دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام! - صفحه 50 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    354MB
    28 دقیقه
  • فایل صوتی دلیل سرقت تاکسی دنده آرژانتینی ام!
    26MB
    28 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

685 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 1543 روز

    بنام الله بی همتا

    سلام درود به استاد ارزشمند و خانم شایسته

    سلام به اعضای خانواده عباس منش

    من امروز تو شرایط خیلی بدی بودم نشانه دیدم که مشکلاتی پیش آمد برام خدا میخواهد چیزی بهتری بهم بده

    من با این حال چند ماه رو باورها کارمیکنم. ورودی ها ذهن کنترل میکنم

    ولی تغییرات اساسی. مالی. روابط ثروت برام پیش نیامده

    ولی امیدوارم. اینا همه دارم تکامل طی میکنم جهان رو به رشد هست باید این شرایط بد پیش بیا تا من به تضاد بربخورم برسم به شرایط بهتر

    ماشین خوب .خونه خوب .کار کسب خوب .

    خدا می‌خوام این بز بمیره من کسب کارم تغییر بدم

    من می‌خوام ایده ها به ذهن رسیده عملی کنم

    این کار الان زحمت فیزیکی داره ولی درآمد آنچنان نداره

    در راستای اهداف این مشکلات پیش آمده

    شخصی که الان در زندگی من هست خصوصیات خوبی داره ولی شرایطش ندارد

    اگر باور درست بشه خدامیخواه چیز بهتری شرایط بهتر فراهم کنه

    باهمین شخص یاشخص دیگه

    اگر بدهکارم جای پس انداز شده جهان رو به گسترش من ثروتمند شدم واین مخارج پرداخت میکنم

    اتفاقات به ظاهر بد در مسیر خواسته من هستن

    بهترین راه خدا نشون میده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    آذین گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام

    استاد عزیزم ممنونم چقدر عالی صحبت میکنید چقدر من میتونم این صحبتها را درک کنم خدا را صد هزار مرتبه شکر ک من را ب این سایت هدایت کرد و اجازه داد ک سوالهای بی جوابم جواب دریافت کنه خداوندا براستی ک اگر کسی آماده داشتن استاد باشه اون استاد براش پیدا میشه و تو آقای عباسمنش را برای من آوردی تا جواب سوالهام را بگیرم خدایا خیلی خیلی ازت ممنون و سپاسگزارم خدایا دوستت دارم خدایا عااااااااااااااشقتممممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    محدثه سرداری گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم

    ردپای من در روز 6٠ ام سفرنامه

    درسته که بیشتر از 6٠روز از شروه این سفر برای من میگذره اما خوشحالم که تا اینجا تعهد داشتم و مداومت به خرج دادم منی که قبل از این کامنت گذاشتن برام کار سختی بود حالا فقط 6٠تا کامنت روی سفرنامه دارم که با مرورشون میتونم تکاملم رو ببینم و لذت ببرم… بین این کامنت و کامنت قبلی من حدود دو ساعت فاصله هست و هر دو رو امروز گذاشتم اما دوست دارم که با ذوق و شوق بگم به تعهد کامنت قبلیم عمل کردم و دوره دوازده قدم رو خریدم و الان میخوام برم که اولین جلسش رو گوش کنم… خیلی برام لذت بخشه که کوچکترین تردیدی توی خریدش نداشتم و با اطمینان و ایمان قلبی وارد دوره شدم و میدونم که براش آمادم و میدونم جواب کلی از سوال هام توی این دوره هست میدونم چه آگاهی های زیادی که قراره ظرف وجودیم رو بزرگتر کنه و ایمان و آرامشم رو بیشتر و براش کلی ذوق و شوق دارم به خودم افتخار میکنم و از خدای خودم ممنونم که هرچی دارم از اونه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    60مین روز سفر نامه من

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان نهایت عزیز خدایا شکرت بابت این همه آگاهی خدایا شکرت

    خداوند هدایت گر من در هر لحظه هدایت می‌کنه چند روز پیش اصلا نمی‌دانستم که این فایل فایل روز 60 ام است من دانلود اش کردم خدایا شکرت وختی ما بزرگ می شویم نتایج هم بزرگ می شوند اتفاقات شاید به ظاهر بد باشه اما درون آن اتفاق به نفع من است هر اتفاق که بیفته فارغ از این که چجوریه خوبه یا بده تمام اش به نفع من است خدایا شکرت چند وخت پیش یک درخواست ازدواج به یک فرد دادم اما جواب رد گرفتم در اوایل کمی حالم بده شد اما به این نتیجه رسیدم که مدار من بالا می‌ره ضرور نیست به یک فرد خاص بچسپم من فقط باید روی خودم کار کنم جهان هدایت می‌کنه شخص درست را در زندگی من خدایا شکرت خدایا شکرت

    همه چیز در زندگی من تغییر می‌کنه وختی من باور هایم را تغییر دهم خدایا شکرت همه چی به نفع من هست خدایا شکرت خدایا شکرت

    خدای مهربانم مرا کمک کن که بیشتر بالای ترس هایم غلبه کنم بیشتر شجاع تر بشم خدای من سپاسگزارم بابت همه چی خدایا شکرت

    رد پای از من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    امیر آهنگری گفته:
    مدت عضویت: 1784 روز

    به نام الله مهربان و هدایتگر به سمت زیبایی شادی سلامتی ثروت و حال خوب

    سلام به استاد عزیز و مریم خانوم فیلم بردار در این قاب زیبا بی نظیر نماد فراوانی

    خدای من چقد این قاب زیباس کروت زیبا جیگری خونی ست لباس استاد

    در این هوای زیبا اسمون پاک ابرهای کف پفکی زیبا هوای عالی چقد زمین تمیز زیباست چقد رنگ درختان زیباست سرسبز

    =اتفاغاتی که می افته در زندگیمون به واسطه باورهامونه فرکانهامونه و نتیجه اون اتفاغات نشون میده که مسیر خواستمون بود یا در جهت ناخاسته

    =نتیجه این کار برمیگرده به باورهای ما که نشون میده بده یا خوبه

    =وقتی از خداوند درخوایت میکنیم اتفاغی که می افته بد یا خوب نیست در مسیر خواستمونه

    =هر چیزی از طریق نامناسب وارد زندگیت بشه از همون طریق از زندگیت بیرون میره و با خودش هم چیزی میبره

    =اتفاغاتی که رخ میده دقیقن در مسیر رسیدن به خواسته هامونه

    =اتفاغات معنا ندارن شما با توجه به باورهاتو معنا میدید بهشون

    =ما در هر لحظه به جهان اصلی فرکانس میفرستیم و جهان به فرکانس های ما واکنش میده

    =هیچ‌چیزی در یک دقیقه بعد برای ما ایستا نیست و ما در هر لحظه زندگی خودمون درست میکنیم با فرکانسهامونه

    =اتفاغات در زندگی ما بد نیس مسیری هست برای رسیدن به خواسته هامون

    =وقتی باورهامونو تغییر میدیم همه اتفاغاتی که می افته در مسیر رسیدن به خواسته هامونه

    =اتفاغاتی که می افته قدم اول و اتفاغی در مسیر رسیدن به خواستمون

    =اتفاغای اینده ما در همین لحظه که هستیم رخ میده

    خداروشکر همیشه و هر روز یا عمل به قوانین داره نتایج عالی میاد برام سلامتی روابط عاشقانه روابط خوب با همه روابط توحیدی ثروت سود سرمایه راحت احساس خوب بی نظیر چقد حال خوب خدایا شکرت

    یک‌ فایل چقد نکات مهم چقد باور های عالی چقد مطالب بی نظیری

    چقد این جاده جنگی زیباست چقد رنگ درختان زیباست چقد هوا زیباست چقد ابرها زیبان چقد کروت رویایی

    سپاسگذارم برای این انرژی عالی فایل زیبا

    آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله دارم براتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ســــــمـــــیـــه گفته:
    مدت عضویت: 1574 روز

    به نام خدا

    دیروز صبح که حدود چند دقیقه اول این فایل رو شنیدم و بعدش اینترنتم خیلی ضعیف بود و نتونستم بقیه ش رو ببینم ،دقیقا دیروز بعد ازظهر ،کیفم و فلش رو از تو ماشینم زدن و الان متوجه شدم که تمام مدارک ماشینم تو داشپورت بود ،و به اونها و یک سری وسیله ها دست نزدن ،

    نمی‌دونم ،چرا ،بی نهایت آرامم ،

    می‌خوام فایل رو الان از اول با دقت بشینم چند بار دیگه ببینم .

    خدایا شکرت هر چی از تو به من برسه خیر است و بس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1495 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیز وهمراهان سایت عباسمنش

    اولا دوتا تضاد پیش امد که من مجبور شوم اقدامات عملی وسریع برای حل ان به کار برم یکی خراب شدن اب گرم منزل که هی مشکل داشت ومن برای رفع ان بهانه می اوردم وبه تعویق می انداختم که دیگه فردا حتما درستش میکنم ودوم اینکه من حتی اگر شرایط مالی م خیلی بد باشه پول قرض نکنم وسوم اینکه دوستی در زندگی م هستش که فرکانس بدی در من بوجود می اورد وبارها اگاهانه وبا دعا خواستم حضورش در زندگی م کمرنگ وقطع شود

    این روزها بابت چندین مدت کار روی باورها وتعهد خوبم وکنترل ورودی ها روزگار ارامی دارم با اینکه خیلی مسائل در ظاهر مشکل دارن اما باید حل بشن واحساس م میگه چیزی نمونده به شرایط بهتر وعالی تر هدایت بشم

    من هم تجربه اخراج از کار وپیدا کردن کار ودرامد بهتر را دارم واین کاملا برایم پذیرفته است که بعضی اوقات جنس اتفاقات بد هستش اما به خیر تمام میشه وباید این موضوع وتفاوت ان با اتفاق وفرکانس بد را از روی احساست تشخیص دهی اگر بعد از ان اتفاق ارام بودی در مسیر خواسته ها هستی واگر ناارام بودی بدانی عملکرد وفرکانس بدی داشتی که باید اصلاحش کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    مقداد تحريری گفته:
    مدت عضویت: 2187 روز

    با سلام خدمت استاد خفن و قدرتمندم

    خداروشکر برای وجودتون که اگاهی های جهان هستی با ما به اشتراک می‌گذارید

    استاد در رابطه با موضوعی که مطرح کردید خواستم نمونه های از زندگی خودم بگم که تو مسیر اتفاقاتی برام بوجود اومد که از دل اون اتفاق به ظاهر نامناسب اتفاق های مثبت پدیدار شد که همون الخیر فی ما وقع بوده که می‌خوام امروز چندین مورد عنوان کنم

    من همیشه در رابطه با چالش ها و تضادهایی که تو مسیر میاد با خودم مثال بدنسازی میزنم که قاعدتاً وقتی من اولین بار رفتم باشگاه و وزنه زدم از سبک شروع کردم یا به اصطلاح میله خالی میزدم که همون وزنه سبک هم برام درد اور بود تا به مرور زمان باهاش اوکی شدم و وزنه های سنگین تر انتخاب کردم ولی اولش افزایش وزنه ها یک کیلو یک کیلو بود ولی بعد از مدتی که قدرتم بیشتر شد وزنه ها پنج کیلو پنج کیلو اضافه کردم و قاعدتاً ده کیلو ده کیلو هم خواهد رسید، من هدفم افزایش حجم عضلاتم هست پس برای اینکه عضلاتم بزرگتر باشه باید تغذیه مناسب(قانون سلامتی) در کنار ورزش مناسب داشته باشم این مسیرشه ولی خیلی ها با عشق این مسیر میرن و خیلی ها با انجام وظیفه اصطلاحا و طبق قانون اگه من با شور و اشتیاق قدم برندارم اون وزنه ها درد اورترین مسایل هستن و اینم خوب میدونم که عضلاتی که ضعیف تره پس فشار بیشتری بهش وارد میشه

    حالا اومدم مسایل تو مسیر خواسته هام با این روش سنجیدم مثلا هدفم این بود تو بیزینس خودم موفق بشم و درامد بالاتر و ارتقا پیدا کنم ( یاد هدف رشد عضلات در بدنسازی بیفتید) و وقتی شروع به حرکت کردم اولش کم کم به صورت تکاملی شروع کردم کسب مهارت کردم قدم برداشتم با شور شوق، چون برام مهم نبود بقیه چکار میکنن و چقدر پول در میارن برام مهم بود خودم موفق شم( البته نجوا میومد که از شرایط عقب نمونی و وای اگه این فرصت بره چی و این حرفا ولی به لطف قانون سلامتی فرد با تقوایی شده بودم و می‌تونستم ذهنم کنترل کنم) تو دل مسیر جاهایی که من ضعیف بودم چالش ها بیشتر میشد اصطلاحا پاشنه های اشیل من بود( یاد اون جمله میفتم که عضلات ضعیف فشار بیشتری متحمل میشن) و خیلی جاها چرخ حرکتم روان بود( عضلات قوی فشار کمتر) ولی اینو نپذیرفتم که باید پدرم در بیاد تا موفق شوم و اینو پذیرفته بودم که جاهایی که کمیت من لنگه جاهایی که مقاومت دارم و خداروشکر میکردم که این مسیر به من ترمزها معرفی کرد( شناسایی عضلات ضعیف) و تونستم باور قدرتمند کننده جایگزین کنم پس همیشه همه شرایط در هر زمینه ای با این مثال بدنسازی برای خودم ساده میکنم

    حالا نمونه های مختلفی از شرایط به ظاهر بد اومد که باعث رشدم شد:

    اولین این بود که وقتی تصمیم گرفتم شرایط تغییر بدم و بیزینس قوی کنم شروع کردم به اقدام ولی نمی‌دونستم از کجا و چی جوری و فقط خدا منو به یک بازاری برای عرضه محصولات و خدماتم هدایت کرد رفتم نه شنیدم شاید این نه حال گیری باشه ولی همون نه باعث شد کم نیارم و یادم باشه که هدایت الکی نیست تو دل همون بازار قدم های بعدی بردارم و رسید به افزایش درامد ده برابری در 7 ماه

    اتفاق مثبت بعدی این بود که بعد از دو ماه که درامد من سه برابر شده بود و هدف من از بیزینس رشد زیاد بود و همش با افرادی که با من کار میکردند در جلسه بودم تا ارتقا تو کسب و کار ایجاد کنم و درامد بیشتر هم برای خودم هم برای اونا ایجاد کنم ولی یک روز نگاه کردم دیدم 15 نفر از کسانی که باهام کار میکردند رفتند و اولش ناراحت بودم که من کلی برای رشد این افراد زحمت کشیدم و سعی کردم نگهشون دارم ولی یاد استاد افتادم که می‌گفت تو خیابان کلیسا تو مادرید قدم میزدم که چرا مهاجرت درست نمیشه یکهو الهام اومد که اگه دنبال مهاجرتی چرا هی داری شعبه تو ایران اضافه می کنی و برگشتم شعبه هارو همرو تعطیل کردم و همین موضوع کافی بود که نجواها کنترل کنم که اگه میخوای افراد قویتری بیان باید مدارت تغییر کنه پس اگه این 15 نفر رفتن چون تو داری تغییر مدار میدی و با تغییر مدارت ویژگی های قدرتمند جذب میکنی و به لطف خدا درامد چندین برابر شد

    استاد کلی مثال دیگه هست تو ارتباطات با اطرافیان نزدیک که مثلا یک حرکتی کردن باعث شد در من دلخوری ایجاد بشه اولش، ولی بعدش گفتم این کار خداست که این موضوع روی خودم انجام بدم و ارتباطات خودم قویتر کنم که درهای نعمت تو زمینه ارتباطات باز شد

    من این اتفاقات به صورت پوشه تو موبایلم دارم به عنوان یک فکت ذهنی برای خودم ذخیره کردم و هر موقع احساسم به خاطر اتفاق هایی که به ظاهر نامناسبه میخواد که بد شه اگاهانه میرم سراغ این پوشه و یادم میفته اینا هدایت خداست و در خیلی مواقع هم کارم به راحتی بدون هیچ چالشی می‌ره جلو ولی متاسفانه ما انسان ها نقطه سیاه وسط کاغذ سفید بیشتر توجه میکنیم تا سفیدی محیط شده اطراف نقطه سیاه پس باید اینقدر فکت اماده داشته باشم تا دهن ذهن نجوا گر بسته باشه

    عاشقتم استاد به امید موفقیت روز افزون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  9. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    سلام استاد عزیزم

    امروز روز 60 ام از سفرنامه من هست، روز آخر از این فصل و با اینکه بین روزها فاصله افتاد اما چقدر خوبه که تونستم متعهدانه این سفر انجام بدم و هر روزی که میخواستم فایل گوش بدم و بنویسم فقط از خدا میخواستم که آگاهیشو درک کنم و بتونم تو زندگیم اجراش کنم تا همیشه دست پر بیام

    هر کدوم از این فایل ها رو با تمام وجودم گوش کردم و خیلی هارو گذاشتم تو پلی لیستم تا انقدر برام تکرار بشه که بتونم عمیق تر درکشون کنم

    سپاسگزارم استاد عزیز و مریم عزیزم که این سفر پرباررو برامون تدارک دیدید️

    با دیدن این فایل هم من یاد اتفاقی که برای خودم افتاد شدم ،اون تایم منم داشتم رو باورهایی کار میکردم که بتونم وارد کار مورد علاقم بشم و ازش پول بسازم

    تو اون شرایط من از مربی آموزش میگرفتم که قرار بود از ایران بره و من هی بهش میگفتم که خب یه مربی خوب دیگه ای بمن معرفی کن یا کسی باشه که من به عنوان اسیست برم پیشش و حالا شده بدون حقوق یه مدت کارو یاد بگیرم (در زمینه مربیگری تنیس)

    و اون آقا با کلی باورهایی که تو ذهنش بود هی میگفت نه فعلا نمیشه باید خیلی بیشتر کار کنی باید هنوز کلی هزینه کنی از این حرفا..!!

    من تو اون مدت خیلی درگیری ذهنی داشتم و هی بخودم میگفتم من که دارم رو باورام کار میکنم پس چرا شرایط داره اینطوری پیش میره!!

    که بعد از اینکه اون شخص رفت از ایران، البته قبلش منو به یکی از دوستانش معرفی کرده بود و من چند جلسه پیشش رفتم اما بازم فقط برای من هزینه داشت و چیز خاصی بمن آموزش نمیداد و من دیگه نرفتم چون آگاهانه تصمیم گرفتم که خدا هدایتم کنه و اصلا از اون شرایط حس خوبی نداشتم،

    تا اینکه تمام این اتفاقات و یسری جریانات دیگه باعث شد که یروز بخودم بگم اگه من دارم رو باورهام و اعتماد بنفسم کار میکنم باید برم باشگاه های مختلف با مربیای اونجا صحبت کنم چه خانم چه آقا، و ازشون درخواست کنم ( قانون درخواست که تو دوره عزت نفس چقدر قشنگ توضیح دادید)

    و از جاهایی که نزدیکتر بمن هست شروع کنم،

    که دقیقا همون روزی که تصمیم گرفتم که بعد از کلاسم برم، دومین باشگاهی که رفتم و مربیش هم خانم بود ( میگم خانم، چون تو زمینه کاری من خیلی ها این باور دارن که مربی خانم خوب آموزش نمیده و خودمم این باور داشتم که برای خودم که یه خانم هستم و میخوام کار کنم قبول کردنش سخت بود)

    خلاصه که صحبت کردم و ایشون انقدر خوش برخورد بودن و انقدر آموزششون خوب بود که من بخودم گفتم حتی اگه منو قبول نکنه الان باور کردم که مربی خانم خوب هم خیلی ام هست و خیلی ام خوب کار میکنن و کلی ثروت و فراوانی اینجا هست

    اما به لطف خدا ایشون قبول کردن که من درکنارشون بمونم و الان تو مدتی که هستم و دارم کار میکنم هم حقوق دارم هم آموزش میگیرم و هم اینکه تایم کاریم طوریه که میتونم جاهای دیگه ام برم و بازم رو باورام کار کنم و از قوانین خداوند استفاده کنم تا درامدمو بیشتر کنم و کارمو راحت تر کنم برای خودم و کم کم به سمتی برم که خودم مستقل کار کنم

    و اگه اون اتفاق ها نمیفتاد شاید من هنوز فکر میکردم که فقط با اون ادم میتونم پیش برم

    و استاد اینکه میگید همیشه باید مراقب ورودی ها و کسانی که باهاشون در ارتباط هستیم باشیم واقعا کامل درک میکنم چون اگه من همچنان اجازه میدادم که حرف بقیه روم تاثیر بذاره و یسری هارو از زندگیم حذف نمیکردم قطعا هنوز دچار خود درگیری بودم و تغییری نمیکردم

    سپاسگزارم استاد عزیزم

    و خداروشکر میکنم که با شما هستم️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  10. -
    علی بهره ور گفته:
    مدت عضویت: 3333 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    خیلی خودم و احساستم رو کنترل کردم تا این کامنتم رو بنویسم

    تو کامنتای قبلیم که خدمتتون گفتم من دو ماهی میشه از مشهد به کرمان مهاجرت کردم.

    و خونه مشهدم رو داد به اجاره. خونه ای که با گوش کردن و عمل کردن ها در حد خودم و ایمان در حد خودم خریدم.

    اما خونه رو چطوری و با چه قیمتی دادم اجاره؟ به قیمتی کمتر از نصف بازار.و با یک شرایط دلخوری به یکی از اقوام.

    از خودم ناراحت بودم که چرا من خونه رو با قیمت اینقد کم اجاره دادم ولی بعدش خودم راضی نبودم و بعدش یک جورایی دلخوری و ناراحتی . حالا شاید به خودتون بگین این چه ربطی داره به موضوع این جلسه.

    خوب من دوره عزت نفس استاد رو سال 98 خرید کردم و بعدش فقط با گوش دادن به فایل های استاد که بعد از یک و دوبار شد مثل آهنگ گوش کردن که یک سری تغییرات (به تعبیر استاد این تغییرات مثل رعد و برق هست )در من ایجاد شد و من هم به خیال خودم فک میکردم دارم روی خودم و دوره عزت نفس کار میکنم.

    بعد از از اینکه اومدم کرمان و با همون حالت دلخوری رفتم بیرون پیاده روی و حال و احساسم با گوش دادن به فایلهای استاد بهتر بشه.این رو هم بگم که بعد از اون قضیه اجاره دادن خونه خودم میدونستم و فهمیدم که این اتفاقاتی که افتاد به خاطر کمبود عزت نفس خودم بوده و نه چیز دیگر.

    کرمان که در محل کار جدید خودم رفتم در قسمتی بودم که بصورت اداری چند نفری بودیم مثل سابق و کارهای ادرای رو انجام میدادیم و این قضیه تا قبل از اون پیاده روی و اون اتفاقات بود در همون شب پیاده روی بود در همون شب بعد از پیاده روی یکی از همکارانم که و در 30امین سال خدمت خودش هست به من پیشنهاد داد که میایی فلان قسمت و من هم مودندم بگم که نه و اون قسمت از لحاظ کاری سنگین هست و پرمسئولیت و بخاطر همین مسئله کسی این سمت رو قبول نمی کرد.

    و این همکارم شنبه اون هفته بعد رفته بود صحبت کرده بود که فلانی رو برای این قسمت میخواهم و به من هم ابلاغ شد.

    چند روز ی با خودم کلنجار رفتم که چکار کنم نرم برم با خودم گفتم برم قسمت نشانه سایت بروی من رو هدایت کن بزنم.

    و رفتم و زدم و یکی از قسمت های سریال در بهشت استاد بود متن توضیحات یکی از دوستان رو که بعنوان متن انتخابی بود رو خوندم و یک جمله که در سرم بصورت زنگ دینگ گفت و بلد شد این بود که رها و آزاد باش و من این مفهوم رو داشتم که برم به اون قسمت جدید و خودمو اماده کنم .هر چند این دوستانی که در اون قسمت قبلی داشتم بهم گفتن نرو ما صحبت میکنیم ولی من که این نشانه رو خیلی بلد تر و بزرگ تر از حرفای دوستان می دونستم گوش نکردم و اون هم این بود که آقا کار اونجا زیاده و در حقوق مزایا هیچ تفاوتی با اینجا نداره نیاز به مدیریت و درگیری با کارمندها داره و اونم یک قسمت مهمی که قبل از این به نفراتی واگذار میشد که از لحاظ سوابق کاری یک چیزی شاید 7 8 سابقه خدمتی بالاتر از من بودن ولی با این تفاسیر به من نشانه که از سایت استاد گرفته بودم دل سپردم و رفتم به قسمت جدید البته در این حین ترس هام بود نجواها بود.

    در این مدت 3 هفته ای که به این قسمت جدید اومدم بارها با خودم میگفتم شاید من به خاطر اون اتفاقات اجاره دادن خونه و احساس بدی که داشتم برام افتاده و اومدم قسمتی که کار زیاد داره و از لحاظ حقوقی فرقی با قسمتای دیگه نداره.

    پس چه مزیتی داشت و این بگم من بخاطر این شرایط جدید مجبورشدم که روی عزت نفسم کار کنم و هر روز صبح بعد بیدار شدن یک ربع بیست دقیقه کامنتهای دوره عزت نفس رو بخونم و در طول روز به خودم و در ذهنم مطالب رو یاداوری کنم.

    این نجوا ها و افکار میومد تا اینکه امروز اتفاقی در لب تابم این فایل ارزشمند رو باز کردم و شروع به گوش دادن جریان دزدیده شدن ماشین دنده آرژانتینی استاد کردم که بابا این اتفاق که برا منم افتاده شبیه اتفاقی هست که برا استاد افتاده بوده با این تفاوت که منو مجبور به کار کردن تمرکزی و لیزری بر روی دوره عزت نفس کرده و چقدرهم عزت نفسم فرق کرده چقدر کارها و مدیریت همکاران رو بصورت عالی انجام میدم چقدر روی حرفام حساب باز میکنن چقدر بهم احترام میزارن و چقدر آرامشم بیشتر شده است و چقدر من اومدم هم رده شده ام با مدیرانی که در اواخر سال های عمر خدمتی خود هستند که هر کدام با کوله باری از تجربه هستند و کار کردن با این نفرات عزت نفس بالایی رو میطلبد.

    فهمیدم که بابا من اون شب به خدا و از خدا درخواست عزت نفس کرده بودم و شرایط طوری شده است که من رو انداختن در موقعیتی که باید عزت نفس و اعتماد بنفس بالایی داشته باشی و کسبش کنی. و نباید به صورت یک تفاق بد ببینیش.

    همزمانی این اتفاقات که برایم پیش اومد و اپدیت شدن دوره کشف قوانین زندگی باعث شد من این دوره رو این دفعه خریدش کنم و داشته باشم تا بعد دوره عزت نفس و یا در بین این دوره اش استفاده کنم.

    اینکه هم زمانی فایل دزدیده شدن پیکان دنده آرژانتینی که چندین سال پیش ضبط شده زمانی که استاد در حال تولید دوره کشف قوانین زندگی بوده برای من بسیار به نوبه خود نشانه خوبی بود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت