قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

886 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2948 روز

    سلام ….

    آقای فلاح ، آقای رهام و خانم بنی نجاریان عزیز تبریکات صمیمانه من را پذیرا باشید….یک جهان ثروت و فراوانی و نعمت و سلامتی و خوشبختی تقدیمتان باد

    آقای فلاح تو عقل کل یه مدت نیستید جاتون خالی بود ، خوشحال شدم اسمتون را جزء برنده ها دیدم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سید کاظم فلاح گفته:
      مدت عضویت: 3316 روز

      سلام خانم افشین

      سپاسگزارک از لطف و محبت شما . بله مدتی درگیر کار کردن روی خودم هستم و البته کسبو کاری که راه اندازی کردم

      کمو بیش سر میزنم و سوالات خوب رو پاسخ میدم اما منتظرم با نتایج بزرگتری دوباره به جمع صمیمیم دوستان برگردم

      سایت استاد دیگه جزو قلب ما شده و جدا شدن ازش امکان پذیر نیست

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2948 روز

        سلام مجدد ، دقیقا آقای فلاح درست گفتید ، استاد و سایتش جزء لاینفک زندگی ما شده اند و خیلی هم عالیه ، واقعا چه سعادتی زیر درگاه الهی همه ما داشتیم که به اینجا هدایت شدیم … خدا را صد هزار مرتبه شکر …

        امیدوارم در کسب و کار و تمام جوانب زندگی موفق باشید …. منتظر خواندن نتایج عالی شما هستم …. یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3133 روز

    استاد خوبم سلام

    امروز هوای تهران بینظیر بود وقتی فایل قشنگتونو در کنار این هوای بارانی نگاه میکردم و از آگاهیهای ناب شما بهره میبردم ، واقعا احساسی وصف نشدنی داشتم. زبونم قاصره برای تشکر از شما بخاطر برگزاری این مسابقه ارزشمند و دوست داشتنی و همینطور مشارکت همه اعضای صمیمی خانوادمون که همگی بی نظیرن و افتخار میکنم که عضوی از این خانواده ا م. دوست دارم اینجا به تک تک بچه هایی که انتخاب شدن صمیمانه تبریک بگم. استاد نمیدونید چقدر انرژی گرفتم و ایمانم به خدا بیشتر شده. صحبتهاتون هر بار نوری رو در قلبم روشن میکنه و ندای درونم من رو به ادامه این مسیر مطمئن تر میکنه. استاد چقدر خوشحال شدم که خبر آمدنت را دادی خدا را هزار بار شکر میکنم و مشتاقانه به انتظار دیدارتون هستیم. از خدای مهربان براتون شادی و سلامتی و سعادت ابدی آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    امیر حسین حسین پور گفته:
    مدت عضویت: 4003 روز

    ( قسمت دوم )

    * صبر از جنس امیدواری و نه به معنی تحمل ما رو به تک تک خواسته هامون میرسونه

    * وقتی من با این باور که همیشه موقعیت و فرصت بی انتها و فراوانی بی نظیر خدا برای موفقیت من بیشتر میشود و یقین دارم که بهترین ها از آن من میشود و خواسته خداوند به غیر این نیست برای من

    * ما تو خیلی از کارای روزمره می تونیم این روش استفاده کنیم و تا جایی که می شه با قرار گرفتن تو مکان های مناسب تر بیشتر تو احساس خوب بمونیم و مدام تمرکزمون رو زیبایی ها باشه

    * فراموش نکنیم که تکامل تدریجی بوده و جهت رسیدن به اهدفمان عجول نباشیم و تکالیف که گفته را انجام دهیم.

    * واقعا جهل محض بود که فکر کنم من میتونم گاهی آگاهانه به چیزایی که میخوام فکر کنم و گاهی هم افسار ذهنم رو آزاد بگذارم که برای خودش رها باشه و به اتفاقات بد و شرایط غیر دلخواه توجه نکنه !؟

    اصلاً امکان نداره ذهن رو آزاد بگذاریم و ثابت بمونه و هیچ سمتی نره ! قطعاً به خاطر عادات قبلی به مسیر فقر و بدبختی و نگرانی هامون میره. به قول استاد ذهن ما خیلی چموووشه، خیلی باید حواسمون باشه بهش که مبادا توی مسیر ناخواسته ها نره و قدم برنداره

    * پس لطفااااا حواسمون باشه هر لحظه به چی فکر میکنیم و یادمون باشه نمیشه در لحظه به هیچ چیز فکر نکرد ! حواسمون به این ورودی ها باشه که همواره روی خواسته ها، افکار خوب و باورهای خوب باشه و به اونا توجه کنیم و بدونیم اگر رهاش کنیم سریع سمت ناخواسته ها میره و همونارو میاره تو زندگیمون…

    * انجام تمرینات 28 روزه شکرگزاری خانم راندا برن

    * به محض ورودی احساس بد ناخودآگاه لبخند می زنم و به شکرگزاری از سلامتی تک تک اعضای بدنم می پردازم

    دومین کار به سپاسگزاری از دیگر نعمت هایی که اطرافم هست مثلاً همسر و فرزندان و ماشین و خونه و…

    سومین کار از عبارات تاکیدی مثبت آرام بخش استفاده میکنم درصورت امکان گوش میدم

    کار بعدی از تنفس عمیق بدنی استفاده میکنم

    و درصورت امکان با کار فیزیکی خودم را مشغول میکنم

    * کائنات در بهترین زمان ممکن من رو به خواسته ام مى رسونه، از دام دلسردى ازاینکه نکنه به خواسته ام نرسم رها شده و بر اساس قانون توجه، تمرکز به سمت لذت بردن از زمان حال، لذت بردن از داشته ها ودر نتیجه بر اساس قانون گسترش به هرآنچه توجه کنى در دنیاى تو گسترش پیدا مى کنه

    * باید بگوییم ما به چیزی که مدام به آن احساس خود را تنظیم میکنیم تبدیل میشویم

    * نظم داشتن در کارهای روزانه و روتین بودن منظم کارها خیلی تاثیر دارد که ناخاسته موارد حاشیه و بی ربط وارد ذهن نشود.

    * مقایسه نکردن وضعیت خودم با دیگران چون هنگامی که این مقایسه صورت بگیرد خود به خود احساس بد و عدم اعتماد به نفس صورت میگیرد

    * به نظر من تنها راه رسیدن به خواسته هامون رها شدن از همه چیز هست فقط خدا رو دیدن و در زمان حال زندگی کردن لذت بردن فقط کافیه خاستتو بگی و رها کنی و دوره تکامل فرکانسی تو طی کنی عجول نباشید همه چیز به وقت خودش اتفاق میوفته

    * یک جهش مثبت که در هستی اتفاق بیوفته اون عاملی باعث همه ی این مواردشده را ازبین میبریم. اینگونه هست با پاکسازی و تغییر درخود دردیگران اثر میگذاریم همه حالشون خوب میشه اینموقع هست ورودیهای ذهنمون مثبت هست و تمرکز عالی بر این ورودی ها داریم و اتفاقات عالی برایمان میوفته، اینگونه میشه حال خوبی داشت

    * وقتی یه هدف زیبا داری باید مسیر هم زیبا باشه و ازش لذت ببری و همینطور برای لذت از مسیر باید ورودی های خوب رو به خورد درونت بدی تا بتونی از مسیر لذت ببری و اون وقته که هدف مثل رانندگی تو جاده کم کم خودش نمایان میشه برات

    * موقعی که افکار بد میان سراغم تا انرژی منو بگیرن من با خودم این جمله رو زمزمه میکنم که جهان همیشه به سمت پیشرفت و رو به جلو حرکت میکنه و خدا حامی منه پس منم همگام با جهان و خدا هستم و این نجواهای نا امید کننده فقط از سوی شیطانه و کم کم حالم بهتر میشه. من همیشه به آیندم امیدوارم و اصلاً نگران نیستم

    * من همیشه به آیندم امیدوارم و اصلا نگران نیستم من در لحظه زندگی میکنم و از همون لحظه و پیشرفتهام و موفقیت هام و خوش شانسی هام لذت میبرم و پیشنهاد میکنم که شما هم نگران هیچ چیزی نباشید چون : آینده قطعاً از آن من هست

    * حداکثر تلاش خودم را می کنم تا خودم و دیگران را مورد قضاوت قرار ندهم و در عوض حسن ظن داشته باشم

    * شک و تردید و ترس را پایه های کفر می دانم: زیرا اگر بترسم همواره در حال عقب نشینی خواهم بود و اگر دودل باشم عزت نفسم کم می شود و زیر پای شیطان له می شوم ( حکمت 31 کتاب نهج البلاغه حضرت علی (ع) )

    * هر روز خودم را در عالی ترین موقعیت ها می بینم و اون را حسش می کنم اونقدر این کار را انجام می دهم تا این کار برایم عادی شود

    * سعی می کنم مانند پیامبر خوش خلق و مهربان باشم و هر روز از روز قبل بهتر و خوش خلق تر باشم

    * اهداف و آرزو های خودم را با جزئیات می نویسم

    * نظر دیگران در مورد اعمال و رفتار هایم برایم مهم نیست حتی اگر من را تحسین و یا سرزنش بکنند

    * هر روز صبح به مدت 30 دقیقه با خدا صحبت میکنم و اتفاقاتی که دوس دارم برام بیفته رو بهش میگم

    * یه فیلم از خواسته هایی که دارم ساختم و هر وز دو بار تماشا میکنمش

    * خواندن زندگی نامه افراد ثروتمند

    * من اعتقاد دارم جهان خدا داره و با وجود خدا همه چیز دقیقاً سر جای خودشه پس دیگه آرام آرامم.

    * به خدا این طوری نیست که کسی کار بلد و کاری باشه و بیکار باشه. اگر بیکاری برو عیب کارتو پیدا کن و تقصیر هیچ کس و هیچ چیزی ننداز.

    * سوال بپرسی تا ذهن افراد را از روی جمله ای که داره میگه منحرف کنی و بحث را توی دست بگیری

    * تنها بودن همیشه بهتر از با افراد منفی نگر بودنه.

    * باید مشغول کار خودمون باشیم. بهترین دولت و بدترین دولت برای کسی که داره کارش را عالی انجام میده هیچ فرقی نمی کنه. به جز خودمون کسی مقصر نیست

    * خیلی از اوقات ایراد توی دید ما به زندگیه و گرنه همه ما خیلی چیزای با ارزشی داریم که خیلیا آرزوی یه لحظه داشتنش رو دارن.

    * همیشه شاد باشین چون خدا عاشق شاد بودنه

    * ذهنم مثل یه نوزاد شدیداً نیاز به مراقبت لحظه ای دارد و نباید یه لحظه ازش غافل بشم، پس همیشه و درحال مواظبش هستم و چشمم روش هست تا اینکه این بچه ذهن یهو نیفته یا جای خطرناک نره و یا جایی نره که برنگرده

    * اینکه شما هنوز به نتیجه ی دلخواهتون نرسیده اید اشکالش توی باورهاتونه:

    1-پرداخت نکردن بهای رشد

    2-چسبیدن و نگران بودن از شدن یا نشدن خواسته

    3-احساس کمبود ثروت و موقعیت و ایده

    4-اعتماد نداشتن کامل به خدا

    * هر وقت که ایمان قلبی داشته باشی و خودتو لایق رسیدن به هدفت بدونی و با اعتماد به نفس از خدا بخواهی مطمئن باش بهش میرسی

    * خندیدن با صدای بلند، پیاده روی: با پیاده روی و در عین حال هندزفری هم گوشم باشد و فایل های استاد رو گوش کنم، آواز خواندن، پیاده روی و سخنرانی: با ژست بدنی

    * اوقاتی که دچار ترس، نگرانی و یا هر احساس بد دیگه‌ای میشیم من از نیروی خدای درون و توسل به بزرگان دینی استفاده می‌کنم. چند لحظه سکوت عمیق، تمرکز بر خواسته و بیان اون با تمام وجود و با ایمان کامل. وقتی این کار را با ایمان و تمرکز انجام میدم، در مسایل ناخوشایندی که باعث ترس و دلتنگی من شده، احساس قدرت می‌کنم و راه‌حل‌های خوبی به ذهنم می‌رسه.

    * چیزهایی که دارم رو یکی یکی میگم و از تمام اون چیزهایی هم که ندارم با گفتنشون لذت میبرم و نمیخوام فراموشم بشه که اشرف مخلوقاتم و خداوند میخواد که بهترین زندگی رو با دست خودم برای خودم بسازم، میدونید فقط خودمون رو فراموش نکنیم و مدام لیاقتهای خودمون رو جلوی چشممون بیاریم و بگیم و تکرار کنیم و از تکرار خسته نشین.

    * از افراد موفق رموز موفقیتشان را بپرسید و از آنها استفاده کنید

    * هیچ روزگار سختی ماندنی نیست و به پایان میرسه میتونه باعث قوت قلب و مثبت گرایی باشه

    * تمرین کنیم با همه به درستی و نیکی رفتار کنیم که خودش باعث ایجاد فرکانسهای مثبت و عالی میشه و این عمل تقویت میکنه رفتار درست رو در وجود ما

    * فمن یتوکل علی الله فهو حسبه

    * تکنیک Tحسابداری برای دفع سریع افکار منفی = سمت راست افکار منفی و چپش افکار مثبت. حالا هر لحظه فکر منفی کردین دقیقاً باید همون لحظه باشه باید فکر منفی رو بنویسین و بعد دقیقاً روبروش نه جای دیگه فکر مثبت همون فکر منفی را بنویسین

    * به قول مولانا: بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    * هر روز هر کی رو میبینین (، راننده، عابر …. ، ) در هاله ای از نور عشق الهی بزارینش و براش آرزوی و خیر و خوشبختی بکنی

    * تکنیک آینه- آینه رو بزار رو میز کارتون و هر روز چند دقیقه بهش لبخند بزنین و هر بار خودتون رو تو آینه ببوسید

    * نوشتن جملات شکرگزاری روی بطری آب، آب بینهایت انرژی قوی داره، آب را با اینکار پاکسازی میکنین

    * یک کش دور مچ دست تان بندازین، اگر داشتید فکری منفی می کردید، کش را بکشید و بعد رهایش کنید. اینکار جریان فکری منفی تان را متوقف می کند

    * همیشه به خودتون یادآوری کنین من روح خدا هستم و هر چیزی رو در توان و قدرت دارم

    * حتی به غذایی که میخورین، انرژی بفرستین، ازش تشکر کنین و بهش بگین که تو میری داخل بدنم که بدنم را پاک و مطهر کنی و سرشار از نور و انرژی و پاکی کنی

    * حتی میتونین خوابهاتونم مثبت کنین، قبل خواب تکرار کنین، من خیلی آروم و شاد میخوابم و رویاهای شیرین میبینم و صبح بینهایت شاد و سرحال از خواب بیدار میشم

    * با هیچ کس بحث نکنین

    * حتماً محیط زندگیتون را بینهایت تمیز و پاکیزه نگه دارین تا انرژی مثبت به راحتی در خانه جریان پیدا کنه

    * کاشت گل و کیاه زنده در منزل خارق العاده است

    * باورهای فروانی را با استفاده از تکنیک دسته چک جادویی روزانه تمرین کن

    * هر هفته یه برنامه ریزی داشته باشین که چگونه در طول اون هفته یه برنامه شاد و تفریحی و مسافرتی داشته باشین

    *اصلاً با افکار منفی نجنگین، رهاشون کنین. باهاشون مقابله نکنین چون بیشتر و بدتر میشن فقط و فقط تنها کاری که باید بکنین اینه که با افکار مثبت ذهنتون رو پر کنی.

    * به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی غر غر نکنیم چون با این کار ما داریم به ناخواسته هامون توجه میکنیم و اون چیزهایی که نمیخایم رو بیشتر جذب میکنیم پس غر زدن ممنوع

    * هر روز حتی شده یکی دو نظر رو از سایت بخونم میخونم

    * یک ریتم روزانه برای خودتون ایجاد کنید که برای شما یک جدول طراحی کرده و کارهایی رو که میخواین انجام بدید رو توی اون لیست مینویسید با این کار من خودم در روز بیشتر توجهم به کارهایی هست که میخوام انجام بدم و این طوری به خواسته هام توجه میکنم

    * هر روز کائنات از شما می پرسد برای امروز چه سفارشی دارید؟ این جمله بیانگر این موضوع است که با تفکرات مثبت و تمرکز بر روی خواسته ها تمام کائنات و جهان در اختیار شما قرار میگیرند تا به اهدافتان به راحتی برسید

    * خدا هرگز دیر نمیکند و برای کسی که خدا همراه اوست همه چیز امکان پذیر است

    * شب که میخوام بخوام و صبح که بیدار شدم میرم جلو آینه و توانایی‌های خودم را تحسین می‌کنم

    * یک فایل word تو لپ‌تاپم درست کردم و تمام توانایی‌هایی که دارم و کارهایی که با موفقیت انجام دادم را نوشتم و هر وقت حالم بد میشه یا اعتماد به ‌نفسم میاد پایین میرم اونها رو می‌خوانم و به خودم افتخار می‌کنم و حالم خوب می‌شود

    * مشخص کردن دقیق خواسته: چون بعد از اولین اتفاقی که می‌افتد احساس خوبی پیدا میکنید و جهان هم کمک میکنه که تو بیشتر وارد این مسیرها بشی

    * هر موفقیتی رو از شخصی میبینم یا ماشین گرون قیمت یا خونه زیبایی حتماً خدا رو شکر میکنم و برای اون طرف از خداوند بزرگ آرزوی ثروت بیشتر میکنم

    * لیست شکرگزاری رو ضبط کردم و هر شب موقع خواب یا در طول روز گوش میدم

    * از تکنیک جایزه دادن به خود هم خیلی استفاده میکنم و خیلی نتایج عالی داره

    * یک تکنیکی که برای داشت حس خوب یاد می داد این بود که هر روز یک درخت را در آغوش بگیرید و ببوسید

    * استاد میگن وقتی میخاید کاری انجام بدید با استفاده از اهرم رنج و لذت و گفتن و نوشتن دلایلتون برای انجام اون کار و همینطور تمرکز بر اینکه اون کار چه نتایج خوبی می تونه برای شما به همراه داشته باشه، انگیزه خودتون رو افزایش بدید تا بتوانید با اشتیاق بیشتری و انتظار نتایج مثبت زیادی اونکار رو انجام بدید.

    * ماهی یک فیلم یا انیمیشن که احساس کنم باورهای محدود کننده ندارد تماشا میکنم، اکثراً مستند و مصاحبه با افراد موفق را نگاه میکنم

    * افراد موفق اخبار نمیبنند، اخبار میسازند. در اخبار بار هیچ موضوع مثبتی پیدا نمیکنید که به شما کمک کن . اگر در مدار درست باشید خبرهایی که باید به گوشتان برسد را خواهید شنید.

    * تمرکز صد در صد بر روی کارهای خودم و مقایسه نکردن و رقابت نکردن با دیگران، با این تمرکز در کار خودم بهترین بشوم

    * خلوت کردن مخصوصاً در تنهایی و در طبیعت یکی از بهتــرین و قدرتمند ترین کارهایی است که میتوان برای تمرکز بر نکات مثبت و خواسته ها و تقویت باورها انجام داد.

    * تحلیل و مطالعه درآمد های استارت آپ ها و کسب و کارهای موفق، این اطلاعات به باور فراوانی به شدت کمک میکند

    * درست کردن Dream board و مرور روزانه آنها

    * صحبت کردن با خود در مورد توانایی ها و اهداف و اتفاقات خوبی که به زودی خواهد افتاد

    * مشخص کردن هدف بعدی قبل از اتمام هدف فعلی

    * تحسین کردن افراد موفق = عکسای استاد عباس منش را به شکل یک آلبوم پرینت گرفته ام و در دیوار اتاقم چسبانده ام و هر روز با نگاه کردن و تحسین کردن ایشان انگیزه و امید در من قدرتمندتر میشود و احساس میکنم که ایشون به من نگاه میکنند و میگویند باورهاتو قوی کن فقط باورهاتو قوی کن و در زمان مناسب بهترین اتفاقات برای تو رخ خواهد داد خیالت راحت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    الهه سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1706 روز

    سلام به همسفران مهربانم

    استاد مهربانم سلام

    استاد جانم از یک سال پیش که عضو سایت شدم ،خیلی سخت بود که هرشب و هر روز که سریال میدیدم رو دیگه نبینم ولی از خدا یاری خواستم و کلا تلویزیون رو قطع کردیم و به جاش برای سرگرمی پسرم براش سی دی های زبان خریدیم و فقط فایل های سریال زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا اونایی که آهنگ های قشنگی داشت رو روی فلش میریختیم و توی خونه میزاشتیم😍

    استاد مهربانم از فضای مجازی هم خیلی سریع جدا شدم با اینکه یکی از سرگرمی های گذشتم بود و انگار یک کار واجب و مهم تو زندگیم بود ،استاد عزیزم ارتباطم رو با کسانیکه خیلی منفی بودندر‌و خیلی ارتباطمو کم کردم و خیلی جاها برای اینکه صحبت های منفی نباشه و توی جمع بودم بازی راه میاندختم و اون مدتی که در اون فضا بودم رو بازی میکردیم و آهنگ میزاشتیم خلاصه تلاشمو میکردم و ازاین بابت خیلی خوب عمل کردم ،والان که خیلی بیشتر از قبل غذای روحم برام مهمه اصلا انگار یک فنس الکتریکی دورم کشیده شده و زمانیکه تو جایی هستم که تلویزیون و اخبار و هرچیز سمی هست ناخودآگاه محیط رو برای خودم عوض میکنم و پیام های با بار منفی رو اصلا نمیخونم و همه ازم میپرسن که تو صبح های زود که پا میشی تا شب که اصلا فضای مجازی هم نیستی پس چیکار میکنی ؟؟؟؟استاد جانم خیلی دوست دارم داد بزنم بگم با خدا با خودم عشق و حال میکنم ولی میدونم اصلا اونا متوجه نمیشن که من چی میگم برای همین فقط یک لبخند میزنم که تو دلم خیلی معنا داره ،دارم زندگی میکنم ،دارم سرمایه گزاری میکنم ،دارم لذت میبرم و…

    استاد مهربانم ازت سپاسگزارم🌹

    خداجونم ازت بی نهایت سپاسگزارم ،خداجونم تو برام همه چیز شدی ،انقدر که فقط دلم میخواد تنها باشمو باهات حرف بزنم 🌹

    استاد عزیزم خیلی مزه این راه و طریق به دلم نشسته و دلم میخواد با تمام وجودم ادامه بدم توکل بر خدا میکنم و با قدرت بیشتر مراقب ورودی هام میشم 🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ندا اسدنژاد گفته:
    مدت عضویت: 1061 روز

    سلام بر استاد گرانقدر و بزرگوار و مریم جان که واقعاخیلی دوستشون دارم.🤍

    من به همراه دخترم سریال زندگی در بهشت رو دنبال میکنم ولذت میبرم از اینهمه عشق و زیبایی و فراوانی و هرچی بیشتر میگذره به وجود پر ازمعجزه خداوند پی میبرم.

    خوشحالم که فصل سوم رو آغاز کردم.

    و کاملا اعتقاد دارم که خدای متعال به فرکانس من پاسخ دقیق میده.

    درسهای زیادی از شماگرفتم و به گفته شما واقعا انجام میدم عمل میکنم و در کمال آرامش به نتیجه میرسم .

    یعنی فقط این نیست که بنویسم یا به کسی انتقال بدم ،اول روی خودم با ایمان و توکل عمل میکنم نتیجه میگیرم و به دیگران هم انتقال میدم .

    روز به روز فایل به فایل باشما رشد کردم و میکنم.

    استاد عزیزم دلم میخواست امروز اینجا تایپ کنم که باتوکل به الله یکتا و کنترل افکارم

    تونستم بعد از ۳ سال داروهای اعصابم رو قطع کنم💫

    وقتی تصمیم به این تغییر در خودم کردم خانواده ام خیلی من رو تشویق کردن

    باورکنید یه انرژی جادویی توی بدنم حس کردم*

    انگاری که خدا هم از اینکه چندین سال با داروهای شیمیایی خودم رو در بند واسارت زندانی

    کرده بودم و حالا میخواستم بدون نیاز به اونها و اعتماد کردن به خدای خودم اونارو برای همیشه ترک کنم خوشحال بود .

    حالا من با راهنمایی های بی نظیر شما

    به توانایی های زیادی که خدا در من قرار داده دست پیدا کردم

    به راستی که من تکه ای از وجود خدا هستم

    به راستی که من نیازی به دارو ندارم و خودم قادر به شفای خودم هستم

    به راستی که قدرت ساختن لحظه به لحظه بعد زندگی خودهستم

    به راستی که من اشرف مخلوقات هستم

    به راستی که بخواهم دریافت میکنم

    و

    و

    و

    ….

    من شروع کردم حرکت کردم همه چیز برای من فراهم شد و حالا خودم رو از داروها رها کردم و سبک بال شدم

    و دارم به اصل خودم برمیگردم اصل پاک و مقدس من که خدا من رو خلق کرده.

    خدای مهربان من در درون من نهفته و منرا هر روز بامعجزاتش سوپرایز میکند ♡♡

    قلبم آرومه و ذهنم رو از افکار نادرست فیلتر کردم . هر روز روی خودم کارمیکنم تاز مسیر حتی یه کوچولو هم منحرف نشم! و با یاری خدا به همه خواستهام میرسم میرسم بدون هیچ تردیدی میرسم*

    ((سپاس فراوان از شما ))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1244 روز

    به نام خدای رزاقم

    سلام به استاد عشق و مریم بانوی نازنیم

    سلام به همه خانواده صمیمیم همه همسفران عزیزم

    استاد عزیزم من چهل روز متعهدانه فایلهای سفرنامه رو گوش دادم و تا جایی ک تونستم عمل کردم البته به اندازه ای ک دلم میخواست عمل نکردم اما همون مقدار کم خییییلی زندگیم روی ریل افتاد

    این مدت باز ک چلم تموم کرد کنترل ذهن نکردم و از دستم خارج شد اما الان باز تصمیم گرفتم متعهدانه تر عمل کنم

    خدا میدونه چه اتفاقای قشنگی برام افتاد اوایل سفرنامه برنامه مهاجرتم به یک شهرستان اوکی شد اما در کمال ناباوری اونجایی ک خدا استاد برنامه ریزی هاست ورق برگشت و دقیقآ اتفاقی ک دلم میخواست افتاد و مهاجرتم به تهران اوکی شد و دارم کارای رفتم رو اماده میکنم

    اینقد این اتفاقات برنامه ریزی شده رخ داد ک شبها ساعتها با خدا حرف میزدم و خودمو توی آغوشش رها میکردم

    استاد عزیزم من پاشنه آشیلم توی تمام کارهام روابطم ثروت و ..رو پیدا کردم معنی لیاقت رو حالا درک کردم البته به اندازه مدارم درک کردم و شاید بعدآ جور دیگری و شاید ساده تر هم درک کنم

    حالا میفهمم ک تمام عوامل بیرونی مث قد رنگ پوست سن تحصیلات زیبایی و ….چرا تاثیری توی زندگی ما ندارن قبلا فقط طوطی وار تکرار میکردم اما حالا میفهمم ک چرا من به خودی خود ارزشمندم حالا میفهمم ک ارزش من اون انرژی و قدرتی هست ک درون منه ک لایق عشقه لایق احترامه لایق ثروته و اگر اون انرژی اون روح اون قدرت از من گرفته بشه من یک جسم بی ارزشم با تمام زیباییهای بیرونیم چه قدم بلند باشه چه کوتاه چه سیاه باشم چه سفید و هر عامل بیرونی وقتی اون روح از من گرفته بشه من یک جسم بی ارزشم خدایا شکرت ک هر روز آگاهیهام بیشتر میشن

    توی این مدت من از حال خوبم میفهمم فرکانسم مثبته مدتهاست در سلامتی کاملم

    و سلامتی ارزشمندترین چیز برای منه

    دو تا از رفیقام ک بحث سیاسی میکردن رو با جسارت تمام بلاک کردم و از اون روز من کاملا حال جسمیم و روحیم عالیه عااالی این یعنی کنترل ذهن

    من اخبار الان ایران رو گوش نمیدم و دوس دارم از بدنه جامعه جدا باشم و حالم عالیه

    حالا دنیا رو ثروتمند میبینم هنوز ورودی مالی ندارم البته ک نیازهام به طور راحت و اسان رفع میشن اما هنوز از شغلم ورودی مالی نداشتم تازه استارت کارم رو میخوام بزنم هر چند چند ماه دیگه انصراف میدم و میرم تهران این مدت چند بار ۳ برابر شدن درامد بهم الهام شد اما وقت نکردم بنویسم تعهد میدم امشب بنویسم

    تعهد میدم از امشب کنترل ذهنم رو به طور کاملت جدی شروع کنم

    استاد عزیزم واقعآ هدایت خدا خیلی عجیبه همین چن شب پیش یکی بحث سیاسی با من کرد و من سکوت کردم هر کاری کرد خیلی پیام داد ولی جواب ندادم فقط بهش گفتم نمیتونم توضیح بدم همون لحظه لایو شما و عرشیان فر اومد روی صفحه گوشیم آخراش بود اما نگاه کردم شما داشتین دقیقآ در همین مورد حرف میزدید دقیق یادم نمیاد از بس ذوق کردم اما داشتین در مورد همین مشکلات کشور و اینا حرف میزدید شاید اون لایو ذخیره شده باشه نتم ضعیف بود بعدآ میرم نگاه میکنم باز حرف زیاد هسن اما همین قد بسه برای رد پا برای خودم ک بعدآ ببینم چقد پیشرفت کردم و شاید انگیزه ای باشه برای دوستانم توی سایت

    فصل سوم رو با توکل به خدا شروع میکنم خدا با منه💝

    از خدا سپاسگذارم بابت وجود شما توی زندگیم

    عاشقتونم ❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2134 روز

    بنام خدای هدایتگر

    سلام بر همگی

    قسمت سوم سفرنامه نشانه چند روز پیش من بود.

    وقتی که بابت کاری هدایت خواستم

    من چند ماهی میشه که علاقم رو دنبال میکنم در حوزه ورزشی که دوچرخه‌سواری هست.

    اما از وقتی که شروع کردم کلی نجوا و شک و تردید همراهم بوده که ترمز و…

    از طرفی هم دوس داشتم بتونم ازش کسب درآمد کنم…

    چند ماهی گذشت و باورهام کمی بهتر شد یعنی قوی تر شد و از اون حالت افتضاح کمی بهتر شد:

    باورهایی مثل

    ورزش نون و آب نمیشه

    جای رشدی نداره

    آخه دوچرخه‌سواری مگه چی داره

    همه بلدن اینو

    کسی بهش نیازی ندارم

    و….

    اما حدود یک ماه پیش هدایت شدم به سمت یک مربی خانمی که از طریق آموزش دوچرخه سواری پول می‌ساخت وقتی اینو دیدم که با همون توانایی های من و علمی که من دارم ایشون داره پول میسازه تقریبا میشه گفت ذهنم قانع شد …

    و جالبه دو سه روز بعدش یک خانمی تماس گرفت برای آموزش دوچرخه سواری.من چندین ماه پیش آگهی کرده بودم که مربی ام و آموزش میدم در هر سطحی اما خبر خاصی نبود اگرم بود فقط در حد این بودش که آدما فقط سوال می‌پرسیدن و…

    اما این خانمی که دو سه روز بعدش تماس گرفت دقیقا واسه آموزش ازم وقت و قول میخواست که حتما آموزشش بدم و من هم اولین شاگردم رو آموزش دادم و پول ساختم.

    حدود 20 روز بعد شاگرد دوم اومد و دارم اونم این روزها آموزش میدم که اومدن اینم اتفاقی نبود.دو سه روز قبلش من بازم داشتم دنبال الگو می‌گشتم که از همین کار و حرفه من دارن پول میسازن و دیدم بعععله یه آقای هست در تهران که تقریبا هر روز شاگرد داره و آموزش میده و پول خیلی بیشتری نسبت به من طلب می‌کنه.

    بازم ذهنم اینو دید و واقعا شوکه شد البته کمی هم مقاومت میکرد که مثلاً این آقا کلی سابقه داره مسابقات ملی سابقه داره و….

    با دیدن این الگو شاگرد دومم اومد…

    در واقع می‌خوام بگم الان در مرحله ای هستم که بگیر نگیر داره نتیجه ام و این هم بخاطر احساسم در طی روز و هفته هستش یعنی همون باورهام.

    هنوز عزت نفسم منو یاری نمیکنه

    دقیقا حسش میکنم که دلیل عدم پایداری نتیجه باورهامه و مثل روز برام روشنه.

    هنوز حسم نسبت به علاقم بصورت پایدار خوب نیست.یعنی ذهنم هنوز اینو بی ارزش می‌دونه و میگه خاص نیست و آینده قابل اعتمادی ندارن از نظر رشد مالی…

    از طرفی هم خیلی دوست دارم کم کم برای مسابقات آماده بشم چون پتانسیلش رو دارم و تواناییش رو دارم و عاشق هیجانشم اما این باورها هی منم پنچر میکنن.یه روز انگیزه دارم یه روز نه…

    ذهنم بهونه زیاد میاره …

    تو همین هیا هوی بودم که از خدا کمک خواستم و هدایت شدم به قسمت سوم سفرنامه

    نمی‌دونم قراره چی بشه و تغییری ایجاد بشه…

    سعی میکنم هر روز یک قسمتش رو ببینم.

    امیدوارم راه برام روشن بشه باز بشه…

    اینو رد پا میذارم واسه بعدهاا…

    در پناه الله باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1038 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی

    امروز فصل سوم و روز اول از این فصل از روزشمار تحول زندگیه منه و من بی نهایت سپاس گذار خداوندم بابت ادامه تا به الان این مسیر و بودن در فضای این آگاهی ها و این فرکانس چو چندین ماه قبل چندین بار هم اقدام به شروع و ادامه روز شمار کرده بودم اما در فرکانسی نبودم که بخوام ادامه بدم و استمرار و تلاش و تلاش برای کنترل ورودی ها و کمک خواستن از خداوند و لطف خداوند باعث میشه که من همواره روندم از هر لحاظ سعودی باشه ،بی نهایت سپاس گذار خداوندم بابت این همه نعمت های بی شماری که به من ارزانی بخشیده .

    و این فایل خیلی زیباس شاید تکه هایی از این فایل و که میکس بود با چنتا فایل دیگه بالای هزاران بار گوش دادم و لذت بردم و سیر نشدم ، و خیلی زیباست این قوانین و عمل به قوانین و طی تکامل و آرامشی که با عمل به این قوانین نصیب آدم میشه و آگاهی از قانون تکامل به آدم میده

    این فایل بهم یادآور شد که تکامل ما باید طی بشه در مسیر ساخت این باورهای قدرتمند و بهم یاداور شد که آنها و تنها توجه به نکات مثبت و تحسین زیبایی‌های اطرافم می‌تونه منو به عرش اعلا برسونه ،همین عمل به همین یک خط که نوشتم که باعث میشه ذهنمونو با ورودی های مناسب پر کنیم و وقتی که تحسین و به زیبایی ها توجه میکنیم جهان آنقدر اتفاقات خوب و شرایط هم سنگ با احساسمون و کانون توجه مون برای ما رقم میزنه که ما رفته رفته ظرفمون بزرگتر میشه و می‌تونه آگاهی ها و نعمت ها و ثروت های بیشتری توش جا بگیره و این مسیر انتهایی نداره و انقدر در مسیر درست بودن و تحسین و تایید زیبایی ها و توجه به نکات مثبت ذهنیت مارو تغییر میده و هدایت های خداوند به سمت بهتر و بهتر شدن رو به همراه داره که اصن خودمون یک روز به خودمون میایم و میبینیم مثل این روز شماری که تا الان با عمل به آگاهی هاش و نکات مثبت زندگیمون ،اصن شخصیتمون و اون انسانی که ساخته شده اصلا ربطی به قبل نداره چون موحدتر شده ،مهربانتر شده آرام تر شده خونسرد تر شده آسان گیر تر شده باصبر تر شده عاشق تر شده رابطه هاش رویایی شده معنویت و ارتباطش با خداوند بی نظیر شده و خدارو هر لحظه کنار خودش حس می‌کنه و کلی صفات خوب ریزو درشت دیگه که به شخصیت آدم اضافه شده و همه‌ی اینها نتیجه و پاداش بودن در مسیر صحیح و داشتن احساس خوبه که باعث میشه همواره در زمان درست و مکان درست و همواره به ایده های بهتر و همواره به بهترین جواب ممکن بر اساس شرایط فعلی مان دسترسی داشته باشیم و این روند آرام آرام اتفاق افتاده و ما تکاملمونو به زیبایی طی کردیم و جا نخوردیم و تعجب نکردیم چون اجازه دادیم با روند جلو بریم و تکاملمونو طی بشه بدون عجله ، خب دقت کردیم این مسیر و این رشد و پیشرفت از کجا شروع شد ؟؟؟!!!از همین توجه به نکات مثبت اطراف و تحسین و تایید اونها و کنترل ورودی ها ، چقدر زیباس و چقدر قوانین خداوند سادس .

    و نکته ی بعدی که بهم یادآور شد از استاد عزیزم این بود که باورهایی ساخته بودن که هر خواسته ای رو میخواستن و اراده میکردن هر چه قدر بزرگ چون ترمزی نداشتن به راحتی بهش می‌رسیدن ،و یاد آور شد این فایل واسه اینکه با خودم تکرار کنم که استاد هم فقط خواسته ی اینو داشت که تاثیر بزارن تو زندگی مردم و توحید رو گسترش بده و الان بزرگترین استاد آموزش در حوزه ی موفقیت و توحیده و تخصصی نداشت ، مدرک روانشناسی نداشت ، هیچ عقبه ی درخشانی نداشت ، هیچ زندگی مساعدی تا قبل از آشنایی با قوانین نداشت،اما چون با تمام وجودش حواست و توحید رو باور کرد و میدونست و باور کرده بود که خداوند جهان رو مسخر ما کرده و ماییم که با افکارمون و باورهامون داریم رقم می‌زنیم اتفاقاتو .

    الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت عمل به تعهد امروزم .

    تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم .

    و بودن در احساس خوب و آرامش و ماندن در این احساس شهامت و شجاعتی میخواهد و تعهدی غیر قابل مذاکره و جهادی اکبر برای کنترل ورودی ها تا حریف نجواهای ذهن شویم تا آنقدر با ادامه این روند یعنی روند تایید و تحسین زیبایی ها عزت نفسمونو بسازیم که به این راحتی ها تسلیم نجواها در شرایط مختلف نشویم .

    در پناه حق .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 917 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته ، سلام به همه دوستان سایت

    روز شمار تحول زندگی من روز شصت و یکم

    واقعا تحسین می‌کنم این همه شور و اشتیاق شما رو واحساس سپاسگزاری که در شما بود و هست ، از خدای مهربان می‌خوام این شور و اشتیاق واحساس سپاسگزاری ودروجود من و همه دوستان سایت قرار بده ، خدایا شکرت که در این فرکانس الهی هستم و این فایل ها رو می‌شنوم ، خدایا شکرت برای استاد عباس منش که این آموزه‌ها را در اختیار ما میذارن ، خدایا شکرت برای این سایت الهی و بهشتی و توحیدی ، خدایا شکرت برای نعمت اینترنت ، خدایا شکرت برای نعمت گوشی هوشمندی که دارم ، خدایا شکرت برای سلامتی خودم و خانواده ام و استاد وتمام دوستان سایت

    خدایا شکرت بابت همه چیز خدایا بی نهایت سپاسگزارم

    ممنون و متشکرم و سپاسگزارم از فایل های ارزشمندتون

    در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    طیبه مزرعه لی گفته:
    مدت عضویت: 701 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    رد پای روز 29 تیر رو با عشق مینویسم به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    بگو باش ،موجود میشه

    فاصله بین این دو

    ایمان به ربّ هست

    بدون اینکه بدونی چی قراره بشه قدمتو برداری

    اینکه درخواستتو بکنی و با وجود اینکه هیچ پولی نداری و نمیدونی چجوری جور میشه ، باز هم درخواستتو بکن و بگو که من اینو میخوام اگر در این خواسته ات ایمان قلبی بود ،حتی به اندازه دانه خردل ، بهت داده میشه

    نگران چیزی نباش تو فقط بخواه ، باقی چگونگی با خدا

    درسته باید باورام قوی بشن و دائم تکرار کنم و الگو ها رو پیدا کنم و به یاد بیارم و سعی و تلاشمو بکنم

    من دیروز تو رد پای روز 28 تیر که در فایل چگونه ذهنمان ما را فریب میدهد و هدایت شدم تا اونجا بنویسم ، تو فایل جدیدی که تو سایت گذاشته شده بود ، نوشتم که خدایا من میخوام دو تا دوره نقاشی با خودکار و مداد رنگی و طراحی ثبتنام کنم

    فقط پول یکیشو دارم و باید اول ماه شهریه کلاس رنگ روغنمو بدم

    و دو دل بودم که ثبتنام کنم یا نه

    ولی درخواستمو کردم و گفتم تو این دو روز که مهلت ثبتنام هست پولشو جور کن خدا

    از دیروز تا الان بارها تصمیمم عوض شد و دیگه گفتم نه نمیخرم دوره هارو

    نباید از کسی قرض بگیرم ، بعدا وقتی پول داشتم میخرم

    و بعد پی بردم که دارم عجله میکنم و نباید دوره ها رو بخرم

    و زیاد اصراری به گرفتن دوره با زور نداشتم و تصمیمم عوض شد یه جورایی رهاش کردم

    در صورتی که من درخواست کرده بودم که گفتم خدا دو روره پولشو به حسابم بفرست

    درسته نوشتم که من میخوام و از خدا در خواست کردم ولی تو دلم این بود که اگه بشه که خیلی خوب میشه و اگرم نشد که وقتی مدارم تغییر کرد و پول به حسابم اومد دوره نقاشی رو میخرم

    ولی کاملا متفاوت شد همه چیز

    من وقتی شب رد پامو نوشتم و خیلی عجیب بود ، اصلا خوابم نمیومد

    گفتم خدا من قدم برمیدارم میشینم پای کار رنگ روغنم ، باقی کاراش با تو

    که موقع رنگ کردنم به همین فایل جدید گوش میدادم

    و انقدر مشغول نقاشی و گوش دادن به فایل بودم که یهویی دیدم ساعت 7 صبح هست

    و بلند شدم و جمع کردم وسایلامو ،خوابیدم و 9 بیدار شدم

    و تا بعد از ظهر کارامو انجام دادم مادرم گفت میخواد بره برای فروش وسایلایی که از بازار گرفته و از من تمام نقاشیای آینه دستی و زیر لیوانی رو گرفته بود رو ببره بفروشه

    وقتی رفت گفت شماره کارتتو بده بگم هرکس خواست بخره واریز کنه ، وقتی رفت میخواستم منم برم ولی نرفتم ، یاد درخواستم افتادم و گفتم من دیگه از خدا کار نقاشی دیواری خواستم و دارم تلاش میکنم

    و بهش گفتم دیگه نمیرم برای دستفروشی

    وقتی من رفتم تا کار کنم دیدم هی واریزی میومد تا شب 220 واریزی اومد و چون دیشب نخوابیده بودم خوابم میومد یهویی دیدم گوشیم زنگ زد

    دیدم روحانی مسجد بود و گفت عکس درای مسجد رو فرستادم که رنگاشو بگین و بعد بیاین رنگ بزنین درای مسجدو

    و بعد که عکسارو فرستاد ، گفت مسجد کلی در و پنجره داره اونارم باید زحمتشو بکشید

    خیلی خوشحال بودم و البته داشتم همه اش به هدایت خدا فکر میکردم ، میگفتم خودت گفتی بیام به مسجد بگم رنگ دراشو ، خودتم همه چی رو درست میچینی کنار هم ، من دیگه آروم میشینم و تماشا میکنم که قدم بعدیمو بهم بگی

    بعد نشستم در مسجد رو طراحی کردم و با مداد رنگی رنگ کردم تا با توجه به رنگ کاشیای دورش ، خوب دیده بشه و جلوه بده

    اولش نمیدونستم چه رنگی باشه گفتم خدایا تو بگو همین که رفتم نقش و نگار کاشیارو ببینم نقش یه کاشی توجهمو جلب کرد و این شد که اونو انتخاب کردم و خدا با جلب کردن توجهم بهم کمک کرد تو انتخاب

    و کشیدم و فرستادم تا بهم خبر بدن

    وقتی داشتم فکر میکردم، به خودم گفتم ببین طیبه تو از خدا نقاشی دیواری خواستی و اولین کارت رو درست چند قدم کنار خونتون بهت داد انقدر نزدیک و راحت

    (توی پارانتز یه چیزی اضافه کنم که

    من هر بار وقتی میام درمورد اهامایی که میشه بنویسم مثلا همین که یهویی به دلم انداخت برم به مسجد تا بگم میتونم رنگ کنم ، و اومدم تا اینجا بنویسم و رد پامو بذارم و یا به خانوادا ام میخواستم بگم

    هی نجواهایی میومد که میگفت

    که حتی الانم که دارم مینویسم هی میگه ولی سعی میکنم توجهی نکنم

    و به یاد بیارم که خدا به دلم انداخت تا باقی کاراشو خودش برام انجام بده ، پس باید آروم باشم و صبر کنم ببینم چیکار میکنه

    نجوای ذهنم هی میگفت که

    نگو به کسی به مادر و برادرت یا فامیل یا استادت ،به هیچ کس نگو ،یه وقت نمیخوان کار کنی بعدش بد میشه برات

    اینا همه باورای محدودیه که متوجهش شدم و نجوای ذهنم برای ترسوندن من که بترسم و فرکانس ترس رو بفرستم سمت این هدایتی که خدا برام فرستاده

    البته که خدا گفته کلام خدارو بالا میبره و نجوای شیطان رو پست میکنه و کمکم کرد تا به یاد بیارم آنچه که باید به یاد بیارم تا آرامش بده بهم و به نجواهای ذهنم گوش ندم

    هی به خودم تکرار کردم که ببین ذهن هرچی میخوای بگی دیگه اولا اینکه من هیچ پارویی ندارم ،حتی قایقی هم ندارم که بخوای با حرفات منو به تقلا و نگرانی و برهم زدن آرامشم سوق بدی

    یادت باشه تو دیگه هیچی دست من نداری

    من رهاشون کردم و دادم به خدا تا خودش تو دریای نورش منو هرجا خواست ببره

    بعد متوجه شدم که یه باور محدود دیگه هم دارمو این بود که وقتی داشتم میگفتم به کسی که میخوام درای مسجدو رنگ کنم هی نگران بودم که نکنه یهویی نظرشون عوض بشه و نخوان رنگ کنم ،

    بعد دوباره گفتم نه طیبه اینجوری نیست ،قشنگ هدایتا رو مرور کن خدا وقتی گفته باقی کاراشم انجام میده ،قرار شده تو فقط نظاره گر باشی

    و با این حرفا برای خودم و ذهنم سعی کردم کنترل کنم خودمو )

    خب حالا ادامه جریان

    حتی وقتی رفتم بگم، گفتن ،اتفاقا میخواستیم رنگ رو شروع کنیم

    چقدر زمان بندی دقیق و به موقع

    درست در زمان مناسب و در مکان مناسب خدا منو فرستاد تا بگم و قبول کنن

    که در اصل همه کار خودش هست و قبول سفارشم کار خودشه

    شب وقتی مادرم اومد گفت طیبه از کیفم پولارو بردار

    دیدم 300 هست و گفت به حسابت چقدر واریز کردن ؟ گفتم 220

    گفت از آینه دستیات و زیر لیوانیات خرید کردن

    خیلی خوشحال بود میگفت هفته بعد بازم میرم جمعه بازار طرفای تجریش

    گفتم خداروشکر که فروش خوبی داشتی و از خدا سپاسگزاری کردم

    داشتیم حرف میزدیم نمیدونم چی شد گفتم مامان بازم ازم خرید کن و بعد رفتم اصلا متوجه نشدم چرا گفتم

    بعد دیدم مادرم اومد و گفت طیبه بیا این پولارو، پرسیدم برای چی؟ گفت میخوام سفارش نقاشی بهت بدم یکم کمتر حساب کن که برای منم بمونه

    گفتم باشه و وقتی رفت یهویی یاد درخواست دیروزم افتادم که

    گفتم خدایا پول دو تا دوره هارو جور کن و دو روز مهلت داری برام بفرستی به حسابم

    جوری باهاش حرف زدم و گفتم دوروز مهلت داری و اطمینان داشتم که میفرسته

    چون وقتایی که اینجوری باهاش حرف میزدم دقیقا مهلتایی که بهش میدادم حتی زودتر از مهلت بهم عطا میکرد

    وقتی به این مدل درخواستم فکر میکنم ، میبینم که استاد عباس منش راست میگفت خدا از آدمای پر رو خوشش میاد اینکه بگی زود باش برام انجامش بده

    و نکته مهم ترش که بگی تو خدایی تو میتونی اصلا همه چی دست توعه باید برام انجامش بدی و اون ایمانی که از این درخواست عمیقا میاد و محکم حرفتو میزنی و انگار یه جوری دلت قرصه که حتما میده

    و حتی حس میکنی داریش یادمه وقتی خواستم گفتم سپاسگزارم ازت مرسی من ثبتنام کردم و حسش کردم

    قبلنا که قبل آگاهیم اینجوری درخواست میکردم بهم خیلی سریع داده میشد

    الان که آگاه شدم متوجه میشم که پر رو باید بود و ایمان داشت که بهت عطا میکنه

    و اینکه چون قبلا تجربه اش کرده بودم از مهلت دادن و همیشه بهم زودتر عطا کرده بود ،اینبارم وقتی داشتم میگفتم من نمیدونم دو روز مهلت داری من میخوام و باید بدی

    و به یاد میاوردم تمام اون روزایی که بهم عطا شده بود انگار یه باوری هم داشتم که قبلا شده پس بازم میشه

    و همینطورم شد

    همه اینا کار خداست که طبق قرآنش که گفته کافیه به اندازه دانه خردل ایمانتو نشون بدی ،بهت داده میشه

    وای یعنی هم گریم میگیره هم خنده

    نذاشت دو روز بشه ، بعد یه روز پول دو تا دوره که به حسابم اومد و دستم داد مادرم

    یکمم اضافه موند تا به شهریه رنگ روغنم بدم

    هی گفتم خدایا میبینما حواست بهم هست

    خیلی سپاسگزارم ازت

    وقتی این خواسته هام رخ داد دیگه درخواستم این شد که ادامه نوشته هامو حالا میخوام ازت

    خدا با این کارش داره بهم یاد میده که درک کنم و یادم باشه که درخواست کنم و رهاش کنم

    من قصدی نداشتم دوره هارو خرید کنم و منصرف شده بودم، و رهاش کردم ، با این کار مادرم یه لحظه حس کردم باید بگیرم و شروع کنم تمریناتم رو و مهم ترین چیز اینه که تمرین کنم

    یه لحظه کنجکاو شدم گفتم برم از مامانم بپرسم که چی شد اومدی بهم سفارش بدی

    که حس کردم گفته شد چرا میخوای بپرسی ،تو که جواب رو میدونی ،من بودم به دلش انداختم و بیاد بهت بگه براش نقاشی بکشی

    گفتم آره میدونم میخوام بازم بپرسم

    وقتی پرسیدم مادرم گفت نمیدونم یهویی گفتم بیام و ازت خرید کنم و به جای اینکه از بیرون کار بخرم ،از دخترم بخرم و بفروشم

    میدونم که همه اینا کار خداست و ازش بی نهایت سپاسگزارم

    بعد شب وقتی از خدا درخواست کردم فایلی که برای من نیاز هست رو بگه تا گوش بدم فایل قدم های عملی برای کنترل ورودی های ذهن رو نشونه داد و گوش دادم

    با یه فایل درمورد گذشتن از همه چیز و منافع خودم رو زیر پا گذاشتنم در برابر خدا که از الهی قمشه ای بود و موضوعش

    هر جا هستی همونجا کربلاست

    و مفهوم کربلا رو میگفت که در اصل برای ما درسیه که باید عمل کنیم

    هر روز و هر لحظه تصمیم بگیریم که خودمونو و منافعمونو زیر پا بذاریم و شهید کنیم خودمونو یا خدا رو

    و انتخاب با خودمونه

    میگفت که کربلا میخواد یاد بده که

    مثلا

    مهربان باشی یا در مقابل ظلم تو هم ظلم کنی

    توجه کنی به ناخوبی یا خوبی و….

    خیلی حس خوبی دارم از اینکه خدا داره قشنگ با چیدمان خاص خودش هدایتم میکنه

    بی نهایت ازش سپاسگزارم

    درسته یه وقتایی نجوای ذهنم میگه تو که هیچ پیشر4تی نداشتی تو این یکسال و پولی که درآمد ثابت بشه برای ماهت کسب نکردی ،برای چی ادامه میدی

    اینو بارها و بارها خواسته بگه تا منو از مسیر دور کنه

    ولی همه چیز که پول نیست درسته باید باورامو تصحیح کنم و قوی کنم و هر روز الگوهایی رو به خودم معرفی کنم تا اینکه باورام درمورد ثروت قوی بشن و مهم ترین چیز که اصل هست درمورد همه چیز

    ایمان به ربّ

    که وقتی من ایمانم رو در عمل بهش نشون بدم و چشم بگوی خوبی باشم ، صد در صد همه چی به وقتش میاد طبق گفته استاد

    کافیه که من شروع کنم

    مثلا امروز یه قدم کوچیک برای مهربونی ، لبخند زدن و خوشرو بودن ، به یاد بودن خدا

    تلاش برای صحبت کردن درباره خوبی دیگران و توجه به زیبایی ها و خیلی چیزای دیگه که باید انجام بدم

    اگر انجام بدم خدا هم کار خودشو خوب بلده چیکار کنه

    و بی نهایت سپاسگزارم ازش بابت تمام مهربونیا و زیبایی هاش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: