توحید عملی | قسمت 7 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    1140MB
    76 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 7
    69MB
    76 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

719 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هانیه طالحی گفته:
    مدت عضویت: 2640 روز

    سلام استاد عزیز و مریم زیبا.

    یک جای این فایل گفتید کسایی این فایل رو میفهمن که آمادگی داشته باشن. من‌نمونه ی بارز آمادگی داشتن هستم.

    با صحبت های شما توی این فایل خیلی چیزها در این مورد برام‌روشن شد.

    راستش برای همه ی ما بچه مذهبی های نادانای سابق، که بیشتر از فهم دین، دچار تعصبات دینی بودیم؛ این حرف ها و این استنادات توحیدی و قرآنی در اون روزهای اولی که به شما گوش میکردیم عجیب بود و اینقدر باعث تامل ما شد که هر آنچه می‌دانستیم و تمام تعصبات بیهوده و جاهلانه ی ما رو زیر سوال برد.

    در اون روزهای اولیه ی آشنایی با شما، من واقعا همه ی مغزم علامت سوال شده بود‌‌‌…درست مثل وقتی که شما توی‌ کِشتی قرآن رو برای اولین بار مطالعه کردید‌…من هم وقتی برای اولین بار جور دیگه ای به مطالب قرآنی و توحیدی از طریق سخنان شما نگاه کردم…گیج بودم از این حجم صفر بودنم در مورد توحید و رفاقت واقعی با خدا. و این حجم کج فهمی هایی ک داشتم.

    اما این علامت سوال ها و شک ها بود که من‌رو به یقین رسوند نه اون تقلید های کور کورانه.

    من تاامروز ‌هروقت میخواستم از بودن همسرم ذوق‌کنم‌ و بودنش و داشتنش رو شکرگزاری کنم یا از کسی بخاطر لطفش تشکر‌کنم یا حتی توی حرف هام بگم فلانی خیلی به ما لطف کرد…یچیزی در ذهنم من رو میترسوند و میگفت نکنه شرک باشه! نکنه تو عشق به همسرت رو جای عشق به خدا گذاشتی یا نکنه خیلی به بودنش دل خوشی

    یا نکنه تو یادت بره لطف آدم ها و خوبیشون از طرف خداست!

    و واقعا از روی ناآگاهی و ترس از اینکه مشرک باشم، سریعا میگفتم فلانی این کار رو برای من نکرده خدای فلانی بوده که این لطف رو در حقم کرده اگر اون نبود شخص دیگه ای جایگزینش میشد!

    واقعا ای کاش من این موضوع رو زودتر فهمیده بودم

    جاهایی من بخاطر این ترس و این اشتباه،، مغرور و خود پسند و گستاخ ‌خطاب شدم و شکست هایی خوردم از همین موضوع که خیلی برام درد داشت چون‌نمیدونستم مشکلم از کجاست و اینجایی که شما گفتید ” چَک و لَغت ها رو باید بخورن از دنیا تا بفهمن” واقعا به یاد همه ی اون چک و لغت ها افتادم😅🤦‍♀️

    ولی خوشحالم که فهمیدم خداوند در درون ماست و از درون ما خبر داره.

    خدا منتظر نیست که یه آتو از ما بگیره و بگه آهااان دیدی از بنده ی من تشکر کرد! پس این مشرکه بندازینش جهنم!

    اون جاهایی ما توحید رو عملاً ثابت میکنیم که نگرانی جاش رو به امید و حس خوب بده.

    اون جاهایی ما توحید رو عملاً ثابت کردیم که ترس ها جاش رو بده به این جمله ” خدا با منه چون اون با منه ترس معنا نداره”

    اون جاهایی توحید خودش رو نشون میده که ما برای هر خواسته ی کوچیک و بزرگی هر نگرانی ساده یا بزرگی هر غم و ترسی، خدا رو حاضر و بقول خودش نزززدیک ببینیم‌و رجوع کنیم به خودش.

    یه موضوع دیگه ای که از این فایل برداشت کردم بحث عزت نفسی بود که شما از همون روزها داشتید.

    چقدر یک نفر باید نسبت به خودش اطمینان داشته باشه و همه جوره از خودش حمایت کنه که اگر یه آدم به ظاهر کله‌گنده و بزرگ سن تر بااون مدارک و سوابق بیاد بهش بگه تو داری راهتو غلط میری قرآن رو بد برداشت کردی داری اشتباه میکنی از این راه بکش کنار!! و پاسخی که بهش میدی این باشه که من راهمو میرم شما هم راهتو برو ۵ سال دیگه نتایج بجای من حرف میزنه!

    واقعیتش داشتم فکر میکردم اگر منی که هنوز عزت نفسم خیلی خیلی جای کار داره کسی توی این جایگاه بیاد بهم همچین حرف هایی بزنه دست کم مطمئنم که تا یک هفته به این شَک فکر میکنم که نکنه واقعا من دارم راه رو اشتباه میرم؟ نکنه واقعا چیزی از قرآن نمی‌فهمم!

    و‌حالا میفهمم که دلیل این همه پیشرفت و ایجاد تحول در عرصه ی موفقیتِ یک‌ کشور اونقدرا هم آسون نبوده. جهاد اکبر اینجاست.

    من اینقدر باید عزت نفسم بالا باشه خودم رو راهم‌رو انتخاب هام رو قبول داشته باشم و‌بهش یقین داشته باشم که اگر هزاران نفر مخالفم‌بودن بااحترام بهشون بی توجه باشم و باقدرت برم‌جلو‌ اونوقته که همون آدم ها دنباله رو و پیرو من میشن

    نه اینکه با نظر و کامنت و حتی تهدید یه عده آدمی که خودشونم از خودشون مطمئن نیستن جا بزنم.

    مطلب بعدی درمورد برداشتم از این فایل بحث نصیحت کردن به دیگران و عمل نکردن بود….

    قبل تر ها متاسفانه شاید من هم جزو این دسته بودم مخصوصا اون اوایل که بااین‌مطالب آشنا شده بودم.

    اما بعدا یکنفر رو دیدم‌که ادعا می‌کرد استاد موفقیت هست و از اونور تمام زندگیش نقاب بود‌. نه تنها شخصیتش رو تغییر نداده بود و آگاهی هاش در حد حرف بود بلکه به دو درصد از اون چیزی که‌میگفت هم‌عمل نمی‌کرد.

    اینقدر هم نشینی این آدم برام رنج‌آور شد

    اینقدر دیدن این نقاب ها برام‌‌ غیر قابل تحمل شده بود که‌تصمیم گرفتم به هیچ کس نصیحتی نکنم‌و توصیه ای نکنم مگر اینکه خودم‌عمل کنم‌. و کلا خودم‌رو از عرصه ی همه چیز دانی بازنشست کردم. تا مبادا شبیه این جور آدمایی باشم.

    حالا هم‌اگر کسی ازم سوالی بپرسه و بتونم‌کمکش‌کنم سریع با خودم میگم آیا به اون چیزی که‌گفتی خودتم عمل میکنی؟؟

    من‌زمانی حرف برای گفتن دارم که نتیجه دستم باشه.

    نتیجه‌ی واقعی! چون‌اگر هرکسی رو بتونم گول بزنم خودم‌رو نمیتونم!

    و‌زمانی‌نتیجه ی واقعی پدیدار میشه که تو‌واقعا عمل کرده باشی..!

    استاد عزیزم با تمام وجود از شما و‌ عزیزدلتون متشکرم بخاطر اینکه عاشقانه هرروز تجربه ی ذهنی و فکری و ‌..ای که بهمون کمک‌میکنه رو‌در اختیار ما میذارید.

    ما عاشقانه راه‌شما رو ادامه میدیم و نتایجی‌که به دست میاریم خودش مسیر ما رو فریاد میزنه….

    عاشقتونم.

    پیروز و شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    صلاح الدین گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    با سلام خدمت استاد گرامی و همه دوستان و هم قطارهای عزیزم .

    به همه دوستای عزیزم تبریک میگویم بابت آشنایی با سایت عظیم و بی نظیر بابت داشتن چنین استاد موحدی واقعاً نمی تونم درک کنم این بحث توحید چقدر بحث بزرگ و گسترده ایه چقدر زندگیمون عوض میشه که واقعاً درکش کنیم واقعاً ،دوستان عزیز توحید و باور داشتن به خداوند یگانه انقدر غوغا میکنه که خود خدا گفته کلمه لااله الاالله سنگین ترین جمله توی جهانه بهش فکر کنید و میخوام واقعاً من درکش کنم و یکی از راههایی که میتونیم درکش کنیم استمرار در سپاسگزاری است سپاسگزاری یعنی این که با خدا همفرکانسیم یعنی نیرویی برتر نمی تونیم ببینیم غیر از درون خودمان غیر از انرژی عظیمی که در ذهن ما جاریست دارم یاد می گیرم نمیتونم ادعا کنم که واقعاً سپاسگزارم دارم یاد می گیرم دارم سعی می کنم الان که می نویسم از همه آدمهای زندگیم تشکر می کنم از اونایی که برام مشکل درست کردن از همسرم از برادرام راستش الان یادم اومد با خوندن کامنتها که 5 تا خواهر دارم چه موهبت عظیمی الان چندماهه که یکی دوتاشونو ندیدم میخوام و دوست دارم ازشون یاد کنم بهشون زنگ بزنم راستی چه موهبت عظیمی دارم که 4 تا برادر دارم که همیشه همراهم بودند و بمن آرامش و قوت قلب دادند همیشه که سپاسگزاری میکنم جریانی از انرژی پاک در زندگیم شکل میگیرد انگار که همه خوبی ها ،ثروتها و نیکی ها را وارد زندگیم می کند الان سپاسگزار شدم به خاطر اینترنتفبه خاطر این کامپیوتر و این سایت پسرکوچکم که وقتی درآغوشش میگیرم انگار همه غمهای دنیا ازم دور میشه از دوستای پاک و بیریا از قرآن کلام خالص خداوند ،راستش حس می کنم که گسترش پیدا میکنم دنیایم بزرگتر می شود و سرزمینهای تازه تری را کشف میکنم حس میکنم در یک دشت پهناور و بزرگ قرار می گیرم سرسبز و خنک با نم نم باران ابرهای تیره و سخی روی ابرها به من لبخند می زنند و همه عالم بامن مهربان هست دوستان بخدا انقدر از انرژی پرشدم که میخوام گریه کنم همین نیم ساعت پیش ذهنم درگیر یک مشکل به ظاهر بزرگ شده بود الان حالم خوب شده دوست دارم گریه کنم و همه این دوستانی که در این سایت فعالیت دارند درآغوش بگیرم و ببوسم .ازهمتون سپاسگزارم که به این سایت زیبا جون دادید که به همدیگه انرژی میدید از این استاد موحد و بزرگوار که عاشقانه اونجور که میخواد زندگی می کنه و به ما راه و رسم زندگی کردن را میآموزه از خانم شایسته که نماد زیبایی،تمیزی و یک بانوی همه چی تمام است سپاسگزارم صدای دلنشینش به ما امید میده و از روزمرگی ها بیرونمون میاره .خیلی دوست دارم بنویسم واقعا به من آرامش میده واقعا منو وارد مسیر زیبایی می کنه که همش زیباییه همش خوشبختی همش ثروت و همه چیزهای زیباست

    در نهایت خدا را شکر میکنم الله یکتا و از این لحظه به بعد هیچی هیچی هیچی نگرانم نمیکنه تا این خدارو دارم همه قدرت در اختیار منه

    شاد و پیروز و خوشبخت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    المیرا پناهی گفته:
    مدت عضویت: 1714 روز

    سلام به استاد عزیزم که از ته قلبم و با تک تک سلول هام از وجود شما تو زندگیم بی نهایت از خدا سپاسگزارم. استاد عزیزم دوست دارم با تمام وجود فریاد بزنم و ازتون تشکر کنم. به خاطر تمام تحولاتم به خاطر عاشقانه دویدنم به سوی الله یکتا

    به خاطر آرامشی که ناشی از حس حضور و قدرت بی انتها یگانه قدرت هستی دارم بی نهایت بی نهایت بی نهایت ازتون ممنونم

    من یک دختر 18 ساله ام که به لطف استاد و البته الله به تازگی خدا رو پیدا کردم خدای واقعی رب العالمین رو. همون خدایی که بی نهایت دوستم داره بی نهایت بخشنده است. همون خدایی که فقط منتظره تا با ایمان و اعتماد ازش بخوام تا باران نعمت و ثروتش رو روی سرم ببارونه.گاهی با خودم فکر میکنم هجده سال شرک! خییییلیه ! و وقتی میبینم که خدا چطور ازم استقبال میکنه و نیومده چقدر هوامو داره و لحظه به لحظه خودش رو بهم اثبات میکنه احساس میکنم که چقدر راحت همه ی اون ترس هامو همه ی اون شرک هامو همه ی اون ظلم هایی که به خودم کردم رو بخشیده.مگه میشه این حد از مهربونی؟

    گاهی اوقات دلم میکشونتم که یه کاغذ و قلم بردارم و با هدست آهنگ خدا همینجاست (که توی یکی از قسمت های سفر به دور امریکا روی یکی از فایل های درون شنیدمش) رو گوش کنم و هر آنچه که دلم میخواد رو بنویسم. این لحظات بهترین تجربه ی تمام عمرم هستن. لحظاتی که از شدت عشق تنها چاره ای که بدنم برای حضم اون آرامش پیدا میکنه گریه است.

    قبلا هیچ وقت فکر نمیکردم که چنین احساس بی نظیری هم در جهان وجود داشته باشه. از شدت آرامش گریه کنی؟ واقعا احساس غیر قابل توصیفیه.دیشب بعد از پروژه ی عشق بازی با الله یه احساسی بهم گفت بیام و احساسم رو با دوستان خوبم و با استاد ارجمندم و مریم جان به اشتراک بزارم.

    نیومده شدی تموم زندگیم … نیومده کل قلبمو تسخیر کردی … چون همینجایی … همیشه … هر لحظه … هیچ وقت نمیری … عاشقتم … بی نهایت دوستت دارم … نیومده معجزه هاتو شروع کردی … چقدر عشقی تو … چقدر صمیمی … چقدر عاشق … چقدر منتظرم بودی … دوستت دارم … میشه همیشه باشی لطفا … همیشه توی قلبم باش … چون دوستت دارم … چقدر دوست داشتنی … چقدر قدرتمند

    چقدر عالیه که همیشه هستی … فرمانروای کل هستی … دوستت دارم … چون عاشقمی … چون دیوونمی … خیلی مهربونی … چطوری میشه ندیدت؟ … تو که اینقدر بزرگی تو که اینقدر واضح خودتو نشونم میدی … من اگه نداشتمت چی کار میکردم؟ … بدون تو مگه میشه؟ … تو نفسی عشقی خون تو رگ هامی … به خاطر تو زنده ام … بهترین رفیقم … فوق العاده ترین احساسی که تجربه کردم حس وجود توعه … اخه چقدر قدرتمندی … خدا جون قربونت برم نیاز دارم بهت … چون آرامشی … چون همه چیزمی چون دوستت دارم … همه زندگیم … دوستت دارم واسه همیشه … لطفا همیشه پیشم باش … البته تو که هستی … کمکم کن همیشه به یادت باشم … همیشه حضورتو احساس کنم … اخه از تو بهتر؟ … از تو وفادارتر؟ … از تو هدایتگر تر؟ … مگه داریم اخه؟ … شاید با چشم نبینمت ولی بیشتر از هر کس دیگه ای که جلو چشمام وایساده حست میکنم … هستی بیشتر از هر کس دیگه ای هستی … همیشه هستی … خدا جون با هیچ چی عوضت نمیکنم … تازه فهمیدم اونی که میخوام آرزوی واقعیم چیزی که واقعا دنبالشم تویی … خود خود تو … تو خود عشقی … خود خود دیوانگی … خود خود زندگی … خدایا دوستت دارم … بیشتر از تمام نفس هام … خدا جون کمکم کن میخوام از بهترین بنده هات باشم … کمکم کن تا آخر عمرم یکتا پرست بمونم … کمکم کن هر روز ایمانم بهت بیشتر بشه … خدا جون قربونت برم مرسی که راه درست رو نشونم دادی … خدایا همه کسمی … همه ی اون چیزی که المیرا احتیاج داره … همه ی زندگیه المیرا … واست جونم هم میدم … خدا جون عاشقتم که اینقدر سریع جوابمو میدی … قربونت برم که اینقدر مهربونی … قربونت برم که اینقدر به عهدت وفاداری … همین که من تو جامعه ای پر از شرک و به دور از ایمان راه درست و راه یکتا پرستی رو پیدا کردم یعنی تو بی نهایت قدرتمندی و تو اراده ی کلی … تو فرمانروای بزرگی … تو همه چی ای … تو همه کاره ای … تو عشق ابدی منی … من عشق ابدی تو ام … دنبال عشق مطلق بودم به تو رسیدم … تو تنها کسی هستی میتونم بهش اعتماد کنم … تو تنها کسی هستی که میتونم روش حساب کنم … تو تنها کسی هستی که تا ابد فکرت بهم آرامش میده … خدا جون اگه نبودی زندگی جهنم بود … اگه نبودی هرگز دوست نداشتم که باشم … خدا جون همه چیو با تو میخوام … فقط تویی که همه چی بهم میدی بی انتها … قربونت برم که اینقدر ماهی … قربونت برم که اینقدر عشقی … خدا جون … من دیوونتم … من عاشقتم … من فقط تو رو باور دارم … من از ته عشق از ته قلبم با تمام وجود به یگانگی قدرتت قسم میخورم … به ماه بودنت … به عشق بودنت … به همه کاره بودنت … خدا جون … من بهت ایمان دارم … فقط به تو … دیوونتم … پس هوا مو داری .. میدونم … بدجوری هوامو داری … بدجوری پشتمی چون من بدجوری پشتم بهت گرمه … دوستت دارم … دوستت دارم … دوستت دارم … تو رو با هیچی عوض نمیکنم … فکر کردی … تازه پیدات کردم … تازه شروع کاره … گردنم هم بزنن بیخیالت نمیشم … اخه مگه چی میتونه از تو قشنگ تر باشه؟ … کی میتونه از تو عشق تر باشه ؟ … اخه مگه من کیو میتونم مثل تو پیدا کنم ؟ … خدایا خدایی بگو چرا اینقدر خوبی ؟ … چرا اینقدر عشقی؟ … خدایا چی کار کردی که اینقدر خوبی؟ … دوستت دارم … خدا جون من اومدم طرف تو … باید هوامو داشته باشی … کمکم کن هیچ کس رو صاحب قدرتی جدا از تو نبینم … تازه یه هفته هم نشده پیدات کردم ببین چه کارا که برام نکردی … اخه مگه داریم این حجم از خوبی و خدایی ؟ … این حجم از درستی قانون … این حجم از عشق … این حد از راستی و درستی … این حد از مهربونی … قشنگ انگار سال ها منتظرم نشسته بودی تا از در وارد شدم تو باران عشقتو سرم باریدی … احساس میکنم از شدت عشق و خوشحالی دارم منفجر میشم … خدا جون هوامو داشته باش چون از ته قلبم بهت ایمان دارم … چون تو قدرتمندی … چون تو تنها قدرتی

    امیدوارم تونسته باشم لاقل ذره ای از اون احساس بی نظیر رو باهاتون به اشتراک گذاشته باشم.

    استاد بی نظیرم تا عمر دارم ازتون متشکرم و براتون آرزوی خوبی های بی انتها رو دارم.

    ممنونم که الهاماتی که الله بهتون میکنه رو با ما به اشتراک میزارین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    حسین رئوفی گفته:
    مدت عضویت: 1596 روز

    به نام خدای هدایتگر

    سلام به استاد عزیر و فوق العاده دوست داشتنی ام

    و سلام خدمت خانوم شایسته عزیز

    و سلام به تموم خواهر برادرهای همفرکانسی گلم

    نشونه ی امروز من این فایل بود ، خیلی خدارو سپاسگذارم حقیقتا، که اینقدر تمیز و شسته رفته داره هدایتم میکنه، جملات استاد خیلی توی گوشم صدا کرد

    حقیقتا این فایل برای من بود، من کلا خیلی اهل نصیحت کردن نیستم (از استاد عزیرم یاد گرفتم که نتیجه محور باشم برای همین تصمیم گرفتم توی سکوت و چراغ خاموش مسیرم رو برم تا روزی که نتیجه هام صدا کنه) ولی گاهی اوقات دوستانی که قلبا دوستشون دارم رو نصیحت میکنم البته نمیشه بهش گفت نصیحت بیشتر در حد پیشنهاد مسیر اونم نسبت به آگاهی های نصفه و نیمه خودم که فکر میکنم اگر اون بنده خدا بدونه با فلان موضوع میشه فلان طور برخورد کرد ممکنه نتیجه بهتری بگیره البته همیشه آخر صحبتم میگم این صرفا نظر منه و تو خودت تصمیم گیرنده نهایی هستی

    حالا چرا این فایل برای من بود چون گاهی پیش میاد راجب موضوعی پیشنهاد مسیر میدم یا به قولی نصیحت میکنم که خودم توش مشکل دارم آگاهانه یا ناآگاهانه که اگ مشکل نداشتم احتمالا با همچون مسئله ای مواجه نمیشدم حتی درحد شنونده بودن (درواقع منظورم اینه وقتی مشورتی میدم یا نصیحتی میکنم که ریشه ی اون مشکل باور کمبوده نتیجه ش اینه من خودم هنوز توی باور کمبود مشکل دارم که یه نفر اومده راجب این موضوع داره با من صحبت میکنه که اگ من این ایراد رو نداشتم جهان این اجازه رو نمیداد که من شنوده این موضوع باشم)

    البته تاکید میکنم تقریبا ۸۰ ۹۰ درصد چراغ خاموش میرم و کاری به کسی ندارم که بخوام کسی رو راهنمایی کنم و فقط حدود ۱۰ ۲۰ درصد مواقع هست که فکر میکنم اگ من این نصیحت رو کنم یا پیشنهاد مسیر رو بدم برای طرف میتونه میفید باشه، که حالا با شنیدن این فایل تصمیم گرفتم که همون ۱۰ ۲۰ درصد رو هم دیگه انجام ندام و بزارم جهان خودش این موضوع رو برای اون شخص برطرف کنه حالا به قول استاد با چک و لگد یا هر روش دیگه

    و جالبه موقعی که این تصمیم رو گرفتم این جمله ی استاد توی گوشم صدا کرد که همه انسان ها به یک اندازه به خداوند و خان نعمتش دسترسی دارن( مثال رستوران و سلف سرویس) و این تایید رو گرفتم که هدایت به عهده ی خداس و من هیچم و بهتره که هواسم فقط به خودم باشه و بس

    و یه مورد دیگه در مورد سپاسگذاری از افراد، من فکر میکنم افراد نه تنها دست خداوند هستند برای من ، بلکه حتی گاهی زبان خداوند هم هستند (ممکنه طرف کار فیزیکی برام انجام نده ولی فقط یه جمله بگه که توش یه دنیا حرفه)

    همیشه سعی میکنم اگر کسی کاری برام انجام میده با نهایت احساس خوب ازش تشکر کنم چون باور دارم که عملا دارم از خداوند تشکر میکنم چون در اصل اونه که داره کارها رو انجام میده و یا حتی اگر کسی چیزی میگه این خدای منه که داره از طریق زبان اون شخص با من صحبت میکنه فرقی نداره نکته ای که میگه خوبه یا بد یا شاید مغایر با چیزی باشه که دلم میخواد ، مثلا میخوام یه کاری انجام بدم بعد توی مکالمه دو نفر یه کلمه “نه” میشنوم و توی ذهم بولد میشه این رو به این معنی میگیرم که خدای من بهم میگه “نه نکن” یا برعکس ( البته من اینطوری فکر میکنم نمیدونم درسته یا نه ولی اینطوری فکر کردن بهم حس خوبی میده، این حس رو میده که مورد توجه خداوند هستم)

    یه نکته ی دیگه ای که تو این فایل برام جالب بود این مورد بود که درخواست استاد از خداوند اینه که ابراهیم باشه خیلی برام جالب بود چون خودمم همیشه یکی درخواست هام از خدا اینه که خدایا منم میخوام مثل ابراهیم باشم موحد و عملگرا و هیمشه سعی میکنم به چیزهایی که حس میکنم بهم گفته میشه عمل کنم ولی یه موقع هایی گیر میکنم که این الان هدایت اللهی هست یا نجوا البته مواقعی که سر این دوراهی گیر میکنم سعی میگنم با شاخص احساس درست رو از نادرست تشخیص بدم ولی بعضی مواقع هم میشه که واقعا گیر میکنم(اگر کسی از خواهر برادرهای گلم توصیه ای داره ممنون میشم راهنمایی کنه)

    و در مورد اینکه به عوامل بیرونی قدرت ندیم همیشه سعی میکنم قدرت رو از غیرخدا بگیرم و به خدا بدم ولی از اونجایی که ۲۶سال بصورت پیش فرض جوری تربیت شدم که همیشه همه قدرت داشتن به جز خدا یه موقع هایی میشه که یهوو به خودم میام میبینم دارم شریک اضافه میکنم و ناخودآگاه کسی رو بولد کردم که هیچچچچچ قدرتی نداره و وقتی اینو میفهمم سعی میکنم آگاهانه یه مسیر توحید برگردم به قول قران پیرو آیین ابراهیم باشم ، نمیدونم این مسئله طبیعیه یا فقط مشکل منه ولی همیشه بیشترین تلاشم برای این موضوع بوده

    دیگه سخن کوتاه کنم، مرسی که پای صحبتم نشستید و این نظر رو خوندید، اصلا قصد نداشتم کامنت بزارم همینطوری هدایت شدم به این قسمت و نوشتم

    فقط میتونم بگم خداروشکر ، به خاطر همه چی ، به خاطر استاد دوستداشتنی، به خاطر خانوم شایسته عزیز و تک تک اعضای خانواده م خانواده ی بزرگ و صمیمی عباسمنش

    تشکر میکنم از استاد نازنین که با انتشار این مطالب و آگاهی ها حال دل من و همه خواهر برادرهای گلم رو خوب میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    میثم رخشان گفته:
    مدت عضویت: 1980 روز

    به نام الله یکتا

    سلام و هزاران سلام به دوستان عزیزم

    خداروصد هزار مرتبه شکر امروز کلا احساس ارامش عجیبی داشتم شادی لذت و شوقی وصف ناپذیر که همش از دیدن فایل جدید سریال زندگی در بهشت و عید قربان و فایل جدید استاد در مورد برای رسیدن به هدف چه چیزی را باید قربانی کنم هستش یعنی دقیقا این احساس رو میدونم که ابش خورش از گوش جان سپردن به این فایل های ارزشمند هستش و به خودم گفتم فرکانس یعنی ادامه دار بودن و باز دارم ادامه میدم

    اما موضوعی که برمیگرده به فایل توحید عملی قسمت 7 اتفاقی هست که دیشب افتاد منو برادرم رفتیم سراغ بچه هام برادرم ی مقدار موز برای خودش خریده بود که وقتی بچه ها رو سوار کردیم من به پسرم گفتم اگه میخوای ی دونه از موز ها بردار برای خودت ی حرفی بهم زد که خودم جا خوردم از اون حرفش خودم یکه خوردم که این بشر چقدر فهمیدست و میدونه چیزی که مال خودش نیست و بهایی براش پرداخت نکرده رو نمیتونه استفاده کنه حالا اگه بر میداشت هم مساله ای نبود

    ولی برگشت گفت بابا مال خودمونه؟

    گفتم نه پسرم مال عمو امیره

    گفت نه من اگه مال خودمون بود میخوردم

    یعنی این کلمه از دهان پسرم انگار ی پتکی بود که توی سرم خورد و شاکله ذهنیم در مورد پسرم هیچ عوض شد بلکه ی مقدار به خودم اومدم که قانون چطور داره کار میکنه

    هر رفتاری هر کلامی هر تمرکزی اساسش رو توی زندگیمون میبینیم

    خوب من به شخصه در خانواده ای تقریبا مرفه با پدری مهربان و کار کن و متوکل بزرگ شدم و نصبت به دارای های پدرم بیتفاوت بودم همیشه و الان کسب و کار خودم رو دارم یعنی بارها پیش اومده بهم گفتن که چرا نمیری پیش پدرت کت شلوار بپوشی و از این حرف ها ولی من خیلی وقته مستقل هستم و الان دارم میبینم اون نتیجه ای که فرزندم داره مثل خودم بار میاد

    حالا من چیزی به فرزندم نگفتم اصلا در این مورد یعنی نشستم بگم پسرم باید بها پرداخت کنی و از این حرف ها این کاریه که جهان برای من کرد این همون

    بازخوردیه که دیروز تاریخ زدم بالای دفتر نکته برداریم که ببینم چه نکته ای باعث ایجاد چه فرکانسی میشه و چه نتیجه ای برام در بر داره و به این کلام از دوست خوبم رسیدم که گفت من یک درصد سهم خودم رو انجام میدم 99درصد خداوند و الان میدونم ابش خور اون حرف پسرم جزیی از اون 99 درصده بوده که خداوند برای ما انجام داده

    الان به خودم میگم من سلامتی میخوام حسابی رابطه عاشقانه میخوام که توش احساس ارامش و ازادی کنم استقلال مالی میخوام فلان ماشین رو میخوام درامدی میخوام شغلی میخوام که نه تنها ارزوهای خودم رو بلکه ارزو های نوه و نتیجه هام رو هم براورده کنه و برای خداوند کاری نداره

    موضوع بعدی که مربوط میشه به سپاسگذاری خوب من ی کارمندی دارم که تا حدودی با این مباحث اشنا هستش چون من دارم هر روز سر کار فایل میبینم مینویسم و بعضی وقت ها باهاش در این خصوص صحبت میکنم اون هم سرو کار داره اما نه به اندازه من که کلی وقت روی خودسازی خودم انجام دادم

    بعد همین موضوع رو که استاد میگه رو میبینم در رفتارش حالا چیزی به من نمیگه ولی از رفتارش مشخصه که میگه توکی بابا خدا

    و من هم الان دارم بازگو میکنم که مربوط به این فایله و سعی میکنم تمرکزم رو بزارم روی نقاط مثبتی که داره و نبینم این چیزارو یا خودم رو سر گرم کنم تا جهان بهش بازخوردش رو بده که مطمینم میده

    یعنی خودم به شخصه امتحان کردم ی بحثی پیش اومده مثلا با همسرم داغ کرده پیام داده و به محض این که من سپاسگذاری کردم ازش با بت عملکرد و رفتاری که داره انگار ی تنگ اب سرد ریختی روی اتش کلا کلامش عوض شده

    و سعی میکنم از این به بعد این موضوع رو ادامه بدم و نتایجی که میگیرم رو حتما توی سایت برای خودم سایر عزیزان به اشتراک میزارم

    خدارو شکر میکنم خیلی سپاسگذارم از این اگاهی ناب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سجاد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 950 روز

    سلام استاد جانم و مریم عزیزم که هر وقت میایی و دیدگاهت رو با استاد و خانواده عزیزمون در میون می‌گذاری سپاسگذارت میشم ..دارم با اشک مینویسم چون من سپاسگذار نبودم ،چون قدردان نبودم،چون میگفتم اینکارو بکن ،اینکارو نکن،چون اگه کسی از آشنایان و اطرافیان دیدگاهش رو میگفت،من اظهار نظر میکردم و میگفتم داری شرک میورزی..همین دیروز یه نفری اومد و گفت بیا سجاد کمک بده یه میز هست از ماشین باری پیاده کنیم و ببریم تو مغازه..من به ظاهر مسلمان گفتم :از خدا بخواه تا که بنده اش که وسیله ست بیاد به کمکت..این رفتارهام دقیقا نشان از رفتاری هست که خودم بدم میاد و دوست ندارم انجامشون بدم.‌.همیشه به شخصیت‌هایی که چنین رفتاری داشتند و دارند حس بد و ناخوشایندی داشتم و دارم و این حرکت من و تمرکزم که روی نفرت و حس بد بود،باعث شد این عمل در خودم دیده بشه و خدارو شکر میکنم که من رو متوجه این جریان کرد و خداروشکر میکنم و درخواستم از تو ای خدای من اینه که بتونم روی بهترینها و زیباترین ها و تمامی آنچه از نظر تو پسندیده هست در اعمال و رفتار و کردارم متمرکز بشم و انجامشون بدم.‌‌..

    خدایا شکرت بابت نشانه ی امروز که خواستی که من مشرک به وحدت و یگانگی تو رو بیارم و تو بخواهی که از ایمان آورندگان تو باشم.‌.

    از اینکه هر بنده ای برام کاری انجام داده و من قدردان و سپاسگذاری نکردم توبه منو بپذیر و میخوام موحد و شاکر باشم…

    خدایا ازت میخوام اونجوری باشیم که تو میخوای..

    اونی که می‌شنویم توباشی،اونیکه انجام میدیم توباشی،بی تو همه هیچ نیست در ملک وجود،ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست..

    خدایا شکرت که از صحبت های استاد عزیزم متوجه شدم اگه قانون در عمل پیاده بشه از زبان خروج نمیکنه و درونی میشه و ماندگار میشه..

    چقدر لذت بخشه مسیرم که استادعباسمنش در راه همراه منه،همراهی که خدا درکنارم قرار داده تا اگه لغزیدم و از مسیر الهی منحرف شدم،بتونم با عمل ( به صورت کاملا تاکید شده در عمل) برگردم به مسیر عاشقان و موحدان و مؤمنان..خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1243 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوبم

    این فایل خیلی برای من ارزشمند بود

    خیلی نکته ها و درس های عالی از صحبت های استاد یاد گرفتم

    اولین نکته برای من این بود که ما آدم ها چیزی را که دوست داریم و چیزی را که می خواهیم می شنویم و می بینیم

    این یعنی اینکه من می خواهم براساس باورها و افکاری که دارم می خواهم بشنوم

    بجای اینکه ذهن خودم را خالی بگذارم تا نکته ها ودرس های جدید را بشنوم و بر جان من جاری بشود

    اینگونه عمل کنم بی شک آگاهی های من بهتر و بیشتر می شود و راحتر می توانم پی به حقایق ببرم

    یک نکته دیگر

    در کلیه امور زندگی خودم کاری به هیچکس نداشته باشم

    نیازی نیست که تایید دیگران را داشته باشم

    می توانم روی خودم حساب باز کنم و از خدای مهربان خودم هدایت بخواهم

    بی شک اینگونه عمل کنم نه تنها آرامش در وجود من قرار می گیرد کارهای من هم براحتی و به آسانی به انجام می رسد

    یادم باشد که در ذهن خودم همیشه قدرت را به خدای خودم بدهم و هیچ کاری بیرونی نداشته باشم

    قدرت را به عوامل بیرون ندهم چرا که با این کار قدرت را از خدای خودم می گیرم و آنوقت شیطان براحتی در ذهن من نفوذ می کند

    ایمان و توکل به خدای مهربان مهمترین کاری است که می توانم در زندگی خودم داشته باشم و از او هدایت بخواهم و او دستهای من را خواهد گرفت و براحتی به سر منزل مقصود می رساند

    یک درس بگیر

    همیشه در ذهن خودم قدرت را به خدای خودم بدهم

    همیشه تشکر نهایی و کافی را از خدای خودم داشته باشم

    اما یادم باید که دیگران و اطرافیان در زندگی من و در اطراف من آنها دستهای خداوند روی زمین برای من هستند تا به من کمک کنند تا من به خواسته های خودم برسم

    پس همیشه باید سپاسگذار و قدردان محبت ها و کمک های دیگران هم باشم ولی در نهایت تشکر واقعی و قدرت عالی را در ذهن خودم به خدای خودم بدهم

    اینگونه عمل کنم دیگر هیچ وقت شرک نمی ورزم و همیشه آرامش سهم زندگی من خواهد بود

    نکته عالی دیگر برای من این بود

    وقتی که از کسی تشکر می کنم آن شخص از این تشکر من خوشحال می شود و برای کمک کردن به من در دفعات بعدی زندگی من بسیار مشتاق تر می شود و این همان دیدن نعمت های اطراف زندگی خودم است

    تنها شرط این است که قدرت را فقط به خدای خودم بدهم و بدانم که همه اینها دستی از دستهای خدای مهربان است تا من به راحتی به خواسته های خودم برسم

    دقیقا من هم در زندگی خودم هر بار که روی دیگری حساب باز کردم

    در ذهن خودم فکر می کردم که باید فلان دوست باشد تا کار من پیش برود همان جا شکست می خوردم و همان جا مدت ها به عذاب و زحمت می افتادم تا کار من گره می خورد و در نهایت ختم بخیر هم نمی شد

    هر زمان چشم به دستهای یک نفر داشتم تا برای من کاری انجام بدهد

    او به من قولی داده بود

    پولی می خواستم

    آنقدر به زحمت می افتادم که خیلی اوقات به پشیمونی می افتادم

    اینها همگی برای من درس هایی داشت که چرا باید دل به بنده خداوند بدهم و در حالیکه خود او آفریننده و خالق همه است

    بارهای بار کارم در یک جا گیر می افتاد و او برای من بهترین راه کارها را به اجرا می گذاشت

    یادم می آید که هر زمان از او کمک می خواهم اینقدر برای من آرامش را در پی دارد که خیلی حالم خوب می شود و حتی اگر کارهای من هم انجام نشود باز حالم خوب است و هرگز دچار نگرانی و دلواپسی نمی شوم

    دل به او سپردن من را به آرامش می رساند

    ممنونم استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل های دانلودی توحیدی

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای قدرتمند خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    صالح فدائیان گفته:
    مدت عضویت: 783 روز

    سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز و همگی همراهان دوست داشتنی

    مدتی هست که دارم روی اموزش و یادگیری خودم کار میکنم. خب فایل هایی مثل دوره دوازده قدم و یا قانون سلامتی توسط اعضای خانواده من خریداری شده و استاد هم اجازه استفاده به اعضای خانواده فرد خریدار به شرط اینکه خودشون علاقه داشته باشن رو دادن، اما خودم دوست داشتم که از اول، از پایه ای ترین حالت اموزشم رو شروع کنم تا درک بهتری از باقی دوره ها داشته باشم. پس شروع کردم به گوش کردن به فایل های دانلودی رایگان. این فایل حدود 300 امین فایلی هست که گوش میکنم، خلاصه برداری میکنم و سعی میکنم ازش یاد بگیرم.

    برام خیلی جالب بود که استاد در این فایل و بعضی از فایل های دیگه اشاره به کج فهمی ها از قوانین کرده بودن، خیلی از وقت ها افراد از اونور بوم می‌افتند و این میتونه خودش بدتر از اموزش ندیدن باشه.

    همون طور که در سوره اعراف ایه 29 ذکر شده که: بگو پروردگارم به میانه‌روی فرمان داده.

    خیلی خوشحالم از اینکه در این مسیر قرار گرفتم و دارم اموزش میبینم و مداوم روی خودم کار میکنم و اینده ای بسیار روشن رو برای خودم متصورم.

    بسیار سپاسگزار خداوند هستم که من رو به این مسیر هدایت کرد.

    الانعام 71: بگو خدا همان هدایت است و ما ماموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

    بسیار تشکر میکنم از استاد عزیز که انچه اموخته اند و درک کردند رو با باقی افراد به اشتراک می‌گذارند و به امثال من کمک می‌کنند که در مسیر روشن و پر نعمتی گام برداریم.

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی ضیایی گفته:
    مدت عضویت: 2477 روز

    سلام استاد عزیزم

    من چند سالی هست که یکی از تمریناتم سپاس گذاری از اساتید جذبه از والاس واتلز و استر هیکس تا خوده شما که قوانین رو اموزش دادید و جزعی از سپاسگذاری های روزانه من هست …😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    امیر رضا دانشی گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    سلام استاد عزیز و موحد

    اگر اجازه بدید صحبت شما را اول با تذکر دادن به خودم و تصمیم به عمل کردن با کلام زیبایی از امامان تزیین کنم که میفرمایند کسی که از مخلوق تشکر نکند از خالق هم تشکر نمیکند.مثل خودم که دیشب موقع سحر خانمم در 10 دقیقه سحری خوشمزه ای درست کرد و من خوردم ولی تشکر هم نکردم .از خداوند میخام من رو هدایت کنه و از ادا دراوردن دور کنه.امین مرسی استاد عزیز و موحد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: