توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1607 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 2177 روز

    سلام آقای عباسمنش و سلام خانم شایسته و سلام به شما دوست سپاسگزاری که داری نظر من را میخونی 🌹🌹🌹

    راستش تا حالا برای هیچ کدام از فایل هایی که تا حالا دیده بودم اینقدر صبر نکرده بودم برای فهمیدنش، شاید در لحظه میفهمیدم اما هر چه میگذشت بیشتر میخواستم بفهممش … این فایل را چند بار گوش دادم. انقدددر نوشته ی قبل از فایل زیباست که متوجه این میشوم که کاملا با تمام وجودتون آن رو نوشتین، هر جمله ای که میخونم میخوام دوباره برگردم و بخونمش نمیخوام از این کلمه ها ساده رد بشم.

    واقعا که من هم برای این آمده بودم تا ثروتمند بشوم آمده بودم تا روابط بهتری را تجربه کنم آمده بودم تا به خواسته هام برسم و واقعا که الان میخوام آنچنان یکتا پرست بشوم که برای رسیدن به خدا زندگی کنم. میخوام بگم بسم الله الرحمن الرحیم تا ادامه این مسیر هم برای خدا باشد.

    خدا همه چیز هست همه چیز💕💕💕 چه زیباست رها بودن و اعتماد کردن به خدا ، خواسته های کوچک و بزرگ ما برای خدا فرقی نداره ، رسیدن ما به خواسته هامون به اندازه ای هست که خدا را باور کردیم

    چقددددر این جمله زیباست که اگر یکی مثلا فکر میکنه خدا را باور داره اما روابط خوبی نداره هم باورهاش درمورد خدا ایراد داره هم در مورد روابط…

    وقتی یه نفر خدا را باور داشته باشه یه خدای وااااقعی خدایی که تنها منبع قدرت جهانه خدایی که بالاتر از حد تصوره که بخوام توصیفش کنم، اونوقت همه چیز داره …. از خدا میخوام ایمانمون را بیفزاید و اونقدر ایمان داشته باشیم و اونقدر باورهای درستی برای خودمون بسازیم تا بتوانیم در عمل توحیدی باشیم ، ایمانی که عمل نیاورد حرفی بیش نیست… و حقیقتا که تفاوت نتایج ما، تفاوت در میزان توانایی مان در اجرای توحید در عمل است.

    خدارا شاکرم که من را به این مسیر هدایت کرد و خدا میداند که با ادامه دادن این راه به چه چیزهایی برسم و خدا میداند که اگر همیشه هدفمون رسیدن به او باشد چه در هایی از نعمت به روی ما باز میکند .

    خداجون ما را به راه راست هدایت کن راهی که به سوی تو باشد و راهی که برای تو باشد. خدایا مارا ثابت قدم بدار.

    من واقعا نمیدانستم که در برگ بیست و سومم از سفرنامه ی تحول زندگیم چه باید بنویسم فقط گفتم شروع کنم هرچه به دلم راه یافت مینویسم. و واقعا انتخاب اسم توحید عملی بسیار قابل تامل هست.

    💎💎💎

    شما راهی که انتخاب کردین رو خیلی خوب ادامه دادین و نشانه ی حرفم کسی مثل من هست که ساعت ها غرق در خواندن مطالب سایت و گوش دادن به فایل ها میشوم.

    خدایا میگم شکرت اما نمیتوانم ذره ای شکرت را بجای اورم و من مبهوت بزرگی تو ام .💖

    در پناه رب و تنها معبود و تنها قدرت جهان باشیم.🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2415 روز

      سلام بر حدیث نازنینم سلام بر عزیزدلم

      قلب نازنینم بهم الهام کرد که برایت بنویسم و بی نهایت غرق این ارامش نابت شوم بی نهایت تحسینت کنم

      چقدر خدارو هزاران بارشکر میکنم که هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه مستقیم باهامون صحبت میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه

      چقدر این ارامش نابت را این عشق بی نهایت درونت را تحسین میکنم جان دل

      چقدر تحسینت میکنم این غرق شدنت را چقدر عاشق این ارامشم چقدرعاشق این عشقم

      بی نظیر بود با تمام قلبم تحسینت میکنم جان من

      عاشقتم

      الهی که هرلحظه غرق ارامش غرق بی نهایت اتصال ناب خودش باشی عشق من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        حدیث گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام بر شما پرنسس الای عزیز💕

        خدارا هزار مرتبه شکر

        واقعا از شما ممنونم که به قلبتون گوش دادین و نوشتین و چقدر زیبا

        شما دست خدا بودید ، شما پیام آور خدا بودید برای من

        من قبل از این لحظه داشتم با یه نفر در مورد قوانین جهان و توحید عملی صحبت میکردم و دقیقا الان که دوباره متنم را خوندم دقیییقا متوجه شدم که از همون جمله ها بهش میگفتم بعد از اینکه صحبتمون تمام شد یه سر به موبایلم زدم دیدم ایمیل اومده برایم که شما پاسخ دادین، چه قدر در زمان درست و در مکان درست …

        وااااقعا ممنونم من شما را تحسین میکنم اینکه اومدید و نوشتید بی دلیل نبود شما باعث شدید تا من بفهمم که راهم درست هست شما دست خدا شدید تا بیشتر خدا را و نگاهش را حس کنم .خدا بی نهایت بزرگ و مهربان است. الهی که همیشه غرق در عشق خدا باشیم .

        امیدوارم خدا همیشه مارا به راه راست هدایت کنه و ایمان ما را بیفزاید و مارا در راه راست ثابت قدم بدارد.

        خدارا هزار بار شکر و ارزوی ایمان بیشتر برای شما و همه و خودم دارم.

        اول بار که متن شما را خواندم اشک از چشمانم جاری شد همون لحظه فهمیدم که این نشانه ی خداست و خدا با من صحبت کرد.

        ممنونم که اینقدر زیبا نوشتید و به قلبتان گوش سپردید.🌻🍃🌻🍃🌻🍃

        در پناه خدای الله و رب و تنها قدرت این هستی باشی عزیز دلم.🌹🌷🌹🌷

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        حدیث گفته:
        مدت عضویت: 2177 روز

        سلام زهرا جان عزیزم

        ممنونم که به قلبت توجه کردی و برایم نوشتی. شما را تحسین میکنم.

        در آغوش تنها قدرت جهان هستی باشی عزیزم. از خدا میخوام که همیشه توحیدی زندگی کنیم.

        امیدوارم همیشه سالم و شاد و ثروتمند باشی و همیشه به سمت بهترینها هدایت بشی چون بهترینی عزیزم.🌹🌹🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
        • -
          زهرا فرجی گفته:
          مدت عضویت: 1918 روز

          سلام حدیث دختر خدا

          کامنت ارزشمندت اونقدر زیبا و

          جذاب بود که نمیشد براحتی

          ازش گذشت

          البته که رد پای خدا توش موج

          میزد و من هم بنده خدا و گوش

          بفرمانش هستم

          سپاسگزارم که نوشتی و با

          خوندن کامنتت کلی ارتعاش

          توحیدی ارسال کردم

          در پناه الله مهربون

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    منا جمالي گفته:
    مدت عضویت: 1909 روز

    استاد قلبهااا استاد عزیزم که خدای مهربونم برای هدایت ما شما رو سر راهمون قرار داد و ما را به سمت شما حمایت و هدایت کرددد

    دوستای خوبم که دارید این نظرات عالی رو میخونید دلم خواست که منم از معجزاتم برای شما بنویسم معجزاتی که وقتی وویس های استاد به دستم رسید و گوششون دادم

    استاد عزیزم هزاران بار خدای مهربونم رو شکر میکنم که هر لحظه کنارمی در قلبمی و منو هدایت میکنی

    من تو یه شرکتی کار میکردم که شرایطی داشت که تحملش از دست هر کسی برنمی اومد،، یه شرکت فامیلی که باید درجا کار همه رو انجام میدادی

    معجزاتم از زمانی شروع شد که من وویس های استاد رو گوش میکردم من دختر مستقلی هستم که خودم تنها زندگی میکنم و همیشه این باور رو داشتم که کسی که مستقله از همه لحاظ باید مستقل باشه و فقط در همه حال روی خودم فقط حساب میکردم و سر کارم یک چیزی درون من میگفت بهتره از این شرکت برم و من تمام تلاشم رو میکردم که کار کنم و پول جمع کنم و این ندااا همیشه در قلبم بود که برای آرامشت برو و و همه چیز رو به من بسپر … تا زمانی که به خدای مهربونم از طریق استاد آشنا شدم خدایی که تازه فهمیده بودم با توکل بهش میشه به همه چی رسید، به خدای خودم گفتم خداجونم کاری کن حقوقم بیشتر بشهه (اون زمان با وجود نداهای درونم) من متاسفانه تو باور فقر بودم و فکر میکردم باید بمونم و کار کنم تا بتونم خرجم رو دربیارم، و با این وجود به خدا سپردم و گفتم خودت درستش کن و دیگه بعدش سعی کردم شاد باشمو توکل کنم با این که شیطان هم می اومد و یه حرفای ریزیتو سرم میزد فردای اون روز مدیرم تماس گرفت و گفت تصمیم گرفتم حقوقت رو دوبرابر کنم و اون لحظه اصلا نفسم درنمیاومد از این معجزههه و انقدر خوشحال شدم که نتونستم حرف بزنم و فقط سجده کردم و اشک ریختم … از خوشحالی…. از بزرگیش… از اینکه کنارمه تو قلبمه،.. به حرفام گوش میده، و جواب توکلم رو میده…..

    بعد از اون روز قوی تر شدم و گفتم هرچی از خدا بخوام بهم میده و اینبار ازش خواستم دیگه تو اون شرکت نرم و آنلاین کارامو انجام بدم که شاید باورش براتون سخت باشهه که بگم چند وقت بعد که اینو از خدا خواستم خدا خواستمو آرزومو برآورده کرددد و جوری شد که من میخواستم و فقط آنلاین کار کنم با همون حقوق دوبرابر💜و بدونین که فقط اشک ریختم از خوشحالی از جلالش، از قدرتش از بزرگیش

    قبل از این هر موقع دلم میگرفت به کوهها، دریاها، زمین پهناور، اقیانوس ها، آسمون بی کران نگاه میکردم میگفتم چطور آدمها توکل نمیکنند با وجود اینهمه بزرگی نعمت های خالق عزیزم

    اون ندایی که همیشه در قلبم به من میگفت … اون صدای خدای مهربونم در من که از قبل در من نجوا میکرد

    ایمان آورده بودم که میتونم صداشو اجابت کنم چون خدای مهربونم به دلم انداخته بود که بهش توکل کنم و اون جواب خواسته هامو میده،، قوی تر شده بودم و چیزی درونم میگفت فقط یکم دیگه مونده که بری آزاد باشی و خودت کسب و کارت رو راه بندازی و من کمکت میکنم💜

    بار دیگه محکم تر از قبل توکل کردم و گفتم تو راهو واسم هموار کن و چند روز بعد من از اون شرکت برای همیشه اومدم و باورهای قدیمی و کهنمو دور ریختم و با آغوش باز کسب و کارم رو راه انداختم که جز به جزءش رو خدا برام خریداری کرد…. من به آرزوم رسیدم به آرزویی که همیشه با خودم میگفتم من کی میتونم این هدفم این خواستمو محقق کنم و با کمک الله مهربانم این کار انجام شد…. و من هربار از ته دلم شکرش رو به جا میارم که اونجور که به دلم انداخت همونجور واسم راهشو باز کرد💜و من پله پله راهم رو رفتم یکی یکی رفتم بالا،، و الان از خدای عزیزم میخوام من رو هدایت کنه به سمت خودش، به سمت خوب بودن، به سمت یکتا پرستی که لایقش هستم، به سمت قضاوت نکردن، به سمت همیشه انسان واقعی بودن به سمت بندگی واقعی کردن به سمت تسلیم کامل بودن در برابر خالق بزرگم

    و خدارند داره منو با دستان مهربانش که آدمهای مهربان اطرافم هستند منو هدایت میکنه، منو هدایت میکنه به سمت باورهای ثروت و فراوانی، به سمت مشتری های عالی و یاد، به سمت شادیها حتی خدای عزیزم چند روز پیش برای از بین بردن باورهای فقرم به دلم انداخت برم سوار ماشین مورد علاقم بشم که این ندا انقدر قوی بود که فردای اونروز رفتم گشتم و منو به سمت ماشینی که میخواستم هدایت کرد ،،، سوارش شدم، و همه چیز رو عالی واسم چید … ماشینم رو به کمک دستای مهربانی که فرستاد روشن کردم و قشنگ حسش کردم … بوی نووویی ماشینم ، صدای گاز دادن و موتور ماشینم.،،، چقدر حس خوبی بوددددد و هستتتت و این حس با من خواهد بود تا زمانی که مال من بشه و سوارش بشممم خدایا شکرتتتتتتت هر لحظه شکرتتتتت بابت هدایت هات،،، و تو مثل کودکی نوپا که میخواد تازه راه بره حمایتم میکنی هدایتم میکنی به سمت بهترین ها به سمت تمام خواسته هاممممن

    استاد عزیزم خانم شایسته عزیزم خداروشکرررر میکنم بابت شما عزیزانم که منو هدایت کردین و از خدای عزیزم براتون بهترین ها رو میخواممممم و امیدوارم معجزات زیبای من برای دوستانم که اینها رو میخونن حس های عالی رو رقم بزنه و براتون آرزو میکنم به تک تک خواسته هاتون با توکل به خدا برسین و بدونین حتماااااا میرسین 💜دوستتون دارم به تلاش هاتون ادامه بدین💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
    • -
      سیدمصطفی میردهقان گفته:
      مدت عضویت: 1896 روز

      سلام

      خدایاشکرت که منوهدایت کردی ومیکنی

      من نجواهای شیطانی داشتم که کامنت شماروکه خوندن اون افکاربارخودش روبست وایمانم قویترشدکه کاردرست روانجام دادم

      اول کامنت فکرکردم چون حقوقتون 2برابرشده موندگارشدید چون خیلی وقتها این اتفاقات افتاده وطرف فقط به اون خواسته که رسیده بی خیال چیزهای دیگه شده ولی وقتی کامل خوندم دیدم نه

      اون اتفاق عالی افتاده وشمابه اون مبلغ قانع نشدی

      بهتون تبریک میگم وآرزوی سلامتی وثروتمندی (منا خانم)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      لیلا فلاح گفته:
      مدت عضویت: 814 روز

      واقعا عزیز دل خدا تحسینت میکنم خیلی امیدوارم کردی این یه نشونه ایی بود واسه من که هیچ وقت به کم قانع نباشم راضی باشم شکرگزار چرا که من لایق و شایسته بهترین ها را دارم و خدا را شاکرم که این اتفاقات قشنگ برات چید تا ایمانت قوی تر کنه و هدایتت کرد به بهترین مسیرها که مطمئنم لیاقت رسیدن به بیشتر از این هاهم داری خدا را صد هزار مرتبه شکر و سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فرشته گوهری گفته:
    مدت عضویت: 2286 روز

    سلام استاد عزیزم

    امروز صبح بعد از خواندن نماز صبح تصمیم گرفتم که فایل توحید عملی رو ببینم چند روزی بود که داشتم فکر میکردم اصلا چرا باید نماز خوند ؟ خداوند کجاست ؟و … همش دنبال دلیل بودم برای هر آنچه برایم عادت شده بود و ذهنم پر از سوال و چرایی بود….

    وقتی شروع به دیدن این فایل کردم انگار خداوند از زبان شما با من سخن می‌گفت

    وقتی که گفتید زنده موندن شما شبیه یک مجعزه اتفاق افتاد تمام مواردی که خطر از بیخ گوشم گذشته بود اومد توی ذهنم و خدا رو شکر کردم هم به خاطر وجود استادی مثل شما در زندگیم و هم به خاطر اینکه منو با شما آشنا کرد و گریستم

    از خداوند خواستم همونطوری که رسالت زندگی شما رو براتون مشخص کرد به من هم کمک کنه و خودش راه رو بهم نشون بده

    فقط اشک ریختم با هر کلامی که بر زبون آوردید و به خودم گفتم چرا خدا رو بیشتر نمیشناسی قدرت مطلقی که همه چیز در دستان اوست خدایی که به تو میگه فقط از من بخواه و من به تو میدم هر چی که بخوای اما ما آدما به همه کس رو میندازیم تا خواسته مون انجام بشه ولی خدایی که مالک همه چیز هست رو فراموش می‌کنیم واقعا چرااا

    واقعا سپاسگزارم بابت این فایل من فقط از احساسی که داشتم نوشتم و دوست داشتم این حسم رو با سایر دوستان عزیزم در سایت به اشتراک بذارم

    امیدوارم همگی ما در هر لحظه هدایت بشیم به سمت رسالت الهی مون و یکتاپرستی جزء لاینفک زندگی هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
  4. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3119 روز

    amir.h:

    متن زیر رو با آرامش کامل بخونید

    امید وارم لذت ببرید و به لبخند محبت میهمان باشید

    استاد خوبم به خاطر این همه زیبایی و تقسیم مهرتون از شما سپاس گزارم

    خدای عزیزم سلام ?

    چه بگویم که وصفش در کلام بگنجد

    خالقم چطور تو را توصیف کنم که نه در قعر آسمانی در چهار دیوا رکعبه ، خدای من تو در من نبض میزنی چطور فریادت نزنم

    پر از سوکتم که فریادش تویی ، نبض مهربانی قلبم تویی

    جان میبخشی از جام جانت و قدح قدح عاشقان را به شور و الهام میهمانی میکنی…

    کجا رفته بودی که از رد تو یک رویای عاشق با من نماند

    پر شدم از خستگی و نا امیدی اما در خواب بر قلبم بوسه زدی و شرحه شرحه ام کردی

    مرا به جامی خصوصی میهمان کردی … جام عشق ناب

    برمن خواندی دوریت را چگونه تاب بیاورم به من گفتی مگر می شود کسی با خودش هم قهر کند؟

    گفتی از من دور نکش ، تو به سوی من باز میگردی، مال منی، هنر منی ،عشق منی با من مهربان بمان

    خدای عزیزم چه حسی بهتر از اینکه که همین الان تو اشکامو میبینی و نوازشم میکنی

    خدایا اگر آن روز تکه ای از زندگی را به من نمیبخشیدی الان تکه ای پارچه ی عروسکی بودم که احساس ندارد که تو را به این وسعت درک نمیکند

    حالا روی زمینت تو خنده های و گریه هام میتوانی احساس من را هرشب ببینی

    خدایا آموخته ام مرگ با فراموشی تو می آید نه با پیری..

    ?آموخته ام برای شکست تاریکی حتی یک پرتو نور هم کافیست ، تو باشی جهانم روشن است…

    ?آموخته ام که هیچ سرنوشتی برای من از قبل نوشته نشده و من بی تابانه در پی تو در خودم گم شدم…

    ?آموخته ام فقط زمانی میتوانم از بالا به کسی نگاه کنم که بخواهم دست یاری به سویش دراز کنم

    ?آموخته ام من برای این آمدم که تجلی تو باشم تا حالم خوب باشد تا حالت با وجود ممن آگاه آسوده باشد.

    ?آموخته ام باید آن چیزی را بگویم که حس میکنم و آن چیزی را عمل کنم که تو در اندیشه ام میگذاری …

    ?آموخته با همگان به سر شود بی تو به سر نشود

    ?آموخته ام در من هر آنچه آگاهی لازم دارم وجود دارد این من هستم که راه حل تمام مشکلات هستم

    ?آموخته ام وقتی تسلیم می شوم که به تو ایمان نداشته باشم آموختم زمانی میمیرم که تو از من نا امید شوی

    ?آموخته ام تا وقتی هر 3 ثانیه نوزادی به دنیا می آید ، همیشه فردایی هست ، آموخته ام این یعنی از ما و آفرینشت نا امید نیستی یعنی به مجزه ی انسان یقین داری…

    ?آموخته ام که هیچ کس مرا به خاطر احساس و افکار پنهانم به خاطر نمی آورد ، پس سکوتم را در برابر همگان شکستم و عاشقانه گفتم وستشان دارم چون برایم ارزشمند هستند چون روح تو را در کالبد دارند

    ?آموخته ام من آمده ام که تو را به جهانیان معرفی کنم و به جهانیا ن ثابت کنم هر کسی می تواند به رویا هایی که دارد برسد چون جهان خدای مهربانم با قوانین ثابت هدایت می شود

    ?آموخته ام باید همیشه بگویم خدایا دوستت دارم برای هر چه که فهمیدم و بخشیدی ، هر چیزی که ثبتش کردی و در زمان درست میبخشی و هر آنچه که بخشیدی و نارضایتی کردم و هیچ وقت متوجه رحمتش نشدم

    ?آموخته ام تو همانی که من باورش کردم تو را باید در نشانه هایت جستجو کنم چون هر جا هستی و در هیچ کجا نیستی

    خواستم بگویم خدا ، نوازش مادرم است که دستان پینه بسته ی پدرم را دیدم

    خواستم بگویم خدا صدای گریه ی نوزاد است که خنده ی پیر مرد را دیدم

    خواستم بگویم خدا در دستانیست که میبخشد که قلب هایی را دیدم که با فرسنگ ها فاصله همدیگر را حس میکنند

    خواستم بگویم خدا در خانه ی فقیران است که آسایش و آرامش و بخشندگی ثروتمندانت را دیدم

    خواستم بگویم خدا د آسمانهاست که ضربان قلبم مرا از جا کند و تو را در خود دیدم

    خواستم بگویم خدا برای مسلمانهاست که در کتابت دید م همه را انس خطاب کردی و تو را تواب دیدم

    خواستم بگویم خدا برای من است که جمعیتی را دیدم که اگر یاد تو نباشد همین الان ابراهیم وار همه چیزشان برایت میبخشند

    خواستم بگویم تو اینی و آنی که خودت را دیدم…

    خدایا تو در همه چیز هستی … تو تک تک ذرات هستی ، هستی … تو جوهره ی آفرینشی

    ????????????

    خدایا سپاس گزارم آن لطفی از تو هستم که نهایت ندارد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      الهام رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 1467 روز

      سلام به امیر همتی عزیز

      باخواندن کامنتت عشق بازی کردن را با خدا اموختم

      و چقدر چیز یاد گرفتم

      چقدر اصل ها را گفتی با حالتی شاعران

      صد تحسین و تبریک به شما مرد دانا واقعا متن زیبایی بود

      سپاسگذارم بخاطر به اشتراک گذاشتنش

      و سپاسگذارم از او که مرا هدایتم کرد

      خدایا شکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    آزاده خدری گفته:
    مدت عضویت: 2617 روز

    سلام خدمت استاد و دوستان عزیزم

    خداوند رو شاکرم برای ثبت اولین نظرم در سایت بعد از مدت ها عضویت

    خدایا ممنونم که همه چیز و همه کس را مایه هدایت من میکنی

    این جمله ای هست که هر روز در دفتر شکرگذاریم در ابتدای روز می نویسم.

    هدایت من به این سایت حاصل سالها درماندگی، ترس ها ، شک ها و تردیدها بود.

    سال های زیادی را با ترس های فراوان پشت سر گذاشتم

    ترس از خوشحال بودن ،خندیدن،نظر دادن ،داشتن سبک شخصی،ترک شدن ،تنهایی،بیماری .

    تلاش من در طی سالها، راضی نگه داشتن دیگران و گرفتن توجه ای هر چند ناچیز و مقطعی بود.

    خاطره ای دارم از دوران دبستان ،که برنامه کلاسی تمام هفته را با خود به مدرسه میبردم که اگر معلم احتیاج به نکته ای از درس فردا یا روز قبلش داشت من کتابش را به همراه داشته باشم و به این طریق توجه و تحسینی دریافت کنم. یادم میاد شانه راستم بخاطر سنگینی کوله افتادگی پیدا کرده بود.

    آرام آرام با بزرگ تر شدنم ترس ها بزرگ تر شدند ،ترس از قضاوت شدن آدم هایی که هر روز هفته در خانه ما مهمان بودند و با نظر دادن و قضاوتشان در مورد من که تا چند روز ، روزهای من سخت می گذشت .

    ترس از زدن حرف اشتباه ،داشتن بدنی زنانه و جلب توجه کردن، ترس از ناراحت شدن افراد .

    ترس از خندیدن ته دل،ترس از گریه نکردن برای چیزی که برای من اهمیت نداشت .

    من برای ابراز احساساتم متوقف شده بودم و قبل از ابراز آن به جمع حاضر، سلیقه هایشان فکر میکردم و بعد از آن عکس العمل نشان میدادم، حتی اگر حرف شان توهین به خودم بود باز منتظر بودم اگر می خندیدند من هم به خودم می خندیدم اگر دلشان می سوخت من هم ناراحت میشدم .

    تا جایی که دوستانم و اطرافیان من را پوکر فیس و بی حس نامگذاری کرده بودند. یارم هم میگفت صورتت میمک و حس ندارد.

    سالها به همین روال و با بزرگ شدن ترس هایم پیش رفت تا با تضادهای رابطه عاطفی ام مواجه شدم تضادهایی که من را به این سایت و این مسیر هدایت کرد .

    از عنوان کردن رابطه ام با دوستانم و خانواده ام امتناع می کردم از ترس قضاوت.

    هیچ کس از رابطه ما اطلاع نداشت و شدیدا تلاش در پنهانی بودنش داشتم ،از ترس تنهایی و ترک شدن .

    نظراتم و خواسته هایم را عنوان نمی کردم از ترس مسخره شدن .

    از روابط نه چندان جدی گذشته ام می ترسیدم از گفتن اینکه من هم گذشته ای داشتم از ترس ترک شدن و بی اعتبار شدن و برچسب خوردن ،

    از رابطه فعلی ام که باعث خراب شدن ازدواجم در آینده با شخص دیگر نشود .

    و با هر اجازه ای که به بزرگ شدن ترس هایم میدادم یارم هم یه قدم به پیش می آمد برای بی اعتبار کردن چارچوب های من ،همان مقداری که سبک شخصی داشتم

    و یک باره دیدم در اطرافم آدم هایی هستند که هر کدامشان می خواهند من را به شکلی به حرکت در بیاورند

    خانواده ام در فکر ازدواج با فردی طبق سلیقه آنها،داشتن شغلی دولتی و راحت و نزدیک به خانه مان،پوشیدن لباس و رفتار کردن مثل سلیقه آنها

    یارم در فکر ازدواج نکردمان،مهاجرت کردن من ،داشتن ظاهری مطابق سلیقه اش

    و اونجا بود که من به درگاه خداوند گریه و زاری کردم که من کی هستم ،کسی که باید مطابق سلایق و عقاید دیگران باشه احساساتش بسته به افراد و شرایط و عوامل باشه و ترس همراه زندگی اش باشه .

    و امروز آرام آرام در حال طی کردن تکامل برای با ایمان تر شدن و شادتر شدن هستم .

    ترس هایم را آرام آرام تبدیل به ایمان کردم .ترس از تاریکی ،حیوانات

    یارم که در گذشته حتی موقع خرید کوتاه از فروشگاه من را در ماشین تنها می‌گذاشت، الان اصرار میکند که همراهش برای خرید باشم و حتما برای من هم خرید میکنه نوشیدنی جدید، یا هر چیزی که خودم بخواهم اگر کسی ما را ببیند بی تفاوت عبور میکند که این اتفاق در گذشته حاصلش ناراحتی یک هفته ای بود. بسیار تحسین گر شده و خبری از قضاوت هایش و مقایسه کردن من با دیگران نیست. با احساس خوب به کلمه عاشقتم توسط من پاسخ میده ،در گذشته این جنس از کلمات را دوست نداشت.

    در شغلم ترس هایم کمتر شده و به محض مواجه شدن با تضاد،با بودن در احساس خوش لحظه حال جواب ها ،راه حل ها می آیند.

    خانواده ام عشق بیشتری را نثار من میکنند.

    چند روز پیش ترس هایی در مورد بودنم در این سایت پیدا کردم

    نکند راه را گم کرده ام ؟نکند از راه خدا خارج شده ام ؟نکند این حرف ها را من را عضو فرقه و گروهی کند؟ مگر می شود به همین راحتی؟

    اما من باور خداوند هدایت میکند را از همین فایل ها ،ساختم و با خودم مرور کردم تجربیات متفاوت این چندماه اخیر را و از خودم سوال پرسیدم

    ایا روش گذشتگان من و خانواده من نتیجه ای مثل این چندماه اخیر را برای من داشته ؟؟

    نه نبوده .

    بزرگ ترین موفقیت من در همین مدت کم کردن وزنم بود که آرام در طی چند ماه با لذت وزن کم کردم

    که افراد باور نمی کنند من بدون ورزش و رژیم غذایی سخت این را انجام داده باشم و میگن پنهان کارم و کار اصلی را که انجام دادم نمی گم

    معتقدند من سخت ورزش کردم و رژیم گرفتم و روشی مثل قرص یا روش های میانبر را انجام دادم .

    شکر گذار خداوند هستم برای بودنم در اینجا ،در میان شما

    و پا گذاشتن روی ترسی دیگر و کامنت گذاشتن در این سایت با نام واقعی خودم و مواجه شدن با ترس از قضاوت شدن توسط افرادی که مرا بشناسند .

    و این ترس با این باور زیبا تبدیل به حرکت شد

    هیچ چیز خارج از فرکانس من رخ نمیدهد و هیچ کس خارج از فرکانس من با من رفتار نمی کند. و ایمانی که ذره ذره در جانم نسبت به این قانون خداوند بیشتر میشود .

    عاشقتونم و دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
    • -
      سعيده فاضلى گفته:
      مدت عضویت: 1844 روز

      به نام خداى رفیع وبلند مرتبه ى من

      دوست نازنینم سلام خیلى خوشحالم که در اینجا وبعد أز طى کردن پروسه ى سخت وغیر قابل باور برایم که باعث شد حتى تمام فایلهایم و خود برنامه أز گوشیم حذف شود امروز در این قسمت أز بازدید من وجستجو براى اینکه دوباره أز جایى در سایت بتوانم درسى نو وحکمت وباورى نو را در خود بیافرینم ورفتارم را بسنجم که کجاى باور هاى من اشتباه بود که نتوانستم به تغییر ورشد دست یابم و اینگونه دچار دلسردى شدم وووو

      عادت دارم به هر قسمتى که رجوع مى کنم کامنتها را هر چقدر که مى توانم مرور کنم واز آگاهیها بهره مند شوم کامنت فوق العاده شما را چند بار خواندم تا متوجه شوم چه درى برویم گشوده شده میخواهم عاشقانه شما را تحسین کنم وخیلى سپاسگزارم أز شجاعت شما واعتماد شما به خودتان وجهان درونتان که باعث شد در بیرون أز وجود خود ملموس ترین شادى هاو زیبایى ها را درک کنید ممنونم که أین تجربه حساس وبسیار عمیق خودتان را با ما به اشتراک گذاشتیدوتحسین میکنم که بر ترسهاى زیادى موفق شدید وآنها را نهار کردید وکنترل وسبب شدید من متوجه شوم که ارزشمندترین موجود هستم وبه خودم بیش أز همیشه عشق بورزم وایمان داشته باشم که لایق یهترین روابط هستم ووو 😍💕🌺💙وبدانم که هر تضادى به نفع من تمام مى شود

      خدایا هزاران بار شکر مى گویم تو را بابت أین هدایت وآگاهى …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        آزاده خدری گفته:
        مدت عضویت: 2617 روز

        سلام به سعیده عزیزم

        خدا رو شاکرم برای گذاشتن این پیام پر از هدایت شما برای من

        برای بودنم در این سایت که گسترش دهنده من و دوستان عزیزم است

        دیروز توی دفتر شکر گذاریم نوشتم

        خدایا امروز جهانت رو باعث گسترش من کن و من رو باعث گسترش جهانت کن .

        و امروز صبح روز ۳ آذر ماه در حالیکه مقاومت های ذهنی ام بواسطه فاصله فرکانسی که با موضوعی داشتم، من رو برای چند ساعتی از احساس خوش لحظه حال دور نگه داشته بود ،ایمیل گروه تحقیقاتی عباس منش عزیز و دیدن پیام شما ،قلب من را آرام کرد به این که من هم باعث رشد و گسترش کسی شدم ،منی که سال ها احاطه شده بودم با جمله فکر کردی کی هستی و چی هستی ،کاش نبودی

        سعیده عزیز خوشحالم که دستی از بی نهایت دستان خداوند شدم برای نوشتن کامنتی که از من نبود ،از خداوند بود و گذاشتن این تاثیر بر روی شما و این تاثیر هم از خداوند بود.

        قطعا شما لایق بهترین روابط هستید و از خداوند میخواهم در این مسیر احساس خوش در هر لحظه تون جاری باشه.❤

        از استاد عزیز ،مریم شایسته عزیز و گروه تحقیقاتی عباس منش بسیار ممنونم که دست خداوند شدند برای داشتن این احساس خوب.

        عاشقتونم و دوستتون دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سعيده فاضلى گفته:
          مدت عضویت: 1844 روز

          به خدای وحدت آفرین من که هر کسی را در مدار خودش نعمت وآگاهی ‌و عشق می‌دهد

          خیلی خوشحالم که کامنت منو خوندی دوست عزیزم سراسر زندگیت مملو از عشق و ‌شادی باشه وممنونم برای دعای پر از نشانه ات برای من حض کردم ❤️🌹سپاسگزارم که دراین سایت بینظیر هر آنچه از دل بر میآید گفته می‌شود خدایا شکرت 💙

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    شادی سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 3082 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و همه دوستان

    چه صبح قشنگی شد با دیدن این فایل زیبا و تاثیر گذار

    دقیقا همینطوره استاد من هم همیشه اول از همه خوشحال بودم که در جمعی حضور دارم که بوی خدا میده هر بار که میومدم سایت نظرات رو میخوندم کیف میکردم که همه دارن از خدا حرف میزنن از راه مستقیم از توحید از روز به روز قوی تر شدن ارتباطاتشون با خدای مهربون…

    خودم هم بیشترین چیزی که منو به این سمت جذب کرد فایلهای توحیدی بود که شما از قرآن برای ما گفته بودید من بعد از تند خوانی اولین فایلی که دیدم چشم زخم و بعد روی خدا حساب کن بود وقتی این فایل رو دیدم انگار تازه بیدار شدم و فهمیدم چه خبره و داشتم کجا می رفتم … و خیلی جذبم کرد من یادمه همسرم تو MP4 همه فایل رایگانها رو ریخته بودکه رفتم سراغ این دست از فایلها مثل حزن در قرآن (یه اتفاق خوب افتاد الان که آخر میگم ) و اول این فایلها رو گوش دادم و چقدر احساس خوبی داشتم که دارم خدا رو بهتر میشناسم من اصلا قرآن رو به این شکل نخونده بودم و این فایلها واقعا باعث شد برم سمت قرآن و نمیدونید چقدر از قرآن درس گرفتم و آگاهی هام بالا رفت و چقدر از نظر آرامش قلبی پیشرفت کردم و الان کاملا با گذشتم تفاوت دارم و خیلی خیلی حالم خوبه ایمانم بالاست ترسهام کمتر شده صبر و توکلم قوی شده و چقدررررر نتیجه گرفتم که خدا میدونه. ..

    مهمتر از همه چقدر به خداوند نزدیک هستم و رابطم خیلی خیلی با خدا خوب شده…

    و واقعا هر بار که از شما یاد میکنم یا میخوام شما رو معرفی کنم اولین چیزی که میگم اینه که استاد عباس منش تنها کسیه که دیدم خدا رو خوب شناخته و واقعا درست زندگی کرده همیشه از خدا خواستم من هم بتونم به این خوبی خدا رو بشناسم و باور کنم و دارم تلاشم رو میکنم…

    مرسی استاد واقعا از ته دلم میگم که شما تاثیر خیلی مهمی در زندگی من داشتید و آشنایی با شما یکی از بهترین و مهمترین اتفاقات زندگی من بوده که نمیشه با هیچی مقایسه اش کرد و از خدا سپاسگزارم که منو به این شکل هدایت کرد و شما رو به ما هدیه داد.

    (حالا اتفاق خوب رو بگم .همین الان وسط این کامنت برام ایمیل اومد که برنده کد تخفیف شدم برای بار دوم وااای مرسی استاد واقعا نمیدونم چجور ازتون تشکر کنم امروز رو با احساس عالی شروع کردم این هم نشونه اش بود و امیدوارم هفته خوبی پیش رو داشته باشم)

    سری قبل محصول عشق و مودت رو با کد تخفیف تونستم تهیه کنم خیلی عالی بود با اینکه من و همسرم واقعا رابطمون عاااالیه و خیلی هماهنگ هستیم و همون رابطه ای هست که میخوام و شکی ندارم اما این بسته باز هم باعث شد که خیلی چیزای جدید یاد بگیرم و آگاهانه عمل کنم دارم سعی میکنم هم لذت ببرم هم وابسته نباشم و مهمترین چیزی که تو این دوره از شما یاد گرفتم این بود که باید مهمترین رابطمون تو زندگی رابطه ما با خداوند باشه و دارم رو این موضوع کار میکنم.

    امیدوارم بتونم این هفته هم محصول جدیدی رو تهیه کنم و واقعا از شما بابت این لطف و مهربونی ممنونم .

    استاد مرسی که امروز اینهمه بهم انرژی بخشیدید مرسی از خدا بخاطر شما…

    در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
    • -
      دکترای احساس حمید مهدیزاده گفته:
      مدت عضویت: 2362 روز

      سلام دوست خوووووووووبم

      چقدر لذت بردم کامنت زیباتون رو خوندم و سرشار از حس خدایی شدم خدایاشکرت

      تحسینتون میکنم بخاطر روابط عاشقانه و اگاهانه بی نظیری که دارید و دیدن الگوهایی مثل شما خیلی کمک می کند به باور پذیری در ما . من اخیرا زیاد دارم توجه میکنم به روابط زیبا و قشنگ و امروز هم کامنت قشنگتون رو خوندم باز برایم نشانه ای بود سپاسگزارم و هر کجا هستید بهترین هارا برایتان خواستارم از خداوند وهابم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم

    حدودا 3 سال قبل وقتی اولین بار وارد این سایت شدم؛ یادمه توحید اولین چیزی بود که بهتر از هر کلمه دیگری درک کردم؛ چرا که من خیلی با این کلمه فاصله داشتم، برا همین فکر میکنم بیشتر از هر چیزی درکش کردم

    درک کردم که فقط باید روی خدا حساب باز کنم و بس، درک کردم نباید روی بنده خدا حساب باز کنم

    درک کردم حرف مردم نباید برام مهم باشه و اگر رفتارم به گونه ایی هست آسیبی ب کسی نمیزنه پس به میل خودم انجام بدم یا ندم.

    حقیقتا من خدا رو اینجا درک کردم و شناختم

    اینجا بود یادگرفتم با خدا چطور صحبت کنم

    اینجا بود یاد گرفتم چطور از خدا درخواست داشته باشم

    و هر چقدر به خدا نزدیک تر شدم : نتایج از زمین بود تا آسمون

    یادمه چند روز قبل تو یک شهری بودم؛ نا آشنا؛ دنبال کابینت کار میگشتم، ساعت حدودا 2 بعد ازظهر بود.

    دیدم یه حسی بهم میگه ماشینو روشن کن؛ برو من بهت میگم کجا بری که بیاد کارتو انجام بده، من گفتم آخه الان کسی نیست: ساعت 2 بعدازظهر همه رفتن استراحت

    اون ب من گفت ماشینوروشن کن برو

    من ماشینو روشن کردم از شهرک زدم بیرون؛ گفتم من اینجا جایی رو نمیشناسم ، اصلا نمیدونم اینجا کجاست؟ گفت توبرو؛ گفتم باشه چشم

    رفتم 1 کیلومتر؛ گفتم بپیچ به راست؛ گفتم آخه اینجا که فرعیه؛ گفت برو، من رفتم کمی بعد گفت دوباره راست، برو به چپ، خلاصه بعد کلی چپ وراست رفتن؛ دیدم جلوی یه کابینت کاری بزرگ وایستادم؛ گفتم خدایا ویز نمیتونه انقدر دقیق آدرس بده، بعد دیدم 2 نفر هستن خابن

    بعد گفت دیدی؟ گفتم آره، گفت سوار ماشین شو به راهت ادامه بده؛ اینو بهت نشون دادم، یکم بیشتر ایمان داشته باشی به ندای درونیت: گفتم چشم ، نشستم ورفتم ورقتم تا رسیدم دم دره یه مغازه کوچولو: کلی کارای نجاری با دست، کلی چوب و بوی چوب خورد به دماغم و اصلا حالم خوب شد که اینجوری به مقصدم رسیدم و چقدر نتایج قشنگ میشه وقتی خدا میگه و‌من انجام میدم

    حقیقتا از اعماق وجودم خوشحالم و‌خوشنود که اینجام و با خدای خودم آشنا شدم و شناختمش

    خدایا شکرت منو هدایت کردی به راه راست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  8. -
    سارا صمدی پور گفته:
    مدت عضویت: 1544 روز

    به نام الله صمد

    سلام استاد عزیزم

    از دیشب هنوز ذهنم داره اهنگ دلار 300 تومانی رو میخونه ، ولی واقعا مثل وقتی هست که یه اهنگ رو میشنوید هیچ حسی در شما ایجاد نمیشه؟

    الان خنثی شدم

    باهاش نمیجنگم

    منتظرم ببینم کی خسته میشه

    از دیشب که تصمیم گرفتم خدایی قوی در ذهنم بسازم، به طرز عجیبی سپاسگزار تر شدم

    چشمم انگار کمی بینا تر شده برای زیبایی ها

    امروز داشتم ظرف میشستم و این فایل رو گوش میدادم

    یهو به خودم اومدم دیدم دارم اشک میریزم ولی از سر شادی

    از حس خوب

    یه جمله تو گوشم زنگ خورد

    اگه دلاره که مهمه ، پس خدایی که فقط 12 ساعت فکر کردن بهش تورو انقدر رقیق القلب کرده چیه؟

    پس اون کیه؟

    اون قدرتش چقدره؟

    استاد منم اومدم پولدار شم

    ولی الان بعد از درک قانون تکامل و توحید به حدی رسیدم که

    میگم من اگه مجبور شم تو خیابون بخوابم هم خدا کمکم میکنه دستمو میگیره بلند میشم

    این طرز فکر، داره منو از بندگی پول نجات میده

    تمام زندگیم از بچگیم من برده ی پول بودم چون پدر عزیزم در اون دوران خیلی باور کمبود داشتن و خب از نظر من ایشون قوی ترین و عاقل ترین ادم دنیا بودن و منم باور کردم

    الان پدر عزیزم خیلی جالبه ذهنیت بسیار ثروتمندی دارن و خیلی وضع مالی خوبی دارن ایشون خیلی خوب خودشون رو تغییر دادن ولی من نتونستم و باورهامو با خودم تا سن 25 سالگی اوردم

    اما دیگه بسه واقعا دیگه سارای جدیدی قراره هر روز متولد بشه

    چرا هر روز؟

    چون هر روزی که یک درصد بهتر نشم دارم بدتر میشم

    استاد خیلی قلبم رقیقه خیلی روحم لطیفه

    ببخشید ولی واقعا حسم مثل وقتی هست که عاشق یکی میشین اون اوایل چه ذوقی دارید حس میکنین آسمون آبی تر شده باد واسه شما میوزه درخت ها سبز ترن گنجشک ها واسه شما میخونن

    به خدا الان همون حس رو دارم

    باورم نمیشه خدا همچین حسی به ادم میده مخصوصا که خیلی ها سعی میکنن قانعت کنن خدا وجود نداره و زائده توهم انسان هاست

    ولی اگر نیست پس چطور حال الان من صد برابر بهتر از حال دیروزمه فقط با فکر کردن به اینکه رابطم رو میخوام باهاش بهتر کنم…

    دیگه بسه

    دیگه نمیخوام حرفاشونو باور کنم

    از ضعیف بودن خسته شدم

    از غم و غصه خستم

    از کمبود نعمت و شادی و سلامتی تو زندگیم خستم

    میخوام این راه جدید رو برم

    این راه قشنگ تره

    مرسی استاد واقعا شما پیام رسان الله هستین

    و ممنونم از خدا که هر قدم داره هدایتم میکنه

    خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 51 رای:
    • -
      ابراهیم خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1374 روز

      سلام به روی ماهت سارا جان.

      صبحت بخیر باشه.

      شما بشدت برا من قابل تحسین هستین،لذذذذت میبرم وفتی میبینم که نظرات از نظر امتیاز جزوه بهترین کامنت هاست.

      میدونی چرا وقتی با تمامه وجودت میای که به پول یا روابط عالی برسی به خدا میرسی!؟

      چون اول باید از دروازه ی توحیدی رد بشی تا به خواسته ها برسی اما وقتی بوی توحید میگیری دیگه اون پول اون رابطه برات مهم نیست،چون به گنجی میرسی که همه ی اینهارو داری.

      من به یه جایی رسیدم که دییییگه با هیچکس دوست نیستم، تو هیچ جمعی نشستن بهم لذت نمیده،با هیچکس سفر رفتن بهم حال نمیده،صحبت کردن با آدما برام بی ارزشه،چون تو تنهایی خودم با خدای خودم حرف میزنم،میخندم،لذت میبرم و …

      سارا جان باورت میشه دیشب بشششدت هوس میوه کردم اما نرفتم میوه بخرم بخورم!؟

      میدونی چرا!؟

      پیش خودم حساب کردم تا بخوام لباس بپوشم،برم سر خیابون میوه بخرم و بیام و …ربع ساعت طول میکشه،

      ولش کن میخوام این ربع ساعت رو با خدا حرف بزنم و بنویسم

      باورت میشه حتی گشنه ام بود وقت نزاشتم برا غذا خوردن چون نمیخواستم حتی در حد غذا خوردن که مشغول بشم،از اون ارتباطه ذهنم درگیر غذا خوردن بشه از خدای خودم فاصله بگیرم!؟

      من بعد از اقدام برای جدایی با همسرم سابقم الآن 2 ماهه که تنها زندگی میکنم تو خونه.

      خیییییلی وقتها وقت کم میارم برای کارهام چون اینقدر حریص شدم برای قدم زدن،حرف زدن،نوشتن،خوندن و ارتباط با خدا که زورم میاد وقتم رو صرف چیزای دیگه کنم

      تو میدونی چی میگم!

      سارا جان!

      باورت میشه مایی که التماس یک عشق،یک دوست داشته شدن توسط یکی دیگه رو میکردیم الآن به جایی رسیدیم که حتی نمیخوایم کسی جای خدا رو بگیره واسمون!

      دیشب یکی از بستگانم که 6 سال بچه دار نمیشد یک ماهه که به لطف خدا بارداره.

      مامانم با خوشحالی بهم زنگ زد گفت یا خبر خوب برات دارم.

      گفتم چی!؟

      گفت فلانی بارداره.

      گفتم میدونستم!

      گفت عه!

      په چرا زودتر بهمون نگفتی خوشحالمون کنی !؟

      گفتم من 3 ماه پیش میدونستم

      بعد گفت این یک ماهه بارداره گفتم آره ولی من 3 ماه پیش میدونستم بارداره.

      گفت چطور!؟

      گفتم هیچی.

      زنگ زدم به خودش و اشک بود که می‌ریختم گفتم یادته 3 ماه پیش چی بهت گفتم و با یه حاله منقلبی گفت آره

      آره

      حالا میدونی قضیه چیه!؟

      ایشون که 6 سال بردار نشد. 2 ماه پیش بهش زنگ زدم اتفاقی در مورد خدا و قرآن صحبت می‌کردم و حرفا رفت سمته اینکه چرا من بچه دار نمیشم و به مدت 1 ساعت خدا روز زبونم جاری شد و من متحیر بودم از جملات و کلماتی که خدا داره روی زبونم جاری میکنه و به ایشون میگفتم و بهش گفتم تو 6 ساله دست به دامنه دکترا و عطار ها و محلی ها وپیج های اینستا و…شدی تو 2 ماه با تمامه وجودت همه ی اینارو بنداز دور حذف کن و از خدا بخواه خدا بهت بچه میده

      ییییه هو وسط حرف زدنم یه حرفی به قلبم نشست و خدا گفت بهش بگو و من بهش گفتم.

      گفتم فلانی،همین الآن خدا بهم گفت ، من جلوی ابراهیم قول میدم که بهت بچه بدم به شرطی که از همه ببری و فقط از من بخوای!

      من ابراهیم رو شاهد میگیرم که بهت بچه میدم و جلوی ابراهیم بهت قول میدم و خدا هرگز زیر قولش نمی‌زند!

      بهش گفتم به الله واحد قسم خدا داره بهم میگه که اینارو بهت بگم و خدا بهم گفت من من ضمانت میکنم که بهت بچه بدم.

      و بهش گفتم منی که اینقدر از خدا حرف میزنم من خدارو شاهد میگیرم که تو بچه دار میشی به شرطی که همه چیز رو بزاری کنار و فقط از خودش بخوای.

      و دیشب فهمیدم باردار شده!

      کی!؟

      2 ماه پیش

      و ایشون الآن حدودا 2 ماهه که بارداره!!!!

      دیشب به سجده افتادم و کلی گریه کردم

      عااااح

      چی میخواستیم از این سایت،چی گیرمون اومد

      دنبال چیا بودیم تو قانون جذب،چیا بدست آوردیم

      خیی دوست دارم سارا جان

      قلبم آروم میشه وقتی با یکی حرف میزنم که تا میگم توحید اول جای چک های شرک روی صورتش یادش میاد و بعد جاب نوازش های توحید قلبش رو آروم میکنه

      تو میدونی چی میگم

      هدفم اینایی که گفتم نبود،هدفم تحسین کردن و تشکر کردن از تو بود که این حرفا روی قلمم جاری شد

      دوست دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
      • -
        سارا صمدی پور گفته:
        مدت عضویت: 1544 روز

        سلام اقا ابراهیم

        چقدر قشنگه این سایت به خدا

        جقدر این خدا قشنگه

        تا حس کرد دارم سست میشم، با کامنت شما منو اورد دوباره سر این فایل و سر تصمیمم

        که دور نشو

        نزدیک لمون

        با باورهای خرابت بجنگ ولی نذار منو ازت دور کنن

        بله اقا ابراهیم عزیز

        میفهمم چی میگین

        یادتونه یه بار پیام گذاشتم گفتم میخوام از رابطه چند ساله ام دربیام؟ سال بعدش پیام گذاشتم گفتم درگیر یه رابطه بسیار زشت شدم که فقط برای رابطه جنسیه؟

        حرفای شمارو خوندم یاد اون روزای خودم افتادم

        شاید هنوز من از نظر مالی دستم پر نیست اما

        یاد اون روزا میافتم که برای تنهایی چقدر گریه میکردم

        واسه اینکه عشقی تو زندگیم نیست

        اینکه همه دخترایی که از نظر من از من پایین تر بودن روابط عالی دارن ولی هیچکس منو نگاه نمیکنه

        یادش به خیر

        انگار صد سال پیش بود ، نه همین شش ماه پیش :)

        الان سارا رسیده به جایی که

        پسرای میلیارد رو رد میکنه!

        پسرایی که ارزوش بود یه روزی بهش توجه کنن، الان همونارو رد میکنه میگه فعلا فقط میخوام تمرکز کنم روی توحید و ثروت

        خوبی رابطه با خدا این هست که انقدر استاندارد شمارو بالا میبره که برای پر کردن تنهایی ، حاضر به ارتباط با ادم هایی با مدار پایین تر نمیشین

        و منم خیلی شمارو تحسین میکنم داستان شغل شما هنوز از تون داستان هایی هست که هروقت دلم معجزه میخواد میرم میخونم

        هنوز تو مسیر سردرگمم ولی

        از قبل خیلی بهترم

        منم قطعا مشکلم شرک هست

        انشالله خدا راهنماییم کنه

        کامنتتون خیلی کمکم کرد و منو باز برگردوند به راه راست

        ممنونم ازتون بینهایت

        ممنون که برام مینویسین

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      علیرضا گفته:
      مدت عضویت: 2635 روز

      سلام خانم صمدی پور عزیز

      با خوندن کامنتت حالم منقلب شد و تحسینت میکنم که با خدای خودت در آرامشی و ایمان دارم به هر آنچه که میخوای میرسی چون وقتی خدا رو در وجودمون پیدا میکنیم خالی میشیم از هر رابطه که میخوایم داشته باشیم چون قشنگ تر از رابطه با خدا دلچسب تر نیست منم به عقب بر می‌گیرم میبینم که توحید من عملی نبود توحید حرفی بود در خلوت با خدا بودم اما در بیرون خدا رو فراموش میکردم چون نگاهمون باید توحیدی باشه رفتارمون توحیدی باشه و همینطور کلاممون و این عملی هست که باید مراقب باشیم ک توحیدی رفتار کنیم و میدیم هیچ کدوم از اینا رعایت نمیشه الان ی مدتی هست تصمیم گرفتم فقط روی باورهای توحیدی کار کنم و تمرکز گذاشتم که بیشتر خداگونه تر عمل کنم وقتی توحید درست بشه به همه چی می‌رسیم و غنی میشیم کافیه فقط خودش برام کافی باشه نه دیگران

      خدا درونم گفت بنویس و خدا برای تو نوشت

      هر جا هستی مثل ستاره هایی که جلوی اسمت هست خوش بدرخشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        سارا صمدی پور گفته:
        مدت عضویت: 1544 روز

        سلام اقا علیرضا

        خوبی؟

        برادر ازت ممنونم

        ازت ممنونم که به صدای خدای درونت گوش کردی

        من تو موقعیتی پیامتو خوندم اینجا ساعت 4 صبحه و من نتونستم کل شب بخوابم به خاطر تضادی که پیش اومد برام و مشکلات بعدش و ترس هاش و…

        و چی شد؟

        پیام شما اومد باعث شد اول برم پیامای خودمو بخونم

        و بعد پیام شما تیر نهایی رو زد

        وای واقعا خدا بهم گفت چیکار کنم گفت فقط همه چی جز من رو کات کن و نترس

        به جای ترسیدن از دیگران، از قهر خدا بترس از خشم خدا بترس از اینکه خدا تو زندگیت نباشه بترس

        بله من ادمی شدم که ترس نشنیدن صدای خدا باعث شده بهترین چیزارو ( که در ظاهر فقط بهترین هستند ) و قبلا براشون التماس میکردم رو کنار بذارم

        از روز اولی که این تضاد اومد ، گفتم تو اومدی چه درس قشنگی بهم بدی؟

        الان فهمیدم

        بله

        توحید و خداشناسی و عزت نفس

        که از همه مهم تره

        چه درس قشنگی…

        انشالله همونطور که با زبان شما و قلم شما و دست شما منو هدایت کرد باز هم هدایتم کنه

        دوست عزیز واقعا ازت سپاسگزارم و امیدوارم همون خدای درونت چندین برابر این کمکی که به من کردی و خودت ازش خبر نداری رو به زندگیت برگردونه

        انشالله

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          علیرضا گفته:
          مدت عضویت: 2635 روز

          سلام سارای عزیز

          ایمان دارم بعد از این تضاد درهایی از نعمت و ثروت برویت باز میشه اومدم ی چیز دیگه واست بنویسم دیدم خودش داره تایپ میکنه و باور دارم این پیام رو موقعی میخونی که خوشحالی و شادی و سربلند بیرون اومدن از اون تضاد

          خدا رو شکر میکنم دیدگاهی که خداوند بهم گفت و نوشتم در زمانی که باید ب

          دستت میرسید و خیلی خوشحالم و بهت خدا قوت میگم تا 4 صبح بیدار بودی

          توحید

          خداشناسی

          عزت نفس

          اگه رفتار و گفتار و کردار من توحیدی باشه باور کن همه چی خود به خود درست میشه چون اگه به اصل خودمون بپردازیم و تمرکزم رو بیاریم درون خودمون باورهای شرک آلودمون آروم آروم پاک میشن و به اندازه ایی بتونم به خدا توکل کنم و اعتماد کنم و خودم دارم سعی میکنم توحیدی عمل کنم

          سارای عزیز انشالله هر جا هستی در پناه خداوند یکتا باشی و دست به خاکستر میزنی برات طلا بشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    Ramezani گفته:
    مدت عضویت: 2270 روز

    بنام رب،تنهاقدرت در کیهان

    سلام

    شروع تحول شما از بندر عباس بوده،در سال ۷۹_۸۰:

    وقتی که هیچ ایده ای نداشتین ونه هیچ کاری با جسارت مهاجرت کردین به بندر عباس ،البته با ایمان با سلاحی که همه چی داخلش هست،شما مجهز به ایمان بودین،وبقول خودتون برای آوردن سعادت دنیا وآخرت همین بس است.

    گفتین اون فامیلتون گفته که بچع های من ازینکارانمیکنن،اماشما گفتین من هر کاری باشه انجام میدم،من دوست دارم کار کنم(این جمله رو از کمتر کسی شنیدم که خودش دوست داشته باشه کارکنه).تحسین تون میکنم.

    منم شروع کردم استادم (از توحید)شروع کردم به گوش دادن فایلها اما نه مث سابق،بقول شما قبلا فایلهارو مث فیلم سینمایی میدیدمولذت میبردم،اما نت برنمیداشتم،ذهنم خیلی مقاومت داشت،البته گاهی کامنت میزاشتم اما دفتری برای نکته برداری نداشتم.

    بازم اومدم شروع کنم به نت برداری بازم هدایت شدم به توحید،بازم از فایلهای توحیدی شروع کردم.وخیلی خوشحالم هر کاریکه میخام بکنم اولش توحیده،خدارو صد هزارمرتبه شکرکه به این مسیرهدایت شدم ودرحال تکامل هستم💖

    با باور های مناسب شروع کردین به کارگری!تا اینکه اتفاقی به ظاهربد درمحیط کارتون میوفته،اتفاقی که شروع زندگی شماست،خدا یه فرصت دیگه بهتون میده که زندگی رو باخودش زندگی کنین،اتفاقی که برای همه بد بوده بجز شما،تضادی که باعث بهترین اتفاق شده در دنیا(چه اتفاقی بالاتر ازاینکه شمابرگزیده شدین،خداشمارو برگزید که همه ما روبه راه راست هدایت بشیم)توی یکشب زندگی شما کن فیکون شد.ومهمترین اتفاقی که میتونه واس هرکسی رخ بده(پیداکردن رسالتش در زندگیه،جای درستش رو توی این دنیاپیدا کنه).

    امیدوارم منم به این لحظه در زندگیم برسم.

    وقتی میگین اگه همین الان عزرائیل بیاد وبگه بریم، هیچ مشکلی ندارین حتی نمیگین یه ثانیه بهم فرصت بده؟بهش میگم بریم مخلصتم هستم (آرزوی قلبی منه که به این جایگاه برسم،وخیییییلی تحسین تون میکنم،تا بحال هیچکسی رو ندیدم که این حرف رو بزنه)

    استاداگه شما این قسمت توحید رو نداشتین من اصلاجذب دانسته هاتون نمیشدم. مثبت ترین نکته زندگی ما توحیده.قرآنه.وقتی قرآن رو میخونم و دور آیه های محکم رو با خودکارم خط میکشم انگارخدا دنیارو بهم داده،چنان ذوق میکنم که دارم درک میکنم آیه هارو،چن واس اولین بار ک خوندم هیچی ازش نفهمیدم،هیچی!اماالان اون تقواهایکه تکرارشده،اون صلاه یکه تکرارشده،اون هدایت هایکه که تکرار شده،اون ایمان بیاوریدوعمل صالح انجام بدین هایکه تکرارشده،اون فضل خداوندهایکه تکرارشده و…..رو میبینم فقط اشک میریزم ک چقدغافل بودم،وچقدتمام حرفهای شماباقرآن یکیه.وقتی به یه ایه میرسم که شما راجع بهش صحبت کردین چنان ذوق میکنم ک نگو مث بچه ها هم میخندم هم اشک میریزم، از خوشحالی چقد کارتون درسته که تونستین از قران عصاره شو بکشین بیرون،دمتون گرم،خیلی تحسین تون میکنم.واقعا این کتاب یه گنجنامه س.دستوالعمل ثروت وخوشبختی در تمام ابعاددرین کتاب نگاشته شده.اما واقعا باید رمز گشایی بشه وشما چقدر عالی اینکارو انجام دادین.چقدرمعنای بت پرستی رو زیبا توی این فایل تفسیرکردین،البته از زبان خدا قلم دوست عزیزمون.واقعاازین دوست عزیز تشکر میکنم،عاشق این متن زیباشدم.

    توی دل این مسیرخدا همه چی بهتون داده،پرین از تمام نعمت های خدا.(این آرزوی قلبی منه استاد،که به این جایگاه برسم،که همه چیزایکه بشما داده شده بمن هم داده بشه،جایگاهتون رو بسیارتحسین میکنم،ودرس میگیرم در محضرشما).

    نمیدونید چقد انرژی خوبی گرفتم وقتی شنیدم که گفتین من یکتاپرستم،چقد بدلم نشست،اولین باری ک این فایل رو دیدم تقریبا ۹ماه پیش بودهمون روزیکه باشما آشنا شدم واومدم توی سایت،منم با تمام وجودم دینم رو انتخاب کردم(یکتاپرستی).

    هیچوقت هیچ دینی بهم آرامش نمیداد،همیشه میگفتم من فقط مسلمون بدنیا اومدم،همیشه درگیر بودم.تا اینکه یکتاپرستی حتی اسمش بهم آرامش بی نهایتی میده.امروز که کامنتم رو که ۹ماه پیش توی همین صفحه نوشته بودم خوندم،دیدم خدایاچقدر تغیر کردم،در همه ابعاد،چقدر آگاهی،چقدر افکارم،چقدر ارامش وچقدرتوکل وچقدرایمانم بخدابیشتر شده.

    همیشه وقتی با همسرم راجع به این مباحث صحبت میکردم ومیگفتم من هنوزاول راهم حتی هنوز بطور جدی شروع نکردم کار کردن روی خودم رو؟جواب همسرم رو که میشنوم باورم نمیشه؛

    همسرم همیشه میگه که خییییییییلی تغیر کردم خدا رو پیدا کردم،همه چی درونم خیلی بهترشده،مهمترینش اینه که با خودم به صلح رسیدم وتونستم اطرافیانم رو ببخشم،وآرامش این مهمترین پیامدشه.

    چن من بشدت عصبی بودم وکج خلق.

    برای همسرم این آخرشه که منواینجوری میبینه اما برای من اول راه،راه طولانی رو پیش رو دارم،به امید الله که درین مسیر بمونم.

    الهاماتم رو با وضوح بیشتری میگیرم،احساس قدرت بیشتری میکنم در زندگی،خیالم چقد راحته که خدا هست،قوانینش بدون تغیره.

    از شما یادگرفتم که شکرگزاری کنم بابت قوانین بدون تغیر خداوند.

    استاد وقتی میگین دوس دارم در موردتوحید صحبت کنم اشک توچشمم جمع میشه و همیشه در جوابتون با صدای بلند میگم منم دوست دارم در مورد توحید بشنوم،دوست دارم شما ساعتها صحبت کنین ومنم ساعتها با عشق با قلبم گوش کنم نمیدونید به چه آرامشی میرسم،نمیدونید چه لذتی داره برام این مبحث.چقدر حال دلم خوب میشه،چقدر زندگیم رنگ و بوی خدایی میگیره،چقدر عوامل بیرونی روکوچیک میبینم،به جرات میتونم بگم لدتبخش ترین لحظات زندگی من وقتیه که شما از توحید صحبت میکنید،احساس میکنم خداخودش داره باهام حرف میزنه،چقدر عظمتش رو میبینم،وچقدرآدمها روکوچیک میبینم،تابحال هیچکی توزندگیم اینقدر بهم عزت واعتبار وحرمت وشرف نداده که خدا داده،تابحال کسی اونقدر عاشقم نبوده که خدا هست،من اینار رو از کلام خدا حس میکنم از قران از حرفهای شما.

    استاد منم احساس قدرت میکنم وقتی میشنوم باگوش جان صحبت های شما رو که از ازبان خداگفته میشه و چه حس باشکوهیه.

    استادممنونم که به عهدی که اونروز با خدا بستین عمل کردین.

    انصافاعملکردتون عالی بوده وهست.

    ممنون که ما رو با مسیری آشنا کردین که عشق داره توش،نعمت داره،سعادت دنیا و آخرت رو داره.

    استادتصمیم گرفتم هرفایلی که میبینم ونکته برداری میکنم حتما کامنت هم بزارم که رد پایی بشه واس خودم که بعدا شاهدتکاملم باشم،واینکه اینجوری به عقب برگروموببینم مث شما که هیچ ربطی به گذشتم نداشته باشم.الانم این اتفاق افتاده امامن خییییییلی بیشتر از ایناخواستار تغیرم.

    شما تنها الگوی من هستین در زندگیم.

    پایدارباشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای:
  10. -
    غزل گفته:
    مدت عضویت: 2199 روز

    هر چه گفتم نقل قول عشق بود

    تار و پود این غزل از عشق بود

    حب تو خشت و نهاد قلب ما

    بی تو ای معشوق چه باشد شعر ما

    از تو گفتن آرزوی این تن است

    دیدنت تسکین ترک این تن است

    بند بند شعر من را از بری

    خود بگو از این چه باشد برتری

    بندگی را زندگیم میکنم

    بسم تو دم را اجابت میکنم

    اخر این دردم به نامت غیب شد

    هر چه نالیدم به خَلق تشویش شد

    درد دوری را تو پایان دادی ام

    این خودت بودی که سامان دادی ام

    باز هم آغوش به رویم باز کن

    باز هم با یک غزل آغاز کن

    سلام استاد عزیزم این شعر رو همین الان با لطف خدا نوشتم .نمی‌دونید موقع نوشتنش چقدر به خدا نزدیک شدم تا به حال به اندازه حالا عشق خدا رو حس نکرده بودم … سپاسگزارم معشوق من یگانه الله من… سپاسگزارم .استاد ممنونم که دستی از دستان خدا شدید.دوستدار شما غزل پورقنبری

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای: