اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد امروز این فایلتون رو تماشا کردم ….و دارم فایل های توحیدی رو دنبال میکنم…چقدر جالب که گفتید فکر نمیکردید بتونید خودتون ۲۰۶ رو بخری و میگفتید یکی بهتون هدیه بده….منم چقدر این تفکرات تومغزم بوده قبلا استاد که دارم سعی میکنم اصلاحشان کنم…نمیدونید چقدر آرزو دارم ثروتمند شم و با مادرم برم جزیره بالی توی اندونزی….توی اینترنت که عکس هاشو نگاه میکنم قلبم پرواز میکنه…..چقدر خوشحالم که وقتی فایل های شما رو نگاه میکنم حس میکنم این آرزو به حقیقت میپیونده…..
من از چن روز پیش شروع به نگاه کردن فایلهای توحیدی هستم هر کدامشان دریچه ای از معنویت را برایم روشن کرده است اصلا من عاشق این توحید عملی ام و با تمام وجود دوست دارم هر روز روی این دیدگاه کار کنم
امسال سال ۹۸
من باتوجه به فایل استاد که اسم سال رو این انتخاب کردم …(امسال سال تغییر باورهای من و نگاه توحیدی من است .نگاه ابراهیمی من)و چقدر قشنگ خدا از شروع سال داره بام حرف میزنه و بم مسیر هارو میگه این فایل استاد بشدت منو متحول کرد برای کار کردن بیشتر رو باورهام و بعد از خدا تمام خواستهایم از موفقیت ،ثروت،موفقیت تحصیلی پیشرفت دائمی ،معدل ۲۹شدن ،رتبه برتر کنکور شدن،و تغییر باورها از ریشه و بن و ….را خواستم و گفتم اگر من بشدت رو باورم و فاصله ام با خدا کار کنم قطعا به همه اینها میرسم…??
با دلیل و مدرک به همه بگویم که اگر ارتباط میان شما و یکتاپرستی درست شود، همه چیز درست میشود مگر ارتباط من با او درست نبود ؟اگر درست بود چرا اینگونه شد چرا انطور که خواستم نشد چرا همه چیز طبق میل منـ پیش نرفت کمی به درونم رجوع میکنم جوابش را می یابم من هم ادعای ان را در حرف داشتم خودم میدانم ان ها فقط حرف بود اما عشق بین من او حقیقی بود انقدر حقیقی که ایمان دارم او بود که گفت بلند شوم و گرنه ممکن بود ماه ها را همان طوری سپری کنم بدون ذره ای فکر به اوضاع و شرایط ایمان دارم همین عشق بود که اجازه نداد کاری جز همان روی تخت خوابیدن را انجام بدهم ایمان دارم که همین عشق حقیقی بود که گفت همه چیز میتوانست بدتر از این ها پیش برود و من چقدر خوشحال بودم و هستم که اوضاع تنها بدتر از این پیش نرفت کمی عمیق تر میشوم ادعای او را داشتن نیاز به عمل دارد توقع ریختن پول و ثروت را از اسمان داشتم توقع امدن عشقی به در خانه را داشتم توقع خوابیدن روی همان تخت و وقوع معجزه را داشتم ادعای در حرف و عملی شدن افکار شیطانی ماندن در همان شرایط نداشتن توکل قبول کردن حرف های ادم ها برای بدبخت بودن قبول حرف های انسان ها برای محقق نشدن خواسته هایت مگر چیزی جز عملی شدن افکار شیطان بود و من حال میفهمم که ادعا داشتن چیزی یعنی چه یعنی هیچ اما همین عشق مرا نجات داد همین عشق دوستی نزدیکی را به منـ نشان داد همین عشق بود که مرا اینجا نگاه داشت همین عشق حقیقی بود همین عشق بود که گفت تا به حال ادعایم را در حرف داشته ای حالا نوبت به عمل است قرار نیست نه عشقی به در خانه بیاید نه پولی از اسمان برایت به زمین بریزد تو باید همه ادعاهایت را در عمل ثابت کنی مدت ها انتظار معجزه داشتم اما با همان خواب اکنون متوجه شدم حرف تنها حرف است مهم اصل عملی کردن ان ادعاهاست اکنون تکه هایم را ارام از روی زمین برای ساختن من جدیدی بر میدارم ان ها را به هم نزدیک میکنم و انها به هم میچسبند دیگر نمیترسم میدانید دلیلی برای ترس پیدا نمیکنم ان همه اتفاقات تمام شیره ترس را از وجودم کشیده است در دنیا حس نابود شدن احساست کمی حال بدی به تومیدهد طوری که اگر مدت ها به خواب عمیقی میرفتی به خودت حق میدادی ولی بعد از ان اگر شروعی نو را اغار نکنی به خودت بد کرده ای انقدر بد که باید به همین عشق حقیقی جواب پس بدهی اما من بلند شدم همه چیز را گوشه ای گذاشتم و بلند شدم تجربه ان اتفاقات را برای خودم همانند گوهر الماس هر چیز گرانبهای نگه داشته ام و حالا رو به جلو حرکت میکنم چیزی درونم مثل فولاد شده است میدانم ان قلبم نیست قلبم با لایه محکم محافظت شده است چون اگر ان هم از جنس فولاد میشد من هیچ گاه ان حرف هار ا دریافت نمیکردم هیچ گاه پس قلب عزیزم هنوز هم در سینه ام به تپیدن ادامه بده من به تو نیاز دارم برای تجربه خواسته هایم به تو نیاز دارم حالا من پولادین با قلب سرخ رنگی درون سینه ام هستم که شکسته هایش را از روی زمین جمع کرد و در حال ساختن خودی بهتر است رابطه باید درست شود اما یک رابطه حقیقی حالا دیگر ترسی ندارم باورم میشود حالا من واقعا ترسی ندارم برای بار دوم این جمله مرا به فکر واداشت
من نزدیکم و اجابت می کنم درخواست هر اجابت کننده ای را به شرط آنکه او هم مرا اجابت نماید. به شرط آنکه تنها مرا بپرستد و تنها از من یاری بجوید و تنها مرا کافی بداند
من شراط را رعایت نکردم من تنها از او یاری نجستم من به حرف های انسان ها برای تاخت و تاز در ذهنم میدان دادم من اجازه داده بودم که هر چه میخواهند بگویند و من بپذیرم اری برای هر سوالی پاسخی هست
سلام خدمت استاد عزیزم و گروه تحقیقاتی محترم ایشان و همچنین هم خانواده ایهای عزیزم در سایت زیبای خودمون..
میخوام ب یه نکته جالب اشاره کنم .
الان اوایل سال 99 هستیم و من میخواستم مرور کنم وبنویسم اهداف امسالمو.
گفتم قبلش برم توی سایت چون امروز نشانه ی امروزم رو ندیدم یه نگاه بندازم بعد مینویسم دوباره .
چقد زیبا اومد این فایل . آدم رو یاد فالهای حافظ میندازه خدایی.
چقدر زیبا گفتی .. باورهام راجع به بی نهایت بودن خداوند قدرتمند تر شدن. آره خدا همه چیزه ..خیلی خوشحالم خیلی حس خوبی دارم قبل از رفتن ب رختخواب .گفتم با شماهم ب اشتراک بذارم دوستون دارم هم مداریا ..
با اهداف جدید پیش بسوی سال جدید …
خدا رو شکر میکنم ک تو این روزایی ک بیشتر آدمای دنیا یه جور دگ فک میکنن و به یه سمت دگ میرن من بواسطه شناخت قوانین بدون تغییر خداوند در آرامش هستم و به سمت اهدافم میرم.این قوانین رو بدون تردید از یکی از دستان خوش فکر خداوند استاد عباس منش آموختم ..
خدایا سپاسگزارم ک مارو بی نیاز میکنی خدایا متشکرم ک برای انسانهای موحدت کافی هستی .خدایا مرسی که یه دونه ای
میخام از لحاظ محل سکونت مستقل باشم . همش این تصویر سازی تو ذهنم میاد که یه خانواده ای که در ایران زندگی نمیکنن بیان و معرفت خرج کنن و خانه شون در ایران که خیلی شیک و مبله هست را به صورت رایگان به من بدن …
الان اینجاس که فهمیدم چه تصویرسازی و باور مخربی . این خودش یه ترمز اصلی در مستقل شدن منه….
مگه خدا نداره ؟ چرا از خودش نخام که عزتمندانه و به بهترین شکل اون پولی که لازم دارمو بهم بده و بی منت برم بهترین خانه را در شهرمون بگیرم و مستقل زندگی کنم چقدر این تصویرسازی بهتر و ساده تر و زیباتره …
سلام استاد چه جالبه من هم همین فکرها رو میکردم و همیشه فکر میکردم یه آدم یا یک شرکت یا یک انسان بزرگی به چشم من وقتی پسرش یا یکی از اعضای خونواده نیاز به یه پیوند دارن من میرم جلو و عضو پیوندی بهشون میدم و اونا هم در قبال اون کار به من میگن تمامی خواسته هاتو مهیا میکنیم و الان از اون فکر احساس حقارت نمیکنم چون که اون درک و نو تفکر قبلاً من بوده و الان هزاران بار سپاسگزار شما و خداوند بزرگ هستم که هر لحظه نعمات بیشتر اعتبار بیشتر و قدرت خلق بیشتری به من میده خدایا خوشحالم که آگاهانه دارم زندگیم رو میسازم و هر باره با آموزه ها و آگاهی های استاد عزیز درک بهتری پیدا میکنم
تمام تکیه ما به خودمان باشد ودر این صورت قویتر می شویم و راحتتر هستم
وقتی به آگاهیهای خودمان تکیه کنیم که البته ثابت نیست و همیشه باید روی آنها کار کنیم تا بهترو بیشتر شوند و به روز باشند درنتیجه باورهای بهتری را می سازیم و در نتیجه عمل بهتری خواهیم داشت.
چقدر خوبه که قوانین ثابته و معلوم است که باید چه کارکنیم و نتیجه چه میشود
اصل احساس خوب همان عشق خالص به خدا عشق ناب است که در هر وضعیتی که باشیم آن عشقه احساس خوب برایمان دارد و حالا خیلی بهتر فهمیدم که می گفتید که در آن وضعیت که شرایطی خوب نداشتید حالتان و احساستان خوب بوده است
آن عشق منظور عشق مادی نیست عشق ماورایی است که جنسی از ماده ندارد یک لحظه توانستم عشق شما به خدا را متصور شوم وبهتر حرفهایتان را بفهمم کلا تا به الان
آن عشق همه کار می کند ما باید آن عشق غیر مادی را خوب درک کنیم
ارتباط خوب با خدا همان عشق موثره ارتباطی بدون توقع ارتباطی عاشقانه
اگر درون درست شود باورها درست میشود و بیرونم هم خود به خود درست میشود و این قشنگ با مثالی که از ثروت خود زدید مشخص است
اول باید خواسته را واضح کنیم که چی می خواهیم دقیق باشه و بعد باورهای مناسب آن بسازیم و بسم الله شروع کنیم یعنی باید توأمان باشد باور خوب که پیدا کردیم نمی ایستیم و شروع می کنیم مثلا باورعشق به خدا را داریم و هر روز رویش کار می کنیم و بعد طبق این باور وارد عمل می شویم و کار می کنیم و بعد هر روز که روی باورها کارمیکنیم آن بهتر میشود پس عمل ما هم بهتر میشود
قویتر شدن ( منظور روحی است)= بهتر عمل کردن
رسیدن به آرزوها = نیرومندتر شدن
وقتی تکیه ما به بیرون از خودمان است یعنی اینکه شرک داریم یعنی اینکه نتیجه باورهای ما عشق نیست و بهترین ارتباط ما عشق به خدا باید باشد
مثل آدمای گیجی شدم که نمیتونه تمام و کمال خودش رو وقف راهی بکنه که میدونه راه درست هستش میدونه که صراط مستقیم هستش،هم دلش میخواد تغییر کنه هم اینکه هنوز دنبال تبصره ای و ارفاقی برای خودش میگرده که از لذت های زودگذر استفاده کنه،سعی در تغییر دارم ولی بعضی موقع ها یادم میره تو چه مسیری هستم و برمیگردم به باورهای قدیمی،خدایا خودت کمکم کن تا از این همه آگاهی نهایت استفاده رو بکنم و در مسیر تغییر باقی بمونم و به تکامل و ایمان واقعی برسم،خدایا کمکم کن اسماعیل های زندگیم رو در راه تو قربانی کنم چرا که فقط تو باید در دلم باقی بمانی و تنها تو مالک قلبم باشی🌹
خداوند ثروت بینهایت است ، خود خود ثروت است ، خود خود فراونی است. پس تا زمانی که به ثروت بی نهایت نرسیده ام اگار از خداوند دورم ، انگار با من انقدرا هم صمیمی نیست ، انگار خیلی با هام دوست نیست ( مگر تا حالا ثروتمندی رو دیدی که با یک فقیر یعنی کسی که سطح مالیش خیلی از خودش پایینترِ یا باور های غلط در مورد پول داره ، دوست باشه ؟ نه ؛ پس ثروتمدان فقط با افراد ثروتمند رفیق می شوند بنابراین تا زمانی که ثروتمند نشدی آنقدرا هم که فکر می کنی به خدا نزدیک نیستی .
بنابراین:
+ اگر می خواهی به خدا نزدیک شوی .
+ اگر می خواهی خدا رفیق صمی ات بشه .
+ اگر می خواهی خدا همه ی وقت خودشو با تو بگذرونه .
+ اگر می خواهی بیشتر وبیشتر و بیشتر از قبل دوستت داشته باشه و وقتشو با تو بگذرونه.
پس : «ثروتمند شو» .
دوستان پیشنهاد می کنم اونهایی که در فرکانس توحید قرار گرفتتند حتما فایل «رابطه ی ما با انرژی ای که خدا نامیده ایم» را نگاه کنند.
و مقاله «تعهد به خواسته» یا «رها بودن» نسبت به آن؟!
استاد امروز این فایلتون رو تماشا کردم ….و دارم فایل های توحیدی رو دنبال میکنم…چقدر جالب که گفتید فکر نمیکردید بتونید خودتون ۲۰۶ رو بخری و میگفتید یکی بهتون هدیه بده….منم چقدر این تفکرات تومغزم بوده قبلا استاد که دارم سعی میکنم اصلاحشان کنم…نمیدونید چقدر آرزو دارم ثروتمند شم و با مادرم برم جزیره بالی توی اندونزی….توی اینترنت که عکس هاشو نگاه میکنم قلبم پرواز میکنه…..چقدر خوشحالم که وقتی فایل های شما رو نگاه میکنم حس میکنم این آرزو به حقیقت میپیونده…..
سلام به استاد عزیزم
یکی از هزاران دستان خوب خدا
من از چن روز پیش شروع به نگاه کردن فایلهای توحیدی هستم هر کدامشان دریچه ای از معنویت را برایم روشن کرده است اصلا من عاشق این توحید عملی ام و با تمام وجود دوست دارم هر روز روی این دیدگاه کار کنم
امسال سال ۹۸
من باتوجه به فایل استاد که اسم سال رو این انتخاب کردم …(امسال سال تغییر باورهای من و نگاه توحیدی من است .نگاه ابراهیمی من)و چقدر قشنگ خدا از شروع سال داره بام حرف میزنه و بم مسیر هارو میگه این فایل استاد بشدت منو متحول کرد برای کار کردن بیشتر رو باورهام و بعد از خدا تمام خواستهایم از موفقیت ،ثروت،موفقیت تحصیلی پیشرفت دائمی ،معدل ۲۹شدن ،رتبه برتر کنکور شدن،و تغییر باورها از ریشه و بن و ….را خواستم و گفتم اگر من بشدت رو باورم و فاصله ام با خدا کار کنم قطعا به همه اینها میرسم…??
من رنگ قرمز رو دوست دارم چه لباس زیبایی.
یکتاپرستی یعنی تنها یک قدرت وجود دارد.
که آن منبع تمام ثروت ها عشق ها سلامتی ها موفقیت ها و … است.
انگیزه من نیز ازثروتمند شدن این است که به نقطه ای برسم
که بتوانم آزادانه تمام جهان را تجربه کنم
و جهان را به جای شهرم بر گزینم و در جهان زندگی کنم .
سپس کاری که الان نمی دانم را انجام دهم می دانم که رسالتی دارم
اما هنوز نمی دانم که چه کاری دقیقا هنوز .
و خداوند به شدت برایم کافیست .
و او را به عنوان تمامی منبع نعمات مختلف برگزیده ام.
او را پدر پولدارم می دانم
او را عشق ابدیم می دانم
او را یار و رفیق راه می دانم
او را طبیبم می دانم .
زیرا هیچ قدرتی به جز او وجود ندارد.
امتحانش نیز مجانی است که بار ها و بار ها تجربه اش را داشته ایم.
و ثروتمند شدن نیز وظیفه ی من است.
زیرا با ثروتمند شدن همه چیز درست می شود
و کاری بهتر و معنوی تر از ثروتمند شدن نیست.
و همه چیز پول و ثروت است یعنی برای هر کاری نیاز به پول داریم.
با دلیل و مدرک به همه بگویم که اگر ارتباط میان شما و یکتاپرستی درست شود، همه چیز درست میشود مگر ارتباط من با او درست نبود ؟اگر درست بود چرا اینگونه شد چرا انطور که خواستم نشد چرا همه چیز طبق میل منـ پیش نرفت کمی به درونم رجوع میکنم جوابش را می یابم من هم ادعای ان را در حرف داشتم خودم میدانم ان ها فقط حرف بود اما عشق بین من او حقیقی بود انقدر حقیقی که ایمان دارم او بود که گفت بلند شوم و گرنه ممکن بود ماه ها را همان طوری سپری کنم بدون ذره ای فکر به اوضاع و شرایط ایمان دارم همین عشق بود که اجازه نداد کاری جز همان روی تخت خوابیدن را انجام بدهم ایمان دارم که همین عشق حقیقی بود که گفت همه چیز میتوانست بدتر از این ها پیش برود و من چقدر خوشحال بودم و هستم که اوضاع تنها بدتر از این پیش نرفت کمی عمیق تر میشوم ادعای او را داشتن نیاز به عمل دارد توقع ریختن پول و ثروت را از اسمان داشتم توقع امدن عشقی به در خانه را داشتم توقع خوابیدن روی همان تخت و وقوع معجزه را داشتم ادعای در حرف و عملی شدن افکار شیطانی ماندن در همان شرایط نداشتن توکل قبول کردن حرف های ادم ها برای بدبخت بودن قبول حرف های انسان ها برای محقق نشدن خواسته هایت مگر چیزی جز عملی شدن افکار شیطان بود و من حال میفهمم که ادعا داشتن چیزی یعنی چه یعنی هیچ اما همین عشق مرا نجات داد همین عشق دوستی نزدیکی را به منـ نشان داد همین عشق بود که مرا اینجا نگاه داشت همین عشق حقیقی بود همین عشق بود که گفت تا به حال ادعایم را در حرف داشته ای حالا نوبت به عمل است قرار نیست نه عشقی به در خانه بیاید نه پولی از اسمان برایت به زمین بریزد تو باید همه ادعاهایت را در عمل ثابت کنی مدت ها انتظار معجزه داشتم اما با همان خواب اکنون متوجه شدم حرف تنها حرف است مهم اصل عملی کردن ان ادعاهاست اکنون تکه هایم را ارام از روی زمین برای ساختن من جدیدی بر میدارم ان ها را به هم نزدیک میکنم و انها به هم میچسبند دیگر نمیترسم میدانید دلیلی برای ترس پیدا نمیکنم ان همه اتفاقات تمام شیره ترس را از وجودم کشیده است در دنیا حس نابود شدن احساست کمی حال بدی به تومیدهد طوری که اگر مدت ها به خواب عمیقی میرفتی به خودت حق میدادی ولی بعد از ان اگر شروعی نو را اغار نکنی به خودت بد کرده ای انقدر بد که باید به همین عشق حقیقی جواب پس بدهی اما من بلند شدم همه چیز را گوشه ای گذاشتم و بلند شدم تجربه ان اتفاقات را برای خودم همانند گوهر الماس هر چیز گرانبهای نگه داشته ام و حالا رو به جلو حرکت میکنم چیزی درونم مثل فولاد شده است میدانم ان قلبم نیست قلبم با لایه محکم محافظت شده است چون اگر ان هم از جنس فولاد میشد من هیچ گاه ان حرف هار ا دریافت نمیکردم هیچ گاه پس قلب عزیزم هنوز هم در سینه ام به تپیدن ادامه بده من به تو نیاز دارم برای تجربه خواسته هایم به تو نیاز دارم حالا من پولادین با قلب سرخ رنگی درون سینه ام هستم که شکسته هایش را از روی زمین جمع کرد و در حال ساختن خودی بهتر است رابطه باید درست شود اما یک رابطه حقیقی حالا دیگر ترسی ندارم باورم میشود حالا من واقعا ترسی ندارم برای بار دوم این جمله مرا به فکر واداشت
من نزدیکم و اجابت می کنم درخواست هر اجابت کننده ای را به شرط آنکه او هم مرا اجابت نماید. به شرط آنکه تنها مرا بپرستد و تنها از من یاری بجوید و تنها مرا کافی بداند
من شراط را رعایت نکردم من تنها از او یاری نجستم من به حرف های انسان ها برای تاخت و تاز در ذهنم میدان دادم من اجازه داده بودم که هر چه میخواهند بگویند و من بپذیرم اری برای هر سوالی پاسخی هست
عاشق شما شروعی نو?
درود بر شما دوست عزیز
ممنونم دوست خوبم چقدر خوب درک کردی و منا بیشتر به فکر فرو بردی اتفاقا تو لایو دو شب پیش استاد دوباره اشاره کرد که فکر نکنیم فقط باید تجسم کنیم
بلکه باید مرد عمل باشیم
امیدوارم خدا کمک کنه این آگاهی هایی که به وسیله استاد به ما میرسه را تو عمل اجرا کنیم
بزرگی سراسر به گفتار نیست
دو صد گفته چون نیم کردار نیست
با آرزوی هر روزی نو و شروعی نو
سلام خدمت استاد عزیزم و گروه تحقیقاتی محترم ایشان و همچنین هم خانواده ایهای عزیزم در سایت زیبای خودمون..
میخوام ب یه نکته جالب اشاره کنم .
الان اوایل سال 99 هستیم و من میخواستم مرور کنم وبنویسم اهداف امسالمو.
گفتم قبلش برم توی سایت چون امروز نشانه ی امروزم رو ندیدم یه نگاه بندازم بعد مینویسم دوباره .
چقد زیبا اومد این فایل . آدم رو یاد فالهای حافظ میندازه خدایی.
چقدر زیبا گفتی .. باورهام راجع به بی نهایت بودن خداوند قدرتمند تر شدن. آره خدا همه چیزه ..خیلی خوشحالم خیلی حس خوبی دارم قبل از رفتن ب رختخواب .گفتم با شماهم ب اشتراک بذارم دوستون دارم هم مداریا ..
با اهداف جدید پیش بسوی سال جدید …
خدا رو شکر میکنم ک تو این روزایی ک بیشتر آدمای دنیا یه جور دگ فک میکنن و به یه سمت دگ میرن من بواسطه شناخت قوانین بدون تغییر خداوند در آرامش هستم و به سمت اهدافم میرم.این قوانین رو بدون تردید از یکی از دستان خوش فکر خداوند استاد عباس منش آموختم ..
خدایا سپاسگزارم ک مارو بی نیاز میکنی خدایا متشکرم ک برای انسانهای موحدت کافی هستی .خدایا مرسی که یه دونه ای
سلام استاد دوست داشتنی
این فایل دقیقا من رو حسابی روشن کرد
میخام از لحاظ محل سکونت مستقل باشم . همش این تصویر سازی تو ذهنم میاد که یه خانواده ای که در ایران زندگی نمیکنن بیان و معرفت خرج کنن و خانه شون در ایران که خیلی شیک و مبله هست را به صورت رایگان به من بدن …
الان اینجاس که فهمیدم چه تصویرسازی و باور مخربی . این خودش یه ترمز اصلی در مستقل شدن منه….
مگه خدا نداره ؟ چرا از خودش نخام که عزتمندانه و به بهترین شکل اون پولی که لازم دارمو بهم بده و بی منت برم بهترین خانه را در شهرمون بگیرم و مستقل زندگی کنم چقدر این تصویرسازی بهتر و ساده تر و زیباتره …
خدایا شکرت
سلام استاد چه جالبه من هم همین فکرها رو میکردم و همیشه فکر میکردم یه آدم یا یک شرکت یا یک انسان بزرگی به چشم من وقتی پسرش یا یکی از اعضای خونواده نیاز به یه پیوند دارن من میرم جلو و عضو پیوندی بهشون میدم و اونا هم در قبال اون کار به من میگن تمامی خواسته هاتو مهیا میکنیم و الان از اون فکر احساس حقارت نمیکنم چون که اون درک و نو تفکر قبلاً من بوده و الان هزاران بار سپاسگزار شما و خداوند بزرگ هستم که هر لحظه نعمات بیشتر اعتبار بیشتر و قدرت خلق بیشتری به من میده خدایا خوشحالم که آگاهانه دارم زندگیم رو میسازم و هر باره با آموزه ها و آگاهی های استاد عزیز درک بهتری پیدا میکنم
سلام
تمام تکیه ما به خودمان باشد ودر این صورت قویتر می شویم و راحتتر هستم
وقتی به آگاهیهای خودمان تکیه کنیم که البته ثابت نیست و همیشه باید روی آنها کار کنیم تا بهترو بیشتر شوند و به روز باشند درنتیجه باورهای بهتری را می سازیم و در نتیجه عمل بهتری خواهیم داشت.
چقدر خوبه که قوانین ثابته و معلوم است که باید چه کارکنیم و نتیجه چه میشود
اصل احساس خوب همان عشق خالص به خدا عشق ناب است که در هر وضعیتی که باشیم آن عشقه احساس خوب برایمان دارد و حالا خیلی بهتر فهمیدم که می گفتید که در آن وضعیت که شرایطی خوب نداشتید حالتان و احساستان خوب بوده است
آن عشق منظور عشق مادی نیست عشق ماورایی است که جنسی از ماده ندارد یک لحظه توانستم عشق شما به خدا را متصور شوم وبهتر حرفهایتان را بفهمم کلا تا به الان
آن عشق همه کار می کند ما باید آن عشق غیر مادی را خوب درک کنیم
ارتباط خوب با خدا همان عشق موثره ارتباطی بدون توقع ارتباطی عاشقانه
اگر درون درست شود باورها درست میشود و بیرونم هم خود به خود درست میشود و این قشنگ با مثالی که از ثروت خود زدید مشخص است
اول باید خواسته را واضح کنیم که چی می خواهیم دقیق باشه و بعد باورهای مناسب آن بسازیم و بسم الله شروع کنیم یعنی باید توأمان باشد باور خوب که پیدا کردیم نمی ایستیم و شروع می کنیم مثلا باورعشق به خدا را داریم و هر روز رویش کار می کنیم و بعد طبق این باور وارد عمل می شویم و کار می کنیم و بعد هر روز که روی باورها کارمیکنیم آن بهتر میشود پس عمل ما هم بهتر میشود
قویتر شدن ( منظور روحی است)= بهتر عمل کردن
رسیدن به آرزوها = نیرومندتر شدن
وقتی تکیه ما به بیرون از خودمان است یعنی اینکه شرک داریم یعنی اینکه نتیجه باورهای ما عشق نیست و بهترین ارتباط ما عشق به خدا باید باشد
just do it now
به نام خدا💕
روز ۹۷ از سفر من….
مثل آدمای گیجی شدم که نمیتونه تمام و کمال خودش رو وقف راهی بکنه که میدونه راه درست هستش میدونه که صراط مستقیم هستش،هم دلش میخواد تغییر کنه هم اینکه هنوز دنبال تبصره ای و ارفاقی برای خودش میگرده که از لذت های زودگذر استفاده کنه،سعی در تغییر دارم ولی بعضی موقع ها یادم میره تو چه مسیری هستم و برمیگردم به باورهای قدیمی،خدایا خودت کمکم کن تا از این همه آگاهی نهایت استفاده رو بکنم و در مسیر تغییر باقی بمونم و به تکامل و ایمان واقعی برسم،خدایا کمکم کن اسماعیل های زندگیم رو در راه تو قربانی کنم چرا که فقط تو باید در دلم باقی بمانی و تنها تو مالک قلبم باشی🌹
به نام خدا
با سلام بر همه
خداوند ثروت بینهایت است ، خود خود ثروت است ، خود خود فراونی است. پس تا زمانی که به ثروت بی نهایت نرسیده ام اگار از خداوند دورم ، انگار با من انقدرا هم صمیمی نیست ، انگار خیلی با هام دوست نیست ( مگر تا حالا ثروتمندی رو دیدی که با یک فقیر یعنی کسی که سطح مالیش خیلی از خودش پایینترِ یا باور های غلط در مورد پول داره ، دوست باشه ؟ نه ؛ پس ثروتمدان فقط با افراد ثروتمند رفیق می شوند بنابراین تا زمانی که ثروتمند نشدی آنقدرا هم که فکر می کنی به خدا نزدیک نیستی .
بنابراین:
+ اگر می خواهی به خدا نزدیک شوی .
+ اگر می خواهی خدا رفیق صمی ات بشه .
+ اگر می خواهی خدا همه ی وقت خودشو با تو بگذرونه .
+ اگر می خواهی بیشتر وبیشتر و بیشتر از قبل دوستت داشته باشه و وقتشو با تو بگذرونه.
پس : «ثروتمند شو» .
دوستان پیشنهاد می کنم اونهایی که در فرکانس توحید قرار گرفتتند حتما فایل «رابطه ی ما با انرژی ای که خدا نامیده ایم» را نگاه کنند.
و مقاله «تعهد به خواسته» یا «رها بودن» نسبت به آن؟!
ادرس مقاله در سایت : https://elmeservat.com/fa/committed-to-or-let-it-go/