اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
من باورهای شرک آلود رو نوشتم و خداروشکر میکنم که آگاه شدم و ایمانم قوی تر شده ،حالا میخوام اینجا بنویسم و برای خودم رد پا بجا بذارم و بگم کجاها از شرک آگاه بودم و قدرت رو به خدا دادم و باورم درست بوده :
خیلی از کسانی که میشناسم به چشم زخم اعتقاد دارند و حتی به ماشینشون هم چشم زخم وصل میکنند و باور کردن که کسی میتونه چشمشون بزنه ، و اتفاقا بیشتر تصادفات رو هم داشتن ،
چیزی که من باورش نداشتم و ندارم چون می دونم هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره خدایا شکرت .
همین چند روز پیش یه بنده خدایی با پیام هاش قصد داشت منو همسرم رو محکوم کنه به دلایلی ولی من بخودم گفتم خدا خودش می بینه و حواسش به ما هست و اصلا به دلم بد راه ندادم ،نترسیدم،چرا ؟چون من فقط برای خدا بندگی میکنم و قدرت رو به خودش میدم و میدونم حل و فصلش میکنه.خدایا شکرت .
به بنده خدایی بهم گفت تو با همسرت در کارش شراکت داری و در برابر کاری که انجام میدی حقوق میگیری ،اگه یک ماه بهت حقوق نده چیکار میکنی ؟! گفتم میده ..چون روزی من دست خداست و چشم به جیب همسرم ندارم ،کار درست رو انجام میدم نتیجه اش هم خدا میده .خدایا شکرت .
وام نمیگیرم ،وسیله قسطی نمیخرم چون باور دارم دنیا دنیای فراوانی ،وفور و ثروته و دریایی از نعمت همیشه به زندگیم روانست خدایا شکرت .
وقتی همسرم میخواست جواز مغازه بگیره کسایی که میخواستن جواز رو تایید کنند گفتن نه نمیشه دیگه پیگیرش نشو و کامل مدارک رو رد کردن ولی من آدم ها رو کوچیک تر از قدرت خدا می دونستم و مطمئن بودم مهر تایید رو خدا میده و همینطور هم شد ،و همین موضوع ایمان همسرم رو هم قوی تر کرد ،خدایا شکرت .
وقتی سه سال پیش باردار بودم دلم میخواست بچم پسر باشه و کلا قبل از بارداری با خدا حرف زده بودم و ازش پسر خواسته بودم و مطمئن بودم بچم پسر هست ، وقتی سونوگرافی معروفی که خانم ها ازش خبر دارن و میدونن که برای تعیین جنسیت وقتی میری رد خور نداره اشتباه کنه رفتم (سونوگرافی که رفتم بی نهایت کارش درست بود و بقول معروف همه قبولش داشتند ) بهم گفت بچه ات دختر ولی من ایمانم رو به خدا دوخته بودم نه سونو، و دو ماه بعد که سونو دادم نشون داد بچم پسر و من باور داشتم که قدرت خدا از سونو بیشتر هست ، خدایا شکرت .
یه قضیه ای پیش اومده برام که به ظاهر نشون میده حقم در فلان موضوع خورده میشه و بظاهر عملا من نمیتونم کاری انجام بدم ، ولی من آرومم من میدونم، باور دارم ،ایمان دارم که خدا اجازه نمیده کوچک ترین حقی از من ضایع بشه و قدرت رو دادم دست خودش نه بنده اش ،خدایا شکرت .
و خیلی چیزهای دیگه … تو رابطه و زندگی اگر همسرمون رو بت کنیم شرک هست .
اگر بخوایم بچمون رو مدام چک کنیم یا بقول معروف براش خدایی کنیم شرک هست .
اگه توی فروش چشممون به مشتری باشه یا هی بلدم بلدم کنیم شرک هست .
دلسوزی برای دیگران و اینکه فکر کنیم من میتونم زندگی فلانی رو تغییر بدم شرک هست .
پول قرض گرفتن
چشم به دولت دوختن
من به خودم تعهد میدم که همیشه روی خودم کار کنم و توحید رو بهتر و بهتر درک کنم و تعهد میدم بخودم که توحید رو در عمل نشان بدم و از خدا میخوام بهم کمک کنه و قطعا حمایت های خدا راه رو برام باز میکنه .
من باورهای شرک آلود رو نوشتم و خداروشکر میکنم که آگاه شدم و ایمانم قوی تر شده ،حالا میخوام اینجا بنویسم و برای خودم رد پا بجا بذارم و بگم کجاها از شرک آگاه بودم و قدرت رو به خدا دادم و باورم درست بوده :
خیلی از کسانی که میشناسم به چشم زخم اعتقاد دارند و حتی به ماشینشون هم چشم زخم وصل میکنند و باور کردن که کسی میتونه چشمشون بزنه ، و اتفاقا بیشتر تصادفات رو هم داشتن ،
چیزی که من باورش ندارم .خدایا شکرت .
همین چند روز پیش یه بنده خدایی با پیام هاش قصد داشت منو همسرم رو محکوم کنه به دلایلی ولی من بخودم گفتم خدا خودش می بینه و حواسش به ما هست و اصلا به دلم بد راه ندادم ،نترسیدم،چرا ؟چون من فقط برای خدا بندگی میکنم و قدرت رو به خودش میدم و میدونم حل و فصلش میکنه.خدایا شکرت .
به بنده خدایی بهم گفت تو با همسرت در کارش شراکت داری و در برابر کاری که انجام میدی حقوق میگیری ،اگه یک ماه بهت حقوق نده چیکار میکنی ؟! گفتم میده ..چون روزی من دست خداست و چشم به جیب شوهرم ندارم ،کار درست رو انجام میدم نتیجه اش هم خدا میده .خدایا شکرت .
وام نمیگیرم ،وسیله قسطی نمیخرم چون باور دارم دنیا دنیای فراوانی ،وفور و ثروته و دریایی از نعمت همیشه به زندگیم روانست خدایا شکرت .
وقتی همسرم میخواست جواز مغازه بگیره کسایی که میخواستن جواز رو تایید کنند گفتن نه نمیشه دیگه پیگیرش نشو و کامل مدارک رو رد کردن ولی من آدم ها رو کوچیک تر از قدرت خدا می دونستم و مطمئن بودم مهر تایید رو خدا میده و همینطور هم شد ،و همین موضوع ایمان همسرم رو هم قوی تر کرد ،خدایا شکرت .
وقتی سه سال پیش باردار بودم دلم میخواست بچم پسر باشه و کلا قبل از بارداری با خدا حرف زده بودم و ازش پسر خواسته بودم و مطمئن بودم بچم پسر هست ، وقتی سونوگرافی معروفی که خانم ها ازش خبر دارن و میدونن که برای تعیین جنسیت وقتی میری رد خود نداره اشتباه کنه رفتم (سونوگرافی که رفتم بی نهایت کارش درست بود و بقول معروف همه قبولش داشتند ) بهم گفت بچه ات دختر ولی من ایمانم رو به خدا دوخته بودم نه سونو، و دو ماه بعد که سونو دادم نشون داد بچم پسر و من باور داشتم که قدرت خدا از سونو بیشتر هست ، خدایا شکرت .
یه قضیه ای پیش اومده برام که به ظاهر نشون میده حقم در فلان موضوع خورده میشه و بظاهر عملا من نمیتونم کاری انجام بدم ، ولی من آرومم من میدونم، باور دارم ،ایمان دارم که خدا اجازه نمیده کوچک ترین حقی از من ضایع بشه و قدرت رو دادم دست خودش نه بنده اش ،خدایا شکرت .
و خیلی چیزهای دیگه … تو رابطه و زندگی اگر همسرمون رو بت کنیم شرک هست .
اگر بخوایم بچمون رو مدام چک کنیم یا بقول معروف براش خدایی کنیم شرک هست .
اگه توی فروش چشممون به مشتری باشه یا هی بلدم بلدم کنیم شرک هست .
دلسوزی برای دیگران و اینکه فکر کنیم من میتونم زندگی فلانی رو تغییر بدم شرک هست .
پول قرض گرفتن
و و و
من به خودم تعهد میدم که همیشه روی خودم کار کنم و توحید رو بهتر و بهتر درک کنیم و تعهد میدم بخودم که توحید رو در عمل نشان بدم و از خدا میخوام بهم کمک کنه و قطعا حمایت های خدا راه رو برام باز میکنه .
سلام به استاد جانم،و بچه های موفق در سایت الهی مون .
خدا رو سپاسگزارم که صبحم رو با دیدن این زیبایی ها شروع کردم ، و چقدر زود اولین درخواستم برآورده شد . دیدن زیبایی ها رو از خدا خواستم ..
دریاچه ی بی نظیر و زیبا که نشانه از فراوانی و برکت و نعمت هستش ، درخت های سرسبز و زمین مخملی و زیبا که نشانه از آرامش ،در صلح بودن با خود و مسیر سبز زندگی هستش ،
اسمان آبی ، ابر های سفید زیبا و خورشید تابان که نشانه روشنی راه و بزرگی و قدرت خداوند هستش و یک فایل فوق العاده از یک انسان فوق العاده که نشانه از هدایت خداوند هست ،خدایا سپاسگزارتم.
هرچقدر بیشتر جلو میرم بیشتر در سایت حضور دارم بیشتر خودم رو می بندم به فایل های دانلودی نشانه های هر روز و دوره ها بیشتر دارم درک و آگاهی بدست میارم ، و چقدر عمل کردن به این آگاهی ها لذت بخشه .
شرک ورزیدن
باورهای مخرب
و نتایج داغون
استاد جانم با صحبت هاتون یاد دو سال نیم پیش خودم افتادم و شاید قبل ترش …
از قبل ازدواجم بارها شنیده بودم که فلانی افسردگی بارداری گرفته و به جنون رسیده و باور کرده بودم .
یا از بچگیم تا وقتی بزرگ شدم دیده بودم که مادرم همیشه بیماری اعصاب داره و دارو استفاده میکنه.
و از بچگی تا بزرگسالی دیده بودم که پدرم قند خون داره و تا وقتی که فوت شدن این بیماری با ایشون بود و مادرم هم قبل از فوت پدرم قند خون گرفت و الان هم درگیرش هست ، و بارها بارها شنیدم و باور کردم که قند خون تو خانواده ما ارثیه ،
چون من چهره ام شبیه مادرم هست و حتی اندامم با حرفهای مادرم باور کردم که مثل مادرمم و بعد از ازدواج مادرم همیشه بهم میگفتی تو شبیه منی خدا کنه تو بیماری اعصاب نگیری و من باور کرده بودم این موضوع رو..
9 سال پیش وقتی باردار شدم افسردگی بارداری گرفتم و کلی عذاب کشیدم تا زمانی که دخترم رو بدنیا آوردم و چون باور داشتم که بعد از زایمان خوب میشم خوب شدم…
3 سال پیش که پسرم رو باردار بودم دوباره افسردگی گرفتم و اینبار شدت افسردگی به حدی بالا بود که به جنون می رسیدم و دکتر در همون بارداری برام قرص اعصاب تجویز کرد و استفاده میکردم ، و چون دیابت رو باور کرده بودم در زمان بارداری دیابت گرفتم و چند روز بستری شدم و انسلین برام تزریق می کردند ،
خب من چندین سال که شما رو میسناسم استاد ولی بطور جدی در سایت نبودم و در اینستا فایل های شما رو دنبال میکردم و گاهی دست به قلم میشدم و سپاسگزاری میکردم .
بعد از زایمانه پسرم تا یک ماه بازم قرص های اعصاب رو استفاده می کردم و زندگی برای خودم و همسر و دخترم جهنم شده بود چون از صبح تا شب ناله و گریه سر میدادم ،
یه روز دست به قلم شدم و از خدا کمک خواستم همون روز خواهر شوهرم باهام تماس گرفت و گفت یه دوستی داره که دعا مینویسه و کارش خیلی درسته بهم شماره داد و گفت تماس بگیر و باهاش صحبت کن ،من اصلا به دعا و جادو اعتقادی نداشتم و میدونستم شرک هست همینطور همسرم .. به اصرار خانواده همسرم تماس گرفتم و این خانم با سری حرف های بی سرو ته و چرت زد و اونجا بود که وقتی تلفن رو قطع کردم خیلی بهم برخورد به خودم گفتم عاطفه داری با خودت چیکار میکنی ، و همون لحظه صحبت های شما که توی اینستا دنبال میکردم توی گوشم پیچید،
رفتم جلوی آینه ایستادم و به خودم گفتم دیگه نمیخوام مثل کسی باشم و هیچ چیز ارثی نیست و انگار خدا بهم گفت این اتفاقات که برات رخ داده بخاطر اینه که باورشون کردی از خدا کمک خواستم و دست به قلم شدم ،
از مادرم خواستم که دیگه بهم نگه شبیه منی و در مورد این جور چیزها باهام صحبت نکنه و چون با خانوادم در یک شهر زندگی نمیکنم راحت تر تونستم به خودم بیام و هر چقدر روی خودم کار کردم اون حرف ها هی کمتر و کمتر شد ، قرص هام رو انداختم دور و انگار تازه متولد شده بودم. نجواها بود حال بد گاهی می اومد ولی بهش بها نمیدادم و هر لحظه از خدا میخواستم که کمکم کنه هدایتم کنه و روز به روز بهتر شدم ، کم کم تکامل طی کردم و در سایت عضو شدم و باورهای شرک آلود هر بار کمتر شدن یعنی با فایل های توحیدی بهتر متوجه شدم که چه باورهای شرک آلودی داشتم و مدام روی خودم کار کردم
و خوشحالم که الان میتونم این صحبت ها رو درک کنم و قسم میخورم که هر روز دارم از روز قبلم بهتر عمل میکنم و اون عاطفه ی یه سال پیش نیستم .
و خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم ،توحید رو بهتر درک کنم .
خوشحالم که در این مسیر الهی قرار دارم و یک الگوی خوب برای بچه هام هستم .
خوشحالم که میتونم یک مادر آگاه باشم و وقتی دخترم ازم سوالی می پرسه بدرستی جوابش رو بدم و با کلامم ،رفتارم الگوی مناسبی باشم و هر روز در این مسیر رشد کنم و درکم از قوانین ،از توحید از باورها بیشتر بشه و این مسیر انتهایی نداره.
استاد جانم شما زندگی منو به لطف الله از همه جهت دارین عالی میکنید و این بخاطر اینه که من از خداوند هدایت میخوام و مدام بهش میگم خدایا من نمیدونم ولی تو هم می دونی و هم میتونی ، من در برابر. تو علمی ندارم و میخوام هدایتم کنی آگاهم کنی دستم رو محکم تر بگیری
توی کوچک ترین کارها ازش هدایت میخوام و خیلی بابت این موضوع حس خوب دارم و خوشحالم.
وقتی دخترم شب ها قبل از خواب میاد بهم میگه مامان اومدم سپاسگزاری قبل از خواب و نکات مثبت رو برات بگم بعد بخوابم دلم قنج میره و میگم خدایا شکرت که دختر 8 سالم هم در این مسیر عالی داره حرکت میکنه ،سپاسگزارش میشم وقتی می بینم پسر دو سال نیمم هم با انگشت های کوچولوش یکی یکی حساب میکنه و با زبان خودش سپاسگزاری میکنه.
ژنتیک
قدرت دادن به آدم ها
فقر
ترس از آدم ها
همه باورهای شرک آلود هستند
باید خیلی حواسمون جمع باشه و قدرت رو در کوچک ترین چیزها به خدا بدیم و باید آگاهانه روی خودمون کار کنیم.
این فایل بینظر و ارزشمند و تمام فایل های توحیدی بی انتها جای گوش دادن نت برداری و عمل کردن دارن ، ازتون سپاسگزارم
درود و عشق خدمت همگی یاران در سایت عباس منش و درود و خدا قوت به استاد عزیزم که هر بار با صحبت های درست و عمیقش من و به خودم میاره ، خدا میدونه همگی ما چقدر قدرت رو از خودمون و خدا گرفتیم و به عوامل بیرونی دادیم و چقدر به خاطر این نوع نگاه ضربه خوردیم . الان که نگاه میکنم میبینم علت شاد نبودن و افسردگی من در طی سالها همین باور بوده که افسردگی در خانواده ما ژنتیکی هست و چه باور اشتباهی از ریشه
مادر بزرگ من از اونجایی که همسر یه مرد عصبی و قُلدُر میشه خوب معلومه به خاطر نداشتن اگاهی افسرده میشه ، خوب معلومه بچه های فرد افسرده نسبت به بقیه شاد نیستند ، و از اونجایی که مادر من پذیرفته که مادرش افسردگی داشته ، خودش هم افسردگی داره و من رسیده به من که متاسفانه ……
فقط میتونم بگم خدا رو شکر که با شما آشنا شدیم استاد .از این نوع مثال ها صدها نوعش در زندگی همه ماهست و این ما هستیم که باید قدرت و ندیم به کسی و چیزی .
شکر ، شکر ، شکر هزران بار بابت این آگاهی فوق العاده که روزی من شد ،خدا جونم عااااشقتم ، استاد در پناه الله یکتا باشید️️
استاد واقعا که از گذشته تا ب الان هر چی که ب ما گفتن در 99 درصد مواقع منفی بوده و شرک آلود بوده
چه از جامعه و چه از خانواده و چه از اطرافیان و دوستان و فک و فامیل های ما .
استاد واقعا من خودم ب شخصه قدرت و داده بودم ب دولت وتا کوچیکترین اتفاقی در خصوص خرید یک چیز وسیله ماشین . مواد خوراکی .یا لباس یا کفش ب محض گردن تر خریدن اون چیز (هر وسیله ای)ذهنم میگفت دیدی جامعه داره رو ب بدبخای میبره مردم و دیدی جامعه چطور قدرت و در دست گرفته .
و از زمانی که توحیدو باور کردم و دارم ذره ذره روی خودم کار میکنم خیلی شدتش کمتر شده و در بیشتر اوقات نکاهم از روی عوامل بیرونی برداشته شده و میره سراغ اینکه کی یهش توجه کردن یا چه فرکامس هایی و فزستادم که از ریشه و اساسش وارد زندگیم شده
یا مثلا باوری مثل اینوه هر زمانی اسم فروش روی وسیله ای که داری بیاری اون وسیله براش اتفاق بدی رخ میده و دیگه باید بفروشیش .از زمانی که من از دوران کودکی تا ب الان اینو شنیده بودم واقعا این باورو داشتم و فولادین شده بودی توی ذهن من .
ولی از زمانی که توحید و دارم ذره ذره درک میکنم که تنها قدرت جهان رب و ما خللق خلق زندگی خودمون هستیم دیگه ترس و نگرانیم نصبت به این موضوع خیلی کم شده و اصلا باورش داره پاک میشع .
و یا این نگاه و باور که هر جا باید بری حتما وسیلتو باید قفل کنی تا دزد اینونبره.و من هرحا میرفتم مداک ماشینو زیر صندلی میزاشتم یا وقتی میرفتم شهر جدیدی همش توی بازار دستم توی جییم بود ک نکنه یکی گوشی منو ببرع و وقتی توحید و درک کردن واقعا اصلا دیگه این باورهلی مخرب کم رنگ شدن توی ذهنم و این باور جایگزین شد که هر ادنی که ب پستمن میخوره شبیه ب من و ادم مناسبیه مگر باورن بد باشه. کا واقعا ادم نامناسبم ب پستم میخوره.
استاد واقعا دوست دارم از صمیم قلبم در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید که هر لحظه با فایل هاتون مارو بیدارمیکنید سپاس گذارمازتون 1403.04.25
سلام خدای من، سلام پروردگارم ، ای مالک و صاحب جسم و جانم. ای وهاب عالم که باعث تپش قلب من هستی و خون را در جسمم به جریان میندازی. ای روشنی بخش خانه قلبم، جز تو مرا پناهی نیست و بر خطاهایم آمرزنده و بخشایشگری ندارم. مرا ببخش و از نور خودت قلبم را منور کن و در مدار توحید و یکتاپرستی و ستایش و حمد خودت اوج بده. «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»
—————————————————————————
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش جااااااااااااانم و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنین و دوست داشتنی. از صمیم قلبم همه شما رو دوست دارم و از درگاه خداوند برای همه شما عزیزانم و برای خودم نور توحید و فراوانی و آرامش و وفور نعمت و ثروت رو درخواست میکنم.
—————————————————————————
خدایا شکرت بخاطر همه نعمتهای ارزشمندت و خدا رو شکر بخاطر حضور همه انسانهای ارزشمندی که به زندگی مون میان و میرن تا بهمون درس توحید و یکتاپرستی بدن. الحمدلله رب العالمین…
«هم اکنون صدای اذان ، ای جانم به این صدایی که هر بار بهم یادآوری میکنه امید زنده است … الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر» میدونستید یه نظریه هست که میگه صدای اذان همواره روی کره زمین در حال پخش شدنه ؟؟
امروز صبح یه حسی منو از خونه کشوند بیرون و رفتم توی یه کافه که قهوه بخورم. یه جوون خوشتیپ از یه رنو تالیسمان سفید و زیبا پیاده شد و اومد داخل کافه با سر و وضع بسیار آراسته و تی شرتی که روش نوشته شده بود New Orleans و منو بیاد سرزمین توحیدی آمریکا انداخت و چشمانم قلبی شد.
در ادامه این جوان خوشتیپ شروع کرد از ناخواسته ها گفتن و از اینکه فلان فلان شده ها چرا نمیرید توی انتخابات شرکت کنید (کنایه) و بعدش در مورد قدرت داشتن اشخاص و دستگاه های سیاسی توی زندگی ما … و ناخواسته توجه من به اون سمت رفت و نجواها شروع شد … آخرش هم نتونستم جلوی خودمو بگیرم و گفتم «حیف تن نازنینت نیست غصه چیزیو میخوری که نمیتونیم تغییرش بدیم و از قدرت ما خارجه ؟!» گفت از فردا دلار فلان و چنان میشه …
با لبخند گفتم روز خوبی داشته باشید و رفتم بیرون و حس میکردم یه کسی روی قفسه سینه ام ایستاده … گوشی رو باز کردم گفتم چی گوش بدم ذهنم رو این ماجرا دور کنم و اجازه ندم همین چندتا جمله بقیه روزم رو خراب کنه ؟؟ که پوشه Abasmanesh-Monotheism خودنمایی کرد، گفتم همینه فایلهای توحید عملی رو باز کردم و همینجوری رندم روی یه فایل کلیک کردم… توحید عملی 8 ، جایی که استاد عباس منش قدرت دادن حتی به عواملی چون ژنتیک رو هم شرک میدونه و دور شدن از توحید و یکتاپرستی… توحید عملی 8 و 9 پشت سر هم پخش شدن. و اونقدر به جانم نشست که دوباره برگشتم و هر دوتا رو یکبار دیگه گوش دادم. برام مثل آب گوارا و خنک وسط گرمای تابستان بود. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت توحید و باور های توحیدی که هر بار اگر نجوایی بیاد سراغمون میتونیم با قطبنمای باورهای توحیدی ، تصحیح مسیر کنیم.
بعد از اینکه از چندبار فایلها رو گوش دادم گفتم خدا رو شکر که اون بنده ارزشمندش بهم انگیزه داد بیام سراغ توحید عملی. هر چند برخورد با این انسانهای نازنین هم به مدار فعلی خودم ربط داره. هر چقدر توحیدی تر عمل کنم با انسانهای توحیدی تری برخورد میکنم. آدمهای دور و برم ، محیط زندگی و محل کارم همه و همه به صورت کاملاً عادلانه با فرکانسهای خودم در ارتباط هستن ولی من باید یاد بگیرم هر بار چطوری به فرکانس بهتر برسم.
هر بار به عدالت در جهان هستی فکر میکنم این آیه 18 آل عمران رو بیاد میارم، و از عظمت این آیه شوکه میشم…
آیه اینجوری شروع میشه: خداوند شهادت میدهد …
یه جلسه دادگاه رو تصور کنید، یه شخصی توی دادگاه شهادت میده در پیشگاه قاضی بعنوان نماد قانون. جایگاه شاهد از قاضی پایین تره. ولی توی این آیه خداوند انسان رو در جایگاه قضاوت قرار میده و حق قضاوت بهش میده و خودش رو در جایگاه شهود قرار میده و میگه: «خداوند شهادت میده» … ( سبحان الله)
«خداوند شهادت میدهد و ملائکه و صاحبان علم نیز بر اینکه خدایی جز او نیس؛ برپا دارنده عدالت ؛ خدایی جز او نیست ، عزتمندِ حکم کننده»
خداوند شهادت میده و دوبار عبارت «لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ» رو میاره که تاکید کنه بر این حقیقت که «قَائِمًا بِالْقِسْطِ» که همواره عدالت برقراره و ما نتیجه اعمال و رفتار و افکار و فرکانس ها و باورهای خودمون رو کسب میکنیم…
از خداوند میخوام که بیشتر و بیشتر من رو حمایت و هدایت کنه به مدار توحید و کمکم کنه تا بیشتر و بیشتر توی مدار توحید اوج بگیرم و بیاد داشته باشم هیچکس به هیچ اندازه ای هیچ قدرتی در سرنوشت من نداره. چون ذهن من حتی 1هزارم درصد باور شرک آلود رو در زمان چالشی شدن مسائل تبدیل میکنه به 2000 درصد و یکی اون بیرون رو مقصر میکنه … چیزی که هنوز هم پاشنه آشیلم محسوب میشه.
—————————————————————————
یه حسی منو ترغیب کرد به نوشتن و البته کلی نجوای کمال گرایی هم داره مقاومت ایجاد میکنه برای جلوگیری از ردپا گذاشتن…
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید …
کسی که فقط پاداش دنیا را بخواهد پاداش دنیا وآخرت که نزد خداست؛ و خدا همواره شنوا و بیناست.
=====================================
حمید حنیف عزیزم سلام
سلام و سلامتی و نور وعشق و رحمت الله رو پیچیده در گرما و شرجی جزیره ی زیبای توحیدی کیش برات میفرستم با فاصله ی کمتر از شمال تا جنوب ،به هرجایی که هستی.
طبق معمول دعا میکنم این نقطهی آبی در بهترین زمان و مکان به دستت برسه،اون زمانی که این دعا به قلب من الهام شدو برای اولین بار برات نوشتم،من توی شمال،پرستار بخش icu بودم و به دنبال رقم زدن انتقالی،تلگراف های طولانی و زیادی بین ما رد و بدل شد که هنوز که هنوزه از خوندنش هدایت دریافت میکنم.
چه درس ها که ازت یاد گرفتم ،چه جمله ها که توی کامنتتت نوشتی و سر لوحه ی زندگی من شد،و چه روزهایی که نقطهی آبی شما در بهترین زمان ومکان به دستم رسید و نور خدا شد برای کنترل ذهنم.
برام دوتا تلگراف فرستادی و بی پاسخ موند،اما الان قلبم باز شده برای نوشتن برات و تشکر کردن از روشنی قلبم،من تامل و تفکر و تحلیل آیه های قرآن رو بعد از استاد ،از شما یاد گرفتم و بابت این آموزش توحیدیت که نجات بخش زندگی من بوده همیشه ازت سپاسگزارم .
نمیدونی چقدر تحلیلت رو این آیه ١٨ آل عمران به قلب من میشینه،شگفت انگیزه،مثل زیبایی دریای جنوب وقت غروب آفتابه،مثل دیدن آسمون صورتی و پرواز پرنده و صدای تسبیح موج ها دلنشین و آرامش بخشه…
ازت ممنونم که مینویسی و یک خواهش از خواهر شمالیت که جریان هدایت با منجنیق توحید آوردنش به جنوب
همونطور که ابراهیم به سمت شیطان سنگ انداخت تا بتونه چاقو رو زیر گلوی اسماعیل بزاره،ازت میخوام به هر نجوای ذهنت که اجازه ی صلات در سایت بهت نمیده،یا میخواد دلسردت کنه ،از طرف خودت،از طرف من و از طرف تموم بچه های سایت سنگ پرتاب کنی.
و به قلب سلیمت اجازه بدی که همیشه وصل بشه تا نور قرآن رو با کلماتت به روح و جان و قلب ما برسونی.
این یک درخواست رسمی و کتبی از کسی که خودش رو شاگرد شما در علم و آگاهی های قرآن میدونه،ترتیب اثرش باشما!
درشگفتم که چرا نمی نویسی چرا تا حالا ننوشته ای منظورم نویسندگی ست قطعا نویسنده پرآوازه و پرمخاطبی خواهی شد خیلی پیداس خداوند تو همین سایت در این مورد کلی نشونه بهت داده این همه عاشق کامنت هات، این اگر نشونه نیست چی هست؟! شاید باید با قلب توحیدی نوشته هایت بوی توحید می دادند و داستان هارو با قلب و قلم توحیدی می نوشتی و از این مسیر گستراننده توحید می شدی … آیا الان وقتش نیست؟
رسالت تو شاید همین نوشتن و پراکندن عطر خدا در هستی و نزدیک کردن قلب ها به خدا باشه. اینقدر روون و نرم و در عین حال ادبی عالیه فوق العاده س
«سَمَن بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند» ؛ «پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند»
«دوایِ دَردِ عاشق را کسی کو سهل پندارد» ؛ «ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند»
«چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند ؛ بدین درگاه حافظ را چو میخوانند، میرانند»
—————————————————————————
سلام و درود به شما سعیده خانم. امیدوارم که حالتون عالی عالی باشه. خیلی ممنونم از شما بخاطر نقطه آبی که برام ارسال کردین.
اینبار سنت شکنی کردم و بجای قرآن با حافظ شروع کردم.
—————————————————————————
این مصرع رو ببینید «ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند»
این رو به دو شکل میشه خوند.
«توی مسیر تکامل هر کسی که به عقل خودش تکیه میکنه برای درمان ، واقعاً در می ماند.»
یا اینکه …
«توی مسیر تکامل اونیکه از چاره اندیشی عقل خودش در می ماند، اونوقت به درمان میرسه »
و هر دوی اینها درسته.
چه اونیکه روی عقل خودش حساب باز میکنه در میماند، چه اونیکه از عقل خودش قطع امید میکنه و میگه من نمیدونم خدا میدونه، اون به درمان واقعی میرسه.
—————————————————————————
توی این مصرع «چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند» …
هم میشه گفت اونهایی که در مسیر تکامل مثل منصور حلاج دست از مراد دل خودشون بردارند (و مهم مراد خداوند باشه براشون) ، در مسیر درخواست شون سرشون بالای دار هم بره ترسی ندارند.
یا اینکه اونهایی که مثل منصور حلاج مرادشون از خداوند رو کسب کنند و بردارند ، تا بالای دار هم پای خواسته شون هستن.
یا شاید هم اونهایی که در مسیر توحید حاضرن سرشون بالای دار هم بره اونها همونهایی هستن که خواسته شون رو برمیدارند (کسب میکنند)…
و باز هم همه معانی درسته.
اینم از شگفتی های شعر حافظ شیرازیه…
دست از مراد دل خودمون برداریم و به خواست خداوند تن بدیم. نتیجه اش هر چی باشه خیره.
همون جمله حضرت علی علیه السلام «که ایمان انسان کامل نمیشود مگر به آنچه که دست خداوند است بیشتر اعتماد داشته باشد تا آنچه در دست خود دارد»
—————————————————————————
از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنتتون. براتون از درگاه خداوند بهترین ها رو میخوام.
همیشه یه صمیمتی در کلام و نوشته های شما هست . من واقعا لمس میکنم خود خدا به شما دیکته میکنه و می نویسید . همیشه اگه حسم خوب نباشه با خوندن مطالب شما خوب میشم و اگه خوب باشم بهتر میشم …
یکبار دیگه هم خوندم از کمالگرایی خودتون نوشتید و یه جور اعتراض تو لحنتون بود .
میخوام بگم میشه لطفا این نجوای مزخرف شیطان رو بهش همینطوری بها ندید و همینجوری بنویسید؟
آدمهایی هستن که به خوندن و شنیدن این کامنتها نیاز دارن و یکی شون من هستم .
من آرزو میکنم خدای وهاب قدرتمند خیرخواه مهربان من بسیار بیشتز از وسعت قلب و روح بزرگتون بهتون ببخشه که میدونم همینطور هم هست و میشه ، چون فرکانس خودشما اینقدر بالاست و به سمت بالاتر هم در حال حرکت هستید . خوشحالم برای شما
ممنونم که از توحید نوشتید . هیچ عشقی در قلب من اندازه خدای خوبم بزرگ نیست. نیرویی که همیشگیه و ابدیه و همیشه مراقب من و شما و همه ماست.
و دعا میکنم خودم هم فقط همینطور ادامه بدم چون موفقیت همیشه ادامه دارددددددددددددد( جمله ای که تو کپشنهام همیشه مینویسم)
سلام و درود به شما خانم اسفندیاری عزیز ، که هم اسم خواهرم هستین، از درگاه خداوند براتون بهترین ها رو میخوام و امیدوارم حالتون عالی عالی باشه.
بینهایت سپاسگزارم از کامنت ارزشمند تون و فیدبکی که به کامنتم دادین.
شیطان قسم خورده که از بالا و پایین و چپ و راست و روبرو و پشت سر به انسان حمله کنه ، نه اینکه به فساد و تباهی بره ، نه اینکه بت پرستی کنه، نه اینکه با خدا دشمنی کنه، نه اینکه دزدی کنه یا آدم بکشه… نه … فقط و فقط برای اینکه نعمتهایی که داره رو نبینه، و حالش بد بشه و بجای فرکانس سپاسگزاری ، فرکانس کفران و ناسپاسی رو بفرسته و در برابر خداوند کفور بشه.
و آدم کفور خودش به صورت خودش جوش دست به هر کار احمقانه ای میزنه که حتی خود شیطان هم انگشت حیرت به دندان بگیره ، از جهالت بشر.
اعتراف میکنم هنوز که هنوزه بارها و بارها و بارها کفران نعمت میکنم و باز هم شیطان من رو درگیر نجوای کمبود میکنه.
—————————————————————————
وقتی برای مطلع کامنت هدایت قرآنی خواستم سوره سجده باز شد. به این آیه 9 نگاه کنید …
همون اکثریت و اقلیت همیشگی که خداوند توی آیاتش بهش اشاره میکنه.
پس خداروشکر منم خواهر شما هستم ( سلام مخصوص پرمهر منو به خواهر عزیزتون برسونید . لیلی ها اصلا یه چیزی دیگه ان.ههههه)
خدا از قلب من آگاهه که بعد از کامنتی که برای شما نوشتم به خودم گفتم : بچه تو چیکار داری؟شاید این بنده خدا بخواد گاهی ننویسه و با خودش و خدای خودش خلوت کنه و تمرکز کنه .
راستش یه جورایی خودم خودم رو دعوا کردم که به شما گفتم همینطوری بنویسید ….
اما خداروشکر خوشحالم خوشحالم که به هر حال حالتون خوبه دلتون شاده قلبتون پر از امیده و مغزتون پر ازآگاهی هست و از همه مهمتر خوشحالم که هستید .
داداش من راحت باش
هر وقت عشق کردی بنویس( از توحید از عشق ابدی )
هر وقت نخواستی ننویس
والا …
حس کردم یه جور درخواست بیجا کردم ازشما . ولی دلم میخواد اینو بگم که خداروشکر میکنم که در مدار دریافت آگاهی های ناب روح بزرگ شما هستم و هم کلامی با خواهر کوچکتون رو به من افتخار میدید دوست عزیز.
( من به جناب شیطان زیاد فحش و نفرین میدم . نگران نباشید اذیت کرد پاس بدید به زمین من . میکوبمش زمین که داداش گلم رو راحت بذاره چون کارهای خیلی مهمتری از سروکله زدن با این موجود داره )
آقا من یکی از فالورهای شما هستم و وقتی کامنتی در سایت می گذاری، با ایمیل به من اطلاعرسانی میشه و من بدو بدو میام که کامنت شما رو بخوانم
آن هم چه کامنت هایی!
کامنت های زیبایی که اولش که با آیات قرآن است و آخرش هم معمولاً با آیه قرآن تمام میشود
این رو خواستم بگم که من خیلی چیزها از شما یاد گرفتم، مخصوصاً وقتی با سعیده جان روی دور صحبت و کل کل می افتی! :)))
از ساختار موشک ها و هواپیماها بگیر تا این که چرا موشک ها بوق ندارند! (ایموجی طنز . نمی دونم چیه. شما خودت به بزرگواری خودت تصورش کن!)
این رو خواستم بگم که شما به نجواهای ذهنت که میگه این چیه نوشتی، اینها فایده ش چیه، کی اینها رو می خواند، و حرف هایی از این دست، اصلاً محل نذار
اتفاقاً کامنت هر چه ساده تر و خودمانی تر و دلی تر، خواندنی تر
این که میایی و از محل کارت و اتفاقات روزانه ات می نویسی و درس هایی که می گیری رو با ما به اشتراک می گذاری، دست مریزاد دارد
بذار هر چه دلت میخواهد بگوید، و شما هم برای ما بنویس
اتفاقاً اینجا کمال گرایی واقعاً خوب نیست
دلیلش همه این است که شما ببین که بعد از دو سه روز (فقط دو سه روز) این کامنت های توحیدی و قشنگ شما چقدر دیده میشود و چقدر خوانده میشود و چقدر فایو استار امتیاز میگیرد
خلاصه من گفتم این رو بگم خدمت شما که در کامنت نوشتن سُست نشوی
(ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بی تردید دشمن آشکاری برای شماست؟) ؛ (و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم) (60-61 یس)
—————————————————————————
سلام و درووووووود فراوان ، آقا سید مهدی عزیز. الهی که در پناه رب العالمین حالتون خوب و مثبت و عالی باشه.
بینهایت از لطف و محبت شما سپاسگزارم.
و ممنونم بخاطر کامنت و فیدبک ارزشمند شما. الهی صد هزار مرتبه شکر که خداوند چیزی رو به قلبم الهام کرد تا مایه حال خوب بندگان توحیدیش باشه و نجوای شیطان رو پست قرار داد. خداوند چندین بار بهمون تذکر داده که مراقب شیطان باشیم. شاید یکی از جدی ترین تذکر ها همون آیه 60 سوره یس باشه. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
—————————————————————————
از شما متشکرم آقا سید مهدی عزیز. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
از لطف شما سپاسگزارم. امیدوارم که حالتون عالی و مثبت باشه.
از شما متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندتون.
واقعاً فایلهای توحید عملی استاد خودش به تنهایی یه دوره کامله.
هر بار که میرم سراغ یکی از فایلهای توحید عملی. با ایمان بیشتر و توکل بیشتر و امید دوباره انگیزه میگیرم برای ادامه مسیر.
شیطان قسم خورده به عزت و بزرگی پروردگار که همه فرزندان آدم رو اغوا کنه و از مسیر توحید باز داره.
و صد البته خداوند هم هزاران بار وعده داده و به وعده اش عمل کرده و ما رو تنها نداشته و ما رو یاری میکنه.
همین که بارها و بارها به تواب بودن و غفور بودن خودش تاکید کرده یعنی ، نه تنها نگران اغواگری شیطان نباش ، بلکه حتی نگران خطاهایی که در گذشته مرتکب شدی هم نباش، چون هر بار برگردی خداوند رو «غفورالرحیم» میبینی.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
از شما ممنونم مصطفی جان. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
من واقعا از خوندن افکارت که جاری میشه بر قلمت و ردپایی میشه برای خودت و همه ی ما لذت میبرم.
مهمترین مسئله ای که دارم هر روز بهش میرسم همین موضوع عدالت خدا هست.
هر روز داره همه چیز بهم ثابت میشه که عین عدالته همه چیز…
چه اون زمانی که زیر بار قسط گریه ام میگرفت که چه کنم ؟
چه الان که به لطف خدا دوتا وام سنگینم رو تسویه کردم و فقط دوتای دیگه مونده که ان شاء الله به زودی اونا هم صف میشن
چه اون زمان که از عالم و آدم پول قرض میکردم و قرض گرفتن شده بود تیکه ی جدایی ناپذیر وجود من
چه الان که به لطف خدا تنها گزینه ی قرضی من پول بیمه ی ثالث و بدنه هست که اونم از 12 قسط رسوندم به 6 قسطه و ان شاء الله سال دیگه نقدیش میکنم به کمک خدا
چه زمانی که شده بودم نمونه ی یه آدم بدبخت بین فامیل که پدرام چرا همش یا خودش یا خانمش یا بچه اش بیمارستان بستری هستن و چه الان که به ضمانت خودم و خدای خودم یه داروی خطرناک رو که دکتر می. فت به خاطر تشنج پسرت باید بهش بدی رو ندادم و گفتم خودش خوب میشه ( واسه من این حرف خیلی شجاعت میخواست، ولی من باور کردم که خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان) و الان به لطف خدا خیلی خیلی کم بیمار میشیم
چه زمانی که دوشیفیت کار میکردم برای درآمدی که فقط برای روز اول بود و قسط هامون رو هم جوابگو نبود و چه الان که به لطف خدا برای اولین بار توی کل زندگی متاهلیم ماه گذشته تا زمان واریز حقوق جدید 2 میلیون اضافه اومد و این یعنی دوستی من با پول بهتر شده و تونستم سوراخ های سطل آب رو کم کنم.
آره دادش.
هر دوتاش من انتخاب کردم.
حال خوب الانم رو خودم انتخاب کردم.
نه اینستا دارم، نه خبر میخونم،نه تلویزیون میبینم و توی یکسال گذشته ام به لطف خدا بیشتر از 6 سال گذشته ی زندگیم پول ساختم و این یعنی من وارد مدار بالاتر شدم که هیچ وقت فکرشو نمیکردم این شرایط رو تجربه کنم ولی الان به لطف خدا دارم تجربه میکنم.
الان دارم توی وجودم خواسته ای مثل خواسته ی شغلی مثل آقا ابراهیم ایجاد میکنم که بتونم برای مسافرت آزادی داشته باشم و درآمدم هم بالاتر بره.
چون تو شغل فعلی حتی یه مرخصی هم به زور میتونم برم و این هم جذب خودم هست قطعا و دارم از طریق قانون تضاد ان شاء الله به زودی زود همه چیز رو بدست میارم…
مفهوم عدالت که من توی این سایت باهاش آشنا شدم خیلی منو آگاه تر کرده که بتونم دلسوزی بی جا نکنم و فقط برای زندگی عالی تلاش کنم و دنیا رو جای بهتری کنم برای زندگی.
از درگاه خداوند برای شما بینهایت نعمت و ثروت و سلامتی و آرامش درخواست میکنم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر تمامی تغییرات مثبتی که در این مسیر با موفقیت ایجاد کردین.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
در مورد اینکه چطوری میشه یه سری جملات رو بولد یا ایتالیک کرد به این لینکی که براتون میفرستم یه سر بزنید . از سری تلاشهای ارزشمند مدیر فنی سایت ابراهیم جان عزیز .
امیدوارم همیشه سلامت باشی و همیشه نور قلبتون به الله روشن باشه
من مدتی هست که پیامهای شما و سعیده خانم رو دنبال میکنم و از کلامی خدایی که از قلبتون جاری میشه استفاده میکنم و لذت میبرم
جالب اینجاست که هر کدوم از ما توی هر نقطه این مسیر زیبا که هستیم میتونیم با هدایت شدن به کامنتهای همدیگه پازل گمشده راه رو پیدا کنیم و با اشتیاق بیشتر قدم بعدی رو برداریم
خود من نجواهای زیادی واسه نوشتن همین کامنت داشتم که باعث شد اونو پاک کنم ولی دوباره مسمم شدم به نوشتنش این کمالگرایی بر من هم غلبه کرده و نمیگذاره از خودم رد پایی به جا بزارم چون همش داره میگه توی این مدت هیچ پیشرفتی نداشتی !
هنوز خیلی از بقیه عقبی!
چه کامنتی میخوای بنوسی!
چه دستاوردی داشتی !
و بیشتر به خاطر پیشرفت مالی که نداشتم این نجواها بیشتر میشه
ولی نیازی نیست کسی دستاوردهای من رو ببینه
دلیلی نداره چون پیشرفتی توی ثروت نداشتم فکر کنم بودنم توی این مدت در سایت تاثیری در زندگیم نداشته
منی که میدونم چقدر تونستم روی شخصیتم کار کنم
همین که دارم تلاش میکنم بتونم قوانین رو اجرا کنم و بیشتر وقتم رو توی سایت بگذرونم و کامنت بخونم به ترسهام غلبه کنم و ذهنم رو کنترل کنم مسیرم درسته
اگر درست نبود پس چرا دو ساله توی سایتم و هنوز تشنه تر از روز قبلم هستم چرا هیچ جور نمیتونم از فایلها و کامنتها دست بردارم
چرا هنوز اینجام؟؟؟؟؟؟
چون باور دارم مسیرم درسته
چون صد در هزار اطمینان دارم که انتخابم درست بوده و فقط باید ادامه بدم نباید کم بیارم
چون از اطرافیان ، دوست و آشنا میشنوم که لیلا چقدر تغییر کرده
طرز صحبت کردنش و رفتارش تغییر کرده
لیلا چقدر شادتر و پرانرژی تر شده
چقدر احساس آرامش داریم کنار لیلا
همین ها به من نشون میده که
ادامه بده …ادامه بده …
وعده خداوند حقه...
من با خوندن کامنتهای شما و سعیده عزیزم کلی درس یاد گرفتم و میتونم با اطمینان بگم درکم از قوانین و قرآن بیشتر شده و ایمانم قویتر شده
کامنتهای قرانی شما و برداشتهای خودتون از آیه ها به من انگیزه داده که از اول پیگیر پیامهای قدیمی شما بشم و توی دفتری که آماده کردم پیامها و درکتون از قران و توحید رو یادداشت کنم
تو رو خدا… تو رو خدا …
به نجوای ذهنتون توجه نکنین و از درک آیه هایی که به قلب مهربونتون الهام میشه بیشتر برامون بنویسین
همه ما به این کامنتها و چراغهای راه احتیاج داریم من بینهایت از شما و از کسانی که به الهام قلبی شون گوش میدن و اونها رو مکتوب میکنن تشکر میکنم و تحسینتون میکنم و بهتون برای موفقیت ها و آگاهی هاتون تبریک میگم
و شما رو تحسین میکنم برای حرکت کردن برای کنجکاویتون در آیه ها و پیگیریتون برای درک بیشتر مفاهیم قرانی که باعث شدین دیگران هم علاقه مند به جستجو برای مفاهیم بشن
بی صبرانه منتظر کامنتهای شما و سعیده و دیگر عزیزان سایت هستیم
به نام پروردگار یکتا که هر چه در عالم هست و نیست در سیطره فرمانروایی اوست
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان سپاسگزارم از این فایل قوی و توحیدی
خانواده پدریم اکثرشون دیابت دارن و معتقد هستن ژنتیکه و از اونجایی که نه خودم با وجود اینکه پزشک هستم و نه خواهر برادرهام باوری به این موضوع نداریم همگی صحیح و سالم هستیم و هر چه بیشتر دقت میکنیم بیشتر متوجه میشیم که این بنده خداها خودشون رو تسلیم باور ژنتیک کردن و تو درداشون موندن و خو کردن
هر چه در زندگی به دست آوردم با باور توحیدی بود حتی شغلم درآمدم و روابط عالی ام با خانواده همکاران و انسانهای اطرافم و بابت این باور از خداوند بسیار سپاسگزارم
در مورد این فایل که بیشتر حول قدرت دادن به عوامل بیرونی و باورهای درست استاد طبق معمول اگاهی های ناب به ما دادن باید بگم در مورد ژنتیک منم تجربه دارم
سال 96 بود که خواهرم متوجه شد مشکل کبد داره آنزیم های کبدش نرمال نبودن و آقایون اطبا گفته بودن این مسئله ژنتیکیه!! ولی قبل از خواهرم همچین موردی ما نداشتیم خلاصه همه خانواده به تب و تاب چکاب افتادن و دنبال نشونه هایی که توی خواهرم بود توی خودشون میگشتن ببینن کبد اونا هم مشکل داره یا نه ! به منم که از لحاظ مکانی باهاشون فاصله داشتم و سالی یکبار میدیدمشون مرتب سفارش میکردن که برو چکاب! نتیجه چکاب اونا این شد که همشون کبدشون چرب بود و در عرض یک سال مسیر طوری پیش رفت که متوجه شدیم پدرم سیروز کبد دارن !!قبل از اینکه به خواهرم بگن ارثیه، همه سلامت بودن زندگیشونو داشتن میکردن ولی تمرکز همه جانبه همشون روی این بیماری باعث شد که همشون تجربه کنن، ولی من زیر بار چکاب نرفتم چون از سال 90 کتابهای انگیزشی و موفقیت رو مطالعه میکردم و در مورد باور و قدرت هرچیزی که به خودمون بگیم اطلاعاتی داشتم ،موردهایی که توی گوشه کنار دنیا نظریه پزشک رو قبول نکرده بودن و روی خودشون کار کرده بودن و سلامتیشونو به دست آورده بودن رو توی سایتای مختلف خونده بودم و باور داشتم ! و به خانواده میگفتم من سلامت کامل هستم نگراننباشین و جملات تاکیدی هم واسه خودم ساخته بودم و به قول استاد این باور که من سلامت هستم بیشتر به من کمک میکرد تا اینکه نگران باشم شاید منم مریض باشم ! و اتفاقی که افتاد این ماجرا همزمان شد با چکاب سالیانه محل کارم !! که خب مجبور شدم انجام بدم و نتیجه چکاب کامل من این بود که آنزیمهای کبدی من نرمال هستن و هیچ مشکلی ندارم، در کل همه موارد چکاب نرمال بود و من تعجب نکردم چون میدونستم !! نتیجه باورهای اشتباه خانواده من این شد که پدرم سال 1400 بابت همین کبد متاسفانه فوت شدن، خواهرم باید پیوند کبد بشه و در لیست انتظاره، و برادرام درگیر کبد چرب !!! و خداروشکر من در فرکانس سلامت هستم
امیدوارم یه روزی همه به این آگاهی برسن که با باورهاشون میتونن هرجنبه از زندگیشون رو به بهترین شکل خلق کنند ،سلامتی، ثروت ، عشق و روابط عالی و قدرت رو از عوامل بیرونی بگیرن!!
با آرزوی سلامت، آرامش، ثروت وروایط عالی برای تمام دوستان
استاد و دوستاد نازنینم امروز یه تجربیاتی داشتم که خیلی درس داشت برام گفتم با شما به اشتراک بزارم
الان خیلی حس میکنم بچه هایی که اینجا هستن واقعا خونوادم هستن چون واقعا هم فرکانسی همه چیزه
من داداشم تو کار آزاده وضع مالیش هم خوبه چند ماه قبل طلاق گرفته و با یه نفر تو کارش شریک بود از اون هم با کلی دعوا جدا شد بلافاصله با یه بنده خدای دیگه که کارش وکالت بود شریک شد درحالی که کسب و کارش توزیع گوشت منجمده تا اینجا داشته باشید
همزمان با این اتفاقات خواهر من هم داشت جدا میشد و اونم یه جور درگیری داشت و این داداشم خیلی نقش نجات دهنده داشت براش
من چون تو این سایت هستم و باورهایی که از استاد شنیدم و کار میکنم روخودم نه تو قضیه داداشم خیلی دخالت کردم نه تو خواهرم حتی داداشم گفت اون موقع بیا با من کار کن من چون شریک بودن روشرک میدونم قبول نکردم
خلاصه امروز بابام با داداشم اومده بودن خونه من
داداشم میگفت به من که تو خونواده برات مهم نیست و بی غیرتی و کلی چیز دیگه که هوای خواهرتو نداشتی نیومدی با من کار کنی
خیلی جالبه به حرفهاش که گوش کردم کلا شرک دیدم از این که من آدم ندارم دور خودم، من با وکیل شریک شدم که به دردم بخوره، من نجات دهنده خواهرم هستم، و کلی باورهای شرک آمیز دیگه
من خیلی بحث نکردم فقط یه درسی داشت برام استاد عزیزم
استاد من اون لحظه یاد شما بودم و واقعا با خودم گفتم من این همه تغییر کردم مدیون شما استاد عزیز هستم و چطور واقعا سپاسگزار شما باشم بخصوص با آموزشهای توحیدتون
من امروز متوجه شدم در کنار خونواده خودم بعد یه مدت کوتاهی کاملا غریبه شدم من دیگه نمیتونم این حد از شرک واضح رو تحمل کنم با خودم گفتم خدایا منو ببخش که 30 و خرده سال با این باورهای شرک آمیز زندگی کردم تو چقدر بخشنده ای که من نابود نشدم اول از خدا سپاسگزاری کردم به خاطر رحمتش و هدایت من به اینمسیر بعد استاد از ته ته قلبم از شما سپاسگزارم که باعث شدید من از جهنم بیام بیرون و الان حس میکنم تو بهشت دارم زندگی میکنم
استاد چقدر خوب شد شما عهد بستید با خدا که تا عمر دارید اشاعه توحید کنید استاد من هم تعهد میدهم اشاعه دهنده توحید باشم منم تعهد میدم تو همین مسیر بمونم به خاطر خودم
استاد من یه مثال کوچیک از خودم بگم در تایید این که اگه عوامل بیرونی رو موثر بدونیم تو زندگیمون چطور تو شرایط سخت ناتوان میکنه مارو از تغییر
من حتی تو ورزش کردن یا مسائل خیلی کوچیک که با کنترل ذهن کار داره هم اینو دیدم به عنوان مثال من خواستم برنج نخورم یه هفته نخوردم هیچ مشکلی نبوده 10 روز نخوردم مشکلی نبوده بعدش کم کم دیدم انگار ذهنم میخاره بعضی وقتا تو فکرم میاد و درگیر میکنه ذهنمو کم کم بیشتر میشه تا اینکه میخورم
بعد به دلیل این رفتار فکر میکنم متوجه شدم من تو مغزم اگه حتی اندازه نوک سوزن جا بزارم برا اینکه اگه یه روزی یه زره هم برنج خوردم ایراد نداره مغزم همون یه زره فضایی که دادمو تو شرایط یه کم سخت بزرگ میکنه و نمیزاره درست کارمو انجام بدم تو همه مسائل اینجوریه
از شرک بخواممثال بزنم فراوانه تو زندگیم ولی انصافا از وقتی با سایت شما اشنا شدم و تمرکز گذاشتم رو فایلهای توحیدی خیلی بهتر شدم من دقیقا یه مثال دارم در مورد خودم
من سالها قبل یه مشکلی داشتم که صرفه های کوچیک داشتم و گلومو صاف میکردم مدام و این منو خیلی اذیت میکرد هر دکتری بخوای رفتم فکر کنم 20 تا دکتر رفتم یکی میگفت استرس داری یکی میگفت حساسیت فصلیه یکی میگفت ژنتیکته و باهاش مدارا کن عود نکنه
خلاصه همزمان یه چیزی درون من میگفت هیچ کدوم از اینها نیست دلیلش خودتی و من متوجه نبودم یعنی چی تا این که چند سال که من تحمل کردم به جایی رسیدم که نمیشد تحمل کنم از خدا کمک خواستم این بار اون صدا واضحتر گفت که دایل خودتی عادت کردی سعی کن عادتتو ترک کنی خداشاهده استاد چند روز تمرکز کردم و بعد چند روز کم و کمتر شد تا این که بعد یه مدتی کلا نابود شد و هر کی منو میدید میگفت کدوم دکتر خوبت کرد باور نمیکردن خودم خوب شدم
ولی من میدونستم قبلش که حل نمیشد به خاطر باور خودم و شرک وجودم بود بعدشم که به راحتی حل شد به خاطر باور خودم و توحید بود که خدا ایدشو داد و من خوب شدم به قول شما هر چی رو باور کنیم همونو تجربه میکنیم پس حالا که اینجوریه من کار ندارم کی چی میگه نگاه میکنم ببینم چه باوری به من کمک میکنه
اتفاقا چند روز پیش با دوستم استخر رفته بودیم گفت که مشکل کمر و سیاتیک دارم و خیلی دکتر و فیزیوتراپی رفتم و دکتر بهم گفته ژنتیکیه؟؟؟ اونجا مغزم زنگ زد تو دلم گفتم بنده خدا باور نکن اگه باور کنی همین ژنتیک نمیزاره خوب بشی چون مغز میگه بابا ورزش نکن ژنتیکیه فلان تغییر رو تو سبک زندگیت نده ژنتیکیه و با این دلیل به راحتی به نابودی میبره
من بهش چیزی نگفتم ولی یاداوری شد بهم که شرک چقدر نابود کننده هست اگه خدا نمیبخشه به خاطر این که شرک بدون استثنا خود مارو نابود میکنه اگه عامل مثلا ثروتمند شدنو دولت بدونم؟؟ مگه میتونم تغییرش بدم و ذهنم راحت میگه تو مشکل نداری که دولت مشکل داره پس کاری هم نکن
به خدا استاد قبل آشنایی با شما اینجوری فکر میکردم و شرک داشتم به جایی رسیدم که توان خرید یه نونم نداشتم از وقتی قدرتو دادم به خودم و خدای خودم همه چی عوض شد تو زندگیم
استاد سپاسگزار شما هستم توحیدو به من آموختی که شما اولین نفر تو جهان هستی که حداقل من میدونم توحید رو یه سبک زندگی کرده و آموزش میده وگرنه مت 39 سالمه به خدا تا نقطع دکترا درس خوندم ولی ندیدم بحث به این مهمی رو یه ساعت هم آموزش بدن برا همین من واقعانمیدونم واقعا مگه میشه با کلام از شما سپاسگزاری کرد فقط میتونم بگم خدای من استاد منو تو جایگاه حضرت ابراهیمت قرار بده دوست خودت قرار بده که چشم من و هزارن نفرو به زندگی باز کرد و از بت پرستی نجاتم داد
بنام خدای مهربونم
من باورهای شرک آلود رو نوشتم و خداروشکر میکنم که آگاه شدم و ایمانم قوی تر شده ،حالا میخوام اینجا بنویسم و برای خودم رد پا بجا بذارم و بگم کجاها از شرک آگاه بودم و قدرت رو به خدا دادم و باورم درست بوده :
خیلی از کسانی که میشناسم به چشم زخم اعتقاد دارند و حتی به ماشینشون هم چشم زخم وصل میکنند و باور کردن که کسی میتونه چشمشون بزنه ، و اتفاقا بیشتر تصادفات رو هم داشتن ،
چیزی که من باورش نداشتم و ندارم چون می دونم هیچ کس هیچ قدرتی در زندگی من نداره خدایا شکرت .
همین چند روز پیش یه بنده خدایی با پیام هاش قصد داشت منو همسرم رو محکوم کنه به دلایلی ولی من بخودم گفتم خدا خودش می بینه و حواسش به ما هست و اصلا به دلم بد راه ندادم ،نترسیدم،چرا ؟چون من فقط برای خدا بندگی میکنم و قدرت رو به خودش میدم و میدونم حل و فصلش میکنه.خدایا شکرت .
به بنده خدایی بهم گفت تو با همسرت در کارش شراکت داری و در برابر کاری که انجام میدی حقوق میگیری ،اگه یک ماه بهت حقوق نده چیکار میکنی ؟! گفتم میده ..چون روزی من دست خداست و چشم به جیب همسرم ندارم ،کار درست رو انجام میدم نتیجه اش هم خدا میده .خدایا شکرت .
وام نمیگیرم ،وسیله قسطی نمیخرم چون باور دارم دنیا دنیای فراوانی ،وفور و ثروته و دریایی از نعمت همیشه به زندگیم روانست خدایا شکرت .
وقتی همسرم میخواست جواز مغازه بگیره کسایی که میخواستن جواز رو تایید کنند گفتن نه نمیشه دیگه پیگیرش نشو و کامل مدارک رو رد کردن ولی من آدم ها رو کوچیک تر از قدرت خدا می دونستم و مطمئن بودم مهر تایید رو خدا میده و همینطور هم شد ،و همین موضوع ایمان همسرم رو هم قوی تر کرد ،خدایا شکرت .
وقتی سه سال پیش باردار بودم دلم میخواست بچم پسر باشه و کلا قبل از بارداری با خدا حرف زده بودم و ازش پسر خواسته بودم و مطمئن بودم بچم پسر هست ، وقتی سونوگرافی معروفی که خانم ها ازش خبر دارن و میدونن که برای تعیین جنسیت وقتی میری رد خور نداره اشتباه کنه رفتم (سونوگرافی که رفتم بی نهایت کارش درست بود و بقول معروف همه قبولش داشتند ) بهم گفت بچه ات دختر ولی من ایمانم رو به خدا دوخته بودم نه سونو، و دو ماه بعد که سونو دادم نشون داد بچم پسر و من باور داشتم که قدرت خدا از سونو بیشتر هست ، خدایا شکرت .
یه قضیه ای پیش اومده برام که به ظاهر نشون میده حقم در فلان موضوع خورده میشه و بظاهر عملا من نمیتونم کاری انجام بدم ، ولی من آرومم من میدونم، باور دارم ،ایمان دارم که خدا اجازه نمیده کوچک ترین حقی از من ضایع بشه و قدرت رو دادم دست خودش نه بنده اش ،خدایا شکرت .
و خیلی چیزهای دیگه … تو رابطه و زندگی اگر همسرمون رو بت کنیم شرک هست .
اگر بخوایم بچمون رو مدام چک کنیم یا بقول معروف براش خدایی کنیم شرک هست .
اگه توی فروش چشممون به مشتری باشه یا هی بلدم بلدم کنیم شرک هست .
دلسوزی برای دیگران و اینکه فکر کنیم من میتونم زندگی فلانی رو تغییر بدم شرک هست .
پول قرض گرفتن
چشم به دولت دوختن
من به خودم تعهد میدم که همیشه روی خودم کار کنم و توحید رو بهتر و بهتر درک کنم و تعهد میدم بخودم که توحید رو در عمل نشان بدم و از خدا میخوام بهم کمک کنه و قطعا حمایت های خدا راه رو برام باز میکنه .
بنام خدای مهربونم
من باورهای شرک آلود رو نوشتم و خداروشکر میکنم که آگاه شدم و ایمانم قوی تر شده ،حالا میخوام اینجا بنویسم و برای خودم رد پا بجا بذارم و بگم کجاها از شرک آگاه بودم و قدرت رو به خدا دادم و باورم درست بوده :
خیلی از کسانی که میشناسم به چشم زخم اعتقاد دارند و حتی به ماشینشون هم چشم زخم وصل میکنند و باور کردن که کسی میتونه چشمشون بزنه ، و اتفاقا بیشتر تصادفات رو هم داشتن ،
چیزی که من باورش ندارم .خدایا شکرت .
همین چند روز پیش یه بنده خدایی با پیام هاش قصد داشت منو همسرم رو محکوم کنه به دلایلی ولی من بخودم گفتم خدا خودش می بینه و حواسش به ما هست و اصلا به دلم بد راه ندادم ،نترسیدم،چرا ؟چون من فقط برای خدا بندگی میکنم و قدرت رو به خودش میدم و میدونم حل و فصلش میکنه.خدایا شکرت .
به بنده خدایی بهم گفت تو با همسرت در کارش شراکت داری و در برابر کاری که انجام میدی حقوق میگیری ،اگه یک ماه بهت حقوق نده چیکار میکنی ؟! گفتم میده ..چون روزی من دست خداست و چشم به جیب شوهرم ندارم ،کار درست رو انجام میدم نتیجه اش هم خدا میده .خدایا شکرت .
وام نمیگیرم ،وسیله قسطی نمیخرم چون باور دارم دنیا دنیای فراوانی ،وفور و ثروته و دریایی از نعمت همیشه به زندگیم روانست خدایا شکرت .
وقتی همسرم میخواست جواز مغازه بگیره کسایی که میخواستن جواز رو تایید کنند گفتن نه نمیشه دیگه پیگیرش نشو و کامل مدارک رو رد کردن ولی من آدم ها رو کوچیک تر از قدرت خدا می دونستم و مطمئن بودم مهر تایید رو خدا میده و همینطور هم شد ،و همین موضوع ایمان همسرم رو هم قوی تر کرد ،خدایا شکرت .
وقتی سه سال پیش باردار بودم دلم میخواست بچم پسر باشه و کلا قبل از بارداری با خدا حرف زده بودم و ازش پسر خواسته بودم و مطمئن بودم بچم پسر هست ، وقتی سونوگرافی معروفی که خانم ها ازش خبر دارن و میدونن که برای تعیین جنسیت وقتی میری رد خود نداره اشتباه کنه رفتم (سونوگرافی که رفتم بی نهایت کارش درست بود و بقول معروف همه قبولش داشتند ) بهم گفت بچه ات دختر ولی من ایمانم رو به خدا دوخته بودم نه سونو، و دو ماه بعد که سونو دادم نشون داد بچم پسر و من باور داشتم که قدرت خدا از سونو بیشتر هست ، خدایا شکرت .
یه قضیه ای پیش اومده برام که به ظاهر نشون میده حقم در فلان موضوع خورده میشه و بظاهر عملا من نمیتونم کاری انجام بدم ، ولی من آرومم من میدونم، باور دارم ،ایمان دارم که خدا اجازه نمیده کوچک ترین حقی از من ضایع بشه و قدرت رو دادم دست خودش نه بنده اش ،خدایا شکرت .
و خیلی چیزهای دیگه … تو رابطه و زندگی اگر همسرمون رو بت کنیم شرک هست .
اگر بخوایم بچمون رو مدام چک کنیم یا بقول معروف براش خدایی کنیم شرک هست .
اگه توی فروش چشممون به مشتری باشه یا هی بلدم بلدم کنیم شرک هست .
دلسوزی برای دیگران و اینکه فکر کنیم من میتونم زندگی فلانی رو تغییر بدم شرک هست .
پول قرض گرفتن
و و و
من به خودم تعهد میدم که همیشه روی خودم کار کنم و توحید رو بهتر و بهتر درک کنیم و تعهد میدم بخودم که توحید رو در عمل نشان بدم و از خدا میخوام بهم کمک کنه و قطعا حمایت های خدا راه رو برام باز میکنه .
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد جانم،و بچه های موفق در سایت الهی مون .
خدا رو سپاسگزارم که صبحم رو با دیدن این زیبایی ها شروع کردم ، و چقدر زود اولین درخواستم برآورده شد . دیدن زیبایی ها رو از خدا خواستم ..
دریاچه ی بی نظیر و زیبا که نشانه از فراوانی و برکت و نعمت هستش ، درخت های سرسبز و زمین مخملی و زیبا که نشانه از آرامش ،در صلح بودن با خود و مسیر سبز زندگی هستش ،
اسمان آبی ، ابر های سفید زیبا و خورشید تابان که نشانه روشنی راه و بزرگی و قدرت خداوند هستش و یک فایل فوق العاده از یک انسان فوق العاده که نشانه از هدایت خداوند هست ،خدایا سپاسگزارتم.
هرچقدر بیشتر جلو میرم بیشتر در سایت حضور دارم بیشتر خودم رو می بندم به فایل های دانلودی نشانه های هر روز و دوره ها بیشتر دارم درک و آگاهی بدست میارم ، و چقدر عمل کردن به این آگاهی ها لذت بخشه .
شرک ورزیدن
باورهای مخرب
و نتایج داغون
استاد جانم با صحبت هاتون یاد دو سال نیم پیش خودم افتادم و شاید قبل ترش …
از قبل ازدواجم بارها شنیده بودم که فلانی افسردگی بارداری گرفته و به جنون رسیده و باور کرده بودم .
یا از بچگیم تا وقتی بزرگ شدم دیده بودم که مادرم همیشه بیماری اعصاب داره و دارو استفاده میکنه.
و از بچگی تا بزرگسالی دیده بودم که پدرم قند خون داره و تا وقتی که فوت شدن این بیماری با ایشون بود و مادرم هم قبل از فوت پدرم قند خون گرفت و الان هم درگیرش هست ، و بارها بارها شنیدم و باور کردم که قند خون تو خانواده ما ارثیه ،
چون من چهره ام شبیه مادرم هست و حتی اندامم با حرفهای مادرم باور کردم که مثل مادرمم و بعد از ازدواج مادرم همیشه بهم میگفتی تو شبیه منی خدا کنه تو بیماری اعصاب نگیری و من باور کرده بودم این موضوع رو..
9 سال پیش وقتی باردار شدم افسردگی بارداری گرفتم و کلی عذاب کشیدم تا زمانی که دخترم رو بدنیا آوردم و چون باور داشتم که بعد از زایمان خوب میشم خوب شدم…
3 سال پیش که پسرم رو باردار بودم دوباره افسردگی گرفتم و اینبار شدت افسردگی به حدی بالا بود که به جنون می رسیدم و دکتر در همون بارداری برام قرص اعصاب تجویز کرد و استفاده میکردم ، و چون دیابت رو باور کرده بودم در زمان بارداری دیابت گرفتم و چند روز بستری شدم و انسلین برام تزریق می کردند ،
خب من چندین سال که شما رو میسناسم استاد ولی بطور جدی در سایت نبودم و در اینستا فایل های شما رو دنبال میکردم و گاهی دست به قلم میشدم و سپاسگزاری میکردم .
بعد از زایمانه پسرم تا یک ماه بازم قرص های اعصاب رو استفاده می کردم و زندگی برای خودم و همسر و دخترم جهنم شده بود چون از صبح تا شب ناله و گریه سر میدادم ،
یه روز دست به قلم شدم و از خدا کمک خواستم همون روز خواهر شوهرم باهام تماس گرفت و گفت یه دوستی داره که دعا مینویسه و کارش خیلی درسته بهم شماره داد و گفت تماس بگیر و باهاش صحبت کن ،من اصلا به دعا و جادو اعتقادی نداشتم و میدونستم شرک هست همینطور همسرم .. به اصرار خانواده همسرم تماس گرفتم و این خانم با سری حرف های بی سرو ته و چرت زد و اونجا بود که وقتی تلفن رو قطع کردم خیلی بهم برخورد به خودم گفتم عاطفه داری با خودت چیکار میکنی ، و همون لحظه صحبت های شما که توی اینستا دنبال میکردم توی گوشم پیچید،
رفتم جلوی آینه ایستادم و به خودم گفتم دیگه نمیخوام مثل کسی باشم و هیچ چیز ارثی نیست و انگار خدا بهم گفت این اتفاقات که برات رخ داده بخاطر اینه که باورشون کردی از خدا کمک خواستم و دست به قلم شدم ،
از مادرم خواستم که دیگه بهم نگه شبیه منی و در مورد این جور چیزها باهام صحبت نکنه و چون با خانوادم در یک شهر زندگی نمیکنم راحت تر تونستم به خودم بیام و هر چقدر روی خودم کار کردم اون حرف ها هی کمتر و کمتر شد ، قرص هام رو انداختم دور و انگار تازه متولد شده بودم. نجواها بود حال بد گاهی می اومد ولی بهش بها نمیدادم و هر لحظه از خدا میخواستم که کمکم کنه هدایتم کنه و روز به روز بهتر شدم ، کم کم تکامل طی کردم و در سایت عضو شدم و باورهای شرک آلود هر بار کمتر شدن یعنی با فایل های توحیدی بهتر متوجه شدم که چه باورهای شرک آلودی داشتم و مدام روی خودم کار کردم
و خوشحالم که الان میتونم این صحبت ها رو درک کنم و قسم میخورم که هر روز دارم از روز قبلم بهتر عمل میکنم و اون عاطفه ی یه سال پیش نیستم .
و خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم ،توحید رو بهتر درک کنم .
خوشحالم که در این مسیر الهی قرار دارم و یک الگوی خوب برای بچه هام هستم .
خوشحالم که میتونم یک مادر آگاه باشم و وقتی دخترم ازم سوالی می پرسه بدرستی جوابش رو بدم و با کلامم ،رفتارم الگوی مناسبی باشم و هر روز در این مسیر رشد کنم و درکم از قوانین ،از توحید از باورها بیشتر بشه و این مسیر انتهایی نداره.
استاد جانم شما زندگی منو به لطف الله از همه جهت دارین عالی میکنید و این بخاطر اینه که من از خداوند هدایت میخوام و مدام بهش میگم خدایا من نمیدونم ولی تو هم می دونی و هم میتونی ، من در برابر. تو علمی ندارم و میخوام هدایتم کنی آگاهم کنی دستم رو محکم تر بگیری
توی کوچک ترین کارها ازش هدایت میخوام و خیلی بابت این موضوع حس خوب دارم و خوشحالم.
وقتی دخترم شب ها قبل از خواب میاد بهم میگه مامان اومدم سپاسگزاری قبل از خواب و نکات مثبت رو برات بگم بعد بخوابم دلم قنج میره و میگم خدایا شکرت که دختر 8 سالم هم در این مسیر عالی داره حرکت میکنه ،سپاسگزارش میشم وقتی می بینم پسر دو سال نیمم هم با انگشت های کوچولوش یکی یکی حساب میکنه و با زبان خودش سپاسگزاری میکنه.
ژنتیک
قدرت دادن به آدم ها
فقر
ترس از آدم ها
همه باورهای شرک آلود هستند
باید خیلی حواسمون جمع باشه و قدرت رو در کوچک ترین چیزها به خدا بدیم و باید آگاهانه روی خودمون کار کنیم.
این فایل بینظر و ارزشمند و تمام فایل های توحیدی بی انتها جای گوش دادن نت برداری و عمل کردن دارن ، ازتون سپاسگزارم
و بهترین ها رو براتون از خداوند میخوام .
درود و عشق خدمت همگی یاران در سایت عباس منش و درود و خدا قوت به استاد عزیزم که هر بار با صحبت های درست و عمیقش من و به خودم میاره ، خدا میدونه همگی ما چقدر قدرت رو از خودمون و خدا گرفتیم و به عوامل بیرونی دادیم و چقدر به خاطر این نوع نگاه ضربه خوردیم . الان که نگاه میکنم میبینم علت شاد نبودن و افسردگی من در طی سالها همین باور بوده که افسردگی در خانواده ما ژنتیکی هست و چه باور اشتباهی از ریشه
مادر بزرگ من از اونجایی که همسر یه مرد عصبی و قُلدُر میشه خوب معلومه به خاطر نداشتن اگاهی افسرده میشه ، خوب معلومه بچه های فرد افسرده نسبت به بقیه شاد نیستند ، و از اونجایی که مادر من پذیرفته که مادرش افسردگی داشته ، خودش هم افسردگی داره و من رسیده به من که متاسفانه ……
فقط میتونم بگم خدا رو شکر که با شما آشنا شدیم استاد .از این نوع مثال ها صدها نوعش در زندگی همه ماهست و این ما هستیم که باید قدرت و ندیم به کسی و چیزی .
شکر ، شکر ، شکر هزران بار بابت این آگاهی فوق العاده که روزی من شد ،خدا جونم عااااشقتم ، استاد در پناه الله یکتا باشید️️
بنام خدای مهربان و رزاق .
سلام ی استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون.
و سلامی به خانواده هدایتی ام .
استاد واقعا که از گذشته تا ب الان هر چی که ب ما گفتن در 99 درصد مواقع منفی بوده و شرک آلود بوده
چه از جامعه و چه از خانواده و چه از اطرافیان و دوستان و فک و فامیل های ما .
استاد واقعا من خودم ب شخصه قدرت و داده بودم ب دولت وتا کوچیکترین اتفاقی در خصوص خرید یک چیز وسیله ماشین . مواد خوراکی .یا لباس یا کفش ب محض گردن تر خریدن اون چیز (هر وسیله ای)ذهنم میگفت دیدی جامعه داره رو ب بدبخای میبره مردم و دیدی جامعه چطور قدرت و در دست گرفته .
و از زمانی که توحیدو باور کردم و دارم ذره ذره روی خودم کار میکنم خیلی شدتش کمتر شده و در بیشتر اوقات نکاهم از روی عوامل بیرونی برداشته شده و میره سراغ اینکه کی یهش توجه کردن یا چه فرکامس هایی و فزستادم که از ریشه و اساسش وارد زندگیم شده
یا مثلا باوری مثل اینوه هر زمانی اسم فروش روی وسیله ای که داری بیاری اون وسیله براش اتفاق بدی رخ میده و دیگه باید بفروشیش .از زمانی که من از دوران کودکی تا ب الان اینو شنیده بودم واقعا این باورو داشتم و فولادین شده بودی توی ذهن من .
ولی از زمانی که توحید و دارم ذره ذره درک میکنم که تنها قدرت جهان رب و ما خللق خلق زندگی خودمون هستیم دیگه ترس و نگرانیم نصبت به این موضوع خیلی کم شده و اصلا باورش داره پاک میشع .
و یا این نگاه و باور که هر جا باید بری حتما وسیلتو باید قفل کنی تا دزد اینونبره.و من هرحا میرفتم مداک ماشینو زیر صندلی میزاشتم یا وقتی میرفتم شهر جدیدی همش توی بازار دستم توی جییم بود ک نکنه یکی گوشی منو ببرع و وقتی توحید و درک کردن واقعا اصلا دیگه این باورهلی مخرب کم رنگ شدن توی ذهنم و این باور جایگزین شد که هر ادنی که ب پستمن میخوره شبیه ب من و ادم مناسبیه مگر باورن بد باشه. کا واقعا ادم نامناسبم ب پستم میخوره.
استاد واقعا دوست دارم از صمیم قلبم در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید که هر لحظه با فایل هاتون مارو بیدارمیکنید سپاس گذارمازتون 1403.04.25
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ»
(ﭘﺲ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺄﻣﻮﺭﻱ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻛﻦ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺭﻭﻱ ﺑﮕﺮﺩﺍﻥ)
«إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ»
(ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻳﻢ)
«الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ»
(ﻫﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻰﺩﻫﻨﺪ ، ﭘﺲ [بزودی] ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﻧﺴﺖ)
«وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ»
ﻣﺎ ﻣﻰﺩﺍﻧﻴﻢ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ، ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻣﻰﺷﻮﻱ)
«فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ»
ﭘﺲ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﻭ ﺳﺘﺎﻳﺶ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﮔﻮﻱ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺠﺪﻩ ﻛﻨﺎﻥ ﺑﺎﺵ)
«وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»
(ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺗﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺮﮒ ﺑﻴﺎﻳﺪ ، ﺑﻨﺪﮔﻲ ﻛﻦ) (94 -99 حجر)
—————————————————————————
سلام خدای من، سلام پروردگارم ، ای مالک و صاحب جسم و جانم. ای وهاب عالم که باعث تپش قلب من هستی و خون را در جسمم به جریان میندازی. ای روشنی بخش خانه قلبم، جز تو مرا پناهی نیست و بر خطاهایم آمرزنده و بخشایشگری ندارم. مرا ببخش و از نور خودت قلبم را منور کن و در مدار توحید و یکتاپرستی و ستایش و حمد خودت اوج بده. «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ»
—————————————————————————
سلام و درود فراوان به استاد عباس منش جااااااااااااانم و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنین و دوست داشتنی. از صمیم قلبم همه شما رو دوست دارم و از درگاه خداوند برای همه شما عزیزانم و برای خودم نور توحید و فراوانی و آرامش و وفور نعمت و ثروت رو درخواست میکنم.
—————————————————————————
خدایا شکرت بخاطر همه نعمتهای ارزشمندت و خدا رو شکر بخاطر حضور همه انسانهای ارزشمندی که به زندگی مون میان و میرن تا بهمون درس توحید و یکتاپرستی بدن. الحمدلله رب العالمین…
«هم اکنون صدای اذان ، ای جانم به این صدایی که هر بار بهم یادآوری میکنه امید زنده است … الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر» میدونستید یه نظریه هست که میگه صدای اذان همواره روی کره زمین در حال پخش شدنه ؟؟
امروز صبح یه حسی منو از خونه کشوند بیرون و رفتم توی یه کافه که قهوه بخورم. یه جوون خوشتیپ از یه رنو تالیسمان سفید و زیبا پیاده شد و اومد داخل کافه با سر و وضع بسیار آراسته و تی شرتی که روش نوشته شده بود New Orleans و منو بیاد سرزمین توحیدی آمریکا انداخت و چشمانم قلبی شد.
در ادامه این جوان خوشتیپ شروع کرد از ناخواسته ها گفتن و از اینکه فلان فلان شده ها چرا نمیرید توی انتخابات شرکت کنید (کنایه) و بعدش در مورد قدرت داشتن اشخاص و دستگاه های سیاسی توی زندگی ما … و ناخواسته توجه من به اون سمت رفت و نجواها شروع شد … آخرش هم نتونستم جلوی خودمو بگیرم و گفتم «حیف تن نازنینت نیست غصه چیزیو میخوری که نمیتونیم تغییرش بدیم و از قدرت ما خارجه ؟!» گفت از فردا دلار فلان و چنان میشه …
با لبخند گفتم روز خوبی داشته باشید و رفتم بیرون و حس میکردم یه کسی روی قفسه سینه ام ایستاده … گوشی رو باز کردم گفتم چی گوش بدم ذهنم رو این ماجرا دور کنم و اجازه ندم همین چندتا جمله بقیه روزم رو خراب کنه ؟؟ که پوشه Abasmanesh-Monotheism خودنمایی کرد، گفتم همینه فایلهای توحید عملی رو باز کردم و همینجوری رندم روی یه فایل کلیک کردم… توحید عملی 8 ، جایی که استاد عباس منش قدرت دادن حتی به عواملی چون ژنتیک رو هم شرک میدونه و دور شدن از توحید و یکتاپرستی… توحید عملی 8 و 9 پشت سر هم پخش شدن. و اونقدر به جانم نشست که دوباره برگشتم و هر دوتا رو یکبار دیگه گوش دادم. برام مثل آب گوارا و خنک وسط گرمای تابستان بود. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت توحید و باور های توحیدی که هر بار اگر نجوایی بیاد سراغمون میتونیم با قطبنمای باورهای توحیدی ، تصحیح مسیر کنیم.
بعد از اینکه از چندبار فایلها رو گوش دادم گفتم خدا رو شکر که اون بنده ارزشمندش بهم انگیزه داد بیام سراغ توحید عملی. هر چند برخورد با این انسانهای نازنین هم به مدار فعلی خودم ربط داره. هر چقدر توحیدی تر عمل کنم با انسانهای توحیدی تری برخورد میکنم. آدمهای دور و برم ، محیط زندگی و محل کارم همه و همه به صورت کاملاً عادلانه با فرکانسهای خودم در ارتباط هستن ولی من باید یاد بگیرم هر بار چطوری به فرکانس بهتر برسم.
«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَهُ وَأُولُوا الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»
هر بار به عدالت در جهان هستی فکر میکنم این آیه 18 آل عمران رو بیاد میارم، و از عظمت این آیه شوکه میشم…
آیه اینجوری شروع میشه: خداوند شهادت میدهد …
یه جلسه دادگاه رو تصور کنید، یه شخصی توی دادگاه شهادت میده در پیشگاه قاضی بعنوان نماد قانون. جایگاه شاهد از قاضی پایین تره. ولی توی این آیه خداوند انسان رو در جایگاه قضاوت قرار میده و حق قضاوت بهش میده و خودش رو در جایگاه شهود قرار میده و میگه: «خداوند شهادت میده» … ( سبحان الله)
«خداوند شهادت میدهد و ملائکه و صاحبان علم نیز بر اینکه خدایی جز او نیس؛ برپا دارنده عدالت ؛ خدایی جز او نیست ، عزتمندِ حکم کننده»
خداوند شهادت میده و دوبار عبارت «لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ» رو میاره که تاکید کنه بر این حقیقت که «قَائِمًا بِالْقِسْطِ» که همواره عدالت برقراره و ما نتیجه اعمال و رفتار و افکار و فرکانس ها و باورهای خودمون رو کسب میکنیم…
از خداوند میخوام که بیشتر و بیشتر من رو حمایت و هدایت کنه به مدار توحید و کمکم کنه تا بیشتر و بیشتر توی مدار توحید اوج بگیرم و بیاد داشته باشم هیچکس به هیچ اندازه ای هیچ قدرتی در سرنوشت من نداره. چون ذهن من حتی 1هزارم درصد باور شرک آلود رو در زمان چالشی شدن مسائل تبدیل میکنه به 2000 درصد و یکی اون بیرون رو مقصر میکنه … چیزی که هنوز هم پاشنه آشیلم محسوب میشه.
—————————————————————————
یه حسی منو ترغیب کرد به نوشتن و البته کلی نجوای کمال گرایی هم داره مقاومت ایجاد میکنه برای جلوگیری از ردپا گذاشتن…
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید …
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿١٣٢﴾
و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست، و خدا نسبت به کارسازی کافی است.
إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ وَیَأْتِ بِآخَرِینَ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلَىٰ ذَٰلِکَ قَدِیرًا ﴿١٣٣﴾
ای مردم! اگر خدا بخواهد همه شما را از میان برمی دارد، و گروه دیگری را [به جای شما] می آورد؛ و خدا همواره بر این کار تواناست.
مَنْ کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا بَصِیرًا ﴿١٣4﴾
کسی که فقط پاداش دنیا را بخواهد پاداش دنیا وآخرت که نزد خداست؛ و خدا همواره شنوا و بیناست.
=====================================
حمید حنیف عزیزم سلام
سلام و سلامتی و نور وعشق و رحمت الله رو پیچیده در گرما و شرجی جزیره ی زیبای توحیدی کیش برات میفرستم با فاصله ی کمتر از شمال تا جنوب ،به هرجایی که هستی.
طبق معمول دعا میکنم این نقطهی آبی در بهترین زمان و مکان به دستت برسه،اون زمانی که این دعا به قلب من الهام شدو برای اولین بار برات نوشتم،من توی شمال،پرستار بخش icu بودم و به دنبال رقم زدن انتقالی،تلگراف های طولانی و زیادی بین ما رد و بدل شد که هنوز که هنوزه از خوندنش هدایت دریافت میکنم.
چه درس ها که ازت یاد گرفتم ،چه جمله ها که توی کامنتتت نوشتی و سر لوحه ی زندگی من شد،و چه روزهایی که نقطهی آبی شما در بهترین زمان ومکان به دستم رسید و نور خدا شد برای کنترل ذهنم.
برام دوتا تلگراف فرستادی و بی پاسخ موند،اما الان قلبم باز شده برای نوشتن برات و تشکر کردن از روشنی قلبم،من تامل و تفکر و تحلیل آیه های قرآن رو بعد از استاد ،از شما یاد گرفتم و بابت این آموزش توحیدیت که نجات بخش زندگی من بوده همیشه ازت سپاسگزارم .
نمیدونی چقدر تحلیلت رو این آیه ١٨ آل عمران به قلب من میشینه،شگفت انگیزه،مثل زیبایی دریای جنوب وقت غروب آفتابه،مثل دیدن آسمون صورتی و پرواز پرنده و صدای تسبیح موج ها دلنشین و آرامش بخشه…
ازت ممنونم که مینویسی و یک خواهش از خواهر شمالیت که جریان هدایت با منجنیق توحید آوردنش به جنوب
همونطور که ابراهیم به سمت شیطان سنگ انداخت تا بتونه چاقو رو زیر گلوی اسماعیل بزاره،ازت میخوام به هر نجوای ذهنت که اجازه ی صلات در سایت بهت نمیده،یا میخواد دلسردت کنه ،از طرف خودت،از طرف من و از طرف تموم بچه های سایت سنگ پرتاب کنی.
و به قلب سلیمت اجازه بدی که همیشه وصل بشه تا نور قرآن رو با کلماتت به روح و جان و قلب ما برسونی.
این یک درخواست رسمی و کتبی از کسی که خودش رو شاگرد شما در علم و آگاهی های قرآن میدونه،ترتیب اثرش باشما!
کامنت کوتاهی بود ولی کیفیت داشت:)
مراقب خوبی هات،قلب سلیمت،روح توحیدی عزیزت باش
به امید دریافت یک نقطهی آبی پربرکت دیگه ای ازت
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سعیده جان سلام
درشگفتم که چرا نمی نویسی چرا تا حالا ننوشته ای منظورم نویسندگی ست قطعا نویسنده پرآوازه و پرمخاطبی خواهی شد خیلی پیداس خداوند تو همین سایت در این مورد کلی نشونه بهت داده این همه عاشق کامنت هات، این اگر نشونه نیست چی هست؟! شاید باید با قلب توحیدی نوشته هایت بوی توحید می دادند و داستان هارو با قلب و قلم توحیدی می نوشتی و از این مسیر گستراننده توحید می شدی … آیا الان وقتش نیست؟
رسالت تو شاید همین نوشتن و پراکندن عطر خدا در هستی و نزدیک کردن قلب ها به خدا باشه. اینقدر روون و نرم و در عین حال ادبی عالیه فوق العاده س
برات سعادت آرزو می کنم همیشه همه جا
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«سَمَن بویان غبارِ غم چو بنشینند، بنشانند» ؛ «پری رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند»
«دوایِ دَردِ عاشق را کسی کو سهل پندارد» ؛ «ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند»
«چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند ؛ بدین درگاه حافظ را چو میخوانند، میرانند»
—————————————————————————
سلام و درود به شما سعیده خانم. امیدوارم که حالتون عالی عالی باشه. خیلی ممنونم از شما بخاطر نقطه آبی که برام ارسال کردین.
اینبار سنت شکنی کردم و بجای قرآن با حافظ شروع کردم.
—————————————————————————
این مصرع رو ببینید «ز فکر آنان که در تدبیر درمانند، در مانند»
این رو به دو شکل میشه خوند.
«توی مسیر تکامل هر کسی که به عقل خودش تکیه میکنه برای درمان ، واقعاً در می ماند.»
یا اینکه …
«توی مسیر تکامل اونیکه از چاره اندیشی عقل خودش در می ماند، اونوقت به درمان میرسه »
و هر دوی اینها درسته.
چه اونیکه روی عقل خودش حساب باز میکنه در میماند، چه اونیکه از عقل خودش قطع امید میکنه و میگه من نمیدونم خدا میدونه، اون به درمان واقعی میرسه.
—————————————————————————
توی این مصرع «چو منصور از مراد آنان که بردارند، بر دارند» …
هم میشه گفت اونهایی که در مسیر تکامل مثل منصور حلاج دست از مراد دل خودشون بردارند (و مهم مراد خداوند باشه براشون) ، در مسیر درخواست شون سرشون بالای دار هم بره ترسی ندارند.
یا اینکه اونهایی که مثل منصور حلاج مرادشون از خداوند رو کسب کنند و بردارند ، تا بالای دار هم پای خواسته شون هستن.
یا شاید هم اونهایی که در مسیر توحید حاضرن سرشون بالای دار هم بره اونها همونهایی هستن که خواسته شون رو برمیدارند (کسب میکنند)…
و باز هم همه معانی درسته.
اینم از شگفتی های شعر حافظ شیرازیه…
دست از مراد دل خودمون برداریم و به خواست خداوند تن بدیم. نتیجه اش هر چی باشه خیره.
همون جمله حضرت علی علیه السلام «که ایمان انسان کامل نمیشود مگر به آنچه که دست خداوند است بیشتر اعتماد داشته باشد تا آنچه در دست خود دارد»
—————————————————————————
از شما بینهایت سپاسگزارم بخاطر کامنتتون. براتون از درگاه خداوند بهترین ها رو میخوام.
(بدین درگاه حافظ را چو میخوانند، میرانند)
سلام جناب امیری.
امیدوارم حالتون عالی باشه دوست عزیز.
همیشه یه صمیمتی در کلام و نوشته های شما هست . من واقعا لمس میکنم خود خدا به شما دیکته میکنه و می نویسید . همیشه اگه حسم خوب نباشه با خوندن مطالب شما خوب میشم و اگه خوب باشم بهتر میشم …
یکبار دیگه هم خوندم از کمالگرایی خودتون نوشتید و یه جور اعتراض تو لحنتون بود .
میخوام بگم میشه لطفا این نجوای مزخرف شیطان رو بهش همینطوری بها ندید و همینجوری بنویسید؟
آدمهایی هستن که به خوندن و شنیدن این کامنتها نیاز دارن و یکی شون من هستم .
من آرزو میکنم خدای وهاب قدرتمند خیرخواه مهربان من بسیار بیشتز از وسعت قلب و روح بزرگتون بهتون ببخشه که میدونم همینطور هم هست و میشه ، چون فرکانس خودشما اینقدر بالاست و به سمت بالاتر هم در حال حرکت هستید . خوشحالم برای شما
ممنونم که از توحید نوشتید . هیچ عشقی در قلب من اندازه خدای خوبم بزرگ نیست. نیرویی که همیشگیه و ابدیه و همیشه مراقب من و شما و همه ماست.
و دعا میکنم خودم هم فقط همینطور ادامه بدم چون موفقیت همیشه ادامه دارددددددددددددد( جمله ای که تو کپشنهام همیشه مینویسم)
حمیدخان همینطوری فقط بنویس با دل قرص به خدای عزیز
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«الم»
(الف ، لام ، میم)
«تَنزِیلُ الْکِتَابِ لَا رَیْبَ فِیهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِینَ»
(ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﺗﺮﺩﻳﺪﻱ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ ، ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ)
«أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِیرٍ مِّن قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ»
(ﺁﻳﺎ ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ: ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺑﻠﻜﻪ ﺁﻥ ﺣﻖ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ، ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻫﻴﭻ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﻢ ﺩﻫﻲ ﺗﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﺑﻨﺪ) (سوره سجده آیات 1-3)
—————————————————————————
سلام و درود به شما خانم اسفندیاری عزیز ، که هم اسم خواهرم هستین، از درگاه خداوند براتون بهترین ها رو میخوام و امیدوارم حالتون عالی عالی باشه.
بینهایت سپاسگزارم از کامنت ارزشمند تون و فیدبکی که به کامنتم دادین.
شیطان قسم خورده که از بالا و پایین و چپ و راست و روبرو و پشت سر به انسان حمله کنه ، نه اینکه به فساد و تباهی بره ، نه اینکه بت پرستی کنه، نه اینکه با خدا دشمنی کنه، نه اینکه دزدی کنه یا آدم بکشه… نه … فقط و فقط برای اینکه نعمتهایی که داره رو نبینه، و حالش بد بشه و بجای فرکانس سپاسگزاری ، فرکانس کفران و ناسپاسی رو بفرسته و در برابر خداوند کفور بشه.
و آدم کفور خودش به صورت خودش جوش دست به هر کار احمقانه ای میزنه که حتی خود شیطان هم انگشت حیرت به دندان بگیره ، از جهالت بشر.
اعتراف میکنم هنوز که هنوزه بارها و بارها و بارها کفران نعمت میکنم و باز هم شیطان من رو درگیر نجوای کمبود میکنه.
—————————————————————————
وقتی برای مطلع کامنت هدایت قرآنی خواستم سوره سجده باز شد. به این آیه 9 نگاه کنید …
همون اکثریت و اقلیت همیشگی که خداوند توی آیاتش بهش اشاره میکنه.
«ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ»
(ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﻧﻤﻮﺩ ، ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺡ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﻭﻱ ﺩﻣﻴﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻧﺪﻙ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻣﻰﻛﻨﻴﺪ)
—————————————————————————
خداوند هدایت و حمایت مون کنه هر روز بیشتر و بیشتر به فرکانس سپاسگزاری و یکتاپرستی نزدیک بشیم و از کفران نعمت و شرک به دور باشیم.
از شما متشکرم
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام برادر خوبم
پس خداروشکر منم خواهر شما هستم ( سلام مخصوص پرمهر منو به خواهر عزیزتون برسونید . لیلی ها اصلا یه چیزی دیگه ان.ههههه)
خدا از قلب من آگاهه که بعد از کامنتی که برای شما نوشتم به خودم گفتم : بچه تو چیکار داری؟شاید این بنده خدا بخواد گاهی ننویسه و با خودش و خدای خودش خلوت کنه و تمرکز کنه .
راستش یه جورایی خودم خودم رو دعوا کردم که به شما گفتم همینطوری بنویسید ….
اما خداروشکر خوشحالم خوشحالم که به هر حال حالتون خوبه دلتون شاده قلبتون پر از امیده و مغزتون پر ازآگاهی هست و از همه مهمتر خوشحالم که هستید .
داداش من راحت باش
هر وقت عشق کردی بنویس( از توحید از عشق ابدی )
هر وقت نخواستی ننویس
والا …
حس کردم یه جور درخواست بیجا کردم ازشما . ولی دلم میخواد اینو بگم که خداروشکر میکنم که در مدار دریافت آگاهی های ناب روح بزرگ شما هستم و هم کلامی با خواهر کوچکتون رو به من افتخار میدید دوست عزیز.
( من به جناب شیطان زیاد فحش و نفرین میدم . نگران نباشید اذیت کرد پاس بدید به زمین من . میکوبمش زمین که داداش گلم رو راحت بذاره چون کارهای خیلی مهمتری از سروکله زدن با این موجود داره )
مراقب خودتون و قلب پاک و بزرگتون باشید حمیدخان
سلام حمید جان
سلام برادر توحیدی من
سلام به آن چهره زیبا و آرامت
سلام به آن چشمان قشنگت
آقا من یکی از فالورهای شما هستم و وقتی کامنتی در سایت می گذاری، با ایمیل به من اطلاعرسانی میشه و من بدو بدو میام که کامنت شما رو بخوانم
آن هم چه کامنت هایی!
کامنت های زیبایی که اولش که با آیات قرآن است و آخرش هم معمولاً با آیه قرآن تمام میشود
این رو خواستم بگم که من خیلی چیزها از شما یاد گرفتم، مخصوصاً وقتی با سعیده جان روی دور صحبت و کل کل می افتی! :)))
از ساختار موشک ها و هواپیماها بگیر تا این که چرا موشک ها بوق ندارند! (ایموجی طنز . نمی دونم چیه. شما خودت به بزرگواری خودت تصورش کن!)
این رو خواستم بگم که شما به نجواهای ذهنت که میگه این چیه نوشتی، اینها فایده ش چیه، کی اینها رو می خواند، و حرف هایی از این دست، اصلاً محل نذار
اتفاقاً کامنت هر چه ساده تر و خودمانی تر و دلی تر، خواندنی تر
این که میایی و از محل کارت و اتفاقات روزانه ات می نویسی و درس هایی که می گیری رو با ما به اشتراک می گذاری، دست مریزاد دارد
بذار هر چه دلت میخواهد بگوید، و شما هم برای ما بنویس
اتفاقاً اینجا کمال گرایی واقعاً خوب نیست
دلیلش همه این است که شما ببین که بعد از دو سه روز (فقط دو سه روز) این کامنت های توحیدی و قشنگ شما چقدر دیده میشود و چقدر خوانده میشود و چقدر فایو استار امتیاز میگیرد
خلاصه من گفتم این رو بگم خدمت شما که در کامنت نوشتن سُست نشوی
دوستت دارم
بوس به کله زیبایت !
در پناه حق باشی
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» ؛ « وَأَنِ اعْبُدُونِی ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»
(ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را مپرستید که او بی تردید دشمن آشکاری برای شماست؟) ؛ (و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم) (60-61 یس)
—————————————————————————
سلام و درووووووود فراوان ، آقا سید مهدی عزیز. الهی که در پناه رب العالمین حالتون خوب و مثبت و عالی باشه.
بینهایت از لطف و محبت شما سپاسگزارم.
و ممنونم بخاطر کامنت و فیدبک ارزشمند شما. الهی صد هزار مرتبه شکر که خداوند چیزی رو به قلبم الهام کرد تا مایه حال خوب بندگان توحیدیش باشه و نجوای شیطان رو پست قرار داد. خداوند چندین بار بهمون تذکر داده که مراقب شیطان باشیم. شاید یکی از جدی ترین تذکر ها همون آیه 60 سوره یس باشه. «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ»
—————————————————————————
از شما متشکرم آقا سید مهدی عزیز. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام حمید اقای موحد
چقدر از خوندن کامنتتون لذت داشتم میبردم وقتی از اون پسر خوشتیپ و ماشین زیبا و لباساش گفتی داداچ
ولی یهو دیدم اوضاع عوض شد
این گل پسر راضی و خوشنود نیست
و شیطانی در کمینه و تقوایی که نباشه بگو لباست طلاست چه فایده یکی پول داره ثروت داره و توجهش کلامش روی نقات منفیه نوش جونش مارو سننه
من که میدونم سپاس گزارانه زندگی کردن اصله یکی منو ده تا بهم میده پس خدایا من رو بی نیاز و شکر گزار گردان و به این سمته تجربه زندگی هدایتم کن
و نکته جالبش که وقتی داشتم میخوندم کامنت تون رو یک آن گفتم اقا حمید چرا نگفتی الخیر فی ماوقع اونجا برای خودت چرا نگاهت عوض نکردی
بعد که گفتین رفتم و هدایت خاستم و فایل توحید عملی اومد و گوش دادم گفتم خودشه
خیره اخه مگه میشه برای حمید اقا که تو مسیر خداست شَر باشه مگه خداوند تنهامون میزاره
شاد و ثروتمند باشی دوست عزیزم
من خیلی دوست دارم از بچها تو سایت تجربهای زیباشونو بخونم دوست دارم موفقیتهاشون رو بشنوم
سلام و درود فراوان به شما مصطفی جان. برادر عزیزم.
از لطف شما سپاسگزارم. امیدوارم که حالتون عالی و مثبت باشه.
از شما متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندتون.
واقعاً فایلهای توحید عملی استاد خودش به تنهایی یه دوره کامله.
هر بار که میرم سراغ یکی از فایلهای توحید عملی. با ایمان بیشتر و توکل بیشتر و امید دوباره انگیزه میگیرم برای ادامه مسیر.
شیطان قسم خورده به عزت و بزرگی پروردگار که همه فرزندان آدم رو اغوا کنه و از مسیر توحید باز داره.
و صد البته خداوند هم هزاران بار وعده داده و به وعده اش عمل کرده و ما رو تنها نداشته و ما رو یاری میکنه.
همین که بارها و بارها به تواب بودن و غفور بودن خودش تاکید کرده یعنی ، نه تنها نگران اغواگری شیطان نباش ، بلکه حتی نگران خطاهایی که در گذشته مرتکب شدی هم نباش، چون هر بار برگردی خداوند رو «غفورالرحیم» میبینی.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
از شما ممنونم مصطفی جان. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام حمیدجان. خوبی عزیزم؟
من واقعا از خوندن افکارت که جاری میشه بر قلمت و ردپایی میشه برای خودت و همه ی ما لذت میبرم.
مهمترین مسئله ای که دارم هر روز بهش میرسم همین موضوع عدالت خدا هست.
هر روز داره همه چیز بهم ثابت میشه که عین عدالته همه چیز…
چه اون زمانی که زیر بار قسط گریه ام میگرفت که چه کنم ؟
چه الان که به لطف خدا دوتا وام سنگینم رو تسویه کردم و فقط دوتای دیگه مونده که ان شاء الله به زودی اونا هم صف میشن
چه اون زمان که از عالم و آدم پول قرض میکردم و قرض گرفتن شده بود تیکه ی جدایی ناپذیر وجود من
چه الان که به لطف خدا تنها گزینه ی قرضی من پول بیمه ی ثالث و بدنه هست که اونم از 12 قسط رسوندم به 6 قسطه و ان شاء الله سال دیگه نقدیش میکنم به کمک خدا
چه زمانی که شده بودم نمونه ی یه آدم بدبخت بین فامیل که پدرام چرا همش یا خودش یا خانمش یا بچه اش بیمارستان بستری هستن و چه الان که به ضمانت خودم و خدای خودم یه داروی خطرناک رو که دکتر می. فت به خاطر تشنج پسرت باید بهش بدی رو ندادم و گفتم خودش خوب میشه ( واسه من این حرف خیلی شجاعت میخواست، ولی من باور کردم که خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان) و الان به لطف خدا خیلی خیلی کم بیمار میشیم
چه زمانی که دوشیفیت کار میکردم برای درآمدی که فقط برای روز اول بود و قسط هامون رو هم جوابگو نبود و چه الان که به لطف خدا برای اولین بار توی کل زندگی متاهلیم ماه گذشته تا زمان واریز حقوق جدید 2 میلیون اضافه اومد و این یعنی دوستی من با پول بهتر شده و تونستم سوراخ های سطل آب رو کم کنم.
آره دادش.
هر دوتاش من انتخاب کردم.
حال خوب الانم رو خودم انتخاب کردم.
نه اینستا دارم، نه خبر میخونم،نه تلویزیون میبینم و توی یکسال گذشته ام به لطف خدا بیشتر از 6 سال گذشته ی زندگیم پول ساختم و این یعنی من وارد مدار بالاتر شدم که هیچ وقت فکرشو نمیکردم این شرایط رو تجربه کنم ولی الان به لطف خدا دارم تجربه میکنم.
الان دارم توی وجودم خواسته ای مثل خواسته ی شغلی مثل آقا ابراهیم ایجاد میکنم که بتونم برای مسافرت آزادی داشته باشم و درآمدم هم بالاتر بره.
چون تو شغل فعلی حتی یه مرخصی هم به زور میتونم برم و این هم جذب خودم هست قطعا و دارم از طریق قانون تضاد ان شاء الله به زودی زود همه چیز رو بدست میارم…
مفهوم عدالت که من توی این سایت باهاش آشنا شدم خیلی منو آگاه تر کرده که بتونم دلسوزی بی جا نکنم و فقط برای زندگی عالی تلاش کنم و دنیا رو جای بهتری کنم برای زندگی.
راستی چطوری برخی از متن هام بولد کنم با گوشی.
لطفا بهم یاد بده….
سلام و درود فراوان به شما آقا پدرام ، برادر عزیزم
از درگاه خداوند برای شما بینهایت نعمت و ثروت و سلامتی و آرامش درخواست میکنم.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر تمامی تغییرات مثبتی که در این مسیر با موفقیت ایجاد کردین.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
در مورد اینکه چطوری میشه یه سری جملات رو بولد یا ایتالیک کرد به این لینکی که براتون میفرستم یه سر بزنید . از سری تلاشهای ارزشمند مدیر فنی سایت ابراهیم جان عزیز .
https://elmeservat.com/fa/technical-news-comment-formatting/
با گذاشتن ستاره یا خط آندرلاین قبل و بعد یه سری جملات میشه اینکار رو انجام داد. و اینکه به محل گذاشتن فاصله ها هم یه توجه داشته باشین.
از شما متشکرم آقا پدرام. الهی که همواره در مدار توحید اوج بگیرید و هر بار خداوند جوری با معجزاتش شما رو غافلگیر کنه تا ایمانتون قوی و قویتر بشه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید
«فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
سلام به برادر عزیزم آقا حمید
امیدوارم همیشه سلامت باشی و همیشه نور قلبتون به الله روشن باشه
من مدتی هست که پیامهای شما و سعیده خانم رو دنبال میکنم و از کلامی خدایی که از قلبتون جاری میشه استفاده میکنم و لذت میبرم
جالب اینجاست که هر کدوم از ما توی هر نقطه این مسیر زیبا که هستیم میتونیم با هدایت شدن به کامنتهای همدیگه پازل گمشده راه رو پیدا کنیم و با اشتیاق بیشتر قدم بعدی رو برداریم
خود من نجواهای زیادی واسه نوشتن همین کامنت داشتم که باعث شد اونو پاک کنم ولی دوباره مسمم شدم به نوشتنش این کمالگرایی بر من هم غلبه کرده و نمیگذاره از خودم رد پایی به جا بزارم چون همش داره میگه توی این مدت هیچ پیشرفتی نداشتی !
هنوز خیلی از بقیه عقبی!
چه کامنتی میخوای بنوسی!
چه دستاوردی داشتی !
و بیشتر به خاطر پیشرفت مالی که نداشتم این نجواها بیشتر میشه
ولی نیازی نیست کسی دستاوردهای من رو ببینه
دلیلی نداره چون پیشرفتی توی ثروت نداشتم فکر کنم بودنم توی این مدت در سایت تاثیری در زندگیم نداشته
منی که میدونم چقدر تونستم روی شخصیتم کار کنم
همین که دارم تلاش میکنم بتونم قوانین رو اجرا کنم و بیشتر وقتم رو توی سایت بگذرونم و کامنت بخونم به ترسهام غلبه کنم و ذهنم رو کنترل کنم مسیرم درسته
اگر درست نبود پس چرا دو ساله توی سایتم و هنوز تشنه تر از روز قبلم هستم چرا هیچ جور نمیتونم از فایلها و کامنتها دست بردارم
چرا هنوز اینجام؟؟؟؟؟؟
چون باور دارم مسیرم درسته
چون صد در هزار اطمینان دارم که انتخابم درست بوده و فقط باید ادامه بدم نباید کم بیارم
چون از اطرافیان ، دوست و آشنا میشنوم که لیلا چقدر تغییر کرده
طرز صحبت کردنش و رفتارش تغییر کرده
لیلا چقدر شادتر و پرانرژی تر شده
چقدر احساس آرامش داریم کنار لیلا
همین ها به من نشون میده که
ادامه بده …ادامه بده …
وعده خداوند حقه...
من با خوندن کامنتهای شما و سعیده عزیزم کلی درس یاد گرفتم و میتونم با اطمینان بگم درکم از قوانین و قرآن بیشتر شده و ایمانم قویتر شده
کامنتهای قرانی شما و برداشتهای خودتون از آیه ها به من انگیزه داده که از اول پیگیر پیامهای قدیمی شما بشم و توی دفتری که آماده کردم پیامها و درکتون از قران و توحید رو یادداشت کنم
تو رو خدا… تو رو خدا …
به نجوای ذهنتون توجه نکنین و از درک آیه هایی که به قلب مهربونتون الهام میشه بیشتر برامون بنویسین
همه ما به این کامنتها و چراغهای راه احتیاج داریم من بینهایت از شما و از کسانی که به الهام قلبی شون گوش میدن و اونها رو مکتوب میکنن تشکر میکنم و تحسینتون میکنم و بهتون برای موفقیت ها و آگاهی هاتون تبریک میگم
و شما رو تحسین میکنم برای حرکت کردن برای کنجکاویتون در آیه ها و پیگیریتون برای درک بیشتر مفاهیم قرانی که باعث شدین دیگران هم علاقه مند به جستجو برای مفاهیم بشن
بی صبرانه منتظر کامنتهای شما و سعیده و دیگر عزیزان سایت هستیم
به نام پروردگار یکتا که هر چه در عالم هست و نیست در سیطره فرمانروایی اوست
سلام خدمت استاد عزیز و مریم جان سپاسگزارم از این فایل قوی و توحیدی
خانواده پدریم اکثرشون دیابت دارن و معتقد هستن ژنتیکه و از اونجایی که نه خودم با وجود اینکه پزشک هستم و نه خواهر برادرهام باوری به این موضوع نداریم همگی صحیح و سالم هستیم و هر چه بیشتر دقت میکنیم بیشتر متوجه میشیم که این بنده خداها خودشون رو تسلیم باور ژنتیک کردن و تو درداشون موندن و خو کردن
هر چه در زندگی به دست آوردم با باور توحیدی بود حتی شغلم درآمدم و روابط عالی ام با خانواده همکاران و انسانهای اطرافم و بابت این باور از خداوند بسیار سپاسگزارم
سلام خدمت استاد عزیز مریم جان و دوستان هم فرکانس
در مورد این فایل که بیشتر حول قدرت دادن به عوامل بیرونی و باورهای درست استاد طبق معمول اگاهی های ناب به ما دادن باید بگم در مورد ژنتیک منم تجربه دارم
سال 96 بود که خواهرم متوجه شد مشکل کبد داره آنزیم های کبدش نرمال نبودن و آقایون اطبا گفته بودن این مسئله ژنتیکیه!! ولی قبل از خواهرم همچین موردی ما نداشتیم خلاصه همه خانواده به تب و تاب چکاب افتادن و دنبال نشونه هایی که توی خواهرم بود توی خودشون میگشتن ببینن کبد اونا هم مشکل داره یا نه ! به منم که از لحاظ مکانی باهاشون فاصله داشتم و سالی یکبار میدیدمشون مرتب سفارش میکردن که برو چکاب! نتیجه چکاب اونا این شد که همشون کبدشون چرب بود و در عرض یک سال مسیر طوری پیش رفت که متوجه شدیم پدرم سیروز کبد دارن !!قبل از اینکه به خواهرم بگن ارثیه، همه سلامت بودن زندگیشونو داشتن میکردن ولی تمرکز همه جانبه همشون روی این بیماری باعث شد که همشون تجربه کنن، ولی من زیر بار چکاب نرفتم چون از سال 90 کتابهای انگیزشی و موفقیت رو مطالعه میکردم و در مورد باور و قدرت هرچیزی که به خودمون بگیم اطلاعاتی داشتم ،موردهایی که توی گوشه کنار دنیا نظریه پزشک رو قبول نکرده بودن و روی خودشون کار کرده بودن و سلامتیشونو به دست آورده بودن رو توی سایتای مختلف خونده بودم و باور داشتم ! و به خانواده میگفتم من سلامت کامل هستم نگراننباشین و جملات تاکیدی هم واسه خودم ساخته بودم و به قول استاد این باور که من سلامت هستم بیشتر به من کمک میکرد تا اینکه نگران باشم شاید منم مریض باشم ! و اتفاقی که افتاد این ماجرا همزمان شد با چکاب سالیانه محل کارم !! که خب مجبور شدم انجام بدم و نتیجه چکاب کامل من این بود که آنزیمهای کبدی من نرمال هستن و هیچ مشکلی ندارم، در کل همه موارد چکاب نرمال بود و من تعجب نکردم چون میدونستم !! نتیجه باورهای اشتباه خانواده من این شد که پدرم سال 1400 بابت همین کبد متاسفانه فوت شدن، خواهرم باید پیوند کبد بشه و در لیست انتظاره، و برادرام درگیر کبد چرب !!! و خداروشکر من در فرکانس سلامت هستم
امیدوارم یه روزی همه به این آگاهی برسن که با باورهاشون میتونن هرجنبه از زندگیشون رو به بهترین شکل خلق کنند ،سلامتی، ثروت ، عشق و روابط عالی و قدرت رو از عوامل بیرونی بگیرن!!
با آرزوی سلامت، آرامش، ثروت وروایط عالی برای تمام دوستان
بنام رب بسیار بخشنده و بی حساب رزاق من
استاد و دوستاد نازنینم امروز یه تجربیاتی داشتم که خیلی درس داشت برام گفتم با شما به اشتراک بزارم
الان خیلی حس میکنم بچه هایی که اینجا هستن واقعا خونوادم هستن چون واقعا هم فرکانسی همه چیزه
من داداشم تو کار آزاده وضع مالیش هم خوبه چند ماه قبل طلاق گرفته و با یه نفر تو کارش شریک بود از اون هم با کلی دعوا جدا شد بلافاصله با یه بنده خدای دیگه که کارش وکالت بود شریک شد درحالی که کسب و کارش توزیع گوشت منجمده تا اینجا داشته باشید
همزمان با این اتفاقات خواهر من هم داشت جدا میشد و اونم یه جور درگیری داشت و این داداشم خیلی نقش نجات دهنده داشت براش
من چون تو این سایت هستم و باورهایی که از استاد شنیدم و کار میکنم روخودم نه تو قضیه داداشم خیلی دخالت کردم نه تو خواهرم حتی داداشم گفت اون موقع بیا با من کار کن من چون شریک بودن روشرک میدونم قبول نکردم
خلاصه امروز بابام با داداشم اومده بودن خونه من
داداشم میگفت به من که تو خونواده برات مهم نیست و بی غیرتی و کلی چیز دیگه که هوای خواهرتو نداشتی نیومدی با من کار کنی
خیلی جالبه به حرفهاش که گوش کردم کلا شرک دیدم از این که من آدم ندارم دور خودم، من با وکیل شریک شدم که به دردم بخوره، من نجات دهنده خواهرم هستم، و کلی باورهای شرک آمیز دیگه
من خیلی بحث نکردم فقط یه درسی داشت برام استاد عزیزم
استاد من اون لحظه یاد شما بودم و واقعا با خودم گفتم من این همه تغییر کردم مدیون شما استاد عزیز هستم و چطور واقعا سپاسگزار شما باشم بخصوص با آموزشهای توحیدتون
من امروز متوجه شدم در کنار خونواده خودم بعد یه مدت کوتاهی کاملا غریبه شدم من دیگه نمیتونم این حد از شرک واضح رو تحمل کنم با خودم گفتم خدایا منو ببخش که 30 و خرده سال با این باورهای شرک آمیز زندگی کردم تو چقدر بخشنده ای که من نابود نشدم اول از خدا سپاسگزاری کردم به خاطر رحمتش و هدایت من به اینمسیر بعد استاد از ته ته قلبم از شما سپاسگزارم که باعث شدید من از جهنم بیام بیرون و الان حس میکنم تو بهشت دارم زندگی میکنم
استاد چقدر خوب شد شما عهد بستید با خدا که تا عمر دارید اشاعه توحید کنید استاد من هم تعهد میدهم اشاعه دهنده توحید باشم منم تعهد میدم تو همین مسیر بمونم به خاطر خودم
استاد بی نهایت سپاسگزارم ازتون
بنام رب بسیار بخشنده و بی حساب رزاق من
سلام استاد خوش تیپ و عزیزم عاشقتم من
سلام به استاد خانم شایسته عزیز در پشت صحنه
و سلام به همه دوستان توحیدی من در این سایت
استاد من یه مثال کوچیک از خودم بگم در تایید این که اگه عوامل بیرونی رو موثر بدونیم تو زندگیمون چطور تو شرایط سخت ناتوان میکنه مارو از تغییر
من حتی تو ورزش کردن یا مسائل خیلی کوچیک که با کنترل ذهن کار داره هم اینو دیدم به عنوان مثال من خواستم برنج نخورم یه هفته نخوردم هیچ مشکلی نبوده 10 روز نخوردم مشکلی نبوده بعدش کم کم دیدم انگار ذهنم میخاره بعضی وقتا تو فکرم میاد و درگیر میکنه ذهنمو کم کم بیشتر میشه تا اینکه میخورم
بعد به دلیل این رفتار فکر میکنم متوجه شدم من تو مغزم اگه حتی اندازه نوک سوزن جا بزارم برا اینکه اگه یه روزی یه زره هم برنج خوردم ایراد نداره مغزم همون یه زره فضایی که دادمو تو شرایط یه کم سخت بزرگ میکنه و نمیزاره درست کارمو انجام بدم تو همه مسائل اینجوریه
از شرک بخواممثال بزنم فراوانه تو زندگیم ولی انصافا از وقتی با سایت شما اشنا شدم و تمرکز گذاشتم رو فایلهای توحیدی خیلی بهتر شدم من دقیقا یه مثال دارم در مورد خودم
من سالها قبل یه مشکلی داشتم که صرفه های کوچیک داشتم و گلومو صاف میکردم مدام و این منو خیلی اذیت میکرد هر دکتری بخوای رفتم فکر کنم 20 تا دکتر رفتم یکی میگفت استرس داری یکی میگفت حساسیت فصلیه یکی میگفت ژنتیکته و باهاش مدارا کن عود نکنه
خلاصه همزمان یه چیزی درون من میگفت هیچ کدوم از اینها نیست دلیلش خودتی و من متوجه نبودم یعنی چی تا این که چند سال که من تحمل کردم به جایی رسیدم که نمیشد تحمل کنم از خدا کمک خواستم این بار اون صدا واضحتر گفت که دایل خودتی عادت کردی سعی کن عادتتو ترک کنی خداشاهده استاد چند روز تمرکز کردم و بعد چند روز کم و کمتر شد تا این که بعد یه مدتی کلا نابود شد و هر کی منو میدید میگفت کدوم دکتر خوبت کرد باور نمیکردن خودم خوب شدم
ولی من میدونستم قبلش که حل نمیشد به خاطر باور خودم و شرک وجودم بود بعدشم که به راحتی حل شد به خاطر باور خودم و توحید بود که خدا ایدشو داد و من خوب شدم به قول شما هر چی رو باور کنیم همونو تجربه میکنیم پس حالا که اینجوریه من کار ندارم کی چی میگه نگاه میکنم ببینم چه باوری به من کمک میکنه
اتفاقا چند روز پیش با دوستم استخر رفته بودیم گفت که مشکل کمر و سیاتیک دارم و خیلی دکتر و فیزیوتراپی رفتم و دکتر بهم گفته ژنتیکیه؟؟؟ اونجا مغزم زنگ زد تو دلم گفتم بنده خدا باور نکن اگه باور کنی همین ژنتیک نمیزاره خوب بشی چون مغز میگه بابا ورزش نکن ژنتیکیه فلان تغییر رو تو سبک زندگیت نده ژنتیکیه و با این دلیل به راحتی به نابودی میبره
من بهش چیزی نگفتم ولی یاداوری شد بهم که شرک چقدر نابود کننده هست اگه خدا نمیبخشه به خاطر این که شرک بدون استثنا خود مارو نابود میکنه اگه عامل مثلا ثروتمند شدنو دولت بدونم؟؟ مگه میتونم تغییرش بدم و ذهنم راحت میگه تو مشکل نداری که دولت مشکل داره پس کاری هم نکن
به خدا استاد قبل آشنایی با شما اینجوری فکر میکردم و شرک داشتم به جایی رسیدم که توان خرید یه نونم نداشتم از وقتی قدرتو دادم به خودم و خدای خودم همه چی عوض شد تو زندگیم
استاد سپاسگزار شما هستم توحیدو به من آموختی که شما اولین نفر تو جهان هستی که حداقل من میدونم توحید رو یه سبک زندگی کرده و آموزش میده وگرنه مت 39 سالمه به خدا تا نقطع دکترا درس خوندم ولی ندیدم بحث به این مهمی رو یه ساعت هم آموزش بدن برا همین من واقعانمیدونم واقعا مگه میشه با کلام از شما سپاسگزاری کرد فقط میتونم بگم خدای من استاد منو تو جایگاه حضرت ابراهیمت قرار بده دوست خودت قرار بده که چشم من و هزارن نفرو به زندگی باز کرد و از بت پرستی نجاتم داد
سپاسگزارم استاد