اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و تمام دوستان خوبم خدارو هزاران هزار بار شاکرم به خاطر دست های مهربانش که به من کمک میکنن به آرزوهام برسم خدارو هزاران بار شکر به خاطر عزیزترین بنده خدا و فرشته مهربان استاد عباس منش برای من مثل یه فرشته است که حرفاش و پیام هاش دقیقا سر وقت و به موقه که من لازم دارم میرسه اثن انگار خدا استاد رو فرستاده که جواب سوالهای منو بده واقعا در مورد توحید و توکل خیلی شک و شبه داشتم دقیق نمیدونستم وقتی توکل میکنی یعنی چی اما اسن فایل استاد در جدیدی رو به روز من باز کرد خدارو هزارن بارشکر صادقانه بگم هنوز هم ته دلم شک وجود داره که آیا منم موفق میشم ؟آیا خدا به منم کمک میکنه یا این نتیجه هایی که استاد و دوستان گرفتن نصیب منم میشه ؟اما باز وقتی نگاه میکنم توی این چند ماهی که من همراه شدم با استادو ب نامه هاش نتیجه ها و معجزه هایی که توی زندگی من اتفاق افتاده حتی توی تصور خوددم نمیگنجه راستش هنوز خودمم هم باورم نمیشه که انقدر موفقیت مالی و غیره نصیبم شده دلم میخواد ته دلم هم قرص باشه اما شاید به قول استاد اینم بک تضاد باشه که من بخوام و بگردم دنبال راه حل هایی که ایمان قلبی و آرامش قلبی ته قلبم به وجود بیاد و به خدا از اعماق قلبم اعتماد کنم باز هم خدارو هزاران بار شکر میکمم به خاطر اینکه منو هدایت میکنه به مسیر هایی که زندگی خیلی خیلی خیای زیبا میشه و ایمانم به خودش بیشتر و بیشتر میشه خدایا هزاران بار شکرت استاد عزیز بابت این فایل های رایگان هم یه دنیا سپاس که واقعا به موقع هست استاد من مشتاقانه و واقعا عین یه آدم گرسنه همیشه منتطر فایل های جدید شما هستم
قبل از شنیدن این فایل بارها فایل فقط خدا رو گوش داده بودم تا این که استاد این فایل زیبا رو به من و همه دوستان هدیه کردند. ولی مصصم بودم خداوند را بهتر بشناسم،بهتر درکش کنم. خیلی اتفاقی چند روز پیش کتاب گامهای 12 گانه و سنت های 12گانه انجمن الکلی های گمنام بدستم رسید. چند صفحه اول رو مطالعه کردم. دیدم مطالبش واقعا توحیدی هستش. با اینکه کار داشتم،تعطیل کردم و کتاب رو تا انتها مطالعه کردم. تو این کتاب توضیح میده که افراد الکلی چگونه فقط با اتکا به نیرویی مافوق میتونن بهبود پیدا کنند و از همه مهمتر خودشون و خدا رو بهتر بشناسند. بخش کوچکی از گام دوم این کتاب که نظرم رو جلب کرده و به فکر واداشته رو به اشتراک میدارم. گرچه دوست دارم همه کتاب رو براتون تایپ کنم.
(نظری می اندازیم به کسی که هنوز به اعتقاد خود پایبند است و به مصرف الکل ادامه میدهد.او در رعایت دین بسیار دقیق،شخصی با تقوا وبا خداست،”لیکن شک میکند که خدا او را باور داشته باشد.” قول و قرارهای خود را زیر پا میگذارد و هر بار نه تنها مجددا مشروب خواری را شروع میکند، بلکه رفتارش بدتر از دفعات قبل میگردد. با شجاعت به جنگ الکل میرود و از خداوند التماس کمک میکند اما کمکی نمی رسد. علت چیست؟ برای اطرافیان او یعنی دکترها، کشیش ها، دوستان، فامیل که تلاش بی ثمر او را مشاهده میکنند معمایی میشود و دلشکسته میشوند. ما در این انجمن همچون او بوده ایم و پاسخ معما را یافته ایم.” پاسخ، مربوط به کیفیت ایمان میشد نه کمیت آن.” این نقطه کور ما بود. “تصور میکردیم فروتن هستیم در حالیکه چنین نبود، تصور میکردیم در امور دینی جدیت به خرج میدهیم اما با یک نگاه منصفانه دریافتیم که این طور نیست و از طرفی هم غوطه ور شدن در احساسات غلط را به جای احساسات حاصل از دینداری برداشت میکردیم.”)
خواستم این نظر رو بزارم و به دوستان بگم به جای کلمه الکل هر رفتار ناپسندی رو که در خودشون میبینند بزارند و این کتاب رو مطالعه کنند. آنچه در این کتاب میبینیم دور از غرض ورزی و تعصب است. نام هیچ شخصی یا دین و مذهبی در این کتاب نیومده فقط سعی کرده باور توحیدی بسازه. بازهم سپاسگزارم از خداوند مهربان و استاد عباسمنش و همه دوستان که وقت گذاشتن
شاید بسیاری از حرف ها و پیام های جناب استاد عباس منش ترکیبی از کلام و گفتاری باشد که در جهان امروز وجود دارد اما مهمترین وجه تمایز این گفتارها و بر دل و جان نشستن آنها بر ضمیر مخاطب درونی بودن این اندیشه ها و دانسته هاست . روزی من تصور می کردم که آگاهی ودانایی مقدمه ای برای کسب موفقیت و ثروت است اما امروز با تجربیات وجدانی و درونی جناب عباس منش دریافتم که خواندن و نوشتن و دانستن و خواستن حتی مقدمه ای برای ثروتمند شدن نیست . امروز دهها اقتصاد دان در تامین مخارج زندگی درمانده اند . امروز دهها کارخانه و کارگاه در ایران تعطیل و نیمه تعطیل هستند. امروز دهها دانشجوی نخبه در گوشه خانه به عزلت نشسته اند . امروز دهها کارآفرین بیکارند . امروز میلیون ها نعمت خداوندی بی استفاده مانده است و همه اینها نشان از یک چیز دارد. باور . تا به خود و موفقیت و ثروتمند شدن خود باور درونی نداشته باشیم موفق و ثروتمند نمی شویم. ما برای ثروتمند شدن می توانیم هوش کاری و هوش مالی و امکانات و تجهیزات و سرمایه اولیه و مکان و… داشته باشیم اما هیچ گاه موفق نشویم . آدمی زمانی که بتواند در مدار درست اندیشیدن قرار گیرد و با خدای خود در دارایی سهیم شود می تواند شاهد ورود میلیاردها ثروت خداوندی در زندگی خود باشد . من علی رغم این که سالهاست با برنامه های جناب عباس منش آشنا بودم اما همواره تصور می کردم که این هم دکانی در عالم است تا بتواند زندگی اش را بچرخاند اما این روزها دریافتم که آموزه های ایشان معرفتی است که درهای زیادی از باران نعمت الهی را به روی ما بندگانی که باور قلبی داریم ، می گشاید . از همین رو با این که می دانم الکاسب حبیب الله اما اصرار ندارم تا کارهای زیادی راه بیندازم تا موفق شوم بلکه هر کسب و کاری اگر در مدار الهی قرار گیرد و ما باور کنیم که می شود کن فیکون اتفاق می افتد . خداوند گفت کن فیکون . آدمی نیز که جانشین به حق اوست و اشرف مخلوقات است می تواند به جایی برسد که جز خدا نبیند و با دارایی های او شریک شود . البته این به معنای سهولت در کسب و کار و تامل نکردن نیست بلکه باید باور کنیم که همه چیز به اراده اوست اما اگر اراده خود را به اراده خدا گره بزنیم فعلی که از ما صادر می شود می تواند جهانی پر از نعمت و ثروت برای ما فراهم کند . استاد عباس منش بیش از آن که کار کند تامل کرد و اندیشید و باور خود را در مسیر یکتایی و یگانگی او قرار داد و تنها از او خواست و تنها از او یاری گرفت و خدا نیز پاسخ او را داد . به همین دلیل بسیاری از افراد بی سواد که دانایی و آگاهی کاغذی کمی دارند باز هم موفق اند و نمونه هایش در ایران زیاد است که با کمترین دانش کسب و کاری و با کمترین سواد بازاریابی و فروش و با کمترین شناخت بازار و رقبا و شیوه های نوین ارتباطی ثروت زیادی از طریق کسب و کار خود فراهم کردند . در صورتی که در کنار همان روستا دهها نفر دیگر دقیقا مثل او زندگی می کنند ولی موفق و ثروتمند نیستند. کسی موفق است که به او پناه آورد و با ثروت و دارایی بیکران او شریک شود اما برای این که خداو.ند ما را در این ثروت بی اندازه اش شریک کند نیاز به یک بهانه دارد تا ما حرکت کنیم و او برکت دهد. برخی کارهای خیلی ساده ای می کنند اما خداوند آن قدر برکت می دهد که صاحب دهها و صدها میلیارد تومان و دلار می شوند . اگر استاد عباس منش امروز منزلتی در عالم انسانی دارد به دلیل تقرب او به عالم الهی است . او همه چیز را در خدا می بیند و او را رازق و روزی دهنده می داند به همین خاطر او به دنبال روزی نمی رود بلکه رزق یطلبک اتفاق می افتد و روزی به دنبال اوست .
سید حسین عباس منش خدا تو را در پناه خود حفظ کند که تو حلقه ارتباطی برای آرامش و آسایش و ثروت و موفقیت و سلامت و بهبود روابط انسان ها شدی . سلامت و برقرار و پایدار باشی
سلام آقای محمدی ؛ شما در مورد کتاب چگونه فکر خدا رابخوانیم انتقاد را به استاد عباسمنش کرده بودید که چرا خدا را انرژی میداند وایشان رادر حد واندازهای اینکه قران را تفسیر ویا ترجمه کند ندانسته بودید ولی در قسمت تمرکز بر نکات مثبت قسمت10 یا همان توحید عملی 2 که آن هم در مورد خداوند وباور توحیدی بود تعریف وتمجید واظهار لطف زیادی نسبت به ایشان کرده بودید سوال من این است که چرا شما اینقدر نظرتان نسبت به ایشان عوض شده در حالی که دیدگاهای استاد نسبت به خداوند عوض نشده وهمان دیدگاههای قبلی است متشکرم اگر جواب بدهید.
سلام استاد عزیز من دقیقا چنین تجربه ای داشتم چندین سال پیش باید بیمه بیکاری میگرفتم کارم با مشکلی برخورد کرده بود و میگفتند من مشمول دریافت این حقوق نیستم. شنیده بودم عمویم در اداره کار آشنایی داره بهش زنگ زدم و خواستم که به دوستش سفارش من رو بکنه که نشد. خانم دایی ام وکیل هستند از ایشون خواستم که کاری برام انجام بده که باز هم نشد. یک مرتبه به خودم اومدم دیدم من کلا از خداوند روی برگردوندم و دارم از بندگانش درخواست میکنم. خیلی جالب این موضوع را متوجه شدم استغفار کردم و به خداوند گفتم من از تو میخوام که این کار منو درست کنی. و باور نمیکنید از یک راه بسیار ساده بدون پارتی بازی و به آسونی کارفرما اومد و گفت بله داستان اخراج این خانم این هست و اداره کار من رو مشمول دریافت بیمه بیکاری تشخیص داد و حقوقم بعد از یکسال برقرار شد و حقوق یکسال رو یکجا در وجه من پرداخت کردند که اون موقع مبلغ قابل توجهی بود. بله درسته من تکیه ام رو از روی خدا برداشتم و به بندگانش امید بستم و نتیجه اش رو هم دیدم . خداوندا شکرت که حواست به ما هست و تا از راه راست خارج میشیم گوشزد میکنی و بیدارمون میکنی خدایا شکرت. خدایا شکرت خدای شکر
من خیلى شرک داشتم و آدمها رو بزرگ میکردم و دقیقا از اونا ضربه خوردم خیلى دارم رو بأورام کار میکنم امیدوارم خدا هدایتم کنه وفقط روى الله حساب کنم این رو متوجه هستم ولى هنوز تو عملم این رو نشون نمیده
سریع به خودم یاد آور میشم ولى عملا نه پیشنهادى و آیا میتونید راهنماییم کنید
اگ کتاب نیروی حال از اقای اکهارت توله رو مطالعه بفرمائید بسیار راهگشاست در ارامش ذهن , ببنظر من شاخه عمده شیطان همون ذهن شرطی ماست ک مدام ما رو به درون خودش و الگوهای خطرناک خودش میکشه, وصد البته ک دعا و استعانت از خدای کریم بهترین یاریه.
بسیار پر کیفیت و عالی …از برج ۸ سال ۹۶ با شما آشنا شدم…از طریق شما مسیر رو پیدا کردم. شما مانند شمعی هستین که راه های تاریک و ناشناخته و ندیده را به من نشان دادید. خدا رو شکر .
همه ی ما آمده بودیم ثروتمند شویم آمده بودیم روابط دلخواهمان را بسازیم آمده بودیم نجات پیدا کنیم …همه اینها به خدا رسید گفت برای اینکه به من برسی فیلترها ی شرک و کفر را باید پالایش وپاک کنی بادبانهای نسبت به من را عوض کنی خالص ترشوی باید خداگونه تر شوی و باید ثروتمند باشی تا بدانی من کیستم و چه لذتی دارد خالص شدن فقط برای خدا.خودش همه چیز است وقتی او را باور کنی اونوقت کاری نیست درخواستی نیست که انجام نشود و پاسخش را نگیری.
سعی میکنم جا نمونم ،بدو بدو دارم دنبالتون میام..???
امشب?? ماه کامل هستش و یه ستاره میبینم از پنجره اتاقم که داره برق میزنه،
حس کردم بیام و جملاتی که از سفر ۳۴ام خیلی برام تاثیر گذار بود ،براتون بگم.
جملاتی که جرقه می خورد در ذهنم، که آررره آره خودشه همینه.. و منم یادداشت میکردم و پر و بال میدادم بهش.. و احساسم میرفت اون بالا ها اونجا که پر از خنده های از ته قلبه اونجاها که در لحظه بودنه و..
ما اتفاقاتی رو تجربه میکنیم که منشأ اونها باورهای خودمونه..
توحیدی ترین جمله اینه که ما خالق اتفاقات زندگیمون هستیم..
خلق اتفاق زندگی ..چهجوری ؟ با در لحظه بودن ،دیدن زیبایی ها ، سپاس گزاری از خدای یکتا.
اینطوری در هر لحظه فرکانس میفرستیم .. اما اینا باید تشدید بشه تا نتیجه بیاد ..وقتی تشدید بشه میشه باور .. و اینجاست که
تا تغییری در باور ها رخ نده نتایج بیرونی هم تغییری نمیکنه..
پس من خالق اتفاقات زندگیم هستم، باید نشونه ها رو دنبال کنم .. تا هربار هدایت بشم..
من خالق زندگیم هستم ،چون خداوند غیر از این نخواسته!
خدایم شکل میگیرد ،به شکل سلامتی، ثروت، رابطه ی عاشقانه ، اما من باید باورش کنم تنها روی او حساب کنم و تمام جهان رو نیرویی بدانم که از سمت او مرا یاری میکند .. عشق از اوست ..
تنها منبع رزق در جهان خداست.
ما لایق در خواست از او هستیم، و باید از او بخواهیم ،مه خودش اینطور از ما خواسته است ، ادعونی استجب لکم، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را .. او اجابت گر خواست های ماست .. با رسیدن ما به خواسته ها ، ما هر بار تجلی گره قدرت خالق مهربانمان هستیم.
(ضمن اینکه همین جا من ترمزی داشتم که ؛ من نباید خدا رو برای رسیدن به خواسته هام بخوام .. نمیدونم این کجای مغزم بود! اما حس بد و دور شدن از خواسته هام رو برام ایجاد میکرد..همه اش تو ذهنم میاد که؛ نه این درست نیستش که من برای رسیدن به خواسته هام روی باورای توحیدی کارکنم.. مثبت من میخوام ازدواج کنم و حالا برای رسیدن به این خواسته است که من میخوام با خدا هماهنگ بشم!?? ) ?
پس فاصله ی من با خواسته ام که تجربه ی عشق و
و سلامتی و ثروت هست به اندازه فاصله من با خداست.
خداوند خودش قوانینی رو گذاشته تا ما به راحتی به خواسته مون برسیم و موضوع اینه که ما به اندازه ای که یکتا پرست بشیم ،تمام تجربه های که در قلبمان تخیل میکنیم به وقوع میپیونده ..و به راحتی خواسته مون وارد زندگی مون میشه.
به میزانی که حواسمون به خدا باشه می تونیم راحت تر رهنمون روکنترل کنیم، ذهنمون هم که کنترل بشه راحت تر صدای الهامات پروردگار رو می شنویم.
???
در آخ. هم اینو بیشتر لمس کردم که وقتی خدا رو منبع عشق میدونم ,نوع مواجه م با آدما عوض میشه.. و اینکه میدونم من باید عشق رو بسازم و روی آدما حساب نکنم برای عشقشون به خودم .. اگر عشقی هم باشد از جانب پروردگارم است.
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم منم واقعا از ته دلم میخوام خداوند منو هدایت کنه به مسیر مستقیم و توحیدی ومن را از هرچه شرک درونم هست خلاص کنه و من را توحیدی کنه کمکم کنه همیشه موحد به خودش باشم
خدایا شکرت با تمام وجودم عاشقتم و دلم میخواد هرروز و هر لحظه این عشق بیشتر و زیباتر در وجودم پر بکشید٫
منم وقتی به گذشته ها و روزهای تلخم گذری میزنم میبینم دقیقا لحظات و روزهایی بودن که روی غیر خدا حساب کردم، من قبل از افتادن توی این مسیر و درک توحید به معنای واقعی و عمل کردن به اون، یه روزی به یه جایی رسیدم که روی هم خط کشیدم و فقط روی خدا حساب کردم، دیدم که زمانهایی که دچار اون همه گرفتاری بودم به ظاهر خدا رو زبانن صدا می زدم اما در عمل دنبال بنده هاش میدویم، وای بر این همه جهالت و خدا رو هزار مرتبه شکرگزارم که دستمو گرفت و به بهترین راه هدایتم کرده و هم چنان داره خداروشکر هدایتم میکنه،و ان شاءالله تا آخرین روز نفس کشیدنم روی این کره ی خاکی بازهم هدایتم میکنه،چون محتاج به خدای خودم هستم،همه ی ما محتاج به خداییم و بی نیاز از بنده هاش هستیم،فقط کافی باور کنیم٫ و بعد از اینکه از همه تقریبا دست کشیدم میگم همه چون میدونم ناخالصی تو وجودم بوده و حتی شاید هنوز هم باشه و خودم آگاه نباشم، آنچنان هدایتم کرد که بعد بااین گروه آشنا شدم و به لطف خودش از طریق صحبت های استاد عباس منش به من معنای توحید واقعی رو فهماند و میدونم نیاز دارم بیشتر بدونم و بشنوم که بتونم هربار خالص تر بشم و بهتر درکش بکنم، از وقتی توحید حقیقی رو دارم درک میکنم هی هرروز به خودم میگم فقط خدا، اول خدا، آخر خدا، اصلا هیچ چیزی رو بدون خدا نمیخوام و میدونم و یاد آوری می کنم به خودم که اگه از فلان جا نشد از طریق فلان کس نشد حتما از طروق دیگه ای کار من رو به بهترین شکل درست می کنه، به جای رسیدم که حتی در خواست کردن از دیگران برام سخت شده باوجود اینکه میدونم همه برای هم وسیله هستیم،اما بازم میگم بزار خدا خودش راهنماییم کنه، اگه هم برم و نشه اول میگم چه درسی برام داشت؟ نشد مهم نیست خدا خودش حلش میکنه، اون بی نهایت راه بلده،صاحب اختیار این عالمه،قدرت مطلق جهان هستیه،و بعد میگم شاید دارم توی این مسیر بااین نه شنیدن ها علاوه بر چیزهایی که گفتم دارم رشد میکنم و دوران تکاملم روی طی میکنم، و دست در دستان خداوند با ایمان و اقتدار پیش نی روم٫
سلام به استاد عزیز و تمام دوستان خوبم خدارو هزاران هزار بار شاکرم به خاطر دست های مهربانش که به من کمک میکنن به آرزوهام برسم خدارو هزاران بار شکر به خاطر عزیزترین بنده خدا و فرشته مهربان استاد عباس منش برای من مثل یه فرشته است که حرفاش و پیام هاش دقیقا سر وقت و به موقه که من لازم دارم میرسه اثن انگار خدا استاد رو فرستاده که جواب سوالهای منو بده واقعا در مورد توحید و توکل خیلی شک و شبه داشتم دقیق نمیدونستم وقتی توکل میکنی یعنی چی اما اسن فایل استاد در جدیدی رو به روز من باز کرد خدارو هزارن بارشکر صادقانه بگم هنوز هم ته دلم شک وجود داره که آیا منم موفق میشم ؟آیا خدا به منم کمک میکنه یا این نتیجه هایی که استاد و دوستان گرفتن نصیب منم میشه ؟اما باز وقتی نگاه میکنم توی این چند ماهی که من همراه شدم با استادو ب نامه هاش نتیجه ها و معجزه هایی که توی زندگی من اتفاق افتاده حتی توی تصور خوددم نمیگنجه راستش هنوز خودمم هم باورم نمیشه که انقدر موفقیت مالی و غیره نصیبم شده دلم میخواد ته دلم هم قرص باشه اما شاید به قول استاد اینم بک تضاد باشه که من بخوام و بگردم دنبال راه حل هایی که ایمان قلبی و آرامش قلبی ته قلبم به وجود بیاد و به خدا از اعماق قلبم اعتماد کنم باز هم خدارو هزاران بار شکر میکمم به خاطر اینکه منو هدایت میکنه به مسیر هایی که زندگی خیلی خیلی خیای زیبا میشه و ایمانم به خودش بیشتر و بیشتر میشه خدایا هزاران بار شکرت استاد عزیز بابت این فایل های رایگان هم یه دنیا سپاس که واقعا به موقع هست استاد من مشتاقانه و واقعا عین یه آدم گرسنه همیشه منتطر فایل های جدید شما هستم
به نام خدا
با سلام خدمت استاد و تمامی دوستان
قبل از شنیدن این فایل بارها فایل فقط خدا رو گوش داده بودم تا این که استاد این فایل زیبا رو به من و همه دوستان هدیه کردند. ولی مصصم بودم خداوند را بهتر بشناسم،بهتر درکش کنم. خیلی اتفاقی چند روز پیش کتاب گامهای 12 گانه و سنت های 12گانه انجمن الکلی های گمنام بدستم رسید. چند صفحه اول رو مطالعه کردم. دیدم مطالبش واقعا توحیدی هستش. با اینکه کار داشتم،تعطیل کردم و کتاب رو تا انتها مطالعه کردم. تو این کتاب توضیح میده که افراد الکلی چگونه فقط با اتکا به نیرویی مافوق میتونن بهبود پیدا کنند و از همه مهمتر خودشون و خدا رو بهتر بشناسند. بخش کوچکی از گام دوم این کتاب که نظرم رو جلب کرده و به فکر واداشته رو به اشتراک میدارم. گرچه دوست دارم همه کتاب رو براتون تایپ کنم.
(نظری می اندازیم به کسی که هنوز به اعتقاد خود پایبند است و به مصرف الکل ادامه میدهد.او در رعایت دین بسیار دقیق،شخصی با تقوا وبا خداست،”لیکن شک میکند که خدا او را باور داشته باشد.” قول و قرارهای خود را زیر پا میگذارد و هر بار نه تنها مجددا مشروب خواری را شروع میکند، بلکه رفتارش بدتر از دفعات قبل میگردد. با شجاعت به جنگ الکل میرود و از خداوند التماس کمک میکند اما کمکی نمی رسد. علت چیست؟ برای اطرافیان او یعنی دکترها، کشیش ها، دوستان، فامیل که تلاش بی ثمر او را مشاهده میکنند معمایی میشود و دلشکسته میشوند. ما در این انجمن همچون او بوده ایم و پاسخ معما را یافته ایم.” پاسخ، مربوط به کیفیت ایمان میشد نه کمیت آن.” این نقطه کور ما بود. “تصور میکردیم فروتن هستیم در حالیکه چنین نبود، تصور میکردیم در امور دینی جدیت به خرج میدهیم اما با یک نگاه منصفانه دریافتیم که این طور نیست و از طرفی هم غوطه ور شدن در احساسات غلط را به جای احساسات حاصل از دینداری برداشت میکردیم.”)
خواستم این نظر رو بزارم و به دوستان بگم به جای کلمه الکل هر رفتار ناپسندی رو که در خودشون میبینند بزارند و این کتاب رو مطالعه کنند. آنچه در این کتاب میبینیم دور از غرض ورزی و تعصب است. نام هیچ شخصی یا دین و مذهبی در این کتاب نیومده فقط سعی کرده باور توحیدی بسازه. بازهم سپاسگزارم از خداوند مهربان و استاد عباسمنش و همه دوستان که وقت گذاشتن
در پناه ایزد منان ثروتمند و شاد باشید.
شاید بسیاری از حرف ها و پیام های جناب استاد عباس منش ترکیبی از کلام و گفتاری باشد که در جهان امروز وجود دارد اما مهمترین وجه تمایز این گفتارها و بر دل و جان نشستن آنها بر ضمیر مخاطب درونی بودن این اندیشه ها و دانسته هاست . روزی من تصور می کردم که آگاهی ودانایی مقدمه ای برای کسب موفقیت و ثروت است اما امروز با تجربیات وجدانی و درونی جناب عباس منش دریافتم که خواندن و نوشتن و دانستن و خواستن حتی مقدمه ای برای ثروتمند شدن نیست . امروز دهها اقتصاد دان در تامین مخارج زندگی درمانده اند . امروز دهها کارخانه و کارگاه در ایران تعطیل و نیمه تعطیل هستند. امروز دهها دانشجوی نخبه در گوشه خانه به عزلت نشسته اند . امروز دهها کارآفرین بیکارند . امروز میلیون ها نعمت خداوندی بی استفاده مانده است و همه اینها نشان از یک چیز دارد. باور . تا به خود و موفقیت و ثروتمند شدن خود باور درونی نداشته باشیم موفق و ثروتمند نمی شویم. ما برای ثروتمند شدن می توانیم هوش کاری و هوش مالی و امکانات و تجهیزات و سرمایه اولیه و مکان و… داشته باشیم اما هیچ گاه موفق نشویم . آدمی زمانی که بتواند در مدار درست اندیشیدن قرار گیرد و با خدای خود در دارایی سهیم شود می تواند شاهد ورود میلیاردها ثروت خداوندی در زندگی خود باشد . من علی رغم این که سالهاست با برنامه های جناب عباس منش آشنا بودم اما همواره تصور می کردم که این هم دکانی در عالم است تا بتواند زندگی اش را بچرخاند اما این روزها دریافتم که آموزه های ایشان معرفتی است که درهای زیادی از باران نعمت الهی را به روی ما بندگانی که باور قلبی داریم ، می گشاید . از همین رو با این که می دانم الکاسب حبیب الله اما اصرار ندارم تا کارهای زیادی راه بیندازم تا موفق شوم بلکه هر کسب و کاری اگر در مدار الهی قرار گیرد و ما باور کنیم که می شود کن فیکون اتفاق می افتد . خداوند گفت کن فیکون . آدمی نیز که جانشین به حق اوست و اشرف مخلوقات است می تواند به جایی برسد که جز خدا نبیند و با دارایی های او شریک شود . البته این به معنای سهولت در کسب و کار و تامل نکردن نیست بلکه باید باور کنیم که همه چیز به اراده اوست اما اگر اراده خود را به اراده خدا گره بزنیم فعلی که از ما صادر می شود می تواند جهانی پر از نعمت و ثروت برای ما فراهم کند . استاد عباس منش بیش از آن که کار کند تامل کرد و اندیشید و باور خود را در مسیر یکتایی و یگانگی او قرار داد و تنها از او خواست و تنها از او یاری گرفت و خدا نیز پاسخ او را داد . به همین دلیل بسیاری از افراد بی سواد که دانایی و آگاهی کاغذی کمی دارند باز هم موفق اند و نمونه هایش در ایران زیاد است که با کمترین دانش کسب و کاری و با کمترین سواد بازاریابی و فروش و با کمترین شناخت بازار و رقبا و شیوه های نوین ارتباطی ثروت زیادی از طریق کسب و کار خود فراهم کردند . در صورتی که در کنار همان روستا دهها نفر دیگر دقیقا مثل او زندگی می کنند ولی موفق و ثروتمند نیستند. کسی موفق است که به او پناه آورد و با ثروت و دارایی بیکران او شریک شود اما برای این که خداو.ند ما را در این ثروت بی اندازه اش شریک کند نیاز به یک بهانه دارد تا ما حرکت کنیم و او برکت دهد. برخی کارهای خیلی ساده ای می کنند اما خداوند آن قدر برکت می دهد که صاحب دهها و صدها میلیارد تومان و دلار می شوند . اگر استاد عباس منش امروز منزلتی در عالم انسانی دارد به دلیل تقرب او به عالم الهی است . او همه چیز را در خدا می بیند و او را رازق و روزی دهنده می داند به همین خاطر او به دنبال روزی نمی رود بلکه رزق یطلبک اتفاق می افتد و روزی به دنبال اوست .
سید حسین عباس منش خدا تو را در پناه خود حفظ کند که تو حلقه ارتباطی برای آرامش و آسایش و ثروت و موفقیت و سلامت و بهبود روابط انسان ها شدی . سلامت و برقرار و پایدار باشی
سلام آقای محمدی ؛ شما در مورد کتاب چگونه فکر خدا رابخوانیم انتقاد را به استاد عباسمنش کرده بودید که چرا خدا را انرژی میداند وایشان رادر حد واندازهای اینکه قران را تفسیر ویا ترجمه کند ندانسته بودید ولی در قسمت تمرکز بر نکات مثبت قسمت10 یا همان توحید عملی 2 که آن هم در مورد خداوند وباور توحیدی بود تعریف وتمجید واظهار لطف زیادی نسبت به ایشان کرده بودید سوال من این است که چرا شما اینقدر نظرتان نسبت به ایشان عوض شده در حالی که دیدگاهای استاد نسبت به خداوند عوض نشده وهمان دیدگاههای قبلی است متشکرم اگر جواب بدهید.
سلام استاد عزیز من دقیقا چنین تجربه ای داشتم چندین سال پیش باید بیمه بیکاری میگرفتم کارم با مشکلی برخورد کرده بود و میگفتند من مشمول دریافت این حقوق نیستم. شنیده بودم عمویم در اداره کار آشنایی داره بهش زنگ زدم و خواستم که به دوستش سفارش من رو بکنه که نشد. خانم دایی ام وکیل هستند از ایشون خواستم که کاری برام انجام بده که باز هم نشد. یک مرتبه به خودم اومدم دیدم من کلا از خداوند روی برگردوندم و دارم از بندگانش درخواست میکنم. خیلی جالب این موضوع را متوجه شدم استغفار کردم و به خداوند گفتم من از تو میخوام که این کار منو درست کنی. و باور نمیکنید از یک راه بسیار ساده بدون پارتی بازی و به آسونی کارفرما اومد و گفت بله داستان اخراج این خانم این هست و اداره کار من رو مشمول دریافت بیمه بیکاری تشخیص داد و حقوقم بعد از یکسال برقرار شد و حقوق یکسال رو یکجا در وجه من پرداخت کردند که اون موقع مبلغ قابل توجهی بود. بله درسته من تکیه ام رو از روی خدا برداشتم و به بندگانش امید بستم و نتیجه اش رو هم دیدم . خداوندا شکرت که حواست به ما هست و تا از راه راست خارج میشیم گوشزد میکنی و بیدارمون میکنی خدایا شکرت. خدایا شکرت خدای شکر
سلام استاد عزیزم
من خیلى شرک داشتم و آدمها رو بزرگ میکردم و دقیقا از اونا ضربه خوردم خیلى دارم رو بأورام کار میکنم امیدوارم خدا هدایتم کنه وفقط روى الله حساب کنم این رو متوجه هستم ولى هنوز تو عملم این رو نشون نمیده
سریع به خودم یاد آور میشم ولى عملا نه پیشنهادى و آیا میتونید راهنماییم کنید
متشکرم
سلام بر شما
اگ کتاب نیروی حال از اقای اکهارت توله رو مطالعه بفرمائید بسیار راهگشاست در ارامش ذهن , ببنظر من شاخه عمده شیطان همون ذهن شرطی ماست ک مدام ما رو به درون خودش و الگوهای خطرناک خودش میکشه, وصد البته ک دعا و استعانت از خدای کریم بهترین یاریه.
ب امید رهایب همه انسان ها از دام نفس
سلام باتشکر از پاسخ شما
متشکرم
بسیار پر کیفیت و عالی …از برج ۸ سال ۹۶ با شما آشنا شدم…از طریق شما مسیر رو پیدا کردم. شما مانند شمعی هستین که راه های تاریک و ناشناخته و ندیده را به من نشان دادید. خدا رو شکر .
باسلامی سرشار از سپاسگزاری وعشق
من اومدم پولدار بشم اومدم یه روزی بشم جز پولدارترینان
اما با هر فایلی که میام جلو شرک های نفهته در وجودم اشکار میشود
من منی که میانه ای با قران ندارم الان شده برام بهترین کتاب دنیا
میخواهم تمرین کنم فقط روی خدا حساب باز کنم تمرین میکنم
دوستون دارم مرسی بابت این اگاهی ها
خانم صالح آبادی دوست عزیز م
همه ی ما آمده بودیم ثروتمند شویم آمده بودیم روابط دلخواهمان را بسازیم آمده بودیم نجات پیدا کنیم …همه اینها به خدا رسید گفت برای اینکه به من برسی فیلترها ی شرک و کفر را باید پالایش وپاک کنی بادبانهای نسبت به من را عوض کنی خالص ترشوی باید خداگونه تر شوی و باید ثروتمند باشی تا بدانی من کیستم و چه لذتی دارد خالص شدن فقط برای خدا.خودش همه چیز است وقتی او را باور کنی اونوقت کاری نیست درخواستی نیست که انجام نشود و پاسخش را نگیری.
در پناه یزدان پاک باشید دوست عزیز.
یه سلام بلند به همگی..?????
خوشحالم و ذوق زده در این سفر ..محشره ..?
سعی میکنم جا نمونم ،بدو بدو دارم دنبالتون میام..???
امشب?? ماه کامل هستش و یه ستاره میبینم از پنجره اتاقم که داره برق میزنه،
حس کردم بیام و جملاتی که از سفر ۳۴ام خیلی برام تاثیر گذار بود ،براتون بگم.
جملاتی که جرقه می خورد در ذهنم، که آررره آره خودشه همینه.. و منم یادداشت میکردم و پر و بال میدادم بهش.. و احساسم میرفت اون بالا ها اونجا که پر از خنده های از ته قلبه اونجاها که در لحظه بودنه و..
ما اتفاقاتی رو تجربه میکنیم که منشأ اونها باورهای خودمونه..
توحیدی ترین جمله اینه که ما خالق اتفاقات زندگیمون هستیم..
خلق اتفاق زندگی ..چهجوری ؟ با در لحظه بودن ،دیدن زیبایی ها ، سپاس گزاری از خدای یکتا.
اینطوری در هر لحظه فرکانس میفرستیم .. اما اینا باید تشدید بشه تا نتیجه بیاد ..وقتی تشدید بشه میشه باور .. و اینجاست که
تا تغییری در باور ها رخ نده نتایج بیرونی هم تغییری نمیکنه..
پس من خالق اتفاقات زندگیم هستم، باید نشونه ها رو دنبال کنم .. تا هربار هدایت بشم..
من خالق زندگیم هستم ،چون خداوند غیر از این نخواسته!
خدایم شکل میگیرد ،به شکل سلامتی، ثروت، رابطه ی عاشقانه ، اما من باید باورش کنم تنها روی او حساب کنم و تمام جهان رو نیرویی بدانم که از سمت او مرا یاری میکند .. عشق از اوست ..
تنها منبع رزق در جهان خداست.
ما لایق در خواست از او هستیم، و باید از او بخواهیم ،مه خودش اینطور از ما خواسته است ، ادعونی استجب لکم، بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را .. او اجابت گر خواست های ماست .. با رسیدن ما به خواسته ها ، ما هر بار تجلی گره قدرت خالق مهربانمان هستیم.
(ضمن اینکه همین جا من ترمزی داشتم که ؛ من نباید خدا رو برای رسیدن به خواسته هام بخوام .. نمیدونم این کجای مغزم بود! اما حس بد و دور شدن از خواسته هام رو برام ایجاد میکرد..همه اش تو ذهنم میاد که؛ نه این درست نیستش که من برای رسیدن به خواسته هام روی باورای توحیدی کارکنم.. مثبت من میخوام ازدواج کنم و حالا برای رسیدن به این خواسته است که من میخوام با خدا هماهنگ بشم!?? ) ?
پس فاصله ی من با خواسته ام که تجربه ی عشق و
و سلامتی و ثروت هست به اندازه فاصله من با خداست.
خداوند خودش قوانینی رو گذاشته تا ما به راحتی به خواسته مون برسیم و موضوع اینه که ما به اندازه ای که یکتا پرست بشیم ،تمام تجربه های که در قلبمان تخیل میکنیم به وقوع میپیونده ..و به راحتی خواسته مون وارد زندگی مون میشه.
به میزانی که حواسمون به خدا باشه می تونیم راحت تر رهنمون روکنترل کنیم، ذهنمون هم که کنترل بشه راحت تر صدای الهامات پروردگار رو می شنویم.
???
در آخ. هم اینو بیشتر لمس کردم که وقتی خدا رو منبع عشق میدونم ,نوع مواجه م با آدما عوض میشه.. و اینکه میدونم من باید عشق رو بسازم و روی آدما حساب نکنم برای عشقشون به خودم .. اگر عشقی هم باشد از جانب پروردگارم است.
خدارو سپاس.
????
ممنون از همگی
سلام به استاد عزیزم و دوستان خوبم منم واقعا از ته دلم میخوام خداوند منو هدایت کنه به مسیر مستقیم و توحیدی ومن را از هرچه شرک درونم هست خلاص کنه و من را توحیدی کنه کمکم کنه همیشه موحد به خودش باشم
تعهد من برای نوشتن نکات مهم و خلاصه سفرنامه
سی و چهارمین روز این سفر پر برکت
خدایا شکرت با تمام وجودم عاشقتم و دلم میخواد هرروز و هر لحظه این عشق بیشتر و زیباتر در وجودم پر بکشید٫
منم وقتی به گذشته ها و روزهای تلخم گذری میزنم میبینم دقیقا لحظات و روزهایی بودن که روی غیر خدا حساب کردم، من قبل از افتادن توی این مسیر و درک توحید به معنای واقعی و عمل کردن به اون، یه روزی به یه جایی رسیدم که روی هم خط کشیدم و فقط روی خدا حساب کردم، دیدم که زمانهایی که دچار اون همه گرفتاری بودم به ظاهر خدا رو زبانن صدا می زدم اما در عمل دنبال بنده هاش میدویم، وای بر این همه جهالت و خدا رو هزار مرتبه شکرگزارم که دستمو گرفت و به بهترین راه هدایتم کرده و هم چنان داره خداروشکر هدایتم میکنه،و ان شاءالله تا آخرین روز نفس کشیدنم روی این کره ی خاکی بازهم هدایتم میکنه،چون محتاج به خدای خودم هستم،همه ی ما محتاج به خداییم و بی نیاز از بنده هاش هستیم،فقط کافی باور کنیم٫ و بعد از اینکه از همه تقریبا دست کشیدم میگم همه چون میدونم ناخالصی تو وجودم بوده و حتی شاید هنوز هم باشه و خودم آگاه نباشم، آنچنان هدایتم کرد که بعد بااین گروه آشنا شدم و به لطف خودش از طریق صحبت های استاد عباس منش به من معنای توحید واقعی رو فهماند و میدونم نیاز دارم بیشتر بدونم و بشنوم که بتونم هربار خالص تر بشم و بهتر درکش بکنم، از وقتی توحید حقیقی رو دارم درک میکنم هی هرروز به خودم میگم فقط خدا، اول خدا، آخر خدا، اصلا هیچ چیزی رو بدون خدا نمیخوام و میدونم و یاد آوری می کنم به خودم که اگه از فلان جا نشد از طریق فلان کس نشد حتما از طروق دیگه ای کار من رو به بهترین شکل درست می کنه، به جای رسیدم که حتی در خواست کردن از دیگران برام سخت شده باوجود اینکه میدونم همه برای هم وسیله هستیم،اما بازم میگم بزار خدا خودش راهنماییم کنه، اگه هم برم و نشه اول میگم چه درسی برام داشت؟ نشد مهم نیست خدا خودش حلش میکنه، اون بی نهایت راه بلده،صاحب اختیار این عالمه،قدرت مطلق جهان هستیه،و بعد میگم شاید دارم توی این مسیر بااین نه شنیدن ها علاوه بر چیزهایی که گفتم دارم رشد میکنم و دوران تکاملم روی طی میکنم، و دست در دستان خداوند با ایمان و اقتدار پیش نی روم٫
خدایااااا شکرررت
عاشقتتتتتمممممممم??
یا حق