اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم به خانم شایسته گرامی و دوستان خوبم
استاد قبل از نوشتن میخوام ازتون حسابی تشکر کنم بابت این فایل ارزشمند و بگم مثل همیشه به موقع و سر وقتش این صحبت ها رو شنیدم و واقعا در شوکم از هدایت خداوند
منی که داشتم کتاب رویاهایی که رویا نیستند و میخوندم یه صدایی گفت برو تو سایت، جای جذاب کتاب بودم و این صدا منو مجبور کرد بیام اینجا .
هنوز فایل و تا اخر گوش ندادم که بهم گفت بنویس
استاد دو روزه خدا بد جور میخواد بهم بگه زیبا حواستو جمع کن
انگار قراره یه نتیجه ی خیلی بزرگی برام بوجود بیاد
یا اینکه یه جایی دچار شرک شدم و متوجهش نیستم
نمی دونم دقیقا دو روزه از طریق های مختلف داره بهم میگه مبادا مغرور بشی
مبادا یادت بره از کجا به کجا رسوندمت
مبادا وقتی ظرفت بزرگتر شد یادت بره کی این ظرف بزرگتر کرد
وای خدای من
دیروز خدا منو کشون کشون برد و انداخت تو کامنت اقای رضا عطار روشن معروف سایت که چطور بعد از دیدن نتایج عالی دچار شرک شده بود اونم خیلی پنهان که حتی خودش متوجه نشده بود
بعد دوباره گفت این کمه بازم منو کشوند و برد تو کامنت اقای ابراهیم که لقب ابراهیم توحیدی بهش دادن تو سایت
که چطور حسش بد شده بود و متوجه شده بود تمرکزش کم شده روی کار کردن خودش و متوجه شده بود دلیل اصلیش پنج ساعت از وقتش و صرف مافیا میگذرونه
استاد زمانی من تو اینستا پیج عکاسی داشتم این پیج و عکسهایی که میگرفتم تمام ایده ها تمام پیشرفت های من از طرف خدا بود من هر روز پیشرفت خوبی داشتم ولی خدا رو ندیدم دچار شرک شدم اونم تا دلتون بخواد
و خدا کل اینستا رو از من گرفت
درسته از من گرفت ولی منو به حال خودم نزاشت ، منو با شما اشنا کرد تا قانون و یاد بگیرم تا داشته هامو ببینم تا خدا رو بشناسم و بدونم هرچی دارم از اونه نه هیچ کس دیگه تا منم منم نکنم
الانم میخواد کاری کنه مرتکب اشتباه و شرک قبل نشم اره این خدا اون قدر بزرگه اون قدر عشقه که میگه بنده ی من تو ارزشت پیش من زیاده نمیخوام خطا کنی و مدام داره بهم یاداوری میکنه
خدای من ای کاش بتونم جواب این دوست داشتنت و بدم
ای کاش بتونم یک درصد بندگی خدایی مثل تو رو بکنم
خدایا اگر تو هدایتم نکنی من هیچ چی نیستم
اگر نعمتی دارم به خاطر رحمت توعه
هرچی دارم از تو دارم خدای من
خدایا همیشه بهم یاد اوری کن که تواضع داشته باشم و یادم نره
استاد روزی نیست که نگم استاد خدا خیرت بده استاد همیشه شاد و سلامت باشی که باعث شدی
من این خدا رو بشناسم
من دریافت کنم هدایت خدا رو
من خودم و بشناسم
استاد واقعا سپاسگزارم که بهم یاداوری کردی که یادم باشع
که هر چی دارم از خداست
که همین طور که الان خدا رو زیاد صدا میکنم تا اخر همین باشه
که باید بدونم و بپذیرم که هیچی نمی دونم
در مقابل خدا هیچی نیستم
که من لایق دریافت الهامات و هدایت خداوندم
سپاسگزارم
خدایا شکرت که دارمت
به نظرم باید هر روز این فایل و گوش بدم تا یادم نره
بی نظیر این فایل در ابتدا تشکر فراوان از خداوندی که بندگانی اینگونه شایسته برروی زمین قرار داده تا از زبان آنها ما را هدایت کنند
من استاد به شما لقب ناخدای با خدااین کشتی نامیدم چرا که خداوند با کلام شما با ما سخن میگوید
از زمانی که شما در مسیر من قرار گرفتید و تمام آموزه های شما را انجام دادم
واز همه بریدم وتنها مبدا ومقصودم خدا شد
معجزه ها یکی پس از دیگری برایم رقم خورد
از تجربه ی خودم بگویم
رانندگی در سال 95که دقیقا همین طور که شما فرمودین با احتیاط وبا توکل بر خدای مهربان توانستم رانندگی کنم
استاد جان من دوماه بعداز رانندگی
متن lnGodwetrust را نوشتم وروی ماشینم چسبوندم الان نزدیک 7سال رانندگی میکنم اما هروقت پشت رول میشینم کلام من این ،خدایا فرمون ماشینم در دستان قدرتمند توست به عظمت خداوند عشق میکنم چون من فقط میشینم اون که منو میبره
استاد من تمام زندگیم را دادم دست خودش وهرروز دارم موفق تر میشم اینقدر دیدگاهم عوض شده که نیازی نیست به دیگران توضیح بدم خدا خودش برام جور میکنه وهمه چی رقم میخوره من متولد 7بهمن هستم یادم قبل از تولدم به همسرم گفتم من از خداوند ماشین تیگو 7میخوام وخداوند وظیفه داره برام بخر همسرم تا حدودی دیدگاهش خوب اما یقین کمی داره گفت انشالا بهش برسی استاد از7بهمن گفتم خدایا من سفارش دادم خودت میدونی جالبی ماجرا این بود که به دلم الهام شده بود سه تا عدد هفت 777برام رقم میخوره
دقیقا همسرمان امسال 47سالش شد یادم روز اول فروردین عدد 7روی کیک را گزاشتم روی هفت سین وگفتم اینم دومیش استاد به عظمت خداوند 7فروردین ما به طور عجیبی که همسرم هنوز هم باورش نمیشه یه تیگو 7مشکی از گالری به صورت نقد همون طور که گفته بودم وباور داشتم رقم خورد من یادم داخل نمایشگاه داشتم با خدا حرف میزدم که همسرم به من گفت همون طور که میگفتی مثل اسناد دوست دارم نقد خرید کنم برات رقم خورد میخوام بگم که وقتی باورش میکنی وبهش اعتماد میکنی آنقدر عالی برات می رسونه که خودت می مونی
به خدا استاد من تموم آموز های شما را انجام دادم از نظر مالی از نظر معنوی از نظر روابط زندگی همه چی به اراده خداوند بهترینش برام رقم خورده و بزرگترین معجزه زندگیم نوه صحیح وسالمم بود که در دیدگاههای قبلی نوشتم که چقدر افکار وژنتیک واین حرفا همه کلامی بیهوده نیست اگه خداوند. ا باور داشته باشی و فقط به او ایمان داشتن بهت کمک میکنه خداوند عجیب یار من در زندگی
به خدا از زمانی که سکان زندگیم را دادم دست خدا عجیب زندگیم عالی
بیست و چند سال پیش شب کنکور خوابم نمی برد ، ندایی توی قلبم گفت نگران نباش ما تورو هدایت می کنیم ، من چه میدونستم هدایت چیه قلبم آروم شد و بهترین رتبه رو آوردم
ولی انسان است و فراموشکاری
بارها غرور گرفتتم و نزول کردم و باز دستم رو به سمتش دراز کردم و نجاتم داد
استاد همیشه برام سوال بود چرا همیشه تجربه اول هرچیزی خوبه ولی تجربههای بعدی نه با این فایل جوابش رو گرفتم
پس میشه تجربه های بعدی هم دلنشین باشه اگر خودت رو بسپاری به خدا نه خودت
هیچ الگویی به این واضحی تو ذهنم نیومده تا حالا که مغرور بشی باختی ، دستت ول میشه از دست خدا
یه مثال دیگه
یه شب نخوابیده بودم تمام شب رو، فرداش کلاس داشتم با تمام وجودم رو به خدا کردم، اون کلاس بهترین کلاس عمرم شد، همه آموزنده ها محو تدریس بودن
خداجانم من حتی برای درک اینکه من هیچی نمیدونم به تو نیازمندم ، از پس اینم برنمیام خودت یاریم کن
خداجانم خداعشقم خدا نفسم به من درک بده
خداجانم به قلبم بصیرت بده
خداجانم منم منم های من ناچیز رو ببخش
اگر تو نخوای این انگشتان چطوری بنویسن
آخه من به چیم بنازم اولم یه نطفه بی ارزش و آخرم لاشه گندیده مگر اینکه تو روح منو جلا بدی
خداجانم من همیشه بهت فقیرم ، باشه ،
من همیشه نمیدونم از الان تا ابد ، باشه،
خودت فرمون زندگی منو دستت بگیر
خودت قلبم رو به هدایت هات باز کن
خداجانم ای که علمت بر همه چیز واسعه ، من جز نوک دماغ رو نمیتونم ببینم خودت بهم بگو چکار کنم
ممنونم از همه دوستان که با نوشتن مثالهای زندگیشون چراغ راهم شدن
هر کاری که ادم بخواهد انجام بدهد اولش ترس داره. اینو چطور کنم اون رو چطور کنم. طبعیی است. مثال من میخواهم کار تعمیرات الکترونیک را شروع کنم ولی میترسم. اگر فعلا چیز خراب کنم اگر نتوانم درست فعلان وسیله را یا درست جور نکنم یا هر چه شبه اش. چون تا فعلا هر چیزی را تعمیر کردم برای خودم و فک فامیل بوده و کاری بیرونی و تجاری نکردم تا حالا. و ترس هم طبعیی است.
و اوایل وقتی یک وسیله باز میکردم خیلی به دقت پیچ ها را منظم می ماندم که گم نشود درست بدقت اسمبل کنم. ولی یک مقدار دستم رو شده بود اون دقت را نمی کردم گاهی اوقات یگان پیچ ها اضافه می ماند یا درست اسمبل نمی شد که بعد مجبور بودم دوباره باز کنم از سر. چون که فکر میکردم حالا باز و بسته کردن دیگر چه است این خو چشم بسته هم من میتوانم. جالب این جا است که من هیچ وقت از خدا نخواسته بودم که کمک ام کنم و همیشه میگفتم من باهوشم چیزی را که تا به حال اصلا کار نکردم باهاش میتوانم باز اش کنم و تعمیر کنم.
یادم است هر چیزی را که باز میکردم چون برای اولین بار بود دانش تعمیرات هم نداشتم شاید چندین روز طول میکشید حتی هفته ها تا تعمییر اش کنم. همه اش میگفت چطوری چطوری و یک فشار خیلی خیلی زیاد روی ذهنم بود تا موقع که اون وسیله تعمیر می شد قشنگ فشار بود مخصوصا که بعد از چند ساعت بالا و پایین کردن جواب نمی داد.
حالا اگر من این باور می داشتم خدا من هدایت میکنه یا خدایا من را هدایت کن و من هیچ چیزی نمی دانم خیلی ارامش در وجود می امد و چون ارامش می امد میتوانستم خیلی چیزی یاد بیگیرم و در زمان کم جورتعمیر اش کنم و مهم تر از همه واقعا لزت میبرد.
چون اون چیزی هایکه من تعمیر میکرد اکثر تعمیر کار های بیرونی میگفتند جور نمی شود و بعد من جور میکردم. و فکر میکردم و این دید داشتم همه بی سواد است من خیلی با هوش.
این فکر باعث شده بود که من اولا خدا را فراموش کنم. و اینکه من باید خیلی یاد بیگیرم و بهتر شوم ولی باعث شد من فقد محدود شده باشم به تعمیر چند وسیله که از خودم از دوستان و فامیل خراب می شد.
نکته این جا است: باید در تمام زنده گی ام بگویم خدایا تو من را کمک کنی تو من هدایت کنی. من هیچی نمی دانم ن هیچ چیزی نیستم
تمرین: فعلا یک مقدار فهمیدی پس در کجا حالا استفاده کنم:
تا قبلا تا همین ثانیه می گفتم من باید بروم یک نفر پیدا کنم و بگویم من همرایت میخواهم کار کنم حتی رایگان ولی میخواهم کار کنم. ذهنیتم این بود من باید تلاش کنم.
حالا خدایا خودت کمک کنم من را به مکان مناسب هدایت کن. منظور این نیست دیگر حالا بخوابم. به اون فرد درخواست میکنم که همرای خود من بیگیرید که ازش چیز یاد بیگیرم ولی اگر جواب رد حالا بدهد مثال قبلا به هم نمی ریزم. و بیشتر دنبال میکنم هدفم رو
خدایا من هیچ چیزی نمی دانم خودت کمک کن به روش های درست و مواد درسی درست که بتوانم امتحان زبان انگلیسی موفقانه سپری کنم.
خدایا من نمی دانم چطور مهاجرت کنم. خودت کمک کنم و هدایتم کنم. ایده که گفتی؛ زبان بخوان و کلی مدت زمان گذاشتم ولی هنوز اتفاق نیفتاده. خودت کمک کن و هدایتم کن به روش درست. چطور بتوانم مشکلات ام رفع کنم. نقاط ضعفم که در اسپکنگ و لسنیگ است.
منظور از کمک از خدا این نیست که از اون بخواهی و خواب کنی قبلا تمرین میکردی حالا دیگر تمرین بند کنی. بگی ولا اسپیکنگ سخت است زمان میگیره خدا کمک میکنه. نه نه نه. تمرین ادامه میتی با قدرت بیشتر که این بار خدا میگوید چه بهتر است برای من و چه نه.
خدایا من هیچ چیزی نیستم من از تو میخواهم که من رو کمک کنی تا بتوانم به هدفم که گرفتن نمره خوب در ازمون زبان انگلیسی است برسم.
نوشتتن این ها ارامش قلبی می دهم.
پس تمرین :
قبل از شروع به کار کردن یاد اوری کنم به خودم که خدا باید کمک کنه تا بتوانم استفاده حد اعظمی از مواد آموزشی و تمرین بکنم.
• یادت باشد این کمک از خداوند خواستن یک قسمت از معادله است
• جز بعدی تمرکز است که یادت باشه بدون تمرین معادله ناقص میشود
• جز بعدی باور های مناسب راجع به خودت و هدفت است
در قسمت تمرین کردن و حل کردن مشکلم
خدایا خودت من را هدایت کن به تمرین های درست که مشکل من حل شود. من واقعا نمی دانم کدام تمرین ها خوب است و کدام بعد.
البته موقع کار کردن وقتی تمرکز داشتم حس میگفت این خوب است و این نه ، این برای تو مناسب نیست. فکر کنم باید همون را ادامه بدهم.
○ تمرکز زیادتر کنم با فکر نکردن به بقیه که در جیم بقیه چه میکنند، این مشکل چطوری حل کنم، ووووووو
○ در اول بگویم خدایا من را کمک کن من نمی دانم من چیزی حالی ام نیست
قبلا همش میگفت اون حالی اش نیست او نمی دانم او نمی دانه اون بی سواد است. من هم بی سوادم ولی پیدا میکنم خودم
فعلا به بقیه کار ندارم. و خدا همه چیزی را می دانم و من را هدایت میکند.
خدایا من هنوز خیلی مشکل دارم، یعنی Spine این تمرکز در اجرای حرکات خیلی مهم است. و من هدایت کن که درست تمرین بتوانم.
_
این باید در ذهنم بگذارم هر چقدر مهارتم در الکترونیک یا هر چیزی دیگر یا مشکل Spine بهتر میشود اون دقت کم نکنم.
فکر نکنم که من حالا مشکل خوب شده دیگر اون دقت در اجرای تمرینات نیاز نیست.
در راننده گی در کار، در تدریس ریاضی که فعلا کاری است که انجام می دهم. یادم باشد من نیاز دارم به هدایت خداوند، من نیاز دارم دقت داشته باشم. من پرفکت نیستم.
من هم مانند استاد از حس هدایتم استفاده کنم و گوش کنم هر چه بگویه کوش میکنم که متهد کنم خودم که گوش کنم معلومه نتایج که بیایید اون خودش کمک میکنه برای ادامه دادان این مسیر.
یادم باشد که ادعا نکنم. من حالا همه چیزی را راجع به حرکات و تمرینات برای Spine می دانم من حالا دیگر زبانم خیلی خوب شد دیگر ……..
تواضع در مقابل خداوند یاد نروم با یاد اوری همیشگی.
و این تواضع یک حس ارامش می دهد که باعث میشود که بقیه کار ها درست پیش برود.
و اینکه استاد گفت؛ من از این “دید” در تمام جنبه های زنده گی ام استفاده میکنم حتی در قسمت های که خیلی وارد هستم مانند سخنرانی.
من که هیچ تجربه و مهارت عالی درامد و نتیجه ندارم در زنده گی ام. باید این دید تمرین کنم ادامه بدهم. چون راه های قبلی را رفتم جواب اش هم فاجعه شده. پس از این دید و کمک خواستن از خداوند و تواضع داشتن در مقابل خداوند تمرینم کنم و فراموش نکنم.
در این در دقیقه 13 استاد درباره تمرکز یاد اور شد.
باز و باز و باز یادم باشد اگر تمرکز از معادله زنده گی حذف شود معادله ناقص میشود. تمام
• میخواهم زبانم خوب شود
• میخواهم مشکل Spine ام حل شود
• میخواهم مهارت کسب کنم در رشته مورد علاقه ام.
تمرکز تمرکز یادت نره و یادت نره از خدا کمک بخواهی که کمک کنه تمرکز بتوانی. داشتن تمرکز روی کار یکی مشکلات بوده که در شخصیت من وجود داشته این همه سال. که باید حل اش کنم یا بهتر اش کنم. اگر نتیجه میخواهم
افراد مانند، استاد عباس منش، ایلان ماسک، ارنولد، سم التمن یکی از اصل های مشترک بین همه شان داشتن تمرکز بوده.
حالا فکر کنم و درک کن اهمیت اش را!
خداوند من را هدایت میکند و من نتیجه خواهم گرفت. فارغ از اینکه قبلا چقدر گوش نکردم
زنده گی من را کاری های که میکنم و افکار که دارم میسازد نه افکار و اعمال که داشتم.
من همیشه باور داشتم به حس درونی که میگه چه کن چی نکن. از قبلا که باور اش داشتم و هم زمانی های باعث شده بود که تا اون زنده باشد ولی در کار های مانند کدام رشته را بخوانم. فعلا یک تصمیم مهم راجع به زنده گی میگرفتم، و چه کنم. ولی دل جرت میخواست و سختم بود که انجام بتم و نداده بود.
مثالا گفتم میخوام مهاجرت کنم گفت تو یک بار تافل بده بعد میگم ات ولی چون زبانم خیلی ضعیف است و بود میگفتم سخت است و شاید رفته نشود با سند زبان چه رقم بروم.
قدم اول که من لایق دریافت هدایت هستم داشتن این باور، خدا را شکر این باور به داغونی باور های دیگرم نیست.
دوم که اگر من قبلا گوش نکردم. نکردم خلاص شد. اگر حالا گوش کنم نتایج زنده گی ام تغییر میکنه.
گاهی اوقات میبینم که n مدت زمان گذشته و من پیشرفت نداشتم و به هدفم نرسیدم و وووو.
اون ذهن مقایسه گر می اید اون به کجا رسید تو ره بیبین. و من بی ارزه هستم. تا حال که نشده 100 هزاز قدم تو عقب افتادی ووو.
این باور ها ممکن که بیاید یادم باشد که این ها ویروس است. و قدم دوم که استاد گفت یادم نرود و یاد اوری کنم + تمرکز کردن روی بهبود مهارتم و شخصیتم + کمک خواستم و تواضع داشتن در مقابل خداوند که من هیچ چیزی بدون اون نیستم.
خداوند هدایت را پیغام های هدایت در مورد همه چیزی برای همه گان و برای من در باره همه چیزها ارسال میکنه این که من دریافت میکنم یا نه مربوط من میشود اینکه من گوش میکنم یا مربوط من میشود. این که من عمل میکنم یا نه مربوط من میشود.
مثالا همین روزا حس کردم که میگه دو چیز رو
• بعد دو و نیم ماه تمرین، قبلا Spine ام درد داشت خواب نمی توانستم بعد از تمرین دو ماه حالا درد گم شده. ذهنم میگفت حالا برو مثال بقیه تمرین کن وزنه برداری کن فعلا. ولی حس گفت نه تو باید یادت باشه کدام تمرین ها دردت را ازبین برد و چه تمرکزی. حالا اگر میخواهی بالا تر بری. و مشکل درد گم شده ولی خود مشکل پا بر جا است. باید تمرکز کنی کدام حرکات بیشترین تاثیر گذاشت روی اونها تمرکز کن. این هدایت بود که واضح فهمیدم حالا باید عمل کنم و منطقی هم است که عمل کنم.
• او روز در خواب ساعت 5 یا 4 صبح در خوابم میگفتم و میشندیم؛ یا تمرکز میکنی و تلاش میکنی یا میمیری. و فکر کنم میگفت باید تمرکزی روی کار که انجام می دهی غیر اون میمیری
فقد تا دقیقه 19 فایل گوش دادم و تمرینات که گفتم را باید مدام انجام بدهم. ادامه اش گوش کردم برای خودم باز اش میکنم و میخورم فایل رو.
استاد عزیزم هر چه بیشتر با قوانین آشنا میشم، بیشتر به عجز و ناتوانیم در برابر خداوند پی میبرم و به این جمله میرسم که همی دانم که نادانم.
دوره کشف قوانین زندگی رو میگذراندم که متوجه شدم احساس لیاقتم خیلی پایینه،
دوره احساس لیاقت رو گذراندم متوجه شدم پاشنه آشیل من، روابط هست، دوره عشق و مودت رو گذراندم متوجه شدم که هیچ جای زندگیم طبق قانون خداوند نبوده، من که ادعای مسلمانی داشتم و کتابم قرآن است، و دو کتاب ارزشمند چگونه فکر خدا رو بخوانیم (بیشتر از ده بار) مطالعه کردم و کتاب رویاهایی که رویا نیستند (5بار) مطالعه کردم و مستند بسیار زیبای راز که استاد 60 بار دیده بودن ولی من 4 بار دیدم
وقتی زندگی افرادی که لائیک(بی دین) هستن رو میبینم، و ندانسته از قوانین زندگی استفاده میکنند از خودم و خدای خودم خجالت میکشم و اگر خداوند منو به شما (استاد عباسمنش عزیز) هدایت نمیکرد، بقیه زندگیم در غفلت و بی خبری بود
و امروز فایل توحید عملی در من غوغایی به پا کرد که نگو و نپرس.
استاد اونجایی که گفتین برای انجام هر کاری بگیم خدایا خودت منو هدایت کن، ایاک نعبد و ایاک نستعین خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوییم، اهدنا الصراط المستقیم ما را به راه راست هدایت بکن، صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و الضالین
این آیات قرآنی رو روزی ده مرتبه در نمازهای پنجگانه میخوندم بدون اینکه اینقدر به معنای اون دقیق شده باشم،
خدای من، تو با من چه کردی
خدایا شکرت که در مسیر آگاهی هستم
خدایا شکرت که مدارم تغییر کرده و قدرت درک و فهمم بهترشده
خدایا من هیچم، تو باید منو هدایت بکنی،
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که من هم به این مرحله از توحید برسم که مثل استاد عباسمنش بگم من بر شانه های خدا نشسته ام….
خدایا شکرت که منو لایق هدایت به این سایت آسمانی و الهی دانستی
خدایا شکرت که هر روز سپاسگزارتر میشم
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که تمام راه حلها رو به من بگی، خدایا من هیچی نمیدونم تو میدونی به من بگو.
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که هر لحظه با من صحبت کنی.
ای مهربان خدای. یا انیس من لا انیس له، یا وکیل من لا وکیل له، یا حبیب من لا حبیب له
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که آسان شوم برای آسانیها و تو کارهایم را انجام بده و در زمان مناسب در مکان مناسب باشم
خدایا در برابر این همه مهربانی و لطفت سپاسگزارت هستم تا ابد.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد عزیز و مریم بانو در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیزم و مریم شایسته ی عزیز و دلسوز
و تموم عزیزانی که تو این سایت هستن و فعالیت دارن و با کامنتهاشون کلی به آدم انرژی میدن
من این فایل رو که گوش دادم یادم اومد از چن سال پیش که برای گرفتم گواهینامه ثبت نام کرده بودم
اون روزها خیلی حالم عالی بود و همیشه فایل گوش میدادم و خواسته هامو مینوشتم و…
خلاصه خیلی تو این مسیر الهی بودم .حتی یادمه موقع آموزش تو شهری هم با هندزفری فایل استاد تو گوشم بود که مربیم شاکی شد گفت چی داری همش گوش میدی؟؟
منم یکی از فایلهاتونو گذاشتم پخش بشه و خیلی خوشش اومد
خلاصه اینو خواستم بگم که چقدر با تموم وجود رها باشی تو آغوش خدا جواب میده
من موقع امتحان آئین نامه چون نزدیکای عید بود و درگیرخونه تکونی و... بودم فرصت نمیکردم زیاد کتاب رو یا نمونه تستهایی که دادن رو بخونم
و خیلیهاشون مونده بود ولی با توکل به خودش رفتم سر جلسه ی امتحان نشستم
یادمه به خدا گفتم خدایا این امتحان رو خودت میخوای جواب بدی من هیچی نمیدونم و همشو میسپارم به خودت
به خدا باورم نمیشد اینقدر این سوالات راحت بود برام که فکر کنم دومین نفری بودم که برگه مو دادم
همونایی بود که بیشتر خونده بودم و فقط 2 تا اشتباه
داشتم و همون دفعه ی اول قبول شدم
گذشت تا رسید به امتحان تو شهری که چون شرایط تمرین زیاد نداشتم یه ترسی داشتم که حتما سری اول رو رد میشم و باید چن جلسه تمرین دوباره بگیرم و بعد قبول میشم
خلاصه روز امتحان تو شهری رسید و من رفتم برای امتحان .وقتی وارد جمع خانمها شدم چن نفرشون تا منو دیدن گفتن چرا با مانتو اومدی این سرهنگش خیلی به حجاب نداشتن گیر میده و مطمئن باش همون اول رد میشی
و چن نفری هم که اونجا بودن بیشترشون برای بار چندم بود که اومده بودن و حقیقتا یه استرسی گرفتم و امید زیادی به قبولی با این شرایط نداشتم
تا اینکه زمان من رسید و تا سوار ماشین شدم فقط گفتم خدایا این فرمون در اختیار تو من هیچی بلد نیستم تو میخوای برونی. به خدا هر موقع یاد اون روز میافتم مو به تنم سیخ میشه و اشکم در میاد
دیگه سرهنگ ازم امتحان گرفت و گفت برو عقب بشین
گفتم قبول شدم هیچی نگفت .امتحان بقیه که تموم شد پرونده مو داد دستم و گفت تو قبولی برو کارهاشو انجام بده
به خدا از ذوق داشتم دیوونه میشدم .هیچ کدومشون باورشون نمیشد من همون دفعهی اول قبول بشم
واقعا قربونش بشم خدا معجزه کرد برام
این اتفاق باعث شد من خیلی وقتها که به شک میافتم برای بعضی مسائل بهم حس قدرت بده که اینکه اگه ایمانت مث اون روز قوی باشه هر چیزی ممکنه
سپاسگزارم از همتون .خداروشکر به خاطر وجودتون و وجود یه همچین جایی که اگه متاسفانه هر از چن گاهی میام ولی بازهم کلی بهم حال خوب وانرژی مثبت میده
همچنین سلام خدمت بقیه دوستان ارزشمندم که کلی مطالب رو ازشون میخونم و میاموزم.
خداوند هدایتمون کنه تا از این نعمتها بخوبی بهره ببریم و تو صراط مستقیم بمونیم.
خب بریم سر موضوع این جلسه و طبق آموزههای همین فایل
ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا صراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم، غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.
امیدوارم که خواندن این دعا قلبی باشه و لق لقه دهنم نباشه…امیدوارم که سپاسگذاریهایم خالصتر و با قدرت ایمان و باور بیشتر باشه تا فزونی برکات رو مشاهده و دریافت کنم.
هیچی دیگه استاد چند روزی بعد ستاره قطبی از این تکنیک خفن ایاک نعبد…استفاده میکنم و زندگی بسیییار رووونتر شده…یعنی انگار تو همون جاده جنگلی که بودیم، یه همراه واقعی هم باهامون میاد که زندگی شیرینتر شده.
من از تجربیاتم بگم تا صبح باید بنویسم که چقدر خودم تلاش میکردم و اصلا خداهه رو شریک نمیدونستم تو امور زندگیم و خب به همون نسبت هم چرخ زندگی سفت بود دیگه…هنوزم خیلی جای روونتر شدن داره…
یه خاطرهام برمیگرده به آشنایی با یه دختر خانمی که باهم دوست بودیم و بعد از مدتی به جدایی کشید..با کلی داستان… و امااااا…
چی شد که جدا شدیم؟
من اداعام بود که ایشون رو تور کرده بودم و جالبه ایشون هم ادعاش این بود اون منو جذب کرده بود و چقدر هم باور داشتیم که خودمون کار رو انجام دادیم…خب ته داستان معلومه دیگه چی شد…پس گردنی رو خوردیم و خدا هم گفت ععع فکر میکنید خودتون بلدید؟ برید شما رو بخیر و …
و اون شد پایان رابطه ما..طوری همه چی پیچید به هم که خودمونم نفهمیدیم…
داستان دیگه برمیگرده به اتفاقات گذشته که سر یه کاری من خیلی پیشرفت کردم ولی هیچوقت قلبا خدا رو هادی ندونستم…یعنی لق لقه دهنی میگفتم خدایا تو کمک کردی…ولی به قول پیامبر عزیز میگه مورچه سیاه…یه شرکی بود که بابا من چقدددر خفن بودم و به دوستمم خیلی با آب و تاب از کارایی که کرده بودم تعریف کردم و قیافه حق به جانب و )واقعا استاد اینو تازه فهمیدم، گاهی اوقات دهنت انگار باز میشه، اگه کنترلش نکنی چقدر میتونه حرف مفت بزنه، چقدر اراجیف میبافی پشت سر هم، چقدر چرت میتونی بگی، اونوقت ادعامونم میشه قانون بلدیم) هیچی دیگه حدس میزنید اونم چی شد…سر یه اتفاق ساده من استعفا دادم و مدیریت روز بعدش گفت من شکایت میکنم بخاطر فلان مسائل و اونجا بووود که فهمیدم ععع دارم باز چک و لگد میخورم…حداقل چون کارم درست بود خدا به دلم انداخت که آروم بمونم و خب اون اتفاق ختم بخیر شد…
یه عبارتهایی هست تو قرآن، اگر آدم دقیق بخونه بنظرم خیلی آگاهی دهندس…حالا من عربیاش یادم نیست…اونجایی که میگه: من مکارترین مکارانم،
یا میگه تو تیر ننداختی که…
هر دوش من رو به فکر میندازه و مربوطه به همین فایل…
اگه به راه باشی و گوش بدی تیر رو ما برات میندازیم…
سلام خدمت استاد عزیز و توحیدیم و تمام دوستان خانواده عباس منشی فوق العاده ام
سپاسگزار خدای مهربونم هستم ک یکبار دیگر به زبان استاد قشنگم تو حید عملی رو بهم اموزش داد.
واقعا این سری از فایلهای توحیدی عالین و من هر وقت ک میام تو سایت و میبینم ی ذوقی میکنم ک نگو. با صدای بلند میگم وای خدایا متشکرم. استاد عزیزم شما واقعا عالی صحبت می کنید. ازتون با تمام وجودم سپاسگزارم.
همه حرفاتونو با تک تک سلولهای وجودم درک میکنم دقیقا همینطوره هر وقت از خدا طلب هدایت کردم همه چی به شکلی شگفت انگیز عالی و روان پیش رفته. ولی اگه فقط یک روز حواسم نبوده خیلی خیلی سریع پس گردنی خوردم. البته اینا از زمانی برام پیش میاد ک با شما و قانون اشنا شدم.
واقعا سپاسگزار خداوند پر از عشق و محبتم هستم ک دیگه هیج وقت نمیزاره مدت زیادی تو در و دیوار برم. شاید فقط چند ساعت و حتی شده چند دقیقه فراموشم بشه و اینطوریه ک خیلی سریع برمیگردم
از نتایجم بگم. خدارا هزاران بار شکر ک تقریبا از وقتی قانون لیاقت رو کار کردم همه چی خیلی عالی برام پیش میره. رابطم با همکارام خیلی عالی شده. با شاگردام در عین اینک رابطه دوستانه و همراه با احترام دارم خیلی خوب به حرفام گوش میدن.
و حتی رابطم با خانواده خودم و همسرم عالی شده. مخصوصا با خانواده خودم. چون خواهرام همه عباس منشی شدند و وفتی میرم خونه مادرم کلی میشینیم و در مورد نتایج و قانون با هم حرف میزنیم و حتی تو طول هفته هم ک پیش هم نیستیم ی گروه سه نفره داریم ک هر اتفاق جالبی برامون میفته میریم اونجا و ویس میفرستیم و با ذوق و شوق برا هم تعریف می کنیم و اینا باعث شده ک بیشتر و بیشتر تو فرکانس مثبت بمونیم و هر روز اتفاقات بهتری رو تجربه کنیم
اینکه استاد جان شما فرمودین هر روز با خودتون تکرار کنید سوره حمد و همه چیو به خدا بسپرین این کاریه ک دقیقا من هر روز انجام میدم و تو مسیر راه تا سرکارم فقط و فقط با خدا حرف میزنم و این سوره توحیدی عالیو مرتب با عربی و فارسی تکرار میکنم و سپاسگزاری میکنم. و حالا ک تو این جلسه در موردش حرف زدین فهمیدم ک چرا اینقدر همه چی برام عالی پیش میره. همه چی به خاطر اینه ک من هر روز از خدای مهربون سپاسگزاری نیکنم و همه امور زندگیمو بهش میسپرم و ازش میخام به بهترین شکل هدایتم کنه.
و همین شغل الانم ک عاشقش هستم به وسیله هدایت خدای مهربون و کمک و یاری خودش بدست اوردم و البته با استفاده از قانون فوق العاده اش و استاد مهربون و بامحبت ک با حرفهای زیباش اینقدر به دلم میشینه و جزعی از وجودم شده.
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر استاد عزیز و مریم قشنگم و خانواده بزرگ و توانمند عباس منشی ام. من هر روز کامنتای بچه هارو بادل و جون میخونم و تحسین میکنم و انرژی می گیرم.
در پناه الله یکتا سالم و موفق و خوشبخت باشید و بدرخشید. دوستون دارم
سلام درود فراوان به استاد عزیز خانم شایسته عزیزمن در دوره 12قدم هستم چه دوره زیبایی سپاسگذارم از استاد عزیزم ……
من چند روزی بود دنبال خونه بودم مبلغ پول پیشم کم بود خیلی ذهنم درگیر بود تا اینکه این فایل زیبا شنیدم همون جا سپردم به خداوند من در ستاره قطبی همون خونه مورد نظرم با پول پیش اجاره نوشتم و می کنم دنبال خونه تا اینکه مثل یه معجزه بود برام ..تو یه منطقه ای زیبا که اصلا فکرش نمیکردم یه خونه با همون مشخصات اونم هدایتی پیدا شد …
خدایا شکرت صاحبخانه تفکراتش عین ما بود چه مرد محترمی بود چقد تخفیف داد واقعا وقتی تسلیم خداوندی بهترین اتفاقا برات رقم میخوره ایمان ایمان همه چی خدایا خودم میسپارم دستت میخوام روی شونهات بشینم لذت ببرم دست من بگیر من هیچی نمیدانم …….
یه مورد دیگه ام که خیلی دوست دارم بگم من 10سال سیگار میکشیدم نمیتونستم ترک کنم وهمش ترس ترک سیگار داشتم تا اینکه یه بار به خدا گفتم خسته شدم خودت کمک کن
باورتون نمیشه هدایت شد به یه کتاب زیبا ترک سیگار به روش الن و چقد راحا چقد راحت بدون هیچ سختی سیگار ترک کردم الان 3سال سیگار نمیکشم حتی هوسم نمیکنم خدایا شکرت که وقتی بهت ایمان می آوریم واقعا تو به جنگلل هستیم که داریم یون زنان راه میریم لذت میبریم خداشکرت
به نام خداوندی که هر چه دارم از اوست
سلام به استاد عزیزم به خانم شایسته گرامی و دوستان خوبم
استاد قبل از نوشتن میخوام ازتون حسابی تشکر کنم بابت این فایل ارزشمند و بگم مثل همیشه به موقع و سر وقتش این صحبت ها رو شنیدم و واقعا در شوکم از هدایت خداوند
منی که داشتم کتاب رویاهایی که رویا نیستند و میخوندم یه صدایی گفت برو تو سایت، جای جذاب کتاب بودم و این صدا منو مجبور کرد بیام اینجا .
هنوز فایل و تا اخر گوش ندادم که بهم گفت بنویس
استاد دو روزه خدا بد جور میخواد بهم بگه زیبا حواستو جمع کن
انگار قراره یه نتیجه ی خیلی بزرگی برام بوجود بیاد
یا اینکه یه جایی دچار شرک شدم و متوجهش نیستم
نمی دونم دقیقا دو روزه از طریق های مختلف داره بهم میگه مبادا مغرور بشی
مبادا یادت بره از کجا به کجا رسوندمت
مبادا وقتی ظرفت بزرگتر شد یادت بره کی این ظرف بزرگتر کرد
وای خدای من
دیروز خدا منو کشون کشون برد و انداخت تو کامنت اقای رضا عطار روشن معروف سایت که چطور بعد از دیدن نتایج عالی دچار شرک شده بود اونم خیلی پنهان که حتی خودش متوجه نشده بود
بعد دوباره گفت این کمه بازم منو کشوند و برد تو کامنت اقای ابراهیم که لقب ابراهیم توحیدی بهش دادن تو سایت
که چطور حسش بد شده بود و متوجه شده بود تمرکزش کم شده روی کار کردن خودش و متوجه شده بود دلیل اصلیش پنج ساعت از وقتش و صرف مافیا میگذرونه
اخه خدا چی بگم
امروزم با این فایل خواست حجتشو تمام کنه
بگه بنده ی من ازت میخوام مغرور نشی ازت میخوام وقتی نتایج عالی دیدی گمراه نشی
استاد زمانی من تو اینستا پیج عکاسی داشتم این پیج و عکسهایی که میگرفتم تمام ایده ها تمام پیشرفت های من از طرف خدا بود من هر روز پیشرفت خوبی داشتم ولی خدا رو ندیدم دچار شرک شدم اونم تا دلتون بخواد
و خدا کل اینستا رو از من گرفت
درسته از من گرفت ولی منو به حال خودم نزاشت ، منو با شما اشنا کرد تا قانون و یاد بگیرم تا داشته هامو ببینم تا خدا رو بشناسم و بدونم هرچی دارم از اونه نه هیچ کس دیگه تا منم منم نکنم
الانم میخواد کاری کنه مرتکب اشتباه و شرک قبل نشم اره این خدا اون قدر بزرگه اون قدر عشقه که میگه بنده ی من تو ارزشت پیش من زیاده نمیخوام خطا کنی و مدام داره بهم یاداوری میکنه
خدای من ای کاش بتونم جواب این دوست داشتنت و بدم
ای کاش بتونم یک درصد بندگی خدایی مثل تو رو بکنم
خدایا اگر تو هدایتم نکنی من هیچ چی نیستم
اگر نعمتی دارم به خاطر رحمت توعه
هرچی دارم از تو دارم خدای من
خدایا همیشه بهم یاد اوری کن که تواضع داشته باشم و یادم نره
استاد روزی نیست که نگم استاد خدا خیرت بده استاد همیشه شاد و سلامت باشی که باعث شدی
من این خدا رو بشناسم
من دریافت کنم هدایت خدا رو
من خودم و بشناسم
استاد واقعا سپاسگزارم که بهم یاداوری کردی که یادم باشع
که هر چی دارم از خداست
که همین طور که الان خدا رو زیاد صدا میکنم تا اخر همین باشه
که باید بدونم و بپذیرم که هیچی نمی دونم
در مقابل خدا هیچی نیستم
که من لایق دریافت الهامات و هدایت خداوندم
سپاسگزارم
خدایا شکرت که دارمت
به نظرم باید هر روز این فایل و گوش بدم تا یادم نره
و دچار شرک پنهان نشم
دلم گرم خداوندی ست
که با دستان من
گندم برای یاکریم خانه می ریزد
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که می خواند مرا
با آنکه می داند گنهکارم
دلم گرم است
می دانم بدون لطف او تنهای تنهایم
درود فراوان بر استاد عزیز وخانم شایسته مهربان
بی نظیر این فایل در ابتدا تشکر فراوان از خداوندی که بندگانی اینگونه شایسته برروی زمین قرار داده تا از زبان آنها ما را هدایت کنند
من استاد به شما لقب ناخدای با خدااین کشتی نامیدم چرا که خداوند با کلام شما با ما سخن میگوید
از زمانی که شما در مسیر من قرار گرفتید و تمام آموزه های شما را انجام دادم
واز همه بریدم وتنها مبدا ومقصودم خدا شد
معجزه ها یکی پس از دیگری برایم رقم خورد
از تجربه ی خودم بگویم
رانندگی در سال 95که دقیقا همین طور که شما فرمودین با احتیاط وبا توکل بر خدای مهربان توانستم رانندگی کنم
استاد جان من دوماه بعداز رانندگی
متن lnGodwetrust را نوشتم وروی ماشینم چسبوندم الان نزدیک 7سال رانندگی میکنم اما هروقت پشت رول میشینم کلام من این ،خدایا فرمون ماشینم در دستان قدرتمند توست به عظمت خداوند عشق میکنم چون من فقط میشینم اون که منو میبره
استاد من تمام زندگیم را دادم دست خودش وهرروز دارم موفق تر میشم اینقدر دیدگاهم عوض شده که نیازی نیست به دیگران توضیح بدم خدا خودش برام جور میکنه وهمه چی رقم میخوره من متولد 7بهمن هستم یادم قبل از تولدم به همسرم گفتم من از خداوند ماشین تیگو 7میخوام وخداوند وظیفه داره برام بخر همسرم تا حدودی دیدگاهش خوب اما یقین کمی داره گفت انشالا بهش برسی استاد از7بهمن گفتم خدایا من سفارش دادم خودت میدونی جالبی ماجرا این بود که به دلم الهام شده بود سه تا عدد هفت 777برام رقم میخوره
دقیقا همسرمان امسال 47سالش شد یادم روز اول فروردین عدد 7روی کیک را گزاشتم روی هفت سین وگفتم اینم دومیش استاد به عظمت خداوند 7فروردین ما به طور عجیبی که همسرم هنوز هم باورش نمیشه یه تیگو 7مشکی از گالری به صورت نقد همون طور که گفته بودم وباور داشتم رقم خورد من یادم داخل نمایشگاه داشتم با خدا حرف میزدم که همسرم به من گفت همون طور که میگفتی مثل اسناد دوست دارم نقد خرید کنم برات رقم خورد میخوام بگم که وقتی باورش میکنی وبهش اعتماد میکنی آنقدر عالی برات می رسونه که خودت می مونی
به خدا استاد من تموم آموز های شما را انجام دادم از نظر مالی از نظر معنوی از نظر روابط زندگی همه چی به اراده خداوند بهترینش برام رقم خورده و بزرگترین معجزه زندگیم نوه صحیح وسالمم بود که در دیدگاههای قبلی نوشتم که چقدر افکار وژنتیک واین حرفا همه کلامی بیهوده نیست اگه خداوند. ا باور داشته باشی و فقط به او ایمان داشتن بهت کمک میکنه خداوند عجیب یار من در زندگی
به خدا از زمانی که سکان زندگیم را دادم دست خدا عجیب زندگیم عالی
امیدوارم استاد همیشه در سلامتی وشادی فراوان باشید
من از خداوند برای شما عشق وشادی خواستارم
خدا را باور کردم شد یاورم
خدایا دوست دارم ،عاشقتم
ممنونم از شما استاد مهربانی
استاد جان سلااام
دوستان عزیزم سلااام
در مورد خودم بگم
منم اون زمان که تازه رانندگی رو شروع کرده بودم
تدریس رو شروع کرده بودم
اولین مرتبه هایی ک بعد از ازدواجمهمان داشتم
( تجربه اشپزیم بشدددت پایین بود و من بعد از ازدواج و دور از مادر و خواهرم اشپزی رو شروع کردم)
و همش از خدا کمک میخواستم
مثلا یادم اولین مرنبه که مهمان داشتم اولین مرتبه بود که زرشک پلو درست میکردم
و خدا کمک کرد و مزه غذا ب گفته مهمونا و همسرم بینظیر بود
ولی اونجاها ک باد ب غبغب انداختم که
مثلا فلان غذا یا دسرم حرف نداره
یا مث همیشه نشد یا دسرم خوب درنیومد و ریختم دور
استاد الان هر وقت ماشین روشن میکنم
میگم خدایا درزمان مناسب ب سلامت من برسون
مخصوصا وقتی پسرم میرسونم مدرسه
یکی از خیابونها بشدتتت شلوغ
و من همش از خدا کمک میگیرم
یا مثلا یکشنبه
زبان اموزم اومده بود که زبان مدرسه اش رو باهاش کار کنم
این درس نسبت ب قبلی ها سخت تر بود
و زبان اموزم نکران بود
خدا ب دلم انداخت که این مرتبه با … روش باهاش تمرین کن
منم سریع انجام دادم
و خداروشکررر
نتیجه عالی بود و زبان اموزم با روی خوش و سادی رفت
توی کلاس خوشنویسی استادم خیلییی از کارم راضی
و من مرتب خداروشکر میکنم
که توی این مسیر ب من کمک میکنه
در نوشتن و تقلید از تمرینها کمکم میکنه
یا در تدریس زبان
ب کلامم قدرت میده که ب راحتترین شکل درس رو منتقل کنم
من از خودم هیچ ندارم
و هذا من فضل ربی است
خدایا هدایتم ک ب مسیر پاکی درستی برکت ثروت و سلامتی
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ
ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻧﻜﻨﻴﻢ؟ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ [ﺳﻌﺎﺩﺕ] ﻣﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻗﻄﻌﺎً ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﺁﺯﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺭﻳﺪ، ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻛﺮﺩ. ﻭ ﺍﻫﻞ ﺗﻮﻛﻞ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.» (١٢)
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
بیست و چند سال پیش شب کنکور خوابم نمی برد ، ندایی توی قلبم گفت نگران نباش ما تورو هدایت می کنیم ، من چه میدونستم هدایت چیه قلبم آروم شد و بهترین رتبه رو آوردم
ولی انسان است و فراموشکاری
بارها غرور گرفتتم و نزول کردم و باز دستم رو به سمتش دراز کردم و نجاتم داد
استاد همیشه برام سوال بود چرا همیشه تجربه اول هرچیزی خوبه ولی تجربههای بعدی نه با این فایل جوابش رو گرفتم
پس میشه تجربه های بعدی هم دلنشین باشه اگر خودت رو بسپاری به خدا نه خودت
هیچ الگویی به این واضحی تو ذهنم نیومده تا حالا که مغرور بشی باختی ، دستت ول میشه از دست خدا
یه مثال دیگه
یه شب نخوابیده بودم تمام شب رو، فرداش کلاس داشتم با تمام وجودم رو به خدا کردم، اون کلاس بهترین کلاس عمرم شد، همه آموزنده ها محو تدریس بودن
خداجانم من حتی برای درک اینکه من هیچی نمیدونم به تو نیازمندم ، از پس اینم برنمیام خودت یاریم کن
خداجانم خداعشقم خدا نفسم به من درک بده
خداجانم به قلبم بصیرت بده
خداجانم منم منم های من ناچیز رو ببخش
اگر تو نخوای این انگشتان چطوری بنویسن
آخه من به چیم بنازم اولم یه نطفه بی ارزش و آخرم لاشه گندیده مگر اینکه تو روح منو جلا بدی
خداجانم من همیشه بهت فقیرم ، باشه ،
من همیشه نمیدونم از الان تا ابد ، باشه،
خودت فرمون زندگی منو دستت بگیر
خودت قلبم رو به هدایت هات باز کن
خداجانم ای که علمت بر همه چیز واسعه ، من جز نوک دماغ رو نمیتونم ببینم خودت بهم بگو چکار کنم
ممنونم از همه دوستان که با نوشتن مثالهای زندگیشون چراغ راهم شدن
همه تونو دوست دارم
همه تون عشقید
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ
ﻭ ﭼﺮﺍ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻧﻜﻨﻴﻢ؟ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ [ﺳﻌﺎﺩﺕ] ﻣﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﻗﻄﻌﺎً ﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻫﺮ ﺁﺯﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺭﻳﺪ، ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻛﺮﺩ. ﻭ ﺍﻫﻞ ﺗﻮﻛﻞ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ.» (١٢)سوره ابراهیم
سلام خدمت استاد عزیزم.
هر کاری که ادم بخواهد انجام بدهد اولش ترس داره. اینو چطور کنم اون رو چطور کنم. طبعیی است. مثال من میخواهم کار تعمیرات الکترونیک را شروع کنم ولی میترسم. اگر فعلا چیز خراب کنم اگر نتوانم درست فعلان وسیله را یا درست جور نکنم یا هر چه شبه اش. چون تا فعلا هر چیزی را تعمیر کردم برای خودم و فک فامیل بوده و کاری بیرونی و تجاری نکردم تا حالا. و ترس هم طبعیی است.
و اوایل وقتی یک وسیله باز میکردم خیلی به دقت پیچ ها را منظم می ماندم که گم نشود درست بدقت اسمبل کنم. ولی یک مقدار دستم رو شده بود اون دقت را نمی کردم گاهی اوقات یگان پیچ ها اضافه می ماند یا درست اسمبل نمی شد که بعد مجبور بودم دوباره باز کنم از سر. چون که فکر میکردم حالا باز و بسته کردن دیگر چه است این خو چشم بسته هم من میتوانم. جالب این جا است که من هیچ وقت از خدا نخواسته بودم که کمک ام کنم و همیشه میگفتم من باهوشم چیزی را که تا به حال اصلا کار نکردم باهاش میتوانم باز اش کنم و تعمیر کنم.
یادم است هر چیزی را که باز میکردم چون برای اولین بار بود دانش تعمیرات هم نداشتم شاید چندین روز طول میکشید حتی هفته ها تا تعمییر اش کنم. همه اش میگفت چطوری چطوری و یک فشار خیلی خیلی زیاد روی ذهنم بود تا موقع که اون وسیله تعمیر می شد قشنگ فشار بود مخصوصا که بعد از چند ساعت بالا و پایین کردن جواب نمی داد.
حالا اگر من این باور می داشتم خدا من هدایت میکنه یا خدایا من را هدایت کن و من هیچ چیزی نمی دانم خیلی ارامش در وجود می امد و چون ارامش می امد میتوانستم خیلی چیزی یاد بیگیرم و در زمان کم جورتعمیر اش کنم و مهم تر از همه واقعا لزت میبرد.
چون اون چیزی هایکه من تعمیر میکرد اکثر تعمیر کار های بیرونی میگفتند جور نمی شود و بعد من جور میکردم. و فکر میکردم و این دید داشتم همه بی سواد است من خیلی با هوش.
این فکر باعث شده بود که من اولا خدا را فراموش کنم. و اینکه من باید خیلی یاد بیگیرم و بهتر شوم ولی باعث شد من فقد محدود شده باشم به تعمیر چند وسیله که از خودم از دوستان و فامیل خراب می شد.
نکته این جا است: باید در تمام زنده گی ام بگویم خدایا تو من را کمک کنی تو من هدایت کنی. من هیچی نمی دانم ن هیچ چیزی نیستم
تمرین: فعلا یک مقدار فهمیدی پس در کجا حالا استفاده کنم:
تا قبلا تا همین ثانیه می گفتم من باید بروم یک نفر پیدا کنم و بگویم من همرایت میخواهم کار کنم حتی رایگان ولی میخواهم کار کنم. ذهنیتم این بود من باید تلاش کنم.
حالا خدایا خودت کمک کنم من را به مکان مناسب هدایت کن. منظور این نیست دیگر حالا بخوابم. به اون فرد درخواست میکنم که همرای خود من بیگیرید که ازش چیز یاد بیگیرم ولی اگر جواب رد حالا بدهد مثال قبلا به هم نمی ریزم. و بیشتر دنبال میکنم هدفم رو
خدایا من هیچ چیزی نمی دانم خودت کمک کن به روش های درست و مواد درسی درست که بتوانم امتحان زبان انگلیسی موفقانه سپری کنم.
خدایا من نمی دانم چطور مهاجرت کنم. خودت کمک کنم و هدایتم کنم. ایده که گفتی؛ زبان بخوان و کلی مدت زمان گذاشتم ولی هنوز اتفاق نیفتاده. خودت کمک کن و هدایتم کن به روش درست. چطور بتوانم مشکلات ام رفع کنم. نقاط ضعفم که در اسپکنگ و لسنیگ است.
منظور از کمک از خدا این نیست که از اون بخواهی و خواب کنی قبلا تمرین میکردی حالا دیگر تمرین بند کنی. بگی ولا اسپیکنگ سخت است زمان میگیره خدا کمک میکنه. نه نه نه. تمرین ادامه میتی با قدرت بیشتر که این بار خدا میگوید چه بهتر است برای من و چه نه.
خدایا من هیچ چیزی نیستم من از تو میخواهم که من رو کمک کنی تا بتوانم به هدفم که گرفتن نمره خوب در ازمون زبان انگلیسی است برسم.
نوشتتن این ها ارامش قلبی می دهم.
پس تمرین :
قبل از شروع به کار کردن یاد اوری کنم به خودم که خدا باید کمک کنه تا بتوانم استفاده حد اعظمی از مواد آموزشی و تمرین بکنم.
• یادت باشد این کمک از خداوند خواستن یک قسمت از معادله است
• جز بعدی تمرکز است که یادت باشه بدون تمرین معادله ناقص میشود
• جز بعدی باور های مناسب راجع به خودت و هدفت است
در قسمت تمرین کردن و حل کردن مشکلم
خدایا خودت من را هدایت کن به تمرین های درست که مشکل من حل شود. من واقعا نمی دانم کدام تمرین ها خوب است و کدام بعد.
البته موقع کار کردن وقتی تمرکز داشتم حس میگفت این خوب است و این نه ، این برای تو مناسب نیست. فکر کنم باید همون را ادامه بدهم.
○ تمرکز زیادتر کنم با فکر نکردن به بقیه که در جیم بقیه چه میکنند، این مشکل چطوری حل کنم، ووووووو
○ در اول بگویم خدایا من را کمک کن من نمی دانم من چیزی حالی ام نیست
قبلا همش میگفت اون حالی اش نیست او نمی دانم او نمی دانه اون بی سواد است. من هم بی سوادم ولی پیدا میکنم خودم
فعلا به بقیه کار ندارم. و خدا همه چیزی را می دانم و من را هدایت میکند.
خدایا من هنوز خیلی مشکل دارم، یعنی Spine این تمرکز در اجرای حرکات خیلی مهم است. و من هدایت کن که درست تمرین بتوانم.
_
این باید در ذهنم بگذارم هر چقدر مهارتم در الکترونیک یا هر چیزی دیگر یا مشکل Spine بهتر میشود اون دقت کم نکنم.
فکر نکنم که من حالا مشکل خوب شده دیگر اون دقت در اجرای تمرینات نیاز نیست.
در راننده گی در کار، در تدریس ریاضی که فعلا کاری است که انجام می دهم. یادم باشد من نیاز دارم به هدایت خداوند، من نیاز دارم دقت داشته باشم. من پرفکت نیستم.
من هم مانند استاد از حس هدایتم استفاده کنم و گوش کنم هر چه بگویه کوش میکنم که متهد کنم خودم که گوش کنم معلومه نتایج که بیایید اون خودش کمک میکنه برای ادامه دادان این مسیر.
یادم باشد که ادعا نکنم. من حالا همه چیزی را راجع به حرکات و تمرینات برای Spine می دانم من حالا دیگر زبانم خیلی خوب شد دیگر ……..
تواضع در مقابل خداوند یاد نروم با یاد اوری همیشگی.
و این تواضع یک حس ارامش می دهد که باعث میشود که بقیه کار ها درست پیش برود.
و اینکه استاد گفت؛ من از این “دید” در تمام جنبه های زنده گی ام استفاده میکنم حتی در قسمت های که خیلی وارد هستم مانند سخنرانی.
من که هیچ تجربه و مهارت عالی درامد و نتیجه ندارم در زنده گی ام. باید این دید تمرین کنم ادامه بدهم. چون راه های قبلی را رفتم جواب اش هم فاجعه شده. پس از این دید و کمک خواستن از خداوند و تواضع داشتن در مقابل خداوند تمرینم کنم و فراموش نکنم.
در این در دقیقه 13 استاد درباره تمرکز یاد اور شد.
باز و باز و باز یادم باشد اگر تمرکز از معادله زنده گی حذف شود معادله ناقص میشود. تمام
• میخواهم زبانم خوب شود
• میخواهم مشکل Spine ام حل شود
• میخواهم مهارت کسب کنم در رشته مورد علاقه ام.
تمرکز تمرکز یادت نره و یادت نره از خدا کمک بخواهی که کمک کنه تمرکز بتوانی. داشتن تمرکز روی کار یکی مشکلات بوده که در شخصیت من وجود داشته این همه سال. که باید حل اش کنم یا بهتر اش کنم. اگر نتیجه میخواهم
افراد مانند، استاد عباس منش، ایلان ماسک، ارنولد، سم التمن یکی از اصل های مشترک بین همه شان داشتن تمرکز بوده.
حالا فکر کنم و درک کن اهمیت اش را!
خداوند من را هدایت میکند و من نتیجه خواهم گرفت. فارغ از اینکه قبلا چقدر گوش نکردم
زنده گی من را کاری های که میکنم و افکار که دارم میسازد نه افکار و اعمال که داشتم.
من همیشه باور داشتم به حس درونی که میگه چه کن چی نکن. از قبلا که باور اش داشتم و هم زمانی های باعث شده بود که تا اون زنده باشد ولی در کار های مانند کدام رشته را بخوانم. فعلا یک تصمیم مهم راجع به زنده گی میگرفتم، و چه کنم. ولی دل جرت میخواست و سختم بود که انجام بتم و نداده بود.
مثالا گفتم میخوام مهاجرت کنم گفت تو یک بار تافل بده بعد میگم ات ولی چون زبانم خیلی ضعیف است و بود میگفتم سخت است و شاید رفته نشود با سند زبان چه رقم بروم.
قدم اول که من لایق دریافت هدایت هستم داشتن این باور، خدا را شکر این باور به داغونی باور های دیگرم نیست.
دوم که اگر من قبلا گوش نکردم. نکردم خلاص شد. اگر حالا گوش کنم نتایج زنده گی ام تغییر میکنه.
گاهی اوقات میبینم که n مدت زمان گذشته و من پیشرفت نداشتم و به هدفم نرسیدم و وووو.
اون ذهن مقایسه گر می اید اون به کجا رسید تو ره بیبین. و من بی ارزه هستم. تا حال که نشده 100 هزاز قدم تو عقب افتادی ووو.
این باور ها ممکن که بیاید یادم باشد که این ها ویروس است. و قدم دوم که استاد گفت یادم نرود و یاد اوری کنم + تمرکز کردن روی بهبود مهارتم و شخصیتم + کمک خواستم و تواضع داشتن در مقابل خداوند که من هیچ چیزی بدون اون نیستم.
خداوند هدایت را پیغام های هدایت در مورد همه چیزی برای همه گان و برای من در باره همه چیزها ارسال میکنه این که من دریافت میکنم یا نه مربوط من میشود اینکه من گوش میکنم یا مربوط من میشود. این که من عمل میکنم یا نه مربوط من میشود.
مثالا همین روزا حس کردم که میگه دو چیز رو
• بعد دو و نیم ماه تمرین، قبلا Spine ام درد داشت خواب نمی توانستم بعد از تمرین دو ماه حالا درد گم شده. ذهنم میگفت حالا برو مثال بقیه تمرین کن وزنه برداری کن فعلا. ولی حس گفت نه تو باید یادت باشه کدام تمرین ها دردت را ازبین برد و چه تمرکزی. حالا اگر میخواهی بالا تر بری. و مشکل درد گم شده ولی خود مشکل پا بر جا است. باید تمرکز کنی کدام حرکات بیشترین تاثیر گذاشت روی اونها تمرکز کن. این هدایت بود که واضح فهمیدم حالا باید عمل کنم و منطقی هم است که عمل کنم.
• او روز در خواب ساعت 5 یا 4 صبح در خوابم میگفتم و میشندیم؛ یا تمرکز میکنی و تلاش میکنی یا میمیری. و فکر کنم میگفت باید تمرکزی روی کار که انجام می دهی غیر اون میمیری
فقد تا دقیقه 19 فایل گوش دادم و تمرینات که گفتم را باید مدام انجام بدهم. ادامه اش گوش کردم برای خودم باز اش میکنم و میخورم فایل رو.
با سلام خدمت استاد گرامی و مریم بانوی عزیر.
خدایا شکرت که منو هدایت کردی به این فایل زیبا.
استاد عزیزم هر چه بیشتر با قوانین آشنا میشم، بیشتر به عجز و ناتوانیم در برابر خداوند پی میبرم و به این جمله میرسم که همی دانم که نادانم.
دوره کشف قوانین زندگی رو میگذراندم که متوجه شدم احساس لیاقتم خیلی پایینه،
دوره احساس لیاقت رو گذراندم متوجه شدم پاشنه آشیل من، روابط هست، دوره عشق و مودت رو گذراندم متوجه شدم که هیچ جای زندگیم طبق قانون خداوند نبوده، من که ادعای مسلمانی داشتم و کتابم قرآن است، و دو کتاب ارزشمند چگونه فکر خدا رو بخوانیم (بیشتر از ده بار) مطالعه کردم و کتاب رویاهایی که رویا نیستند (5بار) مطالعه کردم و مستند بسیار زیبای راز که استاد 60 بار دیده بودن ولی من 4 بار دیدم
وقتی زندگی افرادی که لائیک(بی دین) هستن رو میبینم، و ندانسته از قوانین زندگی استفاده میکنند از خودم و خدای خودم خجالت میکشم و اگر خداوند منو به شما (استاد عباسمنش عزیز) هدایت نمیکرد، بقیه زندگیم در غفلت و بی خبری بود
و امروز فایل توحید عملی در من غوغایی به پا کرد که نگو و نپرس.
استاد اونجایی که گفتین برای انجام هر کاری بگیم خدایا خودت منو هدایت کن، ایاک نعبد و ایاک نستعین خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری می جوییم، اهدنا الصراط المستقیم ما را به راه راست هدایت بکن، صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم و الضالین
این آیات قرآنی رو روزی ده مرتبه در نمازهای پنجگانه میخوندم بدون اینکه اینقدر به معنای اون دقیق شده باشم،
خدای من، تو با من چه کردی
خدایا شکرت که در مسیر آگاهی هستم
خدایا شکرت که مدارم تغییر کرده و قدرت درک و فهمم بهترشده
خدایا من هیچم، تو باید منو هدایت بکنی،
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که من هم به این مرحله از توحید برسم که مثل استاد عباسمنش بگم من بر شانه های خدا نشسته ام….
خدایا شکرت که منو لایق هدایت به این سایت آسمانی و الهی دانستی
خدایا شکرت که هر روز سپاسگزارتر میشم
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که تمام راه حلها رو به من بگی، خدایا من هیچی نمیدونم تو میدونی به من بگو.
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که هر لحظه با من صحبت کنی.
ای مهربان خدای. یا انیس من لا انیس له، یا وکیل من لا وکیل له، یا حبیب من لا حبیب له
خدایا ازت میخوام و دوست دارم که آسان شوم برای آسانیها و تو کارهایم را انجام بده و در زمان مناسب در مکان مناسب باشم
خدایا در برابر این همه مهربانی و لطفت سپاسگزارت هستم تا ابد.
خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت
استاد عزیز و مریم بانو در پناه الله یکتا شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام و عرض ادب دارم خدمت استاد عزیزم و مریم شایسته ی عزیز و دلسوز
و تموم عزیزانی که تو این سایت هستن و فعالیت دارن و با کامنتهاشون کلی به آدم انرژی میدن
من این فایل رو که گوش دادم یادم اومد از چن سال پیش که برای گرفتم گواهینامه ثبت نام کرده بودم
اون روزها خیلی حالم عالی بود و همیشه فایل گوش میدادم و خواسته هامو مینوشتم و…
خلاصه خیلی تو این مسیر الهی بودم .حتی یادمه موقع آموزش تو شهری هم با هندزفری فایل استاد تو گوشم بود که مربیم شاکی شد گفت چی داری همش گوش میدی؟؟
منم یکی از فایلهاتونو گذاشتم پخش بشه و خیلی خوشش اومد
خلاصه اینو خواستم بگم که چقدر با تموم وجود رها باشی تو آغوش خدا جواب میده
من موقع امتحان آئین نامه چون نزدیکای عید بود و درگیرخونه تکونی و... بودم فرصت نمیکردم زیاد کتاب رو یا نمونه تستهایی که دادن رو بخونم
و خیلیهاشون مونده بود ولی با توکل به خودش رفتم سر جلسه ی امتحان نشستم
یادمه به خدا گفتم خدایا این امتحان رو خودت میخوای جواب بدی من هیچی نمیدونم و همشو میسپارم به خودت
به خدا باورم نمیشد اینقدر این سوالات راحت بود برام که فکر کنم دومین نفری بودم که برگه مو دادم
همونایی بود که بیشتر خونده بودم و فقط 2 تا اشتباه
داشتم و همون دفعه ی اول قبول شدم
گذشت تا رسید به امتحان تو شهری که چون شرایط تمرین زیاد نداشتم یه ترسی داشتم که حتما سری اول رو رد میشم و باید چن جلسه تمرین دوباره بگیرم و بعد قبول میشم
خلاصه روز امتحان تو شهری رسید و من رفتم برای امتحان .وقتی وارد جمع خانمها شدم چن نفرشون تا منو دیدن گفتن چرا با مانتو اومدی این سرهنگش خیلی به حجاب نداشتن گیر میده و مطمئن باش همون اول رد میشی
و چن نفری هم که اونجا بودن بیشترشون برای بار چندم بود که اومده بودن و حقیقتا یه استرسی گرفتم و امید زیادی به قبولی با این شرایط نداشتم
تا اینکه زمان من رسید و تا سوار ماشین شدم فقط گفتم خدایا این فرمون در اختیار تو من هیچی بلد نیستم تو میخوای برونی. به خدا هر موقع یاد اون روز میافتم مو به تنم سیخ میشه و اشکم در میاد
دیگه سرهنگ ازم امتحان گرفت و گفت برو عقب بشین
گفتم قبول شدم هیچی نگفت .امتحان بقیه که تموم شد پرونده مو داد دستم و گفت تو قبولی برو کارهاشو انجام بده
به خدا از ذوق داشتم دیوونه میشدم .هیچ کدومشون باورشون نمیشد من همون دفعهی اول قبول بشم
واقعا قربونش بشم خدا معجزه کرد برام
این اتفاق باعث شد من خیلی وقتها که به شک میافتم برای بعضی مسائل بهم حس قدرت بده که اینکه اگه ایمانت مث اون روز قوی باشه هر چیزی ممکنه
سپاسگزارم از همتون .خداروشکر به خاطر وجودتون و وجود یه همچین جایی که اگه متاسفانه هر از چن گاهی میام ولی بازهم کلی بهم حال خوب وانرژی مثبت میده
دوستتون دارم .خداروشکر به خاطر تموم داشته هام
بنام خداوند وهاب من
سلام خانواده صمیمی عباسمنش
استاد عزیزم سلام و خداقوت
همچنین سلام خدمت بقیه دوستان ارزشمندم که کلی مطالب رو ازشون میخونم و میاموزم.
خداوند هدایتمون کنه تا از این نعمتها بخوبی بهره ببریم و تو صراط مستقیم بمونیم.
خب بریم سر موضوع این جلسه و طبق آموزههای همین فایل
ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا صراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم، غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.
امیدوارم که خواندن این دعا قلبی باشه و لق لقه دهنم نباشه…امیدوارم که سپاسگذاریهایم خالصتر و با قدرت ایمان و باور بیشتر باشه تا فزونی برکات رو مشاهده و دریافت کنم.
هیچی دیگه استاد چند روزی بعد ستاره قطبی از این تکنیک خفن ایاک نعبد…استفاده میکنم و زندگی بسیییار رووونتر شده…یعنی انگار تو همون جاده جنگلی که بودیم، یه همراه واقعی هم باهامون میاد که زندگی شیرینتر شده.
من از تجربیاتم بگم تا صبح باید بنویسم که چقدر خودم تلاش میکردم و اصلا خداهه رو شریک نمیدونستم تو امور زندگیم و خب به همون نسبت هم چرخ زندگی سفت بود دیگه…هنوزم خیلی جای روونتر شدن داره…
یه خاطرهام برمیگرده به آشنایی با یه دختر خانمی که باهم دوست بودیم و بعد از مدتی به جدایی کشید..با کلی داستان… و امااااا…
چی شد که جدا شدیم؟
من اداعام بود که ایشون رو تور کرده بودم و جالبه ایشون هم ادعاش این بود اون منو جذب کرده بود و چقدر هم باور داشتیم که خودمون کار رو انجام دادیم…خب ته داستان معلومه دیگه چی شد…پس گردنی رو خوردیم و خدا هم گفت ععع فکر میکنید خودتون بلدید؟ برید شما رو بخیر و …
و اون شد پایان رابطه ما..طوری همه چی پیچید به هم که خودمونم نفهمیدیم…
داستان دیگه برمیگرده به اتفاقات گذشته که سر یه کاری من خیلی پیشرفت کردم ولی هیچوقت قلبا خدا رو هادی ندونستم…یعنی لق لقه دهنی میگفتم خدایا تو کمک کردی…ولی به قول پیامبر عزیز میگه مورچه سیاه…یه شرکی بود که بابا من چقدددر خفن بودم و به دوستمم خیلی با آب و تاب از کارایی که کرده بودم تعریف کردم و قیافه حق به جانب و )واقعا استاد اینو تازه فهمیدم، گاهی اوقات دهنت انگار باز میشه، اگه کنترلش نکنی چقدر میتونه حرف مفت بزنه، چقدر اراجیف میبافی پشت سر هم، چقدر چرت میتونی بگی، اونوقت ادعامونم میشه قانون بلدیم) هیچی دیگه حدس میزنید اونم چی شد…سر یه اتفاق ساده من استعفا دادم و مدیریت روز بعدش گفت من شکایت میکنم بخاطر فلان مسائل و اونجا بووود که فهمیدم ععع دارم باز چک و لگد میخورم…حداقل چون کارم درست بود خدا به دلم انداخت که آروم بمونم و خب اون اتفاق ختم بخیر شد…
یه عبارتهایی هست تو قرآن، اگر آدم دقیق بخونه بنظرم خیلی آگاهی دهندس…حالا من عربیاش یادم نیست…اونجایی که میگه: من مکارترین مکارانم،
یا میگه تو تیر ننداختی که…
هر دوش من رو به فکر میندازه و مربوطه به همین فایل…
اگه به راه باشی و گوش بدی تیر رو ما برات میندازیم…
اگه به راه نباشی و گوش ندی خب بچرخ تا بچرخونیمت…
خدایا کمکم کن از ظالمین به خودم نباشم یا رب…
استاد عاشقتونم
پارادایس میبینمتون.
سلام خدمت استاد عزیز و توحیدیم و تمام دوستان خانواده عباس منشی فوق العاده ام
سپاسگزار خدای مهربونم هستم ک یکبار دیگر به زبان استاد قشنگم تو حید عملی رو بهم اموزش داد.
واقعا این سری از فایلهای توحیدی عالین و من هر وقت ک میام تو سایت و میبینم ی ذوقی میکنم ک نگو. با صدای بلند میگم وای خدایا متشکرم. استاد عزیزم شما واقعا عالی صحبت می کنید. ازتون با تمام وجودم سپاسگزارم.
همه حرفاتونو با تک تک سلولهای وجودم درک میکنم دقیقا همینطوره هر وقت از خدا طلب هدایت کردم همه چی به شکلی شگفت انگیز عالی و روان پیش رفته. ولی اگه فقط یک روز حواسم نبوده خیلی خیلی سریع پس گردنی خوردم. البته اینا از زمانی برام پیش میاد ک با شما و قانون اشنا شدم.
واقعا سپاسگزار خداوند پر از عشق و محبتم هستم ک دیگه هیج وقت نمیزاره مدت زیادی تو در و دیوار برم. شاید فقط چند ساعت و حتی شده چند دقیقه فراموشم بشه و اینطوریه ک خیلی سریع برمیگردم
از نتایجم بگم. خدارا هزاران بار شکر ک تقریبا از وقتی قانون لیاقت رو کار کردم همه چی خیلی عالی برام پیش میره. رابطم با همکارام خیلی عالی شده. با شاگردام در عین اینک رابطه دوستانه و همراه با احترام دارم خیلی خوب به حرفام گوش میدن.
و حتی رابطم با خانواده خودم و همسرم عالی شده. مخصوصا با خانواده خودم. چون خواهرام همه عباس منشی شدند و وفتی میرم خونه مادرم کلی میشینیم و در مورد نتایج و قانون با هم حرف میزنیم و حتی تو طول هفته هم ک پیش هم نیستیم ی گروه سه نفره داریم ک هر اتفاق جالبی برامون میفته میریم اونجا و ویس میفرستیم و با ذوق و شوق برا هم تعریف می کنیم و اینا باعث شده ک بیشتر و بیشتر تو فرکانس مثبت بمونیم و هر روز اتفاقات بهتری رو تجربه کنیم
اینکه استاد جان شما فرمودین هر روز با خودتون تکرار کنید سوره حمد و همه چیو به خدا بسپرین این کاریه ک دقیقا من هر روز انجام میدم و تو مسیر راه تا سرکارم فقط و فقط با خدا حرف میزنم و این سوره توحیدی عالیو مرتب با عربی و فارسی تکرار میکنم و سپاسگزاری میکنم. و حالا ک تو این جلسه در موردش حرف زدین فهمیدم ک چرا اینقدر همه چی برام عالی پیش میره. همه چی به خاطر اینه ک من هر روز از خدای مهربون سپاسگزاری نیکنم و همه امور زندگیمو بهش میسپرم و ازش میخام به بهترین شکل هدایتم کنه.
و همین شغل الانم ک عاشقش هستم به وسیله هدایت خدای مهربون و کمک و یاری خودش بدست اوردم و البته با استفاده از قانون فوق العاده اش و استاد مهربون و بامحبت ک با حرفهای زیباش اینقدر به دلم میشینه و جزعی از وجودم شده.
خدایا هزاران بار شکرت به خاطر استاد عزیز و مریم قشنگم و خانواده بزرگ و توانمند عباس منشی ام. من هر روز کامنتای بچه هارو بادل و جون میخونم و تحسین میکنم و انرژی می گیرم.
در پناه الله یکتا سالم و موفق و خوشبخت باشید و بدرخشید. دوستون دارم
سلام درود فراوان به استاد عزیز خانم شایسته عزیزمن در دوره 12قدم هستم چه دوره زیبایی سپاسگذارم از استاد عزیزم ……
من چند روزی بود دنبال خونه بودم مبلغ پول پیشم کم بود خیلی ذهنم درگیر بود تا اینکه این فایل زیبا شنیدم همون جا سپردم به خداوند من در ستاره قطبی همون خونه مورد نظرم با پول پیش اجاره نوشتم و می کنم دنبال خونه تا اینکه مثل یه معجزه بود برام ..تو یه منطقه ای زیبا که اصلا فکرش نمیکردم یه خونه با همون مشخصات اونم هدایتی پیدا شد …
خدایا شکرت صاحبخانه تفکراتش عین ما بود چه مرد محترمی بود چقد تخفیف داد واقعا وقتی تسلیم خداوندی بهترین اتفاقا برات رقم میخوره ایمان ایمان همه چی خدایا خودم میسپارم دستت میخوام روی شونهات بشینم لذت ببرم دست من بگیر من هیچی نمیدانم …….
یه مورد دیگه ام که خیلی دوست دارم بگم من 10سال سیگار میکشیدم نمیتونستم ترک کنم وهمش ترس ترک سیگار داشتم تا اینکه یه بار به خدا گفتم خسته شدم خودت کمک کن
باورتون نمیشه هدایت شد به یه کتاب زیبا ترک سیگار به روش الن و چقد راحا چقد راحت بدون هیچ سختی سیگار ترک کردم الان 3سال سیگار نمیکشم حتی هوسم نمیکنم خدایا شکرت که وقتی بهت ایمان می آوریم واقعا تو به جنگلل هستیم که داریم یون زنان راه میریم لذت میبریم خداشکرت