توحید عملی | قسمت 11 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 11
    632MB
    67 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 11
    64MB
    67 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1244 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1390 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته زیبا

    این دومین کامنتیه که از نتایج باورهای توحیدی در این روزهام برای این فایل میذارم

    امروز صبح دوباره داشتم این فایلو نگاه میکردم

    همونطور ک استاد داشتن از توحیدو خشوع و ناتوانیه منه ندا در برابر الله میگفتن،میگفتم اره همینه

    من همین جور دارم نتیجه میگیرم …همینه!

    با توجه به کامنتای قبلم ک توضیح دادم،من 6ماه پیش،در شروع کارم وقتی با خشوع کامل بخدا گفتم من هیچ پولی ندارم،اما میخوام باشگاه بزنم چون تو برام نشونه هاتو فرستادی ک از کار برای مردم بزنم بیرون

    من به الهامت عمل کردم و حالا هیچی نمیدونم

    خودت پولشو جور کنم

    با کمال عزت نفسی که برای خودم و ارزشهام قائل بودم از هیچ کس پول نخواستم

    اما دستان خدا،به اصرار خودشون برام پول فرستادن،مثل برادرم و پدرم

    اما من صادقانه گفتم من از شما پول نمیخوام و حالا ک پول میدین برگشتتو نمیدونم کی باشه

    همون موقع ازشون شنیدم ما لازم نداریم این پولو!

    هرموقع دوس داشتی برگردون

    روزها گذشت..

    من یادم رفته بود که این پولارو کی و از کجا فرستاده بود و حالا منم منما،دنبال راه حل برای برگشت پولها و گسترش پولها بود

    هی میگفتم خب حالا چیکار کنم ک بتونم راحت و زود پولاشونو بدم؟همشم میگفتم خدا تو بهم بگو ولی معلوم بود قلبی نبود و داشتم از ذهنه خودم راهای کوچیکو پوچ خودم تبعیت میکردم

    تا اینک این روزها،عجیب خاشع شدم

    عجیب به هیچ و همه چیز بودنم برگشتم

    به خلقو خالق بودنم

    به ارتباطم به اون اصل…

    خب بعد از فایل..

    شروع کردم به نوشتن ستاره قطبیا..

    نوشتم که:

    دیروز،پریروز..

    ورودی مالیم شدی به واسطه ی همون من نمیدونم ها

    پارتیو رشوه شدی و بدونی ریالی،ماشینمو سند زدی..

    امروز ،مثل همون روزای اول ک خودت پول فرستادی،برای برپایی باشگاه،بازم بهم الهام کن

    من دربست در اختیارت و‌گوش به فرمانتم

    راحت باهام حرف بزن

    من بفهمم

    دفترو بستم…

    یهو ی صدایی توی وجودم،یه حسی،یه روشنایی ..

    گفت برو هرچی پول داری بیار باهم بشماریم

    اوردم

    گفت زنگ بزن داداشت،ش حساب بگیر و بگو اینقدر دارم و مابقیشو به زودی میزنم

    زنگ زدم

    گفتم داداش،من میخوام ی مبلغی ناچیز برات بزنم

    خودت گفتی هرموقع اک بودی،الان حس میکنم باید این عددو بزنم

    گفت خب دیگ چه خبر؟

    گفتم اروم میشم اینجوری،ش حساب بگو

    بهم گفت ابجی پول نمیخوام ازت

    گفتم مسخره بازی در نیار،ش حساب بده

    گفت:دیوونه مگه من از تو پول میخوام؟؟؟

    من همون جا با بغضی ک شکست،چون داشتم نگاه و چشمای اون خدارو میدیدم که با غرور ازینک بچش چه نتیجه ای ساخته ،ازینک حرفشو گوش داده بودمو اون شوق داشت،،

    پرسیدم یعنی داداش تو‌میگی من دیگ نباید بهت پول بدم؟

    اونم با خنده و انرژیه زیاد که ادای بغض منو در میورد گفت ،معلومه نه!!!!

    گوشیو قطع کردم گفتم خدایا،50 میلیون پول کمی نبود،که اینجوری در لحظه بمن بخشیدی

    گریه گریه…

    در لحظه داره باهام حرف میزنه

    من دارم باهاش زندگی میکنم و از خودش میخوام هر لحظه هرجا،دچار غرور شدم به قول استاد ششقققققق بزنه پسه سرم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  2. -
    فاطمه رستاخیز گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    به نام خدایی که مارا به ساده ترین شکل ممکن به مسیر خواسته هایمان هدایت میکند

    تا 31 و 39 دقیقه فایل احساس کردم انقدر آگاهی ها زیاده که فقط گفتگوی خداوند به من قدرت داد تا بیام و از اعماق وجودم بنویسم و احساساتم رو جاری کنم

    الیس الله بکاف عبده

    آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟

    فقط میتونم بگم خدایاشکرت که به این مسیر بسیار زیبا هدایت شدم

    استادجان با دیدن این فایل اشک از چشمانم جاری شد که چقدر هدایت خداوند دقیقه و انقدر زیبا همه چیز رو میچینه که هیچ کسی نمیتونه و دقیقا زمانی که نیاز داشتم در مدار آگاهی های این فایل ارزشمند قرار گرفتم

    استادجان برای من هم همینطوره مسئله توحید دقیقا مسئله ای هست که هیچ وقت تکراری نمیشه و هربار انگار برای بار اول هست که متوجهش میشم

    مثال رانندگی خواهر شما دقیقا مثل زمانی بود که میخواستم نقاشی رو شروع کنم یادمه چقدر میترسیدم و رفته و رفته حرفه ای تر شدم و ذکر این نکته چقدر برام ارزشمند بود که بهش اشاره کردید که مثلا در رانندگی اول از یک مکان کوچکتر شروع کنیم و یک جای پارک در نظر بگیریم و بعد ببینیم که آیا دقیقا همون جا پارک کردیم یا فقط در ذهنمون بوده؟

    جمله طلایی:

    *من باید همیشه دقت کافی رو همزمان با بالا رفتن مهارتم داشته باشم و اعتبار مهارت و توانایی هام رو فقط به خداوند بدم

    *من نباید هیچ وقت خودمو کامل بدونم و ادعا کنم تا بتونم الهامات رو دریافت کنم و اجازه بدم تاخداوند هدایتم کنه

    عامل هدایت خواستن از خداوند باعث میشه ما به سمت بهترین ها هدایت بشیم و بپذیریم که ناتوانیم

    واقعا من همیشه از خودم قبل از هرکاری میپرسم

    فاطمه آیا واقعا در برابر خداوند متواضع هستی؟

    آیا زمانی که همه چیز به خوبی پیش میره باز هم اعتبار همه کارها رو به خداوند میدی؟

    آیا در هرشرایطی هم باشی حتی زمانی که دستان خداوند دارن کمکت میکنند باز هم میگی خدایا من نمیدانم تو هدایتم کن؟ و به الهامات توجه میکنی و بهشون عمل میکنی؟

    با این جمله انگار درونم زیر و رو شد:

    خدایا اگر تو هدایتم نکنی من هیچ چیز نیستم و هیچ کاری انجام نمیدهم تا تو هدایتم نکنی

    یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ (سوره انفطار آیه 6)

    ای انسان ، چه چیز تو را درباره پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟

    تنها خداوند است که:

    سرور سروران (سَیدَ السّاداتِ)

    برآورنده دعاها (مُجیبَ الدَّعَواتِ)

    بلندی بخش جایگاه ها (رافِعَ الدَّرَجاتِ)

    سرچشمه نیکی ها (وَلِىَّ الْحَسَناتِ)

    درگذرنده از خطاها (غافِرَ الْخَطیئاَّتِ)

    عطابخش خواسته ها (مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ)

    پذیرنده توبه ها (قابِلَ التَّوْباتِ)

    شنونده نداها (سامِعَ الاْصْواتِ)

    داناى رازها (عالِمَ الْخَفِیاتِ)

    دور کننده بلاها (دافِعَ الْبَلِیاتِ)

    آن که شکوه و زیبایى تنها از آن اوست (مَنْ لَهُ الْعِزَّهُ وَ الْجَمَالُ)

    آن که توانایى و برازندگى تنها از آن اوست (مَنْ لَهُ الْقُدْرَهُ وَ الْکَمَالُ)

    آن که فرمانروایى و شوکت تنها از آن اوست (مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الْجَلالُ)

    آن که اوست بزرگ و برتر (مَنْ هُوَ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ)

    پدیدآورنده ابرهاى پرباران (مُنْشِئَ السَّحَابِ الثِّقَالِ)

    آن که نیرومند و پرتوان است (مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ)

    آن که حسابرسى چالاک است (مَنْ هُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ)

    آن که کیفرش سخت و شدید است (مَنْ هُوَ شَدِیدُ الْعِقَابِ)

    آن که پاداش نیک تنها نزد اوست (مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ)

    آن که دفتر هستى پیش روى اوست (مَنْ عِنْدَهُ أَمُّ الْکِتَابِ)

    در زمینه علاقه خودم به یاد میارم زمانی که با یکسری اساتید کارمیکردم بعد میدیدم با اینکه خیلی حرفه ای هستن ولی پیشرفت خاصی ندارن انگار پاشون رو ترمزه و بعد از آشنا شدن با قانون متوجه شدم دقیقا علتش بخاطر غرور و تکبر و متواضع نبودن در برابر خداوند هست و اساتیدی که خیلی ساده کار میکردن ولی انقدر هنرجو داشتن که وقت کلاساشون کامل پربود و من فقط باورهای توحیدی رو در اونها میدیدم و دقیقا الگوهای مشابه رو در مشاغل قبلی که کار میکردم بارها و بارها میدیدم اما زمانی که ظرف وجودم بزرگتر شد تازه متوجه شدم اصل فقط خداست و بقیه چیزها فرعیات هستند

    اگر من بخواهم در مدار دریافت هدایت های خداوند باشم:

    چقدر باور دارم که خداوند من رو هدایت میکنه

    چقدر باور دارم که خداوند با من صحبت میکنه

    چقدر من لایق هم صحبتی با خداوند هستم؟

    چقدر من لایق دریافت پیام های خداوند هستم؟

    چقدر باور دارم که خداوند میخواهد همه مارا هدایت کند؟ و برخود واجب کرده است هدایت همه انسان هارو؟

    باور طلایی: فارغ از اینکه من چقدر اشتباه کردم یا مسیر اشتباه رفتم خداوند همیشه من رو هدایت میکنه

    *من باید بپذیرم که هیچ چیز نمیدانم و فارغ از تمام توانایی هایی که دارم در برابر آگاهی های خداوند هیچ علمی ندارم و ظرفم رو خالی کنم و خودم رو لایق دریافت الهامات بدانم

    ما مثل دستگاه فرستنده رادیویی همواره درحال فرستادن ارتعاشات به تمام جهان هستیم در مورد هرموضوعی مافرکانس ارسال میکنیم اما زمانی هدایت رو دریافت میکنیم که در فرکانس مثبت قرار بگیریم و گیرنده مناسبی وجود داشته باشه که روی موج مناسب قرار بگیره

    چه زمانی روی موج مناسب قرار میگیریم؟

    زمانی که باور داشته باشیم خدایی وجود دارد که همیشه درحال هدایت ما است و من لایق دریافت الهامات هستم

    و بپذیرم که من هیچ چیز نمیدانم(متواضع باشم دربرابر خداوند)

    «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ‏ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَهٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»؛ کسانى که کافر شدند، براى آنان تفاوت نمى‏ کند که آنان را (از عذاب الهى) بترسانى یا نترسانى ایمان نخواهند آورد. خدا بر دل ها و گوش هاى آنان مهر نهاده و بر چشم هایشان پرده‏ اى افکنده شده و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست.

    «فىِ قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمُ بِمَا کاَنُواْ یَکْذِبُونَ»؛ در دل هاى آنان یک نوع بیمارى است خداوند بر بیمارى آنان افزوده و به خاطر دروغ هایى که می گفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست.

    بارها برام اتفاق افتاده که مدام درخواست یک خواسته رو داشتم و برام اتفاق نمیفتاد و همیشه سوال داشتم که چرا اتفاق نمیفته اما الان هروقت یک خواسته به تعویق میفته یا انجام نمیشه میگم حتما خیریتی توش وجود داشته یا من در زمان و مکان مناسب نبودم و زمانی که آماده دریافت باشم خداوند هدایتم میکنه

    *من به اندازه ای که در برابر خداوند خاشع هستم دربرابر غیرخداوند کاملا با اعتماد بنفس و قدرتمند هستم و باج نمیدهم به غیرخداوند

    تعریف بسیار طلایی:

    هرچقدر من دربرابر خداوند بگویم نمیدانم بیشتر الهامات خداوند را دریافت میکنم، قلبم بازتراست، هدایت هارا واضح تر دریافت میکنم

    یادم به جریانی افتاد که سرکاربودم و چون نمیخواستم چیزی بپرسم و فکر میکردم خودم همه چیز رو بلدم ورق برگشت و همه چیز خیلی بد پیش رفت و دقیقا همون موقع از زبان صاحب کارم شنیدم که گفت آدم وقتی چیزی رو نمیدونه میپرسه و ادعای بلد بودن نمیکنه و چقدر با بحث های توحیدی بهتر متوجه این قضیه شدم و دقیقا زمان هایی که در تمرین ستاره قطبی از خداوند میخواستم همه چیز به طرز جادویی عالی پیش میرفت و هیچ مشکلی پیش نمیومد

    گر مرد رهی میان خون باید رفت

    وز پای فتاده سرنگون باید رفت

    تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    خدایا تنها تورا میخوانم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه خالقی باشید که قدرت خلق زندگی رابه ما داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
    • -
      سحر الوندی گفته:
      مدت عضویت: 674 روز

      سلام و درود خدمت همه عزیزان

      درود برشما بانو.

      من از نوشته های شما خیلی دریافتی داشتم و بابت تلنگر به جای شما خیلی ازتون سپاسگزارم

      اینکه فرمودین ظرفتو خالی کن یه لحظه عجیب رو دیدم و متوجه شدم با فنجان پر درخواست آب بیشتر دارم.

      فهمیدم غرور دارم و اینکه دریافتیهامو از خدا ندونستم

      و اونجا که اشاره کردین که وقتی خواسته ای محقق نمیشه دلیلش اینه که من تو فرکانس دریافت نیستم

      انگار اینجا برام جا افتاد.

      بهترینهای مادی و معنوی نصیب دل مهربونتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    احمد محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    سلام مهربانان

    چه صحبت گوهر باری کردید استاد

    اونجای که گفتید وقتی در مقابل خداوند تواضع هستید و میگید من نمیدونم به این منزله نیست که ارزش خودتو آوردی پایین برعکس جلو انسان های دیجه اعتماد بنفسمون بالا میره چون قدرتی پشتت احساس میکنی که هیچکی بالاتر از اون نیست،و من اینو حس کردم

    یادمه داشتم برای یه شرکتی کار میکردم نتیجه من همیشه خوب بود اما تلاش فیزیکی کمتری انجام میدادم چون صبح هر روز از خدا میخواستم هدایتم کنه براه راست راه اونای که نعمت داده،بعد به من میگفتن آدم بیخیال و بی مسولیت اما من میگفتم من میگفتم من اطمینان دارم که کارم پیش برده میشه نیاز به پیش بردن من نیست،اما اونا باور نمیکردن و من همیشه نتیجم تو فروش بیشتر میشد البته که تمرکزم لحظه های که بیشتر رو کار بود فروش بیشتری هم انجام میشد یعنی زمان های که حرکت میکردم اما میگفتم که خدا هدایتم میکنه و به طور معجزه آسای مشتری ها خودشون بهم ز میزدند

    یا یک بار دیگه من میخواستم کارمو راه بندازم اما پولی نداشتم میخواستم خونمو بفروشم،اما این جمله که خداوندا من نمیدونم چجوری چکار کنم خودت هدایتم کن بر زبونم بود،تا اینکه بعد از ماه ها در زمان مناسبش خداوند سرمایه اولیه رو از جای که فکرشو نمیکنم بهم داده شد از راه طبیعی،یک زمینی مال 30سال قبل پدرم پولش رسید به من و من با اون پول کارمو دارم شروع کردم و میکنم

    یا یادمه من هدایت شدم روزی برم شهر دیگه با اینکه دوست نداشتم برم اما چون باور داشتم که هر چی سر راه من قرار بگیره این در مسیر خواستمه ،تو دنیا هیچ اتفاق اتفاقی نیست منی که هر روز از خدا هدایت میخوام ممکن نیست برام بد رقم بخوره نتیجه این یکسال و نیمی که رفتم و برگشتم این بود که تونستم یه خونه نقلی یه جای بخرم و بدمش رهن

    یا مثلا چند روز پیش میخواستم یه ابزاری درست کنم که تا حالا ساخته نشده بود به دلم افتاد که برم کارگاه کابینت ساز برام بسازه وقتی شروع کرد به ساختن در نتیجه فهمیدیم که نمیشه ساختش و من 50تومن بخاطره زمانی که از اونا گرفتم پرداخت کردم وقتی امدم بیرون کفتم این چه هدایتی بود اینکه نشد،اما وسط اون کار،استاد کابینت ساز یه حرفی زد و من برد تو فکر،وقتی رفتم همون کار رو با 5تا تیغ موکت بری انجامش دادم جواب داد،فهمیدم همه اینها یک تظاد بود برای این بوده که من به این جواب برسم،اینجا بود که فهمیدم وقتی باور داشته باشی هدایتی هست حرکت میکنی وقتی حرکت میکنی هدایت میشی به جواب مسله

    یا مثلا چند روز پیش شکر میخواستم بخرم که آزاد گیرم نمی امد ذهنم میگفت میخوای بری بنکداران که چی بشه وقتی قانونی به تو شکر نمیدن،اما رفتم،رفتم 2تا دونه گونی گیرم امد اما اتفاقی یکی از دوستانم رو دیدم که اتفاقا اونجا کار میکرد و زبون خیر برام گذاشت 40تا گونی نصیبم شد

    یک حرفی امروز حدید یاد کرفتم از استاد که گفت صبح بگید خداوندا به تو پنا میارم تنها تو رو میپرستم وتنها از تو یاری میخوام منو هدایت کن براه راست راه اونا که نعمت دادی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
  4. -
    محمد درخشان گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام،درود و عشق تقدیم استاد خوشگل،خوشتیپ و خوش سخن خودم البته که یه سلام هم عرض میکنم خدمت کارگردان پر تلاش و پر زحمت سایت خانم شایسته گل گلاب

    ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    به نام خداوند رحمتگر مهربان

    الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

    ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان

    الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    رحمتگر مهربان

    مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

    [و] خداوند روز جزاست

    إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

    ﴿[بار الها] تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم

    اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ

    ما را به راه راست هدایت فرما

    صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ

    راه آنان که گرامی شان داشته‌ای نه [راه] مغضوبان و نه [راه] گمراهان

    استاد چقدر با این یک ساعت حال دلما عوض کردید

    یاد لحظه هایی که چقدر به خودم مغرور میشم به واسطه دانشم،فهمم و ….

    همه این علم،هدایت از سمت خدا بوده و من از خودم هیچ چیزی نداشتم،ندارم و نخواهم داشت

    یاد اوایل آشناییم با شما که چقدر به خودم مغرور شده بودم که بله من دیگه قانون را فهمیدم،من دیگه خوشبخت شدم،من دیگه خدا را شناختم و درکش میکنم ای وای

    پس هنوز هم میگم و تکرار میکنم هزاران بار با خودم و تکرار خواهم کرد که من محمدم هستم یک مغرور

    چه روزهایی که به خودم میبالیدم به خودم و مغرورانه راه میرفتم و مغرورانه با دیگران صحبت می‌کردم که بله شما هیچی حالیتون نیست و فقط من عالم هستم

    یاد داستان مولانا و شمس افتادم که شمس از مولانا که بزرگ شهر بود درخواست کرد که به محله شراب فروش ها بره و شراب براش تهیه کنه چون میخواست غرور و بزرگی مولانا را بشکنه.

    هر چقدر که زمان میگذره و انسان به پختگی میرسه،نگاه میکنه میبینه که ای بابا چقدر غرور و منم منم الکی داشته در صورتی که هیچی نبوده

    تجربه من:حدود سه ماه پیش من عمل زیبایی بینی انجام دادم.حدود یک هفته اصلا خوابم نمی‌برد و فقط از دهن میتونستم نفس بکشم و خیلی اذیت میشدم تو همون اوضاع فکر میکردم که ای بابا تا همین چند روز پیش چقدر راحت میتونستم نفس بکشم راحت بخوابم،همین دو تا سوراخ بینی که انسان نادیده میگیره و اصلا بهش فکر نمیکنه چقدر روی نفس کشیدن انسان تاثیر میزاره و سلامتی چقدر مهم هست ولی الان که برگشتم به روال عادی زندگی یادم رفته که اصلا تا همین چند ماه پیش اصلا درست نمیتونستم نفس بکشم و چقدر اذیت میشدم و عادت کردم به این شرایط عادی

    چقدر تواضع در مقابل خداوند بزرگ مرتبه میتونه انسان را به جایگاه واقعی اش برسونه

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  5. -
    سجاد ن گفته:
    مدت عضویت: 3729 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته و کلیه دوستان عزیز

    امروز داشتم مصاحبه کشتی گیر آمریکایی ارون برووکس می‌خوندم که همین دیشب با دیوید تیلور سرشناس کشتی داشت و موفق شد دوبار پیاپی دیوید تیلور شکست بده که تیلور چند عنوان مدافع قهرمانی جهان و المپیک را درکنار نامه دارد

    ارون برووکس بعد از پیروزی مقابل دیوید تیلور راهی المپیک 2024میشود، چند جمله زیبا گفت که مربوط بود به این جلسه توحید عملی

    بروکس در این باره گفت: «این جنگ است. به همین دلیل است که خدا کنارم حضور دارد. من در تمام طول این مسابقات از خدا خواستم که به من قدرت بدهد چون بدون او، شرایط خیلی بد پیش می‌رفت.

    و در آخر بروکس گفت: بدون کمک خدا امکان نداشت.

    خیلی جالب بود مصاحبه اش اون باور داشت به خدا که کمکش می‌کنه نه گفت من گفت خدا بعد از پیروزیش در مقابل تیلور دستش را به آسمان بلند کرد من خیلی لذت بردم از این نگاه

    شاد باشید در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  6. -
    آرزو کاظمی گفته:
    مدت عضویت: 512 روز

    الله اکبر

    خدایا تو الان در قلب منی به من

    آگاهی این ذوقم این خشک شدنم

    این حس بی تابیم رو تو بهتر از هرکسی

    میفهمی آره فقططططط تو میفهمی

    تو میدونی تو به همه چی آگاهی

    من از دیروز صبح که صدای قدمهاتو

    ذاشتم می‌شنیدم اون ارامشی که برام آوردی اون صدای پر از شکوهت

    میخواستی منو برسونی به اینجا آخه

    قوربونت بشم من تازه 15 روزه آروم آروم دارم از منیت درمیام میخام تو رو بفهمم

    میخام اعتبار همه چیمو بهت بدم چقدر نزدیکم بودی اما اون دور دورا میدیمت

    چقدر تو رو شبیه یه مرد میانسال با یه کلاه دقیقا عینه پدر بزرگم میدیدم جقدر من مشرک بودم برای تو برای تو که همه چیزی برای همه کس به شرط ایمان

    بزار بنویسم دومین کامنتم امروز

    برای این فایل که اصلا گنجه گنج

    درک این فایل تکامل میخواد خدایا بنویس چی شد

    از اول مهر بعد از 2 ماه به در و دیوار خوردن در اولین کلام که در مقابلش تسلیم شدم و گفتم عاجزم به خودت قسم عاجزم بهش گفتم تو رو جون خودت کمکم کن و بلافاصله آمد به قلبم و یه انرژی گرفتم در سطح جهانی

    آروم آروم هدایتم کرد به کامنتهای سعیده شهریاری،ابراهیم عزیز کامنت‌هایی که فقط توحیدی بودن فقط قرآنی بودن

    انگار یه مدت گذشت گاهی واقعا واضح صداشو می‌شنوم به خدا قسم هر وقت یه سوالی میپرسم که موافقه با اون صدای آرامشه میگه انجام بده خودم باهاتم

    اونجایی که مخالفه میگه صبور باش

    آره سعیده شهریاری رفته تا 2 ماه کامنت نمیزاره که تکلیف کسب وکارش مشخص بشه و به ثروت برسه بیاد کامنت بزاره

    (برای آبجی سعیده ام خدایا تو میدونی

    هر روز دعای خیر دارم و همش میگم یعنی چی کار کرد)

    دیروز صبح خداوند بهم گفت:

    از همین صبح هیچکاری انجام نده بشین فایل نشانه روزت را ببین(به رویاهایت باور داشته باش) و کامنتتو بزار گفتم اطاعت ارباب ؛عشق جان

    بعدش گفت برو فایل 5 قدم اول و قشنگیا رو ببین و کامنتشم بزار گفتم چشم و الله اکبر اونقدر زمانم پر برکت شد که نگوووووو

    و الله اکبر بعدش گفت :کارمون تموم نشده میری بخش دانلودها اجرای توحید در عمل رفتم ؛گفتم کدوم رو ببینم

    گفت شماره توحید عملی 11

    گفتم چشششم

    و خدای مننننن ؛من تو این فایل چیزهایی شنیدم که همین فایل برای تمام دوران‌ها کافیه ؛کامل واضح بهم گفت که چرا اینقدر در روابط ثروت سلامتی به در و دیوار خوردم من رو همه حساب کرده بودم الا خودش نوشتمش تو دفترم بلکه بفهمم واقعا درکش سخت بود هی تکرار کردم وسطا مغزم نکشید اخه بیشتر به مشرک بودن خودم و عظمت خداوندم پی می‌بردم یه کم کامنت خوندم خوابیدم

    صبح بیدار شدم گفتم خدایا من دیگه میخوام عاجز بودنم رو در مقابل حتی ساذه ترین مسائل هم در مقابل تو اعتراف کنم پس امروزمو برام برنامه ریزی کن (اینو آقا ابراهیم در حواب سوالم گفته بودن از ایشون یاد گرفتم )اما فقط دیروز و امروز گفتما ….

    بعده صبحونه یکم کار داشتم گفت فایل توحید عملی 11 رو پلی کن و تا تموم شدن اون فایل کارهای خونتو انجام بده بعد بیا بشین پای درسات گفتم چشم

    و همین کار کردم اومدم نشستم الله اکبر

    بهم گفت ببین کامنت این فایل رو بزار

    دقیقا فکر کنم 2 ساعت پیش گذاشتم و از ش هدایت خواستم و بعدش اصلا فایل گوش نده برو کامنتهای سعیده شهریاری رو بخون گفتم چشششم ارباب چشششم نفسسسسسس

    رفتم دونبال کامنتهای سعیده رفتم رو پروفایلش و دستم رو خودش برد گذاشت رو اینکه سعیده چه محصولاتی خریده

    و جا خوردم برای اولین بار دیدم محصولات استاد افزایش قیمت خورده

    یه جوری شدم گفتم چی میخوای بگی

    گفت ادامه بده گفت کجا رو بخونم

    گفت برو کامنت محصولات و از اولین روزی که شروع کرده بخون گفتم آخه محصولاتی که اون خرید و محصولاتی که من خریدم کجا گفت قانون تکامل خندم گرفت

    و الله اکبر منو رسوند به کامنتهای قدم اول و دوم سعیده خدایا از طریق کامنتهای سعیده تو چه ها به من گفتی

    واضح میگفت دیگه وقتشه قدم ها رو تو این سطح مدارت ادامه بدی اگه 12 ماه استمرار داشته باشی تو این کار کللللی راه

    برات باز میشه نترس بدهیاتم میدیم

    ذهنه میگفت نه بابا ولش تو بدهی داری اون میگفت امروز چه روزیه گفتم 15 گفت تا کی محصولات با قیمت قبله گفتم تا یه ماه گفت تو تو این یه ماه بشین دو تا قدم رو شبانه روز کار کن من گنجها بهت میدم من وهابم نترسسسس

    گفتم میترسم گفتم یه جوریم

    آروم بود نگاهم می‌کرد

    گفتم اصلا میخوام با پررویی باهات معامله کنم آروم بود آروم آروم

    گفتم ببین یه نشونه بهم بده اگه خوبه که من طبق اینی که میگی عمل کنم از جایی که فکرشم نمیکنم برام پول برسون اونم امروز 12 شب بگذره قبول نیست (عجب پر رو بازی درآوردم )

    و خدایا منو ببخش به خاطر مشرک بودنم

    الله اکبر اشکام امون نمیده بنویسم چشمام تار میبینه و دررررست بعد از 20

    از جایی که ذهنم نمی‌رسید 300 تومن بهم پول رسوند این شاید برا خیلیا کم باشه اما برا من حکم میلیارده میلیارد

    حکم اثبات درستیه خداوندمه

    یار پسندید مرا

    خدایا چشم من زیپ دهنمو میبندم

    که اینم تکامل میخواد( خودت الان بهم گفتی خخخ)

    یک ماه کار میکنم طبق همون که گفتی

    و 12 قدم رو ادامه میدم یادمه یه بار فکر کنم رو جلسه هدفگذاری

    قدم اول بود بعد اتمام جلسه ام با 24 ساعت فاصله یه سه و نیم میلیون وارد حسابم شد

    خدایا میدونی من اراده ام در مقابل اراده تو خیلی ضعیفه از اراده کن فیکونت برمن ببار

    متنام طولانی میشه درسته اما رد پا میزارم که یادم نره این روزامو هدایت‌های که دریافت میکنم

    خدایا ازت میخوام یک ثانیه منو به حال خودم رها نکنی

    استاد من نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم

    فقط میگم دریافت کنید از خدای درونت هر آنچه که میخواهین

    متشکر چشمای نازتم که وقت گذاشتی و کامنتمو خوندی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      ابراهیم خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1374 روز

      بنویس

      با چشمای خیس!

      منم مثله توام

      وقتی قلبم شروع میکنه به تراوش، وقتی انگشتام تند تند رو کیبورد گوشیم شروع میکنه به حرکت کردن و مینویسه و مینویسه و مینویسه اون گوشه های ذهنم یکی میگه یشه دیگه کامنتت خیل طولانی شده

      بسه دیگه سرو تهش رو هم بیار،تمامش کن دیگه اما باید ادامه داد باید تاجایی که انگشت میره نوشت

      چجور استاد یه فایل میزاره 1 ساعت خورده ای زمان میبره و ما نمی‌فهمیم که کی تمام شد،چجور یه مسافت 2 ساعت رو پشت فرمون صحبت میکنن و ما نمیفهممیم کی تمام شد اونوقت کامنتی که الهام و معجزه است زیاده که چند خط باشه!

      دروغ میگه ذهنت

      بنویس

      بنویس

      ادامه بده و به قول قرآن خداوند هرگز ریز قولش نمی‌زند

      چه کسی از خدا وفادار تر به وعده‌اش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
      • -
        آرزو کاظمی گفته:
        مدت عضویت: 512 روز

        سلام بر آقا ابراهیم توحیدی

        عاقاااااااا من یه روز از دست درستی این قانون از ذوقش پرواز میکنم به آسمونها…

        بزار بنویسم چرا ؟؟

        کلا یه فردیم که انگار مثل 99 درصد جامعه دوست دارم زوم کنم رو نکات منفی (استغفرالله )

        توی روابط یه چالش داشتم

        حالا عجیبه هر وقت یه موردی که نیازمند آروم شدنم و برگشتن حس خوب درونم

        واضح بهم میگه که برو کامنتهای سعیده شهریاری رو بخون یا آقا ابراهیم

        دیروز بعد از ظهر حالم خوب نبود تو بیمارستان هم بودن ؛گله کردم ازش گفتم من هدایتتو میخوام من که گفتم تسلیمتم گفت :برو عقل کل چنان میرفتم که نگووووو

        یه کم چرخیدم زدم سعیده شهریاری و هدایت شدم به سوال نمیدونم چه باور مخربی دارم که

        باعث خراب شدن رابطه ام شده

        و رفتم جواب اول ارررره جواب شما

        بود با 15 تا دیدگاه خوندم خوندم

        و سطح احساسم خیلی خوب شد

        گفتم خدایا بزار از آقا ابراهیم سوال کنم

        راهنماییم کنن….

        به خداوندی خدا قسم سرمو آوردم بالا

        زوم کردم دیوار

        بهم گفت:بنده من تو هنوز تو در دیواری !!

        تو تا هنوز قبول نکردی که؛ عاجز از تغییر دیگرانی هر وقت اینو باور کردی لاجرم اتفاقات خوب برات میفته…

        من موندم و یه عالمه بهت و تعجب ؛آره راست می‌گفت صد درصد

        و هدایتم کرد برم فایلهای توحیدی و

        رسیدم به این فایل رابطه ما با انرژی که

        خدا نامیده ایم

        میدونید بهم گفت آرزو من همون

        حس خوب قلبتم من همون آرامشم

        و خیلی حرفها نوشتم تو کامنتم تو اون بخش

        و یک آرامش عجیب در دل این همه هیاهو برام داده که هیچی نمیتونه جاشو بگیره ”

        دیروز نذاشت من سوالمو از شما بپرسم

        خودش جوابمو داد و حالااااا شما رو هدایت

        کرده به کامنت من و پاسخ دادن شما که

        حجت رو تموم کنه بهم بگه بمون تو مسیر

        بمون بمون بمون !!!

        خدای من چشششششم اما

        من خیلی جاها نمی دونم نمیفهمم هر لحظه به هدایتت محتاجم…

        آقا ابراهیم ازتون سپاسگزارم که به ندای قلبتون گوش دادین و برام نوشتین چون همین کار باز

        ایمان منو به این مسیر بیشترتررررر کرد

        الحمدالله رب العالمین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
        • -
          ابراهیم خسروی گفته:
          مدت عضویت: 1374 روز

          سلام دوست خوبم.

          امشب خدا یه سوال ازم پرسید که هم میتونستم جوابش رو بدم هم دوست نداشتم جوابش رو بدم با اینکه جوابش رو بلد بودم.

          سؤالش خیلی ساده بود!

          یک جمله پرسید که:

          من دیگه چکار باید برای تو کنم که خودمو بهت ثابت کنم!؟

          عاااااح

          این سؤالش هم نگران کننده بود،هم خجالت آور بود ،هم قوت قلب بهم بخشید هم شرمنده ام کرد.

          ببین نمیدونم این کامنت های من رو هر کس میخونه چقد چقدرشو باور میکنه،چقدر میفهمشون، چقدر از این فضا رو میتونه درک کنه اما واقعا خدا خیلی نزدیکه.

          هرجا که میخوای یه کاری کنی که خودتو نشون بدی،اجازه نمیده این اتفاق بیوفته،هرجا خالصانه قدم برداشتی جوابتو میده.

          من واقعا چجوری دیگه باید به خدا ایمان بیارم!؟

          من امشب از خدا خواستم که قلبم رو بهش گره بزنه و اون فقط بهم میگفت ازم نگرفت شکرگزاری کن تا به من نزدیک بشی.

          چیزی که بهم الهام شده،به لطف و رحمت خدای واحد یک سفری در پیش دارم به زودی با دلفین قراره بریم شیراز سه تایی

          یک سفر توحیدی ازش خواستار اون سفرها که مح میدونم و اون

          بهم گفت قبل از اینکه زمان سفر برسه باید خودتو آماده کنی،گفتم چجور!؟

          گفت بقدری هر روز تمرکزت رو بزار رو زیبایی هاو شکرگزاری تا تو سفر زیبایی ها رو نشونت بدم و توحیدت بیشتر بشه.

          نمیدونم چی بگم

          بخدا انگشتام حرکت نمیکنن رو صفحه ی گوشی تا بنویسم

          عاجزم از نوشتن

          وقتی که نمیتونی احساست رو با کلام توضیح بدی عاجز میمونی از نوشتن

          من نمیتونم خوشبختی رو یا کسی جز خدا ببینم

          اینو جدی میگم

          آخه میدونی چیه!؟

          بخدا اصلا قضیه پیچیده نیست!

          من 1 روز کامل تب و بدن درد داشتم،در حدی که‌ توان رفتن تا مغازه رو هم نداشتم که برای خودم چیزی بخرم!

          تو اون بیماری ام خدا خودش از قلبم خبر داره فقط میدونستم اون میخواد یه چیزی بهم بگه و میدونستم هیشکی نمیتونه کمکم کنه!

          و پیامش 1 جمله بود اونم اینکه از این وقتی که داری نهایت استفاده رو کن برای به من نزدیک شدن و رشد کردن!

          میبینی الآن که بیماری آرزو میکنی که زود خوب بشی و به خودت میگفتی اگه خوب بودم امروز خیلی عالی می‌شد. کلی روی دوره ی احساس لیاقت کار می‌کردم و…

          پس از این به بعد قدر و ارزش زمانت رو بدون و متعهدانه تر روی خودت کار کن.

          من دیروز تو اون حال بد هیچکسی رو نمیدیدم که قدرتی داشته باشه که بتونه ذره ای به خوب شدنه من کمک کنه

          اینجور جاهاست که میفهمی به قول قرآن دست خدا بالاترین دست هاست

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
  7. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1321 روز

    به نام پروردگار نور و مهربانی

    با سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان سایت عباس منش

    خداوندا هر آنچه که دارم از آن توست

    چقدر خوشحالم از این فایل توحیدی جدید که استاد برای ما درست و آن را ز آگاهی‌های نابشون ما را سیراب کردن تا در مسیر درست زندگی بهتر قدم برداریم این نگاه پذیرش خودمان که داشته باشیم در مورد هر چیزی در زندگی به ما مک می‌کند با هدایت الله و راه‌ها و مسیرها بهتر و ساده‌تر برای ما هموارتر می‌شود

    تواضع در مورد خداوند باید همیشه داشته باشیم در هر کاری و اجازه بدهیم که در زندگی ما حضورش پررنگ‌تر باشد باور اینکه خداوند با ما صحبت می‌کند و لیاقت دریافت پیام خداوند را داشته باشیم در دوره 12 قدم خیلی عالی و خوب توضیح دادن استاد و در این دوره ارزشمند حضور خدا پررنگ‌تر و نسبت به خداوند افتاده‌تر و فروتن می‌شویم من اگر الان مثال خودم را بزنم در تمام مراحل کاری زندگی خود با نام و یاد او کارها را انجام می‌دهم و از او هدایت می‌طلبم اگر چه بعضی موارد یادم می‌رود که از خدا کمک بخواهم اما در خیلی از موارد با هدایت الله می‌توانم آن را حس کنم و در مدار این فرکانس‌های خوب خداوند قراربگیرم وقتی از خداوند هدایت بخواهی حتی اگر در آن کار حرفه ای باشی باید بیشتر از هدایت الله کمک بگیریم

    قلب ما همواره می‌تواند مسیرها را با الهامات دریافت کند چون باور داشتن خداوند و پذیرش اینکه من در مورد خداوند هیچ چیز نمی‌دانم اوست که همه کارها را برای من انجام می‌دهد زندگی را برای ما ساده‌تر و راحت‌تر می‌کند در قرآن هم می‌توانیم مثال فرعون را که خودش را خدا می‌داند ببینیم که به چه روز و عذاب سختی دچار شده بود ببینیم هر چقدر در مورد خدا بدانیم قلب ما بازتر و زندگی خوبی می‌توانیم داشته باشیم تنها جمله‌ای که به من خیلی کمک می‌تواند کند که یادم نرود و خداوند را در زندگی خودم بیشتر دعوت کنم سوره حمد است که می‌گوید

    خدایا تنها تو را می‌پرستم و تنها از تو یاری می‌جویم ما را هدایت کن به بهترین و درست‌ترین هدایت‌ها و باور اینکه همه چیز در دست اوست جواب‌ها را بهتر و راحت‌تر به ما گفته می‌شود استاد بی‌نهایت از شما سپاسگزارم به خاطر این فایل توحیدی و عالی که گذاشتید و چقدر از این فایل جدید و از اینکه دوباره ما را در مسیر توحیدی یادآوری کردی ممنونم

    از خدا می‌خواهم تک تک دوستان خوبم که در این سایت الهی هستند در مسیر توحیدی و تقوا ا ایمان بیشتر و راسخ‌تر مسیر را ادامه بدهند

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  8. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1735 روز

    بنام خدای مهربان, رب هدایتگرم

    سلام ب خدای عزیزم

    خدایی ک هرآنچه در آسمانها و زمین است فقط در سیطره ی قدرت و مالکیت فرمانروایی اوست

    سلام ب استاد عزیزم و مریم بانو جان و دوستان جانم

    تواضع، فروتنی، خشوع و احساس عجز و ناتوانی در مقابل خدا

    وتسلیم بودن

    باعث دریافت الهامات میشه

    و ما هدایت میشیم

    راه بهمون گفته میشه

    چ احساس خوبی منتقل میکنه

    حتی نوشتن و مرور این آگاهی ها .

    اگه ی کم بتونم درکش کنم

    خدا میدونه چ معجزه هایی وارد زندگیم میشه

    خدایا شکرت ک درمدار این آگاهی ها قرار گرفتم

    چقد ذوق کردم وقتی دیدم فایل توحید عملی11 اومده روسایت

    خدایا کمکم کن درمقابلت متواضع باشم

    خدایا تو فقط میدونی

    من هیچی نمیدونم

    من بدون هدایت تو هیچم هیییچ

    خدایا من بهت فقیرم و محتاج

    خودت قلبم و پاک کن از شرک و ناخالصی

    بعد از شنیدن این آگاهی ها وفکر کردن بهشون

    تماسی ک چن روزه منتظرش بودم باهام گرفته شد

    فهمیدم ک من شرک ورزیدم و یادم رفت ک خدایی ک تا اینجا هدایتم کرده

    منو رها نکرده

    حواسش ب من هست

    چرا ک ب محض اینکه رها کردم ذهنمو و خودم و کارمو ب خدا سپردم و احساس عجز کردم

    با چ سرعتی خواسته م محقق شد

    من با شنیدن این آگاهی ها متوجه شدم

    تنها کاری ک باید بکنم

    اینه ک همیشه ب خودم یادآوری کنم

    ک زکیه این خداست ک داره کارها رو انجام میده

    هیچ کس، هیچ کس تو زندگی تو قدرتی نداره

    قدرت فقط ازآن خداست

    چن وقت پیش هدایت شدم ب ی مغازه ک صاحب مغازه ک ی آقای بود

    خودش شروع کرد ب صحبت درمورد تجربه ای ک داشته

    مسیرهایی ک رفته

    گفت من خییلی راهها رو رفتم

    خییلی شغلها رو امتحان کردم

    خییلی تجربه کسب کردم

    فهمیدم ک علم ی اقیانوس بی انتهاست ک اگه ی روزی ب خودت بگی ک من میدونم دیگه همه چی و یاد گرفتم

    با دست خودت جلوی خودت و سد میکنی مانع پیشرفت خودت میشی نباید رو ی ذره دانش خودت حساب کنی

    گفت نفسه ما دست خداست همیشه باید روش حساب کنیم اگه نخواد کاری انجام بشه نمیشه

    گفت ی ماشین از رو کمر من رد شد ولی هیچیم نشد

    دخترم ک دنیا اومد همه میگفتن عقب افتاده س منو همسرم بهش درس دادیم

    والان جنس هایی ک میخوام بیارم و اون بهم میگه چی بیارم، خییلی باهوشه باهاش مشورت میکنم تو کارهام

    دقیقا داشت همین حرفای ارزشمند استاد و میگفت ک متواضع باشیم در مقابل خدا

    و فقط روخدا حساب کنیم

    ازش بخواییم

    بهمون میده

    فقط باید جا نزنی ادامه بدی

    الهی صدهزار بارشکرت ک حرفاشو یادم آوردی من ک یادم رفته بود تو ذهنم نبود

    من امروز یاد گرفتم ک مث شروع هر کاری ک میخوام شروع کنم

    تمام سعیم و کنم ک با هدایت خدا پیش برم و متواضع باشم

    خدایا خودت یادم بنداز و هدایتم کن

    امروز متوجه شدم ب جای اینکه رو مغز نخودی خودم حساب کنم و تمام ایده های خودمو امتحان کنم

    از همون اول بیام بپذیرم و بگم ک خدایا من بدون هدایت تو هیچم

    من عقلم نمیرسه

    بلد نیستم. عاجزم

    خودت جواب و بهم بگم

    از چ راهی با چ ایده ای

    با چ روشی کارمو پیش ببرم

    خودت برام انجام بده

    اعتراف میکنم وقتایی ک میخوام غذا درست کنم و از خدا هدایت میخوام

    میگم خودت غذا رو برام درست کن

    بهم بگو چطور درست کنم

    خدایی خییلی خوشمزه و خوش عطر و خوش رنگ و لعاب میشه

    ولی وقتایی ک یادم میره ازش کمک بخوام یا ب عبارتی رو توانایی خودم حساب میکنم اصلا جالب نمیشه غذا

    من باید یاد بگیرم و تمرین کنم و ب خودم مدام یاد آوری کنم

    ک خدا همیشه هست

    زنده ی ابدی ک هیچ وقت

    هرگز کسالت خواب نمیگیرتش

    چ برسه ب اینکه بخوابه

    خدایی ک گستره و قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتره

    همه چیزو میدونه

    باید ازش بخوام از علمش بر من بیفزاید

    هدایتم کنه

    بهم الهام کنه

    قلبم و باز کنه

    و جواب سوالمو ازش بپرسم

    و همیشه بهم پاسخ میده

    الهی شکرت بخاطر حضور ارزشمندم تو این سایت الهی

    خدایا مرسی بخاطر وجود استاد خوش قلب موحدم

    الهی شکرت ک هرروز جوانتر و سالم تر و پرانرژی تر میشه

    خودت سعادت دنیا وآخرتو نسبیش کن

    سپاسگزارم بخاطر وجود دوستان موحد وارزشمندم تواین دانشگاه توحیدی

    الحمدلله رب العالمین

    حمد و ستایش مخصوص رب جهانیان است

    خدایا تنها ترا میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم

    مارو ب راه راست هدایت کن

    راه کسایی ک ب اونها نعمت دادی

    ن کسانی ک براونها غضب کردی و ن گمراهان

    و اینکه عاشقتونممم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
  9. -
    حبیب مهرزادی گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    بنام اربابم ️

    سلام خدمت استاد عزیزم ازخداوند سپاس گزارم بخاطر وجود شما تو زندگیم وازخداوند براتون عمر با عزت و سعادت مندی در دنیا و آخرت خواستارم

    استاد. عزیزم من خیلی اهل نوشتن نیستم بیشتر دوست دارم بشنوم وصحبت کنم وزیاد بلد نیستم مث دوستان قشنگ بنویسم

    اما یخاطره یادم اومد گفتم قشنگه براتون بگم من یمدت خیلی طولانی راننده بودم و شکرخدا همیشه سعی میکردم خیلی متواضع باشم البته داستان برا قبل از آشنایی باشماست من همیشه با خدا صحبت میکردم وذکرشو میگفتم؛ توی مسیری که هر روز میرفتم یه گردنه خیلی بدی بود پراز پیچ وخم معروفه بگردنه گنی(دیوونه)من از گردنه داشتم میومدم پایین دقیقاپیچ آخری که بعدش( یه شیب تند میشد تقریبا حدود سیصد یا چهار صد متر طول شیبه بود تا برسه به زمین مسطح وکنار جاده هم پرتگاه بود که با گاردریل جاده رو حفاظ کرده بودند) دقیقا یادمه داشتم ذکر خدامیگفتم که یهو نفهمیدم چی شد فقط متوجه شدم ماشین رو زمین خوابید کنترلش ازدستم خارج شد تو همین عین که ماشین داشت کشیده میشد سمت پرتگاه یحس بهم گفت ماشین رو بندازم دنده یک همین کارو انجام دادم ماشین یهو چرخید کشیده شد بسمت مخالف و همینجور رفت وتو یه خاکی وایساد وقتی اومدم پایین دیدم پلوس بریده و ماشین بدون چرخ کشیده شد پایین هرکی میومد می‌گفت برو یه چیزی قربانی کن سالم رسیدی پایین خط ماشین افتاده بود تو مسیر هیچکی باورش نمیشد که هیچ اتفاقی برام نیافتاده وسالمم وهمیشه بخودم میگم باید این و بیاد خودت بیاری و همیشه شکر گزارش باشی وتو تموم جنبه های زندگیم همیشه ازش بخوام که هدایتم کنه واین فایل های شما کمک خیلی زیادی می‌کنه که غافل نشیم ازیاد خداوند واینکه باید تسلیمش باشیم اگر می‌خواهیم خوشبخت و سعادتمند باشیم

    و اینکه یه موضوع دیگه ک گفتین استاد هروقت مغرور میشی خدا سریع حالتو میگیره ،

    فکر کنم براهمه همینجوره شما میتونین تو ورزش ها خیلی این داستان و ببینین ورزشکارای خیلی حرفه ای یهو از یه ورزشکار ضعیف شکست میخوره یا تیم فوتبال ایران میبینی چقدر با تیم های بزرگ خوب بازی می‌کنه و آدم کیف می‌کنه وبا تیم های ضعیف با بدبختی می‌بره یا میبازه و… برا خود منم یبار یادمه خودمو موتور سوار حرفه ای می‌دیدم یبار جلو چندنفر اومدم کلاس بزارم یه دوتا دوگازه برم دقیقا حس غرور و تو وجود خودم حس کردم وتا آخر کوچه نرسیدم خوردم زمین حالم جا اومد وبه رفیقام هم گفتم وقتی پرسیدن بابا اونجا چیزی نبود چطور خوردی زمین گفتم بخاطر غرورم خوردم زمین البته برا دوران نوجوانی بود خوب شد این فایل منو برد به گذشته وچقدر قشنگ وبهتر درک کردم معنی شرک توحید رو ممنونم ازتون استاد. عزیزم

    ودراخر آرزوی سلامتی و تن درستی وثروت مندی وعاقبت بخیری براشما وخانم شایسته تمام اعضای سایت دارم ️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  10. -
    نادیا همتی راد گفته:
    مدت عضویت: 467 روز

    به نام الله یکتا

    این فایل بی نظیر بود چند وقتی بودنمیدونستم چیکار کنم تو دوراهی بودم ،خداوند به صورت این فایل بهم فهموند که باید از من بخوای تا راه درست و نشونت بدم باید مطمعن باشی من نشونت میدم کدوم راه درسته باید توکل صد داشته باشی ایمان قوی داشته باشی

    خداروصدهزار بار شکر برای این فایل پر از آگاهی

    پروردگارا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم پروردگارا من در مقابل تو هیچم ناتوانم من ناقصم من کوچکم من حتی قطره در مقابل اقیانس تو نیستم

    پروردگارا تو بهم بگو تو واضح بهم بگو درست کدوم غلط کدوم ؟

    نشونم بده خدایا من غیر از تو راهنمایی ندارم

    من غیر از تو یارو یاوری ندارم

    پروردگار من بی نهایت ازت سپاسگزارم

    زندگیاتون شاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای: