اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و امان از این فایل های شما و این همزمانی ها…
این فایل دقیقا چیزی بود که نیاز بود بشنوم ،چندین روز بود که خودم رو و مسیرم گم کرده بودم و به بنبست خورده بودم…
مهم ترییین و مهم ترین نتیجه ای که دیدگاه توحیدی به من داده ،دیدگاهی که تا قبل از آشنایی با شما نداشتم اینه که اجازه میده خودم باشم اجازه میده با تموم وجودم هدیه باشم و زندگی کنم اینکه بگم هر چی بخام خدا بهم میده دیگه لازم نیست شبیه کس دیگه ای باشم تا پذیرفته بشم، لازم نیست فلان کار بکنم تا پول در بیارم، فلان شغل انتخاب کنم که اعتبار داره که درآمد خوبی داره …
میدونم که اگر فقط به خودش تکیه کنم از هر راهی ،از راحت ترین راه ،از لذت بخش ترین راه منو به خواسته ام میرسونه و مسیر منحصربه فرد منو برام میسازه و من میتونم با آرامش و با تکیه به خودش دنبال علایقم برم بدون ترس شیوه زندگی خودم انتخاب کنم …
چقد زیبا و ساده و عالی توحیدی بودن و خلاصه کردی در اینکه توحیدی بودن کمک میکنه من خودم باشم خیلی حال کردم ازاین توصیف دقیقااااا توحید یعنی خودت بودن و اگه خودت نباشی یعنی توحیدی نیستی وبس.
واقعا لذت بردم و اینو میزارم فیلتر ذهنم که هرجا خودم نبودم بفهمم که از جاده توحید خارج شدم بسمت شرک و این باعث میشه حواسم جمع باشه دمتگرررررم هدیه جان خیلی لذت بردم تا حالا هیچکس اینقد خلاصه و مفید از این زاویه توحید ووصف نکرده بود
اینکه وقتی توحیدی باشم دیگه لازم تیست تقلا کنم یا نقش بازی کنم یا ماسک بزارم خیلی راحت خودم و خودم هستم بدون اینکه عزتمو زیر سوال ببرم
ممنووووووونم هدیه جان برای این آگاهی زیبا در کامنتتون.سپاس
بنام او کــه همه چیز میشود همه کس را به شرطی پاکی دل، به شرط طهارت روح و معامله نکردن با ابلــیس
سلام به شما استاد گرانقدر و بزرگوارم که این چنین سوار بر جریان هدایت ها میشید و این چنین فایل هایی میگذارید که فقط ما رو سراسر غرق لذت و سرور و شادی میکنید. تک تک ما کسانی که شما رو به عنوان استاد خودمون پذیرفتیم، شمایی که استادی در کشف قوانین زندگی، استادی برای الگو شدن، شما استادی هستی که اینقدر خوب شاگرد بودن رو بلدی و همیشه در حال یادگرفتنی و با این هــمــه هیچ ادعایی ندارین.استاد جونم میخوام یک سلام از ته دل و از ته اعماق قلبم بهتون بکنم. واقعا این چه فرکانسیه، چه موجیه که منو اینجوری میگیره و واقعا هنگ میشم و اصلا وقتی میام بنویسم (مثل الان) هر چیزی رو که فکرش رو نکردم مینویسم به جز چیزی که ته ذهنم براش دست به قلم شدم.هنگ میکنم اینا از کجا میاد. اصلا قضاوت شما یا بقیه مهم نیست و من فقط هستم و فقط موج سواری رو بلد نیستم.
اومدم یک سلام جانانه بکنم خودم جملگی جان شدم.
اومدم بگم منــو دوباره کوبندی و از نو دارم دوباره سر میشم.
اومدم بگم بازم “شروعی برای از نو به پاشدن” رو برام تداعی کردین اما هیچی ندارم بگم چون اون فرکانسه که میگه بسه، همینا بسه.
ذهنم میگه بابا اومدم از ایده هام بگم، اومدم از نکته برداری هام بنویسم، اومدم تمرین انجام بدم.اما اون یکی دیگه میگه باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد…پس همینجا دل میدم بهش و نوشتن رو استاپ میکنم و با قلبی آکنده از شور و شوق میرم تا بپذیرم عجز خودمو
در همه چی…
در نوشتن
در فهمیدن….
استاد بخدا که من نفهم ترین فهیمه دنیا هستم اینو خدا بهم گفته و اسمم اینه تا یادم باشه فهمیده یکی دیگه است و من دارم سعی میکنم که شبیه اش بشم…چشم دستامو میبرم بالا خداجونم من تسلیم
میخوام ازتجربه هدایت امروزخداوندوهمینطورشرکی که در درونم بود ومن متوجهش شدم بگم..
امروزعصرکه برای پیاده روی میخواستم برم گفتم خدایا تویه فایل واسه گوش دادنم انتخاب کن چون تومیدونی من نمیدونم، بهم گفت فایل جلسه 11کشف قوانین، دیدم صوتیش توموبایلم نیست اول ذهنم گفت یه فایل دیگوش کن، گفتم نه وقتی میگه جلسه 11کشف قوانین یعنی بایداونوگوش کنی، دانلودکردم ازسایت وخلاصه گفت تا وقتی این دانلودمیشه میتونی جلسه 3احساس لیاقت روگوش کنی، منم گفتم چشم، دقیقا رسیدم مسیرپیاده روی که فایل دانلودشد و گذاشتم گوش کنم وموضوع کانون توجه واینکه چه احساسی داری ازکانون توجهت هست فایل 11…. چندمترجلوتررفتم دیدم یه عالمه ماموروایستادن ومثل اینکه دوباره موضوع حجاب دستوردادن که اجرابشه واینکه جوسنگینی بود، همونجا گفتم خدایا تومیدونسنی اینجا چ خبره واسه همین فایل جلسه 11روبهم گفتی گوش کنم، رفتم تومسیردیدم من همش توذهنم این داره میچرخه که کاش اینا نباشن، کاش حکومت عوص میشد.. یه لحظه به خودم اومدم گفتم اصلا چرامن برام مهمه که این حکومت نباشه، مگه من باورندارم که خودم زنوگیموخلق میکنم وعوامل بیرونی تاثیری نداره!؟؟
دیدم نه من درونی هیچ ایمانی ندارم، ودرونن فکرمیکنم که این حکومت نباشه اوضاع من بهترمیشه، یه لحظه تصورکردم اصلا اینا نیستن همه چیزم تغییرکرده، خب من همینی که هستم زندگیم چه تغییری کرده؟ دیدم هیچ..
اینجابودکه متوجه شدم سخت ترین کارواسه ذهنم اینه که تمرکزرو بزارم روی بهبودم، سخت ترین کاراینه که کنترل کنم ذهنم روکه باورکنم عوامل بیرونی بی تاثیرن، درعمل خیلی سخته که باورکنی خودت قدرت نغییرشرایطت روداری… همونجا گفتم خدایا من پرازشرکه وجودم ومحتاجم به نیروی خودت برای تغییر.. وفایل جلسه 11کشف قوانین انگارشما داشتین کنارمن راه میومدین ومنوراهنمایی میکردین که این باگ ذهنی توهست وبایدباکنترل ذهن حلش کنی… واگرخداوندهدایتم نکرده بودبه این فایل من متوجه این شرک درونم که مانع تغییرزندگیم شده نمیشدم واینکه اصلا متوجه نجواهای ذهنم نبودم، من فکرمیکردم باوردترم که صددرصدخودم خالق زندگیمم ولی درحقیقت باورنداشتم حداقل اگه دارمم خیلی ضعیفه وبایدروش کارکنم… خدایاشکرت که همیشه بتمنی وهدایتم میکنی..
سلام به روی ماه و دلنشین استاد عزیزم و مریم بانوی عشق و همه ی دوستان نابی که اینجا باهم داریم یاد می گیریم. یه شیفت شب شیردهی دیگه و من هستم و این فایل و کامنتای فوق العاده ی دوستای خوبم. وای که چه فایل خوبی بود. استاد واقعا هرچی فکر می کنم هیچ جور نمیشه از اینهمه لطف و محبت شما تو آموزشهاتون که بسیاریش هم مثل این رایگان هست تشکر کنیم بجز با نتایج عالی که از خدا می خوام کمک کنه تا همین کار رو بکنم. چقدر خوبین شما استاد مگه میشه؟ مگه داریم آخه؟ عاشقتونم استاد. خدا رو هزاران بار شکر که این سعادت رو داشتم که با شما و با قوانین آشنا بشم و از جهل و تاریکی بیام به سوی نور و نعمت و سعادت. وای اصلا فکرش رو می کنم اگه من با شما آشنا نشده بودم الان چه وضعی داشتم مو به تنم سیخ میشه… خداجونم شکرت
عجب نکته ی ظریفی بود استاد این قضیه، هرچقدر تو هرکاری قوی تر میشیم کمتر از خدا هدایت می خوایم وقتی اول کاریم کلی از خدا هدایت می خوایم و می دونیم که خودمون توانش رو نداریم ولی بعد کم کم یادمون می ره و زیادی رو خودمون حساب می کنیم و خودمون رو درواقع از هدایت خداوند محروم می کنیم. وقتی اینو گفتین همه گفتیم عه آره درسته! چطور تاحالا بش فکر نکرده بودم!
اینکه چقدر الهامات و هدایت های خداوند رو دریافت می کنیم به این بستگی داره کهچقدر باور داریم خداوند ما رو هدایت می کنه چقدر باور داشته باشیم لیاقت دریافت پیامهای خداوند رو داریم
خدارو شکر که این احساس لیاقت برای دریافت الهامات و اینکه خدای من باهام صحبت کنه عاشقم باشه نوازشم کنه بغلم کنه داره هی بهتر و بهتر میشه بخصوص بعد از دوره ی بی نظیر احساس لیاقت… یادمه دقیقا همینجوری که گفتین استاد، قبل از آشنایی با قوانین، قشنگ باور من این بود که نه بابا من که لایق هم صحبتی با خدا نیستم باید بنده ی خاص خدا باشی باید انقدر نماز شب بخونی تا به اون مدارج برسی… غافل از اینکه هیچکس خاصتر از خودم نیست چون هر کسی به نحو خودش خاص هست . بخصوص اگر گناهی ازم سر می زد اونوقت هم احساس عذاب وجدان و هم اینکه اگر فلان اتفاق بد افتاد بخاطر گناه من بوده رو داشتم… عجب خدایی داشتم واقعا بیشتر از اینکه رحمن و رحیم باشه ظاهرا مچ گیر بوده ومنتظر که ببینه کی خطا می کنم… خداجونم چه خوب شد که پیدات کردم چقدر تو خوب و مهربونی چه خدای یکتا و فوق العاده ای هستی…
حتی اگر مسیر اشتباه رفتیم تو زندگیمونبپذیرینم که خداوند ما رو هدایت می کنه و بر خودش واجب کرده که ما رو هدایت کنه ان علینا للهدی چی دلگرم کننده تر از این آخه؟! فارغ از اینکه چقدر اشتباه رفته باشم خداوند هدایتمون می کنه . جریان رحمت و هدایت خداوند همیشه هست وقتی ما گیرنده مون درست کار می کنه و دریافت می کنیم که باور داشته باشیم که دریافت می کنیم هدایت خداوند رو، یعنی فرکانس رو موج درست تنظیم شه و تمام. اون وقت آماده ایم برای دریافت پیام خداوند
بپذیزیم که خودمون چیزی نمی دونیم. اون علمی که داریم در مقابل آگاهی خداوند هیچ نیست،ظرفمون رو خالی کنیم اینم یه نکته ایه که همیشه باید به خودمون یاداوری کنیم… من چند وقتیه دارم سعی می کنم آگاهانه بیشتر برای هر مورد کوچیک و بزرگی از خداوند هدایت بخوام حتی تو چیزای خیلی ساده… ولی تو کارم و رشته م هم باید حواسم باشه که من واقعا در مقابل خدا هیچی نمی دونم و ازش هدایت بخوام موقع باتری ساختن موقع نوشتن نتایج، مقاله و غیره… برای ایده ای که بخوام بدم تو کارم، برای همه ی اینا باید حواسم باشه که از خودش کمک بخوام و الان کلی ذوق دارم که بعد از مرخصی زایمان که برگردم سرکار چقدر متفاوت خواهد بود بخاطر همین درخواست هدایت تو تمام جنبه ها…
وقتی خدا پشت و پناهت باشه احساس گیر کردن نمی کنی
همبشه یه اطمینانی داری که خدا داره هدایتت می کنه، حتی اگه الان نمی دونم جیکار کنم می دونم در زمان مناسب دریافت می کنم. مثال پدر فوق العاده پولدار خیلی مثال خوبیه، واقعا اون احساس اطمینان که هر مشکلی پیش بیاد بابام حلش می کنه یا اعتبار بابام حلش می کنه قابل تصوره… تازه اون بابای فوق العاده پولدار ممکنه به هر دلیلی نخواد ساپورت کنه ولی خدا قربونش برم نه تو کارش نیست… چرا ما درک نمی کنسم یا بهتزه بگم حواسمون نیست به این واقعیت… خدایی که در هر لحظه داره تمام کائنات رو هدایت می کنه مثل آب خوردن من رو هم می تونه هدایت کنه فقط باید بخوام ازش…
هرکاری که می خوام بکنم بگم ایاک نعبد و ایاک نستعین
استاد خیلی توضیحاتتون کمک کننده بود و اینکه گفتین خداوند با هر فردی به شکل خودش ارتباط برقرار می کنه جنس رابطه برای هر شخصی فرق می کنه من تا چندوقت پیش سکم درگیر این بودم که چطور باید صدای خداوند رو بشنوم وقتی ازش هدایت می خوام یا سوالی می پرسم، بعد هم تو کامنتا بیشتر گشتم دنبالش هم یادمه از سعیده ی نورانی سایت پرسیدم و حالا کم کم دارم می شنوم اون صدا رو و واقعا خوشحالم و یه آرامش خاصی به آدم می ده… اینکه می دونی هر آن به خدایی وصلی که جواب همه ی سوالا پیش اونه، قدرت مطلق اونه و تو بخشی از خدایی…
استاد اون تصاویر و لبیک الهم لبیک عالی بود چقدر حس خوبی داد بهمون. یک دنیا نه هزاز دنیا ممنونم از شما و مریم بانوی گل که مطمئنم اون قسمت آخر کار ایشون بوده (کلی چشمای قلبی).
به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام استاد عزیز و گرامی
امروز یه دوسه باری اومدم تو سایت و برگشتم فایل 143 روز شمار زندگی من رو گوش کردم الانم اومدم دوباره یه سری بزنم که دیدم توحید عملی 11 اومده بالا چقدر کیف کردم، واقعا عاشق فایل های توحید عملی هستم به شخصه و بارها گوششون دادم خیلی تغییر این نگرش و جمله طلایی استاد که میگن قدرت رو به غیر خدا ندید رو سرلوحه زندگی م کردم و نتایج خیلی خوبی دیدم
قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم تمرینی رو که استاد گفتند رو خوندم و چون دوره عالی 12 قدم رو دارم کار میکنم کاملا با این تمرین استاد عزیزم آشنایی دارم و احساس نزدیکی کردم،
استاد عزیزم و دوستان گرامی من
من سالهاست بدنسازی کار میکنم و عاشق این ورزش هستم واقعا با اینکه چشم بسته و عاشقانه این ورزش رو انجام میدم ولی هروقت که قبل از رفتن به باشگاه با وجود خستگی به خداوند توکل کردم و از اون هدایت وانرژی خواستم چنان تمرین با کیفیت و عالی انجام دادم که بعد از ورزش سنگین هم پر از انرژی و احساس مثبت بودم ولی هروقت با خودم گفتم که خوب خداروشکر امروز سرحال هستم و یه جورایی خودم رو بی نیاز از خداوند دیدم با وجود انرژی خوب قبل از تمرین اصلا نتونستم ورزش با کیفیت و عالی انجام بدم و یه بی حالی خاصی داشتم، و اینکه توی باشگاه به اون بزرگی کلی باید دنبال وزنه نیگشتم، خلاصه انگار هیچ چیزی خوب پیش نمیرفت ،واقعا همه چیز خداوند اون انرژی ناب خداوند، اون احساس عالی خداوند، اون نفس نفس زدنای وسط تمرین خداوند یا مثلا بارها شده واسه انجام کارهای اداری پیچیده توکل کردم و همه چیز رو از ته دل سپردم به خودش به ساده ترین روشها کارم انجام شده ولی روزهایی بوده که گفتم این یکی رو خودم حلش میکنم و رفتم تو دلش و به کلی چالش برخوردم و آخرش هم پای خدا رو کشیدم وسط تا حل شد ماجرا، امیدورام استفاده کرده باشید.
روزهایی رو پشت سر می گذارم که شرایط سینوسی دارم گاهی در قله و گاهی در پایین ترین نقطه هستم و کنترل ذهنم آسان نیست. چند ماه پیش در بهترین شرایط دوران زندگیم بودم و هیچ دوره زندگیم آنقدر شکرگزار نبودم و از لحظه لحظه زندگیم لذت می بردم و سرشار از شکرگزاری بودم و تمام کائنات رو حامی و محافظ خودم می دانستم و خودم رو خالق زندگیم می دونستم تا اینکه حال پدرم بد شد و در بیمارستان بستری شد، در تمام مدت به خداوند گفتم تو آگاهتر از هر آگاهی هستی (من همیشه به خدا میگم با من صحبت کن و قرآن رو باز می کنم و همیشه خداوند جواب می دهد و گفت خداوند آگاهتر از هر آگاهی است) و فقط تو می دونی علت بیماری چیست و با تمام وجود به خداوند توکل کردم و گفتم آماده دیدن معجزه هستم – خدایا آماده دریافت شکوهی از جانب تو هستم- خدایا کاری کن که از دست خودت برمیاد و تمام جواب آزمایشات که باید به بخش تحویل می دادم رو نگاه نمی کردم و میگفتم خداوند به بهترین صورت ممکن تبدیل میکنه و به بخش تحویل می دادم، قبلا جواب آزمایشات را در گوگل سرچ می کردم اما گفتم با تمام وجود به خداوند اعتماد دارم و به او می سپارم و هر دکتری که معالج پدرم است بهترین دکتری است که از جانب خداوند معرفی شده تا روزی که مرخص شد. روز ترخیص احساس کردم حال پدرم خوب نیست اما بیمارستان گفت بخاطر این است که چند روز خوابیده بود و الان بلند شده. آمدیم خونه و نوبت بعدی دکتر برای جواب آزمایش رو گرفتیم ،بعد هم نسخه رو گرفتیم و فقط یک قرص معده بود و اونجا به خودم گفتم به خدا توکل کن چون سال پیش برادرم به کما رفت و به لطف خدا برگشت وقتی از بیمارستان مرخص شد خیلی ضعیف شده بود و حتی قدرت بلع نداشت. برگشتیم خونه کنار پدرم بودم و تمام مدت از خدا می خواستم مرا هدایت کند و نشانه امروز من رو جستجو کردم که فایل 175 زندگی در بهشت بود رو کنار پدرم دیدم و به دوستم گفتم برای پدرم دعا کنه اول قرص معده رو دادیم و بعد بابا غذا خورد. بعد از توکل به خدا و احساس بهتر تصمیم گرفتیم خرید برویم و گوشت و میوه تازه بخریم. وقتی نزدیک خونه بودیم یک لحظه احساس کردم قلبم از سینه ام کنده شد ولی سعی کردم به خودم مسلط شوم و چیزی به خواهرم نگفتم وقتی به خونه رسیدیم منتظر اورژانس بودند و حال بابا بد شده بود و اورژانس آمد و احیا قلبی جواب نداد و بابا به رحمت خدا رفت (در صورتیکه بابا روز قبل اکو کرده بود و همه چیز خوب بود).
همیشه خواب این موضوع منو به شدت پریشان میکرد ولی قدرتی خداوند به ما هدیه کرد و موقع خاکسپاری احساس خوبی داشتیم و خداوند ما رو بغل کرده بود اما بعد از آن دچار سرزنش خودم شدم و اینکه چرا کاری نکردی… چرا به ذهنت نرسید به دکتر زنگ بزنی … چرا متوجه نشدی حال بابا بد است … چرا به ذهنتت نرسید فشارخون بابا رو چک کنی …. چرا اون روز از جلوی کلینیک خونه رد نشدی که شاید به ذهنت برسه با دکتر مشورت کنی … چرا دکتری که در ساختمان ما بود رو ندیدم و با او مشورت کنی …. و هزاران چراهای دیگر… اگر لحظه ای احساس میکردم قرار است این اتفاق بیفته زمین و زمان رو بهم میریختم.
من هر روز سوره حمد رو می خوانم و از خداوند هدایت می خواهم، من به معجزه اعتقاد دارم و بارها معجزه رو دیدم و هر موقع به خدا توکل میکردم معجزه میشد اما این بار که به خواسته ام نرسیدم به توکل خدا شک کردم و فکر کردم باید خودم کاری میکردم (گفتم قوانین خداوند و سیستم کائنات درست عمل میکنه و حتما من اشتباه کردم و کار درست رو انجام ندادم). ترس و عذاب وجدان وجود منو فرا گرفته بود و دیگر نمی توانستم توکل کنم و رها کنم و به خداوند بسپارم و خودم رو مسئول همه چیز می دونستم و این که همه چیز بخاطر من است. این مدت شنیدن فایل های استاد و پاسخ دوستان در عقل کل حال مرا خوب میکنه ولی گاهی هم دچار نجواهای ذهن می شوم اگر کاری میکردم الان بابا زنده بود و اینکه شاید در این ساعتها بابا حالش بد بوده اما چیزی نگفته و من متوجه نشدم. بعضی صحبت های اطرافیان و این افکار حال مرا بد می کند (گاهی فکر می کنم نمی توانم نفس بکشم الان پاهام درد میکنه و میدانم که وقتی در مسیر اشتباه هستی ابتدا جسم واکنش می دهد ) که سعی می کنم ذهنم را کنترل کنم و پاسخ دوستانم رو مرور می کنم و خدا رو به خاطر این سایت و دوستانم سپاسگزارم که خیلی به من کمک کردند اما به خودم یادآوری میکنم که به زمان بندی خدا باید اعتماد کنم چون تنها قدرت جهان خداوند است که همیشه خیر است خداوند هزاران دست دارد و هزاران وسیله برای نجات انسانها دارد و تمام این سالها قلب پدرم رو خداوند هدیه داده بود تا بتپد و نفس بکشه. یکبار هم مجددا از قرآن هدایت خواستم و آیه مادر موسی آمد که نوزادش را به نیل بیاندازد و اینکه خلاف منطق است اما خداوند اینگونه او را نجات داد. از خداوند خواستم مرا هدایت کند که این فایل را شنیدم الان احساس می کنم توکلم درست بوده اما به تضاد برخورد کردم. (روز قبل هم دوبار آیه یدا… فوق ایدیهم رو شنیدم)
من هم مثل شما پدر از دست دادم و تنها کسی از خانواده که اشکی نریخت و آرام بود من بودم چون همیشه سعی می کردم تا زمانی که پدر و مادر هستند بدون منت و با عشق تا آنجا که در توانم هست خدمتشون کنم و بارها و بارها پدر و مادر بهم گفتند که با تو راحت هستیم و حتی الان که در خدمت مادرم هستم نسبت به بقیه خواهر و برادرها با من راحت تر هست و حتی وصیت شو هم به من کرده.
حتی من نسبت به بقیه خواهر و برادرها بیشتر خواب پدرم را می بینم چون همیشه یاد خوبیهاش هستم و هر وقت یادم میاد خیراتی براش می فرستم حالا یک صلوات باشه یک آب دادن به کسی باشه، یاد خوبی هاش در بین جمع می کنم، یک سوره حمد براش می خونم و حتی ی بار هم در خواب مطلبی گفت که فهمیدم منظورش منه و برام دعا می کرد می خوام بگم یاد عزیزانمون بودن خیلی راحت فقط خوبی هاشون را در ذهنمون مرور کنیم و در بین اقوام از خوبی هاش تعریف کنیم همین یاد کردن آنها قلب انسان را آرام می کند چون روحشون از ما شاد و خداوند هم از اینکه خوبی های بندشو بازگو می کنیم خوشحال می شود و این شادی قطعا به ما هم می رسد.
من همیشه از خداوند این دعا دارم که خدایا هر کسی در کنارم هست احساس آرامش و امنیت داشته باشد و اگر هم می خوام کاری کنم براش، بی منت و عاشقانه باش حالا هرکی می خواد باشه. و این دعا خیلی بهم کمک کرده و باعث آرامش وجودم شده.
امیدوارم عزیزانی که جاودان شدند در عالم دیگر، اول آسایش و راحتی و شعف آنها باشه و ما هم همیشه خیر بندگانش را با کردار خودمون نشون بدیم
خداوند پدر بزرگوارتان رو رحمت کنه و در آغوش پرورگار مهربان مشعوف باشه. برای پاسخ ارزشمند شما سپاسگزارم. خواندن پاسخ شما دوستان به من کمک میکنه تا احساس بهتری داشته باشم و به لطف خداوند و شما همراهان در سایت قلبم آرامتر و شادتر بشه.
خداوند پدر و مادر عزیزتون رو حفظ کنه. از پاسخ پرمهر و ارزشمند شما سپاسگزارم. هر روز این صفحه رو چک میکنم و خواندن پاسخ ها خیلی به من کمک میکنه تا احساس بهتری داشته باشم و مشتاقانه نظرات دوستان را می خوانم. برای راهنمایی شما بسیار سپاسگزارم.
این طبیعیه که آدم بعد از ازدست دادن عزیزی دچار این حسرتها میشه.
من پیشنهادی که یه روان شناس به یکی از دوستان ما که عزیزی از دست داده بود
به شما میگم.
سوگ را انجام بدهید.
یعنی یه بار که خیلی برا بابات دلتنگ شدی تو تنهایی خودت حسابی براش گریه کن یا اینکه سر مزارش تنها برو و هر چه می خوای باهاش درد و دل کن و احساساتت را بگو و گریه کن تا آرام بشی.
چون گاهی اوقات گریه کردن آدمو آرام می کنه.
مثل گریه ای که عرفا در دل شب با خدا راز و نیاز می کنند و آرامش می گیرند.
سلام و درود استاد عزیزم من مریم علوی هستم بسیار سپاسگزارم از فایلهای فوقالعاده شما من با شما به خدای خودم نزدیک شدم و حس فوقالعاده ای دارم آرامش و صبر بینظیری در من به وجود اومده.خداراسپاس به خاطر وجود شما من همیشه به همسرم میگم استاد عباسمنش عزیزم پیامبر زمان ماهستن که خدا برامون فرستاده خدایا شکرت که هدایتم کردی و دستانم رو گرفتی. انشالله خداکمک کنه همیشه متواضع و متوسل به الله یکتا باشیم.
کدام کار است که خداوند انجام داده نتواند؟ کدام خواسته ات است که خداوند برایت داده نتواند؟
خداوند بر هر کاری تواناست خداوند بر همه چیز داناست خداوند قدرتی است که همه چیز در دست خودش است دست خداوند بالاترین دست هاست خداوند میگوید موجود باش و موجود میشود
خداوند قدم به قدم هدایت ات میکند با تو صحبت میکند خواسته هایت را اجابت میکند میگوید من نزدیکت هستم نترس غمگین نشو من برای تو کافی هستم از غیر من نترس ایمان داشته باش
من برایت کارها را انجام میدهم
من برایت کارها را انجام میدهم
من برایت کارها را انجام میدهم
من دستت را میگیرم و به مسیر دلخواهت میبرم من دستت را میگیرم و روی راه حل مسله ات میگذارم من برایت انجام میدهم به آسان ترین مسیر و نزدیک ترین مسیری که میان تو و خواسته ات است هدایت ات میکنم
به من توکل کن خودت را به من بسپار خواسته هایت را به من بسپار برای من ناممکن وجود ندارد مرا باور کن قدرت مرا باور کن نه حرف مردم را
از من که بخواهی همه چیز ممکن میشود
از من که بخواهی همه چیز ممکن میشود
از من که بخواهی همه چیز ممکن میشود
کارهایی برایت انجام میدهم که ظاهرش برای دیگران ناممکن باشد من میتوانم ایاک نعبد و ایاک نستعین فقط از من بخواه به پول اش فکر نکن به مسیر اش فکر نکن به سختی فکر نکن دستت را بگذار در دست خداوند خودش همهی کارها را انجام میدهد.
سلام به استاد عزیز و مریم جان شایسته و دوستان نازنینم
نشانه امروز من 9/10/1403
توحید عملی 11
بهترین چیزی که از این فایل درک کردم اینه که به تواناییهای خودم که کسب کردم مغرور نشم ادعایی نداشته باشم همیشه مثل یه راننده تازه کاری باشم که ضعیفه هنوز حرفه ای نیست تو کارش حواسم جمعتر باشه و گوش کنم به هدایتهای الهی، خیلی زیاد توکل کنم و ازش راهنمایی بخوام
همیشه و در هر کاری که میخوام انجام بدم در مقابل خداوند تواضع داشته باشم
وقتی به این قسمت فایل رسیدم که استاد گفت این نگاه همیشگی منه که خدایا بهم بگو کِی چه کاری رو انجام بدم
خیلی خوشحال شدم از این همزمانی که منم امروز تو دفترم همینو نوشته بودم
هدایتهای خداوند رو زمانی دریافت می کنم که
1- بپذیرم خداوند منو هدایت می کنه،
با من صحبت می کنه
من لیاقت هم صحبتی با خدا و دریافت پیامهای خداوند رو دارم
أِنّّ عَلَینا لَلهُدی
خداوند میخواهد همه ما رو هدایت کنه بر خودش واجب کرده هدایت بندگانش رو
2- بپذیرم که خودم چیزی نمیدونم و در مقابل علم و آگاهی خداوند هیچی نیستم، ظرفمو خالی کنم، متواضع باشم در مقابل خداوند
من بدون هدایت خداوند هیچی نیستم
خداونده که داره منو هدایت می کنه
خداوند در هر لحظه داره به کل کیهان و تمام موجودات این هدایت رو می فرسته
اما من زمانی دریافت می کنم که توی فرکانس مناسب قرار بگیرم
به همون اندازه که درمقابل خداوند خاشع و متواضع و سربه زیر هستم
به همون اندازه در مقابل غیر خداوند اعتماد بنفس دارم و سرم بالاست
احساس اطمینان دارم که خدا هدایتم میکنه بهم میگه
این ویژگی رو سعی کنم همیشه تو وجودم داشته باشم در مورد هر کاری که میخوام انجام بدم بگم ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدا رو شکر که به این مورد خیلی وقته دارم عمل می کنم بمحض اینکه از خواب بیدار میشم میگم و بعد تو دفترم می نویسم ایاک نعبد و ایاک نستعین، و مینویسم که خدایا در طول روز بمن یادآوری کن قبل از انجام هر کاری اول از خودت هدایت بخوام، چندین بار در روز میگم و شب هم قبل از خواب میگم
خدایا شکرت که زندگی کردن با تو خیلی شیرین و دلچسبه
باید به احساس عجز برسم و همون وقت خدا هدایتم می کنه
اگه خیلی زرنگ و باهوش باشم دستمو میزارم تو دست خدا و میگم فرمون دست تو باشه،
اون وقت در تمام جنبه ها زندگیم خیلی راحت پیش میره
نزدیک ترین مثالی که الان یادم میاد همون تجربه ای بود که تو سفر به ارمنستان داشتم که همسرم رو بخاطر ناراحتی قلبش بیمارستان رسوندن و من اونجا تنها بودم احساس عجز واقعی کردم و به خدا سپردم گفتم خدایا من نمی دونم فقط ازت میخوام ما رو سالم به ایران برگردونی به قدرت خدا ایمان داشتم و اینقدر خدا برام خوشگل ردیف کرد که هیچوقت از یادم نمیره
ولی از اون ور دیدم که تو ساده ترین و بدیهی ترین چیزها مثل برداشتن ظرف مایع لباسشویی از تو کابینت آشپز خونه که فکر میکردم این که چیزی نیست یهو ظرف از دستم افتاد و درش باز شد جایی نموند که اونجا پخش نشده باشه
یا حتی چاقو بدست گرفت برای گوشت خورد کردن یا از اونهم کمتر مثلاً ناخون گرفتن بعضی وقتها همونم درست انجام نمیشه این قشنگ بمن نشون میده که من بدون هدایت خدا هیچی نیستم
خدا رو شکر که سعادت شنیدن دوباره این فایل توحیدی بسیار بسیار زیبا رو داشتم
سلام به استاد عزیزم و امان از این فایل های شما و این همزمانی ها…
این فایل دقیقا چیزی بود که نیاز بود بشنوم ،چندین روز بود که خودم رو و مسیرم گم کرده بودم و به بنبست خورده بودم…
مهم ترییین و مهم ترین نتیجه ای که دیدگاه توحیدی به من داده ،دیدگاهی که تا قبل از آشنایی با شما نداشتم اینه که اجازه میده خودم باشم اجازه میده با تموم وجودم هدیه باشم و زندگی کنم اینکه بگم هر چی بخام خدا بهم میده دیگه لازم نیست شبیه کس دیگه ای باشم تا پذیرفته بشم، لازم نیست فلان کار بکنم تا پول در بیارم، فلان شغل انتخاب کنم که اعتبار داره که درآمد خوبی داره …
میدونم که اگر فقط به خودش تکیه کنم از هر راهی ،از راحت ترین راه ،از لذت بخش ترین راه منو به خواسته ام میرسونه و مسیر منحصربه فرد منو برام میسازه و من میتونم با آرامش و با تکیه به خودش دنبال علایقم برم بدون ترس شیوه زندگی خودم انتخاب کنم …
سلام و درود بر هدیه جان عزیز
چقد زیبا و ساده و عالی توحیدی بودن و خلاصه کردی در اینکه توحیدی بودن کمک میکنه من خودم باشم خیلی حال کردم ازاین توصیف دقیقااااا توحید یعنی خودت بودن و اگه خودت نباشی یعنی توحیدی نیستی وبس.
واقعا لذت بردم و اینو میزارم فیلتر ذهنم که هرجا خودم نبودم بفهمم که از جاده توحید خارج شدم بسمت شرک و این باعث میشه حواسم جمع باشه دمتگرررررم هدیه جان خیلی لذت بردم تا حالا هیچکس اینقد خلاصه و مفید از این زاویه توحید ووصف نکرده بود
اینکه وقتی توحیدی باشم دیگه لازم تیست تقلا کنم یا نقش بازی کنم یا ماسک بزارم خیلی راحت خودم و خودم هستم بدون اینکه عزتمو زیر سوال ببرم
ممنووووووونم هدیه جان برای این آگاهی زیبا در کامنتتون.سپاس
بنام او کــه همه چیز میشود همه کس را به شرطی پاکی دل، به شرط طهارت روح و معامله نکردن با ابلــیس
سلام به شما استاد گرانقدر و بزرگوارم که این چنین سوار بر جریان هدایت ها میشید و این چنین فایل هایی میگذارید که فقط ما رو سراسر غرق لذت و سرور و شادی میکنید. تک تک ما کسانی که شما رو به عنوان استاد خودمون پذیرفتیم، شمایی که استادی در کشف قوانین زندگی، استادی برای الگو شدن، شما استادی هستی که اینقدر خوب شاگرد بودن رو بلدی و همیشه در حال یادگرفتنی و با این هــمــه هیچ ادعایی ندارین.استاد جونم میخوام یک سلام از ته دل و از ته اعماق قلبم بهتون بکنم. واقعا این چه فرکانسیه، چه موجیه که منو اینجوری میگیره و واقعا هنگ میشم و اصلا وقتی میام بنویسم (مثل الان) هر چیزی رو که فکرش رو نکردم مینویسم به جز چیزی که ته ذهنم براش دست به قلم شدم.هنگ میکنم اینا از کجا میاد. اصلا قضاوت شما یا بقیه مهم نیست و من فقط هستم و فقط موج سواری رو بلد نیستم.
اومدم یک سلام جانانه بکنم خودم جملگی جان شدم.
اومدم بگم منــو دوباره کوبندی و از نو دارم دوباره سر میشم.
اومدم بگم بازم “شروعی برای از نو به پاشدن” رو برام تداعی کردین اما هیچی ندارم بگم چون اون فرکانسه که میگه بسه، همینا بسه.
ذهنم میگه بابا اومدم از ایده هام بگم، اومدم از نکته برداری هام بنویسم، اومدم تمرین انجام بدم.اما اون یکی دیگه میگه باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد…پس همینجا دل میدم بهش و نوشتن رو استاپ میکنم و با قلبی آکنده از شور و شوق میرم تا بپذیرم عجز خودمو
در همه چی…
در نوشتن
در فهمیدن….
استاد بخدا که من نفهم ترین فهیمه دنیا هستم اینو خدا بهم گفته و اسمم اینه تا یادم باشه فهمیده یکی دیگه است و من دارم سعی میکنم که شبیه اش بشم…چشم دستامو میبرم بالا خداجونم من تسلیم
ینام خدای همواره حامی وهدایتگرم
سلام به دواستادعزیزوبزرگوارم
میخوام ازتجربه هدایت امروزخداوندوهمینطورشرکی که در درونم بود ومن متوجهش شدم بگم..
امروزعصرکه برای پیاده روی میخواستم برم گفتم خدایا تویه فایل واسه گوش دادنم انتخاب کن چون تومیدونی من نمیدونم، بهم گفت فایل جلسه 11کشف قوانین، دیدم صوتیش توموبایلم نیست اول ذهنم گفت یه فایل دیگوش کن، گفتم نه وقتی میگه جلسه 11کشف قوانین یعنی بایداونوگوش کنی، دانلودکردم ازسایت وخلاصه گفت تا وقتی این دانلودمیشه میتونی جلسه 3احساس لیاقت روگوش کنی، منم گفتم چشم، دقیقا رسیدم مسیرپیاده روی که فایل دانلودشد و گذاشتم گوش کنم وموضوع کانون توجه واینکه چه احساسی داری ازکانون توجهت هست فایل 11…. چندمترجلوتررفتم دیدم یه عالمه ماموروایستادن ومثل اینکه دوباره موضوع حجاب دستوردادن که اجرابشه واینکه جوسنگینی بود، همونجا گفتم خدایا تومیدونسنی اینجا چ خبره واسه همین فایل جلسه 11روبهم گفتی گوش کنم، رفتم تومسیردیدم من همش توذهنم این داره میچرخه که کاش اینا نباشن، کاش حکومت عوص میشد.. یه لحظه به خودم اومدم گفتم اصلا چرامن برام مهمه که این حکومت نباشه، مگه من باورندارم که خودم زنوگیموخلق میکنم وعوامل بیرونی تاثیری نداره!؟؟
دیدم نه من درونی هیچ ایمانی ندارم، ودرونن فکرمیکنم که این حکومت نباشه اوضاع من بهترمیشه، یه لحظه تصورکردم اصلا اینا نیستن همه چیزم تغییرکرده، خب من همینی که هستم زندگیم چه تغییری کرده؟ دیدم هیچ..
اینجابودکه متوجه شدم سخت ترین کارواسه ذهنم اینه که تمرکزرو بزارم روی بهبودم، سخت ترین کاراینه که کنترل کنم ذهنم روکه باورکنم عوامل بیرونی بی تاثیرن، درعمل خیلی سخته که باورکنی خودت قدرت نغییرشرایطت روداری… همونجا گفتم خدایا من پرازشرکه وجودم ومحتاجم به نیروی خودت برای تغییر.. وفایل جلسه 11کشف قوانین انگارشما داشتین کنارمن راه میومدین ومنوراهنمایی میکردین که این باگ ذهنی توهست وبایدباکنترل ذهن حلش کنی… واگرخداوندهدایتم نکرده بودبه این فایل من متوجه این شرک درونم که مانع تغییرزندگیم شده نمیشدم واینکه اصلا متوجه نجواهای ذهنم نبودم، من فکرمیکردم باوردترم که صددرصدخودم خالق زندگیمم ولی درحقیقت باورنداشتم حداقل اگه دارمم خیلی ضعیفه وبایدروش کارکنم… خدایاشکرت که همیشه بتمنی وهدایتم میکنی..
سلام به روی ماه و دلنشین استاد عزیزم و مریم بانوی عشق و همه ی دوستان نابی که اینجا باهم داریم یاد می گیریم. یه شیفت شب شیردهی دیگه و من هستم و این فایل و کامنتای فوق العاده ی دوستای خوبم. وای که چه فایل خوبی بود. استاد واقعا هرچی فکر می کنم هیچ جور نمیشه از اینهمه لطف و محبت شما تو آموزشهاتون که بسیاریش هم مثل این رایگان هست تشکر کنیم بجز با نتایج عالی که از خدا می خوام کمک کنه تا همین کار رو بکنم. چقدر خوبین شما استاد مگه میشه؟ مگه داریم آخه؟ عاشقتونم استاد. خدا رو هزاران بار شکر که این سعادت رو داشتم که با شما و با قوانین آشنا بشم و از جهل و تاریکی بیام به سوی نور و نعمت و سعادت. وای اصلا فکرش رو می کنم اگه من با شما آشنا نشده بودم الان چه وضعی داشتم مو به تنم سیخ میشه… خداجونم شکرت
عجب نکته ی ظریفی بود استاد این قضیه، هرچقدر تو هرکاری قوی تر میشیم کمتر از خدا هدایت می خوایم وقتی اول کاریم کلی از خدا هدایت می خوایم و می دونیم که خودمون توانش رو نداریم ولی بعد کم کم یادمون می ره و زیادی رو خودمون حساب می کنیم و خودمون رو درواقع از هدایت خداوند محروم می کنیم. وقتی اینو گفتین همه گفتیم عه آره درسته! چطور تاحالا بش فکر نکرده بودم!
اینکه چقدر الهامات و هدایت های خداوند رو دریافت می کنیم به این بستگی داره کهچقدر باور داریم خداوند ما رو هدایت می کنه چقدر باور داشته باشیم لیاقت دریافت پیامهای خداوند رو داریم
خدارو شکر که این احساس لیاقت برای دریافت الهامات و اینکه خدای من باهام صحبت کنه عاشقم باشه نوازشم کنه بغلم کنه داره هی بهتر و بهتر میشه بخصوص بعد از دوره ی بی نظیر احساس لیاقت… یادمه دقیقا همینجوری که گفتین استاد، قبل از آشنایی با قوانین، قشنگ باور من این بود که نه بابا من که لایق هم صحبتی با خدا نیستم باید بنده ی خاص خدا باشی باید انقدر نماز شب بخونی تا به اون مدارج برسی… غافل از اینکه هیچکس خاصتر از خودم نیست چون هر کسی به نحو خودش خاص هست . بخصوص اگر گناهی ازم سر می زد اونوقت هم احساس عذاب وجدان و هم اینکه اگر فلان اتفاق بد افتاد بخاطر گناه من بوده رو داشتم… عجب خدایی داشتم واقعا بیشتر از اینکه رحمن و رحیم باشه ظاهرا مچ گیر بوده ومنتظر که ببینه کی خطا می کنم… خداجونم چه خوب شد که پیدات کردم چقدر تو خوب و مهربونی چه خدای یکتا و فوق العاده ای هستی…
حتی اگر مسیر اشتباه رفتیم تو زندگیمونبپذیرینم که خداوند ما رو هدایت می کنه و بر خودش واجب کرده که ما رو هدایت کنه ان علینا للهدی چی دلگرم کننده تر از این آخه؟! فارغ از اینکه چقدر اشتباه رفته باشم خداوند هدایتمون می کنه . جریان رحمت و هدایت خداوند همیشه هست وقتی ما گیرنده مون درست کار می کنه و دریافت می کنیم که باور داشته باشیم که دریافت می کنیم هدایت خداوند رو، یعنی فرکانس رو موج درست تنظیم شه و تمام. اون وقت آماده ایم برای دریافت پیام خداوند
بپذیزیم که خودمون چیزی نمی دونیم. اون علمی که داریم در مقابل آگاهی خداوند هیچ نیست،ظرفمون رو خالی کنیم اینم یه نکته ایه که همیشه باید به خودمون یاداوری کنیم… من چند وقتیه دارم سعی می کنم آگاهانه بیشتر برای هر مورد کوچیک و بزرگی از خداوند هدایت بخوام حتی تو چیزای خیلی ساده… ولی تو کارم و رشته م هم باید حواسم باشه که من واقعا در مقابل خدا هیچی نمی دونم و ازش هدایت بخوام موقع باتری ساختن موقع نوشتن نتایج، مقاله و غیره… برای ایده ای که بخوام بدم تو کارم، برای همه ی اینا باید حواسم باشه که از خودش کمک بخوام و الان کلی ذوق دارم که بعد از مرخصی زایمان که برگردم سرکار چقدر متفاوت خواهد بود بخاطر همین درخواست هدایت تو تمام جنبه ها…
وقتی خدا پشت و پناهت باشه احساس گیر کردن نمی کنی
همبشه یه اطمینانی داری که خدا داره هدایتت می کنه، حتی اگه الان نمی دونم جیکار کنم می دونم در زمان مناسب دریافت می کنم. مثال پدر فوق العاده پولدار خیلی مثال خوبیه، واقعا اون احساس اطمینان که هر مشکلی پیش بیاد بابام حلش می کنه یا اعتبار بابام حلش می کنه قابل تصوره… تازه اون بابای فوق العاده پولدار ممکنه به هر دلیلی نخواد ساپورت کنه ولی خدا قربونش برم نه تو کارش نیست… چرا ما درک نمی کنسم یا بهتزه بگم حواسمون نیست به این واقعیت… خدایی که در هر لحظه داره تمام کائنات رو هدایت می کنه مثل آب خوردن من رو هم می تونه هدایت کنه فقط باید بخوام ازش…
هرکاری که می خوام بکنم بگم ایاک نعبد و ایاک نستعین
استاد خیلی توضیحاتتون کمک کننده بود و اینکه گفتین خداوند با هر فردی به شکل خودش ارتباط برقرار می کنه جنس رابطه برای هر شخصی فرق می کنه من تا چندوقت پیش سکم درگیر این بودم که چطور باید صدای خداوند رو بشنوم وقتی ازش هدایت می خوام یا سوالی می پرسم، بعد هم تو کامنتا بیشتر گشتم دنبالش هم یادمه از سعیده ی نورانی سایت پرسیدم و حالا کم کم دارم می شنوم اون صدا رو و واقعا خوشحالم و یه آرامش خاصی به آدم می ده… اینکه می دونی هر آن به خدایی وصلی که جواب همه ی سوالا پیش اونه، قدرت مطلق اونه و تو بخشی از خدایی…
استاد اون تصاویر و لبیک الهم لبیک عالی بود چقدر حس خوبی داد بهمون. یک دنیا نه هزاز دنیا ممنونم از شما و مریم بانوی گل که مطمئنم اون قسمت آخر کار ایشون بوده (کلی چشمای قلبی).
خداجونم عاشقتم و خوشحالم که دارمت :))
به نام خداوند بخشنده و مهربان سلام استاد عزیز و گرامی
امروز یه دوسه باری اومدم تو سایت و برگشتم فایل 143 روز شمار زندگی من رو گوش کردم الانم اومدم دوباره یه سری بزنم که دیدم توحید عملی 11 اومده بالا چقدر کیف کردم، واقعا عاشق فایل های توحید عملی هستم به شخصه و بارها گوششون دادم خیلی تغییر این نگرش و جمله طلایی استاد که میگن قدرت رو به غیر خدا ندید رو سرلوحه زندگی م کردم و نتایج خیلی خوبی دیدم
قبل از اینکه این فایل رو گوش بدم تمرینی رو که استاد گفتند رو خوندم و چون دوره عالی 12 قدم رو دارم کار میکنم کاملا با این تمرین استاد عزیزم آشنایی دارم و احساس نزدیکی کردم،
استاد عزیزم و دوستان گرامی من
من سالهاست بدنسازی کار میکنم و عاشق این ورزش هستم واقعا با اینکه چشم بسته و عاشقانه این ورزش رو انجام میدم ولی هروقت که قبل از رفتن به باشگاه با وجود خستگی به خداوند توکل کردم و از اون هدایت وانرژی خواستم چنان تمرین با کیفیت و عالی انجام دادم که بعد از ورزش سنگین هم پر از انرژی و احساس مثبت بودم ولی هروقت با خودم گفتم که خوب خداروشکر امروز سرحال هستم و یه جورایی خودم رو بی نیاز از خداوند دیدم با وجود انرژی خوب قبل از تمرین اصلا نتونستم ورزش با کیفیت و عالی انجام بدم و یه بی حالی خاصی داشتم، و اینکه توی باشگاه به اون بزرگی کلی باید دنبال وزنه نیگشتم، خلاصه انگار هیچ چیزی خوب پیش نمیرفت ،واقعا همه چیز خداوند اون انرژی ناب خداوند، اون احساس عالی خداوند، اون نفس نفس زدنای وسط تمرین خداوند یا مثلا بارها شده واسه انجام کارهای اداری پیچیده توکل کردم و همه چیز رو از ته دل سپردم به خودش به ساده ترین روشها کارم انجام شده ولی روزهایی بوده که گفتم این یکی رو خودم حلش میکنم و رفتم تو دلش و به کلی چالش برخوردم و آخرش هم پای خدا رو کشیدم وسط تا حل شد ماجرا، امیدورام استفاده کرده باشید.
به نام آرامش بخش قلبها
روزهایی رو پشت سر می گذارم که شرایط سینوسی دارم گاهی در قله و گاهی در پایین ترین نقطه هستم و کنترل ذهنم آسان نیست. چند ماه پیش در بهترین شرایط دوران زندگیم بودم و هیچ دوره زندگیم آنقدر شکرگزار نبودم و از لحظه لحظه زندگیم لذت می بردم و سرشار از شکرگزاری بودم و تمام کائنات رو حامی و محافظ خودم می دانستم و خودم رو خالق زندگیم می دونستم تا اینکه حال پدرم بد شد و در بیمارستان بستری شد، در تمام مدت به خداوند گفتم تو آگاهتر از هر آگاهی هستی (من همیشه به خدا میگم با من صحبت کن و قرآن رو باز می کنم و همیشه خداوند جواب می دهد و گفت خداوند آگاهتر از هر آگاهی است) و فقط تو می دونی علت بیماری چیست و با تمام وجود به خداوند توکل کردم و گفتم آماده دیدن معجزه هستم – خدایا آماده دریافت شکوهی از جانب تو هستم- خدایا کاری کن که از دست خودت برمیاد و تمام جواب آزمایشات که باید به بخش تحویل می دادم رو نگاه نمی کردم و میگفتم خداوند به بهترین صورت ممکن تبدیل میکنه و به بخش تحویل می دادم، قبلا جواب آزمایشات را در گوگل سرچ می کردم اما گفتم با تمام وجود به خداوند اعتماد دارم و به او می سپارم و هر دکتری که معالج پدرم است بهترین دکتری است که از جانب خداوند معرفی شده تا روزی که مرخص شد. روز ترخیص احساس کردم حال پدرم خوب نیست اما بیمارستان گفت بخاطر این است که چند روز خوابیده بود و الان بلند شده. آمدیم خونه و نوبت بعدی دکتر برای جواب آزمایش رو گرفتیم ،بعد هم نسخه رو گرفتیم و فقط یک قرص معده بود و اونجا به خودم گفتم به خدا توکل کن چون سال پیش برادرم به کما رفت و به لطف خدا برگشت وقتی از بیمارستان مرخص شد خیلی ضعیف شده بود و حتی قدرت بلع نداشت. برگشتیم خونه کنار پدرم بودم و تمام مدت از خدا می خواستم مرا هدایت کند و نشانه امروز من رو جستجو کردم که فایل 175 زندگی در بهشت بود رو کنار پدرم دیدم و به دوستم گفتم برای پدرم دعا کنه اول قرص معده رو دادیم و بعد بابا غذا خورد. بعد از توکل به خدا و احساس بهتر تصمیم گرفتیم خرید برویم و گوشت و میوه تازه بخریم. وقتی نزدیک خونه بودیم یک لحظه احساس کردم قلبم از سینه ام کنده شد ولی سعی کردم به خودم مسلط شوم و چیزی به خواهرم نگفتم وقتی به خونه رسیدیم منتظر اورژانس بودند و حال بابا بد شده بود و اورژانس آمد و احیا قلبی جواب نداد و بابا به رحمت خدا رفت (در صورتیکه بابا روز قبل اکو کرده بود و همه چیز خوب بود).
همیشه خواب این موضوع منو به شدت پریشان میکرد ولی قدرتی خداوند به ما هدیه کرد و موقع خاکسپاری احساس خوبی داشتیم و خداوند ما رو بغل کرده بود اما بعد از آن دچار سرزنش خودم شدم و اینکه چرا کاری نکردی… چرا به ذهنت نرسید به دکتر زنگ بزنی … چرا متوجه نشدی حال بابا بد است … چرا به ذهنتت نرسید فشارخون بابا رو چک کنی …. چرا اون روز از جلوی کلینیک خونه رد نشدی که شاید به ذهنت برسه با دکتر مشورت کنی … چرا دکتری که در ساختمان ما بود رو ندیدم و با او مشورت کنی …. و هزاران چراهای دیگر… اگر لحظه ای احساس میکردم قرار است این اتفاق بیفته زمین و زمان رو بهم میریختم.
من هر روز سوره حمد رو می خوانم و از خداوند هدایت می خواهم، من به معجزه اعتقاد دارم و بارها معجزه رو دیدم و هر موقع به خدا توکل میکردم معجزه میشد اما این بار که به خواسته ام نرسیدم به توکل خدا شک کردم و فکر کردم باید خودم کاری میکردم (گفتم قوانین خداوند و سیستم کائنات درست عمل میکنه و حتما من اشتباه کردم و کار درست رو انجام ندادم). ترس و عذاب وجدان وجود منو فرا گرفته بود و دیگر نمی توانستم توکل کنم و رها کنم و به خداوند بسپارم و خودم رو مسئول همه چیز می دونستم و این که همه چیز بخاطر من است. این مدت شنیدن فایل های استاد و پاسخ دوستان در عقل کل حال مرا خوب میکنه ولی گاهی هم دچار نجواهای ذهن می شوم اگر کاری میکردم الان بابا زنده بود و اینکه شاید در این ساعتها بابا حالش بد بوده اما چیزی نگفته و من متوجه نشدم. بعضی صحبت های اطرافیان و این افکار حال مرا بد می کند (گاهی فکر می کنم نمی توانم نفس بکشم الان پاهام درد میکنه و میدانم که وقتی در مسیر اشتباه هستی ابتدا جسم واکنش می دهد ) که سعی می کنم ذهنم را کنترل کنم و پاسخ دوستانم رو مرور می کنم و خدا رو به خاطر این سایت و دوستانم سپاسگزارم که خیلی به من کمک کردند اما به خودم یادآوری میکنم که به زمان بندی خدا باید اعتماد کنم چون تنها قدرت جهان خداوند است که همیشه خیر است خداوند هزاران دست دارد و هزاران وسیله برای نجات انسانها دارد و تمام این سالها قلب پدرم رو خداوند هدیه داده بود تا بتپد و نفس بکشه. یکبار هم مجددا از قرآن هدایت خواستم و آیه مادر موسی آمد که نوزادش را به نیل بیاندازد و اینکه خلاف منطق است اما خداوند اینگونه او را نجات داد. از خداوند خواستم مرا هدایت کند که این فایل را شنیدم الان احساس می کنم توکلم درست بوده اما به تضاد برخورد کردم. (روز قبل هم دوبار آیه یدا… فوق ایدیهم رو شنیدم)
سلام دوست عزیز
من هم مثل شما پدر از دست دادم و تنها کسی از خانواده که اشکی نریخت و آرام بود من بودم چون همیشه سعی می کردم تا زمانی که پدر و مادر هستند بدون منت و با عشق تا آنجا که در توانم هست خدمتشون کنم و بارها و بارها پدر و مادر بهم گفتند که با تو راحت هستیم و حتی الان که در خدمت مادرم هستم نسبت به بقیه خواهر و برادرها با من راحت تر هست و حتی وصیت شو هم به من کرده.
حتی من نسبت به بقیه خواهر و برادرها بیشتر خواب پدرم را می بینم چون همیشه یاد خوبیهاش هستم و هر وقت یادم میاد خیراتی براش می فرستم حالا یک صلوات باشه یک آب دادن به کسی باشه، یاد خوبی هاش در بین جمع می کنم، یک سوره حمد براش می خونم و حتی ی بار هم در خواب مطلبی گفت که فهمیدم منظورش منه و برام دعا می کرد می خوام بگم یاد عزیزانمون بودن خیلی راحت فقط خوبی هاشون را در ذهنمون مرور کنیم و در بین اقوام از خوبی هاش تعریف کنیم همین یاد کردن آنها قلب انسان را آرام می کند چون روحشون از ما شاد و خداوند هم از اینکه خوبی های بندشو بازگو می کنیم خوشحال می شود و این شادی قطعا به ما هم می رسد.
من همیشه از خداوند این دعا دارم که خدایا هر کسی در کنارم هست احساس آرامش و امنیت داشته باشد و اگر هم می خوام کاری کنم براش، بی منت و عاشقانه باش حالا هرکی می خواد باشه. و این دعا خیلی بهم کمک کرده و باعث آرامش وجودم شده.
امیدوارم عزیزانی که جاودان شدند در عالم دیگر، اول آسایش و راحتی و شعف آنها باشه و ما هم همیشه خیر بندگانش را با کردار خودمون نشون بدیم
سربلند و عزتمند باشید
سلام دوست عزیز
خداوند پدر بزرگوارتان رو رحمت کنه و در آغوش پرورگار مهربان مشعوف باشه. برای پاسخ ارزشمند شما سپاسگزارم. خواندن پاسخ شما دوستان به من کمک میکنه تا احساس بهتری داشته باشم و به لطف خداوند و شما همراهان در سایت قلبم آرامتر و شادتر بشه.
متشکرم
به نام خداوند بخشاینده مهربان
به نام انکه میمیراند وزنده میکند
به نام انکه اگاه است به انچه درون سینه هاست
وبه نام انکه روزرادر شب وشب را در روز وارد میکند
سلام ساناز عزیز امیدوارم که حال دلت خوب باشه
یه حسی بهم گفت براتون کامنت بنویسم
خداوند پدرتون رو رحمت کنه انشاالله
من نمیتونم جای شما باشم وبگم چطوری عمل کنید چون به لطف الله هنوز سایه پدرم بالای سرم هست
اما میخوام بگم همون خدایی که برگی بدون اذن اون از درخت نمی افتد
قطعا هیچ قلبی هم بدون اذن اون نمی ایستد
خودتون رو سرزنش نکنید اگر قرار بود کاری انجام بدید که پدرتون نیاز داشت قطعا هدایت میشدید
توی کتاب انسان در جستجوی معنا خانومی بوده که خیلی برای شوهرش که از دست داده بود غصه وغم میخورد وخودشو سرزنش میکرد
واصلا نمیتونست که اروم بشه
تا اینکه روانشناس بهش میگه اگر تو جای شوهرت بودی دوست داشتی اونم مثل تو برات غصه بخوره وخودشو سرزنش نکن گفت نه اصلا
گفت خب تو الان داری اونو بیشتر اذیت میکنی چون اون دوست نداره تو اینجوری باشی
امیدوارم هرچه زودتر به ارامش برسی
سلام دوست عزیزم
خداوند پدر و مادر عزیزتون رو حفظ کنه. از پاسخ پرمهر و ارزشمند شما سپاسگزارم. هر روز این صفحه رو چک میکنم و خواندن پاسخ ها خیلی به من کمک میکنه تا احساس بهتری داشته باشم و مشتاقانه نظرات دوستان را می خوانم. برای راهنمایی شما بسیار سپاسگزارم.
دوست خوبم سلام
خداوند مهربان پدرتان را رحمت کند و بیامرزد.
این طبیعیه که آدم بعد از ازدست دادن عزیزی دچار این حسرتها میشه.
من پیشنهادی که یه روان شناس به یکی از دوستان ما که عزیزی از دست داده بود
به شما میگم.
سوگ را انجام بدهید.
یعنی یه بار که خیلی برا بابات دلتنگ شدی تو تنهایی خودت حسابی براش گریه کن یا اینکه سر مزارش تنها برو و هر چه می خوای باهاش درد و دل کن و احساساتت را بگو و گریه کن تا آرام بشی.
چون گاهی اوقات گریه کردن آدمو آرام می کنه.
مثل گریه ای که عرفا در دل شب با خدا راز و نیاز می کنند و آرامش می گیرند.
براتون آرامش و سلامتی آرزومندم.
سلام دوست عزیز
متشکرم برای پاسخ شما، دقیقا. من در این مدت بخاطر شخصیت “قوی باش” فرصت و موقعیت سوگواری نداشتم.
خدارو سپاسگزارم بخاطر شما دوستان خوب و ارزشمند که هروقت نجواهای ذهن سراغم میاد مرور پاسخ ها باعث احساس خوب می شوند.
سلام و درود استاد عزیزم من مریم علوی هستم بسیار سپاسگزارم از فایلهای فوقالعاده شما من با شما به خدای خودم نزدیک شدم و حس فوقالعاده ای دارم آرامش و صبر بینظیری در من به وجود اومده.خداراسپاس به خاطر وجود شما من همیشه به همسرم میگم استاد عباسمنش عزیزم پیامبر زمان ماهستن که خدا برامون فرستاده خدایا شکرت که هدایتم کردی و دستانم رو گرفتی. انشالله خداکمک کنه همیشه متواضع و متوسل به الله یکتا باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
کدام کار است که خداوند انجام داده نتواند؟ کدام خواسته ات است که خداوند برایت داده نتواند؟
خداوند بر هر کاری تواناست خداوند بر همه چیز داناست خداوند قدرتی است که همه چیز در دست خودش است دست خداوند بالاترین دست هاست خداوند میگوید موجود باش و موجود میشود
خداوند قدم به قدم هدایت ات میکند با تو صحبت میکند خواسته هایت را اجابت میکند میگوید من نزدیکت هستم نترس غمگین نشو من برای تو کافی هستم از غیر من نترس ایمان داشته باش
من برایت کارها را انجام میدهم
من برایت کارها را انجام میدهم
من برایت کارها را انجام میدهم
من دستت را میگیرم و به مسیر دلخواهت میبرم من دستت را میگیرم و روی راه حل مسله ات میگذارم من برایت انجام میدهم به آسان ترین مسیر و نزدیک ترین مسیری که میان تو و خواسته ات است هدایت ات میکنم
به من توکل کن خودت را به من بسپار خواسته هایت را به من بسپار برای من ناممکن وجود ندارد مرا باور کن قدرت مرا باور کن نه حرف مردم را
از من که بخواهی همه چیز ممکن میشود
از من که بخواهی همه چیز ممکن میشود
از من که بخواهی همه چیز ممکن میشود
کارهایی برایت انجام میدهم که ظاهرش برای دیگران ناممکن باشد من میتوانم ایاک نعبد و ایاک نستعین فقط از من بخواه به پول اش فکر نکن به مسیر اش فکر نکن به سختی فکر نکن دستت را بگذار در دست خداوند خودش همهی کارها را انجام میدهد.
سلام
فایل فوق العاده ای بود مثل همیشه
میدونید منو برگردوند به دوران کودکیم
به اون موقعی که توی شکم مادرم بودم
که چطور منو پرورش داد
که چه کارهایی برام کرده تا الان
و من حواسم بهش نبوده
به اینکه چقدر مغرورانه زندگی کردم
ولی اون مهربانانه ادامه داده
و همچنان هست و خواهد بود
به خودم قول میدم که ازین به بعد
کمک خواستن ازش فراموشم نشه
تقویت کنم باور هدایت و
در پناه خداوند باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا الصراط المستقیم
—————————————–
سلام به استاد عزیز و مریم جان شایسته و دوستان نازنینم
نشانه امروز من 9/10/1403
توحید عملی 11
بهترین چیزی که از این فایل درک کردم اینه که به تواناییهای خودم که کسب کردم مغرور نشم ادعایی نداشته باشم همیشه مثل یه راننده تازه کاری باشم که ضعیفه هنوز حرفه ای نیست تو کارش حواسم جمعتر باشه و گوش کنم به هدایتهای الهی، خیلی زیاد توکل کنم و ازش راهنمایی بخوام
همیشه و در هر کاری که میخوام انجام بدم در مقابل خداوند تواضع داشته باشم
وقتی به این قسمت فایل رسیدم که استاد گفت این نگاه همیشگی منه که خدایا بهم بگو کِی چه کاری رو انجام بدم
خیلی خوشحال شدم از این همزمانی که منم امروز تو دفترم همینو نوشته بودم
هدایتهای خداوند رو زمانی دریافت می کنم که
1- بپذیرم خداوند منو هدایت می کنه،
با من صحبت می کنه
من لیاقت هم صحبتی با خدا و دریافت پیامهای خداوند رو دارم
أِنّّ عَلَینا لَلهُدی
خداوند میخواهد همه ما رو هدایت کنه بر خودش واجب کرده هدایت بندگانش رو
2- بپذیرم که خودم چیزی نمیدونم و در مقابل علم و آگاهی خداوند هیچی نیستم، ظرفمو خالی کنم، متواضع باشم در مقابل خداوند
من بدون هدایت خداوند هیچی نیستم
خداونده که داره منو هدایت می کنه
خداوند در هر لحظه داره به کل کیهان و تمام موجودات این هدایت رو می فرسته
اما من زمانی دریافت می کنم که توی فرکانس مناسب قرار بگیرم
به همون اندازه که درمقابل خداوند خاشع و متواضع و سربه زیر هستم
به همون اندازه در مقابل غیر خداوند اعتماد بنفس دارم و سرم بالاست
احساس اطمینان دارم که خدا هدایتم میکنه بهم میگه
این ویژگی رو سعی کنم همیشه تو وجودم داشته باشم در مورد هر کاری که میخوام انجام بدم بگم ایاک نعبد و ایاک نستعین
خدا رو شکر که به این مورد خیلی وقته دارم عمل می کنم بمحض اینکه از خواب بیدار میشم میگم و بعد تو دفترم می نویسم ایاک نعبد و ایاک نستعین، و مینویسم که خدایا در طول روز بمن یادآوری کن قبل از انجام هر کاری اول از خودت هدایت بخوام، چندین بار در روز میگم و شب هم قبل از خواب میگم
خدایا شکرت که زندگی کردن با تو خیلی شیرین و دلچسبه
باید به احساس عجز برسم و همون وقت خدا هدایتم می کنه
اگه خیلی زرنگ و باهوش باشم دستمو میزارم تو دست خدا و میگم فرمون دست تو باشه،
اون وقت در تمام جنبه ها زندگیم خیلی راحت پیش میره
نزدیک ترین مثالی که الان یادم میاد همون تجربه ای بود که تو سفر به ارمنستان داشتم که همسرم رو بخاطر ناراحتی قلبش بیمارستان رسوندن و من اونجا تنها بودم احساس عجز واقعی کردم و به خدا سپردم گفتم خدایا من نمی دونم فقط ازت میخوام ما رو سالم به ایران برگردونی به قدرت خدا ایمان داشتم و اینقدر خدا برام خوشگل ردیف کرد که هیچوقت از یادم نمیره
ولی از اون ور دیدم که تو ساده ترین و بدیهی ترین چیزها مثل برداشتن ظرف مایع لباسشویی از تو کابینت آشپز خونه که فکر میکردم این که چیزی نیست یهو ظرف از دستم افتاد و درش باز شد جایی نموند که اونجا پخش نشده باشه
یا حتی چاقو بدست گرفت برای گوشت خورد کردن یا از اونهم کمتر مثلاً ناخون گرفتن بعضی وقتها همونم درست انجام نمیشه این قشنگ بمن نشون میده که من بدون هدایت خدا هیچی نیستم
خدا رو شکر که سعادت شنیدن دوباره این فایل توحیدی بسیار بسیار زیبا رو داشتم
در پناه خدا شاد و سلامت و سعادتمند باشیم