توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 24

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 9
    574MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 9
    37MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1012 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محجوبه گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    سلام سلام

    رد پای 23

    استاد اینو فهمیدین که چقدرررر همه بچه ها وقتی شما یه فایل توحیدی میزارین اشتیاقشون بیشتر میشه؟

    انگار همه منتظرن یک جرقه از صحبتهای توحیدی بشه بعد همه سفره دلشونو باز کنن یکی یکی یادشون بیاد کجاها خدا دستشون رو گرفته.

    دو شبه دارم کامنتای این فایلو میخونم.اصلا نمیتونم بگم کدومش خیییلی خیلی بهتر بود.چون اوناییکه خیلی بهتر بود از همه بهتر دیگه نداشت.

    یک بنده خدایی چند وقته پیش برگشت گفت خدا وجود نداره.اصلا این جهان خودش به وجود اومده.

    گفتم من کار به هیچیه هیچی ندارم.تو میگی خدا وجود نداره باشه.

    ولی چرا وقتی از یه چیزی ناراحتی دلت گرفته من خودم شنیدم به زبون گفتی ای خداااا.

    این ای خدات از کجا در اومد.

    گفتم تو ناخوداگاه میگی ای خدا.

    گفتم اگه خدایی نیست نگو.گفتم نگو چرا میگی.

    میدونی چرا میگی چون فطرتت از خداست.وقتی ناراحتی از خدا دوری ولی چون فطرتت خداییه و میدونه داری از منبع دور میشی فطرتت صداش میزنه و این دست خودت نیست حتی اگه هرچقدرم تلاش کنی نمیتونی صداش نزنی.

    فوق فوقش صداش میزنی ازش گله میکنی و داد و بیداد میکنی.ولی بازم حتی گله مندیتو به خودش میگی.

    دو روزه ارامشم بیشتر شده نمیدونم این قران چیه وقتی میخونیش انگار عصبانیت برات بی معناست.

    دوستای عزیزم هر کسی که کامنت منو میخونی و مث من خیلی اوقات این الگو رو داری که سر هر چیز کوچیکی عصبانی میشی بهت توصیه میکنم هر شب قبل خاب حتما حتی شده 5 ایه قران بخونی.یک جوری بخون که معنیشو بفهمی با درک بخون.

    وقتی قران رو بادرک میخونی بعد در طول روز هر جا که نگاه میکنی نشونه هاشو میبینی.بهتون قول میدم.اینو از تمام کامنتای توحیدی این خانواده بزرگ و دوست داشتنی میتونین بفهمین.

    وقتی میری بیرون تو طبیعت کوه و دشت ابشار دریا صحرا جنگل هایی رو میبینی که مرتب ایه های قران رو برات تداعی میکنن.

    النحل

    وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ

    ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﻴﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﺁﻭﺭﻳﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(١٨)

    وقتی قران میخونی بعد میبینی بچه ت یکم اذیت میکنه یا داد میزنه یا گریه میکنه یک چیزی ته دلت ارومه باعث میشه با ارومی بگی چی شده عزیزم گریه نداره اروم باش.و اونم اون حس اروم بودن رو از تو میگیره.

    مث تو که وقتی قران میخونی حس ارامش رو از خدا میگیری.

    ارامشی که نمیتونم توصیفش کنم فقط میتونم بگم یک حس رهایی داری و فقط هر جا نگاه میکنی دنبال خودشی.مث یک زنبور عسل که فقط بو میکشه و دنبال شیرینیه و فقط حرکت میکنه.

    النحل

    یُنَزِّلُ الْمَلَائِکَهَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ

    ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺭﻭﺡ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ [ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ] ﻛﻪ ﻣﺮﺩم ﺭﺍ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻫﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﺟﺰ ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ; ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ .(٢)

    فرشته هاش و روح رو به هر کسی که دنبال خودش باشه میفرسته و میگه به این بنده ام(که حالا که دنبال منه)حالی کنید به کسی وابسته نباش فقط از من پیروی کن.از من تقوا پیشه کن.

    من عاشق سوره نحل ام ایه هایی که از سوره رو زیاد میخونم براتون میزارم.

    النحل

    وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ

    ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻫﺎ ﻛﺞ ﻭ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺍﺟﺒﺎﺭ ]ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ .(٩)

    واقعا فکر میکنیم برای خدا کاری داره که همه رو به راه راست هدایت کنه،،،؟

    ولی این هدایت اجباری چه فایده ای داره؟

    النحل

    هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّکُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ

    ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ، ﺁﺑﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﻴﺪﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺨﺸﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﻭ ﮔﻴﺎﻩ ﻣﻰ ﺭﻭﻳﺪ ﻛﻪ [ ﺩﺍم ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ] ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻰ ﭼﺮﺍﻧﻴﺪ .(١٠)

    النحل

    یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیْتُونَ وَالنَّخِیلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَهً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

    ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺁﺏ ، ﺯﺭﺍﻋﺖ ﻭ ﺯﻳﺘﻮﻥ ﻭ ﺧﺮﻣﺎ ﻭ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﻣﺤﺼﻮﻟﺎﺕ ﻣﻰ ﺭﻭﻳﺎﻧﺪ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺩﺭ ﺍﻳﻦ [ ﻭﺍﻗﻌﻴﺎﺕ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﻃﺒﻴﻌﻲ ] ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ [ ﺑﺮ ﺗﻮﺣﻴﺪ ، ﻭ ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﻭﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ]ﺑﺮﺍﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ .(١١)

    و چه زیبا اینجا میگه:

    النحل

    وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ

    ﻭ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻭ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﺷﻤﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ، ﻭﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍم ﻭ ﻣﺴﺨّﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ; ﻗﻄﻌﺎً ﺩﺭ ﺍﻳﻦ [ ﺣﻘﺎﻳﻖ ]ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ [ ﺑﺮ ﺗﻮﺣﻴﺪ ، ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ] ﺑﺮﺍﻱ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﻛﻪ ﺗﻌﻘّﻞ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ .(١٢)

    شده تا حالا بشینی به غروب زل بزنید یا به طلوع زل بزنید؟

    من خودم غروب زیاد دیدم و نشستم و زل زدم.ولی خیلی وقته طلوع رو ندیدم به نظرم بهترین طلوع طلوع دریاست.

    روزهایی بود که فایلهای معجزه شکر گذاری رو گوش میدادم.و همین طور فایلهای رایگان استاد.

    اون روزها بود که هدایت شدیم بریم مسافرت.ولی همسرم با من اتمام حجت کرده بود این سفر خیلی سفر سختیه میخای بیای؟گفتم 100 درصد.

    اون موقع یک تازه خونه خریده بودیم و خدا بازهم معجزه ای تو زندگیمون وارد کرد با اینکه اه در بساط نداشتیم و همه پولمون رو داده بودیم برا خونه و احتیاج شدید به ماشین داشتیم سال 96 بود یک 206 مشکی تقریبا خوب برامون جور کرد با قیمت 8 تومن.پولش به قدری معجزه وار جور شد که نفهمیدم چی شد که ماشین خریدیم.

    خلاصه قرار شد با این 206 که کولرم نداشت بریم مسافرت.تو چله تابستون.اونم چه مسافرتی.با دوتا بچه.گفتم همسرم گفت سفر سخت ولی من گفتم تو بگو سخت من میگم اسون.

    (بماند نمیگم که چرا میگفت سخت بود)

    ولی من گعتم ببین قراره این بهترین سفری باشه که تا حالا رفتیم.

    یک صبح تا شب رو رانندگی کردیم تا رسیدیم محموداباد یک سوییت کنار دریا گرفتیم.

    به مدت 3 روز یا دقیق یادم نیس شایدم 4 روز.

    اون روزها که به قول همسرم قرار بر روزهای سخت بود برا من خیلی عالی بود.

    صبحای زود پامیشدیم دو نفری میرفتیم لب ساحل میشستم و منتظر طلوع خورشید میشدم.گاهی راه میرفتم گاهی میشستم همسرمم برا خودش یا راه میرفت یا میرفت تو خونه یا نمیومد.

    مینشستم زل میزدم به طلوع خورشید اهنگ بدون کلام میزاشتم قران میزاشتم یا گاهی هم فقط صدای موجها بود.

    اونجا اون طلوع بهترین جایی بود که معنی این ایه رو درک میکردم.

    سر یه وقت معین خورشید میومد بیرون و هشدار میداد پاشین وقتشه برین دنبال رزق و روزی و شب باز موقع غروب کنار دریا میگفت دیگه وقت استراحته.

    زندگی من بعد از اون سه روز الهی از این رو به اون رو شد براااای همیشه.همیشه همیشه.

    و اون مسافرت اولین مسافرتی بود که جز بهترین مسافرتهام بود.

    من تو اون مسافرت تو اون روزهای طلایی داشتم قدمهای بزرگ برای زندگی بهترمو در کنار همسرم برمیداشتم.هر لحظه هر دم میگفتم خدایا شکرت.

    شکرت شکرت شده بود ورد زبونم.هر لحظه اش قشنگ تر از لحظه قبلی میشد.

    الان که یکی یکی یادم میاد دلم پرواز میکنه برا اون یه دفعه اون خدایا شکرت گفتنای توحیدیه توحیدی.

    و باز میگم الهیییی شکرت.

    وقتی دلتو به خدا میسپاری از ته دلت ازش چیزی میخای میگه برو قران بخون وقتی قران میخونی اروم میشی.بعد اگر کسی یه کاری کنه که به زعم تو اشتباهه و میخای بهش تذکر بدی که این کارو نکن اون حرفو نزن به ضرر خودته میگی نه هنوز زوده معلومه باید هنوز تجربه کسب کنه.

    باید خودش راهشو پیدا کنه.

    حتی میخای به طرف بگی تو جمع این حرفو نزن وجهه خودتو خراب نکن باز میگی هر کسی مسئول اعمال خودشه.خودش باید راهشو پیدا کنه و لبخند میزنی و سکوت میکنی.

    به نظرم اگه میخای دلت اروم باشه باید قران بخونی.باید قران بخونی تا بفهمی چی میگم.

    دلتون خدایی و راهتون قرانی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    مریم شریعت گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    سلام به استاد جانم و دوستان

    خدای من چقدر این فایلهای توحیدی عالی هستند و چقدر انسان رو از شرکهایی که داشته و نمیدونسته آگاه میکنند

    من واقعا فکر نمیکردم اینقدر در وجود من شرک هست میگفتم من خداپرستم و شرکی ندارم

    اما خیلی موقع از همون جوونی من صبح که بیدار میشدم میگفتم خدایا من خودم و عزیزانم و مشکلاتم را در دامن تو می اندازم خودت مراقبت کن و حلال مشکلات باش اما الان وقتی خودم رو کنکاش میکنم تازه میفهمم چقدر شرک خفی در وجودم هست

    در مورد توحیدی بودن :

    خونه ما طبقه چهارم بود بچه های من با بچه های همسایه میرفتن پشت بام بازی میکردن یک روز تو خونه بودم مشغول کار بودم ی لحظه گفتم برم بالا پیش بچه ها باورتون نمیشه چند تا پله بیشتر نبود رسیدم پشت بام دیدم پسرم با دخترم روی قرنیز پشت بام راه میرن فکرش رو بکنید از این خونه جدیدا که طبقه چهارمش خیلی بالا بود جلوی در پشت بام پاهام سست شد خاسنم فریاد بزنم گفتم هول میشن مییفتن پایین پسرم 10 یا 12 سالش بود و دخترم کوچکتر بود باور کنید هنوزم دارم مینویسم بدنم داره میلرزه ولی اونا میخندیدن و راه میرفتن خودمو کشیدم کنار که منو نبینن بترسن از من و هول بشن بعد که اومدن پایین گفتم آخه شما چه جوری قرنیز یک متری رو رفتین بالا تا مدتها میگفتم خدایا مگه میشه فقط تو اونارو نگه داشتی کوجکترین غفلت خدای من چی میشد….

    ی مدت دیگه پسرم رفته بود خرپشتک و به سیم برق دست زده بود نمیدونستم میخاست چیکار کنه برق گرفته بود پرت شده بود پشت بام دخترم اومد پایین به من گفت من دویدم بالا دیدم پسرم داره میخنده ولی رنگ به چهره نداشت تا برم بالا هزار بار مردم و زنده شدم و به خیر گذشته بود و خدا نگه داشته بود گفتم خدایا قربونت برم داری با من چیکار میکنی من چرا نمیفهمم

    مهرماه بود بچه ها رفتن مدرسه ی روز دیدم نزدیک ظهر در واحد رو زدن درو باز کردم دیدم دخترم پیشونیش شکسته و بسته بودن و دوستاش آورده بودنش فقط نگاه کردم هیچی نمیتونستم بگم و دوستش میگفت از بالای پله ها افتاد اومد پایین از این همه لطف خداوند زبونم بند اومده بود گفتم خدایا چقدر دامن امن و مطمئنی داری وقتی عزیزانم را در دامن تو میگذارم و خیالم راحت است و خداوند حافظ من و هر آنچه که به من داده است هستش و بخوبی حفاظت میکند و خیلی مثالهای دیگر …..

    اما شرک من :

    اوایل ازدواجمون میخاستیم خونه بخریم نشستم شمردم این فامیل انقد میده اون فامیل اونقد میده و روی چند نفر حساب باز کردم هر چی داشتیم فروختیم گفتیم خب بقیه رو هم از فامیلا که پیش خودمون شمرده بودیم میگیریم و چه خیال باطلی دریغ از یک ریال و من تا چند روز مغزم هنگ کرده بود میگفتم خدای من مگه میشه فامیل کمک نکنه

    یک بار با کسی که چهل سال دوستی کرده بودم برای اولین بار کمک مالی خاستم و فکر میکردم حتما میدهد ولی خیلی ماهرانه منو پیچوند بقدری ناراحت شدم گفتم مریم حقته چرا اون موقع فامیلارو بزرگ کردی و خدارو ندیدی و ضربه شو خوردی ولی خداوند هوای تورو داشت و به یادت بود و با دستانش یاریت کرد و خونه رو خریدی

    چرا چشماتو درست باز نکردی و دوستت رو اینقدر بزرگش کردی و اینقدر بهش اعتماد داشتی و ضربه شو خوردی و باز خدا مشکلت رو حل کرد و نفهمیدی که اینها همان شرک است و تو خودت رو الکی موحد میدونستی

    خیلی از این مثالها هست و خداوند همیشه هوای منو داشته و در سختترین لحظه ها به فریادم رسیده

    خدایا یاریم کن و مرا به شرکهای پنهانم آگاه کن

    به امید توحیدی بودنم و توحیدی گفتنم و توحیدی عمل کردنم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    فاطمه رستمی راوری گفته:
    مدت عضویت: 1741 روز

    سلام استادم پیامبر زمانم سلام مریم جان عزیزم

    یعنی بی نهایت از شما ممنونم برای همه آگاهی که میدیدن استادبی نظیرم من با این فایل اشکها ریختم یاد زمانی افتادم که قبلا برای مراسم عاشورا میرفتم و بدون اینکه دلیل خیلی چیزا رو بدونم گریه میکردم زجه میزدم که خدا آرزوهام رو برآورده کنه که زهی خیال باطل…اما با اینکه چندسالی مراسمهای بی پایه و اساسشون رو نمیرم و الان شما زیباترین مرثیه زیباترین نوحه و دل انگیزترین دل تنگی رو ایجاد کردید اونم دلتنگ خدا واینکه چقدر خدا عاشقمونه وما بازم گول بازی دنیا ذهن رو میخوریم …ومیگه او می کشد قلاب را…

    چقدر این رو این روزا بیشتر درک میکنم ولی درمقابل خدای عزوجل هیچ نیست..

    اوست بوی نانی می‌شود تازیبایی صبحانه را

    اوست عشقی میشودازنگاه یک کودک

    اوست صدایی زیبا می‌شود درطنین نازک تنم

    اوست زیبایی می‌شود درتمام تن دلربایم

    اوست آگاهی ناب می‌شود برقلب تپنده من

    اوست لبخندی می‌شود نا آشنا

    اوست نسیمی می‌شود برتن داغ خسته ام

    اوست می‌شود.میشود.میشود تا بی نهایت

    فاطمه رستمی.

    بازم استاد دمتون گرررم شما خیلی بی نظیرید خیلی مردی.خیلی عشقید️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 815 روز

    به نام خدا

    ردپای 90

    سلام استاد جان و دوستای عزیزم

    اگه دستاوردم در این 90 روز این باشه که اصلا حس کنم دنیای توحیدی چه بهشتیه،من برد کردم !واقعا حتی دونستن یا دیدن این سبک زندگی هم لذت بخش بود برام چه برسه وقتی که سعادت این زندگی داشته باشم

    اما این 90 روز به این دستاورد ختم نمیشه !این 90 روز اندازه کل عمرم درس یاد گرفتم

    حتی بیشتر از تمام عمرم عملگرایی کردم و اونجایی که ترس هم بود قدم برداشتم

    و واقعا دارم نتایج بی نظیرش میبینم

    همه اون تو دل ترس ها رفتن باعث شد من آنقدر اعتماد به نفسم بهبود پیدا کنه

    تو زمینه درخواست کردن و سوال کردن 180 درجه تغییر کردم

    یه مثال بزنم ،تو کار جدیدم یه سوال داشتم ،تو پیاده روی ایده آمد که خب از فلانی برو سوال بپرس

    و خدا هدایت کرد خیلی عجیب !چرا عجیب ؟از بین همه پست های پیجش ،یه پست انتخاب کردم ،که دقیقا قبل از من اونجا کسی زودتر مسیر برام هموار کرده بود

    آیدی طرف پرسیده بود،منم اون تایید بر هدایت دونستم

    بهش پیام دادم و اون فرد دست خدا شد که به راحتی همه سوالام جواب بده حتی خودش چندتا پیشنهاد هم بده

    اگه من قبل بود اصلا روش نمیشد این کار بکنه

    چه برسه بخواد همه سوال هاش هم بپرسه !

    یا یه کار اداری داشتم دیروز ،ولی یکی از دوستای پدرم اونجا بود که اصلا دلم نمیخواست برم !اگه من قبل بود ،به جای اینکه خودش بره ،یکی میفرستاد

    اما گفتم نه !خودم باید برم کارم انجام بدم ،رودربایستی و خجالت و آخه نداره

    جالبیش اینجاست که اصلا اون آقا اون موقع اونجا نبود با وجود اینکه رئیس اون بخشه

    شاید این از این دیدگاه میاد که دیگه آدم ها همه برام در یک سطحن!

    یه خداست با 8 میلیار آدم

    نه هیچ پست و مقام دیگه ای !همه اون احترام های بیشتر یا ترس های من از روی شرک بود ،که حالا خبری ازش نیست ،همه انسان ها در یک اندازه محترمند

    دستاورد دیگه برای من ،پذیرفتن اینکه من اراده و پیوستگی کافی دارم!

    این بخشم خیلی ضربه خورده بود آنقدر که هر کار چند روز انجام می‌دادم و فراموش می‌شد

    اما این استمرار در من این باور ایجاد کرد که میتونم این پیوستگی در هر کار دیگه ای هم انجام بدم

    مثال امروز روز 7 که هیچ شکری و هیچ ماده غذایی بسته بندی نخوردم !

    اونهم کسی که در فراوانی این محصولات زندگی میکنه

    پیوستگی در دنبال کردن فایل های استاد هر روز /آموزش زبان هر روز/ورزش هر روز /سحرخیزی هر روز و….

    و چندین و چند دستاورد دیگه که پس از آشنایی با استاد، استارت خورد

    خداروشکر بابت تک تک لحظه هایی که با این آگاهی ها زندگی کردم نه فقط زنده بودن

    ازتون سپاسگزارم استاد عزیز

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    زهرا کمیجانی گفته:
    مدت عضویت: 1072 روز

    سلام ای بزرگ مرد دوباره قصه موسی از دهان شما استاد عشق و به این زیبایی حالمان خوب است حالمان خوب است حالمان خوب است با شنیدن این قصه زیبا و این واقعییت وصف ناپذیر آنهم با صدای دلنشین شما که چقدر زیبا به جان می‌نشیند واقعا مو به تن سیخ می‌شود استاد امشب که این فایل زیبا را گوش دادم یاد اولین باری که صدای شما را در اتوبان داخل ماشینم که دوستم برام فرستاده بودن که من ازشون خیلیییی ممنونم و دقیقا شما قصه موسی و مادرش رو میگفتین و من آن روز با شنیدن سخنان شما در باره این واقعیت زیبای قرآن به پهنای صورتم اشک می‌ریختم اشک شادی و از آنروز تا به امروز با شما و مسیر روشن شما همراه هستم افتادم خدایا روی ماه تورا میبوسم که من رو در این مسیر سبز قرار دادی تمام دلخوشی زندگی من این راه است ومیدانم در بهترین جای دنیا قرار گرفته ام و این لطف سرشار خداوند است نسبت به من استاد عزیزم ممنونم ممنونم ممنونم سپاسگزارم سپاسگزارم به قول خودتون انشالله همیشه شاد خوشبخت سعادتمند وثروتمند در دنیا و آخرت باشین خدا نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    سعید گوشه ای گفته:
    مدت عضویت: 2573 روز

    سلام بر استاد عزیز دل

    و استاد و خواهر بزرگ ما مریم شایسته

    وقتی فایل رو دیدم اولا داشتم عشق می کردم

    می دونی احساس قدرت می کنی اما حیف که این احساس قدرته کوتاه مدته ، حیف که نمیشه همیشه نگهش داشت ، حقیقتا استاد نگه داشتنش خیلی سخته ، نگه داشتن اون ایمانه خیلی سخته اما خب هر کس به اندازه تلاشش نتیجه میگیره …

    شما ام به اندازه تلاشت نتیجه گرفتی

    وقتی دوربین رفت سمت خانم شایسته …

    انگار روی ابرها سوار شده بود و خداوند داشت براش لالایی می خوند ، یعنی کل حس فایل یه طرف اون یک لحظه که خانم شایسته نشون داده شد یه طرف ، نمیگم ثروت برام مهم نیست نمیگم روابط برام مهم نیست ، فقط دوست دارم اون حسی که اون لحظه خانم شایسته داشت رو تجربه کنم به خدا که اون حس فرض کن کل جهان رو زدن به نامت

    و اما بعد

    استاد یکی از مشکلات ما بچه های سایت البته من خودمو میگم … اینه که عجله داریم

    دو روز رو باورامون کار میکنیم بعد مدام میگیم کو کو کجاست ، پس نتایج چی شد چرا نتیجه نمیاد

    بابا صبررررر کن ، استاد الان 40 سالشه ، حداقل 15 سال داره روی خودش کار میکنه که به این نتایج رسیده ، صبر کن یواش یواش

    این سکان کشتی رو به دست خدا بسپار

    این افسار زندگی رو به دستان خداوند بسپار

    بابا به خدا خداوند هدایت میکنه ام آرام آرام

    همیشه پیش خودم میگم ، میگم شاید اگر روی باورهات کار نمی کردی ، شاید الان اتفاقات اعجاب انگیزی برات نیوفتاده اما شاید اگر کار نمی کردی رو خودت الان اوضاع خیلی بدتر بود از همه جوانب پس سپاسگذار باش

    اما واقعا عمل عمل عمل عمل

    چند درصد از ما عمل میکنیم

    چند درصد از ما مثل مادر موسی بچه رو رها می کنیم ، میخوایم کارمون رو رها کنیم ، هزار تا ترس میاد تو وجودمون که بدبخت نشم ، بیچاره نشم ، قرضام نمونه و…

    میخوایم یه کار کوچکی کنیم هزااااار تا ترس میاد تو وجودمون

    هر وقت تونستیم مثل مادر موسی بچه رو رها کنیم باید منتظر نتایج بزرگ باشیم

    هروقت مثل ابراهیم تونستیم زن و بچه رو تو بیابون رها کنیم و بریم نتایج بزرگ می گیریم

    هروقت تونستیم مثل موسی به سمت دریا بریم بعد دریا برامون شکافته میشه

    وای من چقد ادعای توحیدی دااااارم

    بعد چقد منتظر نتایج هیولایی هستم

    واقعا خداوند در هر لحظه هدایتمون میکنه

    خدایی که پروردگار آسمان ها و زمینه

    خدایی که خودش بار ها گفته توی قرآن

    میگه بابا الله رو ولی و سرپرست خودتون قرار بدید

    از خدا بخواید کسی که خلقتون کرده کسی که همه چیو آفریده

    بابا چقد قشنگ میگه به قول قرآن برگی بدون اجازه خدا از درختی بر روی زمین نمی افتد

    چقد پروین اعتصامی قشنگ میگه

    میگه قطره ای کز جویباری می رود

    در پی انجام کاری می رود

    صخره را گفتم مکن با او ستیز

    قطره را گفتم بدان جانب مریز

    خداوند دوست ماست این شیطانه که دشمن ماست ، این نجوا های شیطانی هستند که دشمن ما هستن

    خدایی که میگه موجود باش و موجود میشه

    وحی آمد کاین چه فکر باطل است

    رهرو ما اینک اندر منزل است

    میگه بابا این فکر و خیال الکی چیه می کنی

    من قبلا گفتم موجود باش و موجود شده

    قبلا همه کار ها انجام شده

    ایمان داشته باش

    و خدایی که به همه کمک میکنه به زنبور عسل به مورچه به همه بنده هاش حتی به نمرود

    اما اونقدر نمرود ادعای خدایی میکنه و ظلم میکنه و خدا به اون عذاب میده

    در واقع قانون یه طوریه که اگر یه کم فکر منفی کردی یه کم مشرک شدی و یه لحظه یادت رفت روی خدا حساب کنی دیگه دنیا به آخر نرسیده دوباره شروع کن و به خودت یاد آور شو و اما این قانون خدا انقد خوبه اگه یه کم مثبت بشی

    یه کم سپاسگذار باشی

    یه کم حالت خوب باشه … بوم بوم اتفاقات خوب رقم می خوره

    آقا به خدا قسم که الله مالک آسمان ها و زمینه خودش توی قرآن میگه : که هیچکس به اندازه پوست هسته خرما نه قدرتی داره نه مالک چیزیه

    پوست هسته خرما خخخخ

    آقا روی هیچکس نباید حساب کنیم به خدا

    فقط روی خودش ، کاش این جمله رو میشد مثل عینک به جلوی چشمام بزنم تا یادم نره تا چند ساعت دیگه باز فراموش نکنم باز روی غیر خدا حساب نکنم

    خود خدا میگه بخواهید تا اجابت کنم شما

    وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی وَ لْیُؤْمِنُوا بی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ

    بابا به خدا خودش داره میگه

    میگه من از رگ گردن به شما نزدیک ترم و کارم اینه که خواسته های شما رو اجابت کنم حالا کار شما چیه : هیچ … کار شما فقط اینه که باور کنید که خواسته های شما رو اجابت میکنم ، کار شما اینه که به من ایمان بیاورییییییددددد و تمام

    وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٍ

    و خداوند توانایی انجام هر کاری را دارد

    بابا به خدا کسی که ماشین رو اختراع کرده توانایی رانندگی با اون ماشین رو هم داره

    به خدا کسی که تفنگ رو اختراع کرده توانایی شلیک با اون تفنگ رو داره

    مگه میشه ادیسون تسلا موتور الکتریکی رو اختراع کرده اما بلد نباشه روشنش کنه

    مگه میشه خدایی که این جهان رو خلق کرده نتونه بنده اش رو هدایت کنه ، نتونه کودکی رو از آب و خطراتش نجات بده

    بار ها میگه ما آسمان ها و زمین را در شش مرحله خلق کردیم و سپس فرمانروایی آن را در دست گرفتیم یعنی اگر برگی از درختی کی افتد دقیقاااااا با اذن الله بوده ، پس اون الله توانایی این رو نداره که از موسی محافظت کنه ، اون خدا توانایی این رو نداره که از من محافظت کنه ، این خدا توانایی این رو نداره که شغل منو ارتقا بده ؟؟؟؟؟؟

    قُلْ أَغَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبًّا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ

    میگه آیا انصافه ؟ ایا وجدانن انصافه

    من غیر از الله رو بجویم کسی که پروردگار همه چیز و همه کسه

    آیا انصافه کسی که پروردگار آسمان ها وزمین است را رها کنم بچسبم به غیر خدا

    روی مغزم حساب کنم

    روی پوووولام حساب باز کنم

    روی شغلمممم حساب کنم

    روی دولت

    روی رئیس جمهور

    رییس شرکت

    وهرکس و هر چیز دیگه ای که مثل مورچه سیاه در سیاهی ذهن من یهو میره و روی غیر خدا حساب میکنه

    (وَ لا تَکسِبُ کلُّ نَفسٍ إِلّا عَلَیها)

    و هیچ کس چیزی کسب نمی کند مگر به خاطر اعمالش

    به خدا که ما با فکر با عمل با گفتار و در حالت کلی با فرکانس هامون داریم زندگیمون رو می سازیم

    قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

    (صلات) : ارتباط با خدا و همون فرکانس ها

    نسکی : عبادت من

    محیای : زندگی من

    مماتی : مرگ من

    میگه بگو که صلات من ، عبادت من ، زندگی و مرگ من همه برای خداوند است

    بابا خواسته های ما برای خداوند است

    ما می خواهیم برای خداوند

    خواسته موسی چی بود : آزاد کردن یهودی ها

    موسی فرکانس هاشو فرستاد و خدا هدایتش کرد

    در واقع این خواسته خدا بود

    خواسته استاد عباس منش چی بود ؟

    هدایت انسان ها به توحید

    و خداوند هدایتش کرد ، اونو به خواستش رسوند

    اما در اصل این خواست خدا بود

    این خواسته های ما خواسته های خداونده

    وقتی خواسته ای در ذهن ما قرار میگیره یعنی اقا حتما میشه بهش رسید

    اگر تو ثروتمند بشی این خواسته خداوند

    اگر قدرتمند بشی این خواسته خداوند

    پس برای خداوند بخواه

    شک به دلت راه نده

    خواسته خداوند چیه ،

    برو جلو

    پیروز شو

    موفق شو

    ثروتمند شو

    قدرمند شو

    اما خواسته شیطان چیه

    نرو جلو

    فقیر باش

    ضعیف باش

    مریض باش

    آیا تمرکز کردیم روی خواسته های خداوند یا روی خواسته های شیطان

    در هر صورت بهشون می رسیم به هرچیییییی که بخواهیم میرسیم

    یا تمرکز میکنیم روی خواسته های خداوند و در دنیا و آخرت پیروز می شویم

    یا تمرکز می کنیم رو خواسته های شیطان و در دنیا و آخرت سرفکنده می شویم .

    قربون خدا بشم که انقدر مارو از نرم جامعه جدا کرده واقعا احساسش می کنم واقعا آدمایی رو که قبلا باهاشون دوست بودم و هم کلام الان درکشون نمی کنم

    استاد عباس منش عزیز دوستت دارم

    استاد شایسته عزیز خیلی گلی

    و تشکر از همه دوستان عزیزم که واقعا از کامنت های زیباشون استفاده می کنم

    دوستتون دارم

    1402/05/06 ساعت 22:50 دقیقه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    ریحانه معارف وند گفته:
    مدت عضویت: 864 روز

    سلام به بینظیرترین استاد دنیا و شاگردان ناب و توحیدی اش.استاد جان بازم با این فایلتون سیلی از اشک بر صورت زیبا و نازنینم جاری شد.اشکهایی بخاطر قدرت بی انتهای خدا -که البته یه مدتیه خیلی وقتا موقع انجام کارهام ریخته میشن-،اشکهایی بخاطر بینهایت سپاسگزار نبودنم-ولی دارم خیلی سعی میکنم که یک شکور واقعی باشم-،بخاطر وقتهایی که ابرویم را حفظ کرد،بخاطر ریحانه ای که بعد از اشنایی با شما ارامش بیشتری نسبت به قبل بدست اورد.خدایا اخه چجور میتونم شکر گذاری واقعی کنم.خدایا بینهایت شکرت برای همه چی.برای قوانین بینظیرت که واقعا جواب میده اگه ایمان داشته باشم و ارام باشم.از دیروزه دارم مدام میگم خدایا شکرت.من 2 روز پیش به خدا گفتم این سایت و خوندن کامنتای عالیش خیلی خوبه ولی کاش فقط 1 نفر عباسمنشی بود وبا هم کمی با هم صحبت میکردیم.و خدای عشقم بازم مثل سری قبل (که تو استعاره گاز وترمز)گفتم، عجیب سورپرایزم کرد.دیروز خونه خواهرم که نذر داشت بودیم و بعد از مدتی، بوم بوم بوم ،شروع شد با یک نفر ،ازاون جمع تعداد بالا ،که استاد رو میشناخت و چند تایی محصولات رو خریده بود و یکیشم قانون سلامتیه که مدام یه مدتیه تو ذهنمه احتمالا نشونه ای بود و کلی راجع به قوانین و خواسته هامون و… صحبت کردیم.استاد جان منم لر هستم و اشنایان و بستگانمون و… بیییییینهایت(a lot) که a lot هیچه در برابرشون.ولی فقط من واون خانم شما رو میشناسیم ودر این مسیریم.خلاصه الانم یاد اون روزهایی افتادم که سن نوجوانی و اوایل جوانی بود و من بد جور عاشق شدم.عاشق کسی که میدونستم اونی که میخوام نیست اما بد جور عاشقش شده بودم.خدایا چقدر دوستم داشتی اون موقع هم چقدر هوامو داشتی که فوق العاده ترین ،مهربونترین،صبورترین و…فرد رو به من هدیه دادی.و با اون بنده خدایی که گفتم زمین تا اسمون فرق داشتند.و چند سال پیشم در اوج جوانی رفت پیش خدا و مرد اون بنده خدا.اره ناجی من شدی و تو حافظ ابروی من شدی.قربونت برم خدای عزیزم.و الان سالهای خیلی زیادی از اون موقع میگذره.و من الان میدونم دقیقا چی از زندگی میخوام.دارم زبان(انگلیسی) عشقمو یاد میگیرم و میخوام فقط خودم باشم و خدا و اهدافم و کار کردن روی خودم با دوره ها و کامنتها با بینهایت وقت وقت و وقت و انرژی ،سلامتی،ثروت و… وبه امید خدا بزودی مهاجرت به امریکا و … .خدایا شکرت بخاطر بنظرم سومین کامنتی که کلا نوشتم با اینکه هر بار میگم مینویسم و نمیدونم چرا جور نمیشه ولی اینبار اراده دادی وشد.خدایا شکرت خدای بینهایت عشقم،استاد عشقم ودنیای عشقم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 91 رای:
  8. -
    محمدرضا گفته:
    مدت عضویت: 808 روز

    درود خداوند

    بر دوستان و استاد عباس منش دوست داشتنی

    چقدر آن قسمت که قسمت پایانی شعر و متن را میخوانید فوق العاده بود خدایه من

    وقتی که میخوانید :

    این سخن پروین نه از رویه هواست

    هر کجا نوریست ز انوار خداست

    و بووم

    همان لحظه رعدی میزنه از سویه او و نوری میزند از سوی او

    مگه میشه انقد واضح انقد دقیق؟

    این برای چندین ساعت مو به تنم سیخ کرد

    که بی شک خیلی از دوستان و استاد متوجه این موضوع شدن اما

    اما این دقت و این عظمت

    منو یاد هم زمانی های که در زندگی خودم او ایجاد کرده انداخت

    تا بهتر مسیر را بفهمم سپاس گذارم استاد که به هدایت ها عمل میکنید

    وچنین اگاهی سازی ها و ارزش سازی هارا انجام میدید بسیار تحسین برانگیزه

    زیبایی های دیگه وآگاهی های را که به لطف او بسیار بود فقط در همین یک فایل ،

    دوستان دیگه که کامنت هاشون رو خوندم مفصل توضیح و بیان کردن

    پس بیانی تکراری نمیکنم ، ترجیح میدم درون خودم به تکرارشون بپردازم …

    فقط این دقت او برام حیرت آور بود که بیانش کردم

    این عظمت و این ظرافت را که همواره اون چنین دقیق عمل میکند

    و حواسم را بیشتر جمع کرد که دارم چه فرکانسی ارسال میکنم

    چون دقیقا همان جنس خواهد بود …

    واقعا دوستتان دارم

    در مسیر او و در مسیر رضایت باشیم

    بدرود

    YAT

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1830 روز

      سلام به شما دوست عزیز

      چقدرررررررررررررر اشاره جالبی کردین

      الله اکبر از لطف خداوند!!!!

      الله اکبر از نشانه های نابش!!!!

      الله اکبر از زبان دلنشین خداوند که چطور بی پرده با تو سخن میگه!!!

      من امروز صبح مجدد داشتم فایل رو میدیدم و دقیقاااااااااااااا همین قسمت از فایل و اون رعد و برق زیبا نظرم رو جلب کرد

      بسیااااااااااااااااار حیرت انگیزه بود برام

      دقیقا اونجایی که استاد میگن: هر کجا نوریست، انوار خداست…..

      نور خداوند به صورت رعد و برق حقانیت خودشو نشون میده…

      الله اکبر چه همزمانی خارق‌العاده ایی

      و جالبتر اینکه داشتم با خودم میگفتم این فایل جا داره دوباره بشینم بنویسم….و بنویسم… برای دل خودم بس که قلب آدم رو به قلیان و تپش میندازه….

      و اشاره ایی بکنم به این رعد و برق…

      و خداوند هدایتم کرد به کامنت شما

      اصلااااااااااااا حیرت کردم که خداوند اینقدرررررررر واضح با بندگانش صحبت میکنه

      سبحان الله

      ممنونم از شما دوست خوبم که چه زیبا نوشتین:

      ««چقدر آن قسمت که قسمت پایانی شعر و متن را میخوانید فوق العاده بود خدایه من

      وقتی که میخوانید :

      این سخن پروین نه از رویه هواست

      هر کجا نوریست ز انوار خداست

      و بووم

      همان لحظه رعدی میزنه از سویه او و نوری میزند از سوی او

      مگه میشه انقد واضح انقد دقیق؟»»

      و برای ثانیه ایی با دهان باز و چشمانی گشاد شده از تعجب خشکم زد….

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      خدایاااااااااااا ما گدایان خیل سلطانیم

      شهربند هوای جانانیم

      بنده را نام خویشتن نبود

      هر چه ما را لقب دهند آنیم

      گر برانند و گر ببخشایند

      ره به جای دگر نمی‌دانیم

      ….و جناب سعدی شعر رو ادامه میدند تا این بیت شاهکار…

      سعدیا بی وجود صحبت یار

      همه عالم به هیچ نستانیم

      ترک جان عزیز بتوان گفت

      ترک یار عزیز نتوانیم

      خدایاااااااااااااااا حالا که ما رو با خودِعزیزت آشنا کردی ، مبادا ما رو از خودت دور کنی یا الرحم الرحمین…

      باز هم سپاس از شما و الهی سراسر غرق عشق و نور حق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1357 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام بر استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان توحیدی در سایت عباس منش که مدیرش خداست و داره ما رو از طریق استاد هدایت میکنه

    توحید عملی:

    چه شعر قشنگ از پروین اعتصامی

    به به چه فضای قشنگی چه جاده های تمیزی چه مردم های خوبی چه قدر ماشین ها تمیز و با نظم هستن و رانندگی میکنن خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    واقعا خداوند بارها مارو نجات داده مثل موسی مثل مادر موسی وقتی به تسلیم رسیدیم الهامات قلبی رو دریافت کردیم اصلا تسلیم یک کد هست در جهانی هستی خداوند تسلیم مثل کار کردن با کامپیوتر هست بعدش یه جایی از کامپیوتر میرسی میگی عع من اینو بلد نیستم بعدش همون جا تسلیم میشی و خدا هدایت میکنه و کسی که کارش درست کردن کامپیوتر هست میاد بهت میگه اینکار رو کن در واقع همه چیز خداست میخواستم بگم که خود تسلیم درهایی رو باز میکنه از نعمت و شادی خوشبختی ارامش ثروت

    بَلى‏ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

    آری، هر که تسلیم کند روی خود را برای خدا درحالی‌که او نیکوکار باشد برای اوست پاداش او نزد پروردگارش و نه ترسی بر آنان است و نه آنان اندوهگین می‌شوند

    خدا بازم داره کد میده خدا بازم میگه از قانون

    یه جاهایی که واقعا نمیدونیم چه کار کنیم بگیم تسلیم هستم خدا)):من نمیدونم تو بهم بگو اون موقع گفته میشه من دیدم بارها دیدم با قلبم دریافت کردم الهامات رو اصلا وقتی میرسی به تسلیم قلبت مثل بادکنکی که بادش کردی کم کم. بادش خالی میشه و یهو میرسی به الهامات خداوند اون موقع تمام ایده هایی که خودت میگفتی من بلدم من میتونم همشون از کنار میرن و اون موقع ایده های خداوند میاد هدایت ها میاد همون لحظه یا فردای اون روز فقط باید صبر کرد وقتی میرسی به تسلیم جریانی از الهامات میاد

    اینو با قدرت میگم تمام کسانی که توی این سایت هستیم هممون با تسلیم بودن در برابر خدا هدایت شدیم

    بارها شده شب بوده جایی نداشتیم پول نداشتیم گفتیم خدایا توی این شهر من چه کار کنم

    دقیقا همون موقع یه نیروی بهت میگه

    نترس و غمگین نباش من هستم

    ای بنده من نگران نشو تمام شهر آدم‌ها خودمم هستم از چی میترسی

    تو تسلیم شو جهان رو به مسخر تو میکنم

    خودم میشم جای خوابت خودم میشم ثروت برات خودم میشم ارامش برات تو فقط تسلیم باش

    بارها دیدیم خودمون یه جایی گیر افتادیم از تنهایی بی پولی قبلا رو منظورمه قبل از شناخت قانون همون موقع مثلا درخواست کردیم خدا اجابت کرده

    یه وقتهایی مثلا مهاجرت میکنیم به یک شهر دیگه خدا مارو میفرسته یه جایی کار کنیم با افکار و باورهای خودمون اما میترسیم که نکنه موفق نشم نکنه اشتباه اومدم

    اما اگه تسلیم بشی خدا درها رو باز میکنه اگه باور کنی خدا همون جایی که هستی درها رو باز میکنه

    به قول استاد شک و تردید یعنی بی ایمانی

    من دیشب املت درست کردم بدون اینکه بلد باشم به خدا گفتم من نمیدونم خودت درست کن باور کنید بهم الهام شد یک تیکه اون چیزی که باید اضاف میکردم رو خدا یادم داد و خیلی خوشمزه شد

    برای کسب و کارم بارها شده نمیدونستم چه چیزی بیارم بفروشم

    بعدش سر سفره بودم خواهرم یهو و خیلی قشنگ خدا بهش الهام کرد گفت علی اگه این جنس رو بیاری خیلی فروش داره؟ایده پولسازی هست درجا قلبم تایید کرد انجام دادم باور کنید فروشی که از همون جنس دارم خیلی بالاست

    بارها خداوند داره از هزاران طریق به ما الهام میکنه

    راستی من میخواستم بگم یه باور خیلی خوب رو بگم اگه فقط روی همین باور کار کنیم معجزه میکنه من از زمانی که این باور رو در خودم ایجاد کردم خیلی از کارهای زندگیم جلو رفته

    اون باورم اینکه خداوند نگهبان منه اولش که باورها رو شناختم مثل یک عکس نگاه میکردم مثل روزنامه میخوندم اینو ولی باور توحیدی یعنی بری تو فکر من اومدم گفتم خدا رو من بهش شکل میدم به چه شکلی

    گفتم خدایا تو نگهبان منی همه جا حتی زمانی که میخوام تصمیم رو بگیرم خریدی انجام بدم تو اونجا نگهبان من باش به الله که میپرسم اینجایی که هستم و مهاجرت کردم اصلا فکرشو نمیکردم که بیام اینجا آدم‌های بشدت توحیدی هستن دوستان باورتون نمیشه یه سری آدم‌هایی هستن حتی روی خودشون کار نمیکنن درسته یکم منفی هستن اما رفتار هایی دارن به شدت توحیدی یعنی هرروز من سپاس گزار خداوندم بابت این همکارها خلاصه زمانی که مهاجرت کردم زدم کد تسلیم گفتم خدایا من که نمیدونم کجا برم چه کاری برم بارها شده خواستم قرار دادی رو امضا کنم همون لحظه یه آدمی اومد گفت درسته اومدی از یک جایی شروع کنی اما برو به سمت علاقت این کار بدردت نمیخوره بعدش درجا فهمیدم هدایت خداونده بعد به خدا گفتم من نمیدونم من اینو با گوشت و پوست خون درک کردم خدا منو به سمت کاری فرستاد که هرگز نمیتونستم انجامش بدم ولی بهم الهام شد علی زنگ بزن تو من برات انجام میدم مبهوت ماندم از تسلیم خداوند بابا خدا یعنی همه چیزه خدا اینجوری نیست بره توی یک جلد یه نفر بگه به این کار بده به این حقوق بالا بده

    اگه جایی بهت میگه حقوق بالا بهت میدم خودشه

    تنها چیزی که ما باید دست برداریم دست از کمال گرایی هست

    مثلا میخواییم ازدواج کنیم با شخص دلخواهمون اما میگیم پول نداریم میگیم سنم بالاست قیافه ندارم چاقم

    فقط وقتی برسی به نقطه تسلیم خداوند درهای جدید باز میکنه این باور بشدت معجزه میکنه من خودم دیدم

    اقا منی که میخوام ازدواج کنم با یک شخصی دیگه به چگونگی کاری ندارم چگونگی رو خدا انجام میده

    مثلا یک خانوم خواستش اینه یک مرد خیلی خوب توحیدی قیافه خوب داشته باشه بعدش خود خانوم مثلا روستا هست باورهای محدود کنندش اینکه کی با من ازدواج میکنه؟کسی با یک فرد روستایی ازدواج نمیکنه

    اما اگه باورهای توحیدی داشته باشه حتما رخ میده

    توحید یعنی اینکه آدم‌ها عجیب و غریب نیستن

    اگه یک رابطه عاشقانه مثل استاد و خانوم شایسته هست این رابطه توحیدی یعنی خود خدا

    خانوم شایسته رو که خدا سر راه استاد قرار داد به طرز معجزه اسایی و با هم یکی شدن این یعنی خدا

    توحید یعنی اینکه نگی خانواده من موافقت نمیکنه با فلانی ازدواج کنم توحید یعنی اینکه همه ی ما ذره ای از وجود خداوندیم توحید یعنی اگه همه مخالف ازدواج تو بشن خدا چند نفر رو راحت بهشون الهام میکنه بهت پاسخ بله بدن اخه چرا قدرت میدیم در همه خواسته هامون به افراد مگه آدم‌ها کین که بخوان جواب بله یا خیر به تو بدن اون خانومی که خدا میفرسته به سمت یک مرد که ازدواج کنن اون خودشه اون خود خداست اون حرفاش نگاهش توحیدیه با تو یکی میشه فارغ از اینکه دیگران چی میگن

    ای بنده من آیا من برای تو کافی نیستم ؟

    ای بنده من آیا برنداشتم سختی ها رو از روی دوشت ؟

    ای بنده من یک بار گفتی خدایا تو درستش کن برام ؟

    ای بنده من هر بار که غیر خدا رو پرستیدی همه ردت کردن همه گفتن نه همه تنهات گذاشتن صد بار رو زدی به بنده هام اما هربار جواب رد شنیدی پس تسلیم شو خودم میشم راهکار برات خودم میشم ارامش برات خودم میشم برات ثروت خودم برات میشم رابطه عاشقانه تو به من وصل شو هر کاری داری با من هماهنگ شو خودم راه رو میچینم برات خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    راستی یه مثالی اومد برام بهم الهام شد شاید راهگشای خیلی ها باشه

    خواهر من چند مدت پیش بهم گفت میخوام برم دانشگاه ادامه بدم بعدش خیلی راحت فکرشو خوندم گفتم خوب حتما میگی مامان نمیزاره گفت اره همون جا بهش گفتم خواهر من چرا قدرت رو نمیدی به خدا بهم گفت تو از همون بچگی هر جا رفتی مامان جواب بله داده بهش گفتم مامان جواب بله نداده خود خدا بوده بهم جواب داده وگرنه پدر و مادر خودمون اینقدر ترس دارن که هرگز نمیزاشتن واقعا وقتی خدا الهام کنه به کسی یه جوری ارامش قلبی بهش میده که همون لحظه میگه اره بعدش همه تعجب میکنن عع چه جوری جواب بله داد به این آدم من همیشه اعتبارش به خدا میدم نه هیچ کس دیگه بعدش بهش گفتم خواهر من تو چه باوری رو داری نسبت به مامان گفت نمیزاره سخت میگیره گفتم اینا همش باورهای شرک آلود هست گفتم تو خدا رو به شکل نه ساختی تو ذهنت و همیشه به خاطر همین جواب نه بهت میدن گفتم خدارو اونجوری که بسازی بع همون شکل در میاد مثل میگی مامان به همه چیز جواب بله میده اما این یکی نه اما خدا اینجوری نیست وقتی بگی رب من هماهنگ میشه با خواسته های من دیگه بقیه کارها شدنیه

    واقعا وقتی توی تسلیم هستی نه ترسی داری نه غمگین میشی

    تسلیم یعنی بالاترین سطح فرکانس یعنی هماهنگ با خدا و دریافت الهامات

    اگه همه ی ما درخواست هایی که با تسلیم بهش رسیدم رو بنویسیم میبینیم همش با احساس خوب بوده

    تسلیم یعنی در هرچیزی بگیم خدایا من تسلیم هستم

    تسلیم در ازدواج

    اولش باورهاش میسازی بعدش میگی خدایا خودت فرد مناسب رو هدایت کن وقتی میگی تسلیم ممکنه خدا همون لحظه مثلا بهت الهام کنه اگه تو خواستت ازدواج موفقه اکی ؟اما اگه این شخص مورد علاقت رو میخوای باید قبلش روی خودت کار کنی مثلا هدایت میشی به دوره عزت نفس تو سایت چون باید قبل رسیدن به ازدواج موفق باید عزت نفس بالایی داشته باشی یا مثلا هدایت بشی به دوره عشق و مودت هدایت خدا از بی نهایت طریقه

    تسلیم یعنی رها کردن و سپردن دست خدا

    خدایا تا ابد قدرت تسلیم رو بهم بده عاشقتم

    وای آخر فایل چه قدر بارون قشنگ بود چه قدر ماشینا قشنگ بودن چه طبیعت قشنگی خدایا سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 89 رای:
    • -
      طاهره حجتی گفته:
      مدت عضویت: 964 روز

      سلام دوست من

      بخدا باورهای شما خواب دیشب من بود

      این مدت یه تضادی دارم ک هرچی خاستم خودم حلش کنم نتونستم دیشب دیگه اشکمو در اورد گفتم خدایا من نمیتونم حلش کنم خودت حلش کن خودت بگو من چیکار کنم با همین حال خوابم برد تو خواب همش این جمله شما توی ذهنم بود خدارو تو بهش شکل میدی،خدا بی نهایت رنگ داره تو انتخاب میکنی کدوم رنگ باشه

      بخدا ایقدی این جمله تو ذهنم تکرار میشد ک الان هدایت شدم به کامنت شما و این به عنوان نشونه ام ک بیشتر روی باورهای توحیدیم روی ایمانم بخدا روی توکلم روی تسلیم بودنم کار کنم

      بی نهایت ازتون سپاسگزارم دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سید محسن فاطمی گفته:
    مدت عضویت: 2245 روز

    سلام‌ب‌استادوخانم‌شایسته عزیز و دوستان‌فوق العاده ام

    از خواندن کامنت دوستان اینقدر روحیه ام عوض

    شد واشک ریختم و انگار قلبم باز شد یکی از یکی

    بهتر و عالی تر و نتیجه بهتر وتوحیدی تر عمل کرده

    دمتون گرم

    خداراشکر همیشه موفقیتی کسب کردم چیزی

    خریدم اول سجده شکر میکردم و شاکر خداوندم

    بودم و میگفتم خدا داده، این برا من بدیهی شده

    نعمت از طرف خدا میاد و من‌باید شاکرش باشم

    بحث بعدی ک من توش مشکل دارم نمیتونم‌بسط

    بدم تو کل زندگیم یعنی ناخودآگاه ب بعضی افراد

    قدرت میدم دیر میفهمم ولی وقتی میفهمم بارها

    تکرار می‌کنم آدمها هیچی نقش و قدرتی در

    زندگیم ندارن و کلن رفتارم باهاشون تغییر میکنه

    و خودشون شوکه میشن و ورق برمیگرده خداراشکر

    این را درک کردم و در عمل اجرا میکنم

    همیشه ب خودم میگم پارتی ام خداونده چون

    غیر ممکن را ممکن میکنه خودش بارها گفته

    هر 1نفر ک ایمان داشته باشد بر 200نفر پیروزه

    من با همین باور با همین جمله جایی رفتم ک

    کار دولتی و قدرت دادن ب اشخاص و دنبال

    پارتی تا دلتون بخواه از این داستانا بود و من

    خیلی ریلکس رفتم جلو گفتم خدایا هرچیزی لازمه

    بر زبانم جاری کن و دوم خودت جای اینها امضا

    کن و هیچکس باورش نمیشد کارمن انجام شده

    میگفتن امکان نداره ولی برامن شد وبرای کلی آدم

    نشد

    استاد نمیدونی با فایل های هدایت الهی 1و2 ک

    داستان مهاجرت ب آمریکا بود از مایع ظرفشویی ک

    اومد جلوی ماشینتون ک بگین تا کارت نداشته باشی

    و هیچی در شهر غریب بعد بری تفریح کنی این حجم از

    ایمان واقعن تحسین برانگیزه ب قول شما در اون فایل

    پاداش بزرگ میخواهی باید ذهنتا کنترل کنی و من اینقدر

    این فایلا گوش دادم و ایمان و امید گرفتم برای رسیدن

    ب هدفم و حالم راخوب می‌کرد توکلم را قوی‌تر می‌کرد

    میگفتم خدا تا اینجاشا آورده بقیش هم درست میکنه

    اگر قرار نبود بشه اصن منا ب این مسیر هدایت نمی‌کرد

    من سرانجام ب هدفم رسیدم و اون فایل شما فوق العاده

    بود.

    استاد اونجا ک گفتید هرچقدر سرمون پایین باشه در

    مقابل خداوند سرمون را بالا نگه میداره در مقابل بقیه

    اونجا میخواستم مثل ی کودک تازه ب دنیا آمده گریه

    کنم استاد واقعن جاهایی اسم و نامم بالا میره ک خودم

    فقط میفهمم از کجا آب میخوره یاد سوره شرح میوفتم

    ورفعنا لک ذکرک ما نام و مقام و مرتبه ات را بالا بردیم

    همیشه بخدا میگم توحید عملی ام را در زمان

    ومکان مناسب بهم بگو نزار ب اندازه ذره ایی

    مشرک بشم

    استاد و دوستان عزیزم عاشقتونم واستاد نمیدونی

    این فایل چه احساس خوب و حال خوبی بهم داد

    شاکر خداوندم هستم ک شمارا بهم معرفی کرد و

    نمیدونم اگر سید محسن قبلی بودم الان ب کجاها

    و راه های تاریکی میرفتم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای: