توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 47 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    289MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۱
    22MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1607 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم احدی گفته:
    مدت عضویت: 1097 روز

    بنام خدا

    روزشمار تحول زندگی من

    روز شصت و پنجم

    امروز عالیی بود صبح زود بیدارشدم دوش گرفتم

    یه حس خوبی رو با همسرم داشتیم،شایداین اتفاق کمتر پیش بیاد دوتامون توی مود هم باشیم اغلب دیربیدارمیشه منم به کارام میرسم باهم صبحانه خوردیم ومن دوره روان شناسی ثروت یک رو جلسه چهارم با ذوق وشوق زیاد دانلود کردم ،برای ابان ماه وقت عمل بینی مو فیکس کردم که این اتفاق هم زمانی داشت با خرید دوره روان شناسی ثروت چون چند سالیه میخام این کارو بکنم ولی نمیشد ،

    بعد قرار گذاشتیم با همسرم بریم قلعه مارکوه ازاونجایی که ما توی شمال بهشت زمینی خدا زندگی میکنیم همیشه لوکیشن داریم ،قرارشد چون اونجا چند صدتا پله تابالا میخوره ما سبک بریم وغذارو بخوریم راه بیفتیم منم به پیشنهاد همسرم غرمه سبزی رو بار گذاشتم تواین فاصله باخیال راحت ویدیو جلسه رو دانلودکردم گوش دادم عالی بود ،

    بعد ازاونجایی که من توی دوره PMS هستم ترجیح دادم امروز نریم تااون بالا ولی اینم بگم حرفای استاد یه انرژی خاصی تووجودم به پا کرد از حرکت کردن وجملات انگیزشی استاد

    بعد تصمیم گرفتم طبق قولی که دادم وبه رسم قبلنا برم دم ساحل پاکسازی کنم

    چون معمولاً این قسمت از دریا کاملآ دنج وفقط اهالی خود این شهر میرن ومن هروقت بخام شنا کنم میرم اونجا یکی دوبارم رفته بودم و به خاطر دیدن اون همه اشغال حالم گرفته بود

    گه گاهی میرفتم اونجا رو تمیز میکردم تااینکه دیدم توی اینستاگرام همسرم گروهی هستند که به طور مداوم این کارو میکنن ولی وقتی پیام دادم تا باهاشون همکاری کنم اونا توی شهرستان اطراف بودن وامکانش نبود اون اقا پیشنهاد داد منم تنها میرم خودت برو فیلمم بگیر بفرست

    خلاصه بعد خوردن ناهار ازاونجا که هوا عالی بود وافتاب نبود رفتیم دم ساحل ومن اونجا رو پاکسازی کردم

    همیشه وقتی ویدیوهای استاد رو میدیدم که توی ساحل میگیرن لذت میبردم از غرهنگ ادمهاش که انقدر عالی هستند

    خلاصه که همسرمم کلی غر زد کمی کمک کرد واومدیم

    دوش گرفتم ،والان که وارد سایت شدم اومدم تا تجربه امروزمو بنویسم

    راستی اینو نگفتم که من کلی توی ساحل قدم زدم وکلی پاک کردم روحمو

    همینطور که اون اشیا رو جمع میکردم صدای دریا خییلی خوب بود وحالمو خوب میکرد

    همسرم پرسید تو خیلی وقتها حال نداری کارای اینجوری رو توی باغمون انجام بدی اینجا چطور اومدی گفتم من از صدای امواج انرژی میگیرم ومتقابل

    خلاصه که توی بهترین حالم واقعا خدارو برای امروزم شکر میکنم بااینکه چند تا اتفاق ناخواسته هم این وسط افتاد ولی من کارمو کردم سعی کردم درگیر نشم تا حسم خراب نشه

    این روزا دارم روی باورام کار میکنم ،تا بتونم رفتارهایی که ازجانب خودم اشتباهه رو اصلاح کنم

    قبلاً میگفتم فایده نداره این درست نمیشه امروز به سهم خودم توجه میکنم وسعی میکنم کاری نداشته باشم به چیزهایی که دوسشون ندارم

    چون تمام این چند روز استاد داشت از تغییر رفتار وباورها صحبت میکرد

    اینکه چطور داریم باکانون توجه اتفاق نادلخواه یا دلخواه رو جذب میکنیم

    قدم ششم جلسه ششم

    دارم اعراض رو یاد میگیرم ،بی توجهی رو

    اینکه الکی انرژی نذارم برای ثابت کردن خودم

    شهامت داشته باشم وگاهی کاری که نمیخامو انجام ندم نترسم چی میشه

    کلی تغییر داره توی وجودم اتفاق میفته

    خداروشکر برای همه دوستای گلم بهترینها را آرزو میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سهیلا راد گفته:
    مدت عضویت: 713 روز

    روز 23ام

    به نام خداوند یکتا

    درود خدمت استاد عزیزم و عزیزدلش

    و همه ی دوستان و هم مسیرای گلم

    دوبار این فایل رو گوش کردم

    و به این نتیجه رسیدم که شاید همه ی ماها تو زندگیمون اینجور اتفاقات واسمون افتاده باشه

    شاید به واضح بودن اتفاقی که واسه استاد افتاده نبوده باشه

    یا شاید هم بوده اما ما دید زیبا و درک استاد رو نداشتیم.

    حالا حتما قرار نیست مربوط به مرگ و زندگی باشه

    شده خیلی جاها در مورد خیلی چیز ها نجات پیدا کردیم که اولش شوکه میشیم و تعجب میکنیم.

    و همیشه اینجور وقت ها میگیم شانس اوردم.

    شانس چیه

    خداوند مارو هدایت کرده به مسیر درست

    امروز داشتم به یه چیزی فکر میکردم

    دو نفر شاید ده میلیارد بلا استفاده تو حسابشون داشته باشن

    یکی میره بهترین و به روز ترین ماشین روزو میخره و سوار میشه و لذت میبره

    یکی دیگه ام یه 206 میخره میگه براچی پولمو بدم اون ماشین یه وقت تصادف میکنه افتاب سوخته میشه خش میفته

    و بعد تو ذهن خودم ربطش دادم به رنجی که این دو نفر واسه اون 10 ملیارد کشیدن

    اولی با لذت و هدایت خدا و مسیر خیلی راحت به اونجا رسیده پس راحت میره چیزی که دوست داره میخره

    دومی هم رسیده

    اما با سختی

    با باورهای غلط

    موهاش سفید شده

    با تلاش انسانی و درجا زدن

    همینم با کمک خدا رسیده ها اما بلد نبوده کمک نخاسته گفته خودم بلدم خودم میخام برسم مغرور بوده که اگه خدا هم به همین کمک نمیکرد عمرا به ده ملیارد میرسید

    حالا رسیده اما چون رنج کشیده نمیتونه خرج کنه

    به این نتیجه رسیدم من خواسته هامو چجوری میخام؟

    با سختی؟

    با تلاش زیاد؟

    با هروز با استرس بیدار شدن؟

    یا لذت بردن؟

    آرامش داشتن ؟

    من میخوام اون ادمی باشم که از مسیرش لذت میبره

    میخام فرمون ماشینمو بسپارم به خدا

    فقط بهش ادرس بدم

    و دیگه تکیه بدم به صندلیم و از شیشه بیرونو نگاه کنمو لذت ببرم از خیابونا و درختا تا برسم به اون مقصد.

    همین

    استاد من قانونو باور دارم

    و خدارو باور دارم

    من به این شاه کلید توجه به نکات مثبت و احساس خوب رسیدم

    اما نمیدونم چرا فراموش میکنم در طول روزمرگی و اونجوری که دلم میخواد متعهد نیستم.

    میخوام اینجا بنویسم که از این لحظه هر ثانیه به حسم توجه کنم و آگاهانه اتفاقات قشنگ روزمو انتخاب کنم و تحسین و سپاسگذاری کنم.

    خدایا شکرت بابت هدایت من به مسیر درست

    استاد ممنونم

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فهيمه گفته:
    مدت عضویت: 2046 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلامی گرم به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربانم

    توفیق پیدا کردم این فایل رو دوباره ببینم و براش کامنت بزارم

    این روزها احساسم و دریافتم با گذشته متفاوت تر شده

    حتی با چند ماه پیش خودم هم ، فرق کردم

    از خدا خیلی میخوام بیشتر توی زندگیم جاری بشه

    و سعی کردم این فایل رو با همون دید ببینم که خدا در زندگیم اگر جاری باشه چه حسیه

    و دیدم استاد شروع کرد به خوندن یک کامنت فوق العاده

    همون موقع بهم گفته شد جاری شدن خداوند این شکلیه که تو چیزی نمیدونی ولی قدم برمیداری

    چون تو نیستی قدم برمیداری تو فقط وسیله ای هستی تا خدا خودش رو درون تو با احساس تو تجربه کنه

    که احساس هر شخص مثل اثر انگشتش متفاوت هست

    همه پدر مادر میشن

    ولی هیچ کسی دقیقا نمیتونه احساسش رو به زبون بیاره

    این همون خداست که در هر پدر و مادری با تجربه متفاوتی ظاهر میشه

    برای همه چی میشه مثال زد

    میلیون ها نفر در جهان گیتار مینوازن

    ولی هیچ کدوم دقیقا نمیتونن بگن چه حسی دارن از نواختن گیتار

    و

    و

    و

    و

    و

    بی نهایت مثال که به من ثابت میکنه ما همه وسیله ای هستیم که خدا درون ما داره خودش رو تجربه میکنه

    با این باور

    من دارم به خودم کمک میکنم از ناپاکی ها دوری کنم

    چون میگم خدا درون منه باید از هر نظر پاک باشم

    استاد عزیزم بی نهایت سپاس از شما برای آماده کردن این فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    حدیث سادات حسینی گفته:
    مدت عضویت: 932 روز

    به نام خدایی که نشانه‌ی حضورش در تک تک زیبایی ها هست!

    ردپای من از روز شصت و پنجم سفرنامه

    دو بار پشت سر هم فایل رو گوش دادم و هر بار سرشار از شور و جنون و اشک شدم. چقدر دوست خوبمون حضور خداوند رو ملموس و زیبا توصیف کردن؛ چقدر درک می‌کنم تک به تک کلماتشون رو. میخوام اینو باور کنم. میخوام باور کنم هرجا که زیبایی هست قطعا و حتما خداوند هست و هرجا هم که نشانی از خداوند هست قطعا خیر و خوبیه؛ حتی اگر ما الان درکش نکنیم. میخوام باور کنم که خداوند در کوچکترین خوشی ها هم حضور داره. خدایا شکرت شکرت شکرت… خدایا شکرت هر اتفاقی که میفته خیره و سرشار از حکمت تو. خدایا شکرت که میدونم جهان در نهایت عدل خودشه و هرچیزی که هرکجا هست، قطعا در جای درستشه. یکی از نزدیکانمون همین الان فوت کرد و من با اینکه خیلی تعجب کردم، اما سریع به خودم یادآوری کردم که حدیث خیره خیره خیره خیره؛ هر اتفاقی که از جانب خداوند میفته خیره. و به این شکل دارم ذهنم رو کنترل می‌کنم.

    امروز داشتم فکر میکردم من چقدر حالم زود خوب میشه؛ چقدر کوچکترین چیزی میتونه حال من رو خوب کنه. مثلا امروز تو اتوبوس یه پیرمردی یه مشت پسته بهم داد و من کلی ازش تشکر کردم و انقدر خوشحال شدم که همون موقع با خودم گفتم خدایا شکرت که جهان سراسر مهربونیه. یا امروز تو یه کوچه‌ی ناآشنا بودم که یهو یه آقایی از در خونشون اومد بیرون. رفتم تا ته کوچه فکر کردم بن بسته و یهو این آقا گفت کجا میخوای بری!؟ گفتم نمیدونم یه جایی که برسه به خیابون. خندید گفت از این طرف. انقدر خوشحال شدم که همون موقع ناخودآگاهم گفت : خدایا شکرت که همه‌ی جهان آمادن تا منو هدایت کنن. یا امروز داشتم یه کتابی رو میخوندم که یهو رسید به یه جمله ای که من خیلی دوستش داشتم و خیلی قشنگ بود. انقدر خوشحال شدم که چند بار خوندمش. جهان سراسر زیباییه و میشه از کوچکترین چیزها لذت تمام رو برد. فقط کافیه زاویه دیدمون رو تغییر بدیم. من میتونم تا ابد تو خیابونا راه برم و از پیاده روی لذت ببرم. میتونم تا ابد برم تو خیابون و از آدما و درختا و خونه ها و ماشینا عکاسی کنم و لذت ببرم. میتونم تو تنهایی کتاب بخونم و لذت ببرم. میتونم یه موزیک عالی گوش بدم و لذت ببرم. میتونم درس بخونم و لذت ببرم. میتونم کنار دوستام باشم و لذت ببرم. میتونم بنویسم و لذت ببرن. منو هرجا هم که ببرن، تو هر موقعیتی هم که قرار بدن راهی برای لذت بردن پیدا می‌کنم. و این نهایت دیدگاه زیباییه که یه آدم میتونه داشته باشه. خدایا شکرت، شکرت شکرت شکرت شکرت… خدایا ممنونم که همیشه و هر کجا تحت حمایت و هدایت تو ام. خدایا شکرت که حالم با خودم و زندگیم و تو خوبه. خدایا شکرت که تو خدای منی و من بنده‌ی تو ام، شکرت :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    محمد جواد شهیدی گفته:
    مدت عضویت: 1388 روز

    ای قوم به حج رفته کجایید کجایید ؟

    معشوق همین جاست بیاید بیاید :)

    معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار

    در بادی سرگشته ؛ شما در چه هوایید ؟

    گر صورت بی صورت؛ معشوق ببینید

    هم خواجه هم خانه هم کعبه شمایید :)

    شعری که همیشه گوشش میدم یا میخونمش اشکم در میاد امده بودم که میلیارد شوم عاشق و سرگشته صورت بی صورت زیبایت شدم جانان ای که تو همه جان منی ارام منی از زبان مولانا بگفتی: که باید جمله جان شوم تا لایق جانان شوم؟ من که جمله جان شدم لایق تو که هیچ دیووانه و سرگشته تو شدم ؛ چه کردی با من ای یار که من توان سپاسگذاری هم ندارم من با این زبان کوچک چگونه بزرگی تورا سپاس گوییم چگونه گوییم ؟ امدم که به ثروت برسم به گنج دل صدای تو رسیدم ؛ چه ثروتی بهتر از روی خوش تو ؟ آن خانه لطیف است نشان هاش بگفتیم :) یک دسته گل کوه اگر آن باغ بدید ید ؛ هر آنچه که دارم از آن توست هر آنچه دارم همین جاست من همه چیز دارم زیرا مهر تورا بر جان دارم ای جانان من دوستت دارم و تورا سپاس گویم که تو فقط لایق ستایشی …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه رجبی گفته:
    مدت عضویت: 441 روز

    اول دفتر به نام کردگار ،آنکه باشد خالق و آموزگار

    سلام ب استاد عزیزم سلامی بادل جان واز اعماق قلبم و سلام گرمم هم به شما دوستان هم فرکانسی من خداروشکر ک هر روز در مدار بهتری قرار میگیرم و هر روز آگاهی های من بیشتر و بیشتر می‌شود خداروشکر بابت استاد عزیزو توحیدی ام

    که باعث شده من هم در این راه قرار بگیرم با حرفهای ک درباره خدا وتوحید می‌زنید استاد دید من از زمین تا آسمان فرق کرده بخدا اینقدر حال دلم عالیه که خدا میدونه همین الان ک دارم این متن را می‌نویسم چشمهام پرا اشکه خدایا بابت این حس عالی شکرت بابت استادم شکرت

    من که قبل از این که باشما آشنا بشم جز گریه واه و ناله وگلایه از درگاه خداوند ک چرا این زندگی دارم چرا جوابمو نمیدی تا کی من باید صدات بزنم پس کی نوبت خوشبختی من میشه اگر نمیخای ک من خوشبخت باشم پس چرا منو آفریدی من ک ب خواست خودم نیومد روی این دنیا

    از اینکه من گریه و فغان کنم حتما خیلی خوشحالی ک جوابمو نمیدی و خیلی از این حرفها ک ب خداوند نصبت میدادم فکر میکردم ک خیلی ظالمه و هر کسی رو که بخاد خوشبخت میکنه و هر کس ک نخواد بدبخت

    فکر میکردم خودش بنده هاشو انتخاب میکنه ک کی خوشبخت باشه یا بدبخت فکر میکردم مورد ظلم خدا قرار گرفتم من هرجا که میرفتم واقعا هر جا که میرفتم تا به مقصد می‌رسیدم همینجور با خدا حرف میزدم گریه میکردم تا کسی منو میدید سریع اشکامو پاک میکردم و سعی میکردم عادی باشم یعنی من اینقدر شبانه روز با خدا حرف میزدم

    واون هم اشتباه خیال میکردم همه چیز تقصیر اونه

    و از وقتی ک باشما استاد عزیزم آشنا شدم وفایلهاتون رو گوش دادم فهمیدم ک این منم که خودم رو رنج میدادم این منم که خودم رو از نعمتهای الهی دور کردم و همین باعث شد که برگردم ماهاست که فایلهاتون رو گوش میدم حتی یه روز هم نشده ک گوش ندم و با اونها ب خدا رسیدم خدای خودم روشناختم الان آرامش دارم الان دیگه عصبی نیستم روزی هزاران بار شکر میکنم قبلا هر جا میرفتم گریه میکردم از ناراحتی اینکه خدا بهم توجه نمیکنه الان فقط ذکر خدا نام خدا بر زبانمه وثانیا به ثانیه شکرش میکنم وباعث شده من که هیچ درآمدی نداشتم الان به درآمد بالای 5 میلیون برسم و از این بابت هم خداروشکر

    میکنم استاد این فایلهای شما من به خانوادم هم میفرستم مادرم وخواهرم هم گوش میدن دنیای اونها هم به لطف الله و شما استاد عزیزم بیش از حد تصورم عوض شده مادرم که همیشه واسه خواسته هاش بر سر سجاده دعا می‌کرد و همیشه هم میگفت ک چرا خواسته ام برآورده نمیشه و همیشه هم گریه بود ولی الان هرچیزی ک از خدا بخاد با حال خوب میخاد و دیدم ک ب خیلی از خواسته هاش هم رسیده و همیشه هم براتون دعای خیر میکنه و من از این موضوع واز این حال و هوای ک داریم خوشحال و راضی ام و میدانم ک آینده ای بسیار روشن در انتظار ماست و از همینجا از شما استاد قشنگم تشکر ویژه میکنم هم از طرف خودم هم مادرم و هم خواهرم استاد الهی که همیشه سربلند و شادو پر انرژی باشید و شما خودم و همه دوستان رو به دستهای خدای بزرگ میسپارم وبه امید روزهای قشنگ و قشنگتر

    تاریخ 1403/9/30

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    کبری صباحی گفته:
    مدت عضویت: 1192 روز

    خدایا هرآنچه که دارم ازآن توست وتو بمن داده ای وتو مالک وصاحب اختیار من هستی..

    سلام به استاد عزیزم ومریم جون نازنین ودوستان عزیزم. خدارو سپاسگزارم بخاطر یه فرصت دیگه..

    روزشمارتحول زندگی من روز بیست وسوم (توحید عملی قسمت اول)

    خدایا شکرت این روزا خیلی عالیه خیلی همه چی ردیفه… آیا خداند برای بنده ش کافی نیست صد البته که کافیه.

    وقتی کارهاتو به خدا بسپاری وبگی خدایا من جواب حل مسائل زندگیمو نمیدونم من توانایی حل کردن مسائل زندگیمو ندارم تو بمن بگو تومنو هدایت کن،، خیلییییییییی خوشکل وبی نقص کارهاتو انجام میده وهدایتت میکنه به جواب حل مسئله .. مادیروز صبح رفتیم دیدن بابام اینا که فاصله شون بامادوساعتی میشه.. اولا که اول صبح خداوند منو ازخواب بیدارکرد ونشستم تمرینامو انجام دادم وساعت ده راه افتادیم ومن ازخدا خواستم مارو هدایت کنه به مکان مناسب وزمان مناسب. خداروشکر تو این دوساعتی که توی جاده بودیم کلا زیبایی هارو تحسین میکردیم.. رنگ کوه ها اون طرح های خوشکلی که خدا درشون ایجادکرده بود.. تریلی هایی که ازکنارمون میگذشتن تحسین میکردیم ومیگفتیم خدایا شکرت ببین چقدر ثروت بینهایته.. کارگرهای راه سازی رو دیدیم وچقدر تحسین کردیم بازم ثروت وفراوانی که خدایا اینقدر ثروت زیاد هس که هر بار یه جایی رو دارن آباد میکنن. دوتا سازه ی عظیم از این بارهای ترافیکی دیدیم که کنار جاده ایستاده بودن وبازم ثروت وتحسین کردیم زمین های کشاورزی وباغهارو تحسین کردیم که خدا چقدر زیبایی وفراوانی هس.. ویه جای دیگه توی شیب یه کوه یه عالمه از این بوته های گرد گرد بود ونور خورشید افتاده بود روشون ویه رنگ خردلی طور، زرد طوری شده بودن وازدور انگاری یه گله جوجه تیغی بودن که داشتن از کوه بالامیرفتن خیلی خوشکل بود… درباره خداوزیبایی خدا حرف زدیم وکلا دیروز تومسیر درحال تحسین وتوجه به زیبایی وفراوانی بودیم اینقدر بهمون خوش گذشت که نفهمیدیم کی رسیدیم.. وبه محض اینکه رسیدیم من از خدا خاستم که خداخودش همه چیو مدیریت کنه ومنو هدایت کنه درزمان مناسب. مکان مناسب وآدم های مناسب.. بچه های داداشم اومدن خونه آبجی کوچیکه م اومد وما تانصف شب داشتیم میگفتیمو میخندیدیم.. دختر داداشم یه بچه ی شیرین وخوشمزه هس، شش ماه هم بیشتر نداره اونم دیشب تاپاسی از شب بیدار بود وباما خوش میگذروند اونم دیشب یه اداهای خوشمزه ای از خودش درمی آورد وکلا میخندید.. خیلی همه چی عالی بود. ودیشب انگار توجه وتمرکز همه روی زیبایی بود.. خداروشکر دیشب،، یک میلیون وچهارصد هم کارهای هنرمی وفروختم وخیلی لذت بردم.. آخر شب هم با یادآوری اتفاقات زیبای روزم وتشکرازخداوند خابیدم ویه خواب شیرین داشتم صبح هم راه افتادیم اومدیم خونه..بابت فروشی که داشتم خیلی راضی بودم چون هنوز پنج روز نیس داره از تعهدم میگذره وباخودم گفتم اینا نشونس درسته که مبلغ زیادی نیس اما آروم آروم باکارکردن بیشتروبیشتر روی باورهای ثروتم درآمدم هم ان شاء الله بیشتر وبیشتر میشه من باید این مسیرو ادامه بدم همه چی تغییر میکنه.. من باید به خداوندی که منو به این مسیر هدایت کرد اعتماد کنم وبه این مسیری که استاد رفته ویه عالمه نتیجه دیده باید اعتماد کنم وادامه بدم اگه واسه استاد وهزاران نفراز بچه های سایت شده واسه منم جواب میده من فقط باید ادامه بودم. خداوند قدم به قدم هدایت میکنه. استادعزیزم بینهایت سپاسگزارم بابت فایلهای توحید عملی من فایلهای توحید عملی رو خیلی دوس دارم وخیلی باهاشون حال میکنم.. خداروصد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به این مسیر.. وهمین که الان من تو این مسیر هستم یعنی قراره اتفاق های خوبی وتجربه کنم قراره زندگی منم متحول بشه منم قراره بهشت وتو همین دنیا تجربه کنم وحسرت به دل ونادم به اون دنیا نرم.. خداروصد هزار مرتبه شکر..

    درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    ملیکا اصغرزاده گفته:
    مدت عضویت: 506 روز

    به نام خداوند هدایتگر

    سلام دوستان، اومدم یک اتفاق جالبی که برام افتاده را تعریف کنم… دیروز بطور اتفاقی دفتری از سالهای پیش را ورق میزدم که به یک صفحه رسیدم که اونجا از خدا خواسته بودم راه و روشه درست زندگی را نشونم بده، هدف زندگیم را نشونم بده و منا به سمت یک زندگی عالی هدایت کنه…. این درخواست من مال 14 سال پیش هست و من الان با حضور در سایت استاد عباسمنش و آشنا شدن با قوانین کیهانی که استاد برامون آشکار کرده، و با هر بار شنیدن فایل های استاد که مطمئن تر میشم که این قوانین دقیقا درست و حقیقی هستند ،مطمئن شدم که خداوند بعد از اینهمه سال درخواستم را اجابت کرده و هدایتم کرده و راه و روش درسته زندگی را دقیق نشونم داده ️

    اگر 14 سال طول کشیده تا آنچه که نوشتم محقق شده حتما به خاطر باورها و ظرف وجودی محدود خودم بوده و ایمان و باور ضعیفی که به خدا داشتم، اما حالا بعد از چند ماه کار روی خودم دستای خدا را در زندگیم دیدم که هم خواستم را پاسخ داده هم منا به اون چند سال پیش برده و بهم یادآوری کرده خواسته ای که داشتم ولی یادم رفته بود اما خدا نه تنها یادش نرفته بود بلکه پاسخ هم داده بود… دریافت و درک نشانه ها واقعا زیباست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    دریا گفته:
    مدت عضویت: 930 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم خانم و دوستان

    روز شمار تحول زندگی من روز 23

    خدایا شکرت من میخاستم یه اتفاقی برام بیفته اونم این بود ک ماشینم تو صافکاری بود بعد 30تومنشو بیمه پرداخت کرد اما حدود ب ده الی پونزده تومنشو باید از جیب میدادم اونم اینکه مقصر خیلی بی پول بود و میگفت ندارم کلا بابامم میگفت نمیدم منم ده تومن ب حسابم بود خیلی دلم میخاست دوره ثروت استاد یا احساس لیاقت یکیشو بگیرم گفتم خدایا کمک کن من این پولو ندم ب صافکار من دوره جدید بگیرم

    خلاصه اینکه هدایت شدم ب گام ب گام روزشمار تقریبا یک هفته از صبح تا شب خودم بستم ب فایلها و همش میگفتم خدا باید درست کنه برام من روی دوش خدا هستم و کلامی ب کسی نگفتم شما برید پرداخت کنید خلاصه ک امروز رفتیم ماشینو گرفتیم در کمال تعجب بابام نصف مبلغو داد و اون طرفم مابقیشو منم ماشینمو تحویل گرفتم خوش و خرم و پولمم موند ک برم دوره بخرم و خیلی این اتفاق باوز من رو ب سپردن کارها ب خدا بیشتر کرد اینکه توحیدی باشم قدرت رو از پدرم صافکار نقاش یا اون طرف گرفتم و گفتم خداااااا میخاد برام درست کنه من اینو میسپارم بهش خدایی نگرانیمم کم کردم و جواب داد امروز خدا برای من درست کرد حالمم خیلی خوب کرد این اتفاق دیگه امروز رفتیم ناهار عالی ام خوردیم و اومدیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    به نام خدای مهربان

    “باید هدایت رو کلید واژه تک تک لحظه های زندگیم قرار بدم

    باید همیشه سکان زندگیم رو به دست این نیرو بدم و همیشه از خودش بخوام که منو به مسیرهای بعدی هدایت کنه

    این نیرو همون خداست، همون سلامتیه، همون ثروته، همون عشقه، آرامشه، همون اطمینان قلبیه و همون خوشبینی همیشگیه موقعی که به این نیروی هدایتگر اعتماد کنم و بتونم هدایتش رو به برنامه و شیوه‌هایی ترجیح بدم که ذهنم یه عمره با دلیل و منطق برام چیده

    اون وقته که توحیدی شدم

    سهم من از عشق، سلامتی، ثروت و آرامش به اندازه ایه که بتونم توحیدی بشم و توحیدی بمونم

    شرک باعث میشه که نیروی توحیدی درونم که همه راه حل ها رو میدونه رو دست کم بگیرم و سعی کنم تا مسائلم رو به شیوه ذهنم حل کنم

    ذهنی که هیچ اساس قابل دفاعی نداره و پشت ماسک ترس پنهان شده و تا وقتی قدرت تاخت و تاز داره که ایمان نداشته باشم ذهنی که همیشه در حال حساب و کتاب کردن برای هر قدمیه که میخوام بردارم ذهنی که همیشه در حال جدا کردن ممکن ها از غیر ممکن هاست

    معمولاً هم لیست ممکن هاش خالیه ولی ظرفیت لیست غیرممکن هاش تکمیله

    مثلاً میگه امکان نداره بتونم کسب و کارم رو با توانایی‌های همین لحظه ام راه بندازم پس باید برای جلب نظر رئیس فلان بانک کاری انجام بدم تا وامی بگیرم

    برای جذب همسر دلخواهم باید فلان عمل جراحی زیبایی رو انجام بدم، چون به اندازه کافی زیبا و لایق نیستم

    راه حل این مسئله فقط در دست فلان رئیس یا فلان مامور دولته

    برای این خواسته باید این مدرک رو از فلان دانشگاه بگیرم

    یا این خواسته بزرگ تر از اونه که بشه بهش فکر کنم

    دور این یکی رو خط بکش چون مال از ما بهترونه

    قبلاً ها که دست کم بود شاید میتونستی اما الان فکرش رو هم نکن

    ولی نیروی هدایتگر درونم، بیرون و محدودیت هاشو نمیشناسه

    بزرگی یا کوچکی خواسته هام براش فرقی نداره، برای اون نه تنها دست زیاد نشده، بلکه فرصت ها هر روز در حال بیشتر شدنه و جهان هر روز در حال ثروتمند شدن

    و همیشه بهم این امید رو میده که هیچ محدودیتی رو باور نکنم

    چون اگه خواسته ای توی دلم زنده شده یه نشونه ای هست که میگه توانایی لازم برای تحقق این خواسته زودتر از این آرزو اومده”

    “یکتاپرستی یعنی بدونم نیروی مطلق که بدون اجازه اش برگی از درخت نمیفته صاحب و رئیسمه

    باید بتونم تموم لحظات زندگیم بهش اعتماد کنم و یکتاپرست بمونم

    تفاوت نتایجی که در زندگی میگیریم به خاطر تفاوت در توانایی مون در اجرا کردن توحید در عمله

    اگه یکتاپرست بشم نمیتونم به چیز دیگه ای وابسته بشم

    چون یکتاپرستی اونقدر وابستم میکنه که دیگه فضایی نمیمونه

    یکتاپرستی یعنی یقین داشته باشم که هیچ چیزی به اندازه ذره های تاثیری بر زندگی من نمیزاره

    خداوند به اندازه ایمانی که بهش میارم حمایتم میکنه

    یکتاپرستی یعنی قوانین خدا رو درک کنم و بی چون و چرا اجراشون کنم

    قوانینی که قدرت زندگیم رو در دست باورها و فرکانس‌های خودم گذاشته

    توحید عملی چیزی نیست جز اینکه رفتارم رو در هر لحظه و توی هر شرایطی با قوانین خدا منطبق کنم

    قوانینی که میگه تموم اتفاقات زندگیم بدون استثنا نتیجه باورهای خودمه

    یکتاپرستی آرامش و سلامتی میشه توی جسم و جانم

    سرمایه اولیه میشه تا کسب و کارم رو شروع کنم

    بهم جرأت و جسارت میده برای حرکت کردن عزت نفس میشه تا بتونم ارزشمندی و توانایی هام رو درک کنم

    خوش بینی و امیدواری میشه تا بتونم اونچه که دیگران بحران میدونن، فرصتی بدونم که برای رشدم اومده

    اگه ایمان بیارم تموم اونچه به دنبالش هستم در توحید عملیه، اون وقت تموم سعیم این میشه که باورهایی بسازم که منو یکتا پرست تر، سپاسگزار تر و ایمانم رو محکم تر کنه تا اصلا ذره ای شرک توی وجودم راه پیدا نکنه

    چون شرک یعنی قدرت دادن به عوامل بیرون از خودم برای خلق خواسته هام

    شرک یعنی تصمیم بگیرم قدرتی که خدا برای خلق زندگیم به وسیله فرکانس هام داده رو نادیده بگیرم و دو دستی اونو به عوامل بیرون از خودم بدم که هیچ کنترلی بر اون ندارم

    باید بدونم که قدرت مطلق خداونده و دست از شرک بردارم

    اینکه فلانی کمکم کنه، رئیس بانک، فرماندار، رییس مجلس

    یا اون پارتیم بشه

    اگه خدا رو پیدا کنم ثروت خود به خود سراغم میاد

    اگه فکر میکنم خدا رو پیدا کردم ولی ثروت ندارم بدونم که باورهام هم در مورد خدا ایراد داره هم در مورد پول

    اگه فکر میکنم خدا رو پیدا کردم ولی سلامتی ندارم باور هام هم در مورد سلامتی ایراد داره هم در مورد خدا

    اگه فکر میکنم خدا رو پیدا کردم ولی رابطه خوبی با آدم ها، همسر و فرزند و دوستان ندارم، هم باورهام در مورد خدا ایراد داره هم در مورد آدم ها و روابط و هم در مورد خودم اون چیزی که از همه مهمتره و باعث سعادت و ثروت میشه یکتاپرستیه، تسلیم در برابر خداونده، باور کردن نیروهای خداونده، باور کردن نزدیکی خداونده

    وقتی اینو باور کنم اون وقت بهم گفته میشه چیکار کنم

    “مسیرها بهم گفته میشه

    راه ها بهم نشون داده میشه

    قدم ها بهم گفته میشه

    موقعیت ها برام به وجود میاد

    آدم ها به صورت دستانی از خداوند میان و بهم کمک میکنن🪴”

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: