

    و فطرت آنرا چگونه برنامه ریزی نموده اید

    امکان ندارد به فقر فکر کنید، و از نداری بنالید و توقع داشته باشید ثروت جذب کنید،

    به قول حضرت مولانا :

    ای برادر تو همه اندیشه ای

    مابقی خود استخوان و ریشه ای

    گر بود اندیشه ات گُل ، گُلشنی

    گر بود خاری، تو هیمه گلخنی

    چیزی که ما به خورد فکر و احساس خودمان می‌دهیم مثل غذایی است که خوردنش مفید یا مضر می‌تواند باشد. مثلا شروع صبح با خواندن یک خبر ناراحت کننده می‌تواند احساس ما در کل روز را تحت تاثیر قرار دهد.

    این‌بار اگر حال و احوالتان خوب نبود به ورودی‌هاتان توجه کنید. ببینید چه چیزهایی به خورد خود داده‌اید که حال و احوالتان را تغییر داده. آیا عادتی هست که بتوانید تغییر دهید و کیفیت روزهای خود را بالاتر ببرید؟

    آیا لازم است از یادگرفتن چیزهایی که الان نیاز ندارید دست بکشید؟ مثلا کدام منابع اطالاعاتی هست که اگر آنها را حذف کنید زمان بیشتری را آزاد می‌کنیدبا زمان آزاد شده چه خواهید کرد

    همانطور که برای خورد و خوراکمون به رژیم درست نیاز داریم٬ برای دریافت اطلاعات هم به چنین رژیمی نیازمندیم.

    پس ما باید طوری ورودیهای ذهنمون رو کنترل کنیم که به چیزهای مثبت فکرکنیم به خدای خودایمان داشته باشیم .وشگرگزارش باشیم به نعمتهای بی پایانیکه به ماداده .اولیش سلامتی خودمون وخانوادمون که بررگترین نعمته خیلیها هستن که واقعا بیمارن رنج میبرن این نعمت سلامتیرو ندارن اما بازم شکرگزارن

    جمله بعدی :بیاییم خودمونو باورداشته باشیم خودمونو دوس داشته باشیم بخودمون احترام قائل باشیم

    وسوم بیاییم دررویاهامون جلوه ای ازنوروتصاویر زیبایی ومثبتی ازاینده را متصور باشیم.

    یه داستان واقعی بگم من پارسارسال پسرم بستری بود یک همتختی داشت که بیماری دیابت داشت شدید من همش روی این بیماری تمرکز کرده بودم وازارم میداد نمیتونستم ازذهنم دورش کنم یعنی بلد نبودم امسال خودم شدم دیابتی وانسولینی شدید اما چندوقتی هس ورودی ذهنمو کنترل کردم به مثبتش فکرمیکنم اینکه من سالمم ودیالت ندارم وبیخیالشم تواین مدت جالب اینجاس خوب شدم و انسولین مصرف نمیکنم وقندم نرماله پس با تفکرات مثبت ورودیهای ذهنمون رو کنترل کنیم وروی مثبتها تمرکزکنیم

    (شادو پیروزو سربلند باشید )

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    میلاد درهو گفته:
    مدت عضویت: 2723 روز

    ذهن تو مال خودت نیست

    ذهن در درون تو است،

    ولی در واقع، بازتاب جامعه است در درون انسان.

    ذهن تو مال خودمون نیست

    هیچ نوزادی با ذهن به دنیا نمی آد.

    او با یک مغز به دنیا می آید.

    مغز یک مکانیسم است؛

    ذهن یک ایدئولوژی است.

    مغز توسط جامعه تغذیه می شود و هرجامعه، براساس شرطی شدگی های خودش ذهن ها را شکل می دهد.

    برای همین است که این همه ذهن مختلف در دنیا وجود دارد.

    ذهن مسلمان به یقین با ذهن مسیحی فرق داره

    ذهن یک ایرانی هم با ذهن یک آمریکایی تفاوت دارد

    و ذهن کمونیست با ذهن یهودی متفاوت است

    ولی یک دروغ در افراد ایجاد شده که ذهن مال آن هاست،

    پس آن فرد شروع می کند به عمل کردن براساس ذهنیت باورها تعصبات و پیش داوریهایی که جامعه به این فرد و افراد دیگر القا کرده است ،

    در واقع او دارد از جامعه پیروی میکند ، ولی احساس می کند که خودش عمل می کند.

    این یک ابزار بسیار حیله گرانه است.

    پس اولین قدم این است که درک کنی تو ذهنت نیستی .خیلی خوشحالم که با شگردی که استاد یادمان داده است میتوانیم از این وسیله حداکثر استفاده را بکنیم .

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    ابراهیم آقا Brj_auto_glass گفته:
    مدت عضویت: 2273 روز

    سلام

    برگ شصت و یکم سفر به درون رو ادامه میدم بدون وقفه خداروشکر

    تنها راه کنترل افکار کنترل ورودیهای ذهن است یعنی چیزهایی که میبینیم میشنویم میگوییم

    تعهد تعهد تعهد تکرار تکرار تکرار کلیده

    وقتیکه ورودی نامناسب نداشته باشیم راحتتر میشه افکار رو کنترل کنیم چون ورودی نامناسب مدتها تو سر آدم می‌چرخه و رژه می‌ره و باعث ناامیدی و ترس آدم میشه

    وقتی نتایج کوچک دیده بشه بابتش سپاسگزاری بشه اونوقت نتایج بزرگتر میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    به نام مهربان پروردگارباسخاوتم‌که جهان هستی رو پرازفراوانی آفرید

    فراوانی درعشق،فراوانی درثروت،فراوانی درآرامش …..

    خدایاسپاسگزارم که جهانت رو باقوانین ثابت آفریدی تا من خالق تجربیات خودم باشم

    وسپاس که منو به این سایت توحیدی هدایت کردی تااین قوانین ثابت رو بشناسم وآگاهانه خالق ،خواسته هام باشم

    خدایا سپاسگزارم که منوبه این سایت هدایت کردی تا بتونم ورودی های هماهنگ به ذهنم بدم تا بتونم افکارمو جهت دهی کنم تابتونم باورهای قدرتمندکننده بسازم ،تا اهمیت توجه برنکات مثبت وماندن دراحساس خوبو بدونم ودرک کنم،

    من با شنیدن هرروزه فایلهای استاد،باتمرکز روی نکات مثبت زندگیم ،با دیدن طبیعت زیبا،با حذف تلوزیون،با نشنیدن ودنبال نکردن اخبار،با محدود کردن شبکه اجتماعی و خوندن کتاب استر هیکس ،با ایزوله کردن محیطم و محدود کردن روابط ناکارآمدوبا صحبت کردن درباره قوانین با خواهرم که اونم عباسمنشیه🥰🥰👌با نوشتن درباره قانون با تحسین موفقیت دیگران با سپاسگزاری از مهربان پروردگارم بخاطر داشته هام و…

    خودمو دراین مسیرتوحیدی حفظ میکنمواحساسمو خوب نگه میدارم،تا اتفاقات خوب،طبق قانون یکی پس ازدیگری ازراه برسن

    عشق برای همه ی شما💚💚❤❤❤✅😇

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فرزاد امان اله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1664 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به همه دوستان عزیزم

    از بخش نشانه امروزم من بعد از چند سال دوباره به این فایل گوش دادم تا دقیقه یازده و من اون چیزی رو که باید میشنیدم شنیدم وقتی که استمرار داشته باشی در تمرینات در ورودی های ذهنت جهان پاداش های بزرگتری بهت میده .وقتی که استپ میکنم که نباید هرگز بکنم نجواهای ذهنی از همه جا حمله ور میشه تا جایی که به قوانین شک میکنم و تنها راهکار اینه که کنترل ذهن داشته باشی .مثل استاد عزیزم پیاده روی و با خدای خودت حرف زدن‌ .

    چند سال پیش که این فایل گوش دادم وقتی که استاد گفتن با خدای خودتون حرف بزنید من به خودم میگفتم این مورد من نمیتونم چون خیلی گناهکارم خدا با من حرف نمیزنه …ولی الان بعد چند سال فهمیدم خدا وقتی با تو حرف میزنه که احساست خوبه .خیلی چیزه ساده‌ی هستش اما درکش تکامل میخواست بخاطر همینه که احساس خوب اصلی ترین کار ما هستش وقتی که احساسمون خوبه وصل میشیم به اون اصل خودمون همونی که از اول با ما بود و تا آخر هم با ما هستش،ما چیزی جدا از اون نیستیم و وقتی فاصله میگیریم احساس بد تجربه میکنیم و این احساس بد باعث میشه که بدونیم که از اصل خودمون دور شدیم و باید به هر نحوی این اتصال برقرار کنیم ‌‌…

    همون حرکت های کوچک برای کنترل ورودی ها نتایج ک رقم میزنه و این پاشنه آشیل همه ماست که بعد از مدتی یادمون میره

    برای مثال خودمو میگم من اون اویل اینستارو پاک کردم و تمرکزی فایل ها استاد کار می‌کردم و خیلی حالم عالی بود ولی الان اینستا تو گوشیم هستش و گهگاهی در طول روز خواسته و ناخواسته بهش سر میزنم و همین یه نگاه کوچیک باعث میشه خیلی انرژی من پایین بیاد و احساسم بد بشه

    این مسیر خیلی مسیر آسون و در عین حال سختی هستش سخته بخاطر اینکه باید استمرار داشته باشیم و پاداش بزرگی داره و آسون هستش برای اینکه هیچ هزینه و هیچ کار خاص فیزیکی نباید انجام داد وقتی کنترل ذهن داشته باشیم کار اصلی انجام شده

    جهان و خداوند به ما کمک میکنه که مسیر درست انتخاب کنیم و اینم از اون پاشنه هلی آشیل من هستش که یادم میره خداوند تمام کارها انجام میده و باید همیشه به یاد داشته باشم نگم من فلان کارو کردم تمام کارها توسط خداوند انجام میشه و بس

    استاد یه جمله زیبا گفتن بعد اومدم به این انرژی شکل بدم بصورت منابع مالی این قوانین خیلی عالی کار میکنه فقط باید استمرار داشته باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    علی یزدان پرست گفته:
    مدت عضویت: 3907 روز

    سلام به استاد عزیزم

    استاد جون، بیا ایران خیلی دلم برات تنگ شده، من که انقدر روی دوره ها کار می کنم که شب و روز خواب شما رو میبینم و اصن انگار سال هاست با شما دارم زندگی می کنم.

    استاد به نظرم ایده خوبی هستش که وقتی میاین ایران یه تور برگزار کنید که همه باهم با بچه های گروه تحقیقاتی و تمام کاربرای مثبت اندیش سایت بریم مسافرت و یه چند روزی خودمون رو بمب بارون افکار مثبت کنیم و لذت ببریم، نظرتون چی هستش؟

    مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    فاطمه شفیعی گفته:
    مدت عضویت: 3664 روز

    سلام آقای عباس منش سال نو بر شما، گروه تحقیقاتی عباس منش و دوستان سایت مبارک

    دو شب پیش یه سوالی برام پیش اومد و دیروز صبح به سمت این فایل هدایت شدم فایل رو قبلا گوش داده بودم و ازش آنچه باید، برداشت کرده بودم ولی دیروز دوباره با دقت بیشتری گوشش کردم و همزمان صحبت های شما رو نوشتم نیمه های فایل داشتم جواب سوالم رو می گرفتم، خیلی واضح و روشن. یه حس عجیبی وجودم رو گرفت. بعد فایل جدید شما(تمرکز بر داشته ها،راه رسیدن به خواسته ها) رو دانلود کردم و گوش دادم،البته قبلش متنی که در موردش نوشته بودین رو خوندم که خوندن اون متن حس خوب من رو تقویت کرد و به سطح بسیار عالی رسوند، فایل رو گوش دادم و نوشته ی چند تا از دوستان رو هم خوندم.

    در جلسه یکم دوره راهنمای عملی به رویاها در مورد رها کردن خواسته ها حرف زدین و من تونسته بودم تا حدودی این کار رو انجام بدم ولی گاهی این سوال برام پیش می اومد که واقعا چطور می تونم این رهایی رو تجربه کنم؟چطور میشه خواسته ها رو رها کرد؟ و… دیروز با تمام وجودم حسش کردم. بعد اتفاقات سال 96،سالی که من خیلی جدی با توجه به آموزه های شما از قوانین استفاده کردم و سعی کردم درکشون کنم و بهشون عمل کنم رو نوشتم و خب نوشتن نتایج نقطه ی عطفی شد بر اون حس خوبی که در من ایجاد شده بود و یکباره تو وجودم انگار چیزی خالی شد.خالی شدم از تمام احساسات و خاطراتی که گاهی موجب آزارم می شدن، از خواسته هایی که به ذهنم چسبیده بودن….دلم می خواد بتونم اون حس رو بنویسم و توصیفش کنم ولی راستش فقط می تونم تو وجودم احساسش کنم،من پر شدم از انرژی خدایی…یه لحظه تمام وجودم آیه الیس الله بکاف عبده رو درک کرد و…حس فوق العاده رهایی که بهم آرامش لذت بخشی هم بخشیده…جالبه فکر کردن و حرف زدن به اون خاطرات اصلا در من حس بدی بوجود نیاورد بلکه باید اتفاق می افتادن تا من الان این رهایی رو درک کنم.خیلی دوست داشتم این احساس خوب رو با شما و دوستان به اشتراک بزارم.

    خداوند رو سپاسگزارم که من رو به راه راست هدایت کرد و در این راه با شما و گروه خوبمون آشنا کرد و از شما بخاطر کلام صادقانه و گرمتون ممنونم و از اینکه تجربیات خودتون رو در اختیار ما قرار می دید سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بنیامین غلام نیا گفته:
      مدت عضویت: 3079 روز

      سلام به دوست عزیزم

      من دقیقا الان همفرکانس این صحبت ها و تجربه های شما هستم واقعا لذت بخش و ارامش بخشه وقتی که از همین داشته های الانمون انقدر لذت میبریم که احساس بی نیازی و رهایی نسبت به خواسته هامون بهمون دست میده و قدر دان این لحظاتم که با اگاهی های جدیدی داره میگذره.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    مهتاب فام گفته:
    مدت عضویت: 3036 روز

    من می خوام راجع به چند تا از تغییرات زندگیم اینجا بنویسم

    اولین و مهم ترین اونها این هست که دیگه مثل قبل آدم پراسترس و ناراحتی نیستم. دارم شادی و لذت بیشتری رو تجربه میکنم، از چارچوب های ذهنی ام که قبلتر اسیر اونها بودم، بیرون زدم و آرامش ییشتری رو دارم تجربه می کنم.

    تغییر مهم دیگه این هست که روابط اجتماعی ام بهبود چشمگیری پیدا کرده و تو هر جمعی میرم انرژی می دم، بگو بخند می کنم و قبل از هر کسی خودم لذت میبرم. یعنی دیگه یه آدم گوشه نشین و ساکت نیستم، تعاملاتم بهبود زیادی پیدا کرده. فک کنم جوری شده که آدم ها دوست دارن در جمع حضور داشته باشم و بودن و نبودنم فرق چشمگیری پیدا کرده.

    دیگه کمتر از قبل خودم و دیگران رو قضاوت می کنم و اگرچه قبلا ظاهر و باطنم خیلی تناقض داشتن، ولی الان ظاهرم و درونم یکی شده و هماهنگی بیشتری دارن. یعنی یکپارچگی بیشتری بین اونچه که احساس می کنم با اونچه که نشون میدم وجود داره.

    تحول دیگه اینه که خودم رو خیلی بیشتر از قبل دوست دارم، خودم رو لایق بهترین ها میدونم و دیگه ترس از دست دادن ندارم. ترس از دست دادن چیزی بود که باعث میشد تو هر رابطه ای واقعا زجز بکشم.

    خلاصه کلام اینکه خیلی آدم بهتر، شادتر، و آگاه تری شدم.

    سپاس خدای مهربان را.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    شهرزاد ممبینی گفته:
    مدت عضویت: 1852 روز

    بنام خدای مهربانم

    سلام استاد عزیزم سلام مریم نازنینم و سلام دوستان همسفرم.

    فصل سوم سفرنامه روز ۶۱ ام.

    خدارو هزاران بار شکر میکنم که همچنان توی این مسیر الهی هستم. توی مسیری که هرروز میگم خدایا با من چه کردی. خدایا جواب تمام خواسته هام، کاستیهام، سوالهام و نیازهام خودت بودی و این مسیر.

    استاد عزیزم چقدر این فایل رو دوست داشتم. میدونین چرا؟

    چون درباره همه نتایجم که بدست اوردم تونستم توضیح بدم از سلامتی و آرامشم اما این ارتباط و نزدیکی با خدا و این به قول شما لطیف شدن رو اصلا بلد نبودم چطور بگم.

    استاد چقدر خوب شد این روند رشدتون و تغیراتتون رو به این قشنگی توضیح دادین.

    من آدم برونگرایی هستم و همیشه هر چی میشد رو زود دربارش به اطرافیانم میگفتم.

    اما در مورد این مسیر و آموزه های شما همونطور که خودتون گفته بودین به کسی چیزی نگیم و چون با یه تجربه کوچیک درستی حرفتون بهم ثابت شده بود دیگه لام تا کام درباره این مسیر و این آموزه ها به کسی چیزی نگفتم.

    اما خیلی دلم میخواست از یکی که جلوتر از من در مسیر هست بپرسم که روندش چطور بوده.

    خداروشکر میکنم امروز در این فایل به شفافی توضیح دادین.

    من غرق احساس خوب شدم که فهمیدم آره منم طی کردن مسیرم دقیقا همینطوری بوده و هست. من هم نشانه های کوچک رو میدیدم و باورشون میکردم و بابتشون خوشحال میشدم و خداروشکر میکردم و اینکار جوری پیشرفت که در زمینه سلامتی من معجزه ها برام رخ داد که میگم خدایا اگر فقط همین کارهایی که درباره سلامتیم برام انجام دادی رو بخوام به عنوان نتیجه بهشون نگاه کنم تا آخر عمرم همین برام کافیه که شکرت رو کنم و مراقبت کنم از این دستاوردهای جدید.

    استاد اوایل که اومدم توی این مسیر تنها چیزی که میشنیدم از حرفاتون فقط خدا و نزدیکیش به ما و مهربانیش و بخشندگیش بود.

    فرکانس و باور و کانون توجه و اینها رو چند ماه بعد اصلا شنیدم. با اینکه شاید روزی ۱۰ ساعت صداتون تو گوشم بود. ولی من فقط اون خدارو میشنیدم.

    استاد عزیزم نمیتونم به خدا نمیتونم بهتون بگم چند روز که حرفاتون رو میشنیدم انگار جوون اومد توی تنم. همیشه توی بدنم احساس سستی داشتم . همیشه فکر میکردم الان ظرفا از دستم میوفته. از بس تنش و استرس داشتم. ولی یکبار همینجوری که از خدا میگفتین احساس کردم بدنم انرژی گرفته، انگار جوون گرفته. تا زندم و تا زندم اون حس و حال رو فراموش نمیکنم.

    بعد هی کم کم اروومتر شدم و حالم بهتر شد و اینبار داستان خلق زندگیمون رو با کانون توجه و فرکانس و باور و پاسخ جهان به اینها رو فهمیدم. که الحمد الله باعث شد سلامتی کاملم رو بدست بیارم. خدایا خودت میدونی روزی نیست شکرت نکنم. روزی نیست بهت بگم خدایا نکنه یادم برن. اما به قول شما ما توی مسیر درستیم و به قول خودم اونقدر راه سنگلاخی رفتم که اگر یکم دور بشم میفهمم. الهی شکرت.

    واقعا ازتون ممنونم که رسالتتون رو اشاعه توحید و اینکه در زندگی بقیه اثر بگزارین انتخاب کردین و الحق و الانصاف به بهترین شکل دارین انجامش میدین. خدا هزاران بار ازتون راضی تر باشه. هزاران بار عمر طولانی همراه با عزت و سلامتی بهتون بده . واقعا نمیدونیییننن چقدر خوشحالم، نمیدونین استاد عزیزم. همه چیز زندگیم و همه چیزش به اندازه مدارم تغییر کرده. و این انگیزه و امید میشه برام به ادامه دادن.

    نمیتونم بگم چقدررر چیز ازتون یاد گرفتم. از اموزه هاتون و از مستند زندگیتون.

    چقدر تحسینتون میکنم که اول به یک چیزی که فهمیدین و یاد گرفتین عمل میکنین و بعد که نتیجه گرفتین میاین دربارش توضیح میدین.👌

    خدایاااخیلی خیلییی خیلیییی سپاسگزارت هستم

    استاد دیگه خودتون بدونین چقدر دوستون دارم و چقدر ممنونم ازتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: