اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
باسلام خدمت استاد عزیز وخانم سایشته عزیر منم بخواهم از یک هدایت براتون بگم اینه که داشتم میرفتم مسافرت ودر میان راه ماشینم خراب شد همین جور که ماشین داشت میرفت یواش یواش دقیق جوری تعمیرگاه واستاد ساعت 10شب تعمیرگاه هم باز بود رفتم گفتم ماشینم خراب شده اونم اومد نگاه کرد یک قطعه ش خراب شده بود وشاگردش فرستاد گرفت کلا 10دقیقه بیشتر زمان نبرد ماشینم درست شد چقدر خوبه که وقتی در مسیر درست هستی وقتی ماشینتم خراب بشه درست جلوی تعمیرگاه باشی خداوند سپاسگزارم بخاطر قانون بدون تغییرش وبخاطر استاد نازنین وعالی
ی جای رویایی انگار به ی تیکه از بهشت وارد شدم خدای من شکرت🌺🌺🌺
منم اول فکر کردم برفه، با خودم گفتم استاد رفتی برف بازی چه حالی بکنیم ما امروز، اما ، اما🤔🤔
بحث بحث صحرا و شنهای سفید ویک دستش است الله اکبر از این همه عزمت و جلال.چه جای روحانی رویایی است.🤗🤗🤗
شما وخانم شایسته هم با درایت بسیار دست به نوشتن شدید واز این حال خوب اهدافتان را رهبری کردید ،توجه بر خواسته هاتون وچه زیبا مهر تأیید خدا راهم گرفتید. ❤️عاشقتونم❤️
چقدر خوب توصیفش کردید مثل آرد نرم ومثل برف سفید😏😏😏
خدارو شکر برای همزمانی که براتون پیش اومد وشماهم مثل همیشه گوش به فرمان هستید.
بانو شایسته عزیز چقدر خوب توصیف کردی همزمانی ها را وچقدر زیبا خداوند همه چیز را کنار هم چید و شما هم گوش به فرمان.🙌🙌
شماهم با این سفرتون نگاه من و دوستان سایت را به زیبایی ها بردید دستتون طلا.🌼🌼🌼
منم خیلی سعی میکنم به جریانات دورو برم توجه نکنم ، هروقت هم اخباری میشنوم ویا بحثی پیش می آید به آن توجه نمیکنم ودرکل حال خودم را خوب نگه داشتم.
انشالله به زودی زود همدیگر را میبینیم منم دست پر شما را ملاقات خواهم کرد.❤️
پس من توجه بر زیبایی ها دارم، حال خودم را خوب نگه میدارم، از نعمتهایی که بهم عطا شده سپاسگزاری میکنم، نعمت سلامتی، فرزند خوب، همسر مهربان، زندگی گرم وآرام بر عکس لین شرایطی که همه اطرافیان از گرانی و چیزهایی که هست ناراضی هستند، من و همسرم شکر خدا را میکنیم وشادیم😀😀😀
باور نمیکنید استاد زندگی من هیچ فرقی از لحاظ خورد وخوراک،پوشاک و… با قبل نکرده و حتی به یقین میگویم بهتر و روانتر ازقبل🌺🌺🌺
استاد جان منم باید بیشتر
یاد بگیرم برای رسیدن به خواسته هام نجنگم بلکه رهاش کنم فقط قسمت خودم را درست انجام بدم بقیه را به خدای رب العالمین بسپارم.
چند روزیست مدام با خودم تکرار میکنم :خدایا هرچه از تو برمن رسد من به آن فقیرم من تسلیم توام.🙌🙌
خدایا مرا به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای؟!
راه رستگاران
خدایا خودت هدایتم فرما ،دستم را رها مکن ،
نعمتهایت را برایم روز افزون بفرما. خدایا شکرت، شکرت، شکرت ❤️
بانو شایسته ی عزیزم چقدر خوبه که ما شمارا داریم با این نکته برداری های ظریف و به جا که شما انجام میدهید،به تمام سوالات من وامثال من پاسخ میدهید قلم وکلام شما خیلی پرقدرت است خدایا شکرت🌺🌺🌺
استاد جان من و همسرم هم خیلی وقتها همینطور سفر میکردیم مثلاً ی با تصمیم گرفتیم تعطیلات عید به جنوب بریم، دل به جاده زدیم اولش من خیلی دو دل بودم اما طبق ایمانی که به همسرم دارم هیچ نگفتم هرجا دلمون میخواست می ایستادیم و از اطراف لذت میبردیم یکی یکی شهرها را رفتیم حتی به دوجا از مناطق جنگی هم رفتیم من از این سفر حلی عکس و فیلم دارم که همه عالیست واین سفر بیاد ماندنی ترین سفرهای طول عمرم هست خدایا شکرت🧡🧡🧡
استادم عاشقتم❤️
عالی عالی عالی
به قول استاد وقتی از خداوند میخوای که هدایتت کنه تا در شرایط و موقعیت مناسب قرارگیری وکلا همیشه در حال شادی باشی پس او تورا هدایت میکنه به جاهای بهتر و زیبایی های بیشتر.فقط کافیست دستت و بگذاری تو دستش.
خدایا کمکم کن که بشنوم صدایت
منم روی دوش تو مینشینم وتو مرا هدایت میکنی ، شکرت شکرت
چقدر زیبا بانو شایسته ی عزیز هدایت ها را بازگو میکنه و استاد هم خیلی رسا توضیح میدهد،
استاد جان من چند روز پیش دخترم و خودم به پزشک مراجعه کردیم دکتری که میخواستیم بریم برای اعتصابات تعطیل بود من هم به داروخانه نزدیک دکتر رفتم واز متصدی پرسیدم آیا دکتر دیگه ای هست که من به او مراجعه کنم،
متصدی گفت نه همه مطبها بستن وقتی از داروخانه بیرون آمدم خانمی با همسرش از پشت مرا صدا زد و گفت دکتر میخواهید ۳۰۰متز پایینتر مطب دکتری هست که بازه آنها ماشین داشتند
ومسیرشون همان طرف بود و مارا رساندند بعد از ویزیت من دنبال داروخانه آنلاین طرف قرارداد با بیمه خودم بودم که البته یکی که همیشه از آنجا دارو میگرفتم بود ولی دوربود از دکتر که پرسیدم گفت صد قدم پایینتر هست و اتفاقا طرف قرارداد نیز هست منم بدون معطلی رفتم ودارو گرفتم بدون اذیت شدن واینها همه هدایت الله بود در آن روز.
منم از شما دوبزرگوار سپاسگزارم که این قانون را برایم یادآور بودید:
وقتی توجه میکنی به زیبایی ها فارق ازاینک دور و اطراف چی میگذارد،
فارق از اینکه جامعه به چه سمتی میرود،
فارق از اینکه دیگران چی میگویند
هدایت می شوی به جاهای بهتر
وقتی خودت را درست میکنیم خداوند هم تورا هدایت میکنه به جاهای درست وبهتر، مثل داستانهای قرآنی که خداوند آنها را هدایت کرد در زمان مناسب به مکان مناسب.
خدایا تو دستم را بگیر، هر خیرو شری از تو برسد من به آن فقیرم.
چقدر اهنگ با محیط سازگار ، هزار بار اهنگو گوش کردمو زیبایی ها رو دیدم
انقدر حالم خوب شد پاشدم همون موقع دفترمو اوردم شکرگزاری هامو نوشتم
عاشق خدام ، عاشق شمام ، عاشق مریم جانم. مرسی ازتون . چقدر قشنگ گفتید ک وقتی با جایی هم فرکانس نباشید جهان خودش اجازه نمیده ک شما در اون مکان قرار بگیری ، خیلی باورمو قوی تر کرد.
چقدر قانون خوب عمل میکنه . استاد بعد از اینکه شما در یکی از فایل ها گفتید الان وقتشه خودتونو از جامعه جدا کنید من اصلا دیگه اینستا نرفتم ک دیگه هیچ اطلاعی از وضعیت نداشته باشم ، دقیقا چند روز بعد وقتی پیروی کردم از هدایت الهی و صحبت شما همسرم در کارش ب ی جای خیلی بهتر هدایت شد ، ک هم درامدش خیلی بهتر شده و هم همکارای خیلی خوبی داره .درست در این شرایط ک خیلی ها دارن از نازیبایی ها میگن زندگی ما ب مرحله ی زیباتری هدایت شد واقعا از صمیم قلبم ازتون ممنونم ک این زیبایی ها و اگاهی ها رو ب اشتراک میذارید .
به نام خدای مهربان خدایی که هرلحظه از زندگیم تویه تک تک نفسهام هرثانیه همه جا کنار من بوده ومنو به بهترین هاهدایت کرد خدایی ک الان ک دارم راجبش مینویسم میخام بشینم و از عشقی که ازش تویه قلبم حس میکنم ساعتها اشک بریزم
بی نهایت از شما استاد بزرگ ممنونم ک بخش بزرگی از هدایت منو ب ربم خدای مهربونم رقم زدین شما واقعا بازندگی صدها نفر معجزه کردین و واقعا لایق این همه عشق و زیبایی هستین وقتی انقدر قشنگ خدارو باور کردید و ایمان دارید بهش وقتی ایمان شمارو میبینم ب خدای عزیزم عشقم
واقعا باخودم میگم خدایا من تسلیمم منو هدایت کن چون میدونم زمانی ک بهش ایمان داشته باشم و درمسیر باشم خدام منو به خواسته هام میرسونه و بهترین هارو برام رقم میزنه و شما نمونه واضح این هدایتین به راستی دنیا تماما زیبایی وخداروشکر میکنم که کنار شما استاد عزیز وبااستفاده از اگاهی هایی ک میدین میتونم اگاه و سریعتر به خواسته هام برسم
زمانی ک تسلیم این قدرت و این عشق بی انتهاشدم واقعا میتونم بگم ک توزندگیم معجزه رقم خورده هرروز زیباتر از دیروز برام
ازخدامیخام که همه مارو هدایت کنه هرلحظه واگر ایمان داشته باشیم و باور کنیم یقینا به بهترین ها میرسیم امید ک دردنیاو اخرت سعادت مند باشیم
بازهم تشکر میکنم از استاد عشق وهمچنین همسر زیباشون♥️
هزاران بار سپاس از خدای رحمن و استادِعشق و مریم جانم بابت این فایلِ زیبا ، بسیار لذت بردم
چقدددر شگفت و زیبا بود این منطقه!😍
من هم بنابر خواسته شما استاد جانم میخام از هدایتهام بگم
حدود یکسال و نیم پیش همسرم بیزینسی اینترنتی رو استارت زد که نیاز به کمک داشت و از من خواست باهاش همکاری کنم ، من راسش خیلی علاقه ای نداشتم اما چون دیدم نیاز به کمک داره با خودم گفتم غٰر نمیزنم ، توکل بخدا همکاری میکنم و در حین همکاری و گشت در اینترنت کاملا اتفاقی با پیج عالی یوگا آشنا شدم که اصلا ربطی به بیزینس همسرم نداشت و الان یکسال و نیمه با آموزش رایگان اون پیج هر روز صبح قبل صبحانه یوگا انجام میدم و بسیار لذت میبرم از انجام صحیح حرکات اونهم بتنهایی و با تمرکز بالاتر از کلاسهای حضوری و هرروز شاکر خداوند بخاطر این موهبت هستم و دلیل این هدایت رو توکل و سپردن به خودش میدونم.
داستان دیگه اینکه؛
ما 4 سال در محله ای با ویوی عالی رو به کوه و دلباز در کوچه ای بن بست و زیبا زندگی میکردیم و بسیار صحنه هایی جذاب از برف ، باران ، مه ، غروب و طلوع با ابرهای رنگارنگ می دیدیم و مرتب شاکر خدای مهربان بودم اما همسرم بدلایلی خونه رو برای فروش گذاشت . ذهن من در جنگ و جدال بود که تو که مرتب شکرگزار بودی! و بالاخره نیروی توکل پیروز شد و من همه چیز رو سپردم بخدای رحمن و… منزل جدید ویویِ بسیار زیباتر ، محلی با سکوت کامل با صدای پرندگان که از پنجره سالن و اتاقها کوه و درختان زیبای پاییزی رنگارنگ خودنمایی میکنه. و آبی که از کوه میاد و صدای شُرشُر گوش نوازش از داخل خونه ، لذت اون ویو رو دوچندان میکنه 🤩 ٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍو این محله در همین تهرانه نه در شهرستان👌
و بسیار داستانهای دیگه که با سپردن به خدای رحمن هدایت شدم که همش رو سپاسگزار استاد عزیزم هستم از آموزه های ناب و خدایی شون🙏🏻🌹
بچهها ؛ من از اکهارت توله یادگرفتم هروقت ذهنم داره نجوای شیطانی میکنه با خودم بگم:
من هیچ شکایتی ندارم و از هر بابت سپاسگزارم 🙏🏻 و همین جمله کاملا ورق ذهنمو برمیگردونه و آرام میشم.
ممنونم استادجان و مریم جان از این فایل دلنشین و زیبا که کلی درس و حرف داشت.
در پناه خدای رحمان شاد و سربلند و سلامت ، بیشتر و بیشتر بدرخشید.🌹❤️
سلام به استادان عزیزتر از جانم و سلام به تک تک دوستان و هم مداری های عزیز
واقن که لذت بردم از این فایل از این زیبایی از این فضا ملکوتی. استاد به نظر من اوج زیبایی سایت دو تا قسمت بودن که اولیش اون لحظه ای بود که داشتید با شن ها بازی میکردید و جوری که شن ها رو محکم فشار میدادید و میریختینشون زمین خیلی حس خوبی بم میداد و قسمت دومش هم آخر این فایل بود که با آهنگ زیبا محسن چاووشی عزیز حس فضا معنوی رو کاملن به آدم القا کردید. خدا دِرُن بچه رو (الان فک کنم دیگه بزرگ شده باشه اونقدر که با شما جهان رو گشته :-))) ) هم برا شما و هم برا ماها حفظش کنه ^—^
استاد عزیز، این فایل شما به همراه فایلهای داستان هدایت الهی برا خودشون یه دوره کامل توحیدی هستن به نظرم و هرکس که میخواد خدا رو بشناسه باید این سه فایل رو با تمرکز بالا گوش کنه.
من از حدود دو سه ماه پیش از خدا خواستم که برام معافیت جور کنه و حدود یه ماه میشه که برا سربازی اقدام کردم و هدفم اینه که به لطف خدا معافیت بگیرم. برخلاف سایر اهداف و خواسته هام برا جزئی ترین اتفاق در راستا این هدفم همیشه سعی کردم که ردپای خدا رو دنبالش بگردم و قدرت رو از آدما بگیرم و به خدا بدم و همه اون نشونه هارو تک تکشون رو تو نوت گوشیم مینوشتم و دقیقا عین فایل داستان هدایت الهی که تکاملتون رو طی کردید و اتفاق ها خود به خود افتادن، از این سری اتفاقات هم برای من افتاد اینکه به کجا ها هدایت بشم و چه اقداماتی انجام بدم و …
امروز میخوام در این کامنت یه نشونه ای برای خودم قرار بدم، چون کمی ناامید شده بودم از اینکه شاید اون نتیجه دلخواهم رو نگیرم تا اینکه این فایل و چند روز بعدش فایل مصاحبتون با عرشیا اومد رو سایت که آتشی رو در وجود من روشن کرد (مخصوصا اون قسمتی از مصاحبتون با عرشیا که عرشیا گفت “این ما هستیم که نتیجه دلخواه رو خلق میکنیم، و اینکه من مسیر رو رفتم، تلاشمم کردم ولی اونیکه میخواستم نشد همش ناشی از باورهای محدود کنندس” یه چراغی رو دینگ! تو ذهن من روشن کرد که من یکی از باورهای محدود کنندم رو تونستم پیدا کنم و این منم که خالق نتیجه خودم هستم و نباید در برخورد با اولین ناامیدی زود تسلیم بشم و پا پس بکشم و اگه قرار با اولین مانع تسلیم بشم و زود از مسیر رسیدن به خواسته هام انصراف بدم پس همون بهتر که دیگه با آموزه های استاد هم کار نکنم و دوباره برگردم به مسیر پر از اعصاب خرد کنی و پر از شرک و دیدگاه ها و باورهای محدود کننده) که این آتش اونقدر دوباره بم انگیزه داد که شروع کردم طبق گفتتون تو قدم اول جلسه 6ام که انگیزه خالی با باورهای غلط منجر به نتایج ناگوار میشه، شروع کردم به باورسازی و اصلاح باور های خودم.
واقعیت اینه که، ایده نوشتن این کامنت رو نتیجه باورسازی های جدیدم و تعهدی که به خودم دادم که تا آخرش برم میدونم چون امروز خدا بم الهام کرد که اگه به مسیرت متعهد هستی برو تو یکی از فایل های استاد برا خودت نشونه ای قرار بده و این کامنت هم اولین کامنت من هست که در سایت قرار میدم و نوشتن اولین کامنت خودشم تو سایت پرمحتوا و عالی شما یه ترس بزرگی رو داشت که از اون موقعی که این ایده بم الهام شده تا الان هی به تعویق می انداختم تا اینکه تسلیم تعهدم شدم و اومدم کامنت رو نوشتم. انشالا و حتما که لطف خدا شامل حال همگی بندگانش که در مسیرش هستن باشه و همه اسنان ها رو به راه راست هدایت کنه. منتظر من باشید تا روزی برسه که بیام خبر خوش معافیت سربازی رو اینجا بنویسم.
عاشقتونم ممنون ازتون که نگاهم رو به زندگی کردن عوض کردید و همچنین از عزیزانی که این کامنت رو خوندن هم سپاسگزارم ^—^
ماه پیش برای من و نامزدم پدیده همزمانی طی یه سفر به شمال کشور اتفاق افتاد؛گرچه قبل از گوش دادن به این فایل نمیدونستم که هدایت الهی بوده،اما از آبانماه سعی میکردم مستمر روی افکارم و قانونها کار کنم.
ماجرا از اونجا شروع شد که دوستم ازم خواست همراه بیمارستانش برای یه عمل جراحی سخت باشم،راستش از ته دل راضی نبودم چون دوست نداشتم تو فاز و فرکانس بیمارستان باشم (یه مدت زیادی هرکس کار بیمارستانی داشت،از من میخواست کمکش کنم که با کار کردن رو افکارم، از فرکانسش خارج شده بودم)،اما تو رودربایستی قبول کردم. از طرفی همون شب نامزدم هم بهم گفت بیا بریم شمال،ولی من چون به دوستم قول داده بودم،نمیتونستم برم؛ اما خوشبختانه چندساعت بعد دوستم بهم پیام داد که لازم نیست باهاش برم بیمارستان و مامانش باهاش میره،این اولین همزمانی بود. پس قرار شد بریم شمال،همزمانی دوم اینجا اتفاق افتاد که بهصورت نادری سه روز مرخصی از محل کارم طلب داشتم و روز سهشنبه هم شهادت حضرت فاطمه بود که جمعا میشد 4 روز و اینطور شد که فردای همون شب بیبرنامه حرکت کردیم طرف شمال.یکی از اتفاقات خوب و جالبی که توی جاده رخ داد این بود که با اینکه برف سنگینی باریده بود و رانندهها میگفتن تو برف و مه گیر کردیم،وقتی ما تو جاده بودیم همه مسیرها باز و هوا هم خوب بود!وقتی هم رسیدیم شمال هوا بهجای زمستانی،بهاری بود.
سومین همزمانی اینجا بود که ابلاغیه پرونده قضائی مربوط به گرفتن دیه نامزدم که تو رامسر بود هم اومد و دنبال کار اون هم رفتیم (بعدها فهمیدیم اگه شمال نبودیم و حضوری دنبال کار نمیرفتیم، پرونده پیش نمیرفت)،چهارمین همزمانی وقتی اتفاق افتاد که یکی از دوستامونم شمال تو ویلاش بود و ما هم تونستیم بریم پیشش و مسئله اقامتمون و البته قسمتی از خوردوخوراکمونم حل شد(پسانداز مناسبی برای هزینههای سفر نداشتیم)،همزمانی بعدی وقتی بود که تو این سفر فرصتی شد تا با همین دوستمون که مرد موفقی تو زمینه مالی هست،یه مصاحبه دوستانه در مورد پیشرفتش داشته باشیم و رو باورهامون کار کنیم.همچنین ایشون غذاخوری خوب با قیمت مناسب و همچنین مرکز کلوچهپزی برای خریدن سوغات هم بهمون معرفی کردن.
آخرین همزمانی تو این سفر هم این بود که دوستمون روز شهادت که روز تعطیلی بود، کار نداشت و تونستیم سه تایی بریم یه منطقه زیبا تو سیاهکل به اسم سوخته کوه که طبیعت زیبایی از ترکیب دریاچه و جنگل داشت و خیلی خوش گذشت
اول اینو بگم واقعاااا هیچ کسی نمیتونه بزرگی و عظمت خداای یگانه ی منو رو بنویسه یا بگه
چون کلمات توانای نوشتن و گفتن عظمت و بزرگی و زیبای خدای قشنگه منو نداره ما هر چی یاد میگیریم میبینم عه واقعاااا من دیروز که انقدر احساس میکردم بلدم میفهم میگفتم خدا چقدر منو آگاه کرده با فهم این موضوع پس دیروز هیچی نمیدونستم پس هر چقدر بدونیم هنوز هیچی نمیدونیم خدااای یگانه ی من خیلی زیباست خیلی با عظمته خیلی بزرگه به خودم افتخار میکنم که در این راهم در راه یکتا پرستی در راه شناخت خداای قشنگ و زیبام
از وقتی تو این راه اومدم یواش یواش خدای قشنگ من،منو هدایت کره واقعاااا پله پله بالا اوارده منو،من نیومدم معبود یگانه ی من دست منو گرفته و بالا اوارده دقیقا عین این که یه بچه رو دستشو میگیری تا از پله بالا بره خدای منم دست منو گرفته هر لحظه منو بالا و بالا تر میبره
از خداای قشنگم هزار بار سپاسگذارم که منو به سایت استاد عزیزم استاد عباس منش هدایت کرده و منو به یکی از دستان پر قدرتش هدایت کرده
اینم بگم استاد اول که اومدم تو سایتتون گفتم این چه سایتیه اصلا خوشم نیومد بعد دیدم بی نظیره سایتتون اون اول در فرکانس سایتتون نبودم ولی واقعا میگم سایتتون بی نظیره اینم از لطف لله قشنگه که منو به یکی از بهترین دستاشون هدایت کرد
خدایااهزار بار سپاسگذارتم
از وقتی داستان هدایتگری رو باور کردم و الهام از طرف خداای قشنگمو باور کردم لله بزرگ من،منو هدایت کرد و الهامات خدامو دریافت کردمددقیقا یه جنسیو الهام گرفتم بسازم و شروع به ساختش کردم ( تو پرانتز بگم کارم چوبه ام دی اف کلا چوب) اون کالا رو ساختم ایده اولیه که بهم الهام شدو بعد از ساختش اواردم بالا تو خونه شب موقع خواب یکی اومد تو گوشم گفت چراا با این جنس نمیسازیش خب(با پی وی سی زد آبه) بعد به خودم گفتم عه واقعاااا چراا بعد. دیدم خدام بهم الهام کرد خیلی حس قشنگو بی نظیری تجربه کردم واقعاااا ممنون خدای یگانه ی خودمم شاید اولین الهام آگاهانه ی من بود. بعد همون ایده رو با جنس پی وی سی ساختم اواردم بالا (همون که استاد عباسمنش میگه مرحله ی بعدو میگه چند تا مرحله رو نمیگه تو اون مرحله رو بری مرحله بعدی رو میگه) دقیقا همینطوره من ساختم مرحله سوم همون ایده رو برام تکمیل کرد بسیار زیبا شد بعد چند تا ایده ی دیگه بهم داد. لله قشنگم ساختم نزدیک چهار پنج مدل کار بعد رفتم مرحله بعدی که رنگ زدن کارا بود و دقیقا اینم هدایت شدم به یه شخصی که شاگرد رنگکار قبلیمون بود اومد زیر کار جنسارو دراوارد رنگ زیر کارشو دراوارد مرحله اخر چون کارم اردوب خوری جای ترشی بود گفتم سرکه کارو خراب نکنه همین دستمون قرار بود بیاد گفتم جمعه بیا گفت خسته ام منم گفتم کلا نیا اینم نشونه لله قشنگم بود. که اگه میومد رنگ میزد کار. به شکست میخورد چون با سرکه قاطی میشد من کارای دیگه مو انجام داد اون کارو بردم جای دیگه اون رنگ کار از یه مهندسی پرسید اون منهدس که یکی از دستان معبود من بود. گفت باید کوره ی رنگ بشه خلاصه بگم هدایت شدم به اون دست خدام که کوره ی رنگشون کرد بعد خدا گفت خودت کوره بساز منو برد به سمت سازنده ی کوره سازی من خواستم کوره رو برام بسازه زنگ زدم قیمت بگیرم دقیقا اون سازنده دو تا کوچه پایین تر. کارگاه ما بود من قیمت خواستم اما اون گفت بیا در کارگاه برات قیمتو بگم و اون ادم که یه مامور از طرف خدای من بود یکی از دستان معبود یگانه ی من بود همه ی طرز ساخت کوره رو بهم گفت بعد قیمتشم گفت ولی خدای قشنگ من بهم گفت اینطوری خودت با هزینه خیلی کم بساز لله هدایت میکنه خیلی زیبا و راحت بدون دردسر فقط بهش بسپارید و ازش درخواست کنید و فقط منتظر ماست
کارو بردم خراطی که خراطی کنه ،واقعا این که کسی مشتریشو بگه برو جای دیگه یا خودت اینطوری انجام بده شاید عجیب باشه همه دنبال مشترین و پولشو بگیرن اما خود خراط کاره به من گفت برو حسن آباد یه دستگاه خراطی کوچک بخر با یه قیمت خیلی کمه و مناسبه برای کارات خودت انجام بده کاری نداره واقعا عجیبه این موضوع که کسی مشتریشو بگه برو جای دیگه یا خودت اینطوری انجام بده ولی وقتی هدایت معبود یگانه رو باور داشته باشی تعجب نمیکنی من دقیقا اون حرفارو از طرف خدام میدونم اینا نشونه های خدای منه و هدایت و الهامات که من دریافت میکنم
واقعاااا از معبود یگانه ی خودم سپاسگذارم
من اینا رو از طرف خداای قشنگم میدونم که در این راهم و خداای خوبم منو برگزیده در این راه اماا به خودم افتخار میکنم که برگزیده ام طبق یه حرف استاد که گفت من از خدا خواستم هر کسی نیاد تو دوره های من،من اون حرف استادم نشونه ی خدااای زیبام میدونم و تمااام حرفای استاد حرفای خدای منه یا یه موقع دقیقا نماز صبح پاشدم با خدای خودم رازو نیاز کردم دقیقا منم از خیلی لحاظ مخصوصا رابطه م با خدای قشنگم عاالی و بی نظیر بود جز مسائل مالی بعد نماز خواستم بخوابم گفتم بزار نشانه ی امروزمو ببینم یه فایل استاد اومد گفت اگه از نظر مالی هنوز به اون جایگاهی که میخوایدو نرسیدین نگران نباشید و دقیقا من الازم داشتم به این جمله برای اینکه ناامید نشم دوباره به حالت سجده از. خدای خودم تشکر کردم
از خدام هر روز سپاسگذاری میکنم بابت دست پر قدرتی مثل استاد عباس منش استاد به قول خودتون بی نظیرین واقعاااا ممنونتونم من اینم فهمیدم که واقعاااا باید در فرکانس هر فایلی باشی تا ببینیش تا بشنویش شما هر متنی بنویس تا یه فایلیو ببنینی اما نمیبینی بعداا همون متنو بزنی میبینی چون در فرکانسش قرار میگیری تا در فرکانس اون فایل نباشی نمیبینی یا نمیشنوی
من واقعاااا تشنه و اتش یه سری از دوره های استادو دارم اماا هی نشده که بخرم اینو فهمیدم باید در فرکانس اون دوره ها قرار بگیریم تا بشنویم در پرفایل شخصیمون قرار. بگیره من رو خودم کار میکنم و از خدام خواستم منو در فرکانس اون دروره ها قرار بده ولی مطمئنم به زودی که کل دور های استاد تو پرفایل شخصی من قرار میگیره
از یگانه معبود قشنگم ممنونم و از استاد عزیزم و خانوم شایسته که لهجه شونو خیلی دوست دارم و دوستان هم فرکاسیم ممنونم
باسلام خدمت استاد عزیز وخانم سایشته عزیر منم بخواهم از یک هدایت براتون بگم اینه که داشتم میرفتم مسافرت ودر میان راه ماشینم خراب شد همین جور که ماشین داشت میرفت یواش یواش دقیق جوری تعمیرگاه واستاد ساعت 10شب تعمیرگاه هم باز بود رفتم گفتم ماشینم خراب شده اونم اومد نگاه کرد یک قطعه ش خراب شده بود وشاگردش فرستاد گرفت کلا 10دقیقه بیشتر زمان نبرد ماشینم درست شد چقدر خوبه که وقتی در مسیر درست هستی وقتی ماشینتم خراب بشه درست جلوی تعمیرگاه باشی خداوند سپاسگزارم بخاطر قانون بدون تغییرش وبخاطر استاد نازنین وعالی
به نام خدای مهربان
مثل همیشه همه چی پرفکت و عالی
ی جای رویایی انگار به ی تیکه از بهشت وارد شدم خدای من شکرت🌺🌺🌺
منم اول فکر کردم برفه، با خودم گفتم استاد رفتی برف بازی چه حالی بکنیم ما امروز، اما ، اما🤔🤔
بحث بحث صحرا و شنهای سفید ویک دستش است الله اکبر از این همه عزمت و جلال.چه جای روحانی رویایی است.🤗🤗🤗
شما وخانم شایسته هم با درایت بسیار دست به نوشتن شدید واز این حال خوب اهدافتان را رهبری کردید ،توجه بر خواسته هاتون وچه زیبا مهر تأیید خدا راهم گرفتید. ❤️عاشقتونم❤️
چقدر خوب توصیفش کردید مثل آرد نرم ومثل برف سفید😏😏😏
خدارو شکر برای همزمانی که براتون پیش اومد وشماهم مثل همیشه گوش به فرمان هستید.
بانو شایسته عزیز چقدر خوب توصیف کردی همزمانی ها را وچقدر زیبا خداوند همه چیز را کنار هم چید و شما هم گوش به فرمان.🙌🙌
شماهم با این سفرتون نگاه من و دوستان سایت را به زیبایی ها بردید دستتون طلا.🌼🌼🌼
منم خیلی سعی میکنم به جریانات دورو برم توجه نکنم ، هروقت هم اخباری میشنوم ویا بحثی پیش می آید به آن توجه نمیکنم ودرکل حال خودم را خوب نگه داشتم.
انشالله به زودی زود همدیگر را میبینیم منم دست پر شما را ملاقات خواهم کرد.❤️
پس من توجه بر زیبایی ها دارم، حال خودم را خوب نگه میدارم، از نعمتهایی که بهم عطا شده سپاسگزاری میکنم، نعمت سلامتی، فرزند خوب، همسر مهربان، زندگی گرم وآرام بر عکس لین شرایطی که همه اطرافیان از گرانی و چیزهایی که هست ناراضی هستند، من و همسرم شکر خدا را میکنیم وشادیم😀😀😀
باور نمیکنید استاد زندگی من هیچ فرقی از لحاظ خورد وخوراک،پوشاک و… با قبل نکرده و حتی به یقین میگویم بهتر و روانتر ازقبل🌺🌺🌺
استاد جان منم باید بیشتر
یاد بگیرم برای رسیدن به خواسته هام نجنگم بلکه رهاش کنم فقط قسمت خودم را درست انجام بدم بقیه را به خدای رب العالمین بسپارم.
چند روزیست مدام با خودم تکرار میکنم :خدایا هرچه از تو برمن رسد من به آن فقیرم من تسلیم توام.🙌🙌
خدایا مرا به راه راست هدایت فرما، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای؟!
راه رستگاران
خدایا خودت هدایتم فرما ،دستم را رها مکن ،
نعمتهایت را برایم روز افزون بفرما. خدایا شکرت، شکرت، شکرت ❤️
بانو شایسته ی عزیزم چقدر خوبه که ما شمارا داریم با این نکته برداری های ظریف و به جا که شما انجام میدهید،به تمام سوالات من وامثال من پاسخ میدهید قلم وکلام شما خیلی پرقدرت است خدایا شکرت🌺🌺🌺
استاد جان من و همسرم هم خیلی وقتها همینطور سفر میکردیم مثلاً ی با تصمیم گرفتیم تعطیلات عید به جنوب بریم، دل به جاده زدیم اولش من خیلی دو دل بودم اما طبق ایمانی که به همسرم دارم هیچ نگفتم هرجا دلمون میخواست می ایستادیم و از اطراف لذت میبردیم یکی یکی شهرها را رفتیم حتی به دوجا از مناطق جنگی هم رفتیم من از این سفر حلی عکس و فیلم دارم که همه عالیست واین سفر بیاد ماندنی ترین سفرهای طول عمرم هست خدایا شکرت🧡🧡🧡
استادم عاشقتم❤️
عالی عالی عالی
به قول استاد وقتی از خداوند میخوای که هدایتت کنه تا در شرایط و موقعیت مناسب قرارگیری وکلا همیشه در حال شادی باشی پس او تورا هدایت میکنه به جاهای بهتر و زیبایی های بیشتر.فقط کافیست دستت و بگذاری تو دستش.
خدایا کمکم کن که بشنوم صدایت
منم روی دوش تو مینشینم وتو مرا هدایت میکنی ، شکرت شکرت
چقدر زیبا بانو شایسته ی عزیز هدایت ها را بازگو میکنه و استاد هم خیلی رسا توضیح میدهد،
استاد جان من چند روز پیش دخترم و خودم به پزشک مراجعه کردیم دکتری که میخواستیم بریم برای اعتصابات تعطیل بود من هم به داروخانه نزدیک دکتر رفتم واز متصدی پرسیدم آیا دکتر دیگه ای هست که من به او مراجعه کنم،
متصدی گفت نه همه مطبها بستن وقتی از داروخانه بیرون آمدم خانمی با همسرش از پشت مرا صدا زد و گفت دکتر میخواهید ۳۰۰متز پایینتر مطب دکتری هست که بازه آنها ماشین داشتند
ومسیرشون همان طرف بود و مارا رساندند بعد از ویزیت من دنبال داروخانه آنلاین طرف قرارداد با بیمه خودم بودم که البته یکی که همیشه از آنجا دارو میگرفتم بود ولی دوربود از دکتر که پرسیدم گفت صد قدم پایینتر هست و اتفاقا طرف قرارداد نیز هست منم بدون معطلی رفتم ودارو گرفتم بدون اذیت شدن واینها همه هدایت الله بود در آن روز.
منم از شما دوبزرگوار سپاسگزارم که این قانون را برایم یادآور بودید:
وقتی توجه میکنی به زیبایی ها فارق ازاینک دور و اطراف چی میگذارد،
فارق از اینکه جامعه به چه سمتی میرود،
فارق از اینکه دیگران چی میگویند
هدایت می شوی به جاهای بهتر
وقتی خودت را درست میکنیم خداوند هم تورا هدایت میکنه به جاهای درست وبهتر، مثل داستانهای قرآنی که خداوند آنها را هدایت کرد در زمان مناسب به مکان مناسب.
خدایا تو دستم را بگیر، هر خیرو شری از تو برسد من به آن فقیرم.
ایا کنعبدو و ایا کنستعین
تنها تورا میپرستم وتنها از تویاری میخواهم.
اهدنا صراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر مغضوب علیهم والضالین
مرا به راه راست هدایت کن راه آنان که به آنهانعمت داده ای نه راه گمراهان.
الهی آمین
خدایا بزرگی تو شکر
استاد عاشقتونم
خدا یارونگهدا تون❤️❤️❤️
سلام استاد عزیزمممممم
استاد با این فایل من امشب دیوانه شدم
چقدر زیبایی….
چقدر حرفای عالی….
چقدر آگاهی…..
چقدر اهنگ با محیط سازگار ، هزار بار اهنگو گوش کردمو زیبایی ها رو دیدم
انقدر حالم خوب شد پاشدم همون موقع دفترمو اوردم شکرگزاری هامو نوشتم
عاشق خدام ، عاشق شمام ، عاشق مریم جانم. مرسی ازتون . چقدر قشنگ گفتید ک وقتی با جایی هم فرکانس نباشید جهان خودش اجازه نمیده ک شما در اون مکان قرار بگیری ، خیلی باورمو قوی تر کرد.
چقدر قانون خوب عمل میکنه . استاد بعد از اینکه شما در یکی از فایل ها گفتید الان وقتشه خودتونو از جامعه جدا کنید من اصلا دیگه اینستا نرفتم ک دیگه هیچ اطلاعی از وضعیت نداشته باشم ، دقیقا چند روز بعد وقتی پیروی کردم از هدایت الهی و صحبت شما همسرم در کارش ب ی جای خیلی بهتر هدایت شد ، ک هم درامدش خیلی بهتر شده و هم همکارای خیلی خوبی داره .درست در این شرایط ک خیلی ها دارن از نازیبایی ها میگن زندگی ما ب مرحله ی زیباتری هدایت شد واقعا از صمیم قلبم ازتون ممنونم ک این زیبایی ها و اگاهی ها رو ب اشتراک میذارید .
به نام خدای مهربان خدایی که هرلحظه از زندگیم تویه تک تک نفسهام هرثانیه همه جا کنار من بوده ومنو به بهترین هاهدایت کرد خدایی ک الان ک دارم راجبش مینویسم میخام بشینم و از عشقی که ازش تویه قلبم حس میکنم ساعتها اشک بریزم
بی نهایت از شما استاد بزرگ ممنونم ک بخش بزرگی از هدایت منو ب ربم خدای مهربونم رقم زدین شما واقعا بازندگی صدها نفر معجزه کردین و واقعا لایق این همه عشق و زیبایی هستین وقتی انقدر قشنگ خدارو باور کردید و ایمان دارید بهش وقتی ایمان شمارو میبینم ب خدای عزیزم عشقم
واقعا باخودم میگم خدایا من تسلیمم منو هدایت کن چون میدونم زمانی ک بهش ایمان داشته باشم و درمسیر باشم خدام منو به خواسته هام میرسونه و بهترین هارو برام رقم میزنه و شما نمونه واضح این هدایتین به راستی دنیا تماما زیبایی وخداروشکر میکنم که کنار شما استاد عزیز وبااستفاده از اگاهی هایی ک میدین میتونم اگاه و سریعتر به خواسته هام برسم
زمانی ک تسلیم این قدرت و این عشق بی انتهاشدم واقعا میتونم بگم ک توزندگیم معجزه رقم خورده هرروز زیباتر از دیروز برام
ازخدامیخام که همه مارو هدایت کنه هرلحظه واگر ایمان داشته باشیم و باور کنیم یقینا به بهترین ها میرسیم امید ک دردنیاو اخرت سعادت مند باشیم
بازهم تشکر میکنم از استاد عشق وهمچنین همسر زیباشون♥️
بنام خداوند هدایتگرِ عزیزم
سلااام وووو صد سلاام به استادِ عزیزم
و مریم جانِ گلم
هزاران بار سپاس از خدای رحمن و استادِعشق و مریم جانم بابت این فایلِ زیبا ، بسیار لذت بردم
چقدددر شگفت و زیبا بود این منطقه!😍
من هم بنابر خواسته شما استاد جانم میخام از هدایتهام بگم
حدود یکسال و نیم پیش همسرم بیزینسی اینترنتی رو استارت زد که نیاز به کمک داشت و از من خواست باهاش همکاری کنم ، من راسش خیلی علاقه ای نداشتم اما چون دیدم نیاز به کمک داره با خودم گفتم غٰر نمیزنم ، توکل بخدا همکاری میکنم و در حین همکاری و گشت در اینترنت کاملا اتفاقی با پیج عالی یوگا آشنا شدم که اصلا ربطی به بیزینس همسرم نداشت و الان یکسال و نیمه با آموزش رایگان اون پیج هر روز صبح قبل صبحانه یوگا انجام میدم و بسیار لذت میبرم از انجام صحیح حرکات اونهم بتنهایی و با تمرکز بالاتر از کلاسهای حضوری و هرروز شاکر خداوند بخاطر این موهبت هستم و دلیل این هدایت رو توکل و سپردن به خودش میدونم.
داستان دیگه اینکه؛
ما 4 سال در محله ای با ویوی عالی رو به کوه و دلباز در کوچه ای بن بست و زیبا زندگی میکردیم و بسیار صحنه هایی جذاب از برف ، باران ، مه ، غروب و طلوع با ابرهای رنگارنگ می دیدیم و مرتب شاکر خدای مهربان بودم اما همسرم بدلایلی خونه رو برای فروش گذاشت . ذهن من در جنگ و جدال بود که تو که مرتب شکرگزار بودی! و بالاخره نیروی توکل پیروز شد و من همه چیز رو سپردم بخدای رحمن و… منزل جدید ویویِ بسیار زیباتر ، محلی با سکوت کامل با صدای پرندگان که از پنجره سالن و اتاقها کوه و درختان زیبای پاییزی رنگارنگ خودنمایی میکنه. و آبی که از کوه میاد و صدای شُرشُر گوش نوازش از داخل خونه ، لذت اون ویو رو دوچندان میکنه 🤩 ٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍو این محله در همین تهرانه نه در شهرستان👌
و بسیار داستانهای دیگه که با سپردن به خدای رحمن هدایت شدم که همش رو سپاسگزار استاد عزیزم هستم از آموزه های ناب و خدایی شون🙏🏻🌹
بچهها ؛ من از اکهارت توله یادگرفتم هروقت ذهنم داره نجوای شیطانی میکنه با خودم بگم:
من هیچ شکایتی ندارم و از هر بابت سپاسگزارم 🙏🏻 و همین جمله کاملا ورق ذهنمو برمیگردونه و آرام میشم.
ممنونم استادجان و مریم جان از این فایل دلنشین و زیبا که کلی درس و حرف داشت.
در پناه خدای رحمان شاد و سربلند و سلامت ، بیشتر و بیشتر بدرخشید.🌹❤️
سلام به استادان عزیزتر از جانم و سلام به تک تک دوستان و هم مداری های عزیز
واقن که لذت بردم از این فایل از این زیبایی از این فضا ملکوتی. استاد به نظر من اوج زیبایی سایت دو تا قسمت بودن که اولیش اون لحظه ای بود که داشتید با شن ها بازی میکردید و جوری که شن ها رو محکم فشار میدادید و میریختینشون زمین خیلی حس خوبی بم میداد و قسمت دومش هم آخر این فایل بود که با آهنگ زیبا محسن چاووشی عزیز حس فضا معنوی رو کاملن به آدم القا کردید. خدا دِرُن بچه رو (الان فک کنم دیگه بزرگ شده باشه اونقدر که با شما جهان رو گشته :-))) ) هم برا شما و هم برا ماها حفظش کنه ^—^
استاد عزیز، این فایل شما به همراه فایلهای داستان هدایت الهی برا خودشون یه دوره کامل توحیدی هستن به نظرم و هرکس که میخواد خدا رو بشناسه باید این سه فایل رو با تمرکز بالا گوش کنه.
من از حدود دو سه ماه پیش از خدا خواستم که برام معافیت جور کنه و حدود یه ماه میشه که برا سربازی اقدام کردم و هدفم اینه که به لطف خدا معافیت بگیرم. برخلاف سایر اهداف و خواسته هام برا جزئی ترین اتفاق در راستا این هدفم همیشه سعی کردم که ردپای خدا رو دنبالش بگردم و قدرت رو از آدما بگیرم و به خدا بدم و همه اون نشونه هارو تک تکشون رو تو نوت گوشیم مینوشتم و دقیقا عین فایل داستان هدایت الهی که تکاملتون رو طی کردید و اتفاق ها خود به خود افتادن، از این سری اتفاقات هم برای من افتاد اینکه به کجا ها هدایت بشم و چه اقداماتی انجام بدم و …
امروز میخوام در این کامنت یه نشونه ای برای خودم قرار بدم، چون کمی ناامید شده بودم از اینکه شاید اون نتیجه دلخواهم رو نگیرم تا اینکه این فایل و چند روز بعدش فایل مصاحبتون با عرشیا اومد رو سایت که آتشی رو در وجود من روشن کرد (مخصوصا اون قسمتی از مصاحبتون با عرشیا که عرشیا گفت “این ما هستیم که نتیجه دلخواه رو خلق میکنیم، و اینکه من مسیر رو رفتم، تلاشمم کردم ولی اونیکه میخواستم نشد همش ناشی از باورهای محدود کنندس” یه چراغی رو دینگ! تو ذهن من روشن کرد که من یکی از باورهای محدود کنندم رو تونستم پیدا کنم و این منم که خالق نتیجه خودم هستم و نباید در برخورد با اولین ناامیدی زود تسلیم بشم و پا پس بکشم و اگه قرار با اولین مانع تسلیم بشم و زود از مسیر رسیدن به خواسته هام انصراف بدم پس همون بهتر که دیگه با آموزه های استاد هم کار نکنم و دوباره برگردم به مسیر پر از اعصاب خرد کنی و پر از شرک و دیدگاه ها و باورهای محدود کننده) که این آتش اونقدر دوباره بم انگیزه داد که شروع کردم طبق گفتتون تو قدم اول جلسه 6ام که انگیزه خالی با باورهای غلط منجر به نتایج ناگوار میشه، شروع کردم به باورسازی و اصلاح باور های خودم.
واقعیت اینه که، ایده نوشتن این کامنت رو نتیجه باورسازی های جدیدم و تعهدی که به خودم دادم که تا آخرش برم میدونم چون امروز خدا بم الهام کرد که اگه به مسیرت متعهد هستی برو تو یکی از فایل های استاد برا خودت نشونه ای قرار بده و این کامنت هم اولین کامنت من هست که در سایت قرار میدم و نوشتن اولین کامنت خودشم تو سایت پرمحتوا و عالی شما یه ترس بزرگی رو داشت که از اون موقعی که این ایده بم الهام شده تا الان هی به تعویق می انداختم تا اینکه تسلیم تعهدم شدم و اومدم کامنت رو نوشتم. انشالا و حتما که لطف خدا شامل حال همگی بندگانش که در مسیرش هستن باشه و همه اسنان ها رو به راه راست هدایت کنه. منتظر من باشید تا روزی برسه که بیام خبر خوش معافیت سربازی رو اینجا بنویسم.
عاشقتونم ممنون ازتون که نگاهم رو به زندگی کردن عوض کردید و همچنین از عزیزانی که این کامنت رو خوندن هم سپاسگزارم ^—^
سلام به همگی
الان که این کامنت رو دارم مینویسم ساعت2:52صبحه و حس بد و افکار منفی در من ایجاد شده بود و من سعی کردم استپش کنم.
استاد عزیزم شما میگین ما تمام و کمال خودمونو بسپریم به خدا و دیگر هیچ نگوییم،حرفای شما درسته ولی انجامش خیلی سخته.
من دلم میخواد امتحانش کنم.
واسه یکبارم شده تو زندگیم ،کل زندگیم بسپارم به اون و بزارم اون برام بچینه.
از همین الان میخوام استارت بزنم و بسپارم به اون و اعتماد کنم.
و نتایجشم هینحا براتون مینویسم.
سلام خدمت استاد،خانم شایسته و دوستان عزیز
ماه پیش برای من و نامزدم پدیده همزمانی طی یه سفر به شمال کشور اتفاق افتاد؛گرچه قبل از گوش دادن به این فایل نمیدونستم که هدایت الهی بوده،اما از آبانماه سعی میکردم مستمر روی افکارم و قانونها کار کنم.
ماجرا از اونجا شروع شد که دوستم ازم خواست همراه بیمارستانش برای یه عمل جراحی سخت باشم،راستش از ته دل راضی نبودم چون دوست نداشتم تو فاز و فرکانس بیمارستان باشم (یه مدت زیادی هرکس کار بیمارستانی داشت،از من میخواست کمکش کنم که با کار کردن رو افکارم، از فرکانسش خارج شده بودم)،اما تو رودربایستی قبول کردم. از طرفی همون شب نامزدم هم بهم گفت بیا بریم شمال،ولی من چون به دوستم قول داده بودم،نمیتونستم برم؛ اما خوشبختانه چندساعت بعد دوستم بهم پیام داد که لازم نیست باهاش برم بیمارستان و مامانش باهاش میره،این اولین همزمانی بود. پس قرار شد بریم شمال،همزمانی دوم اینجا اتفاق افتاد که بهصورت نادری سه روز مرخصی از محل کارم طلب داشتم و روز سهشنبه هم شهادت حضرت فاطمه بود که جمعا میشد 4 روز و اینطور شد که فردای همون شب بیبرنامه حرکت کردیم طرف شمال.یکی از اتفاقات خوب و جالبی که توی جاده رخ داد این بود که با اینکه برف سنگینی باریده بود و رانندهها میگفتن تو برف و مه گیر کردیم،وقتی ما تو جاده بودیم همه مسیرها باز و هوا هم خوب بود!وقتی هم رسیدیم شمال هوا بهجای زمستانی،بهاری بود.
سومین همزمانی اینجا بود که ابلاغیه پرونده قضائی مربوط به گرفتن دیه نامزدم که تو رامسر بود هم اومد و دنبال کار اون هم رفتیم (بعدها فهمیدیم اگه شمال نبودیم و حضوری دنبال کار نمیرفتیم، پرونده پیش نمیرفت)،چهارمین همزمانی وقتی اتفاق افتاد که یکی از دوستامونم شمال تو ویلاش بود و ما هم تونستیم بریم پیشش و مسئله اقامتمون و البته قسمتی از خوردوخوراکمونم حل شد(پسانداز مناسبی برای هزینههای سفر نداشتیم)،همزمانی بعدی وقتی بود که تو این سفر فرصتی شد تا با همین دوستمون که مرد موفقی تو زمینه مالی هست،یه مصاحبه دوستانه در مورد پیشرفتش داشته باشیم و رو باورهامون کار کنیم.همچنین ایشون غذاخوری خوب با قیمت مناسب و همچنین مرکز کلوچهپزی برای خریدن سوغات هم بهمون معرفی کردن.
آخرین همزمانی تو این سفر هم این بود که دوستمون روز شهادت که روز تعطیلی بود، کار نداشت و تونستیم سه تایی بریم یه منطقه زیبا تو سیاهکل به اسم سوخته کوه که طبیعت زیبایی از ترکیب دریاچه و جنگل داشت و خیلی خوش گذشت
سلام.
من شاید بگم هیچ بحثی رو به اندازه هدایت دوست ندارم.واقعا عاشق هدایتهای خدای خوبم همیشه هستم.
کی هدایتهارو دریافت میکنم؟
وقتی که شلوغی ذهنم رو کنترل کنم و بهش نظم بدم.
وقتی که سکوتم بیشتر بشه.
وصقتی صبرم در برابر چاشها بیشتر بشه.
وقتی رها باشم و خودم رو به خدا بسپارم.
وقتی آرام باشم.
وقتی آرام باشم.
وقتی از زیراییها لدت ببرم و از منفیهادوری کنم.
وقتی به نکات مثبت زندگی توجه کنم.
وقتی شاد شاد باشم.
وقتی که شکر گزار باشم.
وقتی در همه چیز خدارو ببینم.
صدای الهامات و هدایتهارو واضح و باصدای بلند میشنوم.
اینارو که گفتم تک تک شون رو تجربه کردم.
وقتی انجامشون میدم هدایتهارو میفهمم ودریافت میکنم.
وگرنه در شلوغی ذهن وقتی صدای شیطان هس که واضحه.
اهدنا الصراط المستقیم.
مارا به راه راست هدایت کن.
یا حق
به نام یگانه معبود من خدای قشنگم
اول اینو بگم واقعاااا هیچ کسی نمیتونه بزرگی و عظمت خداای یگانه ی منو رو بنویسه یا بگه
چون کلمات توانای نوشتن و گفتن عظمت و بزرگی و زیبای خدای قشنگه منو نداره ما هر چی یاد میگیریم میبینم عه واقعاااا من دیروز که انقدر احساس میکردم بلدم میفهم میگفتم خدا چقدر منو آگاه کرده با فهم این موضوع پس دیروز هیچی نمیدونستم پس هر چقدر بدونیم هنوز هیچی نمیدونیم خدااای یگانه ی من خیلی زیباست خیلی با عظمته خیلی بزرگه به خودم افتخار میکنم که در این راهم در راه یکتا پرستی در راه شناخت خداای قشنگ و زیبام
از وقتی تو این راه اومدم یواش یواش خدای قشنگ من،منو هدایت کره واقعاااا پله پله بالا اوارده منو،من نیومدم معبود یگانه ی من دست منو گرفته و بالا اوارده دقیقا عین این که یه بچه رو دستشو میگیری تا از پله بالا بره خدای منم دست منو گرفته هر لحظه منو بالا و بالا تر میبره
از خداای قشنگم هزار بار سپاسگذارم که منو به سایت استاد عزیزم استاد عباس منش هدایت کرده و منو به یکی از دستان پر قدرتش هدایت کرده
اینم بگم استاد اول که اومدم تو سایتتون گفتم این چه سایتیه اصلا خوشم نیومد بعد دیدم بی نظیره سایتتون اون اول در فرکانس سایتتون نبودم ولی واقعا میگم سایتتون بی نظیره اینم از لطف لله قشنگه که منو به یکی از بهترین دستاشون هدایت کرد
خدایااهزار بار سپاسگذارتم
از وقتی داستان هدایتگری رو باور کردم و الهام از طرف خداای قشنگمو باور کردم لله بزرگ من،منو هدایت کرد و الهامات خدامو دریافت کردمددقیقا یه جنسیو الهام گرفتم بسازم و شروع به ساختش کردم ( تو پرانتز بگم کارم چوبه ام دی اف کلا چوب) اون کالا رو ساختم ایده اولیه که بهم الهام شدو بعد از ساختش اواردم بالا تو خونه شب موقع خواب یکی اومد تو گوشم گفت چراا با این جنس نمیسازیش خب(با پی وی سی زد آبه) بعد به خودم گفتم عه واقعاااا چراا بعد. دیدم خدام بهم الهام کرد خیلی حس قشنگو بی نظیری تجربه کردم واقعاااا ممنون خدای یگانه ی خودمم شاید اولین الهام آگاهانه ی من بود. بعد همون ایده رو با جنس پی وی سی ساختم اواردم بالا (همون که استاد عباسمنش میگه مرحله ی بعدو میگه چند تا مرحله رو نمیگه تو اون مرحله رو بری مرحله بعدی رو میگه) دقیقا همینطوره من ساختم مرحله سوم همون ایده رو برام تکمیل کرد بسیار زیبا شد بعد چند تا ایده ی دیگه بهم داد. لله قشنگم ساختم نزدیک چهار پنج مدل کار بعد رفتم مرحله بعدی که رنگ زدن کارا بود و دقیقا اینم هدایت شدم به یه شخصی که شاگرد رنگکار قبلیمون بود اومد زیر کار جنسارو دراوارد رنگ زیر کارشو دراوارد مرحله اخر چون کارم اردوب خوری جای ترشی بود گفتم سرکه کارو خراب نکنه همین دستمون قرار بود بیاد گفتم جمعه بیا گفت خسته ام منم گفتم کلا نیا اینم نشونه لله قشنگم بود. که اگه میومد رنگ میزد کار. به شکست میخورد چون با سرکه قاطی میشد من کارای دیگه مو انجام داد اون کارو بردم جای دیگه اون رنگ کار از یه مهندسی پرسید اون منهدس که یکی از دستان معبود من بود. گفت باید کوره ی رنگ بشه خلاصه بگم هدایت شدم به اون دست خدام که کوره ی رنگشون کرد بعد خدا گفت خودت کوره بساز منو برد به سمت سازنده ی کوره سازی من خواستم کوره رو برام بسازه زنگ زدم قیمت بگیرم دقیقا اون سازنده دو تا کوچه پایین تر. کارگاه ما بود من قیمت خواستم اما اون گفت بیا در کارگاه برات قیمتو بگم و اون ادم که یه مامور از طرف خدای من بود یکی از دستان معبود یگانه ی من بود همه ی طرز ساخت کوره رو بهم گفت بعد قیمتشم گفت ولی خدای قشنگ من بهم گفت اینطوری خودت با هزینه خیلی کم بساز لله هدایت میکنه خیلی زیبا و راحت بدون دردسر فقط بهش بسپارید و ازش درخواست کنید و فقط منتظر ماست
کارو بردم خراطی که خراطی کنه ،واقعا این که کسی مشتریشو بگه برو جای دیگه یا خودت اینطوری انجام بده شاید عجیب باشه همه دنبال مشترین و پولشو بگیرن اما خود خراط کاره به من گفت برو حسن آباد یه دستگاه خراطی کوچک بخر با یه قیمت خیلی کمه و مناسبه برای کارات خودت انجام بده کاری نداره واقعا عجیبه این موضوع که کسی مشتریشو بگه برو جای دیگه یا خودت اینطوری انجام بده ولی وقتی هدایت معبود یگانه رو باور داشته باشی تعجب نمیکنی من دقیقا اون حرفارو از طرف خدام میدونم اینا نشونه های خدای منه و هدایت و الهامات که من دریافت میکنم
واقعاااا از معبود یگانه ی خودم سپاسگذارم
من اینا رو از طرف خداای قشنگم میدونم که در این راهم و خداای خوبم منو برگزیده در این راه اماا به خودم افتخار میکنم که برگزیده ام طبق یه حرف استاد که گفت من از خدا خواستم هر کسی نیاد تو دوره های من،من اون حرف استادم نشونه ی خدااای زیبام میدونم و تمااام حرفای استاد حرفای خدای منه یا یه موقع دقیقا نماز صبح پاشدم با خدای خودم رازو نیاز کردم دقیقا منم از خیلی لحاظ مخصوصا رابطه م با خدای قشنگم عاالی و بی نظیر بود جز مسائل مالی بعد نماز خواستم بخوابم گفتم بزار نشانه ی امروزمو ببینم یه فایل استاد اومد گفت اگه از نظر مالی هنوز به اون جایگاهی که میخوایدو نرسیدین نگران نباشید و دقیقا من الازم داشتم به این جمله برای اینکه ناامید نشم دوباره به حالت سجده از. خدای خودم تشکر کردم
از خدام هر روز سپاسگذاری میکنم بابت دست پر قدرتی مثل استاد عباس منش استاد به قول خودتون بی نظیرین واقعاااا ممنونتونم من اینم فهمیدم که واقعاااا باید در فرکانس هر فایلی باشی تا ببینیش تا بشنویش شما هر متنی بنویس تا یه فایلیو ببنینی اما نمیبینی بعداا همون متنو بزنی میبینی چون در فرکانسش قرار میگیری تا در فرکانس اون فایل نباشی نمیبینی یا نمیشنوی
من واقعاااا تشنه و اتش یه سری از دوره های استادو دارم اماا هی نشده که بخرم اینو فهمیدم باید در فرکانس اون دوره ها قرار بگیریم تا بشنویم در پرفایل شخصیمون قرار. بگیره من رو خودم کار میکنم و از خدام خواستم منو در فرکانس اون دروره ها قرار بده ولی مطمئنم به زودی که کل دور های استاد تو پرفایل شخصی من قرار میگیره
از یگانه معبود قشنگم ممنونم و از استاد عزیزم و خانوم شایسته که لهجه شونو خیلی دوست دارم و دوستان هم فرکاسیم ممنونم