توحید عملی | قسمت ۲ - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    678MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۲
    24MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1149 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زیبارو گفته:
    مدت عضویت: 1711 روز

    سلام استاد عزیزم ودوستان همفرکانسی ام

    روزهایی بود در زندگی ام از اطرافیانم انتظار داشتم برایم شغل جور کنند

    روزهایی بود از اطرافیانم انتظار داشتم به من محبت کنند

    بی توجهی ادمها مرا بسیار ناراحت میکرد

    ولی از وقتی پا به این مسیر گذاشتم فهمیدم شرک فقط بت پرستی نیست همین که روی کسی غیر ازخودت وخدای خودت حساب باز میکنی از اطرافیان انتظار کمک مالی یا حتی انتظار محبت داری شرک محسوب میشه

    انقد زمین خوردم واز جهان چکو لگد خوردم فقط از خود خود خدا خواستم همه جوره هوامو داشته باشه

    ولی اکنون فقط خدارامیبینم وهرکسی که به من کمک کرد به خدا میگم خدایا میدونم داری با این دستت منو خوشحال میکنی.. خدارو هزار مرتبه سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    معصومه اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 1658 روز

    سلام استاد عباس منش

    من میخوام داستان زندگی خودم رو که ۶سال درگیر بودم و شرک داشتم به عالم و آدم رو میزدم تا مشکلمو حل کنند یا حتی پیش دعا نویس میرفتم که برام دعا مینوشتن میرفتم یکبارر از ته قلبم از خدا نخواسته بودم…داستان زندگی من از اونجا شروع شد که وقتی میخواستم با کسی که دوسش داشتم ازدواج کنم با مخالفت شدید خانوادم روبروشدم هر چقدر بیشتر میگذشت بیشتر مخالفت میکردند چقدر دعوا چقدر بحث در خانواده من بود منم دایی ..عمو وهرکس که فکرشو کنید واسطه کردم چقدر به توصیه دوستانم پیش فلان دعانویس میرفتم فایده نداشت من و عشقم ناامید از همهه جا دیگه واقعا نمیدونستیم چیکار کنیم به فکر پناهندگی به یکی کشورهای اروپایی افتادیم ولی اونم نمیشد تااینکه سال۹۸با دختری به نام مریم آشنا شدم اون بم شکرگزاری یادداد منم به عشقم یاد دادم گاهی ویس انگیزشی واسم میفرستاد وسط. اون ویسا یه ویس بود خیلی بم آرامش میداد فرستادمش واسه عشقم ..اونم گفت این صدای کیه؟؟گفتم نمیدونم ولی خیلی آرامش میده …استاد اون صدای شما بود استاد منو عشقم کمتر از یکسال بعداز اینکه با شما آشنا شدیم به صورت معجزه آسا ازدواج کردیم استاد دوس دارم یه روز ببینمتون و داستان زندگیمون وعشقمون واستون بگم ..خودم و همسرم دوتامون عضو سایت هستیم و هرروز فایلهاتون نگاه میکنیم این فایل هم به صورت اتفاقی منو به سوی نشانه ام هدایت کن …که واقعا قصه زندگی پر از شرک من بود

    با تشکر از استاد عزیزم و دوستان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    حسین باقری گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    با سلام خدمت همه دوستان عزیز🙏

    فقط روی خدا حساب کنم.

    خدایا شکرت که در این مسیر زیبا هستم.

    در گذشته به آدم ها تکیه میکردم.باور داشتم که وقتی روابط زیادی داشته باشم موفق تر میشم.غافل از این که تمام آدم ها هم مثل خود من بنده خداوند هستند.هرچند این حرف رو زیاد میشنیدم که توکلت بر خدا باشه، خدا بخشنده است،خداوند رحمان و رحیم است و… ولی قلبم باور نکرده بود و فقط در حد حرف بود و باورهام درست نبودن.همیشه از همون آدم ها که بهشون تکیه میکردم ضربه های شدیدی میخوردم.ولی خداروشکر از وقتی که در حال تمرین روی خودم هستم متوجه شدم که اگر همون قدر که به آدم ها تکیه میکردم و باورشون میکردم همون قدر به خدا باور داشتم موفق میشدم.

    خداروشکر میکنم که من رو با قوانین بدون تغییرش توسط استاد عباسمنش آشنا کرد.و در همین چند ماه دیدم نسبت به زندگی و جهان تغییر کرده و خداوند رو سپاسگذارم.

    به خودم تعهد دادم فقط و فقط بر روی خدا حساب کنم و توکلم فقط روی خداوند باشه و روی هیچ کس حساب نکنم.خداوند تنها نیرو و فرمانروای مطلق جهان هست.

    یاد گرفتم اگر روی هرچیزی به غیر از خدا حساب کنم،اونوقته که دارم شرک می ورزم.

    ممنون از شما استاد عزیز و خانم شایسته 💙💐💐🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  4. -
    یاسین نظری گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز ۳۴ سفرنامه :نکته ای که من امروز از این فایل برداشتم کردم این بود که فقط باید روی خداوند حساب باز کرد و اورا تنها منبع روزی دانست هرکس نیز به تو کمک میکند دستی است از دستان پروردگار یکتا برای کمک کردن به تو خداوند را اگر باور کنی و هرچه بیشتر تلاش کنی که شرک نوروزی به راه هایی مارا هدایت میکند که هرچه بیشتر احساس شکر گذاری را به ما میدهد .

    پروردگار یکتا من را به راه کسانی هدایت کن که به آنان نعمت دادی .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    آرمین اصغری گفته:
    مدت عضویت: 2477 روز

    سلام استاد عزیز وخانوم شایسته عزیز

    ردپای۳۴(آموخته های این قسمت روی هیچکس جز خدا حساب باز نکن وقدرت انسانها رو بگیر وبجاش قدرت خدا رو درذهنت ببر بالا)

    خدای خوبم شکرت ازاینکه وقتی با استاد آشنا شدم معنای واقعی توحید وشرک را آموختم واین باعث شده که به هیچ خلقی قدرت ندم

    وهرکاری میکنم میگم خدا🙏💓 واگر دستان خدا برایم لطفی میکنم نهایت سپاسگزاری به شیوه درست رو انجام میدم

    اما اونا رو توذهنم بولد نمیکنم

    💐❤استاد چه قدر زیبا گفت آدمهای که احساساتی میشن ازاین ور خیلی زود احساساتی میشن ازاون ور❤💐

    استاد عزیزم خیلی خیلی ممنونم ازت

    خدای شکرت که چنین دست کامل وبی نظیردر مسیر راهم قرار گرفته که هیچ دستی به مانند این نیست

    خالص خالص بی نظیر بی نظیر

    عشق منی عشق

    خیلی خیلی ممنونم ازتون عشقهای من (استادوخانوم شایسته)

    ❤🙏❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سارا بیات گفته:
    مدت عضویت: 1628 روز

    به نام بی نام او.واقعا اشکم دراومد .تنها او برای بندگانش کافیست اورابخوان اورا بیاب اورا درک کن آنگاه لحظه لحظه های زندگیت سیراب میشوی از وجودش آنگاه میبینی که چه میکند برایت انگار میبینی که چطور پادشاهی ایست این خدا آنچنان از خزانه اش می‌بخشد که انگار تو خود پادشاهی انگار تورا پادشاه عالم میکند امروز.رفتم خودمو مهمون کنم چون وقتی که فرکانسمو عوض کردم تنها شدم ولی تنها نیستم او بامنه هر لحظه گویی هر لحظه آگاهه به وجود من تنهایی نشستم به سفارش دادن دلم نیومد پیتزای بزرگ سفارش بدم ،سفارشمو دادم نشستم به خوردم دیدم خواهرم شوهرش وفامیلاش اومدن منو دیدن کلی خندیدیم اینکه چرا تنها اومدم ازاین حرفا کلی سفارش دادن وکلی خندیدم به هرحال خدا کلی بهم حال داد .مرسی خدای مهربانم که هر لحظه از زندگیم هوای منو داری.مرسی که کنارمی مرسی که تنها تو کافی هستی برایم.دوستتان دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    به نام فرمانروای کل کیهان

    سلام استاد عزیزم و مریم مهربانم

    سلام دوستان خوبم

    ردپای ۳۴من در این سفر نامه

    در این فایل استاد درباره ی توحید و شرک حرف میزنه و خیلی واضح با بیان مثالی روشن این موضوع و برامون باز میکنه

    واقعا خداروسپاسگزارم که در مدار شنیدن این آگاهی های بی نظیر هستم

    درک من از این آگاهی ها

    👌خدا تنها منبع قدرت، ثروت، سلامتی، علم میباشد

    👌تو زندگی باید یاد بگیریم فقط روی خدا حساب کنیم

    👌هیچ وقت کسی رو تو ذهنمون گنده نکنیم،حالا بخاطر قدرت و نفوذی که داره چون قدرت مطلق فقط از آن خداست

    👌ما در زندگی مون با آدما مراوده میکنیم ازشون درخواست میکنیم،بخاطر لطفی که در حق ما میکنن از آنها تشکر میکنیم

    ولی همون لحظه می دونیم که همون آدما دستی از دستان خداوند هستن

    و اگه دست رد به سینه ی ما بزنن بهم نمیریزیم

    چون مطمئن هستیم که خدا از دستان بی نهایتش میخواد به ما کمک کنه

    یاد بگیریم که فقط روی خدا توکل کنیم

    اگر در زندگی به هر چیزی غیر از خدا حساب کردیم یعنی داریم شرک می ورزیم

    بحث توحید و شرک یه چیز درونیه یه چیزیه که در عمل خودشو نشون میده

    کسی که خدارو باور داره و فقط روی خدا توکل میکنه در مواقعی که دیگران پشتشو خالی میکنن بهم نمی ریزه چون اون امیدش به خداونده

    اگه باورمون و نسبت به خدا تقویت کنیم به راحتی خدا هر کاری که بخوایم و برای ما انجام میده

    به راحتی میتونه ما رو از فرش به عرش برسونه

    به راحتی میتونه رزق و وارد زندگی مون بکنه

    به شرطی که باور کنیم باید باور قلبی داشته باشیم

    خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم

    سپاسگزارم از استاد عزیزم بخاطر این آگاهی های ارزشمند و بی نظیر شون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سعید میرزاخانی گفته:
    مدت عضویت: 2396 روز

    روز به روز بهتر وبهتر شدم

    روز به روز با انگیزه تر شدم

    روز به روز توحیدی تر شدم

    روز به روز قوی تر شدم

    روز به روز ثروت و نعمت بیشتری دریافت کردم

    روز به روز امیدوارتر شدم

    روز به روز خودمو بهتر شناختم

    روز به روز خدای خودمو بهتر شناختم

    روز به روز اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم

    روز به روز بیشتر عاشق خودم شدم

    روز به روز بیشتر فهمیدم و درک کردم

    روز به روز بهتر عمل کردم

    روز به روز بیشتر فهمیدم قانون زندگی رو

    روز به روز دارم بهتر درک میکنم قانون جهان رو

    روز به روز بهتر تونستم ببینم

    روز به روز بهتر تونستم بشنوم

    روز به روز بیشتر تونستم سکوت کنم

    روز به روز بهتر و بیشتر خدای من برام واضح ترشد

    واین روز به روز بهتر شدن‌ها رو فقط ازهمین روزشمار تحول زندگیم دارم به دست میارم

    و بابت این قسمت از سایت واقعا وقلبا از خانم شایسته عزیز سپاسگزارم که این ایده رو عاشقانه به وجود آورد تا آدمی مثل من که سردرگم بودم چکار کنم، کدوم فایل استاد رو ببینم وگوش کنم که واسم معجزه اتفاق بیافته و بخاطر این سردرگمی، همیشه نگران ونگران و نگران از آینده پیش رو

    و ازاستاد عزیز که خیلی خوب تو این قسمت از سایت، با قانون تکامل بهتر وبیشتر آشنا شدم و خیلی خیلی بیشتر و بهتر درکش کردم

    هر روز و هر روز باهمین فایلهای رایگان بودن هم میتونه آدمو بهتر وبیشتر توحیدی تر و ثروتمندتر بکنه

    فقط و فقط هر روز باید روی خودمون برای بهبود همه جنبه های زندگیمون کار کنیم، هر روز

    توهمین سی و چهار روز چقدر من تغییر کردم

    اینو از زبون خودم نمیگم، اینو از زبون همکارهام دارم میگم، که وقتی بهم داشتن میگفتم، توذهنم گفتم قانون تکامل داره عجیب و غریب کار میکنه

    عجله نکن، آروم باش وفقط رو به جلو برای بهتر زندگی کردن ادامه بده

    رهاباش وبزار این قانون کار خودشو بکن و نگران نباش

    تو فقط متعهد باش که ادامه بدی باهمین روز شمار تحول زندگی من تا به همه چیزای خوبی که دوستداری تجربه کنی برسی

    تو ادامه بده و بزار ثروت ونعمت وارد زندگیت بشه، به راحتی وبدون هیچ فشار اضافی

    تو فقط بشنو. تو فقط گوش بده. تو فقط دریچه قلبتو باز کن، تو فقط رها باش

    نبسته ام ز کس دل، نبسته کس زمن دل

    تو تخته پاره بر موج رها رها رها من

    تو فقط باهمین هر روز گوش دادن داری دریچه قلبتو برای آگاهی بیشتر باز نگه میداری

    و

    فقط همینو آدمه بده، همین

    چقدر آرومم

    واز خدای خودم بابت این آرامش سپاسگزارم

    خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت

    سی و چهارمین روز تحول زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مریم روشندلی گفته:
    مدت عضویت: 2187 روز

    بنام خدا

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستان خوبم

    اصل توحیده. و وظیفه ی اصلی اینه که توحیدی عمل کنیم. توحید یعنی یکی شدن ذهنت با روح. ماها خیلی کارا تو زندگی انجام میدیم که دو دلیم و قلبا راضی نیستیم. ولی استاد خیلی سخته کنار گذاشتن بعضی از این کارهای شرک آلود. خیلی ترس داره. مثلا یکی که کارمند دولته و مثلا خوش به حالش، ولی اون قلبا راضی به اون کار نیست و از روی اجبار و کراهت میره سر کار، از ترس بی پولی، شکست، تضمین نبودن آینده و حرف مردم و… تو بعضی جاها خیلی سخته توحیدی بودن. ولی استاد از خدا میخوام که دلامونو باز کنه، آگاهی هامونو عمیق کنه بفهمیم داریم کجاها به خودمون ظلم میکنیم تا بفهمیم و دیگه ادامه ش ندیم و زود جبرانش کنیم به ایمان توحیدی. با ایمان 100 درصد. فقط خدا میتونه بهمون کمک کنه و ما رو هدایت کنه و تو مسیر درست قرار بده. استاد عزیزم خیلی ممنون بابت این فایل عالیتون. خدا شما رو حفظ کنه و همیشه تو مدار و مسیر درست باشین و خیر دنیا و آخرت شامل حال شما بزرگوار باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1876 روز

    🌈سی و چهارمین برگ از سفرنامه من

    به نام یگانه عشق الهی؛ سلام به تمام هم‌سفران عزیزم

    صبح دیگری آغاز شده، پرستو و بلبل‌ها آواز عشق سر می‌نهند و تو از پشت پرده کهنه پنجره ها حتی نمیدانی که آن بیرون چه اتفاقی درحال رخ دادن است!! اجازه ورود نور امید خورشید را به قلبت نمی‌دهی چرا که هنوز هم می‌ترسی و شجاعت کنار زدن پرده ها را نداری!! نمی‌دانی پیام اینبار نسیم چه بوده که اینگونه شاخه های درختان حیاط‌ات را به رقص در آورده و باران فراوانی به باغچه‌ات چه نوع صفا و جلالی بخشیده که گل‌هایی اینچنین متنوع و زیبا را می‌پروراند؟! هنوز حدس می‌زنی که چه چیزهایی تغییر کردند و استدلال ذهن را در میان می‌کشی… تا به حال آبراهه و چشمه های لذت را نگریستی که چه زیبا مسیرشان به سمت دریا را پیدا می‌کنند؟ که چگونه به سمت اصل خویش هدایت می‌شوند؟ به سمت آنچه که بخشی از آن هستند، خود آن هستند! این است داستان هدایت… چه می‌شود برای یکبار هم که شده جامه توکل به تن پوشانده، زنجیرهای وابستگی‌ات که باتلاق افسردگی، ایستایی و روند تکراری زندگی را برایت ساخته است را پاره کنی، و پرده‌های کهنه و همیشگی ترس از تغییر را که حائلِ میان تو و آنچه که باد از آن بشارت می‌دهد از جا بکنی؟؟ و بعد خودت را مبهوتِ دیدن ذره ذره امیدی که نور سراسر خانه‌ات را با آن روشن ساخته پیدا کنی! اینبار جامه توکل را برخود سفت‌تر کرده و با امیدی که قلبت را روشن ساخته پنجره هایش را باز می‌کنی، نسیمی به داخل خانه‌ی قلبت می‌وزد و ایندفعه می‌دانی از چه پیامی می‌گوید که شاخه درختان را اینچنین زیبا می‌رقصاند! هرچه باشد پیام آور توحید است دیگر. و با وزیدن به داخل، گرد و غبارهای شرک و بی ایمانی را از خانه‌ات می زداید هرچند که هنوز کار دارد تا لانه های کوچک و بزرگ عنکبوت های شرک را یکی یکی پیدا کنی و از بین ببری اما در این لحظه به خانه دلت بنگر!! دوباره رنگ و بوی زندگی در آن جریان گرفته و هوای خفقان آور قبلش جایگزین هوایی پاک و تازه با رگه‌های زندگی شده… حال می‌توانی منظره‌ای که همیشه با ذهنت متصور میشدی را با چشمان شسته از هر آلودگی‌ات آسان و زیبا ببینی. منظره‌ی بکر سرزمین رویاهای فراموش شده‌ات را می‌بینی که چگونه دوباره آشکار شدند!؟ لبخندی بر لبانت جاری شده و به اطرافت نگاهی می‌اندازی، و ناگهان نگاهت به دودکش ایمان افتاده که خیلی وقت است دودی از آن بلند نمی‌شود!! آخرین بار که دود ایمان مژده‌ی زنده بودن و زندگی کردنت را به همگان می‌داد به یاد داری؟؟ به سمت آن برو و کمی چای آرامش دم کن و بیا و کنار این منظره بکر و زیبای (رویاهایت) که خداوند در آن متجلی شده بشین و چای‌ات را آرام آرام مزه مزه کن و با دیدن هرباره آن به احساس خوب برس… راستی! درست است که گرد و غبار سطحیِ شرک خانه‌ی قلبت، با خبر توحید نسیم زدوده شد اما این تو هستی که باید پنجره ها را باز گذاشته و با آهنگ شادی از عشق و بستن سربند اراده بروی به سمت خانه تکانیی اساسی برای زنده نگه‌داشتن اصل توحید در جای جای خانه‌ی قلبت… لانه عنکبوت‌های شرک خفی وجودت از حساب کردن روی دیگران، دست کم گرفتن قدرت خدایی‌ات، ترسیدن‌ها و نا آرامی‌هایت، حساب نکردن روی فرکانس‌های ارسالی‌ات، خود کوچک بینی و نا لایق دانستن ‌خودت در میان افراد و قدرت دادن به اعضای خانواده‌ات و یا هر عامل بیرونی دیگر که فضاپرکن شدند را، یکی یکی پیدا کرده و به آنها حمله کن تا جای بیشتری برای توحید در خانه‌ات باز کنی. و بعد از این همه کار کردن برای نابودی شرک، و جایگزین ساختن آن با وسایل قیمتی و ارزشمند تازه‌ای که هرکدام تو را به نحوی یاد اصل توحید می‌اندازند تزئین می‌کنی حالا دیگر خانه‌ات حال و هوای دیگری دارد! می‌توانی با هربار نفس کشیدن، عشق، ایمان، توکل، امید، اراده، انگیزه، لذت، هدایت و مهم تر از همه توحید را به درون سینه‌ات فرو بری! بالاخره همه چیز محیا، و تو آماده‌ی لذت بردن از دیدن منظره آرزوهایت شده‌ای پس دوباره به سمت پنجره‌‌ برو، می‌بینی؟؟ این‌دفعه با اشکِ شوق و حیرت به معجزه روبرویت خیره می‌شوی. نکته‌ای که برای دیدن آن این همه مدت خودت را آماده کردی و آن هم این است، که از همان اول خانه‌ی قلبت در میان سرزمین رویاهایت بنا شده بود!!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: