این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2024/10/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2024-10-24 06:18:122024-10-24 06:31:13درک قوانین جهان در قرآن کریم | قسمت 2
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد چقدر قسمت یک و دو این فایل تونست باورهای محدود کننده منو تو وجودم بیدار کنه،چقدر منو به خدا نزدیک تر کرد،حس نزدیکی بیشتری نسبت به خدا بهم دست داد ،چقدر امروز تونستم سپاس گزارترباشم نسبت به همه چیز ،چقدر حالم خوبه استاد کلمه به کلمه حرفهای شما ساعت ها جای فکر کردن داره ،تصمیم گرفتم در طول روز بیشتر با خودم حرف بزنم ،خدا روشکر این روزها تو خونه تنها هستم و فرصت خیلی خوبی هست که بیشتر تعقل کنم،استاد این فایل بهم ایمان قلبی داد که بیشتر روی خدا حساب کنم و ایده هایی که مدام بهم الهام میشه و ترس از نشدنش رو دارم ،بیشتر جدی بگیرم وبهشون عمل کنم،استاد از وقتی که مریم جون که خدا حفظشون کنه ،گام ها رو ،روی سایت گذاشتن من روزانه شش هفت ساعت توی سایت هستم وخیلی سپاسگزار تر شدم ،شرکامو کنار گذاشتم،تمرکزم رو گذاشتم روی خودم و کارم ،اصلا توحاشیه نیستم ،کمتر عصبانی میشم،آرامش عجیبی دارم ،احساسم خیلی خوبه و شکر گزار خدوندم که اینقدر هوای منو داره و داره بهم کمک میکنه که خودم وتواناییامو بیشتر بشناسم
به نام خداوندی که قلبها رو باز میکند، ومارو همیشه هدایت میکند.
ربنا ؟من از هر خیری از سمت تو فقیرم.
سلام به استاد توحیدی خودم.
سلام به خانم شایسته.
سلام به همه دوستان همفرکانسی و عاشق قرآن،
عاشق قوانین ،واجرای آن در زندگی.
به قول انیشتین ما باید فکر خدا رو بخوانیم،
مابقی دیگه جزئیات هستش.
واقعا به قول استاد، مردم دچار فرعیات قرآن میرن، ایات متشابه رو دنبال میکنن، تا سواستفاده کنن، تا به سود مالی، و اجتماعی، سیاسی، و شهرت ،و پیرو داشتن ،برسن.
ایات محکم ، اصل قرآنه، اصله زندگیه،
اصل احساس خوبه، اصل توحید و حرکت در دل ناشناخته هاست، اصل رسیدن به خواسته هایت.
اصل توکل ، وحرکت و ایمان به غیبه .
ادعونی استجب لکم.
بخوانید مرا تا شمارو اجابت کنم.
وقتی خدا رو از روی مشکلات و مصائب صدا میزنیم،
خدا رو پاسخ جو نمیبینم. مثلا فردی که همیشه شکایت میکنه، از شرایطش، از خدا، از جامعه،روابط عاطفی و رئیس و شغلش و…
میبینیم که در آینده اون فرد، اتفاقات بدتری میوفته.
بعد اون شخص میگه ،چرا من این همه بدبختم، بد شانسم ،خدا با ما لج کرده، یا اینکه خدایی وجود نداره.
مردم عادی هم میگن فلانی خیلی بدشانسه یا بدبخته.
نمیدونن که کانون توجه و فرکانس های اون فرد باعث خلق شرایطش شده نه بدشانسی.
شانسی وجود نداره.
ما با افکار مثبت اندیشی و باورهای خوبمون باعث اتفاقات خوب میشیم ،که مردم بهش میگن شانس.خخخ
حضرت موسی هم با دو دیدگاه متفاوت خدارو صدا زد ،
ودو نتیجه متفاوت دریافت کرد، استاد خیلی باهوش هستن که این نکته ریز و مهم رو کشف کردند.
دست مریزاد استاد توحیدی
باریکلا به شما،احسنت.
واقعاآیات قرآن نشون میدن که خداوند عاشق انسانهایی است، که تعقل میکنن.
بارها و بارها در ایاتی گوناگون می فرماید،
ایا نمی اندیشید؟
آیا تعقل نمیکنید؟
آیا متذکر نمیشوید؟
واقعا قرآن نور هدایتی است برای کسانی که می اندیشند، و عمل میکنن
نه کسایی که فقط رو خوانی میکنن و میگن من چندین بار قرآن رو ختم کرده ام.
و سینه ام تنگ مى گردد و زبانم باز نمى شود پس به سوى هارون بفرست (13)
حضرت موسی از افعال مضارع استفاده می کند:
عصبانی بودن و از کوره در رفتن خوب صحبت نکردن
-تنگ شدن سینه زمانی رخ می دهد که عصبانی شده و از کوره در بروریم در مورد پیامبر هم این اصطلاح به کار رفته است و حضرت موسی نیز این خصوصیت و پتانسیل را داشته است
-زبان من برای صحبت کردن روان نیست
بنابراین:
به دلیل داشتن این دو خصوصیت شخصی منفی:
برای من هارون برادرم را بفرست
در عمل:
هارون هیچ اقدامی انجام نداده و تمام کارها توسط حضرت موسی انجام شد و ایمان حضرت موسی به خداوند به تدریج بر اساس قانون تکامل بیشتر و بیشتر شد
بسیاری از ما چون توانایی های خود را باور نداریم:
دوست داریم با دیگران شریک شویم
اگر به خداوند ایمان و باور داشته باشیم:
تکامل خود را طی کرده زمانی که به نیروی مناسبی در حوزه ی کسب و کار احتیاج داریم آنها را استخدام و بدانیم خداوند در زمان مناسب افراد مناسب را به سمت ما هدایت می کند
برای انجام هر کاری: تنها بر روی قدرت خداوند حساب کرده و ایمان خود را تقویت کنیم
حضرت موسی به خود برچسب نامناسب زده:
از خصوصیات منفی خود صحبت کرده است
ما به خود برچسب منفی زده: خصوصیات خود را نامناسب می دانیم و بنابراین نمی توانیم تغییر کنیم
باید نگاه خود را نسبت به خود و توانمندی هایمان تغییر دهیم: تنها در این صورت است که می توانیم خصوصیات منفی خود را به مثبت تبدیل کنیم
خداوند رو سپاسگذاریم که در نعمتهای بیکرانش غرق هستیم و سپاس خداوندی را که هرگز بندهگانش را بیش از توان، تکلیف نمیکند.
سپاسگذار استاد عزیزم با این نگاه منطقی و ریزبینانه و مخصوصا از زاویهای که آدم یادآور قانون میشه.
منم درک خودم رو در حد فهمم، با هدایت خداوند مینویسم.
داستان پرتکرار حضرت موسی واقعا برای همه ماها عبرتی است که بیاندیشیم و تفکر کنیم. امیدوارم که بتونیم اندکی بیشتر تامل کنیم به داستانی که براستی برای نشان دادن راه درست به ما داده شده.
امیدوارم که هدایتها رو دریافت کنیم و با رعایت تکامل، قدمها رو درست برداریم.
استاد من همیشه وقتی به حضرت موسی فکر میکنم، بیاد میارم که همه چیز ممکنه!
من سعی میکنم شخصیت موسی رو بسازم تو ذهنم.. یه فردی که زودجوشه، تا حدودی گردن کلفتی میکنه و زورم داره و وقتی که میگه من به هر خیری از جانب تو فقیرم، به نظرم نقطه عطفی هست که داستان هدایت رو شروع میکنه به پذیرفتن…
تو پارت اول و دوم چیزی که بیش از هررررر چیزی بلد هست و نمیشه واقعا انکارش کرد، همین ارتباطقوی موسی با خدای خودشه! گرچه پارت اول موسی بازم میگه من فلانم، بهمانم… ولی میشه اینجور نگاه کرد که به وجود این نیروی هدایتگر باور پیدا کرده و درسته که داره با عشق جان گفتگو میکنه، ولی میشه بازم نگاه کرد که موسی خودش رو شناخته، ضعفهای خودش رو میدونه و داره یجورایی اعتراف هم میکنه باز…. و من این نوع دعا و نیایش رو خیلی دوست دارم.. که رو به خدا میگم: من فلان نقطه ضعف رو دارم و فلان مسائل هم هست… کمک احتیاج دارم.. حالا اگه خیلی نق زدم، خب خدا خیلی صریح میگه: پاشو جمعش کن، اصلا هم اینطور نیست! و حرکت کن!
تو پارت دوم بازم پذیرش هدایت بیشتر رو میتونیم ببینیم، که اونجا موسی پذیرفته که باشه… من حرکت میکنم… ولی باز همون احساس نیازمندی رو به خداوند اعلام میکنه، و میگه برسون کمکت رو که خداوند هم میگه: اوکی! انجام شد!
!Consider it done
تمام کاری که باید انجام بشه، تکامل هست! که بازم حواسم باید باشه به خودم برچسب نزنم… حتی با وجود اینکه خداوند رو پذیرفتم، ممکنه جهت دلگرمی به یه چیز یا ابزار احتیاج داشته باشم…
ببینید وقتی میریم کوهنوردی، اگه یه چوب دستی، دستم باشه، به این معنا نیست که بدون چوب دستی نمیتونم برم کوه که… اگه باشه، خوبه… بهش تکیه میزنم.. باهاش کارهایی میتونم انجام بدم.. ولی اگه ذهن نجوا بخواد کنه، همون چوبدستی رو میکنه بلا
و تو رو خدا اینقدر صفر و یکی به داستان نگاه نکنید… ابراهیم بخاطر تقویت ایمانش میگه: خدا چجوری مرده رو زنده میکنی؟
موسی میگه: خدا هارون رو بفرست که دلگرمی باشه و تسبیح تو گوییم.
حالا ما بریم تو غار زندگی کنیم که بپیوندیم به خدای خودمون واقعا تفکرافراطی هست.
استاد من یه چیزی هی میومد تو ذهنم، آخر کامنت مینویسم…
به لطف خدا تو شهر و خانوادهای بزرگ شدم، که مصرف مشروبات ممنوع بوده و حتی تا بحال تست که هیچ، تو دستمم بعید میدونم گرفته باشم و یا حتی از نزدیک دیده باشم… اینم لطف خدا بوده، میخوام بگم وقتی آدم تو حالت مستی، خماری، یا نیازمند عامل بیرونی اینطوری هست، ذهنش مرز باریک راستی و درستی رو نمیتونه درک کنه!
اگر امروز 2 موضوع متفاوت، از یک داستان رو شما برامون میگی که من بعید میدونم کس دیگهای بهش حتی فکر کرده باشه، این نتیجه اینه که شما سالهاست ذهنت نیازمند عامل بیرونی نبوده و طوری تربیت شده که پترنها و الگوها رو حساس بشه بهش.
این گنجها… این آگاهیها… این خرد… در تار و پود کیهان، across space time, ریخته شدهاس… کسی میتونه برداره، بچینه.. که عقل سلیم و دلپاک و البته مغزیهشیار داشته باشه.
به قول شما این فرستنده هدایت همیشه داره هدایتش رو، سیگنالش رو میفرسته! کیه که دریافتش کنه؟؟
بیای و اینجوری باز برامون یه هدیه ارزشمند بیاری!
و البته که اگه گفته شده نرید دنبال این چیزا… خب برای خود من خوبه، نه اینکه خدا بخواد با 7 روش سامورایی تنبیهت کنه!
تنها دلیلی که تو قرآن از اون شدت عذاب گفته شده، به نظر من اینطوره که اگر خیلیها فکر میکنن خیلی شاخشون نشکن هست هم، تلنگر بخورن که یه قدرتی بالاتر هست که باید بهش بپیوندیم….
عین موسی سرکش قبل تسلیم شدن…
یا عین خود فرعون که خدا میگه “تو رو عبرت دیگران میکنیم”.
و هیچ چیز ابدی نیست جز رب العالمین…
و میدونمم که خداوند نیازمند توجه من نیست و این منم که نیازمند خداوند هستم.
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگی تون باشید، چون ثروت خود اوسست.
استاد واقعآ تشکر میکنم از شما که حرفهایی که با خودتون میزنید ، کار کردن روی خودتون را میاید وقت میذارید و با ما به اشتراک میگذارید و در این فایلها انقدر با جزئیات حرف به حرف کلمه به کلمه ی آیات قرآن را ترجمه کردید و دیدگاه و برداشت خودتون را که به خودتون میگید راهم با حوصله برای ما فایل ضبط کردید.
من که وقتی به این 2تا فایل گوش میکردم همش با خودم میگفتم که ببین چقدر این صحبت های بین خداوند و حضرت موسی در اون دوره مهم بوده و نشانه های زیادی داشته که خداوند انقدر با جزئیات اومده تک تک جمله های حضرت موسی را به حضرت محمد وحی کرده
چقدر درسهایی که شما برداشت کردید و گفتید به من احساس آرامش درونی داد که بپذیر که تو انسانی و هیچ کس در ایمان 0 و 1 نیست و هممون حتی پیامبرها بین 0 و 1 هستیم
وقتی گفتید حضرت موسی به خودِ خداوند گفته که برادرم هارون را برام بفرست تا دلگرم بشم بهش و تکیه گاهی باشه برام برای انجام اون امر سخت ، یادم افتاد که من حتی پیش خودم هم میترسم فکر کنم به اینکه از خدا بخوام کسی را برام بفرسته ، میگم من شرک میورزم.
بعد از شنیدن این فایل گفتم چقدر حضرت موسی قشنگ انسان بودنش را درک کرده که تک تک درخواست هاش را به خدا گفته ، هرچند اشتباه ، مثل اون صحبت های اولش که در سوره ی شعرا ترس هاشو به خدا گفته و از اینکه قصد تغییر دادنشون هم نداشته را به خدا گفته و جالبه که خداوند از پیامبریش ناامید نشده ، نگفته که تو کفر گفتی و مجازاتش نکرده ، اینکه به قول شما در سوره ی طاها در همون زمان انجام دادن اون امر خداوند اومده بدون در نظر گرفتن صحبت های قبلیش و معذرت خواهی کردن در موردشون از خداوند و احساس گناه داشتن به خاطرشون ،اومده و خواسته هاشو تغییر داده و نگاهش را عوض کرده و جور دیگه ای از خداوند خواسته اشو میخواد.
و چقدر قشنگ بود اون قسمت که خداوند به حضرت موسی یادآوری میکنه با موضوع مادرش که برای محافظت از حضرت موسی بهش وحی میشه که پسرت را در رود بینداز ، که ما همیشه بودیم و تو این امر هم کنارت هستیم.استاد این دیدگاهم بمونه به یادگار از این روز که من دو روز دیگه تایم سفارت دارم برای گرفتن ویزای آمریکا و چقدر این فایل بهم کمک کرد که خداوند را در همه وقت و همه جا کنارم ببینم و به خودم همیشه یادآوری کنم چقدر همین مسیر قدم به قدم که تا اینجا اومدم برای رسیدن به هدف مهاجرتم ،زیبا و روان پیش رفت، یادآوری کنم به خودم که چقدر در گذشته ام حرکت ها کردم و خداوند در جواب ایمانم وارد عمل شد و حضورش را پررنگ بهم نشون داده
استاد من همیشه سپاسگذارم از خداوند اینه که خدایا شکرت که تنها کسی که تو را و جهانت را در این زمان که من زندگی میکنم فهمیده و نتیجه گرفته هم وطن منه و هم زبان منه و اینطور با مثال هایی از شرایط آشنا با سبک زندگی که همون بزرگ شدیم ، باورهایی که اکثریتمون داریم ، راهنمای من شده.
استاد عزیزم نمیدونم چه طوری خدا رو شکر کنم انقد حس غیر قابل وصفییی دارم که تا به حال تجربش نداشتم.انقد خوشحالم و ذوق و شوق دارم به خدا، نمیدونم دارم از درون آتیش میگیرم و برافروخته ام. باورم نمیشه. ایشالا از خدا هر چی میخواین بهتون بده.من اصن هیچی از دنیا نمیخوام. احساس میکنم به رویایی ترین آرزوم توو زندگیم رسیدم.
خوشبختی بالاتر این گنج وجود داره واقعا؟
خدااااااااشکککککرت.
چقدر بی نظیر که دو سه شب پیش یهویی قرآن رو باز کردم دو تا صفحه قرآن که اتفاقا در مورد داستان حضرت موسی بود خوندم ولی اونجور که باید و شاید متوجه نشدم تا اینکه این دو روز فایل رو گذاشتین و دیگه من دیگه هیچی و از اونطرف آهنگ امین حبیبی بنام گنج اومد و دیگه من روو پا نیستم. فقط خواستم احساسم رو بگم هرچند نمیدونم دقیقا از چه کلماتی باید استفاده کنم.
درود به تمام دوستان زیبایی که در این سایت حضور دارند
آگاهی این فایل بی نهایته همین امروز فقط دوبار گوش دادم و هربار گفتم چقدر زیبا خدا داره به ما میگه حتی چه مدلی رفتار کنیم تا پاسخ درست دریافت کنیم
و بازهم برخوردیم به مساله ی تمرکز و توجه
که تو تمرکزت رو چیه؟ روی بیماریت یا سلامتیت؟ روی ثروت یا روی نداشتن ثروت؟
چقدر این کلمات زیبا بیان شد و باز دوباره یک کد بزرگ دریافت کردم از قران که همیشه میگم چرا خدا داستان پیامبران رو مخصوصا موسی رو انقدر تکرار کرده تو قران امروز فهمیدم من فقط میخونم و میرم جلو خوب نگاه کنمتکراری نیست همون داستان اما با تفاوت کاملا زیاد بیان شده ولی من تا اسم موسی رو میبینم میگم خوب اینمک دوباره داستان موسی هست تند بخونمتکراریه و امروز خدا بهم فهموند هیچ چیز تکراری نیست اگه با دقت بخونی متفاوته و من دارم بهت یاد میدم چه جوری درخواست کنی تا اجابتت کنم دارم بهت یاد میدم چه نگاهی داشته باشی و و و و خیلی چیزهای دیگه
تو زندگیم دیدم و داشتم روزهایی رو که آسانه آسانه آسان از بهترین راه به بزرگترین خواسته م رسیدم تو مسیر زندگیم میلیون ها بار پروردگار نجاتم داده میلیون ها بار اجابتم کرده و جوری درهارو باز کرده که هییییییییچ احدی نمیتونست باز کنه معجزه ها رخ داده که هیچکس و هیچکس باور نخواهد کرد اگر بگم
الان هم هدایتممیکنه الانمداره راهنماییم میکنه من اصلا آدمی نبودم که چندساعت بشینم فایل نگاه کنم از هیچ استادی نهایتن یک فایل میدیدم میگفتم خوب حالا فردا
بعد همسرم میگه عباسمنش نداریم تو سیستم میگم چرا داریم اوکی باشه عباسمنش ببینیم بعد یهو میبینم سه ساعت چهار ساعته داریم گوش میدیم و جاهایی اشک میریزم جاهایی میگم وای خدای من مگه داریم داستان آزاده ی عزیز قلبمو لرزوند داستان رزای عزیز که تو انگلیس بود اشکمو دراورد از ایمانش و از حرکتش دیگ حوصله نگاه کردن برنامه های مختلف رو ندارم همه ش دوست دارم بشینم فایل های استاد رو ببینم و هی فکر کنم هی بهبود بدم هی باورهامو عوض کنم
و اگر تو این مسیرم چون هدایت پروردگار بوده چون خواستم چون درست درخواست کردم
همیشه میکفتم من تنبلم من حوصله ندارم ساعتها فایل گوش بدم من اینجوری من اونجوری
اما قبل از شروع خانه تکانی ذهن فدات بشم مریم قشنگم که اینکارو کردی معجزه کردی یهو گفتم خدایا توروخدا کمکم کن من ایمیل زدم به استاد قول دادم که خبرهای خوب بهش میدم تا فلان تاریخ خدایا من نمیدونم چه جوری نمیدونم چیکار کنم فقط هدایتم کن هرچی بگی انجام میدم من مطمئنم که انجام میدم چون باید انجام بدم و یقین دارم که هدایت تو بهترین هدایته من به عقل الانم این قدم رو برمیدارم
بعد دوروز پروژه خانه تکانی ذهن سر راهم قرار داده شد و فایل مریم جونم رو گوش دادم وقتی آخر فایل گفتن تو از خدا هدایت خواستی و پاسختو داده حالا نوبت توئه که لبیک بگی ساعتها اشک ریختم که الله اکبر الانم که تعریف کردم دوباره اشکم دراومد از وجود پروردگار بزرررررررررگ و قدرتمند که اینقدر زود پاسخ میده و الان اینجام امروز و کلی فایل گوش دادم کلی آرامشم آرامشم وای آرامشم زیاد شده کانون توجهمو عوض کردم کسب و کارمو راه انداختمیک آنلاین شاپ کوچیک زدم و گفتم این قدم اول قدمدومچیه خدایا بگو و خدا گفت قدم دوم اینه سفت و سخت بشینی روی باورهات کار کنی تمرکزتو نزاری روی این موضوع که حالا چه جوری بفروشم چه جوری پیجمو گسترش بدم تو روی باورهات کار کن باقیش بامن
منم گفتم چشم و الان میرم تو پیجم میبینم سه نفر فالوم کردن یک روز یک نفر یک روز دونفر میگم وای خدایا شکرت این تکاملی پیش میره قرار نیست روز اول برسی به هزارتا تو از صفر شروع کردی و قدم به قدم تا نجواها میاد سراغم که ای بابا این چه کاری بود راه انداختی اخه کی میاد از تو جوراب بخره میگم من نمیدونم من با سرمایه خودم بدون اینکه قرض بگیرم شروع کردم استاد گفته با همون چیزی که داری باید شروع کنی منم شروع کردم با 900هزارتومان
و در عرض یک هفته 850هزارتومان فروختم دوباره اون مقدار و با مقدار کم دیگری که داشتم رفتم جنس جدید آوردم
و بازم یک میلیون حوراب فروختم
من در عرض دو هفته دو میلیون تومان جوراب فروختم
الان ذهنممیاد حرف بزنه میگم توروخدا بشین خودت یکمخجالت بکش
و حالم خوبه و دوباره میخوام به گسترش شغلم فکر کنم و از خدا هدایت طلبیدم و بازم اولین چیزی ک گفت این بود که روی باورهات خیلی کار کن خیلی مهمه
منم گفتم چشم خداوند پاسخ میدهد به شرطی که باورش کنیم
تمرین کنیم تکرار و تکرار و تکرار
من به خیلی از خواسته هام رسیدم دوستای قشنگم خیلی راحتم رسیدم اینو گفتم تا باور خودم قوی تر بشه
پس به همه ی خواسته هام میرسم با تکرار با قدرت رب العالمین با هدایت او
و دست الله استاد عباسمنش عزیزم و مریم جونم
آخ ک چقدر من مریم جون رو الگو میکنم برای خودم محشره محشر مخصوصا اینکه میبینم چقدر توانایی داره چقدر شجاعه چقدر ایمان داره و تحسینش میکنم میگم ببین مثل من یک زن هست پس میتونم
سلام به استاد عزیز ودوست داشتنی
استاد چقدر قسمت یک و دو این فایل تونست باورهای محدود کننده منو تو وجودم بیدار کنه،چقدر منو به خدا نزدیک تر کرد،حس نزدیکی بیشتری نسبت به خدا بهم دست داد ،چقدر امروز تونستم سپاس گزارترباشم نسبت به همه چیز ،چقدر حالم خوبه استاد کلمه به کلمه حرفهای شما ساعت ها جای فکر کردن داره ،تصمیم گرفتم در طول روز بیشتر با خودم حرف بزنم ،خدا روشکر این روزها تو خونه تنها هستم و فرصت خیلی خوبی هست که بیشتر تعقل کنم،استاد این فایل بهم ایمان قلبی داد که بیشتر روی خدا حساب کنم و ایده هایی که مدام بهم الهام میشه و ترس از نشدنش رو دارم ،بیشتر جدی بگیرم وبهشون عمل کنم،استاد از وقتی که مریم جون که خدا حفظشون کنه ،گام ها رو ،روی سایت گذاشتن من روزانه شش هفت ساعت توی سایت هستم وخیلی سپاسگزار تر شدم ،شرکامو کنار گذاشتم،تمرکزم رو گذاشتم روی خودم و کارم ،اصلا توحاشیه نیستم ،کمتر عصبانی میشم،آرامش عجیبی دارم ،احساسم خیلی خوبه و شکر گزار خدوندم که اینقدر هوای منو داره و داره بهم کمک میکنه که خودم وتواناییامو بیشتر بشناسم
خیلی دوست دارم استاد عزیزم
به نام خداوندی که قلبها رو باز میکند، ومارو همیشه هدایت میکند.
ربنا ؟من از هر خیری از سمت تو فقیرم.
سلام به استاد توحیدی خودم.
سلام به خانم شایسته.
سلام به همه دوستان همفرکانسی و عاشق قرآن،
عاشق قوانین ،واجرای آن در زندگی.
به قول انیشتین ما باید فکر خدا رو بخوانیم،
مابقی دیگه جزئیات هستش.
واقعا به قول استاد، مردم دچار فرعیات قرآن میرن، ایات متشابه رو دنبال میکنن، تا سواستفاده کنن، تا به سود مالی، و اجتماعی، سیاسی، و شهرت ،و پیرو داشتن ،برسن.
ایات محکم ، اصل قرآنه، اصله زندگیه،
اصل احساس خوبه، اصل توحید و حرکت در دل ناشناخته هاست، اصل رسیدن به خواسته هایت.
اصل توکل ، وحرکت و ایمان به غیبه .
ادعونی استجب لکم.
بخوانید مرا تا شمارو اجابت کنم.
وقتی خدا رو از روی مشکلات و مصائب صدا میزنیم،
خدا رو پاسخ جو نمیبینم. مثلا فردی که همیشه شکایت میکنه، از شرایطش، از خدا، از جامعه،روابط عاطفی و رئیس و شغلش و…
میبینیم که در آینده اون فرد، اتفاقات بدتری میوفته.
بعد اون شخص میگه ،چرا من این همه بدبختم، بد شانسم ،خدا با ما لج کرده، یا اینکه خدایی وجود نداره.
مردم عادی هم میگن فلانی خیلی بدشانسه یا بدبخته.
نمیدونن که کانون توجه و فرکانس های اون فرد باعث خلق شرایطش شده نه بدشانسی.
شانسی وجود نداره.
ما با افکار مثبت اندیشی و باورهای خوبمون باعث اتفاقات خوب میشیم ،که مردم بهش میگن شانس.خخخ
حضرت موسی هم با دو دیدگاه متفاوت خدارو صدا زد ،
ودو نتیجه متفاوت دریافت کرد، استاد خیلی باهوش هستن که این نکته ریز و مهم رو کشف کردند.
دست مریزاد استاد توحیدی
باریکلا به شما،احسنت.
واقعاآیات قرآن نشون میدن که خداوند عاشق انسانهایی است، که تعقل میکنن.
بارها و بارها در ایاتی گوناگون می فرماید،
ایا نمی اندیشید؟
آیا تعقل نمیکنید؟
آیا متذکر نمیشوید؟
واقعا قرآن نور هدایتی است برای کسانی که می اندیشند، و عمل میکنن
نه کسایی که فقط رو خوانی میکنن و میگن من چندین بار قرآن رو ختم کرده ام.
اگر ما به یک آیه از آیات قرآن عظیم ،
تعقل کنیم ،درک کنیم وعمل کنیم
زندگی ما از همه لحاظ ،به حد اعلی میرسد.
کافیه به فرض مثال ،
به الحمدالله رب العالمین
به صورت عملی در زندگی ،رفتار کنیم.
زندگی ما میشه،
ان اقول له کن فیکون .
خیلی آیه بزرگیه ،اگر بتونیم اون رو درک کنیم.
امیدوارم، توحید رو در عمل ،در زندگی اجرا کنیم،
نه فقط توی حرف و فکر.
مثل، ابراهیم،موسی، عیسی، سلیمان و داوود،
واستاد عزیز خودمون.
که نتایجش در همه ابعاد زندگی
قابل مقایسه با هیچ بشری در حال حاظر
نیست.
خدا حافظ و نگهدارتون،
دوستان توحیدم خودم .عاشقتونم.
سلام استاد روزتون عالی
استاد خیلی وقت بود داشتم به این فکر میکردم که ای کاش استاد قوانین قرآن را تو فایل های رایگان آموزش بدن
وله لطف خدا الان این اتفاق رقم خورده
استاد بهتون خدا قوت میگم باور کنین خیلی برام جذابه وبا همه تمرکزم گوش میدم
من یه خانم 58ساله هستم بارها قرآن را خواندم اما مثل الان که شما بیان مبکنبن نبوده
خواهش میکنم ادامه بدین
قطعا با توانایی که خدا به شما داده ابن هم قسمتی از رسالت شمای
که امثال من را بهتر با قرآن اشنا کنین
تا زندگیمون بهتر بشه
انشاالله که خیر کثیر وارد زندگیتون شده وبشه وهم چنان ادامه داشته باشه
بی نهایت متشکرم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
آگاهی های این فایل را با دقت گوش کن؛ نکات اساسی آن را یادداشت کن؛
بررسی تفاوت داستان حضرت موسی در آیات شعرا و طه
دلایل و باورهای حضرت موسی برای صحبت نکردن با فرعون در سوره ی شعرا
-قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿12﴾
گفت پروردگارا مى ترسم مرا تکذیب کنند (12)
من بدون شک می ترسم که آنها مرا دروغگو ببینند و تکذیبم کنند
وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلَا یَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿13﴾
و سینه ام تنگ مى گردد و زبانم باز نمى شود پس به سوى هارون بفرست (13)
حضرت موسی از افعال مضارع استفاده می کند:
عصبانی بودن و از کوره در رفتن خوب صحبت نکردن
-تنگ شدن سینه زمانی رخ می دهد که عصبانی شده و از کوره در بروریم در مورد پیامبر هم این اصطلاح به کار رفته است و حضرت موسی نیز این خصوصیت و پتانسیل را داشته است
-زبان من برای صحبت کردن روان نیست
بنابراین:
به دلیل داشتن این دو خصوصیت شخصی منفی:
برای من هارون برادرم را بفرست
در عمل:
هارون هیچ اقدامی انجام نداده و تمام کارها توسط حضرت موسی انجام شد و ایمان حضرت موسی به خداوند به تدریج بر اساس قانون تکامل بیشتر و بیشتر شد
بسیاری از ما چون توانایی های خود را باور نداریم:
دوست داریم با دیگران شریک شویم
اگر به خداوند ایمان و باور داشته باشیم:
تکامل خود را طی کرده زمانی که به نیروی مناسبی در حوزه ی کسب و کار احتیاج داریم آنها را استخدام و بدانیم خداوند در زمان مناسب افراد مناسب را به سمت ما هدایت می کند
برای انجام هر کاری: تنها بر روی قدرت خداوند حساب کرده و ایمان خود را تقویت کنیم
حضرت موسی به خود برچسب نامناسب زده:
از خصوصیات منفی خود صحبت کرده است
ما به خود برچسب منفی زده: خصوصیات خود را نامناسب می دانیم و بنابراین نمی توانیم تغییر کنیم
باید نگاه خود را نسبت به خود و توانمندی هایمان تغییر دهیم: تنها در این صورت است که می توانیم خصوصیات منفی خود را به مثبت تبدیل کنیم
لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿14﴾
و [از طرفى] آنان بر [گردن] من خونى دارند و مى ترسم مرا بکشند (14)
من شخصی از آنها را کشتم و این ذنب به دنبال من خواهد آمد
برای ذهن حضرت موسی کاملا منطقی است که: انجام چنین کاری با داشتن این خصوصیات غیر ممکن است
اما خداوند:
باری را بر دوش ما قرار نمی دهد که نتوانیم حملش کنم
حضرت موسی: از کلمه ی ترس که نقطه مقابل ایمان است استفاده می کند
قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿15﴾
فرمود نه چنین نیست نشانه هاى ما را [براى آنان] ببرید که ما با شما شنونده ایم (15)
خداوند فرمود:
هر آن چه گفتی اشتباه است بنابراین:
با نشانه های ما نزد او بروید بدون تردید و شک ما با شما هستیم شنونده ایم و حواسمان به شماست
زمانی که هدفی داشته و برای تحقق آن قدم بر می داریم :
بدون شک خداوند را هدایتگر خود ببینیم و بدانیم به ما کمک خواهد کرد و همیشه همراه ماست
به اندازه ای که بدانیم و باور کنیم خداوند همراه ماست به ما کمک می کند شنونده و علیم به ذات ماست:
به همان اندازه با ماست و به ما کمک خواهد کرد
خداوند مانند آینه و سیستم عمل می کند:
هر باور و فرکانسی داشته باشیم : همان را دریافت خواهیم کرد
اگر آیات سوره شعرا را مطالعه کنیم:
در تمام آیات تنها از کلمه ی رب استفاده می شود تنها موردی که از الله استفاده شده:
در مورد فرعون بوده است
تفاوت بین رب و الله
الله: همراه با حرف تعریف ال تنها مربوط به خداوند است نه الهه هایی که برای خود و در ذهنمان ساخته ایم
رب: به معنای فرمانروا و قدرت مطلق است که همه بنده ی او هستیم به همین دلیل:
نمی توانیم از ال برای آن استفاده کنیم
درخواست حضرت موسی از خداوند برای صحبت کردن با فرعون در سوره ی طه
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿24﴾
به سوى فرعون برو که او به سرکشى برخاسته است (24)
به سوی فرعون برو بدون شک او: طغیان کرده و احساس می کند خداوند است
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿25﴾
گفت پروردگارا سینه ام را گشاده گردان (25)
پاسخ حضرت موسی:
*ای خدای من سینه ام را برایم باز کن
حضرت موسی در آیه ی قبلی اذعان کرده بود:
من فردی هستم که از کوره در می روم و سینه ام تنگ است
در این سوره:
حضرت موسی به شیوه ای متفاوت درخواست خود را نزد خداوند مطرح و به خود برچسب منفی نزده است
که مشابه این آیه: در مورد پیامبر هم به کار رفته است
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿26﴾
و کارم را براى من آسان ساز (26)
*کارم را برایم آسان کن
خداوند:
زمانی که در مسیر درست باشیم کارها را برای ما آسان خواهد کرد
بسیاری از ما باور داریم که:
کارها باید برای ما به سخت ترین وجه ممکن انجام شود
در واقعیت:
کارها برای ما:
باید بسیار آسان پیش رود و اگر کاری به دشواری پیش می رود ایراد در باورها و فرکانس های نامناسب ماست
احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی ﴿27﴾
و از زبانم گره بگشاى (27)
*باز کن: گره از زبانم
در آیه ی قبل حضرت موسی در مورد خود بیان کرده:
من همان هستم که زبانم می گیرد و زود عصبانی می شوم
در این آیه حضرت موسی:
درخواست خود را به شیوه ی متفاوت نزد خداوند مطرح کرده و تمرکز خود را به جای ناخواسته ها بر روی خواسته های خود قرار داده است
همواره بررسی کنیم:
تمرکز ما بر خواسته هاست یا ناخواسته ها
ممکن است در زندگی با تضادهایی مواجه شویم:
باید از طریق قانون وضوح از طریق تضاد توجه خود را بر خواسته های خود قرار دهیم
چرا به سراغ خواسته های خود می رویم؟
چون به تضادها و مشکلات برخورد کرده ایم
هر خواسته: تنها به دلیل برخورد به تضادها در درون ما شکل می گیرد
چه زمانی خواسته ها اجابت می شود؟
زمانی که تمرکز ما به جای ناخواسته ها بر خواسته هاست
خداوند همواره: در حال پاسخ دادن به درخواست های ماست اما تمرکز ما تنها بر روی ناخواسته هاست
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿28﴾
[تا] سخنم را بفهمند (28)
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿29﴾
و براى من دستیارى از کسانم قرار ده (29)
در این آیه ی حضرت موسی از خداوند درخواست می کند:
برای من همراهی قرار بده که ویژگی های زیر را داشته باشد:
-کسی را که می تواند به من کمک کند
هَارُونَ أَخِی ﴿30﴾
هارون برادرم را (30)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿31﴾
پشتم را به او استوار کن (31)
– پشت گرمی برای من باشد
درست است که حضرت موسی به خداوند باور دارد:
اما باید تکامل او طی شده و ایمانش قوی تر شود
خداوند درک می کند که:
ما نمی توانیم ایمان خود را حفظ کنیم و نیاز داریم خیالمان راحت باشد به خودمان و دیگران برچسب مشرک بودن نزنیم
ما تنها: باید از ابزاری برای ایمان بیشتر به خداوند استفاده کنیم و این دلیل بر شرک نیست
ما صفر و یک نیستیم:
همواره متمایل به ایمان و شرک هستیم این کاملا طبیعی و پذیرفته شده است
أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿32﴾
و او را شریک کارم گردان (32)
کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿33﴾
تا تو را فراوان تسبیح گوییم (33)
-او را شریک من کن این مورد باعث می شود که ما تسبیح تو را بگوییم
اگر شرایط سخت باشد:
تسبیح کردن تو را به یاد هم خواهیم آورد
همواره: قدرت و عظمت خداوند را به یاد داشته باشیم
به میزانی که باور داشته باشیم خداوند رزاق وهاب و هادی است:
همان را از خداوند دریافت می کنیم
خداوند:
به شکلی که ما فکر می کنیم به ما پاسخ می دهد
وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا ﴿34﴾
و بسیار به یاد تو باشیم (34)
-تا تو را بسیار یاد کنیم
هر دو نفر ما دائما :
تو را بسیار یاد می کنیم
إِنَّکَ کُنْتَ بِنَا بَصِیرًا ﴿35﴾
زیرا تو همواره به [حال] ما بینایى (35)
باور حضرت موسی نسبت به خداوند:
-بدون شک تو بر احوال بندگانت بینا هستی
در این سوره:
به دلیل درخواست متفاوت حضرت موسی پاسخ خداوند به او متفاوت بود
به هر شکلی درخواست کنیم به همان شکل: پاسخ دریافت می کنیم
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى ﴿36﴾
فرمود اى موسى خواسته ات به تو داده شد (36)
ای موسی:
درخواست تو به تو داده شد
خداوند: به زیبایی تفاوت بین دو درخواست در دو سوره ی را نشان می دهد:
وقتی ما با باورهای متفاوت حرکت می کنیم:
پاسخ های متفاوت دریافت می کنیم
زمانی که با باورهای نادرست و نامناسب حرکت می کنیم:
پاسخ های متفاوت و نادرستی دریافت می کنیم
انجام یک کار با باورهای متفاوت: نتایج متفاوتی برای ما به همراه دارد
زمانی که مسیر خود را تغییر می دهیم: پاسخ متفاوتی از خداوند دریافت خواهیم کرد
حضرت موسی در این سوره:
به نقاط ضعف خود اشاره و ازترس های خود صحبت نکرده و از منظر دیگر به مسئله توجه کرده است
بر روی اشتباهات و گذشته ی نامناسب خود: تمرکز نکنیم
باور داشته باشیم: خداوند ما را بخشیده و همواره در حال هدایت ماست
گذشته ی نامناسب خود را: به یاد خود نیاوریم و خاطرات آن را در ذهنمان مرورنکنیم
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّهً أُخْرَى ﴿37﴾
و به راستى بار دیگر [هم] بر تو منت نهادیم (37)
خداوند می فرمایید:
بار دیگر باز هم بر تو منت گذاشتیم
ما بار دیگر هم: به درخواست تو پاسخ داده ایم همان گونه که از کودکی تو را نجات دادیم و به مادرت وحی کردیم کودک را در رود نیل بیانداز
خداوند همواره: به درخواست های ما پاسخ می دهد
خداوند:
همواره درها را برای ما باز می کند و ما را هدایت می کند
در مسائلی که باور نداریم برای ما رخ می دهد:
همواره هدایت ها و حمایت های خداوند را به یاد داشته باشیم
همواره به یاد داشته باشیم:
خداوند چه کمک ها هدایت ها لطف هایی به ما کرده و چه مسائلی را برای ما حل کرده است
اگر همواره سپاسگزار خداوند باشیم: ایمانمان قوی تر شده اهداف بزرگتری را انتخاب کرده قدم های بلندتری برای تحقق خواسته های خود بر خواهیم داشت
هر بار با مسیر سخت و پیچیده مواجه شدیم بدانیم:
خداوند به بی نهایت طریق کارها را برای ما انجام خواهد داد
به جای تمرکز بر فرع: بر اصل و قوانین تمرکز کنیم
خدایا شکرت
عاشقتونیم
بنام خداوند مهربان
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خداوند رو سپاسگذاریم که در نعمتهای بیکرانش غرق هستیم و سپاس خداوندی را که هرگز بندهگانش را بیش از توان، تکلیف نمیکند.
سپاسگذار استاد عزیزم با این نگاه منطقی و ریزبینانه و مخصوصا از زاویهای که آدم یادآور قانون میشه.
منم درک خودم رو در حد فهمم، با هدایت خداوند مینویسم.
داستان پرتکرار حضرت موسی واقعا برای همه ماها عبرتی است که بیاندیشیم و تفکر کنیم. امیدوارم که بتونیم اندکی بیشتر تامل کنیم به داستانی که براستی برای نشان دادن راه درست به ما داده شده.
امیدوارم که هدایتها رو دریافت کنیم و با رعایت تکامل، قدمها رو درست برداریم.
استاد من همیشه وقتی به حضرت موسی فکر میکنم، بیاد میارم که همه چیز ممکنه!
من سعی میکنم شخصیت موسی رو بسازم تو ذهنم.. یه فردی که زودجوشه، تا حدودی گردن کلفتی میکنه و زورم داره و وقتی که میگه من به هر خیری از جانب تو فقیرم، به نظرم نقطه عطفی هست که داستان هدایت رو شروع میکنه به پذیرفتن…
تو پارت اول و دوم چیزی که بیش از هررررر چیزی بلد هست و نمیشه واقعا انکارش کرد، همین ارتباط قوی موسی با خدای خودشه! گرچه پارت اول موسی بازم میگه من فلانم، بهمانم… ولی میشه اینجور نگاه کرد که به وجود این نیروی هدایتگر باور پیدا کرده و درسته که داره با عشق جان گفتگو میکنه، ولی میشه بازم نگاه کرد که موسی خودش رو شناخته، ضعفهای خودش رو میدونه و داره یجورایی اعتراف هم میکنه باز…. و من این نوع دعا و نیایش رو خیلی دوست دارم.. که رو به خدا میگم: من فلان نقطه ضعف رو دارم و فلان مسائل هم هست… کمک احتیاج دارم.. حالا اگه خیلی نق زدم، خب خدا خیلی صریح میگه: پاشو جمعش کن، اصلا هم اینطور نیست! و حرکت کن!
تو پارت دوم بازم پذیرش هدایت بیشتر رو میتونیم ببینیم، که اونجا موسی پذیرفته که باشه… من حرکت میکنم… ولی باز همون احساس نیازمندی رو به خداوند اعلام میکنه، و میگه برسون کمکت رو که خداوند هم میگه: اوکی! انجام شد!
!Consider it done
تمام کاری که باید انجام بشه، تکامل هست! که بازم حواسم باید باشه به خودم برچسب نزنم… حتی با وجود اینکه خداوند رو پذیرفتم، ممکنه جهت دلگرمی به یه چیز یا ابزار احتیاج داشته باشم…
ببینید وقتی میریم کوهنوردی، اگه یه چوب دستی، دستم باشه، به این معنا نیست که بدون چوب دستی نمیتونم برم کوه که… اگه باشه، خوبه… بهش تکیه میزنم.. باهاش کارهایی میتونم انجام بدم.. ولی اگه ذهن نجوا بخواد کنه، همون چوبدستی رو میکنه بلا
و تو رو خدا اینقدر صفر و یکی به داستان نگاه نکنید… ابراهیم بخاطر تقویت ایمانش میگه: خدا چجوری مرده رو زنده میکنی؟
موسی میگه: خدا هارون رو بفرست که دلگرمی باشه و تسبیح تو گوییم.
حالا ما بریم تو غار زندگی کنیم که بپیوندیم به خدای خودمون واقعا تفکر افراطی هست.
استاد من یه چیزی هی میومد تو ذهنم، آخر کامنت مینویسم…
به لطف خدا تو شهر و خانوادهای بزرگ شدم، که مصرف مشروبات ممنوع بوده و حتی تا بحال تست که هیچ، تو دستمم بعید میدونم گرفته باشم و یا حتی از نزدیک دیده باشم… اینم لطف خدا بوده، میخوام بگم وقتی آدم تو حالت مستی، خماری، یا نیازمند عامل بیرونی اینطوری هست، ذهنش مرز باریک راستی و درستی رو نمیتونه درک کنه!
اگر امروز 2 موضوع متفاوت، از یک داستان رو شما برامون میگی که من بعید میدونم کس دیگهای بهش حتی فکر کرده باشه، این نتیجه اینه که شما سالهاست ذهنت نیازمند عامل بیرونی نبوده و طوری تربیت شده که پترنها و الگوها رو حساس بشه بهش.
این گنجها… این آگاهیها… این خرد… در تار و پود کیهان، across space time, ریخته شدهاس… کسی میتونه برداره، بچینه.. که عقل سلیم و دلپاک و البته مغزیهشیار داشته باشه.
به قول شما این فرستنده هدایت همیشه داره هدایتش رو، سیگنالش رو میفرسته! کیه که دریافتش کنه؟؟
بیای و اینجوری باز برامون یه هدیه ارزشمند بیاری!
و البته که اگه گفته شده نرید دنبال این چیزا… خب برای خود من خوبه، نه اینکه خدا بخواد با 7 روش سامورایی تنبیهت کنه!
تنها دلیلی که تو قرآن از اون شدت عذاب گفته شده، به نظر من اینطوره که اگر خیلیها فکر میکنن خیلی شاخشون نشکن هست هم، تلنگر بخورن که یه قدرتی بالاتر هست که باید بهش بپیوندیم….
عین موسی سرکش قبل تسلیم شدن…
یا عین خود فرعون که خدا میگه “تو رو عبرت دیگران میکنیم”.
و هیچ چیز ابدی نیست جز رب العالمین…
و میدونمم که خداوند نیازمند توجه من نیست و این منم که نیازمند خداوند هستم.
در پناه الله مهربان، ثروتمند در تمام ابعاد زندگی تون باشید، چون ثروت خود اوسست.
سلام استاد عباسمنش و استاد شایسته عزیزم
و سلام به تک تک اعضای این خانواده ی در حال رشد
استاد واقعآ تشکر میکنم از شما که حرفهایی که با خودتون میزنید ، کار کردن روی خودتون را میاید وقت میذارید و با ما به اشتراک میگذارید و در این فایلها انقدر با جزئیات حرف به حرف کلمه به کلمه ی آیات قرآن را ترجمه کردید و دیدگاه و برداشت خودتون را که به خودتون میگید راهم با حوصله برای ما فایل ضبط کردید.
من که وقتی به این 2تا فایل گوش میکردم همش با خودم میگفتم که ببین چقدر این صحبت های بین خداوند و حضرت موسی در اون دوره مهم بوده و نشانه های زیادی داشته که خداوند انقدر با جزئیات اومده تک تک جمله های حضرت موسی را به حضرت محمد وحی کرده
چقدر درسهایی که شما برداشت کردید و گفتید به من احساس آرامش درونی داد که بپذیر که تو انسانی و هیچ کس در ایمان 0 و 1 نیست و هممون حتی پیامبرها بین 0 و 1 هستیم
وقتی گفتید حضرت موسی به خودِ خداوند گفته که برادرم هارون را برام بفرست تا دلگرم بشم بهش و تکیه گاهی باشه برام برای انجام اون امر سخت ، یادم افتاد که من حتی پیش خودم هم میترسم فکر کنم به اینکه از خدا بخوام کسی را برام بفرسته ، میگم من شرک میورزم.
بعد از شنیدن این فایل گفتم چقدر حضرت موسی قشنگ انسان بودنش را درک کرده که تک تک درخواست هاش را به خدا گفته ، هرچند اشتباه ، مثل اون صحبت های اولش که در سوره ی شعرا ترس هاشو به خدا گفته و از اینکه قصد تغییر دادنشون هم نداشته را به خدا گفته و جالبه که خداوند از پیامبریش ناامید نشده ، نگفته که تو کفر گفتی و مجازاتش نکرده ، اینکه به قول شما در سوره ی طاها در همون زمان انجام دادن اون امر خداوند اومده بدون در نظر گرفتن صحبت های قبلیش و معذرت خواهی کردن در موردشون از خداوند و احساس گناه داشتن به خاطرشون ،اومده و خواسته هاشو تغییر داده و نگاهش را عوض کرده و جور دیگه ای از خداوند خواسته اشو میخواد.
و چقدر قشنگ بود اون قسمت که خداوند به حضرت موسی یادآوری میکنه با موضوع مادرش که برای محافظت از حضرت موسی بهش وحی میشه که پسرت را در رود بینداز ، که ما همیشه بودیم و تو این امر هم کنارت هستیم.استاد این دیدگاهم بمونه به یادگار از این روز که من دو روز دیگه تایم سفارت دارم برای گرفتن ویزای آمریکا و چقدر این فایل بهم کمک کرد که خداوند را در همه وقت و همه جا کنارم ببینم و به خودم همیشه یادآوری کنم چقدر همین مسیر قدم به قدم که تا اینجا اومدم برای رسیدن به هدف مهاجرتم ،زیبا و روان پیش رفت، یادآوری کنم به خودم که چقدر در گذشته ام حرکت ها کردم و خداوند در جواب ایمانم وارد عمل شد و حضورش را پررنگ بهم نشون داده
استاد من همیشه سپاسگذارم از خداوند اینه که خدایا شکرت که تنها کسی که تو را و جهانت را در این زمان که من زندگی میکنم فهمیده و نتیجه گرفته هم وطن منه و هم زبان منه و اینطور با مثال هایی از شرایط آشنا با سبک زندگی که همون بزرگ شدیم ، باورهایی که اکثریتمون داریم ، راهنمای من شده.
به نام خداوند عشق و مهربانی
استاد عزیزم سلام و احترام خدمتتون
استاد عزیزم نمیدونم چه طوری خدا رو شکر کنم انقد حس غیر قابل وصفییی دارم که تا به حال تجربش نداشتم.انقد خوشحالم و ذوق و شوق دارم به خدا، نمیدونم دارم از درون آتیش میگیرم و برافروخته ام. باورم نمیشه. ایشالا از خدا هر چی میخواین بهتون بده.من اصن هیچی از دنیا نمیخوام. احساس میکنم به رویایی ترین آرزوم توو زندگیم رسیدم.
خوشبختی بالاتر این گنج وجود داره واقعا؟
خدااااااااشکککککرت.
چقدر بی نظیر که دو سه شب پیش یهویی قرآن رو باز کردم دو تا صفحه قرآن که اتفاقا در مورد داستان حضرت موسی بود خوندم ولی اونجور که باید و شاید متوجه نشدم تا اینکه این دو روز فایل رو گذاشتین و دیگه من دیگه هیچی و از اونطرف آهنگ امین حبیبی بنام گنج اومد و دیگه من روو پا نیستم. فقط خواستم احساسم رو بگم هرچند نمیدونم دقیقا از چه کلماتی باید استفاده کنم.
فقط میتونم بگم خدااااا رووووو شکرررررررر.
به نام پروردگار وهابی که عاشق بخشیدن است
او که قدرت مطلق جهان است
درود و خدا قوت به استاد زیبایم و مریم قشنگم
درود به تمام دوستان زیبایی که در این سایت حضور دارند
آگاهی این فایل بی نهایته همین امروز فقط دوبار گوش دادم و هربار گفتم چقدر زیبا خدا داره به ما میگه حتی چه مدلی رفتار کنیم تا پاسخ درست دریافت کنیم
و بازهم برخوردیم به مساله ی تمرکز و توجه
که تو تمرکزت رو چیه؟ روی بیماریت یا سلامتیت؟ روی ثروت یا روی نداشتن ثروت؟
چقدر این کلمات زیبا بیان شد و باز دوباره یک کد بزرگ دریافت کردم از قران که همیشه میگم چرا خدا داستان پیامبران رو مخصوصا موسی رو انقدر تکرار کرده تو قران امروز فهمیدم من فقط میخونم و میرم جلو خوب نگاه کنمتکراری نیست همون داستان اما با تفاوت کاملا زیاد بیان شده ولی من تا اسم موسی رو میبینم میگم خوب اینمک دوباره داستان موسی هست تند بخونمتکراریه و امروز خدا بهم فهموند هیچ چیز تکراری نیست اگه با دقت بخونی متفاوته و من دارم بهت یاد میدم چه جوری درخواست کنی تا اجابتت کنم دارم بهت یاد میدم چه نگاهی داشته باشی و و و و خیلی چیزهای دیگه
تو زندگیم دیدم و داشتم روزهایی رو که آسانه آسانه آسان از بهترین راه به بزرگترین خواسته م رسیدم تو مسیر زندگیم میلیون ها بار پروردگار نجاتم داده میلیون ها بار اجابتم کرده و جوری درهارو باز کرده که هییییییییچ احدی نمیتونست باز کنه معجزه ها رخ داده که هیچکس و هیچکس باور نخواهد کرد اگر بگم
الان هم هدایتممیکنه الانمداره راهنماییم میکنه من اصلا آدمی نبودم که چندساعت بشینم فایل نگاه کنم از هیچ استادی نهایتن یک فایل میدیدم میگفتم خوب حالا فردا
الان چند روزه میرم سیستمو روشن کنم انیمیشن ببینم(عاشق انیمیشن هستم)
بعد همسرم میگه عباسمنش نداریم تو سیستم میگم چرا داریم اوکی باشه عباسمنش ببینیم بعد یهو میبینم سه ساعت چهار ساعته داریم گوش میدیم و جاهایی اشک میریزم جاهایی میگم وای خدای من مگه داریم داستان آزاده ی عزیز قلبمو لرزوند داستان رزای عزیز که تو انگلیس بود اشکمو دراورد از ایمانش و از حرکتش دیگ حوصله نگاه کردن برنامه های مختلف رو ندارم همه ش دوست دارم بشینم فایل های استاد رو ببینم و هی فکر کنم هی بهبود بدم هی باورهامو عوض کنم
و اگر تو این مسیرم چون هدایت پروردگار بوده چون خواستم چون درست درخواست کردم
همیشه میکفتم من تنبلم من حوصله ندارم ساعتها فایل گوش بدم من اینجوری من اونجوری
اما قبل از شروع خانه تکانی ذهن فدات بشم مریم قشنگم که اینکارو کردی معجزه کردی یهو گفتم خدایا توروخدا کمکم کن من ایمیل زدم به استاد قول دادم که خبرهای خوب بهش میدم تا فلان تاریخ خدایا من نمیدونم چه جوری نمیدونم چیکار کنم فقط هدایتم کن هرچی بگی انجام میدم من مطمئنم که انجام میدم چون باید انجام بدم و یقین دارم که هدایت تو بهترین هدایته من به عقل الانم این قدم رو برمیدارم
بعد دوروز پروژه خانه تکانی ذهن سر راهم قرار داده شد و فایل مریم جونم رو گوش دادم وقتی آخر فایل گفتن تو از خدا هدایت خواستی و پاسختو داده حالا نوبت توئه که لبیک بگی ساعتها اشک ریختم که الله اکبر الانم که تعریف کردم دوباره اشکم دراومد از وجود پروردگار بزرررررررررگ و قدرتمند که اینقدر زود پاسخ میده و الان اینجام امروز و کلی فایل گوش دادم کلی آرامشم آرامشم وای آرامشم زیاد شده کانون توجهمو عوض کردم کسب و کارمو راه انداختمیک آنلاین شاپ کوچیک زدم و گفتم این قدم اول قدمدومچیه خدایا بگو و خدا گفت قدم دوم اینه سفت و سخت بشینی روی باورهات کار کنی تمرکزتو نزاری روی این موضوع که حالا چه جوری بفروشم چه جوری پیجمو گسترش بدم تو روی باورهات کار کن باقیش بامن
منم گفتم چشم و الان میرم تو پیجم میبینم سه نفر فالوم کردن یک روز یک نفر یک روز دونفر میگم وای خدایا شکرت این تکاملی پیش میره قرار نیست روز اول برسی به هزارتا تو از صفر شروع کردی و قدم به قدم تا نجواها میاد سراغم که ای بابا این چه کاری بود راه انداختی اخه کی میاد از تو جوراب بخره میگم من نمیدونم من با سرمایه خودم بدون اینکه قرض بگیرم شروع کردم استاد گفته با همون چیزی که داری باید شروع کنی منم شروع کردم با 900هزارتومان
و در عرض یک هفته 850هزارتومان فروختم دوباره اون مقدار و با مقدار کم دیگری که داشتم رفتم جنس جدید آوردم
و بازم یک میلیون حوراب فروختم
من در عرض دو هفته دو میلیون تومان جوراب فروختم
الان ذهنممیاد حرف بزنه میگم توروخدا بشین خودت یکمخجالت بکش
و حالم خوبه و دوباره میخوام به گسترش شغلم فکر کنم و از خدا هدایت طلبیدم و بازم اولین چیزی ک گفت این بود که روی باورهات خیلی کار کن خیلی مهمه
منم گفتم چشم خداوند پاسخ میدهد به شرطی که باورش کنیم
تمرین کنیم تکرار و تکرار و تکرار
من به خیلی از خواسته هام رسیدم دوستای قشنگم خیلی راحتم رسیدم اینو گفتم تا باور خودم قوی تر بشه
پس به همه ی خواسته هام میرسم با تکرار با قدرت رب العالمین با هدایت او
و دست الله استاد عباسمنش عزیزم و مریم جونم
آخ ک چقدر من مریم جون رو الگو میکنم برای خودم محشره محشر مخصوصا اینکه میبینم چقدر توانایی داره چقدر شجاعه چقدر ایمان داره و تحسینش میکنم میگم ببین مثل من یک زن هست پس میتونم
عاشقتونم دوستون دارم و میبینمتون
به امید دیدار
سلام به بنده های خوب خدا
سلام به استاد عزیزم
صحبت از توحید که میشه من واسش بینهااایت مثال دارم تو زندگیم
هر جا که فقط روی خدا حساب کردم کارمو راه انداخت
اونم به بهترین و راحت ترین
و عزتمنداته ترین شکل ممکن
و هر جا هم چشمم به بنده های ضعیفش بود با صورت خوردم زمین
یا بعد از کلی انرژی و امید بستنِ من به اون بندهِ خدا ، آخرم کارمو راه ننداخت
یا اینکه در ازای کوچکترین قدمی که واسشم برداشت بارها و بارها و بارها منت گذاشت سرم
و منو بدهکارِ خودش دونست …
من طعم توحیدو چشیدم
درسته یادم میره خیلی وقتا
که خدا واسم چکارا کرد
اما وقتی به خودم میام
و یادآوری میکنم که چطوررر خدا منو هدایت کرد
منو جلو برد
زندگیمو پیش برد
اونقدررر این یادآوریه فرکانسش بالاست که منو برای مدتی میندازه تو مسیرِ درست
10 سال پیش ، ما اسباب کشی کردیم به همین خونمون که اون موقع خریدیم
در حالی که 4 سال بود که باهم ازدواج کرده بودیم
بدون هیچ سرمایه خاصی خونه دار شدیم
خدا شاهده اصلا یادم نمیاد چطور پول خونه جور شد
اصلا ما سرمایه و پس انداز خاصی نداشتیم
تنها چیزی که یادمه
اینه که برا خدا نوشتم
و از صمیم قلبم ازش خواستم
بدون امید به هیچ پارتی و قدرت دیگه ای
همین
یک سال بعد
ما تو خونه نوساز و دو خوابه خودمون بودیم
تو یکی از آرومترین و خوش آب و هواترین محله های شهر
با تموم اون امکاناتی که قبل از اون
هیچکس از دوست و آشنا تو خونش نداشت
به خدا قسم
اونقدر از این مثالها دارم تو زندگیم
اونقدررر از معجزات اتفاق افتاده برام
که ساعتها فقط باید بشینم بنویسم
و عجیبه که اینا رو خیلی وقتا کلا یادم میره
به خودش قسم
من سالهای ساله که
دیگه احساس خوشبختی مطلق میکنم
چیزایی دارم تو زندگیم
که خیلیا تو باورشونم نمیگنجه که یه انسان میتونه یه پکیج به این کاملی برای خوشبخت بودن داشته باشه …
بچه ها یه چیزی بگم ؟؟
من بعد این سی و چند سال زندگی
یه تجربه عمیق به دست آوردم
فهمیدم که هرجا به خدا توکل کردم
هرجا از غیرِ خدا مطلقا امید بردم
هرجا ترسیدم اما پشت ترسم نموندم
لرزیدم اما واینستادم
قدم برداشتم و قدم به قدم پیش رفتم ، هدایتها هم اومد
به خدا کارم رو زمین نمونده هرررروقت
دستمو گذاشتم تو دست خدا
ولی از اون طرفم
هررر وقت شرک ورزیدم
هررر وقت از کسی حساب بردم
هررر وقت یکی رو واسه خودم گنده کردم
هررر وقت چشم امیدم به دستِ بنده بود، نه خدا
همون طرف جوری منو تحقیرم کرد
جوری سنگ انداخت جلو پام
جوری منو زد زمین که تا مدتها نتونستم کمر راست کنم
این تجربه ایه که با سلول به سلول بدنم تجربش کردم
هرجا گفتم خدا
خدا صدامو شنید
به خودش قسم بارها و بارها
یه جاهایی موندم که
دستم به هیچ جا بند نبوده
همون موقع یه آدمایی رو فرستاده
یه کسایی رو با من مهربون کرده
که انگار اینا اومدن به این دنیا که فقط و فقط کار منو راه بندازن
اومدن که به من خدمت کنن
یهو سرو کله شون پیدا شده تو زندگیم
وسط همون مسئله
کارمو راه انداختن
به آسونیِ آب خوردن
مسئله منو حل کردن
بهم کمک کردن
بدوووون اینکه من بخواد دستمو دراز کنم
من بخوام گردنمو کج کنم
خدا شاهده بدون هیچ التماسی
اومدن بدون هیچ چشمداشتی
و بعد از حلِ مسئله من
خیلیاشون یهووو غیب شدن
اصلا انگار فقط این بابا ماموریت داشت بیاد کمک من
واسش مثالهاااا دارم
پس
تا میتونین با خدا خلوت کنین
بقیه رو از ذهنتون بریزین دور
فقط از خودش بخواین
کمکها میاد به موقعش …
همیشه مسائل از بیرون ، سختتر و بزرگتر از اندازه واقعیشون هستند …
به خدا توکل کنین و برین تو دلشون …
خدایا شکرررت …
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم
بی نظیر بود این فایل
خدایا شکرت که این فایلو گوش دادم
خدایا شکرت هدایتم کردی به سمت این فایل این سایت و استاد عزیز
چقدر عالی بود چقدر آگاهی داشت
ی داستان و ی شرایط ولی با پاسخهای متفاوت
همه چیز به باورهای ما مربوط میشه
که مشکلات گذشته رو به خودم یادآوری نکنم که به خودم برچسب نزنم که نترسم که ایمانمو قوی کنم
درخواست کنم که خدا درخواست منو پاسخ میده
به خودم یادآوری کنم تمام روزهایی که خداوند کمکم کرد تمام اتفاقاتی که حل شد و باورم نمیشد ولی درست شد همه چیز
که اگه به چالش جدیدی برخوردم باز میشه بازم خدام همون خدای حل کننده مشکلات قبلیه
به خودم یادآوری کنم که خداوند به احوالم آگاهه
خداوند پروردگار جهانه رب العالمینه
خدایا شکرت کمکم کن همونطور که به حضرت موسی کمک کردی تو خدای منی
خیلی دوستت دارم بهت ایمان دارم
تو خدایی هستی که بدون اذن تو برگی از درخت نمی افته
تو خدای منی که هر کجا باشم با منی
خدایی که گفتی توکل کن من برات بسم
خدایی که گفتی پاسخ مضطر را زمانی که دعا میکنه میدم
خدایی که گفتی صداتو میشنوم و از دلت خبردارم
خدایی که از روح خودش در من دمیده
ای رب من
ای تنها پناه من
ای تنها دوست من
یا رفیق من لا رفیق له
ای رفیق کسی که رفیق نداره کمکم کن
تو تنها رفیق منی
خودت میدونی تمام حرفامو بهت میزنم
فقط تو رو میپرستم و فقط از تو کمک میخوام
منو هدایت کن به مسیر نعمتها
ممنونم از استاد عزیم بابت فایل پر از آگاهی
درپناه الله یکتا باشید