اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام سپاسگزارم بابت این فایل فوقالعاده تاثیر گذار من اولین بار هست دارم کامنت میزارم روی سایت عباس منش چون واقعا این فایل منو تحت تاثیر قرار داد عجیب تک تک جملات شما روی دلم مینشست انگار حرف دل منو داشتین میزدین
من فقط تا حالا از فایل های رایگان استفاده کردم ولی خیلی خیلی پشیمونم چرا چند سال پیش فایل روانشناسی ثروت رو خرید نکردم چرا حرف تون باور نکرده بودم همون چند سال که باهاتون آشنا شدم با یقین صد در صد به حرف هاتون عمل نکردم ولی حالا خیلی بهتر شده چون میدونم قوانین جهان هستیی هست که فقط میتونه زندگی منو متحول کنه شکر خدای مهربان سپاسگزارم از شما استاد گرامی و عزیز م به امید خدا در روزهای آینده از فایل قدم اول شروع میکنم تا کم کم تمام محصولات رو خرید و عمل کنم بهشون خیلی خوشحال م با این سایت آشنا شدم
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی موضوعی به ذهنم رسید دوست داشتم با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. کلاس روانشناسی یک جلسه ۶ هستم. در ابتدای این سفر هستم و قبل از آن را آغاز کنم باهمسر وفرزندان خدا حافظی میکنم همسرم را بغل میکنم وفرزندم در کنارمان هست مراسم خداحافظی است و من به همسرم قول و عهد دادم که این سفر را با موفقیت و نتایج بسیار بسیار عالی بر گردم و اونها با چشمامید و انتظار منتظر من هستن همسرم از خداوند می خواهد که پشتیبانی من
باشد و یاورم باشد پسرمرابغل میکنم و می بوسمش کوله پشتی ام را بر میدارم درونش را از ابزاری مثل ایمان. صبر.توکل. اراده.و امید درونش را قرار میدهم بسم الله الرحمن الرحیم را می گمو این سفر عشق آغار میشود. در ابتدای سفر رفتم رفتم در تفکر غرق بودم سیر کردم در قرآن و من را برد در داستان موسی که بعد از اتمام مراسم توحید انداختن عصا و پیروزی موسی بر جادو گران وبعد موسی راه بن بست را انتخاب کرد که راه دریابود نه راه بیابان و به من نشان دادن که اینجا ابزاری هست بنام ایمان اونجا استفاده کن وبعد از مدتی سفرم دیدم که ابراهیم ع را در دیدم که دعوت یکتا پرستی میکند دعوت توحید به خودم گفتم که این موضوع خیلی آشنا هست یک نفر یک جای به من این رو گفته هست سریع یاد استادم افتادم سید عباس منش این رو گفته به من وبعد از آن نمرود از دعوت رد کرد و دستور داد ابراهیم را در منجیق بگزارید واتشی بزرگ دیدم آنقدر این آتش سوزان بود که اگر پرنده ای از کیلو متر ها رد میشد می سوخت ابراهیم از منجیق رها شد در آن دم فرشته ای آمد که گفت ابراهیم من فرشته باد هستم می توانماین آتش را برایت در یک آن خاموش و سرد کنم ابراهیم سر باز زد و فرشته دیگری آمد گفت ابراهیم من فرشته باران هستم می توانم در یک لحظه آتش را خاموش میکنم باز ابراهیم رد کرد این دعوت و ابراهیم فرمود من به خدای جهانیان مدد و درخواست کمک می گیرم ابراهیم به مقصد آتش افتاد و آتش به لطف خداوند سرد شدو دیده همه ناظران مات و متحیر و دهانشان باز مانده و به همه مردمان آن زمان و تاریخ نشان داد اینهست قدرت پروردگار ومن آنجا معنی شرک و توحید را فهمیدم ودرونم شرک ها یواش یواش بیرون رفتن و بعد از آن مسیر م را ادامه دادم رفتم رفتم تا به شهری رسیدم دیدم جمعتی. رفتم جلو بانوی الهی با بغل کردن نوزادی همه مردان می گفتن که این کیست آن بانو جواب نمی داد بعضی تهمت نارو به ان بانو پاک میزدن یادمآمد که آن بانو کسی بود مریم باز مرد و راهبان میگفتم این فرزند ازآن کیست که لحظه نوزاد به اذنخداوند به سخن آمد که فرمود من فرستاده و پیام آور خداوند هستم و آنجا فهمیدم که غیر ممکن ها را ممکن میشود به اذن و اراده او که بحث باور ها
هست در این کلاس. و بعد از آن ادامه دادم مسیرم و رسیدم به نوح ع که کشتی می ساخت و مردم آن را به تمسخر گرفته بودن و آن پیغبر کار خودش میکرد واین درس داد به من که روی خودتون کار کردن مسیر تکامل طی کردن. وبعد از آن ادامه دادم مسیر و رفتم و رفتم بیابان هست چاه عمیق و تاریک صدا می آمد تا نزدیک رفتم کاروانی آمد و پسری از قعر چاه بیرون آوردن وقتی همه او را دیدن قرص ماهی بود در دلو چاه. و بردنش به بازار من همهمراه اونها بودن و فروختند به قیمتی وبعد از سیر تکامل شد پادشاه خداوند تاج پادشاهی بر سرش گذاشت. و آنجا فهمیدم که در این مسیر ثروت الهی که هستم درس یاد گرفتم که نباید عجله کرد باید توکل و صبر کرد که نتایج حاصل شود وبعد از آن مسیر را ادامه دادم رسیدم به یک قصر و بارگاه عظیمی که توی عمرم و هیچ جای دنیا ندیدم مردی آنجا بالای قصر نشسته بود پرسیدم که او کیست گفتن او سلیمان نبی هست قصر او از کریستال شیشه ای بود چنان زرق برق داشت که لذت می بردم و یاد گرفتم که چقدر عطایی و بخشش خداوند زیاد بی نهایت هست وباز یاد گرفتم که زیاد از خداوند بخواهم پس باورم به ثروت به یقین پیوست. رفتم در مسیر رفتم دیدم در غار ختمی مرتبت محمد(ص) که خداوند فرمود بخوان بخوان به ناممن و پیامبر خواند و یاد گرفتم ممکن ها ی خداوند غیر ممکن را ممکن می کند این هم بحث باور های ثروتمندی هست من خودم غیر ممکن هستم و می خواهم زندگی غیر ممکنم را ممکنکنم و سفرم را به بر گشت ممکن کردم. و میسر برگشت را انتخاب کردم و رسیدم به پایان دیدم همسرم وفرزندم همشون خوشحال و شاد هستن چون من با نتایج برگشتم و این داستان ادامه داره. دوستان عزیز بر این باور هستم که بدست آوردن ثروت بی نهایت کاری آسان مثل آب خوردن هست و به زودی زود به لطف الله یکتا از موفقیت های بزرگم براتون کامنت می گذارم در پناه الله یکتا شاد و موفق پیروز باشید.
اول از هر چیز، نهایت تشکر را دارم بخاطر ضبط این فایل. چون یک سوال و یک ابهام بزرگ من از طریق این فایل برطرف شد. من دقیقا نمیدونستم که چطور باید مرز بین شرک و توحید رو حفظ کنم. من این عادت رو در خودم به وجود آوردم که از دیگران تشکر کنم؛ اما نمیدونستم ذوق کردن، منتظر بودن و …. برای دیگران باید چطور باشه. اما تا حد زیادی از طریق این فایل متوجه شدم که باید چکار کنم. متاسفانه منم این مشکل رو داشتم که گاهی وقتی یه نفر خیلی کار بزرگی در حقم میکرد، نمیدونستم باید یه تشکر ساده کنم یا خیلی خیلی ازش تشکر کنم. خیلی وقت ها دقیقا اینم میگفتم که اینا دست خدا هستن، یه تشکر ساده کافیه دیگه
این در حالی بود که ته دلم میخواستم بخاطر کار بزرگی که در حقم کردن، کلی باز تشکر کنم ازشون، اما جلو خودمو میگرفتم
..استاد شما میگین خدارو شکر کنیین و ازش تشکر کنین …درحالی از یه طرف خدا اصلا نعمت الکی نمیده یعنی مثل معلم کلاس که همیشه مثال میزنین …اگه یه بچه ای نمره خوب میاره که زرنگی و درس خونی و تلاشش بوده …واونجا من خیلی در بند معلم و کمک اون نبودم من نتیجه زحمتم را گرفتم …به معلم چرا باید کریدیتش را بدم….
الان در جهان هم هر کسی بابت زحمت فرکانسی و کنترل ذهن بدست میاره…پس تشکر از خدا برای چی هست…خدا که نداده ….خدا اگه مهربون رزاق هست باید به همه میداد…اون خود فرد هست که باعثش هست…استاد این تشکر برای چی هست…..
من هم جز کسانی بودم که کمی دچار کج فهمی شده بودم در این موضوع که شکر خدا و با لطف شما و سایت پر محتوا و کاملی که شما طراحی کردید در قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن هدایت شدم به این فایل بی نظیر .
خب من در این حد نبودم که بخوام از آدم ها به خاطر لطفتشون تشکر نکنم اما یه مقاومتی داشت درونم به وجود میومد که این آدم ها دستان خداوند هست زیاد از آدم ها تشکر نکن و از خدا سپاس گذار باش که با هدایتی که امروز شدم درک بهتری نسبت به این موضوع پیدا کردم .
الان که این کامنت رو میذارم در تعطیلات نوروز هستیم
و من در دفتر اهداف برای سال جدید یکی از درخواست هایی که از خدا داشتم که اتفاقا همین امروز هم بود این بود که خدا بهم کمک کنه در سال جدید انسان توحیدی تر باشم و رو کسی به جز خودش حساب باز نکنم شرایط بد رو باور نکنم در هیچ زمانی و همیشه رو خودش حساب باز کنم.
و من هم مثل تمام ادم های روی زمین انسان کاملی نیستم از خدای خودم در لحظه هدایت و حمایت میخوام و خدارو شاکرم که من رو به این قسمت هدایت کرد و آگاهی های ناب رو دریافتم .
و بی نهایت از شما سپاس گذارم استاد عزیزم که در این مسیر متوقف نشدید ایمانتون رو نسبت به خدا و خودتون اهدافتون از دست ندادید توحیدی عمل کردید و درک درستی از قانون رسیدید و میدونم که شما در این مسیر اشتباهاتی داشتید چک هاش رو خوردید و این اگاهی های ناب رو رایگان با بالاترین کیفیتی که امکانش هست رو در اختیار ما میذارید
خیلیی ممنونم از این فایل های بی نظیر و صحبتهای عالی بچه ها ؛من اهل کامنت نوشتن و نشون دادن احساساتم نیستم …چند وقتیه که شما رو میشناسم و فایلهاتون دنبال میکنم
ولی امشب قلبم گفت بنویسم و من خودمم گفتم این کامنت رو بنویسم تا همیشه یادم بمونه که چی نوشتم و چه قولی به خودم دادم
روز اول که باهاتون آشنا شدم یادمه یک فایل مربوط به هدایت الهی بود اونو شنیدم همون لحظه از خدا خواستم انقدر موفقم بکنه که بتونم الگوی خیلیی از بچه ها باشم حتی تصویر پارادایس اومد توی ذهنم که شما دارید با من صحبت میکنید و باهام مصاحبه ی حضوری دارید و من دارم از موفقیت هام بهتون میگم چند روز بعدش یه فایل ازتون شنیدم و یادمه توی اون فایل گفتید دوسدارم یک برنامه ای باشه و من با یک سری افراد موفق مصاحبه حضوری کنم (دقیق جملتون رو یادم نیست ولی محتواش همین رو میگفت)استاد من از خدا خواستم که یک روز من بیام اونجا بیام امریکا بیام پیش شما اخه استاد من یه خواسته ای دارم که دوسدارم اونجا محقق بشه و ارزوی چند سالمه حتی یادمه که گفتم باید برم آمریکا ولی انقدر باورهام داغون بود که داشتم قید امریکا رو میزدم وقتی وارد سایتتون شدم وقتی سریال سفر به دور امریکا رو دیدم باورهام خیلیی بهتر شد حالا هم که توی کلاب دارید یه برنامه در مورد آمریکا میزارید قشنگ متوجه میشم که خداوند چقدر زیبا داره منو هدایتم میکنه به سمت خواستم زندگی توی امریکا دنبال کردن رویا و آرزوی زیبام که ساعت ها خودمو با اون رویا میبینم
استاد امشب اومدم بنویسم که یادم بمونه که من به خودم و به خدا وبه شما قول میدم قول میدم که یک روز با من مصاحبه کنید نه داخل کلاب بلکه حضوری انقدر نتایجم عالی شده و زیبا و میام به بچه های سایت میگم من از کجا به کجا رسیدم
تا منم بتونم مثل خیلیی از بچه ها که الان شدن الگوی من ؛من هم الگوی خیلیی ها بشم
مثل خودتون که شدید الگوی خیلیی از ماها ..استادمن اول عاشق خدام که چقدر زیبا از بی نهایت دستانش داره منو هدایتم میکنه به سمت خواسته هام و همینطور شما و خانم شایسته رو عاشقانه دوست دارم؛ یه بار از خداوند خواستم که یک نشانه بهم بده و دستم رفت روی نشانه ی روز من و اون دوست عزیزی که توی امریکا بودن و از بچه های سایت بودن و باهم رفتید بیرون و رفتید رستوران اون واسم باز شد و این شد یک ایمان قلبی و یک اطمینان که اون تصویری که اومد از خودم توی پارادایس واقعی بشه …خیلییی از ممنونم خدا از شما از خانم شایسته و بچه های عزیز سایت از همگی
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز که راه رو درست را کاملا نشان میده و ایرادات و مسیری که من کج طی میکنم با هدایتش میتوانم تصحیح کنم در ابتدا باید سپاسگزاری کنم از استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستان و دست اندرکاران سایت عباس منش من خودم خیلی خیلی کم سپاسگزاری میکنم …ممنمون بابت توضیحات کامل که خودم یکی از عزیزانم خودم مبلغی به من داد که من در ذهنم این گفته شد که دیگه وقتش بود این مبلغ دستم برسه و دقیق همون صحبتهای استاد که به بعضی افراد میگفت من هم گفتم این مبلغ توسط شخص نبود و احتیاج به سپاسگزاری اصلن نیست و این دستی از دستان خداست…همین الان بسیار از کارن پشیمانم و از خدا میخوام کمکم کنه بتونم ازش سپاسگزاری کنم.و در کل سپاسگزاری کنم از کسانی که بهم کمک میکنند .با سپاس از شما بابت این اصلاح کج فهمی من
من توحید رو این کلید سعادت رو با قانون جذب و خیلی کاملتر و جامع تر با استاد عباس منش یاد گرفتم ؛ من انسان مسلمان حداقل مسلمان زاده هستم و مذهبم هم از اهل سنت هستش ولی توحید رو ابتدا با کسی متفاوت از مذهب خودم درک کردم و از این بابت هم خدای بزرگ رو شاکرم که به این سمت هدایتم کرد و نکته دوم که میخواستم بگم اینکه انگار در این راه یکتا پرستی انتهایی وجود ندارد که ما به اون برسیم و ادعای موحد بودن کامل رو داشته باشیم یعنی ما در هر مقطعی از حرکتمان که باشیم همچنان جای کار داریم و باید برای مجال رشد ندادن به علف های هرز ذهنی همیشه در حال کار و مراقبت باشیم. باز اینجا
به یاد اون حدیث مشهور رسول اکرم سلام خدا بر ایشان افتادم که وجود شرک رو در دل و ذهن مومنان به راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب تشبیه کردند و با این مثال میشه گفت تکلیف همه رو مشخص کردند و هیچ کس رو استثنا نکرده اند. و همچنین از کامنتهای زیبایی که دوستان از ته دلشون تایپ میکنند سپاسگذارم حقیقتا چو از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند .
سپاس دوباره از استاد و دوستان همراهم در این راه زیبا
به نظر من ما هرچقدر بگیم ما فقط خدا رو میپرستیم و هرچقدر سعی کنیمدر راه ثروتمند شدن و موحد بودن تا وقتی که به اون درک واقعی از انرژی و یا خدا نرسیم و نتونیم باهاش ارتباط بگیریم به هیچ جا نمیرسیم .
استاد عباسمنش تو تمام حرفهاش میگه به یک درک از جهان هستی رسید و هدف جهان رو درک کرد و باور کرد وتوی همون مسیر هم در حال حرکت هست. استاد عباسمنش میتونه سوار شونه خدایی بشه که باهاش رفیقه ولی من نوعی نمیتونم چون هنوز نشناختمش و نتونستم ذهن خدا رو بخونم . چند وقت پیش یک اثر دیدم به اسم فکر و ماده که براش اتفاقی افتاده بود در یک موزه و همه اعتراض داشتن که چرا اثار هنری رو خراب میکن ولی من اون لحظه داشتم به کسی که این اثر خلق کرده فکر میکردم . یک استخری پر از روغن سیاه بود که مثل آینه رفتار میکرد آیا همین کافی نیست که ما بفهمیم که چطوری میتونیم روی انرژی تاریک تاثیر بزاریم و چطوری خواسته هامون رو روش حک کنیم .
در کل میخوام بگم آرزوی روزی رو دارم که بتونم منم هم ذهن خدا رو بخونم و من هم سهم رو در این دنیا هم بگیرم همبدم
من جمعه ها سرکار نمیرم و تعطیل هستش کارمون من جمعه ها معمولا خودمو غرق میکنم تو فایل های شما نه اینکه عمدا ها نه دیگه به فایل گوش میکنم دلم نمیخواد از این فضا بیام بیرون استاد . مرسی مرسی ممنونم استاد سپاسگذارم ازتون یک اینکه فهمیدم منم جزو این دسته آدمهام خیلی از اوقات تشکرم به این شکله که ممنونم از خدا که تورو تو مسیر من قرار داد خب بعد استاد میدونید این باعث میشد که من اگه ذوق کنم برای وجود یک نفر و خوشحال باشم سریع احساس گناه بهم دست بده فکر کنم مشرک شدم فکر کنم خدا میگه عهههه حواست پرت اون شد گنده اش کردی فکر کردی خبریه یادت رفته من دادم اوکی اوکی بزار ببین چه بلایی سرت میارم کجا دستتو بزارم تو گل بمونه .
یعنی اصلا اون خداروشکر کردناهم دلی نبود حالا که دارم مینویسم فهمیدم از رو ترس بود که هدایا ببین من حواسم هست که تو فرستادیا هوا مارو داشته باش حالا ابرو داری کنی تنهامون نزاری…
چه نفس راحتی کشیدم چقدر احساس راحتی کردم وقتی این فایل رو شنیدم متشکرم استاد متشکرم
سلام سپاسگزارم بابت این فایل فوقالعاده تاثیر گذار من اولین بار هست دارم کامنت میزارم روی سایت عباس منش چون واقعا این فایل منو تحت تاثیر قرار داد عجیب تک تک جملات شما روی دلم مینشست انگار حرف دل منو داشتین میزدین
من فقط تا حالا از فایل های رایگان استفاده کردم ولی خیلی خیلی پشیمونم چرا چند سال پیش فایل روانشناسی ثروت رو خرید نکردم چرا حرف تون باور نکرده بودم همون چند سال که باهاتون آشنا شدم با یقین صد در صد به حرف هاتون عمل نکردم ولی حالا خیلی بهتر شده چون میدونم قوانین جهان هستیی هست که فقط میتونه زندگی منو متحول کنه شکر خدای مهربان سپاسگزارم از شما استاد گرامی و عزیز م به امید خدا در روزهای آینده از فایل قدم اول شروع میکنم تا کم کم تمام محصولات رو خرید و عمل کنم بهشون خیلی خوشحال م با این سایت آشنا شدم
خداوند حافظ و نگهدار همه ی ما باشه
بنام خداوند بخشنده مهربان سلام به استاد عزیزم و دوستان گرامی موضوعی به ذهنم رسید دوست داشتم با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. کلاس روانشناسی یک جلسه ۶ هستم. در ابتدای این سفر هستم و قبل از آن را آغاز کنم باهمسر وفرزندان خدا حافظی میکنم همسرم را بغل میکنم وفرزندم در کنارمان هست مراسم خداحافظی است و من به همسرم قول و عهد دادم که این سفر را با موفقیت و نتایج بسیار بسیار عالی بر گردم و اونها با چشمامید و انتظار منتظر من هستن همسرم از خداوند می خواهد که پشتیبانی من
باشد و یاورم باشد پسرمرابغل میکنم و می بوسمش کوله پشتی ام را بر میدارم درونش را از ابزاری مثل ایمان. صبر.توکل. اراده.و امید درونش را قرار میدهم بسم الله الرحمن الرحیم را می گمو این سفر عشق آغار میشود. در ابتدای سفر رفتم رفتم در تفکر غرق بودم سیر کردم در قرآن و من را برد در داستان موسی که بعد از اتمام مراسم توحید انداختن عصا و پیروزی موسی بر جادو گران وبعد موسی راه بن بست را انتخاب کرد که راه دریابود نه راه بیابان و به من نشان دادن که اینجا ابزاری هست بنام ایمان اونجا استفاده کن وبعد از مدتی سفرم دیدم که ابراهیم ع را در دیدم که دعوت یکتا پرستی میکند دعوت توحید به خودم گفتم که این موضوع خیلی آشنا هست یک نفر یک جای به من این رو گفته هست سریع یاد استادم افتادم سید عباس منش این رو گفته به من وبعد از آن نمرود از دعوت رد کرد و دستور داد ابراهیم را در منجیق بگزارید واتشی بزرگ دیدم آنقدر این آتش سوزان بود که اگر پرنده ای از کیلو متر ها رد میشد می سوخت ابراهیم از منجیق رها شد در آن دم فرشته ای آمد که گفت ابراهیم من فرشته باد هستم می توانماین آتش را برایت در یک آن خاموش و سرد کنم ابراهیم سر باز زد و فرشته دیگری آمد گفت ابراهیم من فرشته باران هستم می توانم در یک لحظه آتش را خاموش میکنم باز ابراهیم رد کرد این دعوت و ابراهیم فرمود من به خدای جهانیان مدد و درخواست کمک می گیرم ابراهیم به مقصد آتش افتاد و آتش به لطف خداوند سرد شدو دیده همه ناظران مات و متحیر و دهانشان باز مانده و به همه مردمان آن زمان و تاریخ نشان داد اینهست قدرت پروردگار ومن آنجا معنی شرک و توحید را فهمیدم ودرونم شرک ها یواش یواش بیرون رفتن و بعد از آن مسیر م را ادامه دادم رفتم رفتم تا به شهری رسیدم دیدم جمعتی. رفتم جلو بانوی الهی با بغل کردن نوزادی همه مردان می گفتن که این کیست آن بانو جواب نمی داد بعضی تهمت نارو به ان بانو پاک میزدن یادمآمد که آن بانو کسی بود مریم باز مرد و راهبان میگفتم این فرزند ازآن کیست که لحظه نوزاد به اذنخداوند به سخن آمد که فرمود من فرستاده و پیام آور خداوند هستم و آنجا فهمیدم که غیر ممکن ها را ممکن میشود به اذن و اراده او که بحث باور ها
هست در این کلاس. و بعد از آن ادامه دادم مسیرم و رسیدم به نوح ع که کشتی می ساخت و مردم آن را به تمسخر گرفته بودن و آن پیغبر کار خودش میکرد واین درس داد به من که روی خودتون کار کردن مسیر تکامل طی کردن. وبعد از آن ادامه دادم مسیر و رفتم و رفتم بیابان هست چاه عمیق و تاریک صدا می آمد تا نزدیک رفتم کاروانی آمد و پسری از قعر چاه بیرون آوردن وقتی همه او را دیدن قرص ماهی بود در دلو چاه. و بردنش به بازار من همهمراه اونها بودن و فروختند به قیمتی وبعد از سیر تکامل شد پادشاه خداوند تاج پادشاهی بر سرش گذاشت. و آنجا فهمیدم که در این مسیر ثروت الهی که هستم درس یاد گرفتم که نباید عجله کرد باید توکل و صبر کرد که نتایج حاصل شود وبعد از آن مسیر را ادامه دادم رسیدم به یک قصر و بارگاه عظیمی که توی عمرم و هیچ جای دنیا ندیدم مردی آنجا بالای قصر نشسته بود پرسیدم که او کیست گفتن او سلیمان نبی هست قصر او از کریستال شیشه ای بود چنان زرق برق داشت که لذت می بردم و یاد گرفتم که چقدر عطایی و بخشش خداوند زیاد بی نهایت هست وباز یاد گرفتم که زیاد از خداوند بخواهم پس باورم به ثروت به یقین پیوست. رفتم در مسیر رفتم دیدم در غار ختمی مرتبت محمد(ص) که خداوند فرمود بخوان بخوان به ناممن و پیامبر خواند و یاد گرفتم ممکن ها ی خداوند غیر ممکن را ممکن می کند این هم بحث باور های ثروتمندی هست من خودم غیر ممکن هستم و می خواهم زندگی غیر ممکنم را ممکنکنم و سفرم را به بر گشت ممکن کردم. و میسر برگشت را انتخاب کردم و رسیدم به پایان دیدم همسرم وفرزندم همشون خوشحال و شاد هستن چون من با نتایج برگشتم و این داستان ادامه داره. دوستان عزیز بر این باور هستم که بدست آوردن ثروت بی نهایت کاری آسان مثل آب خوردن هست و به زودی زود به لطف الله یکتا از موفقیت های بزرگم براتون کامنت می گذارم در پناه الله یکتا شاد و موفق پیروز باشید.
سلام به استاد عزیز
اول از هر چیز، نهایت تشکر را دارم بخاطر ضبط این فایل. چون یک سوال و یک ابهام بزرگ من از طریق این فایل برطرف شد. من دقیقا نمیدونستم که چطور باید مرز بین شرک و توحید رو حفظ کنم. من این عادت رو در خودم به وجود آوردم که از دیگران تشکر کنم؛ اما نمیدونستم ذوق کردن، منتظر بودن و …. برای دیگران باید چطور باشه. اما تا حد زیادی از طریق این فایل متوجه شدم که باید چکار کنم. متاسفانه منم این مشکل رو داشتم که گاهی وقتی یه نفر خیلی کار بزرگی در حقم میکرد، نمیدونستم باید یه تشکر ساده کنم یا خیلی خیلی ازش تشکر کنم. خیلی وقت ها دقیقا اینم میگفتم که اینا دست خدا هستن، یه تشکر ساده کافیه دیگه
این در حالی بود که ته دلم میخواستم بخاطر کار بزرگی که در حقم کردن، کلی باز تشکر کنم ازشون، اما جلو خودمو میگرفتم
اما اینجا، تو این فایل جوابمو گرفتم
مرسی از استاد و خانم شایسته عزیز
..استاد شما میگین خدارو شکر کنیین و ازش تشکر کنین …درحالی از یه طرف خدا اصلا نعمت الکی نمیده یعنی مثل معلم کلاس که همیشه مثال میزنین …اگه یه بچه ای نمره خوب میاره که زرنگی و درس خونی و تلاشش بوده …واونجا من خیلی در بند معلم و کمک اون نبودم من نتیجه زحمتم را گرفتم …به معلم چرا باید کریدیتش را بدم….
الان در جهان هم هر کسی بابت زحمت فرکانسی و کنترل ذهن بدست میاره…پس تشکر از خدا برای چی هست…خدا که نداده ….خدا اگه مهربون رزاق هست باید به همه میداد…اون خود فرد هست که باعثش هست…استاد این تشکر برای چی هست…..
با سلام به استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
من هم جز کسانی بودم که کمی دچار کج فهمی شده بودم در این موضوع که شکر خدا و با لطف شما و سایت پر محتوا و کاملی که شما طراحی کردید در قسمت مرا به سوی نشانه ام هدایت کن هدایت شدم به این فایل بی نظیر .
خب من در این حد نبودم که بخوام از آدم ها به خاطر لطفتشون تشکر نکنم اما یه مقاومتی داشت درونم به وجود میومد که این آدم ها دستان خداوند هست زیاد از آدم ها تشکر نکن و از خدا سپاس گذار باش که با هدایتی که امروز شدم درک بهتری نسبت به این موضوع پیدا کردم .
الان که این کامنت رو میذارم در تعطیلات نوروز هستیم
و من در دفتر اهداف برای سال جدید یکی از درخواست هایی که از خدا داشتم که اتفاقا همین امروز هم بود این بود که خدا بهم کمک کنه در سال جدید انسان توحیدی تر باشم و رو کسی به جز خودش حساب باز نکنم شرایط بد رو باور نکنم در هیچ زمانی و همیشه رو خودش حساب باز کنم.
و من هم مثل تمام ادم های روی زمین انسان کاملی نیستم از خدای خودم در لحظه هدایت و حمایت میخوام و خدارو شاکرم که من رو به این قسمت هدایت کرد و آگاهی های ناب رو دریافتم .
و بی نهایت از شما سپاس گذارم استاد عزیزم که در این مسیر متوقف نشدید ایمانتون رو نسبت به خدا و خودتون اهدافتون از دست ندادید توحیدی عمل کردید و درک درستی از قانون رسیدید و میدونم که شما در این مسیر اشتباهاتی داشتید چک هاش رو خوردید و این اگاهی های ناب رو رایگان با بالاترین کیفیتی که امکانش هست رو در اختیار ما میذارید
سپاس گذارم ازتون
و ممنون که به رشد ما و جهان هستی کمک میکنید
️
سلام استاد عزیز وقتتون بخیر
خیلیی ممنونم از این فایل های بی نظیر و صحبتهای عالی بچه ها ؛من اهل کامنت نوشتن و نشون دادن احساساتم نیستم …چند وقتیه که شما رو میشناسم و فایلهاتون دنبال میکنم
ولی امشب قلبم گفت بنویسم و من خودمم گفتم این کامنت رو بنویسم تا همیشه یادم بمونه که چی نوشتم و چه قولی به خودم دادم
روز اول که باهاتون آشنا شدم یادمه یک فایل مربوط به هدایت الهی بود اونو شنیدم همون لحظه از خدا خواستم انقدر موفقم بکنه که بتونم الگوی خیلیی از بچه ها باشم حتی تصویر پارادایس اومد توی ذهنم که شما دارید با من صحبت میکنید و باهام مصاحبه ی حضوری دارید و من دارم از موفقیت هام بهتون میگم چند روز بعدش یه فایل ازتون شنیدم و یادمه توی اون فایل گفتید دوسدارم یک برنامه ای باشه و من با یک سری افراد موفق مصاحبه حضوری کنم (دقیق جملتون رو یادم نیست ولی محتواش همین رو میگفت)استاد من از خدا خواستم که یک روز من بیام اونجا بیام امریکا بیام پیش شما اخه استاد من یه خواسته ای دارم که دوسدارم اونجا محقق بشه و ارزوی چند سالمه حتی یادمه که گفتم باید برم آمریکا ولی انقدر باورهام داغون بود که داشتم قید امریکا رو میزدم وقتی وارد سایتتون شدم وقتی سریال سفر به دور امریکا رو دیدم باورهام خیلیی بهتر شد حالا هم که توی کلاب دارید یه برنامه در مورد آمریکا میزارید قشنگ متوجه میشم که خداوند چقدر زیبا داره منو هدایتم میکنه به سمت خواستم زندگی توی امریکا دنبال کردن رویا و آرزوی زیبام که ساعت ها خودمو با اون رویا میبینم
استاد امشب اومدم بنویسم که یادم بمونه که من به خودم و به خدا وبه شما قول میدم قول میدم که یک روز با من مصاحبه کنید نه داخل کلاب بلکه حضوری انقدر نتایجم عالی شده و زیبا و میام به بچه های سایت میگم من از کجا به کجا رسیدم
تا منم بتونم مثل خیلیی از بچه ها که الان شدن الگوی من ؛من هم الگوی خیلیی ها بشم
مثل خودتون که شدید الگوی خیلیی از ماها ..استادمن اول عاشق خدام که چقدر زیبا از بی نهایت دستانش داره منو هدایتم میکنه به سمت خواسته هام و همینطور شما و خانم شایسته رو عاشقانه دوست دارم؛ یه بار از خداوند خواستم که یک نشانه بهم بده و دستم رفت روی نشانه ی روز من و اون دوست عزیزی که توی امریکا بودن و از بچه های سایت بودن و باهم رفتید بیرون و رفتید رستوران اون واسم باز شد و این شد یک ایمان قلبی و یک اطمینان که اون تصویری که اومد از خودم توی پارادایس واقعی بشه …خیلییی از ممنونم خدا از شما از خانم شایسته و بچه های عزیز سایت از همگی
با سلام خدمت استاد عباس منش عزیز که راه رو درست را کاملا نشان میده و ایرادات و مسیری که من کج طی میکنم با هدایتش میتوانم تصحیح کنم در ابتدا باید سپاسگزاری کنم از استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته عزیز و همه دوستان و دست اندرکاران سایت عباس منش من خودم خیلی خیلی کم سپاسگزاری میکنم …ممنمون بابت توضیحات کامل که خودم یکی از عزیزانم خودم مبلغی به من داد که من در ذهنم این گفته شد که دیگه وقتش بود این مبلغ دستم برسه و دقیق همون صحبتهای استاد که به بعضی افراد میگفت من هم گفتم این مبلغ توسط شخص نبود و احتیاج به سپاسگزاری اصلن نیست و این دستی از دستان خداست…همین الان بسیار از کارن پشیمانم و از خدا میخوام کمکم کنه بتونم ازش سپاسگزاری کنم.و در کل سپاسگزاری کنم از کسانی که بهم کمک میکنند .با سپاس از شما بابت این اصلاح کج فهمی من
سلام و درود خدا بر همگان ،
من توحید رو این کلید سعادت رو با قانون جذب و خیلی کاملتر و جامع تر با استاد عباس منش یاد گرفتم ؛ من انسان مسلمان حداقل مسلمان زاده هستم و مذهبم هم از اهل سنت هستش ولی توحید رو ابتدا با کسی متفاوت از مذهب خودم درک کردم و از این بابت هم خدای بزرگ رو شاکرم که به این سمت هدایتم کرد و نکته دوم که میخواستم بگم اینکه انگار در این راه یکتا پرستی انتهایی وجود ندارد که ما به اون برسیم و ادعای موحد بودن کامل رو داشته باشیم یعنی ما در هر مقطعی از حرکتمان که باشیم همچنان جای کار داریم و باید برای مجال رشد ندادن به علف های هرز ذهنی همیشه در حال کار و مراقبت باشیم. باز اینجا
به یاد اون حدیث مشهور رسول اکرم سلام خدا بر ایشان افتادم که وجود شرک رو در دل و ذهن مومنان به راه رفتن مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه در دل تاریکی شب تشبیه کردند و با این مثال میشه گفت تکلیف همه رو مشخص کردند و هیچ کس رو استثنا نکرده اند. و همچنین از کامنتهای زیبایی که دوستان از ته دلشون تایپ میکنند سپاسگذارم حقیقتا چو از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند .
سپاس دوباره از استاد و دوستان همراهم در این راه زیبا
سلام به استاد و همه دوستانی که این مطلب رو میخونن
به نظر من ما هرچقدر بگیم ما فقط خدا رو میپرستیم و هرچقدر سعی کنیمدر راه ثروتمند شدن و موحد بودن تا وقتی که به اون درک واقعی از انرژی و یا خدا نرسیم و نتونیم باهاش ارتباط بگیریم به هیچ جا نمیرسیم .
استاد عباسمنش تو تمام حرفهاش میگه به یک درک از جهان هستی رسید و هدف جهان رو درک کرد و باور کرد وتوی همون مسیر هم در حال حرکت هست. استاد عباسمنش میتونه سوار شونه خدایی بشه که باهاش رفیقه ولی من نوعی نمیتونم چون هنوز نشناختمش و نتونستم ذهن خدا رو بخونم . چند وقت پیش یک اثر دیدم به اسم فکر و ماده که براش اتفاقی افتاده بود در یک موزه و همه اعتراض داشتن که چرا اثار هنری رو خراب میکن ولی من اون لحظه داشتم به کسی که این اثر خلق کرده فکر میکردم . یک استخری پر از روغن سیاه بود که مثل آینه رفتار میکرد آیا همین کافی نیست که ما بفهمیم که چطوری میتونیم روی انرژی تاریک تاثیر بزاریم و چطوری خواسته هامون رو روش حک کنیم .
در کل میخوام بگم آرزوی روزی رو دارم که بتونم منم هم ذهن خدا رو بخونم و من هم سهم رو در این دنیا هم بگیرم همبدم
استاد عاشقتم خب عاشقتم دلم میخواد گریه کنم ساعت ها گریه کنم ساعت ها..
من جمعه ها سرکار نمیرم و تعطیل هستش کارمون من جمعه ها معمولا خودمو غرق میکنم تو فایل های شما نه اینکه عمدا ها نه دیگه به فایل گوش میکنم دلم نمیخواد از این فضا بیام بیرون استاد . مرسی مرسی ممنونم استاد سپاسگذارم ازتون یک اینکه فهمیدم منم جزو این دسته آدمهام خیلی از اوقات تشکرم به این شکله که ممنونم از خدا که تورو تو مسیر من قرار داد خب بعد استاد میدونید این باعث میشد که من اگه ذوق کنم برای وجود یک نفر و خوشحال باشم سریع احساس گناه بهم دست بده فکر کنم مشرک شدم فکر کنم خدا میگه عهههه حواست پرت اون شد گنده اش کردی فکر کردی خبریه یادت رفته من دادم اوکی اوکی بزار ببین چه بلایی سرت میارم کجا دستتو بزارم تو گل بمونه .
یعنی اصلا اون خداروشکر کردناهم دلی نبود حالا که دارم مینویسم فهمیدم از رو ترس بود که هدایا ببین من حواسم هست که تو فرستادیا هوا مارو داشته باش حالا ابرو داری کنی تنهامون نزاری…
چه نفس راحتی کشیدم چقدر احساس راحتی کردم وقتی این فایل رو شنیدم متشکرم استاد متشکرم