اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
لطفا مثالهایی از زندگیتان که خداوند به شما کمک کرده است.موقعیت هایی که واقعا ممکن است انسان در ان درمانده شود و خداوند در کمال شگفتی به شما کمک کرده است را در یک فایل ضبط کنید تا باور ما نسبت قدرت خداوند تقویت شود.به نظر من ارزش این چنین فایلهایی که مثال عملی در ان هست از هر چیزی بیشتر است.
سلام به خونواده ی بزرگم ، عباسمنش . استاد دوست داشتنی سلام ویژه دارم به شما.بنده اولین کامنتم هست.قبل اینکه بتونم توی سایت ثبت نام کنم ، از طریق یک کانالی توی تلگرام فایلهاتونو میگرفتمو گوش میدادم.آرزوی بنده بود بتونم اینقدر نزدیک بهتون دسترسی داشته باشم .
برای این لحظه خداروشکر میگم بخاطره جایگاه کوچیکی که توی این خونواده ی بسیار وسیعی که داریم و اینکه کمتر از 2 ماه تونستم بهتون ملحق بشم .
با این اتفاقات به قدرت جذبم پی میبرم و مطمعن میشم که قدرتی دارم برا دستیابی به اهدافم اما استاد عزیزم خواهشمندم راهنماییم بفرمایید درخصوص اینکه تا زمانیکه به منبع ( صحبتای شما ) وصلم حالم خیلی خوبه و بسیار پرانرژی هستم اما وقتی از منبع دور میشم تماما انرژیم میره . علی رغم اینکه نقص خودم رو شناسایی کردم که اصل نگهداریم در حفظ احساس خوبم بسیار ضعیفه از عبارات تاکیدی استفاده میکنم اما احساس خوب ندارم ، تمرکز ذهن ندارم و گویا بادی بهر جهت شدم .
مبنع همه موفقیت های مستدام، منبع همه خوشبختی و شادی های واقعی، منبع سلامتی و آرامش.
هنوز فایل رو ندیدم ولی توضیحات خانم شایسته رو که تو کانال تلگرام دیدم سریع وارد سایت شدم و همین الان فایل رو دانلود کردم، خیلی مشتاقتم که گوش بدم و بعدش بیام کامنت بذارم.
عاشق خدایی هستم که با قرار دادن توحید در فطرت و درونمون، ما رو از همه کس بی نیاز کرد و بهمون یاد داد که اگه تنها بخودش تکیه کنیم سوار کشتی بهترین کاپیتان هستیم
سلام به خانواده خوبم ، به استاد عزیز و بینظیرم و همسر پرتلاششون خانم شایسته عزیز
وقتی کلمه توحید و توحید در عمل رو میشنوم ناخودآگاه یاد خدا و رابطه ام با خدا میفتم
یاد اینکه چقدر عاشق خودم و خدای خودم هستم
یاد اینکه چقدر سیم اتصالم به خدا وصله
یاد اینکه روی چه کسی حساب میکنم
یاد اینکه چقدر خودم رو خالق میدونم و چقدر باور دارم من و خدا کافی هستیم
یاد اینکه طرف حساب من فقط خداست
یاد اینکه اگر کسی هم به من محبت کرد این به واسطه عشق خدا به من بوده
یاد اینکه از نه گفتن دوستان و آشنایان ،اطرافیان و غریبه ها ناراحت نشم
یاد اینکه اگر لازم شد به راحتی نه بگم
یاد اینکه به هیچ کس وابسته نباشم ام عشق بورزم
یاد اینکه همه انسانه های به ظاهر قدرتمند هم قدرتشون رو از خدا میگیرن نه از خودشون
یاد اینکه هیچ کی نمیتونه جای منو تنگ کنه
یاد اینکه اگر آرامش میخوام اونو توی توحید فکری و عملی جستجو کنم
یاد اینکه اگر میخوام قدرتمند عمل کنم توحید رو در زندگیم جاری کن
یاد اینکه یاد اینکه اگر هم میخوام سجده کنم به درگاه کسی سجده کنم که در قدرت و ثروت و نعمت و ….. بینهایت و مطلق است
یاد اینکه منشا تمام آفرینش و هستی و انرژی رو به الله یکتا بدم
یاد اینکه در عین حالی که این خدا اینقدر قدرتمند و مقتدر است ، به من عاشق ترین است.
به قول استاد عزیزم از انسانها درخواست کنم ولی روی هیییییییییییییییییچ کسی حساب باز نکنم.
دوستان عزیزم
من تجربه ای توی زندگیم دارم که دوست دارم براتون بگم
سالها پیش دوستی کنارم بود که خیلی مرا دوست داشت و من هم خیلی اون شخص رو دوست داشتم
بسیار زیاد در زمینه های رشد با هم به گفتگو مینشستیم
ینی خیلی زیاد
و هر روز علاقه ام به این شخص بیشتر و بیشتر میشد
تا آنجا که خودم را بله قربان گوی اون دوستم یافتم
هر چه میگفت ، میگفتم چشم
بسیاری از اوقات خودم رو خط میزدم تا اون فرد ناراحت نشود
متاسفانه این جریان منطبق بود با عدم عزت نفس من و عدم خداباوری و شرک شدید در من.
تا آنجا که از ضعف شدیدی که در این دومقوله داشتم ، چه در کسب و کار ،چه در درآمد و پول و چه در امر ازدواج و ….. کاملا وابسته شده بودم .
میگفتم فقط ایشونه که میتونه …..
فقط ایشونه که میتونه …..
فقط ایشونه که میتونه …..
فقط ایشونه که میتونه …..
و کار ادامه پیدا کرد تا اینکه اختلافات و مشکلات ما بر سر مسایل مختلف شدت گرفت
با بدترین شکل ممکن رابطه ما به نقطه آخر رسید.
اون نقطه ، نقطه عطف زندگی من بود
دوران جدیدی برام آغاز شد
دورانی که در تنهایی و مشکلات خودم غوطه ور شده بودم و گاها گریه میکردم
اما راههای جدیدی برام باز شد
با این سایت و دوستان خوبم آشنا شدم
با رشد حقیقی آشنا شدم
با خودم آشنا شدم
با خدای واقعیم آشنا شدم
با دنیای جدیدی آشنا شدم که تو این دنیای جدید همه کاره خودمم، قدرتمند خودمم ،خالق خودمم
بسیااااااااااااااار بیشتر از قبل شاکر خدا شدم
بسیااااااااااااااار بیشتر از قبل عاشق خودم و خدای خودم شدم
آرزوها رو برای خودم میخوام نه دیگران
هنوز فاصله ها دارم
هنوز خوب ذهن و روحم رو هماهنگ نکردم
اما استاد عزیزم رو که میبینم میفهمم این دنیا بر اساس شدن و توانستن آفریده شده وخدای بزرگ و مهربانم رو برای تمام محبت های بی پایانی که به من داره هزاران بار شکر میکنم
کلا حس من به این فایل خیلی عمیقتره نسبت به باقی فایلا و همیشه شنیدنش توی هم موقعیتی حالمو هر چقد هم خوب باشه بهتر میکنه .
اینبار اما یه حس شفافی داشتم ، خیلی خیلی شفاف . زلال بود . یک آن همه چیز برام یکی میشد ، درسته توی لحظه های کوتاهی بود ولی خیلی عجیب بود . اصلا نمیدونم چجوری وصفش کنم . همه ی اون حال های خوب یه طرف این یکی یه طرف . برای مدت کوتاه متوجه شدم که رسیدن به باقی چیزا پاداشه یعنی چی ، رسیدم به این حرف دوستامون که میگفتن اون حس عمیق بین خودتو خدا در مقابل رسیدن به خواستت حالا هر چقدرم بزرگ باشه هیچه ، یعنی چی . خیلی عمیق بود و از ته دل میخوام هی دوباره تجربش کنم . همه چیز رو داشتم . حس قشنگ بی نیازی . اصلا انقد عمیق بود که همه چیزو داخلش داشت ، ثروت ، سلامتی ، روابط دلخواه ، خوده خوده معنویت بود . اونقدر لذت بخش و دوست داشتنی بود که بخوام هدفمو فقط و فقط تجربه ی همین حس بذارم . واقعا نمیتونم اسمشو حس خوب بذارم ، چون خوب نبود ، عالی هم نبود ، خیلی خاص و ناب بود . تعریف نداره . میخوام از این به بعد سعی کنم تمام هدفمو مترکز تجربه ی دوباره و همیشگیش کنم .
ولی سوالی که ذهنمو پر کرده اینه که : از این حس بالاتر اصلا مگه داریم؟ یعنی چجوری میتونه باشه؟ خیلی حس هیجان انگیزیه
امیدوارم هممون تجربش کنیم به صورت مداوم و پیوسته ، که وقتی به اون برسیم دیگه بی نیازیم از هر چیزی غیر خدا .
الان میتونم ادعا کنم درک کردم که شما تکه ای از منین ، تکه ای از خدا .
سلام خدمت استاد عزیرم وخانواده صمیمی و خوشبخت عباس منش . استاد عزیرم من با اینکه در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده بودم از دین متنفر بودم زیرا با نگاه کردن به اطرافیان هیچ حس خوبی که با خود درونیم هماهنگ باشدرا پیدا نمی کردم و ناراحت بودم و قلبم راضی نبود از اینکه یک دختر به دنیا آمده بودم و باید تحت امر پدر و شوهرم باشم و اینکه نصف ارث حق من است من از هویت و شخصیت خودم ناراضی بودم احساس میکردم جایی از کار مشکل دارد و چرا خدا عادل نیست ؟ اما وقتی با آموزه های توحیدی شما آشنا شدم خدای واقعی را پیدا کردم . خدای عادل خدایی که ملاک او تقوا است .جنسیت برایش فرقی ندارد لازم نیست تحت امر هیچ بنده ای باشد تمام و کمال اختیار دارد بدون هیچ محدودیتی خالق زندگی خود باشد .استاد شما در راهنمای عملی توحید ۲ گفته بودی ،حتی اگر امروز یک نفرِ دیگر تصمیم بگیرد نگاه دیگری به خدا داشته باشد تا او را از نو بشناسد، من به هدفم رسیدهام!” بله استاد عزیزم من همان یک نفر از هزاران نفر هستم که خدا را اینجا پیدا کردم خدایی که زیر افکار شرک آلود من پنهان بود . مگر می توانم به این خدا شرک بورزم؟ خدایی که هماهنگ با ذات درونم هست .او از من است ومن هم تکه ای از او هرگز نمی توانم از خودمدور باشم من خود خدا هستم. دوستت دارم. از خدا سپاسگزارم، از شما و خانم شایسته و تمامی دوستانی که شب و روز را نمی شناسند، و عاشقانه برای کمک و یاری هم نوعان خود جهاد می کنند تا به امید خدا ریشه ی شرک را بخشکانند. و عشق، شادی، آرامش، امیدونعمت و ثروت را برای جهانیان به ارمغان بیاورند. . در پناه الله شاد، پیروز ،سربلند و خوشبخت باشید.
استاد چقدر من از فایلهای توحیدی شما لذت میبرم بیشتر از تمام فایلهاتون شاید چون هنوز خدا را کامل نشناخته ام ..ولی خدای که تازگیا با او آشنا شدم خیلییی خدای مهربانی است که فقط از من ارامشم را میخواهد و در یک کلام حال خوبم را
یادم می آید من هم روزی به یکی نزدیکانم خیلی نزدیک درخواستی کردم و انقدر به او اعتماد داشتم و از او تشکر میکردم که یادم رفت کی تمام قدرت را دادم دست او غیر از خدا قدرت را به کسه دیگری واگذار کردم خدا میداند چ بلای سرم اورد آن شب ضربه ای از او خوردم که این موضوع را با تمام وجودم درک کردم که چی شد?اصلا چرا?
تا مدتها در شک بودم و دعا دعا میکردم که فقط بروم از آنجا
جدا از این ضربهای زیادی از آدما خوردم برادر و خواهر و مادر و پدر هیچ کدومشان فرقی نمیکند از هر که ضربه خوردم نتیجه شرکم بود ..و من این موضوع را خیلی قشنگ فهمیدم در واقع خدا با محکم کوبیدن در ذهنم این را به من یاد داد البته که خدای من خدای خوبیهاست خدای مهربان من فقط برایم بهترینها را میخواد چرا که اگر نمیخواست اینجا نبودم
میخوایم از همه دوستان خوبم و استاد عزیز سپاس گذاری کنم خصوصا خدای مهربانم ..
خدایا
کاری بکن که دل قرار بگیرد
ای مهربان بی منت
ما را چنان نگران خودت کن که هیج جاذبه ای نگاهمان را از تو نگیرد .
خدایا،خواستهایمان را دگرگون کن.ما را مالک بزرگ ترین ثروت زمین، یعنی همه ی نخواستن ها قرار ده
ای خدای یوسف
برای اینکه دل به زلیخای وسوسه نسپاریم ،به جلوه ای از جمال تو محتاجیم.
ای مخطب شکوه های پنهان
تو اگر نباشی به که می توان گفت حرف های را که به هیجکس نمیتوان گفت?
خدایا
به ما چنان فراستی عطا کن که عشق را از هوس بازشناسیم و نور رحمان را از انار شطیان تمیز دهیم و میان حقیقت و باطلِ حقیقت اندود فرق بگذاریم .
ای خدای قنوت های تب دار
تو چ نزدیکی آن زمان که دست ها به سوی تو بالا می آید !پای ما را از زمین بکن
ای خداوند سامع الاصوات
کاش می شد آوای اجابت تورا در طنین دعاهایمان بشناسم..
چند مدتی بود که تحت تاثیر محیط به معجزه بودن قرآن شک کرده بودم و اینکه گذشت 1400سال هیچ تغییری در آن ایجاد نکرده باشد برام یک سوال شده بود.
خدای خودم رو هزار بار شکر میکنم که آشنایی با استاد و آموزشهای ایشون ، مثل دستی از جانب خداوند بر سر راهم قرار گرفت و از شک خارجم کرد.از استاد بینهایت به خاطر آموزشهای قرآنی و توحیدی شان سپاسگذارم.
قتی موجودیت فرکانسی خودمان را درک کنیم، یعنی بدانیم ذات ما، اصل و اساس ما همان انرژیای است که آن را خدا نامیدهایم، آنوقت توحیدیتری جملهای که خواهیم نوشت، این جمله است:
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه فرکانسهای خودمان است»
آری وجود من است خداست ربم در من جاریست. روح من از خداوند است. به همین دلیل است که می توانم
با او هماهنگ شده و اتفاقات زندگی ام را خلق کنم. من نیز مانند ربم خلق میکنم.
پس من ارزش بالایی دارم. من رفیق رب هستم. او با من است در من است. به قول خودش
ما از رگ گردن به تو نزدیکتر هستیم. تک باشه یک باشه. می بینید خداوند را در وجود من و نوشته هایم.
این من هستم که دارم زندگی ام را خلق می کنم این من هستم که دارم زندگی ام را می سازم.
من هستم که دارم سعی می کنم بندگی رب را بکنم و اوست که اربابی می کند.
آنوقت میتوانیم منطق این اصل را درک کنیم که:
خدا، همان انرژیای که بخشی از او هستیم و رابطهای نزدیک و دائمی با او داریم، برنامهریزی شده و دقیق، ما را وارد جهانی کرده که، کارش واکنش به فرکانسهای ماست.
بله بله بله و بله. دقیقا همین را می توانم حس کنم.
توحید یعنی حساب کردن روی فرکانسهایت و تلاش برای خالص کردنشان. وقتی برای نزدیک شدن با این نیرو و یگانهشدن با او تلاش آگاهانه به خرج میدهی، به سمت بهترینها هدایت میشوی،
دستهای این نیرو برای رونق کسب و کارت میآید،
عشق را در روابطات جاری میکند،
مردم را دورت جمع میکند و قلبهایی را برایت نرم میکند، تا به وضوح بدانی که: خداوند استاد برنامه ریزی هاست.
هرجا موفقیتی را دیدی، ردپای توحید را در آن بجو و هرجا شکستی را دیدی، رد پای شرک را در آن پیدا کن.
تا به این وسیله اصل را از فرع تشخیص دهی و توحید را در عمل اجرا نمای و از شرک خفی دوری بجویی.
توحید مربوط به یک مذهب نیست، توحید یک اصل است که اگر به آن تکیه نکنی، از درونت و از مهمترین رابطهی زندگیات غافل میشوی. این غفلت منفذی است برای شیطان ذهنت، تا گمراهت کند.
دقیقا همینطور است انگار بهتر می توانم باور کنم. انگار مدارم تغییر کرده.
زیرا جنس نوشته هایم و احساسم به این فایل ها بهتر شده است.
خداوندا از تو سپاسگزارم فقط بابت احساس خوبی که دارم.
” الان که به خواستههای بسیاری در زندگیات رسیدهای و میتوانی انتخابهای بیشتری داشته باشی، بالاترین عشق و علاقهات چیست؟
چه کاری است که قلبت را سرشار از اشتیاقی سوزان و ذهنت را خاموش و آرام می سازد؟!
چه کاری است که هنگام انجامش، آنقدر زمان فراموشت می شود که نه شب و روز را می فهمی و نه خستگی و گرسنگی؟!
وقتی خودم را تجسم میکنم که از لحاظ مالی هیچ دغدغه ای ندارم و گفتم خب حالا چکار می خواهم بکنم
اولین چیزی که به ذهنم رسید کار الانم هست و حتی کار های دیگر هم بررسی کردم اما دیدم
مثل سرآب می باشند و فقط در حد تفریحات هستند.
توحید عملی یعنی، همچنان که در جامعه انسانی هستی و با دیگران در کسب و کار و… مراوده داری، خداوند را منشأ قدرت بدانی و هر فردی که گرهای از کارت میگشاید یا گرهی از کار فردی می گشایی،این را دستی از جانب خداوند بشماری و به خاطر بسپاری که خداوند همواره دستان زیادی برای یاری همگان دارد!
بله بله بله وبله همین است و جز این نیست. از وقتی که تصمیم گرفتم قدرت رب را در ذهنم بالاترین ببرم
و تمام ادمها را پایین بیاروم و به چشم پستچی نگاه کنم بیشتر نگرانی و ترس هایم رنگ باخت.
که البته توحید عملی نتیجه اش وقتی ثابت می شود که با عمل همراه شود.
خداوند قادر است به شکل همراه، همکار یا مشاوری عالی، وارد زندگیات شود، به شکل مشتری، بازار و ایدهای ثروت آفرین، وارد کسب و کارت شود و جان دوبارهای به آن ببخشد، به شکل دارویی شفا بخش وارد بدنت می شود، اگر این قدرت را باور کنی.
چقدر این جملات نه اصول به من احساس خوبی می دهند.
آره وقتی روی آدما حساب میکنی تغییر میکنن باهات. آره آره وقتی روی فردی حساب میکنی
با سلام خدمت اقای عباس منش
لطفا مثالهایی از زندگیتان که خداوند به شما کمک کرده است.موقعیت هایی که واقعا ممکن است انسان در ان درمانده شود و خداوند در کمال شگفتی به شما کمک کرده است را در یک فایل ضبط کنید تا باور ما نسبت قدرت خداوند تقویت شود.به نظر من ارزش این چنین فایلهایی که مثال عملی در ان هست از هر چیزی بیشتر است.
با تشکر.
سلام به خونواده ی بزرگم ، عباسمنش . استاد دوست داشتنی سلام ویژه دارم به شما.بنده اولین کامنتم هست.قبل اینکه بتونم توی سایت ثبت نام کنم ، از طریق یک کانالی توی تلگرام فایلهاتونو میگرفتمو گوش میدادم.آرزوی بنده بود بتونم اینقدر نزدیک بهتون دسترسی داشته باشم .
برای این لحظه خداروشکر میگم بخاطره جایگاه کوچیکی که توی این خونواده ی بسیار وسیعی که داریم و اینکه کمتر از 2 ماه تونستم بهتون ملحق بشم .
با این اتفاقات به قدرت جذبم پی میبرم و مطمعن میشم که قدرتی دارم برا دستیابی به اهدافم اما استاد عزیزم خواهشمندم راهنماییم بفرمایید درخصوص اینکه تا زمانیکه به منبع ( صحبتای شما ) وصلم حالم خیلی خوبه و بسیار پرانرژی هستم اما وقتی از منبع دور میشم تماما انرژیم میره . علی رغم اینکه نقص خودم رو شناسایی کردم که اصل نگهداریم در حفظ احساس خوبم بسیار ضعیفه از عبارات تاکیدی استفاده میکنم اما احساس خوب ندارم ، تمرکز ذهن ندارم و گویا بادی بهر جهت شدم .
توحید، توحید، توحید
مبنع همه موفقیت های مستدام، منبع همه خوشبختی و شادی های واقعی، منبع سلامتی و آرامش.
هنوز فایل رو ندیدم ولی توضیحات خانم شایسته رو که تو کانال تلگرام دیدم سریع وارد سایت شدم و همین الان فایل رو دانلود کردم، خیلی مشتاقتم که گوش بدم و بعدش بیام کامنت بذارم.
عاشق خدایی هستم که با قرار دادن توحید در فطرت و درونمون، ما رو از همه کس بی نیاز کرد و بهمون یاد داد که اگه تنها بخودش تکیه کنیم سوار کشتی بهترین کاپیتان هستیم
سلام سلام سلام
سلام به خانواده خوبم ، به استاد عزیز و بینظیرم و همسر پرتلاششون خانم شایسته عزیز
وقتی کلمه توحید و توحید در عمل رو میشنوم ناخودآگاه یاد خدا و رابطه ام با خدا میفتم
یاد اینکه چقدر عاشق خودم و خدای خودم هستم
یاد اینکه چقدر سیم اتصالم به خدا وصله
یاد اینکه روی چه کسی حساب میکنم
یاد اینکه چقدر خودم رو خالق میدونم و چقدر باور دارم من و خدا کافی هستیم
یاد اینکه طرف حساب من فقط خداست
یاد اینکه اگر کسی هم به من محبت کرد این به واسطه عشق خدا به من بوده
یاد اینکه از نه گفتن دوستان و آشنایان ،اطرافیان و غریبه ها ناراحت نشم
یاد اینکه اگر لازم شد به راحتی نه بگم
یاد اینکه به هیچ کس وابسته نباشم ام عشق بورزم
یاد اینکه همه انسانه های به ظاهر قدرتمند هم قدرتشون رو از خدا میگیرن نه از خودشون
یاد اینکه هیچ کی نمیتونه جای منو تنگ کنه
یاد اینکه اگر آرامش میخوام اونو توی توحید فکری و عملی جستجو کنم
یاد اینکه اگر میخوام قدرتمند عمل کنم توحید رو در زندگیم جاری کن
یاد اینکه یاد اینکه اگر هم میخوام سجده کنم به درگاه کسی سجده کنم که در قدرت و ثروت و نعمت و ….. بینهایت و مطلق است
یاد اینکه منشا تمام آفرینش و هستی و انرژی رو به الله یکتا بدم
یاد اینکه در عین حالی که این خدا اینقدر قدرتمند و مقتدر است ، به من عاشق ترین است.
به قول استاد عزیزم از انسانها درخواست کنم ولی روی هیییییییییییییییییچ کسی حساب باز نکنم.
دوستان عزیزم
من تجربه ای توی زندگیم دارم که دوست دارم براتون بگم
سالها پیش دوستی کنارم بود که خیلی مرا دوست داشت و من هم خیلی اون شخص رو دوست داشتم
بسیار زیاد در زمینه های رشد با هم به گفتگو مینشستیم
ینی خیلی زیاد
و هر روز علاقه ام به این شخص بیشتر و بیشتر میشد
تا آنجا که خودم را بله قربان گوی اون دوستم یافتم
هر چه میگفت ، میگفتم چشم
بسیاری از اوقات خودم رو خط میزدم تا اون فرد ناراحت نشود
متاسفانه این جریان منطبق بود با عدم عزت نفس من و عدم خداباوری و شرک شدید در من.
تا آنجا که از ضعف شدیدی که در این دومقوله داشتم ، چه در کسب و کار ،چه در درآمد و پول و چه در امر ازدواج و ….. کاملا وابسته شده بودم .
میگفتم فقط ایشونه که میتونه …..
فقط ایشونه که میتونه …..
فقط ایشونه که میتونه …..
فقط ایشونه که میتونه …..
و کار ادامه پیدا کرد تا اینکه اختلافات و مشکلات ما بر سر مسایل مختلف شدت گرفت
با بدترین شکل ممکن رابطه ما به نقطه آخر رسید.
اون نقطه ، نقطه عطف زندگی من بود
دوران جدیدی برام آغاز شد
دورانی که در تنهایی و مشکلات خودم غوطه ور شده بودم و گاها گریه میکردم
اما راههای جدیدی برام باز شد
با این سایت و دوستان خوبم آشنا شدم
با رشد حقیقی آشنا شدم
با خودم آشنا شدم
با خدای واقعیم آشنا شدم
با دنیای جدیدی آشنا شدم که تو این دنیای جدید همه کاره خودمم، قدرتمند خودمم ،خالق خودمم
بسیااااااااااااااار بیشتر از قبل شاکر خدا شدم
بسیااااااااااااااار بیشتر از قبل عاشق خودم و خدای خودم شدم
آرزوها رو برای خودم میخوام نه دیگران
هنوز فاصله ها دارم
هنوز خوب ذهن و روحم رو هماهنگ نکردم
اما استاد عزیزم رو که میبینم میفهمم این دنیا بر اساس شدن و توانستن آفریده شده وخدای بزرگ و مهربانم رو برای تمام محبت های بی پایانی که به من داره هزاران بار شکر میکنم
ممنون که متن منو با عشق خوندین
خیلی دوستون دارم
براتون بهترین ها رو آرزو دارم
یا حق
سلام خانواده قشنگم
کلا حس من به این فایل خیلی عمیقتره نسبت به باقی فایلا و همیشه شنیدنش توی هم موقعیتی حالمو هر چقد هم خوب باشه بهتر میکنه .
اینبار اما یه حس شفافی داشتم ، خیلی خیلی شفاف . زلال بود . یک آن همه چیز برام یکی میشد ، درسته توی لحظه های کوتاهی بود ولی خیلی عجیب بود . اصلا نمیدونم چجوری وصفش کنم . همه ی اون حال های خوب یه طرف این یکی یه طرف . برای مدت کوتاه متوجه شدم که رسیدن به باقی چیزا پاداشه یعنی چی ، رسیدم به این حرف دوستامون که میگفتن اون حس عمیق بین خودتو خدا در مقابل رسیدن به خواستت حالا هر چقدرم بزرگ باشه هیچه ، یعنی چی . خیلی عمیق بود و از ته دل میخوام هی دوباره تجربش کنم . همه چیز رو داشتم . حس قشنگ بی نیازی . اصلا انقد عمیق بود که همه چیزو داخلش داشت ، ثروت ، سلامتی ، روابط دلخواه ، خوده خوده معنویت بود . اونقدر لذت بخش و دوست داشتنی بود که بخوام هدفمو فقط و فقط تجربه ی همین حس بذارم . واقعا نمیتونم اسمشو حس خوب بذارم ، چون خوب نبود ، عالی هم نبود ، خیلی خاص و ناب بود . تعریف نداره . میخوام از این به بعد سعی کنم تمام هدفمو مترکز تجربه ی دوباره و همیشگیش کنم .
ولی سوالی که ذهنمو پر کرده اینه که : از این حس بالاتر اصلا مگه داریم؟ یعنی چجوری میتونه باشه؟ خیلی حس هیجان انگیزیه
امیدوارم هممون تجربش کنیم به صورت مداوم و پیوسته ، که وقتی به اون برسیم دیگه بی نیازیم از هر چیزی غیر خدا .
الان میتونم ادعا کنم درک کردم که شما تکه ای از منین ، تکه ای از خدا .
عاشقتونم .
سلام خدمت استاد عزیرم وخانواده صمیمی و خوشبخت عباس منش . استاد عزیرم من با اینکه در یک خانواده مذهبی به دنیا آمده بودم از دین متنفر بودم زیرا با نگاه کردن به اطرافیان هیچ حس خوبی که با خود درونیم هماهنگ باشدرا پیدا نمی کردم و ناراحت بودم و قلبم راضی نبود از اینکه یک دختر به دنیا آمده بودم و باید تحت امر پدر و شوهرم باشم و اینکه نصف ارث حق من است من از هویت و شخصیت خودم ناراضی بودم احساس میکردم جایی از کار مشکل دارد و چرا خدا عادل نیست ؟ اما وقتی با آموزه های توحیدی شما آشنا شدم خدای واقعی را پیدا کردم . خدای عادل خدایی که ملاک او تقوا است .جنسیت برایش فرقی ندارد لازم نیست تحت امر هیچ بنده ای باشد تمام و کمال اختیار دارد بدون هیچ محدودیتی خالق زندگی خود باشد .استاد شما در راهنمای عملی توحید ۲ گفته بودی ،حتی اگر امروز یک نفرِ دیگر تصمیم بگیرد نگاه دیگری به خدا داشته باشد تا او را از نو بشناسد، من به هدفم رسیدهام!” بله استاد عزیزم من همان یک نفر از هزاران نفر هستم که خدا را اینجا پیدا کردم خدایی که زیر افکار شرک آلود من پنهان بود . مگر می توانم به این خدا شرک بورزم؟ خدایی که هماهنگ با ذات درونم هست .او از من است ومن هم تکه ای از او هرگز نمی توانم از خودمدور باشم من خود خدا هستم. دوستت دارم. از خدا سپاسگزارم، از شما و خانم شایسته و تمامی دوستانی که شب و روز را نمی شناسند، و عاشقانه برای کمک و یاری هم نوعان خود جهاد می کنند تا به امید خدا ریشه ی شرک را بخشکانند. و عشق، شادی، آرامش، امیدونعمت و ثروت را برای جهانیان به ارمغان بیاورند. . در پناه الله شاد، پیروز ،سربلند و خوشبخت باشید.
با نام و یاد خدا
سلام و درود بی پایان
خدایا من تسلیم تو هستم و به هر خیر و برکتی که از تو به من برسد به آن محتاجم .
” آری هر کس که خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش محفوظ است ، نه ترسی بر آنهاست و نه اندوهگین می شوند ”
در پناه رب العالمین باشید .
سلام صبح زیباتون بخیر
استاد چقدر من از فایلهای توحیدی شما لذت میبرم بیشتر از تمام فایلهاتون شاید چون هنوز خدا را کامل نشناخته ام ..ولی خدای که تازگیا با او آشنا شدم خیلییی خدای مهربانی است که فقط از من ارامشم را میخواهد و در یک کلام حال خوبم را
یادم می آید من هم روزی به یکی نزدیکانم خیلی نزدیک درخواستی کردم و انقدر به او اعتماد داشتم و از او تشکر میکردم که یادم رفت کی تمام قدرت را دادم دست او غیر از خدا قدرت را به کسه دیگری واگذار کردم خدا میداند چ بلای سرم اورد آن شب ضربه ای از او خوردم که این موضوع را با تمام وجودم درک کردم که چی شد?اصلا چرا?
تا مدتها در شک بودم و دعا دعا میکردم که فقط بروم از آنجا
جدا از این ضربهای زیادی از آدما خوردم برادر و خواهر و مادر و پدر هیچ کدومشان فرقی نمیکند از هر که ضربه خوردم نتیجه شرکم بود ..و من این موضوع را خیلی قشنگ فهمیدم در واقع خدا با محکم کوبیدن در ذهنم این را به من یاد داد البته که خدای من خدای خوبیهاست خدای مهربان من فقط برایم بهترینها را میخواد چرا که اگر نمیخواست اینجا نبودم
میخوایم از همه دوستان خوبم و استاد عزیز سپاس گذاری کنم خصوصا خدای مهربانم ..
خدایا
کاری بکن که دل قرار بگیرد
ای مهربان بی منت
ما را چنان نگران خودت کن که هیج جاذبه ای نگاهمان را از تو نگیرد .
خدایا،خواستهایمان را دگرگون کن.ما را مالک بزرگ ترین ثروت زمین، یعنی همه ی نخواستن ها قرار ده
ای خدای یوسف
برای اینکه دل به زلیخای وسوسه نسپاریم ،به جلوه ای از جمال تو محتاجیم.
ای مخطب شکوه های پنهان
تو اگر نباشی به که می توان گفت حرف های را که به هیجکس نمیتوان گفت?
خدایا
به ما چنان فراستی عطا کن که عشق را از هوس بازشناسیم و نور رحمان را از انار شطیان تمیز دهیم و میان حقیقت و باطلِ حقیقت اندود فرق بگذاریم .
ای خدای قنوت های تب دار
تو چ نزدیکی آن زمان که دست ها به سوی تو بالا می آید !پای ما را از زمین بکن
ای خداوند سامع الاصوات
کاش می شد آوای اجابت تورا در طنین دعاهایمان بشناسم..
سید مهدی شجاعی
سلام و درود بر استاد و همه ی یاران
چند مدتی بود که تحت تاثیر محیط به معجزه بودن قرآن شک کرده بودم و اینکه گذشت 1400سال هیچ تغییری در آن ایجاد نکرده باشد برام یک سوال شده بود.
خدای خودم رو هزار بار شکر میکنم که آشنایی با استاد و آموزشهای ایشون ، مثل دستی از جانب خداوند بر سر راهم قرار گرفت و از شک خارجم کرد.از استاد بینهایت به خاطر آموزشهای قرآنی و توحیدی شان سپاسگذارم.
قتی موجودیت فرکانسی خودمان را درک کنیم، یعنی بدانیم ذات ما، اصل و اساس ما همان انرژیای است که آن را خدا نامیدهایم، آنوقت توحیدیتری جملهای که خواهیم نوشت، این جمله است:
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه فرکانسهای خودمان است»
آری وجود من است خداست ربم در من جاریست. روح من از خداوند است. به همین دلیل است که می توانم
با او هماهنگ شده و اتفاقات زندگی ام را خلق کنم. من نیز مانند ربم خلق میکنم.
پس من ارزش بالایی دارم. من رفیق رب هستم. او با من است در من است. به قول خودش
ما از رگ گردن به تو نزدیکتر هستیم. تک باشه یک باشه. می بینید خداوند را در وجود من و نوشته هایم.
این من هستم که دارم زندگی ام را خلق می کنم این من هستم که دارم زندگی ام را می سازم.
من هستم که دارم سعی می کنم بندگی رب را بکنم و اوست که اربابی می کند.
آنوقت میتوانیم منطق این اصل را درک کنیم که:
خدا، همان انرژیای که بخشی از او هستیم و رابطهای نزدیک و دائمی با او داریم، برنامهریزی شده و دقیق، ما را وارد جهانی کرده که، کارش واکنش به فرکانسهای ماست.
بله بله بله و بله. دقیقا همین را می توانم حس کنم.
توحید یعنی حساب کردن روی فرکانسهایت و تلاش برای خالص کردنشان. وقتی برای نزدیک شدن با این نیرو و یگانهشدن با او تلاش آگاهانه به خرج میدهی، به سمت بهترینها هدایت میشوی،
دستهای این نیرو برای رونق کسب و کارت میآید،
عشق را در روابطات جاری میکند،
مردم را دورت جمع میکند و قلبهایی را برایت نرم میکند، تا به وضوح بدانی که: خداوند استاد برنامه ریزی هاست.
هرجا موفقیتی را دیدی، ردپای توحید را در آن بجو و هرجا شکستی را دیدی، رد پای شرک را در آن پیدا کن.
تا به این وسیله اصل را از فرع تشخیص دهی و توحید را در عمل اجرا نمای و از شرک خفی دوری بجویی.
توحید مربوط به یک مذهب نیست، توحید یک اصل است که اگر به آن تکیه نکنی، از درونت و از مهمترین رابطهی زندگیات غافل میشوی. این غفلت منفذی است برای شیطان ذهنت، تا گمراهت کند.
دقیقا همینطور است انگار بهتر می توانم باور کنم. انگار مدارم تغییر کرده.
زیرا جنس نوشته هایم و احساسم به این فایل ها بهتر شده است.
خداوندا از تو سپاسگزارم فقط بابت احساس خوبی که دارم.
” الان که به خواستههای بسیاری در زندگیات رسیدهای و میتوانی انتخابهای بیشتری داشته باشی، بالاترین عشق و علاقهات چیست؟
چه کاری است که قلبت را سرشار از اشتیاقی سوزان و ذهنت را خاموش و آرام می سازد؟!
چه کاری است که هنگام انجامش، آنقدر زمان فراموشت می شود که نه شب و روز را می فهمی و نه خستگی و گرسنگی؟!
وقتی خودم را تجسم میکنم که از لحاظ مالی هیچ دغدغه ای ندارم و گفتم خب حالا چکار می خواهم بکنم
اولین چیزی که به ذهنم رسید کار الانم هست و حتی کار های دیگر هم بررسی کردم اما دیدم
مثل سرآب می باشند و فقط در حد تفریحات هستند.
توحید عملی یعنی، همچنان که در جامعه انسانی هستی و با دیگران در کسب و کار و… مراوده داری، خداوند را منشأ قدرت بدانی و هر فردی که گرهای از کارت میگشاید یا گرهی از کار فردی می گشایی،این را دستی از جانب خداوند بشماری و به خاطر بسپاری که خداوند همواره دستان زیادی برای یاری همگان دارد!
بله بله بله وبله همین است و جز این نیست. از وقتی که تصمیم گرفتم قدرت رب را در ذهنم بالاترین ببرم
و تمام ادمها را پایین بیاروم و به چشم پستچی نگاه کنم بیشتر نگرانی و ترس هایم رنگ باخت.
که البته توحید عملی نتیجه اش وقتی ثابت می شود که با عمل همراه شود.
خداوند قادر است به شکل همراه، همکار یا مشاوری عالی، وارد زندگیات شود، به شکل مشتری، بازار و ایدهای ثروت آفرین، وارد کسب و کارت شود و جان دوبارهای به آن ببخشد، به شکل دارویی شفا بخش وارد بدنت می شود، اگر این قدرت را باور کنی.
چقدر این جملات نه اصول به من احساس خوبی می دهند.
آره وقتی روی آدما حساب میکنی تغییر میکنن باهات. آره آره وقتی روی فردی حساب میکنی
از همون فرد ضربه می خوری.