اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد واقعا این فایل زندگیمو زیرو رو کرد از ته قلبم از خدا سپاس گذارم که منو با شما اشنا کرد تا بتوانم معنی واقعیه توحیدو بفهمم استادقبل از اشنایی با شمامن درگیر حرفای مردم واصلا معنی خدا رو نمیدونستم شاید خیلی وقتا نماز میخوندم ولی حس ارامش نداشتم اصلان فکر میکرد خدا خیلی بده که باید ازش بترسم ونماز وروز بخونم ولی از وقتا که با شما اشنا شدم به صورت تکامل من دارم معنی توحید میفهم استاد به صورت هدایتی دارم سفر به دور امریکارو از اول نگاه میکنم شاید باورت نشه استاد واقعانگار حرفای که میزنید هیچ وقت نشنیدم خیلی هم نگاه کردم استاد این فایل های اخر که رو سایت گذاشتین واقعا خیلی با ارزش هستند شاید بگم خیلی خوب نه ولی تاحدودی دارم گوش وتمرین میکنم استاد خدا شاهد جریانی از ثروت وفراونی وارد زندگیم شد عزیزی دلم این روز اومدن پیشم خیلی باهاشون خوش گذاشت نمیدونم چی بگم ولی به خودم میگم نادیا تو باید هروز تمرین کنی بیشتر توکل کنی ودر این مسیر توحیدی بیشتر غرق بشی استاد اتفاقت عالی برام پیش اومدکه فقط دارم اشک میرزم وخودا رو شکر میکنم استاد این فایل واقعا ادمو تکون میده دوست دارم در طول روز هزار بار بشنوم وتوحیدتر حمل کنم استاد خیلی دوستون دارم ارزو میکنم همیشه موفق وسربلند در زندگیتون باشید.
سلام بر دوستان و همراهان عزیز؛ زندگی من در این ده سال اخیر خود به تنهایی یک دانشگاه کامل بوده از ورشکستگی کامل به واسطه اعمال و باورهای اشتباه خودم با همه افت و خیزهاش یک جهان حرف و گفتنی ها دارد،
من دستان خدا رو بارها و با وضوح در زندگیم دیدم از کنسل شدن مصادره مابقی اموالم دقیقا یک ساعت قبل از امضای نهایی و جوانه زدن درخت بریده شده زندگیم و در یک جمله سلسله و زنحیره ای منظم از معنادار از اتفاقات ریز و درشت در زندگیم رو که معنی خیلی هاشون رو مدتها و حتی سالها بعد درک کردم و من خدا رو و دستان خدا رو با وضوح تمام در زندگیم دیدم
سلام بر استاد خوشتیپ خوش استایل خوش هیکل خوشگل و دانشمند
در برابر خداوند متواضع تر باشیم کارها رو خداوند انجام میدهد
هر خیری به ما میرسد به خاطر خداوند است و هر شری از ناحیه خودمان است
خداوند همه کارها رو خودش انجام میدهد
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
امروز یه اتفاق جالب برام افتاد که دوست دارم اینجا بنویسم تا هم قدرت خدا رو بیشتر درک کنم و هم ردپایی برای خودم باشد.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم آسمون رو نگاه کردم و گفتم امروز حال میده برم کوهپمایی، لب تاپ و دفتر و خودکار برداشتم که بعد از پایان کوهپیمایی برم کتابخونه باغ ایرانی آخه چند وقته که از دوست خوبم جناب آقای احمد فرهنگیان همون آقای خاص یاد گرفتم که برای فعالیت روی فایلها برم کتابخونه و اونجا از اون فضا استفاده کنم، لب تاپ گذاشتم صندوق عقب ماشین و دخترم رو که رسوندم مدرسه رفتم سمت کوه به سمت دره زیبای درکه، مامن و خلوتگاه من، عشق من کوه، تو مسیر هم ناخواسته با یک راننده که یهو پیچید جلوم کمی کل کل کردم و بعدش یهو به خودم اومدم بابا سید احمد کنترل ذهن کنترل رفتار، پس چرا عملی انجام نمیدی بعد با خدا کمی صحبت کردم از کرده خودم عذرخواهی کردم.
رسیدم درکه و تو کوچه های درکه یه جایی که معمولا اونجا پارک میکنم پارک کردم،البته روزهای پنج شنبه و جمعه اینجا که همیشه من میرم با ماشین نمیشه رفت ولی روزهایی مثل امروز که خلوته میشه رفت پارک کرد، موقع پارک یکی از اهالی دید دارم پارک میکنم بهش گفتم جای پارک خوبه گفت یه کم کنارتر پارک کن که کنارت ماشین پارک کنه، منم گوش کردم پارک کردم در صندوق عقب ماشین رو باز کردم و قفل فرمون رو برداشتم و زدم به فرمون و ریموت قفل ماشین رو زدم رفتم…
حدود ساعت 8صبح بود که پیاده به سمت بالای کوه حرکت کردم، خیلی حال داد خیلی باحال بود برف نشسته بود توی مسیر و روی کوه کلی حال کردم کلی با خدا صحبت کردم کلی شکرگزاری کردم دوباره بابت کل کل کردن با راننده و و رفتار اشتباهم از خداوند عذرخواهی کردم و گفتم خدا اگه حس اون راننده با رفتار اشتباه من بد شده من دیگه به اون راننده دسترسی ندارم خودت حس و حالش رو خوب و کاری کن به خاطر رفتار من حس بد و اتفاق بدی براش نیفته… خلاصه کلی با کوهپمایی و صحبت با خدا و دیدن آدمهای کوهنورد با انرژی، تو این هوای سرد زمستانی و برفی کیف کردم هم انرژی مثبت دادم و هم انرژی مثبت گرفتم از کوهنوردها و رهگذرهای توی کوه، موقع برگشت هم رفت کافه عمران با یه اسپرسو دبل و باقلوای خوشمزه حسم رو بهتر کردم. حدود ساعت 10:20 هم برگشتم یعنی حدود 2 ساعت و 20دقیقه
وقتی رسیدم نزدیک ماشین دیدم صندوق عقب ماشین رو باز گذاشتم و یادم رفته درب صندوق رو ببندم، البته باز باز نه، طوری بود که خودم از فاصله حدود 3یا4متری متوجه شدم درب صندوق باز گذاشتم، اصلا حسم رو بد نکردم و با خودم گفتم خودم فراموش کردم و به لطف خدا هم کسی به صندوق دست نزده،… در صندوق رو باز کردم دیدم بله لب تاپم هست، وسایل صندوق عقب هست و اصلا کسی به ماشین دست نزده… یعنی اگر کسی میخواست میتونست به راحتی کیف لب تاپ رو برداره، زاپاس رو برداره، حتی از درب کوچیکی که از صندوق عقب به صندلی عقب و ماشین راه داره دست پیدا کنه وسایل داخل ماشین رو برداره و حتی شاید ماشین رو هم ببره… یعنی خدای عزیزم تو این زمان حدود 2ساعت و20دقیقه خودش مراقب ماشین من بوده که اصلا کسی متوجه بازبودن صندوق عقب نشه… خودش خود خدا… کلی شکرگزاری کردم توی دفتر یادداشتی که همیشه تو داشبوردم هست سریع این داستان رو نوشتم و شکرگزاری کردم و وویس هم گرفتم که تو گوشیم باشه که همیشه یادش باشم یاد اتفاقی که میتونست یه جور دیگه بشه ولی به خاطر احساس خوب و حس شکرگزاری و سپاسگزاری که خداوند نصیبم کرد همچنان حسم رو خوب نگهداشت
به قول شاعر: گر نگهدار من آن است که من میدانم/شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
و به قول خودم گر مراقب من آن است که من میدانم ماشین و وسایل داخلش رو حتی با باز بودن درب صندوق هم باز محافظت میکنه و سالم بهم تحویل میده. همین
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم خدایا ممنونم
دوشنبه 1403/11/1
موقع پایین اومدن هم کلی آواز خوندم و دوباره کلی شکرگزاری و سپاسگزاری از خدای عزیزم.
وقتی ازتوحیدحرف می زنی نمی دونم چه حسی دارم تمام وجودم می شه کوش
اهنکارسالهاتوبیابون بودم هیچ نخوردم
وقتی حرفهای شماراراجب توحید می شنونم اهنکارهمون ادم کرسنه توبیابون هستم فقط می خورمشون یعنی باورتون نمی شه امروزچقدراین فایل به من کمک کردتوذهنم بایه نفردرگیری داشتم دراصل شرک داشتم توذهنم بهش قدرت می دادم که اون می تونه توسرنوشت من تاثیرمی تونه بزارباانکه تمام قسمتهای باورهای توحیدی هرکدوم بالاده بارکوش کردم وبازم ذهنم نجوامی کنه که ادمها می تونن تو زندگیت تاثیربزارن
چقدرقشنگ گفتی استادخداوندفقط خیربرکت برای مامی خوادهمیشه اون برامون ارامش سلامتی ثروت می خوادولی ماباکوش دادن به نجوای شیطان خودمونواون عشق الهی ازخودمون دورمی کنیم استادعزیز ازتوسپاسگذارم بابت این فایل باارزشتون نمی شه بهابراش تعین کرد
چقدرازدرون وقتی به فایل توحیدی کوش می دم یه حسی عجیبی احساس می کنم یه حسی که نمی شه بازبون بیان کرد
نمیدونید چقدر خوشحالم که خداوند من رو در مسیر استفاده از آموزه های استاد قرار دادند. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که استاد ارجمندی چون شما و سخنان ناب و پرتاثیرش رو دارم . استاد توحید عملی قسمت 9 رو که گوش کردم واقعا جلوی اشکهامو نمیتونستم بگیرم چه تعابیر قشنگی از شعر پروین داشتید . ممنونم بابت فایل های عالی که آماده میکنید و من هر بار که صدای شما رو میشنوم از خداوند میخوام طول عمر پربرکت بهتون بده که ما هم بتونیم از وجودتون استفاده کنیم.
سلام به استاد عزیزم آقای عباس منش و خانم شایسه عزیز و سلام به دوستای هم مدارم.
قبل از اینکه جواب تمرین این فایل رو بخوام بنویسم میخوام یکم حرف بزنم.
من 3-4 ساله که با استاد آشنا هستم و فایلهاشو گوش میدم. اول از طریق یکی از دوستام که فایلهای ثروت یک رو پیدا کرده بود از یک کانال تلگرام شروع کردم. قبلش با مباحث جذب آشنا بودم و خیلی زود و راحت جذب حرفای استاد شدم. بعد دوره عزت نفس و کشف قوانین هم دیدم. نمیتونم بگم تاثیری نداشت تو زندگیم. با اینکه بهاش رو نپرداخته بودم ولی خیلی تاثیر داشت. اما اونی نبود که منو راضی کنه. بالاخره به جایی رسیدم که همه فایلارو پاک کردم و تعهد دادم هر موقع تونستم بخرمشون. با فایلای رایگان شروع کردم ولی با این حال خیلی تمرین ها رو انجام نمیدادم و صرفا نگاه میکردم و به قولی با حال خوبی که میگرفتم یه سرپوش روی باورهای نادرستم میذاشتم مثل یه مسکن و هیچ تلاشی نمیکردم که به صورت مداوم روی باورهام واقعا کار کنم.
تا رسیدم به جایی که هدایت شدم به خرید 12 قدم. از اون موقع فقط تونستم 3 قدم رو بخرم. همش سوالم این بود که چرا نتونستم ادامه بدم. هی بر میگشتم و از اول گوش میدادم فایلهارو ولی اصلا تغییری که باعث بشه بتونم بقیه قدمهارو یا یه دوره دیگه رو بخرم حاصل نمیشد.
تا که چند مدت قبل به خودم تعهد دادم که ریشه این مسئله رو پیدا کنم. شروع کردم از اول (شاد برای بار چهارم) از قدم اول به فایلها گوش دادن. و شاید باورتون نشه ولی این بار هدایت شدم به خوندن کامنت های هر فایل. قبلا یا نخونده بودم یا سرسری رد شده بود ازشون. قبلا عجله داشتم برای رسیدن به نتیجه. فکر میکردم فقط با گوش دادن به فایل صوتی جلسات میتونم نتیجه بگیرم. یکی دو روز تمرین ستاره قطبی رو انجام میدادم و بعد قطع میکردم.
ولی اینبار فرق میکرد. هر بار که جلسه رو گوش می کنم قبل از خواب کامنتارو میخونم و وفقط میتونم بگم یه دنیای دیگه اس. کلی آگاهی بیشتر بهم میده و هم اینکه باعث میشه از داستان تکامل بقیه هم درس بگیرم. روش انجام دادن تمرین هارو یاد بگیرم.
چرا این حرفارو اینجا نوشتم؟ …
چون تو این چند سالی که عضو سایتم حتی یک بار سری فایلهای توحید عملی رو ندیده بودم. البته تو لیستها متوجه اش بودم ولی بازشون نکرده بودم. دقیقا با گوش دادن به این فایلها بود که به سوالم رسیدم. فهمیدم که من یا برای رسیدم به اهدافم به آدمای دیگه وابسته بودم یا به خودم. دقیقا مثل استاد که 206 قرمزش رو از دانشجو هاش میخواست منم انتظار داشتم به بقیه منو به اهدافم برسونن. یا اینکه اگه به چیزی رسیده بودم میگفتم من تونستم این کارو بکنم. در حالی که قبلش اینو همش از خدا میخواستم. یعنی اول کار از خدا میخواستم ولی بعد یادم میرفت و ایمان تبدیل به شرک میشد که خودم متوجه نبودم.
امیدوارم بیشتر بتونم ادامه بدم و همیشه ایمانم رو حفظ کنم.
و اینکه از استادم و خانم شایسته خیل ممنونم که اینقدر تلاش میکنن تا قوانین خدا رو برامون روشن کنن. فقط میتونم بگم خدارو شکر که به این جمع فوقالعاده هدایت شدم.
من هم بنویسم از نشانه ام برای کارمورد علاقه ام چیه ؟ باورتون نمیشه چقدر برای من مسئله بزرگی بود که نمی دونستم علاقه ام چیه و چکار بالاخره باید بکنم نوشتم توی دفترم کاری میخوام که محدود به زمان و مکان نباشه تاثییرگذاری داشته باشه روی انسان های زیادی جای پیشرفت داشته باشه و کار کارمندی نباشه و محدودیت ثروت نداشته باشه کار ساده ای باشه و در حیطه علاقه من باشه !
بعد نوشتن منتظر شدم و سرچ کردم توی عقل کل به یک کامنتی برخوردم که نوشته بودن با تماس دوستشون متوجه شدن از بچگی به شیرینی پختن علاقه داشتن همون لحظه من فکر کردم که در بچگی به چی علاقه داشتم جرقه خورد انگار یا الهام شد نمی دونم اما نویسندگی یادم آومد من توی بچگی اگه معلم یک صحفه مشق میداد من 2 بار از روش مینوشتم اینقدر که نوشتن دوست داشتم ولی خب شک داشتم گفتم خدایا نشانه بیشتر میخوام چند روز بعد داشتم توی سایت رندم کامنت میخوندم یکهو یک نفر نوشته بودن که آقای ژوله از راه نویسندگی چقدر ثروت ساختن و این رو نوشته بودن برای اینکه باور ثروتشون قوی بشه باورم نمیشه هنوزم که چقدر واضح خداوند صحبت میکنه بازم شک داشتم این ماهم درخواست کردم خداوند بازم نشانه میخوام این هفته که رفتم مهمونی به محض اینکه وارد شدم باورتون نمیشه دیدم دختر خالم داره مشق مینویسه و کتاب فارسیش باز جلوش بود و چشمم که بهش افتاد شوکه شدم عنوانش نوشته شده بود « نویسنده بزرگ » و دیگه مطمعن شدم همونه که میخوام و علاقه من همینه و دقیقا هم تمام مواردی که نوشتم داره نه محدودیت به زمان داره نه مکان نه ثروت و واقعا هم علاقه دارم
چقدر زیبا خدا میون هزاران کامنت به کامنتی که متعلق به خودتونه هدایت کرد من از خواندن اون کامنت ارزشمندتون خیلی درس ها یادگرفتم مهم تر از همه اعتماد تون به خداوندبا وجود اون همه موفقیتی که کسب کرده بودید همه رو رها کردید به خداوند تکیه دادید و اجازه داید هدایتتون کنه شجاعت و جسارت و مهم تر از همه ایمانتون تحسین برانگیز بود فارغ از نتایجی که گرفتید برای من نمونه بارز یک الگوی توحیدی هستید
سلام استاد جان وسلام دارم خدمت مریم جون
استاد واقعا این فایل زندگیمو زیرو رو کرد از ته قلبم از خدا سپاس گذارم که منو با شما اشنا کرد تا بتوانم معنی واقعیه توحیدو بفهمم استادقبل از اشنایی با شمامن درگیر حرفای مردم واصلا معنی خدا رو نمیدونستم شاید خیلی وقتا نماز میخوندم ولی حس ارامش نداشتم اصلان فکر میکرد خدا خیلی بده که باید ازش بترسم ونماز وروز بخونم ولی از وقتا که با شما اشنا شدم به صورت تکامل من دارم معنی توحید میفهم استاد به صورت هدایتی دارم سفر به دور امریکارو از اول نگاه میکنم شاید باورت نشه استاد واقعانگار حرفای که میزنید هیچ وقت نشنیدم خیلی هم نگاه کردم استاد این فایل های اخر که رو سایت گذاشتین واقعا خیلی با ارزش هستند شاید بگم خیلی خوب نه ولی تاحدودی دارم گوش وتمرین میکنم استاد خدا شاهد جریانی از ثروت وفراونی وارد زندگیم شد عزیزی دلم این روز اومدن پیشم خیلی باهاشون خوش گذاشت نمیدونم چی بگم ولی به خودم میگم نادیا تو باید هروز تمرین کنی بیشتر توکل کنی ودر این مسیر توحیدی بیشتر غرق بشی استاد اتفاقت عالی برام پیش اومدکه فقط دارم اشک میرزم وخودا رو شکر میکنم استاد این فایل واقعا ادمو تکون میده دوست دارم در طول روز هزار بار بشنوم وتوحیدتر حمل کنم استاد خیلی دوستون دارم ارزو میکنم همیشه موفق وسربلند در زندگیتون باشید.
سلام بر دوستان و همراهان عزیز؛ زندگی من در این ده سال اخیر خود به تنهایی یک دانشگاه کامل بوده از ورشکستگی کامل به واسطه اعمال و باورهای اشتباه خودم با همه افت و خیزهاش یک جهان حرف و گفتنی ها دارد،
من دستان خدا رو بارها و با وضوح در زندگیم دیدم از کنسل شدن مصادره مابقی اموالم دقیقا یک ساعت قبل از امضای نهایی و جوانه زدن درخت بریده شده زندگیم و در یک جمله سلسله و زنحیره ای منظم از معنادار از اتفاقات ریز و درشت در زندگیم رو که معنی خیلی هاشون رو مدتها و حتی سالها بعد درک کردم و من خدا رو و دستان خدا رو با وضوح تمام در زندگیم دیدم
بنام خدای مهربان
سلام بر استاد خوشتیپ خوش استایل خوش هیکل خوشگل و دانشمند
در برابر خداوند متواضع تر باشیم کارها رو خداوند انجام میدهد
هر خیری به ما میرسد به خاطر خداوند است و هر شری از ناحیه خودمان است
خداوند همه کارها رو خودش انجام میدهد
خدایا هر آنچه که دارم از آن توست و از تو به من رسیده است
امروز یه اتفاق جالب برام افتاد که دوست دارم اینجا بنویسم تا هم قدرت خدا رو بیشتر درک کنم و هم ردپایی برای خودم باشد.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم آسمون رو نگاه کردم و گفتم امروز حال میده برم کوهپمایی، لب تاپ و دفتر و خودکار برداشتم که بعد از پایان کوهپیمایی برم کتابخونه باغ ایرانی آخه چند وقته که از دوست خوبم جناب آقای احمد فرهنگیان همون آقای خاص یاد گرفتم که برای فعالیت روی فایلها برم کتابخونه و اونجا از اون فضا استفاده کنم، لب تاپ گذاشتم صندوق عقب ماشین و دخترم رو که رسوندم مدرسه رفتم سمت کوه به سمت دره زیبای درکه، مامن و خلوتگاه من، عشق من کوه، تو مسیر هم ناخواسته با یک راننده که یهو پیچید جلوم کمی کل کل کردم و بعدش یهو به خودم اومدم بابا سید احمد کنترل ذهن کنترل رفتار، پس چرا عملی انجام نمیدی بعد با خدا کمی صحبت کردم از کرده خودم عذرخواهی کردم.
رسیدم درکه و تو کوچه های درکه یه جایی که معمولا اونجا پارک میکنم پارک کردم،البته روزهای پنج شنبه و جمعه اینجا که همیشه من میرم با ماشین نمیشه رفت ولی روزهایی مثل امروز که خلوته میشه رفت پارک کرد، موقع پارک یکی از اهالی دید دارم پارک میکنم بهش گفتم جای پارک خوبه گفت یه کم کنارتر پارک کن که کنارت ماشین پارک کنه، منم گوش کردم پارک کردم در صندوق عقب ماشین رو باز کردم و قفل فرمون رو برداشتم و زدم به فرمون و ریموت قفل ماشین رو زدم رفتم…
حدود ساعت 8صبح بود که پیاده به سمت بالای کوه حرکت کردم، خیلی حال داد خیلی باحال بود برف نشسته بود توی مسیر و روی کوه کلی حال کردم کلی با خدا صحبت کردم کلی شکرگزاری کردم دوباره بابت کل کل کردن با راننده و و رفتار اشتباهم از خداوند عذرخواهی کردم و گفتم خدا اگه حس اون راننده با رفتار اشتباه من بد شده من دیگه به اون راننده دسترسی ندارم خودت حس و حالش رو خوب و کاری کن به خاطر رفتار من حس بد و اتفاق بدی براش نیفته… خلاصه کلی با کوهپمایی و صحبت با خدا و دیدن آدمهای کوهنورد با انرژی، تو این هوای سرد زمستانی و برفی کیف کردم هم انرژی مثبت دادم و هم انرژی مثبت گرفتم از کوهنوردها و رهگذرهای توی کوه، موقع برگشت هم رفت کافه عمران با یه اسپرسو دبل و باقلوای خوشمزه حسم رو بهتر کردم. حدود ساعت 10:20 هم برگشتم یعنی حدود 2 ساعت و 20دقیقه
وقتی رسیدم نزدیک ماشین دیدم صندوق عقب ماشین رو باز گذاشتم و یادم رفته درب صندوق رو ببندم، البته باز باز نه، طوری بود که خودم از فاصله حدود 3یا4متری متوجه شدم درب صندوق باز گذاشتم، اصلا حسم رو بد نکردم و با خودم گفتم خودم فراموش کردم و به لطف خدا هم کسی به صندوق دست نزده،… در صندوق رو باز کردم دیدم بله لب تاپم هست، وسایل صندوق عقب هست و اصلا کسی به ماشین دست نزده… یعنی اگر کسی میخواست میتونست به راحتی کیف لب تاپ رو برداره، زاپاس رو برداره، حتی از درب کوچیکی که از صندوق عقب به صندلی عقب و ماشین راه داره دست پیدا کنه وسایل داخل ماشین رو برداره و حتی شاید ماشین رو هم ببره… یعنی خدای عزیزم تو این زمان حدود 2ساعت و20دقیقه خودش مراقب ماشین من بوده که اصلا کسی متوجه بازبودن صندوق عقب نشه… خودش خود خدا… کلی شکرگزاری کردم توی دفتر یادداشتی که همیشه تو داشبوردم هست سریع این داستان رو نوشتم و شکرگزاری کردم و وویس هم گرفتم که تو گوشیم باشه که همیشه یادش باشم یاد اتفاقی که میتونست یه جور دیگه بشه ولی به خاطر احساس خوب و حس شکرگزاری و سپاسگزاری که خداوند نصیبم کرد همچنان حسم رو خوب نگهداشت
به قول شاعر: گر نگهدار من آن است که من میدانم/شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
و به قول خودم گر مراقب من آن است که من میدانم ماشین و وسایل داخلش رو حتی با باز بودن درب صندوق هم باز محافظت میکنه و سالم بهم تحویل میده. همین
خدایا شکرت خدایا سپاسگزارم خدایا ممنونم
دوشنبه 1403/11/1
موقع پایین اومدن هم کلی آواز خوندم و دوباره کلی شکرگزاری و سپاسگزاری از خدای عزیزم.
به نام خداوندی که هرآنچه دارم ازآن اوست ومن درمقابا اوهیچم
سلام ودرودخدمت استاد عباسمنش عزیز
خداروشکر که میتونستم دراین سایت نوشته ی ازخودم به جابذارم
هنوز مونده تابه توحید واقعی برسم استاد
اما خداروشکر میکنم که تونستم یه ذره بهتر بشم برای همین یه ذره بهترشدنم شکرت خدا
قدرت تویی برای من
خدایا دلم میخواد فقط باتوباشم، نمیخوام توجه دیگران برام مهم باشه
استاد عزیزم چقد وقتی احساس میکنیم نیاز داریم ازبقیه محبت دریافت کنیم ازخدادور میشیم
یه باور مخرب،نیاز به توجه
خدای من توجه تورومیخوام
کمکم کن
اونقد قلبمو از نورخودت پر کن که هیچ نیازی به محبت بقیه نباشه
خدایامن عاشقتم
همه کاراروتوبرا من کردی
تو منو ازاون زندگی که نمیخواستم نجات دادی
تو ادم های خوب وبرام اوردی
تو منو به این سایت هدایت کردی
توکمکم کردی درمسیری که دوسدارم قدم بردارم
هرچی دارم ازآن توهست
من وبقیه هیچی نیستیم
هرخیری به من میرسه ازتوئه
من لایق بهترینها هستم
منبینهاییت ارزشمندم
من به همه ی خواسته هام میرسم
بهراحتی
بنام خداوندپرازعشق برکت
سلام به استادتوحیدی عزیز
سلام به دوستان عزیزهمدارخودم
وقتی ازتوحیدحرف می زنی نمی دونم چه حسی دارم تمام وجودم می شه کوش
اهنکارسالهاتوبیابون بودم هیچ نخوردم
وقتی حرفهای شماراراجب توحید می شنونم اهنکارهمون ادم کرسنه توبیابون هستم فقط می خورمشون یعنی باورتون نمی شه امروزچقدراین فایل به من کمک کردتوذهنم بایه نفردرگیری داشتم دراصل شرک داشتم توذهنم بهش قدرت می دادم که اون می تونه توسرنوشت من تاثیرمی تونه بزارباانکه تمام قسمتهای باورهای توحیدی هرکدوم بالاده بارکوش کردم وبازم ذهنم نجوامی کنه که ادمها می تونن تو زندگیت تاثیربزارن
چقدرقشنگ گفتی استادخداوندفقط خیربرکت برای مامی خوادهمیشه اون برامون ارامش سلامتی ثروت می خوادولی ماباکوش دادن به نجوای شیطان خودمونواون عشق الهی ازخودمون دورمی کنیم استادعزیز ازتوسپاسگذارم بابت این فایل باارزشتون نمی شه بهابراش تعین کرد
چقدرازدرون وقتی به فایل توحیدی کوش می دم یه حسی عجیبی احساس می کنم یه حسی که نمی شه بازبون بیان کرد
واقعا ازتون سپاسگذارم
سلام به دوستان خوبم و استاد عباس منش عزیز
بله دقیقا با شنیدن حرف هایه شما یاد این افتادم که.
هر وقت رویه یه آدم یا خودم حساب کردن دقیقا همون آدم بهم زربه زده یا به مشگل بر میخوردم و
هر وقت رویه خدای مهربان حساب کردم همه چی خوب پیش رفت ه
وما باید بتونیم احساس خودمونو خوب نگه داریم
و رویه غیر خدا حساب نکنیم
من یادمه یه آدمی بود یه اتفاقی برام افتا اونو میگفت من اون کسی که بهم خیانت کرده رو پیدا کنم این بلا سرش میارم ووو
و اون آدم من بودم من گاهی میترسید م ولی سی میکردم احساس خودمو کنترل کنم تا که یارو فهمیدم و اتفاق افتاده من احساس م بد شد ولی ذهنم کنترل کردم
و به جنبه مثبت بهش نگاه کردم و باعث شد که من رویه بهث توحید کار کنم و همون اتفاق به ظاهر بد خیلی هم باعث شد که یه سری اتفاق های خوب برام بیوفته
خداروصدهزارمرتبه امیدوارم همیشه سالم شاد ثروتمند و سعادتمند باشید
سلام به استاد عزیز و مریم بانوی دوست داشتنی
نمیدونید چقدر خوشحالم که خداوند من رو در مسیر استفاده از آموزه های استاد قرار دادند. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که استاد ارجمندی چون شما و سخنان ناب و پرتاثیرش رو دارم . استاد توحید عملی قسمت 9 رو که گوش کردم واقعا جلوی اشکهامو نمیتونستم بگیرم چه تعابیر قشنگی از شعر پروین داشتید . ممنونم بابت فایل های عالی که آماده میکنید و من هر بار که صدای شما رو میشنوم از خداوند میخوام طول عمر پربرکت بهتون بده که ما هم بتونیم از وجودتون استفاده کنیم.
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (صف1)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است ، برای خدا تسبیح میکند و اوست عزیز و حکیم
یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِـمَ تَقُـولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ( صف2)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا حرفی میزنید که [به آن] عمل نمیکنید؟
کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُـولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ( صف3)
کاری بسیار زشت نزد خداست، که حرفی بزنید که به آن عمل نمیکنید.
===========================
پرسیدم این همه حرف از معجزه، معجزه .. کو معجزه
ندا رسید از آسمان یافت کن در این جهان
چیزی به غیر از معجزه
اعضای همه وجودت مگر معجزه نیست
روح و جسم و تارو پودت مگر معجزه نیست
پیدایش آفرینش مگر معجزه نیست
دنیا و آسمون و زمینش مگر معجزه نیست
بیدارشو بیدارشو ای مانده در خواب
هشیار شو هشیار شو ای گوهر ناب
یارب زسر لطف و کرامت نظرم کن
من شاخه بی برگ و برم بارورم کن
یارب بنشان بردل من نور حقیقت
وز ظلمت و جهلم برهان سحرم کن
دانم که تو سلطان جهانی خدایا
هر لحظه که غافل شوم از تو خبرم کن
پرسیدم این همه حرف است
معجزه معجزه .. کو معجزه
ندا رسید از آسمان یافت کن در این جهان
چیزی به غیر از معجزه ..
سلام به استاد عزیزم آقای عباس منش و خانم شایسه عزیز و سلام به دوستای هم مدارم.
قبل از اینکه جواب تمرین این فایل رو بخوام بنویسم میخوام یکم حرف بزنم.
من 3-4 ساله که با استاد آشنا هستم و فایلهاشو گوش میدم. اول از طریق یکی از دوستام که فایلهای ثروت یک رو پیدا کرده بود از یک کانال تلگرام شروع کردم. قبلش با مباحث جذب آشنا بودم و خیلی زود و راحت جذب حرفای استاد شدم. بعد دوره عزت نفس و کشف قوانین هم دیدم. نمیتونم بگم تاثیری نداشت تو زندگیم. با اینکه بهاش رو نپرداخته بودم ولی خیلی تاثیر داشت. اما اونی نبود که منو راضی کنه. بالاخره به جایی رسیدم که همه فایلارو پاک کردم و تعهد دادم هر موقع تونستم بخرمشون. با فایلای رایگان شروع کردم ولی با این حال خیلی تمرین ها رو انجام نمیدادم و صرفا نگاه میکردم و به قولی با حال خوبی که میگرفتم یه سرپوش روی باورهای نادرستم میذاشتم مثل یه مسکن و هیچ تلاشی نمیکردم که به صورت مداوم روی باورهام واقعا کار کنم.
تا رسیدم به جایی که هدایت شدم به خرید 12 قدم. از اون موقع فقط تونستم 3 قدم رو بخرم. همش سوالم این بود که چرا نتونستم ادامه بدم. هی بر میگشتم و از اول گوش میدادم فایلهارو ولی اصلا تغییری که باعث بشه بتونم بقیه قدمهارو یا یه دوره دیگه رو بخرم حاصل نمیشد.
تا که چند مدت قبل به خودم تعهد دادم که ریشه این مسئله رو پیدا کنم. شروع کردم از اول (شاد برای بار چهارم) از قدم اول به فایلها گوش دادن. و شاید باورتون نشه ولی این بار هدایت شدم به خوندن کامنت های هر فایل. قبلا یا نخونده بودم یا سرسری رد شده بود ازشون. قبلا عجله داشتم برای رسیدن به نتیجه. فکر میکردم فقط با گوش دادن به فایل صوتی جلسات میتونم نتیجه بگیرم. یکی دو روز تمرین ستاره قطبی رو انجام میدادم و بعد قطع میکردم.
ولی اینبار فرق میکرد. هر بار که جلسه رو گوش می کنم قبل از خواب کامنتارو میخونم و وفقط میتونم بگم یه دنیای دیگه اس. کلی آگاهی بیشتر بهم میده و هم اینکه باعث میشه از داستان تکامل بقیه هم درس بگیرم. روش انجام دادن تمرین هارو یاد بگیرم.
چرا این حرفارو اینجا نوشتم؟ …
چون تو این چند سالی که عضو سایتم حتی یک بار سری فایلهای توحید عملی رو ندیده بودم. البته تو لیستها متوجه اش بودم ولی بازشون نکرده بودم. دقیقا با گوش دادن به این فایلها بود که به سوالم رسیدم. فهمیدم که من یا برای رسیدم به اهدافم به آدمای دیگه وابسته بودم یا به خودم. دقیقا مثل استاد که 206 قرمزش رو از دانشجو هاش میخواست منم انتظار داشتم به بقیه منو به اهدافم برسونن. یا اینکه اگه به چیزی رسیده بودم میگفتم من تونستم این کارو بکنم. در حالی که قبلش اینو همش از خدا میخواستم. یعنی اول کار از خدا میخواستم ولی بعد یادم میرفت و ایمان تبدیل به شرک میشد که خودم متوجه نبودم.
امیدوارم بیشتر بتونم ادامه بدم و همیشه ایمانم رو حفظ کنم.
و اینکه از استادم و خانم شایسته خیل ممنونم که اینقدر تلاش میکنن تا قوانین خدا رو برامون روشن کنن. فقط میتونم بگم خدارو شکر که به این جمع فوقالعاده هدایت شدم.
همیشه سالم و سعادتمند و ثروتمند باشید.
به نام خدا
من هم بنویسم از نشانه ام برای کارمورد علاقه ام چیه ؟ باورتون نمیشه چقدر برای من مسئله بزرگی بود که نمی دونستم علاقه ام چیه و چکار بالاخره باید بکنم نوشتم توی دفترم کاری میخوام که محدود به زمان و مکان نباشه تاثییرگذاری داشته باشه روی انسان های زیادی جای پیشرفت داشته باشه و کار کارمندی نباشه و محدودیت ثروت نداشته باشه کار ساده ای باشه و در حیطه علاقه من باشه !
بعد نوشتن منتظر شدم و سرچ کردم توی عقل کل به یک کامنتی برخوردم که نوشته بودن با تماس دوستشون متوجه شدن از بچگی به شیرینی پختن علاقه داشتن همون لحظه من فکر کردم که در بچگی به چی علاقه داشتم جرقه خورد انگار یا الهام شد نمی دونم اما نویسندگی یادم آومد من توی بچگی اگه معلم یک صحفه مشق میداد من 2 بار از روش مینوشتم اینقدر که نوشتن دوست داشتم ولی خب شک داشتم گفتم خدایا نشانه بیشتر میخوام چند روز بعد داشتم توی سایت رندم کامنت میخوندم یکهو یک نفر نوشته بودن که آقای ژوله از راه نویسندگی چقدر ثروت ساختن و این رو نوشته بودن برای اینکه باور ثروتشون قوی بشه باورم نمیشه هنوزم که چقدر واضح خداوند صحبت میکنه بازم شک داشتم این ماهم درخواست کردم خداوند بازم نشانه میخوام این هفته که رفتم مهمونی به محض اینکه وارد شدم باورتون نمیشه دیدم دختر خالم داره مشق مینویسه و کتاب فارسیش باز جلوش بود و چشمم که بهش افتاد شوکه شدم عنوانش نوشته شده بود « نویسنده بزرگ » و دیگه مطمعن شدم همونه که میخوام و علاقه من همینه و دقیقا هم تمام مواردی که نوشتم داره نه محدودیت به زمان داره نه مکان نه ثروت و واقعا هم علاقه دارم
خدایاشکرت برای هدایتت
شاد و سلامت:)
سلام دوست عزیز امیدوارم عالی باشی
چقدر خوشحال شدم از خوندن کامنتت و نشانه های واضح و محکم خداوند که تاییدی بزرگ بر راه ماست همیشه..
آفرین ب هوش و ذکاوتت در دریافت نشانه ها واقعا تحسین برانگیز بودی
از خدا میخوام شروع کنی و انقدر لذت ببری ک شب و روز برات غرق لذت نویسندگی باشه
در پناه رب باشی عزیزم
سلام الهه عزیز
چقدر زیبا خدا میون هزاران کامنت به کامنتی که متعلق به خودتونه هدایت کرد من از خواندن اون کامنت ارزشمندتون خیلی درس ها یادگرفتم مهم تر از همه اعتماد تون به خداوندبا وجود اون همه موفقیتی که کسب کرده بودید همه رو رها کردید به خداوند تکیه دادید و اجازه داید هدایتتون کنه شجاعت و جسارت و مهم تر از همه ایمانتون تحسین برانگیز بود فارغ از نتایجی که گرفتید برای من نمونه بارز یک الگوی توحیدی هستید