توحید عملی | قسمت 10 (به ترتیب امتیاز)

جمله به جمله این فایل حاوی آگاهی هایی هایی است که نحوه اجرای توحید در عمل را به ما یادآوری می کند. اصلی که اساسی ترین عامل خوشبختی بشر در تمام جنبه هاست.

توضیحات استاد عباس منش در این فایل را با تمرکز گوش دهید و نکته برداری کنید. سپس در پایان، برای درک عمیق تر نقش “توحید” در تجربه خوشبختی و قرار دادن این اصل در بالاترین اولویت عملکردی خود، تمرین زیر را انجام دهید.

تمرین:

در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

  • کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛
  • کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛
  • کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛
  • در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟
منتظر خواندن نوشته های تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری توحید عملی | قسمت 10
    421MB
    54 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت 10
    52MB
    54 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1155 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز امیدوارم حالتون عالی باشه

    سپاسگزارم بابت این فایل بی نظیری که ضبط شد.

    یه سوال داشتم ،اونم اینکه شما استاد چطوری کارای مجوزتون رو انجام دادید و شروع کردید به مشاوره دادن در حالی که هیچ مدرک دانشگاهی نداشتید

    خیلی دوست دارم راجب این موضوع توضیح بدید که چطور و از چه طریق این مجوزها جور شد

    چون من خودم مدرک دانشگاهی دارم اما در مقطع ارشد و گرفتن کد نظام مجوز صادر میکنن

    و از طرفی میدونم ادامه تحصیل دادن هیچ چیزی بهم اضافه نمیکنه و میخوام از طریق قوانین جهان مشاوره بدم اما برای کار کردنم میگن باید مجوز داشته باشی.

    اگر کسی تجربه داره ممنون میشم به اشتراک بگذاره تا به باورهامون کمک کنه.

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    سارا گفته:
    مدت عضویت: 451 روز

    حیله خود را چو دیدی باز رو

    کز کجا آمد سوی آغاز رو

    هرچه در پستیست آمد از علا

    چشم را سوی بلندی نِه هَلا

    عاقبت بینی نشان نور توست

    شهوت حالی حقیقت گور توست

    زان یکی بازی چنان مغرور شد

    کز تکبر ز استادان دور شد

    سامری وار آن هنر در خود چو دید

    او ز موسی از تکبّر سرکشید

    او ز موسی آن هنر آموخته

    وز معلم چشم را بر دوخته

    گرچه شاهی ،،،خویش فوقِ او مَبین

    گرچه شهدی،،، جز نبات او مچین

    گر نخواهی خدمت ابناء جنس

    در دهان اژدهایی همچون خرس

    زاریی میکن چو زورت نیست هین

    چونکه کوری ، سرمکش از راه بین

    *حیله ؛ مکر فریب

    در اینجا مصلحت اندیشی ، ادعای توانایی و دانایی

    *موسی ؛ حضرت موسی

    در اینجا استعاره از خداوند است ک انسان چون هرچه دارد از خداست نباید بخود مغرور شود

    *ابنا جنس ، همنوعان

    *اژدها ، در اینجا هیولای نادانی ، و تکبر

    *سرمکش از راه بین ،

    از خداوند دور مشو و سرکشی نکن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    حسینی ترین نرگس دنیا گفته:
    مدت عضویت: 2413 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خلاصه‌ای از آن‌چه که در این فایل آموختم:

    • هر خیری به من می‌رسد از جانب خدا و هر شری از جانب خودم است.

    • یادم باشه که به هرجایی برسم و به هر موفقیتی رسیدم این رو خدا به من میده.

    غرور کار رو خراب می‌کنه.

    • اهل شوآف و منم‌منم‌کردن نباشم.

    • مراقب باشم که به خودم مغرور نشم و فکر نکنم که منم که با هوش و توانایی و استعدادم دارم موفقیت رو کسب میکنم.

    این تله‌ی خیلی بزرگی است که ممکنه توش بیفتم.

    • خدایا من به هر خیری از تو به من برسه فقیر هستم.

    • این یک رمز و اصل است که اعتبار هر چیزی را به خداوند بدهم. این باعث میشود که هدایت‌ها را دریافت کنم. به اندازه تواضع در برابر خداوند، او اجازه میدهد که من روی شانه‌هایش بنشینم و هدایتم می‌کند.

    • فکر نکنم که منم که دارم کارها رو انجام میدم بلکه خدا داره انجام میده.

    • خدایا من عقلم نمی‌رسه تو هدایتگر من باش، تو عظیمی تو بزرگی تو همه‌چیز هستی.

    • غرور، تکبر، خودبینی، خودبزرگ‌بینی، نفس اماره. اسامی دیگر این حس هستند.

    • خدایا هرچیزی که دارم از آن توست و تو به من داده‌ای.

    • این مسأله با ذهن منطقی هم قابل توجیه است.

    • آیا من این مغز رو خلق کردم؟! یا خداوند؟!

    قلب چطور؟! کلیه؟ کبد؟

    ستارگان؟ خورشید و ماه و زمین؟ شب و روز؟

    • این باور را باید هر لحظه به خودم یادآوری کنم.

    • در تمام مسائل زندگی از خداوند هدایت بخواهم و به نشانه‌ها توجه کنم.

    • تواضع در مقابل خداوند از اصول اساسی است.

    • همیشه خودم را به خداوند محتاج و نیازمند ببینم.

    • من آدم خیلی خاصی نیستم، بلکه خدای من خدای خاصی است.

    • از خدا بخواه، خدا انجام میده، به شکل درست، در زمان مناسب.

    • خداوند در زمان مناسب به من میگه که به چه شکل عمل کنم.

    • یادم باشه کی داره کارا رو انجام میده.

    • نتیجه این دیدگاه: زندگی آرام و سالم و آزادی زمانی و مکانی و آرامش.

    • غرور فقط در ارتباط با بقیه معنا نمی‌دهد، بلکه بیشتر به این معنی است که اعتبار همه چیز را به خودمان بدهیم.

    • در مقابل خداوند وااااقعا متواضع باشم.

    • این هدایت‌ها زمانی گفته میشود که بپذیرم خدا همه کاره است.

    • وقتی تو مسیر درست باشم خدا کارها رو برام انجام میده حتی اگه همه چیز در ظاهر بد باشه، اما اگه در برابر خداوند متواضع نباشم، حتی اگه زور بزنم تا یک نتیجه‌ای بگیرم، نمیشه.

    • من فقط باید ساکت باشم تا قلبم الهامات را بگوید و من انجام دهم.

    • وقتی منتظر الهامات و هدایت خداوند هستم، میفهممش الهامات رو و فرق هدایت و نجوا رو.

    • خدا رابطه‌ش رو با من ایجاد میکنه، به هر شکلی که متناسب با من باشه.

    پی‌نوشت:

    فایل فوق‌العاده‌ای بود، وااااااااااقعا فایل فوق‌العاده‌ای بود. خدایا شکرت، هزاران بار شکرت.

    می‌دونی چیه؟ انگار آدم لازم داره هر چندوقت یکبار اینجوری چیزایی بشنوه که قبلاً میدونسته. و خب زندگی مگه چیه؟! جز تکرار همین احساسات خوبی که فراموششون کردیم.

    خدایا شکرت.

    یه همزمانی جالب هم داشتم؛ امروز فصل اول کتاب «رویاها» رو شروع کردم و استاد توش داشتند میگفتند که به عنوان تمرین بنویسید که درصورت داشتن توانایی مالی، چه اتفاقاتی براتون میفتاد.

    من بعنوان یه رویداد، نوشتم که آزادی بیشتری دارم، حق انتخاب‌های بیشتری دارم و …

    و حالا هم استاد اینجا گفتند که همیشه از خدا می‌خواستند بهشون آزادی زمانی و مکانی و … بده.

    برام جالب بود. اصلا از وقتی یکم جدی‌تر آموزه‌ها رو دنبال می‌کنم بیشتر متوجه‌ی پیام‌ها و نشونه‌ها میشم، یه حسی بهم میگه این عضله‌ی هدایت‌شونده‌م داره تقویت میشه و الهامات رو واضح‌تر دریافت میکنه.

    خدایا شکرت، هزاران بار.

    ازون فایل‌هایی که باید بارها گوشش بدم.

    یچیز جالب دیگه هم اینکه امروز 2323 روز هست که من تو سایت عضو شدم.

    اینم یه تکرار دیگه: 23 23 :)

    و اما تمرین این فایل:

    در بخش نظرات این فایل بنویس که به خاطر تواضع در برابر خداوند و تسلیم بودن در برابر این نیرو:

    کجاها خداوند درها را برایت باز کرده و مسیر را برایت هموار کرده؛

    کجاها خداوند در زمان مناسب دستان خودش را فرستاده و گره ها را از زندگی شما باز کرده؛

    کجاها خداوند بی دریغ به شما کمک کرده و مسائل تان را حل کرده به گونه ای که به مو رسیده اما پاره نشده است؛

    در عوض، کجاها به خودت و توانایی هایت مغرور شدی و تواضع در برابر خداوند را فراموش کردی و ضربه خوردی؟

    پاسخ؛

    یادمه روزهایی در زندگیم وجود داشتند که میگفتم خدایا من خیلی ازت دورم، خیلی دلم برات تنگ شده، خیلی رها کردمت. خودت رو بهم نشون بده، خودت راه رو بهم نشون بده و سراسر تسلیم میشدم و منتظر میموندم تا خدا باهام حرف بزنه، از طریق جهان قشنگش، بعد بطور عجیبی می‌دیدم اون روز آسمون قشنگ‌تره، غذا خوشمزه‌تره، صورتم خوشگل‌تره، نفسام عمیق‌تره و چه احساسات بی‌نظیری.

    کم کم گذشت و رابطه‌ای که الان با خدا دارم انقدر صمیمانه و چفت‌ شده که انگار تو بغل همدیگه هستیم. خدایا شکرت.

    دستان خدا هم که همیشه هستند. همین دو ماه پیش جایی که داشتم از شدت تنهایی، یعنی در واقع دست‌تنها بودن خودخوری میکردم. خدا چندتا از دستای خوب و مهربونش رو فرستاد و جوری کارهای من رو سر و سامون داد که باورم نشد. کاری کردند برام که نزدیک‌ترین آدمهای زندگیم نکردند. خدایا شکرت.

    خیلی زیاده خیلی، مثلا تو خونه دست‌تنهام و به کارام نمی‌رسم، یهو یکی زنگ میزنه میگه می‌خوام بیام دیدنت، بعد میاد و با پسرم بازی می‌کنه منم به کارهام میرسم، هم من راضی میشم هم اون هم پسرم.

    یا چندوقت پیش تو محل کارم احتیاج داشتم یکی باشه که من یسری خرده‌کاریا که خیلی ازم انرژی می‌گرفت رو بهش بسپرم تا انجام بده تا من با تمرکز اصل کارم رو بکنم و یهو یکی از اشناهای قدیمی‌م‌ اومد و چقدر هم خوشحال شد که بهش اون کارها رو سپردم چون خیلی علاقه داشت که انجام بده.

    به مو‌ رسیده اما پاره نشده؟!

    این مورد بیشتر توی روابط پیش میاد برام. آدمهای سمی که اومدند توی زندگیم و من با وجود اینکه ندای درونم فریاد میزد باهاشون ارتباطم رو قطع کنم و من به این ندا گوش نمی‌دادم. شرایطم جوری شد که حتی خودم رو فراموش کرده بودم، خلاصه بگم کلا عوض شده بودم و یه ورژنی از خودم رو دیده بودم که انگار نمیشناختم. بسیار ناامید و افسرده و غمگین و همش توی حاشیه.

    خدا جوری برام حل‌ش کرد که میتونست هزاران برابر بدتر تموم بشه. الحمدلله

    یعنی این مورد رو هزار در هزار درصد خود خدا شخصا گردن گرفت. من که نمی‌تونستم از اون جهنم خودم رو نجات بدم.

    کجاها مغرور شدم؟! تو آزمون وکالت.

    نه من بلدم، نه من آزمون کارشناسی رو همینجوری دادم، نه من شم حقوقی‌م بالاست لازم نیست زیادی بخونم، نه من فلان نه من بهمان.

    نتیجه؟! قبول نشدم :)))

    دیگه کجا؟! تو زایمان پسرم.

    اره من استایلم خوبه حتما زایمان راحتی دارم. خودمو میشناسم خیلی صبورم آستانه دردم بالاست.

    نتیجه؟! خدایا خودت تمومش کن از دست من و این دکتر پرستارا کاری برنمیاد. فقط از این درد خلاصم کن حتی اگه لازم شد بکش منو، من دیگه نمیتونم تو میتونی. تو خدایی تو بلدی. تو باید بخواهی.

    این مثال‌ها یادم اومد گفتم بنویسم برای آینده‌ی خودم.

    در پناه الله باشید :)))

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    ali shahmorad گفته:
    مدت عضویت: 3587 روز

    بنام خدا

    سلام خدمت استاد عزیز

    استاد جان یه چند تا انتقاد دارم ب شما ،

    چرا بیشتر زندگی مادی رو تبلیغ میکنید ،مگه خدا نگفته

    الأنعام

    وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

    ﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺎﺯﻱ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﺍﺳﺖ ، ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺳﺮﺍﻱ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ . ﺁﻳﺎ ﻧﻤﻰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪ ؟(٣٢)

    مگه نمیگیدهمه چیز از خداست ،خدا خودش مگه نگفته همچیز از منه ،

    چرا رو این کلام خدا فایل نمیسازید ،

    مگه نگفته

    النجم

    وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَىٰ

    ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻭﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻨﺪﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﺎﻧﺪ ;(4٣)

    الذاریات

    إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ

    ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ .(5٨)

    ق

    وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ

    ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺎﻃﻨﺶ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻴﻢ ، ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻥ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻢ .(١6)

    وخیلی آیات دیگه که موجود هست که میگه من از هم چیز شما خبر دارم و همه چیز دست منه،

    پس چرا شما فایل هاتون در مورد چگونه رسیدن ب خواسته های دنیاست ،نمیگم بده خوبه ولی اصل چیز دیگست ،اصل آخرته ، ماشاالله خدا این عنایت رو ب شما کرده ،اینهمه مخاطب دارید ،چرا آخرت رو بیشتر باز نمیکنید مردم ب این دنیا دل نبندند ،و موقعی که نچسبند ب این دنیا بهشون داده میشه ،

    الان بجای اینکه از مسلمانها تعریف کنید و همبستگی رو بهشون یاد بدید ،بیشتر از مسیحی ها یهودی ها تعریف میکنید ،یه جوری فایل می‌سازید که انکار همه دنیا با مسلمونا خوبن ماها با همه بدیم ،مگ قرآن نگفته

    المائده

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ

    ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﮕﻴﺮﻳﺪ ، ﺁﻧﺎﻥ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮﻧﺪ . ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ، ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﮔﻴﺮﺩ ﺍﺯ ﺯﻣﺮﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭ ﺭﺍ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ .(5١)

    المائده

    فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَن تُصِیبَنَا دَائِرَهٌ فَعَسَى اللَّهُ أَن یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا أَسَرُّوا فِی أَنفُسِهِمْ نَادِمِینَ

    ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ، ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﻳﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﻱ ﺷﺘﺎﺏ ﻣﻰ ﻭﺭﺯﻧﺪ ﻭ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻴﻢ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﮔﺰﻧﺪ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭﻱ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺮﺳﺪ ﺍﻣﻴﺪ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻳﺎ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﭘﻴﺶ ﺁﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﺩﻟﺎﻥ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ، ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﻮﻧﺪ .(5٢)

    آیات بالا مگه نمیگه ب یهود و نصاری و…اعتماد نکنید ،همشون دشمن مسلمونا هستن ،پس چرا شما این دیدگاه رو تو ذهن مخاطبان ایجاد میکنید اونا خوبن ،هرجوری استاد حساب کنی کسی که مسلمونه و دلش نام خدا از اونایی که مسیح رو پسر خدا می‌دونن بهترین

    نمیکنم با هاشون دشمنی کنیم ولی نباید زیاد هم تبلیغشون کنید ،

    در مورد نماز هم که اینهمه تو قرآن تاکید شده خواستید آیات زیادی هم هست میتونم بفرستم که طرض نماز خواندن رو آورده ،که شما ماشاالله همه رو انکار کردید ،و میگید که هرجوری دوست دارید نماز بخونید ،مگه نگفته تو قرآن مسیحی ها یهودی ها نماز رو ضایع کردن ،پس چرا شما این دیدگاه رو تو ذهن مخاطبان جا دادید که نماز رو جور دیگه بخونن ،من خودم خیلی هارو سراغ دارم که با این دیدگاه شما دیگه نماز نمیخونن ،آیا واقعا میتونید جواب گو رب تون باشید

    بجای اینکه بگید محل کارتون رو بکنید مسجد و اون خانمی که خانه داره فکنه خونه مسجد برایش و بخاطر رضای خدا ب شوهرش ب بچه‌اش رسیدگی کنه بخاطر خدا نه کس دیگه ای ب خونش برسه ،یا اون راننده تاکسی که مسافر میزنه بخاطر خدا مسافر ببره و دنبال کرایه بالا یا پایین قیمت نباشه و رزاقیت خدا رو یادش باشه که میگه

    الذاریات

    وَفِی السَّمَاءِ رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ

    ﻭ ﺭﺯﻕ ﺷﻤﺎ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ ، ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ(٢٢)

    و همه شغلها اینجور دیدگاهی داشته باشند ،بنظرتون این دنیای زودگذر این دنیای فانی براشون گلستان نمیشه

    بنظرتون این دیدگاه بهتر نیست تا اینکه بگید نماز رو جور دیگه ای بخونید ،

    در مورد اهل بیت هم که ماشاالله دوست ندارید اصلا یه دقیقه در موردشان صحبت کنید ،

    مگه داریم از علی علیه‌السلام بهتر ،سالانه 80هزار مثقال طلا در آمدش بوده ،همه رو می‌بخشید جوری که برای نان زن و بچه‌اش ضرهش رو گرو می‌زاره ،انقدر ب خدا رسیده که فقط خوشنودی خدا رو میخواهد ،مثل مادری که هرچی بچه اش میخواد براش میخره اون بچه هیچ خیر و ضرری ب مادر نمیتونه بزنه ولی مادر میگه دوسش دارم اون اینها رو میخواد براش میخرم ،علی علیه‌السلام هم اینجوری میبخشه میگه اون الله اینجوری دوست داره اونم همه رو میبخشه چون تو صراط مستقیم هست ،یا حسین علیه السلام مگه همه چیزش رو نبخشید برای اسلام برای خدا کی می‌تونه مثل اون باشه ،ابراهیم هم انگشت کوچیکه حسین علیه السلام نیست چرا اینارو دوست ندارید بگید ،میترسید شرک باشه ،نه استاد جان شرک چیز دیگه ای هست اینا این اهل بیت خودشون استاد نشون دادن شرک هستن شما مردم رو از اینا دور نکنید

    در آخر هم باید عبد بودن رو یاد بگیریم ،اگه واقعا بنده باشیم باید اعتقادمون ایمانمون ب رب ب اون وجود لایتناهی قوی باشه که هر اتفاقی برامون افتاد ب خیریتش نگاه کنیم ،و این کلام خدارو هر لحظه بیاد داشته باشیم که این دنیا بازیچه ای بیش نیست و بهش دل نبندیم

    بازم ممنون از این سایت خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محمدعلی محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    سلام استاد عزیز ، خداقوت ، پیشنهاد میکنم سلسله جلسات شرح دعای ندبه استاد رائفی پور رو گوش کنید ، به عنوان کسی که از سال نود و دو پیگیر صحبت های ایشونه و شاید بالای پونصد شیشصد ساعت از سخنرانی های ایشون رو گوش داده میتونم بگم عین خودتون درجه یک هستند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    لیلا توسلی گفته:
    مدت عضویت: 778 روز

    به نام خداکه هم خالقمه،هم عاشقمه،سلام به استادعزیزم سیدحسین عباسمنش(باباابراهیم)ومریم جون ،وسلام و خداقوت وقبولی طاعات وعباداتون دربیت الله اقیانوسی استادگلم، خدایاصاحب این اقیانوس تویی ،مدیرتویی، معلم وشاگردهم تویی، خدایابرای خودم وداداش هاوخواهرجونای سایت وباباومامان سایت آرزوی احساس عالی دارم، آبجی گلم سعیده ی عزیزکامنت توحیدی الان راخواندم وکامنت22بهمن1402راهم خواندم وکل کامنتهای اون صفحه راخواندم تمام وجودم کیف شد.وشفای بچه های خواهرای دیگه کامنت گذاشته بودن روبهشون تبریک میگم،ونزدیک گلدنتایم که به نام نفس صبح خدانامیده است، توی تنهایی درغارحرایی که شمانامیده ای وبه قول من توی اقیانوس بی کران سوارکشتی بودم وباناخدای کشتی باباخداآنقدرحال کردم واشک ریختم واین احساس توحیدی راباتلاوت قرآن وخواندن نمازصبح وطلوع زیبای خورشید وصل کردم، خدایا خودت شاهدی که مکان،افراد،موقعیت‌ها، شرایط، وحتی خواهرانم به خصوص خواهر قبل از خودم که بی نهایت به هم وابسته ونزدیک بودیم به سلامتی اوهم اززندگیم حذف شد!حالالیلا مونده باخداکه همه کسمه، زندگیمه ،نفسمه وبااقیانوس بی کران،علم وآگاهی توحیدی استادگلم، زندگی میکنم ،باقلبی آرام وسرشارازانرژی مثبت هستم.چندروزپیش برای مراسم فاتحه همسایه ی چندسال پیش رفتم .ازرفتاروبه قول استاد ازعمل کردم یکی ازهمسایه هاکه آمادگی دریافت داشت.. از توی صحبتهام کلمه مقدس استادروشنید. پرسیدکلاس یادوره میری؟لبخندملیحی زدم ،گفتم :نه!سریع سرته حرفاروجمع کردم !.روزبعدبرای ناهاراون مرحوم رفتیم توی مسیر دوستم گفت:دیشب که شمارفتی به فاطمه خانم(صاحب خانه که میزبان بود)گفتم:صحبتهای لیلاخانم دلنشین بود. اینگاریک استاددانشگاه صحبت میکرد.

    وباخودم خیلی فکرکردم که بایدازلیلاخانم بپرسم منم به هرجلسه ای که میری معرفی کن ،فردادرمسیررستوران که نزدیک محله ی قدیمی من بود.پیاده میرفتیم برای صرف ناهارشروع کردبه صحبت کردن ویک دوست دیگمون کنارمون بود. من پرسیدم واقعادوست دااااارررییییی. گفت:آره جدی دارم حرف میزنم، اول،شماره ندادم ببینم چند چنده، گفتم؛شماره موازفاطمه خانم میتونی بگیری، بعدازچندروزپیام داد من خانم (x)هستم میتونم تماس بگیرم؟وبلاخره تماس گرفتن وگفتم یکجای خلوت باش کسی متوجه حرفهامون نشه!بله ازاینجاشروع کردم که 4ساله خدادست منوگرفته ویک شاه کلید که قبلا همراهم کرده بود گم کردم والان بهم برگردونده وتوی مصیربرگشت به خدادارم حال میکنم، اگه میخوای شوهرت بچه هاو….خوب باشن اولین قدم توی این مصیربرداشتن انگشت اتهام ازروی دیکران است، واین قدم رابرای خودم مثال زدم که منم هنوززیرخط صفرم ،…وحالا بااین ارزش گزاری کردن مصیرتوحیدی ،معرفی استادگلم وسایت روگفتمراجع به این موضوع برای دلسوزی به عزیزترین کست نگو، حتی به فاطمه خانم که عصرانه میزبان مابود.چونکه شمابرای اولین باراین حرفهاروشنیدی!ولی فاطمه خانم که دوست صمیمی منوتواست، هم رودرو،وهم تلفنی باهم تماس داشتیم.نه برای دوره هابرای احوالپرسی که همیشه گله وشکایت اززمین وزمان داشته پس لطفاسکوت کن فقطازدخترخانم تون مهلاجان کمک بگیرواردسایت شو ثبت نام والی آخر……حدود3روزبعدپیام دادم که اگرسوالی دراین رابطه داری مدیونی نپرسی من حاضرم برای دوستانی که درمصیربرگشت به اصل وجودالهی هست خدمت کنم. بنده خداگفت:گوشی ندارم شروع کنم براش آرزوی موفقیت وخریدن گوش کردم وتشویق کردم که تولیاقت گوشی خوب روداری چون دوباره متولدشدی و……پیام داداون شورونشاطی که توی صورت ونگاه، وجودشمادیدم منم میخوام این راه رابیام. انشاالله وبعدازماه محرم عروسی پسرشونه امیدوارم بتونه گوشی وهندزفری خوب تهیه کند ارزششوداره ،اینم خاطره من توی ماه تیر برای کل خانواده ی بی نظیرم که ازسرتاسردنیاتشکیل شده آرزوی موفقیت ،آرامش ،شادی،سلامتی وثروتمندی دارم برم که اذان مغرب شدخدانگهدارهمه ی شمادرآغوش خدا،توی اقیانوس بی کران وغارحرای سایت ارام باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: