اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
امروز درک میکنم وقتی بعضی بچه ها توکامنتا میگفتن استاد این فایل برامنه
استاد واقعا این فایل برامنه،برای خود خود من
خدا هدایتم کرد بعد چند روز دوری امشب سایتو باز کنم،اونم بعد کلی ناامیدی و ….
امروز عصر یه دوستی رو دیدم و درمورد کار یکی دوسال پیشم پرسید،گفت چیکار کردی،گفتم نتونستم او تعهداتو رفع کنم،(رفع تعهد ارزی صادرات و مالیاتش)گفت مگه دیوونه ای مگه نمیدونی همه چیتو میبندن و غیره.گفتم چیکار کنم ،منتظرم بیان دستبند بزنن ببرنم.خلاصه بعد خدا حافظی رفتم دنبال خانومم،به خونه که رسیدیم پیاده شدیم،گفتم تو برو خونه من میرم یه قدمی میزنم،خانومم با تعجب وسکوت رفت تو خونه.پشت خونه ی ما دیگه خونه ای نیست و همش مزرعه ست،رفتم تارسیدن به خلوت و سکوت،یه نیم ساعتی نشستم،اینقد فکر کردم تا گریم گرفت،از زندان گرفته تا فروختن زمینو ماشینو خلاصه همه چی،حتی به بچه تو شکم خانومم رسیدم.از اینکه چرا باید دوماه گذشته من نتونستم کرایه مغازمم رو هم دربیارم.از فرکانس،از مدار،به جایی رسیده بودم که از حرفای استاد هم ناامید شده بودم.حتی نمیدونستم خدا چجوریه و به کفر رسیده بودم.
تااینکه یه چیزی به ذهنم رسید،یه ندایی گفت از کجامیدونی شرایط اینجوری میمونه و مثلا قانون یادولت عوض نمیشه،این فکر حالمو بهتر کرد
تااینکه هدایت شدم به این فایل و خودتون بقیشو بگیرید دیگه،همه حرفاش بامن بود
اولا اینکه نباید محزون و غمگین باشم و نترسم وباید به خدا امید داشته باشم
ثانیا خداوند همیشه به ما وعده فزونی ونعمت میدهد و شیطان وعده فقروفحشا
از اینکه خداوند اون چیزی میشه که مانیازداریم،بی پدران را پدر میشود
از اینکه خداوند چقدر غفاروستاره،واگر قراربود به نسبت بدی هایمان باما رفتار کند ما از همون اوایل جوانی باید از دنیا میرفتیم ولی هربار خداوند مارو بخشیده و مسیرو دوباره به ما نشون داده
از اینکه خداوند مارا از طفلی که نمیتوانست سرش را نگه دارد به جایی رسانده که مغز ،قلب و…به بهترین شیوه برای ایمنی بدن همانگ کار کرده اند ولی با این وجود ،بااینکه ایمنی دیدیم ما ناایمنی کردیم(ایمنی دیدند وناایمن شدن)
ازاینکه وقتی به مشکلی برمیخوریم به خدا رومیکنیم و ازاون درخواست کمک میکنیم،ولی همینکه مسایلمون رو به بهترین شیوه حل میکنه،جوری برخورد میکنیم انگار هرگز ازش درخواست نکرده ایم
از اینکه ما نعمات خدارو فراموش میکنیم،ونمرود گونه و فرعون گونه همه چیز رو ازخودمون میدونیم و من من میکنیم مثل قارون
از اینکه در محضر و معبد خداوند همه روخدا کردیم همه رو بت کردیم همه رو صاحب قدرت کردیم غیر از خداوند
ازاینکه خداوندنمرودی رو که به خودش کفر میورزیدو تااین حد سرکشی میکرد روبه اون جایگاه رسانده بود،حال با بنده ای که سر تعظیم برایش فرود اورد چه میکند
از اینکه خدا نمرودی که بعداز نعماتی که خدا بهش داده بود،ادعای خدایی میکرد رو بایک پشه و با اینچین شیوه ای به مرگ میرساند تا ضعیفی انسان رو به همه یاد آور شود
از اینکه به اندازه ای که در مقابل خدا فروتن هستیم به همون اندازه هم خدا بهمون برکت و جلال و جبروت میده
به اندازه ای که در مقابل خداوند سرمون پایینه(سپازگزاریم بخاطر نعماتش و درکشون میکنیم) به همون اندازه سرمونو بالا نگه میداره در مقابل غیر خداوند
خیلی ممنون استاد عزیزم که کاری کردید که خداوند از طریق شما الهاماتشو بگه و ما که درخواستشون رو داریم بشنویمشون
هرجا هستی سالم و شاد باشی و پسرت به سالمتی و شادی دنیا بیاد الهی
کامنتت خوندم خواستم بگم این روزا فقط شاد باش بیشترر زندگی کن لحظه لحظه زندگیت رو خودت کار کن و به زیباییا توجه کن هرچقدر سخت هرچقدر ناراحت کننده آخرش این روزا میگذره چه بسا وقتی حست خوب باشه راحتتر و سریع تر هم مسائلت حل میشه خدا خیلی بزرگه دیدم که میگم مثل آب خوردم مال رفته برمیگرده بدهیات میده وقتی که خودتم باورت نمیشه بدهیا داده بشه
عزیزدل خدا توکامنتی نوشتی که تا مغز استخوانم رخنه کرد و با تمام وجود حست کردم و اینکه چه کامنتی و چه نکاتی نوشتی واقعا اگر خداوند را همه کاره جهان بدونیم ،چون این خدا که همه چیزه(انرژی) و داره هدایت میکنه کائنات و جهانیان را توانایی خلق زندگی ما را به دست خودمون داده فقط باید بیشتر دراحساس خوب بمونیم و احساس خوب را اصل بدونیم و ماندن در احساس خوب توسط باورهای قدرتمند بوجود میاد که سرآمد این باورها ،باورهای توحیدی است باید وقت بزاریم برای باخدا بودن و خصوصا شکرگزاری از خدایی که همه چیز برامون میشه و میکنه
خدایا شکر بابت این دوستان عالی که یادت را در دلم زنده میکنند
[خدا] فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ [همه چیز را] میشنوم و میبینم!
(سوره طه، آیه 46)
سلام
سلام در این سکوت و آرامش شب در ساعت 2:30 بامداد
سلام به استاد عزیز و نازنین سلام به مریم خانوم گل سلام به دوستانی از جنس نور
از برکات حضور در این سایت شروع خیلی ریز به خواندن آیه هایی از قرآن …!
آیه ی ابتدای متن همین الان هدایت خدا بود و با اینکه کار دارم اما بلافاصله دلم خواست بیام اینجا و بنویسم …
از عکس کاور ویدیو میخوام شروع کنم که پریروز وقتی رو سایت قرار گرفت من فقط دقایقی رو زووم کردم رو عکس و با جزئیات بهش نگاه کردم و چقدر تحسینش کردم
شما تلألو نور آفتاب رو تو آسمان ببینید و از خودتون بپرسید کدوم نقاش و هنرمند بجز خدا میتونه به این زیبایی و طنازی این صحنه رو نقاشی کنه و این ترکیب رنگها رو کنار هم بچینه تا این تصویر انقدر چشم نواز باشه ؟!
خالقِ تک تک اون برگهایی که کنار هم نشستن…
با اون تنوع طرح،
با اون تُنالیته رنگ،
با اون جزئیات زیبا،
که خودش در نفس های من جاریه…
مگه میشه مراقب من نباشه ؟!
مگه میشه حواسش به من نباشه ؟!
مگه میشه دست من رو رها کنه و منو به حال خودم بذاره ؟!
وقتی این شکلی از خودمون بپرسیم، واهی بودنِ سوال بیشتر خودش رو نشون میده، اینطور نیست ؟!
خدا همینجاست … تو این دقایق … منتظر ماست دلتنگ و عاشق
خدایا عاشقتم و میخوام بیشتر دیوونه ی عشقت بشم پس بیشتر دیوونه م کن از لمس حضورت تو لحظه هام …
خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت تمام این زیبایی هایی که با هنرمندی خودت خلق کردی و ما بنده هات خیلی وقتها از توجه بهش و تحسینش غافل میشیم. سبحان الله هنرمندترین هنرمند جهان هستی …
عنوان ویدیو: توحید عملی
از پرطرفدارهای سایت و از گرانبهاترین هدیه های سایت، عنوانِ به شدت منتخبِ این روزهای من در بین سایر فایل ها …
خداجانم عاشقتم… استاد عزیزم یک دنیا سپاسگزارتم بابت این فایل ارزشمند
مزین شدن این فایل با اون باران رحمت خدا… خود خداست که نشونه شو میفرسته… همونجا که استاد میگه: خداوند داره قدرتشو نشون میده! خدای من! صدهزارمرتبه شکرت
چقدر این شعر فوق العاده ست! من دکلمه این شعر رو تو گوشیم داشتم اما در مدار شنیدنش نبودم. بعد از دیدن این فایل و خروجی فرکانس بالاش، رفتم دو بار دکلمه رو گوش دادم و بیشتر مست شدم! خدایا هزار مرتبه شکر حضورت در هر لحظه.
با اون حس و حال فوق العاده ای که داشتم بازم برگشتم به سایت و به صورت هدایتی کامنت چند نفر از دوستان رو خوندم…
اعتراف میکنم مثل یه کاتالیزور عمل کرد!
انرژی و حال خوبمو به مراتب بیشتر کرد. واقعا سپاسگزارتونم دوستان توحیدی و بینظیر که انقدر زیبا و خدایی مینویسید که نشان از جریان انرژی خداست و پر از برکته. خدایا شکرت.
همون شب به یه تضادی برخوردم که فعلا چون حل نشده حرفی ازش نمیزنم
که بماند ته دلم میدونم پلن خودشه و من فعلا از حکمتش بیخبرم
همون موقع تو کامنت یکی از دوستان که شعر رو باز نویسی کرده بودن بهم گفت:
پرده ی شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز…
مگه میشه دیوونه ش نشد ؟!
خدایا بینهایت شکرت بابت این مسیری که منو بهش هدایت کردی و خودت هر روز داری بهم یاد میدی درسای زندگی رو.
من یک دنیا سپاسگزار مهر و محبت شما هستم که از طرف خداوند برای من جاری شد،
خیلی حس خوبی به من دادید با کامنت زیباتون، سپاسگزارم،
الهی صد هزار مرتبه شکر بابت این دوستی ها و محبت های ارزشمند این سایت.
برادر عزیز و مهربان خیلی به خودتون افتخار کنید و قدر این اشکهای گوهر گونه رو بدونید که دارید روی خودتون کار میکنید و این چنین قلبتون لطیف شده و پذیرای جریان نور و انرژی خداست..
خدارو شاکرم که من رو واسطه قرار داد برای انتقال این حس خوب.
عدد روز عضویتتون هم چقدر رنده
111
:)
دوست گرامی برکت محبتی که به دوستان و من دارید چند برابرش به زندگی و قلب خودتون برگرده.
امیدوارم که در پناه رب العالمین در سلامتی کامل باشید و حال دلتون عالی باشه.
وقتی نگاه کردم کانون توجهم به سپاسگزاری خدا بود و به نظرم توی همین 38 دقیقه کلی نعمت برام واریز شد خداروشکر میکنم بخاطر این که شما استاد عزیز در این هستی هستید و واقعا راهنمای خوبی هستین بخاطر وجودتون شکر ️️️
چقدر باید سپاسگزار بود و چقدر این فرکانس شکرگذاری فرکانس عجیبیه انگار وقتی تو این فرکانس حق مطلب رو ادا میکنی آسانسوری میری بالا
همه چیز بر اساس قوانینه خدا هست محمد لاتخف و لا تحزن انا منجوک
استاد در دل طوفانم ولی ارومم خدارو شکر روی ابم ولی حالم خوبه میدونم خدا فرمان میده به همه چیز او رب العالمیه نفسی که میره و میاد از اوست قلبی که بی منت میتپه از اوست
ان چه میگوییم ما ان میکنند
بی اذنش برگ از درخت نمی افته
همه چیز در سیطره خداست
اتفاقی نیست که خدا در جریانش نباشه
خدایا شکرت
فکر نکن خدا حواسش پرته محمد وعده خدا حقه
بهتره که همه چیزه بسپری به الله و بری دنبال زندگیت
رهرو ما اینک در منزل است
کار انجام شدست پرده شکو تردید رو بردار
تا ببینی سود کردی یا زیان
خدا اون چیزی میشه که ما نیاز داریم
اگر کسی تو زندگیت نیست وقتی خدا تو زندگیت هست انگار همه هستن در زندگیت
اشکم در اومد
خدایی که عیب های من رو پوشانده چقدر من زدم به جاده خاکی باز گوشمو گرفته انداخته تو جاده اصلیه
میخوام یه خاطره بازی کنم براتون بگم از معجزه الله یکی از معجزاتی که اربابم رب العالمین
برام رقم زده رو براتون تعریف کنم
هفت سال پیش سال 95 وقتی دانشجو بودم در دانشگاه دولتی من هم کار میکردم در صنف پوشاک هم دانشگاه دانشگاه رو فقط انتخاب واحد میکردمو دیگر هیچ روزی دوازده ساعت کار میکردم دانشگامم نزدیک محل کارم بود بدو بدو میرفتم سر کلاس دوباره برمیگشتم محل کار سر کلاس ها هم همیشه خواب بودم
مقطع من کار دانی بود سه ترم خونده بودم یه ترم مرخصی گرفته بودم میشه چهار ترم یه ترم هم نرفته بودم سر امتحانا میشه پنج ترم تقریبا از 74 واحد فکر میکنم 40 واحدم مونده بود
چند وقتی بود کارت دانشجوییمو گم کرده بودم و اصلا هم نر4ته بودم دنبالش یکمم نارحت شدم بابت این موضوع یه روز سر کلاس بودم خواب بودم از طرفریاست دانشگاه اومدن دنبالم گفتن اقای مردان نژاد بیاد بیرون منم گفتم بسمالله رییس دانشگاه رو اصلا هرکسی ندیده بودش با من چیکار داره رفتم اتاق رییس رییس گفت چرا از غذای دانشگاه رفتی کمیسیون شکایت کردی منم گفتم اقا چی میگی من اصلا غذا نمیخورم تو دانشگاه اصلا من اکثر اوقات غایبم من چیکار دارم با غذای دانشگاه واقعا هم در جریان نبودم گفت مگه تو مردان نژاد نیستی گفتم چرا گفت کارت دانشجوییتو بده گفتم اقا من دو سه ماهه کارت دانشجوییمو گم کردم گفت چرا اقدام نکردی پسر این جز اوراق بها داره منم گفتم فکر کردم چیز مهمی نیست گفت پسر با کارت و اسم تو و شماره دانشجوییت رفتن این کارو کردن اونم فهمید که من اصلا در جریان نیستم گفت یه شماره بده من پیگیر میشم برات منم شماره دادم از همون اول هم عادت داشتم که همجا پرزنت کنم همرو بهش گفتم من در فروشگاه کت شلوار فروشی کار میکنم اگر دستوری داشتید من در خدمتم برای پرسنل دانشگاه و خودتون گفت حتما ممنونم
چند وقت بعد که ترم تموم شده بود من در مغازه بودم با من تماس گرفت خود رییس گفت اقای مردان نژاد لاشه کارتتو پیدا کردم و پیگیر شدم برات یه کارت جدید هم گرفتم منم گفتم خدایا این رییس چرا انقدر به من محبت داره
گفت مغازه ای بیام یه چند دست کت شلوار بردارم
گفتم بله تشریف بیارید
اومد چند دست کت شلوار برداشت پولش هم بزور داد بیشتر از مبلغی که درج شده بود هم داد و کارت دانشجوییمم داد و پرسید اوضاع درست چطوره گفتم والا یه ترم مرخصی گرفته بودم این ترم هم نرفتم سر امتحان ها گفت تو که الان عملا اخراجی چون پنج ترم پرشده چهل وادت هم مونده گفت چرا نیومدی سر امتحان ها منم الکی گفتم خالم مرده (خاله ندارم)خخخ
گفت اگهی ترحیمشو بیار دانشگاه
دادم دوستم یدونه طراحی کرد
اصلا من مونده بودم خدایا از طرفی خیلی برام مهم بود که فارع التحصیل بشم و برم برای کارشناسی چون کلی چو افتاده بود تو فامیل که دانشگاه دولتی قبول شدم مادرمم هم که کل امیدش همین دانشگاه من بود
خیلی با خدا حرف میزدم میگفتم خدایا من باید چیکار کنم
که خدا این رییسو رسوند اقا ما اگهی ترحیمو بردیم پیش رییس اموزش فهمید جعلیه گفت این جعلیه پسر گفتم با اقای دکتر رییس دانشگاه تماس بگیرید ایشون در جریانه رییس هم بهش گفت شما کارت نباشه ضمیمه پروندش کن و اجازه بده برای ترم بعد انتخاب واحد کنه اقا این رییس سه ترم برای من اوکی کرد اخر هر ترم هم زنگ میزد میگفت چه درسهایی رو نمیتونی پاس کنی منم تقریبا همه درس هارو میگفتم نمیتونم پاس کنم خخخخ میگفت اسم استاد رو بگو میگفتم اونم زنگ میزد به استاد میگفت ایشون باید قبول بشه ایشون تا ترم اخر من رییس دانشگاه بود و اخر هم بازنشست شد خدایا با من چیکار کردی رییس دانشگاه بدون گرفتن هزار تومن پول و البته با کلی خریدی که از من میکرد و کلی سود بیشتر هم میداد کلی احترام و ارزش هم برا قائل بود هر چی فکر کردم دلیلشو پیدا نکردم هنوز هم که هنوزه با هم رفیقیم خدایا تو رییس دانشگاه رو اوردی در خدمت من در اون سن هجده سالگی من حضور پر رنگت رو با تمام وجود م لمس کردم ببخشید که من فراموش کارم ببخشید که گاهی اوقات بازم در دل مسائل میترسم ببخشید که بی معرفتی کردم تو خیلی خوبی خدا خیلی حالیته خیلی مشتی خیلی لوتی تو عند مرامی عند رفیق بازی تو اصل رفیقی استاد اشکمونو در اوردی
از این داستانا زیاد دارم باید خیلی یاد اوری کنم به خودم که همه چیز تحت فرمان الله
استاد نمیتونم توضیح بدم که الان در دل چه طوفانی ام ولی شاید بگم هیچ وقت انقدر اروم نبودم چون خیلی روش حساب کردن خیلی
میدونم رهرو خدااکنون اندر منزل است
بعدا نیبینمت همرو برات تعریف میکنم میگم چجوری رب العالمین دستمو گرفت چجوری به صف کرد برام تمام عوامل رو چجوری برای من بی کس همه کس شد
این فایل قراری بود که خدا با من گذاشت چون خدا این فایلو الان برام اورد من که نر4تم دنبالش دقیقا لحظه ای اورد که بهش نیاز داشتم احساس میکنم قبل موفقیتام اومد باهام صحبت کرد گفت نری بگی منم منم نریو یلدت بره که اصلا انگار حاجتی داشتی درخواستی کردی نری در حضور یزدان پاک سحده کنی به اینو اون نری مشرک بشی یادت باشه اعتبار همه اینا با منه با الله با رب الهی شکرت
استاد یه دنیا ازت ممنونم سپاسگذارم دمت گرم بابت این فایل توحیدی مرسی خانم شایسته ممنونتم مرسی همراه همیشگی
سلام به خانم شایسته عزیز که امروز راننده ی تراگ جادویی شده
سلام به دوستان الهام بخش و متعهد
سلام به خودم که در حال خلق زندگی با شکوهشه
خداروشکر که خداوند رو در همه چیز میبینم و با یادش آرومه آرومم
روح پروین اعتصامی شاد و ممنونم بابت این شعر زیبایی که نوشته .
شما در دوره عزت نفس هم از شعر ایشون استفاده کردین تا زیبایی و بخشندگی خداوند رو به ما نشون بدین .
خداوند در قرآنش به مادر موسی میکه نترس و غمگین مشو و میخواد بگه اگر در فرکانس بدی باشی جهان هم اتفاقای بد رو برات به وجود میاره ، اگر بترسی و غمگین باشی نمیتونی تصمیمات درست بگیری ، موسی رو در آب رها کن من مراقبشم .
چقدر جالب که پروین هم در این شعر از کلمه ما استفاده کرده یعتی تمام چیز هایی که در این جهان مادی وجود داره ، یعنی انرژی
پروین از زبان خداوند میگه که ما هوای موسی رو داریم ، تمام این خلقت تحت فرمانروایی خداوند و خداوند تمام خلقتش رو جوری تنظیم میکنه که موسی به سلامت به مقصد برسه و نجات پیدا کنه .
الهاماتی که در این زمان به مادر موسی شد یه ایده شاید از نظر من احمقانه باشه که چطور میشه بچه رو داخل آب رها کنی ما الان پایان داستانو میدونیم که این پسر میرسه به دست فرعون و بعد جون سالم به در میبره اما اون زمان فقط تقوا و ایمان مادر موسی هست که مثال زدنی بود که این جسارت رو به خرج داد و جگرگوششو در آب رود رها کرد که معلوم نیست چه امواج داشته و با چه سرعتی حرکت میکرده .
مادر موسی ترسان و نگران وقتی که دید حس و حالش با انجام این ایده خوبه خیلی سریع عملیش میکنه .
همه کائنات به ماموریتی که ما دادیم عمل میکنن.
وقتی که خواسته ای رو با همه وجود بخوای همه جهان دست به دست هم میدن تا اون خواسته برآورده بشه اینو من تو کتاب کیمیاگر اثر پائولو کئیلیو خوندم .
نگاه استاد به داستان کشته شدن نمرود اینکه ما در برابر خداوند خیلی ضعیف هستیم و تمام این غرور و منم منم کردن ها آخرش میشه این که یه پشه رفت تو بینی نمروز و اونو کشت ، اینکه هر چقدر میخوای خودت رو بزرگ و گنده و همه فن حریف ببین اما در نهایت با یه پشه کشته میشی. اونم پشه ای که از یه سوراخ ریز دیوار بتونی که راه تنفسی نمروده وارد اتاق پادشاه میشه و اونو میکشه .
اما دیده من اینکه ما انسان ها چقدر قدرمند هستیم ، چقدر در خلق اتفاقات زندگیمون قدرت داریم که وقتی به چیزی توجه میکنیم حتی اگر اون یه پشه ضعیف و کوچیک باشه میتونه از سه لایه دیوار بتونی هم رد بشه و به ما برسه یا اصلا این دیوار هارو خورد کنه .
طبقه گفته استاد ما چه زمانی که بگیم چیزی رو میخوایم و چه زمانی که بگیم چیزی رو نمیخوایمجهان در دو حالت یه چیزی میشنوه که من فلان چیز رو میخوام ، از اون اساس و از اون جنس بیشتر وارد زندگیم کن .
ترس و ایمان دو چیز متضاد هستن که اولی یعنی توجه به ناخواسته و دومی یعنی توجه به خواسته ، ایمان به خدا ، روز آخرت ، تقوا و… که تو قرآن اومده یعنی توجه به خواسته .
خداوند وعده فزونی و نعمت میدهد و شیطان وعده فقر و فحشا
هرچیزی که احساس تورو خوب کنه یعنی به خداوند نزدیکی و هرچیزی که احساس تورو بد کنه یعنی از خداوند دوری .
انقدر این موضوع مهمه که استاد میگن حتی با خدا هم در مورد مشکلاتتون حرف نزنید و فقط در مورد چیز هایی که میخواید باهاش صحبت کنید .
همه ی ما انسان ها قدرت مند هستیم ، قدرت بینهایتی در خلق زندگیمون داریم اما یادمون باشه که همین قدرت رو هم خدا بهمون داده .
به گفته ی استاد این سیستمی که ما برای خلق اتفاقات زندگی ازش استفاده میکنیم همین مغز رو خدا به ما داده ، همین سیستم رو خدا آفریده که تو میتونی توش خواسته هات رو خلق کنی .
وقتی که من قسمتی از خدا هستم پس کلام من ارزشمنده به کلام پیامبر ، مثل کلام استاد و هرکسه دیگه ای ، پس همین جملاتی که مینویسم هم خدا داره مینویسه ، خدا داره میگه ، هر رفتاری که میکنم خدا داره به من الهام میکنه ، اونه که داره امجام میده ، چطور بهم الهام میکنه ؟ به وسیله احساسم احساسی که از باور هام نشئت گرفته …
هر کاری که انجام میدم ، هر حرفی که میزنم خودشه نه اینکه من خودشم من قسمتی از خودشم و اون بینهایته و تکه ای از بینهایت یعنی بینهایت ، ما هر عددی رو با بینهایت جمع ، ضرب ، تقسیم و یا منها کنیم جواب یه چیز خواهد بود ، بینهایت
من قسمتی از این وجود لایتناهی هستم و اگر دنیا رو به شکل انرژی و فرکانسی ببینم درواقع من با هیچ چیز در دنیا فاصله ای ندارم همه چیز از رگ گردن به من نزدیک تره .
در بعد مکان و زمان شاید من فاصله ی زیادی با استاد داشته باشم اما در خارج از این بعد من هیچ فاصله ای ندارم و به محض اراده و خواست من ، استاد در کنارم خواهد بود.
نزدیک تر افراد به تو کسانی هستن که با تو هم فرکانس و هم مدارن نه کسانی که به صورت فیزیکی در کنار تو هستن ، من پدرم رودر کنارم دارم و هر روز میبینمش اما نه زیاد باهاش حرف میزنم نه رابطه ای با هم داریم شاید کل دیالوگ ما در روز به 10 دقیقه حرف زدن هم نرسه یا حتی مادرم ، اما شاید ساعت ها تصویر استاد رو ببینم و صداشو بشنوم ، الان استاد صمیمی ترین و بهترین دوست و همراه منه و از هر کسه دیگه ای به من نزدیک تره شاید جسم فیزیکیش از من دور باشه اما کلام و تصویرش در اکثر اوقات روز با منه حتی موقعی که خوابم !
خواسته های شدید من باعث شده که خداوند من رو با این فرد هم مسیر کنه و ما دو نفر رو از لحاظ فرکانسی به هم برسونه .
و حتی میتونه به صورت فیزیکی باشه چون هیچ محدودیتی در قبال هیچ چیز وجود نداره ، معقول بودن یا نبودن ، منطقی بودن یانبودن ، بزرگ بودن یا نبودن خواسته ای رو ذهن من مشخص میکنه ولی در حالت کلی و در ابعاد وسیع تر هیچ بزرگ و کوچیکی وجود نداره ،همهچیز موجوده ، همه چیز هست و همه چیز وجود داره ، همه چیز شدنیه …
وقتی که رو خودت حساب میکنی در واقع داری روی محدودیت تمرکز میکنی داری روی موانع تمرکز میکنی ، چون میخوای اون موانع رو از سره راحت برداری و چون داری بهش توجه میکنی اون موانع شدید تر میشه و تو هی مقاومت بیشتری نشون میدی هی سعی میکنی باهاش بجنگی و از سر راحت برش داری یا بیشتر به اون مشکل فکر میکنی که چجوری برطرفش کنی و باعث میشه اون مشکلات بیشتر بشه و تا وقتی به اون مشکل و موانع توجه میکنی هی بزرگ و بزرگتر میشه به حدی که از پا درت میاره .
قشنگی این قوانین اینکه وقتی خواسته ای رو داری و روش تمرکز میکنی از بینهایت مسیر و راهی که الان به فکرت نمیرسه هدایت میشی به اون خواسته ، به راه حل هایی هدایت میشی که تو رو به اون خواسته میرسونه ، در واقع وقتی باور نداشته باشی به موانع و مشکل و خواستت رو باور کنی و تمام اتفاقات مسیر رو خیری بدونی که مسیر رو برای رسیدن به اهدافت کوتاه میکنه ، تو لذت میبری و احساست بهتر میشه ، چون خدارودر قلبت قرار دادی ، بار های سنگینی که از چگونگی روی دوشت حمل میکنی همش برداشته میشه و سکان این کشتی رو میدی دست خدا و میگی منو ببر به فلان جا ، به فلان مقصد و اون هم با کمال میل این کار رو برای بندش انجام میده .
وقتی که خدا رو منبع رزق و روزیت بدونی مهم نیست که چقدر مخالف یا دشمن داری ، مهم نیست چند نفر جلوی پات سنگ میندازن تو توی ذهنت میگی من خواسته ای رو از خداوند دارم و اونم باید بهم بده ، خودش گفته ادعونی استجب لکم ، میخوام و باید بهم بده و مهم نیست چند نفر سره راهم قرار بگیرن یا نخوان که من به خواستم برسم ، مهم نیست چقدر موانع ببینم سره راهم ، اون گفته ادعونی استجب لکم ، به همین خاطر من آرامش دارم ، من احساس راحتی میکنم ، من تحت تاثیر شرایط قرار نمیگیرم بلکه شرایط رو تحت تاثیر قرار میدم ، دنبال یه وضعیت فعال نمیگردم خودم منفعل میشم ، خودم منشا اثر میشم در تمام زمینه ها
شرک یعنی قدرت دادن به غیر خدا یعنی توجه به محدودیت ها ، موانع و ناخواسته ها
استاد ممنون بابت این شعر زیبا ، از اینکه توحیدی بودن رو به ما آموزش میدی و ممنون از خانم شایسته که دست فرمون خوبی دارن و خیلی نرم و راحت رانندگی میکنن .
سلام و عرض ادب و احترام به استاد توحیدی و دوستان توحیدی ام
خدا رو شکر میکنم برای تمام لحظاتی که با یاد او بهترین لحظات رو سپری کردم
همیشه یاد خدا برام آرامش بخش تر از هر چیزی بوده و همیشه دوست دارم و از خودش میخام هر لحظه تمام وجودم سرشار از نور و یاد خودش باشه و افکارم خالی از یاد غیر خودش حتی در سخت ترین شرایط و اوج ترسهام .
چون هر وقت با باور قوی از خداوند خواستم هیچ وقت منو نا امید نکرده
هرجا میخاستم تسلیم شرایط و سختی ها بشم خداوند یک روزنه ی امیدی برای من باز کرده و همراهی مهربونی و اشتیاقشو به من ثابت کرده.و من اون لحظه ها عاشقتر از همیشه میشم. همیشه به خودم یادآوری میکنم اکرم خدا بود که سختی ها رو برات آسون تر کرده خدا مسیرها رو برات هموار کرده و من فقط نگاه کردم و حیرت زده از حل این چالش ها .اگه مسئله ای برا من مشکل هست چون خودمو باور ندارم چون همراهی و یاری خدا رو باور ندارم چون هدایت خدا رو باور ندارم .
خدا مهربانتر از اون هست که چالشی بزرگتر از توانایی من برای من بوجود بیاره فقط کافیه خودم و خودشو باور کنم.چون خداوند تمام تواناییها را به من بخشیده او از روح خودش در من درمیده و ثانیه ای منو تنها نزاشته و نمیزارم .ولی من با غرور و به تنهایی و با ذهن خودم میخام مشکلمو حل کنم و طبیعتاً ناامید میشم.
خدایی که با این چالشها منو بزرگتر میکنه قدرت رو در من زنده میکنه و بزرگم میکنه .خدایا شکرت
اگه خدا رو باور کنم ترسی از هیچ چالش و هیچ چیزی ندارم چون من قدرت مطلق درونم را باور کردم حرکت میکنم و رشد میکنم
از استاد قشنگم ممنونم برای یادآوری توحید عاشقتونم :)
ممنونم از تمام دوستان عزیزم برای کامنتهای زیبایی که مینویسن و کلی برای من درس و رشده
از بچگی نماز میخوندم ولی از روی تقلید و اجبار و میگفتن خدا میبردت جهنم
تا اینکه چند سال قبل کلا نماز خوندن را گذاشتم کنار
بعضی وقتا حرف میزدم بعضی وقتا معنی نماز رو برای خودم مرور میکردم
تا اینکه دیشب نمازی که خوندم توی نماز دیدم همش صفات خداوند و دارم برای خودم با شرایط خاص خودش میخونم و درک میکنم
امشب حال عجیبی دارم نمیدونم چی هست ولی خوشحالم
سد بزرگی رو برای خودم خراب کردم
و اینکه من همیشه میخواستم عاشق خودم باشم و به نکات مثبت خودم توجه کنم ولی امشب این موضوع رو فهمیدم عاشق روح درونم باید باشم جسم یک ماده است ولی روح پر از نکات مثبته
و همین الان نشستم کلی سپاس گزاری از روح خودم کردم
رفتم از اتاقم بیرون پدر مادرم را دیدم و از روح درونشون کلی سپاس گزاری کردم
من اینو متوجه شدماز عاشق بودن خودم
اینکه روح رو تو وجود خودم پرورش بدم
چند روزی بود داشتم فقط به روح درونم تمرکز میکردم که امشب به این راه حل زیبا رسیدم
یه پیامی خوندم نوشته بود عاشق روح آدمها بشین
البته تو تمام کلمات استاد هم همینه ولی خوب من تازه متوجه و تکاملم را طی کردم
عاشق ردح خودمم هستم که تو نماز چقدر زیبا خودشو توصیف کرده به راحتی قابل فهم است
یک جایی هم خواندم کامنت بچه ها بود
که حضرت داوود از خداوند پرسید چرا خلق را آفریدی
خدا فرمودن که گنجی نهان بودم برای همین خلق کردم تا آشکار شوم خیلی پیام قشنگیه که خداوند برای ما فرستاده
دیروز این فایل را چندین و چند بار نگاه کردم واقعا لذت میبردم و یاد روزهای اول شروع بکارم در این سایت افتادم.
یاد اون روزها افتادم که خیلی شکر گزاری میکردم و با شکر زیاد احساس خوبم لبریز میشد و کلی اتفاق خوب برای خودم رقم میزدم و درکل خالق زندگیم بودم الهی صدهزار مرتبه شکر.
امروز صبح بیدار شدم و در تمرین ستاره قطبی کلی از خدا بابت نعمتهایی که بهم داده شکر کردم و آگاهانه اعتبار همه چیز زندگیم را به خدا دادم و عمیقأ حس شکرگزاری کردم و چه اتفاقی افتاد.
اتفاقی که افتاد بعد از اتمام انجام تمرین ستاره قطبی مشتری زنگ زد و در عرض ربع ساعت اومد و ازم خرید کرد و 7میلیون خالص سود کردم.
حسم قوی تر شد و سریع اومدم و دوباره کلی شکرگزاری کردم و اتفاقی که افتاد یه مشتری دیگه بهم زنگ زد و یخچالی را از من خواست که دقیقا همونو من دارم و خداروشکر فروش دوم از راه رسید و 8تومن سود کردم خیلی راحت.
دوباره از خدا عمیقأ سپاسگزاری کردم و حسم شدید و شدیدتر شد و دوباره یه مشتری زنگ زد و سفارش سردخانه داد و قرار شد بعد از تعیین کردن محل دقیق نصب ابعاد نهایی را برام ارسال کنه و قرارداد بنویسیم.
حالا در میان این گیر و دار یه مشتری قدیمی داشتم اونم ازم یخچال میخواست و تند تند زنگ میزد.
تازه امروز خدا هدایتم کرد 8میلیون از ده میلیونی که برادرخانمم ازم طلب داشت را واریز کردم براش و حالم دوچندان خوب شد.
واقعا نمیتونستم اینارو ننویسم.
استاد عزیز و دوستان گلم واقعا با دیدن این فایل فهمیدم گیر زندگیم کجا بود و با برطرف کردن این مسأله دوباره جریان نعمت و ثروت سرازیر شد در زندگیم.
من مدتی بود نقش خدا را در زندگیم کم رنگ میدیدم و با دیدن این فایل یاد اوایل آشنایی خودم با این سایت افتادم و آگاهانه دارم صبح تا شب شکرگزاری میکنم و خیلی راحت دریافت میکنم هرچی دلم میخواد
واقعا شاید باورتون نشه ولی من امروز اندازه حقوق یک کارمند با سابقه درآمد داشتم و کلی لذت بردم.
برای چی اینارو نوشتم به این خاطر که بگم توحید اصلی ترین و مهم ترین رسالت ماست و باید فقط شکرگزار خداوند باشیم صبح تا شب.
یادمه اوایل که نتایجم رگباری رخ میداد همیشه سجده شکر میکردم هرجا و هرحالتی باشه سجده شکر میکردم ولی یه مدته فکرکنم مغرور شدم یا یادم رفته و سجده شکر نداشتم.
امروز کلی سجده کردم و لذت بردم.
چقدر حس متفاوتیه تواضع و افتادگی در مقابل خداوند عظیم
واقعا چه دلیلی داره صبح تا شب خداروشکر نکنیم.
ما هم نتایج فوق العاده میخوایم هم تنبلی میکنیم دربرابر شکرگزاری از خدای عظیم.
واقعا این کار خیلی زیاده بخاطر نعمتهایی که به ما داده ازش شکر گزاری کنیم.
واقعا من دیگه نمیدونم چی بگم ولی خیلی خوشحال هستم دوباره به مسیر قبل و عالی خودم برگشتم و از خدا واقعا بخاطر استاد عزیزم سپاسگزارم.
چقدر خوب شد که نوشتی و من ببینم و شکر کنم .واقعا هر چی داشتیم و داریم و به ما داد خدا بود،وقتی عجیب پول میومد تو دخل خدا بود،زمانی که من حتی کاری نمیکردم ومشتریها به صف بودن خدا بود اما من شکر نکردم بعد فراموش کردم و بعد دنبال عوامل بیرونی گشتم و بعد یواش یواش چشمه خشک شد و الان دوباره در حال جوشیدنه،امیدوارم حال شما همیشه خوب باشه و همیشه در حال سجده وشکر باشی و رزق و روزیت به وفور به غیر الحساب بهت داده بشه
ممنونم که از تجربه خودتون مثال زدین و با سخاوت انتشارش دادین.
امروزم کاملا هدایتی به سمتِ سپاس گزاری بود…
اینکه برای آرام شدن روح و جسمم باید سپاس گزاری کنم.
سپاس گزاری کنم بابتِ داشته هام.
بابتِ چیزهایی که حتی متوجه نیستم دارمشون، خدا نکنه روزی از دستشون بدم بعد تازه بفهمم داشتمشون.
امید دارم که سپاس گزارتر شم هر لحظه، در همون لحظه بدونِ فوتِ وقت بگم الهی شکر با کلامم، با قلبم، با تمامِ وجودم سپاس گزاری کنم از خدا، از دست های خدا….
دیروز یه یادآوری دریافت کردم:
کسی که بلد نیست از مخلوقات خدا سپاس گزاری کنه، نمیتونه سپاس گزار خالق باشه…
عجب تلنگری…
یه باور عالی که عاشقشم:
لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم
اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.
آیه های قرآن نور شدن تو زندگیم، تو احوالاتم، الهی شکر به حضورِ با برکت و زیبای قرآن تو لحظاتم
در پناه رب العالمین، شاد و سلامت و پر روزی و سعادتمند باشین.
بنام اوکه تنها پناه حقیقی ست
سلام استاد عزیزم،استاد متصلم،استاد هماهنگم…
امروز درک میکنم وقتی بعضی بچه ها توکامنتا میگفتن استاد این فایل برامنه
استاد واقعا این فایل برامنه،برای خود خود من
خدا هدایتم کرد بعد چند روز دوری امشب سایتو باز کنم،اونم بعد کلی ناامیدی و ….
امروز عصر یه دوستی رو دیدم و درمورد کار یکی دوسال پیشم پرسید،گفت چیکار کردی،گفتم نتونستم او تعهداتو رفع کنم،(رفع تعهد ارزی صادرات و مالیاتش)گفت مگه دیوونه ای مگه نمیدونی همه چیتو میبندن و غیره.گفتم چیکار کنم ،منتظرم بیان دستبند بزنن ببرنم.خلاصه بعد خدا حافظی رفتم دنبال خانومم،به خونه که رسیدیم پیاده شدیم،گفتم تو برو خونه من میرم یه قدمی میزنم،خانومم با تعجب وسکوت رفت تو خونه.پشت خونه ی ما دیگه خونه ای نیست و همش مزرعه ست،رفتم تارسیدن به خلوت و سکوت،یه نیم ساعتی نشستم،اینقد فکر کردم تا گریم گرفت،از زندان گرفته تا فروختن زمینو ماشینو خلاصه همه چی،حتی به بچه تو شکم خانومم رسیدم.از اینکه چرا باید دوماه گذشته من نتونستم کرایه مغازمم رو هم دربیارم.از فرکانس،از مدار،به جایی رسیده بودم که از حرفای استاد هم ناامید شده بودم.حتی نمیدونستم خدا چجوریه و به کفر رسیده بودم.
پاشدم برگشتم خونه،خانومم میخواست بدونه چیشده میخواست دلداریم بده،میخواست حالموعوض کنه نتونست
تااینکه یه چیزی به ذهنم رسید،یه ندایی گفت از کجامیدونی شرایط اینجوری میمونه و مثلا قانون یادولت عوض نمیشه،این فکر حالمو بهتر کرد
تااینکه هدایت شدم به این فایل و خودتون بقیشو بگیرید دیگه،همه حرفاش بامن بود
اولا اینکه نباید محزون و غمگین باشم و نترسم وباید به خدا امید داشته باشم
ثانیا خداوند همیشه به ما وعده فزونی ونعمت میدهد و شیطان وعده فقروفحشا
از اینکه خداوند اون چیزی میشه که مانیازداریم،بی پدران را پدر میشود
از اینکه خداوند چقدر غفاروستاره،واگر قراربود به نسبت بدی هایمان باما رفتار کند ما از همون اوایل جوانی باید از دنیا میرفتیم ولی هربار خداوند مارو بخشیده و مسیرو دوباره به ما نشون داده
از اینکه خداوند مارا از طفلی که نمیتوانست سرش را نگه دارد به جایی رسانده که مغز ،قلب و…به بهترین شیوه برای ایمنی بدن همانگ کار کرده اند ولی با این وجود ،بااینکه ایمنی دیدیم ما ناایمنی کردیم(ایمنی دیدند وناایمن شدن)
ازاینکه وقتی به مشکلی برمیخوریم به خدا رومیکنیم و ازاون درخواست کمک میکنیم،ولی همینکه مسایلمون رو به بهترین شیوه حل میکنه،جوری برخورد میکنیم انگار هرگز ازش درخواست نکرده ایم
از اینکه ما نعمات خدارو فراموش میکنیم،ونمرود گونه و فرعون گونه همه چیز رو ازخودمون میدونیم و من من میکنیم مثل قارون
از اینکه در محضر و معبد خداوند همه روخدا کردیم همه رو بت کردیم همه رو صاحب قدرت کردیم غیر از خداوند
ازاینکه خداوندنمرودی رو که به خودش کفر میورزیدو تااین حد سرکشی میکرد روبه اون جایگاه رسانده بود،حال با بنده ای که سر تعظیم برایش فرود اورد چه میکند
از اینکه خدا نمرودی که بعداز نعماتی که خدا بهش داده بود،ادعای خدایی میکرد رو بایک پشه و با اینچین شیوه ای به مرگ میرساند تا ضعیفی انسان رو به همه یاد آور شود
از اینکه به اندازه ای که در مقابل خدا فروتن هستیم به همون اندازه هم خدا بهمون برکت و جلال و جبروت میده
به اندازه ای که در مقابل خداوند سرمون پایینه(سپازگزاریم بخاطر نعماتش و درکشون میکنیم) به همون اندازه سرمونو بالا نگه میداره در مقابل غیر خداوند
خیلی ممنون استاد عزیزم که کاری کردید که خداوند از طریق شما الهاماتشو بگه و ما که درخواستشون رو داریم بشنویمشون
سلام دوست خوبم
هرجا هستی سالم و شاد باشی و پسرت به سالمتی و شادی دنیا بیاد الهی
کامنتت خوندم خواستم بگم این روزا فقط شاد باش بیشترر زندگی کن لحظه لحظه زندگیت رو خودت کار کن و به زیباییا توجه کن هرچقدر سخت هرچقدر ناراحت کننده آخرش این روزا میگذره چه بسا وقتی حست خوب باشه راحتتر و سریع تر هم مسائلت حل میشه خدا خیلی بزرگه دیدم که میگم مثل آب خوردم مال رفته برمیگرده بدهیات میده وقتی که خودتم باورت نمیشه بدهیا داده بشه
مطمئن باش زودی همه چی اوکی میشه
سلام یونس چاپاشی عزیز
فامیلت خیلی زیباست و جالب
عزیزدل خدا توکامنتی نوشتی که تا مغز استخوانم رخنه کرد و با تمام وجود حست کردم و اینکه چه کامنتی و چه نکاتی نوشتی واقعا اگر خداوند را همه کاره جهان بدونیم ،چون این خدا که همه چیزه(انرژی) و داره هدایت میکنه کائنات و جهانیان را توانایی خلق زندگی ما را به دست خودمون داده فقط باید بیشتر دراحساس خوب بمونیم و احساس خوب را اصل بدونیم و ماندن در احساس خوب توسط باورهای قدرتمند بوجود میاد که سرآمد این باورها ،باورهای توحیدی است باید وقت بزاریم برای باخدا بودن و خصوصا شکرگزاری از خدایی که همه چیز برامون میشه و میکنه
خدایا شکر بابت این دوستان عالی که یادت را در دلم زنده میکنند
سلام و درود
همیشه همه اتفاقات به موقع است
چون چیدمان این پازل با خداست و او احوال دل تک تک ما را میداند
مسیری که میروید چقدر زیباست و چقدر نعمت فراوانی و زیبایی رو داره
خدایا شکرت
استاد 2روزه دارم گوش میدهم و کامنت میتونم
و اینقدر دوست دارم که نمیتونستم بنویسم
و اینقدر این فایل به موقع بود
مهرت و دارد و حساب ندارد
با فایل بغض کردم و با خوندن کامنت آقا اسماعیل
مینا و بچه ها اشکم درآمد و چقدر عالی بود
ایمان داشته باش مطمعن باش کارها انجام میشه
قدمها برداشته میشه
و راهها باز میشه
فقط به خودش توکل کنیم و از او بخواهیم
میدانم به آسانی و بهترین شکل اتفاقات برایم رقم میخوره
بارها توکل کردم
کنترل کردم
و خدا کاری کرد کارستان
ولی دلم میخواد توحید و خدا رو بیشتر درک کنم
و میدانم به آسانی دلم باز میشه
خدایا همانطور که موسی را به مادرش برگرداندی
آرامش را به قلب ما ثابت بگردان
خدایا همانطور که آتش رو گلستان کردی برای ابراهیم
آتش شک و تردید را برایمان گلستان آرامش کن
خدایا تنها تو رد می پرستم و تنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست راه کسانی که هدایت کردی نعمت دادی هدایت کن نه گمراهان و بدهکاران
شاد و موفق و ثروتمند باشید
قَالَ لَا تَخَافَا ۖ إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ
[خدا] فرمود: «نترسید! من با شما هستم؛ [همه چیز را] میشنوم و میبینم!
(سوره طه، آیه 46)
سلام
سلام در این سکوت و آرامش شب در ساعت 2:30 بامداد
سلام به استاد عزیز و نازنین سلام به مریم خانوم گل سلام به دوستانی از جنس نور
از برکات حضور در این سایت شروع خیلی ریز به خواندن آیه هایی از قرآن …!
آیه ی ابتدای متن همین الان هدایت خدا بود و با اینکه کار دارم اما بلافاصله دلم خواست بیام اینجا و بنویسم …
از عکس کاور ویدیو میخوام شروع کنم که پریروز وقتی رو سایت قرار گرفت من فقط دقایقی رو زووم کردم رو عکس و با جزئیات بهش نگاه کردم و چقدر تحسینش کردم
شما تلألو نور آفتاب رو تو آسمان ببینید و از خودتون بپرسید کدوم نقاش و هنرمند بجز خدا میتونه به این زیبایی و طنازی این صحنه رو نقاشی کنه و این ترکیب رنگها رو کنار هم بچینه تا این تصویر انقدر چشم نواز باشه ؟!
خالقِ تک تک اون برگهایی که کنار هم نشستن…
با اون تنوع طرح،
با اون تُنالیته رنگ،
با اون جزئیات زیبا،
که خودش در نفس های من جاریه…
مگه میشه مراقب من نباشه ؟!
مگه میشه حواسش به من نباشه ؟!
مگه میشه دست من رو رها کنه و منو به حال خودم بذاره ؟!
وقتی این شکلی از خودمون بپرسیم، واهی بودنِ سوال بیشتر خودش رو نشون میده، اینطور نیست ؟!
خدا همینجاست … تو این دقایق … منتظر ماست دلتنگ و عاشق
خدایا عاشقتم و میخوام بیشتر دیوونه ی عشقت بشم پس بیشتر دیوونه م کن از لمس حضورت تو لحظه هام …
خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت تمام این زیبایی هایی که با هنرمندی خودت خلق کردی و ما بنده هات خیلی وقتها از توجه بهش و تحسینش غافل میشیم. سبحان الله هنرمندترین هنرمند جهان هستی …
عنوان ویدیو: توحید عملی
از پرطرفدارهای سایت و از گرانبهاترین هدیه های سایت، عنوانِ به شدت منتخبِ این روزهای من در بین سایر فایل ها …
خداجانم عاشقتم… استاد عزیزم یک دنیا سپاسگزارتم بابت این فایل ارزشمند
مزین شدن این فایل با اون باران رحمت خدا… خود خداست که نشونه شو میفرسته… همونجا که استاد میگه: خداوند داره قدرتشو نشون میده! خدای من! صدهزارمرتبه شکرت
چقدر این شعر فوق العاده ست! من دکلمه این شعر رو تو گوشیم داشتم اما در مدار شنیدنش نبودم. بعد از دیدن این فایل و خروجی فرکانس بالاش، رفتم دو بار دکلمه رو گوش دادم و بیشتر مست شدم! خدایا هزار مرتبه شکر حضورت در هر لحظه.
با اون حس و حال فوق العاده ای که داشتم بازم برگشتم به سایت و به صورت هدایتی کامنت چند نفر از دوستان رو خوندم…
اعتراف میکنم مثل یه کاتالیزور عمل کرد!
انرژی و حال خوبمو به مراتب بیشتر کرد. واقعا سپاسگزارتونم دوستان توحیدی و بینظیر که انقدر زیبا و خدایی مینویسید که نشان از جریان انرژی خداست و پر از برکته. خدایا شکرت.
همون شب به یه تضادی برخوردم که فعلا چون حل نشده حرفی ازش نمیزنم
که بماند ته دلم میدونم پلن خودشه و من فعلا از حکمتش بیخبرم
همون موقع تو کامنت یکی از دوستان که شعر رو باز نویسی کرده بودن بهم گفت:
پرده ی شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز…
مگه میشه دیوونه ش نشد ؟!
خدایا بینهایت شکرت بابت این مسیری که منو بهش هدایت کردی و خودت هر روز داری بهم یاد میدی درسای زندگی رو.
خدایا خودت مراقبم باش و تو این مسیر پایدارم کن …
نور و عشق خدا به قلب تک تکتون عزیزان
در پناه خدا عاشقی کنید
خدایا شکرت
بنام خداوند سمیع و بصیر
بنام خالقمون
سلام بر خواهر و جواهر ارزشمند آرینا پر احساس
حالتون عالی و متعالی
کامنت شما رو خوندم و چقدر احساس خوب
چقدر لطیف. چقدر عشق بازی، چقدر خوب ارتباط برقرار کردی با دوستت. با معبودت…
هر وقت کامنتاتو میخونم خیلی حس و حال خوب انتقال میدی ….
خیلی از این خصلتت خوشم میاد … خانم سعیدی
با عشق می نویسی و
با بهترین حس و حال
باورت میشه،
خیلی اشک ریختم و صفحه نمایش رو نمی بینم براتون بنویسم.
خدایا شکرت چقدر خوشبختم دوستان چون گل دارم .
چون عسل و از عسل شیرین تر …
بوی ناب انسانیت میدن…
من هنوز دوستان توی سایت رو ندیدم ولی چقدر بهشون عشق می ورزم…
نه میدونم کجان؟
نه دیدمشون؟
آرینا گرامی و دوست داشتنی
کامنتت با آیه شروع شد و چقدر منو به فکر فرو برد .نترسید… من با شما هستم.
چقدر خوب زیبا ی ها رو توصیف کردی؟
چقدر به همتون افتخار میکنم…
به قول شهریار عزیز.من با علی (ع ) خدا رو شناختم.
گیج شدم از این همه احساس…
امیدوارم معمار زندگیت باشی ، ستون خانه ات همه از عشق ،
سقف خانه ات همه بلوری ،
و شفاف
فضای خانه ات همیشه پراز مهر …
قلبت نازنینت پر بشه از وجود خداوند .
و هر روز توحیدی، توحیدی بشی…
قلم تون توانا
ای فرشته ی عاشق الله
قلبت یک رنگ
عشقت پر رنگ .
خوب نتونستم بنویسم ببخشید )
منتظر کامنت های خوبتون هستیم .
سایتون برقرار
لطفتون مستدام
آقا سید عظیم بزرگوار
سلام به شما دوست توحیدی و مهربان.
من یک دنیا سپاسگزار مهر و محبت شما هستم که از طرف خداوند برای من جاری شد،
خیلی حس خوبی به من دادید با کامنت زیباتون، سپاسگزارم،
الهی صد هزار مرتبه شکر بابت این دوستی ها و محبت های ارزشمند این سایت.
برادر عزیز و مهربان خیلی به خودتون افتخار کنید و قدر این اشکهای گوهر گونه رو بدونید که دارید روی خودتون کار میکنید و این چنین قلبتون لطیف شده و پذیرای جریان نور و انرژی خداست..
خدارو شاکرم که من رو واسطه قرار داد برای انتقال این حس خوب.
عدد روز عضویتتون هم چقدر رنده
111
:)
دوست گرامی برکت محبتی که به دوستان و من دارید چند برابرش به زندگی و قلب خودتون برگرده.
امیدوارم که در پناه رب العالمین در سلامتی کامل باشید و حال دلتون عالی باشه.
یا حق
بنام خداوند مینو سرشت.
بنام خدای باران
خدای کشت .خدای خورشید
سلام مجدد دارم خدمت آرینای خوشبخت و خجسته
نقطه آبی شما رو دریافت کردم و کلی لذت بردم …
مرسی که برام نوشتی
و وقت گذاشتی…
انگشتات نه خسته ،
راستی دقت نکردم عضویت خودم رو چه جالب …
سپاسگزارم ازتون
قدر دان شما هستم .
خوشحال در یک مسیر با شما و دوستان عزیزم هستم…
بازم برام با اون حس و حال خوب و خدایت برامون بنویس .بی صبرانه منتظر کامنت هاتون هستیم.
بهترین بهترینها رو برات آرزومندم.
ای فرشته ی عاشق
سلامتی و ثروت و حال خوب …
رفیق همیشگیت.
تاریخ شارژ ارادت ما به شما و دوستان اعتباره داره.
همراه آخر
خدا رو شکر میکنم، برای وجود شما و تمام دوستان بی نظیرم
با تمام مداد رنگی های دنیا،
می نویسم.
خالی از هر تشبیه و استعاره و ایهام
دوستتون دارم و عاشقتونم
عالی بود واقعا حرفی واسه گفتن نیست️️️
وقتی نگاه کردم کانون توجهم به سپاسگزاری خدا بود و به نظرم توی همین 38 دقیقه کلی نعمت برام واریز شد خداروشکر میکنم بخاطر این که شما استاد عزیز در این هستی هستید و واقعا راهنمای خوبی هستین بخاطر وجودتون شکر ️️️
چقدر باید سپاسگزار بود و چقدر این فرکانس شکرگذاری فرکانس عجیبیه انگار وقتی تو این فرکانس حق مطلب رو ادا میکنی آسانسوری میری بالا
خلاصه که استاد کارت درسته خواستنی هستی
به نام خداوند مهربان و هدایت گر
استاد عزیز سلام ممنونتم بابت این فایل
خانم شایسته مهربان خدا قوت
دوستان گلم خیلی ارادت دارم
نیست بازی کار حق خود را نباز
انچه بردیم از تو باز اریم باز
همه چیز بر اساس قوانینه خدا هست محمد لاتخف و لا تحزن انا منجوک
استاد در دل طوفانم ولی ارومم خدارو شکر روی ابم ولی حالم خوبه میدونم خدا فرمان میده به همه چیز او رب العالمیه نفسی که میره و میاد از اوست قلبی که بی منت میتپه از اوست
ان چه میگوییم ما ان میکنند
بی اذنش برگ از درخت نمی افته
همه چیز در سیطره خداست
اتفاقی نیست که خدا در جریانش نباشه
خدایا شکرت
فکر نکن خدا حواسش پرته محمد وعده خدا حقه
بهتره که همه چیزه بسپری به الله و بری دنبال زندگیت
رهرو ما اینک در منزل است
کار انجام شدست پرده شکو تردید رو بردار
تا ببینی سود کردی یا زیان
خدا اون چیزی میشه که ما نیاز داریم
اگر کسی تو زندگیت نیست وقتی خدا تو زندگیت هست انگار همه هستن در زندگیت
اشکم در اومد
خدایی که عیب های من رو پوشانده چقدر من زدم به جاده خاکی باز گوشمو گرفته انداخته تو جاده اصلیه
میخوام یه خاطره بازی کنم براتون بگم از معجزه الله یکی از معجزاتی که اربابم رب العالمین
برام رقم زده رو براتون تعریف کنم
هفت سال پیش سال 95 وقتی دانشجو بودم در دانشگاه دولتی من هم کار میکردم در صنف پوشاک هم دانشگاه دانشگاه رو فقط انتخاب واحد میکردمو دیگر هیچ روزی دوازده ساعت کار میکردم دانشگامم نزدیک محل کارم بود بدو بدو میرفتم سر کلاس دوباره برمیگشتم محل کار سر کلاس ها هم همیشه خواب بودم
مقطع من کار دانی بود سه ترم خونده بودم یه ترم مرخصی گرفته بودم میشه چهار ترم یه ترم هم نرفته بودم سر امتحانا میشه پنج ترم تقریبا از 74 واحد فکر میکنم 40 واحدم مونده بود
چند وقتی بود کارت دانشجوییمو گم کرده بودم و اصلا هم نر4ته بودم دنبالش یکمم نارحت شدم بابت این موضوع یه روز سر کلاس بودم خواب بودم از طرفریاست دانشگاه اومدن دنبالم گفتن اقای مردان نژاد بیاد بیرون منم گفتم بسمالله رییس دانشگاه رو اصلا هرکسی ندیده بودش با من چیکار داره رفتم اتاق رییس رییس گفت چرا از غذای دانشگاه رفتی کمیسیون شکایت کردی منم گفتم اقا چی میگی من اصلا غذا نمیخورم تو دانشگاه اصلا من اکثر اوقات غایبم من چیکار دارم با غذای دانشگاه واقعا هم در جریان نبودم گفت مگه تو مردان نژاد نیستی گفتم چرا گفت کارت دانشجوییتو بده گفتم اقا من دو سه ماهه کارت دانشجوییمو گم کردم گفت چرا اقدام نکردی پسر این جز اوراق بها داره منم گفتم فکر کردم چیز مهمی نیست گفت پسر با کارت و اسم تو و شماره دانشجوییت رفتن این کارو کردن اونم فهمید که من اصلا در جریان نیستم گفت یه شماره بده من پیگیر میشم برات منم شماره دادم از همون اول هم عادت داشتم که همجا پرزنت کنم همرو بهش گفتم من در فروشگاه کت شلوار فروشی کار میکنم اگر دستوری داشتید من در خدمتم برای پرسنل دانشگاه و خودتون گفت حتما ممنونم
چند وقت بعد که ترم تموم شده بود من در مغازه بودم با من تماس گرفت خود رییس گفت اقای مردان نژاد لاشه کارتتو پیدا کردم و پیگیر شدم برات یه کارت جدید هم گرفتم منم گفتم خدایا این رییس چرا انقدر به من محبت داره
گفت مغازه ای بیام یه چند دست کت شلوار بردارم
گفتم بله تشریف بیارید
اومد چند دست کت شلوار برداشت پولش هم بزور داد بیشتر از مبلغی که درج شده بود هم داد و کارت دانشجوییمم داد و پرسید اوضاع درست چطوره گفتم والا یه ترم مرخصی گرفته بودم این ترم هم نرفتم سر امتحان ها گفت تو که الان عملا اخراجی چون پنج ترم پرشده چهل وادت هم مونده گفت چرا نیومدی سر امتحان ها منم الکی گفتم خالم مرده (خاله ندارم)خخخ
گفت اگهی ترحیمشو بیار دانشگاه
دادم دوستم یدونه طراحی کرد
اصلا من مونده بودم خدایا از طرفی خیلی برام مهم بود که فارع التحصیل بشم و برم برای کارشناسی چون کلی چو افتاده بود تو فامیل که دانشگاه دولتی قبول شدم مادرمم هم که کل امیدش همین دانشگاه من بود
خیلی با خدا حرف میزدم میگفتم خدایا من باید چیکار کنم
که خدا این رییسو رسوند اقا ما اگهی ترحیمو بردیم پیش رییس اموزش فهمید جعلیه گفت این جعلیه پسر گفتم با اقای دکتر رییس دانشگاه تماس بگیرید ایشون در جریانه رییس هم بهش گفت شما کارت نباشه ضمیمه پروندش کن و اجازه بده برای ترم بعد انتخاب واحد کنه اقا این رییس سه ترم برای من اوکی کرد اخر هر ترم هم زنگ میزد میگفت چه درسهایی رو نمیتونی پاس کنی منم تقریبا همه درس هارو میگفتم نمیتونم پاس کنم خخخخ میگفت اسم استاد رو بگو میگفتم اونم زنگ میزد به استاد میگفت ایشون باید قبول بشه ایشون تا ترم اخر من رییس دانشگاه بود و اخر هم بازنشست شد خدایا با من چیکار کردی رییس دانشگاه بدون گرفتن هزار تومن پول و البته با کلی خریدی که از من میکرد و کلی سود بیشتر هم میداد کلی احترام و ارزش هم برا قائل بود هر چی فکر کردم دلیلشو پیدا نکردم هنوز هم که هنوزه با هم رفیقیم خدایا تو رییس دانشگاه رو اوردی در خدمت من در اون سن هجده سالگی من حضور پر رنگت رو با تمام وجود م لمس کردم ببخشید که من فراموش کارم ببخشید که گاهی اوقات بازم در دل مسائل میترسم ببخشید که بی معرفتی کردم تو خیلی خوبی خدا خیلی حالیته خیلی مشتی خیلی لوتی تو عند مرامی عند رفیق بازی تو اصل رفیقی استاد اشکمونو در اوردی
از این داستانا زیاد دارم باید خیلی یاد اوری کنم به خودم که همه چیز تحت فرمان الله
استاد نمیتونم توضیح بدم که الان در دل چه طوفانی ام ولی شاید بگم هیچ وقت انقدر اروم نبودم چون خیلی روش حساب کردن خیلی
میدونم رهرو خدااکنون اندر منزل است
بعدا نیبینمت همرو برات تعریف میکنم میگم چجوری رب العالمین دستمو گرفت چجوری به صف کرد برام تمام عوامل رو چجوری برای من بی کس همه کس شد
این فایل قراری بود که خدا با من گذاشت چون خدا این فایلو الان برام اورد من که نر4تم دنبالش دقیقا لحظه ای اورد که بهش نیاز داشتم احساس میکنم قبل موفقیتام اومد باهام صحبت کرد گفت نری بگی منم منم نریو یلدت بره که اصلا انگار حاجتی داشتی درخواستی کردی نری در حضور یزدان پاک سحده کنی به اینو اون نری مشرک بشی یادت باشه اعتبار همه اینا با منه با الله با رب الهی شکرت
استاد یه دنیا ازت ممنونم سپاسگذارم دمت گرم بابت این فایل توحیدی مرسی خانم شایسته ممنونتم مرسی همراه همیشگی
دوستای گلم عاشقتونم
یاحق
سلام به استاد توحیدی
سلام به خانم شایسته عزیز که امروز راننده ی تراگ جادویی شده
سلام به دوستان الهام بخش و متعهد
سلام به خودم که در حال خلق زندگی با شکوهشه
خداروشکر که خداوند رو در همه چیز میبینم و با یادش آرومه آرومم
روح پروین اعتصامی شاد و ممنونم بابت این شعر زیبایی که نوشته .
شما در دوره عزت نفس هم از شعر ایشون استفاده کردین تا زیبایی و بخشندگی خداوند رو به ما نشون بدین .
خداوند در قرآنش به مادر موسی میکه نترس و غمگین مشو و میخواد بگه اگر در فرکانس بدی باشی جهان هم اتفاقای بد رو برات به وجود میاره ، اگر بترسی و غمگین باشی نمیتونی تصمیمات درست بگیری ، موسی رو در آب رها کن من مراقبشم .
چقدر جالب که پروین هم در این شعر از کلمه ما استفاده کرده یعتی تمام چیز هایی که در این جهان مادی وجود داره ، یعنی انرژی
پروین از زبان خداوند میگه که ما هوای موسی رو داریم ، تمام این خلقت تحت فرمانروایی خداوند و خداوند تمام خلقتش رو جوری تنظیم میکنه که موسی به سلامت به مقصد برسه و نجات پیدا کنه .
الهاماتی که در این زمان به مادر موسی شد یه ایده شاید از نظر من احمقانه باشه که چطور میشه بچه رو داخل آب رها کنی ما الان پایان داستانو میدونیم که این پسر میرسه به دست فرعون و بعد جون سالم به در میبره اما اون زمان فقط تقوا و ایمان مادر موسی هست که مثال زدنی بود که این جسارت رو به خرج داد و جگرگوششو در آب رود رها کرد که معلوم نیست چه امواج داشته و با چه سرعتی حرکت میکرده .
مادر موسی ترسان و نگران وقتی که دید حس و حالش با انجام این ایده خوبه خیلی سریع عملیش میکنه .
همه کائنات به ماموریتی که ما دادیم عمل میکنن.
وقتی که خواسته ای رو با همه وجود بخوای همه جهان دست به دست هم میدن تا اون خواسته برآورده بشه اینو من تو کتاب کیمیاگر اثر پائولو کئیلیو خوندم .
نگاه استاد به داستان کشته شدن نمرود اینکه ما در برابر خداوند خیلی ضعیف هستیم و تمام این غرور و منم منم کردن ها آخرش میشه این که یه پشه رفت تو بینی نمروز و اونو کشت ، اینکه هر چقدر میخوای خودت رو بزرگ و گنده و همه فن حریف ببین اما در نهایت با یه پشه کشته میشی. اونم پشه ای که از یه سوراخ ریز دیوار بتونی که راه تنفسی نمروده وارد اتاق پادشاه میشه و اونو میکشه .
اما دیده من اینکه ما انسان ها چقدر قدرمند هستیم ، چقدر در خلق اتفاقات زندگیمون قدرت داریم که وقتی به چیزی توجه میکنیم حتی اگر اون یه پشه ضعیف و کوچیک باشه میتونه از سه لایه دیوار بتونی هم رد بشه و به ما برسه یا اصلا این دیوار هارو خورد کنه .
طبقه گفته استاد ما چه زمانی که بگیم چیزی رو میخوایم و چه زمانی که بگیم چیزی رو نمیخوایمجهان در دو حالت یه چیزی میشنوه که من فلان چیز رو میخوام ، از اون اساس و از اون جنس بیشتر وارد زندگیم کن .
ترس و ایمان دو چیز متضاد هستن که اولی یعنی توجه به ناخواسته و دومی یعنی توجه به خواسته ، ایمان به خدا ، روز آخرت ، تقوا و… که تو قرآن اومده یعنی توجه به خواسته .
خداوند وعده فزونی و نعمت میدهد و شیطان وعده فقر و فحشا
هرچیزی که احساس تورو خوب کنه یعنی به خداوند نزدیکی و هرچیزی که احساس تورو بد کنه یعنی از خداوند دوری .
انقدر این موضوع مهمه که استاد میگن حتی با خدا هم در مورد مشکلاتتون حرف نزنید و فقط در مورد چیز هایی که میخواید باهاش صحبت کنید .
همه ی ما انسان ها قدرت مند هستیم ، قدرت بینهایتی در خلق زندگیمون داریم اما یادمون باشه که همین قدرت رو هم خدا بهمون داده .
به گفته ی استاد این سیستمی که ما برای خلق اتفاقات زندگی ازش استفاده میکنیم همین مغز رو خدا به ما داده ، همین سیستم رو خدا آفریده که تو میتونی توش خواسته هات رو خلق کنی .
وقتی که من قسمتی از خدا هستم پس کلام من ارزشمنده به کلام پیامبر ، مثل کلام استاد و هرکسه دیگه ای ، پس همین جملاتی که مینویسم هم خدا داره مینویسه ، خدا داره میگه ، هر رفتاری که میکنم خدا داره به من الهام میکنه ، اونه که داره امجام میده ، چطور بهم الهام میکنه ؟ به وسیله احساسم احساسی که از باور هام نشئت گرفته …
هر کاری که انجام میدم ، هر حرفی که میزنم خودشه نه اینکه من خودشم من قسمتی از خودشم و اون بینهایته و تکه ای از بینهایت یعنی بینهایت ، ما هر عددی رو با بینهایت جمع ، ضرب ، تقسیم و یا منها کنیم جواب یه چیز خواهد بود ، بینهایت
من قسمتی از این وجود لایتناهی هستم و اگر دنیا رو به شکل انرژی و فرکانسی ببینم درواقع من با هیچ چیز در دنیا فاصله ای ندارم همه چیز از رگ گردن به من نزدیک تره .
در بعد مکان و زمان شاید من فاصله ی زیادی با استاد داشته باشم اما در خارج از این بعد من هیچ فاصله ای ندارم و به محض اراده و خواست من ، استاد در کنارم خواهد بود.
نزدیک تر افراد به تو کسانی هستن که با تو هم فرکانس و هم مدارن نه کسانی که به صورت فیزیکی در کنار تو هستن ، من پدرم رودر کنارم دارم و هر روز میبینمش اما نه زیاد باهاش حرف میزنم نه رابطه ای با هم داریم شاید کل دیالوگ ما در روز به 10 دقیقه حرف زدن هم نرسه یا حتی مادرم ، اما شاید ساعت ها تصویر استاد رو ببینم و صداشو بشنوم ، الان استاد صمیمی ترین و بهترین دوست و همراه منه و از هر کسه دیگه ای به من نزدیک تره شاید جسم فیزیکیش از من دور باشه اما کلام و تصویرش در اکثر اوقات روز با منه حتی موقعی که خوابم !
خواسته های شدید من باعث شده که خداوند من رو با این فرد هم مسیر کنه و ما دو نفر رو از لحاظ فرکانسی به هم برسونه .
و حتی میتونه به صورت فیزیکی باشه چون هیچ محدودیتی در قبال هیچ چیز وجود نداره ، معقول بودن یا نبودن ، منطقی بودن یانبودن ، بزرگ بودن یا نبودن خواسته ای رو ذهن من مشخص میکنه ولی در حالت کلی و در ابعاد وسیع تر هیچ بزرگ و کوچیکی وجود نداره ،همهچیز موجوده ، همه چیز هست و همه چیز وجود داره ، همه چیز شدنیه …
وقتی که رو خودت حساب میکنی در واقع داری روی محدودیت تمرکز میکنی داری روی موانع تمرکز میکنی ، چون میخوای اون موانع رو از سره راحت برداری و چون داری بهش توجه میکنی اون موانع شدید تر میشه و تو هی مقاومت بیشتری نشون میدی هی سعی میکنی باهاش بجنگی و از سر راحت برش داری یا بیشتر به اون مشکل فکر میکنی که چجوری برطرفش کنی و باعث میشه اون مشکلات بیشتر بشه و تا وقتی به اون مشکل و موانع توجه میکنی هی بزرگ و بزرگتر میشه به حدی که از پا درت میاره .
قشنگی این قوانین اینکه وقتی خواسته ای رو داری و روش تمرکز میکنی از بینهایت مسیر و راهی که الان به فکرت نمیرسه هدایت میشی به اون خواسته ، به راه حل هایی هدایت میشی که تو رو به اون خواسته میرسونه ، در واقع وقتی باور نداشته باشی به موانع و مشکل و خواستت رو باور کنی و تمام اتفاقات مسیر رو خیری بدونی که مسیر رو برای رسیدن به اهدافت کوتاه میکنه ، تو لذت میبری و احساست بهتر میشه ، چون خدارودر قلبت قرار دادی ، بار های سنگینی که از چگونگی روی دوشت حمل میکنی همش برداشته میشه و سکان این کشتی رو میدی دست خدا و میگی منو ببر به فلان جا ، به فلان مقصد و اون هم با کمال میل این کار رو برای بندش انجام میده .
وقتی که خدا رو منبع رزق و روزیت بدونی مهم نیست که چقدر مخالف یا دشمن داری ، مهم نیست چند نفر جلوی پات سنگ میندازن تو توی ذهنت میگی من خواسته ای رو از خداوند دارم و اونم باید بهم بده ، خودش گفته ادعونی استجب لکم ، میخوام و باید بهم بده و مهم نیست چند نفر سره راهم قرار بگیرن یا نخوان که من به خواستم برسم ، مهم نیست چقدر موانع ببینم سره راهم ، اون گفته ادعونی استجب لکم ، به همین خاطر من آرامش دارم ، من احساس راحتی میکنم ، من تحت تاثیر شرایط قرار نمیگیرم بلکه شرایط رو تحت تاثیر قرار میدم ، دنبال یه وضعیت فعال نمیگردم خودم منفعل میشم ، خودم منشا اثر میشم در تمام زمینه ها
شرک یعنی قدرت دادن به غیر خدا یعنی توجه به محدودیت ها ، موانع و ناخواسته ها
استاد ممنون بابت این شعر زیبا ، از اینکه توحیدی بودن رو به ما آموزش میدی و ممنون از خانم شایسته که دست فرمون خوبی دارن و خیلی نرم و راحت رانندگی میکنن .
خوشحال که شاگرد این مکتب الهی هستم .
خدایاشکرت
«بسم الله الرحمن الرحیم»
سلام و عرض ادب و احترام به استاد توحیدی و دوستان توحیدی ام
خدا رو شکر میکنم برای تمام لحظاتی که با یاد او بهترین لحظات رو سپری کردم
همیشه یاد خدا برام آرامش بخش تر از هر چیزی بوده و همیشه دوست دارم و از خودش میخام هر لحظه تمام وجودم سرشار از نور و یاد خودش باشه و افکارم خالی از یاد غیر خودش حتی در سخت ترین شرایط و اوج ترسهام .
چون هر وقت با باور قوی از خداوند خواستم هیچ وقت منو نا امید نکرده
هرجا میخاستم تسلیم شرایط و سختی ها بشم خداوند یک روزنه ی امیدی برای من باز کرده و همراهی مهربونی و اشتیاقشو به من ثابت کرده.و من اون لحظه ها عاشقتر از همیشه میشم. همیشه به خودم یادآوری میکنم اکرم خدا بود که سختی ها رو برات آسون تر کرده خدا مسیرها رو برات هموار کرده و من فقط نگاه کردم و حیرت زده از حل این چالش ها .اگه مسئله ای برا من مشکل هست چون خودمو باور ندارم چون همراهی و یاری خدا رو باور ندارم چون هدایت خدا رو باور ندارم .
خدا مهربانتر از اون هست که چالشی بزرگتر از توانایی من برای من بوجود بیاره فقط کافیه خودم و خودشو باور کنم.چون خداوند تمام تواناییها را به من بخشیده او از روح خودش در من درمیده و ثانیه ای منو تنها نزاشته و نمیزارم .ولی من با غرور و به تنهایی و با ذهن خودم میخام مشکلمو حل کنم و طبیعتاً ناامید میشم.
خدایی که با این چالشها منو بزرگتر میکنه قدرت رو در من زنده میکنه و بزرگم میکنه .خدایا شکرت
اگه خدا رو باور کنم ترسی از هیچ چالش و هیچ چیزی ندارم چون من قدرت مطلق درونم را باور کردم حرکت میکنم و رشد میکنم
از استاد قشنگم ممنونم برای یادآوری توحید عاشقتونم :)
ممنونم از تمام دوستان عزیزم برای کامنتهای زیبایی که مینویسن و کلی برای من درس و رشده
در پناه الله موفق و پاینده باشید
سلام
خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته
استاد مثل همیشه با شنیدن یه فایل جدید دیگه انرژی گرفتم و با امید و شوق بیشتری به رشد و سعادت در این دنیا و آخرت تلاش خواهم کرد
استاد جان من فایل دو بار تصوریری دیدم و یک بار صوتی گوش کردم.
یک بار نصفی هم شعر خانوم پروین اعتصامی ویدیویی نگاه کردم.
استاد سوالی دارم.
خداوند در اکثر مواقع خودشو با حرف جمع (ما) معرفی کرده. و اون طور ی که شما گفتید خانوم پروین قران و قوانین خداوند خوب درک کرده.
حالا چرا در ادامه شعر وقتی داره از زبان خدا صحبت میکنه جمله (گفتم) استفاده میکنه.
مثلا
(سخره را گفتم مکن با او ستیز)
(سنگ را گفتم به زیرش نرم شو)
و……..
اگه امکانش هست فرق (ما) و (من)
بیشتر توضیح بدید.
ممنونم.
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدونم این کامنت به این موضوع توحید میخوره یا نه
ولی مینویسم
از بچگی نماز میخوندم ولی از روی تقلید و اجبار و میگفتن خدا میبردت جهنم
تا اینکه چند سال قبل کلا نماز خوندن را گذاشتم کنار
بعضی وقتا حرف میزدم بعضی وقتا معنی نماز رو برای خودم مرور میکردم
تا اینکه دیشب نمازی که خوندم توی نماز دیدم همش صفات خداوند و دارم برای خودم با شرایط خاص خودش میخونم و درک میکنم
امشب حال عجیبی دارم نمیدونم چی هست ولی خوشحالم
سد بزرگی رو برای خودم خراب کردم
و اینکه من همیشه میخواستم عاشق خودم باشم و به نکات مثبت خودم توجه کنم ولی امشب این موضوع رو فهمیدم عاشق روح درونم باید باشم جسم یک ماده است ولی روح پر از نکات مثبته
و همین الان نشستم کلی سپاس گزاری از روح خودم کردم
رفتم از اتاقم بیرون پدر مادرم را دیدم و از روح درونشون کلی سپاس گزاری کردم
من اینو متوجه شدماز عاشق بودن خودم
اینکه روح رو تو وجود خودم پرورش بدم
چند روزی بود داشتم فقط به روح درونم تمرکز میکردم که امشب به این راه حل زیبا رسیدم
یه پیامی خوندم نوشته بود عاشق روح آدمها بشین
البته تو تمام کلمات استاد هم همینه ولی خوب من تازه متوجه و تکاملم را طی کردم
عاشق ردح خودمم هستم که تو نماز چقدر زیبا خودشو توصیف کرده به راحتی قابل فهم است
یک جایی هم خواندم کامنت بچه ها بود
که حضرت داوود از خداوند پرسید چرا خلق را آفریدی
خدا فرمودن که گنجی نهان بودم برای همین خلق کردم تا آشکار شوم خیلی پیام قشنگیه که خداوند برای ما فرستاده
البته نمیدونم درست هست این موضوع
ولی من باورش کردم
خدایا من از تو سپاس گزارم
بنام رب آسمانها و زمین
باورم نمیشه واقعا باورم نمیشه امروز اینقدر اتفاقات قشنگی برام رخ داد.
دیروز این فایل را چندین و چند بار نگاه کردم واقعا لذت میبردم و یاد روزهای اول شروع بکارم در این سایت افتادم.
یاد اون روزها افتادم که خیلی شکر گزاری میکردم و با شکر زیاد احساس خوبم لبریز میشد و کلی اتفاق خوب برای خودم رقم میزدم و درکل خالق زندگیم بودم الهی صدهزار مرتبه شکر.
امروز صبح بیدار شدم و در تمرین ستاره قطبی کلی از خدا بابت نعمتهایی که بهم داده شکر کردم و آگاهانه اعتبار همه چیز زندگیم را به خدا دادم و عمیقأ حس شکرگزاری کردم و چه اتفاقی افتاد.
اتفاقی که افتاد بعد از اتمام انجام تمرین ستاره قطبی مشتری زنگ زد و در عرض ربع ساعت اومد و ازم خرید کرد و 7میلیون خالص سود کردم.
حسم قوی تر شد و سریع اومدم و دوباره کلی شکرگزاری کردم و اتفاقی که افتاد یه مشتری دیگه بهم زنگ زد و یخچالی را از من خواست که دقیقا همونو من دارم و خداروشکر فروش دوم از راه رسید و 8تومن سود کردم خیلی راحت.
دوباره از خدا عمیقأ سپاسگزاری کردم و حسم شدید و شدیدتر شد و دوباره یه مشتری زنگ زد و سفارش سردخانه داد و قرار شد بعد از تعیین کردن محل دقیق نصب ابعاد نهایی را برام ارسال کنه و قرارداد بنویسیم.
حالا در میان این گیر و دار یه مشتری قدیمی داشتم اونم ازم یخچال میخواست و تند تند زنگ میزد.
تازه امروز خدا هدایتم کرد 8میلیون از ده میلیونی که برادرخانمم ازم طلب داشت را واریز کردم براش و حالم دوچندان خوب شد.
واقعا نمیتونستم اینارو ننویسم.
استاد عزیز و دوستان گلم واقعا با دیدن این فایل فهمیدم گیر زندگیم کجا بود و با برطرف کردن این مسأله دوباره جریان نعمت و ثروت سرازیر شد در زندگیم.
من مدتی بود نقش خدا را در زندگیم کم رنگ میدیدم و با دیدن این فایل یاد اوایل آشنایی خودم با این سایت افتادم و آگاهانه دارم صبح تا شب شکرگزاری میکنم و خیلی راحت دریافت میکنم هرچی دلم میخواد
واقعا شاید باورتون نشه ولی من امروز اندازه حقوق یک کارمند با سابقه درآمد داشتم و کلی لذت بردم.
برای چی اینارو نوشتم به این خاطر که بگم توحید اصلی ترین و مهم ترین رسالت ماست و باید فقط شکرگزار خداوند باشیم صبح تا شب.
یادمه اوایل که نتایجم رگباری رخ میداد همیشه سجده شکر میکردم هرجا و هرحالتی باشه سجده شکر میکردم ولی یه مدته فکرکنم مغرور شدم یا یادم رفته و سجده شکر نداشتم.
امروز کلی سجده کردم و لذت بردم.
چقدر حس متفاوتیه تواضع و افتادگی در مقابل خداوند عظیم
واقعا چه دلیلی داره صبح تا شب خداروشکر نکنیم.
ما هم نتایج فوق العاده میخوایم هم تنبلی میکنیم دربرابر شکرگزاری از خدای عظیم.
واقعا این کار خیلی زیاده بخاطر نعمتهایی که به ما داده ازش شکر گزاری کنیم.
واقعا من دیگه نمیدونم چی بگم ولی خیلی خوشحال هستم دوباره به مسیر قبل و عالی خودم برگشتم و از خدا واقعا بخاطر استاد عزیزم سپاسگزارم.
الهی یک میلیون بار شکرت.الهی شکر.
خیلی خیلی دوستتون دارم.
عاشقتونم
سلام سید
الهی هزاران هزار تریلیارد شکر
چقدر خوب شد که نوشتی و من ببینم و شکر کنم .واقعا هر چی داشتیم و داریم و به ما داد خدا بود،وقتی عجیب پول میومد تو دخل خدا بود،زمانی که من حتی کاری نمیکردم ومشتریها به صف بودن خدا بود اما من شکر نکردم بعد فراموش کردم و بعد دنبال عوامل بیرونی گشتم و بعد یواش یواش چشمه خشک شد و الان دوباره در حال جوشیدنه،امیدوارم حال شما همیشه خوب باشه و همیشه در حال سجده وشکر باشی و رزق و روزیت به وفور به غیر الحساب بهت داده بشه
هر چی هست خداست و لطفش همیشه بر همه بندگانش جاریه
خدایا خودت مدد کن شکرگزارت باشیم
سپاسگزارم
سلام سید علیِ عزیز.
کامنتتون سرشار از نور بود برای من.
ممنونم که نوشتین.
ممنونم که از تجربه خودتون مثال زدین و با سخاوت انتشارش دادین.
امروزم کاملا هدایتی به سمتِ سپاس گزاری بود…
اینکه برای آرام شدن روح و جسمم باید سپاس گزاری کنم.
سپاس گزاری کنم بابتِ داشته هام.
بابتِ چیزهایی که حتی متوجه نیستم دارمشون، خدا نکنه روزی از دستشون بدم بعد تازه بفهمم داشتمشون.
امید دارم که سپاس گزارتر شم هر لحظه، در همون لحظه بدونِ فوتِ وقت بگم الهی شکر با کلامم، با قلبم، با تمامِ وجودم سپاس گزاری کنم از خدا، از دست های خدا….
دیروز یه یادآوری دریافت کردم:
کسی که بلد نیست از مخلوقات خدا سپاس گزاری کنه، نمیتونه سپاس گزار خالق باشه…
عجب تلنگری…
یه باور عالی که عاشقشم:
لَئِن شَکَرتُم لَأَزیدَنَّکُم
اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود.
آیه های قرآن نور شدن تو زندگیم، تو احوالاتم، الهی شکر به حضورِ با برکت و زیبای قرآن تو لحظاتم
در پناه رب العالمین، شاد و سلامت و پر روزی و سعادتمند باشین.
چالشِ جدیدم: سپاس گزاری از کسانیکه سختمه…
عاشقتم پروین جانِ اعتصامی با این شعرِ روح نواز:
هر کجا نوری است، ز انوار خداست