نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    384MB
    25 دقیقه
  • فایل تصویری نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی
    106MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نشانه من برای واضح شدن قدم بعدی
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

529 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مریم باجلان گفته:
    مدت عضویت: 1971 روز

    سلام .وقت بخیر .

    گرفتن لایک از طرف استاد بسیار لذت بخشه.

    کافیه یک بار طعم لذتش رو چشیده باشی .

    چون انسانهانیاز دارن که تایید بشن .

    این تایید گرفتن اصلا بد نیست بلکه تا جایی که موتور حرکتی ما باشه لازم هم هست .

    ففط جایی مسئله ایجاد میکنه که من قصدم وهدفم گرفتن لایک از استاد باشه .یا وابسطه باشم .یعنی اگه لایک نگیرم حالم بد بشه یا انگیزم رو از دست بدم .

    همون نجواهایی که یزدان عزیزم توی گامنتهاش مینویسه برای من هم اتفاق میفته .

    واین شفاف شدن با خودته که خیلی بهمون کمک.میکنه تا مسیر اصلی رو از فرعی تشخیص بدیم .

    این کامنتها هم هدایت خداست که هر کس توفرکانسس باشه دریافت میکنه .حتما باید با ایمان وعمل به ایمان باشه .

    هدایت من با هدایت استاد با هدایت یزدان با هدایت خانم شایسته با هدایت ….فرق میکنه .تو این.مسیر هر کس نیاز به هدایت خودش داره .ففط باید با جون دل بهش گوش بدیم وبلافاصله عمل کنیم .

    وقتی استاد عزیزم گفتن که لایک ها رو هم به هدایت درونش .لایک میزنه .این پیام برام اومد که چه جالب دیگه میدونم خدا به زبان استاد داره بهم میگه که لایک شدم .

    برای همین این لایک شدن رو میبرم تو ارزش وهر دفعه موقع کامنت گذاشتن راحتر میتونم ذهنم ونجواها رو کنترل وحرف شیطان رو از خدا تشخیص بدم .

    برای همین هر بار خودم رو مجبور نمیکنم که حتما کامنت بزارم .فقط از خدا میپرسم .فقط به حرف قلبم توجه وبرای تشخیص درستیش به حسم.توجه میکنم .

    انقدر این فایل به دلم.نشست که این چند روز این پیام.از طرف خدا برام.میومد که فعلا فقط تامل کن .بهت میگم که کی کامنت بزاری .

    امروز بهم.گفته شد که بنویسم .ومن اطاعت کردم .

    انقدر طعم شیرین گوش دادن به ندای خداوند عالیه که اگه بهش گوش بدی وانجام بدی بهش معتاد میشی .

    وچه اعتیاد لذت بخشی .

    وقتی تو کوچکترین چیزها ازش هدایت میخوام بهم.کمک میکنه .ترغیب میشم که بیشتر وبیشتر استفاده کنم .

    قربونت برم.خدا جونم بابت نعمت هدایتت .

    هر شب تو دفترم.مینویسم .

    خدایا من ذهنم رو کنترل میکنم .

    کانون توجهم رو میزارم رو زیباییهات .

    ففط از تو کمک میخوام .

    خدایا توام منو متوجه هدایتت بکن

    میگم خدایا هر موقع متوجه نشدم دوباره بهم قویتر نشون بده .

    میگم خدایا چقدر عالیه که من لایق هدایتت هستم .

    میگم خدایا من هیچی نمیدونم خودت بهم بگو .

    میگم خدایا من عاشق هدایتتم .

    وقتی اینطور مینویسم پر میشم از ارامش ویاد خدا .

    خدای مهربونم گفت ومن هم.نوشتم .

    به همین راحتی باید بهش گوش بدیم وتایید کنیم هدایتش رووتحسین کنیم هدایت دیگران رو تا طبق قانون بیشتر دریافت کنیم

    خدایا توفیق درک هدایت از طرف خودته .

    بابت این توفیق هم سپاسگزارم .

    چقد حالم خوبه که بهش گوش دادم ونوشتم .الان تو اوج لذتم واشک توی چشمام.جمع شده و دیگه میخوام باهاش تنهایی عشق بازی کنم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه خانم گل گلی گفته:
    مدت عضویت: 2400 روز

    به نام الله مهربان

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم و همه دوستان خوبم

    استاد من اولین بار که صحبت های شما رو راجبه هدایت شنیدم زمانی بود که برادرم دوره کشف قوانین رو خریده بود و هرموقع میومد خونه ما فایل های شما رو برا خودش میزاشت و گوش میداد و منم باهاش گوش میدادم. دقیقا اون قسمتی به گوش من خورد که شما گفتین حتی وقتی دارین با عزیز دلتون بازی میکنید چشماتونو میبندین و از خدا میپرسین که توپ رو کدوم سمت پرتاب کنید و نتیجش فوق العاده میشه😍 استاد من همون موقع این موضوع رو پذیرفتم و ذهنم هیچ مقاومتی نداشت راجبش و شروع کردم به استفاده کردن از این آگاهی. یادمه یبار شناسنامم رو گم کردم هرچی تقلا میکردم پیداش نمیکردم عصبی شده بودم یه لحظه یاد حرفای شما افتادم و ذهنم رو آروم کردم یدفعه یه صدایی انگار از ته قلبم گفت برو فلان جارو نگاه کن، و من رفتم و شناسنامه دقیقا همونجا بود خیلی ذوق کردم😍 مورد دیگه ای که خیلی از این اگاهی استفاده میکنم زمان هایی هست که سوار بی ار تی میشم و صندلی ها همه پره، به خدا میگم برم کجا وایسم که صندلیش زود خالی میشه😂 و دقیقا دقیقا حسم درست راهنماییم میکنه. یه بار خواهرم ازم پرسید تو از کجا میدونی کی زود پیاده میشه میری کنار صندلیش وایمیسی؟ انگاری بو میکشی😂😂😂 منم بهش گفتم که از حسم میپرسم. و یه موردی که جدیدا برام اتفاق افتاده و من خیلی استفاده کردم از گوش دادن به هدایت خداوند اینه که من عاشق عکاسی هستم ولی فعلا هزینه کلاس رفتنش رو ندارم و همینطور دوربین مخصوص رو. پیج یه خانمی رو توی اینستا فالو میکنم که عکسای فوق العاده ای میگیره یه روز یه عکس خیلی زیبا گذاشته بود که زیرش نوشته بود این عکس با گوشی ثبت شده. حس درونیم هی بهم میگفت برو دایرکت این خانم و ازش سوال بپرس که چجوری مسیرش رو رفته. دو دل بودم ولی آخر به هدایت خدا گوش دادم و رفتم و سوال پرسیدم. از علاقم به عکاسی گفتم و بهش گفتم که هزینه کلاس و دوربین رو ندارم اگر سایتی میشناسه بهم معرفی کنه و نتیجه این شد که اون خانم در نهایت مهربانی و صبر و حوصله به من گفتش که با دوربین گوشی هم میشه عکس های فوق العاده و حرفه ای گرفت و گفتش که نیازی به کلاس نیست خودم بهت رایگان آموزش میدم😍😍😍 و توی فضای مجازی به من عکاسی آموزش میدن و من توی ایام قرنطینه هدف خودم رو یادگیری عکاسی گذاشتم و خیلی هم عالی پیشرفت کردم چون هرروز دارم تمرین انجام میدم و کاش میتونستم عکسایی که گرفتم رو اینجا میزاشتم😍 در نهایت خواستم بگم که خدا به علاقه دل من جواب داد و هدایتم کرد و منم به حرفش گوش دادم و اون خانم دستی از دستان خداوند در مسیر علاقه من شد. کلییی خوشحالم بابت این موضوع و کلییی خداروشکر میکنم و کلیییی هم از استاد عزیز بابت نشر آگاهی های فوق العاده تشکر میکنم. شاد و پیروز باشید😍😘❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محمد دهقان طزرجانی گفته:
    مدت عضویت: 2705 روز

    سلام بر استاد عزیزم و خانم شایسته

    استاد دیشب تا بحال چندین بار این فایل را دیدم و بقول خودتون مغز فایل را دارم درک میکنم

    استاد با این فایلتون دارم مدهوش قوانین و خداوند و این انرژی میشم،چه کار کنم ؟انا علینا للهدی،خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2841 روز

    به نام خداوند عزیز

    سلام به همگی

    برداشت من ازاین فایل

    کسی که منفی فکرکنه ،وقتی لایک بگیره میگه دیگه فهمیدم و من ازهمه بالاترم ،

    اگه لایک نگیره میگه ولکن بابا من که هرچقدر تمرین کنم بی فایده ست،،

    ……………………………………………………..

    کسی که مثبت باشه اگه لایک نگیره میگه پس خیلی بیشتر تمرین میکنم تمرکز میذارم زمان میذارم تا بهتر مفاهیم رو بفهمم،،

    اگه لایک بگیره میگه ایول من دارم خوب پیش میرم پس ازاین به بعد تلاش میکنم خیلی بهتراز این و نتایج بیشتری کسب کنم،،

    من وقتی همون روز میخواستم کامنت بذارم آنتن گوشی های کل شهرمون به مدت یکروز قطع شدن گفتم خدایا من بااین اتفاق بیشتر فایل روتکرار میکنم و خداروشکر دارم هرروزم اززندگی لذت میبرم اما من بااین تضادها بیشتر دارم مطمئن میشم که باید مهاجرت کنم

    باشنیدن حرفت استاد که ازقلبت تبعیت میکنی و اینکه گفتی ازخدانشانه بخواهید بعد بزنید روی کلید نشانه من

    آره من بعداز ۳بار گوش دادن این فایل رفتم قسمت نشانه من واقعاچقدر نتایجم متفاوت تر از قبل بود و اینکه فهمیدم وقتی هرفایلی میاد بالا بخاطر درخواست همون لحظه مون نیست بلکه بدلیل گفته ها و فرکانسهای مکرری که از قبل داشتیم اون لحظه نشانه برامون میاد بالا چقدراین حرف استاد رو تایید میکنه که با یه بار فکر بد اتفاقات بدی نمیفته یابرعکسش بایه بار عمل خوب و فکرخوب اتفاقات بزرگ و خوبی هم رخ نمیده چندروز پیش درمورد یکی از قهرمانان ورزشی تو رشته خودم نوشته بود در عرض ۳۰ثانیه چند میلیون دلار کسب کردم اما چندسال تمرین پشتکارش بود،،

    من واقعا باگوش دادن این فایل ۱%زبان قلبم رو بهتر درک کردم و سعی میکنم همیشه بهش عمل کنم،،

    هنوز کامنت هارو نخوانده ام چونکه تا خودم کامنت نذارم قلبم بهم اجازه نمیده کامنتهای بقیه رو بخونم دمت گرم قلب مهربان در جسم تنهایی میتپی اما در فضا باهمگی،،

    دوستتون دارم،،،،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سارا پورمند گفته:
    مدت عضویت: 3203 روز

    سلام به استاد عزیز، خانم شایسته پرتلاش و سایر دوستان و همراهان صمیمی عباسمنش

    من بعد مدتها هدایت شدم به سایتتون. البته فایلهایی که از شما دارم رو بارها گوش میکنم و دلم برای خونه گرم و صمیمی عباسمنش تنگ شده بود و خلاصه اومدم و هدایت شدم که این فایل ارزشمند شما رو ببینم. و واقعا استاد هنگم چون مدتهاست دودلم برای کار و مهاجرت و نمیدونم که چه کاری درسته. و دقیقا این صحبت شما به موقع بود و کلی ذهنمو روشن کرد چون پر تردید بود. من اینو بارها و بارها گوش میکنم. و مثل همیشه دست خدا بودین برام‌. خدا رو به خاطر وجود شما سپاسگزارم‌. شاد و پاینده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محبوبه مجرد گفته:
    مدت عضویت: 2201 روز

    بنام خداوند هدایتگر.سلام استاد خوبم.

    استاد الان میفهمم چرا فایلهایی که میذارید انقدر به دل میشینه امشب به من اثبات شد که تمام حرفایی که شما میزنید از طرف خداگفته میشه.چقدر خدا زیبا هدایت میکنه استاد، هنوز تو شوک این فایلم.چند دقیقه ای درگیر این بودم که برای جلسه اول قدم پنجم کامنت بذارم دیدم حس کامنت گذاشتن ندارم ذهنم می گفت چه فایده کامنت میذاری لایک که نمیخوری قلبم میگفت مگه تو برای لایک گرفتن کامنت میذاری برای اینکه از خودت ردپا بذاری داری کامنت میذاری برای خودشناسی خودت داری کامنت میذاری خلاصه همینطور درگیر بودم گفتم ولش کن برم شام درست کنم خواستم حین شام پختن آرامش در پرتو آگاهی و گوش کنم حسم گفت برو ببین استاد فایل دانلود جدید چی گذاشته اومدم تو سایت دیدم بله فایل نشانه من برای واضح شدن….پلی کردم و شروع کردم به گوش کردن یعنی چشام از حدقه دراومد.خدای من همین الان با خودم کلنجار بودم سر لایک گرفتن چقدر قشنگ جوابم و از طریق استاد دادی.خدایا صدهزار مرتبه شکرت.

    انا علینا للهدی برام حسابی جا افتاد.

    متشکرم استاد خوبم که خدا از طریق شما به این زیبایی ما رو هدایت میکنه.واقعاااااسپاسگزارم.🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    شیوا گفته:
    مدت عضویت: 3352 روز

    سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و همه دوستان همفرکانسی

    وای استاد من چندباری موقع برخورد با مسائل از این صفحه استفاده کردم و منو واقعا هدایت کرد به اون فایلی از شما که تو اون لحظه بهش نیاز داشتم

    با دقت تمام متن رو خوندم و فایل رو دیدم و شگفت زده شدم ازاینکه که مگه میشه آخه این همون جواب سوال من بود که گاهی اوقات اشک ریختم و خداروشکر کردم که با کمک شما به اون صفحه هدایت شدم

    ولی خیلی وقت بود که فراموش کرده بودم چه خوب که دوباره بهم یادآوری کردید

    خداروشکر که خدا منو به این فایل و به سایت شما هدایتکرده خیلی خیلی خوشحالم و از این به بعد حتما این کاررو جزء برنامه هرروز خودم قرار میدم

    ممنون استاد عزیزم ، خداوندا شکرت 🙏🥰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      الهه جهانگیر گفته:
      مدت عضویت: 1923 روز

      یا هادی,کیمیاگر بسیار مراقب بود,چرا که در منطقه نبرد خونین در آنجا جریان داشت,همانطور که پیش می رفتند,پسر جوان سعی داشت به ندای قلبش گوش دهد.کار آسانی نبود,پیش از این قلبش آماده تعریف حکایاتش بود,ولی اکنون این گونه نبود,بعضی اوقات قلبش ساعتها از غم واندوهش میگفت وزمانی دیگرآنقدر از طلوع خورشید به هیجان می امد که پسر جوان مجبور بود در نهان گریه کند.وقتی قلبش با پسر جوان از گنج حرف میزد,سریعتر می تپیدوهنگامی که دیدگان جوان در افق بیکران صحرا گم میشد,آرام می گرفت.اما هرگز خاموش نبود,حتی اگر جوان هیچ حرفی با کیمیاگر نمی زد.آنروز وقتی چادر می زدند,پسر جوان پرسید:”چرا باید به ندای قلبمان گوش دهیم؟”-“چون هر جا قلبت باشد,گنجت هم همانجاست”.پسر جوان گفت:”قلب من بی تاب است,رویا میبیند,هیجان زده است وشیدای یکی از دختران صحراست,از من دائما سوال میکند وشبهاوقتی به محبوبم فکر میکنم,خواب از چشم من می رباید”.-خب این خیلی خوب است.قلب تو زنده است.به حرفش گوش بده…سه روز بعدبه چند مرد مسلح برخوردندوعده ای را هم در افق دیدند.قلب جوان شروع به صحبت کرد درباره ترس میگفت.برای پسر جوان حکایاتی از روح جهان تعریف کرد,حکایت مردانی که به دنبال گنجشان می گشتند,ولی هرگز موفق به یافتن ان نشدند,گاهی جوان رااز این فکر که ممکن است به گنجش نرسد یا در صحرا بمیرد,به هراس می انداخت.گاهی نیز میگفت دیگر راضی شده,که تا همین جا هم یک عشق وچندین سکه زر یافته است.پسر جوان به کیمیاگر گفت:”قلب من خیانت کار است,نمی خواهد به راهم ادامه بدهم”.کیمیاگر پاسخ داد درست فهمیدی,طبیعی است که از مبادله ی هر آنچه که به دست آورده ایم با یک رویا بترسیم.”پس چرا به حرف قلبم گوش کنم؟”چون هرگز نمی توانی ساکتش کنی وحتی اگر وانمود کنی که حرف هایش را نشنیده ای,باز هم همیشه در سینه ات خواهد بود وافکارت را درمورد جهان وزندگی,مدام برایت تکرار میکند,حتی اگر خیانتکار باشد؟خیانت,ضربه ایست که انتظارش را نداری,اگر قلبت را خوب بشناسی,هرگز در این کار موفق نمیشود.چون رویاهاو آرزوهایش را خواهی شناخت وخواهی فهمید که با انها چه کار کنی.”هیچ کس از قلبش نمیتواند فرار کند.برای همین بهتر است,آنچه را که قلبت میگوید بشنوی.بدین صورت هرگز ضربه ای را دریافت نمیکنی که انتظارش را نداشته باشی;در صحرا پیش می رفتند,پسر جوان همچنان به ندای قلبش گوش میداد,به تدریج با سهل انگاری ها وحیله های قلبش آشنا شد وآن را همانگونه که بود,می پذیرفت.دیگر نمی ترسیدونیاز به برگشت به واحه رابه فراموشی سپرد.زیرا یک روز عصر قلبش به اوگفته بودکه خوشحال است:”اگر گاهی اعتراض میکنم,به خاطر این است که قلب یک انسان هستم وقلب آدمهااین طوری است.آدم ها از اینکه به دنبال مهمترین رویا هایشان بروندمیترسند,زیرا تصور میکنندلایق آن نیستندیا نمیتوانند به انها تحقق بخشند.ماقلبها فقط با فکر از دست دادن محبوبمان می میریم.از ترس اندیشیدن به لحظه هایی که میتوانستندزیبا باشند ونبودند.یا گنجی که ممکن بود پیداشود,ولی پیدا نشد,میترسیم.زیرا وقتی این حوادث اتفاق بیفتد,بسیار رنج خواهیم برد…به کیمیاگر گفت:”قلب من از رنج میترسد”.-“به قلبت بگو ترس از رنج کشیدن,از خود رنج کشیدن بدتراست.واینکه هیچ قلبی که در جستجوی رویایش باشد,هیچ گاه دچار رنج نمیشود,چون هر لحظه ای که به دنبال گنج میرود,لحظه ملاقات باخداوندوابدیت است.پسر جوان به قلبش گفت:”هر لحظه ی جستجو,لحظه ی رویارویی با خداست.”..قلبش چیزهایی راجع به روح جهان گفت.قلبش تعریف کرد که انسان خوشبخت,انسانی است که خداوند را درون خود دارد ومیتوان خوشبختی را در یک دانه شن صحرا پیدا کرد,همانگونه که کیمیاگر گفته بود.چون هر دانه شن.لحظه ای از آفرینش است وکائنات میلیونها سال صرف خلقت ان کرده است.قلبش گفت:”هر انسانی بر روی این کره خاکی در انتظار گنجش است.ما قلبها به ندرت درباره آن گنج هادصحبت میکنیم,چون انسانهای دیگر نمیخواهند ان را پیدا کنند.تنها با کودکان در مورد انها صحبت میکنیم.سپس می گذاریم زندگی هر یک از انها به سمت سر نوشت خویش حرکت کند,اما متاسفانه عده کمی راهی را که جلوی پایشان گذاشته می شود را دنبال میکنند.راهی که به سوی افسانه شخصی انهاودر نتیجه سعادت وکامیابی است.اکثرا دنیا را مکانی ترسناک میبینند وبه خاطر همین جهان به چیزی جز ترس تبدیل نمیشود.آنگاه صدای ما قلبها نرم تر ونرم تر می شود.ما هرگز از سخن گفتن دست نمیکشیم,ولی امیدواریم حرف هایمان شنیده شود;نمیخواهیم آدمها به خاطر پیروی نکردن از قلبهایشان رنج بکشند.جوان از کیمیاگر پرسید:”چرا قلب آدم به او نمی گوید که از جستجوی رویایش دست بکشد؟”-“چون این کار باعث میشود که قلب بیشتر رنج بکشد.وقلبها رنج کشیدن رادوست ندارند”.از ان موقع به بعد…پسر جوان قلبش را درک میکرد.از اوخواهش کرد که هرگز ساکت نشود,از قلبش خواست وقتی از رویایش دور میشود,به نشانه خطر در سینه اش فشرده شود.سوگند خورد که هرگاه صدای خطر را بشنود,به پیام آن توجه کند.کیمیاگر فهمید قلب جوان به روح جهان باز گشته است.(توجه به نشانه ها),,,آیا چیزی هست که باید بدانم؟”قبل از اینکه به رویایت دست پیدا کنی,روح جهان هر چیزی را که در طول سفر آموخته ای,امتحان می کند.این کار رابه خاطر بد خواهی نمیکند,بلکه به این خاطر انجام میدهد تا علاوه بر دستیابی به رویا هایمان,بتوانیم در درسهایی که در مسیر رویا یمان آموخته ایم,استادشویم….این همان چیزی است که در زبان صحرا آنرا “مردن از تشنگی درست در لحظه ای که نخلستان را در افق ظاهر میشود”مینامند,,,آب کم جو,تشنگی آور به دست,تا بجوشد آبت ازبالاوپست…یک جستجو همواره با شانس تازه کار شروع میشود وبا آزمون سختی از برنده,به پایان میرسد.پسر جوان به یاد ضرب المثل قدیمی سرزمینش افتاد که میگفت:”سپیده,درست بعد از تاریک ترین ساعات شب فرا میرسد.”…اندکی صبر,سحر نزدیک است…راههای خداوند خردمندانه اند وچاره های او حکیمانه,خدایا شکرت,یا رفیق پسر جوان وقلبش دوست شده بودندو حالا هیچ کدام از انها نمیتوانست,به دیگری خیانت کند.به قلبت اعتماد کن,”همه چیز یگانه است.”(کیمیاگر)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Ali reza nasabi گفته:
    مدت عضویت: 2045 روز

    استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان سلام و سلام به همه دوستانم .

    یکی از بهترین باورهایی که باید داشته باشیم اینه که باور کنیم ،اعتقاد پیدا کنیم و مطمئن باشیم نیرویی در درون تک تک ماست که بسیار عاقل،بسیار هوشمند، مدیر و مدبر و استاد در همه زمینه های زندگی ست و همیشه در بهترین زمان و مکان پاسخ تمام سوالاتی رو که ازش پرسیده میشه رو میده به عبارتی مشاوری زبده و چیره دست و خیلی کار بلد درون ما هست که هرچه بیشتر باهاش حرف بزنیم و هر چه بیشتردر مورد مسایل ریز و درشت زندگی و تصمیم گرفتن به انجام دادن یا ندادن کاری باهاش مشورت کنیم قطعا بهتر و بهتر با صداش ،لحنش،احساسش و قدرتش آشنا میشیم و صدای اون رو از بقیه صداهای درونمون تشخیص میدیم .و راحتتر تشخیص میدیم که الان چی میگه،و یاد میگیریم که چطور ذهن سرد و منطقی رو خاموش کنیم و فقط اختیار کنترل امور معمولی مثل راه رفتن ،بیدار شدن،نشستن و اینجور کارهایی رو که با دستور ذهن کار میکنه رو بهش بدیم و بقیه امور رو که خیلی مهمتر و ارزشمندتر هست رو به این مشاور درونی که از همه چیز سر در میاره و همه چیز رو بلده بدیم و به عبارتی ذهن و بدن رو به عنوان قوه ی مجریه در نظر بگیریم که فقط به الهامات و دستورات این مشاور عمل میکنه و قرار نیست به جز این کار دیگه ایی انجام بده.حالا چرا اون مشاور درون همه چیز رو بلده ؟چرا توی همه چیز استاده؟چون به اصل خودش یعنی نیروی بیکران هستی،به خالق کل دنیا وصله و اطلاعاتش رو از خدای رب العالمین مستقیم میگیره .اون مشاور همون خدای درونه همون روح خداست.و قطعا زمانی که این نیرو مستقیم به خدا وصل باشه و همه چیز رو از خدای بزرگِ یکتا بگیره دیگه اشتباه نمیکنه، دیگه خطا نمیکنه ،فقط کافیه ازش بپرسیم و جواب بگیریم و هرچه بیشتر ازش در همه امور زندگی راهنمایی بخواهیم سریعتر جواب میده و ما هم واضح تر میشنویم،درک میکنیم و عمل میکنیم ،و بعد از گفتن فقط باید قوه ی مجریه که همون بدن مادی ماست عمل کنه تا قدم بعدی روشن بشه و دوباره بگه چکار کن ،کجا برو ،چه چیزی رو یاد بگیر و چطور عمل کن .و اینطور میشه که ذهن رها و آزاد میمونه ،دیدید بچه ها چقدر زود همه چی رو یاد میگیرن و چقدر شاد هستن؟چون ذهنشون همیشه آزاده.نیاز نیست از الان فکر کنی و به خودت فشار بیاری که بعدا چی ممکنه به دردت بخوره و از الان یاد بگیری ،و بارِت رو سنگین کنی از دانشی که شاید هیچ وقت به دردت نخوره .دقیقا در زمان و مکان مناسب میگه که قدم بعدی چیه،باید زبان خارجی یاد بگیری ؟بهت میگه .باید مهارتی رو یاد بگیری؟بهت میگه .و هر چی که لازم باشه رو به موقع میگه به شرطی که صداش رو بشناسی ،حسش رو بشناسی که اون هم با تمرین و استفاده همیشه ازش یاد میگیری.استاد توی فایل مثال جالبی زدند از داشتن آدرس فروشگاه یا نداشتن آدرس.دیشب موقع رانندگی این فایل استاد توی گوشم بود و برای پیدا کردن مسیرم از مسیریاب استفاده میکردم ،فهمیدم استفاده از راهنمایی خدای درون چقدر شبیه مسیر یاب روی گوشی هست.تو فقط میدونی کجا میخوای بری یعنی میدونی چی میخوای ،و سوار ماشینت میشی .مسیر یاب گوشیت رو روشن میکنی و فقط مقصد رو بهش میگی بعد اون از نزدیکترین،راحتترین ،سریعترین و کم ترافیک ترین راهها تو رو به مقصد میرسونه.این واقعا راحت نیست؟خدایی خیلی راحته،خیلی راحتتر از اینکه خودت بخوای یه مسیری بری بعد پیاده شی بپرسی دوباره یه مقدار بری بعد بپرسی تا بلاخره به مسیرت برسی، خدایی کار خیلی سختیه وقتی بخوای با عقل کوچک و محدود که فقط جلو پاش رو میبینه راه درست رو پیدا کنی ،اما با نقشه و مسیر یاب چی؟آموزشها و فایلهای استاد شبیه اینه که روی ذهن و جسممون یه مسیر یاب آخرین ورژن نصب میکنیم و شروع به حرکت میکنیم در صورتی که استاد یه چنین امکانی رو نداشتن و این مسیر یاب رو خودشون طراحی و ساختن.خدایا به استادم عمر با عزت و به من و دوستانم قدرت درک قوانین اللهی ات رو عطا فرما. در پناه رب العالمین شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    حمید اکبریان گفته:
    مدت عضویت: 2097 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز. وسایر دوستان گرامی خانواده صمیمی عباسمنش،

    استاد من عاشق هدایت والهامات شدم به نظر من مهمترین تفاوت شما باسایر عزیزانی که درحوزه موفقیت وقانون جذب فعالیت میکنند همین درک چگونگی هدایت شدن توسط الله میباشد

    چون خیلیها دنبال روشها وشیوه های کلاسیک مثل موفقیت دربورس مثلا چه وقت سهام بخریم کی بفروشیم از اینستاگرام چه جوری پول در بیاریم یا مثلا شیوه های نوین تبلیغات و…اما همه این روشها با ترس و. دودلی همراه است چون ریسک میکنی، وجای که ریسک هست. موفقیت پنجاه ،پنجاه هست وقتی ترس هم داشته باشی یعنی ایمان نداری،

    ولی وقتی موفقیت استاد را الگو قرار میدیم.میبینیم که او با اعتماد به رب به خوبی جریان هدایت را فرا گرفته ،به کاربسته،نتیجه گرفته،وبا صداقت ان را درطبق اخلاص گذاشته وهرکسی که در این سایت عضوهست میتواند به آسانی فرا بگیرد بعضی مواقع جریان هدایت باعقل ومنطق جور در نمیاد وحتی مخالف وبرعکس میباشد ولی کسی که آگاهانه به الهامات وندای درونش توجه وعمل میکندکاری به منطق وعقل ندارد،مثلا خود استاد ب جای که کسی که به عنوان مشاور ومثلا کار بلد تر ازشما در زمینه فروش محصولات از حضوری به دی وی دی کاملا مخالفت میکنه ولی شما به هدایت الله ،وحرف دلت ایمان داری وانجامش میدی واز این سنگینتر برای ان دوست مشاور واکثریت مطلق آدمها حذف ،پک های دی وی دی، وفروش اینترنتی تازه با قیمت بیشتر انهم‌در زمانی که اینترنت ایران دایل آپ بوده را کلید میزنید و نتیجه در کمال ناباوری برای همانهای که اهل منطق وعقل ودانش وهوش واستعداد وحتی ژن برتر بودن فروش بیشتر محصولات میباشد

    قطعا در هر زمینه ای اعم از روابط عاطفی وعاشقی،کسب وکار،سلامتی،حتی عین خودمن که همین دیروز به خاطر کاری شهرستان بودیم واز روستا به شهر میرفتم ناخوداگاه یادم افتاد مدارک ماشین تو خونه مادرم مونده به خانمم گفتم مدارک پیشمان نیست کمربندتو ببند خانمم کمربند بست و گفت چندساله کسی مدارک ازمانخواسته کلا”۱۵ دقیقه فاصله روستا با شهر هست بعد گفت میریم کار هامونو انجام میدیم برمیگردیم‌ مادرخانمم هم بود کمتر از شاید۵ دقیقه بعد گشت راهنمایی ورانندگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    اصغر حسن پور گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    یا رب با عرض سلام خدمت استاد گلم من سپاسگزار خداوند هستم بابت این نشانه عالی بابت این هدایت الله من جوری ایمان دارم به این نشانه ربم که رد خورنداره وقتی با ایمان خالس چیزی را ازش طلب کنی بدونه برو برگرد اجابتت می کند من عاشق این قانون مندی خداوند هستم من عاشقتم چون این فایل خیال منو راحت کرد بابت تصمیمم اداونی ازتجبلکم تو بخواه من اجابتت می کنم به همین راحتی خداوندا سپاسگزارم. 🙏🙏🙏🙏💗💗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: