توحید عملی | قسمت ۶ - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1894 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عباسعلی ملک گفته:
    مدت عضویت: 3920 روز

    به نام خداوند سبحان

    استاد شما همه ی حرفات درست و صادقانه است.

    من تقریبا تمام کارهای افراد قبل از شما و تمام کارهای افراد بعد از شما رو (چه داخلی و چه خارجی) از ابتدا رصد کردم و میکنم. به قول مولانا : من به هر جمعیتی نالان شدم / جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم. اما حرفِ آخرِ تمام این افراد این هست که: همه چیز برمیگرده به باورهای ما، و چیزی که بهش توجه و تمرکز میکنیم.

    استاد، من حتی تو پشترفته ترین کلاس های روانشناسی مثل CBT و طرحواره درمانی و … هم به علت علاقه و کنجکاوی شرکت کردم و تمام کارهای اساتید معتبر روانشناسی ایرانی و خارجی رو هم دنبال کردم ولی حرف آخر همه اینها “اصلاح باور مرکزی” است. چیزی که شما اسمش رو گذاشتید”باور های ترمزی” و خودم اسمش رو گذاشتم “باور گره گاه”.

    اما همانطور که خودتون گفتید هیچ کدوم از این افراد هنوز به مسئله توحید اشاره نکرده اند و این چیزیه که منو اسیر و شیفته ی شما و آموزش های ناب شما کرده. استاد چیزی دیگه ای که شما روش دست گذاشتید و هنوز هیچ کس اشاره نکرده، “کنترل ذهن و نجواهای شیطان” هست. همون چیزی که بچه های تیم ملی فوتبال به علت مسلط نبودن به اون به ژاپن باختند، همون چیزی که سرنا ویلیامز به علت کم آوردن در برابر نجواهای شیطانی، مسابقه رو با اوزاکای 20 ساله باخت.

    استاد اینا رو گفتم که بگم چقدر خوشحال و سپاسگذارم که در این صراط مستقیم با شما هستم و امیدوارم تا ابد با شما در این راه باشم.

    امام حسین میگه: خدایا آنکس که تو را یافته چه گم گرده است! و آنکس که تو را گم کرده چه یافته است!

    وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّـهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿الأنعام: ١٧﴾

    و اگر خدا تو را آسیب و گزندی رساند، کسی جز او برطرف کننده آن نیست، و اگر تو را خیری رساند [حفظ و دوامش فقط به دست اوست]؛ پس او بر هر کاری تواناست.

    وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّـهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿یونس: ١٠٧﴾

    و اگر خدا گزند و آسیبی به تو رساند، آن را جز او برطرف کننده ای نیست، و اگر برای تو خیری خواهد فضل و احسانش را دفع کننده ای نیست؛ خیرش را به هر کس از بندگانش بخواهد می رساند و او بسیار آمرزنده و مهربان است.

    استاد خیلی خوشحال شدم که قراره دوره قرآن رو شروع کنید و نمیدونید چقدر برای شروعش داشتم لحظه شماری میکردم. البته حدس میزدم که این اواخر که خانم شایسته عزیز داشتند روی سفرنامه کار میکردند شما دارید روی یه دوره دیگه کار میکنید دیروز هم که فایل توضحیات تکمیلی جلسه ششم مصاحبه با شما رو مجددا روی کانال تلگرام فوروارد کردید و در اون گفته بودید که “قرآن رو بیطرفانه و بدون تعصبات قبلی بخونید”، حدس زدم و به خودم گفتم دوره جدید 100درصد باید دوره ی قرآن باشه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 86 رای:
    • -
      حسین آقابزرگ گفته:
      مدت عضویت: 2502 روز

      اقای ملک من هم مثل شما کلاس های مختلفی رفتم سمینارهای مختلف موفقیت و پیشرفت فردی و افزایش راندمان و …اما من هم هیچ سمیناری رو ندیدم که بیاد هسته ی اصلی موفقیت در تمام جنبه های زندگی رو به باورهای خالصانه ی توحیدی ربط بده و اگه واقعا عمیق شویم چیز فوق العاده ای متوجه میشویم

      اگه رو باورهای توحیدیمون واقعا مو به مو کار کنیم و هر روز درجهت تقویت اون بکوشیم ناخوداگاه

      باورهای ما درتمام جنبه ها رو به بهبودی پیدا میکنند مثلا اگه تنها رضایت خدامون برامون مهم باشه دیگه نظر و قضاوت مردم خودبه خود برامون اهمیتی پیدا نمیکنن

      یا اگه خدارو به قول حضرت علی(ع) تنها دارنده ی گنجینه های اسمانها و زمین بدونیم دیگه ناخوداگاه برای به دست اوردن ثروت نگران نخواهیم بود و …

      و این دلیلی هست که پیامبران ما یا امامان ما در تمام جنبه های زندگی چه در روابط اجتماعی چه در ثروت چه در محبوبیت چه در عزت نفس وشجاعت و … فوق العاده عمل کردند

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سید اصغر باغبان گفته:
      مدت عضویت: 2116 روز

      درود بر عباس عزیز/خدارو صدهزار مرتبه شکر که دارم این فایل و این کامنتهای رو میخونم/چقدر زیبا بود این جمله که خدایا ان کس که تو را یافته چه گم کرده است و ان کس که تو را گم کند چه یافته است/چقدر اشک ریختم با این جمله زیبا/سپاس از شما/در پناه خداوند پر از هدایت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1752 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و صد سلاااام بر دوستانِ جااان…

    سلامی به زیبایی قرآن کریم که سوغاتیِ قافله سالاری است بنام حضرت محمد از عالمِ پاکِ “فِی کِتَـٰبࣲ مَّکۡنُونࣲ”

    سلامی به زیبایی “وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِی” که اگر گوشه از حقائق آن را متوجه شویم دیوانه یِ دیوانه یِ دیوانه میشویم…

    سلامی به زیبایی سجده فرشتگان در برابر کسی که فرمانروایِ کیهان او را با نیتِ “إِنِّی جَاعِلࣱ فِی ٱلۡأَرۡضِ خَلِیفَه” ، رهسپارِ سیاره زمین کرد…

    سلامی به زیبایی این بیتِ شاه نعمت الله ولی که به برکت این آگاهی قرآنی و علمی ؛ میخواهیم در عمق آن سفر میکنیم و بفهمیم که گنجی در درون ما نهفته است و…

    ای بر لب بحرُ تِشنه در خواب شده

    ای   بر  سر  گنجُ  وَز  گِدایی  مُرده

    پس باید به محفلِ زیبارویان عالم برویم به شوقِ نوشیدنِ شرابی بهشتی از جنسِ…

    ….وَسَقَاهُمۡ رَبُّهُمۡ شَرَابࣰا طَهُورًا

    …و پروردگارشان شرابی پاک کننده به آنان نوشاند

    [سوره انسان ، آیه 21]

    حال برای رفتن به این مهمانی باید آماده شویم ، مهمانی ای که زمانش در تایمِ مقدسِ سحر است ، همان تایمی که حافظ شیرازی از آن به عنوانِ سکویِ پرتابی برای خودش یاد میکند…

    هر گنجِ سعادت که خدا داد به حافظ

    از  یُمنِ دعایِ شبُ  و وِردِ سَحَری بود

    همان تایمی که دانشمندانِ متافیزیکی از آن به عنوان یک تایم طلایی یاد میکنند زیرا که ارتعاشِ زمین و به تعبیری دیگر که نام آن طنینِ شومان است ، در بالاترین سطح خود است….

    همان تایمی که خدا در آن ، فرمانِ بیدار باش به حضرت محمد میدهد برای آماده شدنِ ایشان به جهت حضور در محفل زیبارویان عالم جهت دریافتِ یک شراب ناب و پاک از جنسِ “سَنُلۡقِی عَلَیۡکَ قَوۡلࣰا ثَقِیلًا”

    وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَهࣰ لَّکَ عَسَىٰۤ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامࣰا مَّحۡمُودࣰا

    و ای محمد ؛ پاسی از شب را به نماز بیدار باش ، این تکلیفی است برای تو ؛ چه بسا 《به برکت این شب زنده داری ات》 ، پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برانگیزاند

    [سوره اسرا ، آیه 79]

    و طبیعتا در یکی از همین نیمه های شب بود که حضرت محمد به چنان حقائقی از عالم میرسند که راه چندین و چند ساله را در آن شب طی میکنند و “لَیۡلَهُ ٱلۡقَدۡرِ خَیۡرࣱ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرࣲ”….. ؛ همان شبی که مبارک بود ، به تعبیر قرآن…

    إِنَّاۤ أَنزَلۡنَـٰهُ فِی لَیۡلَهࣲ مُّبَـٰرَکَهٍ…

    همانا ما قرآن را در شبی مبارک نازل کردیم…

    [سوره دخان ، آیه 3]

    همان شبِ مبارکی که برای حافظ هم اتفاق افتاد و از آن اینگونه یاد میکند..

    چه مبارک‌سَحَری بود و چه فرخنده‌شبی

    آن  شبِ  قدر  که  این  تازه‌ بَراتم  دادند

    آری ، از این تایمِ طلایی و مقدس نباید غافل شد زیرا که همه بزرگان از آن به نیکی یاد کرده اند ، مثلِ مولانای عزیز که میفرماید…

    رو بر در دل بنشین ، کان دلبرِ پنهانی

    وقتِ  سحری آید  یا  نیمِ شبی باشد

    پس باید آماده شد تا به مهمانی برویم و بنوشیم شرابی را که ناپاکی ها را از درونِ ما بزداید و تنها حقیقت عالم را که همان عشق است ، در وجود ما زنده کند که هر کس که به عشق زنده شد ، ماندگار شد و نامش به همراه جسمش به زیر خاک نرفت ، به تعبیر حافظ شیرازی…

    هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

    ثبت   است   بر   جَریدهٔ عالم   دوامِ   ما

    حال باید کمی تفکر کنیم در این مقوله که عشق چیست ؟؟؟!!!

    اگر میکروفونی به دست بگیریم و به میان مردم برویم و آنها را مخاطب این سوال قرار دهیم ؛ جواب های متنوعی میشویم و‌…

    یادم می آید که چندین سال پیش برای یک ورکشاپ خوشنویسی به شهرِ زیبای یزد دعوت شدم و کار من این بود که جملاتِ درخواستی مردم را خوشنویسی میکردم و تقدیم آنان میکردم…

    حال نکته قابل توجه این است که شخصی نزد من آمد و درخواست این جمله را به من داد که…

    عشق ، یعنی دایی شدن

    من هم بدون هیچ قضاوتی خوشنویسی کردم و تقدیمش کردم و بعدها روی این جمله فکر کردم که معنای عشق نمیتواند این باشد….

    طبیعتا عشق با خودش جاودانگی و ماندگاری می آورد و از طرفی ما انسان های زیادی دیده ایم که دایی شدند ولی نامشان در تاریخ ماندگار نشده است ، پس نمیتوان در جواب سوال عشق چیست؟! ، واژه دایی شدن را قید کنیم….

    البته نباید منکر این امر شد که هیچ عشقی در رابطهِ بین یک مرد و خواهرزاده اش که نسبت دایی بودن را به وجود می آورد ، وجود ندارد بلکه وجود دارد منتها آن عشق از پایین ترین درجات عشق است و ما بدنبال عالی ترین درجه عشق هستیم ، همان عشقی که همه این عشق ها را در برمیگیرد..

    عالی ترین درجه عشق همان مرتبه ای است که وقتی که کسی به آن برسد ، به چنان جایگاهی میرسد که به تک تک ذرات این عالم با دیدهِ عشقُ و احترام نگاه میکند ؛ به تعبیر مولانا…

    غرق عشقی ام که غرق است اندرین

    عشق هایِ       اولین      و     آخرین

    حال باید جوابی برای این سوال پیدا کنیم که این عالی ترین درجه عشق چیست؟؟!!

    به نظر می آید برای پیدا کردن این سوال باید نظر کسانی را بپرسیم که طعم چنین عشقی را چشیده اند و به برکتِ خاصیتی که این نوع عشق دارد ، در تاریخ ماندگار شده اند…

    شاید زیباترین تعریف از عشق ، این نگاه مولانا باشد که در 700 سال پیش از ما زندگی میکرده و بدون هیچ اینترنتُ و فضای مجازی ای ، خودش را در تاریخ ماندگار کرد به گونه ای که اشعار او ، در و دیوارهایِ شهرهایِ ما را زینت بخشیده… ؛ حال او در یک مصرع زیبا اینگونه میفرماید که….

    گویند عشق چیست ؛ بگو ترک اختیار

    عهه ، چه جالب ؛ یعنی قدرتِ اختیار خودم را ترک کنم و خودم را به دستان خدا بسپارم؟؟!!

    خب دیگه آره ، مگر وقتی که ما وارد اتاق عمل میشویم و اجازه این امر را به دکتر میدهیم که ما را بیهوش کند ، اختیار خودمان را ترک نمیگوییم و آن را به دستانِ دکتر نمیسپاریم؟؟!!

    عه ، چه جالب شد ؛ من به دکترِ جراح مراجعه میکنم و در برابر او بیهوش میشوم و ترک اختیار میکنم و خودم را با صد وجود تقدیم او میکنم تا مرا خوب کند تا بتوانم چند روزِ بیشترِ دیگر در این سیاره خاکی زندگی کنم ،حال که چنین است باید این سوال را از خودم بپرسم که….

    آیا دوست دارم که حاضر شوم تا اختیارِ خویش را ترک گویم و خودم را به دستانِ پادشاهِ عالم بسپارم تا برای ابد ماندگار شوم؟؟!!

    عه ، چه جالب ؛ خب منم میخوااام… پس من هم مثل امام حسین علیه السلام در دعای عرفه این چنین میگویم که…

    إلهی اغننی بتدبیرک عن تدبیری و باختیارک عن اختیاری

    خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر ضعیفم بی نیازم گردان و اختیار مرا به دست خود گیر و از اختیار خود بی نیازم ساز

    همین دیگه ، مطلب واضحه دیگه که چی شد که اینگونه امام حسین علیه السلام در تاریخ ماندگار شد….

    گویا که کمی این مساله ترک اختیار ترسناک بیاید که آخه یعنی چی؟؟؟!!!

    خب بله ، اولش کمی ترسناک است همانگونه که اتاق عمل هم کمی ترس دارد ولی تنها یک کلمه است که این ترس را به کلی محو میکند و آن اعتماد است…

    آری ، مطلب بسیار واضح است ؛ اعتماد من به آن پزشک و توانایی هایش این اطمینان خاطر را به من میدهد که او پزشکی تواناست و کارش را به خوبی انجام میدهد ، پس وقتی که قرار است زیر دستان او عمل شوم پس خیالم جمع جمع جمع میشود و ترسم میریزد و….

    حال با الهام از پاراگراف بالا باید این سوال را از خودم بپرسم که….

    مرا چه شده است که به این خدایی که اینهمه عظمت و قدرتش را به رخ من کشیده ، اعتماد نمیکنم؟؟؟!!!

    آیا از اینکه در دروان 9 ماهه ای که در شکم مادرم بودم و تسلیم محضِ خدا بودم و او دست به کار شد و زیباترین چشم و بینی و ابرو و… را به من داد ، پشیمانم؟؟!!

    خب پس بسم الله ، من هم تلاش میکنم تا ترکِ اختیار کنم و خودم را به دستان او بسپارم مثل سعدی شیرازی که میفرماید….

    من اختیار خود را تسلیم عشق کردم

    همچون زَمامِ اُشتر بر دست ساربانان

    آری ، باید ترکِ اختیار کرد…

    مگر از آن زمان نه ماهه ای که در شکم مادرم بودم و در مرحله ترکِ اختیار بودم  ، پشیمانم؟؟!!

    پس بهتر است که جهاد اکبری درون خویش به را بیندازم و تلاش کنم تا بتوانم مثل حافظ شیرازی ترک اختیار کنم و راه تسلیمِ محض را در پیش بگیریم و اینگونه بگویم که…

    در    دایرهِ    قسمت    ،     ما   نقطهِ    تسلیمیم

    لطف آن چه تو اندیشی ، حُکم آن چه تو فرمایی

    آری ، مطلب واضح است ؛ خودم را به درمانگاه الله یکتا میبرم تا مرا پاک کند از تمام ناخالصی ها و ناپاکی هایی که در‌ من ریشه دوانده است و مرا مریض کرده است… ، درمانگاهی از جنسِ…

    وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ

    و هنگامی که مریض میشوم ، پس او مرا شفا میدهد.

    [سوره شعراء ، آیه 80]

    آری ، دوست دارم که همچون نی ای توخالی شوم در دستان یک نوازنده که در ابتدا نیِ خود را پاک میکند و سپس دهانِ خود را بر آن میگذارد و در‌ آن میدمد و یک نوای دل نشین را ایجاد میکند…

    آره ، خود خود خودشه ؛ تلاش میکنم همچون نی ای شوم در دستان نوازنده ای به اسم خدا تا بچشم گوشه از آنچه را که حضرت محمد چشید….

    وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَـٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ

    و ای محمد ، این تو نبودی که تیر انداختی بلکه خدا بود که تیر انداخت

    [سوره انفال ، آیه 17]

    همین دیگه….

    مسلما این پنج الگویِ ماندگاری که ذکر شدند ؛ ما را به سمتِ بهترین جواب برایِ سوالِ “عشق چیست؟؟!!” ؛ هدایت کردند و….

    چه مقدمه ی طولانی ای شد و هر چه بود زیبا شد…

    و اما تفسیرِ این آیه قرآن با یک نشانه ی علمی حاضر در برابر چشمانمان…

    وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِی

    و از روح خودم در آن دمیدم

    [سوره حجر ، آیه 29]

    خب الحمدلله به برکت هوش مصنوعی و ساخت ربات های انسان نما ، میتوانیم کمی زیباتر به حقیقت و گنج نهفته در این آیه قرآنی پی ببریم ؛ گنج نه ها بلکه گنننننننننننننننننج ، همان گنجی که اکثریت ما از آن غافلیم‌ و به تعبیر عطار نیشابوری….

    بر سرِ گنجیُ گِدائی میکنی!؟

    خب مساله بسیار واضح و روشن است…

    دانشمندان یک سری وسایل و تراشه ها و سیم ها و…. را سر هم میکنند و یک ربات خلق میکنند ، ربات هایی که روز بروز به انسان شبیه تر میشوند به گونه ای که تشخیص آنها در برابر یک انسانِ واقعی کمی سخت میشود….(کافیست عبارت ربات انسان نمای سوفیا را در‌اینترنت سرچ کنیم و ببینیم که…)

    خب حالا سوال این است که این دانشمندان به چه نیتی این ربات هایِ انسان نما را میسازند؟؟!!

    خب مساله واضح است که آنها را میسازند تا جانشین نیرویِ انسانی شوند…(لطفا به لفظ جانشینِ انسان دقت کنید)

    چه قدر داره زیبا میشه…

    یعنی این ربات ها جانشین انسان هستند و این قدرت را دارند که کارهای انسان گونه کنند…(لطفا به لفظ کارهای انسان گونه دقت کنید)

    و اما نکته پایانی…

    خب این ربات ها وقتی که ساخته میشوند مثل مجمسمه ای بیش نیستند و برای به حرکت درآمدن نیاز به یک نیرو و قدرتی دارند….

    آره خودِ خودِ خودشه ؛ این ربات ها جسم دارند ولی فاقد روح هستند که در اینجا انسان ها با زدن یک دکمه این اجازه و قابلیت را به آنان میبخشد که بروید و کارهای انسان گونه بکنید و جانشین ما باشید….

    مطلب واضحه دیگه؟؟؟؟!!!!

    این فقط یک مثال بسیار سطحی بود تا کمی زیباتر این حقیقت آسمانی نهفته دروَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِیرا درک کنیم هر چند که این مثال زمینی ربات ها قابل مقایسه با خلقتِ ملکوتی ما نیست ولی یک نشانه زیبا است تا کمی قشنگتر عظمتِ خویشتن را بیابیم…

    پس با الهام گرفتن از این مثال ساده به یک سفر علمی_تخیلی به کارخانه فوق پیشرفته خلقتِ خدا میرویم ، همان کارخانه ای که ما در آنجا خلق شدیم و…

    مطلب خیلی واضحه دیگه…

    خاک ما برگزیده شد برای انسان شدن…

    وَمِنۡ ءَایَـٰتِهِۦۤ أَنۡ خَلَقَکُم مِّن تُرَابࣲ…

    و از جمله نشانه های اوست که شما را از خاکی آفرید…

    [سوره روم ، آیه 20]

    بله دیگه ، از خاک بوجود آمده ایم و آخرش هم به خاک برمیگردیم

    در اینکه از خاک بوجود آمده ایم ؛ کافیست تامل کنیم در آن میوه ها و سبزیجاتی که از دل خاک بوجود آمده اند که مادر من در دوران بارداری اش میخورد و انرژی آنها تبدیل به دست و پا و…برای من میشد…

    در اینکه به خاک هم برمیگردیم ؛ کافیست به قبرستان های متروکه ای که تخریب شده اند برویم و نگاهی بیندازیم و متوجه شویم که آن اشخاصی که چندین سال پیش در اینجا دفن شدند تبدیل به خاک شدند ، به تعبیر حضرتِ حافظ شیرازی…

    آخر الامر ، خاکِ گلِ کوزه گران خواهی شد

    حال بعد از آنکه خاکِ ما برگزیده شد برای انسان شدن ؛ تبدیل به گٍل شد…

    وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَـٰنَ مِن سُلَـٰلَهࣲ مِّن طِینࣲ

    و همانا انسان را از چکیده ای از گِل آفریدیم

    [سوره مومنون ، آیه 12]

    و  بعد از آن همچون مجمسمه ای بی روح بودیم که برای به حرکت درآمدن ، نیاز به روح داشتیم که خدا آمد و از روح خودش در ما دمید و از قدرتش به ما بخشید و ما را جانشین خودش کرد و….

    إِنِّی جَاعِلࣱ فِی ٱلۡأَرۡضِ خَلِیفَه

    همانا من قراردهنده ی جانشینی در‌ زمین هستم

    [سوره بقره ، آیه 30]

    خب واضحه دیگه….

    همانگونه که آن ربات انسان نما که ساخته شده توسط انسان است ؛ کارهای انسان گونه میکند ، ما هم میتوانیم کارهای خارق العاده ی خداگونه بکنیم زیرا که ما ساخته شده در کارخانه یِ خلقت فوق پیشرفته خدای قدرتمند هستیم…

    و این همان نکته است که عیسی مسیح به آن پی برد که کارهای خدا گونه ای میکرد از قبیل زنده کردن مردگان و شفادادن کور مادرزاد و…. ، همان کارهایی که در آیه 49 سوره آل عمران آمده است….(خوش بحال کسی که در مدار خواندن و تفکر در این آیه قرآن باشد)

    آری ، همه چیز آماده است برای یک‌زندگی باشکوه ولی مساله این است که آیا من آماده هستم یا نشستم و مشغول تحلیل افزایش قیمت خیارسبز از 10 هزارتومان به 11 هزارتومان هستم و در غفلت محض نسبت به استعدادهای خدادادی ام به سر میبرم ، به تعبیر حافظ

    ای دل به کوی عشق گذاری نمی‌کنی

    اسباب جمع  داری  و  کاری نمی‌کنی

    باشد که به خودآییم قبل از اینکه دیر شود….

    ٱسۡتَجِیبُوا۟ لِرَبِّکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمࣱ لَّا مَرَدَّ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِۚ مَا لَکُم مِّن مَّلۡجَإࣲ یَوۡمَئذࣲ وَمَا لَکُم مِّن نَّکِیرࣲ

    پیش از آن که روزى بیاید که از جانب پروردگار بازگشت ندارد، پروردگارتان را اجابت کنید که در آن روز پناهگاهى ندارید و کسى از شما دفاع نمى‌کند

    [سوره شوری ، آیه 47]

    قطع به یقین کسی که به خودآید به خدا رسیده است

    عه ، چه جالب شد ؛ زیرا که خُدا یک کلمه ای است که تشکیل شده است از خود+آ …. ، به تعبیر حضرت علی علیه السلام….

    مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ

    هر کس که خودش را شناخت ، پروردگار خویش را شناخته است

    و به تعبیر حضرت مولانا…

    بیرون زِ تو نیست هر چه در عالم هست

    از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

    باشد که به مدد الله یکتا این توفیق را پیدا کنیم که پرده های غفلت را کنار بزنیم و بیدار شویم و به خود آییم قبل از اینکه روزی برسد که بیداری هیچ سودی ندارد که ندارد…، به تعبیر آقای رهی معیری…

    از رهِ   غفلت به   گدایی  رسی

    ور به خود آیی به خدایی رسی

    والسلام

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 84 رای:
    • -
      سحر سفاری گفته:
      مدت عضویت: 305 روز

      رضا احمدی عزیز

      نوشته های شما انقلابی در آدم به وجود میاره

      انگار روح آدم رو از بدنش بیرون میکشه و وصل میکنه به منبع

      چقدر میشه به وضوح ردپای خدا رو در نوشته هاتون دید و خدا رو حس کرد در خط به خط نوشته هاتون

      هرچند از مدار من خیلی بالاتره اما چقدر به دلم نشست

      رضا احمدی عزیز ازت سپاسگزارم و‌کاش بیشتر بنویسین….

      و خدا را هزاران بار سپاس میگم برای وجود ارزشمند استاد عباس منش و سایت توحیدیشون که میتونم این نوشته های توحیدی از دوستان عزیزم رو بخونم و حال دلم دگرگون بشه…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    افسانه گفته:
    مدت عضویت: 2469 روز

    سلام جناب عباس منش عزیز؛ استاد بزرگوار و دوست داشتنی من…

    جان گرگان و سگان از هم جداست

    متحد جان های شیران خداست…

    این قدر از این خبر خوشحال شدم که نمی دونم باید چی بگم…

    اصلا نمی دونم درباره فایل های صوتی و تصویریتون چی بگم…

    فقط می تونم بگم خدا شمارو برای من و بقیه اعضای این خانواده دوست داشتنی حفظ کنه…

    توحید از من مفلوک غمگین عصبی و درمانده

    یک ملکه بی نظیر، مقتدر و توانمند ساخت.

    نجات پیدا کردم از بردگی

    و دارم عاشقانه، عاشقانه تمرین صداقت می کنم

    تمرین عشق و تمرین روزانه کنترل ذهن که همون کنترل نفس و همون تقواست…

    بی صبرانه منتظر بارگذاری دوره قران هستم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 92 رای:
  4. -
    زدکارتیست گفته:
    مدت عضویت: 2634 روز

    .

    تو شجاعی.

    از تاریکی نمیترسی.

    از تنهایی نمیترسی.

    از دزد، از پلیس، از حکومت، از طلبکار یا از جناب رییس نمیترسی.

    کسی برای تو از خدا قویتر نیست.

    قدرت برای تو، تنها در دست خداست.

    شرک یعنی قدرت را ب کسی یا چیزی غیر خدا دادن!

    مشرک کسی ست ک قدرت را ب دست کسی یا چیزی جز خدا داده…

    اگر بترسم، مشرکم.

    .

    .

    آیا میتونم تا زمانی ک در این دنیا هستم

    جایی برم یا کاری بکنم ک

    تنها باشم؟؟؟

    آیا او را همیشه و هر لحظه، با خودَم حس نمیکنم؟؟؟

    در اینصورت آیا کسی هست ک از تنهایی بترسد؟؟؟

    ???

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 103 رای:
  5. -
    مرضیه صادقی گفته:
    مدت عضویت: 2479 روز

    سلام استاد عزیزم

    در حالی میخوام به این فایل گوش بدم که هنوز ۶ نفر تو کانال نگاه کردن الان اینجا هنوز بین الطلوعین هست و هوا تاریکه نمیدونین چه احساس عمیقی بهم دست داد وقتی تو تاریکی آسمون و این لحظات وصف نشدنی یه فایل گوش بدم به عنوان توحید عملی آخه اسمش منو متحیر کرده توحید عملی میدونین چرا آخه از نیمه های شب ذهنم به این مسائل مشغول شده چی بگم چطور بگم که فقط متحیر موندم که تو تاریکی شب فکری بودم و قربون خدای مهربونم برم که هنوز هوا روشن نشده از طریق شما جواب منو میده

    فایلو گوش دادم استاد جان دست زیبای خدا جواب منو دادی بحثها و نجواهای ذهن منو منطقی جواب دادی فقط اشک شوق فقط اشک در برابر بزرگی و قدرت مطلق خدا فقط اشک شوق در برابر این همه …

    ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد در هیچ سر خیالی زین خوبتر نباشد…..

    من همراه سفرنامه هستم یه کامنت نوشتم و حاضری زدم استاد ولی چند وقته فقط میخونم و گوش میدم و متحیر از این همه آگاهی شدم فقط بگم حالم خوبه تو کامنتم نوشتم دارم دنبال خدا میگردم و الان خیلی ارتباطم باهاش بهتر شده و نشونه های وجودشو خیلی بیشتر درک میکنم دقیقا مثل الان که خدای مهربونم صبح نشده شمارو فرستاد تا ذهنمو آروم کنه و جوابمو بده

    استاد میدونین چطوری خدا رو پیدا کردم با گوش دادن به فایلهای شما و بعدش با حس سپاسگزاری با اعتماد به خودش با سپردن کارها به خودش و خودم دنبال خوشی رفتم استاد اینها نتایج دوره کشف قوانینه هااااا وقتی نمره ۵ به خودم دادم الان شدم ۲۰ و میخوام ۲۰ رد کنم و به ۱۰۰ برسم چطوری ؟ با ثروتمند شدنم میخوام بهش نزدیک بشم چون عمیقا حس کردم وقتی تو زمینه هایی رفاه مالی داشتم خدارو دیدم لذت بردم از اینکه خدا بیشتر از من میخواد که من ثروتمند باشم سلامت باشم ..

    استاد دوره کشف قوانینت دست مریضاد داره هاااااااااااا

    استاد دونه به دونه فایلهاتون در بخش محبوبترین دانلودها رو باید تو بخش محصولات بزارین هاااااا چی بگم محصولاتتونم قیمت نداااااااارن آخهههههههه

    خدایا داری با من چی کار میکنی منو کجا آوردی اجازه گوش دادن چه آگاهی هایی رو به من دادی خدایا درک و عمل چه قانونی رو به من داری میدی تو درک و عمل مدارهای بالاتر خودت بهم حس سپاسگزاری بده خداجونم عاشقتم که عاشق خوشبخت شدن من هستی خدایا با دل من چی کار کردی که الان میتونم بگم عمیقا احساس خوشبختی میکنم سوالی که هر جایی پرسیده میشد عکس این حس رو عمیقا داشتم خدایا شکرت که تو خدای من هستی خدایا شکرت که من بنده تو هستم

    استاد این فایلتون مثل همه فایلهای دیگه برام یه خاطره شد اما این فایل تو تاریکی آسمون ستاره شد تو آسمون قلبم درخشید توحید عملی

    استاد عزیزم ممنونم که هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 121 رای:
    • -
      امین آقا گفته:
      مدت عضویت: 2724 روز

      خیلی آرامش داد بهم

      منم چند وقتیه که تو این فضاهام

      کم کم دارم به رهایی میرسمو هرچیو ب غیر از خدا کم اهمیت و بی اهمیت میکنم

      گرچه سخته ولی میشه

      البته میدونم همه ی اینها جزئی از خدا هستن ولی خب من انسانم و نگاه انسانی دارم

      میدونم همه ی اینها یک انرژین ولی خب دوس دارم فقط خدا تو ذهنم باشه

      یکم سخته ولی تمرینشم خیلی لذت بخشه…

      چند وقته یه بغض خیلی اروم و دلی دارم که ن دلم میاد بشکنمش ن میتونم نگهش دارم…

      خیلی بهم حال میده…

      از کامنتت ممنون

      حالم خوب بود بهتر شد???

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      ملیحه نصیری گفته:
      مدت عضویت: 3401 روز

      سلام به تمام هم گروهی های خوب و عالی خصوصا استاد عزیز و گرامی و خانم مریضه صادقی و با محبت متن شما هم بسیار به دل نشست و تاثیر گذار بود .در تمام مراحل زنگی ثروتمند و

      موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیدمحمد لایق گفته:
      مدت عضویت: 2270 روز

      سلام و درود دوست عزیز .ممنونم از شما بخاطره پیام فوق العاده ای ک گذاشتید و باعث شدید ایمان من بیشتر بشه ب خداوند و خدارو سپاسگزارم که هدایتم کرد تا پیام شمارو بخونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2620 روز

    عاشق فایلهای توحید عملی هستم! اینو در حالی میگم که اگه ازم بپرسن «توحید عملی یعنی چی؟!» شاید نتونم با کلمات توضیح بدم! تنها چیزی که می‌دونم اینه که بدون شک تمام فایل‌های توحید عملی،عصاره‌ی ناب صحبت‌های خداوند هستند

    و حدسم درست بود! در دُرُست‌تری زمان ممکن صدای خداوند رو دارم در این فایل می‌شنوم. از همون بـ بسم ا.. کپشن فایل!

    استاد عباس‌منش، چه زیبا از زبان خداوند نوشتن …

    «زندگی‌، در همان کودکی و نوجوانی‌، به خوبی حساب نکردن روی آدمها را به من یاد داد. فقط کمی طول کشید تا دریابم، روی چه قدرتی باید حساب کنم‌.»

    اینجا منظور از آدم‌ها، یعنی چه کسانی؟! فقط رئیس و کارفرما؟!

    نه!

    منظور از آدم‌ها، هر آدمی میتونه باشه! حتی پدرت! مادرت! همسرت!

    این به این معنی نیست که چیزی رو از اون افراد دریافت نکنیم؛ بلکه به این معنیه که روی اون‌ها حساب باز نکنیم!

    حساب باز نکردن یعنی چی؟!

    یعنی اگه تا الان مادرم خرج من و زندگی منو داده، به این معنی نیست که اگه دیگه خرج منو نده، من از گشنگی می‌میرم یا … . یعنی وقتی چیزی رو ازش دریافت می‌کنی، با خودت مرور کنی که اینو خداوند در قالب مادرم بهم داده و اول از همه از خداوندم سپاسگزاری کنم بعدش از مادرم. اگرم بنا به هر دلیلی دیگه به من نده، نباید ناراحت بشم یا غمگین و نگران بشم که قراره چیکار کنم. خداوند که روزی‌شو قطع نکرده! فقط می‌خواد در قالب این تضاد تو رو رشد بده و به سمت خواسته‌ها نزدیک ترت کنه! تو چه می‌دونی؟! شاید قراره به استقلال مالی برسی! همون خواسته‌ای که سال‌ها دنبالش هستی! فقط کافیه بتونی در چنین شرایطی به خوبی کنترل ذهن کنی و با دیدی مثبت به این قضیه نگاه کنی و احساست رو خوب نگه داری تا بتونی نتیجه رو به نفع خودت تغییر بدی!

    استاد در ادامه چه قشنگ‌تر گفتن …

    «کمی طول کشید تا درک کنم‌‌، آدمهایی که قدرتی برای رساندن من به خواسته‌هایم ندارند‌، قدرتی هم برای مانع شدن در برابر ورود نعمت‌ها به زندگی‌ام ندارند. پس همانگونه که روی آنها حساب نمی‌کنم‌، از گزندشان هم بیمناک نمی‌شوم. مجموع این دو نگاه توحید را برایم معنا کردو به من یاد داد تا روی چه نیرویی باید حساب کنم.»

    دقیقا! این جمله برمی‌گرده به اینکه تو چقدر قانون اصلی رو باور کرده باشی! قانون اصلی چی می‌گفت؟! که من خالق 100% زندگی خودم هستم و دیگران هیچ تاثیری در زندگی من ندارن

    به ‌میزانی که این قانون اصلی رو درک کرده باشی، به همون میزان هم درک می‌کنی که آدم‌ها به‌تنهایی‌‌ هیچ قدرتی در رساندن تو به خواسته‌ات یا دورکردن تو از خواسته‌ات ندارن! مگر اینکه دستِ خداوند باشن برای تو

    ممکنه سوال پیش بیاد که تفاوت دستِ خداوند با آدم‌ها چیه؟! چرا آدم‌ها تاثیری بر رسیدن یا نرسیدن من به خواسته‌هام ندارن اما دستانِ خداوند می‌تونن کمکم کنن؟! مگه اونا هم آدم نیستن؟!

    خیلی فرق داره که تو با دیدی خدابینی به افراد نگاه کنی یا با دیدی محدود به آدم‌ها.

    وقتی من باور داشته باشم کهفقط این شخص (خواه مادر یا همسر یا …) می‌تونه به من کمک کنه، این یعنی همون حساب باز کردن روی آدم‌ها و موثر دونستن‌شون در رسیدن یا نرسیدن من به خواسته‌هام! اما …

    وقتی من باور داشته باشم که این شخص (خواه مادر یا همسر یا …) از طرف خداونده و به عنوان دستی از دستانِ خداوند داره بهم کمک می‌کنه، دیگه روی خودِ شخصِ شخیص اون حساب باز نمی‌کنم چون اعتبار اصلی رو از طرف خداوند می‌دونم! نه خودِ اون شخص! اون موقع دیگه نگران نیستم اگه همون شخص بخواد رابطه‌شو باهام بهم بزنه یا دیگه بهم کمک نکنه! چون ته دلم یا خودم میگم که «تا الانش خدا از طریق این شخص به من کمک کرده، ممنونش هم هستم؛ اما از این به بعد می‌خواد از جای دیگه‌ای به من کمک کنه! و من نمی‌دونم از چه طریقی و از چه راهی! هیچ ایده‌ای هم ندارم. خودش هدایت می‌کنه!

    در این لحظات یه چیزی مهمه … . اینکه واقعا با چه دیدی به ماجرا نگاه می‌کنیم؟! با دید فراوانی یا با دید محدودیت؟! فقط کسی که به فراوانی خداوند باور داشته باشه، می‌تونه احساس خودش رو در این لحظات خوب نگه داره و در نهایت نتیجه رو به‌نفع خودش تموم کنه! اما کسی که باور به محدودیت داشته باشه، دچار نگرانی و اضطراب میشه چون فکر میکنه اگه اون شخص نباشه دیگه کسی نیست بخواد بهش کمک کنه!

    استاد ادامه میدن …

    «سپس هرچه بیشتر قرآن را خواندم‌، بیشتر ارتباط میان توحید‌ و آنچه خداوند سعادت دنیا و آخرت می‌داند را درک کردم و فهمیدم‌، توحید‌، تنها اصل و اساس قوانین زندگی است.»

    این یعنی چی؟! یعنی اگه به تضادی برخورد کردی که یکی از دستان خداوند که همیشه بهت کمک می‌کرده دیگه باهات کاری نداره، خوشحال باش! چرا؟!

    چون این تضاد اومده تا دیدگاه توحیدی تو رو ارتقا بده! اومده تا توحیدی‌تر بشی و طبق جمله‌ی بالای استاد، با این توحیدی‌تر شدن، اومده تا تو رو به سعادت دنیا و آخرت هدایت کنه! آره این هدایت خداونده به شرطی که بتونی به خوبی کنترل ذهن کنی و از این تضاد سربلند بیرون بیای! نگران مباش و اندوهگین مشو که خداوند می‌خواهد از این طریق تو را رشد دهد.

    آری! توحید در عمل یعنی؛ تسلیم بودن و متوکل بودن تو!

    استاد ادامه میدن …

    «تمام نتایج زندگی من‌، حاصل تلاش برای قدرت دادن به باورهای توحیدی‌ام بوده است. تا روی آدم‌ها حساب نکنم و روی قدرتی حساب کنم که‌، قدرت خلق هر خواسته‌ای را به من بخشیده و هدایتگر من در مسیر هر خواسته‌ای گشته.»

    می‌بینی؟! این یعنی اگه درگیر تضادی هستی که امیدت از آدم‌ها قطع شده و به مرحله‌ی تسلیم رسیدی تا روی خداوند حساب باز کنی، یعنی در حال رشد دادن باورهای توحیدی‌ات هستی! همان باوری که استاد به عنوان سرچشمه‌ی تمام نتایج زندگیش یاد می‌کنه! پس تو داری به نتایج بیشتری هدایت میشی، البته به شرط موفق بیرون آمدن از این تضاد.

    عه! ببین استاد چه قشنگ ادامه میده!

    «این نگاه توحیدی است که‌، هر روز نعمت‌های بیشتری را روانه زندگی‌ام می‌سازد‌ و عزّت‌، ثروت‌، عشق و سلامتی بیشتری به من می‌بخشد. نه به این دلیل که من فردی خاص هستم‌، بلکه اصل فقط توحید است و آدمهای زیادی درباره درک این اصل مهم‌، دچار سوء تفاهم شده‌ و به فرعیات بیهوده چسبیده‌اند.»

    دیدی؟! تو با این تضاد داری نگاه توحیدی قوی‌تری می‌سازی و همین قوی‌تر شدنه که تو رو به نعمت‌های بیشتر و دست‌های بهتر هدایت می‌کنه.

    «تو به عنوان بخشی از نیرویی که ذاتش فراوانی‌، سلامتی‌، ثروت‌ و عشق است‌، می‌توانی با باور کردن رابطه‌ات با این نیرو‌ و باور کردن فراوانی نعمت‌ها‌، سلامتی و عشق‌، راه ورود آنها را به زندگی‌ات را باز نگه داری و به شکلی طبیعی تجربه‌شان کنی.»

    راست میگه‌ها! منبع انرژی جهان، خداوندگار عالم، ذاتا غنی و فراوان و قادر و خالقه! خب اگه اونجور که خودش میگه، من از جنس خودشم –خواه یک ذره کوچیک- پس منم باید تمام اون خصوصیات رو ذاتا داشته باشم. چون یک گرم از یک سنگ طلا هم طلاست! حتی اگه یک گرم باشه! به هرحال خصوصیات ذره‌ای طلا رو داره. پس منم خالقم! پس منم غنی ام! منم … . اما کِی؟! زمانی که نه‌تنها باور کنم، بلکه درک کنم که اولا خدای من غنی و خالقه؛ دوما منم از خداهستم و مثل او ذاتا غنی و خالقم.

    به میزان درک ما از این قانون، از ثروت و خالقیت خداوند بهره مند هستیم. به میزانی یادمون میاریم و به میزانی که می‌پذیریم! اون موقعست که همه چی باهم به طور طبیعی میاد وارد زندگیت میشه!

    .

    .

    .

    بریم سراف فایل اصلی:

    راست میگه استاد! چرا قرآنی که کتاب زندگیه، نیومده با من در مورد رفع نیازهای اولیه‌م مثل خوراک و پوشاک و پول و مسکن و … صحبت کنه؟! چرا واقعا نیومده چیزی بگه و فقط گفته ما رازق هستیم و روزی می‌رسانیم! خب چرا نیومده بازش کنه و بگه از کجا و چه‌طوری؟!

    استاد داخل فیلم ذهن منو قانع کردن که اصل و اساس زندگی چیزی فراتر از خوراک و پوشاک و مسکنه! چقدر این آگاهی به عمق جانم نفوذ کرد! راست میگن …

    اگه قرار باشه تمام عمر دنبال خوراک و پوشاک و مسکن باشیم پس حقیقت زندگی چیه؟! پس کی بریم دنبال اصل و اساس زندگی!؟ چیزایی که میخوایم؟! یعنی میشه من تمرکزم رو از روی این مسائل بردارم و بذارم روی اصل توحید و دیگه نگران این مسائل نباشم؟! مگه میشه؟! زندگی چه قشنگ میشه اگه ذهن ما دغدغه این مسائل رو نداشته باشه و فرصت کنه به چیزای دیگه هم فکر کنه! من می‌خوام امتحانش کنم! چقدر فکر و خیال هزار چیز رو داشته باشم؟! میخوام تمام تمرکزم رو بذارم روی توحید ببینم کار میکنه یا نه!

    یعنی خداوند ما رو همینطوری الکی رها کرده در این کره خاکی؟! مگه نمیدونه که من نیازمندشم؟! مگه نمیدونه من بی او هیچم؟! آخه نمی‌گه من چی بخورم و چی بپوشم؟! کجا زندگی کنم؟!

    من حس می‌کنم قضیه شبیه به ماجرای بورسیه کردن افراده! دیدی وقتی یه کشوری تو رو بورس میکنه، بهت میگه خرج و مخارج و خونه و ماشین و تمام نیازهات با من، تو فقط بیا و تمرکز بذار روی اصل؟! چقدر قشنگه؟!

    من حس می‌کنم خداوند هم لیاقت بورسیه شدن رو به همه ما داده! همه‌ی ما این پتانسیل رو داریم که بورسیه خداوند بشیم. اما کسی بورسیه میشه که به این قدرت خداوند ایمان بیاره و درک کنه که خداوند میتونه همه چی رو خودش براش فراهم کنه، و این وظیفه‌ی من نیست که بخوام به این چیزا حتی فکر کنم.

    حتی همین که تو تا یه مدتی زیر سقف خونه‌ی پدریت زندگی می‌کردی و غذای گرمی که مادرت می‌پخت رو می‌خوردی و لباسی که خانواده برات تهیه می‌کرد به تن می‌کردی، خودش نمونه‌ی بارز بورسیه شدن توسط خداوند و به‌وسیله خانوادست. در سطوح پیشرفته‌تر و تکاملی‎‌تر این بورسیه شدن میتونه حرفه‌ای تر بشه. چه‌طوری شو نمیدونم و کسی که فراوانی رو باور داشته باشه، باورمی‌کنه.

    این باور و آگاهی جدید خیلی بهم احساس خوبی می‌ده و خیلی بهم آرامش میده.

    من عاشق این اصل هستم! ذاتا از حاشیه‌ها فراری ام و عاشق اینم که ‌به‌جای تمرکز گذاشتن همزمان روی چندتا موضوع، فقط به اون اصلی بچسبم که طبیعتا همه‌ی اون موضوعات رو درست میکنه! یعنی به‌جای اینکه من بیام تمرکزم رو بذارم روی برگ‌های چروکیده‌ی گیاه، بیام سعی کنم ریشه گیاه رو درست حسابی رسیدگی کنم تا به طور طبیعی رشد کنه و برگ‌های باطراواتی داشته باشه!

    این اصل یعنی توحید. به میزانی که موحدتر باشی، به همون میزان زندگی بهتر و لذت‌بخش‌تری رو در تمام جوانب زندگی حس خواهی کرد. یا به قول استاد، زندگی با عمق بیشتر رو تجربه خواهی کرد. عمق بیشتر رو با کلمات نمیشه عنوان کرد! نمیشه با کلمات توصیف کنی که عمق بیشتر یعنی چه حجمی از لذت درونی و اتفاقات فوق‌‎العاده‌ی بیرونی!

    و جمله‌ی آخر استاد، مُهر تاییدی بود بر این موضوع …

    «واقعا دوست دارم در مورد این مسائل صحبت کنم چون اینا اصله! اینا اساسه!»

    به امید فایل‌های دیگه توحید عملی! چون الان دارم درک می‌کنم توحیدی عملی یعنی چی و این هدایت خداوند بود که تمام فایل‌های توحید عملی رو ببینم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 116 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2853 روز

      سلامممم

      من هم لیاقت بورسیه شدن رو داشتم که هدایت بشم و این کامنت رو بخونم

      اومدم گفتم من میخوام ایدم استارت اساسی بزنم

      چه نشانه ای

      جواب امد چطور

      یادم اومد که توی وویست بهم گفتی چطورشو نمیدونم ولی حتما پیگیرش باش

      اومدم این کامنت را خواندم دیدم باز نوشتیچطورش نمیدونم

      واااای الان یادم اومد که وقتی این چطور فهمیدم که ترمزمه بهم گفت توحید عملی۶ گوش بده

      الله اکبر

      راست میگه استاد! چرا قرآنی که کتاب زندگیه، نیومده با من در مورد رفع نیازهای اولیه‌م مثل خوراک و پوشاک و پول و مسکن و … صحبت کنه؟! چرا واقعا نیومده چیزی بگه و فقط گفته ما رازق هستیم و روزی می‌رسانیم! خب چرا نیومده بازش کنه و بگه از کجا و چه‌طوری؟!

      استاد داخل فیلم ذهن منو قانع کردن که اصل و اساس زندگی چیزی فراتر از خوراک و پوشاک و مسکنه! چقدر این آگاهی به عمق جانم نفوذ کرد! راست میگن …

      اره الویت ما اینه که پولمون بذاریم جوری خرج کنیم که چیزی برای اخر ماه بمونه که بتونیم باهاش بریم بیرون یا بتونیم غذا داشته باشیم که گرسنه نمونیم

      حالا بیشتر بیاد اوردم که الویت اول من و جایی که با ادمایی که زندگی کردم غذا بوده

      چقدر نگاه توحیدی زیبایی داشتی

      اره راستش منم هنوز خوب درک نکردم توحید عملی یعنی یعنی چی

      شاید تئوری تا فردا صب بتونم برات صحبت کنم

      اماتوحید عملی دو بخشه

      توحید

      و

      عملی

      میدانی یزدان دلیل اینکه کامنت هات هدایت میشم

      همون هدف بزرگتر از خوراک و پوشاک و مسکنی هست که دنبالشی

      آره

      آرامش

      که حاصل زندگی در دنیای خود است

      مریم یعنی یه هدف بالاتر وجود داره؟!! فراتر از ایده و پول و خوراک..

      اصلا دلیل هدایت شدنم به این فایل چی بود..

      اره یه صب قبل از طلوع افتاب بلنذ شدم و رفتم بالای پشت بوم

      و منتظر موندم که خورشید طلوع کنه

      توی این فاصله یه چیزی از ذهنم عبور کرد

      همین که ترمز برداشته شد من با اونی که میخواستم آشنا شدم

      این جمله یکی از بچهاست

      با خودم گفتم یعنی چطور میشه

      که تو باورش درست کنی و اون بیاد

      اخهه؟؟؟؟!!!!

      چطوری

      اونجا بود که این آیه به ذهنم خطور کرد

      ان یقول له کن فیکون

      📍📍📍📍📍📍📍📍📍📍

      یاد جمله استیو جابز افتادم:

      ادامه بده نقطه ها در زمان مناسب به هم وصل میشوند

      احساس میکنم داره نقطه های یکی یکی بهم وصل میشه پس باید ادامه بدم

      Be connected to the source

      ♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        یزدان نظری گفته:
        مدت عضویت: 2620 روز

        + براستی بیا و بنشین و بگو که …

        از زندگی چه می‌خواهی و هدفت در این زندگی چیست؟! یک لحظه! فقط یک لحظه تمام دغدغه‌های فکری و مالی رو کنار بذار و بگو این همه دغدغه برای چیست؟! تو برای چه چیزی در این جهان داری زندگی می‌کنی؟! بهم بگو خواسته‌ی اساسی و اصلی تو چیست؟! به دنبال چیستی و چه میخواهی؟! چه چیزی تو را راضی می‌کند و برای تو نتیجه نهایی محسوب می‌شود؟!

        – آره راست میگی! چه قشنگ گفتی؟! بیا تا از شاخ و برگ‌ها و حاشیه‌ها جدا بشیم و فکر کنیم که واقعا اون هدف اصلیه چیه؟! از زندگی چه میخوام و به دنبال چه چیزی هستم؟! اگه قرار باشه فقط یک روز … فقط یک روز زنده بمانم، اون روز رو به چه کاری اختصاص میدم و چه کاری می‌کنم؟! به دنبال چه احساسی هستم؟! چه چیزی را تجربه خواهم کرد؟!

        چه بگویم که با کلمات قابل وصف نیست! آن که میخواهم را میگویم … با کلمات قابل وصف نیست آن معشوقه‌ی من و آن خواسته‌ی من! من به دنبال چیزی نیستم! من خواهان چیزی نیستم! من فقط خواهان یک احساسم! احساسی که شاید قابل وصف نشاید اما من سعی خود را خواهم کرد …

        حسی شبیه به سکوت ذهن که به هیچ دغدغه‌ای مشغول نباشد! حتی به ریزترین دغدغه‌ها! حسی که شبیه به عینک! عینکی جدید با شیشه‌های قلبی شکل تا هرآنچه بینم، با قلبم بینم! تا هر آنچه بینم زیبایی باشد و زیبایی هایی را بتوانم ببینم که با چشم غیر مسلح نتوان دید!

        من میخواهم با قلبم ببینم، با قلبم بشنوم، با قلبم سخن بگویم، حتی با قلبم فکر کنم وبه قضایا نگاه کنم! من می‌خواهم خدا باشم! میخواهم مثل خودش، چون قطره‌ای ای دریای او باشم و هر لحظه، هر جا، بجز او را نبینم!

        من طالب یک احساسم که …

        زمانی که در آن احساس هستی، در اوج ناباوری زیبایی‌هایی را از همان منظره همیشگی میبینی که تا به حال ندیده بودی!

        زمانی که در آن احساس به سر میبری، صداهایی را میشنوی که زیبایی محض است! حقیقت محض است! حتی آهنگ تکراری که همیشه گوش میدادی عجیب به دلت بنشیند!

        زمانی را که در آن احساس سپری میکنی، حرف‌های روی زبانت می‌اید که حرفهای خداست! و خودت در شگفت خواهی بود از این نظم و از این قافیه! از این آگاهی ها و از این حقایق!

        با این احساس، حجمی از لذت را تجربه خواهی کرد که واژه ای برای بیانش اختراع نشده! من اسمش را میذارم بینهایت! تو به لذتی بینهایت میرسی از همان چیزهایی که همیشه میدیدی، میشندی، میگفتی و درک میکردی!

        تو قلبی تپنده و جوشان، لبریز از حرارت خواهی داشت که حتی به افراد غریبه عشق میورزد!

        تو خدایی میشوی که به هرچه بینی، خدا بینی! انگار که آیینه جهان، خودت را دوباره به خودت نشان دهد! و تو عاشق خودت میشودی!

        و تو، همان میشوی که یک لحظه به خودت میآی و میبینی، دیگر مشکلات و دغدغه‌ها، قضاوت ها و درگیری ها، بدبینی‌ها، در وجودت جایی ندارند و تو مدت هاست که از هرآنچه نیاز داشتی، بی نیازی! تبریک میگویم، تو غنی شده ای!

        غنی شده ای چون فارغ از هر موضوع ریز و درشتی، آمدی ونشتی وبا خودت فکر کردی که …

        واقعا به دنبال چه هستی و چه میخواهی! آمدی و فهمیدی که این همه مدت این همه خار و خاشاک اشتباهی در ذهن تو پیچک زده بودند و مانع از دید وسیع تر تو به جهان و به زندگی شده بودند!

        و همان لحظه که آمدی و نشستی و خار و خاشاک ذهن را کنار زدی، فهمیدی که تو به دنبال چیز دیگری هستی!

        به خودت آمدی ! گفتی من همانی را میخواهم که گه‌گداری مَست او میشوم! گفتی همان را میخواهم و رفتی سوی همان! و تو حسابی مشغول معاشقه با معشوقت بودی که نفهمیدی دیگر ریشه خار و خاشاک در ذهنت خشکانده شده و درختان میوه سبز شده و ثمر داده اند!

        فتبارک الله احسن الخالقین!

        بارالله اینها چه هستن و از کجایند؟! این ها همان میوه هایی بود که تمام فکر و ذهنم را درگیر خودش کرده بود و من فقط خواهان یک عدد از اینها بودم!

        این‌ها درختانِ همان میوه هاهستن!؟

        آری! تو مهمان خانه‌ی من بودی و این وظیفه‌ی من بود که از تو پذیرایی کنم! اما تو به جای لذت بردن از این مهمانی و گفتکو با من، به دنبال پیدا کردن یک عدد از بینهایت پذیرایی من بودی! در صورتی که من ان سفره ی نعمت را، آن میز سلف سرویس را برای تو آماده کرده بودم.

        و زمانی که فکر کردی و به خودت آمدی که برای چه اینجایی، زمانی که مشغول وظیفه ی و رسالت خودت شذی، اینها را برایت تحفه آوردم.

        بدان که سفره ی من بینهایت است و این منم که روزی رسان تو هستم.

        تو فقط با من باش!

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          مریم درویشی گفته:
          مدت عضویت: 2853 روز

          دیروز بود که رفتم رفتم دنبال کامنت یه بنده خدایی که از فقر رسیده بود به ثروت داستانش خیلی داشت معادلات ذهنم بهم میزد

          همون منطق ها

          همون چطور ها

          خوردم به کامنت هایی که میتونم قسم بخورم توی اینی چند وقته نخونده بودم

          اصلا بگم که من جرئت کامنت خوندن نداشتم

          الانم تاتی تاتی دارم راه میرم

          نوشته استاد نمیتونم چیزی بگم

          استاد این خدا چیههه من چی بگم در موردش

          من چی بگم که چیکار کرده با زندگیممم

          عین معشوقیی که از عشقه عشقش مست شده هاا

          برام سوال شد یعنی چی؟؟!

          من خودم توی فرکانس اون ادما نیستم و نمیتونم خیلی خوب درک کنم که تا چه حد دارن از چی و حدی صحبت میکنن ولی جالبه بوش حس میکردم

          تا امروز دوباره یکی دیگشون اومد داد زد گفت من میخوام توی عشقش بمیرممم

          هنوزم…

          من برای خودم و توو از این عشقا میخوامم

          نمیدونم چیهه ولی میخوامش

          حسش میکنم

          هر لحظه منو داره احساسی میکنه

          بگم بگم که این کامنت تو بعد 8 روز بدستم رسید

          باورت میشه؟؟؟؟

          حتما باورت میشهه

          دقیقا جایی که قبلش بهش گقتم حالا که فهمیدم که نباید روی بقیه حساب باز کنم پس روی چی حساب باز کنم؟؟؟

          هااا؟؟؟

          یکصدا میگفت توحید عملی 6

          توحید عملی 6 ببین

          آره من خودم میگم باید باید نشانه ها رو ببینم

          تا بوی زلف در آبادیه من لب که خنده ای کند از شادی من است

          جانا هدف چیست؟!

          هدف چیست؟!

          هدف چیست؟!

          هدف چیست؟!

          تو چیستی؟!

          راه چیست ماه چیست خاک چیست این عشق چیست؟ که بویش از چندین چند کوچه آنطرف تر می آید..

          حتم دارم که توام بوش حس کردی حتی داری سعی میکنی لمسش کنی

          نه؟؟؟؟!!

          تکرار

          تکرار

          تکرار

          هدف را باید تکرار کرد باید با عمق جان تکرار کرد تا حل شوم، حل شویم

          هدف را باید با ذره بین عشق قطعه قطعه فهمید و لمس کرد و انقدر این کار انجام داد که نشست به جان

          همین

          تمام

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          زیبا فتح الهی گفته:
          مدت عضویت: 2685 روز

          ممنونم یزدان عزیز چه قدر عالیه خدارو شکر جنس حرفات رو کاملا میفهمم و درک میکنم خدایا شکرت که من رو هم با این احساس بینهایت آشنا کردی واین لذت بی نهایت رو هرچند که کوتاه و آنی باشه ولی یه ساعتها و لحظه هایی منم دارمش تا تو این حس نباشی این کامنت رو درک نمیکنی حالا شایدم یه ذره بود ولی حال کردم جنسشو درک کردم ممنونم ازت که لحظه به لحظه آگاهی ها تو مینویسی ومکتوبشون میکنی همه کامنت ها تو دنبال میکنم شکرگزاری خداوندم که منو به سمت شما هدایت کرد بازم ممنون از انتقال این حس زیبا والهی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          محمد حسین تجلی گفته:
          مدت عضویت: 2231 روز

          به نام خداوند مهربانی ها

          سلام مجدد خدمت شما آقا یزدان عزیز

          عجیب قلم زیبا نویسی داری

          عجیب الهامات شما زیباست و چقدرررر زیبا اون ها رو نگارش در میاری

          سپاسگزارم این دل نوشته ی شما هم خیلی برایم دلنشین، آرامش بخش و آگاهی دهنده بود

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          زینت چهارپاشلو گفته:
          مدت عضویت: 2723 روز

          سلام برادر عزیز

          نمیدونم در چه لحظات عرفانی بودی گه این کانت زیبا بهت گفته شد

          آخرهای کامنتت اشکم رو درآورد و از پنجره به آسمان خیره شدن و بی صدا بدون اینکه چیزی بگم اشکهام سرازیر شد

          خیلی حال عجیبی بهم دست داد

          واقعا سپاسگزارم از شما به خاطر به اشتراک گذاشتن الهاماتتون

          امیدوارم همواره متصل به اصل خودتون باشین و تاثیر گذار

          بدان که سفره ی من بی نهایت است و این منم که روزی رسان تو هستم.

          تو فقط باش

          عالی بود داداش یزدان عالی بود

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2740 روز

      سلام داداش یزدان عزیز

      ممنونم که اینقدر در اتصال بودی با خدا جونمون و اجازه دادی اینقدر روان و عالی بر کلامت جاری بشه.

      چقدر عالی که دیدگاه خودت رو هم درباره کپشن فایل نوشته بودی ، واقعاً تک تک این جملات پر از درس و آگاهیه، پر از باورهای عالی

      حس می‌کنم خداوند هم لیاقت بورسیه شدن رو به همه ما داده! همه‌ی ما این پتانسیل رو داریم که بورسیه خداوند بشیم. اما کسی بورسیه میشه که به این قدرت خداوند ایمان بیاره و درک کنه که خداوند میتونه همه چی رو خودش براش فراهم کنه، و این وظیفه‌ی من نیست که بخوام به این چیزا حتی فکر کنم.

      چقدر ایده بورسیه رو دوست داشتم ، چقدر به دلم نشست، دقیقا ما یک ولی نعمتی داریم که ما رو بورسیه کرده​. و تمام نعمت هاش رو روزیمان کرده، می تونیم تمام تجربیات زیبای دنیا رو داشته باشیم. به شرط توحید ، به شرط ایمان.

      به شرط اینکه با شرک یه سد درست نکنیم جلوی ورود نعمت های خدا.

      ممنونم دست خیر رسان خدا که اینقدر با کامنت عالیت ، باعث درک بهتر من از توحید و قوانین ثابت الهی شدی .

      از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      عارفه محمودی گفته:
      مدت عضویت: 1441 روز

      سلام خیلی ممنون از کامنت بسیار زیبا که البته برای من حکم گوش زد یاد آوری یا بهتر بگم فاصله حرف با عمل رو یادآوری و مرور و درس داد.تقریبا۱ هفته اس که درگیرچنین مساله ای شدم.از وقتی فایل ۳۷ گفت وگو با استاد گوش کردم ن یکبار چندبار حتی دونه دونه همه اون کامنت هاش خوندم اماروز به روز تشنه تر شنیدن توحید شدم.۱ هفته اس یک اتفاقی برام افتاد دقیقا در مسیری قرار گرفتم که یهو تنها شدم ومن موندم کلی کار چاره ای جز انجامشون به تنهایی ندارم.می دونستم فقط خداس فقط الله مهربان خداروشکر می کنم توی این ۱ هفته با دکمه مرابه سوی نشانه ام ببر۲ روزاول که دقیقاخداباهم حرف زد خیلی آروم شدم ارومم کردیه قسمتی از یه نشانه هام آمد که تو قرار نیست به تنهایی کاری کنی قراراست با یقین و بااعتمادایمان چشم به دستان سخاوتمند و هدایتگرخدایم بدوزم.خیلی اروم شدم.

      دوباره شروع کردم به ادامه فایل های توحیدی گوش کردم نت برداشتم دونه به دونه کامنت ها رو خوندم رسیدم به کامنت شما انگاری خداونداز زبان قلم شما با من سخن گفت:خدایا یاریم کن کمکم کن من نمی دونم من نمی فهمم تو برام تصمیم بگیر تو می دانی تو قادری کمکم کن از این تضادموفق بیرون آیم به سوی آغوش پرمهرت پرواز کنم خوشحال.

      از کامنت زیباتون سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2231 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      سلام و هزاران درود خدمت دوست عزیزم آقای نظری عزیز

      سپاسگزار خداومند مهربان و توانا هستم که هدایتم کرد تا بیام و این دیدگاه فوق العاده تاثیر گذار و آرامش بخش و الهام بخش شما رو بخوانم

      واقعا تمام این تاثیرات شگرفی که قید کردم رو دیدگاه شما داشت

      من چیزی حدود نیم ساعت یا شاید هم بیشتر وقت گذاشتم و کلمه به کلمه ی کامنت شما رو با دقت مطالعه کردم، بعضی از پاراگراف ها یا جمله ها را چند بار خواندم و به شدت قلبم آروم شد و خداوند در قلبم حصور پیدا کرد

      آقا یزدان عزیز امیدوارم در لحظه لحظه ی زندگیت مانوس با توحید و یاد خدواند باشی و همیشه در عمل توکلت به خداوندِ مهربانی باشه که قاطعانه وعده داده که ما رو هدایت می کنه و قاطعانه وعده داده که هرگز خلف وعده نمی کنه

      سپاسگزارم…

      با قلبم از شما دوست عزیزم به خاطر این دل نوشته ی زیبا سپاسگزارم

      اگه به تضادی برخورد کردی که یکی از دستان خداوند که همیشه بهت کمک می‌کرده دیگه باهات کاری نداره، خوشحال باش! چرا؟!

      چون این تضاد اومده تا دیدگاه توحیدی تو رو ارتقا بده! اومده تا توحیدی‌تر بشی و طبق جمله‌ی بالای استاد، با این توحیدی‌تر شدن، اومده تا تو رو به سعادت دنیا و آخرت هدایت کنه! آره این هدایت خداونده به شرطی که بتونی به خوبی کنترل ذهن کنی و از این تضاد سربلند بیرون بیای! نگران مباش و اندوهگین مشو که خداوند می‌خواهد از این طریق تو را رشد دهد.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3820 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      وایِ من .. خدای من ..

      خداوند چه هدیه ای را بهم اعطا کرد امروز و این لحظه ..

      خدایا شکرت برای این همه مرور اصـــل

      هم پاره جانم از شما سپاس گزارم به خاطر این نوشتن و نوشته، تحسین برانگیز قلمت، نگاهت، روان بودن نوشته، ساده بودنش .. فوق العاده ای

      توی این لحظه همه ی این تحسین ها به کنار و این جمله!

      راست میگه‌ها! منبع انرژی جهان، خداوندگار عالم، ذاتا غنی و فراوان و قادر و خالقه! خب اگه اونجور که خودش میگه، من از جنس خودشم –خواه یک ذره کوچیک- پس منم باید تمام اون خصوصیات رو ذاتا داشته باشم. چون یک گرم از یک سنگ طلا هم طلاست! حتی اگه یک گرم باشه! به هرحال خصوصیات ذره‌ای طلا رو داره. پس منم خالقم! پس منم غنی ام! منم … . اما کِی؟! زمانی که نه‌تنها باور کنم، بلکه درک کنم که اولا خدای من غنی و خالقه؛ دوما منم از خداهستم و مثل او ذاتا غنی و خالقم.

      خدای من ..

      حتی اگه یک گرم باشه! به هرحال خصوصیات ذره ای طلا را داره .. پس منم خالقم .. پس منم غنی ام ..

      این پیام باعث شد که من خیلی بزرگتر ببینم که من کی هستم و خداوند کی هست

      ممنونم ممنونم

      دوست دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      علی اکبر شفیعی گفته:
      مدت عضویت: 1719 روز

      سلام یزدان عزیز

      مطمئنم موقع نوشتن این کامنت به اون منبع اصلی وصل بودی

      خدا را شکر می کنم

      و سپاس گذارم ازت

      امشب خیلی درک بهتری داشتم

      و چقدر جالبه من با این که بارها این فایل را گوش داده بودم به اندازه مدار خودم درک میکردم اما بعد از خوندن یه سری کامنت ها خصوصا کامنت شما که حس فوق العاده ای بهم داد

      قشنگ درک کردم مدارم داره تغییر میکنه

      اون مثال بورسیه خیلی کمک کرد ذهن منطقیم بهتر بپذیره این باور را

      بازم ممنونم

      امیدوارم همیشه وصل باشی به این انرژی لایتناهی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عمران نوری گفته:
      مدت عضویت: 1987 روز

      سلام دوست من یزدان نظری عزیز خیلی خوشحال با دوستانی مثل شما عزیزان در این مسیر زیبا و الهی هم قدم شدم

      خیلی متن زیبا و خوبی بود

      با خوندن متن شما خیلی کمکم کردی تا قانون توحید رو بهتر درک کنم

      بینهایت ازتون سپاسگذارم

      انشالله که همیشه شاد و سالم باشید

      💖💖💖

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سمیراعباسلو گفته:
      مدت عضویت: 2047 روز

      سلام یزدان عزیز

      چند وقتیه پیامهاتون یه چشمک خاصی بهم میزنه.یه آرامش خاصی توش هست که نشان از درک بالاتونه .

      آفرین به تو و من تحسینتون میکنم که قفل ذهنی مرا در موردی باز کرد .

      راست میگه‌ها! منبع انرژی جهان، خداوندگار عالم، ذاتا غنی و فراوان و قادر و خالقه! خب اگه اونجور که خودش میگه، من از جنس خودشم –خواه یک ذره کوچیک- پس منم باید تمام اون خصوصیات رو ذاتا داشته باشم. چون یک گرم از یک سنگ طلا هم طلاست! حتی اگه یک گرم باشه! به هرحال خصوصیات ذره‌ای طلا رو داره. پس منم خالقم! پس منم غنی ام! منم … . اما کِی؟! زمانی که نه‌تنها باور کنم، بلکه درک کنم که اولا خدای من غنی و خالقه؛ دوما منم از خداهستم و مثل او ذاتا غنی و خالقم

      اینجا دقیقا جایی بود که به یه آگاهی رسیدم.

      میدونین قضیه از چه قرار بود.

      من فک میکردم هر چقدر قدرت خداوند یا وهابیت خداوند یا کلا هر ویژگی دیگه خداوند رو باورکنم خود به خود منم دارای اون ویژگی میشم.یعنی لازم نیست کاری انجام بدم.(اشتباه همین جا بود این درک اشتباه بود)

      مثلا: من چند وقتیه دارم رو این کار میکنم که تنها قدرت جهان هستی خداست.

      فک میکردم با این باور دیگه قدرتمند میشم.

      در حالی که مسیر درست اینه من قدرت خدا رو به عنوان تنها قدرت جهان هستی باورکنم بعد بگم چون منم از جنس خدام(هنوز به درک کاملی نرسیدم)این ویژگی به صورت ذاتی در من است و به صورت طبیعی حالا بیام بررسی کنم ببینم چیا باعث شده که من تو این ویژگی احساس ضعف کنم.

      ممنون که دستی از دستان خداوند شدید تا خدا قدم بعدی رو به وضوح به من بگه.

      تشکر از شما

      سمیرا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محسن گلستانی زاده گفته:
      مدت عضویت: 1994 روز

      سلام محسن گلستانی زاده هستم ۱۸ و خورده ای ساله در گوشه ای از بهشت

      پیام میزارم واسه یزدان گلم:

      سلام یزدان جان امیدوارم حالت فوقالعاده عالی باشه

      کامنتت بی نظیر بود و دری از آگاهی رو به روم گشود

      من هممممممیییییشششششهههه از کامنتات درس میگیرم چون تو میای قشنگ باز میکنی موضوع رو و این عالیه

      دمت گرم

      درپناه الله👋👋👋😘😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا عفت گفته:
      مدت عضویت: 2012 روز

      سلام به یزدان عزیز

      دوست عزیزم کلامت بسیاردلنشین وتحسین برانگیز بود خصوصا اون قسمتی که گفتی خداوندهم مارو بورسیه میکنه به اصل بچسبیم ودست از فرعیات برداریم واقعا لذت بردم از کلامت تحسینت میکنم آقا یزدان گل 🌺

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نرگس نوشادي گفته:
      مدت عضویت: 2401 روز

      اقای نظری عزیز برادر ارزشمندم سلام

      کامنت های شما همیشه برام کلی درس داشته

      ممنونم که درک خوب خودتون رو از جملات استاد و کلام استاد مرقوم کردین و باعث شدین کار ما راحت تر بشه و راحت تر درک کنیم

      خیلی ممنونم از شما

      تحسین میکنم این درک عمیق شما از قوانین رو

      تحسین میکنم تعهد شما رو

      تحسین میکنم رشد مداری شما رو

      تحسین میکنم

      تحسین میکنم

      تحسین میکنم

      و از خدا میخوام شما رو به همه آرزوهاتون برسونه

      الهی آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمیه امینی گفته:
      مدت عضویت: 2260 روز

      سلام به یزدان عزیز

      چقدر لازم داشتم که اینها رو بخونم و بشنوم ازتون سپاسگزارم که اینقدر روان و کامل می نویسین

      تحسینتون میکنم برای بودن در این مدار و این همه آرامش و تعهد

      امیدوارم هر روزتون بهتر و بهتر بشه

      موفق باشید و سلامت

      شاد باشید و خندان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      لیلا ریحانی گفته:
      مدت عضویت: 2016 روز

      سلام دوست عزیز هم فرانکسی چقدر زیبا نوشتی لذت بردم از نوشته بی نظیر شما بسیار عالی تو ضیح دادی

      تحسینت میکنم ک اینقدر خوب توحید عملی را درک کردی امیدوارم روزی من هم مثل شما به این مرحله از درک برسم و مهم تر از همه بتونم در عمل هم ثابت قدم باشم برایت بهترینها رو آرزو میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2945 روز

    خدای من توحید عملی 6 … همین چند روز پیش بود که اشک می ریختم و فایل های توحیدی و فایل فقط روی خدا حساب کن را گوش میکردم و می گفتم استاد خواهش میکنم توحید عملی 1000 را هم تولید کن و امروز دیدم خواسته م برآورده شده و توحید عملی 6 هم تولید شده اونم چهل دقیقه …

    برای انسان تشنه ، چی بهتر از آب ؟؟

    برای منِ گرسنه ، چی بهتر از غذا ؟؟

    برای روح تشنه و وجود خشک من چی بهتر از چشمه ای جوشان که من را پر از زندگی کند ؟؟؟؟؟

    آه استاد عزیرم سلام ت میکنم و آنجا که تو هستی را به شدت گرامی میدارم ….

    آنجا که تو لب به سخن باز میکنی و حقیقت را بر زبان جاری میکنی ؛ آنجا مقدس ترین جای عالم است و من تشنه ترین تشنه ای هستم که اینجا نشسته ام تا تو حرف بزنی و من سیراب شوم ، اشک بریزم ، بغض کنم و از این دردی که در گلویم می آید لذت ببرم ، دردی که بخاطر خدا ، بخاطر آنچه که همیشه در من بوده ولی نمیدیدمش ، دردی که بخاطر کور و کر بودن خودم به جانم افتاده بود ، دردی که به یک بیماری مزمن لاعلاج تبدیل شده بود ….من گریه میکنم استاد ، من بارها با حرفهای تو گریه کردم ، از اینکه تو با حرفهای توحیدی ، دوای درد من شدی گریه میکنم … فکر کنم هر مریضی که داروی دردش کشف شود مرا درک میکند ….

    استاد عزیزم چند روز پیش به این آگاهی دست پیدا کردم که قانون تکامل برای هرکسی دقیقا از جایی آغاز میشود که در باورهای توحیدی اون شخص تغییر ایجاد شود ….

    چه حرفهای ارزشمند و نابی زدی استاد ، وقتی باورهای توحیدی ایجاد شوند همه چیز بطور طبیعی ردیف میشود و هرچه آن باورها تقویت شوند ، فراوانی و سلامتی و عشق در مقیاس بزرگتری وارد زندگی انسان ها میشود ؛ در واقع اصل زندگی همین است و این ما هستیم که با دوری از خداوند ، از مسیر طبیعی زندگی خارج شده ایم ، ما خارج شدگانیم ….من ….من ….من ….من خودم را میگویم ، من با خودم هستم ، هرگز تا این حد با خودم روراست نبودم ، هرگز تا این حد بلد نبودم با خودم حرف بزنم ، امروز من با خودم درست تر از همیشه حرف زدم …. دیرگاهیست که میدانستم گمشده ای هستم در کوچه های غربت ، شبها زیر درختان ، روزها آواره کوچه ها بودم ……تا اینکه …… با تو آشنا شدم …. تو که از این آشنایی خبر نداشتی … مثل دهها انسان که هرروز با تو آشنا میشوند و تو آنها را نمی شناسی …. پس تو قطعه ای از خدا هستی که خودش را با تو ، به من و تمام آنهاییکه خلأ نبودنش آنها را در مرگی خاموش و افسردگی های حاد فرو برده و با تمام وجود دنبال روشنایی می‌گردند ، می شناساند و هدایت میکند ….. تو قطعه ای از او هستی ….

    استاد عزیزم حرفهای من ناتمام است و افکار من بیکران …. روح من خوشحال از هدایتی شیرین و جسمم خسته از سالها دویدن های اشتباهِ بی حاصل …. این بی حاصلی پشیمانم نمی کند بلکه شادم از هر لحظه آگاهی و هدایتی که بر جانم جاری میشود …..

    من موفق هستم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 155 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 2997 روز

      دوست عزیزم

      چه کلامی نوشتی و چقدر عاشقانه بیان کردی نگاه به خدایی که جان و دل است و تمام هستی هر انسانی .

      آن زمان که تاریک بودم و خاموش دنبال کور شویی روشنایی بودم تا دلم را گرم نگه دارم نمیخواستم شعله ی دلم را خاموش کنم چون من همه دارائی خود را همان قلبم میدانستم .با تمام وجودم فریادش زدم و او به شکل استادم برایم آمد .خانواده ام روزهای اول از شدت هیجان و حرکات بی اختیارم از این رویا رویی با خداوند و آگاهیهای که کسی کرده بودم مرا دیوانه میخواندند نگرانم بودند.ماه ها حالت طبیعی نداشتم فقط وفقط مات خدایی که مرا چگونه هدایت کرد و از قوانینش واز وجود خودش مرا آگاه کرد .

      نوشته هایت لبریز از عشق و خداوند است منقلبم کرد خدای درونت.

      در پناه خدای مهربان شااد و خوشبخت وثروتمند و عاقبت بخیر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2945 روز

        سلام دوست عزیزم ، طیبه جان

        خداوند درست در لحظه ای که دوای دردت را نمی دانی به سراغت می آید و آرام آرام از نقطه تاریک بلندت میکند ، آرام آرام از چشمه نورش در تو میدمد و هرلحظه روشن ترت میکند ؛ و در این میان هیچ دلیلی ندارد که دیگران ما را درک کنند و هرگز درک نمی کنند ؛ و شاید شیرینی این «برخاستن» انسان از نقطه کورَش ، به همین درک نکردن ها باشد … مهم این است که تو روشن میشوی ، من روشن میشوم ، ما آگاه میشویم و این عالی ترین جایگاه یک انسان است …. شاد باشی دوست خوبم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محبوبه رحیمی گفته:
      مدت عضویت: 3076 روز

      سلام دوست عزیز و هم فرکانس ؛ کلمات شما کلمات قلب من هم بود ؛ من هم جملات توحیدی استاد ، تنها مرهم قلبم است و داروی التیام بخش سوزِ بی امان دلم!

      سوزی که انتهایی برایش نیست و سرچشمه ای یافتم به نام توحید عملی به زلالی وشفافیتی ویژه از زبان استادی ابراهیم صفت که هدایتگرم شده به دنیایی ناشناخته اما ملموس و حقیقی همچون بهشتی موعود!

      حرهای دلِ من هم ناتمام است و افکارم بیکران….! و البته روحم مشتاق و سیری ناپذیر از این همه آگاهی ناب و خالص ….!

      و خوشحالم که در جمعی هستم که همه مشتاق و عاشق ! و تشنه ی نوشیدن کلام حق از دهان استادی حق جو و یکتا پرست!

      خدایا ممنونم ممنونم ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2945 روز

        سلام دوست عزیزم محبوبه جان

        من هم از نگاه زیبای شما سپاسگزارم و خوشحالم که در جایی حضور دارم که جایگاه واقعی من است ؛ خوشحالم از اینکه انقدر لایق شدم که به اینجا هدایت شدم ….

        اینجا شروع راهیست که هرگز دوست نداری به انتهایش برسی و این اشتیاق سوزان ، تنها آتشی ست که دوست داری در آن بسوزی و داغ شوی و هرلحظه آگاه تر شوی …

        موفق باشی که هستی دوستم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      حمید حلاج پور گفته:
      مدت عضویت: 3136 روز

      آفرین بر شما. آفرین به این قدرت کلام. آفرین به این حرف هایی که مشخصه از عمق جانت بیرون اومده. حقیقتا شما موفقی.

      موفقیت فقط پول و شهرت و مقام نیست. موفقیت همین آگاهی هاییه که ذره ذره بهشون نفوذ میکنیم.

      مسیرتون زیباست. با عمق جان حرکت کردن، اصل مسیره.

      پیوسته پایدار و پاینده باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مسعود محمدی گفته:
      مدت عضویت: 3778 روز

      اندیشه عزیزم سلام…

      خیلی ممنونم از قلم الهی و بسیار زیبات…

      نوشته هات از عمق جان عاشقان تازه راه پیدا کرده خدای هستی بر میان…

      بهت تبریک میگم.

      فقط یه جمله از نوشته هات خیلی منو تکون داد.

      گفتی به این آگاهی دست پیدا کردی که تکامل هر فرد از جایی شروع میشه که باور های توحیدیش شروع به تغییر میکنن.

      لطفا در مورد این آگاهیت بیشتر توضیح بده. چجوری به این آگاهی دست پیدا کردی؟؟؟

      فکر میکنم کلید گمشده عدم موفقیت هام در گذشته رو در این جمله ی تو پیدا کردم.

      لطفا اگه امکانش هست بیشتر توضیح بده. هم برای من و هم برای بقیه دوستان اطلاع از این آگاهی تو بسیار کمک کنندس.

      ازت ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        اندیشه افشین گفته:
        مدت عضویت: 2945 روز

        سلام دوست عزیز

        ببینید درست مثل کسی که باشگاه یا کلاس زبان ثبت نام میکنه ولی کلاسها را شرکت نمی کنه یا اینکه شرکت میکنه اما فقط حضور فیزیکی داره و رفع تکلیف می کنه یعنی انگیزه ای برای ترقی و گرفتن بهترین نتیجه نداره ، مسلمه که این آدم هرگز موفق نمیشه چون اصلا هدفی تعیین نکرده که بهش انگیزه بده و با اینکه کلاسها را میره اما هرگز در مسیر تکامل و ذره ذره یادگرفتن قرار نمی گیره و موفق نمیشه چون اصلا به موفقیت فکر نکرده حالا دقیقا حضور در این سایت هم همینطوره خیلی ها عضو سایت میشند حتی محصول میخرند حتی فایل ها را گوش میدند اما موفق نمیشند و هیچ تغییری در زندگیشون بوجود نمیاد ، علتش همینه که اونها اصلا ایمانی به راهی که درش قدم گذاشتند ندارند بنابراین چیزی برای اونها از اول شروع نشده که بخواند در مسیر تکامل قرار بگیرید و به نتایج برسند ، برای همین من فکر میکنم تکامل هرکسی از لحظه ای شروع میشه که ایمان بیاره و صرفا با حضور در سایت و خرید محصول به نتیجه نمیرسه ، ایمان یعنی درک کنیم تمام حرفهای استاد بر مبنای باور خدا و درک خدا بعنوان تنها منبع سلامتی ، ثروت ، برکت و تنها انرژی تکان دهنده و جاری کننده است که البته همین درک خدا هم نیاز به تکامل داره و نمیشه یکدفعه درکش کرد و بمحض اینکه بهش ایمان بیاریم نشانه ها و نتایج بروز میکنند یعنی تکامل ما شروع میشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    زدکارتیست گفته:
    مدت عضویت: 2634 روز

    پروردگارا کمکم کن تا همیشه بنده ی تو باشم.

    .

    .

    شب قبل از خواب دعا میکنی:

    خدایا پولی ک لازم دارم جور کن…

    بعد از این درخواست، چطوری میخوابی؟؟؟ با خیال راحت؟ با امید صد در صد؟ با این تصور ک درخواستت پذیرفته و انجام میشه؟؟؟

    .

    رفتی بانک و رییس بانک بهت وعده یه وام میده. با چه ذوقی از بانک خارج میشی؟؟؟ آیا تمام روز رو شاد نیستی؟ آیا مطمین نیستی ک کارت انجام شده؟ آیا با خیال راحت، دنبال بقیه کارهات نمیری؟؟؟…

    .

    آیا انصافا در وجود ما، اطمینانی ک ب خدا داریم، با اطمینان ب بنده هاش، یکیه؟؟؟

    .

    قدرت را در دستان چه کسی میبینی؟

    تو از همان کس، نتیجه میگیری و بنده همان کس میشوی.

    .

    .

    کسی ک پیش ما نیست؟

    ب خودمون هم ک نمیتونیم دروغ بگیم!

    بیایم صادقانه جواب بدیم؟

    .

    توی زندگی هامون

    بیشتر دنبال درخواست از خدا بودیم

    یا دنبال پیدا کردن پارتی و آشنا؟؟

    .

    آیا اگه خدا رو ب عنوان خالق جهان قبول داریم ب عنوان صاحب اختیار جهان هم قبول داریم؟؟؟

    .

    .

    زدکارتیست۹۷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 346 رای:
    • -
      hamidyarahmadi گفته:
      مدت عضویت: 2568 روز

      سلام ، یه موقع هایی شیطان زور خودش و میزنه تا به هر طریقی تو رو از مسیر خارج کنه حالا با یک خبر بد ، با یک اتفاقی که پیش بینیش رو نمی کردی ، با یک کاری که میدونستی انجام میشه ولی برعکس اون میشه ، اونم دقیقا در زمانی که به شدت داری روی باورهات کار می کنی و اینجاست که باید بتونی ذهنت رو کنترل کنی و جلوی نجواهای شیطانی رو بگیری که به لطف خدا این سایت و دوستان هم فرکانست میتونن کمکت کنن تا با توجه به نکات مثبت زندگیت بتونی به مسیر برگردی و این اتفاقات رو یک تضاد برای حرکت با قدرت بیشتر در مسیر خواسته ات ببینی و با این تغییر نگاه مسیر رو برای خودت آسان کنی .

      سپاسگزارم از قدر قدرت جهان ، خداوند بزرگ که من رو وارد این مسیر کرد تا بتوانم هر آنچه را که می خواهم خلق کنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 63 رای:
      • -
        بهنام مرادی گفته:
        مدت عضویت: 3506 روز

        با سلام و ارادت به دوستان هم فرکانسی . امروز هیچ فرکانس خوبی نداشتم و دایم نجواهای ناامید کننده ای ذهنم را پر کرده بود .به لطف خدا این سایت توانست با کمک دوستان هم فرکانسم حالم را دگرگون کند ودر مسیر درست قرار دهد .کلمات شما برای من بسیار تاثیر گذار بود .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      حسن خدایی گفته:
      مدت عضویت: 2361 روز

      به نام یکتا پادشاه هستی.

      وقتی به خدا و داستان پیدایش انسان و روز الست، شیطان، الهام، قران،قانون ، روز قیامت، بهشت و جهنم و …فکر میکنم .

      فقط میتونم بگم شکرا یا الله…

      و ناخوداگاه اشک…

      هر روز نشانه هایی رو درک میکنم که منو شادتر میکنه.

      ازادتر رهاتر میکنه.

      خلاصه در درونم جشن و شادمانی همیشه برپاست .

      خدایا شکرت .

      هر روز عید سعید است .

      هر روز که زنده ام عید سعید است .عید همتون همیشه مبارک . منی که به شدت به خدا بی اعتماد بودم ، منی که حتی خدا رو نفی میکردم و نا عادل میدونستم .الان به لولی رسیدم که نماز و قران و تفکر و باور سازی مهمترین ،شیرینترین و دوست داشتنی ترین فعالیت های من است. و جالب اینجاست که نه تنها زحمت نیست، بلکه رحمت است. یعنی خصوصا نماز .قبلا بار سنگین و زجر اوری بود ،الان انقدر حالم خوب میشه که برای نماز بعدی حریصم. استاد عزیز بهترین حالت ت بیشتر باد .بهترین حالتت در بهتریت حالت باشه در دنیا و اخرت. و تمام اعضاء سایت. سعادتمندان. برای همه انرژی مثبت میفرستم . ?????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
        • -
          زدکارتیست گفته:
          مدت عضویت: 2634 روز

          چقدر زیبا ??????:

          آرامش خودت را، ب هیچ چیز و هیچ کس وابسته نکن تا همیشه آن را داشته باشی.

          خدایا، سهراب چه عالی پی برده است ب راز آرامش همیشگی:

          ????????????

          …هر کجا هستم، باشم؛ آسمان مال من است.

          پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.

          چه اهمیت دارد؟ گاه اگر میرویند قارچ های غربت؟

          من نمیدانم که چرا میگویند:

          اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست؟

          و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟

          گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟

          چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید…

          واژه ها را باید شست.

          واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.

          چترها را باید بست؛ زیر باران باید رفت.

          ??????????

          تغییر زاویه دید:

          چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید.

          .

          تقدیم با عشق

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      حجت گفته:
      مدت عضویت: 1457 روز

      چقدر طوفانی شروع کردید!

      مثال رئیس بانک و خداوند بزرگ خیلی مثال قشنگی بود، خیلی قشنگ هم بیانش کردید، آفررین واقعا!

      ما وعده ی خداوند رو خیلی گیرا و کارا نمیدونیم ولی وعده ی بنده اش رو خیلی جدی میگیریم

      ….

      ریشه اش از کجاست؟

      ریشه اش اینه که ما چون سالهای متمادی به خدا سیستمی نگاه نمیکردیم، با زجه زدن و التماس کردن به خدا میگفتیم خدایا فلان چیز و میخوام، و نمیداد(چون اصلا طبق قانون نباید هم بهمون میداد) بعد به مرور زمان و تکرار این اتفاق، باور به اینکه خداوند سریع الاجاب هست رو از دست دادیم.

      …..

      حالا چه کنیم؟

      به نظرم این چندکار رو باید انجام بدیم:

      0. ساختن باورِ “خداوند سریع الاجابه”، اگه قبلا نمیداد چون من اشتباهی داشتم درخواست میکردم و طبق قانون نمیخواستم ازش(طبق قانون خواستن یعنی اینکه هدفی رو درنظر بگیرم و تمام ترمزهای بین من و هدفم رو بردارم(باورهای هم جهت با خواسته بسازم))؛

      1. باید با مطالعه ی کتاب “چگونه فکر خدا را بخوانیم” نگاهمون به خدا رو سیستمی کنیم؛

      2. باور به اینکه “من هرچی بخوام رو خدا بهم میده، و اشتیاق خداوند برای رسیدن من به رویاهام بیش از اشتیاق خود من هست، چون خواسته های من باعث توسعه ی جهان میشه” رو درون خودمون بسازیم تا نجوایِ “شاید به صلاح من نیست و …” رو خاموش کنیم؛

      3. باور کنیم که هر آن چیزی که هست درون من هست، خارج از من هیچی نیست، کافیه هدفی رو درنظر بگیرم و تمامی ترمز های بین من و هدف رو بردارم(ساختن باورهای هم جهت با خواسته).

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      لیلام گفته:
      مدت عضویت: 2510 روز

      باتشکر از مثال خوبتون

      به نظر من فقط بحث اعتماد به خدا نیست

      عده ای از جمله من هنوز درگیرشم که خدا مالک عالی تنها قدرت اما من لایقش نیستم مگه من کیه(عدم لیاقت)خیلیا مشکلشون اینه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        زدکارتیست گفته:
        مدت عضویت: 2634 روز

        تقدیمی از طرف زدکارتیست:

        کی از همه دوستداشتنی تره؟

        خودم.??

        کی از همه عزیزتر و فوق العاده تره؟

        خودم.??

        کی از همه بهتره؟

        خودم.??

        کی از همه سالم تر و مهربون تر و با اخلاق تره؟

        خودم.??

        پس چه کسی رو از همه بیشتر دوست دارم؟

        خودم رو.???

        هر صبح و هر شب در آینه ب خودم نگاه میکنم و میگم:

        من عاشق خودم هستم.?

        من خودم رو خیلی دوست دارم.?

        من بهترینم.?

        من فوق العاده ام.?

        من لایق بهترین هام.?

        من لایق بیشترین هام.?

        من لایق بهترین ها و بیشترین هام.

        خدایا متشکرم ک از روح خودت در من دمیدی. من و تو یکی هستیم. ب همین خاطر من بهترینم.??

        .

        .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      مسعود محمدی گفته:
      مدت عضویت: 3778 روز

      زد کارتیست عزیزم! واقعا دست مریزاد! قلمت دلرباست و دلنشین! کلامت هم چون از دل بر آید لاجرم بر دل ما نشیند! خداقوت دوست عزیزم! به نوشتن ادامه بده که نوشته هات بوی خدایی دارن!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رفیع رفیع گفته:
      مدت عضویت: 2337 روز

      چقدر خوب امدین رو اصل مطلب.

      من همیش دنبال همجین ایمانی هستم که خدا بشه تمام جواب ده خواسته های من. خداوند بشه پارتی تمام مشکلات من. من یکی خیلی دنبال اینم که فقط تنها قدرت را در دستان خداوند بدانم و این اولین و اخرین خواست مه هست. چون اصل و اساس همه جی خداوند متعال هست . من از روزی شروع کدم که روی خدا احساب باز کنم و تنها از او بخواهم خداوند طوری به خواست من جواب داده که شاک شدم گفتم خدایا تو دگه کی بودی. باورکنید خداوند تهی رفیقیست. خداوند نهایت مردانگییست . او بنده اش را سر افگنده نمیکنه ما سال ها ناشکر او بودیم ولی یک روز روزی خوده از ما قطع نکرد. در عوض ما را با آنکه خواست و توقع از بقیه داشتیم خداوند بر اورده کرده.. خیلی شرمنده ی خداوندهستم . الهی تو توفیق بده تا ته خط روی تو احساب کنیم و هیج احدی فکر ما را بسوی خود نکشانه برای اینکه حس کنیم او میتانه کاری کنه..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      آرزو گفته:
      مدت عضویت: 2728 روز

      سلام دوست خوبم

      واقعا عالی سوالت

      نه من تا حالا اونقدر به خدا ایمان نداشتم و تلاش میکنم همینطور بشم

      دیشب مسئله ای پیش اومد و اتفاقی افتاد که فقط نجواهای شیطان بود و وسطش یه حسی بهم گفت تو مگه به من نسپردیدرست کنم واست اینم جزو برنامه است و با آرامش گفت آروم باش

      اون لحظه شاید آروم نشدم ولی الان میدونم از طرف ربم بود و خداباهام حرف زد

      الان دیگه آرومم و به خودش سپردم

      خداراشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      حبیب الله مرام نارویی گفته:
      مدت عضویت: 3083 روز

      نظرت خیلی عالی بود واقعا اصل همینه هر کس خودش میدونه که چقدر به خداوند ایمان داره اون موقعی که درخواستشو بیان می کنه خودش می دونه که بهش می رسه یانه چون خودش می دونه که چقد به خدا ایمان داره و چقد رو بنده هاش حساب می کنه ولی اگه ایمان به خدا باشه باید حست خوب باشه باید اطمینان داشته باشی که به خواستت می رسی و اگر ایمان باشه اصلا وقتی به خواستت فکر می کنی هدایت می شی تا بهش برسی

      بازم ممنون بابت اینکه نظرتو نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2162 روز

      به نام خدا

      سلام

      آره دقیقا و کاملا درست می گید ….

      من مثالی از خودم می زنم…………………..

      ما یه آپارتمان ثبت نام کردیم همه می گفتن ..ببین پارتی پارتی ……

      بهتون بگم… ما ده نفر پارتی رو دیدیم ولی هیچ کاری نتونستن بکنن ….

      یه روز صاحب آپارتمان به من زنگ زد و بعد از صحبت های طولانی به من گفت … من به خاطر فلانی این آپارتمان را پس نگرفتم چون ما پولش رو کم کم داده بودیم منم خنده ام گرفت و تو دلم گفتم فلانی کیه من که با خدا هستم

      با خوندن کامنت شما فقط باید پارتی و آشنا ///خدا/// باشه و هیچ کس دیگه

      یعنی هر کسی دیگه ای رو روی کار بیاری به سرمنزل مقصود نمیرسی

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلی کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2122 روز

      سلام زد کارتیست عزیزم ممنونم ازت به خاطر همه کامنتهات

      عالی قانون رو مینویسی انشالله همینجور هم عمل کنیم همه ما

      به قول استاد فقط با توکل است که خدا حتی تمام سلولهای مارا هم هدایت میکند و این عالیست خدایا شکرت برای این استاد برای این دوستان عزیزم سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا قنبری گفته:
      مدت عضویت: 2097 روز

      سلام دوست عزیزممم

      اگه بدونید چقدر این لحظه این کامنتتون ذهنم باز کرد و سبکم کرد

      احساس کردم یه تریلی بار روی شونم بود و نمیدونستم چطور باید هندلش کنم به آنی که این پیام خوندم انگار تمام اون بارارو خدا ازم گرفت گفت همه چیز سالم و عالی بهتر از چیزی که بهم دادی بهت برمیگردونم

      انقدر ذهنم باز شد بلند تو اتاق داد زدم چقدررر سبک شدم چقدر خوبی تو خدا

      یه دنیا مرسی زدکارتیست عزیزم یه روزی یه جایی از زندگی شما ازین مداری که من الان اومدم توش رد شدید و رد پا گذاشتین و من امروز این مدار اگاهی رو بهش دسترسی پیدا کردم و مزه مزه اش کردم

      اروم شدم ازون اروم شدنایی که خیالت راحته همه چی سر جاشه

      حالم خیلی خوبه

      یه دنیا عاشقتونم مرسیی زیاد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    کامران فریدونی گفته:
    مدت عضویت: 3305 روز

    سلام دوستان

    سپاس فراوان از استاد برای این فایل پر مطلب

    با ذکر خاطره ای می خواهم اهمیت نگاه توحیدی را برسانم :

    رفیقی داشتم که سالیان سال با هم عالی بودیم و حرف هایمان به دل هم می نشست و به طرز عجیبی با هم هماهنگ بودیم.

    یواش یواش اخت شدن ما به جایی رسید که اصل مطلب یعنی نگاه توحیدی را فراموش کردم و روی او در ذهنم حساب ویژه ای باز کرده بودم.

    انصافا وقتی کنار هم بودیم خیلی خوش می گذشت.

    یک روز برای تفریح با هم رفتیم به طبیعت زیبای اطراف شهر . هنگام گذر از درختان ، به یک گودی رسیدم که می بایست از روی آن بپرم .دوستم پرید و به طرف دیگر گودی خودش را رساند و نظاره گر من بود که من هم بپرم. عجله و عدم تمرکز لازم دست به دست هم داد که داخل گودی یک متری بیفتم و با برخورد به لبه گودی، تا قفسه سینه داخل گل و لای فرو بروم . عینک از چشمم افتاد و با داشتن درد، نفس کشیدن به قدری سخت شده بود که نمی توانستم به او بگویم کمکم کند.

    او که از اول ، این اتفاق را داشت نگاه می کرد ، فکر می کرد که من عمدا خودم را به بی حرکتی زده ام و دارم فیلم بازی می کنم.

    همینجور به مدت چند دقیقه شروع کرد به من خندیدن . آنقدر که از شدت خنده ، دستش را روی دلش گرفته بود و ذره ای احتمال نمی داد که به کمک نیاز دارم.

    این دقایق که از درد به خودم می پیچیدم ، در دلم از خدا با حال مضطر از خداوند می خواستم یاریم دهد .

    خداوند مرا نجات داد و کمکم کرد تا بیرون بیایم.بعد از بیرون آمدن ، یک ذره هم به رویش نیاوردم. اما چراغ بزرگی را در ذهنم روشن کرد که :

    توی زندگی روی هیچ کس به جز خدا ، حساب نکنم.رفیقی که با خود می گفتم برای روزهای بی کسی به دردم می خورد و اگر کاری هم از دستش برنیاید ، حضورش برایم اطمینان خاطر می آورد. اما خداوند مرا به خود آورد که به کسی دل نبندم.

    دلم نیامد برای دوستان این سایت بازگو نکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 520 رای:
    • -
      شکیبا کیانی فر گفته:
      مدت عضویت: 2372 روز

      به نام کردگار هفت افلاک

      استاد واقعا ازتون تشکر میکنم بابت فایل بسیار خوبتون. ممنونم خانوم شایسته‌ی دوست داشتنی که انقدر زحمت میکشید

      و ممنونم از تمامی بچه های سایت که با جون و دل فعالیت میکنن و خستگی براشون معنایی نداره

      از روزی که رو خدا حساب باز کردم واقعا خیلی چیزا تغییر کرده…

      امروز خیلی نشونه دیدم از خدا?

      ساعت ۵ بود که دیگه واقعا نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم، فایل استاد رو گوش دادم و بعدش با اهنگی که اخر فایل گذاشتن اشک هام جاری شد و این شعر در ذهنم مرور شد، گویی یک نفر در گوشم نجوا میخواند:

      من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

      احسان تو را شمار نتوانم کرد

      گر بر تن من زبان شود هر مویی

      یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

      .

      اونقدر آرامش در قلبم احساس کردم و خدا رو لمس کردم بعد از فایل استاد?مثل این بود که نعمتهای جهان دور سرم میچرخند. به اطرافم به شکل دیگه ای نگاه کردم. سجده کردم و شکر کردم و اشک ریختم و گفتم: چطور تونستم ۱۷ سال شکرت نکنم و به یادت نباشم. آرامش این دو سالم رو با چیزی عوض نمیکنم. تمام اشکهای من که از غم نشات میگرفت تبدیل شدند به اشکهای شوق و اشکهایی که از شادی برای خدا میریزم. شده است تنها معشوقم?

      فایل استاد که تموم شد گوشیم رو گذاشتم کنار و همونطور که نشسته بودم به بیرون پنجره خیره شدم و به کوه ها نگاه کردم که مه تمامش رو پوشونده بود و رنگ آسمان ترکیبی از رنگهای آبی و نارنجی و صورتی بود، اشکهام سرازیر شدن. قلبم پر از آرامش شد و احساس کردم الان دیگه به هیچی نیاز ندارم، نه ثروت نه چیزی از دنیا نمیخوام فقط میخوام یاد تو در قلبم باشه خدایا…آرامشی که دارم چقدر بزرگه که نمیتونم وصفش کنم..خدایا شکرت

      من هیچ ربطی به گذشتم ندارم. شیطان درون من نفس میکشید و به خدا باور نداشتم و پر از باورهای شرک آلود بودم. اما امروز….

      استاد دستاتون رو میبوسم از همینجا. عاشقتونم استااااد خوبم، عاشقتونم خانوم شایسته عزیزممم. عاشقتونم بچه های سایت

      موفق باشید همگی??

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 185 رای:
      • -
        زهرا عزیزی گفته:
        مدت عضویت: 3194 روز

        وااااای خدایای من خیلی عالی بود.

        دقیقا یاد یک سال قبلِ خودم افتادم. زمانی که با دیدن فایلهای استاد تصمیم گرفتم تمرین سپاسگزاری رو شروع کنم بعد از حدود ده روز کم کم احساسی در من شکل گرفت که قابل وصف نیست. تازه داشتم میفهمیدم که خدایا چقدر نعمت به من دادی و من چشمم رو به روی اونا بسته بودم. فکرم به گذشته ها رفت. اینکه من چطور تو همه این 35 سال زندگی کردم هر چی لازم داشتم به من دادی. چطور هزینه تحصیلم پرداخت شد، چطور همیشه سالم بودم، چطور سایه پدر و مادم همیشه با من بودم، چطور خورد و خوراک و پوشاک من همیشه به موقع حاضر بود، چطور دوستان خوبی به من دادی و لحظات خوب باهاشون داشتم، چطور به اینهمه مسافرت رفتم و لذت بردم، چطور کتابهای خوب خوندم، فیلمها و کارتونهای خوب دیدم، چطور با خواهر و برادرهام بازی کردم و از زندگی لذت بردم، چطور اینهمه از روزهای بارونی لذت بردم چطور از اینهمه وزش نسیمهای و بوی گلها و طبیعت زیبا لذت بردم و …. با اینکه مشکلات زیادی هم داشتم ولی اینهمه نعمت هم داشتم. الان از اون مشکلات چیزی نمونده ولی نعمتهای تو همچنان ادامه داره. بقدری عاشق لطف خدا شده بودم که اشک از چشمم جاری میشد. گفتم خدایا منو ببخش که اینهمه خوبی رو ندیده بودم. منو ببخش که مثل یک انسان نمک نشناس اینهمه داشته رو ندیدم و بخاطر نداشته هام از تو شاکی بودم. منو ببخش و توفیق سپاسگزاریت رو بیشتر به من عطا کن!

        این باعث شد که من تمرین سپاسگزاریم رو بیشتر و بیشتر انجام بدم. و بهترین نتیجه ها رو ازش گرفتم و دارم میگیرم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
        • -
          زینت چهارپاشلو گفته:
          مدت عضویت: 2723 روز

          سلام دوست عزیز

          در کامنتتون درباره شکرگزاری صحبت کردید و دیدم به جایی رسیدین که متوجه شدین قبلا چقدر ناشکری میکردین من هم به این نتیجه رسیدم که در گذشته چقدر ناشکری میکردم ولی مهم اینه که الان داریم بنده شکرگزار خداوند میشیم و توفیق شکرگزاری بهمون داده شد «الهی شکر» باور کنین من الان برای چیزهایی شکر میکنم که قبلا اصلا به ذهنم نمی اومد که باید شکر کنم. و همیشه از خداوند میخوام کمکم کنه اون بنده ای بشم خودش میپسنده.

          دوست عزیز ما میتوانیم و خداهم کمکمون میکنه شک نکن

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          رفیع رفیع گفته:
          مدت عضویت: 2337 روز

          خدا را بی نهایت سپاسگزارم که شما در نهایت لطف خدا زندگی میکنید.

          من از صبح که دفتر کارم امدم . خبر بدی که همانا کسر معاش هست مواجه شدم و کمی حالم را خراب کرد. و از صبح تلاش ام بر این هست که بتانم حالم را خوب کنم و امواج خوب بفرستم تا حس حال اینده ام بهترین باشد.

          با خواندن کامنت تان خیلی عالی شدم

          بی نهایت خوشحالم برای خوشی تان.

          از خدا برای تان خوشی. خوشبختی و سعادت ارزو میکنم. سر بلند و در پناه الله شاد و سر حال زندگی کنید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          سید محمد طباطبایی گفته:
          مدت عضویت: 2429 روز

          خدارو شکد که این همه دانایی و اطلاعات رو از استاد عزیز کسب میکنیم و به این درجه رسیدیم که با سپاسگذاری چیزهایی که میخواهیم وارد زندگیمون میکنیم من همیشه زندگی جدیدم رو مدیون استاد عباس منش بزرگوار میدونم چون از روزی که با سایت و دوره هاشون آشنا شدم زندگیم و دیدگاه و رفتار و شرایط مالیم به جرات میگم چندین برابر بهتر شده تازه با اینکه اطلاعات و تمریناتم از ۱۰۰ الان ۵ هم نیست اگر به نصف برسم یقین دارم بالاترین درجات رو در همه موارد زندگیم خواهم داشت از هر لحاظ…سپاسگذارم از همه هم فرکانسیای عزیز

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علی خاکسار گفته:
        مدت عضویت: 3784 روز

        خدایاشکرت عجب چیزی دم گوشت گفته ،خیلی حال کردم وواسه خودم یادداشت کردمش. خیلی ممنونم ازت .

        گویی یک نفر در گوشم نجوا میخواند:

        من بی تو دمی قرار نتوانم کرد

        احسان تو را شمار نتوانم کرد

        گر بر تن من زبان شود هر مویی

        یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3224 روز

        ای جاااااااااااانم

        عزیز دلموووووووووو نگاه کنش??

        چه رابطه عاشقانه ای با خداجونمون داره. همین الان تو بغل خدا نشسته بودم و داشتم بوس بوسیش میکردم ک نمیدونم چطوری ازین نوشته که دقیقا تو حس و حالش بودم سردراوردم? . خواهر زیبای من

        بازم ازینا باسمون بنویس فرشته روی زمین ?

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        سعیده و مهدی گفته:
        مدت عضویت: 2401 روز

        خانم کیانی عزیز چقدر احساستون بهم خوب منتقل شد و من هم الان خدامو بیشتر دوست دارم و خیلی احساس خوبی دارم و حاضر نیستم با هیچ چیزی در زندگی ام عوضش کنم. ممنونم برای اینکه این احساستون رو با ما به اشتراک گذاشتین و حال ما رو هم خوب کردین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        ابوالفضل حامدی گفته:
        مدت عضویت: 2402 روز

        سلام شکیبا جان دوست عزیزم

        چه زیبا احساستون رو تونستید بنویسید و انقدر زیبا تونستم دریافت کنم. خوندن کامنتتون بهم خیلی احساس خوبی داد خداروشکر واقعا.چه حس خوبی وقتی متوجه این احساسات بچه ها میشم تو سایت.من این جنس احساس رو تو مهر ۹۸ تجربه کردم که بینظیر بود و تو همین توحید ۶ واسه استاد توضیحش دادم،منم دقیقا میگفتم خدایا هیچی نمیخوام فقط تو فقط تو رو میخوام.

        سپاسگزارم ازت بخواطر اشتراک این احساس ممنونم حالمو خیلی خوب کرد.

        در پناه عشقت و عشقم شادِ شاد باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          شکیبا کیانی فر گفته:
          مدت عضویت: 2372 روز

          سلام دوست خوب من

          خوشحالم که اولین دیدگاه شما برای من بودخیلی خوشحال شدم که حس اون روزم که یه حس الهی بود به شما هم منتقل شد. براتون بهترین هارو آرزومندم، موجی از ثروت و ارامش و سلامتی از خدا براتون میخوام‌. در صلح باشید دوست خوبم???

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        Abby گفته:
        مدت عضویت: 1788 روز

        سلام به شکیبا عزیز

        نوشته تان رو دوست داشتم.

        حس خوبتون رو دوست داشتم.

        سپاس فراوان که این حس خوب رو با ما هم شریک شدین.

        با دلنوشته شما ارتباط خوبی برقرار کردم.

        در پناه خدا همیشه و در همه حال دارای حال خوب و پر از انرژی باشید.

        سپاسگزار خداوند م هستم که به خواندن این متن تاثیر گذار هدایت شدم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محمدرضا ذوالفقاري گفته:
      مدت عضویت: 3583 روز

      دوست عزیز واقعا همینجوره این قدرت بی مثال در هر لحظه کنار ماست و در هر مورد ریز و درشتی براحتی کمکمون میکنه.به قول خوده خدا میگه من نزدیکم.یعنی از همون رگ گردن نزدیکتر…

      عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوارم و دوستان عزیزم.

      استاد شما هرموقع از این فایلای خدایی میذارید من تا چند روز منگ میشم.عجب حرفایی!! چنان به عمق وجود ادم میشینه که انگار خود خدا داره باهات حرف میزنه و میگه بیا…

      یه چند روزیه حال باور توحیدیم یه جور دیگه شده..از روزی که خانم شایسته برگ سفرنامه در مورد اگاهیهای جلسه 9 و 10 دستیابی به رویاها رو رو کرده و من با اینکه یکسال وخرده ایه این دوره رو دارم ولی باز رفتم چند دور این جلسات رو مرور کردم اصلا یه حال دیگه ای شدم.

      اونجایی که استاد میگه این جلسه رو تهیه کردی تا به خواسته هات برسی؟اسمش دوره راهنمای عملی دستیابی به رو یاهاست؟همین یدونه رو باور کن.همین یدونه رو روش کار کن ببین به انچه که توی رویای بقیه م نمیگنجه بهش میرسی…

      آره وقتی همین یدونه رو باور کنی دیگه کیه که بخواد تورو بکشه پایین وقتی خدا میخواد ببرتت بالا؟کیه که بتونه اینکارو بکنه؟حتی اگه نمرود باشه یا ترامپ یا هرکس دیگه خدا بلده چه شکلی یه پشه رو بفرسه بره تو دماغ طرف و مغلوبش کنه.

      فقط به شرط ایمان به شرط پاکی دل.

      استاد شما میگفتید وقتی تو بندرعباس عوض شدی تو خیابون راه میرفتی و گولی گولی اشک از چشمات میومد.وااای که چه حالی داره ادم به این مرحله برسه.راستش منم تازه دارم به نشونه هایی از این مرحله میرسم.بنظر من وقتی به این مرحله برسی از همه چیز رها میشی.از ثروت و روابط و هرچیز دیگه ووقتی از اینا رها شدی خودش برات بدیهی میشه و خودش دنبالت میاد…یعنی دنبالت میدوه..

      پریشب توی سوره ال عمران به این ایه رسیدم:

      67-ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود.

      ابراهیم به این خاطر مرد شماره 1 قرآنه که به قول خداوند هرگز شرک نورزیده.یعنی اونجایی که استاد میگه همه ما یه چیزی بین شرک و توحید هستیم و درستم هست حضرت ابراهیم موحد خالص بوده یعنی صد در صد توحیدی.فقط تسلیم بوده و هیچ شرکی نداشته..

      بخاطر همین کوهی از اتش براش گلستان شد.و همونقدر که ابراهیم ع به خدا نزدیک بود ماهم نزدیک هستیم.همونقدر که حضرت علی ع نزدیک بود ماهم هستیم.

      چند شب پیش توی یه جاده خلوت تو بیابون داشتم میومدم.بدجوری هوس یه چایی کردم.اتفاقا فلاکسم نداشتم.همینجوری الکی گفتم خدایا دلم چایی میخواد.یه تیکه اومدم دیدم کنار جاده یه سواری پنچر شده دست بلند کرد.وایسادم.بنده خدا جکش خراب شده بود.خلاصه کمکش کردم و کارش حل شد بعدش بهم گفت چایی تازه دم دارم لیوانت رو بیار برات بریزم.دیگه خودتون میدونید ادم اون لحظه چه حالی میشه…یعنی واسه خدا فرقی نداره تو کجایی و چی میخای اون فقط انجام میده برات…

      گفتم

      فقط به شرط ایمان به شرط پاکی دل..

      کاش این دله فقط پاک شه.مثله استاد

      کاش انقدر ادامه بدیم تا به اون مرحله اشکهای شوق برسیم..اشک یعنی عشق..عشق به خدایی که هر لحظه داره از زبون استاد عباسمنش میگه بنده عزیزم.بیا..بیا بپر تو بغل خودم.نترس..بزن تو صورتش اون لعنتی خبیثه رانده شده رو..نذار از رویاهات دورت کنه…نذار ناامیدت کنه…نذار به نداشته هات بخنده وقتی من هستم و حضور دارم و رزاق و وهابم.

      خلاصه نذاریم ناامیدمون کنه…

      انشاله روزی میرسه که هممون با کوهی از ثروت و سلامتی و خوشبختی سرمون رو بالا میگیریم و به خودمون و استادمون افتخار میکنیم.

      یا حق.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 89 رای:
    • -
      اعظم علیپور گفته:
      مدت عضویت: 3393 روز

      اینکه تو هر چیزی اول از خدا کمک بخوایم که شکی توش نیست,ولی اینکه از دوستتون دلگیر شدین هم درست نیست خودتونم دارین میگین متوجه نبود شما واقعا دچار مشکل شدین والا دوستی که اینهمه صمیمیت توش هست به وقت مشکلاتت بهت نمیخنده که…دوست خوب و صمیمی وجودش مهم و لازم تو زندگی, که اونم باید ازطرف خدا بدونیم …فقط باید یاد بگیریم اصل خداست از خودش کمک بخوایم تا اینکه از دوست و خانواده یا هر کس دیگه ای انتظار کمک داشته باشیم…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
      • -
        زهرا جوهری گفته:
        مدت عضویت: 1908 روز

        با سلام واحترام به استاد عزیز ودوستان گرامی

        استاد از حضور شما در زندگیم بسیار سپاسگزارم

        فایل بسیار جذاب وتاثیر گذارتون من رو به یاد تضادهایی در زندگیم میندازه که خداوند راه حلش رو بهم نشون داده وبا آرامش و اعتماد به نفسی که نسبت به قبل بیشتر شده یاد آوریش حالم رو خوب میکنه

        البته با توجه به باورهایی که مانع شکوفایی استعداد وتوانایی هام شده

        به زودی با خرید دوره عزت نفس وجهان بینی توحیدی ۱ با عملی کردن باورهای توحیدی نظرات واتفاقات جالبی که برام پیش میاد رو باهاتون در میون میذارم

        از نظرات دوستان هم استفاده میکنم وسپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          مریم اشکی گفته:
          مدت عضویت: 1573 روز

          بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست😍

          بسم الله الرحمن الرحیم

          سلام دوست عزیزم چقدرخوشحالم ک درمدت کم تونستین تمام دوره هاروبخرین ومن خیلی خیلی ازتون انگیزه گرفتم وخوشحالم براتون واین روزروبارهابرای خودم تجسم کردم ومیدونم کمنم ب زودی تمام محصولات روخواهم خرید😍

          درپناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید😍🥰😘

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            زهرا جوهری گفته:
            مدت عضویت: 1908 روز

            سلام مریم عزیز

            سپاس از نگاه زیبای شما

            امیدوارم که با نگاه توحیدی تون روز به روز موفقیت های بیشتری رو تجربه کنین

            دوست خوبم من هنوز در نگاه توحیدی ام ودر عملکرد هر لحظه ام خیلی نیاز به کنترل ذهنم ونجواها دارم،هر چند محصولات رو خریدم وتغییرات زیادی داشتم ولی این فایلهای توحیدی خیلی بهم کمک میکنه که ثابت قدم تر در مسیر جلو برم ونا امید نشم

            امیدوارم همیشه پر انرژی در مسیر الهی پیش برین وحال خوب بیشتر با شناخت بیشتر قوانین الهی رو تجربه کنین

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسین آقابزرگ گفته:
      مدت عضویت: 2502 روز

      اون بنده خدا که رفیق صمیمی شما بوده به این دلیل دست از کمک نکشیده که مبادا منافع خودش در خطر بیفته بلکه فکر کرده که شما دارین به قول خودتون فیلم بازی میکنید و از صحنه ی طنز این اتفاق خنده اش گرفته و این دلیل نمیشه که مابیام به خاطره یه همچین اتفاقی بگیم حتی بهترین دوستت هم به موقعش کنار میکشه و این بد هست که شما به این راحتی میاین رفیق صمیمیتون رو توی اون شرایط قضاوت میکنین شاید اگه میدونسته که شما به کمک احتیاج دارین و دقیقا چه اتفاقی برتون افتاده و چقدر دارین درد میکشین هرگز به کار خودش ادامه نمیداده

      من چون خودم هم قبلا این طوری بودم دارم عرض میکنم این خیلی بده که ما بیایم تمام لحظات خوش و تمام محبت هایی که ادما در زمان های مختلف کردن رو با یه اشتباه نادیده بگیریم و از اون شرایط بیایم استفاده کنیم و اون رو به یک درس عبرت انگیز در تاریخ زندگیمون تبدیل کنیم و بگیم دیدی اخرش به هیچ دردم نخورد ایا شما همیشه تمام و کمال به درد رفیقت خوردی و همیشه به منافعش فکر میکردی؟

      اینکه ما توکلمون رو به خدا بکنیم اصلا به این معنی نیست که روابط زیبایی که با ادم های دور و اطراف داشتیم رو با یک اشتباه فراموش کنیم و بگیم اونایی که براشون اهمیت زیادی قائل بودم زمانش که فرا رسید به هیچ دردم نخوردن

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        محبوبه سادات مهربان گفته:
        مدت عضویت: 2617 روز

        سلام دوست عزیز این اتفاق برای دوستمون یه تلنگر در یک لحظه بوده نه اینکه از دوستش دلگیر باشه یا محبتاشو فراموش کنه نه ،من احساسشان رو واقعا درک میکنم اینکه اعتبار محبت هایی که بهمون میشه رو به حساب آدما بزاریم ونه خدای اونا وقتی تو مسیر باشیم در لحظه میفهمیم این اتفاق نشات گرفته از چیست از اینکه رو آدما حساب باز کردیم نه خدای اونا شاید قبل تر از این ها وقتی که بانگاه توحیدی آشنا نشده بودیم همین دوستمون از کنار این موضوع با نگاه شوخی وخنده عبور میکرد وهر وقت یادش میافتند خودشم میخندید ولی الان خودشون میدوند بزرگ کردن آدما توی ذهن و اعتبار محبت هایی که از اون شخص تا به حال دریافت کردن رو به حساب رفیقشون گذاشتن یا خدای رفیقشون

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        مریم م د گفته:
        مدت عضویت: 2399 روز

        دوست عزیز حساب باز نکردن روی دوستان به این معنی نیست که در شرایط بحرانی آنها نمیخواهند به ما کمک کنند بلکه به این معنی است که ممکن است به هر دلیلی ، به هر دلیلی نتوانند.مثل این مورد ممکن است بهترین دوست در چشمان ما نگاه کند وبدترین وضعیت مارا نفهمد.اگر هم کمک کردند دستان خداوند بوده اند.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد فتحی گفته:
      مدت عضویت: 3820 روز

      کامران جان سلامم

      داستانی که گفتی منو یاد یک داستان دیگه اندخت،

      یک روزی داشتم یک مقاله میخواندم در مورد تفاوت طرز فکر ایرانی ها با اروپاییان، یک جا نوشته بود، وقتی بارون میاد و خیابانو ها پر آب میشه، نویسنده نوشته بود، اون قسمتی که پر آب شده یک قسمت خشکی هم کنارشه.

      اکثر ایرانی ها از خشکی میرن. و به این فکر میکنن که خیس نشن، لباساشون گلی نشه

      اکثر اروپاییا هم مسئله را ساده میگیرن و به جای فکر کردن به این چیزها، میرن تو دل مسئله، میرن تو آب.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      روح اله شریفی گفته:
      مدت عضویت: 2324 روز

      با سلام به همگی و استاد عباسمنش عزیز .من هم خاطره ای دارم که ثابت میکنه حساب کردن روی آدمها هیچ فایده ای نداره.بطورخلاصه میگم که طولانی نشه.من توی یک کشور غریب چهل روز منتظر یکی از رفیقام واستادم که باهم قاچاقی مرز رو رد کنیم که توراه خطرناک تنها نباشیم و هوای همو داشته باشیم بلاخره بعد چهل روز خودشو رسوند باهم راه افتادیم مسیر به شدت سخت بود ولی دلمو به رفیقم خوش کرده بودم که هوای همو داریم یه جاکه باید سریع با دویدن از مرز رد میشدیم غوزک پام شکست وزمین خوردم ولی رفیقم خیلی راحت ولم کرد و رفت من هم شوکه شده بودم که‌رفیق چی شد پس کجا رفت به خدا گفتم خودت کمکم کن با وجود درد خیلی زیاد راهو ادامه دادم وهرجوربود به کمک خدا نجات پیدا کردم .ولی فهمیدم که روی آدمها حساب نکنم ولی اونموقع درسته فهمیدم روی ادمها حساب نکنم ولی نمیدونستم پس روی کی حساب کنم؟ تا اینکه از استاد یادگرفتم که فقفط و فقط روی خدا حساب کنم خدا خودش ادمهایی رو میفرسته تا کمکت کنن .گفتم خلاصه ولی بازم طولانی شد خدانگهدار.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      هما خاکپور گفته:
      مدت عضویت: 2291 روز

      کامران عزیز منم مثل شما گاهی اوقات روی دوستم حساب باز میکردم اما اون هیچی جالبه بگم به خوا گفتم اگه این ادم دوست واقعی نیست پس یک جوری تموم بشه این دوستی و با گذر زمان واقعا همین طور هم شد همه چیز باعث شد خداوند برای من همه چیز بشه الان اون دوستمه?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      حسین آقابزرگ گفته:
      مدت عضویت: 2502 روز

      ببین دوست عزیز اقای فریدونی متن نهایی شما ایراد داره، شما میگید

      توی زندگی روی هیچ کس به جز خدا ، حساب نکنم.رفیقی که با خود می گفتم برای روزهای بی کسی به دردم می خورد و اگر کاری هم از دستش برنیاید ، حضورش برایم اطمینان خاطر می آورد. اما خداوند مرا به خود آورد که به کسی دل نبندم

      این متن زمانی صحت داره که رفیق به ظاهر نزدیک شما بهتون خیانت کرده باشه شما اگر روی دوستتون حساب باز میکردین و بعد ایشون میومدن به سبب منافعش در شرایطی خاص شما رو رها میکردن حق باشما بود و شما میگفتی من عبرت گرفتم که فقط روی خدا حساب باز کنم اما اون شرایط اصلا اینو به ما نمیگه شما گفتین دوستم فکر میکرد من عمدا دارم فیلم بازی میکنم پس این جمله که رفیقی که فکر میکردم درزمان های بیکسی به دردم بخوره اما نخورد در این جا کاملا غلطه و این زمانی درسته که رفیق شما با وجود اگاهی و شناخت کامل از شما و شرایطتتون شما رو توی صحنه در حال بی کسی و تنهایی به حال خودتون وابگذاره

      این یک احساس بی دلیل برای عبرت گیری از یک شرایط دراماتیک بی ربط برای تحول درونیه

      بهتر بود متن اخر رو حذف میکردین و میگفتین رفیقم که همیشه خیلی زود احساس من رو درک میکرد ومن فکر میکردم اون تنها کسی هست که در هر شرایطی خیلی خوب منو درک میکنه و خیلی زود واکنش میده هم دچار اشتباه و سو تفاهم شد درصورتیکه من به کمک نیاز داشتم و تنها کسی که دردم رو میفهمید وقادر بود بهم کمک کنه دیگه خدا بود و از اون روز به بعد توجهم و احساسم به نزدیکی او کاملا عوض شد و فهمیدم نزدیکترین رفیقی که منو بیش تر و سریعتر از همه توی هر شرایط درک میکنه خدای من هست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2162 روز

      به نام خدا

      سلام عزیزم

      چه درهایی را برای من باز کردی

      خدا راشکر

      یاد خودم افتادم که اون قدر از این خاطرات دارم که نگو

      ولی //خدا //// همیشه یار و حامی ما در همه جوانب زندگیه

      دیروز پیش خانواده ام بودم خودشون می گفتن کسی به درد ما نمی خوره ……..

      سریع به ذهنم اومد که باعث و بانیش خودتون هستید ولی به روشون نیاوردم

      و سکوت کردم

      چون خودمم هم با تکرار کردنش دوباره زنده اش می کنم

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سرور امجد گفته:
      مدت عضویت: 1956 روز

      دقیقا این اتفاق برای من و برای همه به گونه های مختلف افتاده.

      این مساله در درجه اول باور توحیدی ما رو باید قوی کنه.

      به بندگان خداوند هم باید به عنوان دستانی مجسم از خداوند نگاه کرد اگر با آن دست کمک نشویم باید بدانیم که توقع خود را از آن به سوی خداوندی که در وجودمان هست معطوف کنیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      الهام مسکرانیان گفته:
      مدت عضویت: 2623 روز

      سلام آقای فریدونی عزیز

      پنجشنبه شب کامنت زیباتون رو خوندم و لذت بردم از اینکه درس بزرگی گرفتین از اون اتفاق به ظاهر بد که به نفع شماهم بود ولی امروز که داشتم برای همسرم خاطره شما رو تعریف میکردم بعد با خودم گفتم عجب مثال قابل لمسی هستش و با این خاطره شما چقدر توکل به خدا برام بیشتر قابل درک شد چون مطمئنا من هم الان همچین وابستگی هایی به غیر از خدا دارم که با این کامنت زیبای شما چراغ ذهن من هم روشن شد

      سپاسگزارم که بازگو کردین

      در پناه خدا شاد وثروتمند باشیم

      ????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      الهام خدایاری گفته:
      مدت عضویت: 2247 روز

      سلام مرسی دوست عزیزم بابت خاطرتون و یاداوری این مطلب مهم که جز خداوند و خودمون رو ی کسی حساب باز نکنیم چون چیزی شبیه به این برای من هم پیش امد ودیگه کاری به کار اون ادم ندارم فقط تفاوتمون در اینه که اون ادم از پیشرفتهای من حتی خیلی کم و کوچک کم کم ناراحتتر و ناراحتتر میشدوکاملا هم بروز میداد و من متوجه شدم که اون ادم و در مواقع ناراحتیه من کنارمه و چشم دیدن خوشی من رو اصلا نداره و فقط داشت فیلم بازی میکرد و الان خداوند را شاکرم که این مطلب رو فهمیدم و به این رسیدم که عشق خداوند برای ما کافیه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Hamed you گفته:
      مدت عضویت: 2931 روز

      سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرانقدر

      کامنت رو خوندم

      کامنت خانم علیپور رو هم خوندم به نظرم خانم علیپور درست میگن اگه ما این دیدگاه رو داشته باشیم ک هرچه اتفاق میوفته (در صورتی ک قوانین رو درک کرده باشیم و بهش عمل کنیم) به کمک خدا و در جهت خواسته های ما هست عالیه

      مثلا من از دوستان خوب و صمیمی و همکاران خوب کمک بگیرم در جهت رسیدن به یه هدف و اینطور فکر کنیم ک اونارو خدا در جهت رسیدن به هدفم سر راهم قرار داده ایرادی نداره و به نظرم خللی در دیدگاه توحیدی ما ایجاد نمیکنه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      کرامت ضیایی گفته:
      مدت عضویت: 2665 روز

      سلام دوست عزیزم اقا کامران

      از خوندن دیدگاهت لذت بردم

      ب فکر فرو رفتم ک خودم هم رو هیچ کس حساب نکنم

      البته باید هر روز ب خودم یاد اوری کنم

      ک کرامت فقط وفقط روی خدا حساب کن ن صاحبکار ن خونواده ن قوم وخویش فقط خداوند فقط اصل

      ممنونم از خداوند بخاطر وجود دوستی چون شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      هما خاکپور گفته:
      مدت عضویت: 2291 روز

      کامران عزیز من هم مثل شما بودم زیادی روی دوستن حساب باز میکردم در حقیقت اون رو دستی از دستان خداوند نمیدونستم تا اینکه اون من رو از نظر احساسی رها کرد و منم به خدا گفتم اگه این ادم یک دوست خوب نیست پس یک جا تموم بشه تا اینکه روز به روز رابطه ما سرد تر شد تا الان که مدتی با هم حرف نمیزنیم حالا معنی اینکه خدا برات هنه چیز میشه رو بهتر از قبل میفهمم در پناه خداوند باشید همیشه?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      کرامت ضیایی گفته:
      مدت عضویت: 2665 روز

      سلام دوست عزیزم اقا کامران

      از خوندن دیدگاهت لذت بردم

      ب فکر فرو رفتم که خودم هم رو هیچ کس حساب نکنم

      البته باید هر روز ب خودم یاد اوری کنم

      ک کرامت فقط وفقط روی خدا حساب کن ن صاحبکار ن خونواده ن قوم وخویش فقط خداوند فقط اصل

      ممنونم از خداوند بخاطر وجود دوستی چون شما

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    رضا عطارروشن گفته:
    مدت عضویت: 3799 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان هم خانواده

    چندماهی است که در سایت فعالیتی نداشتم، البته نیم نگاهی به تغییرات سایت و فعالیت استاد داشتم چون همیشه بهترین الگوها رو برای ادامه دادن از استاد میگیرم

    ولی دیروز که سایت رو باز کردم فایل استاد با نام توحید عملی 6 را دیدم

    بلافاصله نیم نگاه رو به نگاه کامل تبدیل کردم و فایل رو دانلود کردم تا در موقعیت عالی ازش استفاده کنم

    و الان ساعت 2 شب هست که دارم مینویسم چون الان به پایان رسید

    لازم دونستم درباره موضوع توحید بنویسم

    چون میدانم هم استاد از خواندن بازخورد اعضای خانواده اش لذت می برد و هم دوستان هم خانواده ام مشتاق خواندن نتایج دوستانشان هستند

    من از سال فکر کنم اواخر 93 با استاد آشنا شدم و در این چند سال به اندازه ای تغییرات در جنبه های مختلف زندگی تجربه کردم که هر وقت میخوام به شروع آشناییم فکر کنم ناخودآگاه تصور میکنم بیست یا سی سال گذشته است ولی فقط 4 سال سپری شده است.

    4 سال که نتایج آن به اندازه 400 سال به سبک قبلی زندگیم است

    و اما دلیل نوشتنم برای این فایل چه بوده است؟

    تمام نتایج من از روز آشنایی با استاد عباس منش یک طرف و نتایج من از فایل توحید عملی 5 تا امشب یک طرف دیگر

    وقتی فایل توحید 5 را گوش دادم در شرایط بیسیار مبهمی قرار گرفتم

    در آنچه استاد درباره شرکت میگفت در افکارو رفتار من بود

    با آنکه تغییرات عالی داشتم و نتایج بسیار خوبی کسب کرده بودم ولی وقتی نشانه های شرک را در خودم دیدم بهت زده شدم که چقدر مخفی در حال شرک ورزیدن هستم و از آن بدتر چقدر رفتار و تصمیمات چند ماه قبلم شرک آلودتر شده بود.

    فایل توحید 5 را خلاصه کردم، و شاید صد بار گوش دادم، و هر بار سعی کردم نشانه های شرک را در روابطم با همسرم جستجو کنم، چقدر موضوع برایم واضح شده وقتی دیدم نگاهم به همسرم شرک آلود است و نظر او را در تصمیماتم مدنظر قرار میدهم.

    چند باور شرکت آلود در رابطه باهمسرم پیدا کردم و تصمیم گرفتم آنها را برطرف کنم

    کار بسیار سختی بود چون سالها بود برای هر تصمیم زندگیم به واکنش او در ذهنم فکر میکردم و معمولا تصمیماتم را جوری اتخاذ میکردم که همسو با نظرات او باشد

    این باور و نحوه فکر کردن و تصمم گیری عزت نفس من را خدشه دار کرده بود

    جهاد اکبر را شروع کردم و از تصمیمات خیلی کوچک شروع کردم به مهار افکارم که به هنگام تصمیم گیری قدرت را از همسرم بگیرم و به خداوند بدهم که مرا آزاد خلق کرد و وعده داده که حامی موحدین است

    چند هفته روی این موضوع کار کردم و نتایج بسیار عالی بود، آرامش بهتری گرفتم و رابطه من با همسرم بهتر شد و نجواهای شیطانی کم تر شد و احساس اعتماد به نفس بیشتری کردم

    بعد ا اینکه مطمئن شدم در مسیر درستی هستم به سراغ موضوع شرک در کسب و کارم رفتم

    خیلی اوضاع خراب بود

    وقتی مرور کردم دیدم چند ماه است که تصمیمات من یکی بعد از دیگری شرک آلود است و بجای اینکه قدرت را به خداوند داده باشم همش به فکر رضایت مردم از خودم بوده ام که چگونه رفتار کنم که مشتری ها از من راضی باشند یا متقاعد شوند که در دوره های من شرکت کنند

    تصمیم گرفتم به پاکسازی شرک در کسب و کارم بپردازم

    از خداوند کمک خواستم و درخواست کردم مرا هدایت کند که تصمیمات بهتری بگیرم

    دو سه روز گذشت و اولین الهام را به طور واضح دریافت کردم

    به من الهام شد گروه تلگرامت را پاک کن

    وحشت سراپای وجودم را گرفت

    سه سال برای این گروه زحمت کشیده بودم و کلی از شرکت کننده های در دوره ها در این گروه بودند و محل بسیار خوبی برای جذب مشتری های بیشتر بود چون افراد وارد این گروه می شدند و وقتی با شرکت کننده ها چت می کردند و رضایت اونها رو مشاهده میکردند در دوره های من ثبت نام می کردند

    و کلی مزایای دیگه برای من داشت

    اما دستور پاک کردم آن گروه بود

    غوغایی در ذهن من برپا شد که چرا باید این کار رو انجام بدم؟

    چرا باید مجرایی که سه سال است برایش زحمت کشیده ام را با دست خودم از بین ببرم

    نتوانستم این ایده را عملی کنم، کلی توجیه آوردم و خودم را قانع کردم که طریق فعالیتش را تغییر میدهم و فلان میکنم و بهمان میکنم، حتما که نباید تعطیل شود، میتوانم نحوه مدیریت و برخورد با مشتری را ا حالت شرک آلود بودن پاکسازی کنم

    دو سه روز رفتارم را و نوشته هایم را تغییر دادم و به طریق توحیدی تری مینوشتم و پاسخ میدادم اما قلبم راضی نبود

    بار دیگر فایل توحید 5 را گوش دادم و به یقین رسیدم که الهامی که از سوی خداوند به من شده است در جهت پاکسای شرک بوده است

    یک روز دیگر با خودم خلوت کردم و گفتم اینبار هم اعتماد میکنم و کلی دلیل برای خودم آوردم که هر بار اعتماد کرده ام نتیجه عالی گرفته ام پس چرا اینبار ترسیدن مانع اقدام کردنم میشود

    همان شب گروه هزار و خورده ای نفری را مسدود کردم و اعلام کردم دیگر در این گروه فعالیتی نداریم و فقط از طریق کانال و سایت میتوانید پیگیر مطالب من شوید

    خیلی ها پیام میدادند و ابراز نگرانی میکردند که چرا این کار را کرده ام و گروهی به این خوبی را مسدود کرده ام

    اما تصمیم را گرفته بودم و مصمم بودم که به الهامات عمل کنم

    چند روز سپری شد و یواش یواش صفحه تلگرام من خلوت تر و خلوت تر شد

    تلگرامی که هر بار بازش میکردم بالای صد پیام داشت الان بعد از چند ساعت بازش میکردم دو سه پیام از شرکت کننده های قبلی بود

    هیچ پیامی برای از طرف افرادی که تمایل به شرکت در دوره های اموزشی را داشته باشند نبود

    شرایط بسیار ترسناک بود

    ورودی مالی من به صفر رسید و هفته ها روال به همین اوضاع سپری شد

    بارها فایل توحید 5 را گوش میدادم و سعی میکردم از همه آموزشهای استادم استفاده کنم تا احساس خودم را خوب نگه دارم

    اما مگر شیطان کوتاه می آمد

    هجوم افکار منفی به سوی من روان بود، تحقیرم میکرد، کارم را تمام شده میدانست، خنده های اطرافیانم را به یاد من می آورد که به من میگویند بالاخره شکست خوردی و کلی افکار منفی دیگر را برایم مرور میکرد

    به سراغ فایل های توحید عملی 1 رفتم و فایل جلسه ششم را بارها گوش دادم

    هر بار آرام میشدم و باز چند ساعت بعد اوضاع ذهنی من خراب میشد و باز گوش میدادم

    کار من شده بود گوش دادن به فایل 6 تا 10 توحید عملی 1 که البته خلاصه کرده بودم

    فایل های توحید 1 تا 5 را بارها گوش دادم و خلاصه کردم و به شدت به دنیال درک توحید عملی بودم

    با خودم گفتم تا حالا توحید من تئوری بوده است و باید اینبار عملی آن را تجربه کنم

    چون هفته ها هیچ درآمدی نداشتم و از آن درآمد خوب به صفر رسیده بودم یواش یواش همسرم شروع به ابراز نگرانی کرد و یه جورای مرا سرزنش میکرد که چرا گروه ها رو پاک کردی و همه چی رو خراب کردی

    حالا قراره چه اتفاقی بیوفته

    و اون روز فهمیدم چرا قبل از شرک در کسب و کار به سراغ پاکسازی شرک در روابطم رفتم چون حرفهایش تاثیر بسیار کمتری روی من میگذاشت و من در تصمیم خودم مصمم بودم و هرگز شک نکردم که اشتباه کرده ام چون جنس الهامات را می شناختم

    و اینبار از خدا درخواست هدایت برای توحیدی تر شدن کرده بودم و مطمئن بودم الهاماتش ترس آور خواهد بود چون توحید در واقع به معنای غلبه بر ترس هاست

    روزها سپری میشد و من فقط سعی میکردم با رفتن به طبیعت و خواندن قرآن و گوش دادن به فایل های استاد درباره توحید ذهنم را آرام کنم

    فقط فایل های توحیدی را گوش میدادم و هیچ آموزش دیگری را گوش نمیدادم چون چیز دیگری باقی نمانده بود و هرچه از تمرینات دوره های مختلف استاد یاد گرفته بودم را به کار می بستم تا فقط ذهنم را آرام کنم

    چند هفته گذشت و به مرور بر ترس هایم غلبه کردم، نشانه هایی از مشتری های جدید دریافت کردم اما هچکدام به سرانجام نمی رسید ولی بهم اطمینان می داد که اتفاقاتی رخ داده است

    بعد از چند هفته احساسم گفت برای پربازدید کردن سایت کاری انجام بده

    تا آن زمان سایت داشتم ولی تمام تمرکزم روی تلگرام بود و خیلی به سایت کاری نداشتم

    البته خیلی هم اطلاعات نداشتم

    گفتم این قدم بعدی است، قدم اول که همه چیز باید خراب می شد، و این قدم بعدی است که قرار است چیزه دیگری ساخته شود

    در گوگل این عبارت را جستجو کردم

    چگونه سایت خود را پر فروش کنیم

    چند عنوان معرفی شد

    یک عنوان نظر من را جلب کرد، بازش کردم، توضیحات کتابی بود و ویدیویی کوتاه درباره نویسنده آن قرار داده شده بود

    ویدیو رو دیدم و تصمیم گرفتم آن کتاب را بخرم

    هرچند حوصله کتاب خواندن در آن شرایط را نداشتم ولی گفتم هدایت من به این سایت بی دلیل نبوده

    کتاب را سفارش دادم و بعد از چند روز کتاب به دستم رسید

    با اشتیاق خواندنش را شروع کردم

    مقدمه را که شروع کردم بهت زده شدم که چه باورهایی قشنگی را بیان کرد که اصلا در ذهن من هم نبوده

    اشتیاقم بیشتر شد

    فصل اول را شروع کردم و تمام تمرکز من روی درک مطالب ارائه شده بود

    تصمیم گرفتم به هر ایده ای که میگوید عمل کنم و با خودم گفتم این همان الهامی است که استاد بارها گفته است از طریقی به تو گفته میشود

    در شرایطی که هیچ فروشی ثبت نشده بود انجام ایده ها کار خنده داری بود چون ایده های برای فروش بی نهایت بود در صورتی که هفته ها بود در کسب و کار من یک فروش هم ثبت نشده بود

    ایده های جدید را با نگاه توحیدی و اینکه خداوند کاراصلی را انجام میدهد و من فقط باید با هدایت افکارم به شکل صحیح خودم را همسو با خواست پروردگارم کنم انجام میدادم

    دو سه روز بعد از اجرای اولین ایده یک فروش از سایت ثبت شد

    سراپا غرق شادی شدم و مطمئن شدم که مسیرم درست است

    با اشتیاق بیشتری ادامه دادم و یکی بعد از دیگری ایده هایی که در لابلای خواندن آن کتاب بهم الهام میشد را در کسب و کارم اجرایی کردم

    و در دی ماه بالاترین رکورد فروش ماهانه در طی این چند سال ثبت شد، با تلاش بسیار کمتر از قبل

    بدون چت کردن های طولانی، بدون سعی در راضی کردن مشتری و بدون خیلی کارهای دیگه

    سال 95 در یک سمینار موفقیت در شهر خودم شرکت کردم و مجری سوال کرد چند نفر درباره رویای خودشان صحبت کنند

    در آن جلسه اعلام کردم رویای من رسیدن به درآمد ماهیانه 30 میلیون تومان است

    صدای خنده کلی از حاضرین بلند شد و آن روز مطمئن بودم که رویای من دست یافتنی است چون برای خیلی ها خنده دار بود

    و به لطف خدا دیماه 97 درآمد ماهانه من دقیقا 30 میلیون تومان شد

    و نکته بسیار جالب این است که در ده روز اول بهمن ماه آن 30 میلیون تومان مجددا تکرار شده است

    و باز هم خداوند فراتر از انتظار من عمل کرده است

    بارها در این چند سال فراتر از حدانتظارم عمل کرده بود ولی اینبار با تغییر باورهایم درباره پول و درآمد این تغییر شکل گرفته و به شکل عالی در حال پیشرفت است

    تمام توضیحات که فکر کنم طولانی شد را نوشتم که تاکید کنم

    از روزی که فایل توحید 5 را استاد قرار دادند هرآنچه در این چند سال کسب کرده بودم را در این چند سال به شکل مضاعف تجربه کردم

    احساس آرامشی که در این چند ماه دارم با گذشته من قابل مقایسه نیست

    ایمانی که به موفقیت و حمایت الله دارم قایل مقایسه نیست

    ایده هایی که به سادگی به من داده میشود و به آنها عمل میکنم

    و نکته بسیار مهم این است که چقدر عملگرا شده ام

    قبلا صد تا گوش میدادم و یکی را عمل میکردم

    اما الان سعی میکنم هرچه میشنوم را عمل کنم

    این روزها وقتی بار دیگر آموزشهای استاد را مرور میکنم چقدر برداشتم متفاوت است

    چقدر راهکارهای ساده ای پیدا میکنم که فقط با انجام دادنش نتایج بزرگ و بزرگ تر میشود

    استاد عزیز من به شخصه به این ادعای شما که گفتید اصل توحید است ایمان آوردم

    ایمان را تجربه کردم نه فقط احساس کنم یا روی کاغذ بنویسم

    واقعا سیستمی بودن خداوند را تازه دارم تجربه میکنم

    اینکه خداوند احساسی نیست و فقط پاسخ دهنده است را تازه دارم درک میکنم

    و توصیه ای به خودم و دوستانم دارم که باید ادامه دهیم

    انقدر ادامه دهیم، انقدر تکرار کنیم تا زنگ ها پاک شود و نور حقیقت دریافت شود

    وقتی تصور میکنم در این چند ماه فقط با تغییر باورهای توحیدی چقدر نتایج زندگی من تغییر کرده است و چقدر ساده تر و بدون زحمت کمتر نتایج بزرگ تر شده است به وضوح درک میکنم که استاد میگوید وقتی اصل را پیدا کنی بقیه موارد خودبخود بوجود می آید یعنی چه

    البته تازه مسیر را پیدا کرده ایم و گویی تازه کار بلد شده ام، اشتیاقم برای خلق نتایج بزرگتر بی نهایت شده است و دیگر موضوع کسب درآمد و گسترش نیست بیشتر مشتاقم خدا را بزرگتر باور کنم

    با نتایج بزرگتر خدا هم در نظرم بزرگتر خواهد شد

    بزرگی خدا را در نتایج زندگی خودم جستجو میکنم نه در کتابها و اشعار

    خواندن و شنیدن دیگر کافی است، عمل کردن و تجربه کردن را شروع کنیم

    به آموزشهای استاد عمل کنیم، گوش دادن بخش کوچک کار است، عمل کردن است که نتایج را رقم میزند

    شنونده خوبی باشیم و عمل کننده ای ماهر و با خلق نتایج بزرگی خدا را تجربه کنیم

    این تصمیم من برای ادامه زندگی است

    استاد عباس منش که هرچه دارم از خدای تو است و آموزش های فوق العاده ات و همت و پشتکار عالیم

    دوستت دارم

    تا ابد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 500 رای:
    • -
      محمد فلاح کيش گفته:
      مدت عضویت: 2926 روز

      دوست خوب و متعهد آقا رضای گل سلام، چقد شرایط الان من در رابطه با همسرم و کسب و کارم مشابه شرایط اون موقع شماست و چقد این هدایت خداوند به سمت کامنت بی نظیرت مثل همیشه بموقع و دقیق بود اونم وقتی که در اتاق انتظار منتظرم تا برم آزمون کارت بازرگانی بدم و من ترجیح دادم بجای مرور آموزش‌ها و ایجاد استرس الکی برای خودم قبل از آزمون، همه چی رو بسپرم دست خودش و بیام سراغ سایت و برم سراغ کامنتهای فایل توحید عملی 6 که چند روزیه که دارم باهاش سروکله میزنم، دمت گرم واقعا آقا رضا. منم تو کسب و کارم بعد از یک بازه موفق و عالی شش هفت ماهه تو سال گذشته، دوباره بعد از عید به یه دوره رکود خوردم که شش ماه هست ادامه پیدا کرده و مدام دنبال پاشنه های آشیل و نقاط ضعف تو ذهنم میگشتم که رسیدم به این نکته که خانه از پای بست ویران است و من بدون اینکه فونداسیون عمارت موفقیتم رو بطور اصولی بر مبنای توحید و توکل خالص بنا کنم بیشتر چسبیدم به عَلَم کردن‌ ستون‌های عمارتم روی یه فونداسیون سست از توحید با استفاده از آموزش‌های دوره های ثروت یک و سه و راهنمای عملی دستیابی به آرزوها و با اینکه نتایج خوبی هم گرفتم اما پایدار نبود و مدام نوسان داشتم و فهمیدم که کلی ترمز و پاشنه آشیل دارم که همشون از ایمان و توکل ضعیف و متزلزل نشأت می گیره. بخاطر همین مدام از خدا میخواستم کمکم کنه و با توجه به نجوای قلبم تصمیم گرفتم فعلا دوره هارو بیخیال بشم و متمرکز بشم روی دو موضوع اصلی؛ اول تمرکز روی فایلهای اجرای توحید در عمل و بعد فایلهای باورهای ثروت ساز‌. از اولین جلسه که شعر مرحوم پروین اعتصامی بود شروع کردم و هر فایلی رو چندین و چندبار گوش دادم و کم کم آرامش اومد سراغم تا اینکه رسیدم به فایلهای توحید عملی پنج و شش که بنظرم چکیده و راز موفقیت استاد عباسمنشه و روزهاست که روی این دو تا فایل متوقف موندم و شروع کردم به نت برداری و تمرکز و گوش دادن و الان که کامنت شمارو خوندم دیدم هدایتم به این فایلها بی دلیل نبوده. منم هر تصمیمی که میخواستم بگیرم و مردد بودم سریع از همسرم مشورت میخواستم و انگار یه جورایی میخواستم مسئولیت رو بندازم گردن اون فارغ از اینکه اونم یک آدمِ مثل من با همه ترسها و پاشنه های آشیلش و محدودیت‌های ذهنی و باورهای اشتباه‌ و یا منتظر بودم همکارانم شق القمر کنن و وضعیت سایت فروشگاهی و فروش شرکتمون رو کن فیکون کنن غافل از اینکه اونا اگه ایده و خلاقیتی برای فروش بیشتر و کسب درآمد بالاتر داشتن که نمی اومدن کارمند و حقوق بگیر بشن و قطعا میرفتن سراغ اجرای ایده های ثروتساز خودشون. و الان میخوام یه اعتراف وحشتناک کنم که برخلاف تصورم من بیشتر مشرکم تا موحد چون بارها و بارها ناآگاهانه (ویا حتی آگاهانه اما خودم رو به کوچه علی چپ زدن) تقصیر رو مینداختم گردن اینکه تیم فروشم ضعیفه یا تیم مسئول سایت و شبکه های اجتماعیمون ضعیفن که نمی تونن زیاد بفروشن یا نمی تونن رنک سایت رو کاهش بدن یا فالوورهای پیجمون رو افزایش بدن یا چرا همسرم به من راهنمایی و ایده و مشاوره درست نمیده تو کارم. ای وای بر من که بجای اینکه مستقیم وصل بشم به تنها قدرت جهان منتظر بودم یکی از دوروبریام یه چوب جادو از تو آستینش دربیاره و بزنه به همه چیز و همه چی تبدیل به احسنت بشه. منم بشدت نیاز دارم به تنهایی و تفکر و تعمق بیشتر، به تخریب پرقدرت باورهای شرک آلودم و ساخت و تقویت باورهای توحیدی، نیاز دارم به بریدن وابستگی‌ها و وصل شدن به رب العالمین ازلی و ابدی، نیاز دارم که بجای قشنگ و زیاد حرف زدن و یا تغییر اطرافیان و شرایط محیطی، فقط خودم رو تغییر بدم و آگاهی‌هایی که از این سایت فوق العاده کسب کردم رو عملی کنم و نترسم، که به خودم بفهمونم که وقتی بعد ازچهارسال تو سایت استاد بودن هنوز نگرانم، وقتی هنوز می ترسم، وقتی اضطراب دارم، وقتی چندروز که فروش ندارم به هم میریزم، وقتی نتایجم پایدار و باثبات و صعودی نیست یعنی یه جای کار بدجور می لنگه و تهش رسیدم به توحید، در اصل به خوب یاد نگرفتن اصول توحید و عدم ایجاد ریشه ای باورهای توحیدی، من ایمانم به پولِ تو حسابم بود که وقتی زیاد میشد دلم قرص بود و وقتی ته می کشید رعشه می گرفتم، وقتی همه چیز سایتمون روبراه بود و همه همکارام شاد و شنگول و سرحال بودن منم بشکن میزدم و شادی میکردم اما وقتی سایتمون اوضاعش بهم می‌ریخت و همکارام دونه دونه مریض میشدن و غیبت میکردن استرس سرتاپای وجودم رو میگرفت، من بلد بودم فقط تو خوشی‌ها، خوشی و شادی کنم. همیشه یاد این حرف استاد میفتم که میگه خوشبختی یه چیز درونی و ذاتیه، وقتی که استاد تو بندرعباس بوده و فقط یه جفت کفش داشته همون احساس شعف و خوشبختی رو داشته که الان تو قلب فلوریدا و وسط بهشت بی نظیر و خودساخته اش داره با اقیانوسی از ثروت و رفاه و آرامش و امکانات. سپاسگزارم ازت آقا رضای عزیز و دوست داشتنی که کامنت فوق العاده ات دریچه تازه ای به معنای توحید و ایمان برام باز کرد و من رو وادار به تفکر و تأمل و تعمق کرد تا برم با خودم خلوت کنم و سنگامو وا بکَنم که چندچندم با خودم و خدای خودم. برام دعا کن که به صراط مستقیم هدایت بشم و خدارو تو قلبم پیدا کنم . برات بهترینها رو آرزو میکنم دوست خوبم، در پناه خدای بی همتا انشالله همیشه مومن و متوکل و موحد و سلامت و پیروز و ثروتمند و خوشبخت باشی. از استاد نازنین و مریم جان شایسته هم بابت فراهم آوردن این فضا و امکانات برای تبادل نظر و ایجاد احساس خوب، بینهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
      • -
        رضا عطارروشن گفته:
        مدت عضویت: 3799 روز

        سلام و درود آقا محمد عزیز و دوستان هم خانواده

        چقدر از خوندن نوشته شما خوشحال شدم

        از اینکه حالت خراب شده خوشحال شدم

        از اینکه به بن بست خوردی و نمی دونی چیکار کنی لذت بردم

        همه ما تجربه کلافه شدن و بهم ریختن رو داریم

        الان من 40 ساله دارم در دنیا زندگی می کنم

        40 ساله به دلایل مختلف حالم بد شده، بهم ریختم، عصبانی شدم ولی زندگی ادامه داشته

        تا سن 35 سالگی هر روز بهم می ریختم، عصبانی، آشفته و آه و نالم بلند بود

        از همه چی شکایت داشتم و همه رو مقصر زندگی و شرایطم می دونستم

        پدر و مادر، فامیل دور و نزدیک، همسر و بچه، خانواده همسر، محل زندگی، مسئولین کشور، رئیس جمهور آمریکا، طالبان، اسرائیل، ایام سوگواری، ماه رمضان و خلاصه صدها دلیل داشتم واسه بروفق مراد نبودن زندگی

        از 35 سالگی به بعد که با استاد عباس منش آشنا شدم بازم حالم بد می شد ولی این بد شدن حال خیلی با قبلا تفاوت داشت

        این بار بجای مقصر دونستن بقیه به خودم می گفتم: حقته!

        الکی سر و صدا نکن و به این و اون گیر نده

        خودت کردی حالا بخور از کاسه ات

        حالم بد می شد ولی همین که دیگران رو مقصر نمی دونستم خیلی با حال خرابی های قبلی تفاوت داشت

        هربار حالم بد می شد به جای بد و بیراه گفتن به بقیه فکر می کردم چطور باشم که حالم بهتر باشه

        چه فکری داشته باشم، چه نگاهی داشته باشم، چطور قضاوت کنم، چطور عمل کنم که حالم بهتر باشه

        قدم به قدم من بزرگ شدم و الان رسیدم به اینجا که خیلی از اون موضوعاتی که سالها حالم رو بد می کرد الان در زندگیم نیست

        الانم یه چیزهایی حالم رو بد می کنه ولی من بجای ناراحت شدن خوشحال می شم که یه درز دیگه، یه جای خراب دیگه، یه نگرش اشتباه دیگه داره خودش رو نشون میده و من باید ببینم چطور می شه درستش کرد.

        تفاوت حال خرابی امروز من با قبلا اینه که به فکر درست کردنش هستم

        من به فکر درست کردنش هستم

        قبلا همش منتظر بودم تا دیگران برام درستش کنند

        این ها خیلی با هم تفاوت داره

        وقتی نوشته شما رو خوندم خوشحال شدم که حال خرابی شما از نوع دومه

        از نوعی که فرد حال خراب به فکر اصلاح خودشه

        این خرابی ها خوشحالی داره نه ناراحتی

        این همه آدم هر روز حالشون بده ولی مثل شما فکر نمی کنند که کجای افکار و نگرش اونها اشتباه بوده

        همش به دنبال مقصر جدید هستند تا یکی دیگه به مقصرهای زندگیشون اضافه کنند

        از یه جایی به بعد که خدا هم بعنوان مقصر و متهم ردیف اول شناخته میشه

        خدا نخواست

        خدا نمی ذاره

        خدا لج کرده

        خدا قهر کرده

        من به جایی رسیده بودم که رسما اعلام می کردم خدا با من سر لج داره، نمی تونه ببینه آب خوش از گلوم پایین می ره، راه به راه یه بلایی سر من میاره

        ولی الان اگه حالم بد بشه می گم خدا به دادم رسیده

        یه جای خراب رو داره نشونم میده که برم ترمیمش کنم

        یه فکر کج و کوله رو داره نشونم میده که باید راستش کنم

        یه نگرش اشتباه که باید اصلاح بشه

        یه عمل اشتباه که باید رفع نقص بشه

        الان خدا رو راهنمای خودم می دونم

        یه مشاور کار بلد که سر از هرکاری در میاره

        راه ارتباطش با من از طریق احساسه

        یه وقت هایی احساس من بد می شه که توجه من رو سمت یه خرابی در افکار و نگرشم جلب کنه

        پس ازش استقبال می کنم

        و از اونجایی که مطمئنم خودش راهکارش رو بلده دیگه تو حال بد نمی مونم

        حالم بد می شه می گم خوب گرفتم خدا

        یه جای کار خرابکاری کردم

        حالا بگو چیکار کنم؟!!!

        و وقتی اقدام می کنم و انجام می دم و احساسم بهتر می شه می فهمم که کار درست انجام شده و جلوی نشتی انرژی گرفته شده

        خوش بحال اونایی که حالشون بد می شه به دنبال پیدا کردن مقصر در دنیای اطرافشون نیستند

        به خودشون توجه می کنند، سکوت می کنند، تامل می کنند و نشتی انرژی رو پیدا می کنند و به مسیرشون ادامه میدن

        خوش بحالت محمد عزیز که در بازی زندگی مسائل و مشکلات رو کیش و مات می کنی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 65 رای:
        • -
          سويل ميرزالو گفته:
          مدت عضویت: 1910 روز

          سلام خدمت آقای عطار روشن

          چقدر کامنتتون قشنگ و پر از نکات کلیدی بود

          ما آدمها همیشه از روی ظاهر آدمهارو قضاوت میکنیم و میگیم ببین فلانی چقدر موفق شده ببین چقدر داره کیف میکنه ، لذت میبره ببین چقدر حالش خوبه و …

          در حالی که پشت این حال خوب پشت این همه لذت بردن و شاد بودن باطنش اینه که تلاش کرده و میکنه ، سختی کشیده و میکشه برای تغییر باورهاش درد کشیده که الان به اینجا رسیده..

          ما آدمها خیلی عجولیم منتظر نتیجه ایم همش و از مسیر لذت نمیبریم

          من خودم یک مدتی خیلی عالی داشتم روی خودم کار میکردم در واقع فقط گوش میکردم به حرفای استاد و تاییدشون میکردم و احساسم خوب میشد و فک میکردم دیگه تمام کارم همینه که بشینم گوش بدم و احساسم خوب بشه ، بعد یه مدت که قشنگ خوردم به زمین وقتی از طرف جهان یه سیلی محکم دریافت کردم تازه متوجه شدم که کجای کارم ، که باید عمل کنم اگر میخوام موفق بشم اگر میخوام ثروتمند بشم اگر میخوام سلامت باشم و … تا اخر عمرم باید روی خودم کار کنم و این کار کردن باید هی تکرار بشه هی تکرار بشه

          همین که احساسمون خوب شد نگیم خب دیگه تمومه کار نکنی یه مدت هم تو که احساست خوبه ، بعدا که زمین خوردی میفهمی تو باید هر روز روی خودت کار کنی باید هر روز روی باورهای جدید کار کنی ، اصلا باید تا اخر عمر کار کرد رو باورها و ایمانمون به خدا !

          هر روز و هر روز

          یادمه استاد تو یکی از فایلهاشون میگفتن من برای اینکه تمرکز کافی داشته باشم و خوب روی خودم کار کنم یه خونه گرفتم تنهایی که برم به دور از فامیل و خانواده روی خودم کار کنم ، یعنی انقدر مهمه این بحث کانون توجه و کار کردن روی باورها و ایمانمون ..

          اصلا خودم رو سرزنش نمیکنم و سخت نمیگیرم که چرا تا به الان خوب روی خودم کار نکردم و فقط در حد گوش دادن بود چون این اتفاقه باید میافتاد که من بفهمم چند چندم باید بفهمم که با نشستن و فایل گوش دادن هیچ اتفاق خاصی قرار نیست بیوفته جز اینکه چند روزی احساست خوب بشه ..

          اینم جزئی از تکامله

          مهم اینه درسشو بگیریم و یاد بگیریم بهتر از قبل عمل کنیم

          ممنونم بخاطر کامنت قشنگتون اقای عطار روشن برای من شخصا پر از آگاهی و نکات کلیدی بود

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
        • -
          زینت چهارپاشلو گفته:
          مدت عضویت: 2723 روز

          سلام آقای عطار روشن عزیز

          چقدر کامنتتون حالم را خوب کرد

          من دیروز به خاطر یه سری تضادها حالم بد شده بود و داشتم دنبال راهی می گشتم که چکار کنم که دفعه بعد این موضو ع ها حالم را بد نکنه و اون شرایطی پیش بیاد که دلم میخواد

          خدا را شکر خیلی بهتر از قبل از عهده کنترل ذهنم بر اومدم و اون راهکارهایی که به ذهنم می اومد را مدام تو ذهنم تکرار میکردم که دفعه بعد اینجوری عمل کنم

          دیروز احساس کردم که نشتی هام را فهمیدم و همین افکار به ظاهر منطقی تو ذهنم مانع به جلو رفتنم هستن

          خیلی از درک این موضوع خوش حال شدم و یکسره به خدا پناه بردم که نجواهای فلجم نکنن

          و امروز اول صبح با خواندن کامنت شما بی نهایت حالم خوب شد

          خیلی سپاسگزارم از شما که اینقدر خوب توصیح دادین

          واقعا خداوند بود که از طریق کامنت شما با من حرف میزد

          من همیشه کامنت های شما را می خونم و حس خوبی میگیرم

          بازم از شما سپاسگزارم بی نهایت

          همیشه در مسیر الهی گام بردارین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          مرضیه سلیمی گفته:
          مدت عضویت: 2013 روز

          سلام آقای عطارروشن عزیز

          چقدر حالم خوب شد با کامنتتون

          چقدر لذت بردم

          چون منم یه موقع هایی احساسم بد میشه و همش سعی میکنم احساسم رو خوب کنم.و من هم خدارو شکر دیگه کسی را مقصر نمی دونم جز خودم

          چقدر لذت بردم گفتید این احساس بد چه فرق هایی داره با احساس بدی که در گذشته تجربه می‌کردیم

          چقدر حال کردم گفتید شما هم احساستون بد میشه چون من همش به خودم سخت می‌گرفتم که نباید من حالم بد بشه اگر اینطور میشه یعنی من در مسیر درست نیستم و خیلی به خودم سخت میگیرم ولی الان فهمیدم این جزئی از زندگیه مهم اینه من چه نگاهی داشته باشم و چطور حل کنم و به احساس خوب برسم

          در کل کامنت عالی بود

          من دست به نوشتنم خوب نیست نتونستم عالی منظورم رو بیان کنم

          درکل به من یادآوری کرد که کمالگرا نباشم همین که نگاهم به زندگیم و ناراحتی هام تغییر کرده یعنی در مسیر درست هستم

          مرسی ازتون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          پاکیزه بارکزی گفته:
          مدت عضویت: 839 روز

          اقاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا رضاااااااااااااا عاشقتان هستم واقعا عالی هستین عالی هستین عالی عالی عالی عالی عالی اگر دیوانه هم بگویید مرا فرق نمیکند چون حالم عالی شد با کمنت شما نمیدانم احساسم بد بود نوشته کردم درست نشد با خدا حرف زدم درست نشد بازم هم ادامه دادم گفتم کمنت بخوانم این کمنت شما عالی بودددد مرد

          قهرمان قصه های شدی رفیق نوش جانت

          چیز های را که گفتی خودم متوجه نشدم تک تک انجامش میدم حالی حصه ام که بد میشود میگم مقصر خودم هستم چون دیدگاه ایراد دارد باور هایم باید درستش کنم دقایق پیش زهنم میگفت تغییر نکردی چرا کوشش میکنی چی چیز های نمیگفت ولی چقدر این سخن های شکا کرت خوشحال ساخت وقتی تغییرات از نوشته های یک انسان بشنوی که به بسیاری از آرزو هایش رسیده

          امروز ایمیل برایم آمد که کمنت گذاشتن در دوره بروز رسانی شده کشف قوانین زنده گی همان جا از خدا خواستم خدایا پولش بساز مام دوره را بخرم و با این گل های زیبا یکجا پیش بروم چقدر عالی میشود که خداوند به تک تک خواسته هایت پاسخ بدهد که قطعا هم می‌دهد

          نمیدانم چی نوشتم ولی از خوشی از شوق نوشتم

          دوستتتتتتتت دارم عزیز خداوند

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          پاکیزه بارکزی گفته:
          مدت عضویت: 839 روز

          رضاااااا جان مهربان یک درخواست از شما داشتم اگر انجام دادید خوشحال میشوم اگر ندادید حتما خداوند بهتر از آن برایم مد نظر دارد

          چون حافظه تلیفون من بسیارررر کم هست و از آنجا که فایل های استاد دانلود میکنم چند روز میشنوم چون جای دانلود دیگران نیست دو باره پاک میکنم و دیگرایش دانلود میکنم چندین بار از شما شندیم که فایل های را برای خودتان ساختین خلاصه کردین و برای باور های خودتان ساختین اقا عطار عزیز اگر در موبایل تان هست لطف کنن در تلگرام برایم ارسال کنید خرسند میشوم چون بالایی روش درخواست کردن کار میکنم لذا از شما درخواست کردم و و این مفکوره یکباره گی در زهنم آمد اگر خواندین ممنون تان میشوم

          الهی که شاد شاد شاد عالی عالی عالی باشین

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Ramin گفته:
        مدت عضویت: 3292 روز

        سلام آقا محمد

        یکجا تو صحبتهات گفتی

        “و الان میخوام یه اعتراف وحشتناک کنم که برخلاف تصورم من بیشتر مشرکم تا موحد ”

        میخواهم بگم این اعتراف یک واقعیت است که میتونم به جرات بگم 99درصد آدمها بهش دچارا و راه رستگاری انسانها همه در همین یک کلمه خلاصه می شود

        توحید و شرک

        واقعا به جرات میتونم بگم که تازه بعد از 54 سال زندگی فهمیدم که این نیم قرن را در شرک مطلق زندگی کردم و تازه دارم می فهمم که توحید چی هست البته فقط دارم درک میکنم که شرک و توحید چی هست و اول مسیرش هستم

        چند روز پیش داشتم فکر می کردم واقعا چقدر ما مشرک و کافر هستیم

        تا حالا به این جمله دقت کردین؟

        دیدین اگر خونه ، ماشین و یا حتی بچه تون را یک جایی بدون یک سیستم حفاظتی و یا حتی یک سگ نگهبان گذاشته باشین و اومده باشین ، مردم بهتون چی میگن ؟

        میگن خونتو ، ماله تو، بچه تو به امان خدا ول کردی اومدی

        واقعا از این جمله کفر آمیز تر و مشرکتر جمله ای پیدا نمیشه که ما خیلی راحت و بدون توجه از بچه گی بهمون گفتن و استفاده می کنیم

        وقتی ما خدا رو اندازه یک قفل قبول نداریم چطوری میتونیم ازش نعمت و امنیت و ثروت و سلامتی و سعادت بخواهیم

        در واقع ما باورهامون روی این چیزها که سرمنشاش کفر و شرک است خیلی خرابه بدون اینکه خودمون بدونیم

        اون زمانها که جوانتر بودم بخودم می گفتم که بابا این کافرها هم چقدر بی عقل بودند که نمی گفتند خدا یکی است

        ولی الان میفهمم که بابا ما خودمون بی عقلیم که بعد از نیم قرن تازه داریم معنی شرک و توحید رو می فهمیم

        حتی جایی که خدا میگه روزی شما دست من است و من هستم که همه چیز را تامین می کند باز نفهمیدیم و باز میگیم حالا یک چیزی گفتی چطوری می خواهی روزی من رو تامین کنی

        در واقع هنوز ماجرای حضرت ابراهیم و ایمانش به عنوان بالاترین ایمان در جامعه بشری رو هنوز نفهمیدیم

        خیلی هم عالی که متوجه این شرک شدید چون راه گشای کلیه مسائل انسانی از همین توحید و شرک شروع می شود

        شرک به خدا از حرکت مورچه سیاه در دل شب بر روی سنگ سیاه خفی تر است

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          فهیمه گفته:
          مدت عضویت: 1217 روز

          سلام آقا رامین عزیز

          چقدر این جمله شما برام زیبا بود که گفتین وقتی ما خدا رو اندازه یک قفل قبول نداریم چطوری میتونم ازش نعمت و ثروت و سلامتی و سعادت بخواهیم

          واقعا تلنگر بود برام

          چقدر من شرک ورزیدم و به خدا اعتقاد نکردم

          سپاسگزارم از کامنت عالی تون

          سپاسگزارم از خداوند که منو به کامنت شما هدایت کرد

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2740 روز

      سلام آقای عطار روشن

      ممنونم به خاطر وقتی که گذاشتید و عملکرد عالی و توحیدی تون رو با جزئیات بیان کردید.

      درس های زیادی از خواندن دیدگاه تون آموختم. خیلی انگیزه گرفتم. سپاسگزارم

      از خواندن دیدگاه تون آموختم، با عمل کردن با باورهای توحیدی به سریعترین، نزدیک‌ترین، راحترین و لذت بخش ترین مسیر برای رسیدن به خواسته هامون هدایت می شویم.

      برایتان بهترین‌ها را آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      علی یعقوبی گفته:
      مدت عضویت: 3780 روز

      بهت تبریک میگم رضا جان

      توحیدی تر شدنت را بهت تبریک میگم

      تکاملت را بهت تبریک میگیم

      ایمان به غیبی که بیشتر شده را بهت تبریک میگم

      عمل به آموزه ها را بهت تبریک میگم

      نوشته اینبارت بر جانم بسیار نشست

      از خداوند برایت آرزوی بهترینها را دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      رحیم خان گفته:
      مدت عضویت: 3469 روز

      سلام رضاجان . خوبی خوشی داداش

      خدایا شکرت از این همه زیبایی که نصیب رضا که عطایش روشن است شده است

      من هم از روز بروز پیشرفت شما خیلی خوشحالم اینقدر خوشحالم که دارم گریه میکنم ( شوخی بید )خوشحالم

      اما ماجرای من وشما :

      چند روزی بود همش سراغ شما میگرفتم

      این رضا هیچ خبری ازش نیست ؟ چشه ؟

      خلاصه امشب هم از شما دم میزدم

      تا اینکه روی سایت این خانواده عزیز بودم ومیخواستم سایت را ببندم وبخوابم

      یک دفعه ….. بفرما این هم کامنت رضا جان

      گفتم قربونت خدا جون که توی عزیز ؛ سریع الجواب هستی

      اینو من هم یک نشانه برای خودم دیدم که این خدای رحمان ورحیم حواسش به من است وعاشق من است

      رضا جان بفرما کیک خامه ای ????????

      انشاءالله باز هم موفقتر باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        نگین گفته:
        مدت عضویت: 1248 روز

        سلام آقارحیم مهربان

        نمیدونم چی شد که هدایت شدم به کامنت شما و طبق معمول خیییلی هدایتی مشتاق خوندن داستان هدایت شما شدم

        اصلا یه موقع هایی یه سری دوستان حالا یا کامنتشون یا عکسشون به دلم میندازه بهار برو داستان هدایتش و بخون

        و من باز تو پاشنه آشیلم که فکر میکردم ندارم اما چند روزه خدا پشت سرهم بهم نشون میده و اون قضاوت دیگران از روی عکس یا شغلشون هست ، ابتدا به ساکن عکس شما رو که دیدم گمان کردم مطلب جالبی در داستان شما ممکنه پیدا نکنم اما به ندای قلبم و این کنجکاوی زیرکانه ای که من رو به این سمت میکشوند باعث شد بخونم داستان هدایت شما رو

        الله اکبر

        تمام عمرم چنین توصیف زیبایی از خدا و ارتباط بنده ای با خدا به این زیبایی ندیده بودم

        خدا میدونه چقدررر اشک ریختم

        اشک شوق

        از دیروز باجناب شمس و مولانا کمی آشنا شدم و حکایت زیبای سوال آن درویش از مولانا که محمد برتر است یا بایزید بسطامی چنان منقلبم کرد که خدا میدونه

        دیروز یکی دوتا اقدام عملی برای نشون دادن توحیدم به خدا انجام دادم اول ازهمه دسته چک بسیار معتبر کارمندیم رو طوری پاره کردم که دیگه هیچ بانکی بهم دسته چک نده و این رو از فایل اخیر نتایج دوستان آقارضای عطارروشن آموختم

        و بعد برای تضاد بزرگی که 24 سال در زندگی مشترکم داشتم و فکر میکردم من اسیر بنده خدا شدم و راه نجاتی هم نیست دیروز خالصانه به خدای خودم گفتم

        خدایا درسته قانون مملکت ما این حق رو به آقایون داده که ما خانومها نتونیم به راحتی مسیر زندگیمون رو از کسی که لیاقت و شایستگی بودن در کنار ما رو نداره جدا کنیم

        ولی من دیگه فکر نمیکنم ستد آزادیم دست بنده ی توئه

        سند آزادی من دست خود خودته

        و این بنده ت و تمام وکلا و قضات و… فقط و فقط دستی هستن از دستان مهربان تو که به کمک من فرستادی

        خودت سند آزادی و رهایی من رو به دستم بده

        نمیخوام از مساله بظاهر بسیار دردناکی که دیشب رخ داد و چه بسا من الان زنده نبودم بگم که خدا برای چهارمین بار زندگی دوباره بهم داد

        و من تو اون شرایط بسیار ترسناک که در یک قدمی کشته شدن قرار داشتم خدا میدونه چه ایمانی داشتم که هیچکس نمیتونه کوچکترین آسیبی به من بزنه چون خدا محافظ و نگهبان منه

        و امروز چقدر لذت بردم از خوندن داستان شما

        انگار سالهای سال در محضر موسای کلیم و محمد درس آموخته بودید.

        خدا خیرتون بده خیلی سبک و آروم شدم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      Mami1 گفته:
      مدت عضویت: 2419 روز

      سلام آقای عطار روشن بزرگوار

      من هم کسب و کار شخصی خودم رو دارم چند وقتی بود از خدا میخاستم ک از لحاط ماالی پیشرفت ببشتری داشته باشم با اینکه میزان فروشم عالی بود اما پیشرفتی ک میخاستم اتفاق نمیوفتاد ..

      من قبلا این کامنت شمارو خونده بودم و ب شدت هم تحسینتون کرده بودم ..

      تا اینک چند روز پیش ب قلبم الهام شد ک دومرتبه کامنت شمارو بخونم انگار دلتنگ این کامنت شما شده بودم یه حس دلتنگی نسبت ب این کامنت ..

      بعد از خوندن دوباره کامنت شما من هم از خدا هدایت خواستم و ازش خواستم ب سمتی هدایتم کنه ک بتونم تعییرات ماالی رو ب وضوح ببینم با اینک ورودی پول بسیار بالایی دارم اما خب انگار شرایط طوری شده بود ک دخل و خرج بهم نمیخوند ..

      خلاصه بعد از خوندن کامنت شما و درخواست هدایت از خدا یک لحظه ب قلبم اومد ک خب میتونم قیمت رو ببرم بالا من دارم ب قیمت سال پیش غذاهارو میعروشم در حالی ک مواد اولیه چندین برابر سال قبل شده ..

      اصلا برای خودم خنده دار بود ک چه اشتباه واضح و بزرگی داشتم انجام میدادم اما اصلا متوجه نبودم و زمانی راهکار بهم گفته شد ک از خداوند طلب کردم ..

      البته برای من هم سخت بود افزایش قیمت چون میترسیدم مشتری ها اعتراض کنن اما ب قدری این کامنت شما و جنس الهامی ک بهم شده بود سرشار از آرامش بود ک با کمک خدا قیمت هام رو افزایش دادم و تا الان هم خدارو شکر به جز چند نفر همه اوکی بودند..

      ازتون سپاسگزارم آقای عطار روشن ک با گسترش خودتون ب رشد و گسترش اعضای دیگر این خانواده هم کمک میکنید..

      براتون زیباترین هارو ارزو میکنم

      در پناه الله باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1676 روز

      سلام جناب عطار روشن

      در حین خواندن این کامنت شما بارها ایده آمد که بنویس و ایشان را تحسین کن، چون تو هم موفقیت هایی، ایمانهایی، فروش هایی از این جنس میخواهی، بعد گفتم آقای عطار که میخواند پاسخ نمی‌دهد. بارها برایش نوشتم، حتی تو واتس آپ هم نوشتم و پاسخ نداد.

      بعد گفتم نمی‌دهد که ندهد. چون او این مسیر را قبل از تو طی کرده و میداند که یاد خواهی گرفت، هر وقت زمانش شود می آموزی، او خودش هم در پس سال ها آموخت، او خودش هم در عمل کردن به الهاماتش آموخته. او درک کرده که تو کلاس اول هستی و باید صبر کنی تا به مشتق و انتگرال برسی…

      در این کامنت جناب عطار از توحید نوشته و تو باید توحید را از همین جا شروع کنی…

      جواب نمی‌دهد که ندهد.

      جناب عطار تحسین میکنم تمام دستاوردهای شما را

      بیزنس شخصی تان

      پاره کرده دسته چک هایتان که مثل آب اهیم قربانی کردید.

      رفتن به دل ترس هایتان مثل ابراهیم که وارد آتش شد و آتش برایش گلستان شد.

      رابطه تان با همسرتان

      الگو شدن برای همسرتان و خیلی ها مثل من

      عشق و علاقه تان به کار

      بیزنس تک نفره ی تان

      ثروت جاری در زندگی تان

      خانه هایی که خریدید

      ماشین های زیبایتان

      آیدا ملوس و فرزندانتان

      اندام زیبایتان

      توحیدتان

      آری به من الهام شده که روی توحید کار کن و من میترسم چون دقیقا توحید یعنی رفتن به دل ترس ها.

      آقای روشن در بیزنس نوپایم باید تصمیمی را به مشتریانم اعلام کنم که دقیقا چون به بازخورد آنها فکر میکنم، سعی در کنسل کردن آن، یا اعلام آن به نحوی میکنم که مشتری حالا خیلی هم ناراحت نشود.

      دقیقا چیزی که شما گفتید قدرت دادن به دیگری در تصمیمات .

      صدایی در درونم می‌گفت به بهانه ی تعطیلات، تصمیمت را اعلام نکن، و تا روز دوشنبه دست نگه دار، بگذار هدایتت میکنم.

      و این کامنت حجت را بر من تمام کرد.

      جناب عطار روشن، سپاسگزارم.

      منتظر موفقیت های خانوادگی تان هستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      اعظم جم نژاد گفته:
      مدت عضویت: 2615 روز

      سلام به آقا رضای عزیز، هزاران آفرین به شما 👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏از شجاعتتون برای عمل به الهاماتتون خیلی لذت بردم ان شاالله که همواره رو به رشد باشید، چقدر دیدگاهتونو به موقع خدا بهم نشون داد، من هم چند روز پیش در حوزه ی روابط بهم الهام شد که شرک دارم و شروع کردم به گوش دادن و نکته برداری و تکرار باورهای توحید عملی، امیدوارم که من هم بتونم مثل شما به نتایج خیلی خوبی برسم. تا قبل از این فکر میکردم خواسته هایی مثل روابط خوب و رسیدن به ثروت معنوی نیستند در حالی که فقط از راهِ رسیدن به همین نعمت هاست که ما توحیدی میشیم و این اصلِ معنویته، توحیدی شدن واااقعاً زیباست… مبارکتون باشه این زیبایی🌹🌹🌹🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
      مدت عضویت: 2258 روز

      سلام آقای عطار روشن

      از اینکه دیدگاهی اینچنین پندآموز رو با ما به اشتراک می گذارید بی نهایت سپاسگزارم.

      من هم حدود ده ماهی هست، عباس منشی شدم و در این مدت، با اشتیاق و جدیت، آموزه های استاد رو باور کردم.

      و ادامه دادم.

      ولی الان دقیقا در شرایط قبل توحیدی شدن شما هستم. و میدونم که این پاشنه آشیل من هست، که به خواسته های بیشترم برسم. و چند روزی هست که فقط دارم فایلهای توحیدی رو گوش میکنم، مینویسم و از خداوند درخواست راهنمایی میکنم. در همه زمینه ها، ثروت، روابط، سلامتی… و کامنت دوستان رو میخونم.

      از خوندن کامنت بی نظیر شما، خیلی امید و انگیزه گرفتم. و جایگاه فعلی خودم رو بیشتر شناختم و آینده ای که بعد از تثبیت توحید در وجودم، در انتظارم است.

      حتی از دیروز ایده ی برای کسب و کارم به ذهنم رسید، ولی من تا امروز تعلل کردم و شک داشتم انجامش بدم یا نه؟! تاثیرگذاره یا نه؟! فایده ای داره؟! راه درست اینه یا باید منتظر ایده و هدایت بعدی الله باشم؟!

      با نوشته شما خداوند بهم گفت که عمل کن، حرکت کن.😊🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      امین آقا گفته:
      مدت عضویت: 2724 روز

      خیلی خوب بود… دمتگرم

      فقط عمل میتونه میزان ایمانتو نشون بده

      حرفا همش حرفه

      عمل باعث میشه خدارو بهتر و بیشتر درک و بهش توکل کنی

      باید عمل کنم

      واقعا سخته ولی باید عمل کنم

      اول راه واقعا سخته ولی یجورایی لذت بخش هم هست چون نتیجه رو میدونی…

      باید عمل کنم

      واقعا میترسم ولی میدونم که همش توهمه…

      واقعا میترسم ولی خدا خیلی بزرگتر ازین ترسه…

      همونجور که ترسهای قبلیم هیچی نبودن وقتی رفتم تو دلشون… اینم هیچی نیست

      اینم فقط رشده… اینم فقط کمک میکنه بزرگ و موحدتر بشم

      خدایا فقط خودت

      آقا رضا ممنون

      استاد متشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مژده متولیان گفته:
      مدت عضویت: 3159 روز

      سلام اقای عطار روشن عزیز چقدر از خوندن کامنتتون لذت بردم چقدر قشنگ داستان هدایتتون و الهامات را برامون تعریف کردیدهر چی ادم بیشتر داستانهای هدایت دوستان رو گوش میده در کنار اموزه های فوق العاده استاد عزیزمون ایمانش قویتر و محکم تر میشه از موفقیت مالیتون هم بسیار خوشحال شدم انشاله به زودی نفر اول در حوزه کاریتون در دنیا میشوید هیچ دور از ذهن نیست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      میثم رخشان گفته:
      مدت عضویت: 1913 روز

      سپاسگذارم دوست عزیز واقعا نیاز به این آگاهی داشتم و تقریبا به این مرحله رسیده بودم که شما رسیدی

      شاید فکر میکنیم که خداوند باهاشون قهر کرده پشت کرده ولی مدام به خودم میگم باید بیشتر کار کنی بیشتر و بیشتر

      اونجا که کارمندی که شریکش کرده بودم گفت می‌خوام برم احساس کردم نه دلم خالی شده ولی گفتم برو ترس تمام وجودم را گرفته بود ولی گفتم برو

      این نجواها میومد بهت میخندم و از این حرف ها واقعا بار ها و بارها این فایل ها را باید گوش داد و عمل کرد اونجا که مامور تعزیرات اومده بود می‌خوایم جریمه کنیم و از این حرفها گفتم تلاشتون رو بکنید

      اونجا که گفتم بچه تو حالش زیاد خوب نیست باید بچه رو بستری کنیم گفتم مگه بچه رو شما خلق کردین اشکال نداره بزارید بمیره و خداوند بهم گفت هیچ مشکلی ندارد بچه

      و من فهمیدم که این قضیه پیش اومد ببینم مثل ابراهیم میتونم رفتار کنم و اعتماد به نفسم رفت بالا احساس نزدیکی خیلی عجیبی به خداوند داشتم احساس میکردم خداوند پیش منه همگام منه و بهم میگفت کنارتم من هستم خیالت تخت و با آرامش خوبی می‌خوابیدم میومدم سرکار و همه چیز به خوبی پیش می‌رفت

      خدارو شکر هدایت شدم به کامنت شما واقعا زیبا بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شادی سعادتمند گفته:
      مدت عضویت: 3081 روز

      به نام پروردگار یکتا

      سلام و درود خدمت آقای عطار روشن ، ساعت یک بامداده، من در حالیکه به تازگی بهم الهام شد مجراهای ثروتم رو ببندم و روی سایتم متمرکز بشم و درآمدم یکماهه که صفر شده و کلی نجوا سراغم میاد ، همین الان وارد سایت شدم تا ببینم نشانه امروزم چیه، قبلش از خدا خواستم بجز فایلهای استاد حتما کامنت‌هایی رو بهم نشون بده که دقیقا الان بهش نیاز دارم و مشابه شرایط خودمه، چون دیدن الگوهایی که قبلا مسیر تو رو رفتن و نتیجه گرفتن بشدت روی تقویت باورها تاثیر گذاره. وااااای این خدا چیکار میکنه🥲 مگه میشد دقیق تر از این بهم نشونه بده؟؟ باورتون نمیشه من هم دقیقا ورودیهای مالی مو بستم بهم الهام شد دیگه روی پیج و کانال و گروهام وقت نذارم و متمرکز شم روی سایتم، کنترل ذهن در شرایطی که بقیه همش بهت میخندن، تو رو بازنده می بینن، و درآمدت هم صفر شده خیلی سخته اما واقعا از خدا خواستم کمک کنه تو چنین شرایطی بتونم تسلیم و متوکل باشم. سپاسگزار خداوندم که با کامنت شما بهم نشون داد صدای منو هر لحظه میشنوه هر لحظه آماده هدایت منه، این منم که باید آماده دریافت باشم . سپاسگزار خداوندم بخاطر این سایت که پر از نور و روشناییه، سپاسگزارم بخاطر وجود استاد نازنینم که هدیه ای از طرف خداست تا من راهمو گم نکنم، سپاسگزارم از شما بابت به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمندتون که بسیار بهم قدرت و انگیزه و امیدواری بخشید تا راهمو ادامه بدم . خدایااااا شکرت مطمئنم نتیجه خوبی میگیرم و با شما دوستان به اشتراک میذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      Asmakarimi گفته:
      مدت عضویت: 1379 روز

      سلام ودروداقای عطارروشن گفته هاوتجربباتتون عالی بودو واقعاچقدربرایم به موقع بود…الان که میان دوراهی دربزرگترین تصمیم زندگیم قراردارم

      خیلی نشونهای خداوندرومیبینم ….انگارداره هرروزبهم میگه…باکلمات باجملات…شرک…توحید…الهامات‌‌‌…رهایی….هدف اززندگی مشترک…و خیلی موارددیگر،فقط ازش میخوام بهم جرات عملکردبده…بتونم به ترسهایم غلبه کنم و راهی روکه قلبم میگه برم

      من بعدازاینکه بامباحث قانون جذب اشناشدم و اون فایل الهامات استادعزیزروگوش کردم فهمیدم و درک کردم توی یک برهه اززندگیم خداوندباصدای بلندازطریق قلبم به من میگفت اینکاروانجام نده اشتباهه و من فقط به حرف ذهنم گوش میکردم وقتی به حرفش گوش میکردم همش حالم خراب بوددلم آشوب بود.‌‌.والان میفهمم که اون روزهابه الهام خداوندگوش نکردم‌‌‌..ولی الان یه حسی بهم میگه این تصمیم روبگیر‌‌‌…نشونه هاروهم دیدم قلبمم ارومه چون میدونه خداوندمهربان همیشه بامنه و منوتنهانمیذاره وروزنه ی امیدتوی قلبم هست بااینکه میدونم شایدبااین تصمیم همه تنهام بگذارند…

      اماامشب ک واردسایت شدم و خواستم هدایتم کنه اولین جمله یعنی توحیدعملی روکه دیدم ب خودم گفتم ببین اسما…تومعنی توحیدرومیدونی ولی هنوزنتونستی بهش عمل کنی ببین خداداره بهت میگه هنوزنتونستی توی عمل باورش کنی‌…هنوزترس داری…هنوز شک داری ک کارت درسته یااشتباه…هنوزدست دست میکنی…هنوزفکرمیکنی فقط این ادمهاهستندکه میتونن بهت محبت کنن یابرات کاری انجام بدن…

      اطرافیانم رودوستدارم ولی امشب فهمیدم که زیادی توذهنم بولدشون کردم هنوزتوی عمل یجاهایی نتونستم ثابت کنم ک افراددستی هستندازطرف خداوندواگراونانباشن خداونددستهای بیشماری برای محبت و عشق ورزیدن به من میفرستد…

      بااینکه سخت ترین تصمیم زندگیمه بااین که شایدطوفانی درراه باشه بااینکه نمیدونم قراره ازکجاشروع کنم به کجابرم چه اتفاقاتی رخ بده‌‌‌ولی قلبم آرومه…اروم ترازهمیشه حضورخداوندروبیشترازهمیشه حس میکنم…خدایاازت ممنونم‌‌‌..

      ازشماهم ممنونم اقلی عطارروشن ک دستی ازطرف خداوندبودی ک باجملات و کلماتتون یه تلنگربه ذهنم بزنیدکه حواسم باشع

      ممنون و سپاسگزارم ازشمااواستادعزیزم …هرکجاهستیدشادوپیروزو یربلندباشیدخدانگهدارتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا لطفی گفته:
      مدت عضویت: 1279 روز

      سلام

      نوشته خیلی زیبایی داشتین.بهتون تبریک میگم که اینقدرزیبا قانون رو درک کردین.منم خیلی دوست دارم اینقدر وجود خدا رو بیشتر درک کنم.بیشتر تو کارام به خدا اعتماد کنم.کنترل نجواها سخته ولی دارم رو خودم کار میکنم.

      عاشق اون جملتون شدم که گفتین با نتایج بزرگتر خدا هم در نظرم بزرگتر شد.همین جمله خودش هفتاد کتاب برای توصیفش لازم داره.خیلی زیبا بود.هنوز تو درکش موندم.براتون بهترین ها رو ارزو دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      لیلی عاصی گفته:
      مدت عضویت: 2796 روز

      سلام آقای عطار روشن عزیز

      بهتون تبریک میگم . تبریک برای عمل به توحید و دستاوردهای زیباتون .

      من میکس زیبای شما از فایل توحید عملی استاد که با سوره حمد شروع کردین رو صدها بار گوش کردم . چقدر عالی بود همه چیز ، هم کلام استاد و هم میکس و خلاصه کردن عالی شما .

      ممنون که الگوی خوبی هستین در این راه .

      حق یارتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        پدرام فصیح زاده گفته:
        مدت عضویت: 1207 روز

        لینکش رو میتونید بذارید دانلود کنیم؟ ممنون

        خدا همه چیزه

        خدا برات مادر میشه

        پدر میشه

        خواهر میشه

        غذا میشه روی سفره شامت

        خدا همه چیزه

        خدا همه چیزه

        خدا همه چیزه

        گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست

        گاهی تمام شهر گدای تو میشود

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2231 روز

      به نام خداوند مهربانی ها

      سلام و درود خدمت شما آقای عطارروشنِ عزیز

      دیدگاه شما رو با تامل و خیلیی آهسته و با مکث مطالعه کردم و به حرف های شما فکر کردم و درس های زیبایی از اجرای توحید در عمل یاد گرفتم

      درود بر شما که شجاعانه تصمیم گرفتید به الهامات خودتون که به ظاهر در اون شرایط غیر منطقی می اومد گوش بدهید و عمل کنید

      درود بر شما که با ایمان عملی خودتون و ساختن باورهای توحیدی درآمد خودتون رو چندین برابر کردید، نوش جانتون باشه

      من بارها فایل های نتایج دوستان ، اون ده قسمتی که صحبت های شما و استاد عباس منش هست رو گوش دادم

      وجه مشترک فایل های مرتبط به نتایج شما ، آقای هادی ترابی (که ویدیوهای ایشون هم در سایت موجود هست) ، نتایج خانم آزاده طیبی و آقا ارشیا و تمامی دوستانی که در کلاب هوس با استاد صحبت کردن و از نتایج زیبای خودشون گفتن توحید و توحید و توحیدِ ….

      من دارم روی دو بخش از ایمان عملی خودم و اجرای توحید در عمل کار می کنم

      1- دارم با تمام وجود مبلغ زیادی از هر ورودی حسابم رو می پردازم بابت بدهی ها تا اون ها رو صفر کنم و به آرامش ذهنی برسم … درست به همون شکل که استاد در فایل نتایج دوستان شماره 11 توضیح میده (کفش برای خودتون نخرید و بدهی های خودتون رو صاف کنید چون) وقتی که شما به فضل الله بدهی های خودتون رو صاف می کنید و به صفر می رسید به چنان آرامشی می رسید که ده ها و صدها برابر مبلغی که قبلا می ساختید رو می توانید بسازید

      باید یادم باشه ایده های الهی (در این مثال ایده های الهی ثروت آفرین) فقط در زمانی به من الهام میشه که من آرام باشم …. در واقع وقتی آرام هستم به فرکانس های خداوند دسترسی دارم ، خدایا شکرت برای این درک عظیم

      2- دارم با قدرت به الهاماتی که در کسب و کارم بهم گفته میشه عمل می کنم حتی اون هایی که به ظاهر غیر منطقی هست

      به خودم میگم تو از خداوند هدایت خواستی خداوند هم داره مسیر رو بهت میگه وظیفه تو بی چون و چرا چشم گفتن و عملکردن هستش

      و سعی می کنم از مثال های قبلی استفاده کنم و برای خودم منطق بیارم

      سپاسگزارم و از خداوند مهربان و توانا بهترین ها رو برای شما خواستارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فرشاد نصیری گفته:
      مدت عضویت: 1076 روز

      به به

      چقدر زیبا بود داستان توحید عملی شما

      سلام آقا رضا

      روزت بخیر،

      شما چه دلی پر از نور خدا داشتید که از دید انسان،تنها راه درآمد خودت رو به خاطر الهاماتت حذف کردی،

      چه جسارتی،واقعا قابل تحسینِ،

      به قول یه دوستی،به حرفای دلت گوش کن،به راهکارهای ترسناکش گوش کن،چون الهامات خدا منطقی نیستن و شهودی جلوه داده میشن،چون میخواد از درون ترس ها و توهم ها رشدت بده،

      چون میخواد ببرت درون ترس ها و بهت بگه ببین چیزی نبود و الکی ترسیدی،

      و

      پاداش اومدنت و توحیدی عمل کردنت این سیل عظیم نعمت ها و ثروت هاست بفرما برای تو

      واقعا تبریک بهت میگم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      گزارش نقض قوانین سایت
    • -
      زینب بچای نصاری گفته:
      مدت عضویت: 1053 روز

      سلام به آقای عطار روشن

      چقدر این حرفهاتون بوی توحیدی میداد چقد ایمانتون خالص بود و چقد به مراحل خوبی رسیدید .

      منم باید اینقد روی خودم کار کنم و فقط به حرفهای استاد گوش ندم بلکه عمل کنم .

      من هم با استاد و این سایت خدا را شناختم خودم را شناختم و الان حتی یه آیه از قرآن و وقتی میخونم گریه میکنم و میگم خدای من چقد تو هی میخوای دستم را بگیری هی میخوای با من حرف بزنی ولی من هی میرم و مسیر را گم میکنم و تورا گم میکنم

      ولی به کمک استاد دارم دوباره پیدات میکنم و هیچ وقت سعی میکنم هیچ وقت گمت نکنم .

      آقای روشن براتون روزهای پر از پیشرفت را آرزو میکنم .

      شما لایق بهترینها هستید .

      و بازهم کامنت بزارید کامنت هاتون بی نظیرند .

      متشکرم از شما که ما را در مسیر یاری میکنید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عباس شکیبا گفته:
      مدت عضویت: 2512 روز

      سلام.

      ممنون برای نوشتن و اشتراک گذاشتن این تجربه ی زیباتون

      حس خیلی خوبی بهم داد.

      خصوصا اون قستمی که نوشتید ” باید ادامه داد و تکرار کرد ”

      چند ماه قبل کامنت تون رو خوندم که در مورد اون سمینار و درآمد مد نظرتون گفته بود. خوشحالم که با هدایت خدا، الان اینجام و خبر رسیدن به درآمد مد نظرتون رو می خونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رضا زارعی گفته:
      مدت عضویت: 1036 روز

      سلام دوست نازنینم

      آقا رضا این دومین باره که ازتون الهام میگیرم ،اولین الهام و نشانه برام از شما بعد مطرح کردن ایده تون برای پرداخت بدهی هاتون در کلیپی که منتشر شده تو سایت بود و این کامنت هم شد دومی این کامنت که حسن میگه برو توحید عملی گوش بده مخصوصا 5و یادم رفته کدومه ولی خیلی مشتاقم که ببینم خدا باهام چیکار داره تو اون فایل و یه نشونه دیگه این بود که من پارسال تصمیم گرفتم بدهی هامو صفر کنم و میانگین درامدمو به ماهی 30میلیون تومان برسونم و با مطرح کردن رویای اون موقع تون و دیدن عدد 30حسم بهم گفت توام خیلی نزدیکی وراضیم از مسیری که در کسب و کارم طی کردم و مو به موی اون تجربه هه از جانب خداوند مرا تواناتر کردن و محکم تر و با اراده تر و مصمم تر .

      سپاس گزارم دوست نازنینم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رعنا گفته:
      مدت عضویت: 2887 روز

      آقای عطارروشن عزیز

      واقعاً هر بار کامنتهای شما که ردپای شماست از مسیری که رفتید و وضوح و صداقتی که در آن است، می‌خوانم، بسیار لذت می‌برم و امیدوارم همیشه در مسیر راحتی‌ها و آسانی‌ها قرار داشته باشید و نعمتهای فراوان به راحتی وارد زندگیتان شود.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم السادات هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1399 روز

      سلام به رضای عزیز…متنتون اشکمو درآورد..اینکه من مجدد هدایت شدم به توحیددددد..توحیییددد….اونم توحید عملیی…خدایا تو جواب سوالات منو داری میدی عزیزم هرروز و هرلحظه…واقعا از ته دلم تحسینتون کردم و از خدا خواستم کمکم کنه که این حسی رو تجربه کنم..اتفاقا سوال من راجع به همین مسائل مالی بود که هدایت شدم به فایل توحید عملی ۶…البته الان ۲ هفته ایی هست که هدایت شده بودم که فایلهای توحید عملی رو از همه رو دانلود کنم و وافعا این چند هفته گوش میدادم..اما باز امروز مجدد اومدم فایل توحید عملی ۶ رو گوش بدم و اینکه شما گفتید ۵ رو هم گوش بده…و من این کارو بعد از نوشتن این کامنت انجام میدم…من از استادیاد گرفتم که گفته بودن زمانی که رفتن آمریکا یا هرمهاجرتی کردن هیچ نداشتن و اونجا پول ساختن و چیزی رو نفروختن حتی آمریکا…بدون قسط و وام…اینو میخواستم اما یه حرکتی کردم و مقداری طلا داشتم گذاشتم بانک و وام گرفتم و رفتم دستگاه لیزر گرفتم و ماه اول خداییی خدا خودش جور کرد اقساط رو پرداخت کنم اما تصمیم گرفتم سریع طلاهارو بفروشم..توی زندگیم هیچ وقت از کارها نکرده بودم و بدهکار نبودم…الانم اینو قدرت میدونم توی وجود خودم که این کارو انجام دادم و به خودم افتخار میکنم..اما طلا رو میفروشم بانک رو تسویه میکنم و با دستگاهم کار میکنم و حرکت میکنم..اما از ته دلم خواستم توحیدم عملی باشه و میدونم و حاضرم براش…خدا خودش همه مارو هدایت کنه به راه درست و راحت…واقعا تحسینتون میکنم..روزی میام مینویسم از توحید عملی خودم و تجربه بی نظیر خودم

      در پناه الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ابوالفضل حامدی گفته:
      مدت عضویت: 2402 روز

      سلام و درود بر شما رضای عزیز

      چقدر عالیه این کامنتتون چه زیبا اعتماد کردید تحسین بر انگیزه بسیار عالی توحید عملی رو اجرا کردید و خب نتیجش هم فوقالعاده بوده.

      امیدوارم در شرایطی،من هم بتونم با ایمان به خدا ذهنمو کنترل کنم و این خیلی خوشاینده که میبینم شما تونستین و استاد تونسته و خیلی ها تونستن این ینی منم میتونم ینی در هر شرایطی باید به الهامات عمل کنم و نترسم یا اگر میترسم اقدام کنم اعتماد کنم وقتی عمل کردم و اعتماد کردم بعدش بتونم کنترل ذهن داشته باشم بتونم تو احساس خوب بمونم بتونم صبر کنم از عملم راضی باشم تا خدا به من بشارت بده همون جور که نوید داده.

      سپاس از شما دوست عزیزم که با نوشتن این کامنت عالی بهم کمک میکنید و من از شما بسیار سپاسگزارم.

      شاد شاد باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سهیلا نوری گفته:
      مدت عضویت: 1221 روز

      سلام دوست عزیز

      چقدر کامنت شما زیبا بود باور کنید از بس تاثیر گذار بود

      خیلی از خود بی خود شدم و گریه امونم نمیده

      چقدر تحسین میکنم شما را به خاطر این باور توحیدی

      و این پشتکار و اجرایی کردن الهاماتتون را

      واقعا درس بزرگی از شما گرفتم

      امیدوارم روزی برسه که منم بتونم اینقدر خوب معنی توحید را درک کنم

      و عمل کردن به الهامت را به خوبی اجرا کنم

      واقعا از شما سپاسگذارم به خاطر اینکه تجربه زیباتون را به اشتراک گذاشتید

      موفق و پیروز و سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا جوهری گفته:
      مدت عضویت: 1908 روز

      با سلام

      تحسینتون میکنم آقای عطار روشن

      که مصمم وامیدوار با عمل کردن به الهاماتی که دریافت کردین، با جزئیات نتایجتون رو مطرح کردین وامیدوارم

      من وسایر دوستان هم با هدایت خداوند وعمل کردن به الهامات وتکرار این فایلهای توحیدی آرامش بیشتر ونتایج بهتر از قبل رو خلق کنیم

      امیدوارم روز به روز نتایج خوب شما وسایر دوستان راببینیم وتحسین کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمر گفته:
      مدت عضویت: 2595 روز

      سلام به دوست عزیز

      نوشته شما واقعا اسر گذار هست. ممنونم که وقت گذاشتید و نوستید و از خداونر سپاسگزام که امشب من رو به خوندن این متن بی نظیر هدایت کرد.

      سوال من از شما اینه که اینقدر روی عمل کردن تاکید کردی منظورتون چه کاری هست؟ میشه مثال بزنید؟

      ممنونم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Zahra گفته:
      مدت عضویت: 1276 روز

      سلام

      به اقا رضای عزیز دوست هم فرکانسیم واستاد گرامی که دستی از خدایت برای هدایت ما

      اقا رضا من اینجا می نویسم اما از وقتیکه فایل نتایج شما رو به صورت تصویری دیدم‌وچقدر صادقانه ومتعهدانه حرف زدید از موفقیتهاتون وعمل کردبد به حرفهای استاد باعث شد متوجه بشم که چرا نتایج من مثل شما اینقدر بزرگ نیست چون شما به معنای واقعی مثل استاد عملگرا ومتعهد ورو به جلو حرکت بودید وخدا هم عالی هدایتتون کرد به بهترینها

      اقا رضا اگه ممکنه لطفا از نحوی عمل کردنهاتون بیشتر ودقیقتر بگید تا برای من انگیزه ب بیشتر بشه ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعیده قدکی گفته:
      مدت عضویت: 1361 روز

      سلام آقای عطار روشن عزیز

      تبریک میگم بهتون به خاطر پا گذاشتن روی ترستون و ادامه دادن و به خداوند اعتماد کردن

      واقعا سعی مکنم با خواندن این کامنت زیبا و تاثیر گذارتان من هم توحیدیتر عمل کنم چون با آگاهی که از توضیحات قشنگتون پیدا کردم دیگه خجالت میکشم شرک بورزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نفس گفته:
      مدت عضویت: 877 روز

      سلام به برادر بزرگوارم

      آقا رضا میشه لطفا در مورد شرک در رابطه‌آتون توضیح بدید که چکار کردید برایبرطرف کردنش چون من نیز چنین شرکی دارم اگه امکان داره راهنمایی بفرمایید سپاسگزارم

      و بسیار براتون آرزوی پیشرفت‌های بیشتر و درآمد و ثروت و سلامتی بیشتر رو از خداوند متعال خواهانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      امیرانی گفته:
      مدت عضویت: 3053 روز

      سلام اقای عطارروشن

      واقعا از صمیم قلب خوشحال شدم برای نتایج عالی که گرفتین

      میدونم سرتون خیلی شلوغه وممکنه پاسخی دریافت نکنم ولی این سئوال خیلی ذهنمو درگیر کرده ودچار تردید شدم

      سئوالم اینه استاد همیشه میگه وقتی بهت الهامی میشه احساس خوبی داری و بااون احساس خوب متوجه میشی که منطق ذهن یا نجوای شیطانی نیست که الهام بهت کرده

      چطوری وقتی بهتون الهام شد وبااینکه وحشت کرده بودید بازم متوجه بودید که این راهه درسته واز طرف خداونده؟؟؟!!!!

      حقیقتش من پاره وقت اداره ای کار میکردم ویک سالی بود که از اون محیط وحقوق کمش خسته شده بودم واز خداخواستم تا منو هدایت کنه ونشانه هدایت سایتو که زدم کامنتی از شما (که دقیقا اوین گامهای موفقییتتون )توضیح داده بودیدخیلی خوشحال بودم ولی هیچ ایده ای نداشتم برای همین ترس ووحشت سراغم اومد و من تا الان دارم سر همون کار میرم ولی با اکراه وناخواسته…

      ممنون میشم اگر پاسخ منو بدید

      موفق و سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      محمدرضا خالقی گفته:
      مدت عضویت: 3556 روز

      آقا رضا فوق العاده بود. خیلی لذت بردم از خوندن کامنت شما.

      امیدوارم که همیشه در زندگی و کار پیشرفت های بزرگ داشته باشی.

      ان شاالله که خدا توفیق و جسارت به همه ما بده که بتونیم به الهاماتش عمل کنیم.

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: