توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    471MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۶
    30MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1907 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1060 روز

    به نام خالق زیبایی ها

    میخوام یک داستان تازه از نتیجه این آگاهی های استاد براتون بنویسم که وقتی همه رو کنار میذاری و تنها قدرت رو به خدا میدی چه جوری برات همه چیز رو آماده مهیا میکنه

    خب اول بگم من چند روزی از سایت دور شدم و رها کردم قانون خدارو

    و کم کم داشتم به تضاد میخوردم و احساسم روز به روز بدتر میشد

    پدرم قصد خرید ماشینی داشت و از اونجا که پدرم فضای ذهنی به شدت متفاوتی از آنجا در سایت استاد آموزش میده داره

    اصلا به این راحتی مگه ماشین میخره هزار یک جوور حساب کتاب میکنه یه جور باشه اونجور باشه آدم خوبی باشه

    نه بنگاهی کلک میزنه و وای ماشین چقدر گرون شده اصلا اینا ارزش خرید ندارن

    من و خانواده به شدت سر این موضوع عصبی شده بودیم البته خانواده حق داشتن ولی منی که داشتم روی خودم کار میکردم

    نباید انقدر قدرت رو به پدرم میدادم من نباید این جوری احساسم بد میشد

    پس اول از همه خدا کوبید توی سرم که بنده خدا مگه استاد نگفت آدما قدرت ندارن مگه نگفت کاری به بقیه نداشته باشید روی خودتون کار کنید پس کجای کاری محمد

    از لحظه ای که یادم اومد ای بابا پاشو برو بنویس از خود خدا بخواه ببین چجوری برات انجام میده

    من خیلی از تمرینات ستاره قطبی رو انجام دادم ولی درخواستی به این بزرگی خب نداشتم

    درحدی که کارم رو پیش ببرم یا مثلا هوا عالی باشه یا غذا عالی باشه همیشه جواب میگرفتم گفتم این بار دیگه وقتشه

    نوشتم یک ماشین خوب پیدا بشه احساسش کردم و تجسم

    بعد هم نشستم تمام فایل های توحید عملی رو گوش کردم همه رو چند بار گوش کردم ومدام ایمانم بیشتر شد

    نتیجه دیوانه کننده بود

    از روز اول مدام پیدا میشد و پدرم که به این راحتی سمت ماشین نمیرفت رفت و چند تا ماشین دید حالا بماند که معامله هر سری سر یه چیز خراب میشد ولی من دیگه اهمیت ندادم حتی دیگه توی سایت دیوار دنبال ماشین نگشتم و سپردم به خدا گفتم این موضوع به من ربطی نداره من درخواستم از خدا میخوام خودش درستش میکنه

    من دنبالش نمی گردم خودش ماشین درست رو سر راه پدرم میذاره

    ایمانم هم که به خاطر فایل های توحید عملی بیشتر شده بود دیگه غوغایی بود توی ذهنم

    و مایی که حدودا دوماه بود دنبال ماشین بودم و ماشین درست و حسابی پیدا نمیشد از لحظه ایی که فقط رو خودم کار کردم مدام ماشین خوب پیدا شد و هرسری معامله نمیشد گفتم خدایا اگر ماشین خوبه معامله اش کن وگرنه که هیچ سپردم به خدا

    و کلا توی چهار روز ماشین مورد دلخواه پدرم پیدا شد و با یه فرد عالی که خودم پدرم هم کمی آشنایی از قبل داشت ماشین رو معامله کرد و الان که دارم مینویسم ماشین مون دم در پارک

    میدونید کجاش جالبه اینکه طرف معامله گر بود و اصلا کارش خرید فروش ماشینه و پدرم گارد بسیار شدیدی نسبت به این افراد داره که اینا همشون کلاه بردارن .

    ولی چون خبر نداشت رفته بود پیشش و خود خدا به دلش انداخته بود که با اینا معامله کنه چون آدم های خوب و خوش برخوردی بودن

    خدایا منو ببخش که شرک ورزیدم و منو ببخش خدایا

    ولی این موضوع ایمانم رو چندین برابر کرده و حسابی به من قدرت داده و باعث شده توحید رو بیشتر درک کنم الان میتونم بگم قبل از این داستان هیچ درکی از توحید نداشتم خدایا شکرت هزاران سد در ذهنم شکست در این داستان

    خدایا شکرت

    قدرت فقط در دستان خداست و بس و منم که با ایمان بهش و با قدرتی که در درونم قرار داده میتونم زندگی ام رو بدون توجه به دیگران خلق کنم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1467 روز

      وای محمد عزیز چقدر تحسینت میکنم

      دمت گرم افرین

      به نظرم زیباترین لحظات برای ما و همچنین برای خداوند

      اون وقتایی که ما از قانون بصورت عملی استفاده میکنیم توی زندگی روزمرمون

      اون زمان هایی که شرایط یهذره سخت میشه دقیقا دقیقا وقت عمل کردن به قانونه

      واقعا تحسینتون میکنم محمد عزیز

      و بهتون تبریک میگم هم بخاطر کنترل ذهنتون و درخواست کردن از خدا

      هم بخاطر ماشین جدید مبارکتون باشه انشالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد گفته:
        مدت عضویت: 1060 روز

        سلام

        به الهام عزیز و مهربان

        خیلی ممنون بابت کامنتی که برام گذاشتی

        راست میگی انصافا یه مزه دیگه ایی داره وقتی عمل میکنی به آموزها

        نه اینکه فقط روی کاغذ بنویسی

        هم میبینی قانون جواب میده هم عزت نفست بیشتر میشه و کلی مدارت رو هم رشد میده

        خیلی خوشحال شدم که کامنتی دریافت کردم و کنار پروفایلم نقطه آبی دیدم

        سلامت باشی

        انشالله شما هم بهترین چیز ها نصیبتون بشه

        موفق باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2403 روز

    واقعا وقتی آدم فک کنه! به چه چیزهایی نمیرسه ؟!! وقتی خداوند می گه در آیات من تدبر کنید ی چیزی می دونه که می گه. استاد خیلی خوب گفتن . چرا تا حالا از کسی نشنیدم یا به این نتیجه نرسیده بودم؟ که همش زندگیمون شده دویدن برای داشتن خوراک و پوشاک و مسکن و حتی توی این راه خدا رو هم منکر می شیم. واقعا تقریبا تمام فعالیت های ما برای رسیدن به پول هستش . در صورتی که اصل رو ول کردم و همش دارم به پول فکر می کنم. در صورتی که اگه من همش به این موضوع فکر کنم و باورهای توحیدی در ذهنم ایجاد کنم. باورهایی که با تاروپود وجودم بهم گره خورده. می تونم به هرآنچه که در زندگی ام می خواهم برسم. باورهای توحیدی مثل هیچ کس نمی تونه تاثیر منفی در زندگی من بذاره. هیچ شرایطی بیرون از من نمی تونه زندگی منو تحت کنترل قرار بده. مثل اوضاع اقتصادی. تحصیلات. تخصص. هوش. نوع دوره ای که گذروندی. شهر زندگیت. جوان های بیکار زیاد که همشون کسب و کار همسرم رو کساد کردن، هیچ کس نمی تونه توی زندگی من تاثیر بذاره. مثلا مواد غذایی که می خوریم چون کود شیمیایی می زنند پس به خاطر اونه که مریضی ها زیاد شده. دارو نیست تا خوب بشیم. مملکت رو به امان خدا ول کردن همه چی گرون شده من چطوری می تونم مایحتاج خودمو بخرم. انقد گرونی شده که من نمی تونم ی چادر بخرم ی کیلو کاهو بگیرم و….. من روی هیچ کس حساب نمی کنم. من اگه بچه دار بشم خرجش رو از کجا بیارم؟ اوضاع خوب نیست. توی این زمانه که نمی شه به هیچ کس اعتماد کرد من بچمو چطوری بزرگ کنم؟ انسان های موفق مثل استاد عباس منش که به هر آنچه که در زندگی می خواهند به راحتی می رسند نه به این خاطر که آدم خاصی هستند بلکه به این دلیله که خداشون خدای خاصی !!!! در این دنیا در این کره ی خاکی ( زمین) به تعداد 7 میلیارد انسان، دنیا وجود دارد و دنیای ما انسان ها را خودمون می سازیم با افکارمون که افکار ما از باورها و چیزهایی است که بهشون توجه می کنیم. من به قدرت خدا ایمان دارم و به خدا توکل کرده ام. اگه زندگی زیبا و بهشت رو در جهان دیگر می خواهم باید اول در این دنیا بهشت را در تمام جنبه های زندگی ام تجربه کنم. خداوند تو قرآن درباره ی اینکه چطوری بتونیم مهمترین نیازهامون رو برآورده کنیم چیزی نگفته. علتش چیه؟ همونطور که استاد می گن مهم اینه که ریشه درست بشه، مهم اینه که روش حل رو بلد باشیم؛ اونموقع می تونیم هر مسئله ای که بهمون میدن رو حل کنیم. راه حل تمام نیازهای ما این است که باورهای توحیدی داشته باشیم. اگر باور کنم که خداوند یک انرژی است و همه جهان از این انرژی به وجود آمده و خداوند فرمانروای آسمان ها و زمین است و قدرت دست اوست. و خود خدا طبق آیه ی ( و سخرنا لکم ما فی السماوات و مافی الارض ) گفته که این قدرت به دست انسان داده شده است. من قدرت خلق زندگی خودم را دارم و تمام کائنات به فرمان خداوند در اختیار من هستند که مرا به هرآنچه می خواهم برسانند. من فرمانروایی هستم و با افکارم به کائنات که فرمانبردار بی چون و چرای من هستند فرمان می دهم و آنها اطاعت می کنند. سرنوشت هیچ کس از پیش نوشته نشده است و هیچ کس نمی تواند در سرنوشت ما تاثیربگذارد. مثلا ترامپ نمی تواند باعث شود زندگی من نامناسب شود و یا اینکه شرایط کار و کاسبی من بهم بخورد. اگر باور کنم که دیگران می توانند زندگی من را تحت تاثیر قرار دهند این اتفاق خواهد افتاد. من صاحب فرزند می شوم و با اراده ی خداوند به بهترین شکل ممکن زندگی می کنم. و هیچ شرایطی نمی تواند شرایط من را تحت تاثیر قرار دهد. من از هیچ کس نمی ترسم من فقط از خدا می ترسم. هیچ کس نمی تواند من را از هدفم دور کند چون هیچ قدرتی ندارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2999 روز

      به نام خدای عزیز

      همه ی انسان ها هر روزه دارن به دنبال یه لقمه نون میدون.امان از دویدن های بی حاصل .امان از شرک وکفر که بلای جان بشریت شده .امان از ترس ها ونگرانی های که نتیجه ش بدبختی وفلاکت است .

      خدایا سپاسگزارم که در این مسیر الهی وتوحیدی قرار گرفته ام تا به اصلم بر کردم و شاهانه باتو زندگی کنم در دو دنیا .

      در پناه خدای عزت وثروت وقدرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فرشته hp گفته:
    مدت عضویت: 2467 روز

    خدا برای من کافیست

    نمیدونین چه احساس خوبی دارم خدای من چه قدر سپاس گذارم از اینکه به اینجا هدایت شدم و به خودم این تعهد رو دادم که از این فضا دور نشم این چیزیه که من میخوام حس و حال خوب تصمیم گرفتم بیشتر بیام کامنت بزارم وقتی که حالم خوبه نشونه میبینم میدونم این کار هم به خودم کمک میکنه و هم به شما دوستان عزیز هم فرکانسی از وقت اشناییت با سایت و استاد عزیز من به طرز عجیبی سالم و سرحالم و عجیب که اطرافیان سرما میخورن و من سالمم من فکر میکنم به خاطر این محیط مثبت و کار کردن روی خودم که حالم خوب و به احساس بد نمیرسم که بخوام درگیر بیماری بشم،خدا رو شکر میگم بابت سلامتی که احساس میکنم،این قدر با خدا نزدیک شدم که دیگه حس دلتنگی نمیاد سراغم دلم نمی گیره ،خدا برا من کافیه ،ارتباطمم با فرزندم همسرم خانوادم عالیه و روز به روز بهتر و بهتر میشه، و تصمیم گرفتم از امروز جدی تر کار کنم روی فایل های رایگان به این صورت که هر فایل رو گوش بدم و بنویسم و باورهای استاد رو دربیارم ازش بعد بارها و بارها گوش بدم من قبلش فقط گوش میدادم خیلی نتیجه نمیگرفتم ولی با این کار کلی باور پیدا کردم و این کارو خیلی از دوستان هم گفتند و من خودم تازه به این نتیجه رسیدم یعنی تو مدارش قرار گرفتم و دیدم عالیه و یه چیز دیگه تازگیا هدایت شدم به خوندن کامنت های دوستان که فکر میکنم حتی تاثیرگذارتره نسبت به فایل ها عالیه به خدا،و راجع به محصولات هم فکر میکنم باید بریم تو مدارش هزینش جور میشه، دوستان این سایت یه گنج عظیم از فایل ها ،کامنت ها،عقل کل چیزی کم نداره این مسیر رستگاری چنگ بزنین بهش به همه چی میرسین و لازم تشکر کنم از مدیر سایت که این امکانات عالی سایت رو فراهم کردین که میتونیم همه کامنت های یه فرد مورد نظر رو بخونیم و تکاملش رو ببینیم عالیه و در اخر تشکر میکنم از استاد عزیز که با عشق برای ما مطلب میزارن سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    زهـرا خوشبخت گفته:
    مدت عضویت: 2525 روز

    بنام خدا

    سلام

    ?وقتی ب زمان کودکیم فکر میکنم میبینم هرچی از خدا خواستم فورا بهم داد

    یادمه خیلی دوست داشتم گوشواره داشته باشم ، اما نداشتم ،وضع مالیمون انقد بد نبود اما دقیقا یادمه به مامان وبابام نگفتم برام بخرن

    همیشه دستای کوچولو قشنگمو رو ب آسمون میگرفتم و میگفتم خدایا من ازت گوشواره میخوام خیلی دلم میخواد داشته باشم ،باذوق دعا میکردم و منتظر میموندم

    یه خانمی تو فامیل بود بلد بود گوش سوراخ کنه بهش گفتم میشه گوشامو سوراخ کنی ،با اجازه مامانم گوشامو سوراخ کرد کلی ذوق میکردم ک قراره بزودی صاحب گوشواره بشم ،مامانم بعداینکه گوشامو اون خانمه سوراخ کرد ،داشتن باهم حرف میزدن ک گوشاش خوب بشه ب باباش میگم براش بخره

    . . .نمیدونم چرا امامن دوس نداشتم بابام برام بخره ، چون باوجود بچگیم احساس میکردم بابام خیلی زحمت میکشه و اگه ازش گوشواره بخوام باید برام پول جورکنع یجورایی دلم نمی اومد

    و من میرفتم یجای خلوت و باخدا میگفتم گوشواره میخوام خداجونم و ذوق میکردم

    کارمن این بود هر روز چند دقیقه ای باخدا حرف بزنمو و دعا کنم ک بهم گوشواره بده البته باعشق نه التماس

    خلاصه روزها میگذشت

    یک ماه بعدش داییم و خانوادش ک ساکن تهران بودن اومدن خونمون

    یروز سر سفره ناهار بودیم

    داعیم باصدای بلند سر سفره گفت

    زهراجان باید ببرمت تهرآن برات گوشواره بخرم و کلی باذوق و اشتیاق حرف میزد ک انگاری بزرگترین هدیه رو بهش داده بودن ک بخواد برامن کادو گوشواره بخره

    اون لحظه انگاری قند تو دلم آب کردن

    گوشواره ؟ ! تعجب میکردم ک یدفه ای چیشده

    هیچکس حرفی از گوشواره نزده بود

    تعجب میکردم و البته شدیدا خوشحال

    هیچوقت یادم نمیره خدا با دستانش اومد ،جالب اونجا بود داعیم و بعنوان ادم خسیسی میشناسن تو فامیل،من و وقتی برد جلو طلافروشی

    بهم گفت :زهراجان هرکدوم ک خودت انتخاب کنی همون برات میخرم ،هرچی ک دلت میخاد بگو

    من ازخدا گوشواره خواستم اما بیشترشو بهم داد ،

    داعیم(دستان خدا)خیلی چیزای دیگم برام خرید ک یادم نمونده چی بودن دقیق

    وخلاصه گوشواره رو خریدم و الانم دارمش ،هدیه خداس ک با ارزشترین هدیس

    اما یادمه ک اینا چطوری ب دستم رسیدن ،اگه بهش تکیه کنی مهم نیست ازکجا برات میرسونع خودش برات میشه گوشواره ،میشه پول ،میشه خریدار،میشه فروشنده ، حتی گوشواره رو گوشتم میکنع داعیم باعشق گوشواره هارو گوشم کرد ،اون داعیم نبود اون خدا بود ک بالبخند باذوق گوشم کرد(اشک توچشام جمع شده)

    اونشب باشادی خوابیدم خیلی خوشحال بودم .

    دوستان خدا همه کاره س کافیع بخودش بگیم اگه ایمان داشته باشیم بهش اجابت میکنع

    خداجونم کمک کن ک یادم نره هیچوقت جز خودت از هیچ بنده ای چیزی نخوام

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  5. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3471 روز

    سلام بر سید عزیز ؛ خدای عزیزم آن رفیق وشفیق سالهای دور ونزدیکم ، با ابرار وصالحان محشورت کند .

    این قسمت اینقدر باورهای قدرتمند دارد که هربار میخوانمش ، بیشتر لذت میبرم ، به خدای عزیزم ؛ هر دفعه که میخوانمش انگار تازه تازه است

    واقعا برای خودم این جوری ساخته ام ک هر چیزی که با اصل تو هماهنگ باشد من خوشم ازش می آید واحساس آرامش دارم

    آری سید عزیز روزی بود روزگاری ؛ خداوند داشت از روزنه پنجره ی خونش به من وعباسمنش نگاه میکرد . به فرشته هایش گفت کاری کنید که امروز عباسمنش سر کار نرود …. چون تانکر میخواهد منفجر شود

    رحیم را از بالای شهر سیدگان تا ملاقات مادرش را دچار فراموشی کنید تا این همه راه بر بنده ام رحیم ، هم نامم ؛ بد نگذرد

    چه شباهتی بود بین این نرفتن سر کار واین فراموشی .

    اما پایان هر دو ، اشکهای شوق دیدار بود . اشکهایی همراه با لبان لرزان ؛ در حالی که بغض خدایی و فریاد فرشته ها در کلویمان ؛ عین استخوان گیر کرده بود وجوابی برایش نداشتیم وهمش عین نصوح ، سر دربیابان مینهادیم ومیگفتیم چرا ؟ چرا ؟!!!!

    آن لحظه برایمان قابل هضم نبود وسالها گذشت

    دیدم که خدای عزیزم از در درآمد ومن از خود بدر شدم . دیدم آن لحظه ای ناب در زندگیم بود وآن لحظه ؛ وقتی بود که میان من ومعبودم صلح برقرار شد مبارکتان باد

    آن لحظه من خدایم را نمیدیدم ، اما وقتی هوشیار شدم وسطل وجودم بزرگ شد . دیدم که آن لحظه ، حضور خدایم بر قلب من ودعوت نامه اش برای من بود

    آری آری سید جان ؛ مهمترین رابطه ی ما در این جهان ؛ به یقین باید رابطه همیشگی با خدای عزیزمان باشد

    سید جان ؛ منکه این سخنان را باقلبم میگویم

    من اینجا بوی خدای غفو ورحیم را استشمام میکنم

    به جان سید اگر 24 ساعت اینجا باشم خسته نمیشوم . آری جایی که خدا حضور دارد خستگی ، عین استراحت است

    عزیز دل خدا ، پایار باشی که زیبا رهبری میکنی وزیبا می نوازی ودل انگیز گوشه ای از این روضه ی رضوان وآهنگی کوچک از این سمفونی بزرگ الهی را ، آرام بخش دل این حقیر میکنی

    سپاسگزار خدای خوبیها هستم به خاطر این گوشه ی کوچک از بو وعطرش که در این خانواده دریافت میکنم

    ممنون وسپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      سیده سمانه لایق گفته:
      مدت عضویت: 3330 روز

      سلام و روزبخیر

      چقدر قشنگ نوشتید…

      پراز احساسید…احساس ناب انسانی….احساسی که فقط مخصوص یک “انسان”می تواند باشد…

      تبریک برای باورهای خوبتون…

      الهی ثابت قدم باشید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        رحیم خان گفته:
        مدت عضویت: 3471 روز

        سلام بر عزیز خدا ؛ سمین قارداشی

        میدونی عزیز ؛ به من وشما همه چی را بد گفتند . این خدا که همه چی در دستش است خیلی راحت وساده است

        من داشتم سوره بقره را میخواندم با همین معنی فارسی

        دیدم این رب میگه: خداوند برای شما راحتی وآسونی را میخواهد قسمتی از آیه 185 سوره بقره : …………خدا آسانی وراحت شما را می خواهد نه دشواری ومشقت شا را ……

        سپاسگزارم که این حقیر را لایق دانستی وبه من انرژی دادی .

        اصلا به دست عقل وذهن آدم نیست ؛ در هر جایی مطلبی میخوانی وخوشت می آید واین نشان میدهد که این نیروی برتر ؛ واقعا در درون ما هم برتر است واین نشان میدهد که خداوند همیشه وهمیشه خیر وخوبی وزیبایی وشادی است …..

        موفق باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          سیده سمانه لایق گفته:
          مدت عضویت: 3330 روز

          سلام .وقت بخیر

          ممنون از شما بابت بزرگواریتون و پاسخ قشنگتون…

          بله دقیقا ،به قول یکی از دوستان که اسمش الان یادم نیست :

          “پیش از اینها فکر میکردم که خدا

          خانه ای دارد میان ابرها…”

          واقعا خدا رو دور از دسترس فهیده بودیم ولی با آموزه های استادعزیز باورهامون داره بهتر میشه…

          خوشحالم برای باورهای خوب و قدرتمندتون…

          خاهش میکنم شما لایق بهترینها هستید .نگید که حقیرید و من شما رو لایق دونستم به قول استاد شما خودتون بدون هیچ دلیلی لایق هستید لایق آفریده شده اید..مثل همه انسانها…

          بله خدا برای ما اسانی و بهترین تجربه ها رو می خواد فقط کافیه خودمون احساس لیاقت رو تو خودمون پیدا کنیم.الان داشتم راهکار برای عزت نفس رو میخوندم خیلی قشنگ بودبهتون یه بخش کوچیکشو هدیه میدم:

          اگه خواسته ای تو وجودمون شکل گرفته اولا ما 100 در 100 توانایی رسیدن بهش رو داریم والا اصلا اون خواسته تو ما شکل نمیگرفت و ثانیا وجود ما میخواسته از این جنبه خودش رو تجربه کنه و رشد و گسترش پیدا کنه!!!هر کس با اون خواستش دلش میخاد خودشو اونجوری تجربه کنه…فقط کافیه احساس لیاقتش رو تو خودمون ایجاد و قوی کنیم والا بدلیل فاصله فرکانسی زیادمون با اون خواسته (بدلیل عدم احساس لیاقتمون برای اون)نمیتونیم بهش برسیم…

          فوق العاده بود واقعا ،من که خیلی ذوق کردم از فهمیدن این نکته…

          مرسی از استاد که این فضا رو ایجاد کردن که یه خانواده ای باشه اینطوری عضو اضافه بشه و اعضا باهم حرف بزنن و از هم انرژی بگیرن….الهی همیشه در ین مسیر باشیم…

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    بنام خدای بخشنده و مهربان

    سلام استاد عزیز

    استاد مدتیه که دارم روی باورهای توحیدی م کار میکنم روی این باور که من خالق زندگی خودمم و تا به الان هر اتفاقی که افتاده توی زندگیم رو من خودم شخصا،شخص خودم خلق کردم نه هیچ کس دیگه ای ،

    هیچکی مقصر نیست و نبوده!

    وااااااای استاد نمیدونید ذهنم چقدر وحشتناک مقاومت میکرد البته هنوزم ادامه داره ،،،،،

    اومدم واسه خودم همه چی رو شفاف کنم و شروع کردم به بررسی کردن اتفاقاتی که در گدشته افتاده و الان هم داره میوفته

    شروع کردم به تجزیه و تحلیل کردن همه چیز البته با یک نگاه دیگه با یه چشم دیگه

    چشام قبلا خیلی کثیف میدید همع چیز رو!!!!

    و همیشه فکر میکرد این کثیفی مال دیگرانه !!

    اما غافل بودم که این چشای منه که کثیفه داره تار میبینه همه چی رو!!

    زشت میبینه همه چی رو!!

    استاد دارم کم کم و قدم به قدم این کثیفی ها رو از چشام میشورمو پاک میکنم.

    خلاصه توی این دوباره دیدن ها که همیشه هم دیگران آلوده بودن از دید من ،

    دیگران مقصر بودن از دید من!!

    دقیقا روزیکه از یه نفر رنجش داشتم ذهنم مدام میگفت ؛

    تو خلق کردی این اتفاق رو

    درسته که اون طرف فلان کارو انجام داده اما مسببش تو بودی با افکارت و باورهات و،،،،

    یه چیزی درونم میگفت ؛

    باید اول بپدیری که خودت اون قسمت اون شخص رو برانگیخته کردی

    اول باید ببخشی

    دوم باید بگردی ویژگی های مثبت اون رو پیدا کنی !

    استاد ذهنم چنان مقاومت داشت که هر وقت این اتفاق( که خییییلی هم تکرار شده واسم چند وقتیه)میوفتاد بی اختیار گریه میکردم و نمیخواستم

    ۱-بپذیرم

    ۲-ببخشم

    ۳-نکات مثبت رو ببینم

    گریه میکردم بعد هم ذهنم منحرف میکردم سمت چیز دیگه ای که به این موضوع فکر نکنم،یعنی یه جورایی خودمو داشتم گول میزدم🤔

    تا اینکه دیروز برای اولین بار با فشار ذهنی زیادی که داشتم موفق شدم حداقل درین مورد بپذیرم که من خلق کردم اتفاقات بد رو

    و موفق شدم البته به سختی خییییییییییلی سخت چند تا از ویژگی های مثبت طرف رو ببینم و شاکر باشم😎💪

    استاد بلاخره تونستم برای اولین بار توی عمرم این کار رو انجام بدم وخییییییییییییلی خوشحالم که بلاخره این مقاومت ذهنی رو که یکی از بزرگترین پاشنه های آشیلم بود و هست رو

    یکم رامش کنم 🙂

    خدا رو صد هزار مرتبه شکررررر ر رررررررر🤗

    من با چشمم تکامل خودم رو دارم توی قسنت توحید دارم میبینم،و همیشه بی اختیار اشک شوق میریزم،یه حسی که تابحال تجربه ش نکردم.

    ذهنم مقاومت داشت واس کامنت گزاشتن اما باز هم من موفق شدم غلبه کنم بر ذهن و اومدم نوشتم.

    استاد من آرزو دارم در حوزه توحید به مداری که شما رسیدین برسم.

    به اون درجه از ایمان و توکل🙏

    و چون شما الگوی من هستین من هم مث شما قبل از این که هر کاری رو بکنم اول دارم روی قسمت توحیدیم کار میکنم

    منم میخام مث شما قبل از شروع این کار (ترویج یکتاپرستی)

    باور های توحیدیم درست بشه بعد قدم های بعدی رو بردارم.

    استاد من خییییییییلی فکر کردم که چه کاری رو دوست دارم؟؟؟.؟!!!!!

    هیچوقت به هیچ نتیجه ای نرسیدم که واقعا عاشق چه کاری هستم!!!

    بجز این قوانین و بحث یکتا پرستی💖

    چن من کارهای زیادی رو امتحان و تجربه کردم اما هیچکدومشون رو دوست نداشتم چن فکر میکردم که مجبورم انجامشون بدم انجام میدادم.

    در حال حاضر هم شاغل نیستم.

    تنها کاری که اگه انجامش بدم خسته نمیشم و دوست دارم ساعت ها انجامش بدم و بخونم و ببینم همین مباحث کیهانی و شناخت بیشتر توحیده🤗🤗

    من آرام ارام جا پای شما میزارم استاد و مث شما یه روزی می بینم اون روز رو که قله توحید و یکتاپرستی رو فتح میکنم🙏🙏💪💪

    چن تنها کاریکه دوست دارم تا آخر عمرم انجام بدم حتی اگه نیاز مالی نداشته باشم

    دیدم فقط وفقط همینه😀

    هنوز اول راهم اما قله رو هم دارم میبینم،چن هر روز دارم شما رو میبینم.

    منم میخام مث شما پی و زیر بنای ساختمونم رو محکم محکم کنم ،

    میخام زیر بنا و شالوده همه ابعاد زندگیم توحید باشه😍

    میخام توحید زیر بنای ثروت

    توحید زیر بنای سلامتی

    توحید زیر بنای روابطم باشه.

    و تا به ایمان راستین نرسم چیز دیگه ای رو نمیخام چن؛

    بدون ایمان و توحید موفقیت پایدار وجود نداره

    منم مث شما موفقیت پایدار و پکیج کاملش رو میخام.

    از وقتی با شما آشنا شدم استاد زیاده خواه شدم استاد

    همه چی رو در همه ابعادش و بهترینش رو میخام😎

    من جایگاه توحیدی شما رو خییییییییییییلی تحسین میکنم و خواستار اون جایگاهم🙂

    چقدر حالم خوب میشه استاد وقتی راجع به توحید می شنوم و می نویسم و با خودم حرف میزنم

    به آرامشی میرسم که تا بحال با هیچ چیز و هیچ کس به این حد از ارامش نرسیدم.

    بقول شما لطیف شدم استاد،بی اختیار اشک میریزم

    از شناخت خیلی کمی که نسبت به خدا رسیدم.

    راه طولانی رو پیش رو دارم ،،،،،،،،،،

    ممنونم که منو با توحید واقعی آشنا کردین🌺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  7. -
    مريم بیگی گفته:
    مدت عضویت: 2623 روز

    سلام استاد عزیز و سلام به عزیزى که این منظره هى زیبا رو برامون فایل تهیه میکنن خدا قوتتون بده از تک تک صحبتهاى استادم در مورد ابراهیم ع اشک امان نمیده و حالم دگرگون میشه قلبن و روحن ابراهیم گونه میخوام زندگی کنم مطمئنم جهان کمکم میکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  8. -
    مهدی شادکام گفته:
    مدت عضویت: 3452 روز

    سلامی گرم خدمت استاد عزیز وخانم شایسته

    فقط نمیدونم چی بگم از این اگاهی ناب در این فایل تا به حال حرفی به این تازگی به این نابی نشنیده بود از جنس توحید بود اصلا خود توحید بود .بخدا سرشار از احساس خوب شدم خوشحالی بی حد که اشک ریختم اشک شادی که خدارا شکر که هدایت شدم .

    تونستم بشنوم این فایل را وبه جانم بنشیند .

    ما فقط باید ایمان بیاوریم ویکتا پرست بشویم وبه سمت توحید در حرکت بقیه چیزهای دنیا هاشیه هست.

    این جملات استاد از جنس طلای ناب بود.

    همین شب گذشته در یک مجلسی بودم شخصی پیشم آمد و گفت که یکی از همکارانم که سابقه طولانی در این شغل دارد چه حرفهائی در موردم زده وقبلا هم از این اخبار گوشه وکنار میشنیدم .

    اول اعتنا نکردم ولی شب خوابیدم واز خدا هدایت خواستم چون تصمیم گرفتم بدون جنگ باهاش تماس بگیرم وبگم من چه بدی در حق تو کردم که درمورد من اینچنین میکنی

    ولی این نجوا بود درونم میگفت فعرض عنهم

    گوش نده روی بگردان واعتنا نکن.

    ولی نجوا کوتاه نمی امد صبح که این فایل رسید تو مسیر مغازه دانلود کردم واولین کارم این بود که فایل رابشنوم واقعن شکه شدم سرشار از سپاسگذاری شدم که خداراشکر هدایتم کرد.

    به این موضوع به غیر از معجزه چه میشود گفت .خدایا چقدر بهت نزدیک شدم غرق شادی شدم .

    گفتم این احساس خوب را با دوستانم واستاد عزیزم که پیام آور رب هست برای من به اشتراک بزارم .اینها همه نشانه هست که من در مسیر درست هستم .

    ?????????????

    تقدیم به استاد خوبم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  9. -
    بهرنگ گفته:
    مدت عضویت: 3071 روز

    اصلا وقتی درمورد توحید حرف میزنید تن صداتون عوض میشه. حالت چشماتون تغییر میکنه. همه چیز یک شکل دیگه پیدا میکنه. اون انرژی بالا و صدای بلند و لبخند جای خودش رو میده به یک آرامش درونی، خیال راحت و لبخند از روی لبتون میاد توی چشماتون. چشماتونه که توی تمام فایلهای توحید عملی میخنده. چشمایی که داره فریاد میزنه تورو خدا اعتماد کنید تا جور بشه. اعتماد کنید که میتونه تا براتون انجام بده. اینقدر سختش نکنید و حرص نخورید تا راحت اتفاق بیفته. استاد کاش یک فایل بذاری و توش بگی جملات تاکیدی که هر روز میگی چیا هستن. من درسهاتون رو دارم خوب یاد میگیرم. خیییییلی هم نتیجه گرفتم.عالیه همه چیز. ولی چیزی که هنوز از دهن خودتون نشنیدم چندتا جمله تاکیدیه که کمی هدایت بشم که با سبک خودم چه تغییراتی میتونم توش بدم و تکرارش کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  10. -
    سعید اصغرزاده گفته:
    مدت عضویت: 2288 روز

    به نام خدایی که تنها یکیست تنها لایق پرستش است

    توحید یعنی قدرت کاملا دست خداست و دیگر هیچ

    توحید یعنی اتفاقات بد رو از طرف باورهای مخرب خودمون و همه اتفاقات خوب رو از طرف خدا بدونیم و اعتبارشو فقط به خدا بدیم و سپاس گذار باشیم چرا که خداوند به بندگانش ظلم نمی کند

    توحید یعنی عامل تمام خوشبختی های انسان و شرک یعنی عامل تمام بدبختی های انسان چرا که منشا تمام باورها برمیگرده به توحید و شرک هرچقدر باورهای توحیدی محکم تری داشته باشیم زندگی آرام تر، شادتر، ثروتمندتر، آزادتری خواهیم داشت

    توحید یعنی عدم ترس و نگرانی، وقتی خدا رو بعنوان خدای قدرتمند و هادی باور کنیم زندگی سراسر لذت خواهد بود

    توحید یعنی اینکه همواره در تمام کارها مواظب افکارمان باشیم تا خدا رو منبع خیر و خوبی ببینیم و جز این یعنی شرک می ورزیم

    توحید یعنی خداوند از هرچیزی بی نیاز است و قدرت خلق تمام زندگی بشر را به دست خودش داده است تا جوری که میخواهد زندگیش را بسازد و هرچقدر انسان ها قانون بدون تغییر خداوند را درک و استفاده می کنند و زندگی خودشونو خلق میکنند بیشتر قدرت خدارو درک می کنند و وابسته خدای خودشون میشن

    توحید یعنی خدا دوس داره جوری زندگی کنیم که موقع مرگ حسرت هیچی رو نخوریم هم دنیا رو داشته باشیم هم آخرت رو

    توحید اساس یک زندگی خداگونه است

    توحید اصله

    وقتی برای اولین بار که با استاد عباسمنش اشنا شدم یک روزنه کوچکی از نور در قلبم برای موفق شدن بود ولی وقتی فایل های توحیدی رو دیدم همش قلبم حرفای استاد رو تایید میکرد و با خودم میگفتم واقعا همینه همه چی در بهترین شرایط بهت داده میشه وقتی ربوبیت خدارو باور کنی

    ولی هرچقدر که بیشتر میگذره بیشتر احساس میکنم که توحید فراتر از چیزیه که فهمیدم توحید خیلی فراتراز آگاهیه این حرفا رو بارها از استاد شنیدم ولی واقعا چقدر تونستم بهشون عمل کنم؟ عمل، اره تنها عمله که مشخص میکنه چقدر خدا رو باور کردیم اوایل با جمله “ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است” مقاومت داشتم و میگفتم من که ایمان دارم ولی وقتی خواستم برای خودم ثابتش کنم برم تو دل ترسهام دیدم که عمل کردن بهش سخته و باید تکامل خودمو طی کنم و پا پس نکشم

    بهترین باورها در هر جنبه ای از زندگی باورهایی هستند که با نگرش توحیدی عجین شدند مثل باور به فراوانی، باور به ارزشمندی وجودی، باور به احساس بی نیازی از دیگران، باور به لایق بودن و …

    ولی عکس این باور ها با شرک عجین شدند و ناخوداگاه دارم تکرارشون میکنم و فکر میکنم که دارم روی باورهام کار می کنم و شاکیم چرا زندگیم تغییر نمی کنه

    یبار با یکی از دوستان صحبت میکردم میگفت اینقدر ادا و اطوار درمیاری اخرش میبینی که ارام ارام به گفته هات داری عمل میکنی ولی به این نتیجه رسیدم اینجوری نیست و ادا و اطوار فقط عزت نفس و اعتماد بنفسمو پایین میاره از همون ابتدا باید یک اصلی رو محکم بگیریم و باورهامونو مطابق اون شروع کنیم به ایجاد کردن و اون اصل همان توحیده

    یکی از بزرگترین تضاد های زندگیم عمل نکردنه ولی دارم تکاملمو طی میکنم و مطمئنم این تضاد یک باوری در من بسازه که خدا میدونه چی پیش بیاد بعدش

    خداروشکر میکنم بخاطر این تضاد چون دارم ارام ارام یاد میگیرم چطوری عمل کنم به اگاهی هایی که خدا از طریق استاد بهمون میرسونه عملی که ایمانمو قوی کنه عملی که پشتش عطر خداوند رو بشه حس کرد عملی که همواره احساس شادی و آرامش داره عملی که برای درک بیشتر خداوند و داشتن یک زندگی عمیق

    نتایج استاد عباسمنش زیباست واقعا زیبا و رویاییه ولی وقتی به بک گراندشون فکر کنیم دلیل این زندگی رو به وضوح میفهمیم و یک تلنگری میشه بمن که چقدر مثل استاد عمل کردم؟ ایا میتونم انتظار همچین زندگی رو داشته باشم؟

    چقدر این جمله استاد رو دوست داشتم در یکی از فایلا که میگفتن هزاران نفر حرفای قشنگ میزنن پس چرا اونا شما رو نمی گیرند چون عامل اصلی فرکانسه نه حرفای قشنگ

    این عمله که احساس خوب، احساس ارامش، وجود بی انتهای خداوند رو به زندگی ما میبخشه

    وقتی ما سعی کنیم توحیدی عمل کنیم بقیه مسائل بصورت طبیعی اتفاق خواهند افتاد این باورهای شرک الود ما هستند که جلوی روند طبیعی اتفاقات خوب رو گرفتند

    خدایا کمکم کن در مسیر توحید محکم تر قدم بردارم احساسی که این مسیر بمن میده از هرچیزی در دنیا بالاتر و غیر قابل وصف تره

    دوست دارم یبار دیگه برای خودم نوشته هامو مرور کنم توحید یعنی اینکه خدا رو بعنوان تنها قدرت کل باور داشته باشیم تمام رفتارهای ما و زندگی ما از باورهای ما نشات میگیرند پس تنها تکرار جمله خدا تنها قدرت کل است، کافی نیست باید از کوچکترین مسائل زندگیم شروع کنم به داشتن دیدگاه خداگونه و عمل به آنچه که مبنای اونو میشه توحید دونست باید تعهد داشته باشم در مقابل نجواهای شیطان ناامید نشم و تنها با توکل به خدا به مسیر خودم ادامه بدم قطعا خدا هم در این مسیر کمکم میکنه

    نتیجه این اعمال باورهای توحیدی و ثروت و روابط و عزت نفس است باور هایی که یک شخصیت جدید از من میسازند یک شخصیت توحیدی؛ خدا به چنین کسانی نعمت و ثروت بی حساب دنیا و سعادت اخرت وعده داده است

    در یک کلام توحید یعنی داشتن نگرش خداگونه تر و عمل به این نوع نگرش در زندگی در هر لحظه و در هر لحظه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مربی گفته:
      مدت عضویت: 1883 روز

      بنام خالقی بی همتا

      سپاس خداوند عالمیان را.

      سلام به دوست عزیزم سعیددوست داشتنی.

      دوست عزیزم تحسینت میکنم. ممنون که به الهاماتت عمل کردی و درکت رو به اشتراک گذاشتی.

      حرفهایی که زدی خیلی ارومم کرد و دقیقا حرفهاییه که منم باید روش فکر کنم و بهش عمل کنم.

      انگار یه تلنگر خوب به من، برای من، برای عمل به الهامات و ثابت قدم بودن در این مسیریه که دارم میرم بود.

      توحید در عمل و مشرک نبودن.

      کنترل ذهن و اطمینان به رب و ادامه دادن این مسیرِ پر از ثروت و نعمت.

      من سال جدید رو سال ثروت نام گذاری کردم و به خداوند گفتم خدایا امسال در مسیر ثروت هدایتگر و حامی ام باش.

      و زمانی که پرسیدم خدایا امسال از لحاظ مالی رشد میکنم و به انچه که در دفتر هدفگذاری ام نوشته ام میرسم؟

      در پاسخ فقط یک جمله به من الهام شد؛

      اگر به انچه به تو گفته میشود عمل کنی به بیش از انچه میخواهی میرسی!

      روزها گذشت و همش تو این فکر بودم که خدایا به چی عمل کنم، انچه به من گفته میشود چیست؟

      احساس میکردم که انگار یه چیزی مشخص و یک چیز موحد، هست که باید بهش عمل کنم تا به انچه میخواهم، برسم.

      هر بار پرسیدم که آن چیز که باید بهش عمل کنم تا به بیش از انچه میخواهم برسم چیست؟

      در جواب،‌ پاسخ این بود؛

      به انچه که در هر لحظه به تو گفته میشود باید عمل کنی، تا به بیش از انچه میخواهی برسی.

      پاسخ این بود که من همیشه هادی و حامی تو هستم.

      اگر بتوانی به انچه به تو گفته میشود عمل کنی، به بیش از انچه میخواهی میرسی.

      این جمله بیش از هر چیزی مرا به کنجکاوی در درک قوانین و در عمل به الهامات وا میداشت.

      بیشتر متعهدم میکرد که جستجو گر باشم تا بهتر درک کنم.

      برای عمل به الهامات تصمیمم این بود که نتیجه انچه میخواهم باشد یا نباشد اهمیت ندارد، فقط میخواهم ببینم که آیا توانایی عمل به انچه بهم گفته میشود را دارم یا نه؟

      گفتم اگر قوانین بدون تغییر هستند و اگر من به قوانین عمل کنم،

      اگر انچه را میخواهم را بتونم بفرستم پس مطلقا نتیجه دلخواه است.

      سکوت کردم.

      سعی کردم تسلیم باشم.

      ارام ارام پیش رفتم و ارام ارام هدایت شدم.

      جواب این بود؛

      💌

      توحید.

      جوابه اگر به انچه به تو گفته میشود عمل کنی به بیش از انچه میخواهی میرسی این بود؛

      توحید عملی .

      توحیدی که وقتی بهت گفته میشود، فارق از تمام باورها و اعتقادات و الگوها ودیده و شنیده هاو ….

      به انچه بهت گفته شده اعتماد کنی و عمل کنی.

      باورش کنی و ایمان داشته باشی که تو هستی که همه چیز را خلق میکنی. پس باورت رو تقویت کنی.

      موفقیت یک الگوی مشخص ندارد. یک جاده ی مشخص ندارد که تو هم حتما باید از ان جاده بروی تا به خواسته هایت برسی.

      اما

      اما یک راهنمای مشخص دارد.

      راهنمایی که همیشه هست، در هر جایی و در هر زمانی.

      راهنمایی که همه چیز را میداند و بر تمام عمور واقف است.

      راهنمایی که هم میبیند و هم میشنود.

      راهنمایی که بینهایت دوستت دارد و عاشقانه تو را هادی راه و حامی است.

      راهنمایی که باید باورش کنی.

      راهنمایی که از بینهایت طریق تو را به خواسته هایت میرساند و تو را ازاد افریده!

      انتخاب مسیر با ماست.

      راهنمایی که باورش کنی و بهش اعتماد کنی از هر مسیری که بری تو را به مسیر انچه میخواهی هدایت میکند و در ان مسیر حمایتت میکند.

      انتخاب با من است.

      پس اگر به درستی انتخابت اطمینان داری؟

      اگه نیتت خیره…

      شک نکن که به اون الهامات باید عمل کنی و اگر عمل کنی، به بیش از انچه میخواهی میرسی.

      چقدر ارومم کردی خدای من.

      خدایا سپاسگذارم.

      سعید جان دوستت دارم.💜

      استاد نازنین ممنونم ازت.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: