توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 13


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    289MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۱
    22MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1574 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سلماز اسکندرلو گفته:
    مدت عضویت: 3601 روز

    سلام به دوستای هم مسیرم

    استاد خوبم باز مثل همیشه سلام و شکر به خاطر وجودت و به خاطر پیدا کردن شما

    اتفاقای در زندگیم داره میوفته که بدجور منو تو فکر میبره.دوستای خوبم هر روز ایمانم داره بیشتر میشه.نمیدونید چه حس قشنگی هست.یجور انگار رها هستم انگار تو یه جای بدون جاذبه و جوی خالی هستم.این چند ماه اخیر کار قبلیم چندان درآمدی برام نداشت.تصمیم گرفتم دنبال کار باشم تا بعد دوباره خودمو برگردونم به خوداشتغالی.هرکی بهم میرسید میگفت کار نیست کار کمه باید پارتی داشت باید آشنا داشت مخصوصا اینجا که قزوین هست همه چیز رابطه ای هست تو شرکت ها فقط فامیل ها هستن……کمی با خودم فکر کردم گفتم یا باید این حرف هارو قبول کنم یا تمام مدتی که فایل های عباس منش رو گوش کردم.تصمیم گرفتم برای یک بار هم شده همه چیز رو صد در صد بسپرم به خدا.البته تو این مدت گوش کردن به فایل های استاد خیلی خوب شدم خیلی ایمانم تقویت شد درسته دیگه روی خدا خیلی حساب میکردم ولی چرا دروغ هیچ وقت صد در صد کارهامو به خدا نسپردم و اگه هم سپردم ته دلم کمی میترسیدم نشه یا واضح بگم شک میکردم وای نشه،هرکاری میکردم باز یک درصد میترسیدم ……ولی اینبار نه. کمی پس انداز داشتم گفتم با همین سر میکنم تا خدا جواب بده. شروع کردم دنبال کار بودن حتی کاریابی ثبت نام کردم تو کانال های کاریابی رفتم ولی اصلا حس بد نداشتم وجودم ارامش بود. و هر روز صبح بعد بیدار شدن و شب موقع خواب دعا میکردم که کاری عالی با همکارهای عالی با کارفرمای عالی و با حساب کتاب در محیطی عالی و پر انرژی و کاری که مسیر رفت و آمدش خوب باشه کاری که زیاد اذیت یا خسته ام نکنه که بتونم رسیدم خونه به کارهای خودم هم برسم… همه جوانب رو در نظر گرفتم و دعا کردم. واقعیتش ازین که کاریابی کار برام پیدا کنه هم خوشم نمیومد چون باید چک میدادم بعد قسطی مبلغی رو هم پرداخت میکردم.دوست داشتم خودم کار پیدا کنم که مساله چک و قسط هم نباشه…..خوب ته ته جریان کار من این شد که بعد 4 ماه از طریق یه آگهی من ایمیل زدم و رزومه فرستادم برای شرکتی و بعد زنگ زدن رفتم مصاحبه بعد یک هفته زنگ زدن بیا سرکار… خوب از کارم بگم همه چیز عالی همون طور که گفتم .همکارهای نازنین که یه ورق براشون جا به جا میکنی ده بار میگن مرسی کمک بخوای سریع میان کمک کارفرمای نازنین و متین حقوق سر وقت و کاملا با حساب کتاب مسیر عالی تو شهر صنعتی البرز که اگه کسی بشناسه میدونه بهترین شهر صنعتی ایرانه و انگار پارک جنگلی هست پر درخت چنار سربه فلک کشیده که صبح ها وقتی تو خیابون هاش راه میری روحت تازه میشه و موقع برگشت خونه خستگیت در میشه برعکس شهرکت صنعتی های دیگه که تو برهوت و بیابون هست.فقط موند سرویس چون کارم سرویس نداشت. دو هفته ای با تاکسی رفتم گفتم اوکی اینم درست میشه و البته مسیرش هم برای من رند بود .موقع رفت و برگشت هم از درخت های شهرک لذت میبردم. بعد دو هفته یک روز موقع برگشت دیدم یه مینی بوس بوق زد و نگه داشت گفت من سرویس شرکت بغلی هستم و دقیقا مسیر شمارو و در همون ساعت میرم بیا من میرسونمت نمیدونید فقط خشکم زد و تو دلم گفتم دمت گرم که الحق تو خالق جهان و جهانیانی. بچه ها الان دارم مینویسم و اشکم همینجوری میاد نمیدونید چه حالی بودم. از فردا با همون سرویس اومدم کاملا سر وقت چه رفت چه برگشت انگار سرویس شرکت خودمون بود.راننده نازنینی داره.و میخواید بدونید راننده کی بود بعدش فهمیدم همسایه چند در اونورتر ما بوده که صبح میدیده من میرم سرکار و در مسیر منو دیده و خودش اومد گفت بیا سرویس من هست.و واسه همین موقع برگشت دقیقا دم خونه پیاده میشم.خدا چنان برای من همه چیز رو چید که باورتون نمیشه کار رو با تمام شرایط برام ردیف کرد همه چیزش همون بود که بلند بلند بهش گفتم فقط سرویس نداشت که گفت اشکال نداره اینم برات جور میکنم تازه عالی ترینش رو.همه چیزی که برای کارم خواستم دقیقا همون شد که بلند بلند هر روز به خدا تاکید کردم.چک و قسط کاریابی هم دیگه نبود. دیروز هم حقوق مو گرفتم. همه این هارو گفتم که بگم ایمان داشته باشید بخواین بخواین که اجابت میکنه سریع تر از اونی که فکرشو کنید. با این اتفاق ایمانم هزار برابر شد .استاد خوبم حالا بیشتر از قبل حرف هاتو درک میکنم بیشتر میفهمم چی میگی. استاد خوبم راست میگی خدا انسان با ایمان رو دوست داره و تا میتونه بهش نعمت میده. هر آنچه داری نوش جونت لایق بودی. خدایا شکرت دارم جزو لایق ها میشم. خدایاااا دوستت دارم ای از رگ گردن به من نزدیک. تو هرچی که دورم هست دارم میبینمت خدایا … بچه نمیدونم وصفش .. دیگه نمیتونم بیشتر بگم…… دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    مرجان شاد گفته:
    مدت عضویت: 3105 روز

    سلام استاد عزیز و مهربونم

    بازم اومدم شاید یه کمی دیر ولی من که ول کن شما و این سایت پر انرژیتون نیستم..

    استاد چند شب پیش خیلی عجیب خواب دیدم اومده بودم امریکا و تو یه مکان خیلی سرسبز و کنار یه دریاچه وایساده بودم هنوز تو خواب نمیدونستم اونجا کجاست از کسایی که باهام بودن پرسیدم گفتن فلان ایالت امریکاس دقیقا اسمشو یادم نیست. و من تا اینو شنیدم انگار دنیارو بهم دادن فقط میپرسیدم از اینجا تا فلوریدا چند ساعته من میخوام برم استادمو ببینم ..انقدر تو خواب شوق و ذوق دیدن شما رو داشتم که وقتی یهو از خواب پریدم گریم گرفته بود.با خودم گفتم ببین چقد تو این مدت من عاشق استادم شدم چقدر این مهر چقد این محبت قشنگه واقعا نمیشه توصیفش کرد هر چی که هست برای من یه دنیا آرامش آورده، حرفای شما فایلایی که واقعا از گوش کردنشون سیر نمیشم.و هر شب با یکیشون خوابم میبره.

    استاد این فایل یه جور خاصی بود یه حس خیلی نابی داشت اصلا انگار پر از خدا بود حرفای شما کامنت اون دوستی که خوندین یه حس عجیبی بهم داد البته همه فایلای شما فوق العادس ولی من با این فایل انگار یه کم بیشتر به خدا نزدیک شدم

    از دی ماه پارسال عجیب حال و هوای زندگیم قشنگ شده اولا یه کم سخت بود مواجهه با افکار و باورای منفی اما الان حس میکنم دارم کاملتر میشم نشونه هارو میبینم و تایید میکنم شاید خوابی که تعریف کردم بنظرتون خنده دار بیاد ولی واقعا تا از خواب بیدار شدم با خودم گفتم حتما اینم یه نشونست نشونه ی بودن تو مسیر درست ..نشونه اینکه باید ادامه بدم.و هر روز به لطف خدا و فایلای خوب و عالی شما آرامش تو زندگیم داره بیشتر میشه روابطم قشنگتر میشه ..استاد فقط با تغییر باورم و نگاهم نمیدونین چقدر رابطم با خونوادم و پدرم بهتر شد ..رفتارای بدش تغییر کرد و الان این بابا صدو هشتاد درجه عوض شده چرا؟ بخاطر اینکه من تغییر دادم باورامو ..استاد تو این چند ماه اتفاقای ریز و درشتی افتاد که دلم میخواد یه جا کامل تعریفش کنم ولی منتظر اون اتفاق اصلیم که میدونم میشه و میفته که اون موقع بیام واستون بنویسم که چی شد و چقدر همه چیز زندگی من عالیتر شد ..برام دعا کنید که تو این زمینه ای هم که میخوام نتیجشو زودتر بگیرم ??و یه شیرینی خوب همتونو مهمون کنم.???

    استاد خیلی حرف زدم ولی واقعا وقتی میام اینجا کمتر از این نمیتونم بنویسم ?خیلی دوستون دارم خیلی عاااشقتونم هر جا هستین همیشه شالم و شاد باشید و همیشه ثروتمندتر از روز قبل ???????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سید حامد حقیقت طلب گفته:
      مدت عضویت: 732 روز

      سلام خانم مرجان

      یه حسی بهم گفت پاسخی برای کامنتتون بزارم. من هم از این خوابها دیدم! اینکه استاد رو دیدم و دارم باهاش صحبت میکنم و بهش توضیح میدم و تغییراتی که کردم … اینجور داستانا!!! جالب اینکه چند وقت پیش با فردی آشنا شدم که ایشون هم استاد رو میشناخت و هردو خیلی خیلی خوشحال شدیم و حس کردیم در مسیر درستیم و ساعتها باهم صحبت کردیم و رفیق شدیم. میخوام بگم وقتی با کسی آشنا میشید که استاد رو میشناسه اینقدر خوشحالت میکنه ، استاد رو ببینی چه حالی میشی. برای من که بینهایت لذت بخشه!! امیدوارم همه ما در فلوریدا با استاد دیدار داشته باشیم مخصوصا شما.

      شاد و سلامت و موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مهر م گفته:
    مدت عضویت: 3659 روز

    سلام و درود بیکران خدمت بزرگترین استاد زندگی ام و گروه محترم تحقیقاتی عباسمنش

    استاد عزیزم، به جرات می گویم از ٢ سال و اندی پیش که با شما آشنا شدم، روزی نیست که به یادم نیایید و برای شما و خانواده تان آرزوی سعادت و خوشبختی نکنم. امیدوارم که همیشه در پناه خدا شاد و سالم و خوشبخت و ثروتمند باشید، بیش از پیش.

    فرموده بودید اگر نوشته ای داریم با شما به اشتراک بگذاریم. وظیفه خودم دانستم متنی را که احساسم بر این است که به قلبم می رسید و من می نوشتم ، اینجا بنویسم. امیدوارم با این کار ذره ای از محبت و لطف بی شائبه شما را جبران کرده باشم.

    ?? من یک معمارم. معماران زیادی را شناخته ام. یکی از بزرگترین معماران دنیا زاها حدید بود. او از خودش تعداد زیادی ساختمانهای فوق العاده زیبا به جا گذاشت و نمای شهرها را زیباتر کرد. ولی من امروز می خواهم یک قدم فراتر رَوَم. می خواهم ذهن شما را زیباتر کنم و بگویم که شما هر کدامتان می توانید کارهای بزرگی در این دنیا انجام دهید. می توانید همتای زاها حدیدها باشید. می توانید همتای بیل گیتس ها، مادر ترزاها، گاندی ها باشید. می توانید به مقام عیسی (ع) و محمد (ص) برسید. می توانید به خدایی برسید. چون وجودِ خدایید. چون جزئی از خدایید. چون تکه ای از خدایید. چون با روح او پیوند خورده اید. چون او زمین و آسمان را به تسخیر شما در آورده است. چون او به این خلقت با عظمتش، انسان، لقب اشرف مخلوقات داده و فرشتگان درگاهش را به سجده او فراخوانده است.

    کافیست این قدرت عظیم درونت، خدای درونت را باور کنی. کافیست به خدای یکتای بی همتای عالم ایمان بیاوری. کافیست قدرت را از غیر خدا بگیری و به خدای قادر مطلق بدهی و تنها به او تکیه کنی. به خداوندی خدا کاری نیست که نتوانی انجامش دهی. به قول حضرت عیسی (ع) می توانید کوه را جابجا کنید فقط اگر به قدرت خدایی درونتون ایمانی راسخ داشته باشید.

    دوستان خوبم، خدا را بپرستید. تنها و تنها او را بپرستید و تنها از او یاری بجویید، ایّاکَ نعبُدُ و ایّاکَ نَستَعِین، که در این صورت است که پادشاهی خواهید کرد. آزاد و رها خواهید بود. آرامش قلبی عظیمی به سراغتان خواهد آمد. دیگر جلوی هیچ بنده ای تعظیم نمی کنید، کوچیکی نمی کنید. چشم به دستان هیچ بنده ای نمی دوزید. فقط خدا رو ببینید. به عنوان تنها منبع رزق و روزی. به عنوان تنها قدرت عالم هستی. پندار و گفتار و کردارتان، نشستن و برخواستنتان، محبت و دوست داشتنتان، انفاقتان….. همه و همه و همه برای او و برای رضای او باشد.

    خدابه شما وعده داده که هر آنچه ازش بطلبید اجابت می کند. اصلا خدا پیشاپیش درخواست شما را اجابت کرده است و خداوند وهابی که من شناختمش هرگز خلاف وعده نکرده، نمی کند و نخواهد کرد. وعده خدا حق است. تنها شرطش بندگی و ایمان به خداست، ایّاکَ نعبُدُ و ایّاکَ نَستَعِین. تنها شرط این است: بخوانید تا اجابت کنم شما را. به یاد من باشید تا به یاد شما باشم.

    خدا گفته اول من را بخوانید و بعد من اجابت می کنم شما را. این به این معنی نیست که خدا محتاج بندگی ماست. بلکه به این معنیست که ما خودمان باید آماده دریافت شویم و فقط زمانی آمادگی دریافت نَعَمات بی حد و حساب خداوند را پیدا می کنیم که او را قبول داشته باشیم، که فقط و فقط به او تکیه کرده باشیم و فقط و فقط از او طلب کرده باشیم. که او به قدر باور ما کوچک می شود و به قدر نیاز ما می بخشد. پس بزرگ بخواه، بزرگ باورش کن تا به بی نهایت برسی و اگر چشمت به دستان مدیرت است تا روزیتو از او دریافت کنی، اگر چشمت به دستان رئیس بانک است که وامت را جور کند، اگر چشمت به مساعدت صاحب خانه ات است تا از اجاره عقب مانده ات فعلا چشم پوشی کند، اگر چشمت به دستان پزشک معالج فرزندت است ، و هزاران اگر دیگر، بدان که در مانده ای! بد جور! در مانده ای در راه! بی کس و تنها! در مانده ای بی خدا!

    خدا مسبب الاسباب است. پس فقط او را ببین و فقط از او کمک بخواه ،ایّاکَ نعبُدُ و ایّاکَ نَستَعِین. آنگاه است که خواهی دید چگونه مدیر و رئیس و پزشک و … دست به دست هم می دهند، دستانی از خدا بر روی زمین می شوند تا همه با هم برای خوشبختی و رضایت تو تلاش کنند.

    دوست خوبم، خدا همیشه و همواره با توست. از رگ گردن به تو نزدیک تر است. اصلا درون توست. صدای تو را می شنود. درخواست تو را می داند. نیاز تو را پیش از به زبان آوردنت میشناسد. حتی آنقدر مهربان است که حاضر نیست اشکهای تو را ببیند و همیشه مشتاق لبخند و خنده های توست که اگر توانستی درهر شرایطی آرام باشی و توکل کنی همه چیز به نفع تو رقم خواهد خورد. این یک وعده حتمی الهیست.

    دوست من، خدایی که من می پرستمش آنقدر مهربان است که گفته است اگر هزار بار توبه شکستی باز آ، من هستم. با آغوشی باز در کنارت خواهم بود. مبادا ترس از قهر من تو را از من دور کند، که من هرگز از تو ناراحت نمی شوم و همیشه عاشقانه دوستت دارم. حتی اگر در مسیر غلط گام برداشته ای، باز عاشقانه صدایت می کنم. عاشقانه دوستت دارم. عاشقانه تماشایت می کنم و بی صبرانه به دنبال روزی هستم که دوباره مرا بخوانی، دوباره مرا صدا کنی و به سمت من بازگردی.

    چه زیباست خدا را خواندن. چه زیباست با خدا بودن و در او غرق شدن. چه آرامش بخش است نوازشهای او. چه روح نواز است زمزمه لالائی شبهایش. چه قشنگ است در خدا زیستن.

    برای همگی شما آرزوی دلی شاد، قلبی آرام، خوشبختی ای وصف ناپذیر، آرامشی عمیق، ثروتی بی حساب از حضرت حق خواستارم.

    در دنیا و آخرت سعادتمند باشید. ان شاءالله

    مهراوه منفرد ??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    مصطفی شعبانپور گفته:
    مدت عضویت: 3795 روز

    سلام خدمت استاد بزرگوار و همه دوستان

    استاد واقعا تمام قسمت های تمرکز بر روی نکات مثبت بسیار ارزشمند و فوق العاده هستند ولی این قسمت بی نظیر بود ( یجورایی همه ی اونچیزی رو که باید میفهمیدم توش هست و خیلی کامله ) واقعا بابت تمام زحماتی که میکشید ممنونم و ممنونم از خداوند که منو تو یکی از سخت ترین و مهم ترین اتفاقات زندگیم با شما اشنا کرد تا الان بیشتر و کامل تر علت درد ها و مشکلاتی که داشتم رو درک کنم ….

    امیدوارم همگی بتونیم به رسالتمون عمل کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    محمدرضا ذوالفقاري گفته:
    مدت عضویت: 3582 روز

    سلام استاد

    سلام دوستان

    من بادیدن این فایل بازم اشک توچشمام حلقه زد از حس زیبای داشتن خداوند.

    دوستان به جرات وبدون رودربایسی میگم ازوقتی که جلسات 9و10 دستیابی به رویاها رو گوش دادم احساس میکنم تمام دوره ها رو دارم و فقط باید روی موضوع خداوند کارکنم و جوری استاد دراین دوفایل ازخداوند صحبت میکنه که من بینهایت احساس تاسف میکنم که چقدر باایمان ودن راحت بود و ساده ومن چقدر غافل بودم منی که انقدر مقید به نماز ومسجدوقران بودم.

    الان چقدر خوشحالم از حس قشنگی که در نمازم دارم ودیگه فقط ازروی تکلیف نمازنمیخونم بلکه خوندن نماز رو نوعی کارکردن روی باورام میدونم دیگه تو نمازم شک نمیکنم منی ک انقدر کثیرالشک بودم دیگه تند تند نمیخونم که زود تموم شه.

    وقتی میگی الحمدالله رب العالمین وخدارو بخاطر اینکه توروبنده خودش افرید شکرمیگی خدایی که فرمانروای بی چون وچرای تمام جهان هستیه چقدر لذت بخشه

    شکرگزاری!!

    همون فوت کوزه گری که همه ازاستاد میپرسن و توزندگی معجزه میکنه وتوکشورماهم تقریبا همه فراموشش کردن تا بابحرانهای مختلف مثل بی آبی روبروشدیم

    همون فوت کوزه گری که وقتی ازجان ودل انجامش میدی بخاطر هوای اطرافت بخاطر اندام سالمی که داری بخاطر خانوادت بخاطر امنیت بخاطر طبیعت اطرافت وحتی گنجشکهای لب پنجره بااون شیطنت های زیباشون چقدر احساس خوب نصیبت میشه وثواب یعنی همین احساس خوب

    وقتی میگی الرحمن الرحیم

    دیگه چرا اجساس گناه؟؟دیگه چرا حرص؟؟دیگه چرا ترس؟؟

    وقتی میگی مالک یوم الدین

    اونموقعس که دیگه تمام قدرتای دنیا یعنی پشم

    وقتی میگی ایاک نعبد وایاک نستعین وانقدر دلت قرص میشه که به هیچکس وهیچ چیز تکیه نکنی جز خدا چقدر استرس ازوجودت میره بیرون وچقدر احساس استقلال میکنی.دیگه به رفیقت فامیلت رییست اون اطلاعاتیه اون سپاهیه اون استاد دانشگاهه و قول وقراراشون دل نمیبندی وفقط میگی خدا

    این قدرت بی انتهایی که هرلحظه کنارته ودرهرجایی وهرکاری حاضره به بهترین شکل بهت کمک کنه وهرچیزی رو که بخوای برات بوجودبیاره فقط به یه شرط اونم اینکه فقط تو بخوای نه با حرفات بلکه باعملت بافرکانست بخوای .

    وقتی میگی اهدناالصراط المستقیم

    یعنی خدایا مارو به راه ثروت وشادی وسلامتی واحساس خوب وخوشبختی راهنمایی کن یعنی اینکه خدا میخاد که ما توهمین مسیر باشیم وگرنه چنین آیه ای نازل نمیکرد.وچقدر قشنگه این راه راهی که آخرش بهشت رضوان خداونده

    وقتی میگی صراط الذین انعمت علیهم

    یعنی همون راهی که حضرات ابراهیم وسلیمان ومحمد و علی و کوروش کبیر و استاد عباسمنش درش قرارگرفتندوخداوند میخاد که توام توهمین راه قراربگیری

    وقتی میگی غیر المضوب علیهم والضالین

    اینجا دیگه آخره سوره س اینجا دیگه آخر خطه

    ودیگه خودتون میدونید آخر خط وگمراهی یعنی چه وکیا به آخر خط رسیدن وپناه میبریم به خودش از شر آخر خط

    دوستان عزیزم محسن عزیز هم دانشگاهی من بود وچقدر صورتش پرازمهر و لبخندش چقدر به دل مینشست وباصفا بود ولی فقط یه آخر خطی میتونست سر محسن رو بابی رحمی هرچه تمام ازبدن جداکنه.

    من با اینکه هنوز ازلحاظ مالی پیشرفتی نکردم ولی خدارو شاکرم که منو هدایت کرد خدارو شاکرم که دیگه نمازمو بالذت میخونم ارامش دارم خدای واقعی رو دارم روز بروز بیشترپیدا میکنم هر چند که بوی پولو دارم حس میکنم وهدف دارم

    دوستان تو نمازتون فقط همین سوره حمد رو توجه کنید بهش بعد اتفاقات رو خودتون ببینید متحیر خواهید شد

    شرمنده متن طولانی شد

    همتونو دوسدارم

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    خانم غریب زاده گفته:
    مدت عضویت: 3036 روز

    به نام خدایی که ما را انسان خلق کرد.

    سلام خدمت استاد بی نظیرم و کلیه اعضای گرامی سایت.

    میخام این 2 موضوع حقیقی که در زندگیم رخ داد ونشانه تغییرباورها وافکار من بود و حرکت بسوی تقویت ایمان من بود را با شما عزیزان در میان بگذارم که اتفاقا مربوط به همین فایل میشود.

    من توی یه تولیدی کار میکنم که 2 روز پیش جابه جایی انجام داد.کارگاه جدید یک منزل مسکونی بزرگ وقدیمی است که یک زیرزمینی بزرگ و یک انبار تاریک و تنور هم دارد.روز اول که وارد شدیم ومشغول جابه جا کردن وسایل بودیم،من یه سری از وسایل رو بردم داخل انباری؛یکی از همکارام فقط از دم در نگاه میکرد و دیگه داخل نیومد چون تاریک و قدیمی بود بعدش به من گفت مواظب باش گفتم واسه چی؟؟؟

    یه لحظه فکر کردم منظورش موش و مارمولکه .بعد گفت که ممکنه اینجا جن ،انس وروح داشته باشه چیزی که همه همکارام ازش واهمه داشتند.در لحظه اول حرفش یه مقدار کوچک روم تاثیر گذاشت؛سوال توی ذهنم ایجاد شد در واقع یه ترس.بعدش یه چیزی بهم میگفت مگه قدرتی بالاتر از قدرت خداوند وجود داره؟

    وقتی که قوی ترین نیروی حاکم بر جهان در هر زمان و مکانی در وجود توست از چه چیزی می ترسی؟

    ببین استاد عباس منش نصفه شب رفته بود توی قبرستون تنهای تنها.دیدی هیچ چیزیش نشد اتفاقا همون شب همه ترساش از بین رفت.بله استاد با تکیه بر همین نیروی درونی چندین شب تنها توی جنگل میخابید.

    دیگه دلم قرصه قرص شده بود.البته قبلا هم وقتی که سر این مسائل بحث میشد من میگفتم که هیچ اعتقادی ندارم و ترسی هم ندارم.چون از وقتی در مسیر زیبای تغییر وتحول و توحید قرار گرفتم نگاهم به خودم وخدا کاملا عوض شد و ترس های من کمتر کمتر شد و میشود.خوشحالم که فرستاده ای از طرف خدا راه توحید وایمان را نشانم داد???????.

    ویه نشانه دیگر از تغییر باورهایم این بود که2هفته پیش خواب دیدم که ما خونمون رو عوض کردیم ودقیقا جلوی خونه ی ما قبرستون بود(چون ما قصد جابه جایی داریم)

    مامانم خیلی ناراحت بود وهمش میگفت به جای اینکه جلوی خونمون فضای سبز باشه ،قبرستونه.هر روز کلی قبر رو تماشا کنم?ولی من حالم خوب بود ومیگفتم باید به جنبه مثبتش نگاه کنم و جلسه ی هفتم قانون آفرینش توی ذهنم بود(تغییر زاویه ی دید).

    وقتی از خواب بیدارشدم خوابم رو که مرور کردم یاد حرف استاد افتادم که میگفتند یه نشانه خوب رعایت کردن قانون اینه که توی خواب هم بهشون عمل کنی.

    میخام بگم که استاد خوبم هیچ کس مثل شما برامون از توحید ویگانگی حرف نمیزنه،حرفاتون بهمون آرامش میده.کلا هر فایل از شما که اختصاصی در مورد توحید هست را دوست دارم بارها وبارها با دل وجان گوش دهم.

    بعضی مواقع که دم از نگرانی وبدبختی میزنن ومن ناخود اگاه از توحید ویگانگی الله،از قدرت بی نهایتش میگویم میگویند ادامه بده که حرف هایت بهمون آرامش میده،بهمون حس توکل میده.ِ

    برای شما استاد نازنینم وهمه دوستان هم مسیر آرزوی خوشبختی وسعادت در دنیا وآخرت میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    ایرج علی پور گفته:
    مدت عضویت: 3804 روز

    باسلام خدمت استاد استثنایی یکتاپرستی

    سلام دوستان خداجو

    با دیدن این فایل یه جمله قشنگ تو ذهنم نقش بست، و اون اینکه: « یک گام بسوی من بیا، تا چند گام بسوی تو بیایم ».

    خداوندا بر توحید عملی من بیفزای.

    خدایا سپاسگزارم که من را در حلقه‌ی یکتا پرستان در آوردی.

    قدم گذاشتن در این راه را به خودم، استادم و همه دوستان عزیزم تبریک میگم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حدیث گفته:
    مدت عضویت: 4018 روز

    توکل یعنی اینکه هراتفاقی بیفتد من بخشی از جهان هستی ام و جهان هستی نمیتواند با من عمدا دشمن باشد.اگر گاهی اوقات چنین احساس بشود باید سوءتفاهمی از جانب من باشد.به همین سادگی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    هانا بیگی گفته:
    مدت عضویت: 4015 روز

    سلام استاد عزیز و دوستان خوبم

    خیلی خوشحالم که مطالبی که خداوند گفت و نوشتم براتون مفید و تاثیر گذار بوده. راستش رو بخواید توی این مدتی که دوره رو شروع کردم و روی باورهام دارم کار می کنم سوالات زیادی درباره خودم … رسالتم …قران و…داشتم. قبلا باورم نسبت به نزدیکی خدا و اینکه باهام حرف میزنه ضعیف بود. منتظر میشدم تا جوابم رو از زبان افراد دیگه که فکر می کردم از من به خدا نزدیک تر هستن و قرآن رو بهتر درک می کنن بشنوم..اما این بار با تمام وجود باور کردم که خدا به من هم به اندازه ابراهیم نزدیکه…قلم برداشتم و چیزهایی که بهم گفته شد رو نوشتم توی دفتر مخصوص این دوره. بعد همون حس بهم گفت برو و روی سایت بذار چیزهایی رو که بهت گفتم…البته قبلش قران رو مطالعه می کردم و چند کتاب بهم الهام شد که برم بخونم و در نهایت اون جملات رو بهم گفت و نوشتم. اما هنوز تردید داشتم که چیزهایی که نوشتم کاملا درست باشه و حرف خدا باشه اما با تایید مطالب توسط استاد خیالم راحت شد که راهم درسته. خدای خوبم …استاد خوبم …دوستای خوبم بی نهایت سپاسگزارم. حس و حال غریبی دارم این روزها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: